Professional Documents
Culture Documents
The Midrange Theory
The Midrange Theory
1
فرضیه شوت میان برد
از کتاب «فرضیه شوت میان برد» اثر ِسث پارتنا
ترجمه از کارن مکوندی
www.looseball.ca/books
سه امتیاز بیشتر از دو امتیاز است .همین دلیل کافی است که بسکتبالیست ها به سمت سه امتیازی زدن رو بیاورند و دو
امتیازی را رها کنند .این تغییر رویه از بسکتبالیستهای شاغل در لیگ انبیایآغاز شد و به ردههای پایینتر در جهان سرازیر
شد .این رویه در بیست سال گذشته بسکتبال را متحول کرد .به همین سادگی .ختم کالم.
البته ،مثل هر چیز دیگر در بسکتبال ماجرای سه امتیازی به این سادگی نیست.
شاید هیچ بخشی از بسکتبال انبیایدر دوران اوج تحلیلهای آماری به اندازه فراگیر شدن شوت سه امتیاز بحث برانگیز و
همزمان مورد سوء تعبیر قرار نگرفته .انقالب شوت راه دور ناگهان رخ نداد .در دو دهه گذشته چند جریان هم محور در
بسکتبال انبیایهمراستا شدند تا این اصل پایه حمله در بسکتبال بطور بنیادی تغییر کند.
این انقالب با یک سوال شده شروع شد :شوت «خوب» چه نوع شوتی است؟ پاسخ به این سوال زیربنای هر بازی
بسکتبال و تعیین استراتژی حمله و دفاع است .کارکرد اصلی استراتژی حمله در یک تیم تولید شرایطی است که بازیکنان
قادر به اقدام شوت باشند و استراتژی دفاع اینست که جلوی تیم مقابل برای اقدام به شوت خوب را بگیرند.
دین اولیور در کتاب بسکتبال روی کاغذ 1نوشت :اگر به بازی بسکتبال عمیق نگاه کنید چیزی دیگری در این ورزش {به جز
یافتن شوت خوب و جلوگیری از شوت خوب} وجود ندارد.
ممکن است در یک یا دو بازی خاص توانایی امتیاز آوری یک بازیکن با استعداد به تاکتیک تیمی غلبه کند اما در دراز مدت
شوت بهتر به معنی کسب نتیجه بهتر است .شاید عجیب باشد ولی تا همین چند دهه پیش ارزیابی کیفیت اقدامهای
شوت بسکتبال تقریبا غیر ممکن بود .غریزه و منطق ورزشکاران این رشته به آنها میگفت هر چه از نزدیک تر شوت کنند
1
Basketball on Paper: Rules and Tools for Performance Analysis, Dean Oliver 2004
2
نتیجه بهتری خواهند گرفت اما هیچ راهی برای اثبات علمی این باور پذیرفته شده وجود نداشت .تا اینکه در یک ربع قرن
گذشته ابزارهای اندازه گیری و تکنولوژی به کمک بسکتبال آمد و اکنون میتوانیم کیفیت شوت را اندازه بگیریم.
یکی از بزرگترین شانس های بسکتبال به عنوان یک ورزش پر بیننده این بود که شوت سه امتیازی قبل از ابداع ابزارهای
اندازه گیری و تکنولوژی ردیابی نقاط اقدام به شوت اختراع شد .اگر ترتیب این رخدادها برعکس بود شاید بسکتبال برای
همیشه غیر قابل تماشا میشد.
اکنون که ابزارها و تکنولوژی ردیابی نقاط اقدام به شوت در دسترس است باور عامه که شوت نزدیک تر احتمال گل شدن
بیشتری دارد ،بطور نصفه نیمه ،تایید شد .دقیق ترین شوت ها چه در گذشته و چه در آینده آنهایی هستند که زیر حلقه
اقدام میشوند .اما نکته شگفت انگیز میزان افت دقت شوت با افزایش فاصله اقدام با سبد است.
3
بر اساس اطالعاتی که در بیست سال گذشته ثبت شده دقت شوت از فاصله پنج فوت ( یک متر و نیم متر) تا بیست و چهار
فوت (هفت متر) تقریبا یکی است .به بیان دیگر ،اگر شوت سه امتیازی وجود نداشت نقاط شوت زنی بازیکنان بسکتبال به
دو دسته کلی میتوانستیم تقسیم کنیم :زیر سبد و بقیه جاهای زمین بسکتبال.
با داشتن این اطالعات اولویت بندی دفاعی ساده میشود .تنها استراتژی معقول در این شرایط اینست که با هر قیمتی
باید از منطقه سه ثانیه و زیر سبد محافظت کرد .با همین منطق اولویت هر استراتژی حمله ای هم باید این باشد که
بتوانیم زیر حلقه برسیم و از آنجا اقدام به شوت کنیم .اما برای جذاب شدن یک ورزش رقابتی باید مسیرهای مختلف برای
کسب برتری با شانسهای قابل قبول ایجاد کرد .بسکتبالی که فقط شوت دو امتیازی داشته باشد ورزشی بسیار خسته
کننده خواهد بود.
اینکه استراتژی حمله یک تیم این باشد که به هر قیمتی که شده به زیر حلقه برسد و از آنجا اقدام کند باعث میشود
منطقه سه ثانیه به آوردگاهی تبدیل شود که بازیکنان دفاع و حمله در همدیگر میلولند و این بسکتبال را به زشت ترین
ورزش تبدیل میکند و تماشاگر از خرید بلیط روگردان میشود .در ورزش فوتبال وقتی همه بازیکنان برای دفاع از گل یک جا
جمع میشوند اصطالح جالبی دارند که به آن :پارک کردن اتوبوس میگویند .با توجه به اینکه در بسکتبال پنج بازیکن باید
فضا کمتری را پوشش دهند کاربرد واژه اتوبوس شاید مناسب نباشد اما در حد پارک کردن یک فولکس واگن زیر سبد
خواهد بود .هیچ کسی حاضر نیست برای تماشای یک فولکس که زیر سبد پارک شده پول بدهد.
خوشبختانه تا قبل از ابداع سه امتیازی اطالعات آماری درست و درمانی برای اینکه بازیکنان از کجا اقدام به شوت
میکردند وجود ندارد .افزودن منطقهای با یک امتیازی بیشتر هندسه زمین بسکتبال را برای همیشه عوض کرد و نقاط
«شوت با ارزش» در زمین بسکتبال بطور چشمگیری افزایش یافت .فضای قرار گرفتن بازیکن پشت قوس سه امتیازی به
عنوان منطقه با ارزش شوت باعث شد نقاط شوت با ارزش از ٪۲کل زمین (زیر سبد) به ( ٪۲۲زیر سبد و منطقه پشت سه
امتیازی) افزایش یابد.
4
نه تنها نقاط خطرناک زمین اکنون فضای بیشتری را اشغال میکرد بلکه ۹۲متر مربع دیگه که بیرون منطقه سه ثانیه و
داخل قوس سه امتیازی بود را هم نمیشد بدون دفاع رها کرد .با اینکه ممکن است به نظر برسد که دفاع به حمله اجازه
میدهد از این منطقه (داخل سه امتیازی و بیرون سه ثانیه) برای اقدام به شوت استفاده کند اما مهاجمان در این منطقه
مثل هویج یکجا نیاستادند بلکه در این فضا در حال حرکت هستند .برای مدافع بسیار معقولتر است تا حرکت یک برش را
کننده را بیرون سه ثانیه متوقف کند تا اینکه بخواهد زیر سبد هنگام لی اپ او را دفاع کند ،تازه ممکن است خطا و پنالتی
هم بدهد و حتی پوستر هم بشود.
به هر حال برای مجبور کردن مدافعین به پوشش داده همه زمین بسکتبال مهاجمی ناچار هستند از منطقه پشت قوس
سه امتیازی استفاده کنند .این حرف به این معنی است که مهاجمین باید به شوت کردن از پشت قوس سه امتیازی ادامه
دهند تا مدافع تصمیم بگیرد آنها را از نزدیک دفاع کند و این باعث باز شدن زمین خواهد شد.
به غیر از جهش ناگهانی از ۱۹۹۴تا ،۱۹۹۷که انبیایبطور آزمایشی قوس سه امتیازی را به سبد نزدیک تر کرد ،تمایل
تیمهای لیگ برای پذیرش شوت سه امتیازی به عنوان ابزار اصلی حمله بسکتبال روندی کند بود .در فصل ۱۹۷۹-۱۹۸۰که
5
اولین بار قوس سه امتیازی به انبیایافزوده شده تیم ها به ازای صد مالکیت حمله تنها ۲/۷اقدام به شوت سه امتیازی
داشتند .در فصل ۲۰۱۱-۲۰۱۲این عدد ۲۰اقدام به سه امتیازی در صد مالکیت افزایش یافت.
این ۱۷/۳افزایش اقدام به شوت سه امتیازی ممکن است به نظر زیاد به نظر برسد اما وقتی میبینیم که سی و دو فصل
طول کشید تا این افزایش رخ دهد متوجه میشویم روند این تغییر مورچه وار بوده .در ابتدای فصل ۲۰۱۲-۲۰۱۳میزان
سهم اقدام به شوت سه امتیازی سرعت بیشتری گرفت .در فصل ۲۰۱۹-۲۰۲۰این عدد ۳۳/۸اقدام سه امتیازی به ازای
صد مالکیت رسید .در هشت فصل گذشته در انبیایمیزان افزایش اقدام به شوت سه امتیازی سه برابر سالهای سی دو
سال قبل ازآن بود.
ریشه اصلی این تحوالت در کجاست؟ پاسخ سهل انگارانه اینست که انبیایشل و ول شده است .به جای اینکه بازیکنان
پشت به حلقه توپ بگیرند و سخت کار کنند تا بتوانند نزدیک به حلقه شوت کنند یا از میان برد حلقه را تهدید کنند بیخیال
از دور شوت را به امان خدا ول میدهند.
اما من فرضیه دیگری دارم.
بگذارید قدم به قدم برای شما توضیح دهم چه شد که اقدام به سه امتیازی افزایش یافت.
6
در اینکه سهم شوت سه امتیازی افزایش یافته حرفی نیست .در فصل ۹۷-۹۸پانزده و هفت دهم شوت به سی و هشت و
دو دهم درصد در فصل ۲۰۱۹-۲۰۲۰افزایش یافت .طبیعی است که با افزایش اقدام به شوت از منطقه سه امتیازی
اقدام شوت های بسکتبال از مناطق دیگر باید کاهش مییافت .اما تغییر نقطه شوت زنی انبیایاز جاهای دیگر به منطقه
سه امتیازی به این معنی نیست که همه انبیای به لیگ شوت زنی (منظور جامپ شات) تبدیل شده .حداقل اینکه تعداد
شوت ها (جامپ شاتها) در کل افزایش نیافته است.
اگر در واقع بازیکنان برش به زیر حلقه ،لی آپ و دانک را رها کرده بودند و به جای آن سه امتیازی ول میدادند این اظهار
نظر که انبیایبه شوسکتبال تبدیل شده شاید محلی از اعراب داشت .اما آمار نشان میدهد چنین اتفاقی نیفتاد .در فصل
۱۹۹۷-۱۹۹۸سی و سه و سه دهم درصد شوت های انبیایداخل سه ثانیه (منطقه رنگی) اقدام میشد .در فصل
۲۰۱۹-۲۰۲۰سهم شوتهای زیر سبد (داخل منطقه شارژ ممنوع) نظیر دانک ،لی اپ ،تیپ این در لیگ انبیایسی و دو و
سه دهم درصد کل اقدامهای شوت تیمها بود .در واقع اقدام به شوت از نواحی دیگر سه ثانیه (منطقه رنگی) نسبت به
گذشته افزایش هم یافت .در گذشته (فصل )۱۹۹۷-۱۹۹۸این اقدام ها ۱۴/۱درصد کل اقدام تیم ها بود اما در فصل
۲۰۱۹-۲۰۲۰به ۱۶/۲کل اقدام ها افزایش یافت .به زبان ساده تر سهم اقدام شوت به سمت سبد در بیست و چهار فصل
گذشته نه تنها کاهش نیافته بلکه افزایش هم پیدا کرده.
چیزی که از بسکتبال در حال محو شدن است شوت میان برد است .اقدام برای کسب دو امتیاز از بیرون منطقه رنگی .در
فصل ۱۹۹۷-۱۹۹۸سهم اقدام های دو امتیازی راه دور تیم ها ۳۶/۹درصد اقدام به شوت کل تیم بود اما در فصل
۲۰۱۹-۲۰۲۰این عدد به ۱۳/۴درصد کل اقدام ها کاهش یافت .به جای فدای کردن دانک و لی اپ شوتهای سه امتیازی
سهم دو امتیازی های میان برد را مال خود کرد .در لیگ انبیایاز قدیم هم شوتهای دور دو امتیازی فراوان بود ،تفاوت
سبک بسکتبال در این روزها اینست که اکنون بازیکنان آن شوتهای میان برد دو امتیازی را از فاصله ای کمی دورتر برای
کسب سه امتیازی به سمت سبد روانه میکنند.
7
انتقاد از تیمهای مدرن انبیایکه ساختار حمله آنها بر شوت سه امتیازی استوار است ،نظیر سلسله پادشاهی گلدن
استیت ،کامال بی معنی است .در لیگ انبیایهمیشه همه تیمها فراوان شوت میزدند .در فصل ۱۹۹۷-۱۹۹۸در لیگ
انبیای ۵۲/۶درصد کل اقدام به شوتهای انبیاییا دو امتیازی بیرون از سه ثانیه بود یا سه امتیازی .در فصل ۲۰۱۹-۲۰۲۰
8
۵۱/۶درصد از کل اقدام ها از همین مناطق بود .اینکه بازیکن در بخواهد در برابر مدافعین انبیایهر مالکیت را زیر سبد
گل کنند کار بسیار سختی است ،تازه انهم فقط در ۲۴ثانیه.
حتی اگر بخواهیم جامپ شاتها را به شکل دیگری محاسبه کنیم ،یعنی فقط شوتهایی که از سه متر یا دورتر از سبد
اقدام شده را حساب کنیم سهم این نوع اقدام ها در کل لیگ از فصل ۲۰۰۴-۲۰۰۵تا به امروز تقریبا یکسان مانده است.
(از ۴۳درصد به ۴۵/۹کل اقدام ها رسیده است)
پس در واقع بازیکنان لیگ لزوما به شوت زدن بیشتر روی نیاوردهاند ،تغییر ساختاری لیگ تنها از نقاطی است که این
شوتها در از آنجا اقدام میشوند .همه میدانیم سه از دو بزرگتر است و دیر یا زود این تغییر ساختاری در مناطق شوت
زنی رخ میداد.
از فصل ۱۹۹۷-۱۹۹۸به این سمت شوتهای میان برد شروع به ناپدید شدن کردند .نه شوت های دور و نه لی آپ زیر
حلقه بلکه شوتهایی که از فاصله پنج شش متری اقدام میشد .این نوع شوت های را میشد در مدل های مختلف
دید،از فلوتر تا تیر دراپ ،تا شوت از روی دریبل .اما یک نوع خاص این شوتها بود که با سرعت بیشتری از شوت های دیگر
رو به انقراض رفت :پست آپ (اقدام به شوت در حالی که مهاجم پشت به سبد و مدافع توپ میگیرد)
بر اساس اطالعات از سینرجی اسپورت (سازمانی که اطالعات دوربین های ردیابی بازیکن را آنالیز میکند) بازی پشت به
حلقه بیشترین کاهش کاربرد را به عنوان ابزار تهاجمی در انبیایداشت .در فصل ۱۶/۱ ۲۰۰۴-۲۰۰۵درصد از حمالت در
انبیایبا استفاده از پست آپ اجرا میشد در حالی که در فصل ۲۰۱۹-۲۰۲۰این سهم به ۶/۵درصد رسیده.
قرآنی پهلوان تنومند فلسطیه است .نام جالوت در قرآن سه بار در ضمن نقل داستان جنگ اهل فلسطیه با اسرائیل ذکر شده و اصل این
[]۱
ِ 2جالوت نام
ُ
داستان با تفصیل بیشتری در کتاب مقدس یهودیان و مسیحیان آمده که در آن از وی با نام گلیاث یاد شدهاست .در داستانها جالوت به دست داوود
نوجوان به قتل میرسد .در زبان انگلیسی جالوت توصیفی از حریف قدر و پر قدرت است که توسط یک مبارز کوچک و نحیف شکست میخورد.
9
رویگردانی لیگ از کاربرد پست آپ دالیل مختلفی دارد .با ورود بازیکنانی مثل کوین گارنت به انبیایشاهد مهرههایی
بودیم که از نظر قد و ابعاد فیزیکی اندازه های یک سنتر سنتی را داشتند اما از نظر توانایی و مهارت قادر به مانور در
محوطه بیرون سه ثانیه بودند .با اینکه این بازیکنان در دفاع هنوز مسئولیت های کالسیک یک سنتر برای حفاظت از سبد و
اقدام های داخل سه ثانیه را بر عهده داشتند اما در حمله مایل به حمله از طریق حرکات رو به حلقه بودند .این بازیکنان
به جای اردوی زدن روی بلوک پایین عالقمند بودند کارشان از دو گوشه خط پنالتی 3و حتی دورتر از حلقه آغاز کنند.
تاثیر چشمگیر حرکات کوین گارنت با ورود استعدادهای نظیر درک نویتسکی (سال )۱۹۹۸و لمار اودم (سال )۱۹۹۹متحول
شد .با حضور این بازیکنان تیم ها تمایل به شوت بیرون ،بازی سازی از طریق بازیکن قد بلند و حرکت سیال در حمله پیدا
کردند.
تعداد بازیکنان قد بلند لیگ که مهارتهای تهاجمی بیرون از سه ثانیه داشتند افزایش یافت و این باعث شد اهمیت نسبتی
حرکات پشت به حلقه کاهش یابد .حتی امتیاز آوران درخشانی چون آماری استودمایر ،که سال ۲۰۰۲وارد لیگ شد ،به
3
Elbow
10
جای اینکه یک جا بایستد و توپ بگیرند تمایل داشتند از طریق تاکتیکهای دونفره مثل پیک اند رول در حرکت توپ بگیرند
و سبد را تهدیدی کنند.
در حالی که نسل جدید بازیکنان قد بلند تعریف مسئولیت قد بلندها را تغییر می دادند مجموعه ای از قوانین جدید در
انبیای استراتژی های دفاعی و حمله ای تیمها را تغییر داد .اولین مجموعه تغییرات بازی پست اپ را سخت تر کرد ،این
در حالی بود قوانین جدید بعدی باعث شد ارزش بازی پیرامونی افزایش یابد.
در سال ۲۰۰۱انبیای قوانین ممنوعیت دفاع جاگیری را به کلی زیر و رو کرد .قبل از آن مدافع یا باید بطور مستقیم یک
یار را دفاع کند یا در دبل تیم شرکت کند .اگر مدافعی یارگیری نمیکرد ابتدا اخطار و سپس خطای فنی دریافت میکند.
با وجود این قانون فضا سازی برای پست آپ به شکل مضحکی ساده بود .کافی بود چند مهاجم را پشت خط سه امتیازی
در سمت مقابل قرار دهیم و کار تمام بود .طبق قانون آن روزهای لیگ مدافعین ناچار بودند برای دفاع آنها سه ثانیه را
خالی کنند ،چه آتها تهدیدی برای امتیاز آوری باشند یا نباشند.
این آرایش حملهای کار بازیکن پست آپ را راحت میکرد .اول اینکه فضای آنها برای دریافت توپ خلوت و بزرگ بود .دوم
اینکه مدافعی که میخواست دبل تیم کند تا وقتی مهاجم توپ نگرفته بود حق نداشت حرکت کند ،زودترین زمانی که
مدافع میتوانست برای دبل تیم حرکت کند زمانی بود که پاس برای مهاجم پست آپ ارسال میشد .مدافع دوم قبل از
حرکت باید اطمینان حاصل میکرد پاس در هواست و این کار را برای مهاجم ساده میکرد تا ببنید کدام مدافع برای دبل
تیم حرکت میکند .سنتر های کالسیک عموما برای توانایی پاس دادنشان مشهور نشدند اما مشهود بودن حرکت مدافع
دبل تیم کار سنتر را برای پاس دادن به شوتزن بدون دفاع یا برش کننده که مدافعش او را رها کرده نسبتا ساده بود.
قانونی شدن دفاع جاگیری پیش از فصل ۲۰۰۱-۲۰۰۲همه این مزایا را برای همیشه از بین برد .به جای ممنوعیت دفاع
جاگیری اکنون قانون سه ثانیه دفاعی وضع شد .طبق این قانون اگر مدافعی بطور مستقیم مهاجمی را دفاع نمیکند
حق نداشت بیشتر از سه ثانیه داخل منطقه رنگی دفاع حضور داشته باشد .غیر از این مدافع حق دارد هر مقدار که دلش
میخواهد داخل سه ثانیه یا اطراف سه ثانیه منطقه (نه یا مشخص) را دفاع کند.
مثل هر تغییر قانون دیگر چند سال طول کشید تا عواقب حقیقی این تغییر در تحول تاکتیک تیمها خودش را نشان دهد.
مهمترین تغییر در استراتژی تیمها بعد از این تغییر این قانون به شرح زیر بود:
11
● مهاجمانی که توانایی شوت زدن نداشتند توانایی فضاسازی شان را از دست دادند .بازیکنانی که توانایی شوت
دور نداشتند ولی از نزدیک خوب میزدند میتوانستند برای توپ گرفتن نزدیک خط پنالتی حرکت کنند اما مدافع
دیگر هیچ الزامی نداشت به او بچسبد و میتوانست تمام فضای داخل سه ثانیه را پوشش دهد .این بود که
تیمها بالفاصله از بازیکنان غیر شوت زنشان خواستند از منطقه رنگی دور شوند.
● اکنون که دیگر الزم نبود هر مدافعی به مهاجم خودش بچسبد مدافعین به راحتی به همدیگر میچسیدند تا
فضایی که تهدید از انجا رخ میدهد را نزدیکتر دفاع کنند .مسیرهای پاس را با بدن و بازوهایشان مسدود کنند .این
افزایش ترافیک باعث شد پاسهایی که قبال به راحتی به سنترها روی بلوک پایین میرسید اکنون بازتر نزدیک به
خط طولی زمین ارسال شود و این باعث شد مهاجم از بلوک پایین فاصله بگیرد .در گذشته پاسی که در فاصله
پنج متری حلقه به سنتر داده میشد پاس بدی محسوب میشد و انتظار میرفت پاس در حالی ارسال شود که
یک پای سنتر داخل سه ثانیه است .این یک متر و نیم تفاوت بین شوت خوب و یک شوت معمولی بود.
● با قانون جدید مدافعین دیگر ناچار نبودند بین چسبیدن به یارشان و تالش برای دبل تیم تصمیم بگیرند .در این
بسکتبال نو مدافع میتواند از مهاجم فاصله بگیرد و فضای برش یا حرکت مهاجمانی که میخواند از طریق
پست آپ به حلقه حمله کنند را پر کند .مدافع قادر است در فضای بین مهاجم خودش و دیگر مهاجمان قرار
بگیرد و نقش دبل تیم قالبی را بازی کند تا مهاجم نزدیک به حلقه از ترس دبل تیم شدن گزینه دیگر بیندیشد .با
بسته شدن مسیرهای پاس دادن و قرار گرفتن مدافعین کمکی در فضاهای بین مهاجمان بازیکنانی که در پست
آپ توپ میگیرند دیگر قادر نبودند به راحتی حرکت مدافعی که برای دبل تیم روی انها میامد را بخوانند و به
برش کنندهشان پاس بدهند .با تغییر قوانین ترن اور ها افزایش یافت .بر اساس داده های ثبت شده از سینرجی
اسپورت در فصل ۱۱/۵ ۲۰۰۴-۲۰۰۵درصد پاسهای بازیکنان پست آپ منجر به از دست رفتن مالکیت شد .این در
حالی است که در فصل ۲۰۱۹-۲۰۲۰این میزان به ۱۴درصد رسید.
خالصه اینکه :فضا برای فعالیت نزدیک سبد بسته تر شد ،دریافت توپ در بلوک پایین سخت تر و تصمیم برای بازی پشت به
حلقه بسیار پیچیده تر .تقریبا هیچ راهکار صد در صد موفقی برای بازیکنان پشت به حلقه وجود نداشت و همه اینها به
خاطر تغییر قوانین و مجاز اعالم شدن دفاع جاگیری بود.
12
مدت کوتاهی بعد ،در حین فصل ،۲۰۰۴لیگ قانون «آزادی حرکت بازیکن( »4در منطقه باالی امتداد خط پنالتی مدافع
حق ندارد با دست بدن مهاجم توپ دار را لمس کند) را وضع کرد .هدف وضع این قانون کاهش برخورد بازیکنان پیرامونی
و افزایش جریان حرکت بازیکنان در زمین حمله بود .این تغییر باعث شد ارزش بازیکنان قد کوتاه تر که مهارت دست به توپ
بهتری داشتند افزایش یابد.
پیش از این قانون مدافع حق داشت حتی در منطقه پیرامونی دستش را روی بدن مهاجم بگذارد (هند چک) و حرکت او را
کنترل کند .مدافعان با گذاشتن دست روی کمر و باسن مهاجم عمال مجاز بودند با هل دادن حرکت مهاجم را کانالیزه
کنند .با این روش گاردهای بزرگتر و قوی تر میتوانستند مزیت دفاعی برای تیم ایجاد کنند .اما در حمله این بازیکنان بزرگتر
عموما کندتر بودند و مهارت شوت و بال هندلینگ ضعیفتری داشتند.
ران هارپر ،که در سالهای جوانی به پشتوانه توانایی فیزیکی امتیاز آور ممتازی بود ،در سالهای ۱۹۹۶تا ۲۰۰۱گارد شروع
کننده برای تیمقهرمان لیگ بود .در آن سالها هارپر امتیاز آور کلیدی تیم نبود اما به خاطر توانایی فیزیکی در کنترل
مهاجمان با دست ابتدا به همراه مایکل جردن و بعد در کنار کوبی برایانت موفقیت فراوانی کسب کرد.
منع اجازه تماس دست مدافع با مهاجم یکشبه لیگ را تغییر نداد اما جای تعجب نیست که بازیکنی چون استیو نش که
ریز جثه محسوب میشود بالفاصله بعد از تصویب این قانون دو بار پشت سر هم با ارزش ترین بازیکن لیگ شد .اینجا بود
تیمها دریافتند به نسل جدیدی از بازی سازها نیاز دارند که سریعتر و ماهر تر باشند ،بازیکنان که بخاطر حذف برخورد
فیزیکی گارد ها اکنون دیگر نیاز نبود قدرت بدنی باالیی داشته باشند .چند سال بعد از این تغییر اینکه تیمی بخواهد
بازیکنی با بدن ران هارپر را به عنوان پوینت گارد استفاده کند تفکر سنتی شناخته میشد.
در نسل های گذشته بازیکنانی چون تی جی فورد (سال ، )۲۰۰۳دوین هریس ( )۲۰۰۴و خصوصا کریس پال (سال )۲۰۰۵
کوچک و از نظر بدنی ضعیف شناخته میشدند .اما بخاطر این تغییر و به مدد استعداد و مهارت فراوان آنها دوران
جدیدی در انبیای آغاز شد ،دورانی که گاردها مهره کلیدی تهاجمی و امتیاز آوری تیم بودند.
اگر چه این تغییر تاثیر مستقیمی روی کاهش تمایل تیمها برای شروع حمله از پست های پایین نداشت اما اکنون که تیم ها
گارهای امتیاز آور و ماهری داشتند اجازه داشتند با پاس رو به بیرون حمله را از پیرامون آغاز کنند .وجود این گاردهای
کوچکتر و ماهر تر به استفاده فراوان از پیک ان رول منجر شد که مستقیما روی تعداد حمله های پست آپ تاثیر گذاشت.
4
Freedom of movement rule
13
اکنون که بازیکنان قد بلند دیگر پشت به حلقه بازی نمیکردند باید آنها را کجای زمین مستقر کنیم؟
ایستادن مفید
در فاصله بین فصل ۲۰۰۴-۲۰۰۵تا ۲۰۱۹-۲۰۲۰از هر سه شوت دو امتیازی دور (اقدام میان برد) دو شوت آن تبدیل به
سه امتیازی شد .شوت های میان بردی که از بین رفته بودند بطور اتفاقی انتخاب نشدند .این دو شوت اقدامهایی میان
بردی بود که با اسیست صورت میگرفت (یعنی شوت زن از روی دریبل موقعیت را ایجاد نکرده).
14
بطور کلی میزان پاس منجر به گل در هیچ منطقهای از زمین کاهش نیافته ،همینطور میزان متوسط پاسهای منجر به گل
در کل تغییری نکرده .تنها استثنا منطقه میان برد است که میزان پاسهای منجر به گل از آن منطقه از سال ۱۹۹۷-۱۹۹۸
که ۶۶/۸درصد بود به ۴۳/۷درصد در فصل ۲۰۱۹-۲۰۲۰کاهش چشمگیری داشت.
جامپ شاتهایی که با پاس منجر به گل به ثمر میرسد عموما به صورت بگیر و بزن ( )Catch and shootاجرا میشود.
اطالعات ردیابی بازیکنان در فصلهای اخیر نشان داده که شوتهای بگیر و بزن نسبت به شوتهایی که از روی دریبل زدن
اقدام میشود عموما دفاعی کمتری روی آنها اعمال میشود .اینکه مهاجم برای گرفتن و شوت کردن باز باشد عموما به
این معنی است که نقشه حمله موثر واقع شده ،شبیه شرایطی که مدافع نتوانسته از اسکرین عبور کند تا دور بزند .یا
شاید برای پوشش دادن بازیکنی که با دریبل در حال نفوذ بود مهاجم خودش را لحظه ای رها کرد و اکنون که یارش توپ
گرفته نتوانسته به سرعت برای دفاع او برگردد .یا شاید هم لحظه ای روی حرکت توپ تمرکز کرد و مسئولیت دفاعی
خودش را فراموش کرد.
این مالکیتهایست که مهاجم در آن برنده بوده .به نظر احمقانه است که بازیکنی که از فاصله شش متری شوت میزند و
انتظار کسب دو امتیاز دارد یک قدم اضافه به عقب بر ندارد و یک امتیاز دیگر به دو امتیازش اضافه نکند .یک شوت از
فاصله شش متری ممکن است ۴۵در صد مواقع گل شود ،این یعنی ۰/۹امتیاز از هر شوت .در مقایسه بازیکنان لیگ
انبیای بطور متوسط ۳۸درصد سه امتیازی های بدون دفاع را گل میکنند ،این یعنی ۱/۱۴امتیاز به ازای هر اقدام.
برای درک بهتر چارچوب ارزش هر اقدام باید به فصل ۲۰۱۹-۲۰۲۰میلواکی نگاه کرد .این تیم از نظر ارزش هر شوت در
راس انبیای قرار گرفت و توانست ۱/۱۰امتیاز از هر اقدام به شوت کسب کند .گلدن استیت از این نظر تیم آخر لیگ بود
توانست از هر اقدام ۰/۹۹کسب کند .مزیتی که تیم میتواند با پرهیز از دو امتیازی دور و اقدام به سه امتیازی کسب کند
بیشتر از فاصله تیم اول تا تیم سی ام لیگ است .این اعداد و ارقام به حدی روشن و واضح است که وقتی یک بازیکن
انبیای بطور موثر در یک نقشه حمله دخالت ندارد به جای ایستادن در فاصله پنج تا شش متر از سبد باید پشت خط سه
امتیازی اردو بزند .این تغییر بزرگ توجیه کننده افزایش شدید سه امتیازی در انبیای است.
15
تنها در گوشه
فلسفه تهاجمی در بسکتبال مدرن مدافع را مجبور به پوشش منطقه ای بزرگ از زمین میکند .گشودن زمین حمله باعث
ایجاد فضای خالی و سهولت رسیدن به زیر سبد ،خلوت شدن مسیرهای ارسال پاس و مجبور شدن مدافع برای پوشش
فضایی بزرگ میشود .این فضای گسترده باعث تولید موقعیتهای مناسب شوت زنی برای مهاجمان ،ترن اور کمتر و باال
رفتن کارایی امتیاز آوری خواهد شد .این فرضیه تهاجمی مدرن در سالهای اخیر با افزایش رده بندی ضریب تهاجمی به
۱۱۰امتیاز برای ۱۰۰مالکیت بطور عملی اثبات شده.
کلید گسترده تر کردن فضای حمله قرار دادن شوت زن ها در دو گوشه زمین حمله است .شوت زنانی که توانایی تهدید
دفاع را داشته باشند به شکلی آنها را مجبور به پر کردن فضای گوشه های زمین کنند .این مهاجمان را میتوان به
منگنههایی تشبیه کرد که بوم نقاشی حمله را به دو گوشه قالب محکم میکنند.
سه امتیازی از گوشه زمین در این سال ها عموما به صورت بگیر و بزن اقدام میشود .اطالعات ردیابی بازیکنان در سالهای
اخیر نشان داد نزدیک به نود درصد شوت زنانی که از گوشه ها اقدام کردند حداقل یک متر و هشتاد سانت با نزدیکترین
مدافع فاصله داشتند .اینکه تیمی بتواند فرصت های زیادی برای اقدام به شوت از گوشه های زمین تولید کند عموما
نشانه کارکرد صحیح حمله مدرن در بسکتبال است .برای اینکه شوتزنی که در گوشه ایستاده بتواند بدون فشار دفاعی
شوت بزند نیاز است که مدافع در جای دیگر گرفتار باشد.
اما در این میان یک پارادوکس وجود دارد .گوشه های زمین حمله از نظر اهمیت استراتژیک حیاتی هستند و اقدام فراوان
از این دو گوشه نشانه سالمت حمله یک تیم است اما توانایی شوت از گوشههای عموما تاثیر فراوانی روی تولید پیروزی
برای یک تیم ندارد.
همانطور قبال گفتم ایستادن پشت سه امتیازی جای مناسبی برای بازیکنانی است که در نقشه حمله ای مسئولیت مستقیم
ندارند اما همزمان بخاطر فاصله ای که از بازیکنان دست به توپ دارند به شکلی ممکن است از مسیر حمله تیم ایزوله
شوند.
16
این یک اتفاق نیست که بازیکنانی که عموما در گوشههای منتظر دریافت توپ و اقدام به سه امتیازی بازیکنان بالی 5هستند
که از نظر مهارت حمله ای نقش کلیدی در تیم ندارند .این همانهایی هستند که به 3andDمشهورند (سه امتیازی و دفاع).
در عمل خطرناک ترین سه امتیازی زنان یک تیم عموما کسانی نیستند که در گوشه های سه امتیازی اردو زدند و منتظر
دریافت پاس برای اقدام به شوت هستند .بین بازیکنانی که از سال ۲۰۰۴دقایق زیادی از بازی گرفتند ،یوزیج باالی ۲۵درصد
داشتند تنها دو بازیکن بودند که متوسط شوت از گوشه هایشان بیشتر از دو اقدام بود .پال جرج با ۲/۰۱اقدام از گوشه به
ازای صد مالکیت و مایکل رد با ۲/۰۵اقدام از گوشه به ازای صد مالکیت.
گوشههای سه امتیازی که برای بازیکنان کم مهارت تهاجمی محلی مناسب برای قرار گرفتن است مکانی نامناسب برای
شوت زنان ماهر و ستاره های تبدیل میشود .ان نقاط از جایی که تمرکز فعالیت حمله در آن است فاصله دارد پس برای
چی بازیکنی که تیم در حمله به او بیشتر از بقیه نیاز دارد باید به گوشه های سه امتیازی تبعید شود؟
5
Wing
17
با همه این حرفها حتی آنهایی که درصد باال شوت میزنند تعداد اقدام سه امتیازی شان از گوشه زیاد نیست .تنها سه
بازیکنی توانست صد اقدام سه امتیازی از گوشه در کل فصل داشته باشد .رکورد این اقدامها در دست پی جی تاکر است
که در ۲۰۱۸-۲۰۱۹صد و نه اقدام از گوشه های سه امتیازی داشت.
از دیدگاه تیمی آمار نشان داده تفاوت امتیاز آوری بین تیمهایی که از با دقت باال از گوشه شوت میزنند و انهایی که
معمولی هستند در کل بازی یک امتیازی بیشتر نیست .این یک امتیاز تعیین کننده موفقیت یا شکست نیست ولی اثبات
میکند که قرارگیری شوت زن ها در گوشه به جای اینکه بیشتر بخاطر نزدیک تر بودن به حلقه باشد بیشتر تاثیرش در باز
کردن فضا و گشودن میانه زمین حمله است.
تغییر قوانین در سال ( ۲۰۰۱آزاد شدن دفاع جاگیری) و ( ۲۰۰۴ممنوعیت تماس دست مدافع با مهاجم) باعث شد
بازیکنان قد بلند از بازی پشت به حلقه دست بردارند .با اینکه مسئولیت حمله ای بازیکنان پست سنتر کاهش یافت اما
مسئولیت دفاعی آنها همچنان کلیدی باقی ماند .حفاظت از حلقه هنوز برای تیمها حیاتی است ،اما بازیکنانی که
مسئولیت حضور در مرکز زمین را دارند وقتی تیمشان مالک توپ میشود باید به هر شکل که شده از مسدود کردن مسیر
هم تیمی هایشان به سمت حلقه پرهیز کنند.
این باعث تغییر رویکرد سنترهای از بازی پشت به حلقه به شرکت در تاکتیکهای دو نفره نظیر پیک اند رول خودش را نشان
داد .اینکه با چرخش به سمت حلقه مسیر برای دانک کردن آنها هموار می شود به انها کمک میکند هنوز هم در
نزدیکیهای سبد دفاع را تهدید کنند .اکنون به جای اینکه سنترها تا حد ممکن به حلقه نزدیک شوند و همانجا بیاستند از
بیرون سه ثانیه (پس از اسکرین کردن) به سمت سبد یورش می برند .این نگرش هوشمندانه تری به فضا سازی و خلوت
کردن زیر حلقه است .بدون این استراتژی تیم ها برای فضا سازی و بازکردن مسیر برش باید باید بهترین شوتزن ها را داشته
باشند که همیشه عملی نیست.
البته تعداد سنترهایی که این قد و وزن ،چابکی و مهارت و هماهنگی چشم و دست را داشته باشند معدود است .آنهایی
که بتوانند با سرعت بازی در انبیای به ترافیک داخل سه ثانیه برش کنند و توازن بدنشان را نگهدارند .این بازیکنان بسیار نادر
18
هستند .مربیان زیادی تالش کردند سنتر های قد بلند کالسیک را به این نوع بازیکن تبدیل کنند اما موفقیتی کسب نکردند.
این تالش باعث تولید پاسهای از دست رفته و تراولینگ های فراوان شد.
اینجا بود که به جای چپاندن مکعب داخل یک سوراخ گرد مربیان آموختند که چطور از توانایی های بازیکنان پیرامونی قد
بلند برای انجام همین استراتژی استفاده کنند .بازیکنانی که تازه شوت هم دارند و به کل بازیکنان گنده و قد بلند را از داخل
سه ثانیه حذف کنند؟ حرکت دو نفره پیک اند پاپ ( شبیه پیکان اند رول اما بازیکن چرخ کننده به بیرون چرخش میکند نه
داخل) از قدیم یکی از ابزار های مهم حمله ای در لیگ بود .خصوصا کارل ملون که داشت پا به سن میگذاشت شروع به
اجرای این فن کرد تا بعد از اسکرین کردن برای جان استاکتون به بیرون چرخش کند ،فضا باز کند و از بیرون سه ثانیه اقدام
به شوت کند .اما مثل بیشتر پاور فوروارد ها و سنتر های قدیم کارل ملون به جای سه امتیازی شوت میان برد چهار تا شش
متری میزد .در نوزده سال حضور در لیگ انبیای کارل ملون تنها ۳۱۰اقدام به سه امتیازی داشت که تازه یک سوم آن
هنگامی بود که انبیای برای سه فصل قوس سه امتیازی را سی سانت به حلقه نزدیک کرد.
همانطوری که بازیکنان بالها شروع کردند به ایستاندن و جاگیری پشت قوس سه امتیازی ،بازیکنان قد بلند هم هنگام پیک
اند پاپ کمی عقب تر رفتند تا پشت سه امتیازی توپ را دریافت کنند .حتی با فراوان تر شدن این حرکت موارد زیادی را
دیدیم که حتی پاپ (اسکرین برای بازیکن توپ دار) هم حذف شد و یکباره قد بلندها پشت سه امتیازی جاگیری کردند که
پس از دریافت پاس شوت را بزنند .با تغییر قانون دفاع جاگیری سنترها و قد بلند ها به بیرون متمایل شدند و از فصل ۲۰۱۲
به این طرف بسیاری از سنترهای بیشتری مجوز پرتاب سه امتیازی گرفتند.
19
نتیجه این تصمیم افزایش شدید استفاده از بازیکنانی بود که به آنها استرچ بیگ( 6قد بلند هایی که با تهدید شوت بیرون
باعث باز شدن دفاع میشدند) .این بازیکنان عمال مثل مدافعان سه امتیازی زنی نظیر پی جی تاکر و بروس بوعن عمل
میکنند ولی با این تفاوت که مسئولیت دفاع داخل سه ثانیه و حفاظت از حلقه هنوز بر عهده آنهاست .
تیمهای بسکتبال امروز تقریبا همیشه با چهار بازیکن و بعضی موارد پنج بازیکنی وارد زمین میشوند که توانایی گشودن و
باز کردن دفاع را دارند (یعنی از منطقه پیرامونی و پشت به سه امتیازی تهدید هستند) .بر اساس اطالعات جمع آوری
شده در انبیای چهارمین بیشترین میزان اقدام به سه امتیازی در فصل ۵/۲ ۲۰۱۹-۲۰۲۰اقدام به سه امتیازی در صد
مالکیت داشت .دومین بیشترین اقدام به شوت در فصل ۲۰۰۷-۲۰۰۸میزان ۵/۸شوت به ازای صد مالکیت بود .در فصل
اخیر بازیکنانی که کمترین میزان اقدام به متوسط به سه امتیازی را در بین شروع کننده ها داشتند ۲/۱اقدام در صد
مالکیت داشتند ،این در حالی است که در فصل ۲۰۰۷همین بازیکنان ۰/۲اقدام سه امتیازی به ازای صد مالکیت داشتند.
یعنی تمایل به اقدام سه امتیازی بین کمترین سه زنان تیم (سنترها و پاور فورواردها) ده برابر شده.
قبال در همین مطلب پرسیدم بازیکنان قد بلند و سنترها کجا رفتند ،اینجا بود که متوجه شدیم آنها هم مثل گاردها و بالها
به خیل بازیکنان پشت قوس سه امتیازی پیوستند.
در سالهای اخیر دیدیم مربیان و بازیکنان شیفته و شیدای نقشه شوت ایده آل شدند .بازیکنانی که کمترین میزان شوت
میان برد را اقدام کردند مورد ستایش قرار گرفتند که هیچ ایرادی ندارد .بیشتر کسانی که در این نقشه ایده آل جا میگیرند
آنهایی هستند که هرگز ستاره نبودند و با انتخاب منطقی ترین و باارزش ترین نقطه برای اقدام به شوت روی نتیجه کلی
بازی تاثیر میگذارند.
اما این به این معنی نیست که شوت از نقاط موثر ،که بطور مفصل در این نوشته به ان پرداختیم ،تنها نقاط شوت
بازیکنان بسکتبال باشد .یک شوت بسکتبال چیزهای خیلی بیشتری دخیل است تا فقط یک نقطه روی زمین بسکتبال .حاال
6
Stretch Big
20
که همه می دانند نقاط با ارزش شوت در زدن کجاست و مدتهاست که کارشناسان با بررسی نقاط شوت یک تیم میتوانند
نحوه کارکرد حمله و دفاع را بررسی کنند اما ممکن است این نقشه های شوت همانقدری که در مورد نحوه بازی یک تیم
بیان میکند ،چیزهایی را هم پنهان کرده باشد.
برای طرفداران بسکتبال این دو نقشه زیر مثل سنگ نبشه در مغزها حک شده
در مورد اینکه مکان اقدام به شوت مهم است هیچ بحثی نیست .مکان اقدام مهمترین عامل تعیین کننده کیفیت شوت
است اما همه عوامل تاثیر گذار در شوت نیست.
با بررسی عمیق تر در نمودار شوت در لیگ انبیای و تغییر آن در سالهای گذشته و افزایش نرخ اقدام به سه امتیازی
میتوان به نکات ریزتری رسید .وقتی ببینم که بازیکنان همان شوت هایی که قبال میزدند را اکنون هم میزنند ،فقط یکی
دو قدم عقب تر ،آنجاست که انقالب سه امتیازی کمتر هیجان انگیز به نظر می رسد.
اینجاست که به نکته اصلی صحبتم میرسیم :شاید آهسته آهسته به دورانی نزدیک میشویم که دیگر نقشه شوت مفید
نباشد.
تبدیل بسکتبال به بسکتبال آماری این ورزش سه بعدی و تحوالت داخل زمین را به یک رویداد قابل ثبت روی کاغذ تبدیل
کرده است .شاید اگر مثل فیلم های هری پاتر روی کاغذ میشد ویدیو نشان داد آن وقت بود که زوایای مختلف بسکتبال را
روی جدول های اکسل مستند کرد.
21
اینکه بتوانیم بسکتبال روی کاغذ مستند کنیم لزوما چیز بدی نیست .در واقع یک موضوع الزم است چون اگر مستند سازی
آماری نباشد باید جزئیات را در قالب کالم بطور مفصل شرح بدهیم .بسیاری از ابزار ها و مولفه های آماری بسکتبال برای
توانایی توصیف رویدادهای سه بعدی زمین در قالب کاغذ دو بعدی انتخاب شده اند .اما این مولفه ها و ابزارهای آماری
هم محدودیت های خودشان را دارند.
با سیال شدن بیشتر بازی بسکتبال مهمترین استراتژی های حمله ای هم دستخوش تحول شدند .در دنیای پیش از ۲۰۰۱
که دفاع جاگیری ممنوع بود همیشه چند تا بازیکن که در نقشه حمله دخالت مستقیم نداشتند در سمت مقابل زمین یا
در پست پایین میایستاندند و درخشش ستاره تیم را با توپ نظاره میکردند .در بسکتبال امروز نقشه های حمله ای
ملغمه ای از پیک اند رول ،پاس دست به دست ،حرکات گول زننده در زمین است و همه بازیکنان حمله در زمین در حال
حرکت مستمر هستند.
البته مثل همیشه استثنا وجود دارد .جیمز هاردن در هیوستون یکی از این استثنا ها است .بازی این تیم بیشتر شبیه
تیمهای قدیمی بود که همه کنار میایستاندند و درخشش ستاره تیم را تماشا میکردند که خودش تنهایی به دل دشمن
میزد .شبیه دوران چارلز بارکلی که وقتی پشت به حلقه توپ میگرفت خودش تنهایی تالش میکرد با باسن یارش به زیر
حلقه هل بدهد و بقیه تماشا میکردند.
استثناها به کنار ،حمله بسکتبال مدرن سیال است .در بسکتبال مدرن همانقدر که مهم است شوت از کجا اقدام میشود
مهم است که چطور توپ به آن نقطه رسید .این چیزی نیست که در نقشه شوت مستند شود .وقتی تنها به نقشه شوت
انبیای مدرن نگاه میکنیم این احساس به ما دست میدهد که تیم ها بخش بزرگی از زمین بسکتبال را به حال خود رها
کردند.
اینکه تعداد شوت میان برد کاهش یافته به این معنی نیست که هرگز نباید از این منطقه اقدام به شوت کرد .اتفاقی که
افتاده اینست که همان شوت های میان برد اکنون در محوطه ای بزرگتر و فاصله ای کمی بیشتر اقدام میشود .شاید
مثال اش این باشد که وقتی یک بادکنک که شفاف نیست را باد می کنیم هر چه بزرگتر میشود دیواره ان شفاف تر
میشود و این در حالی است که مقدار مواد استفاده شده تغییری نکرده .با گسترده تر شدند منطقه شوت میان برد این
نوع شوت انقدر شفاف شده که تقریبا دیده نمیشود.
22
در طی پنج فصل بین ۲۰۱۴-۲۰۱۵تا ۲۰۱۹-۲۰۱۸تعداد اقدام به شوت در منطقه سه ثانیه یک و نیم برابر شوتهای میان
برد بود .اما با در نظر گرفتن متراژ نسبتی این دو منطقه شوتهای داخل سه ثانیه از منطقه ای که تراکم آن بیست برابر
بیشتر از شوت های میان برد است اقدام شده .از ان بدتر با اینکه شوت های میان برد ده برابر شوت هایی بود که از
گوشههای سه امتیازی زده شد اما چون شوت سه امتیازی گوشه در فضایی بسیار محدود اجرا میشود به شدت به
چشم می آید و انگار تعدادش خیلی بیشتر از شوت های میان برد است.
این باعث میشود که دیدگاهی نادرست به بیننده القا شود که انبیامدرن همه اش شده شوت سه امتیازی .درسته که
اقدام شوت میان برد در انبیای کم شده اما هنوز هم به عنوان یکی از مهمترین ابزار های حمله ای استفاده می شود.
یکی از انتقاد ها از بسکتبال دوران سه امتیازی اینست که «هنر شوت میان برد از بین رفته» .این منتقدین ماجرا به کل
برعکس فهمیدند .درسته است که هنر و زیبایی از دیدگاه هر کسی متفاوت است اما اینکه بخواهیم شوت زدن یک پاور
فوروارد ذخیره از منطقه باالی خط پنالتی را به هنر مطلق شباهت بدهیم زیاده روی است .منظور این منتقدین از «هنر
شوت میان برد» شاید شوت های زیبای کریس پال از منطقه گوشه خط پنالتی ،شوتهای قوسی تونی پارکر از روی دست
23
دفاعی که نیم متر از خودش بلندتر است یا شوت های فید اوی درک نویتسکی است که با قوسی باور نکردنی ده متر به
هوا به میرود و مرکز تور را میشکافت .نکته جالب اینکه این شوت ها هنوز هم هستند و هیچ جا نرفتند.
آنهایی که در مورد هنر و زیبایی شوت میان برد صحبت میکنند تصورشان اینست که همه شوت های میان برد شوت این
ستاره هاست .ستاره های بسکتبال هر وقت تیمشان نیاز داشته باشید قادرند دفاع را جا بگذارند و دو امتیازی های سخت و
پیچیده را گل کنند .در بین بازیکنانی که بیشتر از بیست و پنج درصد نقشه ای حمله ای برای آنها طراحی شده این روزهای
از نظر درصد به ثمر رسیدن شوت در باالترین درصد در تاریخ است .در فصل ۱۹۹۷-۱۹۹۸این بازیکنان نزدیک چهل و یک
درصد شوتهای دو امتیازی بدون پاس منجر را به گل را به ثمر می رساندند .در فصل ۲۰۱۹این عدد به چهل و نه درصد
رسید.
آن همه فضای باز شده ای که با ایستادن بقیه بازیکنان پشت قوس سه امتیازی ایجاد شد را به یاد بیاورید .و همچنین به یاد
داشته باشید بازیکنان قد بلند دیگر زیر حلقه جاگیری نمیکنند و به بیرون آمده اند تا با برش یا شوت دور حلقه را تهدید
کنند .این فضای خالی شده جایی است که ستاره های بسکتبال در آن میدرخشند و شاهکار هایشان را خلق میکنند.
عالوه بر این فضای بازی شده استادان دست به توپ در بسکتبال مدرن از تمام زمین حمله برای خلق اثر هنری شان
استفاده میکنند .بازیکنانی چون استفن کری ،دیمین لیالرد ،جیمز هاردن و لوکا دانچیچ هنر امتیاز آوری از پشت قوس سه
امتیازی را به عرش اعال بردند .در فصل ۱۹۹۷-۱۹۹۸هیچکس شوت سه امتیازی بدون پاس منجر به گل (یعنی بازیکن
جاگیری کرده باشد و قبل از شوت توپ را دریافت کند) نشنیده بود .تقریبا دو درصد از شوت های سه امتیازی بدون پاس
منجر به گل بود .در فصل ۲۰۱۹-۲۰۲۰سهم این شوت ها سه برابر شد و به شش درصد کل اقدام ها رسید .این نوع
شوتها را عموما بازیکنانی که بیشتر نقشه های حمله برای آنها طراحی شده بود اقدام میکردند.
با اینکه بسکتبال مدرن تغییرات زیادی در سبک و نوع بازی ایجاد کرد اما هرگز سهم ستاره ها برای درخشش در هر کجای
زمین که دلش خواست هرگز کمتر نشد .تغییرات در بسکتبال مدرن باعث شد نقش ستاره ها در تیم به طرز قابل مشاهده
تری دیده شود .وقتی در بسکتبال میبیند بازیکنی بدون دفاع سه امتیازی میزند عموما به این دلیل است که تیم توانسته
کار درخشان و چشمگیری با مالکیت توپش کرده باشد .ستاره ها ،آنهایی که دفاع تیم مقابل را به هم میریزند ،کسانی
هستند که باعث و بانی موقعیت اقدام به سه امتیازی بدون دفاع هستند.
24
ستاره ها این موقعیت ها را به شکلهای مختلف ایجاد میکنند .ستاره های انبیای آنچنان مهارتی برای رسیدن به حلقه
و تمام کردن زیر سبد دارند که دو یا سه نفر از مدافعین بطور تمام وقت گرفتار مهار کردن آنها میشوند .این ستارهها
توان گلزنی در برابر چند مدافع را دارند .در چنین شرایطی است که حداقل یکی مهاجم پشت قوس سه امتیازی بدون
دفاع آماده اقدام به شوت است .یانیس انته تکومپو و زایان ویلیامسون مثل چکش دفاع تیم مقابل را زیر حلقه فشرده
میکند .بازیکنان دیگر نظر استفن کری و لیالرد انقدر خطرناک هستند که حتی دو متر پشت سه امتیازی دفاع جرات رها
کردن آنها را ندارند .مدافعین برای دفاع این دو بازیکن باید مساحت بسیار گسترده ای را پوشش دهند.
اما مهمترین روشی که ستاره های بسکتبال برای هم تیمی های کم استعداد ترشان موقعیت امتیاز آوری تولید میکنند
اینست که شوتهایی که برای بقیه بد تلقی میشود برای آنها اقدام مناسب و به جا است .به این معنی که حتی اگر شوت
میان برد هم بزنند برای آنها شوت درستی است .این اقدام آنها از سه زاویه موثر است.
اول اینکه ،در لیگ انبیای بازیکنان انگشت شماری هستند که مهارت و توانایی بدنی آنها در حدی است که هر شوتی بزنند
از نظر آماری اقدام مناسب و به جا تلقی میشود .نمونه بارز این بازیکن کوین دورنت است ،نمونه های دیگری هم هست،
کریس پال و کوای لنارد .دفاع به ناچار به این بازیکنان اجازه میدهد از هر نقطه ای که دلشان خواست اقدام به شوت کنند.
دوم زاویه دیگاه روان شناختی ماجرا است .حتی بهترین بازیکنان لیگ هم انقدر خوب نیستند که اقدام به شوت میان برد را
از نظر ارزش ریاضی به یک شوت باالتر از متوسط تبدیل کنند .درک نویتسکی بی شک یکی از خالص ترین شوت زن های
دوران خودش و هر دوران دیگری بود .اما با این حال او تنها سه بار توانست ارزش شوت میان برد دو امتیازی اش را از
میانگین ارزش همه شوت هایش بهتر کند .او در سال ۲۰۱۰-۲۰۱۱توانست این کار را با فاصله قابل قبولی انجام دهد.
شوت های او از فاصله بیش از سه متری پنجاه و یک درصد بود در حالی که متوسط کارایی همه شوتها یا %eFGدر لیگ
چهل و نه درصد بود .اما همین که یک بازیکن بتواند از منطقه میان برد به متوسط کارایی شوت در لیگ نزدیک شود
خودش خطرناک است .اگر دفاع لحظه ای نویستیکی را رها کند او میتواند هر دفاعی را تنبیه کند.
اخرین زاویه دیدگاه از نظر ساعت بیست و چهار ثانیه بازی است .بیست و چهار ثانیه زمان انچنان طوالنی نیست .در این
زمان کم حتی یک شوت بد خیلی بهتر از این است که در پایان این مدت به دلیل تخلف توپ را دو دستی به داور بدهیم.
اینکه تیم بازیکنی داشته باشد که در لحظه ای که بقیه توانایی شوت زدن ندارند بتواند تیم را با اقدام به شوت نجات دهد
بسیار مهم است .ستاره های هستند که در انبیای به آنها ناجی میگویند ،وظیفه آنها اینست که مالکیت های خرابکاری
شده را بگیرند و به موقعیت های متوسط یا باالتر از متوسط برای امتیاز آوری تبدیل کنند.
25
پس با اینکه بسیاری از شوت ها از منطقه میان برد خارج شد اما بازی در منطقه میان برد هنوز زنده و پابرجاست و هر جا
الزم باشد تیم را نجات میدهد .قرار نیست من شما را متقاعد کنم بسکتبال مدرن را دوست داشته باشید ،سبک حمله
مدرن را بپسندید اما تالشم را کردم تا شما دالیل این تغییرات را بهتر درک کنید .کار مغزهای بسکتبال مدرن و
استراتژیستها امروزی اینست که شوت خوب را تعریف کنند .برای رسیدن به شوت خوب اگر الزم باشد چند تا اقدام کمتر
از پشت یا جلوی یک خط روی زمین بسکتبال اقدام شود هیچ ایرادی ندارد.
تا به حال شده از تیم فوتبال آمریکایی بخاطر اینکه به جای فیلد گل (سه امتیاز) تالش کرده تاچ داون کند (هفت امتیاز)؟
بسکتبال هم همین است .چرا باید از سه امتیازی شاکی باشیم .شاید اگر همه تیم ها تصمیم بگیرند برای خلق موقعیت
شوت خوب ابتکاری بازی کنند از این حالت خسته کننده ای که همه دور سه امتیازی ایستادهاند و منتظر توپ هستند
خارج شویم .روزی خواهد آمد که تیم ها با حرکت پیوسته و ابتکار بازیکنان از همه مساحت زمین برای خلق این موقعیت
شوت خوب استفاده خواهند کرد.
فرضیه میان برد من اینست :اکنون که بخش های خسته کنند بسکتبال حذف شده ،آنچه باقی مانده حرکات هنرمندانه
ایست که دفاع را شرحه شرحه میکند .فرایندی که به تولید شوت خوب ختم میشود آن چیزی است که باعث شد همه
ما به عاشق بسکتبال شویم .انقالب سه امتیازی اقدام به شوت میان برد را نابود نکرد بلکه آن را به حدی تحت فشار قرار
داد که اکنون مثل الماسی برق میزند.
26