Professional Documents
Culture Documents
نقش فرهنگ در پیشبرد اهداف استراتژیک سازمان
نقش فرهنگ در پیشبرد اهداف استراتژیک سازمان
نقش فرهنگ در پیشبرد اهداف استراتژیک سازمان
مهران خلج مدير واحد فني شركت شاس ساز ايران ( گروه خودرو ساز بهمن ) – كارشناس
ارشد مهندس صنايع
mehran5_kh@hotmail.com
چكيده
فرهنگ را ميتوان مجموع رفتارهاي اكتسابي و ويژگيهاي اعتقادي اعض&&اي ي&&ك جامع&&ه معين
تعريف كرد .فرهنگ مجموعه به هم پيوسته اي از شيوه هاي تفكر ،احساس و عمل است ك&&ه كم
و بيش مشخص است و توسط تعداد زيادي از افراد فراگرفته ميشود و بين آنها مشترك است و ب&&ه
دو شيوه عيني و نمادين به كار گرفته ميشود تا اين اشخاص را به يك جمع خاص و متم&&ايز مب&&دل
سازد .
از سوي ديگر در مباحث مديريت استراتژيك س&&ازمانها ميبايس&&ت ب&&ه اين نكت&&ه توج&&ه كنن&&د ك&&ه
اگرچه طرحهاي استراتژيك سازمانها توسط متخصصين و استراتژيست ها بنا نهاده ميشود وليكن
در مرحله اجرا لزوم همكاري و همراهي مديران عالي ،مديران مياني و پرسنل اجرايي س&&ازمان
را طلب ميكن&&د ،درمراح&&ل مختل&&ف ت&&دوين ،اج&&را و ارزي&&ابي اس&&تراتژي ،س&&ازمانها ميبايس&&ت
استراتژي فرهنگي را نيز لحاظ كنند تا ب&&ه م&&يزان تط&&ابق ب&&يروني و انس&&جام دروني اه&&داف خ&&ود
بپردازند .
با توجه به خصوصيات فرهنگ همچون اكتسابي بودن ،اشتراكي بودن ،قاب&&ل انتق&&ال ب&&ودن ،
الگويي بودن ،سمبوليك بودن ،و تطبيق پ&ذير ب&ودن فرهن&گ ،م&ديران ع&الي س&ازمان ب&ا اعم&ال
مديريت فرهنگ سازمان ميتوانند به تشخيص باورهاي و هنجارهاي ناس&&ازگار ،تغي&&ير باوره&&اي
ناسازگار و تثبيت آن بردازند .
اگر باورها ،ارزش ه&ا و انگ&يزه ه&ا و ش&وق و ذوق ه&ا در ي&ك س&ازمان بص&ورت منس&جم و
يكپارچه شكل بگيرند سازمانها با همان امكانات موج&&ود ميتوانن&&د در مقاب&&ل رقب&&اي داخلي و ح&&تي
بين المللي خود قد برافرازند .
در اين پژوهش ضمن بررسي ابعاد مختلف فرهنگ و تشريح خصوصيات اصلي ي&ك فرهن&گ
به نقش همسو بودن ارزشها و باورهاي افراد يك س&&ازمان ب&&ويژه باوره&&ا و نگ&&رش ه&&اي م&&ديران
عالي ،مديران مي&&اني و پرس&&نل اج&&رايي در جايگ&&اه و م&&وقعيت موسس&&ات اقتص&&ادي و تولي&&دي و
www.collegeprozheh.ir کالج پروژه
2
صنعتي درجهان كنوني و كسب برتري نس&بي ش&ركت ه&ا ب&ا هم&ان امكان&ات موج&ود و از طري&ق
اعمال مديريت فرهنگي سازمان پرداخته شده است .
مقدمه
امروزه ديگر اين اصل غير قابل انكار است كه توسعه صنعتي در كل چ&&رخش فراين&&د توس&&عه
بدون گسترش مباني فرهنگي غير ممكن است .
به طور كلي اثر فرهنگ در اقتصاد به حدي اس&ت ك&ه ال&وين ت&افلر در ج&ايي مينويس&د (ت&اريخ
اقتص&&اد جه&&ان س&&ه طبق&&ه مج&&زا را نش&&ان ميده&&د دوران كش&&اورزي ،دوران ص&&نعتي ،دوران
فراصنعتي كه در هر يك از اين دوره ها اقتصاد در حول يك سري از ضوابط ف&&رهنگي مش&&خص
شكل گرفته است .نميت&&وان در دوران فراص&&نعتي زن&&دگي ك&&رد ام&&ا از الگوه&&اي ف&&رهنگي دوران
كشاورزي تبعيت كرد.
سازمانها تا زماني كه فرهنگ ص&&نعتي و الزام&ات فرهن&گ ص&&نعتي را نشناس&ند امك&ان ن&دارد
بتوانن&&د پيش&&رفت كنن&&د و در س&&طح ملي و بين المللي ب&&ه رق&&ابت ب&&ا س&&اير ش&&ركتها بپردازن&&د .نب&&ود
فرهنگ صنعتي ذوق و قدرت تحقيق و خالقيت دروني بنگاههاي صنعتي را دچ&&ار بح&&ران ك&&رده
است .در چنين واحدهاي صنعتي آنچه اتفاق ميافتد اينس&&تكه آن&&ان نميتوانن&&د از درون ب&&راي ادام&&ه
حيات خود تالش كنند و مديريت آنان دچار نوعي بي تفاوتي ناشي از فرهنگ روستايي است .
فرهنگ صنعتي يعني داشتن تعهد و جديت براي انجام كار كه مشخصه امروز دني&&اي ص&&نعتي
است چنانچه در سازمانها نيروي انساني بخواه&&د به&&ره وري ص&&نعت را اف&&زايش ده&&د در مرحل&&ه
نخست بايد انگيزه داشته باشد و در مرحله بعد بايد صاحب قابليت و مهارت باشد .
نبود فرهنگ صنعتي اصل مشتري گرايي را در واح&&دهاي تولي&&دي از بين مي&&برد وق&&تي چ&&نين
اصلي وجود نداشته باشد واحدهاي صنعتي عالقه اي به تحقيق و توسعه دروني نخواهن&&د داش&&ت .
هدف ارائه اين مقاله بررسي رابطه بين استراتژي سازمانها و فرهنگ و تقسيم بندي عوامل تاثير
گذار جهت دستيابي سازمانها به اهداف از پيش تعيين شده و برنامه ريزي شده است .
سيستمها ي هر سطح از سيستم هاي پيشين بيشتر است و قوانين س&&طوح پيش&&ين در س&&طوح بع&&دي
نيز صدق ميكند .در حالي كه سطوح بعدي هر يك خصوصياتي دارند ك&&ه طبق&ات پيش&&ين فاق&&د آن
هستند ( بولدينگ . 1971ص ) 28-20اين سطوح عبارتند از [1]:
-1سطح ساختار ايستا يا سطح چهار چوبها
-2سطح سيستمهاي متحرك ساده
-3سطح سيستمهاي سايبر نتيكي
-4سطح سيستمهاي باز ،سيستمهاي خودكفا و سيستمهاي قادر به توليد
-5سيستم هاي تكاملي و رستني گياهان
-6سيستم هاي حيواني
-7سيستمهاي انساني
-8سيستمهاي اجتماعي
-9سيستمهاي ماورا’ الطبيعه نمادي و مجردي دنياي ناشناخته
س&&طح هش&&تم ش&&امل سيس&&تمهاي س&&ازماني اس&&ت .اين سيس&&تم ه&&ا تحت ت&&اثير عوام&&ل اي نظ&&ير
ارزشها ،نقشها ،تاريخچه ،فرهنگ و آثار هنري قرار دارن&&د .اين دس&&ته از سيس&&تمها در ش&&مار
پيچيده ترين سيستمهاي شناخته شده قرار ميگيرند ،واح&&د تش&&كيل دهن&&ده اينگون&&ه سيس&&تمها انس&&ان
نيست بلكه نقشي است كه انسان در سيستمهاي اجتماعي بازي ميكن&&د ب&&راي مث&&ال در ي&&ك اداره از
ميان 3نفر كه كار معيني انجام ميدهند يك نفر به خاطر دريافت حقوق ،ديگري به خ&&اطر عالق&&ه
به كار و شخص ديگر به خاطر خدمت به مردم ك&ار ميكن&د ب&دين ت&رتيب گرچ&ه ك&ار آنه&ا يكس&ان
است ولي هر يك نقشهاي متفاوتي را اجرا ميكند .
به طور كلي پيچيدگي سيستمهاي فوق را ميتوان در شكل زير نشان داد .
همانطور كه در شكل آورده شده است فرهنگ براي اجتماع و جامعه قابل تعري&&ف اس&&ت و در
اين ح&&وزه م&&ورد بررس&&ي ق&&رار ميگ&&يرد .فرهن&&گ را ميت&&وان مجموع&&ه رفتاره&&اي اكتس&&ابي و
ويژگيهاي اعتقادي اعضاي يك جامعه معين تعريف كرد .فرهنگ مجموع&&ه ب&&ه هم پيوس&&ته اي از
شيوه هاي تفكر ،احساس و عمل است كه كم و بيش مشخص است و توسط تعداد زيادي از اف&&راد
فرا گرفته ميشود و بين آنها مشترك است .
www.collegeprozheh.ir کالج پروژه
4
با توجه ب&&ه جايگ&&اه فرهن&&گ در ش&&كل ب&&اال ميت&&وان گفت فرهن&&گ ي&&ك جامع&&ه ش&&امل مع&&ارف ،
معتقدات ،هنر ،حقوق ،اخالق و رسوم و توانايي هاي عاداتي كه بشر از جامعه اخذ ميكند جزو
پيچيده ترين سيستمهاست شناخت و اصالح فرهنگ با توجه به پيچيدگي هاي آن ني&&از ب&&ه بررس&&ي
و مطالعه دقيق دارد .خصوصا با توجه به اينك&&ه در س&&ازمانها باوره&&ا و تص&&ورات و تم&&ايالت و
گرايش ها و به طور كلي فرهنگ به عنوان نيمه پنهان يك كوه يخي است .
در مبحث مديريت استراتژيك در اولين گام visionموسسه مطرح ميشود vision .هر جايي
است كه سازمانها قصد رفتن به آنجا را دارند .وظيفه برنام&&ه ري&&زان اس&&تراتژيك فرم&&ول بن&&دي و
قاعده دادن و توضيح آينده روشن و ساده كردن اهداف و مقصود ه&&اي اس&&تراتژيك اس&&ت و دوري
جستن و دور انداختن فعاليتهاي است كه مخالف آنهاست .
ب&&ه ط&&ور كلي ميت&&وان گفت برنام&&ه ري&&زي اس&&تراتژيك ب&&ه س&&ازمانها در جهت ش&&كل دادن ب&&ه
سرنوشت موسسه و سازمانها به وسيله موارد زير كمك ميكند :
-1تع&&&يين م&&&اموريت ( ) missionدور نم&&&ا ( ( ، visionاه&&&داف كلي ( ، ) goalsاه&&&داف
فرعي ( ) objective
-2ارزيابي مراحل مختلف اي كه در استراتژي ها شما مشخص شده است .
-3ايجاد يك توافق عمومي در ميان هيئت مديره
-4در يك رديف قرار دادن ساختار ،مردم و فرهنگ ،برنامه ها ،خدمات و توليدات
آنچيزي كه در رديف 4آمده اس&&ت ب&&ه همس&&وئي اش&&اره دارد ،اگ&&ر چنانچ&&ه ح&&ركت ب&&ه س&&مت
دورنماي سازمان يا موسسه را به صورت پيكاني نمايش دهيم اجزاي آن پيكان عبارت از ساختار
،مردم ،برنامه ها و خدمات و توليدات هستند .چنانچه در شكل زير مالحظه ميشود ( .شكل ) 2
در ش&كل ب&اال دو ن&وع ح&ركت ب&ا هم مقايس&ه ش&ده ان&د .در قس&مت اول عوام&ل ق&درت برنام&ه
استراتژيك با يك جهت شدن س&&بب ق&&درت و س&&رعت ح&&ركت اس&&تراتژيك در مس&&ير اص&&لي بس&&وي
www.collegeprozheh.ir کالج پروژه
6
visionسازمان شده اند .در حاليكه در قسمت دوم شكل عوام&&ل ب&&ا خن&&ثي ك&&ردن ح&&ركت عوام&&ل
ديگر موجب انحراف و كاهش قدرت و سرعت حركت استراتژيك سازمان شده اند .
خصوصيات اصلي فرهنگ:
خصوصيات فرهنگ متعدد است و تنها با توسل به پيكره عناصر ميتوان به ش&&ناخت عمي&&ق آن
دست يافت براي ارائه تصويري كامل از پيكره عناصر ميتوان به ش&&ناخت عمي&&ق آن دس&&ت ي&&افت
براي ارائه ت صوير ي از خصوصيات فرهنگ به چند مورد آن اشاره ميشود ]5[:
-1اكتسابي بودن
-2اشتراكي بودن
-3قابليت انتقال
-4تطبيقي بودن
اكنون به توضيح مختصري از خصوصيات فرهنك ميپردازيم :
-1اكتسابي بودن فرهنگ بدين معناس&ت ك&ه فرهن&گ مقول&ه اي م&وروثي نيس&ت بلك&ه اكتس&ابي
است .فرهنگ از راه آموختن و تجربه كسب ميشود.
-2اشتراكي بودن به ماهيت اجتم&&اعي ب&&ودن فرهن&&گ اش&&اره دارد زي&&را فرهن&&گ ك&&امال جمعي
است و افراد در آن سهمي دارند .هر فردي به عنوان عضوي از اعضايك گ&&روه ،ي&&ك س&&ازمان ،
يا يك جامعه در فرهنگ سهيم است .براي يك فرد يك فرهنگ خاص وجود ندارد .
-3قابليت انتقال فرهنگ بدين موضوع اشاره دارد كه فرهنگ از يك نسل به نسل ديگر انتق&&ال
مي يابد .
-4تطبيقي بودن يعني فرهنگ بشر نسبت به تغيير يا تطابق بستگي دارد .درس&&ت مث&&ل تط&&ابق
ژنتيكي جانوران در طي تطابق اجباري با محيط
فرهنگ ها عمال الگ&&ويي از رفتاره&&ا و اعتق&&ادات هس&&تند ك&&ه ه&&ر ك&&دام داراي مبن&&ايي مش&&ترك ب&&ا
فرهنگ كلي بوده و در عين حال از جهاتي نيز با آن افتراق دارند .
خرده فرهنگ مربوط به گروههاي اجتماعي است ،اين فرهنگ در عين ح&&ال ك&&ه از فرهن&&گ
كل جامعه متماير است .زي&&را ب&&رخي هنجاره&&ا و م&&وازين خ&&اص خ&&ود را دارد .يكپارچ&&ه ك&&ردن
فرهنگ ميبايست با يكپارچه كردن خرده فرهن&&گ ه&&ا و در ي&&ك ردي&&ف ق&&راردادن آنه&&ا ب&&ا ح&&ركت
استراتژيك سازمانها باشد تا موفقيت سازمان را موجب گردد.