Professional Documents
Culture Documents
Book 2 Zanan Taseer Gozar Iran
Book 2 Zanan Taseer Gozar Iran
Book 2 Zanan Taseer Gozar Iran
زنانتاثیرگذارایرانی
1
زنان تاثیرگذار ایرانی
زنانتاثیرگذارایرانی
درعرصه
فرهنگوهنر
2
زنان تاثیرگذار ایرانی
فهرست مطالب
53 من�ه حکمت ( .......................................... )1341 .یژ
۱ ....................................................... پیشگفتار
55 شها�(......................................... )۱۳۴۷ .کتایون ب ۲ ................................... .وارتو تریان ()1275-1353
57 ........................................... .لیال حاتمی( )1351 6 .قمرالملوک وزیری (............................. )۱۲۸۴-۱۳۳۸
59 ......................................... .مهسا وحدت )1352 10 ............................... .پروین اعتصامی ()1285-1320
61 .نیوشا توکلیان (......................................... )1361 12 انگ� سامینژاد (............................ )1295-1376 .روح ی ز
63 ..................................... .گلشیفته فر ن
اها� ()1362 .ین
۱۴ سیم� دانشور (................................... )1300-1390
۱۶ ......................................... .قمرآریان ()۱۳۰۱-۱۳۹۱
۱۹ ..................................... .شهال ریاحی ()1۳۰5
۲۲ ................................ ن
بهبها� ()1306-1393 .ین
سیم�
۲۴ ........................................... .پری صابری ()1311
۲۷ .فروغ فرخزاد (..................................... )1313-1345
۲۹ ........................................... .سیما بینا ()1323
۳۱ ......................................... .مریم زندی ()1325
۳۵ ...................................... .سوسن تسلیمی ()1328
۳۸ .............................................. .گوگوش ()1329
۴۰ .مرضیه برومند (......................................... )1330
42 ...................................... .فرشته طائرپور ()1331
44 من�و روا�نپور (........................................ )1۳۳۳ .ی
46 .رخشان ب�ناعتماد (..................................... )1333
48 ........................................ ش�ین نشاط ()۱۳۳۶ .ی
49 ........................................ .تهمینه میال�ن ()1339
51 .فاطمه معتمدآریا (...................................... )1۳۴۰
3
زنان تاثیرگذار ایرانی
پیشگفتار
تاریخ ایران و جهان به زندگی و رسنوشت چهره ها گره خورده است؛ هر یک خشتی
گذاشته اند تا سقفی پدیدار شود؛ خشت هایی که گاه به قیمت زندگی و جان شان
متام شده است .در این معامری عظیم ،زنان و مردان بسیاری نقش آفریده اند .از
سوی دیگر ،در تاريخ جهان بسيارى از زنان و مردان دیگر به دليل استعداد شگرف آن
ها براى تخريب و نابودى ساخته هاى ديگران« ،تاثريگذار» نام گرفته اند.
زنان ایرانی نویسنده برگ های بسیاری از کتاب تاریخ 200سال اخیر ما بوده اند؛ چه
به دليل تاثري مثبت بسيارى از آن ها در افزایش آگاهی عمومی ،کاهش تبعیض علیه
زنان ،ارتقای سواد و موقعیت اجتامعی شان ،مقابله با فشارهای مذهبی ،مشارکت در
پروژه های علمی ،سیاست ورزی ،موسیقی ،سینام و چه به دليل تاثري بعىض از آن ها
در تشويق به خشونت ،گسرتش جهل و جزم انديىش و سوء استفاده از قدرت ماىل و
اقتصادى در جهت منافع خود.
مجموعه «زنان تاثیرگذار» «ایران وایر» يک مقدمه است .افرادى كه نامشان در اين
فهرست آمده ،مناينده برخی اقشار جامعه هستند كه هر روز در ايران و كشورهاى
ديگر بر زندگى خانواده و اجتامع خود تاثري مى گذارند .بديهى است هامن طور كه
اشاره كرديم ،همه فعاليت ها و یا متام افراد حارض در اين مجموعه ،مورد تایيد «ایران
وایر» نيستند اما تاثري گذارى هيچ يك از افراد اين فهرست را منی شود كتامن كرد.
در این بخش به معرفی زنان تاثیرگذار در عرصه فرهنگ و هرن می پردازیم.
1
زنان تاثیرگذار ایرانی
پرتره سیاه و سفید زنی با رورسی طرحدار بزرگ ،تنها یادگار تصویری از «وارتو
تریان» است؛ اولین زنی که تاریخ نامش را به عنوان بازیگر روی صحنه ثبت و
راه زنان زیادی را به بازیگری باز کرد .او در سال ۱۳۰۱به همراه دخرت خردسالش
منایش «آدم و حوا» را برای جمعآوری کمک جهت راهاندازی کالس اکابر برای زنان
در حالی روی صحنه برد که پرده دوم این منایش به خاطر حمله تندروهای مذهبی
تعطیل شد و تا مدتها با آزار مردان رو به رو شدند .اما سعی و تالش این زن
بیش از آن بود که تندروهای مذهبی جلوی حضورش را روی صحنه بگیرند .تاریخ،
نام این زن بازیگر را در کنار دخرت دانشمندش« ،آلنوش تریان» ،نخستین بانوی
ستارهشناس و فیزیک دان ایرانی ،به عنوان نخستین بازیگر زن ایرانی حفظ کرده
است.
سابقه تئاتر مدرن در ایران به تاسیس متاشاخانه «دارلفنون» تهران و حضور «مسیو
لومر» و «مزینالدوله» در این مدرسه باز میگردد که زنان ایرانی نه تنها از حق
تحصیل ،که از حق بیرون آمدن از خانه محروم بودند .برای همین ،تئاتر مدرن
بدون حضور زنان ،کار خود را آغاز کرد .این هرن به شیوه تعزیه و به تقلید از
تئاتر برخی کشورهای دیگر ،از پرس بچههای جوان به عنوان بازیگر زن با عنوان
«زنپوش» کمک میگرفت.
هرن منایش با پیروزی «جنبش مرشوطه» و رفت و آمد جوانان ایرانی به فرنگ
از مدرسه دارلفنون بیرون آمد و هرنمندانی چون «سیدعلی نرص»« ،رضا کامل
شهرزاد» و «مویداملاملک فکری ارشاد» آن را به متاشاخانههای دیگری چون
«گراندهتل» و «بنگاه کمدی ایران» بردند .اما هنوز هم حضور زنان نه تنها روی وارتوتریان
1275-1353
صحنه که برای دیدن تئاتر ممنوع بود.
2
زنان تاثیرگذار ایرانی
رو به رو شد .شکسنت دیوارهای جامعه سنتی ایران در آن روزگار خیلی هم آسان وارتو تریان سال ۱۲۷۵در چنین رشایطی ،در خانوادهای از ارامنه تربیز به دنیا آمد.
نبود .وارتو برای این که برای خانوادهاش مشکلی به وجود نیاید ،نام مستعار«الال» هنوز خردسال بود که به همراه خانواده به تهران رفت و تحصیالت ابتدایی خود را
را برای خود برگزید. در مدرسه «هایگازیان» در خیابان «قوامالسلطنه» تهران به پایان برد و برای ادامه
بعد از اجرای موفق این منایش و منایش دیگری از این گروه« ،حسن مقدم» ،منایش تحصیل به سوییس رفت .او در سوییس در کنار تحصیل ،فن بیان و بازی در تآتر
نامه نویس جوان که تازه از فرنگ بازگشته بود ،به همراه آرتو و وارتو تریان در را آموخت.
کنار «عبدالحسین تیمورتاش» و دکرت «علیاکرب سیاسی»« ،کانون ایران جوان» را بازگشت او به تهران ،هم زمان با تشکیل چند گروه تئاتر در این شهر ،از جمله
تشکیل دادند .مدیریت این کانون با تیمورتاش و ورود و رفتوآمد زنان به آن آزاد «انجمن تئاتر جوانان ارامنه» بود .در یکی از جلسات این انجمن بود که با «آرتو
بود و زنان هرنمندی چون «قمرامللوک وزیری» برای نخستین بار در این کانون تریان» آشنا شد؛ مرد جوانی که عالقه زیادی به هرن منایش داشت .آرتو در سال
آزادانه برنامه اجرا کردند. ۱۲۷۱در محله قدیمی ارامنه تهران ،زیر بازارچه «شاهپور» به دنیا آمده ،تحصیل
در همین دوران بود که حسن مقدم که هنوز به هوای جوانی و ماجراجویی به را در هامن مدرسه هایگازیان به پایان برده و به روسیه رفته بود .او در این کشور
مرص و داخل اهرام نرفته بود ،تنها منایشنامه خود ،یعنی «جعفر خان از فرنگ که هنوز میراثدار هرنمندان بزرگ تئاتر به شامر می رفت ،این هرن را آموخت.
برگشته» را به آرتو داد تا روی صحنه بربد .او منت منایش را که در چاپخانه این آشنایی نه تنها به ازدواج این دو منتهی که باعث حضور وارتو روی صحنه تئاتر
«فاروس» منترش شد ،به پاس بازی زیبای بانو وارتو تریان ،به او تقدیم کرد. شد.
کانون ایران جوان هم برای قدردانی از هرنمنایی خـانم تـریان ،یـک جـفت گـلدان در سال 1300شمسی ،گروهی از جوانان تحصیل کرده مانند «سعید نفیسی»،
نقره بـه ایشان اهدا کرد که این عبارت بر روی آن حک شده بود«:تقدیم به مادام «سیدرضا هرنی»« ،غالمعلی فکری»« ،مشفق کاظمی»« ،صادق مقدم» و «کامران
تریان ،از طرف ایران جوان». هامیونی» که عالقهمند به هرن تآتر بودند ،گروه تئاتری تشکیل دادند که آرتو تریان
آرتو تریان سپس منایشنامه «ناپلئون» را که بر اساس زندگی ناپلئون بناپارت، نیز به آنها پیوست .این گروه در کنار هم منایشی به اسم «پریچهر و پریزاد»
امپراتور فرانسه تـنظیم کرده بود ،اجرا کرد. را به صحنه بردند که منت آن را رضا کامل شهرزاد نوشته بود و آرتو تریان آن را
گروه ایران جوان سپس در «تئاتر واریته»(سینام «هامی» واقع در خیابان فردوسی، کارگردانی کرد .او در این منایش در حالی که هنوز زنان اجازه ورود به متاشاخانهها
روبه روی سفارت ترکیه که اکنون به کلی خراب شده است) به فعالیت پرداخت و را نداشتند ،همرس خودش ،وارتو را به نقش اصلی روی صحنه برد .وارتو آن چنان
تریان ها منایشنامههای«آدم و حوا»«،زن گنگ»و«تله موش» را اجرا کردند. روی صحنه درخشید که آوازه حضور یک زن روی صحنه در تهران ،بر مخاطبان
همکاری آرتو تریان و همرسش بـا کانون ایـران جوان تا سال 1309ادامه داشت آن افزود .او راهی را باز کرد که بعد از او زنان دیگری ،از جمله «پری آقا بایوف»
چون در این سال روی جعبه سیگار رومیزی نقرهای به آنها هدیه کرده بودند که جرات حضور روی صحنه را پیدا کردند.
در خانه «آلنوش تریان» ،دخرت دانشمندشان به یادگار مانده بود .این زوج ۱۸آبان این منایش بعد از تهران به رشت و بندرانزلی رفت و در این شهرها نیز با استقبال
3
زنان تاثیرگذار ایرانی
۱۳۰۳شمسی اجرا شود .علت انتخاب ماه رمضان این بود که زنان در این ماه ۱۲۹۹صاحب فرزندی شدند که نام او را آلنوش گذاشتند .این دخرت که در ابتدا در
میتوانستند در نیمه شب به خیابان بروند .هر زن با خود یک چراغ نفتی یا کنار مادر و پدرش در تئاتر حضور داشت ،بعدها تصمیم گرفت راهش را از هرن
زنبوری میآورد .بین ۳۰۰تا ۵۰۰زن با پیچه و چادر سیاه به مراسم رفتند. به سمت علم بربد .او به عنوان نخستین دانشآموخته نجوم و فیزیک در ایران
تا آن زمان ،در مجالس تفریح ،تئاتر و سینام فقط مردان میتوانستند رشکت کنند و فارغالتحصیل شد.
زنان حتی با چادر هم حق رشکت در این مراسم را نداشتند. در حدود سالهای « ۱۳۰۰جمعیت نسوان وطن خواه» که یکی از مهم ترین
پرده نخست منایش بسیار خوب اجرا شد و زنان مشغول پذیرایی بودند که در خانه گروههای پیشرو زنان در آن روزگار بود ،با حضور زنانی چون «محرتم اسکندری»،
را به شدت کوفتند و نظمیهچیها وارد خانه شدند .تعدادی از زنها از پشتبامها «نورالهدی منگنه» و «صدیقه دولتآبادی» تشکیل شد .هدف مهم این انجمن،
قصد فرار کردند .از آنجایی که برگزار کنندگان فکر مخالفت تندروهای مذهبی را تالش برای به دست آوردن حقوق برابر برای زنان بود .حق تحصیل نخستین حقی
کرده بودند ،یک عروس و داماد هم آماده کرده بودند که به میان زنان آوردند .اما بود که انجمن نسوان وطن خواه برای آن مبارزه کرد .در سایه تالش این زنان و
ماموران نظمیه که خرب داشتند در آن خانه چه خرب است ،باور نکردند. زنان دیگری در سایر انجمنهای زنان ،مدارس زیادی در تهران راهاندازی شدند
وارتو تریان از آن لحظههای بسیار سخت و شهامت اعضای جمعیت نسوان وطن اما این انجمن ها ،این مدارس را کافی منیدانستند و به دنبال راهاندازی مدارسی
خواه ،به ویژه خانم «اسکندری» تعریف میکرد«:او بود که میان ترس و وحشت برای زنانی بود که سالهای خانه نشینی در سایه جامعه مردساالر ،آنها را از سواد
حارضان ،همه را دلداری میداد و فریاد میزد چه دژی ممکن است محکم تر و محروم کرده بود .برای چنین هدفی ،آنها احتیاج به رسمایه داشتند.
امنتر از این خانه وجود داشته باشد .قریب به 500تن از زنان خانوادههای اصیل به پیشنهاد یکی از اعضا ،قرار شد تا منایشی را برای زنان به صحنه بربند که در
و نجیب تهران این جا حضور دارند .خانمها هر کس به حیثیت و رشافتش پایبند کنار جمعآوری پول ،تفریحی هم برای زنان به وجود بیاورند« .نورالهدی منگنه»،
است ،از جای خود حرکت منیکند تا ببینم چه کسی جرات و جسارت دارد وارد یکی از اعضای این انجمن خانه بزرگی نزدیکی بازارچه شاهپور ،کوچه وزیر داشت
این مجلس شود». که حوض بزرگی در مرکز آن بود که به شیوه مجالس «تخته حوضی» میشد آن
این مجلس به هم خورد اما این آخر کار وارتو نبود .او بعد از این باز هم به صحنه را تبدیل به سن کنند .اعضای انجمن آوازه وارتو را شنیده بودند و از او خواستند
رفت .یکی از معروف ترین آثاری که او در مقابل زنان و مردان به صحنه برد، منایش آدم و حوا را که به همراه آرتو روی صحنه رفته بود ،در این مراسم اجرا
منایش «ماهپار» ،نوشته دکرت علیاکرب سیاسی بود. کند .او به همراه آلنوش که خردسال بود ،پری آقا بابایوف و چند بازیگر دیگر این
این منایش در چهار پرده تنظیم شده بود و با رصاحت ،مضار چادر و تاثیر آن را در منایش را آماده کردند .وارتو خودش کارگردانی این منایش را که به جای زن پوش،
خانواده نشان میداد .به همین علت مورد توجه روشن فکران و زنان پیشرو قرار «مرد پوش» داشت ،به عهده گرفت.
گرفت .این پیس در سالن تاتر سیروس متعلق به زردتشتیان به منایش گذاشته شد. کارتهای دعوت منایش نیز به شکل کارت عروسی منترش و اعضای انجمن آنها
در آگهی آن نوشته بودند«:در چهار پرده به قلم آقـای علیاکرب سیاسی ،تحت نظر را در بین نزدیکان خود فروختند .قرار بود این برنامه در یک شب ماه رمضان
4
زنان تاثیرگذار ایرانی
آرتو تریان در سال ۱۳۳۳درگذشت و همرس و دخرتش را تنها گذاشت .او به مدت آقای «آ.آریزاد» -نام مستعار آرتو تریان -توسط مادام الال تریان و جمعی اکرتس و
۲۵سال به صورت مستمر روی صحنه بود و بارها از سوی مجالتی چون «ایران»، آکـتورهای بـا استعداد».
«اتحاد»« ،ستاره ایران»« ،قانون»« ،ایران آزاد» و «مرکور دوفرانس» پاریس مورد در سالن منایش ،مردها در سالن مینشستند و زنان در بالکن .خالصه این منایش
ستایش قرار گرفت. این بود که شوهری به ظاهر فرنگی نسبت به زن زیبا و دانشمند خود ،ماهپار
این بانوی بازیگر در حالی در سال ۱۳۵۳در تهران درگذشت که هیچ خاطرهای از بیاعتنا و بد رفتار بود در حالی که با زنهای پرده نشین رقفای خود همنشینی
روزهای اوجش روی صحنه باقی منانده بود. می کرد .ماهپار که نقش آن را وارتو بازی میکرد ،روزی زیر پیچه رسراه شوهرش
قرار گرفت و بدون این که خودش را منایش بدهد ،او را اغفال کرد .مرد که
دیوانهوار عاشقش شده بود ،روزی که جلوی او را گرفت و خواست با او باشد،
گفت که زنی زشت و بدخو دارد .این جا بود که او حجاب بر میکشید و میگفت
که ای مرد خجالت بکش که من همرس تو هستم .تو وقتی من در مقام زنت
هستم ،نگاهم نیز منیکنی اما حاال این طور به پایم افتادی.
بعد از این منایش ،زنان زیادی آمده بودند و به وارتو میگفتند که چه خوب از
قول من به شوهرم حرف دمل را زدی!
این اجرا مورد توجه و استقبال اهاgی تـهران قرار گرفت و دوباره در روز پنج
شـنبه پنجم دی ماه 1308منایش داده شد .برای اجرای دوم ،پوسرتی تـوزیع کـردند
که در بخشی از آن نوشته شده بود«:بنا به تقاضای جمعی از خانم های محرتمه و
آقایان مـحرتم ،بـرایدومین دفعه در روز پنج شنبه 5دی ماه ،1308سـاعت شـش
و نیم بعداز ظـهر ،ماهپار یـا یک قربانی دیگر. ...گزارشات ماهپار مـربوط بـه 15
سال قبل میباشد .قیمت بلیط از سه قران تا سی قران.متاشاچیان محرتم باید بلیط
خود را در تـامم مـدت منایش برای ارایه به مفتش نگاه دارند».
وارتو تریان اولین زنی بود که اشعار فارسی را دکلمه میکرد و شعرخوانی زیادی
در کانون ایران جوان و جامعه «باربد» انجام میداد .او در منایشهای زیادی نقش
زنان قدرمتند را بازی کرد و این فن را در کنار زبان فرانسه ،در «دارملعلامت» تهران
درس میداد.
5
زنان تاثیرگذار ایرانی
«همه میخونن ،اما تو خوانندهها یکی میشه قمر بقیه …ای میخونن ».وقتی
علی آقا حامتی این دیالوگ را برای «داش کوچیکه» مجیدآقای ظروفچیِ سوتهدالن
مینوشت ،خیلی سال ۱۴مرداد گذشته بود ،روزی که قمر امللوک وزیری را برای
همیشه بردند ته ظهیرالدوله و چند تا سنگ مانده به گور روحالله خالقی خاکش
کردند و روی سنگش با هامن تحریرهای آشنایش نوشتند «:آتشی درسینه دارم
جاودانی عمر من مرگیست نامش زندگانی».
بلندآوازهترین صدای زنانه تاریخ ایران ،از گلوی زنی جسور شنیده شد که در
جامعهای که زنان حق تحصیل نداشتند ،در میان مردان و زنان مرغ سحر را با
صدای بلند فریاد زد .به شهادت بیشرت منابع تاریخی و صفحههای به جای مانده
از دوران قاجاریه تا امروز ،هیچ خوانندهای قدرت صدا و تنوع تحریرها ،مهارت
و تسلط در اجرای گوشهها ،ردیفها و دستگاه های موسیقی ایرانی را مانند قمر
نداشتند اما جسارت اجرای برنامه زنده در گراند هتل و شکسنت سد ممنوعیت
صدای زنان شاید مهمرتین علت یگانه بودن قمر بود.
او راهی را برای زنان گشود که تا پیش از او پشت درهای بسته حرمرساها زندانی
شده بود .گفته برخی محققان ،تا پیش از قمر ،خوانندگان زن سلطان خانم،
سکینه خانم ،زینت ،زیور سلطان ،زری و ...در صحنه بودند ولی با وجود همه
هرنهایشان ،مطرب خطاب میشدند .قمر برای اولین بار لقب خواننده را کسب
کرد تا بعد از او کسانی چون دلکش و مرضیه و پروانه و پروین بتوانند بدون ترس
قمرالملوکوزیری
صدایشان را رها کنند.
زندگی قمر با مرشوطه گره عجیبی خورده است .یک سال قبل از این که پایتخت
درگیر مرشوطهخواهی شود به دنیا آمد و خواننده مشهورترین تصنیفهای
۱۲۸۴-۱۳۳۸
6
زنان تاثیرگذار ایرانی
هرنمندانی چون درویشخان و ابوالقاسم عارف و حسین طاهرزاده از موسیقی مرشوطه شد و دست تقدیر بود که درست در ۵۳سالگی امضای فرمان مرشوطه
درباری به موسیقی مردمی تبدیل شده بود. در کاخ صاحبقرانیه در دربند ،چشم از جهان فرو بست .با آن که تا سالها همه او
را به اسم قمر سید حسن میشناختند اما قمر چهار ماه بعد از مرگ پدرش به دنیا
قمر که تازه وارد 17سالگی شده بود در میانه یک مهامنی یک دفعه به طرف به آمد و هنوز یک ساله نشده بود که مادرش طوبا خانم ،شاید هم فاطمه را از دست
طرف تار زن رفت و از او خواست تا برایش قطعهای بزند تا او بخواند .اولین قطعه داد و از گردش روزگار رسپرستیاش به مالخیرالنسا ،مادربزرگش رسید .مالخیرالنسا
را نخوانده بود که کسی از میان مهامنان بلند شد و به سمت تار زن آمد و چیزی یکی از مشهورترین روضهخوانان زن پایتخت بود که به حرمرسای شاهی راه داشت
در گوشش گفت و او با احرتام تار را به آن مرد داد .آن مرد خطاب به قمر گفت«: و روزگاری از شاه شهید لقب افتخار الذاکرین را گرفته بود.
با این هم میتوانی بخوانی؟» و رشوع به زدن کرد و قمر خواند««:جای آن است
که خون موج زند در دل لعل/زین تغابُن که َخ َزف می شکند بازارش». مادربزرگ نه تنها مهمرتین میراث خود یعنی صدای خوش را به قمر داد که او را
با دستگاههای موسیقی ایرانی که در روضهخوانی را آشنا کرد .افتخارالذاکرین به
این مرد کسی نبود جز مرتضیخان نیداوود که قمر توصیفش را بسیار شنیده خاطر بیامری فلج بدون کمک چوبدستی و همراهی قمر منیتوانست راه برود،
بود .خود نیداوود در باره اولین برخوردش با قمر در مجله متاشا تعریف کرده برای همین قمر از هامن کودکی پامنربی او شد و جسارت رها کردن صدایش را در
بود«:همین که قمر رشوع به خواندن کرد پی بردم که صدای این خانم جوان به میان جمع به دست آورد .قمر کشف صدا و استعداد خواندنش را مدیون همین
اندازهای نیرومند و رساست که باورکردنی نیست ،و در عین حال -به قدری گرم - پامنربی میدانست و جایی گفته بود«:من مدیون هامن تربیت اولیۀ خودم هستم
که آنهم باور کردنی نبود .چون صفات « گرم و قوی » بندرت ممکن است در یک چرا که هامن پامنربی کردن ها به من جرأت خوانندگی داد».
نفر جمع شود .هر صدای نیرومندی ممکن نیست خشونتی نداشته باشد ،و هر
صدای گرمی ضعفی .اما خدا شاهد است نه قوی بودن صدای قمر آزار دهنده بود، او در کنار شیطنتهای کودکانهای که او را یک لحظه رها منیکرد ،همراه خیرالنسا
نه در گرم بودنش ضعفی وجود داشت ،منظورم از گرم بودن آن حالت صداست برخی روضهها را با او همراهی میکرد .قمر خیلی زود افتخارالذاکرین را پشت رس
که جذابش میکند .و این حالت در صدای قمر فوقالعاده بود .از صاحبخانه ساز گذاشت و آوازه صدای خوب و قوی او در تهران پیچید و همه میخواستند او در
خواستم و رشوع به نواخنت کردم .به او گفتم صدای فوقالعاده ای دارید ،چیزی که مجالسشان بخواند .این برای افتخارالذاکرین که دیگر صدایش توان اجرای طوالنی
کم دارید ،آموخنت گوشههای موسیقی ایرانی است». را نداشت ،هم خوب بود .برای همین قمر را به استاد آوازی سپرد تا اصول اولیه را
به او بیاموزد.
بعد از این مهامنی هر کدام راه خود را رفتند .اما نه قمر دلش آرام بود که استادی
چون نیداوود را از دست بدهد و نه نی داوود دل ساز زدن برای کسی دیگر را دو سالی بود که کودتای رضا خان میرپنج گذشته بود و موسیقی در سایه تالش
7
زنان تاثیرگذار ایرانی
قمر که با وجود فحشها و تهدیدهایی که از سوی مردان سنتی و روحانی جامعه داشت « :دیگر دمل منیآمد برای کسی تار بزنم .دیگر هیچ صدایی برایم دلنشین
میشد ،همچنان به کار خواندنش ادامه میداد و هر روز شناختهتر میشد و به نبود و دیگر با عالقه رس کالس منی رفتم .آدرسی از او نداشتم .بعدازظهر یکی از
شهرهای دیگر هم میرفت. روزها توی حیاط قالیچه انداخته بودم و به سازم ورمیرفتم که یکمرتبه در حیاط
باز شد .دیدم قمر مقابلم ایستاده است .گفت آمدهام موسیقی یاد بگیرم».
دیگر نام قمر به عنوان یک خواننده شش دنگ در همه جا شناخته میشد و
آهنگسازان بزرگی چون روحالله خالقی و کلنل وزیری برایش آهنگ میساختند .در قمر آن قدر رسیع اصول خواندن را آموخت که کمرت از یک سال بعد آماده اجرای
سال 1306که قرار شد همه نام فامیل داشته باشند او با اجازه از کلنل وزیری نام عمومی شد .قمر نخستین کنرست خود را در سال 1303در تاالر زیبای گراند هتل
قمرامللوک وزیری را برای سجلش انتخاب کرد. الل هزار در حالی اجرا کرد که هنوز در پایتخت هم برخی زنان برای حرف زدن با
مردان باید یک تکه سنگ در دهان میگذاشتند .خرب اجرای قمر که با پشتوانه
با افتتاح رادیو ایران در سال ۱۳۱۹قمر هم به همکاری با رادیو دعوت شد .او عبدالحسین خان تیمورتاش روی صحنه رفت ،قدمهای بزرگی را برای آزادی زنان
خواننده بزرگی بود .اما آنچه او را قمر کرده بود فقط صدایش نبود .آن چه قمر جامعه بسته ایران برداشت.
را قمر کرده بود فقط صدایش نبود .قمر که کودکی سختی را با فقر و یتیمی
گذرانده بود هیچ پولی از دستمزدهایش را برای خودش نگهمنیداشت و هر چه قمر که بدون حجاب روی صحنه رفته بود ،مرغ سحر را که ملک الشعرا بهار
در میآورد قسمت میکرد .برای همین هم بیشرت اوقات بیپول بود و حتی مجبور رسوده بود را با تصنیفی از نیداوود اجرا کرد .نیداوود غیر از این تصنیف «:فقی ِه
بود در کافهها هم بخواند. شهر به رفعِ حجاب مایل نیست» را در دستگاه ماهور اجرا کرد .با این که قمر
بسیار جسور بود اما برای این اجرا اضطراب زیادی داشت .خودش در جایی گفته«:
براساس اطالعات موجود در موزه موسیقی ،نزدیک به ۴۲۶صفحه از صدای قمر پُر پس از خامتۀ کنرست ترس مرموزی بر من مستولی شد .حدود چندهزار نفر در
شده که تنها یک سوم از آن ها باقی مانده است. خیابان الله زار جمع شده بودند .در بازگشت بیم آن داشتم که عده ای قصد جان
مرا داشته باشند چون اخباری از این قبیل به من رسیده بود و بیشرت مرا به توهم
قمرا در سال ۱۳۳۰در فیلم سینامیی «مادر » به کارگردانی اسامعیل کوشان با بازی میانداخت .رسانجام با مراقبت مأموران انتظامی از بین مردم که برخی قیافههای
دلکش دقایقی با همراهی ویلون نارص زرآبادی غزلی از سعدی را اجرا کرد و برای عصبی و ناراحت هم بین آنها دیده میشد ،گذشتم و قضیه به خیر و خوشی
این اجرا دو هزار تومان دستمزد گرفت که آن را هم به بیامرستان مسلوالن شاهآباد گذشت ».او هیچ دستمزدی از این کنرست نگرفت و آنچه فروخته شد را بین
تقدیم کرد. نوازندگان قسمت کرد.
8
زنان تاثیرگذار ایرانی
با آن که دست بسیاری را گرفته بود اما در روزهای آخر عمر که بیامر بود و قدرت
تکلمش را از دست داده بود را در فقر گذارند .رادیو ایران هم مستمریاش را
قطع کرده بود .اگر پیگیریهای « بدیع الزمان فروزانفر» ،رییس دانشکدۀ الهیات
دانشگاه تهران نبود تا مستمری ماهیانه را به او بدهند ،شاید بلبل خوشصدای
ایران از گرسنگی مرده بود .قمر امللوک وزیری که سهسالی بود سکوت کرده بود
پنجشنبه 14مرداد 1338در خانهای کوچک در دربند چشامنش را برای همیشه
بست و در حالی میان تشییع کم جمعیت دوستانش در ظهیرالدوله به خاک
سپرده شد که شهریار برایش رسود«:از کوری چشم فلک امشب قمر اینجاست/آری
قمر امشب به خدا تا سحر اینجاست/آهسته به گوش فلک از بنده بگوئید/چشمت
ندود این همه یک شب قمر اینجاست/ای کاش سحر ناید و خورشید نزاید/کامشب
قمر این جا قمر این جا قمر اینجاست».
9
زنان تاثیرگذار ایرانی
پرویناعتصامی
تربیت و تعلیم حقیقی که شامل زن و مرد باشد و متام طبقات را از خوان گسرتده
معرفت مستفید مناید .امیدواریم به همت دانشمندان و متفکرین ،روح فضیلت در
ملت ایجاد شود و با تربیت نسوان ،اصالحات مهمه اجتامعی در ایران فراهم گردد.
در این صورت ،بنای تربیت حقیقی استوار خواهد شد و فرشته اقبال در فضای
1285-1320
10
زنان تاثیرگذار ایرانی
درباره نقدهای بی جای شعر پروین در زمان حیاتش صحبت شده است .آخرین مملکت سیروس و داریوش بال گشایی خواهد کرد».
این صحبتها از زبان آیت الله خامنهای بوده است .سال گذشته که سیدعلی او شعری هم به نام «زن ایران» رسوده که حکایت ظلمها و محدودیتهایی است
خامنهای در بیامرستان بسرتی شد و عدهای از اهالی فرهنگ و هرن به عیادت که در آن روزگار بر زنان ایران رفته است .چهار بیت پایانی این شعر که معنی آن
او رفتند ،او بیتی از یک شعر را خواند و از حضار پرسید این شعر از کیست؟ این است که مسلامنی به چادر نیست و عفاف باید در دل باشد ،از چاپ چهارم
هیچکدام از حارضان جواب را منیدانستند .خودش نام پروین را به میان آورد و این کتاب به بعد سانسور شده است.
بعد به مقایسه پروین اعتصامی با شاعرانی مانند «فروغ فرخزاد» پرداخت و از پروین خود از کسانی بوده که محدودیت زنان را در آن زمان تجربه کرده است.
کسانی که پروین را «شاعر نخود و لوبیا» میدانند ،انتقاد کرد. «مهناز بهمن» که زندگی نامه پروین را نوشته است ،به مخالفت پدر او با انتشار
او همچنین پروین را «شاعری که سعی میشود چهرهاش پوشانده شود» معرفی دیوان اشعارش قبل از ازدواج اشاره میکند و مینویسد«« :یوسف اعتصامی» پیش
کرد و گفت که منتقدان برای باال بردن جایگاه ادبی فروغ فرخزاد ،پروین را کنار از ازدواج پروین ،با چاپ مجموعه اشعار او مخالف بود و این کار را با توجه به
زدند. اوضاع و فرهنگ روزگار ،نامناسب میدانست .او فکر میکرد دیگران چاپ اشعار
پروین اعتصامی ،فروردین ،1320در 35سالگی بر اثر بیامری حصبه در گذشت. یک زن جوان را راهی برای پیداکردن همرس به حساب آورند».
او و فروغ هر دو در جوانی در گذشتند ،هر دو مدت کوتاهی زندگی مشرتک را پروین در 28سالگی با پرسعموی پدر خود که رییس شهربانی کرمانشاه بوده،
تجربه کردند و حاال با هم مقایسه میشوند. ازدواج میکند .اما از آن جا که روحیه نظامی همرسش با روحیه لطیف و شاعرانه
پروین سازگار نبوده 9 ،ماه بعد جدا میشود.
پس از جدایی ،پدر اجازه چاپ دیوان پروین را میدهد و شعرهای او با استقبال
چهرههای ادبی روبه رو میشوند.
چندی بعد پروین به عنوان شاعر از سوی دربار برای دریافت مدال لیاقت دعوت
شد اما از پذیرفنت این مدال و رفنت به دربار خودداری کرد .برادرش در کتاب
زندگینامه او گفته است که اعتقاد پروین برای ایستادگی در برابر استبداد ،به او
اجازه حضور در چنین مکانهایی منیداد.
این روحیه پروین یکی از دالیل دلبستگی حاکامن جمهوری اسالمی به این شاعر
است .در سالهای بعد از انقالب ،دیوان پروین بارها تجدید چاپ شده ،کتاب های
زندگینامهاش به چاپ رسیده و شعرهایش به کتاب های ادبیات مدرسه ها راه
پیدا کرده اند .جشنوارههای فیلم و جایزه ادبی به نام او راهاندازی شده و بارها
11
زنان تاثیرگذار ایرانی
12
زنان تاثیرگذار ایرانی
فیلم «به یاد اولین بازیگر زن سینامی ایران» ،مستندی است که فدایی از مصاحبه جدا شد.
با روحانگیز و جمعآوری مجموعهای عکس از او ساخته است .این فیلم با عکسی نخستین زن بازیگر تاریخ سینامی ایران پس از ۱۸سال زندگی در هندوستان ،به
از سامینژاد در حالیکه چشامنش باز به دوربین خیره مانده ،به پایان میرسد. ایران بازگشت اما هنگامیکه خواست حرفه بازیگری را ادامه دهد ،با مخالفت
سامینژاد در بعدازظهر روز دهم اردیبهشت ماه ۱۳۷۶در سن ۸۱سالگی در خانواده روبه رو شد .او در فیلمی که بعدها «محمد تهامی» از زندگی وی ساخت،
حالیکه خواهرزادهاش از او پرستاری میکرد ،جان سپرد .فردای آن روز۱۱ ، از رسنوشت خود و مخالفتهای خانوادهاش با حرفه بازیگری سخن گفت و از آزار
اردیبهشت ماه« ،بهزاد بهزاد زاده» طی متاسی تلفنی به دفرت هفته نامه «سینام» و اذیتهایی که به دلیل بازی در این دو فیلم از سوی جامعه و مردم دیده بود،
گفت« :من از بستگان روحانگیز سامینژاد ،اولین بازیگر زن سینامی ایران هستم و پرده برداشت؛ آزار و اذیتهایی که باعث شد روحانگیز سالها انزوا را پیشه کند.
او صبح دیروز درگذشت». یادآوری آن خاطرات در فیلم «سینامی ایران از مرشوطیت تا سپنتا» با وجود
گذشت سالها ،باز هم اشک به چشامن روحانگیز آورده بود.
سامینژاد در آن فیلم روایت کرد« :به خاطر ناراحتیهایی که در موقع فیلمبرداری
و بعد از آن ،چه از طرف فامیل و چه از طرف مردم کشیدم ،هرگز راضی نشدم در
فیلم دیگری بازی کنم ...هر موقع که از در رشکت میآمدیم بیرون ،مجبور بودیم
سه نفر مستحفظ داشته باشیم؛ یک شوفر و دو نفر کمک شوفر که شیشه پرت
نکنند .هر جایی هم که میرفتیم ،باید یه چیزی رسمون میانداختیم تا کسی ما را
نشناسد».
او که از ادامه بازیگری رصفنظر کرده بود ،تصمیم گرفت به پرستاری مشغول
شود .پس از بازگشت به ایران ،گواهینامه سیکل اول خود را گرفت و در وزارت
بهداری به پرستاری پرداخت .در این دوران با یکی از بستگانش ازدواج کرد اما
سومین ازدواج نیز دوام نیافت .او که فرزندی از ازدواجهای خود نداشت ،به مدت
۳۰سال تنها زندگی کرد.
روحانگیز منیخواست شناخته شود و ترجیح داده بود که در انزوا و به دور از
مردم زندگی کند .اما به گفته محمد تهامینژاد که در یادداشتی در شامره ۱۶۱۶
روزنامه «رشق» منترش شده است ،در اوایل دهه « ۷۰مجید فدایی» ،پژوهشگر و
مستندساز توانست به همراه تیم خود روحانگیز را بیابد و با او گفتوگو کند.
13
زنان تاثیرگذار ایرانی
تا آخرین لحظه های زندگی ،خانهاش پر میشد از جوانان عالقهمند به او و آثارش.
پرستارش گاهی کالفه میشد از سیل متاسهایی که دوستداران «سیمن دانشور»
برای جویا شدن از حال او میگرفتند و به گفنت یک جمله «خانم خوبن ،دارن
اسرتاحت میکنند» ،اکتفا میکرد.
سیمین دانشور فرزندی نداشت اما پرستارش میگفت« :روزی نیست که جوانی
متاس نگیرد و تقاضای دیدن خانم دانشور را نداشته باشد».
من و چند نفر از دوستانم هم از هامن طرفداران سمجی بودیم که همنشینی
با خانم سیمین دانشور یکی از آرزوهایامن بود .یک بار آن قدر با خانم پرستار
صحبت کردم که باالخره راضی شد« :میتوانید آخر هفته به دیدن او بیایید .یک
عرص دلنشین به خانهای در محله تجریش رفتیم تا از نزدیک او را در خانهاش
ببینیم؛ خانهای که بوی کاغذ و کتاب و قلم و جوهر از گوشه گوشهاش به مشام
میرسید».
ما جوانان روزنامه نگار به خانه نخستین نویسنده زن ایران رفته بودیم؛ اولین
رییس «کانون نویسندگان ایران»؛ زنی که سالها پیش ،زمانی که خیلی از زن های
ایرانی سواد خواندن و نوشنت نداشتند ،با نام مستعار «شیرازی بی نام» برای مهم
ترین روزنامههای ایرانی مینوشته است .ما در خانه نویسنده «سووشون» نشسته
بودیم و همگی الل بودیم.
«سو وشون» مهم ترین آثار سیمین دانشور و از تاثیرگذارترین داستان های ایرانی
است که به 17زبان دنیا ترجمه شده است .او در این کتاب ،زندگی اجتامعی مردم
را در روزگاری که نیروهای انگلیسی ،ایران را اشغال کردند ،روایت کرده است.
ما مبهوت خانه خانم نویسنده بودیم که سیمن دانشور که آن روزها هشتاد و
چندساله بود ،آمد .پرسیدیم و آرام آرام جواب میداد با ته لهجه شیرازی که همه سیمیندانشور
1300-1390
ما را به فضای داستان سووشون و اصطالحات شیراز ی آن میبرد.
14
زنان تاثیرگذار ایرانی
او به خوبی این نقش را ایفا کرده است .سیمین دانشور فقط یک نویسنده نبود؛ نگاهی به میهامنانش که همگی دخرتانی جوان بودند ،انداخت و گفت« :چه خوب
آثار زیادی از نویسندگان بزرگ به قلم او ترجمه و نویسندگان زیادی توسط او به که همه تان کار میکنید .خوشحامل که زنها بیش تر از گذشته فعال شدهاند ».بعد
ایرانیان معرفی شدهاند. رفت به زمانهای دور ،به روزهایی که با نویسندگان و روشنفکران همدورهاش
جالل آل احمد 19سال پس از زندگی مشرتکش با سیمین دانشور درگذشت .سیمین به کافه میرفتند و رفت و آمد داشتند« :آن زمان وقتی بیرون میرفتیم یا جلسه
بعد از جالل دیگر ازدواج نکرد و تا آخر عمر حلقه ازدواجش را در دست داشت. کانون نویسندگان بود ،ما زنها خیلی کم بودیم اما االن ...خب خیلی خوب است».
وقتی در خانهاش از جالل آل احمد حرف زدیم ،نگاهی به اطراف انداخت و گفت: بعد لبخند زد .
«این خانه یادگار جالل است .وقتی از امریکا برگشتم ،این را ساخته بود ».و بعد سیمین دانشور متولد ۱۳۰۰است؛ شیراز به دنیا آمده ،پدرش پزشک بوده و مادرش
سکوت کرد .او سال ۱۳۹۰در هامن خانهای که یادگار جالل بود ،درگذشت. نقاش و مدیر هرنستان دخرتانه شیراز .از کودکی با شعر ،داستان و ادبیات آشنا
میشود .در دانشگاه هم رشته ادبیات را انتخاب میکند و به تهران میرود .آن جا
برای روزنامههای معترب آن دوره مقاله مینویسد .سیمن دانشور در زمانی اولین
مجموعه داستانش را منترش میکند که هیچ زنی قبل از او به طور جدی وارد این
حیطه نشده است .اولین اثرش چاپ شده بوده که در اتوبوس با «جالل ال احمد»،
نویسنده ،مرتجم و روشنفکر دینی آشناشد .این آشنایی به ازدواج منجر میشود.
خانه ای که ما در آن سیمین دانشور را مالقات کردیم ،خانه جالل و سیمین بود.
سیمین بعد از آشنایی با جالل هم خواندن ادبیات را تا مقطع دکرتا ادامه میدهد،
بعد دو سال می رود امریکا .او در «دانشگاه استنفورد» در رشته زیباییشناسی
مشغول تحصیل میشود .سیمین دانشور پس از بازگشت از امریکا ،بر کرسی
استادی دانشگاه تهران مینشیند.
سیمین دانشور یکی از کسانی است که برای بهبود وضعیت زنان در ایران تالش
کرده است .در هامن روز مالقات خودش گفت« :من در همه داستانهایم سعی
کردم به شکلی وضعیت زنان ایرانی را نشان بدهم .میخواستم راوی صرب و تحمل
و بی پناهیهای آن ها باشم».
15
زنان تاثیرگذار ایرانی
16
زنان تاثیرگذار ایرانی
تا درباره دین مسیحیت تحقیق کنم .می خواستم بدانم نام های مسیح ،مریم، که هنوز یک دهه از افتتاح دانشگاه تهران نگذشته بود ،در آزمون ورودی رشکت
ذوالنار و چلیپا چه جایگاهی در ادب فارسی داشته اند». کرد و توانست با رتبه ۲در این آزمون وارد رشته ادبیات دانشگاه شود .در آن زمان
دوران دانشجویی در مقطع فوقلیسانس همزمان با کودتای 28مرداد و بعد از استادان بزرگی چون «علیاصغر حکمت»« ،بدیعالزمان فروزانفر»« ،جالل هامیی»،
آن دادگاههای دکرت مصدق بود .او در گفت وگوهای متعددش تاکید کرده است «محمد معین»« ،ذبیحالله صفا» و… در آن تدریس میکردند .قمر آریان بعد از
که یکی از فرازهای مهم زندگی او که برای خودش نیز به یادماندنی و یگانه بوده، دریافت دانشنامه لیسانس خود تصمیم گرفت در تهران مباند و تحصیالتش را تا
حضور در جلسه محاکمه دکرت محمد مصدق بود؛ فرصتی که اوایل زندگی مشرتک مقطع دکرتا تکمیل کند.
به دست آورد و باعث شد تصویر رهرب ملی شدن صنعت نفت تا همیشه در ذهن دوران دانشجویی او همزمان با اوج تقابل میان مکتب ادبی «نیام یوشیج» بود .او
او جاودانه شود. خود به یاد میآورد که در ۲۳سالگی برای نخستین بار نیام را دید«:خیلی کارها
قمر آریان این دادگاه را عرصه «محاکمه انسانیت در برابر رذالت و خیانت» و اشعار نیام را دوست داشتم و هر بار که سیمرغ او را یا افسانه را خیلی لذت
دانسته و با مرور این خاطره ،از ایستادگی مصدق در برابر دادگاه و افشای رصیح میبردم .به خصوص این که او برای اولین بار شعر را از قید و بند قافیه آزاد کرده
خیانتهایی که حکومت وقت رسپوش بر آنها می گذاشته ،سخن گفته بود. بود .بنابراین ،دمل میخواست این مرد را ببینم .در یک میهامنی متوجه شدم که
در همین دوران دانشجویی بود که همراه بیش از ۵۰سال زندگیش ،یعنی نیام حضور دارد .فورا جلو آمدم و فریاد زدم آقا شام نیام هستید؟ نیام گفت بله
«عبدالحسین زرینکوب» (یا به قول خودش ،عبدول) را مالقات کرد .او در جایی خانم ،مگر من داخل آدمها نیستم که این طور مرا صدا میکنید؟ گفتم البته که
از این آشنایی گفته است«:من در دانشکده ادبیات فارسی با دکرت زرینکوب آشنا هستید؛ شام بهرتین شاعری هستید که من میشناسم؛ فقط خیلی دمل میخواست
شدم .ایشان سال پیش از آن هم به دانشگاه آمده بود اما دوباره برگشته بود چون شام را از نزدیک ببینم».
آن زمان قوای متحدین در ایران بودند و شهر خیلی شلوغ بود .ما هر دو آن سال او در دانشگاه رس کالسهای تاریخ ادیان استاد حکمت ،با آموزههای دینی
اسم نوشته بودیم .او شاگرد فوقالعادهای بود .من هم شاگرد نسبتا خوبی بودم. مسحیت آشنا شد و بعد از مطالعه انجیل ،تصمیم گرفت با وجود آن که روی
همیشه شاهد بودم که بسیاری از مسایل را از اساتید بهرت میدانست .من در زندگی و آثار مولوی و شاعران همدوره او پژوهش کرده بود ،پایاننامه دکرتای خود
درسهایم از او کمک میگرفتم .در بیش تر دروس ما همکالس بودیم؛ حتی در را در زمینه چهره مسیحیت در ادب فارسی بنویسد .او در یک گفت وگو درباره
دوره دکرتی». این انتخاب توضیح داده است« :آن زمان که رساله را نوشتم ،در ایران مرسوم نبود
این آشنایی ۹سال طول کشید و رسانجام دکرت زرینکوب تصمیم گرفت به مشهد که درباره دیگر ادیان تحقیق شود .من وقتی کتاب انجیل را می خواندم ،دمل می
برود و رسام او را از پدرش خواستگاری کند«:زمانی دیدم که خیلی به عبدول خواست دیگران هم درباره این دین بیش تر بدانند .در دانشگاه ،آقای حکمت
احتیاج دارم برای این که هزار مساله بود که من میخواستم بدانم و تنها او معلم تاریخ ادیان ما بود .وقتی راجع به مسیحیت بیش تر صحبت کرد و گفت
میدانست .وقتی از من خواستگاری کرد ،قبول کردم و همراه با هم به مشهد پیش فرنگی ها درباره دین اسالم تحقیقات زیادی انجام داده اند ،تصمیم خودم را گرفتم
17
زنان تاثیرگذار ایرانی
بازنشسته شد اما همراه گروهی از دانشجویان جوان ،حلقهای ادبی را در خانهاش پدر و مادرم رفتیم .وقتی به پدرم گفتم آقای عبدالحسین زرینکوب که اهل علم
برپا کرد که محل گردهم آمدن مشتاقان زبان فارسی بود .در این حلقه عالوه بر و مطالعه است از من چنین خواهشی کرده است ،پدرم گفت من مقاالت ایشان
تدریس موالنا و آشنایی با اشعارش ،دورههای تاریخ ادبی را نیز مرور میکردند. را خواندهام .ایشان باید پیرمرد باشد .گفتم ایشان فقط ۳۰سالشان است .پدرم
دکرت قمر آریان روز ۲۳فروردین ۱۳۹۱بعد از یک دوره طوالنی بیامری در گفت نویسنده این مقالهها پختهتر از آن است که ایشان نشان میدهند .همه این
حالی درگذشت که هم چنان به عنوان یکی از اعضای شورای عالی علمی مرکز را میگفتند».
دایرهاملعارف بزرگ اسالمی دست از پژوهش برنداشت. این زن و شوهر دانشمند در سال ۱۳۳۲در حالی ازدواج کردند که در دوره دکرتای
آن سال زرینکوب رتبه اول و آریان رتبه دوم شده بود .آن ها بیش از ۵۰سال
درکنار هم زندگی کردند .هرچند هیچ وقت بچهدار نشدند اما زندگی مشرتکشان
زمینهساز آثار ارزشمندی چون «تاریخ ایران»« ،دو قرن سکوت»« ،روزگاران» و…
به قلم زرینکوب و «زن در داستانهای قرآن»« ،کاملالدین بهزاد» و… به قلم
قمر آریان و آثاری چون از «نینامه» و «ایران :تاریخ ،فرهنگ و هرن» به قلم
مشرتک هر دو آن ها بود .این زوج پس از فارغالتحصیلی ،سالهای سفرشان آغاز
شد .قمر آریان سالهای بسیاری را همراه با همرسش در هند ،امریکا ،چندین
کشور اروپایی ،عربی و لبنان گذراند .نگارش کتاب «رشق نزدیک در تاریخ» که
همزمان با حضور دکرت زرینکوب به عنوان استاد میهامن در دانشگاه «یو .سی.ال.
ای» کالیفرنیا و دانشگاه «پرینستون» نوشته شد ،به انگلیسی ترجمه شده است.
همچنین «جهان اسالم» اثر «برتولد اشپولر» آملانی که تجربه امپراطوریهای ایران
و روم را روایت میکند.
آریان پس از بازگشت از امریکا ،یک دوره هم رییس هرنستان نقاشی تهران شد؛
جایی که در آن بسیاری از چهرههای مطرح هرن معارص ایران همچون «مسعود
عربشاهی»« ،صادق تربیزی» و ...در آن درس خواندهاند.
او همچنین در کنار دکرت زرینکوب و بدیعالزمان فروزانفر به کنگره بزرگ رشق
شناسی رفت و در آن جا مقالهای ارایه کرد .دکرت قمر آریان که بعد از انقالب نیز
در دانشگاه ادبیات تدریس میکرد ،بعد از درگذشت دکرت زرینکوب در سال ۷۸
18
زنان تاثیرگذار ایرانی
از خود «شهال ریاحی» هم بپرسید نخستین کارگردان زن سینامی ایران چه کسی
است ،از پشت چشامنی که روزگاری درخشان و نافذ بودند ،جواب رصیحی به شام
منیدهد که خودش هم از یاد برده است در سال 1335به عنوان کارگردان فیلم
«مرجان» پشت دوربین 35میلی مرتی سینام ،هدایت گروه بازیگرانش را برعهده
گرفت.
شهال ریاحی که این روزها فراموشی به حافظهاش حمله کرده است ،در زمانی که
شامر کارگردان های زن در هالیوود هم به اندازه انگشتان یک دست منیرسید،
در ایران روی صندلی کارگردانی نشست؛ زنی که حتی اگر از حضور پرشامرش
در فیلمهای سینامیی بگذریم ،باز هم به خاطر ثبت نامش به عنوان نخستین
کارگردان زن تاریخ ایران در روزهایی که حضور زنان در سینام با مشکالت زیادی
روبهرو بود ،در ردیف زنان تاثیرگذار سینام قرار میگیرد.
شهال ریاحی در سال 1305در تهران به دنیا آمد .نام اصلیاو «قدرت زمان
رشبتچی وفادوست» است .پدرش «شیخ آقا» ،رییس دادگسرتی شهر مشهد بود
که در سال 1304به عنوان یکی از وکالی مجلس موسسان تغییر سلطنت انتخاب و
به تهران می آید .با آن که در مشهد زن و بچه دارد ،در مدتی که در تهران است،
با دخرتی نوجوان ازدواج میکند .وقتی به مشهد باز میگردد ،به او خرب میدهند
که همرسش باردار است اما او هیچ گاه قدرت را منی بیند زیرا چند روز بعد از
تولد نوزاد ،در اثر سکته قلبی فوت میکند.
شهالریاحی
او قبل از تولد شهال ،به مادربزرگش میگوید که خواب دیده این بچه مشهور
خواهد شد .برای او بعد از تولد با فامیل مادرش« ،رشبتچی» شناسنامه میگیرند
اما بعد از مدتی با نام «وفادوست» نیز که فامیل پدرش بوده ،شناسنامه تازهای
میگیرند.
1۳۰5
19
زنان تاثیرگذار ایرانی
دوی شام را میکشم .روح برادرم شاد باشد ،وقتی که متوجه شد ریاحی من را شهال ریاحی به خاطر ازدواج مادرش با مرد دیگری ،پیش مادر و پدربزرگش بزرگ
به تآتر برده ،خیلی عصبانی شد و گفت یا باید از تآتر بیرون بیایی ،یا طالقت را می شود .ازدواج مادرش که هنوز 17ساله هم نشده بود ،با آقای ریاحی زندگی
میگیرم ،یا هر دویتان را میکشم». او را نیز تغییر میدهد .همرس مادرش برادرزادهای به اسم «اسامعیل» داشت که
اما شهال ریاحی با همراهی و پشتگرمی همرسش ،راه خود را دربازیگری ادامه روزی در خانه عمویش با او آشنا می شود .اسامعیل با دیدن او دل به وی می بازد
داد و بعد از چند سال ،یعنی در سال 1330با بازی در فیلم «خوابهای طالیی» و از خانوادهاش میخواهد تا شهال را برایش خواستگاری کنند.
وارد سینام شد. آن دو در سال 1320با هم ازدواج میکنند؛ ازدواجی که در آستانه هفتادمین
او در سینام نیز به هامن رسعت تآتر شناخته میشود .ایفای نقشزنان آرام و سالگردش ،با مرگ اسامعیل ریاحی ،به عنوان یکی از دوامترین ازدواجهای هرنی
ستمدیده و چشامن نافذی که داشت باعث شد تا شهال ریاحی بیشرت در بازیگری ایران ادامه داشت .ریاحی که معلم مدرسه بود و به خاطر پرسعمویش در یک
دیده شود .البته او خودش نیز زنی با تربیت سنتی بود و شاید همین هم باعث فیلم و چند تآتر بازی کرده بود ،در سال 23شهال را به «معزالدیوان فکری ارشاد»
شده بود تا بیشرت نقشهایش ،مادران دلسوز و زنان فداکار باشد. معرفی کرد .معزالدیوان نیز که قرار بود در متاشاخانه تازه تاسیس تهران منایش
شهال ریاحی بعد از چند سال فعالیت در سینام ،رسانجام تصمیم گرفت «سیاستهای هارون الرشید» را به روی صحنه بربد ،برای نقش «عباسه» که نقش
خودش فیلمی را کارگردانی کند .خودش درباره داستان کارگردان شدنش گفته اول زن این منایش بود ،او را برگزید .او با این نقش توانست در جامعه تآتری ایران
است««:مرجان» ،اولین فیلمی که کارگردانی کردم ،فیلم متفاوتی بود .واقعاً نقطه خودش را معرفی کند و راهی سخت را برای زنی جوان در جامعه سنتی ایران آغاز
عطفی برای سینامی ایران به حساب میآمد .این فیلم یکی از اولین الگوهای کرد.
فیلمهای روستایی سینامی ایران بود .تا آن زمان فیلمها رقص و آواز ،زد و خورد، او خودش در خانواده مذهبی و سنتی بزرگ شده بود و بعد از بازی در نخستین
تعقیب و از این مسایل بودند ولی این فیلم ،فیلم سنگین و رنگینی بود که سوژه نقش ،با واکنش شدید خانوادهاش مواجه شد .آنها با این موضوع مخالفت کردند
آن فکربرانگیز بود». و مادر بزرگ ،مادر و خواهرهایش ،چه از طرف پدری و چه از طرف مادری،
این فیلم با استقبال خوبی از سوی منتقدان روبهرو شد اما در گیشه نتوانست سیاه پوشیدند و گفتند قدرت زمان مرده و دیگر برای ما وجود ندارد .اما این
موفقیت زیادی پیدا کند .همین هم باعث شد تا ریاحی کارگردانی را ادامه ندهد. پایان دردرسهای او در خانواده نبود .برادر ناتنی او هم تهدید کرد که خواهرش و
خودش علت استقبال نشدن در گیشه را برای آن دانسته که برخالف توصیه اسامعیل ریاحی را خواهد کشت.
بسیاری از دوستانش حارض نشد صحن ه رقص و آواز به فیلم اضافه کند. او در یکی از مصاحبههایش به یادآورده بود «:یک بار خواهرم که در مشهد زندگی
شهال ریاحی بعد از این تجربه ،کارگردانی را کنار گذاشت و بار دیگر به بازیگری می کرد ،آمد تهران و یک چادر رسش کرد .شب هم آمد تآتری که من بازی می
بازگشت و در همه ژانرهای بازیگری از تاتر ،سینام ،تلویزیون و رادیو را تجربه کردم را ببیند و برای برادرم خرب بربد که من در تهران چه کار میکنم .برادرم که
کرده است. نظامی بود ،از مشهد پیام فرستاد که میآیم تهران و طالقت را میگیرم و یا هر
20
زنان تاثیرگذار ایرانی
«مادام کاملیا»« ،رمئو و ژولیت»« ،تاجر ونیزی»« ،خسیس»« ،آخرین لحظه»« ،پیچ
خطرناک»« ،مکافات»« ،بادبزن خانم ویندرمیر»« ،سیاه و سفید»« ،عروسک سیاه»
و بازی در بیش از 75فیلم و 20مجموعه سینامیی کارنامه کاری او است.
بازی در نقش عزیز خانم در رسیال «در خانه» شاید یکی از شاخصترین کارهای
بازیگری باشد که این روزها در فراموشی مطلق در کنار خانوادهاش زندگی
میکند .او بعد از مرگ همرسش ،اسامعیل ریاحی دچار رضبه شدید روحی شد و
حافظهاش رو به ضعف رفت.
به گفته دخرتش ،شبها بیدار میشود و به دنبال همرسش میگردد .اسامعیل
تنها خاطره زنی است که روزگاری با قدرت چشامنش صحنه را در خود تسخیر
میکرد و هیچ گاه نقشی منفی را بازی نکرد؛ زنی از خانوادهای سنتی که توانست
با همراهی همرس و خانوادهاش مرزهای پیچیده شده به دور زنان بازیگر را کنار
بزند.
21
زنان تاثیرگذار ایرانی
«سیمین بهبهانی» ،شاعر ،نویسنده ،فعال حقوق برش و جنبش زنان ایران و از
بنیانگذاران «کانون نویسندگان ایران» بود.
کانون نویسندگان ایران نهادی غیرانتفاعی است که بخشی از «انجمن جهانی قلم»
به شامر می رود .کانون از سال ۴۷به صورت علنی فعالیت خود را به عنوان اولین
تشکل صنفی نویسندگان آغاز کرد .از بعد از انقالب اسالمی تا کنون ،اعضای این
کانون با کشته شدن در قتلهای زنجیرهای ،زندان و شکنجه ،تبعید ،سانسور و
حذف فرهنگی رو به رو بوده اند« .محمدجعفر پوینده» و «محمد مختاری» از
قربانیان قتلهای زنجیرهای و از اعضای کانون نویسندگان ایران بودند.
سیمین بهبهانی تیرماه 1306در خانوادهای ادیب به دنیا آمد .پدرش شاعر،
نویسنده و مدیر روزنامه «اقدام» بود و مادرش نیز شاعر و از زنان موفق زمان
خود به شامر می رفت که در «انجمن نسوان وطن خواه» ،یکی از سازمان های
رادیکال شناخته شده زنان در تهران عضویت داشت.
سیمین بهبهانی سال ۱۳۳۷وارد دانشکده حقوق میشود ولی پس از فارغ
التحصیلی ،کار مرتبط با رشته حقوق انجام منیدهد و شغل دبیری را انتخاب
میکند.
ترانههای او پیش از انقالب توسط خوانندگان مطرح رادیو و تلویزیون خوانده
میشدند و خودش عضو شورای موسیقی رادیو و تلویزیون ملی بود .عشق به
وطن ،فقر ،آزادی بیان و حقوق برابر زن و مرد همیشه موضوع شعرهای او بوده
اند؛ غزلهایی اعرتاضی برای تلخ ترین رویدادها.
تابستان سال ۶۷که اعدام زندانیان سیاسی به صورت فلهای رخ داد و خانوادهها
سیمینبهبهانی
نه نشانی از گورها یافتند و نه ردی از فرزندانشان ،سیمین بهبهانی شعری برای
مادران آن ها رسود.
زمانی که در اعرتاض به نتیجه انتخابات سال « ،۸۸ندا آقاسلطان» با شلیک مستقیم
گلوله نقش بر زمین شد ،سیمین بهبهانی باز قطعهای برای او رسود«« :نه مردهای،
1306-1393
22
زنان تاثیرگذار ایرانی
روزنامه ایران ،بارها به او تاخت ،از شعرها و ترانههایش ایراد گرفت ،فعالیتهای نه میمیری /همیشه زنده میمانی ،حیات جاودان داری /ندای خلق ایرانی».
اجتامعی او را زیر سوال برد و از ظاهرش انتقاد کرد .اما سیمین بهبهانی هیچگاه این
انتقادها و طعنهها را جدی نگرفت و به کارش ادامه داد. سیمین بهبهانی یک ترانه مشهور دیگر هم دارد؛ باراک اوباما ،ریيس جمهوری امریکا
برای تربیک نوروز در سال ۹۰از شعر «دوباره میسازمت وطن» سیمین بهبهانی
استفاده کرد؛ شعری که «داریوش اقبالی» ،خواننده مشهور ایرانی آن را خوانده است.
او به خاطر فعالیتهای حقوق برشی ،از سوی «سازمان جهانی حقوق برش» و «دیده
بان حقوق برش» دو جایزه دریافت کرده است .سیمین بهبهانی در روزهای اعرتاضات
به انتخابات بحث برانگیز سال ۸۸هم حضور داشت و روز ۱۷اسفند ،۱۳۸۸هنگامی
که قرار بود برای انجام معالجات پزشکی و سخرنانی در روز جهانی زن به پاریس برود،
با مامنعت مأموران امنیتی روبه رو شد .مأموران با توقیف گذرنامهاش در فرودگاه ،به
او اعالم کردند که «ممنوعالخروج است».
سیمین بهبهانی مرداد 93در سن ۸۷سالگی به علت مشکالت قلبی و تنفسی در
گذشت .جوانان زیادی کنار نویسندگان و ادبای رسشناس جمع شدند و او را تا بهشت
زهرا بدرقه کردند .بسیاری در صفحه های مجازی ،شعرها و عکسهای او را منترش
کردند و از خدمات او نوشتند .اما صدا و سیامی ایران خرب در گذشت او را هم منترش
نکرد؛ چیزی که تازگی نداشت .در همه این سال ها« ،کیهان» به عنوان تندروترین
23
زنان تاثیرگذار ایرانی
هرچند نام «پری صابری» با «شمسپرنده» و تالش او برای آوردن کارهای فاخر
و بزرگ تآتری گره خورده است اما تاریخ تآتر ایران از یاد نخواهد برد که یکی
از نخستین زنان ایرانی دارنده نشان باالی فرهنگی «لژیون دونور» فرانسه با
راهاندازی «تاالر مولوی» در اواخر دهه ،40بنیانگذار تآتر دانشجویی در کشور
است؛ کارگردانی که در دهه هشتاد زندگیش هم دست از تالش برای به صحنه
بردن کارهای فاخر تآتری برنداشته است.
پری صابری نویسنده ،کارگردان و بازیگر تآتر ،متولد سال ۱۳۱۱در شهر کرمان
است .او در خانوادهای فرهنگی به دنیا آمد ۱۲ .ساله بود که با پیشنهاد عمویش
که از چهرههای فرهنگی آن دوره بود و تشویق مادرش ،به فرانسه فرستاده شد تا
تحصیالتش را در پاریس ادامه دهد.
حضور صابری در پاریس همزمان با دوران بعد از جنگ جهانی دوم و بازسازیهای
فرانسه بود؛ دورانی که فرانسه به لحاظ فرهنگی و هرنی در مرحله گذار قرار
داشت و هرنمندان برای رها ساخنت مردم از دردهای ناشی از جنگ ،آثاری را به
روی صحنه آوردند.
صابری در جایی درباره آن دوران گفته است«:آن دوران -دهه ۵۰میالدی –
همزمان با اجرای تآترهای مختلف شد که بازگوکنندههای درد و رنج مردم در
دوره جنگ بودند .متام موج «تآتر پوچی» که یونسکو میگفت ،در همین دوره
شکل گرفت .البته یونسکو معتقد بود اصطالح تآتر پوچی درست نیست و ما «تآتر
دلهره» را پایهگذاری کردیم .تآتر دلهره اصطالح بهرتی بود چون مردم در آن دوره
به اجبار تاریخ را تجربه کردند .یونسکو« ،بکت» و متام کسانی که از بنیانگذاران
تآتر پوچی و به قول خودشان ،تآتر دلهرهای فعال بودند و متام کشورهای هرنپرور
دنیا به یک نوع تآتر کالسیک گذشته خودشان عادت داشتند؛ تآترهایی که یک پریصابری
1311
باره دگرگون شد و منیپذیرفتند که یونسکو این حرفها را بزند .من خودم کارها
را دنبال میکردم چون کنجکاو بودم ببینم چه اتفاقی در تآتر دنیا میافتد .تآتر
24
زنان تاثیرگذار ایرانی
دوستان نزدیک صابری که در آن زمان در اوج شهرت خود بود به عنوان یکی از یونسکو با اقبال چندانی مواجه منیشد و گاهی یک متاشاچی بیش تر نداشت» .
کارکرتها در کنار «اسامعیل محرابی»« ،پرویز پورحسینی» و خود صابری به صحنه شاید همین جذابیت تآتر بود کهپری صابری جوان را به سمت هرن کشاند و
رفت. تقدیرش را به هرن تآتر گره زد«:من در رشته سینام تحصیل کردم و خیلی هم به آن
این منایش که شش اجرا در انجمن ایران و ایتالیا داشت ،با وجود همه نقدهایی وابستگی داشتم .با ساخت فیلم کوتاهی برای فارغالتحصیلی ،به خاطر تکنیک و
که منتقدانی چون «پرویز صیاد» بر آن نوشتند ،با استقبال خوبی رو به رو شد و دید سینامیی که داشتم ،مقام اول را کسب کردم اما خیلی از پرسهای همدورهام
بسیاری آن را یک کار آوانگارد و جسورانه خواندند که کارگردان آن با بازی فروغ خوششان نیامد .فکر نکنید فقط این جا جامعه مردساالر وجود دارد؛ آن زمان
در آن ریسک بزرگی کرده است .اما صابری میدانست که فروغ میتواند از پس از کارگردان زن خیلی پذیرفته شده نبود .دیگر این که من یک ایرانی بودم که این
این نقش بر آید و به او اعتامد کرد. جایزه را کسب کرده بودم».
«هویج فرنگی» نخستین منایشی بود که صابری با بازی «محمدعلی کشاورز» این فیلم کوتاه درباره زندگی خیام بود که او را به جامعه فرهنگی فرانسه معرفی
مترین کرد و قصد داشت به صحنه بربد؛ منایشی که به دلیل نبودن سالن ،در کرد .یکی از کسانی که این فیلم را دید و به رساغ این کارگردان جوان ایرانی رفت،
سفارت فرانسه به اجرا درآمد. «تانیا باالشوا» ،بازیگر رسشناس فرانسوی بود .این استاد بزرگ فرانسوی ،صابری را
اجرای این منایش با استقبال خوبی روبه رو شد و دو منتقد رسشناس و بسیار در مدرسه خود پذیرفت و او به مدت سه سال از سال ۱۹۵۵به صورت خصوصی و
سختگیر آن روزگار ،یعنی «ابراهیم گلستان» و «جالل آل احمد» دو نقد بر آن عمومی درسهای تآتر را آموخت .بعد از این دوران نیز سه سال به اسپانیا رفت تا
نوشتند و با وجود ایرادهایی که به کار گرفتند ،آن را ستودند .اما هویج فرنگی تحصیالت خود را تکمیل کند و بعد به ایران بازگشت.
باعث اتفاق دیگری شد؛ این اتفاق از هامن نبودن سالن مناسب برای اجرای حضور او در ایران همزمان با سالهای نیمه دهه 40بود .او بعد از بازگشت ،در
کارهای دانشگاهی ناشی می شد .در آن زمان ،تآتر حرفهای تهران با دو جریان مهم دانشگاه تهران رشوع به تدریس کرد .صابری در نخستین ترم حضورش در دانشگاه،
رو به رو بود؛ یکی جریان تآتر ملی بود که توسط کسانی چون «عباس جوامنرد»، با «حمید سمندریان» و گروه تآتر «پازارگاد» آشنا شد و در کنار این استاد جوان
«علینصیریان» و «جعفر والی» دنبال میشد و دو سالن مهم تهران ،یعنی «تاالر تحصیل کرده آملان ،جریان تآتر دانشگاهی را در ایران به وجود آوردند.
25شهریور» -سنگلج -و اداره تآتر را در انحصار خود داشتند .گروه دوم اما گروه فعالیتهای این گروه که از تاثیرگذارترین و فعالترین گروههای تآتری آن دوران
آوانگاردی بودند که همپای موج نو سینامی ایران حرکت میکردند و کسانی چون بود ،حدود ۱۰سال ادامه یافت .این گروه آن طور که صابری به یاد آورده ،یکی
«آربی آوانسیان» و«بیژن مفید» آن را اداره میکردند .این گروه هم سالنهای از مدرنترین گروههای منایشی بود که در آن زمان فعالیت میکرد و او و حمید
خود را داشتند و البته به دنبال ساخت سالن بزرگی برای تهران بودند و سالنی که سمندریان دستمزدهای خوبی از تآتر میگرفتند.
بعدها حامیت تلویزیون ملی جای «کافه شهرداری» در چهارراه پهلوی ساخته شد. یکی از منایشهایی که صابری در این دوران به صحنه برد« ،شش شخصیت به
دنبال نویسنده لویجی پیراندلو» بود که با ایفای نقش «فروغ فرخزاد» ،یکی از
25
زنان تاثیرگذار ایرانی
حضورش در ایرانِ سالهای جنگ با استقبال خوبی رو به رو نشد و نخستین صابری و گروه تآتر پازارگاد طیف تآتری خود را به اتکای جریان تآتر دانشگاه راه
اثرش به نام «من به باغ عرفان» که براساس اشعار «سهراب سپهری» یکی دیگر از انداخته بودند و باید به دنبال مکانی برای اجراهای دانشگاه بودند .صابری که به
دوستان نزدیکش ساخته بود ،در اجرا شکست خورد. سمت فوقبرنامه دانشگاه تهران انتخاب شده بود ،تصمیم گرفت سالنی را برای
پری صابری بعد از این اثر ،به رساغ آثار کالسیک فارسی رفت و بعد از چند اجراهای آوانگارد تاسیس کند .او به جای سالنهای موجود ،مجوز ساخت سالن
اثر چون «بیژن و منیژه»« ،رستم و سهراب» و «هفت شهرعشق» ،منایش جدیدی را از دکرت «جهانشاه صالح» ،رییس دانشگاه تهران گرفت؛ سالنی که در
«شمسپرنده» را در تاالر وحدت به صحنه برد؛ منایشی که یکی از شاخصترین آثار انباری مرتوکه پشت دانشگاه ایجاد شد.
دهه 70بود و بیش از ۲۰هزار متاشاگر در ایران و هزاران نفر در خارج از ایران «مالقات بانوی سالخورده» به کارگردانی حمید سمندریان نخستین اجرای این تاالر
آن را دیدند .اجرای این منایش در قونیه و همزمان با هشتصدمین سالگرد تولد بود که به خاطر ارادت صابری به «جاللالدین محمد» ،به نام «تاالر مولوی» نام
«موالنا» ،نشان «ابنسینا» یونسکو و نشان «مولوی» «بنیاد جهانی موالنا» را برای گرفت؛ سالنی که بیتردید نقش مهمی در جریان تآتر دانشجویی ایران داشت
صابری به همراه داشت. و کارگردانها و بازیگران بزرگ سالهای بعد چون «علی رفیعی»« ،داریوش
اجرای متفاوت «آنتیگونه در ایتالیا» و شمسپرنده در فرانسه باعث شد تا وزارت فرهنگ»« ،مهدی هاشمی»« ،سوسن تسلیمی» و… نخستین تالشهای شان در تآتر
فرهنگ فرانسه به فکر اهدای نشان «شوالیه فرهنگی» به پری صابری بیفتد؛ ایران را در آن ثبت کردند.
اتفاقی که در سال )۲۰۰۴(۱۳۸۳رخ داد و این بانوی هرنمند نشان رسمی دولت فعالیت گروه پازارگاد و حضور صابری در دانشگاه تهران ،در دهه ،50بعد از ۱۰
فرانسه را دریافت کرد. سال حضور مستمر و اجرای آثاری چون «باغ آلبالو»« ،یرما»« ،خانه برنارد و آلبا»
مهم ترین ویژگی آثارپری صابری ،جدا از آن که راوی بخشی از فرهنگ ایران و «درس» (نوشته اوژون یونسکو) به پایان رسید و او به همراه همرسش که پزشک
است ،سنگینی و بزرگی اجرا است .او کارگردان اجراهای فاخر و بزرگ است .زنان معده و جهاز هاضمه بود و دو فرزندش به خارج از ایران مهاجرت کرد .صابری در
و به ویژه آواز خوانی آنها در کارهای صابری از اهمیت زیادی برخوردار هستند. این دوران برخالف دهه ،40بیش تر مترکزش را برای آشنایی با متون ادب فارسی
او در 80سالگی منایش «مرغ باران» را که منایشی موزیکال از روایت رنجها و گذاشت و به رساغ متون ایرانی رفت.
شادی ادبیات ایران بود ،به صحنه آورد؛ منایشی با بیش از 80بازیگر جوان که چند او در سال ۱۳۶۰منایش «من از کجا ،عشق از کجا» را به یاد دوست قدیمی خود،
نفر از آن ها ،چهرههای جوان و تازهراه یافته به هرن بودند. فروغ فرخزاد در لوسآنجلس به صحنه برد؛ اثری که با استقبال خوبی از ایرانیان
او سال پیش نیز منایش «باغ دلگشا» را درباره زندگی سعدی به روی صحنه برد که تازه مهاجرت کرده به لوسآنجلس روبه رو شد .این منایش به زبان انگلیسی در
به گفته خودش ،گونهای از ایرانی شده اپرا بود. املپیک ۱۹۸۱نیز به صحنه رفت و موفقیت دیگری را برای صابری به همراه داشت
پری صابری برای سال ۹۵به دنبال اجرای منایش بابا نشاط درباره زندگی که تصمیم گرفته بود به ایران بازگردد.
مالنرصالدین است .او به قولی که به فرهنگ ایران داده ،پاینبد است.
26
زنان تاثیرگذار ایرانی
بی شک فروغ فرخزاد یکی از زنان تاثیر گذار ایران است .زنی که تنها ۳۲سال عمر
کرد ،اما شعر و هرن او تاثیری بی همتا بر هرن و ادبیات معارص و تفکر ایرانیها
گذاشت .با وجود تالشی که برای تخریب چهرهش به عنوان مظهر «فمینیسم بی
بند و بار و فاسد غربی» بعد از انقالب صورت گرفته ،فروغ هنوز از پر طرفدارترین
نویسندهها و شاعرهای ایران است.
حاال سالها از آن روز گذشته است؛ روزی که چهرههای ادبی و هرنی ایران
سیاهپوش شدند تا شاعری 32ساله را در قربستان «ظهیرالدوله» به خاک بسپارند.
او در یک تصادف رانندگی در خیابان «دروس» تهران کشته شد اما هنوز حرف
آن روز ،دل خیلیها را به درد میآورد .هنوز در محافل هرنی از زن شاعری حرف
میزنند که گامهای بزرگی برداشت؛ هنوز شعرهایش نقد و بررسی میشوند ،کتاب
هایش تجدید چاپ میشوند ،درباره شخصیت و آثارش مستند ساخته میشود و از
او خاطره نقل میکنند.
زندگی کوتاه «فروغ فرخزاد» تاثیر بزرگی بر شعر فارسی داشت .فروغ تنها زن
شاعری است که از پیشگامان شعر معارص به شامر میرود 17 .ساله بود که اولین
مجموعه اشعارش منترش شد و تا 23سالگی ،دو مجموعه شعر دیگر او رومنایی
شدند.
او سال 1314در «امیریه» ،یکی از قدیمیترین محلههای تهران به دنیا آمد .فروغ
فرزند چهارم خانوادهای با هفت فرزند بود .پدرش رسهنگ و مادرش خانهدار
بود .تنها 16سال داشت که با «پرویز شاپور» ازدواج کرد .پرویز شاپور طنزپرداز
و روزنامه نگاری بود که به خاطر نوشنت کاریکلامتور در مجله «توفیق» مشهور
فروغفرخزاد
شد .او همسایه خانه پشتی فروغ و یکی از بستگان مادری او بود .آنها صاحب
فرزندی به نام «کامیار» شدند اما ازدواجشان دوام نیاورد .نامه نگاریهای پرویز
شاپور و فروغ که از پیش از ازدواج آغاز شده بود و بعد از جدایی هم ادامه
داشت ،در کتابی به نام «اولین تپشهای عاشقانه قلبم» جمع آوری شده است.
1313-1345
27
زنان تاثیرگذار ایرانی
دکرتای علوم سیاسی داشت .او بعد از انقالب مدتی را در بازداشت گذراند و بعد فروغ فرخزاد بعد از جدایی ،مدتی به اروپا سفر کرد .او در آن جا با زبان های
مهاجرت کرد و در آملان به قتل رسید. آملانی ،ایتالیایی و فرانسه آشنا شد و پس از بازگشت به ایران ،به استخدام
در بزرگداشتی برای فروغ ،فریدون درباره خواهرش حرف میزند و میگوید: «استودیو فیلم گلستان» درآمد .استودیو فیلم گلستان متعلق به «ابراهیم گلستان»،
«زمانی که اشعار فروغ در مجله های آن زمان به چاپ میرسید ،بسیاری فحش و نویسنده و فیلمساز پیشروی ایرانی بود .بسیاری معتقدند حرشونرش فروغ و
ناسزا به او میدادند و او را به هرزه بودن متهم میکردند چون او در شعرش از ابراهیم گلستان باعث دگرگونی شعر او و ترقی فروغ شد .آنها به دو مجموعه
چیزهایی سخن میگفت که جامعه مردساالر آن دوره بازگو کردن اینها را از سوی شعر «تولدی دیگر» و «ایامن بیاوریم به آغاز فصل رسد» که پس از آشنایی با
یک زن منیپذیرفت .وقتی او از بازوان عشقش حرف میزد ،حتی روشنفکرها هم گلستان از فروغ منترش شد ،اشاره می کنند.
به او توهین میکردند .اما فروغ قصد عقب نشینی نداشت .او میگفت به من فروغ در استودیو گلستان در سمت منشی استخدام شد اما در آن جا کار تدوین
نگویید شاعره ،من شاعر هستم و وقتی یک مرد شاعر میتواند ازعشقش حرف یاد گرفت .منایشنامه نویسی کرد ،آثار منایشنامه نویسان دیگر را ترجمه کرد ،در
بزند ،من هم میتوانم». منایشی به کارگردانی «پری صابری» ،منایشنامه نویس و کارگردان روی صحنه رفت
انتشار کتاب های فروغ فرخزاد بعد از انقالب در دورههای مختلف متوقف شده و بعد ساخت مستند را آغاز کرد.
اما هیچگاه شعرهای او از یاد جوانان نرفته است .بسیاری از جوانان ایرانی هر روز او چهار سال قبل از مرگش ،مستندی از جذامخانهای در تربیز به نام «خانه سیاه
از مزار فروغ در گورستان ظهیرالدوله در تهران دیدار می کنند ،برایش شمع روشن است» ساخت .این فیلم در فستیوالهای مختلف مورد توجه قرار گرفت و جایزه
می کنند و اشعار او را زمزمه می کنند. بهرتین مستند «جشنواره اوبر هاوزن» را از آن خود کرد.
«خانه سیاه است» فقط یک فیلم و یک جایزه برای فروغ نبود .فروغ موقع
بازگشت از جذامخانه ،پرسی را همراه خود آورد و مادر خوانده «حسین منصوری»
شد .حسین که با پدر و مادرش در جذامخانه روزگار میگذرانده ،در قسمتهایی
از مستند «خانه سیاه است» حضور دارد .او پس از مرگ فروغ به لندن رفت و
بعدها به آملان مهاجرت کرد.
حسین منصوری علوم اجتامعی خوانده اما همین چند سال زندگی در کنار فروغ
فرخزاد ،او را به سمت شعر و شاعری سوق داده است .او در حال حارض شاعر و
مرتجم است.
فروغ فرخزاد برادری به نام «فریدون» داشت .او ترانه رسا ،خواننده ،کمدین و
مجری برنامههای رادیو و تلویزیون بود .فریدون در آملان تحصیل کرده بود و
28
زنان تاثیرگذار ایرانی
دامنهای چین دار و جلیقه بته جقه دار به تن میکند ،شال توری کوچکی روی
موهایش میاندازد و ترانههای محلی را با لهجههای بومی میخواند؛ ترانههایی
که مردان و زنان نواحی مختلف در هنگام کار و یا مراسم مختلف زمزمه میکنند
و هزار معنی فرهنگی و اجتامعی در آن ها نهفته است .او در نقاط مختلف دنیا
کنرستهای خیابانی زیادی برگزار کرده است .متاشاچیان آوازخوانی او فقط
هموطنان ایرانی وی نیستند .ترکیب صدای دل انگیز او با سازهای سنتی و آوازهای
محلی ،هر بینندهای را جذب میکند .اغلب نوازندگان گروهش را زنان تشکیل
میدهند؛ زنانی با لباسهای محلی که تار و کامنچه و سه تار و قانون میزنند.
«سیام بینا» در شهرستان «خسوف» بیرجند به دنیا آمد و از کودکی از طریق پدرش
«احمد بینا» که آواز میخواند ،شعر میگفت و تار میزد ،با دنیای موسیقی آشنا
شد.
او 9ساله بود که با حامیتهای پدرش ،خوانندگی برای رادیو و در کنار آن ،آموزش
ردیف و تکنیکهای آوازی را کنار استادان بزرگ موسیقی ایران آغاز کرد .سیام پس
از گذراندن دبیرستان ،وارد دانشکده هرنهای زیبا شد و نقاشی خواند.
خودش در مصاحبه با روزنامه «رشق» میگوید« :به هامن اندازه که به موسیقی
دلبستگی دارم ،نقاشی را هم دوست دارم».
طراحی صحنه و لباسهای خودش و گروهش ،تسلط او به نقاشی را به خوبی
نشان میدهد .اما در همه سالهایی که نقاشی خواند ،از موسیقی هم غافل
نشد .پای درس یکی از مهم ترین استادان موسیقی اصیل ایرانی« ،عبدالله دوامی»
نشست و سپس به پژوهش وگردآوری ترانههای بومی پرداخت.
سیمابینا
سیام بینا ابتدا رساغ محل تولد خود ،یعنی خراسان رفت و ترانههای روستایی را
زبان به زبان شنید ،گردآوری کرد و توانست مجموعهای از ترانههای محلی خراسان
را جمع آوری کند .او ترانههایی را که در سینه و جان نسلهای قدیم رخنه کرده
بود اما نسل جدید چیزی از آن به یاد نداشتند ،بازنویسی و زنده کرد و به گوش
1323
29
زنان تاثیرگذار ایرانی
سیام بینا در گفت وگویی با «دویچه وله» میگوید« :کالم الالیی گویای خیلی مردم شهرنشین رساند .بعد رساغ نقاط دیگر ایران رفت ،از خوانندگان محلی
چیزها میتواند باشد .فرهنگ هر منطقه را میتوان از محتوای الالییها بیرون هر منطقه رساغ گرفت و ترانههای محلی را جمع آوری و اجرا کرد؛ از لرستان تا
کشید .طرز فکر مادرها و زنها را در آن محدوده جغرافیایی میتوان دید .نوایی مازندران و کردستان.
از نغمههای موسیقی منطقه را میتوان در آنها شنید .حتی جغرافیای منطقه ،این سیام بینا در سالهای پس از انقالب به تعلیم و آموزش آواز پرداخت و کالسهایش
که کوهستانی ،گرم و… است را در الالییها میتوان حس کرد و همینطور لحن، یکی از معروفترین کالسهای آموزش آواز بانوان بود .خودش میگوید« :جالب
لهجه و زبان را میتوان در آنها شنید». است که با همه محدودیتها ،اشتیاق رشکت در کالسهای آواز و موسیقی از
او معتقد است الالیی ،آوای مادر است که به گوش جان بچه مینشیند«:من چون جانب خانمها بسیار زیاد و گرم بود».
هم زن هستم و هم مادر ،رساغ جمع آوری این نوای زنانه رفتم ».سیام بینا پرسی بسیاری او را اولین زنی میدانند که پس از انقالب در «تاالر وحدت» برنامه اجرا
به نام «آرش» دارد .آرش هم مثل مادرش شیفته موسیقی است اما سبک مادرش را کرده است اما خودش روایت دیگری از این موضوع دارد« :بعد از انقالب در تاالر
کامال کنار گذاشته و رساغ موسیقی راک رفته است. وحدت کنرستی نداشتم اما رشوع برگزاری کنرستهای خصوصی برای جامعت
محدود و بعدها خانمها در ایران بعد از انقالب را با احتیاط و دوراندیشیهای
الزم رشوع کردم .برپایی این کنرستها ،مجالی بود برای معرفی قطعاتی از
موسیقی محلی سنتی و در صحنههایی که خانمها در خانه خودشان برای جامعتی
از هرنآموزان کالسم و فامیل و دوستانشان آماده میکردند .این کنرستها خیلی
جدی و به زیبایی انجام میشدند».
یکی دیگر از مهمترین کارهای سیام بینا در دهه اخیر ،جمع آوری الالییهای
محلی مردم هر منطقه بوده است .او تالش زیادی برای انتشار این مجموعه در
ایران کرد اما به خاطر ممنوعیت صدای زن در ایران ،اجازه انتشار به این آلبوم
موسیقی داده نشد و مجموعه الالییهای محلی در چهار سی دی با منونههایی
از صدای مادران در آملان و دوبی منترش شد .در کنار این سی دیها ،دفرتچهای
قرار دارد که نتهای ترانهها را منایش میدهد و با عکسهایی از مادران نواحی
مختلف و طرحهایی از مادران و فرزندان که خودش نقاشی کرده ،تزیین شده
است.
30
زنان تاثیرگذار ایرانی
مریمزندی
رشتهای نبود که برای دخرت جوان پر رشوشوری مانند او کافی باشد .هنوز درسش
متام نشده بود که برای بازی در فیلم «آتش بدون دود» به نادر ابراهیمی پیوست
و در چند قسمت از این مجموعه بازی کرد.
1325
31
زنان تاثیرگذار ایرانی
بعد از انقالب زده بود ،با مشکالت زیادی روبه رو شد .او در گفت و گو با سایت در همین زمان بود که متوجه عالقهاش به دوربین و عکاسی شد و آن طور که
«هرنآنالین» درباره سختیهای کار گفته است «:به هر شاعر یا نویسندهای که «نارص تقوایی» دربارهاش گفته است ،دوربین جزیی جداناپذیر از او شد.
زنگ میزدم و میگفتم میخواهم از او عکس بگیرم ،نگران میشد و میپرسید زندی عکاسی را از زادگاهش ،ترکمن صحرا آغاز و چندین مجموعه عکس از زندگی
شام برای چه میخواهید از من عکس بگیرید؟ من شاعرم ،از شاعر که کسی عکس مردم و طبیعت پابهپای عشایر در کوچ به ییالق و قشالق عکاسی کرد .مجموعه
منیگیرد .در آن روزها فضا بهشدت دچار دستهبندی ونگرانی بود .تازه وقتی کلی عکسهای ترکمن صحرای او در سالهای اول انقالب با هزینه شخصی منترش شد؛
توضیح میدادم که نه چپم و نه راستم و این عکسها برای هیچ مجلهای نیست، مجموعهای که هر چند به قول «اسامعیل عباسی» ،کیفیت و زیرنویس درستی
تعجب میکردند که من میخواهم مفت و مجانی از آنها عکس بگیرم چون به ندارد اما سیر دگردیسی قوم ترکمن را نشان میدهد.
هرحال این کار هزینههایی داشت .تازه درآن سالها به زحمت فیلم پیدامیکردم. اما هامن طوری که گفته شد ،اوج عکاسی زندی در زمان انقالب و عکسهایی
برای این که از یک نفر عکس بگیرم ،به چندین عکاسی رسمیزدم تا بتوانم یکی بود که از اتفاقات آنروزها گرفت .او در مقدمه کتابش به نام «انقالب »57که
دو حلقه فیلم پیدا کنم و بروم عکس بگیرم .البته این رشایط بیش تر موقعی بود مجموعه ای نفیس از عکسهای آن روزها است ،نوشته است «:میدان 24اسفند
که کتاب اول پرترهها را کارمیکردم .بعد از آن فیلم وارد کشور شد و رشایط برای شلوغ بود .منی توانستم در خانه مبانم .خودم را به یک ایستگاه رسپوشیده اتوبوس
تهیه پرترههای کتاب دوم بهرت بود .وقتی کتاب اول درآمد ،ادامه کار هم برای من رساندم و تصمیم گرفتم از آن باال بروم اما با بچه ای در بغل که منی شد!»
هموارتر شد؛ یعنی همه دیدند که چه کاری دارد انجام میشود .ولی در کتاب اول اما زندی با جسارتی عجیب در هامن رشایط عکسهای به یادماندنی گرفت و نام
سختترین رشایط را داشتم چون خیلیها از نگرانی و ترس از این که من عکسها خود را به عنوان عکاس خربی تثبیت کرد .هر چند که در سالهای بعد از انقالب
را به چه کسی میخواهم بدهم و چه کار میخواهم بکنم ،حارض نشدند از آنها با توجه به ممنوعیتهایی که برای عکاسان زن به وجود آمد ،کم تر در حوزه
عکس بگیرم». خربی مجالی برای فعالیت او ایجاد شد .پس زندی زاویه دوربینش را به سمت
یکی از کسانی که اجازه عکاسی به زندی را نداد« ،مرتضی راوندی» ،نویسنده دیگری چرخاند و رشوع به گرفنت پرتره از چهره هرنمندان و افراد شناخته شده کرد.
کتاب «تاریخ اجتامعی ایران» بود. پرترههایش تفاوت زیادی با آن چیزی داشت که تا کنون از چهره هرنمندان ایرانی
اما فقط حساسیت هرنمندان و نویسندگان تنها سختی این کار نبود؛ گرفنت مجوز گرفته شده بود.
کتاب نیز خوان دیگری بود که اگر پافشاری زندی در این میان نبود ،شاید هیچ او «چهرهها» را با تصویر اهالی قلم و نویسندگان و شاعران در دورانی رشوع
وقت کتاب چهرهها منترش منیشد .او بعد از انتشار این عکسها در سال 73بود کرد که کم تر کسی به رساغ عکاسی از آنها میرفت .اما کتاب اول ،قدم بزرگ و
که راه را برای چهرههای بعدی که تصویر هرنمندان سینام ،تآتر و موسیقی بود ،باز سختی بود که با پشتکار زندی و کمک «ابراهیم حقیقی» کامل شد.
کرد. عکاسی از چهرههای فرهنگی و هرنی اما آنطور که در تصور است ،کار سادهای
نبود و از آنجایی که زندی نخستین عکاسی بود که دست به انجام چنین پروژهای
32
زنان تاثیرگذار ایرانی
بود ،توقیف شد .حتی تقویمهایش نیز با مشکالتی رو به رو شدند. این کتابها البته زندی را به جبهه دیگری برد که بیش از 20سال است در آن
با روی کارآمدن دولت حسن روحانی ،با آن که ممنوعیت کاری زندی رفع شد درگیر جنگی بزرگ است .انتشار عکس هرنمندان در کتاب با کیفیتی که زندی
اما کتابش هم چنان در ارشاد توقیف ماند و از حضورش در هیات مدیره انجمن گرفته بود ،آن هم در دورهای که هنوز ارتباطات به وسعت امروز نبود و دوربینها
مامنعت شد. بیش تر آنالوگ بودند ،باعث شد تا روزنامهها و نارشان بدون گرفنت اجازه از
زندی در یک جلسه سخرنانی پرتنشی که قرار بود از الیحه حقوق شهروندی عکاس ،آنها را منترش کنند .با گسرتش اینرتنت ،میزان استفاده بدون اجازه عکسها
صحبت کند ،درباره ماجرای فشارهایی که به انجمن برای حضور او شده بود اشاره بیش تر شد .اما زندی با استفاده از دانش قضایی خود ،یکی از نخستین عکاسانی
کرد و بعد از آن نیز در نامهای رسگشاده به حسن روحانی ،از محدودیتهای یک بود که با استفاده از «قانون حامیت از حقوق مولفان ،مصنفان و هرنمندان» که
زن عکاس گفت«:من عکاسم ،قاضی نيستم! عکاسی برای من حرفه ،هرن و وظيفه در سال 48تصویب شده بود ،برای احقاق حق کپیرایت خود اقدام کرد؛ جنگی که
است .اميان دارم که عکس هايم از وقايع اجتامعی ايران ،اسنادی برای ملت و هنوز هم برای او ادامه دارد.
نسل های آينده است و تاريخ قضاوت خواهد کرد که من تاچه اندازه به وظيفه او همچنین یکی از معدود هرنمندانی است که به اقدامات صنفی برای عکاسان
فرهنگی خود عمل کرده ام.هامن طور که در تاسوعا و عاشورای سال 1357و متام اعتقاد دارد و جزو هیات موسس «انجمن عکاسان ایران» است که بعد از سالها
وقايع انقالب در خيابان بودم و عکاسی می کردم (که عکس هايش سال ها است اختالف ،با تالش او و چند نفر دیگر از عکاسان تاسیس شد .زندی همچنین
در محاق سانسور وزارت ارشاد قرار گرفته) ،در پريوزی شام در خرداد 1392نيز بني نخستین رییس هیات مدیره انجمن بود.
مردم بودم و از شادی آن ها عکاسی می کردم .هراتفاقی که در ميهن من بيافتد، او در کنار فعالیتهای صنفی ،حقوقی و هرنی ،در مورد مسایل اجتامعی و
من موظف به ثبت آن هستم». سیاسی نیز ساکت نبوده و در سال 88از جمله کسانی بود که نسبت به انتخابات
زندی در سال 92با پافشاری فراوان توانست مجوز انتشار کتاب انقالب 57را و نتیجهاش اعرتاض کرد و در تیرماه همین دستگیر شد و به زندان افتاد .زندی
بدون حذف حتی یک عکس بگیرد .او در مراسم شب بزرگداشت خودش که تنها هرنمندی است که در 20سال گذشته از دریافت نشان رسمی و دولتی ایران
مجله «بخارا» برگزار کرد ،گفت«:من حرف زیادی برای گفنت ندارم .همیشه رسباز زده است .او در خرداد 89از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسالمی دعوت
گفتهام عکسهای من ،حرفهای من هستند و بسیاری از آنها را شام دیدهاید. شد تا نشان رسمی درجه یک هرنی که معادل دکرتا است را دریافت کند اما در
پس حرفهایم را شنیدهاید .همیشه گفتهام که عاشق حرفهام ،هرنم« ،عکاسی» این مراسم رشکت نکرد و اعالم کرد که حارض نیست از آن دولت هیچ نشانی را
هستم و از رشوع کارم سعی کردهام آثارم تأثیرگذار ،مفید و ماندگار باشد .در دریافت کند .تبعات این اقدام اما باعث ممنوعیت از کار برای زندی و تحت فشار
مجموعههای چهرهها که بیش تر من را با آنها میشناسند ،خواستم دوربینم را قرار دادن انجمن عکاسان برای کنار گذاشتنش از هیات مدیره شد.
به سمت کسانی بگیرم و نور فالشم را بر کسانی بتابانم که بهطور سیستامتیک در ماجرا البته به این جا ختم نشد و وزارت فرهنگ و ارشاد اسالمی مجوز انتشار
تاریکی قرار داشتند». کتاب انقالب 57او را نیز صادر نکرد و این کتاب که در چاپخانه آماده پخش
33
زنان تاثیرگذار ایرانی
او که در همه عکس هایش خواسته است تصویر رسزمین دوستداشتن ی خود را
نشان دهد ،با اشاره به همه مشکالتی که یک عکاس زن دارد ،گفته است«:هر
کاری کردهام ،در جهت آن چه بوده که دوست داشته و به آن معتقد بودهام .من
همیشه بهدنبال رؤیاهایم رفته و یاد گرفتهام در این جامعه مردانه پر از تبعیض و
مبتنی بر روابط کار کنم ،بجنگم ،حقم را بگیرم و نگذارم غمگین و ناامیدم کنند».
34
زنان تاثیرگذار ایرانی
35
زنان تاثیرگذار ایرانی
بسیاری در نقشهای اول بازی میکردند اما تصویری که آنها از جنسیت خود سال ۱۳۵۸که هنوز حجاب در ایران به شکل رسمی اجباری نشده بود ،سوسن
ارایه میدادند ،آن چیزی نبود که تسلیمی در تآتر و سینام به دنبال آن بود. تسلیمی با تآتر «دایره گچی قفقازی» روی صحنه رفت .اما عدهای او را پیش از
او در نهایت در سال ۱۳۶۶در حالیکه چندین فیلم سانسور یا توقیف شده رشوع تآتر تهدید کردند که «:اگر این اجرا انجام شود ،از صحنه شلیک میکنیم که
داشت ،ایران را به قصد سوئد ترک کرد؛ درست بعد از فیلم شاید وقتی دیگر: فکر نکنید هر کاری دلتان خواست میتوانید انجام دهید».
«یک زمانی در زندگی وجود دارد که انگار پشت چراغ قرمز ،پایت را روی ترمز تهدیدها ،توقیفها و فشارها بر جامعه فرهنگی از هامن زمان آغاز شده بود تا
میگذاری و به خودت توقف میدهی؛ لحظهای که میخواهی بعد از آن دوباره از آنکه یک سال بعد ،زمانیکه تسلیمی در کتابخانه تآتر شهر مشغول به کار بود،
نو رشوع کنی». برای نوشنت یک نامه در اعرتاض به قطع شدن حقوقش اخراج شد .دستمزد وی به
تسلیمی پس از مهاجرت به کشور سوئد ،به فعالیت خود در زمینه تآتر ادامه خاطر یک ماه عدم اجرای منایش پرداخت نشده بود اما جوابیه و توضیح سوسن
داد .او تصمیم داشت تا نوع تآتر ایران را به بقیه دنیا نشان دهد .برای همین ،نه تسلیمی در این خصوص «توهین» تلقی شد و در نهایت حکم اخراج وی روی
فرهنگ و نه زبان متفاوت نتوانست سد راهش شود. تابلوی اعالنات قرار گرفت .این اخراج روی فعالیت تآتر وی هم تاثیر گذاشت و از
او در سال ۱۳۷۰اولین تآتر خود را در سوئد به اجرا درآورد؛ « ِم ِدآ» از آثار کالسیک آن پس نتوانست روی صحنه حارض شود.
یونان اقتباس شده و داستان زنی مهاجر بود .تسلیمی نوشنت منت و بازی آن را در تسلیمی که در کنار تآتر ،به سینام هم روی آورده بود ،تا سال ۱۳۶۰دو فیلم
چندین نقش ،خود بر عهده گرفت و در حالیکه هنوز به زبان سوئدی مسلط توقیفشده داشت؛ «چریکه تارا» که اولین فیلم وی با همراهی بهرام بیضایی
نشده بود ۹ ،ماه روی آن کار کرد. بود ،هیچوقت اکران نشد .او اما برای بازی در این فیلم از سوی «جشنواره
او بعدتر اجرای «مدآ »۲را پیشنهاد داد و برای نقشی که در آن بازی کرد ،از سوی سنسباستین» مورد تقدیر قرار گرفت« .مرگ یزدگرد» نیز در حالیکه تآتر آن اجرا
جایزه آکادمی سوئد به عنوان بهرتین بازیگر سال انتخاب شد. شده بود ،توقیف شد .یکی از دالیل توقیف فیلمهای او ،اجباری شدن حجاب در
تسلیمی در سال ۲۰۰۰تصمیم گرفت که به کارگردانی فیلم روی آورد و اولین فیلم ایران و بیحجابی بازیگران فیلمهایش بود.
خود را با عنوان «خانه در جهنم» کارگردانی کرد .ایده این فیلم از فیلمنامهای کار مشرتک دیگری از تسلیمی و بیضایی در سال ،۱۳۶۴فیلمی ماندگار در تاریخ
برگرفته شده که این بازیگر سالها پیش در ایران نوشته بود .این فیلم در سینامی ایران به جای گذاشت؛ «باشو ،غریبهای کوچک» .تسلیمی این فیلم را «ضد
«جشنواره فیلم گوتنربگ» به عنوان فیلم افتتاحیه به منایش درآمد. جنگ و خشونت و وحشیگری» و «فیلمی انسانی برای صلح و دوستی و ستایش
رشد و پیرشفت تسلیمی در تآتر سوئد باعث شد که او از سا ل ۱۹۹۹تا سال عشق» توصیف کرده است.
۲۰۰۲عضو هیات مدیره انستیتو فیلم این کشور باشد و در وزارت فرهنگ نیز به نقشهای متفاوت و خاصی که تسلیمی در سینامی ایران ایفا کرد ،از زنی مردپوش
عنوان عضو هیات مشاوران تآتر فعالیت کند .او خود را «شیفته» تآتر میداند و تا نقش فردی با چند شخصیت ،او را یکی از ماندگارترین بازیگران زن تاریخ
بزرگترین کارش را «شب دوازدهم» شکسپیر معرفی میکند که در سال ۲۰۱۰اجرا سینامی ایران کرده است .این بازیگر معتقد است که اگرچه در آن زمان زنان
36
زنان تاثیرگذار ایرانی
شد.
تسلیمی که سالها است ایران را ترک کرده ،نامش همچنان در سینامی این کشور
ماندگار است .او باور دارد« :امکان ندارد که کسی سوار هواپیام شود و هفت
ساعت بعد ریشههایش را قطع کند .ایران در تو هست؛ جایی که تو متولد شدی و
وجود داری .با مهاجرت تو ،وطنت را در خودت حمل میکنی».
37
زنان تاثیرگذار ایرانی
مدل موها ،نوع آرایش و لباسهایش به رسعت تبدیل به مد روز میشدند؛ عکسش
روی رس در سینام ،فروش فیلم را تضمین میکرد و مردم برای رفنت به کنرستش
رس و دست میشکستند .این روایت روزهای در اوج «فائقه آتشین» ،ملقب به
«گوگوش» است؛ روزهای مدل «گوگوشی».
او یکی از محبوبترین خوانندگان تاریخ موسیقی ایران به شامر می رود که
کامکان در اوج مانده است .شهرت او فقط در ایران نیست بلکه مردم افغانستان و
تاجیکستان هم به خوبی گوگوش را میشناسند و آهنگ های او را از بر هستند.
پدر و مادر گوگوش وقتی تنها دو سال داشته ،از هم جدا شده بودند و او همراه
پدرش بزرگ میشود .زندگی هرنی او از هامن کودکی ،کنار پدرش که منایش و
آکروبات اجرا میکرد ،آغاز شد.
او کنار پدرش بازیگری را رشوع کرد اما با استعدادی که در خوانندگی و بازیگری
از خودش نشان داد ،به نقش اصلی تبدیل شد .هفت ساله بود که جلوی دوربین
رفت و به بازی در اولین فیلمش پرداخت و در هشت سالگی کار خوانندگی را در
برنامه «صبح جمعه» رادیو ایران آغاز کرد.
او در نوجوانی در کابارههای بزرگ تهران ترانه می خواند .همکاری با تران هرسایان
و آهنگ سازان معروف ایرانی و نیز داشنت جذابیت چهره و صدا ،خیلی زود او را
به شهرت رساند .گوگوش ستاره موسیقی پاپ ایران بود و برای جشنهای دربار،
میهامنیهای مهم و عروسیهای صاحب منصبان دعوت میشد.
یکی از اجراهای معروف او که فیلمش منترش شده ،اجرای آهنگی در مراسم تولد
ولیعهد و در حضور شاه ایران و میهامنان او است.
گوگوش
پس از انقالب اسالمی آواز خوانی زنان در محافل اسالمی ممنوع اعالم شد و
بسیاری از خوانندگان و بازیگران ایرانی به کشورهای دیگر مهاجرت کردند اما
گوگوش در ایران ماند و تصمیم گرفت گوشه نشینی کند .خوانندگان مهاجرت کرده
هر سال آهنگها و کارهای جدیدشان را در قالب کاست و یا فیلمهای ویدیو
1329
38
زنان تاثیرگذار ایرانی
به مردم ایران میرساندند اما از خواننده ای که به «شاه ماهی» موسیقی ایران
مشهور شده بود ،خربی نبود .فقط آهنگهای قدیمی او روی کاست دست به
دست میگشتند و طنین صدایش از خانهها یا ضبط ماشینهای عبوری کامکان
شنیده میشد.
گوگوش در مصاحبه هایش گفته که بعد از انقالب بارها به دادگاه انقالب احضار
شده است .سال ۷۶که محمد خامتی ،رییس جمهور ایران شد ،بعضی زنان
خواننده اجازه خواندن در محافل زنانه را پیدا کردند اما گوگوش جزو آن ها نبود.
قبل از انقالب گوگوش دو ازدواج ناموفق داشت؛ اولین همرسش «محمود قربانی»،
صاحب کاباره «میامی» بود .آن ها چهار سال با هم زندگی کردند و صاحب پرسی
به نام «کامبیز» شدند« .بهروز وثوقی» ،هرنپیشه محبوب آن روزگار ،دومین همرس
گوگوش بود .عالقه او و بهروز در حین بازی در فیلم «همسفر» شکل گرفت اما
این عالقه یک سال بیش تر دوام نیاورد.
«هامیون مصداقی» ،سومین همرس گوگوش بود که ازدواجشان یک سال قبل از
انقالب انجام شد و 12سال ادامه داشت؛ 12سالی که گوگوش خانه نشین بود.
سال ،۷۶یعنی 19سال بعد از انقالب ،گوگوش با «مسعود کیمیایی» ،کارگردان
رسشناس ایرانی ازدواج کرد .او سه سال بعد از ازدواج با کیمیایی ،برای دیدار پرس
خود کامبیز از ایران خارج شد.
بسیاری خروج گوگوش از ایران را بی ارتباط با نفوذ مسعود کیمیایی منیدانند اما
نه کیمیایی و نه گوگوش در این باره حرفی نزدهاند .او اولین کنرست بعد از انقالب
خود را در کانادا برگزار کرد و با استقبال عجیب ایرانیها و فارسی زبان ها رو به
روشد.
یکی از موفق ترین تجربه های تلویزیونی سال های اخیر هم برنامه آکادمی
گوگوش از شبکه «من و تو »1بود که بازتاب وسیعی در ایران داشت و چهره های
تازه ای در زمینه آواز معرفی کرد.
39
زنان تاثیرگذار ایرانی
در روزهایی که تفریح بچهها بدرقه رزمندگان برای رفنت به «جبهه» و صدای آژیر
قرمز و سفید صدای آشنایی برای کودکان ایرانی بود ،زنی قصههای شاد و کودکانه
را در قالب یک برنامه تلویزیونی با یک رسی عروسک دوست داشتنی به خانههای
ایرانی آورد.
«مرضیه برومند» نقش بزرگی در خاطرهسازی بچههای دهه 60بازی کرد .اگر
برنامههایی مثل «مدرسه موشها» یا «خانه مادربزرگه» را کنار بگذاریم ،خاطره
بچگی آن ها که کودکی خود را در دوره هشت ساله جنگ ایران و عراق گذرانده
اند ،چیزی جز صدای ملتهب مجریانی که از عملیات ،تعداد مجروحها ،اسیران و
شهدا خرب میدادند ،نیست.
روزهای جنگ ،روزهای نشسنت کودکان پای تلویزیون بود چون امنیتی برای رفنت به
پارک یا جاهای دیگر وجود نداشت و حتی اخبار مدام اعالم میکرد که از ایستادن
کنار پنجرهها خودداری کنید .صدای آژیر قرمز که میآمد ،همه چراغها خاموش و
تک تک اعضای خانواده راهی زیر زمینها میشدند که اسمش را گذاشته بودند
«پناهگاه» .تلویزیون ایران آن سالها دو شبکه بیش تر نداشت و اخبار ،بخش
عمده برنامههایش بود.
سال ۶۰مرضیه برومند اما یک برنامه عروسکی در قالب یک ُجنگ 10قسمتی
برای کودکان ساخت .اسمش «مدرسه موشها» بود و عروسکهایش همه موش
بودند .خیلی زود اسم موشها در دهان کودکان افتاد و موسیقی شاد برنامه ،حال
و هوای آنها را عوض کرد .استقبال مردمی از این ُجنگ باعث شد که او رسی دوم
«مدرسه موشها» را بسازد .این برنامه کودکانه تا سال ۶۳از تلویزیون دولتی ایران
مرضیهبرومند
پخش میشد .سال ۶۴هم او فیلم سینامیی شهر موشها را با هامن عروسکها
ساخت.
وقتی از تاثیر این برنامهها بر روحیه بچهها از او سوال میکنیم ،میخندد و
میگوید« :برای من همین بس بود که وقتی نسل جدید موبایل و امکانات پیرشفته
1330
40
زنان تاثیرگذار ایرانی
خانواده دستی در هرن داشته باشند ،همه پشتیبانی و هم فکری میکنند و کار بهرت و بلوتوث آمد ،موسیقی تیرتاژ مدرسه موشها زنگ موبایل خیلی از جوانان بود».
پیش میرود». مرضیه برومند وقتی نوستالژی جوانان را به «مدرسه موشها» دیده ،رساغ ساخت فیلم
مرضیه برومند دو خواهر دیگر به نامهای «احرتام» و «راضیه» دارد .احرتام برومند سینامیی «شهر موشها »۲رفته است .در این فیلم که سال گذشته به اکران درآمد،
مجری تلویزیون بود .او 11سال پیش از انقالب اسالمی اجرای برنامههای کودکان را موشها 30سال بزرگ تر شدهاند؛ مثل کودکان دهه ۶۰که حاال هر کدام سی و چند
به عهده داشت و پس از انقالب چند نوار قصه برای بچهها منترش کرد .راضیه برومند، ساله هستند.
دیگر خواهر او هم مجری ،بازیگر و عروسکگردان است. مرضیه برومند سال گذشته بعد از 30سال درباره سانسورهایی که در تلویزیون آن
زمان بر «مدرسه موشها» اعامل کرده بود ،صحبت کرد .او به روزنامه «اعتامد» گفت:
«رسوکله زدن با مسووالن تلویزیون بسیار طاقتفرسا بود .آن ها مدام منتها را
میخواندند و سعی میکردند به زور نکات غیراخالقی و غیرآموزشی از درون منتها
کشف کنند .به هر حرکت بامزه موشها ایراد میگرفتند .از نظر آن ها ،اطالق صفاتی
مثل «دمدراز»« ،گوشدراز» و یا «کپل» به بچه موشها ،کاری نادرست و ِغیراخالقی
بود .بچهها نباید خوراکیها را از دست یک دیگر قاپ میزدند ،نباید توی کالس شلوغ
میکردند چون از نظر آن ها ،بدآموزی داشت! هنگام ضبط برنامه هم پشت صحنه،
داستانی بود .مدام یکی پشت پاراوان ایستاده بود و یواشکی رسک میکشید که مبادا
عروسکگردانها موقع مترین یا ضبط ،بدنهایشان خدایی نکرده با هم متاس پیدا
کند».
موشها تنها کاراکرت تاثیرگذار مرضیه برومند نبودند .او سال ۶۶برنامه عروسکی دیگری
برای کودکان ترتیب داد که «خانه مادربزرگه» نام داشت .یک مادربزرگ و حیوانات
خانگیاش که هر بار قصهای تازه داشتند .این بار هم شعری شاد و کودکانه نوید آغاز
این برنامه را به کودکان میداد.
او بعد از کارهای کودکانه ،رساغ ساخت رسیالهای خانوادگی رفت که در همه آن ها
رگههایی از طنز وجود داشت .رسیالهای برومند هممیشه جزو پرطرفدارترینهای
تلویزیون ایران بوده اند.
وقتی از او میپرسم فکر میکنید چرا کارهایتان تاثیر گذار هستند ،بدون معطلی به
پیشینه فرهنگی خانوادهاش اشاره میکند و میگوید« :به هر حال ،وقتی همه اعضای
41
زنان تاثیرگذار ایرانی
فرشته طائرپور بهمن ماه 1331در تهران به دنيا آمده است او یکی از زنان پرکار
حوزه سینامست که تهیه کنندگی ،مدیریت تولید ،نویسندگی ،فعالیت ادبی در
حوزه کودکان و نوجوانان و عضویت در هیات تحریریه مجالت ایران را نیز تجربه
کرده است.
طائرپور کارشناس ادبیات انگلیسی است و مدتی نیز مديريت «مركز نگارش
ويرايش كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان» را بر عهده است.
او در سال 1367تهیه کنندگی فیلم «گلنار» را بر عهده گرفت که یکی از موفق
ترین فیلم های حوزه کودکان در ایران است.
فرشته طائرپور با گروه کودک شبکه اول و دوم سیامی ملی و کانون پرورش فکری
کودکان و نوجوانان همکاری می کرد و پس از آن نیز «خانه ادبیات کودکان و
نوجوانان» را راه اندازی کرد که با همت و فعالیتش در این موسسه تا کنون دهها
فیلم سینامیی و آثار متعددی در حوزه کودکان و نوجوانان تولید و منترش شده
است.
فیلم گلنار با کارگردانی «کامبوزیا پرتوی» و تهیه کنندگی فرشته طائرپور در سال
1367تحول تازه ای در عرصه سینامی مرتبط با حوزه کودکان بود و دخرت فرشته
طائرپور ،به نام «غزل شاکری» نیز در این فیلم به عنوان بازیگر به ایفای نقش می
پرداخت.
طائرپور در بخش مسابقه جشنواره فيلم فجر نيز نخستني داور زن از مجموعه
سينامي ايران است و در سی و سومین جشنواره فیلم فجر درباره آثار بخش «نگاه
نو» داوری کرده است .داوری جشنواره فیلم های کودکان فرانکفورت و عضو
فرشتهطائرپور
هیات رئیسه سازمان بین املللی فیلمسازان یونسکو نیز بخش دیگری از فعالیت
های این تهیه کننده سینامست و او را به عنوان نخستین زن تهیه کننده سینام می
شناسند که دو سال متوالی در سال های 1379تا 1381رئیس هیات مدیره خانه
سینام نیز بوده است.
1331
42
زنان تاثیرگذار ایرانی
فرشته طائرپور در سال 88تهیه کنندگی فیلم جنجالی «آینه های روبرو» به
کارگردانی« نگار آذربایجانی» را بر عهده گرفت .دخرت فرشته هم به عنوان بازیگر
این فیلم و هم در نقش تهیه کننده با مادرش همراهی می کرد .فیلم آینه های
روبرو در ارتباط با مشکالت ترنسجندرها در ایران و نخستین فیلم ساخته شده در
این مورد بود و توانست جوایز متعددی را کسب کند.
طائرپور در سالهای 91و 92وبالگی در «خربآنالین» راه اندازی کرد که منت نامه
هایی را که برای وزیران و مسئولین مرتبط با حوزه ی فرهنگ و هرن می نوشت
در این وبالگ منترش می کرد و این مطالب مورد توجه خوانندگان بسیاری قرار
گرفت.
فرشته طائر پور در حال حارض مشاور امور مالیاتی خانه ی سینامست و همچنان
در عرصه تهیه کنندگی ،نویسندگی و فیلمنامه نویسی فعالیت می کند.
43
زنان تاثیرگذار ایرانی
چند سال اول زندگی خود را در یکی از روستاهای جنوب ایران گذرانده و
سوژههای زیادی را در ذهنش پرورانده است؛ از طبیعت روستاها تا باورها،
اعتقادات و قصههایی که سینه به سینه نقل شده اند .نویسندگی را در دهه
60آغاز کرد؛ در روزهایی که به خاطر انقالب ایران ،خیلی چیزها ممنوع بود و
سانسور و توقیف روی ادبیات و فرهنگ ایران سایه بزرگی گسرتده بود .اما خیلی
زود به نویسندهای مطرح تبدیل شد؛ نویسندهای که زنان نقش بزرگی در آثارش
دارند؛ زنانی قوی که همپای مردان جامعه برای خواستههایشان میجنگند.
خودش در مصاحبه با «صدای امریکا» میگوید« :من اولین نویسندهای بودم که در
کتاب «کولیها کنار آتش» نشان دادم زنی به دنبال یک مرد میدود .تا قبل از آن،
در همه داستان ها این مردان بودند که دنبال زنان میافتادند».
او در داستان «کنیزو» از تن فروشی اجباری زنان حرف میزند و در چند داستانش
زندگی یک زن نویسنده را روایت میکند؛ زنی که قرار است آدمهای مختلف را
برای آیندگان روایت کند.
«منیرو روانی پور» فقط در قصه هایش رساغ زنان منیرود؛ او از فعاالن جنبش
زنان در ایران بود و یکی از اولین حامیان «کمپین یک میلیون امضا برای تغییر
قوانین تبعیض آمیز علیه زنان».
این کمپین تالشی برای جمع آوری یک میلیون امضا به منظور تغییر قوانین تبعیض
آمیز و ناعادالنه علیه زنان بود که در سا ل اول روی کار آمدن دولت محمود
احمدی نژاد شکل گرفت و با برخورد امنیتی در یکی از تجمعهای این کمپین و
بازداشت عده زیادی پایان یافت.
منیروروانیپور
منیرو روانی پور یکی از رشکت کنندگان «کنفرانس برلین» هم بود .این کنفرانس
در دوران ریاست جمهوری محمد خامتی ،رییس جمهور اصالح طلب ایران از
سوی «بنیاد هانریش بل» در برلین برگزار شد .تعدادی از نویسندگان و چهرههای
رسشناس نزدیک به اصالحطلبان برای صحبت درباره تحوالت ایران به کنفرانس
1۳۳۳
44
زنان تاثیرگذار ایرانی
مینویسد ،از کارگاه های آنالین و روزمرگیهایش و هیچ چیز را سانسور منیکند. دعوت شده بودند اما این کنفرانس از دو طرف مورد حمله قرار گرفت؛ هم
منیرو بارها عنوان کرده که از سانسور بیزار است و معتقد است برای مبارزه با آن اپوزیسیون خارج از کشور و هم تندروهای داخل ایران.
باید از خودمان رشوع کنیم. متام رشکتکنندگان کنفرانس برلین پس از باگشت به ایران از سوی نهادهای امنیتی
او در مصاحبه با صدای امریکا گفته است« :مردم زیادی را دیدهام که از ترس آبرو، بازخواست شدند .منیرو پس از این کنفرانس ،داستان «زن در فرودگاه فرانکفورت»
همه چیز را پنهان میکنند و هیچچیز منیگویند .اما من میخواهم آبروی آبرو را را مینویسد .قهرمان این داستان ،زنی است که قرار بوده در کنفرانس برلین
بربم که دیگر کسی از آن نرتسد». داستان بخواند اما فرصت داستان خوانی را از دست میدهد و وقتی به کشورش
برمیگردد ،برای حضور در این کنفرانس رسزنش میشود.
منیرو روانیپور در «دانشگاه شیراز» روانشناسی خوانده است .او برای ادامه
تحصیل به امریکا رفته و مدرک کارشناسی ارشد خود را در رشته علوم تربیتی از
«دانشگاه ایندیانا» گرفته است .منتقدان پیچیدگیهای رفتاری زنان ،قصههای او را
بی ارتباط با رشته تحصیلی این نویسنده منیدانند.
منیرو روانی پور اوایل دهه 80شمسی وبالگی را راه انداخت و وبالگ نویسی
را رشوع کرد .او یک روز در صفحه وبالگش با خوانندگانش قرار گذاشت .آنها
و کسانی که به ادبیات عالقه داشتند ،در جلسهای حارض شدند و کارگاه های
داستاننویسی منیرو از هامن جا شکل گرفت .کارگاه ها محل مشخصی نداشتند،
یک روز در کافی شاپ ،یک روز در پارک و زمانی در رستوران .او سال ۲۰۰۷به
امریکا مهاجرت کرد اما وبالگ نویسی را ادامه داد و کارگاهش را از طریق فیس
بوک و به صورت آنالین برگزار کرد .نگاه طنز آمیز و ضد سانسورش در نوشتههای
وبالگی این نویسنده به خوبی دیده میشود.
منیرو روانی پور این روزها به راحتی از زندگی شخصی و خصوصی و نیز از
گذشتهاش مینویسد و با مخاطبانش حرف میزند .زندگی خصوصی منیرو برای
مردم ایران جذاب است .او با «بابک تختی» ،پرس کشتی گیر معروف ایرانی،
«غالمرضا تختی» ازدواج کرده است .منیرو و بابک به یاد تختی بزرگ اسم پرسشان
را «غالمرضا» گذاشتهاند .او عکسهای غالمرضا را میگذارد ،از دوست دخرت پرسش
45
زنان تاثیرگذار ایرانی
حدود دو ماه پیش آخرین جایزهاش را برای ساخت رسپناهی برای زنان کارتنخواب
به حراج گذاشت .این تنها فعالیت خیرخواهانه او نیست ،همیشه پای ثابت این
کارها است؛ از جمع آوری دیه برای پرس نوجوانی که در انتظار اعدام است تا
خرید باالپوش برای کارگرانی که رسما امانشان را بریده است.
این دغدغههای اجتامعی همیشه همراه رخشان بنی اعتامد بوده و او را تبدیل به
یکی از تاثیرگذارترین سینامگران ایران کرده است.
بنیاعتامد کارش را از سینامی مستند رشوع و بعد همین دغدغههای انسانی را به
فیلمهای داستانی خود وارد کرده است .هرچه قدر فضای فیلمهای این کارگردان
برای مردم عادی ،ملموس و واقعی است ،برای مسووالن و حاکامن جمهوری
اسالمی غیرقابل تحمل است و او مدام به «سیاه منایی» متهم میشود.
چندی پیش به عنوان یک فیلمساز اجتامعی به خاطر فعالیتهای خیرخواهانهاش
از سوی موسسه خیریه «مهرآفرین» نشان نیکوکاری دریافت کرد .او وقتی روی
سن رفت ،گفت«:امیدوارم روزی برسد که دیگر سوژهای برای ساخنت نداشته
باشم».
بنی اعتامد بارها از غفلت مسووالن در امور اجتامعی گالیه و از سانسور انتقاد
کرده است« :متاسفانه هرچه سنم بیش تر میشود ،میبینم که دامنه رنجهای
برخی از مردم نیز افزوده میشود».
بنی اعتامد بارها گرفتار سانسور و توقیف شده اما به کارش ادامه داده است.
قهرمانان اصلی فیلمهای بنیاعتامد ،زنان هستند؛ زنانی که در رویارویی با
خشونت ،فقر ،اعتیاد و دیگر معضالت اجتامعی قرار میگیرند.
او در آخرین فیلمش به نام «قصهها» ،شخصیتهای قبلی فیلمهایش را در این
روزها به تصویر کشیده است .در این فیلم از زنی که به خاطر فقر ،تن فروشی رخشانبنیاعتماد
1333
میکند حرف زده ،قصه زندگی دانشجوی ممتازی را روایت کرده که به خاطر
فعالیت اجتامعی و سیاسی ستاره دار شده و مسافرکشی میکند و از فساد مالی و
46
زنان تاثیرگذار ایرانی
مینویسد؛ فیلمنامههایی برای روز مبادا. اداری مسووالن سخن گفته است.
او یک خانواده سینامیی دارد؛ همرسش «جهانگیر کوثری» ،تهیه کننده و مفرس «قصهها» بعد از چند سال از محاق توقیف بیرون آمد و چند ماه پیش فرصت
فوتبال است و دخرتش «باران» ،یکی از بازیگران مطرح سینامی ایران. اکران پیدا کرد .اما زمان منایش فیلم ،تلویزیون ایران در گزارشی مستند به
او در یکی از آخرین مصاحبههایش در «هامیش زن و معامری» گفت« :وقت «قصهها» تاخت و آنرا اثری سیاه توصیف کرد که پرده نقره ای سینام را تاریک
زیادی ندارم اما سوژههای زیادی دارم و باید بجنبم». کرده و حتی مورد توجه منتقدان خارجی هم قرار نگرفته است .البته این
موضوع در رشایطی عنوان شد که «قصهها» در جشنوارههای بیناملللی مختلف
فرصت منایش یافت و جایزه بهرتین فیلمنامه «جشنواره ونیز» و بهرتین فیلم
«آسیاپاسفیک» را از نظر داوران دریافت کرد.
بنیاعتامد در فیلمهایش نقبی هم به موضوعات سیاسی میزند .او یک اصالح
طلب متام عیار است و از این که عقیده سیاسیاش را عیان کند ،ابایی ندارد .سال
۷۹و همزمان با سالهای ریاست جمهوری سید محمد خامتی ،فیلم «زیر پوست
شهر» را ساخت و در این فیلم به طور رسبسته مردم را برای رشکت در انتخابات
تشویق کرد.
او از هرنمندانی بود که سال ۸۸در کمپین دعوت از محمد خامتی برای رشکت
در انتخابات حارض شد و با کاندیداتوری میر حسین موسوی ،به شکل علنی از او
حامیت کرد .به همین دالیل ،رسانههای تندرو او را جزو هرنمندان «اهل فتنه»
میدانند .تندروهای ایرانی به کسانی که در انتخابات بحثبرانگیز سال ۸۸از
موسوی و یا کروبی حامیت کرده باشند ،لقب «فتنهگر» دادهاند.
رخشان بنیاعتامد در دانشکده هرنهای دراماتیک تهران کارگردانی خوانده و از 19
سالگی وارد سینام شده است .او کارهای زیادی را در عرصه سینام تجربه کرده ،از
منشی صحنه تا دستیار کارگردان و بعد رساغ فیلم مستند و داستانی رفته است.
بنی اعتامد هنوز هم برای نزدیک شدن به سوژهها خط کشی ندارد؛ گاهی یک
سوژه اجتامعی را از طریق مستند به تصویر میکشد و گاه رساغ فیلم داستانی
میرود و بعضی اوقات که سوژهای حساسیت برانگیز دارد ،فیلمنامهاش را
47
زنان تاثیرگذار ایرانی
شیرین نشاط در فروردین ماه ۱۳۳۶در قزوین به دنیا آمد .وی سال ۱۳۵۳برای ادامه
تحصیل به امریکا رفت .آنجا در دانشگاه برکلی به تحصیل هرن پرداخت.
اولین بار بعد از مهاجرتش سال ۱۹۹۰به ایران برگشت که بسیار تحت تاثیر تغییرلت
بنیادین کشور قرار گرفت .تغییراتی که به گفته خودش هم جالب و هم ترسناک بود.
با مشاهدهی تغییرات اساسی تصمیم گرفت در کارش به مسائل و تصویر زنان بپردازد.
زنان خدا مجموعه ای بود که در این راستا تولید کرد که در آن به مسئله شهادت در
اسالم پرداخت.
وی فیلم زنان بدون مردان را بر اساس رمانی از شهرنوش پارسی پور ساخت که برای
آن تندیس شیر نقرهای جشنواره فیلم ونیز برای بهرتین کارگردانی را گرفت .وی
همچنین در بسیاری از آثارش از شعرهای شاعران زن استفاده کرده که آنها را بر روی
پوست بدن نوشته است.
شهرت و اعتبار کار هرنیش در حدی است که در بسیاری کتابهای معترب آکادمیک
به تحلیل کارهایش پرداختهند.
وی هماکنون در نیویورک زندگی میکند.
شیریننشاط
۱۳۳۶
48
زنان تاثیرگذار ایرانی
تهمینهمیالنی
شیفته ادبیات و فیلم دیدن بود ،همین عالقه باعث میشد تا در همه نشستهای
ادبی و فرهنگی دانشگاه حضور داشته باشد و از همین طریق با مسعود کیمیایی
آشنا شد .بیست و دو ساله بود که اولین کارش را کنار کیمیایی و در فیلم «خط
قرمز» به عنوان دستیار کارگردان تجربه و خیلی زود پیرشفت کرد .او مدام
1339
49
زنان تاثیرگذار ایرانی
میدزدند .میالنی برای مجوز ساخت و مجوز پخش این فیلم سالها دوندگی کرد کتاب میخواند و هر موضوع اجتامعی توجهش را جلب میکرد .در تحقیقات
اما پس از پخش فیلم بسیاری از منتقدان سینامی ایران آن را جزو ضعیفترین آثار فیلمنامه کمک میکرد ،فیلمنامه مینوشت و بیست ونه ساله بود که اولین فیلم
میالنی خواندند و افراط در فمنیسم را نقطه ضعف این فیلم دانستند. سینامییاش را با عنوان «بچههای طالق» ساخت و هامن سال جایزه بهرتین فیلم
تهمینه میالنی سال گذشته به خاطر اکران اخرین ساختهاش یعنی آتش بس 2در را در جشنواره فیلم فجر دریافت کرد .تهمینه میالنی برای دومین تجربه رساغ
برنامه سینامیی «هفت» که به صورت زنده از تلویزیون پخش میشود ،حضور پیدا فیلمی فلسفی رفت و «افسانه آه» را ساخت اما این فیلم در گیشه موفق نشد و
کرد .صحبتهای او درباره سینامی ایران تندروها ر براشفت و روزنامه کیهان و او در تجربه بعدی رساغ کمدی رفت و «دیگه چه خرب» را ساخت که فروش زیادی
خربگزاری فارس همزمان صحبتهای او را توهین به مردم ایران دانشتند و از صداو کرد .خودش در مصاحبهای با روزنامه «اعتامد» گفته بود« :اگر افسانه آه در گیشه
سیام به خاطر دعوت از او گالیه کردند .او در بخشی از این مصاحبهاش درباره موفق میشد شاید هامن ژانر کاری را ادامه میدادم و اصال رساغ تجربههای دیگر
نظر تندروها که جوایز جشنوارههای بین املللی را جوایز دشمنان میدانند ،صحبت منیرفتم».
کرده« :فیلم سیاه بی معنی است .من فیلمسازم و کار خودم را دارم می کنم. پس از دوم خرداد هفتاد و شش و روی کار آمدن دولت اصالحات تهمینه رساغ
فیلم سازی هست که میخواهد فیلم اجتامعی سیاه بسازد .بگذارید بسازد .چرا ساخت یک سه گانه زنانه رفت .اولین فیلم او «دو زن» بود که جایزه بهرتین
فکر می کنید فستیوال ها از ما استفاده یا سوء استفاده می کنند .من اصال با این فیلمنامه جشنواره فجر را از آن خود کرد .او پس از «دو زن» رساغ ساخت «نیمه
حرف کامال مخالفم .مگر بیکارند که به ما توجه کنند .برای چی اینقدر دشمن می پنهان» رفت .میالنی در زمان اکران این فیلم دستگیر و به زندان اوین منتقل
پرورانیم ».او چندی پیش برای نوشنت فیلمنامه «شهرزاد زن هزار و یک شب» که شد« .نیمه پنهان»روایت دخرتی دانشجو است که در سالهای 58و 59جذب
سال گذشته با مجوز وزارت ارشاد منترش شده ،به دادرسای فرهنگ و رسانه احضار گروههای سیاسی چپ میشود و در یک محفل روشنفکری با رسدبیر یک نرشیه
شد و توضیحاتی ارائه کرد. ادبی آشنا میشود .تهمینه میالنی در مصاحبه با کمیته گزارشگران حقوق برش اعالم
فیلمسازی و فیلمنامهنویسی تنها فعالیت تهمینه میالنی نیست .او به همراه کرده که در زمان بازداشت تفهیم اتهام نشده و پس از پنج روز با وساطت محمد
همرسش محمد نیک بین یک دفرت معامری دارند .هر دو در این رشته تحصیل خامتی ،رئیس جمهور وقت و دستور رهرب جمهوری اسالمی از زندان آزاد شده
کردهاند و هم در پروژههای معامری و هم در پروژههای سینامیی با هم کار است .رسانه ها جرم او را اقدام علیه امنیت ملی عنوان کرده بودند .او در همین
میکنند .محمد نیک بین تهیه کننده فیلمهای میالنی است .او در دو فیلم چند روز با دخرتان زندانی آشنا میشود و زندگی آنها را در فیلمی که بعدها
همرسش «نیمه پنهان» و «تسویه حساب» ،در کسوت بازیگر جلوی دوربین رفته ساخت به تصویر میکشد .این فیلم «تسویه حساب» نام دارد و زندگی دخرتان
است. زندانی را روایت میکند که پس از آزادی از زندان تصمیم میگیرند ،خانهای اجاره
کنند و از مردان انتقام بگیرند .آنها در هیبت یک فاحشه به خیابان میروند
و مردان را راهی خانهشان میکنند و بعد از رضب و شتم انها پولهایشان را
50
زنان تاثیرگذار ایرانی
فاطمهمعتمدآریا
میکند ،به دیدن کودکان رسطانی میرود و برای نوجوانان بازمانده از تحصیل
کمک جمع آوری میکند.
پرتره او به خاطر فعالیتهای برشدوستانه ،کنار 15چهره بیناملللی که در طول
عمر خود به منافع مشرتک برشیت یاری رساندهاند ،در گالری سازمان ملل به
1۳۴۰
51
زنان تاثیرگذار ایرانی
حاشیه دیگری هم در این مدت برای او رقم خورد؛ زمستان سال 90این بارفاطمه منایش درآمده است.
معتمدآریا به دادرسای زندان اوین احضار شد .دادگاه او را به دلیل دیدار با معتمدآریا در دوران انتخابات ریاست جمهوری ،۸۸در فیلم تبلیغاتی میرحسین
خانواده «سهراب اعرابی» ،از جوانان کشته شده در جریان «جنبش سبز» ،بازی موسوی درباره ایجاد زمینه برای برابری زن و مرد در جامعه صحبت کرد .حضور
در فیلم تبلیغاتی میرحسین موسوی و حامیت از وی در مصاحبه های پس از او در این فیلم با اعرتاض اقشار تندرو رو به رو شد .خربگزاری «فارس» ،منتسب
انتخابات ،به 50هزار تومان جریمه نقدی محکوم کرد. به سپاه پاسداران با انتشار نامهای رسگشاده از سوی تشکلهای تندرو دانشجویی،
در بهمن ماه 92و در اولین حضور دولت روحانی در «جشنواره فیلم فجر» ،دو حضور معتمدآریا در فیلم تبلیغاتی میرحسین موسوی را به عنوان یک زن موفق،
فیلم «قصهها» و «پریناز» با بازی او پروانه اکران گرفتند و ممنوعالتصویری او توهین به مردم شهیدپرور ایران عنوان کرد.
برطرف شد. در این نامه به فیلمی از یک میهامنی اشاره شده بود که چند هرنپیشه ایرانی ،از
او سال گذشته با همرسش« ،احمد حامد» در فیلم «بهمن» رو به روی هم بازی جمله معتمدآریا را بدون حجاب و در حال رقص نشان میداد .معتمدآریا اوایل
کردند .احمد حامد بازیگر نیست و به قول خودش رفاقتی و به خاطر همرسش دهه 70به همین دلیل ممنوع التصویر شد که بعد از چندی این ممنوعیت را
جلوی دوربین رفته است .وقتی از او میپرسم فکر میکنید همرستان جزو زنان برداشتند.
تاثیرگذار ایرانی است ،میگوید« :بستگی دارد تا تاثیر را چه طور تعریف کنیم. پس از انتخابات سال ۸۸و پایان دوران دوم ریاست جمهوری احمدی نژاد ،فاطمه
همرس من متام توانش را برای اینکه در شغلش درجه یک باشد ،به کار میبرد. معتمدآریا به دلیل حامیت از موسوی و حضور در ستاد انتخاباتی میرحسین و
ضمن این که به عنوان یک شهروند ،متام تالشش را برای بهرت شدن وضعیت جامعه فیلم تبلیغاتی او ،از سوی اصول گرایان «فتنه گر» خوانده و دوباره ممنوع التصویر
میکند .من تالشش را میبینم ،تاثیرش را مردم باید بگویند». شد.
مهرماه ،۸۸یعنی چند ماه بعد از انتخابات ،او و عدهای از سینامگران از سوی
اعضای اکادمی «اسکار» به امریکا دعوت شدند اما در فرودگاه ممنوع الخروج
اعالم و پاسپورتش ضبط شد.
سال ۸۹ممنوع الخروج بودن او را برطرف کردند و معتمدآریا توانست در جشنواره
کن رشکت کند .اما پس از انتشار عکس بدون حجابش در جشنواره کن ،بار دیگر
مورد حمله رسانههای اصولگرا قرار گرفت و ممنوع التصویر شد.
معتمدآریا چندی بعد جایزه «هانری النگ لوا» فرانسه را دریافت کرد .مجری
مراسم هنگام اهدای جایزه ،او را بوسید .این موضوع ،اصولگرایان را بیشتر از
گذشته عصبانی کرد و ممنوعیت از کار او ادامه یافت.
52
زنان تاثیرگذار ایرانی
«منیژه حکمت» ،تهیه کننده و کارگردان ایرانی متولد 1341شهر اراک است .او
فقط 15سال داشت که وارد حوزه سینام شد .او از جمله زنان موفق سینامی ایران
است که رشوع رشد و تالشش از پایینرتین سطوح سینام و پله پله بوده و از هیچ
کاری ،حتی منشیگری صحنه درسینام رس باز نزده است.
حکمت درسال 1366در فیلم «خانهای مثل شهر» منشی صحنه بود و در سال
1367در فیلم «آپارمتان شامره »13بازی کرد .سال 1372دستیار «حسن هدایت»
در فیلم «دالوران کوچه دلگشا» شد و پس از آن بود که در سال 1376نخستین اثر
بلند سینامیی خود به نام «زندان زنان» را ساخت.
او در مورد روند فعالیتهایش در سینامی ایران می گوید« :شغل من تهیهکنندگی
است و تهیهکنندگی در اکرث نقاط دنیا کاری مردانه است .من این حس را نکردم.
شاید خیلی جنگیدم .پروسهای که من کارگردان و تهیه کننده بشوم ۳۰ ،سال طول
کشید .خیلیها دو ساله میآیند و تهیهکننده و کارگردان میشوند و کم نداریم در
ایران .هر مدیرکلی هم که به وزارت ارشاد میآید ۵۰-۴۰ ،تا تهیهکننده و کارگردان
به جمعی که وجود دارد ،اضافه میشود ۳۰ .سال هم زمان کمی نیست؛ جنگیدن
دارد ،مشکالت خاص خود را دارد .ولی االن در رشایط حارض ،من تازه برتری هم
حس میکنم به عنوان زن و همیشه کارم را پیش بردهام که سختی خود را داشته
است».
او تهیه کننده فیلمهایی همچون «شبیخون»« ،زندان زنان»« ،الالیی»« ،ورود
آقایان ممنوع»« ،صداها»« ،چیزهایی هست که منی دانی»« ،پوپک و آقاماشالله»،
«دخرتی با کفش های کتانی» و فیلمهای دیگری بوده است.
فیلم «زندان زنان» ،نخستین فیلم بلند منیژه حکمت از آن جهت دارای اهمیت
بود که برای نخستین بار مسایلی پیرامون زندانیان زن ،زندانیان سیاسی و اعدام منیژهحکمت
1341
زندانیان جوان در آن عنوان شد که تا آن روز ،این اتفاق در حوزه سینامی ایران به
ندرت رخ می داد .این فیلم به رسعت مورد توجه منتقدان داخلی و جشنوارههای
53
زنان تاثیرگذار ایرانی
خارجی قرار گرفت و جوایز متعددی گرفت؛ از جمله جایزه بهرتین فیلمنامه و
بهرتین فیلم دوره ششم «جشن خانه سینام» در حوزه داخلی و تقدیرنامه کلیسای
جهانی در «جشنواره بیناملللی فیلم سه قاره فریبورگ» در دوره هفدهم.
در هامن سال بود که «سازمان عفو بینامللل» فیلم «زندان زنان» را در «جشنواره
فیلم رتردام» هلند شایسته جایزه دانست؛ فیلمی که کاندید بهرتین فیلم در
جشنوارههای بیناملللی «براتیسالوا»« ،گیخون» و «هاوایی» نیز شد.
دومین فیلم منیژه حکمت «سه زن» نام داشت که در سال ۱۳۸۵به نویسندگی،
کارگردانی و تهیهکنندگی او ساخته شد و یکی از فیلمهای پرفروش آن روزهای
ایران بود .این فیلم قصه سه زن از سه نسل مختلف را بیان میکرد.
پس از آن ،او فیلم «الالیی» را ساخت .تولید فیلم الالیی از سال ۱۳۸۷رشوع شد
و پروژهای سنگین برای جمع آوری الالیی های فارسی زبان بود .تیم پژوهشی
این کارگردان برای دستیابی به اطالعات دست اول ،به کشورهای فارسی زبان
افغانستان ،تاجیکستان و ازبکستان سفر کردند.
منیژه حکمت در سال 1390تهیه کنندگی فیلم «ورود آقایان ممنوع» ،به
کارگردانی «رامبد جوان» را بر عهده گرفت و دخرتش «پگاه» نیز در این فیلم به
ایفای نقش پرداخت.
او از جمل ه کارگردانهایی است که همیشه نسبت به اتفاقات اجتامعی و سیاسی
درون ایران موضع داشته است« :اگر ناهنجاریهای اجتامعی دغدغههای یک
فیلمساز نباشند و خنثی باشد ،به نظر من ،فیلمساز نیست .اصال هرنمند نیست.
هرنمند کسی است که جریانسازی میکند».
54
زنان تاثیرگذار ایرانی
کتایون شهابی مستندساز چهل و هفت ساله ایرانی ،فارغالتحصیل رشته ادبیات
فرانسه در مقطع دکرتا و در عین حال نخستین مدیرعامل بخش خصوصی صادرات
محصوالت فرهنگی سینامیی به خارج از ایران و پخش کننده آثار متعدد سینام
در عرصه بیناملللی است .او موسس رشکت فرانسوی «نوری پیکچرز» و «شهرزاد
اینرتنشنال مدیا» در ایران است.
شهابی کار خود را از سال 1361بعنوان تهیه کننده فیلم در بنیاد سینامیی فارابی
که نقش مهمی در معرفی سینامی ایران و تولیدکنندگان آن در جهان داشته،
آغاز کرده و و در سال 1373به واسطه تاسیس یک موسسه نیمه خصوصی که
محصوالت سینامیی و تلویزیونی ایران را در جهان پخش می کرد ،به بخش بیناملللی
سیام کمک کرد تا بهرت شناخته شود.
در سال 1380کتایون شهابی موسسه ای خصوصی و بین املللی به نام
Sheherazad Media Internationalتاسیس کرد و موفق شد کارگردان معتربی
همچون «اصغر فرهادی » را برای همکاری و توزیع فیلمهایش در خارج از کشور
با خود همراه کند .در حال حارض این رشکت یکی از مهمرتین توزیع کنندگان
خصوصی فعال در جهان است که آثار و مستندهای ایرانیان را در جهان معرفی
می کند.
کتایون شهابی در سال 89عضو هيئت مديره انجمن تهيهكنندگان سينامي مستند
بود .و در همین دوران به عنوان صادركننده منونه خدمات فرهنگي ،هرني،
سيناميي و سمعي برصي كشور انتخاب شد .او یکی از اولین کسانی بود که در
بخش خصوصی در حوزهی پخش فیلم در سطح بیناملللی چنین موفقیتی را به
کتایونشهابی
دست می آورد.
کتایون شهابی اما طعم تلخ بازداشت را نیز به دلیل فعالیتش در مستندسازی
چشیده است .او در 26شهریور سال 90همراه با محسن شهرناز ،هادی آفریده،
نارص صفاریان ،شهرام بازدار و مجتبی میرطهامسب به اتهام همکاری با «بی بی
۱۳۴۷
55
زنان تاثیرگذار ایرانی
سی» فارسی بازداشت و به جاسوسی برای این بنگاه خربی متهم شد و سپس به
بند 240زندان اوین که تحت نظارت وزارت اطالعات است منتقل گردید و رسانجام
بعد از پنجاه و چهار روز بازداشت در تاریخ 18آبان 90با قرار وثیقه 200میلیون
تومانی از زندان آزاد شد.
این فعال عرصهی سینام و فرهنگ در آخرین فعالیت خود بعنوان پخش کننده
ی فیلم ،در شصت و هشتمین دوره ی جشنواره ی کن فیلم «ناهید» اثر «آیدا
پناهنده » را در بخش «نوعی نگاه» این جشنواره رشکت داد .این فیلم موفق شد
جایزه ویژه این بخش را از آن خود کند.
56
زنان تاثیرگذار ایرانی
وقتی میخندد ،روی گونههایش چال میافتد و زیر چشمش خط های نامنظم؛
زیباتر می شود .آرام و شمرده حرف میزند و سعی میکند زیاد در معرض دید
قرار نگیرد .از مصاحبه ب یزار است و دوست ندارد زندگی خانوادگی و کاری او
با هم گره بخورند .وقتی به او زنگ میزنم و میگویم خودت میدانی چرا جزو
تاثیرگذارترینها هستی؟ در پاسخ فقط یک جمله میگوید« :خودت میدانی که
مصاحبه دوست ندارم».
لیال حامتی سالهاست که یکی از مهمترین بازیگران سینامی ایران است .بسیاری از
منتقدان فیلم معتقدند اگر او بازیگر منیشد ،سینامی ایران حتام چیزی کم داشت.
او بازیگرنقش اول اولین فیلم «اسکار» گرفته ایران ،یعنی «جدایی نادر از سیمین»
است .بارها در جشنوارههای معترب جایزه گرفته و یا روی کرسی داوری نشسته
است.
لیال حامتی فرزند یک زوج هرنی است .پدرش «علی حامتی» ،یکی از تاثیرگذارترین
سینامگران ایرانی است که به خاطر نوشنت دیالوگهای شاعرانه و کاربرد آن ها
در سینام« ،سعدی سینامی ایران» لقب گرفته و مادرش «زری خوشکام» ،یکی از
بازیگران مشهور سینامی ایران در قبل از انقالب بوده است.
لیال از کودکی بازیگری را تجربه کرده است 10 .سالگی نقش کودکی «کامل امللک»
را در فیلم «کامل امللک» پدرش بازی میکند و در نوجوانی ،در فیلم «دلشدگان»
دوباره جلوی دوربین پدر میرود و نقش یک دخرت نابینا را بازی میکند .اما اصال
قرار نبوده به شکل جدی وارد سینام شود.
او در دبیرستان ریاضی فیزیک میخواند و بعد به لوزان سوییس میرود که در
رشته مهندسی برق تحصیل کند .البته پس از دو سال ،انرصاف میدهد و دانشجوی
ادبیات فرانسه میشود .اما به دلیل بیامری پدرش ،ادبیات فرانسه را هم رها لیالحاتمی
1351
میکند و به ایران بر میگردد.
57
زنان تاثیرگذار ایرانی
این زوج هرنی خیلی زود به پاتوق جریان روشنفکری تبدیل شد .اما چند روز سال ۷۵و همزمان با فوت علی حامتی ،لیال در فیلمی که همنام خودش است،
پس از سخنان لیالحامتی در کمپین «موج سوم» که برای دعوت از محمد خامتی نقش یک زن نازا را بازی میکند .فیلم «لیال» مورد توجه رسانهها قرار میگیرد
برای رشکت در انتخابات سال ۸۸شکل گرفته بود ،کافه آنرتاک در شعلههای آتش و اوبرای بازی در این فیلم هم مورد تحسین منتقدان داخلی و هم مورد توجه
سوخت و خاکسرت شد .این آتش سوزی عمدی اعالم شد. جشنوارههای بیناملللی قرار میگیرد.
او هم مثل بسیاری از سینامگران ،پس از انتخابات ۸۸دچار کم کاری شد اما بازی فیلم لیال زندگی خانوادگی او را هم تحت تاثیر قرار میدهد .او و «علی مصفا»
او در فیلم جدایی نادر از سیمین ،نقطه اوج او و سینامی ایران در ان روزهای در این فیلم ،یک عاشقانه متام عیار را به تصویر میکشند؛ عاشقانهای که پشت
تلخ بود .او همراه «اصغر فرهادی» و تیم جدایی نادر از سیمین در جشنوارههای دوربین شکل می گیرد و منجر به ازدواج آن ها با هم میشود.
مختلف رشکت کرد و دست آخر پا روی فرش قرمز اسکار گذاشت .زمانی که اصغر لیال حامتی و علی مصفا بارها نقش یک زوج را بازی کردند و هر بار مورد تحسین
فرهادی خطاب به حارضان مراسم از مردم کشورش تشکر کرد و گفت جایزه را منتقدان قرار گرفتند .آنها یک دخرت و پرس کوچک دارند که تصویرشان بارها روی
تقدیم میکنم به مردم رسزمینم؛ مردمی که برای همه فرهنگها و متدن ها احرتام فرش قرمز جشنوارههای مختلف کنار پدر و مادر منترش شده است.
قائلاند و با نفرت و خشونت رسسازگاری ندارند ،چشم های لیال حامتی برق میزد، سال گذشته ،او عضو هیات داوران بخش اصلی «جشنواره کن» بود و در جایگاهی
روی گونهاش چال افتاده بود و چشم هایش می خندید. نشست که هیچکدام از بازیگران زن ایرانی تجربهاش نکردهاند .او متام مدت در
کن با حجاب مورد قبول جمهوری اسالمی حارض شد ،لباسهای بلند پوشید و از
رورسی یا کالهی که همه موهایش را میپوشاند ،استفاده کرد .روز آخر جشنواره
اما با «ژیل زاکوب» ۸۴ساله ،رییس جشنواره کن به رسم ادب ،احوالپرسی و
روبوسی کرد و این ماجرا بهانه رسانههای تندرو را برای انتقاد از او فراهم کرد.
مقاله های تند و تیز دربارهاش نوشته شد و بارها خربنگاران برای مصاحبه با او
متاس گرفتند .او اما سیاست سکوت را در پیش گرفت و منتقدان را خسته کرد.
با همه این تفاسیر ،او هیچگاه نسبت به وقایع اجتامعی و سیاسی بی تفاوت و
منفعل نبوده است.
در اولین دوره ریاست جمهوری محمود احمدینژاد ،حضور او در سینامی ایران
بسیار کم رنگ شد .لیال حامتی همراه همرسش علی مصفا ،کافه کوچکی در «سینام
جمهوری» راه اندازی کردند و نام آن را «آنرتاک» گذاشتند .خودشان مشرتیها را
راه میانداختند و سانسهایی ویژه پخش فیلم کوتاه و مستند تدارک دیدند .کافه
58
زنان تاثیرگذار ایرانی
«مهسا وحدت» متولد هفتم آبان ۱۳۵۲در تهران ،خواننده ،موسیقیدان و مدافع
آزادی بیان در موسیقی است .کار او برگرفته از موسیقی سنتی و بومی ایران با
نگرشی نو و تازه است .او در انتخاب تصنیف ها« ،دیالوگ محور» بوده و شیوه و
بیانی متفاوت دارد و اغلب منت ترانه هایش را از شعرهای حافظ ،مولوی ،خیام
و دیگر شعرهای کالسیک ایرانی انتخاب می کند .گرچه گاهی مابین کارهایش از
شعرهای شاعران کالسیک نیز بهره می برد.
مهسا وحدت نوجوانی 14ساله بود که آموزش سازهای پیانو و سه تار را آغاز
و بعد از آموزش این دو ساز در محرض «پری ملکی» و «مهدی فالح» ،رشوع به
فراگیری آواز کرد .او سال 1372در رشته موسیقی در دانشگاه هرن پذیرفته شد و
تحصیالتش را در این رشته به امتام رسانده است.
مهسا از سال ۱۳۷۴به عنوان یک خواننده مستقل رشوع به فعالیت در حوزه آواز
کرد و از آن تاریخ تا کنون در کشورهای مختلف جهان کنرست اجرا کرده و در
فستیوال های معترب موسیقی بین املللی رشکت داشته است .از جمله مهم ترین
این کنرست ها می توان به کنرست او در کلیسای قدیمی «وارالو» ایتالیا و اجرای
کنرست در شهر «اسلو» در نروژ اشاره کرد که با استقبال گسرتده ای روبه رو
شدند.
با این که مهسا وحدت به راحتی می توانست برای فعالیت های هرنی خود از
کشور خارج شود زیرا کامکان منی تواند به علت منع صدای سولو زنانه در ایران،
به اجرای عمومی بپردازد ،ولی همچنان به زندگی در ایران ادامه داده و مشغول
تدریس آواز ایرانی است.
او با برگزاری کالسهای آموزشی و همت و تالش برای شناسایی و آموزش جوانانی
که در این مسیر گام برمی دارند ،به بسیاری از زنان ایرانی انگیزه خواندن داده و مهساوحدت
1352
بخشی از زندگی هرنی خود را به این مساله اختصاص داده است .مهسا وحدت
استعدادهای جوان را به فستیوال های معترب معرفی می کند و مدتها است
59
زنان تاثیرگذار ایرانی
الیاسی است. مشغول ضبط آلبومی بر روی صدای زنان جوان مستعدی است که قریحه و ذوق
مهسا وحدت در مورد انتخاب راه دشوار خوانندگی سولو در ایران ،به «ایران وایر» خواندن دارند.
می گوید« :همیشه فکر می کنم اگر دوباره متولد شوم ،باز هم دوست دارم زن از او آلبومهای «حوا منم»« ،الالیی های محور رشارت»« ،ریشه در خاک»،
باشم و باز هم دوست دارم خواننده باشم؛ حتی اگر در رشایطی از آن چه بر رسم «آوازهایی از باغ ایرانی»« ،بوی خوش وصل»«،آیینه رشاب»« ،رنگ بی تابی» با
گذشته ،دشوارتر زاده شوم .از این که خواننده زن بوده ام همیشه خرسندم و به همراهی «مایتی َسم مکلین» و نیز «دارم امیدی» با همصدایی خواهرش« ،مرجان
جان ،منت پذیر و حق گذار و هیچ مانع و محدودیتی منیتواند مرا از خواندن باز وحدت» منترش شده است.
بدارد .لحظه ای در انتخاب زندگی ام تردید نداشته ام .از بودن روی صحنه احساس بعد از انتشار آلبوم «الالیی های محور رشارت» در سال ،۲۰۰۳مهسا با رشکت «کی
آزادی مطلق دارم و از موسیقی ممنون و سپاسگزارم که امکان تجربه یک دنیای کی وی» در کشور نروژ همکاری خود را آغاز کرد که حاصل این همکاری طوالنی
زیبا را برایم فراهم کرده است .خوشحامل که چراغ موسیقی ایرانی حتی در تاریک مدت ،آلبومها و کنرستهای متعدد بوده است .
ترین زمان خود کامکان روشن و پا بر جا است». او در سال ۲۰۰۷به عنوان یکی از سفیران موسسه دامنارکی «فری میوز» که مدافع
آزادی بیان در موسیقی است ،انتخاب شده و در سال « ۲۰۱۰جایزه فری میوز» به
طور مشرتک به او و «فرهاد تونج» خواننده ،ترک تبار ترکیه اعطا شد.
مهسا وحدت مابین الیههای مختلف اجتامعی در حوزه موسیقی سنتی دارای
محبوبیت بسیاری است و به خوبی توانسته است با بیان متفاوتش ،با نسل جدید
نیز که به ندرت به حوزه موسیقی سنتی متامیل نشان می دهند ،ارتباط بر قرار
کند .
او با موسیقیدان ها و نوازندههای شناخته شده بیناملللی ،از جمله «تورد
گوستاوسن»« ،مایتی سم مکلین»« ،کنوت رایرسود»« ،پاشا هنجنی»« ،اتابک
الیاسی» و «رشوین مهاجر» برنامه های مشرتک اجرا کرده و خواننده موسیقی فیلم
های «عیسی می آید» و «آتش سبز» نیز بوده است.
مهسا وحدت در مجموعه آلبوم های «الالیی های محور رشارت» (listen to the
)bannedنیز مشارکت داشته و در سال ۲۰۱۱آلبوم «دارم امیدی» او و خواهرش
«جایزه موسیقی مستقل»( )independent music awardرا از آن خود کرد .او
در حال حارض مشغول ضبط آلبوم صدای سولو خود و یک آلبوم مشرتک با اتابک
60
زنان تاثیرگذار ایرانی
قرار بود مجموعه عکس های او با عنوان «صفحات خالی یک آلبوم عکس در سال ،2002نیوشا توکلیان با پوشش جنگ عراق ،کار بیناملللی خود را رشوع
ایرانی» توسط بنیاد کارمینیک در قالب یک کتاب منترش و منایشگاه این مجموعه کرد .از آن زمان ،او عالوه بر عکاسی از درگیریهای منطقهای و بالیای طبیعی،
نیز با همکاری این بنیاد برگزار شود اما وقتی کارمینیک از او درخواست کرد چندین مجموعه مستند اجتامعی ساخته و در کشورهای عراق ،سوریه ،عربستان و
اسم مجموعه عکسش را به «نسل سوخته» تغییر دهد ،نپذیرفت و جایزه بنیاد پاکستان به عکاسی پرداخته است.
کارمینیک را پس فرستاد« :احساس کردم با پذیرش این تغییرات ،آزادی هرنی من با پوشش انتخابات ریاست جمهوری ایران در سال 1388که به آشوب کشیده شد،
که باالترین و مهمترین عنرص در زندگی حرفه ای من است ،زیر سوال میرود .به نیوشا توکلیان مجبور شد به طور موقت عکاسی خربی را رها کند .در این فاصله،
این نتیجه رسیدم که راه دیگری ندارم جز آن که جایزه ۵۰هزار یورویی ،منایشگاه او به فعالیت در حوزه مستندسازی پرداخت.
و کتاب را فراموش کنم .چاپ کتاب مجموعه عکسهایم با چنین عنوانی برایم نیوشا توکلیان از اعضای گروه عکاسان «هوا» است که از مجموعه ای از عکاسان
غیرقابل تحمل بود .احساس کردم متام پیشینه کاری من و هر موفقیتی که تا به این صاحب نام بین املللی تشکیل شده اند .او همچنین در تیرماه سال جاری به
جا کسب کردهام ،با چنین کاری زیر سوال میرود .با این که زحمت بسیار زیادی عنوان عضو جدید «آژانس مگنوم» پذیرفته شد .مگنوم یک آژانس عکاسی بین
برای این پروژه کشیده و متام وقتم را به مدت شش ماه رصف کار بر روی آن کرده املللی است که دو سال پس از پایان جنگ جهانی دوم راه اندازی شد و یکی از
بودم ،نتوانستم خودم را راضی کنم که به قیمت زیر سوال رفنت هویت هرنی و معتربترین آژانس های عکاسی جهان محسوب می شود و معموال ساالنه فقط یک
استقالل فکریام ،آن چه را که به آن اعتقاد دارم زیر پا بگذارم». یا دو عضو جدید می پذیرد.
موسسه کارمینیک پس از اعرتاض نیوشا و فشاری که از سوی جامعه عکاسی نیوشا توکلیان در پنجمین دوره جایزه عکاسی خربی «بنیاد کارمینیک» برگزیده شد
متوجهش شد ،پذیرفت که درسال های آتی این رقابت ،حق دخالت یا نظردهی در و جایزه 50هزار یورویی فتوژورنالیسم این بنیاد را از آن خود کرد .مجموعه 200
کار هرنمندان را نداشته باشد. قطعه ای عکس نیوشا که به صورت پرتره ،مستند و لنداسکیپ عکاسی شده بودند،
فعالیت و موفقیت چهره هایی چون نیوشا توکلیان در دهه گذشته ،نقش مهمی در این رقابت رشکت کرده بود« :حدود شش ماه روی این پروژه کار کردم .سوژه
در افزایش مشارکت اجتامعی زنان و تقویت موقعیت حرفه ای زنان در جامعه اصلی این عکسها ،جوانان ایرانی و زندگی روزمره آنها در تهران است؛ آدمهای
ایران داشته است .فعالیت حرفه ای نیوشا توکلیان همچنین در افزایش انگیزه معمولی که شاید به ظاهر ،جذابیت خاصی برای دوربین نداشته باشند اما به گامن
و رقابت در جامعه هرنی و توجه بیش تر بخش های مختلف جامعه به عکس من ،اگر کمی دقیقتر نگاه کنید ،زندگی آن ها پر از داستان است؛ جوانی که در
و عکاسی موثر بوده است .از نظر حرفه ای ،می توان افزود که فعالیت ها و کافه ای کوچک در تهران کار میکند و معلم جوانی که زبان انگلیسی تدریس
مجموعه عکس های او نیز در جلب توجه رسانه ها ،نهادهای داخلی و خارجی و میکند و هر روز برای رسیدن به محل کارش در شهرری سوار اتوبوس میشود؛
افکار عمومی به سوژه و رویدادها نقش مهمی داشته اند. جوانانی که از دریچه نگاه بسیاری از ما ،زندگیشان جزو عادیترین و معمولی
ترین تصاویر است».
62
زنان تاثیرگذار ایرانی
گلشیفتهفراهانی
گلشیفته را در این فیلم بازی كنم كه بعد فیلم نامه تغییر كرد و این نقش به كلی
حذف شد».
درخت گالبی رسنوست گلشیفته را تغییر داد .او برای این کار ،سیمرغ بلورین
بهرتین بازیگر نقش اول جشنواره فیلم فجر را در بخش بین امللل دریافت کرد و
1362
63
زنان تاثیرگذار ایرانی
نگرفتم که مهاجرت کنم ،من از ایران رانده شدم و بعد کار من و تنها راه نجات این درخشش ،انگیزهای برای او شد تا سینام را رها نکند .گلشیفته خیلی زود تبدیل
من بازیگری بود .کار دوباره آمد و من را از جا بلند کرد». به یکی از بهرتین بازیگران زن شد و جلوی دوربین ،مهم ترین فیلمسازهای ایرانی
حاال حدود شش سال است که گلشیفته از ایران خارج شده و هر بار فیلم جدیدی بازی کرد ،جوایز زیادی از جشنوارههای مختلف دریافت کرد و وین رفنت را به
کار کرده ،با حمالت شدید تندروهای داخل ایران رو به رو شده اما او دست از فراموشی سپرد.
تالش برنداشته و در این مدت یازده فیلم بازی کرده ،تئاتر کار کرده ،گاهی وارد دومین فیلم تاثیرگذار در زندگی گلشیفته« ،نیوه مانگ» ساخته بهمن قبادی است.
عامل موسیقی شده و پیانو زده یا آهنگی اجرا کرده است .چند وقت پیش مجله بازی او در «نیوه مانگ» ،مورد توجه ریدلی اسکات کارگردان «مجموعه دروغ ها»
اگوئیست فرانسه تصویر برهنه گلشیفته را منترش کرد ،پیشرت هم عکس نیمه برهنه قرار گرفت و گلشیفته پیشنهاد بازی در این فیلم هالیودی را دریافت کرد .او اولین
او در مجله فیگارو منترش شده بود .انتشار این تصاویر بحثهای بسیار وسیعی بازیگر ایرانی است که پس از انقالب در یک فیلم هالیوودی بازی کرده است.
در رسانههای آنالین و شبکههای اجتامعی دامن زد و برخی رسانههای اصولگرا پس از بازی در «مجموعه دروغها او به ایران بازگشت اما پخش تیزر این فیلم که
از این تصاویر برای ترسیم شخصیت منفی از او بهره بردند .در ادامه این روند، برای لحظاتی گلشیفته را بدون حجاب مرسوم کنار دی کاپریو نشان میداد ،واکنش
فیلم کوتاهی هم از او و پانزده بازیگر جوانِ دیگر که نامشان برای نامزدی بخش تندروها را برانگیخت.
«بهرتین بازیگر مستعد» جایزه سزار مطرح شدهبود ،منترش شد که آنها را در حال واکنشها محدود به تندروها نبود ،محمدحسین صفارهرندی ،وزیر ارشاد وقت
عریانشدن نشان میداد .گلشیفته در مصاحبه با کامبیز حسینی میگوید« :هیچ درباره حضور سینامگران در هالیوود در یک برنامه تلویزیونی صحبت کرد و در
وقت منیتوان همه را راضی کرد ،بنابراین من راهی را انتخاب میکنم که برایم پاسخ به این پرسش که هرنپیشگان ایرانی هالیوود میتوانند در ایران فیلم بازی
روشن است». کنند؟ گفت« :قیدی که در کار ما حاکم است ،این است که از مرزهای قانونی
کسی پا را فرا نگذارد .اما اگر کسی قانون را زیر پا بگذارد ،خود به خود او هم زیر
پا گذاشته خواهد شد».
گلشیفته که برای حضور در مراسم افتتاحیه «مجموعه دروغها» راهی سفر بود،
ممنوع الخروج اعالم شد .او بعدها در مصاحبه با روزنامه دیلی نیوز توضیح داد
که« ،این فیلم برای من دردرسهای زیادی ایجاد کرد .گذرنامه من را توقیف کردند
و چندین بار از طرف وزارت اطالعات بازجویی شدم».
بعد از مدتی او توانست از ایران خارج شود و راهی امریکا شد .او در گفتو گو
با کامبیز حسینی ،مجری برنامه پلتیک گفت که وقتی از ایران خارج شده فکر
میکرده سینام برایش متام شده و دیگر امکان بازی کردن ندارد« :من تصمیم
64