221739927arabi, Zaban Ghoran2-Min

You might also like

Download as pdf or txt
Download as pdf or txt
You are on page 1of 112

‫ــــم‬ ‫لــــی ُم َح َّمــــ ٍد َو آلِ ُم َح َّمــــ ٍد َو َع ِّج ْ‬

‫ــــل َف َر َج ُه ْ‬ ‫ـــــل َع ٰ‬ ‫اَللّٰ ُه َّ‬


‫ــــم َص ِّ‬

‫عربی‪ ،‬زبان قرآن (‪)2‬‬


‫رشته های علوم تجربی ـ رياضی و فيزيک‬

‫پایۀ یازدهم‬

‫متوسطه‬
‫ّ‬ ‫دورۀ دوم‬
‫وزارت آموزش و پرورش‬
‫سازمان پژوهش و برنامه ريزي آموزشي‬

‫عربی‪ ،‬زبان قرآن (‪)2‬ـ پایۀ یازدهم دورۀ دوم متوسطه ـ ‪111206‬‬ ‫نام کتاب‪:‬‬
‫سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی‬ ‫پدیدآورنده‪:‬‬
‫دفتر تألیف کتابهای درسی عمومی و متوسطه نظری‬ ‫مدیریت برنامهریزی درسی و تألیف‪:‬‬
‫ــدمحمـد‬
‫ّ‬ ‫سي‬
‫محمديان‪ ،‬حبيب تقوايی‪ ،‬علی جان بزرگی‪ ،‬حسن حيدری‪ّ ،‬‬ ‫محی الدّ ين بهرام ّ‬ ‫شناسه افزوده برنامهریزی و تألیف‪:‬‬
‫دلبـری و فاطمه يوسف نژاد (اعضای شورای برنامه ريزی)‬
‫محمــدی و عــادل اشــکبوس (اعضــای گــروه تأليف) ـ‬ ‫ابــاذر عباچــی‪ ،‬علــی چراغــی‪ ،‬حمیــد ّ‬
‫محمــد کاظــم بهنیا (ويراســتار)‬
‫عــادل اشــکبوس (ســرگروه تألیــف) ـ ّ‬
‫اداره ّ‬
‫کل نظارت بر نشر و توزیع مواد آموزشی‬ ‫مدیریت آمادهسازی هنری‪:‬‬
‫محمــد مهــدی ذبیحــی فــرد ( طــراح جــــلد‬
‫ّ‬ ‫احمدرضــا امینــی (مدیــر امــور فنــی و چــاپ) ـ‬ ‫شناسه افزوده آمادهسازی‪:‬‬
‫و صفحــهآرا) ـ آزاده امینیــان (تصویرگــر)ـ حســین چراغــی‪ ،‬علیرضــا ملــکان‪ ،‬فاطمه پزشــکی و‬
‫مریــم دهقــانزاده (امــور آمادهســازی)‬
‫تهران‪ :‬خیابان ایرانشــهر شــمالی ـ ســاختمان شــمارۀ ‪ ٤‬آموزش و پرورش (شــهید موسوی)‬ ‫نشانی سازمان‪:‬‬
‫تلفن‪٩ :‬ـ‪ ،٨٨٨٣١١٦١‬دورنگار‪ ،٨٨٣٠٩٢٦٦ :‬کد پستی‪١٥٨٤٧٤٧٣٥٩ :‬‬
‫وبگاه‪ www.chap.sch.ir :‬و ‪www.irtextbook.ir‬‬
‫شــرکت چــاپ ونشــر کتابهــای درســی ایــران تهــران‪ :‬کیلومتــر ‪ ١٧‬جــادۀ مخصــوص‬ ‫ناشر‪:‬‬
‫کــرج ـ خیابــان ‪( ٦١‬داروپخــش) تلفــن‪  ٥ :‬ـ‪ ،٤٤٩٨٥١٦١‬دورنــگار‪،44985160 :‬‬
‫صندوق پستی‪١٣٩ :‬ـ  ‪٣٧٥١٥‬‬
‫شرکت چاپ و نشر کتابهای درسی ایران «  سهامی خاص»‬ ‫چاپخانه‪:‬‬
‫چاپ هفتم ‪1402‬‬ ‫سال انتشار و نوبت چاپ‪:‬‬

‫شابک ‪5‬ـ‪2766‬ـ ‪05‬ـ‪964‬ـ‪978‬‬


‫‪   5‬ـ ‪  2766‬ـ  ‪ 05‬ـ ‪ 964‬ـ ‪ISBN: 978‬‬
‫)‪:‬‬ ‫قال ْاإْلِما ُم الْ ُخ َم ُّ‬
‫يني (‬ ‫َ‬
‫« اَللُّغَــ ُة الْ َع َرب َّيــ ُة لُغَــ ُة ْاإْل ِ‬
‫ِســام‪،‬‬
‫َو ْاإْلِســا ُم لِلْ َجميــعِ‪».‬‬
‫ُدِّس ِس ُّرهُ»‬
‫صحیفۀ امام خمینی «ق َ‬
‫جلد ‪ .11‬صفحۀ ‪227‬‬
‫ک ّلیة حقوق مادّی و معنوی این کتاب متع ّلق به سازمان پژوهش و برنامه ریزی‬
‫آموزشی وزارت آموزش و پرورش است و هرگونه استفاده از کتاب و اجزای آن‬
‫به صورت چاپی و الکترونیکی و ارائه در پایگاه های مجازی‪ ،‬نمایش‪ ،‬اقتباس‪،‬‬
‫تلخیص‪ ،‬تبدیل‪ ،‬ترجمه‪ ،‬عکس برداری‪ ،‬ن ّقاشی‪ ،‬ته ّیۀ فیلم و تکثیر به هر شکل‬
‫و نوع‪ ،‬بدون کسب مج ّوز از این سازمان ممنوع است و متخ ّلفان تحت پیگرد‬
‫قانونی قرار میگیرند‪.‬‬
‫اَلْـ ِفـهـر ُِس‬

‫پیشگفتار ‪ .....................‬الف‬
‫اَلدَّ ْر ُس ْاأْلَ َّو ُل ‪1 .................‬‬
‫آيات ْاأْلَخالقِ ‪ +‬اِ ْس ُم ال َّتفْضيلِ َو ْاس ُم الْ َمکانِ ‪ِ +‬حوا ٌر يف سوقِ َمش َهد ‪------‬‬
‫ِم ْن ِ‬
‫اَلدَّ ْر ُس الثّاين ‪19 ...............‬‬
‫الرَّش ِط َو أَدَواتُهُ ‪-----------------------------------‬‬ ‫رَض الْ ُم َعل ِِّم ‪ +‬أُ ْس ُ‬
‫لوب َّ‬ ‫يف َم ْح َ ِ‬
‫اَلدَّ ْر ُس الثّالِ ُث ‪33 .............‬‬
‫َعجائِ ُب ْاأْلَشْ جا ِر ‪ +‬الْ َم ْع ِر َف ُة َو ال َّن ِک َر ُة ‪ِ +‬حوا ٌر يف الْ َمل َع ِب ال ّر ِّ‬
‫يايض ‪--------------‬‬
‫اَلدَّ ْر ُس ال ّراب ُِع ‪49 ..............‬‬
‫َالم ‪ +‬اَلْ ُجملَ ُة بَ ْعدَ ال َّن ِک َر ِة ‪----------------------------------------------‬‬
‫آداب الْک ِ‬
‫ُ‬
‫اَلدَّ ْر ُس الْخا ِم ُس ‪63 ..........‬‬
‫رَش ‪ +‬تَر َج َم ُة الْ ِف ْعلِ الْ ُمضا ِرعِ (‪ِ + )1‬حوا ٌر يف َّ‬
‫الصيدَل َّي ِة ‪------‬‬ ‫ْتاح لِک ُِّل َ ٍّ‬
‫اَلْ ِک ْذ ُب ِمف ٌ‬
‫السا ِد ُس ‪75 ..........‬‬
‫اَلدَّ ْر ُس ّ‬
‫آنّه ماري شي ِمل ‪ +‬تَر َج َم ُة الْ ِف ْعلِ الْ ُمضا ِرعِ (‪--------------------------------- )2‬‬
‫الساب ُِع ‪89 ............‬‬
‫اَلدَّ ْر ُس ّ‬
‫تَأثريُ اللُّ َغ ِة الْفارِس َّيـ ِة َعلَی اللُّ َغ ِة الْ َع َرب َّي ِة ‪َ +‬معاين ْاأْلَفعالِ ال ّنا ِق َصــ ِة ‪ِ +‬حـــوا ٌر َم َع‬
‫بيب ‪-----------------------------------------------------------------------‬‬ ‫الطَّ ِ‬
‫پیشگفتار‬
‫سخنی با دبريان‪ ،‬گروههای آموزشی‪ ،‬مديران مدارس و اوليای دانشآموزان‬
‫شايسته است که دبري عربی برای تدریس این کتاب‪:‬‬
‫‪ .1‬کتابهای عربی پايههای هفتم تا دهم را تدريس‪ ،‬يا بهدقّت مطالعه کرده باشد‪.‬‬
‫‪ .2‬دورۀ آموزشی توجيهی ضمن خدمت اين کتاب را گذرانده باشد‪.‬‬
‫‪ .3‬کتاب معلّــم را با دقّت کافی بررسی کرده باشد‪.‬‬

‫خدای را سپاسگزاريم که به ما توفیق داد تا با نگارش کتاب عربی‪ ،‬زبان قرآن (‪ )2‬کتاب مشرتک‬
‫دو رشتۀ علوم تجربی و ریاضی و فیزیک به جوانان كشور عزیزمان خدمتی فرهنگی ارائه کنيم‪.‬‬
‫رویكرد برنامۀ درسی عربی بر اساس برنامۀ درسی ملّی اين است‪:‬‬
‫«پرورش مهــارتهای زبــانی به منظــور تقويت فهــم قــرآن و متون دينی و کمک به زبـــان‬
‫و ادبيات فارسی»‬
‫شيوۀ تأليف کتابهای عربی هفتم تا يازدهم منتمحوری است‪ .‬انتظار میرود دانشآموز پايۀ‬
‫يازدهم بتواند در پايان سال تحصيلی‪ ،‬متون و آيات آسان قرآن‪ ،‬حديث و نيز ترکيبات و عبارات‬
‫عربی متون نظم و نرث فارسی را در ح ّد ساختارهای خوانده شده‪ ،‬درست بخواند و معنای آنها را‬
‫بفهمد و ترجمه کند‪.‬‬
‫همۀ کتابهـای درسی با تو ّجــه به مص ّوبات اسنــاد باالدستی «برنامۀ درسی ملّی» و «راهنامی‬
‫برنامۀ درسی» نوشته شده است‪ .‬برنامۀ درسی ملّی‪ ،‬مهمترين سند تألیف کتب درسی است‪.‬‬
‫راهنامی برنامۀ درسی حوزه تربیت و یادگیری عربی نيز نقشۀ راه تأليف تـامم کتابهای درسی‬
‫عربی است‪.‬‬
‫کلامت کتابهای عربی پایۀ هفتم تا يازدهم‪ ،‬پرکاربردترين واژگان زبان عربی است که در قرآن‪،‬‬
‫حديث‪ ،‬روايات و زبان و ادبيات فارسی بسيار به کار رفته است‪ .‬در اين کتاب‪ 254 ،‬کلمۀ پرکاربرد‬
‫به کار رفته و افزون بر آن‪ ،‬از ‪ 1134‬واژۀ کتابهای عربی پایۀ هفتم تا دهم بسیاری از آنها نيز‬
‫در کتاب يازدهم تکرار شده است؛ پس در واقع هدف‪ ،‬آموزش حدود ‪ 1500‬واژۀ پربسامد زبان‬
‫عربی است‪.‬حدود ‪ 550‬واژه از ‪ 812‬واژۀ سه کتاب دورۀ ا ّول متوسطه کاربرد قرآنی داشتند‪ .‬در‬
‫متوسطه نيز چنني است‪.‬‬‫دورۀ دوم ّ‬
‫هدف اصلی‪ ،‬فهم متون عربی بهويژه قرآن کريم و نيز فهم متون دينی هامنند احاديث‪ ،‬دعاها‬

‫الف‬
‫و متون ادب فارسی آميخته با واژگان عربی است‪.‬‬
‫از آنجا که يکی از چهار مهارت زبانی «سخن گفنت» است و به استناد برنامۀ درسی ملّی‪ ،‬مکالـامت‬
‫کوتاهی در کتاب گنجانده شده است؛ مکالـمه بسرتی مناسب برای آموزش هر زبانی است و کالس‬
‫درس را جذاب‪ ،‬شاداب‪ ،‬پرتح ّرک و ف ّعال میسازد؛ ولی هدف اصلی برنامۀ درسی عربی نيست‪.‬‬
‫مهمترین تأکيدات دربارۀ شیوۀ تدریس و ارزشیابی كتاب‪:‬‬
‫‪ 1‬کتاب عربی زبان قرآن پايۀ يازدهم در هفت درس تنظیم شده است‪ .‬هر درس را میتوان در‬
‫سه جلسۀ آموزشی تدريس کرد‪.‬‬
‫‪ 2‬دانشآموز پايۀ یازدهم تاکنون با اين ساختارها آشنا شده است‪:‬‬
‫فعلهای ماضی‪ ،‬مضارع‪ ،‬امر‪ ،‬نهی‪ ،‬منفی‪ ،‬مستقبل‪ ،‬معادل ماضی استمراری‪ ،‬ترکيب اضافی و وصفی‬
‫الصغ ُري»‪ ،‬هدف آموزش ترکيب وصفی و‬ ‫برای ترجمۀ صفت مؤخّر در ترکيبهايی مانند «أَخوکُ َّن َّ‬
‫اضافی در عربی پايۀ نهم اين بود که دانشآموز بتواند ترکيبهايی مانند «أَخي الْ َعزيز» را داخل‬
‫جمله (نه بريون از جمله) ترجمه کند‪.‬‬
‫اسم اشاره‪ ،‬کلامت پرسشی و ساعتخوانی‪.‬‬
‫وزن و ريشۀ کلامت (در بخش وزن و حروف اصلی نيز با چند وزن معروف آشنا شده است)‪.‬‬
‫عددهای اصلی يک تا صد (بدون تو ّجه به قواعد معدود و ويژگیهای آن) و عددهای ترتيبی يکم تا‬
‫بيستم‪ ،‬تشخيص و ترجمۀ فعل مجهول‪ ،‬نون وقايه‪ ،‬اسم فاعل‪ ،‬اسم مفعول و اسم مبالغه‪.‬‬
‫ٌ‬
‫مضاف اليه‪ ،‬جار و مجرور؛ ا ّما تشخيص‬ ‫املحل اإلعرايب يعنی فاعل‪ ،‬مفعول‪ ،‬مبتدا‪ ،‬خرب‪ ،‬صفت‪،‬‬
‫تشخيص ّ‬
‫اِعراب (اصلی و فرعی) هدف نيست‪.‬‬
‫در این کتاب‪ ،‬تشخيص نوع باب و صيغۀ فعل مانند «مفرد مذکّر غایب» و ذکر اصطالحات ثالثی‬
‫مج ّرد و مزيد و تشخيص آنها از اهداف آموزشی نيست‪.‬‬

‫دانشآموز بايد «ت ُ ْم» را در «فَ َعلْـتُم» بشناسد و اين فعلها را به دنبال آن‪ ،‬درست ترجمه کند‪:‬‬
‫َخ َر ْجــتُم‪ ،‬ت َ َخ َّر ْجــتُم‪ ،‬أَ ْخ َر ْجــتُم و اِ ْستَ ْخ َر ْجــتُم‪.‬‬
‫کل کتاب آموختههای پيشني تکرار شده است‪ ،‬تا با گذر زمان‪ ،‬کمکم اين آموختهها ملکۀ ذهن‬ ‫در ّ‬
‫فراگري شود‪.‬‬
‫‪ 3‬منت درس ا ّول‪ ،‬بخشی از آيات اخالقی قرآن (آيات ‪ 11‬و ‪ 12‬سورۀ ُح ُجرات) است‪ .‬قواعد دربارۀ‬
‫شناخت اسم تفضيل و اسم مکان است‪ .‬در تـمرينات اسم فاعل‪ ،‬اسم مفعول و اسم مبالغه که در‬
‫سال گذشته آموزش داده شده دوباره تکرار شده است‪.‬‬
‫‪ 4‬موضوع منت درس دوم‪ ،‬احرتام نهادن به کالس و معلّم است‪ .‬قواعد دربارۀ اسلوب رشط است‪.‬‬
‫دانشآموز با نحوۀ ترجمۀ ادوات رشط « َم ْن‪ ،‬ما‪ ،‬إ ْن و إذا» آشنا میشود‪ .‬فعل رشط و جواب آن را‬
‫تشخيص میدهد‪ .‬ا ّما آموزش جزم جزء اهداف نيست‪.‬‬

‫ب‬
‫‪ 5‬موضوع منت درس سوم‪ ،‬شگفتیهای درختان است‪ .‬انديشيدن پريامون آفريدههای خدا در‬
‫رهنمودهای بزرگان دين همواره تأکيد شده‪ ،‬با تو ّجه به س ّن پرجوش و خروش جوانی دانستنیهايی‬
‫در منت آمده است که موجب ايجاد عالقه و انگيزه نسبت به درس شود‪ .‬قواعد درس دربارۀ ترجمۀ‬
‫درست اسم معرفه و نکره است‪ .‬از شش نوع اسم معرفه‪ ،‬فقط دو نوع توضيح داده شده که‬
‫مهمترين آنهاست؛ (معرفه به ال و َعلَم)‪.‬‬
‫‪ 6‬موضوع منت درس چهارم‪ ،‬آداب سخن گفنت است‪ .‬آداب سخن گفنت با بهرهگريی از سخنان بزرگان‬
‫پيش رو‪ ،‬تنها مهارتهای چهارگانۀ‬ ‫دين برای دانشآموز رشح داده شده است‪ .‬هدف از تدريس کتاب ِ‬
‫زبانی نيست‪ .‬در بيشرت متون و عبارات کتاب‪ ،‬برنامۀ پنهان آموزش وجود دارد که هدف آنها آموزش‬
‫غري مستقيم فرهنگ ايرانی – اسالمی است‪.‬‬
‫دانشآموز در بخش قواعد با معادلهايی از ماضی استمراری‪ ،‬ماضی بعيد و مضارع التزامی آشنا میشود‪.‬‬
‫‪ 7‬منت درس پنجم‪ ،‬داستانی در نکوهش دروغگويی است‪ .‬اين داستان برای دانشآموزان آراسته به‬
‫سخنان بزرگان دين است و در آن از شيوۀ آموزش غري مستقيم استفاده شده‪ ،‬روشی که بنا به باور‬
‫روش تربيتی است‪.‬‬ ‫متخصصانِ حوزۀ تعليم و تربيت مؤث ّرترين ِ‬ ‫ّ‬
‫ِ‬
‫«يَك‪ ،‬لـ ‪ ،‬ل َيَك و َحتَّی» آموزش داده شده است‪ .‬نصب فعل‬‫ِ‬ ‫َ‬
‫در قواعد اين درس‪ ،‬معانی حروف «أنْ» و َ‬
‫مضارع‪ ،‬از اهداف نيست‪ .‬لذا از آن سؤال ط ّراحی نـمیشود‪ .‬هدف اين است که دانشآموز فعلهايی‬
‫مانند «لَ ْن يَ ْيأَ َس» را در جمله بشناسد‪ ،‬درست بخواند و درست ترجمه کند‪.‬‬
‫‪ 8‬منت درس ششم‪ ،‬دربارۀ شادروان دکرت بانو آنه ماری شيمل است‪ .‬شخصيتی جهانی که در‬
‫شناساندن فرهنگ و ادبيات فارسی و نيز عربی به جهانيان نقشی شگفتانگيز داشته است‪ .‬قواعد‬
‫درس‪ ،‬دربارۀ معانی حروف «لَم‪ ،‬لِـ و ال» است‪ .‬هدف اين است که دانشآموز فعلهايی مانند «لَ ْم‬
‫يَ ْس َم ْع» را در جمله بشناسد‪ ،‬درست بخواند و درست ترجمه کند‪ .‬آموزش جزم فعل‪ ،‬از اهداف نيست‪.‬‬
‫‪ 9‬منت درس هفتم‪ ،‬دربارۀ تأثري زبان فارسی در عربی است‪ .‬موضوعی که برای بيشرت دانشآموزان‬
‫و دبريان جالب بوده است و در نظرسنجیها خواستار چنني متنی در کتاب درسی بودند‪ .‬از بخش‬
‫«للمطالعه» سؤال امتحانی طرح نـمیشود‪ .‬کتابهای بسياری دربارۀ مع ّربات فارسی نگاشته شده‬
‫است‪ ،‬از آن جمله‪:‬‬
‫رص ال ِ‬
‫ْحارِضِ‪ .‬مح ّمد التّونجي‪ .‬مکتبة لبنان نارشون‪.‬‬ ‫بات الْفارسیَّ ِة ُمن ُذ بَواکی ِر الْ َع ِ‬
‫ُمع َج ُم الْ ُم َع َّر ِ‬
‫السیوطي (برگردان مح ّمدجعفر اسالمی)‪ .‬رشکت سهامی انتشار‪.‬‬ ‫ریشهیابی واژهها در قرآن‪ .‬جاللالدین ُّ‬
‫واژههای دخیل در قرآن مجید‪ .‬آرتور جِفری (برگردان فریدون بدرهای)‪ .‬توس‪.‬‬
‫السیوطي‪ .‬مکتبة ِمشکاة اإلسالمیة‪.‬‬‫الْ ُم َهذَّب يف ما َوقَ َع يف القرآن ِم َن الْ ُم َع َّرب‪ .‬جاللالدین ُّ‬
‫َ‬
‫َيس و أ ْصبَ َح» در زبان عربی است‪ .‬دانشآموز‬ ‫قواعد درس هفتم‪ ،‬کاربرد فعلهای ربطی «کانَ‪ ،‬صا َر‪ ،‬ل َ‬
‫با معانی مختلف اين فعلها آشنا میشود‪.‬‬
‫‪ 10‬نيازی به ارائۀ جزوۀ مک ّمل قواعد به دانشآموز نيست‪ .‬هرچه در این باره الزم بوده در کتاب‬
‫آمده است‪ ،‬يا سال بعد خواهد آمد‪.‬‬
‫کل کتاب‬ ‫‪ 11‬تحليل رصفی و اِعراب‪ ،‬تعريب و تشکيل و اعرابگذاری از اهداف کتاب درسی نيست‪ّ .‬‬
‫ِ‬

‫ج‬
‫درسی اعرابگذاری شده است‪ ،‬تا دانشآموز در درستخوانی دچار مشکل نشود‪ .‬شايسته است‬
‫ط ّراحان آزمون‪ ،‬متون و عبارات امتحانی را کامالً حرکتگذاری کنند‪.‬‬
‫متوسطه بومیسازی شده و بر اساس «من‪ ،‬تو‪ ،‬او‪،‬‬ ‫‪ 12‬آموزش فعل و ضمري در کتابهای دورۀ ا ّول ّ‬
‫أنت‪ ،‬أنتُام‪ ،‬أنتُم‪،‬‬
‫هي‪ُ ،‬هام‪ُ ،‬ه َّن‪َ ،‬‬
‫ما‪ ،‬شام‪ ،‬ايشان» است‪ .‬سبک پيشني اينگونه بود‪« :‬ه َو‪ُ ،‬هام‪ُ ،‬هم‪َ ،‬‬
‫أننُت‪ ،‬أنا‪ ،‬نَح ُن»‪.‬‬ ‫ِ‬
‫أنت‪ ،‬أنتُام‪َّ ُ ،‬‬
‫شيوۀ نوين در تدريس آزمايشی کامالً موفّق بوده است و دانشآموزان درس را بهرت آموختهاند‪.‬‬
‫‪ 13‬تبديل «مذکّر به مؤنّث»‪ ،‬يا «مخاطب به غري مخاطب»‪ ،‬يا «جمع به غري جمع» و موارد مشابه‬
‫از اهداف کتاب نيست‪.‬‬
‫‪ 14‬معنای کلامت در امتحان داخل جمله خواسته میشود‪ .‬در چند تـمرين کتاب درسی‪ ،‬معنای کلمه ‪،‬‬
‫بريون از جمله است؛ ا ّما جهت تسهيـــل آموزش و ارزشيابی شيوۀ طرح آن‪ ،‬همـــراه با يک نـمونه‬
‫ارائه شده است‪.‬‬
‫‪ 15‬روخوانیهای دانشآموز و ف ّعاليتهای او در بخش مکالـمه در طول سال‪ ،‬نـمرۀ شفاهی‬
‫دانشآموز را تشکيل میدهد‪.‬‬
‫حل تـمرين در نظر گرفته شده است‪ ،‬تا نیازی‬ ‫‪ 16‬در کتاب به اندازه کافی جا برای نوشنت ترجمه و ّ‬
‫به دفرت تـمرين نباشد‪ .‬تنها منت درس جای کافی برای نوشنت ندارد که با نهادن يک برگه در کتاب‪،‬‬
‫مشکل حل میشود‪.‬‬
‫‪ 17‬کلامت جدیدی که معنای آنها در پاورقی آمده است در آزمونها طرح میشوند‪.‬‬
‫‪ 18‬از همکاران ارجمند خواستاریم تا با رويکرد دفرت تأليف همگام شوند؛ شش کتاب درسی عربی‬
‫مجموعهای یکپارچهاند و آموزش برخالف اهداف درسی به روند آموزش آسیب میرساند‪.‬‬

‫آگاهی از نظریات شام موجب خوشحالی ما می شود؛ میتوانيد از طريق وبگاه گروه عربی پيغام بگذاريد‪.‬‬
‫‪http://arabic-dept.talif.sch.ir‬‬ ‫نشانی وبگاه گروه عربی‪:‬‬

‫د‬
‫سخنی با دانشآموز‬
‫عربی را میآموزيم؛ زيرا زبان قرآن‪ ،‬حديث‪ ،‬دعا و زبان رسمی بسياری از کشورهای مسلامن‬
‫است؛ زبان و ادبيات فارسی با آن درآميخته و برای فهم بهرت زبان و ادبيات فارسی آشنايی با زبان‬
‫عربی الزم است؛ يکی از شش زبان رسمی سازمان ملل متّحد است؛ زبانی پرمعنا و قوی است؛ و‬
‫کتابهای بسياری از دانشمندان به اين زبان نوشته شده است‪.‬‬
‫اين کتاب ادامۀ چهار کتاب پيشني است‪ .‬هرچه در چهار سال گذشته آموختهايد در متون‪ ،‬عبارات‬
‫و تـمرينهای اين کتاب تکرار شده است‪ .‬ترجمۀ متون و عبارات کتاب بر عهدۀ شامست و دبري‬
‫نقش راهنام دارد‪ .‬شام بهراحتی میتوانيد متون را ترجمه کنيد‪.‬‬
‫استفاده از کتابکار توصيه نـمیشود‪ .‬در کتابهايی که به نام تيزهوشان يا آمادگی برای‬
‫مسابقات ط ّراحی میشود‪ ،‬موارد بسياری میآيد که از اهداف آموزشی زبانآموزی نيست‪ .‬در‬
‫مؤسسات مختلف برگزار میکنند بسياری از سؤاالت خارج از اهداف آموزشی‬ ‫آزمونهايی نيز که ّ‬
‫معاّم دارد‪ ،‬يا اينکه حجمش آن قدر زیاد است که دانشآموز در پاسخدهی وقت کم‬ ‫است و جنبۀ ّ‬
‫میآورد‪ .‬لذا اگر در چنني آزمونهايی رشکت میکنيد شايسته است بدانيد از نظر اصو ِل آموزش زبان‪،‬‬
‫نه تنها مورد تأييد نيستند بلکه خالف اهداف نيز هستند و موجب نااميدی و دلرسدی میشوند‪.‬‬
‫برای يادگريی هر زبانی تکرار و تـمرين الزم است‪ .‬اگر میخواهيد در درس عربی موفّقتر باشيد‪،‬‬
‫متون و واژگان درسها را پيشمطالعه کنيد‪.‬‬
‫هدف اين کتاب فهم منت است‪ .‬اگر شام بتوانيد متون عربی را خوب بخوانيد‪ ،‬درست بفهميد و‬
‫درست ترجمه کنيد‪ ،‬خود به خود میتوانيــــد از فارسی به عربــی نيز ترجمـــه کنيد و حتّی سخن‬
‫بگوييد؛ شام میتوانيد از آيات و احاديث کتابهای درسی عربی در سخرنانی‪ ،‬انشا و مقالهنويسی‬
‫استفاده کنيد‪.‬‬
‫«کتاب گويا» نيز برای پايۀ تحصيلی يازدهم تهيّه شده است تا با تلفّظ درست متون آشنا شويد‪.‬‬
‫حل تـمرينها در کالس به صورت گروهی است‪.‬‬ ‫ترجمۀ متون و عبارات کتاب و ّ‬

‫سخنی ويژه با مديران مدارس‬


‫اين کتاب نيازی به کتاب کار ندارد و تهيّۀ کتاب کار موجب لطمه به روند آموزشی خواهد گرديد‪.‬‬
‫اگر مدرسۀ شام ساعت اضافه برای درس عربی اختصاص داده‪ ،‬بهرت است که اين زمان رصف تقويت‬
‫مهارتهای شفاهی زبان شود‪.‬‬

‫هـ‬
‫دنیبن ز طـاووس جز پای زشت‬
‫(سعدی)‬
‫هک را زشتخویی بود رد سرشت‬

‫‪1‬‬ ‫َّو ُل‬

‫ُ‬ ‫َ‬
‫َ‬ ‫أ‬

‫َ‬
‫ـ‬‫ْ‬ ‫ل‬ ‫ا‬ ‫س‬
‫ُ‬ ‫ر‬
‫ْ‬

‫َ ُّ َ َّ‬
‫دَّ‬ ‫ـ‬ ‫ـ‬

‫﴿‪ ...‬يـا أيـهـا الـذيـن آمـنـوا‬


‫ً َ َّ ِّ‬ ‫َ‬
‫ـ‬ ‫ل‬‫َ‬ ‫ا‬

‫ْ َ‬
‫اجـتـ ِنـبـوا كـثـيـرا ِمـن الـظـن ‪ ﴾ ...‬اَلْ ُح ُجرات‪12 :‬‬

‫ای کساین که ايـمان آورده ايد‪ ،‬از بسياری از گمان ها برپهزييد‪.‬‬


‫اَلـدَّ ْر ُس ْاأْلَ َّو ُل‬
‫آيـات ْاأْلَخـالقِ‬
‫ِمن ِ‬
‫حيم﴾‬ ‫﴿بسم ا ِ َّ ٰ َّ‬
‫هلل الرمح ِن الر ِ‬ ‫ِ ِ‬
‫نـهم َو ال ن ِ ٌ‬
‫ساء‬ ‫ىس أَن يَكونوا َخريا ً م ُ‬ ‫وم ِمن قَومٍ َع ٰ‬ ‫ـر قَ ٌ‬ ‫َ َ‬
‫سخ ْ‬ ‫آمنـوا ال ي‬ ‫ين َ‬ ‫﴿يا َأيُّ َ‬
‫ـها َّاذَّل َ‬
‫ِ‬
‫َْ‬ ‫ـكم َو ال تَنابَ‬ ‫َ ُ َ ُ‬ ‫َ َ ُ َّ َ ً ُ َّ َ َ ْ‬
‫لقاب‬
‫ِ‬ ‫ـاأْل‬ ‫ِ‬ ‫ب‬ ‫زوا‬ ‫س‬ ‫نف‬ ‫أ‬ ‫زوا‬ ‫م‬
‫ِ‬ ‫ىس أن يكن خريا ِمنـهن و ال تل‬ ‫ِمن نِسا ٍء َع ٰ‬
‫َ ُّ‬ ‫َ‬ ‫ّ‬ ‫َ َ َ َُ ْ َ ُ ٰ َ ُ‬ ‫ْ ُ ُْ ُ َ ْ َ ْ‬ ‫ْ َ‬
‫وئٰلك ه ُم الظا ِلـمون * يا أي َها‬ ‫يـمان و من لم يتب فـأ ِ‬ ‫ِ‬ ‫بِئس ِااِلسم الفسوق بعد ِ‬
‫اإْل‬

‫ب‬
‫َ َ‬
‫    ي ْغتَ ْ‬
‫ـج َّسسوا و ال‬ ‫إث ٌم َو ال تَ َ‬‫َ ً َ َّ ِّ َّ َ ْ َ َّ ِّ ْ‬
‫آمنُـوا اجتَنِبوا كثريا ِمن الظـن إِن بعض الظـن‬
‫ْ‬ ‫ين َ‬ ‫َّاذَّل َ‬

‫ـكر ْهتُمـوهُ‬ ‫َْ ً َ َ‬ ‫َ َ ُْ َ َ ْ َ َ‬ ‫َ ْ ُ ُ َ ْ ً َ ُ ُّ َ َ ُ ُ‬


‫ِ‬ ‫ف‬ ‫تـا‬ ‫ي‬ ‫م‬ ‫ه‬
‫ِ‬ ‫خيـ‬ ‫أ‬ ‫م‬ ‫ـح‬ ‫ل‬ ‫ـل‬ ‫ك‬ ‫ـأ‬ ‫ي‬ ‫ن‬ ‫أ‬ ‫م‬ ‫ك‬ ‫ـحب أحد‬ ‫بعضـكم بعضا أي ِ‬
‫اب َر ٌ‬ ‫ـو ٌ‬‫اهلل تَ ّ‬
‫إن َ‬ ‫َ َّ‬ ‫َّ ُ‬
‫حيم﴾ اَلْ ُح ُجرات‪11 :‬و‪12‬‬ ‫َواتـقوا اهلل‬

‫اس َم ْن ه َو أَ ْح َس ُن ِم ّنا‪ ،‬فَـ َعلَينا أَ ْن نَبتَ ِع َد َعنِ الْ ُع ْج ِب َو أَ ْن ال نَ ْذکُ َر ُع َ‬


‫يوب‬ ‫قَ ْد يَکو ُن بَ َني ال ّن ِ‬
‫ـر الْ َعيب أَ ْن تَ َ‬ ‫َ‬
‫‪« :‬أکبَ ُ‬
‫عيب‬ ‫ِ‬ ‫قال أَم ُري الْ ُمؤ ِمن َني َع ٌّ‬
‫يل‬ ‫فـي أَ ْو بِإشا َر ٍة‪ .‬فَ َق ْد َ‬
‫َالم َخ ٍّ‬
‫ْاآْل َخري َن بِـک ٍ‬
‫َ ُ ُ‬
‫دنیبن ز طـاووس جز پای زشت‬ ‫هک را زشتخویی بود رد سرشت‬ ‫ما فيـك ِمثلـه»‪.‬‬

‫‪2‬‬
‫َقول‪ :‬ال تَعي ُبوا ْاآْل َخري َن‪َ .‬و ال تُلَقِّبو ُهم بِـأَ ٍ‬
‫لقاب يَک َرهونَـها‪.‬‬ ‫َنص ُحـنا ْاآْليَـ ُة ْاأْلُ ٰ‬
‫ولی َو ت ُ‬ ‫ت َ‬
‫ُسوق! َو َمن يَف َع ْل ٰذلِ َك فَـه َو ِم َن الظّالِم َني‪.‬‬
‫ِئس الْ َع َم ُل الْف ُ‬ ‫ب َ‬
‫ٖ‬
‫إ َذ ْن فَـ َق ْد َح َّر َم اللّ ُه ت ٰ‬
‫َعالی يف هات َيـنِ ْاآْليَتَيـنِ ‪:‬‬

‫ا َ ِاِل ْس ِتــهـــزا َء ب ْ‬
‫ِـــاآْل َخـريـ َن‪َ ،‬و ت َْســم َيـتَـ ُهم‬
‫ِـاأْلَسام ِء الْقَبي َح ِة‪.‬‬
‫ب ْ‬
‫خص لِـشَ ٍ‬
‫خص آ َخـ َر‬ ‫سو َء الظَّ ِّن‪َ ،‬و ه َو ات ِّها ُم شَ ٍ‬

‫قـي‪.‬‬ ‫بِدونِ َدليلٍ َم ِ‬


‫نط ٍّ‬
‫َشف أَرسا ِر‬
‫ا َلتَّ َج ُّس َس‪َ ،‬و ه َو ُمحا َولَ ٌة قَبي َح ٌة لِک ِ‬

‫اس لِفَضْ ِحهِم َو ه َو ِم ْن کَبائِ ِر الذ ِ‬


‫ُّنوب يف َمکتَبِنا‬ ‫ال ّن ِ‬

‫َو ِم َن ْاأْلَخالقِ َّ‬


‫الس ِّيئَ ِة‪.‬‬

‫ســبـاب قَطعِ‬
‫ِ‬ ‫هـي ِمن أَ َهـ ِّم أَ‬
‫َو الْغ ٖي َبـ َة‪َ ،‬و َ‬
‫واصلِ بَ َني ال ّن ِ‬
‫اس‪.‬‬ ‫التَّ ُ‬
‫َس ّم ٰی بَ ْع ُض الْ ُمف َِّرِّسي َن سو َر َة الْ ُح ُجر ِ‬
‫ات الَّتي‬

‫جا َءتْ فيها هاتانِ ْاآْليَتانِ بِسو َر ِة ْاأْلَخالقِ ‪.‬‬

‫‪3‬‬
‫سی ‪ :‬شايد = ُربَّـام‬
‫َع ٰ‬ ‫ت َْسم َية ‪ :‬نام دادن‪ ،‬ناميدن‬ ‫پروا کرد (مضارع‪ :‬يَتَّقي)‬ ‫َّقی ‪ٖ :‬‬ ‫اِت ٰ‬
‫فُسوق ‪ :‬آلوده شدن به گناه‬ ‫(س ّم ٰی‪ /‬يُ َس ّمي)‬
‫َ‬ ‫اِتَّقوا اللّ َه ‪ :‬از خدا پروا کنيد‬
‫لقاب ‪ :‬به يکديگر لقب های فَضْ ح ‪ :‬رسوا کردن‬ ‫تَنابُز ب ِْاأْلَ ِ‬ ‫إثْم ‪ :‬گناه = َذنْب‬
‫َقدْ ‪ :‬گاهی‪ ،‬شايد (بر رس مضارع)‬ ‫زشت دادن (تَنابَ َز‪ ،‬يَتَنابَ ُز)‬ ‫اِس ِتهزاء بِـ ‪ :‬ريشخند کردن‬
‫«قَد يَکونُ‪ :‬گاهی میباشد» ‪ /‬بر‬ ‫تَ ّواب ‪ :‬بسيـار توبه پذير‪ ،‬بسيـــار‬ ‫(اِ ْستَ ْه َزأَ‪ ،‬يَ ْستَ ْه ِزئُ)‬
‫رس فعل ماضی برای نزدیک ساخنت‬ ‫توبهکننده‬ ‫ْتاب)‬
‫ْتاب ‪ :‬غيبت کرد (مضارع‪ :‬يَغ ُ‬ ‫اِغ َ‬
‫زمان فعل به حال و معادل ماضی‬ ‫واص ُل)‬
‫َواص َل‪ ،‬يَتَ َ‬
‫َواصل ‪ :‬ارتباط (ت َ‬
‫ت ُ‬ ‫ال يَ ْغتَ ْب‪ :‬نبايد غيبت کند‬
‫نقلی است‪.‬‬ ‫َح َّر َم ‪ :‬حرام کرد (مضارع‪ :‬يُ َح ِّر ُم)‬ ‫أَنْ َيکُ َّن ‪ :‬که باشند (کانَ‪ ،‬يَکونُ)‬
‫کَبائِر ‪ :‬گناهان بزرگ «مفرد‪ :‬کَب َرية»‬ ‫َفـي ‪ :‬پنهان ≠ ظا ِهر‬
‫خ ّ‬ ‫أَنْ يَکونوا ‪ :‬که باشند (کانَ‪ ،‬يَکونُ)‬
‫کَ ِر َه ‪ :‬ناپسند داشت (مضارع‪ :‬يَ ْک َر ُه)‬ ‫َس ِخ َر ِم ْن ‪ :‬مسخره کرد‬ ‫بَ ْعض ‪ ...‬بَ ْعض ‪ :‬يکديگر‬
‫لَ ْحم ‪ :‬گوشت «جمع‪ :‬لُحوم»‬ ‫(مضارع‪ :‬يَ ْس َخ ُر‪ /‬مصدر‪ُ :‬سخْريَّة)‬ ‫ِب ْئ َس ‪ :‬بد است‬
‫َل َّق َب ‪ :‬لقب داد (مضارع‪ :‬يُلَق ُِّب)‬ ‫ال يَ ْس َخ ْر‪ :‬نبايد مسخره کند‬ ‫توب)‬
‫تاب ‪ :‬توبه کرد (مضارع‪ :‬يَ ُ‬ ‫َ‬
‫َل َم َز ‪ :‬عيب گرفت (مضارع‪ :‬يَلْ ِم ُز)‬ ‫عاب ‪ :‬عيبجويی کرد‪ ،‬عيبدار کرد‬ ‫َ‬ ‫لَ ْم يَتُ ْب ‪ :‬توبه نکرد‬
‫َم ْيت ‪ُ :‬مــــرده = َمـیِّــت‬ ‫عيب)‬
‫(مضارع‪ :‬يَ ُ‬ ‫تَ َج َّس َس ‪ :‬جاسوسیکرد‬
‫ـي‬ ‫«جمــع‪ :‬أَ ْموات‪َ ،‬م ْو ٰ‬
‫تـی» ≠ َح ّ‬ ‫ُع ْجب ‪ :‬خودپسندی‬ ‫(مضــارع‪ :‬يَتَ َج َّس ُس)‬

‫‪ ‬‬ ‫حيح َو الْ َخطَأَ َح َس َب ن َِّص الدَّ ِ‬


‫رس‪.‬‬ ‫الص َ‬
‫َع ِّي ِن َّ‬

‫‪........................‬‬ ‫روس الْقُرآنِ ‪.‬‬


‫ ‬ ‫ات ِب َع ِ‬ ‫عض الْ ُمف َِّسري َن سو َر َة الْ ُح ُجر ِ‬ ‫‪1‬ــ َس ّم ٰی بَ ُ‬
‫ٖ‬
‫‪........................‬‬ ‫ ‬ ‫‪2‬ــ َح َّر َم اللّ ُه في هاتَينِ ْاآْليَتَيـنِ ِااِل ْس ِت ْهزا َء َوالْغ ٖي َب َة فَ َق ْط‪.‬‬
‫‪........................‬‬ ‫خاك َو أُختَ َك بِـما يَ ْک َرهانِ‪ .‬‬‫هي أَ ْن ت َ ْذکُ َر أَ َ‬
‫‪3‬ــ اَلْغ ٖي َب ُة َ‬
‫ٖ‬
‫‪........................‬‬ ‫الس ْخريَّ ِة ِم َن ْاآْل َخريـ َن‪ .‬‬
‫اس َعنِ ُّ‬ ‫‪4‬ــ إ َّن اللّ َه يَ ْن َهی ال ّن َ‬
‫‪........................‬‬ ‫ـي لِـ َمع ِرفَـ ِة أَسرا ِر ْاآْل َخري َن أَم ٌر َج ٌ‬
‫ميل‪.‬‬ ‫َلسـ ْع ُ‬
‫‪5‬ــ ا َّ‬

‫‪4‬‬
‫اِعـلَـمـوا‬
‫اِ ْس ُم ال َّتفضيلِ َو ْاس ُم الْ َمکانِ‬
‫اسم تفضيل مفهوم برتری دارد و بر وزن «أَفْ َعل» است‪.‬‬
‫اسم تفضيل معادل «صفت برتر» و «صفت برترين» در زبان فارسی است؛ مثال‪:‬‬
‫کَبيـر‪ :‬بزرگ أَکْ َبـر‪ :‬بزرگتر‪ ،‬بزرگترين َح َسن‪ :‬خوب أَ ْح َسن‪:‬خوبتر‪ ،‬خوبترين‬
‫آسيا بزرگتر از اروپاست‪.‬‬ ‫آسيا أَکـ َبـ ُر ِمن أُوروبّا‪.‬‬
‫آسيا بزرگترين قا ّرههای جهان است‪.‬‬ ‫آسيا أَکـ َبـ ُر قا ّر ِ‬
‫ات الْعال َِم‪.‬‬
‫آسيا بزرگترين قا ّره در جهان است‪.‬‬ ‫آسيا أَکـ َبـ ُر قا َّر ٍة ِفي الْعال َِم‪.‬‬

‫کوه دماوند بلندتر از کوه دناست‪.‬‬ ‫َجبَ ُل َدما َوند أَ ٰ‬


‫علی ِمن َجبَلِ ِدنا‪.‬‬
‫کوه دماوند بلندترين کوههای ايران است‪.‬‬ ‫َجبَ ُل َدما َوند أَ ٰ‬
‫علی جِبا ِل إيران‪.‬‬
‫علی َجبَلٍ في إيران‪ .‬کوه دماوند بلندترين کوه در ايران است‪.‬‬‫َجبَ ُل َدما َوند أَ ٰ‬

‫فيك ِمثلُـ ُه‪ .‬اَإْلْ ما ُم َع ٌّ‬


‫لـي‬ ‫يب‪ ،‬أَ ْن ت َ‬
‫َعيب ما َ‬ ‫أَک َبـ ُر الْ َع ِ‬
‫بزرگترين عيب آن است که [از کسی] عيبی بگيری که ِ‬
‫مانند آن در خودت هست‪.‬‬

‫‪5‬‬
‫گاهی وزنِ اسم تفضيل به اين شکلها میآيد‪:‬‬
‫أَغ ٰ‬
‫ْلی‪ :‬گرانتر‪ ،‬گرانترين‬ ‫ ‬ ‫أَ ْع ٰ‬
‫لی‪ :‬بلندتر‪ ،‬بلندترين‬
‫أَق َّـل‪ :‬کمتر‪ ،‬کمترين‬ ‫أَ َح ّب‪ :‬محبوبتر‪ ،‬محبوبترين‬
‫لی» میآيد؛ مثال‪:‬‬ ‫مؤنّث اسم تفضيل بر وزن «فُ ْع ٰ‬
‫الصغْر ٰی‪ِ :‬‬
‫زينب کوچکتر‬ ‫ِ‬
‫فاط َم ُة الْ ُک ْبـر ٰی‪ :‬فاطمۀ بزرگتر‪ ،‬زَي َن ُب ُّ‬
‫«اسم تفضيل» در حالت مقايسه بين دو اسم مؤنّث معموالً بر همان وزن «أَفْ َعل» میآيد؛‬
‫مثال‪ :‬فاطم ُة أَکـ َبـ ُر ِم ْن زينب‪.‬‬

‫غالباً جمع اسم تفضيل بر وزن «أَفا ِعل» است؛ مثال‪:‬‬


‫فاضل جمعِ أَفْضَ ل است)‪.‬‬
‫فاض ُل‪( .‬أَرا ِذل جمع أَ ْرذَل و أَ ِ‬
‫إذا َمل ََك ْاأْلَرا ِذ ُل َهل ََك ْاأْلَ ِ‬

‫هرگاه بعد از اسم تفضيل‪،‬حرف ج ّر « ِم ْن» بیایـد (أَفْ َع ُ‬


‫ــل ِم ْن ‪ ،)...‬معنای «برتر»‬
‫دارد؛ مثال‪:‬‬
‫اين از آن بزرگتر است‪.‬‬ ‫ ‬ ‫ٰهذا أَکـبَـ ُر ِم ْن َ‬
‫ذاك‪.‬‬
‫و هرگاه اسم تفضيل مضاف واقع شود‪ ،‬معنای «برترين» دارد؛ مثال‪:‬‬
‫سو َر ُة الْ َب َق َر ِة أَکـ َبـ ُر سو َر ٍة ِفي الْقُرآنِ ‪ .‬سورۀ بقره بزرگترين سوره در قرآن است‪.‬‬

‫‪6‬‬
‫َ‬
‫حاديث ال ّتال َي َة‪ ،‬ثُ َّم ضَ ْع َخطّاً ت َ‬
‫َحت ْاس ِم ال َّتفضيلِ ‪.‬‬ ‫اِ ْخ َت ِب ْر نَف َْسكَ ‪ :‬تَرجِ ِم ْاأْلَ‬
‫ّ‬ ‫َ َ َ ُ ّ‬ ‫َ‬ ‫َ ْ َ َ ُّ ّ‬ ‫ُ َ َ ُ‬
‫اس‪.‬‬
‫ِ‬ ‫لن‬ ‫ِ‬ ‫ل‬ ‫اس‬
‫ِ‬ ‫الن‬ ‫ع‬‫نف‬ ‫أ‬ ‫‪:‬‬ ‫قال‬ ‫؟‬‫هلل‬
‫ِ‬ ‫ا‬ ‫ی‬ ‫إل‬ ‫اس‬
‫ِ‬ ‫الن‬ ‫‪ :‬من أحب‬ ‫سئِل‪ 1‬رسول ا ِ‬
‫هلل‬ ‫‪1‬‬

‫‪...........................................................................................................................................‬‬
‫َ َ ُ َ َّ ُ ‪َّ 2‬‬
‫السکينَ ُة‪َ 3‬م َ‬
‫َر ُ‬
‫سول ال ّٰل ِه‬ ‫إيـمان‪.‬‬
‫ٍ‬ ‫ع‬ ‫أحسن زين ِة الرج ِل‬ ‫‪2‬‬

‫‪...........................................................................................................................................‬‬
‫َ‬ ‫ْ َ ْ ُ َ ْ‬ ‫َْ َ ُ َْ‬
‫الل‪َ .‬ر ُ‬
‫سول اللّٰ ِه‬ ‫عمال الکسب ِمن الـح ِ‬
‫أفضل اأْل ِ‬ ‫‪3‬‬

‫‪...........................................................................................................................................‬‬

‫دو کلمۀ « َخ ْيـر» و «شَ ـ ّر» عالوه بر اینکه به معنـای «خوبـی» و «بـدی» هستنــد‪،‬‬
‫میتوانند به معنای اسم تفضيل نیز بيايند؛ در اين صورت‪ ،‬معموالً بعد از آن حرف ج ّر‬
‫صورت «مضاف» میآيد؛ مثال‪:‬‬ ‫ِ‬ ‫« ِم ْن» است‪ ،‬يا به‬
‫ُ‬ ‫ُ‬ ‫َ َ‬ ‫ْ‬
‫ُ َ َ‬ ‫ُ‬ ‫َ‬
‫َ ٌ َ َ‬ ‫ُ‬ ‫ْ‬
‫ميل قائِلـه‪ .‬اَإْلْ ما ُم الْهادي‬
‫يـر فا ِعلـه‪ ،‬و أجمل ِمن الج ِ‬
‫‪ 1‬خير ِمن الخ ِ‬
‫بهتر از خوبی انجام دهندهاش است و زيباتر از زيبا گويندهاش میباشد‪.‬‬
‫َ‬ ‫َ‬ ‫ْ‬
‫َ َ َ َْ ُ‬ ‫َ‬
‫َ ْ ََْ ُ‬ ‫َْ‬ ‫‪ّ ُّ َ 2‬‬
‫اس من ال يعت ِقد اأْلمانة و ال يجت ِنب الخيانة‪ .‬أَم ُري الْ ُمؤ ِمن َني َع ٌّ‬
‫لـي‬ ‫ـر الن ِ‬ ‫ش‬
‫بدترين مردم كسى است كه پايبند به امانت نباشد و از خيانت دورى نكند‪.‬‬
‫ُ‬ ‫َ‬ ‫ُْ‬
‫َْ‬ ‫َْ ُ‬
‫مور أوسطـها‪ .‬أَم ُري الْ ُمؤ ِمن َني َع ٌّ‬
‫لـي‬ ‫‪ 3‬خيـر اأْل ِ‬
‫بهترين کارها ميانهترين آنهاست‪.‬‬
‫َْ ْ‬
‫ـر ال َع َم ِل‪.‬‬
‫ ‬ ‫لـی خي ِ‬
‫َح َّ‬
‫ـي‪َ 4‬ع ٰ‬ ‫‪4‬‬

‫به سوی بهترين کار بشتاب‪.‬‬


‫ـي‪ :‬بشتاب‬
‫‪4‬ــ َح َّ‬ ‫َلسکي َنة‪ :‬آرامش‬
‫‪3‬ــ ا َّ‬ ‫‪2‬ــ اَل َّر ُجل‪ :‬انسان‪ ،‬مرد‬ ‫‪1‬ــ ُس ِئ َل‪ :‬از ‪ ...‬پرسیده شد‬

‫‪7‬‬
‫اِ ْخ َتبِـ ْر نَف َْسكَ ‪ :‬تَرجِ ِم الْ ِعبار ِ‬
‫ات ال ّتال َي َة‪.‬‬

‫ـمـنا َو أن ْ َ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َ ْ‬


‫َ‬
‫ـمـین﴾ اَلْ ُمؤ ِمنون‪109:‬‬ ‫اح‬ ‫ت َخیْ ُ‬
‫ـر ّ‬
‫الر ِ‬
‫َ ْ َــح ْ‬ ‫‪ّ َ َّ ﴿ 1‬‬
‫آمنا فاغ ِف ْرلنا و ار‬ ‫‪ ...‬ربنا‬
‫‪.........................................................................................................................................‬‬
‫ُ َ ْ َ ْ ‪ُ َ ُ ُ َْ 1‬‬ ‫َْ ُ ْ‬
‫دى إليكم عيوبكم‪َ .‬ر ُ‬
‫سول اللّهِ‬ ‫‪ 2‬خيـر إخوانِكم من أه ٰ‬
‫‪...........................................................................................................................................‬‬
‫ََُْ َْ ْ َ ْ ٌ ْ َْ َ ْ‬
‫‪﴿ 3‬ليلة القد ِر خيـر ِمن أل ِف شه ٍر﴾ اَلْ َقدْر‪3 :‬‬

‫‪...........................................................................................................................................‬‬

‫َْ‬ ‫َ ّ َ‬ ‫َ ٌ‬ ‫َ ْ ُ ُ َ َْ ُ َ‬
‫َ‬ ‫َ ْ َ ََ ْ‬
‫‪ 4‬من غلبت شهوتـه عقلـه فهو شـر ِمن البهائِ ِم‪ .‬أَم ُري الْ ُمؤ ِمن َني َع ٌّ‬
‫‪2‬‬
‫لـي‬

‫‪...........................................................................................................................................‬‬
‫َْ ْ َ ْ‬ ‫َ ُّ ّ‬
‫ـن‪.‬‬
‫اس ذو الوجهي ِ‬
‫ـر الن ِ‬ ‫ش‬ ‫‪5‬‬

‫‪...........................................................................................................................................‬‬

‫‪2‬ــ َغلَ َب ْت‪ :‬چريه شد‬ ‫‪1‬ــ أَه ٰ‬


‫ْدی‪ :‬هديه کرد‬

‫‪8‬‬
‫اسم مکان بر مکان داللت دارد و بيشتر بر وزن َم ْف َعل و گاهی بر وزن َم ْف ِعل و َم ْف َعلَـة است؛ مثال‪:‬‬
‫َمطْ َبخ‪ :‬آشپزخانه‬ ‫َمطْ َعم‪ :‬رستوران َم ْص َنع‪ :‬کارخانه‬ ‫َملْ َعب‪ :‬ورزشگاه‬
‫َم ْکتَ َبة‪ :‬کتابخانه َمط َب َعة‪ :‬چاپخانه‬ ‫َم ْنزِل‪ :‬خانه‬ ‫َم ْو ِقف‪ :‬ایستگاه‬

‫جمع اسم مکان بر وزن « َمفا ِعل» است؛ مانند‪َ :‬مدارِس‪َ ،‬مال ِعب‪َ ،‬مطا ِعم و َمنازِل‪.‬‬

‫اِ ْخ َتبِـ ْر نَف َْسكَ ‪ :‬تَرجِ ِم ْاآْليَ َت ِ‬


‫ين َوالْ ِعبا َر َة‪ ،‬ثُ َّم َع ِّي ِ‬
‫ـن ْاس َم الْ َمکانِ َو ْاس َم ال َّتفضيلِ‪.‬‬

‫َّ ‪َ 2‬‬ ‫َ َ ْ َ ُ َّ َ َّ َ َ َ ْ َ‬ ‫ْ ُ ‪َّ 1‬‬


‫هو أعل ُم بِ َم ْن َضل ع ْن َسبي ِل ِه ‪﴾...‬‬ ‫ـهم بِالتي‏ هي أحسن إن ربك‬ ‫﴿‪َ ...‬و جا ِدل‬ ‫‪1‬‬

‫ا َل َّن ْحل‪125 :‬‬


‫‪...........................................................................................................................................‬‬
‫َ ْ َُ َْ ٌ َ‬
‫ٰ‬ ‫ـر َو أب ْ ٰ‬
‫قـی﴾ ا َ ْأْل ْعلی‪17 :‬‬ ‫‪﴿ 2‬و اآْل ِخرة خي‬
‫‪...........................................................................................................................................‬‬
‫کان َْت َمکتَ َب ُة « ُجنديسابور» في خوزستان أَکـ َبـ َر َمکتَ َبـ ٍة ِفي الْعال َِم الْق ِ‬
‫َديم‪.‬‬ ‫‪3‬‬

‫‪...........................................................................................................................................‬‬

‫‪2‬ــ ضَ َّل‪ :‬گمراه شد‬ ‫‪1‬ــ جـا ِد ْل‪ :‬بحث کن‬

‫‪9‬‬
‫در گروههای دو نفره شبيه گفتوگوی زير را اجرا کنيد‪.‬‬

‫ِحــوا ٌر‬
‫(في سوقِ َمش َهد)‬

‫بائِ ُـع الْ َمالب ِِس‬ ‫اَل ّزائِ َر ُة الْ َع َرب َّي ُة‬

‫السال ُم‪َ ،‬مر َحباً ب ِِك‪.‬‬


‫َعلَي ُک ُم َّ‬ ‫َسال ٌم َعلَيکُم‪.‬‬

‫ِستّو َن أَل َْف تومان‪.‬‬ ‫جالـي؟‬ ‫کَـم ِسع ُر‪ٰ 1‬هذَا الْق ِ‬
‫َميص ال ِّر ِّ‬

‫ِعن َدنا ب ِِس ْع ِر َخمس َني أَل َْف تومان‪ .‬تَفَضَّ يل ا ُنظُري‪.‬‬ ‫أُري ُد أَر َخ َص ِمن ٰهذا‪ٰ .‬ه ِذ ِه ْاأْلَسعا ُر غال َي ٌة‪.‬‬

‫أَب َي ُض َو أَس َو ُد َو أَز َر ُق َو أَح َم ُر َو أَص َف ُر َو‬ ‫أَ ُّي لَ ْونٍ ِعن َدکُم؟‬
‫جي‪.‬‬
‫فس ٌّ‬ ‫بَ َن َ‬

‫تَب َدأُ ْاأْلَسعا ُر ِمن َخ ْم َس ٍة َو َسبْع َني أَلْفاً ٰ‬


‫إلی‬ ‫ِبکَم تومان ٰه ِذ ِه الْفَسات ُني؟‬
‫مس ٍة و ث َـامن َني أَل َْف تومان‪.‬‬ ‫َخ َ‬

‫َسيِّ َدتـي‪ ،‬يَ ْختَلِ ُف ِّ‬


‫الس ْع ُر َح َس َب ال َّنوعيّ ِ‬
‫ات‪.2‬‬ ‫ا َ ْأْلَ ْسعا ُر غاليَـ ٌة!‬

‫ا َِّلرِّسو ُال ال ِّرجا ُّيل بِـ ِتسع َني أَل َْف تومان‪َ ،‬و ِّ‬
‫الرِّسو ُال‬ ‫اويل؟‬ ‫ِبکَم تومان ٰه ِذ ِه َّ‬
‫الرَّس ُ‬
‫مس ٍة َو تِ ْسع َني أَل َْف تومان‪.‬‬
‫سائـي ِب َخ َ‬
‫ال ِّن ُّ‬

‫اويل أَفضَ ُل‪.‬‬


‫ٰذلِ َك َمتْ َج ُر‪ 3‬زَميلـي‪ ،4‬لَـ ُه َرَس ُ‬ ‫اويل أَفضَ َل ِمن ٰه ِذ ِه‪.‬‬
‫أُري ُد َرَس َ‬

‫‪1‬ــ ِس ْعر‪ :‬قيمت «جمع‪ :‬أَ ْسعار» ‪2‬ــ نَوع َّية‪ :‬جنس ‪3‬ــ َم ْت َجر‪ :‬مغازه ‪4‬ــ زَميل‪ :‬همکار‬
‫‪10‬‬
‫يف َمت َج ِر زَميلِـ ِه ‪...‬‬

‫صا َر الْ َمبلَ ُغ ِمئَتَ ِني َو ث َالث َني أَل َْف تومان‪.‬‬ ‫َرجا ًء‪ ،‬أَ ْع ِطني ِرِسواالً ِمن ٰهذَا ال َّنو ِع َو ‪...‬‬
‫فيض‪ِ 1‬مئَتَ ِني َو ِع ْرْشي َن أَلْفاً‪.‬‬
‫أَ ْعطيني بَع َد التَّ ْخ ِ‬ ‫کَم صا َر الْ َمبلَغُ؟‬

‫‪1‬ــ تَخْفيض‪ :‬تخفيف‬


‫‪11‬‬
‫اَل َّتـامريـن‬ ‫‪‬‬
‫ِ‬
‫وضيحات ال ّتال َي َة؟‬ ‫رس ت ِ‬
‫ُناس ُب ال َّت‬ ‫اَل َّتمري ُن ْاأْلَ َّو ُل‪ :‬أَ ُّي کَلِ َم ٍة ِم ْن کَلِ ِ‬
‫امت ُمع َج ِم الدَّ ِ‬

‫‪......................................‬‬ ‫‪1‬ــ َج َعلَ ُه َحراماً‪:‬‬


‫ ‬
‫‪......................................‬‬ ‫‪2‬ــ اَلَّذي ل َ‬
‫َيس َح ّياً‪ :‬‬
‫‪......................................‬‬ ‫ُّنـوب الْکَـبـيـ َرةُ‪:‬‬
‫ ‬ ‫‪3‬ــ ا َلـذ ُ‬
‫‪......................................‬‬ ‫‪4‬ــ اَلَّذي يَ ْق َب ُل التَّوبَ َة َعن ِعبا ِد ِه‪:‬‬
‫ ‬
‫‪......................................‬‬ ‫‪5‬ــ تَسم َي ُة ْاآْل َخري َن ب ِْاأْلَسما ِء الْقَبي َح ِة‪:‬‬
‫‪......................................‬‬ ‫ ‬ ‫‪6‬ــ َذکَ َر ما ال يَ ْر ٰ‬
‫ضی ِب ِه ْاآْل َخرو َن في غيا ِبهِم‪:‬‬

‫طلوب ِمنكَ ‪.‬‬ ‫َ‬


‫حاديث ال َّن َبويَّ َة‪ ،‬ثُ َّم َع ِّي ِ‬
‫ـن الْ َم َ‬ ‫اَل َّتمري ُن الثّانـي‪ :‬تَ ْرجِ ْم ٰه ِذ ِه ْاأْلَ‬

‫ّ‬ ‫ُ‬ ‫ْ ُ ُ‬
‫ُ‬ ‫ُ ْ‬
‫ين‪( .‬اَلْ ُمبتَ َدأَ َو الْ َخ َبـ َر)‬
‫‪1‬ــ حسن الخل ِق نِصف الد ِ‬
‫‪...........................................................................................................................................‬‬
‫َ ‪ُ ْ َ 2 َ َّ َ ُ ُ ُ ُ 1‬‬
‫سـاء خلقـه عذب نف َسـه‪( .‬اَلْم َ‬ ‫‪2‬ــ َم ْ‬
‫فعول)‬ ‫َ‬ ‫ــن‬
‫‪...........................................................................................................................................‬‬
‫َ َ ّ ْ ُ ُ‬ ‫َ ّ ٰ ُ َّ َ َ َّ ْ َ ‪ْ َ 3‬‬
‫ْماضي َو ِف ْع َل ْاأْلَمرِ)‬
‫َ‬ ‫ل‬ ‫ا‬ ‫عل‬
‫َ‬ ‫ِ‬
‫ف‬ ‫ْ‬ ‫ل‬‫َ‬ ‫ا‬ ‫(‬ ‫قي‪.‬‬ ‫ل‬‫خ‬ ‫ن‬ ‫س‬‫ِ‬ ‫ـح‬ ‫ف‬ ‫قي‪،‬‬ ‫‪3‬ــ اللهم کما حسنت خل‬
‫‪...........................................................................................................................................‬‬
‫ْ ُ ُ ْ َ‬ ‫ْ‬ ‫َ َ َ ٌ َ ََ‬
‫ميزان ِم َن الخل ِق الح َس ِن‪ ( .‬اِ ْس َم التَّفضيلِ َو الْجا َّر َو الْ َمجرو َر)‬
‫‪4‬‬
‫ِ‬ ‫ال‬ ‫ـي‬ ‫ف‬
‫ِ‬ ‫ل‬ ‫‪4‬ــ ليس شيء أثق‬
‫‪...........................................................................................................................................‬‬

‫‪1‬ــ سا َء‪ :‬بد شد ‪2‬ــ َع َّذ َب‪ :‬عذاب داد ‪3‬ــ َح َّس ْن َت‪ :‬نيکو گردانيدی ‪4‬ــ ميزان‪ :‬ترازو (ترازوی اعامل)‬

‫‪12‬‬
‫اَل َّتمري ُن الثّالِ ُث‪ :‬تَ ْرجِ ِم ْاأْلَ َ‬
‫فعال َو الْ َمصا ِد َر ال ّتال َي َة‪.‬‬

‫اَلْ َم ْص َدر‬ ‫ا َ ْأْلَ ْم ُر َو ال َّن ْه ُي‬ ‫اَلْـ ُمضا ِر ُع َو الْ ُمستَق َب ُل‬ ‫اَلْاميض‬

‫إ ْحسان‪ :‬نيکی کردن‬ ‫أَ ْح ِس ْن‪........................... :‬‬ ‫يُ ْح ِس ُن‪ :‬نيکی میکند‬ ‫قَ ْد أَ ْح َس َن‪...................... :‬‬

‫اِقْـتـِراب‪ :‬نزديک شدن‬ ‫ال ت َ ْقتَـرِبوا‪..................... :‬‬ ‫يَ ْقتَـرِبونَ‪........................ :‬‬ ‫اِقْتَـ َر َب‪ :‬نزديک شد‬

‫اِنْ ِکسار‪ :‬شکسته شدن‬ ‫ال تَ ْنک ِ ْ‬


‫َرِس‪ :‬شکسته نشو‬ ‫َسيَ ْنک ِ ُ‬
‫َرِس‪......................... :‬‬ ‫اِنْک َ َ‬
‫َرَس‪............................ :‬‬

‫اِ ْس ِتغفار‪......................... :‬‬ ‫اِ ْستَ ْغ ِف ْر‪ :‬آمرزش بخواه‬ ‫يَ ْستَ ْغ ِف ُر‪.......................... :‬‬ ‫اِ ْستَ ْغ َف َر‪ :‬آمرزش خواست‬

‫ُمسافَ َرة‪ :‬سفر کردن‬ ‫ال ت ُسا ِف ْر‪..................... :‬‬ ‫ال يُسا ِف ُر‪........................ :‬‬ ‫ما سافَ ْرتُ ‪ :‬سفر نکردم‬

‫ت َ َعلُّم‪ :‬ياد گرفنت‬ ‫ت َ َعلَّ ْم‪........................... :‬‬ ‫يَتَ َعلَّامنِ ‪ :‬ياد میگريند‬ ‫ت َ َعلَّ َم‪.............................. :‬‬

‫ت َبا ُدل‪ :‬عوض کردن‬ ‫ال تَـتَبا َدلوا‪ :‬عوض نکنيد‬ ‫‪......................‬‬ ‫تَـتَبا َدلونَ‪:‬‬ ‫ت َبا َدلْتُم‪......................... :‬‬

‫ت َ ْعليم‪ :‬آموزش دادن‬ ‫َعلِّــ ْم‪..................... :‬‬ ‫َس ْو َف يُ َعلِّ ُم‪.................. :‬‬ ‫قَ ْد َعلَّ َم‪ :‬آموزش داده است‬

‫‪13‬‬
‫ات الْ ِحساب َّي َة ال ّتال َي َة کَالْ ِمثالِ ‪:‬‬
‫اَل َّتمري ُن ال ّراب ُِع‪ :‬اُك ُت ِب الْ َع َمل ّي ِ‬

‫‪10+4 =14‬‬ ‫‪1‬ــ َعشَ َر ٌة زائِ ُد أَ ْربَ َع ٍة يُساوي أَ ْربَ َع َة َعشَ َر‪.‬‬

‫‪2‬ــ ِمئَ ٌة ت َقسي ٌم َعلَی اث ْ َنـيْنِ يُساوي َخ ْمسي َن‪.‬‬

‫‪3‬ــ ث َـمان َي ٌة في ث َالث َ ٍة يُساوي أَربَ َع ًة َو ِعشْ ري َن‪.‬‬

‫‪4‬ــ ِستَّ ٌة َو َسبعو َن نا ِق ُص أَ َح َد َعشَ َر يُساوي َخ ْم َس ًة َو ِستّيـ َن‪.‬‬

‫امت الْ ُملَ َّونَ ِة‪.‬‬


‫ابـي لِلْکَلِ ِ‬ ‫اَل َّتمري ُن الْخا ِم ُس‪َ :‬ع ِّي ِ‬
‫ـن الْ َم َح َّل ْاإْلعر َّ‬

‫لی َرسو ِلـــ ِه َو َعلَی ال ْ ُمؤ ِم َ‬ ‫َ ْ ََ ُ َ ََ ُ‬ ‫َ‬


‫نيـن﴾ اَلْ َفتْح‪26 :‬‬ ‫ـــه َع ٰ‬ ‫﴿فـأنـزل اهلل سکينت‬ ‫‪1‬ــ‬

‫کلّ ُف ُ َ ْ ً ّ ْ َ‬
‫اهلل نفسا إاّل ُوسعـها﴾ اَلْبَ َق َرة‪286 :‬‬
‫ُ َ‬
‫‪2‬ــ ﴿ال ي ِ‬

‫ْ َ ُ َّ ٌ‬ ‫ُ َ َ ٌ‬ ‫َ ُّ‬
‫السکوت ذهب َو الکالم فِضة‪َ .‬ر ُ‬
‫سول اللّٰ ِه‬ ‫‪3‬ــ‬

‫ََْ ُ ُ‬
‫هلل أنفعـهم ِلـ ِعبـا ِد ِه‪َ .‬ر ُ‬
‫َ‬ ‫َ َ ُّ‬
‫سول اللّٰ ِه‬ ‫هلل إلی ا ِ‬
‫أحب ِعبـا ِد ا ِ‬ ‫‪4‬ــ‬

‫َ َ ْ‬ ‫َْ ٌ‬ ‫َ َُ ْ‬
‫‪5‬ــ عداوة العاقِ ِل خيـر ِمن صداق ِة الجا ِه ِل‪ .‬أَم ُري الْ ُمؤ ِمن َني َع ٌّ‬
‫لـي‬

‫‪14‬‬
‫ـن ْاس َم الْفا ِعلِ ‪َ ،‬و ْاس َم‬
‫اکيب َوالْ ُج َم َل ال ّتال َي َة‪ ،‬ثُ َّم َع ِّي ِ‬ ‫السا ِد ُس‪ :‬تَ ْرجِ ِم َّ‬
‫الرَّت َ‬ ‫اَل َّتمري ُن ّ‬
‫الْ َمفعولِ ‪َ ،‬و ْاس َم الْ ُمبالَ َغ ِة‪َ ،‬و ْاس َم الْ َمکانِ ‪َ ،‬و ْاس َم ال َّتفضيلِ ‪.‬‬

‫َ‬ ‫َْ ْ‬ ‫َ ُّ ْ َ ْ‬
‫ب﴾‪ :‬ا َلشُّ َعراء‪28 :‬‬
‫﴿رب المش ِر ِق و المغ ِر ِ‬ ‫‪1‬ــ‬

‫‪..............................................................................................................................................‬‬

‫َّ َ َ َ َ ّ ُ ْ ُ‬
‫يـوب﴾ اَلْامئِدَة‪109 :‬‬
‫‪2‬ــ ﴿‪ ...‬إنـك أنت عـاّلم الغ ِ‬

‫‪................................................................................................................................................‬‬

‫َ َ َ ُْ َ ُ َ‬ ‫َ ْ‬ ‫َ َ‬ ‫ٰ‬ ‫ْ َ َ‬ ‫َ ْ َََ‬
‫الرح ٰم ُن َو صدق الم ْرسلون﴾ يس‪52 :‬‬
‫‪3‬ــ ﴿‪ ...‬من بعثنا ِمن م ْرق ِدنا هذا ما َوعد ّ‬

‫‪................................................................................................................................................‬‬

‫حس َ‬ ‫َ ْ ُ ُّ ْ ُ ْ‬
‫نیـن‪:‬‬ ‫‪4‬ــ یا من ی ِحب الم ِ‬

‫‪..............................................................................................................................................‬‬

‫احـميـن‪َ:‬‬ ‫ّ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫ْ‬ ‫َ‬


‫‪5‬ــ يا أرحم الر ِ‬

‫‪..............................................................................................................................................‬‬

‫عيوب‪:‬‬ ‫َ ُّ َ‬
‫‪6‬ــ يا ساتِر ک ِل م ٍ‬

‫‪..............................................................................................................................................‬‬

‫َ ّ َ ُّ‬
‫ ‬
‫نوب‪:‬‬
‫‪7‬ــ يا غفار الذ ِ‬

‫‪..............................................................................................................................................‬‬

‫‪15‬‬
‫ـن الْكَلِ َم َة الْغَري َب َة يف ك ُِّل َمجمو َع ٍة‪.‬‬
‫الساب ُِع‪َ :‬ع ِّي ِ‬
‫اَل َّتمري ُن ّ‬

‫َم ْيت ‪‬‬ ‫لَـ ْيــل ‪‬‬ ‫َمسـاء ‪‬‬ ‫‪1‬ــ َصبـاح ‪‬‬

‫إث ْـم ‪‬‬ ‫فُسوق ‪‬‬ ‫لَـ ْحـم ‪‬‬ ‫‪2‬ــ ُع ْجب ‪‬‬

‫أَ ْوالد ‪‬‬ ‫رِجـال ‪‬‬ ‫نِسـاء ‪‬‬ ‫‪3‬ــ كَبائِـر ‪‬‬

‫لَـ َمـ َز ‪‬‬ ‫سا َعـ َد ‪‬‬ ‫عـاب ‪‬‬


‫َ‬ ‫‪4‬ــ َس ِخـ َر ‪‬‬

‫أَ ْصلَح ‪‬‬ ‫أَ ْج َمـل ‪‬‬ ‫أَ ْح َسن ‪‬‬ ‫‪5‬ــ أَ ْح َمـر ‪‬‬

‫أَكْثَـر ‪‬‬ ‫أَبْ َيـض ‪‬‬ ‫أَ ْز َرق ‪‬‬ ‫‪6‬ــ أَ ْصفَـر ‪‬‬

‫اَل َّتمري ُن الثّا ِم ُن‪ :‬ضَ ْع ِفـي الْ َفراغِ كَلِ َم ًة ُم ِ‬


‫ناس َب ًة‪.‬‬

‫‪1‬ــ اِشْ تَـ َريْـنا ‪َ ...................‬و فَساتيـ َن بِـأَ ْسعا ٍر َر َ‬


‫خيص ٍة ِفـي الْ َمتْ َجرِ‪.‬‬
‫َسراويـل ‪ ‬أَشْ ـ ُهــرا ً ‪َ ‬موا ِق َـف ‪‬‬ ‫ ‬
‫‪2‬ــ َمن ‪ ...................‬الْ ُمؤ ِمنيـ َن فَـ َعلَي ِه أَ ْن يَ ْعتَ ِذ َر إلَيـهِم‪.‬‬
‫ْـتـاب ‪ ‬اِت ٰ‬
‫َّــقــی ‪َ ‬مـ َد َح ‪‬‬ ‫اِغ َ‬ ‫ ‬
‫‪3‬ــ َخ ْم َس ٌة و ِستّو َن نا ِق ُص ث َالث َ ٍة َو ِعشْ ری َن یُساوي ‪. ...................‬‬
‫اِث َنینِ و أَربَعی َن ‪ ‬اِث َنینِ َو َسبعی َن ‪ ‬أَربَ َع ًة و ِعشْ ری َن ‪‬‬ ‫ ‬
‫‪4‬ــ أَرا َد الْ ُمشتَـري ‪ِّ ...................‬‬
‫الس ْعـرِ‪.‬‬
‫نَوعـيَّـ َة ‪َ ‬مـتْــ َجـ َر ‪ ‬تَ ْخ َ‬
‫فيـض ‪‬‬ ‫ ‬

‫‪16‬‬
‫ـلـمـي ‪‬‬
‫ُّ‬ ‫ـحـث الْـ ِع‬
‫‪ ‬اَلْـ َب ُ‬
‫اِ ْستَ ْخر ِْج َخ ْم َس َة أَ ْسما ِء ت َفضيلٍ ِم ْن ُدعا ِء ِااِلفْ ِتتا ِح‪.‬‬
‫ك أَ َ‬
‫نت‬
‫َ ِّ َ َ َ َ ْ ُ َ َّ َ‬
‫واب بِـمنك‪ ،‬و أیقنت أن‬ ‫نت ُم َس ِّد ٌد ل َّ‬
‫لص‬ ‫ناء حِبَ ْمد َك َو أَ َ‬ ‫اَللّٰ ُه َّم إنّـي أَفتَت ُح اثلَّ َ‬
‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬
‫ْ‬ ‫َ‬ ‫َ‬
‫مْحة‪َ ،‬و أش ُّد ال ُمعاق َ‬ ‫ْ‬ ‫ْ‬ ‫ْ‬ ‫أَ ْر َ‬
‫انل ِق َم ِة‪،‬‬
‫انلاکل َو َّ‬ ‫بنی يف َم ْوضع َّ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬
‫الر َ‬
‫َّ‬ ‫َ‬
‫و‬ ‫و‬ ‫ف‬ ‫نی يف َم ْوضع ال َ‬
‫ع‬ ‫امِح َ‬‫ِ‬ ‫ّ‬
‫الر‬ ‫ُ‬
‫م‬ ‫ح‬
‫ِ‬ ‫ِ ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ ِ‬
‫َ‬ ‫َ ََْ‬
‫کربیا ِء و العظم ِة‪.‬‬
‫ْ‬
‫ال‬ ‫ع‬ ‫وض‬ ‫َ‬
‫م‬ ‫يف‬ ‫ین‬ ‫َو أَ ْع َظ ُم ال ْ ُمتَ َ‬
‫ج ِّرِّب َ‬
‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬

‫خدایا‪ ،‬من با سپاسگزاری از تو ستايشت را آغاز میکنم و تو با مهرورزیات رهنمون به را ِه درست‬


‫هستی‪ .‬باور کردم که تو در جايگا ِه گذشت و مهربانی مهربانترین مهربانانی و در جايگا ِه کیفر و‬
‫انتقام‪ ،‬سختترین کیفر دهندگانی و در جایگا ِه بزرگمنشی و بزرگواری‪ ،‬بزرگترین نريومندانی‪.‬‬
‫ب یا َر ُ‬ ‫میع م ْد َحتـي‪َ ،‬و أَج ْ‬ ‫ك‪ ،‬فَ ْ‬
‫ـاس َم ْع یا َس ُ‬ ‫ُ َ َ َ ْ ََ َ‬ ‫اَللّٰ ُه َّم أَذن ْ َ‬
‫حیم‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫تَل‬
‫ِ‬ ‫أ‬ ‫س‬ ‫م‬ ‫و‬ ‫ك‬ ‫ِ‬ ‫ئ‬ ‫اع‬‫د‬ ‫يف‬ ‫يل‬ ‫ت‬ ‫ِ‬
‫َْ‬ ‫َ ُ‬ ‫َ‬ ‫ْ ُ َ َ ْ َ َّ ْ‬ ‫ٰ‬ ‫ْ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َ ُ َ ْ‬ ‫َ َ ْ‬ ‫َد َ‬
‫عوتـي‪ ،‬و أقِل یا غفور عرْثتـي‪ ،‬فکـم یا إليه ِمن کرب ٍة قد فرجتـها‪ ،‬و همومٍ قد‬
‫َْ َ َ ْ‬ ‫َْ‬ ‫َ ََْ َ ْ ََ َْ‬ ‫َ َ َْ َ ْ ََ ْ‬ ‫َ ْ‬
‫رَشتـها‪َ ،‬و َحلق ِة بَال ٍء قد فککتَها!‬ ‫رْث ٍة قد أقلتَـها‪ ،‬و رمْح ٍة قد ن‬ ‫کشفتَـها‪ ،‬وع‬

‫خدایا‪ ،‬در فراخواندنت و در درخواست از خودت به من اجازه دادی‪ ،‬پس ای شنوا ستايشم را بشنو و‬
‫ای مهربان دعایم را برآورده كن و ای آمرزنده از لغزشم در گذر‪ ،‬ای خدای من‪ ،‬چه بسیار اندوههايی‬
‫که از آن گره گشودی و غمهايی که از من برداشتی و لغزشی که از آن در گذشتی و چه بسيار مهربانی‬
‫که آن را گسرتدی و زنجیر باليی که آن را گشودی‪.‬‬
‫َ َ َ َ َ َ ِّ َ َ َ َ َ َ َ‬ ‫یلَع ُحُمَ َّمد َعبْد َك َو َ‬ ‫َ ّٰ ُ َّ َ ِّ َ‬
‫خریتِك ِم ْن‬ ‫بیبك و‬ ‫ح‬ ‫و‬ ‫ك‬ ‫فی‬ ‫ص‬ ‫و‬ ‫ك‬ ‫ن‬
‫ِ‬ ‫می‬‫أ‬ ‫و‬ ‫ك‬‫ِ‬ ‫ل‬‫سو‬‫ر‬ ‫ِ‬ ‫ٍ‬ ‫ٰ‬ ‫اللهم صل‬
‫ْ‬ ‫َ َْ َ َ َ َ ْ َ َ َ َ ََْ َ َ ََِ َ َْ َ َ‬ ‫ِّ‬ ‫َ ْ َ‬
‫رِس َك ‪َ ،‬و ُمبَل ِغ ِرساالتِك أفضل و أحسن و أمْجل و أکمل و أزیکٰ و أن ٰ‬
‫ـیم‬ ‫ك ‪َ ،‬و حا ِفظ ِّ‬
‫ِ ِ‬ ‫خل ِق‬
‫َّ‬ ‫َ‬ ‫ت َو تَ َر َّ ْ‬ ‫ْ‬ ‫َّ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫ْ‬ ‫َ‬ ‫َو أَط َ‬
‫ْ‬
‫ت َ ٰ‬
‫یلَع‬ ‫ت َو َسل ْم َ‬‫ت َو حَتَ َّننْ َ‬
‫مَّح َ‬ ‫بارک َ‬
‫یت َو َ‬ ‫ـر ما َصل َ‬ ‫ین َو أکثَ َ‬‫یب َو أط َه َر َو أ ْس ٰ‬
‫َ ْ َ‬ ‫َ َ ُُ َ َ َْ َ َ َْ ْ َ َ َ َ‬ ‫َْ‬ ‫َ‬
‫رام ِة َعلیك ِم ْن خل ِقك‪.‬‬ ‫أ َح ٍد ِم ْن ِعبا ِد َك َو أنبیائِك و رس ِلك و ِصفوتِك و أه ِل الک‬

‫خدایا‪ ،‬درود بفرست بر مح ّمد‪ :‬بندهات‪ ،‬فرستادهات‪ ،‬امانتدارت‪ ،‬برگزيدهات‪ ،‬يارت‪ ،‬بهرتين آفريدهات‪،‬‬
‫نگاهدا ِر رازت‪ ،‬رسانندۀ پيامهايت‪[ .‬درودی که] برترین‪ ،‬بهرتین‪ ،‬زيباترين‪ ،‬كاملترين‪ ،‬پاکترين‪،‬‬
‫بالندهترين‪ ،‬خوبترين‪ ،‬پاكيزهترين‪ ،‬بلندترين و بيشرتين درودی باشد که فرستادهای و برکت دادهای و‬
‫مهربانی كردهای و مهر ورزیدهای و سالم دادهای بر یکی از بندگان و پیامربان و فرستادگان و برگزیدگانت‬
‫و اهل بخشش از آفریدگانت‪.‬‬
‫‪17‬‬
‫ـم﴾‬
‫‪2‬‬
‫َ َّ َ ْ َ َ‬
‫ي‬ ‫ُ ا ـن‬
‫ـ‬ ‫ـ‬ ‫ّ‬
‫ث‬ ‫ل‬ ‫ا‬ ‫س‬‫ر‬‫ْ‬ ‫دَّ‬‫ل‬

‫ْ َ ْ َ َ ُّ َ ْ َ ْ َ ُ َّ‬
‫َ‬

‫﴿ ِاقـرأ و ربـك اأْلکـرم * الـذي عـلـم بِـالقـل ِ‬


‫اَلْ َعلَق‪ 3 :‬و ‪4‬‬
‫ا‬

‫خبوان که پرورداگرت گرایم¬ترين است‪ ،‬همو که با قلم ياد داد‪.‬‬


‫اَلدَّ ْر ُس الثّانـي‬
‫رَض الْ ُم َعل ِِّم‬
‫يف َم ْح َ ِ‬

‫َالم ُم َد ِّر ِس الْکيميا ِء‪َ ،‬و کا َن بَي َنـ ُهم طالِ ٌب‬ ‫ِفـي ال ِْح َّص ِة ْاأْلُ ٰ‬
‫ولی کا َن الط ُّّاّل ُب يَ ْستَ ِمعو َن ٰ‬
‫إلی ک ِ‬
‫ِـسلوکِـ ِه‪ ،‬يَلتَ ِف ُت تا َر ًة إلَی الْ َورا ِء َو يَتَ َکلَّ ُم َم َع الَّذي‬ ‫َليل ْاأْلَ َد ِب‪ ،‬يَ ُ ُّ‬
‫رُض الط ُّّاّل َب ب ُ‬ ‫ُمشا ِغ ٌب ق ُ‬

‫الس ّبو َر ِة؛ َو ِفـي‬


‫َخلْفَـ ُه َو تا َر ًة يَ ْه ِم ُس إلَی الَّذي يَ ْجلِ ُس َج ْن َبـ ُه ح َني يَ ْکتُ ُب الْ ُم َعلِّ ُم َعلَی َّ‬
‫ال ِْح َّص ِة الثّان َي ِة کا َن الطّالِ ُب يَسأَ ُل ُم َعلِّ َم ِعل ِْم ْاأْلَحيا ِء ت َ َع ُّنتاً؛ َو ِفـي ال ِْح َّص ِة الثّالِثَـ ِة کا َن يَتَ َکلَّ ُم‬
‫َم َع زَميلٍ ِمثْلِـ ِه َو يَض َح ُك؛ فَـ َن َص َحـ ُه الْ ُم َعلِّ ُم َو َ‬
‫قال‪َ :‬م ْن ال يَ ْستَ ِم ْع إلَی ال َّد ِ‬
‫رس َج ِّيدا ً يَ ْر ُس ْب‬

‫ِفـي ِااِل ْم ِتحانِ ‪َ .‬ولٰ ِک َّن الطّالِ َب ْاستَ َم َّر َع ٰ‬


‫لی ُسلوکِ ِه‪.‬‬

‫‪20‬‬
‫رَش َح لَ ُه الْقَض َّي َة َو‬ ‫إلی ُم َعل ِِّم ْاأْلَ َد ِب الْفار ِّ‬
‫ِيس َو َ َ‬ ‫ول ٰه ِذ ِه الْ ُمش ِکلَ ِة‪ ،‬فَ َذ َه َب ٰ‬
‫فَ َّک َر ِمهرا ُن َح َ‬

‫لی طَلَ ِب ِه‪َ ،‬و‬


‫حرَض الْ ُم َعل ِِّم»؛ فَواف ََق الْ ُم َعلِّ ُم َع ٰ‬ ‫قال‪ :‬أُ ِح ُّب أَ ْن أَکتُ َب إنشا ًء ت َ‬
‫َحت ُعنوانِ «يف َم َ ِ‬ ‫َ‬

‫هيد الثّاين» يُسا ِع ْد َك َع ٰ‬


‫لی‬ ‫يل «الشَّ ِ‬ ‫تاب « ُم ْن َيـ ِة الْ ُم ِ‬
‫ريد» لِـ َزينِ الدّينِ الْعا ِم ِّ‬ ‫قال لَ ُه‪ :‬إ ْن ت ُطا ِل ْع کِ َ‬
‫َ‬

‫کِتابَ ِة إنشائِ َك؛ ث ُ َّم کَتَ َب مهرا ُن إنشا َء ُه َو أَعطا ُه لِـ ُم َعلِّ ِمـ ِه‪ .‬ف َ‬
‫َقال الْ ُم َعلِّ ُم لَ ُه‪:‬‬
‫إ ْن ت َ ْق َرأْ إنشا َء َك أَما َم الط ُّّاّل ِب ف ََس َ‬
‫وف يَـتَـ َنـ َّبـ ُه زَميل َُك الْ ُمشا ِغ ُب‪.‬‬
‫َو هذا ِق ْس ٌم ِمن ن َِّص إنشائِـ ِه‪:‬‬

‫الرَّتب َي ِة َو التَّ ِ‬
‫عليم‪ ،‬يَرتَ ِب ُط بَعضُ ها بِالْ ُم َعلِّ ِم‪َ ،‬و‬ ‫‪ ...‬أَل ََّف َع َد ٌد ِم َن الْ ُعلَام ِء کُتُباً يف َم ِ‬
‫جاالت َّ‬
‫آداب‪َ ،‬من يَلْتَ ِز ْم بِـها يَن َج ْح؛ أَ َه ُّمـها‪:‬‬ ‫ْاأْلُ ٰ‬
‫خری بِـالْ ُمتَ َعلِّ ِم؛ َو لِلطّالِ ِب يف َم َ ِ‬
‫حرَض الْ ُم َعلِّ ِم ٌ‬
‫عيص أَوا ِم َر الْ ُم َعلِّ ِم‪.‬‬
‫أَ ْن ال يَ َ‬ ‫‪1‬‬

‫ناب َعن کَال ٍم في ِه إسا َء ٌة لِ ْـأْلَ َد ِب‪.‬‬


‫ا َ ِاِل ْج ِت ُ‬ ‫‪2‬‬

‫أَ ْن ال يَ ْه ُر َب ِمن أَدا ِء الْواج ِ‬


‫ِبـات الْ َمد َرس َّيـ ِة‪.‬‬ ‫‪3‬‬

‫َع َد ُم ال َّنـو ِم ِفـي َّ‬


‫الص ِّـف‪ِ ،‬عن َدمـا يُ َد ِّر ُس الْ ُم َعلِّ ُم‪.‬‬ ‫‪4‬‬

‫أَ ْن ال يَتَ َکلَّ َم َم َع َغريِ ِه ِم َن الط ُّّاّل ِب ِعن َدما يُ َد ِّر ُس الْ ُم َعلِّ ُم‪.‬‬ ‫‪5‬‬

‫أَ ْن ال يَقطَ َع کَال َمـ ُه‪َ ،‬و ال يَ ْس ِبقَـ ُه بِـالْکَال ِم‪َ ،‬و يَ ْص ِ َرِب َحتّ ٰی يَ ْف ُر َغ ِم َن الْکَال ِم‪.‬‬ ‫‪6‬‬

‫ـرَضو َر ٍة‪.‬‬ ‫لوس أَما َمـ ُه ِبأَ َد ٍب‪َ ،‬و ِااِل ْس ِتام ُع إلَي ِه ب ِِدقَّ ٍة َو َع َد ُم ِااِللْ ِت ِ‬
‫فات إلَی الْ َورا ِء ّإاّل لِ َ‬ ‫اَلْ ُج ُ‬ ‫‪7‬‬

‫‪21‬‬
‫ل َّاّم َس ِم َع الطّالِ ُب الْ ُمشا ِغ ُب إنشا َء مهران‪َ ،‬خج َِل َو ن َِد َم َع ٰ‬
‫لی ُسلوکِـ ِه ِفـي َّ‬
‫الص ِّف‪.‬‬

‫وقي َعنِ الْ ُم َعلِّ ِم‪:‬‬ ‫قال الشّ ا ِع ُر الْ ِم ُّ‬


‫رصي أح َمد شَ ّ‬ ‫َ‬

‫کا َد الْ ُم َعـلِّـ ُم أَ ْن يَکو َن َرسوال‬ ‫قُــ ْم لِـلْـ ُمـ َعـلِّـ ِم َوفِّـ ِه التَّ ْبجيــال‬

‫يَ ْبني َو يُ ْن ِش ُئ أَنفُساً َو ُعقوال‬ ‫رش َف أَ ْو أَ َج َّل ِم َن الَّذي‬


‫أَ َعلِ ْم َت أَ َ‬

‫ِعل ُْم ْاأْلَحيا ِء ‪ :‬زيستشناسی‬ ‫السؤالِ ‪ :‬پرسیدن به‬ ‫تَ َع ُّنت ِفي ُّ‬ ‫أَ َج ّـل ‪ :‬گرانقدرتر‬
‫َفکَّ َر ‪ :‬انديشيد (مضارع‪ :‬يُ َف ِّک ُر)‬ ‫اِرتَ َب َط ‪ :‬ارتباط داشت (مضارع‪ :‬يَ ْرت َ ِبطُ) منظور به سختی و لغزش انداخنت‬
‫ق ُْم ‪ :‬برخيز ‪( ‬قا َم‪ ،‬يَقو ُم)‬ ‫اِ ْس َت َم َع ‪ :‬گوش فرا داد (مضارع‪ :‬يَ ْستَ ِم ُع) تَ َن َّبهَ ‪ :‬آگاه شد‬
‫کا َد ‪ :‬نزديک بود که (مضارع‪ :‬يَکا ُد)‬ ‫(مضارع‪ :‬يَتَ َن َّب ُه) = اِنْتَ َب َه‬ ‫اِلْ َت َز َم ‪ :‬پايبند شد (مضارع‪ :‬يَلْتَ ِز ُم)‬
‫َمجـال‪ :‬زمينه‬ ‫ِح َّصة ‪ :‬زنگ درسی‪ ،‬قسمت‬ ‫اِلْ ِتفات ‪ :‬روی برگرداندن‬
‫ُمشا ِغب ‪ :‬شلوغکننده و اخاللگر‬ ‫خَجِ َل ‪ :‬رشمنده شد (مضارع‪ :‬يَ ْخ َج ُل)‬ ‫َت ‪ :‬روی برگــردانْـد‬ ‫اِ ْل َتف َ‬
‫واف ََق ‪ :‬موافقتکرد (مضارع‪ :‬يُوا ِف ُق)‬ ‫َس َب َق ‪ :‬پيشی گرفت (مضارع‪ :‬يَ ْسب ُِق)‬ ‫(مضــارع‪ :‬يَلْتَ ِف ُت)‬
‫ّـی ‪ :‬کاملکرد (مضارع‪ :‬يُ َوفّـي)‬ ‫َوف ٰ‬ ‫َس ّبو َرة ‪ :‬تختهسياه‬ ‫ف ‪ :‬نگاشت (مضارع‪ :‬يُ َؤل ُِّف)‬ ‫َألَّ َ‬
‫بجيل‪ :‬احرتامش را کامل بهجا‬ ‫« َوفِّـ ِه التَّ َ‬ ‫ُسلوك ‪ :‬رفتار‬ ‫أَنْشَ أَ ‪ :‬ساخت (مضارع‪ :‬يُ ْن ِش ُئ)‬
‫بياور‪».‬‬ ‫ضَ ـ َّر ‪ :‬زيان رسانْد (مضارع‪ :‬يَضُ ـ ُّر)‬ ‫تا َر ًة ‪ :‬يک بار = َم َّر ًة‬
‫َه َم َس ‪ :‬آهسته سخن گفت‬ ‫صی ‪ :‬رسپيچی کرد (مضارع‪ :‬يَ ْعيص)‬ ‫َع ٰ‬ ‫تَ ْبجيل ‪ :‬بزرگداشت‬
‫(مضارع‪ :‬يَ ْه ِم ُس)‬

‫‪22‬‬
‫اُک ُت ْب َجواباً َقصيـراً‪َ ،‬ح َس َب ن َِّص الدَّ ِ‬
‫رس‪.‬‬

‫إلی َمن َذ َه َب ِمهرانُ؟‬


‫‪1‬ــ ٰ‬
‫‪........................................................................................................................‬‬
‫لوس أَما َم الْ ُم َعل ِِّم؟‬
‫ِب الْ ُج ُ‬
‫َيف يَج ُ‬
‫‪2‬ــ ک َ‬
‫‪........................................................................................................................‬‬
‫َيف کان َْت أَ ُ‬
‫خالق الطّالِ ِب الَّذي کا َن يَلْتَ ِف ُت إلَی الْ َورا ِء؟‬ ‫‪3‬ــ ک َ‬
‫‪........................................................................................................................‬‬
‫تاب الَّذي قَ َرأَ ُه ِمهرا ُن في َمجا ِل التَّرب َيـ ِة َو التَّعلي ِم؟‬
‫‪4‬ــ َما ْاس ُم الْ ِک ِ‬
‫‪........................................................................................................................‬‬
‫‪5‬ــ فـي أَ ِّي ِح َّص ٍة کا َن الط ُّّاّل ُب يَ ْستَ ِمعو َن ٰ‬
‫إلی کَال ِم أُستا ِذ الْکيميا ِء؟‬
‫‪........................................................................................................................‬‬

‫‪23‬‬
‫اِعـلَـمـوا‬

‫لوب الشَّ ْر ِط َو أَ َدواتُهُ‬


‫أُ ْس ُ‬
‫مهمترين ادوات شرط عبارتاند از‪َ « :‬م ْن‪ ،‬ما و إنْ»‪ .‬معموالً اين ادوات بر سر عبارتی‬
‫میآيند که دو فعل دارد‪ ،‬فعل ا ّول‪ ،‬فعل شرط و فعل دوم‪ ،‬جواب شرط نام دارد‪.‬‬
‫اين ادوات در معنای فعل و جواب شرط تغييراتی را ايجاد میکنند؛ مثال‪:‬‬
‫‪1‬‬
‫ــســلَــ ْم ِم َن الْ َخطَأِ غالِباً‪.‬‬
‫َمـــــــ ْن يُــفَــکِّــ ْر قَ ْب َل الْکَال ِم‪ ،‬يَ ْ‬
‫جواب شرط‬ ‫ادات شرط فعل شرط‬
‫إ ْن ت َـحـتَـرِمـوا ْاآْل َخـريـ َن‪ ،‬تَــكْـتَ ِ‬
‫ــسـبـوا ُح َّبـ ُهم‪.‬‬
‫جواب شرط‬ ‫ادات شرط فعل شرط‬

‫گاهی نيز جواب شرط به صورت جملۀ اسم ّيه است؛ مثال‪:‬‬
‫َ َ َ ْ ُ ُ‬
‫‪3‬‬ ‫ْ َ َ َ َّ ْ ‪َ َ 2‬‬ ‫َ َ‬
‫هلل فـهـو حسبـه ﴾ ا َلطَّالق‪3 :‬‬
‫﴿و مــــن يـتـوکـل علی ا ِ‬
‫جواب شرط‬ ‫ادات شرط فعل شرط‬

‫وقتی ادوات شرط بر سر جملهای بيايد که فعل شرط و جواب آن ماضی باشد‪،‬‬
‫میتوانيم فعل شرط را مضارع التزامی و جواب آن را مضارع اِخباری ترجمه کنيم‪.‬‬
‫َالم‪ ،‬ق ََّل َخطَ ُؤ ُه‪.‬‬
‫َمن فَ َّک َر قَبْ َل الْک ِ‬
‫هرکس پيش از سخن گفتن بينديشد‪ ،‬خطايش کم میشود‪.‬‬
‫هرکس پيش از سخن گفتن اندیشید‪ ،‬خطايش کم شد‪.‬‬

‫رشط « َم ْن» ‪« ،‬ما» و «إنْ» در شکل ظاهریِ فعل رشط و جواب رشط (هنگامی که مضارع هستند)‪،‬‬ ‫‪1‬ــ معموالً ادوات ِ‬
‫تغيرياتی را انجام میدهند‪ .‬با اين تغيريات در پايۀ نهم در فعل نهی آشنا شده بوديد‪ .‬اين کلامت‪ ،‬نشانۀ انتهای فعلهای‬
‫«يَف َع ُل‪ ،‬ت َف َع ُل‪ ،‬أَف َع ُل و نَف َع ُل» را تغيري میدهند‪ ...«  .‬يَف َعلْ ‪ ... ،‬تَف َعلْ ‪ ... ،‬أَف َع ْل و ‪ ...‬نَف َع ْل» و حرف نون را در انتهای‬
‫فعلهای «يَف َعلونَ‪ ،‬يَف َعالنِ ‪ ،‬تَف َعالنِ ‪ ،‬ت َف َعلو َن و ت َف َعليـ َن» حذف میکنند‪ .‬اين حروف در شکلِ ظاه ِر دو فعلِ جمع مؤنّث‬
‫«يَف َعلْ َن» و «ت َف َعلْ َن» هيچ تغيريی ايجاد نـمیکنند‪.‬‬
‫‪3‬ــ َح ْسب‪ :‬بس‪ ،‬کافی‬ ‫‪2‬ــ يَ َت َوک َّْل‪ :‬توکّل کند‬
‫‪24‬‬
‫و هرگاه فعل شرط مضارع باشد‪ ،‬به صورت مضارع التزامی ترجمه میشود‪.‬‬

‫« َم ْن‪ :‬هرکس» مثال‪:‬‬


‫إلی َه َد ِفـ ِه‪.‬‬
‫َم ْن يُحا ِو ْل کَثيـرا ً‪ ،‬يَ ِص ْل ٰ‬
‫هرکس بسيار تالش کند‪ ،‬به هدفش میرسد‪.‬‬

‫«ما‪ :‬هرچه» مثال‪:‬‬


‫ما تَ ْز َر ْع ِفي ال ُّدنيا‪ ،‬ت َ ْح ُص ْد ِفي ْاآْل ِخ َر ِة‪.‬‬
‫هرچه در دنيا بکاری‪ ،‬در آخرت درو میکنی‪.‬‬
‫ات‪َ ،‬و َج ْدت َـها ذَخي َر ًة ِآِل ِخ َرت َِك‪.‬‬ ‫ما ف َعل َْت ِم َن الْ َخير ِ‬
‫هرچه از کارهای نيک انجام بدهی‪ ،‬آنها را اندوختهای برای آخرتت میيابی‪.‬‬

‫«إِ ْن‪ :‬اگر» مثال‪:‬‬


‫إ ْن ت َ ْز َر ْع َخ ْيـرا ً‪ ،‬ت َ ْح ُص ْد ُسرورا ً‪.‬‬
‫اگر نيکی بکاری‪ ،‬شادی درو میکنی‪.‬‬

‫إ ْن َص َب ْرتَ ‪َ ،‬ح َصل َْت َعلَی ال َّنجا ِح في حياتِ َـك‪.‬‬


‫اگر صبر کنی‪ ،‬در زندگیات موفق ّيت به دست میآوری‪.‬‬

‫«إذا‪ :‬هرگاه‪ ،‬اگر»؛ نيز معنای شرط دارد؛ مثال‪:‬‬


‫إذَا ا ْجتَ َهدْتَ ‪ ،‬نَ َج ْح َت‪.‬‬
‫هرگاه (اگر) تالش کنی‪ ،‬موفّق میشوی‪.‬‬

‫‪25‬‬
‫عل الشَّ ِ‬
‫رط‪َ ،‬و جوابَهُ ‪.‬‬ ‫اِ ْخ َت ِب ْر نَف َْسكَ ‪ :‬تَ ْرجِ ْم ما یَلي‪ ،1‬ثُ َّم َع ِّي ْن أَدا َة الشَّ ِ‬
‫رط َو ِف َ‬

‫َ‬ ‫ُ‬ ‫ْ َْ َ‬ ‫ُ‬ ‫َ َُ ّ ‪ُ َ 2‬‬


‫هلل﴾ اَلْ َب َق َرة‪110 :‬‬
‫ـجـدوه ِعند ا ِ‬
‫ـر ت ِ‬
‫﴿و ما تق ِدموا ِأِلنف ِسـكم ِمن خي ٍ‬ ‫‪1‬‬

‫‪...........................................................................................................................................‬‬

‫َ َ ْ ُ ْ ُ َ ُ َ َّ ْ ‪ُ َ َ 3‬‬ ‫ْ َْ ُ ُ‬
‫﴿إن تنصروا اهلل ينصرکم و يثبت أقدامکم﴾ ُم َح َّمد‪7 :‬‬ ‫‪2‬‬

‫‪...........................................................................................................................................‬‬
‫ً‪5‬‬
‫َ‬ ‫َ‬ ‫َ َ ُ ُ‪ْ 4‬‬ ‫َ‬
‫‪﴿ 3‬و إذا خاطبـهم الجا ِهلون قالوا سالما ﴾ اَلْفُرقان‪63 :‬‬

‫‪...........................................................................................................................................‬‬

‫إ ْن تَز َر ُعوا الْ ُعدوانَ‪ ،‬تَ ْح ُص ُدوا الْ ُخسرانَ‪.‬‬ ‫‪4‬‬

‫‪...........................................................................................................................................‬‬
‫‪1‬ــ ما یَلي‪ :‬آنچه میآید ‪2‬ــ ما تُقَدِّ موا‪ :‬هرچه را از پيش بفرستيد ‪3‬ــ يُ َث ِّبت‪ :‬استوار میسازد‬
‫‪4‬ــ خاطَ َب‪ :‬خطاب کرد ‪5‬ــ َسالم‪ :‬سخن آرام‬

‫‪26‬‬
‫اَل َّتـامريـن‬ ‫‪‬‬
‫ب الْ َحقيق ِة‪  .‬‬
‫الصحي َح ِة َح َس َ‬
‫الصحي َح َة َو َغ َري َّ‬ ‫اَل َّت ْمري ُن ْاأْلَ َّو ُل‪َ :‬ع ِّي ِ‬
‫ـن الْ ُجملَ َة َّ‬
‫‪............................‬‬ ‫عب ِب َه َد ِف إيجا ِد َمشَ َّق ٍة لِلْ َمسؤو ِل‪.‬‬
‫َرح ُسؤا ٍل َص ٍ‬
‫‪1‬ــ ا َلتَّ َع ُّن ُت ط ُ‬
‫‪............................‬‬ ‫ ‬
‫ناصـرِ‪.‬‬ ‫‪2‬ــ ِعلْ ُم ْاأْلَحيـا ِء ِعلْ ُم ُمطالَ َعـ ِة َخ ِّ‬
‫واص الْ َع ِ‬
‫‪............................‬‬ ‫ ‬
‫خصيـنِ ‪.‬‬ ‫‪3‬ــ ا َ ِاِللْ ِتفاتُ ه َو کَال ٌم َخ ٌّ‬
‫ـفـي بَ ْيـ َن شَ َ‬
‫‪............................‬‬ ‫ ‬‫َوح أَما َم الط ُّّاّل ِب يُ ْکتَ ُب َعلَيـ ِه‪.‬‬ ‫‪4‬ــ ا َّ‬
‫َلس ّبو َر ُة ل ٌ‬

‫طلوب ِمنكَ ‪.‬‬ ‫َ‬


‫حاديث‪ ،‬ثُ َّم َعنِّيِّ ِ الْ َم َ‬‫اَل َّتمري ُنالثّانـي‪ :‬تَ ْرجِ ِم ْاآْليَ َة َو ْاأْلَ‬

‫َ‬
‫اهلل به ع ٌ‬ ‫َ َّ‬
‫﴿و ¬ما تنفقوا ِمن خيـر فـإن َ‬ ‫ْ َْ‬
‫‪1‬ــ َ‬ ‫ُْ‬
‫(اَلْ َمجرو َر ِب َح ِ‬
‫رف َج ٍّر)‬ ‫‬ ‫ليم﴾ اَلْ َب َق َرة‪273 :‬‬ ‫ِِ‬ ‫ٍ ِ‬ ‫ِ‬
‫‪...........................................................................................................................................‬‬
‫ْ‬ ‫َ‬ ‫نق ُ‬‫َ ُ‬ ‫ً َ َ ُ َ ُ‪َ َ َ 1‬‬ ‫‪2‬ــ َمن َعلَّ َ‬
‫(اِ ْس َم الْفا ِعلِ )‬ ‫جر العا ِم ِل‪َ .‬ر ُ‬
‫سول اللّٰ ِه‬ ‫ِ‬ ‫أ‬ ‫ن‬ ‫م‬
‫ِ‬ ‫ص‬ ‫ي‬ ‫ال‬ ‫ه‬‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ب‬ ‫ل‬ ‫م‬
‫ِ‬ ‫ع‬ ‫ن‬ ‫م‬ ‫جر‬ ‫أ‬ ‫ه‬ ‫ل‬ ‫ف‬ ‫‪،‬‬ ‫لما‬ ‫ع‬
‫ِ‬ ‫م‬
‫‪...........................................................................................................................................‬‬
‫عداء ما َ‬ ‫َ ّ ُ َ‬
‫(اَلْ َج ْم َع الْ ُمک ََّس َر َو ُمف َر َد ُه)‬ ‫لـي ‬ ‫‪.‬‬
‫‪2‬‬
‫لوا‬ ‫ه‬ ‫ج‬ ‫ُ‬ ‫‪3‬ــ الناس أ‬
‫ٌّ‬ ‫ع‬
‫َ‬ ‫م‬
‫ُ‬ ‫ما‬ ‫إْلْ‬‫َ‬ ‫ا‬ ‫ِ‬
‫‪...........................................................................................................................................‬‬
‫ک ُ‬ ‫َ َّ ْ َ ْ ُ َ َ َ ْ َ‬
‫(اَلْفا ِع َل)‬ ‫الم‪ .‬اَإْلْ مام َعلـي ‬
‫ٌّ‬ ‫ُ‬ ‫‪4‬ــ إذا تـم العقل نقص ال‬
‫‪...........................................................................................................................................‬‬
‫َ َ َّ ً ‪3‬‬ ‫َ ْ ُ َ ٌّ َ ْ‬
‫(اَلْ ُمبتَ َدأَ َو الْ َخ َبـ َر)‬ ‫‬ ‫ـي و إن کان ميتـا ‪ .‬اَإْلْ ما ُم َع ٌّ‬
‫لـي‬ ‫‪5‬ــ العالِم ح‬
‫‪...........................................................................................................................................‬‬
‫ً ‪4‬‬
‫َ َ َ َ ُ َ َّ َ َ ْ ُ ْ َ َ‬ ‫ْ‬ ‫ُ َ‬
‫لـي ( اِ ْس َم الْ َمکانِ َو ْاس َم الْفا ِعلِ)‬‫ٌّ‬ ‫ع‬
‫َ‬ ‫م‬‫ُ‬ ‫ما‬ ‫إْلْ‬‫َ‬ ‫ا‬ ‫‪.‬‬ ‫میرا‬ ‫‪6‬ــ ق ْم ع ْن َمج ِل ِسك ِأِلبیك و معل ِمك ¬و إن کنت أ‬
‫‪...........................................................................................................................................‬‬

‫ُنت أَمرياً‪ :‬اگرچه فرمانده باشی‬


‫‪4‬ــ َو إنْ ک َ‬ ‫‪3‬ــ اَلْ َم ِّيت‪ُ :‬مرده‬ ‫‪2‬ــ َجه َِل‪ :‬ندانست‬ ‫‪1‬ــ ا َْأْلَ ْجر‪ :‬پاداش ‪ ،‬مزد‬

‫‪27‬‬
‫اَل َّتمري ُن الثّالِ ُث‪ :‬تَ ْرجِ ِم ْاأْلَ َ‬
‫فعال َو الْ َمصا ِد َر ال ّتال َي َة‪.‬‬

‫اَلْ َم ْص َدر‬ ‫ا َ ْأْلَ ْم ُر َو ال َّن ْه ُي‬ ‫اَلْـ ُمضا ِر ُع َو الْ ُمستَق َب ُل‬ ‫اَلْاميض‬

‫إنْقاذ‪ :‬نجات دادن‬ ‫أَنْ ِقذْ‪............................ :‬‬ ‫يُ ْن ِقذُ‪ :‬نجات میدهد‬ ‫قَ ْد أَنْ َقذَ‪...................... :‬‬

‫ال تَ ْبتَ ِع ْد‪ ....................... :‬اِبْ ِتعاد‪ :‬دور شدن‬ ‫ال يَ ْبتَ ِع ُد‪ :‬دور نـمیشود‬ ‫اِبْتَ َع َد‪.......................... :‬‬

‫اِن َْس َح َب‪ :‬عقبنشينی کرد َسيَ ْن َس ِح ُب‪ ..................... :‬ال ت َ ْن َس ِح ْب‪ .................. :‬اِن ِْسحاب‪ :‬عقبنشينیکردن‬

‫اِ ْس ِتخدام‪..................... :‬‬ ‫اِ ْستَ ْخ ِد ْم‪ :‬به کار بگري‬ ‫يَ ْستَ ْخ ِد ُم‪...................... :‬‬ ‫اِ ْستَ ْخ َد َم‪ :‬به کار گرفت‬

‫ُمجال ََسة‪...................... :‬‬ ‫يُجالِ ُس‪ :‬همنشينی میکند جالِ ْس‪........................ :‬‬ ‫جال ََس‪ :‬همنشينی کرد‬

‫ت َ َذکُّر‪ :‬به ياد آوردن‬ ‫ال تَتَ َذکَّ ْر‪.................... :‬‬ ‫يَتَ َذکَّ ُر‪........................... :‬‬ ‫ت َ َذکَّ َر‪ :‬به ياد آورد‬

‫ت َعايُش‪ :‬همزيستی کردن‬ ‫تَعايَ ْش‪ :‬همزيستی کن‬ ‫ت َعايَ َش‪ .......................... :‬يَتَعايَ ُش‪........................ :‬‬

‫ت َ ْحريم‪...................... :‬‬ ‫ال ت ُ َح ِّر ْم‪...................... :‬‬ ‫يُ َح ِّر ُم‪ :‬حرام میکند‬ ‫قَ ْد َح َّر َم‪ :‬حرام کرده است‬

‫‪28‬‬
‫اکيب يف َمکانِـ َها الْ ُم ِ‬
‫ناس ِب‪.‬‬ ‫اَل َّتمري ُن ال ّراب ُِع‪ :‬ضَ ْع ٰه ِذ ِه الْ ُج َم َل َو َّ‬
‫الرَّت َ‬

‫ٰهؤال ِء نا ِجحاتٌ ‪ٰ /‬هذانِ الْ ُم َک ِّيفانِ ‪ /‬تِل َْك ال ِْح َّص ُة‪ /‬أُولٰ ِئ َك ُم ْستَ ِمعونَ‪ٰ /‬هؤال ِء ُجنو ٌد ‪ /‬هاتانِ الْبِطاقَتانِ‬

‫مث ّن ٰی مؤ ّنث جمع مذ ّکر سالـم جمع مؤ ّنث سالـم جمع ّ‬


‫مکرّس‬ ‫مث ّن ٰی مذ ّکر‬ ‫مفرد مؤ ّنث‬

‫ات يف َمکانِـ َها الْ ُم ِ‬


‫ناس ِب‪) ≠ = ( .‬‬ ‫اَل َّتمري ُن الْخا ِم ُس‪ :‬ضَ عِ الْ ُم َرَتا ِد ِ‬
‫فات َو الْ ُم َتضا ّد ِ‬

‫ُو ّد ‪ /‬بَ ُع َد ‪ /‬ت َ َکلَّ َم ‪ /‬اِ ْجلِ ْس ‪ /‬نِهايَة ‪َ /‬عدا َوة ‪ /‬اِح ِترام ‪ /‬أَ ْحياء ‪َ /‬م َّر ًة ‪ /‬نَ َف َع ‪َ /‬ذنْب ‪َ /‬ه َر َب‬

‫ُح ّب = ‪....................‬‬ ‫تا َر ًة = ‪.......................‬‬ ‫َت ْبجيل = ‪...................‬‬ ‫إ ْثم = ‪......................‬‬

‫ُق ْم ≠ ‪........................‬‬ ‫دَنا ≠ ‪.........................‬‬ ‫أَ ْموات ≠ ‪...................‬‬ ‫َفـ َّر = ‪......................‬‬

‫َصدا َقة ≠ ‪...................‬‬ ‫َس َک َت ≠ ‪...................‬‬ ‫ِبدا َية ≠ ‪...................‬‬ ‫َضـ َّر ≠ ‪......................‬‬

‫‪29‬‬
‫الرَّش ِط‪َ ،‬وجوابَهُ ‪.‬‬
‫عل َّ‬ ‫السا ِد ُس‪ :‬أَکْ ِم ْل تَر َج َم َة ما یَلي‪ ،‬ثُ َّم َع ِّيـ ْن أَدا َة َّ‬
‫الرَّش ِط َو ِف َ‬ ‫اَل َّتمري ُن ّ‬
‫ََْْ ُ‬
‫﴿و ما تفعلـوا ِمن خـيـر يعلمـه ُ‬
‫‪1‬ــ َ‬‫ْ َ ْ‬ ‫ََْ‬
‫اهلل﴾ اَلْ َب َق َرة‪197 :‬‬ ‫ٍ‬
‫و آنچه را از کار نيک ‪ ، ....................................‬خدا آن را میداند‪( .‬از آن آگاه است‪).‬‬
‫ُ‬ ‫َ ُ‬ ‫ْ َ ْ َ ُْ َ ْ َ ُْ‬
‫سكم﴾ ا َ ْإْلرساء‪7 :‬‬
‫‪2‬ــ ﴿إن أحسنتم أحسنتم ِأِلنف ِ‬
‫اگر نيکی کنيد‪ ،‬به خودتان ‪. ....................................‬‬
‫ً‬ ‫ُ‬ ‫َ ْ َْ َ ُ‬
‫‪3‬ــ ﴿إن تتقوا َ‬ ‫ْ َ َّ ُ‬
‫اهلل يجعل لکم فرقانا ﴾ ا َ ْأْلَنفال‪29 :‬‬
‫‪1‬‬

‫اگر از خدا پروا کنيد‪ ،‬برايتان نيروی تشخيص حق از باطل ‪. ....................................‬‬


‫ْ َ َ ْ ُ ْ‬
‫ضبت‪ ،‬فـاسکت‪َ .‬ر ُ‬
‫َ‬
‫سول اللّٰ ِه‬ ‫‪4‬ــ إذا غ ِ‬
‫هرگاه خشمگین شدی‪. .................................... ،‬‬
‫َ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َ ْ َ ََ‬
‫ـر ِه‪ .‬اَإْلْ ما ُم َع ٌّ‬
‫لـي‬ ‫‪5‬ــ من سأل في ِصغ ِر ِه‪ ،‬أجاب في ِکب ِ‬
‫هرکس در خردسالیاش بپرسد‪ ،‬در بزرگسالیاش ‪. ....................................‬‬

‫ناس َب‪« .‬کَلِ َم ٌة ِ‬


‫واح َد ٌة زائِ َدةٌ»‬ ‫الساب ُِع‪ :‬ضَ ْع ِفـي الدّ ائِ َر ِة الْ َعدَ َد الْ ُم ِ‬
‫اَل َّتمري ُن ّ‬

‫ريك الْ َو ْج ِه إلَی الْيَميـنِ َو إلَی الْيَسـارِ‪.‬‬


‫ه َو تَ ْح ُ‬ ‫‪1‬ــ اَلْ ُمشا ِغ ُب ‪:‬‬
‫ـب َمشاکِ َـل َو يَضُ ُّر ال َّنـظْ َم‪.‬‬
‫ه َو الَّذي يُ َس ِّب ُ‬ ‫‪2‬ــ اَل ِْح َّص ُة ‪:‬‬
‫ ‬
‫طی ُمقاب َِل َع َملِ عا ِملٍ أَ ْو ُم َوظ ٍَّف‪.‬‬
‫ما يُ ْع ٰ‬ ‫ ‬‫‪3‬ــ اَلْف ُ‬
‫ُسوق ‪:‬‬
‫ت َ ْر ُك أَ ْم ِر اللّٰ ِه‪َ ،‬و ا ْرتِ ُ‬
‫کاب الْ َمعاصي‪.‬‬ ‫‪4‬ــ ا َ ْأْلَ ْجـ ُر ‪:‬‬
‫ ‬
‫مال ْاإْلنسانِ َو أَخالقُـ ُه‪.‬‬
‫أَ ْع ُ‬ ‫‪5‬ــ ا َ ِاِللْ ِتفاتُ ‪:‬‬
‫ ‬
‫ ‬ ‫َلس ُ‬
‫لوك ‪:‬‬ ‫‪6‬ــ ا ُّ‬
‫‪1‬ــ فُرقان‪ :‬جداکنندۀ حق از باطل‬
‫‪30‬‬
‫امت ال ّتال َي ِة‪.‬‬
‫اَل َّتمري ُن الثّا ِم ُن‪ :‬اُكْ ُت ْب ُمف َر َد الْكَلِ ِ‬

‫أَ ْموات‬ ‫أَ ْحياء‬ ‫أَنْفُس‬ ‫أَخالق‬ ‫َمعايص‬

‫‪.......................‬‬ ‫‪.......................‬‬ ‫‪.......................‬‬ ‫‪.......................‬‬ ‫‪.......................‬‬

‫ط ُّاّلب‬ ‫أَ ْعداء‬ ‫ناجِحات‬ ‫بِطاقَتانِ‬ ‫ُجنود‬

‫‪.......................‬‬ ‫‪.......................‬‬ ‫‪.......................‬‬ ‫‪.......................‬‬ ‫‪.......................‬‬

‫ذُنوب‬ ‫أَ ْسعار‬ ‫فَساتني‬ ‫أَقْدام‬ ‫واص‬


‫َخ ّ‬

‫‪.......................‬‬ ‫‪.......................‬‬ ‫‪.......................‬‬ ‫‪.......................‬‬ ‫‪.......................‬‬

‫َمال ِعب‬ ‫َرَساويل‬ ‫أَ ْسامء‬ ‫ُعيوب‬ ‫غُيوب‬

‫‪.......................‬‬ ‫‪.......................‬‬ ‫‪.......................‬‬ ‫‪.......................‬‬ ‫‪.......................‬‬

‫كَبائِر‬ ‫أَ ِ‬
‫فاضل‬ ‫بَهائِم‬ ‫ِعباد‬ ‫إ ْخوان‬

‫‪.......................‬‬ ‫‪.......................‬‬ ‫‪.......................‬‬ ‫‪.......................‬‬ ‫‪.......................‬‬

‫ُم َک ِّيفانِ‬ ‫ُم ْستَ ِمعو َن‬ ‫أَ ْعامل‬ ‫ُج َمل‬ ‫تَراکيب‬

‫‪.......................‬‬ ‫‪.......................‬‬ ‫‪.......................‬‬ ‫‪.......................‬‬ ‫‪.......................‬‬

‫‪31‬‬
‫ـلـمـي ‪‬‬
‫ُّ‬ ‫ـحـث الْـ ِع‬
‫‪ ‬اَلْـ َب ُ‬
‫َـص قَصيـ ٍر‬ ‫يل «الشَّ ِ‬
‫هيد الثّانـي» َع ْن ن ٍّ‬ ‫ريد» لِـ َزينِ الدّينِ الْعا ِم ِّ‬ ‫تاب « ُم ْنيَـ ِة الْ ُم ِ‬ ‫اِبْ َح ْث يف کِ ِ‬
‫عليم َو التَّ َعل ُِّم ث ُ َّم اکْتُبْـ ُه‪.‬‬ ‫َح ْو َل ِ‬
‫آداب التَّ ِ‬

‫ّ‬ ‫َ َ ْ َ َُ َ ٌَْ ُ‬ ‫َْ‬


‫العال ِ ُم كمن معه شمعة ت ُ‬
‫اس‪ .‬اَإْلْ ما ُم ُم َح َّم ٌد الْبا ِق ُر‬
‫يضء لِلن ِ‬

‫‪32‬‬
‫‪3‬‬
‫ـح َّ‬
‫ـي‬ ‫ـخـر ُج الْ َ‬
‫ـح ِّ‬
‫ـي ‪﴾ ...‬‬
‫ِْ‬
‫ـن ال َ‬
‫ُث‬‫ِ‬ ‫ل‬ ‫ا‬ ‫ـ‬ ‫ـ‬ ‫ّ‬
‫ث‬

‫ُ ْ َ ِّ َ َّ ٰ ُ ْ‬
‫ل‬ ‫ا‬ ‫س‬
‫ُ‬ ‫ر‬
‫ْ‬ ‫دَّ‬‫ل‬‫َ‬ ‫ا‬

‫اهلل فـا ِلـق الـحـب و الـنوی ي‬


‫ـخـر ُج الْ َ‬
‫ـمـيِّـت ِم َ‬
‫ِ‬ ‫ِ‬
‫َ ُ ْ‬
‫م‬ ‫و‬ ‫ـت‬
‫ِ‬
‫﴿إن َ‬
‫ـمـيِّ‬
‫َّ‬
‫ـن الْ َ‬
‫ِم َ‬
‫ا َ ْأْلَنعام‪95 :‬‬
‫یب¬گمان خدا شاکفندۀۀ دانه و هسته است‪.‬‬
‫زنده را از ُمرده بریون یم¬آورد و بريون آورندۀۀ ُمرده از زنده است‪.‬‬
‫اَلدَّ ْر ُس الثّالِ ُث‬
‫َعجائِ ُب ْاأْلَشجا ِر‬
‫ٖ‬
‫عض ٰه ِذ ِه الظَّوا ِهرِ‪:‬‬
‫هي قُد َر ُة اللّ ِه‪َ ،‬و ْاآْل َن ن َِص ُف بَ َ‬ ‫ظَوا ِه ُر الطَّبي َع ِة تُثْب ُِت َحقي َق ًة ِ‬
‫واح َد ًة َو َ‬

‫ازيلـي شَ َج َر ٌة تَختَلِ ُف َع ْن‬


‫اَلْ ِع َن ُب ال َْرَب ُّ‬
‫باقي أَشجا ِر الْعال َِم‪ ،‬تَ ْن ُب ُت ِفـي ال َْرَبازيلِ ‪،‬‬
‫لی ِج ْذ ِعـها‪َ ،‬و ِمن أَ َه ِّم‬
‫َو ت َـ ْنمو أَثـام ُرها َع ٰ‬
‫هذ ِه الشَّ َج َر ِة أَنَّها ت ُ ْعطي أَثـامرا ً‬
‫فات ِ‬
‫واص ِ‬
‫ُم َ‬
‫الس َن ِة‪.‬‬ ‫َ‬
‫طول َّ‬

‫السکويا شَ َج َر ٌة ِم ْن أَط َو ِل أَشجا ِر‬


‫شَ َج َر ُة ِّ‬
‫الْعال َِم يف کاليفورنيا‪ ،‬قَ ْد يَبلُ ُغ ا ْرتِفا ُع بَ ِ‬
‫عضها‬

‫أکثَـ َر ِمن ِمئَ ِة ِمرتٍ َو قَ ْد يَبلُ ُغ قُط ُرها تِس َع َة‬

‫أَمتارٍ‪َ ،‬و يَزي ُد ُعم ُرها َع ٰ‬


‫لی ث َالث َ ِة ٍ‬
‫آالف َو‬

‫مس ِمئَ ِة َس َن ٍة ت َقريباً‪.‬‬


‫َخ ِ‬
‫‪34‬‬
‫اَلشَّ َج َر ُة الْخانِ َق ُة شَ َج َر ٌة ت َـ ْنمو يف بَ ِ‬
‫عض‬
‫فاف‬ ‫ْغابات ِااِل ْس ِتوائ َّي ِة‪ ،‬ت َب َدأُ َحياتَـها ب ِ‬
‫ِـااِللْ ِت ِ‬ ‫ال ِ‬

‫ول جِذ ِع شَ َج َر ٍة َو غُصونِـها‪ ،‬ث ُ َّم ت َ ْخ ُنقُـها‬


‫َح َ‬

‫تَدريج ّياً‪ .‬يو َج ُد نَو ٌع ِمنها يف َجزي َر ِة ِقشم‬

‫الَّتي تَ َق ُع يف ُمحافَظَ ِة ُهر ُمزجان‪.‬‬

‫َمدی َن ُة بُر ُدخون يف ُمحافَظَ ِة ِ‬


‫بوشهر‪.‬‬

‫شَ َج َر ُة الْخُب ِز شَ َج َر ٌة ْاس ِتوائ َّي ٌة ت َـنمو يف‬

‫حيط الْها ِدئِ ‪ ،‬ت َح ِم ُل أَثـامرا ً يف‬


‫ُج ُز ِر الْ ُم ِ‬

‫نِهايَ ِة أَغصانِـها کَـالْ ُخبزِ‪ .‬يَأک ُُل ال ّن ُ‬


‫اس ل َُّب‬
‫ٰه ِذ ِه ْاأْلَثـامرِ‪.‬‬

‫‪35‬‬
‫ول الْ َمزا ِر ِع لِ ِ‬
‫ـحاميَ ِة َمحاصيلِـهِم‬ ‫فط شَ َج َر ٌة يَستَ ِ‬
‫خد ُمـ َها الْ ُمزارِعو َن کَـسيا ٍج َح َ‬ ‫شَ َج َر ُة ال ِّن ِ‬

‫وانات؛ ِأِلَ َّن رائِ َح َة ٰه ِذ ِه الشَّ َج َر ِة کَري َه ٌة تَ ْه ُر ُب ِمن َها الْ َح َيواناتُ ‪َ ،‬و تَ ْحتَوي بُذو ُرها َع ٰ‬
‫لی‬ ‫ِم َن الْ َح َي ِ‬

‫فط ِم ْنـها‪.‬‬ ‫روج أَ ِّي غاز ٍ‬


‫ات ُملَ ِّوث َ ٍة‪َ .‬و يُـ ْم ِک ُن ُ‬
‫إنتاج ال ِّن ِ‬ ‫ِمقدا ٍر ِم َن ال ُّز ِ‬
‫يوت ال يُ َس ِّب ُب اشْ ِتعالُـها ُخ َ‬
‫لوشستان ب ِْاس ِم شَ َج َر ِة ِمداد‪.‬‬
‫َو يو َج ُد نَو ٌع ِم ْنـها يف َمدي َن ِة نيکشَ هر بِـ ُمحافَظَ ِة سيستان َو بَ ِ‬

‫هي ِم َن ْاأْلَشجا ِر الْ ُم َع َّم َر ِة َو قَد تَبلُ ُغ ِم َن الْ ُعم ِر أَلف ْ‬


‫َـي َس َن ٍة‪ .‬تو َج ُد غاباتٌ‬ ‫شَ َج َر ُة الْ َبل ِ‬
‫ّوط َ‬
‫السلي َم ِة‬ ‫ات الْ َبل ِ‬
‫ّوط َّ‬ ‫نجاب بَ ْع َض َج ْوز ِ‬
‫الس ُ‬‫َجميلَ ٌة ِمنها يف ُمحافَظَتَ ْي إيالم َو لُرِستان‪ .‬يَ ْد ِف ُن ِّ‬

‫سی َمکانَـها‪َ .‬و ِفـي َّ‬


‫الس َن ِة الْقا ِد َم ِة تَـنمو تِل َْك الْ َجو َز ُة َو ت َصيـ ُر شَ َج َرةً‪.‬‬ ‫اب‪َ ،‬و قَ ْد يَ ْن ٰ‬
‫َحت التُّـر ِ‬
‫ت َ‬

‫ٖ‬ ‫‪:‬‬ ‫الصا ِد ُق‬ ‫َ‬


‫قال اإْلْ ما ُم ّ‬
‫اس َع َمالً أَ َح َّل َو ال أَط َي َب ِمن ُه‪.‬‬
‫اِ ْز َرعوا َو ا ْغرِسوا‪َ ... ،‬و اللّ ِه ما َع ِم َل ال ّن ُ‬
‫کشاورزی کنید و نهال بکارید‪ ... ،‬به خدا سوگند مردم کاری را حاللتر‬
‫و خوبتر از آن انجام ندادهاند‪.‬‬
‫‪36‬‬
‫َمحاصيل ‪ :‬محصوالت‬ ‫جِ ْذع ‪ :‬تنه «جمع‪ُ :‬جذوع»‬ ‫أَ َح ّـل ‪ :‬حاللتر‪ ،‬حاللترين‬
‫حيط الْها ِد ُئ ‪ :‬اقيانوس آرام‬
‫اَلْ ُم ُ‬ ‫ُج ُزر ‪ :‬جزيرهها «مفرد‪َ :‬جزي َرة»‬ ‫اِشْ ِتعال ‪ :‬برافروخته شدن‪ ،‬سوخنت‬
‫ُمزارِع ‪ :‬کشاورز = زارِع‪ ،‬ف َّاّلح‬ ‫َج ْوزَة ‪ :‬دانۀ گردو‪ ،‬بلوط و مانند آن‬ ‫(اِشْ تَ َع َل‪ ،‬يَشْ تَ ِع ُل)‬
‫ُم َع َّمر ‪ :‬کهنسال‬ ‫َخ َن َق ‪ :‬خفه کرد (مضارع‪ :‬يَ ْخ ُن ُق)‬ ‫أَطْ َيب ‪ :‬خوبتر‪ ،‬خوبترين= أَ ْح َسن‪،‬‬
‫ُملَ ِّوث ‪ :‬آلوده کننده‬ ‫خانِق ‪ :‬خفه کننده‬ ‫أَفْضَ ل‬
‫واصفات ‪ :‬ويژگیها‬‫ُم َ‬ ‫َس َّب َب ‪ :‬سبب شد (مضارع‪ :‬يُ َس ِّب ُب)‬ ‫أَغْصان‪ ،‬غُصون ‪ :‬شاخهها‬
‫نَ َب َت ‪ :‬روييد (مضارع‪ :‬يَ ْنبُ ُت)‬ ‫سياج ‪ :‬پرچيـن‬ ‫«مفرد‪ :‬غ ُْصن»‬
‫ف ‪ :‬توصیف میکنیم‬ ‫ن َِص ُ‬ ‫غاز ‪ :‬گاز‬ ‫اِلْ ِتفاف ‪ :‬در هم پيچيدن‬
‫َوی ‪ :‬هسته‬
‫ن ٰ‬ ‫فالِق ‪ :‬شکافنده‬ ‫(اِلْتَ َّف‪ ،‬يَلْتَ ُّف)‬
‫ل ُّب ‪ :‬مغز ميوه‬ ‫ُبذور ‪ :‬دانهها «مفرد‪ :‬بَذْر»‬

‫ضَ ْع ِفي الْ َفراغِ کَلِ َم ًة ُم ِ‬


‫ناس َب ًة َح َس َب ن َِّص الدَّ ِ‬
‫رس‪.‬‬

‫‪1‬ــ ت َ ْب َدأُ الشَّ َج َر ُة الْخانِ َق ُة َحيات َـها بِـ ‪َ ...........................‬ح ْو َل ِج ْذ ِع شَ َج َر ٍة َو غُصونِـها‪.‬‬

‫روج أَ ِّي ‪ُ .........................‬مـلَـ ِّوث َـ ٍة‪.‬‬


‫ُيـوت شَ َج َر ِة ال ِّنف ِْط ُخ َ‬ ‫‪2‬ــ ال يُ َس ِّب ُب اشْ ِت ُ‬
‫عـال ز ِ‬
‫‪3‬ــ تو َج ُد غاباتٌ َجميلَ ٌة ِم ْن أَشْ جا ِر الْ َبل ِ‬
‫ّوط في ‪ .......................‬إيالم َو لُرِستان‪.‬‬

‫السکويـا أَکـثَـ َر ِم ْن ‪ِ ....................‬مـتْـرٍ‪.‬‬


‫‪4‬ــ قَ ْد يَ ْبلُ ُغ ا ْرتِفا ُع بَ ْع ِض أَشْ جا ِر ِّ‬
‫‪5‬ــ تَ ْح ِم ُل شَ َج َر ُة الْ ُخب ِز أَثـمارا ً في نِهايَ ِة ‪ ..........................‬کَـالْ ُخ ْبزِ‪.‬‬

‫لی ‪ ....................‬شَ َج َرتِـ ِه‪.‬‬ ‫‪6‬ــ تَـ ْنمو أَثـما ُر الْ ِع َن ِب الْ َبر ِّ‬
‫ازيلـي َع ٰ‬

‫‪37‬‬
‫اِعـلَـمـوا‬
‫اَلْ َم ْع ِر َف ُة َو ال َّن ِک َر ُة‬

‫اسم معرفه اسمی است که نزد گوينده و شنونده‪ ،‬يا خواننده شناخته شده است؛ ا ّما‬
‫اسم نکره‪ ،‬ناشناخته است‪ .‬مهمترين نشانۀ اسم معرفه‪ ،‬داشتنِ «الـ» است؛ مثال‪:‬‬ ‫ِ‬
‫جا َء الْ ُم َد ِّر ُس‪ .‬معلّم آمد‪.‬‬ ‫جا َء ُم َد ِّر ٌس‪ :‬معلّمی آمد‪ .‬‬
‫َو َجدْتُ الْ َقلَ َم‪ .‬قلم را يافتم‪.‬‬ ‫َو َجدْتُ قَلَماً‪ .‬قلمی را يافتم‪.‬‬
‫ ‬

‫معموالً هرگاه اسمی به صورت نکره بيايد و همان اسم دوباره همراه «الـ» تکرار شود‪،‬‬
‫میتوان الف و المش را «اين» يا «آن» ترجمه کرد؛ مثال‪:‬‬
‫نب ِ‬
‫صاحبِها‪.‬‬ ‫يت أَفراساً‪ .‬کان َِت ْاأْلَفر ُ‬
‫اس َج َ‬ ‫َرأَ ُ‬
‫اسبهايی را ديدم‪ .‬آن اسبها کنار صاحبشان بودند‪.‬‬

‫کلمۀ أفراساً «نَ ِک َره» است‪ .‬اسم نکره نزد گوينده‪ ،‬شنونده‪ ،‬يا خواننده ناشناخته است؛ اسم‬
‫نکره معموالً تنوين ( ـً ‪ ،‬ـٍ ‪ ،‬ـٌ ) دارد؛ مثال‪َ :‬ر ُجالً‪َ ،‬ر ُجلٍ و َر ُج ٌل‬
‫در زبان فارسی اسم نکره به سه صورت میآيد‪:‬‬
‫مردی آمد‪ / .‬يک مرد آمد‪ / .‬يک مردی آمد‪.‬‬
‫معادل عربی هر سه جملۀ باال میشود‪ :‬جا َء َر ُج ٌل‪.‬‬
‫‪38‬‬
‫اسم خاص (يعنی نام مخصوص کسی يا جايی) در زبان عربی «اسم َعلَم» ناميده‬
‫میشود و معرفه به شمار میرود؛ مانند‪ :‬هاشم‪ ،‬مريم‪ ،‬بغداد‪ ،‬بيروت و ‪...‬‬
‫اس‪ِ ،‬‬
‫کاظ ٌم و ُح َسي ٌن تنوين دارد‪ ،‬ولی نکره نيست؛ بلکه معرفه است‪.‬‬ ‫اسم َعلَم‪ ،‬مانند‪َ :‬ع ّب ٌ‬
‫سال گذشته با مبتدا و خبر آشنا شديد‪ .‬گاهی خبر تنوين دارد؛ مثال‪:‬‬
‫فَريقُنا فائِ ٌز‪ .‬تيم ما برنده است‪.‬‬ ‫ ‬ ‫اَلْ ِعلْ ُم کَـ ْنـ ٌز‪ .‬دانش گنج است‪.‬‬
‫در دو مثال باال کن ٌز و فائ ٌز تنوين دارند؛ ا ّما نيازی به نکره معنا کردن نيست‪.‬‬

‫اِ ْخ َتبِـ ْر نَف َْسكَ ‪ :‬تَرجِ ْم ما يَلـي َح َس َب َقوا ِع ِد الْ َمع ِر َف ِة َو ال َّن ِک َر ِة‪.‬‬

‫ُ‬ ‫ٌ ْ‬ ‫َ‬ ‫ََُ‬ ‫َ َْ‬ ‫َ ُ ُ ُ َّ‬


‫صباح في‏‬‫صباح ال ِم‬ ‫نورهِ کـ ِمشکا ٍة‪ 1‬فيها ِم‬
‫ِ‬ ‫ل‬ ‫ث‬ ‫م‬ ‫رض‬ ‫ِ‬ ‫اأْل‬ ‫و‬ ‫ماوات‬
‫ِ‬ ‫الس‬ ‫‪﴿ 1‬اهلل نور‬
‫َ َ ٌ ُ ّ ٌّ ‪2‬‬
‫ُّ َ ُ َ َ َّ‬ ‫ُز َ‬
‫ا َل ّنور ‪35 :‬‬ ‫﴾‬ ‫ي‬ ‫ر‬‫د‬ ‫ب‬ ‫وک‬ ‫ک‬ ‫ـها‬ ‫جاج ٍة الزجاجة کأن‬

‫‪...........................................................................................................................................‬‬

‫‪...........................................................................................................................................‬‬

‫َ ُ َّ َ‬ ‫َ َ َ ً‬
‫سوال فَ َ‬ ‫َ َ ْ‬
‫اَلْ َم َّز ِّمل ‪ 15 :‬و ‪16‬‬ ‫‪﴾...‬‬ ‫سول‬‫الر‬ ‫ون‬‫رع‬‫ف‬
‫ِ‬ ‫ٰ‬
‫صی‬
‫‏‬ ‫ـع‬ ‫ر‬ ‫ون‬‫رع‬ ‫ف‬
‫ِ‬ ‫ٰ‬
‫إلی‬ ‫نا‬ ‫﴿‪ ...‬أرسل‬ ‫‪2‬‬

‫‪...........................................................................................................................................‬‬
‫َ ٌ ْ َْ‬ ‫ْ‬ ‫َ‬
‫ِ َر ُ‬
‫سول اللّٰهِ‬ ‫‪.‬‬ ‫د‬
‫ٍ‬ ‫عاب‬ ‫ف‬ ‫ِ‬ ‫‪ 3‬عال ِ ٌم يُنتَف ُع بِـ ِعل ِمـ ِه‪ ،‬خير ِمن أل‬

‫‪...........................................................................................................................................‬‬
‫‪2‬ــ اَلدُّ ّر ّي‪ :‬درخشان‬ ‫‪1‬ــ اَلْ ِمشْ کاة‪ :‬چراغدان‬

‫‪39‬‬
‫در گروههای دو نفره شبيه گفتوگوی زير را اجرا کنيد‪.‬‬
‫ِحوا ٌر‬
‫( ِفـي الْ َمل َع ِب ال ّر ِّ‬
‫يايض)‬
‫إبراهيم‬ ‫إسامعيل‬
‫لِـ ُمشا َه َد ِة أَ ِّي ُمبارا ٍة‪1‬؟‬ ‫َعال نَذ َه ْب إلَی الْ َمل َع ِب‪.‬‬
‫ت َ‬

‫بَ َني َمن ٰه ِذ ِه الْ ُمباراةُ؟‬ ‫لِـ ُمشا َه َد ِة ُمبارا ِة کُ َر ِة الْ َق َد ِم‪.‬‬

‫اَلْفَريقانِ تَعا َدال‪ 2‬ق ََبل ُأسبو َعنيِ‪.‬‬ ‫السعا َد ِة‪.‬‬


‫الصداقَ ِة َو َّ‬
‫بَ َني فَريقِ َّ‬

‫أَ ُّي الْفَري َق ِني أَ ٰ‬


‫قوی؟‬ ‫أَت َ َذکَّ ُر‪ٰ 3‬ذلِ َك‪.‬‬

‫کِال‪ُ 4‬هام قَويّانِ ‪َ .‬علَي َنا بِالذ ِ‬


‫َّهاب إلَی الْ َملْ َع ِب قَ ْب َ‬
‫ــل‬
‫لی َعيني‪ .‬ت َ‬
‫َعال نَذ َه ْب‪.‬‬ ‫َع ٰ‬ ‫أَ ْن يَـ ْمتَلِ َئ‪ِ 5‬م َن الْ ُمتَ َف ِّرجيـ َن‪.6‬‬

‫ِفـي ا ْل َمل َع ِب‬


‫السعا َد ِة‪.‬‬ ‫َلی َمر َمی‪َ 9‬ف ِ‬
‫ريق َّ‬ ‫ه َو هَ َج َم ع ٰ‬ ‫الصدا َق ِة‪.‬‬ ‫هاجمي َف ِ‬
‫ريق َّ‬ ‫نظ ْر؛ جا َء أَ َحدُ ُم ِ‬
‫ُا ُ‬
‫هَ ــد ٌَف‪ ،‬هَ ــد ٌَف!‬ ‫َسـ ُي َس ِّج ُل‪ 7‬هَ دَفاً ‪.8‬‬

‫ـس َب ِب َت َس ُّل ٍل‪.11‬‬


‫ُر َّبـام ِب َ‬ ‫ٰل ِکنَّ ا ْل َح َک َم‪ 10‬ما َق ِب َل ا ْل َهد َ‬
‫َف؛ لِامذا؟!‬
‫ُا ُ‬
‫نظ ْر‪ ،‬هَ ج َم ٌة َقو َّي ٌة ِمن جا ِن ِب ال ِع ِب‬
‫السعا َد ِة!‬ ‫رمی‪َ 13‬ف ِ‬
‫ريق َّ‬ ‫عج ُبني ِج ّداً حا ِر ُس َم ٰ‬
‫‪12‬‬
‫ُي ِ‬
‫‪...‬‬ ‫الصدا َق ِة‪.‬‬
‫ريق َّ‬‫َف ِ‬

‫َمنْ ُي َس ِّج ْل هَ دَفاً َي ْذهَ ْب إلَی الن ِّ‬


‫ِّهائـي‪.‬‬ ‫َمنْ َي ْذهَ ُب إلَی الن ِّ‬
‫ِّهائـي؟‬

‫لَ َقد َتعادَال َم َّر ًة ثان َي ًة ِبال هَ د ٍ‬


‫َف‪.‬‬ ‫اَ ْل َح َک ُم َي ْص ِف ُر‪.‬‬

‫‪5‬ــ أَنْ يَـم َتلِ َئ‪ :‬که پر شود‬ ‫‪3‬ــ أَتَ َذکَّ ُر‪ :‬به ياد میآورم ‪4‬ــ ِکال‪ :‬هر دو‬ ‫‪1‬ــ اَلْ ُمباراة‪ :‬مسابقه ‪2‬ــ تَعاد ََل‪ :‬برابر شد‬
‫‪6‬ــ اَلْ ُم َت َف ِّرج‪ :‬تـامشاچی ‪7‬ــ َسـ ُي َس ِّج ُل‪ :‬ثبت خواهد کرد ‪ 8‬ــ اَلْ َهدَ ف‪ :‬گُل ‪ 9‬ــ اَلْ َمر َمی‪ :‬دروازه ‪10‬ــ اَلْ َحکَم‪ :‬داور‬
‫رمی‪ :‬دروازهبان‬
‫ِب) ‪13‬ــ حار ُِس الْـ َم ٰ‬‫‪11‬ــ اَل َّت َسلُّل‪ :‬آفسايد ‪12‬ــ ُي ْعجِ ُبـني‪ :‬مرا در شگفت میآو َرد‪ ،‬خوشم میآيد (أَ ْع َج َب‪ ،‬يُ ْعج ُ‬
‫‪40‬‬
‫اَل َّتامرين‬ ‫‪‬‬
‫ِ‬
‫وضيحات ال ّتال َي َة؟‬ ‫رس ت ِ‬
‫ُناس ُب ال َّت‬ ‫اَل َّتمري ُن ْاأْلَ َّو ُل‪ :‬أَ ُّي کَلِ َم ٍة ِمن کَلِ ِ‬
‫امت ُمع َج ِم الدَّ ِ‬

‫‪.......................................‬‬ ‫ ‬ ‫‪1‬ــ بَ ْح ٌر يُعا ِد ُل ث ُـلْثَ ْاأْلَ ِ‬


‫رض ت َقريباً‪.‬‬
‫‪.......................................‬‬ ‫‪2‬ــ ا َلتَّ َج ُّم ُع َو ال َّد َورا ُن َح ْو َل شَ ي ٍء‪.‬‬
‫ ‬
‫ٖ‬
‫‪.......................................‬‬ ‫ ‬‫‪3‬ــ اَلَّذي يُ ْعطي ِه اللّ ُه ُعمرا ً طَويالً‪.‬‬
‫‪.......................................‬‬ ‫‪4‬ــ اَلَّذي يَ ْع َم ُل ِفـي الْ َمز َر َع ِة‪.‬‬
‫ ‬
‫‪.......................................‬‬ ‫‪5‬ــ ِصفاتُ أَ َح ٍد أَ ْو شَ ي ٍء‪.‬‬
‫ ‬

‫طلوب ِمنكَ ‪.‬‬ ‫َ‬


‫حاديث ال َّن َبو َّي َة‪ ،‬ثُ َّم َع ِّي ِ‬
‫ـن الْ َم َ‬ ‫اَل َّتمري ُن الثّانـي‪ :‬تَ ْرجِ ِم ْاأْلَ‬
‫ٌ ْ َ ٌَ ّ‬ ‫َ َ ُ َ ً َ ْ َ ْ ُ َ ْ ً‪َ ٌ َ ُ ُ ُ َ َ 2‬‬
‫هيمة إاّل‬ ‫ير أ ْو إنسان أو ب‬ ‫‪1‬ــ ما ِم ْن ُمس ِل ٍم يزرع زرعا أو يغ ِرس غرسا فـيأكل ِمنه ط‬
‫‪1‬‬

‫ٌَ‬ ‫َ‬
‫(اَلْجا َّر َوالْ َمجرو َر‪َ ،‬و ْاس َم الْفا ِعلِ )‬ ‫كانَ ْت ل ُه بِ ِه َص َدقة‪ .‬‬
‫‪...........................................................................................................................................‬‬

‫َ َ ٰ َ‬ ‫ْ‬ ‫ْ َ ُ َْ ُ َْ ً ّ ََ َ ُ َُ َ َْ َْ‬
‫ـم ِر ذلك‬ ‫جر قد َر ما يَخ ُر ُج ِمن ث‬ ‫‪2‬ــ ما ِمن رج ٍل يغ ِرس غرسا إاّل كتب اهلل له ِمن اأْل ِ‬
‫ْماضي‪َ ،‬والْ َم َ‬
‫فعول)‬ ‫ل‬ ‫ا‬ ‫ل‬‫َ‬ ‫ع‬ ‫ِ‬
‫ف‬ ‫ْ‬ ‫ل‬‫َ‬ ‫ا‬ ‫(‬ ‫‬ ‫‪.‬‬‫س‬‫ِ‬ ‫الْ َغ ْ‬
‫ر‬
‫َ‬ ‫ْ‬
‫‪...........................................................................................................................................‬‬
‫ُ ُ‬
‫ـه‪( .‬اَلْ ِف ْع َل الْ َم َ‬ ‫َ َْ ٌ ََ َ ُ‬ ‫ٌ‬ ‫بـي ‪ :‬أَ ُّي الْمال َخيْ‬ ‫النَ ُّ‬
‫ُ َ ّ‬
‫جهول‪َ ،‬والْفا ِع َل)‬ ‫صاحب‬
‫ِ‬ ‫ـه‬ ‫ع‬ ‫ر‬ ‫ز‬ ‫ع‬ ‫ر‬ ‫ز‬ ‫‪:‬‬‫قال‬ ‫؟‬‫ـر‬ ‫ِ‬ ‫‪3‬ــ س ِئل‬
‫‪..........................................................................................................................................‬‬
‫‪2‬ــ َغ ْرس‪ :‬نهال‬ ‫‪1‬ــ ما ِمنْ‪ :‬هيچ ‪ ...‬نيست‬

‫‪41‬‬
‫اَل َّتمري ُن الثّالِ ُث‪ :‬أَجِ ْب َع ِن ْاأْلَس ِئلَ ِة ال ّتال َي ِة َح َس َب ُّ‬
‫الص َورِ‪.‬‬

‫في أَ ِّي بِال ٍد تَ َق ُع ٰه ِذ ِه ْاأْلَهرا ُم؟‬ ‫ِب َم يَ ْذ َه ُب الط ُّّاّل ُب إلَی الْ َمد َر َس ِة؟‬
‫ ‬
‫‪.............................................................‬‬ ‫‪..........................................................‬‬

‫لِ َم ْن ٰهذَا التِّ ُ‬


‫مثال؟‬ ‫َيف الْ َج ُّو في أَردبيل في الشِّ تا ِء؟‬
‫ک َ‬
‫‪.............................................................‬‬ ‫‪..........................................................‬‬

‫ماذا ت ُشا ِه ُد ف َ‬
‫َوق ال َّنهرِ؟‬ ‫َهل ت ُشا ِه ُد َو ْجهاً في ّ‬
‫الصو َر ِة؟‬
‫‪.............................................................‬‬ ‫‪..........................................................‬‬

‫‪42‬‬
‫اَل َّتمري ُن ال ّراب ُِع‪:‬‬

‫الصحي َح َة َح َس َب َقوا ِع ِد الْ َمع ِر َف ِة َو ال َّن ِک َر ِة‪.‬‬


‫الرَّت َج َم َة َّ‬
‫ـن َّ‬‫ألف‪َ :‬ع ِّي ِ‬

‫‪1‬ــ َس ِم ْع ُت َصوتاً َعجيباً‪.‬‬


‫صدای عجيب را شنيدم‪.‬‬ ‫صدای عجيبی را شنيدم‪.‬‬
‫‪2‬ــ َو َصل ُْت إلَی الْقَريَ ِة‪.‬‬
‫به روستا رسيدم‪.‬‬ ‫به روستايی رسيدم‪.‬‬
‫‪3‬ــ نَظْ َر ٌة إلَی الْماضي‬
‫نگاه به گذشته‬ ‫نگاهی به گذشته‬
‫الصالِحو َن‬
‫‪4‬ــ اَلْ ِعبا ُد ّ‬
‫بندگانِ درستکار‬ ‫بندگانی درستکار‬
‫َلسـوا ُر الْ َع ُ‬
‫تيـق‬ ‫‪5‬ــ ا ِّ‬
‫دستبندی کهنه‬ ‫ِ‬
‫دستبند کهنه‬

‫‪6‬ــ ا َلتّاري ُخ ال َّذ َه ُّ‬


‫بي‬
‫تاريخ ز ّرين‬ ‫تاريخی ز ّرين‬

‫‪43‬‬
‫‪1‬‬
‫ب‪ :‬تَ ْرجِ ِم الْ ُج َم َل ال ّتال َي َة َح َس َب َقوا ِع ِد الْ َمع ِر َف ِة َو ال َّن ِک َر ِة‪ ،‬ثُ َّم َعنِّيِّ ِ الْ َمع ِر َف َة َو ال َّن ِک َر َة يف ما أُش َري‬
‫َط‪.‬‬‫إلَي ِه ِبخ ٍّ‬

‫‪2‬‬
‫َمي ‪.‬‬ ‫قابوس في قائِـ َم ِة التُّر ِ‬
‫اث الْعال ِّ‬ ‫ٍ‬ ‫َس َّجل َْت ُم َنظَّ َم ُة الْيونِسکو َمس ِج َد اإْلْ ِ‬
‫مام َو قُ َّبـ َة‬
‫‪.............................................................‬‬ ‫‪..........................................................‬‬

‫الصحرا ِء‪.‬‬
‫ِعما َر ُة ُخسروآبادفي َس َنن َدجت َ ْج ِذ ُب ُس ّیاحاً ِمن ُم ُدنِ إ یران‪َ .‬حدي َق ُةشاهزادهقُ ْر َبکِرمان َج َّن ٌة ِفي َّ‬
‫‪.............................................................‬‬ ‫‪..........................................................‬‬

‫َم ْع َب ُد کُردکُال‪ 3‬في ُمحافَظَ ِة مازَن َدران أَ َح ُد ْاآْلثا ِر الْقَديـ َم ِة‪.‬‬


‫‪.........................................................................................‬‬
‫َمي‪ :‬ليست مرياث جهانی‬ ‫‪2‬ــ قائِـ َم ُة ُّ‬
‫الرُّت ِ‬
‫اث الْعال ِّ‬ ‫‪1‬ــ ُأشی َر‪ :‬اشاره شد‬
‫‪3‬ــ تکیۀ کُرد کُال از آثار ملّی ایران در شامل شهرستان جویبار‬
‫‪44‬‬
‫الصحي َح َة َح َس َب الْ ِفعلِ الْاميض‪.‬‬
‫ـن الْکَلِ َم َة َّ‬
‫اَل َّتمري ُن الْخا ِم ُس‪َ :‬ع ِّي ِ‬

‫اِ ْس ُم الْفا ِعلِ‬ ‫اَلْ َم ْصدَ ر‬ ‫ِف ْع ُل ْاأْلَ ْم ِر‬ ‫اَلْ ِف ْع ُل الْ ُمضا ِر ُع‬ ‫اَلْ ِف ْع ُل الْاميض‬

‫ُموا ِفق ‪‬‬ ‫ت َوفيق ‪‬‬ ‫وا ِف ْق ‪‬‬ ‫يُوا ِف ُق ‪‬‬


‫واف ََق‬
‫ُم َوفِّق ‪‬‬ ‫ُموافَقَة ‪‬‬ ‫َوف ِّْق ‪‬‬ ‫يُ َوف ُِّق ‪‬‬

‫ُم َق ِّرب ‪‬‬ ‫ت َ َق ُّرب ‪‬‬ ‫قَ ِّر ْ‬


‫ب‪‬‬ ‫ب‪‬‬
‫يُ َق ِّر ُ‬
‫تَ َق َّر َب‬
‫ُمتَ َق ِّرب ‪‬‬ ‫ت َقريب ‪‬‬ ‫ب‪‬‬
‫ت َ َق َّر ْ‬ ‫ب‪‬‬
‫يَتَ َق َّر ُ‬
‫ُمتَعارِف ‪‬‬ ‫ُمعا َرفَة ‪‬‬ ‫ت َعا َر ْف ‪‬‬ ‫يَتَ َع َّر ُف ‪‬‬
‫ت َعا َر َف‬
‫ُم َع ِّرف ‪‬‬ ‫ت َعا ُرف ‪‬‬ ‫ا ِ ْعر ِْف ‪‬‬ ‫يَتَعا َر ُف ‪‬‬

‫ُمشْ تَ ِغل ‪‬‬ ‫اِن ِ‬


‫ْشغال ‪‬‬ ‫اِشْ تَ ِغ ْل ‪‬‬ ‫يَ ْنشَ ِغ ُل ‪‬‬
‫اِشْ تَغ ََل‬
‫ُمنشَ ِغل ‪‬‬ ‫اِشْ ِتغال ‪‬‬ ‫اِنْشَ ِغ ْل ‪‬‬ ‫يَشْ تَ ِغ ُل ‪‬‬

‫ُمتَ َفتِّح ‪‬‬ ‫ا ِ ْس ِتفْتاح ‪‬‬ ‫اِنْ َف ِت ْ‬


‫ـح ‪‬‬ ‫يَ ْفتَ ِت ُ‬
‫ح‪‬‬
‫اِنْ َفتَ َح‬
‫ُم ْن َف ِتح ‪‬‬ ‫اِنْ ِفتاح ‪‬‬ ‫ح‪‬‬
‫تَ َفتَّ ْ‬ ‫يَ ْن َف ِت ُ‬
‫ح‪‬‬

‫س َرَتجِع ‪‬‬
‫ُم ْ‬ ‫ا ِ ْرتِجاع ‪‬‬ ‫اِ ْستَـ ْر ِ‬
‫ج ْع ‪‬‬ ‫يَ ْستَـ ْر ِ‬
‫ج ُع ‪‬‬
‫اِ ْس َ ْرَت َج َع‬
‫جع ‪‬‬
‫ُم َر ِّ‬ ‫ا ِ ْس ِتـ ْرجاع ‪‬‬ ‫را ِ‬
‫ج ْع ‪‬‬ ‫يَ ْرتَ ِ‬
‫ج ُع ‪‬‬

‫ُم َن ِّزل ‪‬‬ ‫نُزول ‪‬‬ ‫اِنْز ِْل ‪‬‬ ‫يُ ْنـز ُِل ‪‬‬
‫نَ َّز َل‬
‫نازِل ‪‬‬ ‫ت َ ْنزيل ‪‬‬ ‫نَـ ِّز ْل ‪‬‬ ‫يُ َنـ ِّز ُل ‪‬‬

‫أَکْ َرم ‪‬‬ ‫إِکْرام ‪‬‬ ‫أَکْ ِر ْم ‪‬‬ ‫ک ِر ُم ‪‬‬


‫يُ ْ‬
‫أَکْ َر َم‬
‫کرِم ‪‬‬
‫ُم ْ‬ ‫تَکْريم ‪‬‬ ‫کَ ِّر ْم ‪‬‬ ‫ک ِّر ُم ‪‬‬
‫يُ َ‬

‫‪45‬‬
‫السا ِد ُس‪ :‬ضَ ْع ِفـي الْ َفراغِ کَلِ َم ًة ُم ِ‬
‫ناس َب ًة‪.‬‬ ‫اَل َّتمري ُن ّ‬

‫‪‬‬ ‫ُمتَ َف ِّرجو َن‬ ‫‪‬‬ ‫‪1‬ــ يُشَ ِّج ُع الْـ ‪ ..................‬فَريقَـ ُهم ِفـي الْ َملْ َع ِب‪ُ .‬م َ‬
‫واصفاتُ ‪َ ‬متـا ِج ُر‬

‫‪‬‬ ‫          يَـ ْمـتَـلِ ُ‬


‫ـئ‬ ‫د ُل ‪‬‬ ‫ـصـ ِفــ ُر ‪ ‬يَتَعا َ‬ ‫طـي الْ ُمرو ِر ‪َ .........‬حتّ ٰی تَتَ َوق ََّف َّ‬
‫الس ّياراتُ ‪ .‬يَ ْ‬ ‫‪2‬ــ شُ ْر ُّ‬

‫‪‬‬ ‫ِمـشْ ــکا ِة‬ ‫‪‬‬ ‫ِمفْتـا ِح‬ ‫‪‬‬ ‫تَ ْخ ِ‬


‫ـفيـض‬ ‫يت‪.‬‬ ‫‪3‬ــ َوضَ ْع ُت الْ ِم َ‬
‫صباح في ‪ ...............‬الْ َب ِ‬

‫‪‬‬ ‫ـت‬
‫يَـ ْنـبُ ُ‬ ‫‪‬‬ ‫يَتَـ َذکَّ ُر‬ ‫‪‬‬ ‫يَـغْــر ُِس‬ ‫‪4‬ــ َج ّدي ال ‪ ..................‬بَ ْع َض ِذکْ َرياتِـ ِه‪.‬‬

‫‪‬‬ ‫بُـــذو ٍر‬ ‫‪‬‬ ‫اِلْ ِت ٍ‬


‫فاف‬ ‫‪‬‬ ‫ُمـبــارا ٍة‬ ‫‪5‬ــ شا َر َك ُز َمالؤنا في ‪ِ .............‬علْم َّي ٍة‪.‬‬

‫‪‬‬ ‫              نَــوع َّيــ ًة‬


‫هـ َدفا ً ‪‬‬
‫َ‬ ‫‪‬‬ ‫جِـذْعــاً‬ ‫‪6‬ــ َس َّج َل ال ِع ُبـنا ‪ ...............‬رائِعاً‪.‬‬
‫ ‬

‫الساب ُِع‪ :‬اُ کْ ُت ْب َج ْم َع ٰه ِذ ِه ْاأْلَ ْسمـا ِء‪.‬‬


‫اَل َّتمري ُن ّ‬

‫تاريخ = ‪ .......................‬قَ ْريَة = ‪....................‬‬ ‫سائِح = ‪ ......................‬أَث َر = ‪...................‬‬

‫بَهي َمة = ‪َ .......................‬ملْ َعب = ‪......................‬‬ ‫َد ْولَة = ‪...................‬‬ ‫َع ْبد = ‪......................‬‬

‫شَ َجر = ‪...................‬‬ ‫غ ُْصن = ‪...................‬‬ ‫َرسول = ‪ِ ......................‬س ْروال = ‪...................‬‬

‫قَـ ْبـر = ‪...................‬‬ ‫ـي = ‪...................‬‬


‫َح ّ‬ ‫َزيْت = ‪......................‬‬

‫‪46‬‬
‫اَل َّتمري ُن الثّا ِم ُن‪:‬‬

‫ـن الْکَلِ َم َة الْغَري َب َة‪َ ( .‬ح َس َب الْ َم ٰ‬


‫عنی)‬ ‫الف‪َ :‬ع ِّي ِ‬

‫ُجذو ُع ْاأْلَشجا ِر ‪‬‬ ‫باتات ‪َ ‬جوزاتُ الْ َبل ِ‬


‫ّوط ‪ ‬جِدا ُر الْ ِعما َر ِة ‪‬‬ ‫‪1‬ــ بُذو ُر ال َّن ِ‬

‫رمی ‪ ‬کُ َر ُة الْ َق َد ِم ‪َ ‬ح َک ُم الْ ُمبارا ِة ‪ ‬زُجا َج ُة الْ ِمصبا ِح ‪‬‬
‫‪2‬ــ حار ُِس الْ َم ٰ‬

‫ُمحافَظَـة ‪‬‬ ‫قَريَـة ‪‬‬ ‫‪3‬ــ َمدي َنـة ‪ ‬بَهي َمـة ‪‬‬

‫ِذک ٰ‬
‫ْری ‪‬‬ ‫َح ّداد ‪‬‬ ‫َخ ّباز ‪‬‬ ‫رطي ‪‬‬
‫‪4‬ــ شُ ّ‬

‫َعشَ رات ‪‬‬ ‫‪5‬ــ سياج ‪ ‬آالف ‪ِ ‬مئات ‪‬‬

‫ـن الْکَلِ َم َة الْغَري َب َة‪َ ( .‬ح َس َب قَوا ِع ِد الْ َمع ِرفَ ِة َو ال َّن ِکر ِة)‬
‫ب‪َ :‬ع ِّي ِ‬

‫کِرمانشاه ‪‬‬ ‫َس َنن َدج ‪‬‬ ‫إيالم ‪‬‬ ‫‪6‬ــ تِـمثال ‪‬‬

‫اَلْ ُم َنظَّ َمة ‪‬‬ ‫َلسا َحة ‪‬‬


‫ا ّ‬ ‫شا ِر ٌع ‪‬‬ ‫َلس ّياح ‪‬‬
‫‪7‬ــ ا ُّ‬

‫اَلْ ُمتَ َف ِّرج ‪‬‬ ‫أَلْب َِسة ‪‬‬ ‫اَلْ َه َدف ‪‬‬ ‫‪ 8‬ــ اَلْفَريق ‪‬‬

‫صا ِد ٌق ‪‬‬ ‫َمحمو ٌد ‪‬‬ ‫ِس ٌ‬


‫نجاب ‪‬‬ ‫‪9‬ــ َسعي ٌد ‪‬‬

‫اِم َرأَة ‪‬‬ ‫َمعصو َمة ‪‬‬ ‫‪10‬ــ ِ‬


‫فاط َمة ‪ ‬زَهراء ‪‬‬

‫‪47‬‬
‫ـلـمـي ‪‬‬
‫ُّ‬ ‫ـحـث الْـ ِع‬
‫‪ ‬اَلْـ َب ُ‬
‫اِبْ َحثْ َع ْن ن ٍَّص َح ْو َل أَ َه ّمـ َّيـ ِة ِزرا َعـ ِة ْاأْلَشجارِ‪.‬‬

‫‪48‬‬
‫ً‬
‫‪4‬‬‫َ‬ ‫َ ً‬ ‫َ‬ ‫َ‬
‫ّرا ِبـ ُع‬ ‫ـ‬ ‫ل‬ ‫ا‬ ‫س‬
‫ُ‬ ‫ر‬
‫ْ‬ ‫دَّ‬

‫َ ُّ َ َّ َ َ ُ َّ ُ‬
‫ـ‬ ‫ل‬‫َ‬ ‫ا‬

‫﴿يـا أيـهـا اذَّلين آمـنوا اتـقوا اهلل و قولوا قوال سديدا﴾‬


‫ا َ ْأْلَحزاب‪70 :‬‬
‫ای کساین که ایمان آورده¬اید‪ ،‬از خدا پروا کنيد و سخین درست و‬
‫استوار بگویید‪.‬‬
‫اَلدَّ ْر ُس ال ّراب ُِع‬
‫آداب الْک ِ‬
‫َــالم‬ ‫ُ‬

‫ً‬ ‫َ ْ ً َ‬
‫ين آمـنـوا اتـقـوا َ‬
‫﴿يا أيـها اذَّل َ‬‫َّ ُ‬ ‫َ ُ‬ ‫َ ُّ َ َّ‬
‫اهلل َو قولوا قـوال سديدا﴾ ا َ ْأْلَحزاب‪70 :‬‬

‫ِب َعلَی الْ ُمتَ َکل ِِّم أَن يَ ْع َم َل بِـها َو يَ ْد ُع َو الْ ُمخاطَب َني ِبک ٍ‬
‫َالم َجميلٍ إلَی الْ َع َملِ‬ ‫آداب يَج ُ‬ ‫لِلْک ِ‬
‫َالم ٌ‬
‫ْ‬ ‫ْ َ‬ ‫ِّ َ ْ‬ ‫ُْ ُ‬
‫کم ِة َو ال َمو ِعظ ِة احْل َ َسنَ ِة َو‬
‫احْل َ‬
‫بیل َربك بِ ِ‬
‫ِ‬
‫إیل َ‬
‫س‬ ‫ع ٰ‬ ‫ح‪َ ،‬و أَن ال يُجا ِدلَ ُهم ِبتَ َع ُّن ٍت ﴿اد‬
‫الصالِ ِ‬
‫ّ‬
‫َ‬ ‫َ‬ ‫َّ‬ ‫ُْ‬
‫يِه أحس ُن﴾ ا َل َّنحل‪125 :‬‬
‫جا ِدلهم باليت ِ َ‬
‫ِ‬
‫َ‬ ‫ََْ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َ‬
‫ِبأَ ْن يَکو َنعا ِمالًبِـام يَ ُ‬
‫َرِّي ُسلوکَ ُهم‪﴿ ،‬لِم تقولون ما ال تفعلون﴾(ا َّ‬
‫َلص ّف‪)2 :‬‬ ‫قول‪َ ،‬حتّ ٰی يُغ ِّ َ‬ ‫َو يَج ُ‬
‫ُ ََْ ْ َ‬ ‫َ َّ‬
‫ِب أَن يَکو َن‬
‫‪ ،‬کَام يَج ُ‬ ‫ِب أَ ْن يُ َسلِّ َم قَ ْب َل التَّ َکل ُِّم «السالم قبل الکالمِ ‪ ».‬اَإْلْ ما ُم َّ‬
‫الصا ِد ُق‬ ‫َو يَج ُ‬
‫َ ِّ‬
‫لی قَد ِر ُعقو ِل الْ ُمستَ ِمع َني‪ ،‬لِکَي يُ ْق ِن َعـ ُهم َو يَک ِْس َ‬
‫ب َم َو َّدت َـ ُهم‪« ،‬لَک ِم‬ ‫کَال ُمـ ُه لَ ِّيناً َو أ ْن یکو َن َع ٰ‬
‫ْ َ‬ ‫َ َ‬
‫‪ ،‬و «ع ِّود لِسانـك َ‬ ‫َ ْ‬ ‫ُ‬ ‫َْ‬‫ّ‬ ‫َ‬ ‫َ‬
‫يلن الکالمِ ‪ ».‬اَإْلْ ما ُم َع ٌّ‬
‫يل‬ ‫َ‬ ‫سول اللّ ِه‬ ‫انلاس ٰ‬
‫یلَع قد ِر عقول ِ ِهم‪َ ».‬ر ُ‬
‫ٰ‬
‫ْ‬ ‫َ َ َ َ‬ ‫َُْ‬
‫عل ٌم﴾ (ا َ ْإْلرساء‪)36 :‬‬ ‫و َعلَي ِه أَن ال یتَ َکلَّم يف ما لَيس لَه ِب ِه ِعلْم‪َ ،‬‬
‫﴿و ال تقف ما ليس لك بِ ِه ِ‬ ‫ٌ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َ‬
‫َ‬ ‫َ‬
‫« ِاتقوا مواضع ُّ‬ ‫َ‬ ‫َّ‬
‫اتله ِم‪َ ».‬ر ُ‬
‫سول اللّ ِه‬ ‫ِ‬ ‫َو َعلَي ِه أَ ْن ال يَتَ َد َّخ َل يف َموضو ٍع يُ َع ِّر ُض نَف َْس ُه لِلتُّ َه ِم؛‬
‫ُْ‬ ‫َ َ َّ‬
‫اَلْ ُمتَ َکلِّ ُم يُ ْع َر ُف بِـکَال ِمـ ِه‪« .‬تکلموا تع َرفوا‪،‬‬

‫َْ َ‬
‫ٌ‬ ‫َْ‬ ‫َْ‬ ‫َ َّ ْ َ‬
‫فإن المرء خَمبوء حَتت لِسانِـ ِه‪ ».‬اإْلْ ما ُم َع ٌّ‬
‫يل‬

‫السال ِح‪.‬‬ ‫َالم أَ ٰ‬


‫قوی ِم َن ِّ‬ ‫عض ْاأْلَ ِ‬
‫وقات قُد َر ُة الْک ِ‬ ‫يف بَ ِ‬

‫‪50‬‬
‫َ ْ‬
‫ُ‬ ‫ُ َّ َ‬
‫«رب کالمٍ اَکحْلسامِ ‪ ».‬اَإْلْ ما ُم َع ٌّ‬
‫يل‬

‫َ‬ ‫َ َّ‬ ‫َ ِّ ُ َ َ َّ ْ َ َ ْ‬
‫ْ َّ‬
‫ب ل ََك الْ َمشاکِ َل‪« .‬فکر ثم تکلم تسلم ِمن الزل ِل‪ ».‬اَإْلْ ما ُم َع ٌّ‬
‫يل‬ ‫َالم يَجلِ ُ‬
‫َو ُر َّب ک ٍ‬
‫ُ ِّ ْ‬
‫ْب‪« .‬ال حُتَدث بِما‬ ‫ناب َع ْن ِذکْ ِر ْاأْلَقوا ِل الَّتي في َها ا ْح ِت ُ‬
‫امل الْ ِکذ ِ‬ ‫ِب َعلَی ْاإْلنسانِ ِااِل ْج ِت ُ‬
‫يَج ُ‬
‫َُ‬ ‫َ ُ َ‬
‫خَتاف تکذیبه‪ ».‬اَإْلْ ما ُم َع ٌّ‬
‫يل‬

‫ـاس م ْن لسانـه فَ ُ‬ ‫َ‬


‫ـه َو ِم ْن‬ ‫ِ ِ ِ ِ‬
‫انل ُ‬
‫ــخــاف ّ‬ ‫ـاس ِم ْن لِســانِـــ ِه‪َ « .‬م ْن‬ ‫طوبــی لِـ َم ْن ال يَ ُ‬
‫خــاف ال ّن ُ‬ ‫ٰ‬
‫ّ‬ ‫َْ‬
‫ار‪َ ».‬ر ُ‬
‫سول اللّ ِه‬ ‫أه ِل انل ِ‬
‫َ َّ‬ ‫َ َّ‬
‫َ‬ ‫ُ‬‫ْ َ‬ ‫َ‬
‫َــالم ِقلَّـتُـ ُه‪« ،‬خري الکــالمِ ما قــل و دل‪ » .‬اَإْلْ ما ُم َع ٌّ‬ ‫َو ِم ْن ِ‬
‫آداب الْک ِ‬
‫‪1‬‬
‫يل‬

‫ميل الْ َمظ َه ِر أَما َم ُسقراط‬ ‫َوق ََف َر ُج ٌل َج ُ‬


‫يَفتَ ِخ ُر بـِ َمالب ِِس ِه َو بـِ َمظ َه ِر ِه‪ ،‬ف َ‬
‫َقـال لَ ُه‬
‫ُسقراط‪ :‬تَ َکلَّ ْم َحتّ ٰی أَر َاك‪.‬‬

‫‪1‬ــ ما ق ََّل َو د ََّل‪ :‬آنچه کم باشد و راهنامیی کند‪( .‬سخنی کوتاه که منظور را کامل به شنونده برساند‪).‬‬
‫‪51‬‬
‫لِکَي يُ ْق ِن َع ‪ :‬تا قانع کند‬ ‫َع َّو َد ‪ :‬عادت داد‬ ‫اُ ْد ُع ‪ :‬فرا بخوان‬
‫(أَقْ َن َع‪ ،‬يُ ْق ِن ُع)‬ ‫(مضارع‪ :‬يُ َع ِّو ُد)‬ ‫( َدعا‪ ،‬يَ ْدعو)‬
‫لَـ ِّيـن ‪ :‬نرم ≠ خ َِشن‬ ‫ِقلَّـة ‪ :‬کمی ≠ کَثْـ َرة‬ ‫أَنْ ال يَتَدَ خ ََّل ‪ :‬که دخالت نکند‬
‫ل ْيـن ‪ :‬نرمی ≠ خُشونَة‬ ‫کَل ََّم ‪ :‬سخن گفت = َح َّدثَ ‪ ،‬تَ َکلَّ َم‬ ‫(ت َ َدخ ََّل‪ ،‬يَتَ َدخ َُّل)‬
‫ٰ‬
‫َفـي‬
‫َمخْبوء ‪ :‬پنهان = خ ّ‬ ‫(مضارع‪ :‬يُ َکلِّ ُم)‬ ‫تُ َهم ‪ :‬تهمتها «مفرد‪ :‬ت ُ ْه َمة»‬
‫يُ َع ِّر ُض ‪ :‬در معرض میگذا َرد‬ ‫ال تُ َحدِّ ْث ‪ :‬سخن نگو‬ ‫َزلَل ‪ :‬لغزش‬
‫(ماضی‪َ :‬ع َّر َض)‬ ‫( َح َّدثَ ‪ ،‬يُ َح ِّدثُ )‬ ‫َسديد ‪ :‬درست و استوار‬
‫ْف ‪ :‬پريوی نکن (قَفا‪ ،‬يَقْفو)‬ ‫ال تَق ُ‬ ‫طوبی لِـ ‪ :‬خوشا به حا ِل‬ ‫ٰ‬

‫‪ ‬‬ ‫حيح َو الْ َخطَأَ َح َس َب ن َِّص الدَّ ِ‬


‫رس‪.‬‬ ‫الص َ‬
‫َع ِّي ِن َّ‬

‫‪........................‬‬ ‫‪1‬ــ ا َلَّذي يَتَ َکلَّ ُم في ما ال يَ ْعلَ ُم‪ ،‬يَ َق ُع في َخطَ ٍأ‪.‬‬
‫ ‬
‫‪........................‬‬ ‫اس ِمن لِسانِ ِه فَـه َو ق ٌّ‬
‫َوي‪ .‬‬ ‫‪2‬ــ َمن َ‬
‫خاف ال ّن ُ‬
‫‪........................‬‬ ‫‪3‬ــ َعلَينا أَ ْن ال نَ ْج َر َح ْاآْل َخري َن بِـ ِلسانِـنا‪.‬‬
‫ ‬
‫‪........................‬‬ ‫‪4‬ــ اَلَّذي ال يَتَ َکلَّ ُم ال يُـ ْع َر ُف شَ أنُـ ُه‪.‬‬
‫ ‬
‫‪........................‬‬ ‫ ‬ ‫‪5‬ــ ال نُ َح ِّدثُ بِـما ن ُ‬
‫َخاف ت َکذي َب ُه‪.‬‬

‫‪52‬‬
‫اِعـلَـمـوا‬
‫اَلْ ُجملَ ُة بَعدَ ال َّن ِک َر ِة‬
‫اسم نکره توضیح دهد‪،‬‬
‫معموالً هنگامیکه بعد از اسمی نکره فعلی بيايد که دربارۀ آن ِ‬
‫حرف ِ‬
‫ربط «که» میآيد و فعل‪ ،‬مطابق شرايط جمله‬ ‫در ترجمه به فارسی بعد از آن اسم ِ‬
‫ترجمه میشود؛ مثال‪:‬‬
‫شا َه ْدنا ِسنجاباً يَ ْق ِف ُز ِم ْن شَ َج َر ٍة ٰ‬
‫إلی شَ َج َر ٍة‪.‬‬
‫سنجابی را ديديم که از درختی به درختی میپريد‪.‬‬

‫إرضا ُء ال ّن ِ‬
‫اس غايَ ٌة ال ت ُ ْد َر ُك‪.‬‬
‫راضی ساختن مردم‪ ،‬هدفی است که به دست آورده نـمیشود‪.‬‬

‫َرأَيْ ُت َولَدا ً يَـ ْمشي ب ُِسر َع ٍة‪.‬‬


‫پسری را ديدم که به سرعت راه میرفت‪.‬‬

‫عبارت ( َرأَيْ ُت َولَدا ً يَـ ْمشي ب ُِسر َع ٍة‪ ).‬از دو جمله تشکيل شده‪ ،‬و بعد از اسم نکرۀ‬
‫« َولَدا ً» فعل مضارعی آمده است که دربارۀ « َولَدا ً» توضیح میدهد؛ در ترجمۀ فارسی‬
‫بين دو جمله‪ ،‬حرف ربط «که» میآيد و فعل مضارع نيز معموالً ماضی استمراری ترجمه‬
‫میشود‪.‬‬
‫ماضی ‪ +‬اسم نكره ‪ +‬مضارع ماضی استمراری‬
‫ترجمه‬

‫‪53‬‬
‫ا ّما اگر فعلِ ا ّول مضارع باشد‪ ،‬ترجمۀ فعل دوم چگونه خواهد بود؟ به مثال دقّت کنيد‪.‬‬
‫أُفَتِّ ُش َعن ُم ْع َج ٍم يُسا ِع ُدني في ف ِ‬
‫َهم ال ُّن ِ‬
‫صوص‪.‬‬
‫دنبال فرهنگ لغتی میگردم که مرا در فهم متون کمک کند‪( .‬كمک میكند)‬
‫أُشا ِه ُد طالِباً يَ ْكتُ ُب ت َـماري َن ال َّد ْر ِس ِفي َّ‬
‫الص ِّف‪.‬‬
‫دانشآموزی را میبينم که تـمرينهای درس را در کالس مینويسد‪.‬‬
‫مضارع ‪ +‬اسم نكره ‪ +‬مضارع مضارع التزامی یا مضارع اِخباری‬
‫ترجمه‬

‫اکنون به ترجمۀ جملۀ زير دقّت کنيد‪.‬‬


‫اِشْ تَـ َريْ ُت الْيَو َم کِتاباً قَ ْد َرأَيْتُـــ ُه ِم ْن قَبل‪.‬‬
‫امروز کتابی را خريدم که قبالً آن را ديده بودم‪( .‬ديدم)‬

‫ماضی ‪ +‬اسم نكره ‪ +‬ماضی ماضی بعيد يا ماضی ساده‬


‫ترجمه‬
‫مطالب بسياری مانند موضوع متن‪ ،‬قرائن و‬
‫ِ‬ ‫تذكّر‪ :‬ترجمه هنر است و بايد در ترجمه به‬
‫قواعد زبان مقصد تو ّجه كرد‪.‬‬

‫رس؛ ثُ َّم َع ِّيـ ْن نَو َع ْاأْلَفعالِ‪.‬‬


‫اِ ْخ َتبِـ ْر نَف َْسكَ ‪ :‬تَرجِ ْم ٰه ِذ ِه الْ ِعبا َر َة َح َس َب َقوا ِع ِد الدَّ ِ‬
‫ََْ‬ ‫ْ‬ ‫ْ َ ‪2‬‬ ‫َْ َُ‪َْ ْ َ 1‬‬ ‫َ ّ ٰ ُ َّ ّ َ ُ َ ْ َ ْ‬
‫ب ال يَخش ُع َو ِم ْن ِعل ٍم ال ينف ُع َو‬
‫ٍ‬ ‫ل‬ ‫ق‬ ‫ن‬ ‫م‬
‫ِ‬ ‫و‬ ‫ع‬ ‫ب‬ ‫ش‬ ‫ت‬ ‫ال‬ ‫س‬‫اللهم إنـي أعوذ بِك ِمن ن ٍ‬
‫ف‬

‫َعقيبات َصال ِة الْ َع ْرْصِ)‬


‫ِ‬ ‫ُْ َُ‬ ‫ْ ُ‬ ‫ُ َُ‬
‫ِمن صال ٍة ال ت ْرفع َو ِمن دعـا ٍء ال يسمع‪ِ ( .‬م ْن ت‬
‫‪3‬‬ ‫ْ َ‬

‫‪...........................................................................................................................................‬‬

‫‪...........................................................................................................................................‬‬

‫‪3‬ــ ال تُ ْرف َُع‪ :‬باال برده نـمیشود‬ ‫‪2‬ــ ال َیخْشَ ُع‪ :‬فروتنی نـمیکند‬ ‫‪1‬ــ ال تَشْ َب ُع‪ :‬سري نـمیشود‬
‫‪54‬‬
‫اَل َّتـامريـن‬ ‫‪‬‬
‫آيات ن َِّص الدَّ ْر ِس َو أَحادي ِث ِه ِبکَلِ ٍ‬
‫امت َصحي َح ٍة‪.‬‬ ‫اَل َّت ْمري ُن ْاأْلَ َّو ُل‪ :‬اِ ْم َ ِأَل الْ َفرا َغ يف ِ‬

‫ِعلْ ٌم ‪ ،‬ال ّنا ِر ‪ُ ،‬عقولِـهِم ‪ ،‬الْ َح َس َن ِة ‪ ،‬أَ ْح َس ُن ‪ ،‬لِسانِ ِه ‪ ،‬ت َ ْف َعلو َن‬
‫ْ ُ َّ‬ ‫ْ َ‬ ‫ك بالْح َ‬
‫َ َّ َ‬ ‫ُْ ُ‬
‫ــهم بِالتي‬‫کم ِة َو ال َمو ِعظ ِة ‪َ .......................................‬و جا ِدل‬ ‫بیل رب ِ ِ‬ ‫ِ‬
‫إلی َ‬
‫س‬ ‫ٰ‬ ‫ع‬ ‫‪1‬ــ ﴿اد‬

‫ِه َي ‪ ﴾ .......................................‬ا َل َّنحل‪125 :‬‬

‫َ َ َ َ‬ ‫‪2‬ــ َ‬ ‫َُْ‬
‫﴿و ال تقف ما ليس لك بِ ِه ‪ ﴾ .......................................‬ا َ ْإْلرساء‪36 :‬‬

‫َ‬ ‫َ‬ ‫َ‬


‫‪3‬ــ ﴿ ِلـم تـقـولـون ما ال ‪ ﴾ .......................................‬ا َّ‬
‫َلص ّف‪2 :‬‬

‫َْ‬ ‫ّ‬ ‫َ َّ‬


‫اس َع ٰ‬
‫لـی قد ِر ‪َ . .......................................‬ر ُ‬
‫سول اللّٰ ِه‬
‫‪4‬ــ کـلـم الن َ‬
‫ِ‬

‫َ ْ َ‬ ‫ٌ‬ ‫َ ْ‬ ‫َْ‬ ‫َ َّ ْ َ‬
‫َ‬ ‫ُْ‬ ‫َ َ َّ‬
‫‪5‬ــ تکلموا تعرفوا فإن المرء مخبوء تحت ‪ . .......................................‬اَإْلْ ما ُم َع ٌّ‬
‫لـي‬

‫َْ‬ ‫ُ ْ‬ ‫َ‬ ‫ُ ْ‬ ‫ّ‬


‫َ ْ‬ ‫َ‬
‫‪6‬ــ من خاف الناس ِمن لِسانِـ ِه فـه َو ِمن أهلِ ‪َ . .......................................‬ر ُ‬
‫سول اللّٰ ِه‬

‫‪55‬‬
‫طلوب ِمنكَ ‪.‬‬ ‫َ‬
‫حاديث‪ ،‬ثُ َّم َع ِّي ِ‬
‫ـن الْ َم َ‬ ‫اَل َّتمري ُن الثّانـي‪ :‬تَ ْرجِ ِم ْاأْلَ‬

‫ُ ُ ْ‬
‫َ ُ‬ ‫ُ ُ‬‫َ‬ ‫ُ ْ‬
‫‪1‬ــ إن م ْن ش َر عباد ا َ ْ‬ ‫َ ّ‬ ‫َّ‬
‫هلل من تك َره مـجالسته ِلفح ِ‬
‫ش ِه ‪َ .‬ر ُ‬
‫‪1‬‬
‫سول اللّٰ ِه‬ ‫ِ ِ ِ‬ ‫ِ‬
‫جهول َو الْجا َّر َوالْ َمجرو َر)‬ ‫(اَلْ ِف َ‬
‫عل الْ َم َ‬
‫‪...........................................................................................................................................‬‬
‫َُ ََ‬ ‫َ ْ َ َّ‬ ‫َ‬ ‫ّ‬ ‫َ َ‬
‫اس من قال الـحق في ما له َو علي ِه‪َ .‬ر ُ‬
‫سول اللّٰ ِه‬ ‫ِ‬ ‫الن‬ ‫ی‬ ‫تـق‬ ‫‪2‬ــ أ‬
‫(اِس َم التَّفضيلِ َو الْ ُم َ‬
‫ضاف إلَي ِه)‬
‫‪...........................................................................................................................................‬‬
‫َ‬ ‫ُ‬ ‫ٌ َْ ُ ُ‬ ‫‪3‬ــ اَلْعلْ ُم ٌ‬
‫لوب أ ْوليائِ ِه‪َ .‬ر ُ‬
‫سول اللّٰ ِه‬ ‫ِ‬ ‫ق‬ ‫في‬ ‫ـه ُ‬
‫اهلل‬ ‫ف‬ ‫ذ‬‫ِ‬ ‫ق‬ ‫ي‬ ‫ضياء‬ ‫نور َ‬
‫و‬ ‫ِ‬
‫(اَلْ ُمبتَ َدأَ َو الْفا ِع َل)‬
‫‪...........................................................................................................................................‬‬
‫َ ُ ً‪2‬‬ ‫ْ‬ ‫ُ ْ َ َّ‬
‫عل ْاأْلَم ِر َو الْ َم َ‬
‫فعول)‬ ‫( ِف َ‬ ‫‬ ‫‪4‬ــ ق ِل الـحق َو إن كان م ّرا ‪َ .‬ر ُ‬
‫سول اللّٰ ِه‬

‫‪...........................................................................................................................................‬‬
‫َ‬ ‫َْ ُ‬ ‫ُ ْ ُ َّ‬
‫َ‬ ‫َْ ُ َ‬ ‫ْ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫ُْ‬
‫‬ ‫‪5‬ــ ال تقل ما ال تعلم‪ ،‬بل ال تقل كـل ما تعلم‪ .‬أَم ُري الْ ُمؤ ِمن َني َع ٌّ‬
‫لـي‬

‫نفي َو ِف ْع َل ال َّن ْه ِي)‬


‫(اَلْ ُمضا ِر َع الْ َم َّ‬
‫‪...........................................................................................................................................‬‬

‫‪2‬ــ ُم ّر‪ :‬تلخ‬ ‫‪1‬ــ ُف ْحش‪ :‬گفتار و کردار زشت‬

‫‪56‬‬
‫اَل َّت ْمري ُن الثّالِ ُث‪ :‬تَرجِ ْم کَلِ ِ‬
‫امت الْ َجــد َولِ ‪ ،‬ثُ َّ‬
‫ــم اکْ ُت ْب َرمــ َزهُ‪.‬‬
‫يُجا ِد ُل ‪ِ /‬مئَتانِ ‪ /‬ت َ ْعليم ‪َ /‬حفَالت ‪ /‬أَفْالم ‪ /‬اِ ْم َرأَة ‪ُ /‬م َع َّم َرة ‪ُ /‬مزارِع ‪ /‬تِلْميذ ‪ /‬رائِ َحة‬
‫حاسوب ‪ /‬أَبْناء ‪ /‬أَلْفانِ ‪ /‬أَزْهار ‪ /‬أَسا ِور ‪ /‬إ ْعصار ‪ /‬ت َ ْبجيل ‪ /‬ساحات ‪ /‬کَبائِر‬
‫رمز‪‬‬
‫گرامی داشتـن‬ ‫‪)1‬‬
‫کهنسال‬ ‫‪)2‬‬
‫ستيز میکند‬ ‫‪)3‬‬
‫ياد دادن‬ ‫‪)٤‬‬
‫کشاورز‬ ‫‪)٥‬‬
‫جشنها‬ ‫‪)٦‬‬
‫دانشآموز‬ ‫‪)7‬‬
‫زن‬ ‫‪)8‬‬
‫بو‬ ‫‪)9‬‬
‫دو هزار‬ ‫‪)10‬‬
‫گردباد‬ ‫‪)11‬‬
‫گناهان بزرگ‬ ‫‪)12‬‬
‫ميدانها‬ ‫‪)13‬‬
‫دويست‬ ‫‪)1٤‬‬
‫فيلمها‬ ‫‪)1٥‬‬
‫رايانه‬ ‫‪)1٦‬‬
‫دستبندها‬ ‫‪)17‬‬
‫فرزندان‬ ‫‪)18‬‬
‫شکوفهها‬ ‫‪)19‬‬

‫‪:‬‬ ‫سـول اللّ ِه‬


‫قال َر ُ‬ ‫َ‬
‫« ‪». ......................... ......................... ......................... .........................‬‬

‫‪57‬‬
‫اَل َّت ْمري ُن ال ّراب ُِع‪َ :‬ع ِّيـ ْن يف ک ُِّل َمجمو َع ٍة الْکَلِ َم َة الْغَري َب َة‪.‬‬

‫وی ‪ ‬اَلْغــاز ‪‬‬ ‫‪1‬ــ اَلْ ِقشْ ـر ‪ ‬ا َلل ُّّب ‪ ‬ا َل َّن ٰ‬
‫َلسياج ‪‬‬‫‪2‬ــ اَلْـ َيـد ‪ ‬ا َل َّرأْس ‪ ‬اَلْ َق َدم ‪ ‬ا ّ‬
‫‪3‬ــ ا َ ْإْلث ْــم ‪ ‬ا َل َّذنْب ‪ ‬اَل ِْح َّصـة ‪ ‬اَلْ َخطيئَـة ‪‬‬
‫‪4‬ــ ا َلثَّ ْعلَـب‪ ‬اَلْ َكلْب ‪ ‬ا َللَّيِّـن ‪ ‬ا َل ِّذئْـب ‪‬‬
‫‪5‬ــ ا َل ُّزيوت ‪ ‬اَلْ ُمزارِع ‪ ‬اَلْعا ِمل ‪ ‬اَلْ ُم َوظَّف ‪‬‬
‫َلس َمـك ‪‬‬
‫َلس ْروال ‪ ‬اَلْقَميص ‪ ‬اَلْف ُْستان ‪ ‬ا َّ‬
‫‪6‬ــ ا ِّ‬

‫طلوب ِمنكَ ‪.‬‬ ‫اَل َّت ْمري ُن الْخا ِم ُس‪ :‬تَرجِ ِم الْ ُج َم َل ال ّتال َي َة‪ ،‬ثُ َّم َع ِّي ِ‬
‫ـن الْ َم َ‬

‫(اَلْ َمجرو َر ِب َح ِ‬
‫رف َج ٍّر َوالْ َم َ‬
‫فعول)‬ ‫إلی قَريَـ ٍة شا َهدْتُ صو َرت َـها أَيّا َم ِصغَري‪.‬‬
‫‪1‬ــ سافَ ْرتُ ٰ‬
‫‪...........................................................................................................................................‬‬

‫ضاف إلَي ِه)‬


‫فعول َو الْ ُم َ‬
‫(اَلْ َم َ‬ ‫نب ِ‬
‫شاطئِ الْ َبحرِ‪.‬‬ ‫رياح شَ دي َد ٌة َخ َّربَ ْت بَيتاً َج َ‬
‫َت ٌ‬ ‫‪2‬ــ َع َصف ْ‬
‫‪...........................................................................................................................................‬‬

‫‪3‬ــ َو َجدْتُ بَرنا َمجاً يُسا ِع ُدنـي َع ٰ‬


‫لی تَ َعل ُِّم الْ َع َربيَّ ِة‪.‬‬ ‫‪1‬‬
‫ضاف إلَي ِه)‬
‫فعول َو الْ ُم َ‬
‫(اَلْ َم َ‬ ‫‬
‫‪...........................................................................................................................................‬‬

‫(اَلْ ُمبتَ َدأَ َو الْ َخبَـ َر)‬ ‫‬ ‫ديق يُ ْن ِقذ َُك ِمن ُمصيبَ ِة الْ َجهلِ ‪.‬‬ ‫‪4‬ــ اَلْ ِک ُ‬
‫تاب َص ٌ‬
‫‪...........................................................................................................................................‬‬

‫(اَلْ َجم َع الْ ُمک ََّس َر َو نو َن الْوِقايَ ِة)‬ ‫‬ ‫‪5‬ــ يُ ْع ِجبُـني عي ٌد يَ ْف َر ُح في ِه الْ ُف َقرا ُء‪.‬‬
‫‪...........................................................................................................................................‬‬

‫‪1‬ــ بَرنا َمج‪ :‬برنامه‬

‫‪58‬‬
‫عنی‪.‬‬ ‫ِيس الَّذي َيرتَب ُِط ب ِْاآْل َي ِة أَ ِو الْ َح ِ‬
‫ديث ِفـي الْ َم ٰ‬ ‫السا ِد ُس‪َ :‬ع ِّي ِ‬
‫ـن الْ َب َ‬
‫يت الْفار َّ‬ ‫اَل َّتمري ُن ّ‬

‫َْْ‬ ‫َ‬ ‫َ َ‬
‫قاب﴾ اَلْ ُح ُجرات‪11 :‬‬
‫‪1‬ــ ﴿و ال تنابزوا بِاأْلل ِ‬
‫ْ َ‬‫َ‬ ‫َ َ‬
‫ِّ‬ ‫َ ْ‬
‫‪2‬ــ عود لِسانـك ليـن الکالمِ ‪ .‬اَإْلْ ما ُم َع ٌّ‬
‫لـي‬

‫َّ َ‬ ‫َ‬ ‫َ ِّ ُ َ َ َ ّ َ ْ َ ْ َ ْ‬
‫ْ ّ‬
‫‪3‬ــ فکـر ثم تکلم تسلم ِمن الزل ِل‪ .‬اَإْلْ ما ُم َع ٌّ‬
‫لـي‬

‫ُْ ُ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َْ َ‬


‫ُ‬ ‫َْ‬ ‫َ َ‬
‫يب أن تعيب ما فيك ِمثلـه‪ .‬اَإْلْ ما ُم َع ٌّ‬
‫لـي‬ ‫‪4‬ــ أکبـر الع ِ‬
‫َ ْ َ‬ ‫ٌ‬ ‫َْ‬‫َ‬ ‫َ َّ ْ َ‬
‫َ‬ ‫ُْ‬ ‫َ َ َّ‬
‫‪5‬ــ تکلموا تعرفوا؛ فإن المرء مخبوء تحت لِسانِـ ِه‪ .‬اَإْلْ ما ُم َع ٌّ‬
‫لـي‬

‫(سعدی شیرازی )‬ ‫عيب و هنرش نهفته باشد‬ ‫الف) ات مرد سخن نگفته باشد‬
‫نوشتن را و گفتن را نشايد‬
‫( نظامی گنجه ای  )‬ ‫ب) سخن کان از س ِر انديشه انيد‬
‫َ‬ ‫َ‬
‫ش‬ ‫ک‬ ‫پ‬
‫توانی هک يلی هب مويی ی (سعدی شيرازی)‬ ‫ج) هب شيرين زبانی و لطف وخو ی‬
‫ش‬
‫ُ‬
‫(مهدی الهی قمشه ای)‬ ‫نخواند رههک او نيکوسرشت است‬ ‫د) خالئق را هب القابی هک زشت است‬
‫َ‬
‫(امثال و َحِکم دهخدا )‬ ‫ه) آن کس هک هب عيب خلق رپداخته است زان است هک عيب خويش نشناخته است‬

‫‪59‬‬
‫امت ال ّتال َي ِة‪.‬‬
‫الساب ُِع‪ :‬اُكْ ُت ْب ُمف َر َد الْكَلِ ِ‬
‫اَل َّتمري ُن ّ‬

‫واضع‬
‫َم ِ‬ ‫أَولياء‬ ‫ساحات‬ ‫أَساوِر‬ ‫زُيوت‬ ‫رياح‬

‫‪....................... ....................... ....................... ....................... ....................... .......................‬‬

‫أَقوال‬ ‫ُعقول‬ ‫ُمخاطَب َني‬ ‫آداب‬ ‫تُ َهم‬ ‫نُصوص‬

‫‪....................... ....................... ....................... ....................... ....................... .......................‬‬

‫ات ِفـي الْ َفراغِ الْ ُم ِ‬


‫ناس ِب‪) ≠ = ( .‬‬ ‫اَل َّتمري ُن الثّا ِم ُن‪ :‬ضَ عِ الْ ُمرا ِد ِ‬
‫فات َو الْ ُمضا ّد ِ‬

‫اِمتَ َأَلَ ‪ِ /‬‬


‫شاطئ ‪ُ /‬مزارِع ‪ /‬إث ْم ‪ِ /‬صغَر ‪ /‬ت َبجيل ‪ /‬ضياء ‪َ /‬مخبوء ‪ /‬کَلَّ َم ‪ /‬تُرفَ ُع ‪َ /‬سديد ‪َ /‬م َو َّدة‬

‫ِ‬
‫ساحل = ‪....................‬‬ ‫َذنْب = ‪.......................‬‬ ‫فَ َر َغ ≠ ‪...................‬‬ ‫ف َّاّلح = ‪......................‬‬

‫َت ≠ ‪........................‬‬
‫َمستور = ‪َ ......................‬سک َ‬ ‫ت َکريم = ‪ ......................‬کِ َبـر ≠ ‪...................‬‬

‫ت ُ ْنـ َز ُل ≠ ‪...................‬‬ ‫َصحيح = ‪...................‬‬ ‫نور = ‪...................‬‬ ‫ُح ّب = ‪......................‬‬

‫‪60‬‬
‫ـلـمـي ‪‬‬
‫ُّ‬ ‫ـحـث الْـ ِع‬
‫‪ ‬اَلْـ َب ُ‬
‫آيات أَو أحاديثَ َح َ‬
‫ول قَوا ِع ِد ال َّد ِ‬
‫رس‪.‬‬ ‫مس ٍ‬ ‫اِب َحثْ َع ْن َخ ِ‬

‫ّ‬ ‫َ َْ َُ ُ ً َ ْ‬
‫اس ‪ ﴾...‬ا َ ْأْلَنعام‪122 :‬‬ ‫﴿‪َ ...‬و جعلنا له نورا يـمش ‏‬
‫ي بِ ِه ِفـي الن ِ‬
‫َ‬ ‫ً ُْ َ‬ ‫ّ َ ْ‬
‫ٰ‬
‫موسی‪ ﴾...‬ا َ ْأْلَحقاف‪30 :‬‬ ‫عد‬
‫﴿‪ ...‬إنا س ِمعنا ِکتابا أن ِزل ِمن ب ِ‬
‫َ َ‬ ‫َ َ ْ ُ َ َّ ً َ‬
‫مرنا ‪ ﴾...‬ا َ ْأْلَنبياء‪73 :‬‬ ‫َ‬
‫﴿و جعلناهم أئِـمة يهدون بِأ ِ‬
‫‪1‬ــ ‪...............................................................................................................................‬‬

‫‪2‬ــ ‪...............................................................................................................................‬‬

‫‪3‬ــ ‪...............................................................................................................................‬‬

‫‪4‬ــ ‪...............................................................................................................................‬‬

‫‪5‬ــ ‪...............................................................................................................................‬‬

‫‪61‬‬
62
‫‪5‬‬ ‫ْ‬ ‫ل‬ ‫ا‬ ‫س‬
‫ُ‬ ‫ر‬
‫ْ‬ ‫دَّ‬‫ل‬‫َ‬ ‫ا‬
‫ِ‬
‫م ُس‬ ‫ا‬ ‫ـ‬ ‫خ‬

‫ـف ٌ‬‫ٌ َ ّ‬ ‫َّ َ َ ْ‬


‫ـهـدي َمـن َ‬
‫ـار﴾‬ ‫ـهو کـا ِذب ک‬ ‫﴿إن اهلل ال ي‬
‫ا َل ُّز َمر‪3 :‬‬
‫یب¬گمان خدا کیس را که دروغگو و بسيار اکفر است راهنمایي‬
‫نـیم¬کند‪.‬‬
‫اَلدَّ ْر ُس الْخا ِم ُس‬
‫اَلْـ ِکــ ْذ ُب‬

‫ٌ ُ ِّ‬
‫ـلُک َشـر‪ٍّ.‬‬ ‫ُ‬ ‫َْ ْ‬
‫سول اللّ ِه‬
‫َر ُ‬ ‫کذب ِمفتاح ِل‬‫ال ِ‬

‫َقال‪َ :‬علِّ ْمـني ُخلُقاً يَ ْج َم ُع يل َخ ْيـ َر ال ُّدنيا َو ْاآْل ِخ َر ِة‪.‬‬


‫ف َ‬ ‫إلی َرسو ِل اللّ ِه‬
‫جا َء َر ُج ٌل ٰ‬
‫َ ْ‬
‫ك ِذ ْب‪.‬‬ ‫‪ :‬الت‬ ‫ف َ‬
‫َقال‬

‫‪:‬‬ ‫يل‬ ‫َو َ‬


‫قال اإْلْ ما ُم َع ٌّ‬
‫َ َ َْ‬ ‫َ َََ َ‬ ‫إیل ص ْدق ال ْ َمقال بـص ْدق َ‬ ‫َ‬ ‫َ َ ْ َ‬ ‫َ ُ‬
‫عمال‬
‫ِ‬ ‫اأْل‬ ‫ل‬ ‫فض‬ ‫أ‬ ‫ٰ‬
‫إیل‬ ‫ـك‬ ‫ب‬ ‫د‬ ‫ن‬ ‫و‬ ‫‪،‬‬ ‫ه‬
‫ِ‬ ‫ـ‬ ‫ل‬
‫ِ‬ ‫قا‬ ‫م‬ ‫ِ ِ ِ ِ‬ ‫خري إخوانِـك من دعـاك ٰ ِ ِ‬
‫ِ‬
‫َ‬ ‫ُ‬
‫سن أعما ِلـ ِه‪.‬‬
‫بِـح ِ‬

‫إ َذ ْن فَـ ُک ْن صا ِدقاً َم َع نَف ِْس َـك َو َم َع ْاآْل َخري َن ِفـي الْ َحيا ِة‪َ ،‬و ال تَ ْه ُر ْب ِم َن الْوا ِقعِ أَبَدا ً‪ ،‬فَـإ ْن‬

‫عوبات کَث َريةً‪َ ،‬و تُضْ طَ ُّر إلَی الْ ِکذ ِْب ِع َّد َة‬ ‫َه َربْ َت ِم َن الْوا ِقعِ ف َ‬
‫َـس ْو َف ت ُوا ِج ُه َمشاکِ َل َو ُص ٍ‬

‫ات‪َ ،‬و بَع َد ٰذلِ َك يَتَ َب َّ ُنَّي کِ ْذبُ َـك لِ ْآْل َخري َن‪ ،‬فَـتَفْشَ ُل يف َحياتِ َـك‪.‬‬
‫َم ّر ٍ‬

‫َو ٰه ِذ ِه ِق َّص ٌة قَص َري ٌة ت ُ َب ِّيـ ُن ل ََك نَتي َج َة الْ ِکذ ِْب‪:‬‬
‫قَ َّر َر أَربَ َع ُة ط ُّاّل ٍب أَن يَغيبوا َعنِ ِااِل ْم ِتحانِ فَـات ََّصلوا ب ِْاأْلُستا ِذ هاتِف ّياً َو قالوا لَ ُه‪ :‬أَ َح ُد إطار ِ‬
‫ات‬

‫‪64‬‬
‫تياطي‪َ ،‬و ال تو َج ُد َسيا َر ٌة ت َن ُقلُـنا إلَی الْجا ِم َع ِة‪َ ،‬و نَح ُن‬ ‫َس ّيا َرتِـ َنا انْ َف َج َر‪َ ،‬و ل َ‬
‫َيس لَنا إطا ٌر ا ْح ٌّ‬
‫ْاآْل َن ِفـي الطَّريقِ بَعيدو َن َعنِ الْجا ِم َع ِة‪َ ،‬و لَ ْن نَستَطي َع الْ ُحضو َر ِفـي ِااِل ْم ِتحانِ ِفـي الْ َو ِ‬
‫قت‬

‫الْ ُم َح َّد ِد‪.‬‬


‫واف ََق ْاأْلُستا ُذ أَ ْن يُ َؤ ِّج َل لَ ُه ُم ِااِل ْم ِتحا َن لِـ ُم َّد ِة أُسبو ٍع ِ‬
‫واح ٍد‪ ،‬فَـ َفر َِح الط ُّّاّل ُب بِـ ٰذلِ َك؛ ِأِلَ َّن ُخطَّتَـ ُهم‬

‫لِـتَأجيلِ ِااِل ْم ِتحانِ نَ َج َح ْت‪.‬‬

‫قت الْ ُم َح َّد ِد‪َ ،‬و طَل ََب ْاأْلُستا ُذ ِمن ُهم‬
‫ِفـي ْاأْلُسبو ِع التّالـي َح َرَضوا لِ ِـاِل ْم ِتحانِ ِفـي الْ َو ِ‬

‫أَن يَ ْجلِسوا يف قا َع ِة ِااِل ْم ِتحانِ ‪ ،‬ث ُ َّم َو َّز َع َعلَيهِم أَور َاق ِااِل ْم ِتحانِ ‪.‬‬

‫‪65‬‬
‫لَ ّمــا نَظَروا إلَی ْاأْلَس ِئلَـ ِة‪ ،‬تَ َع َّجبـوا ِأِلَنَّـها کان َْت ٰهکَذا‪:‬‬
‫لِـمـاذَا انْـفَـ َجـ َر ْاإْلطـا ُر؟‬ ‫‪1‬‬

‫أَ ُّي إطا ٍر ِم ْن َس ّيا َرتِـ ُک ُم انْ َف َج َر؟‬ ‫‪2‬‬

‫فـي أَ ِّي طَريقٍ َوقَ َع ٰهذَا الْحا ِدثُ ؟‬ ‫‪3‬‬

‫لوسکُم ِفـي َّ‬


‫الس ّيا َر ِة؟‬ ‫َرتيب ُج ِ‬
‫ما ه َو ت ُ‬ ‫‪4‬‬

‫َيف ْاستَطَ ْعتُم أَن ت َِحلّوا ُمش ِکلَتَـکُم؟‬


‫ک َ‬ ‫‪5‬‬

‫السا َعـ ُة ِعنـ َد انْ ِفجـا ِر ْاإْلطـارِ؟‬


‫کَـم کان َِت ّ‬ ‫‪6‬‬

‫الس ّيا َر َة يف ٰذلِ َك الْ َو ِ‬


‫قت؟‬ ‫َم ْن کا َن ِمنکُم يَ ُ‬
‫سوق َّ‬ ‫‪7‬‬

‫جيب أَ ِ‬
‫صدقا ُؤ َك ِمث َْل إجابَ ِت َـك؟‬ ‫َهل تَضْ َم ُن أَن يُ َ‬ ‫‪8‬‬

‫َخج َِل الط ُّّاّل ُب َون َِدموا َو ا ْعتَذَروا ِمن ِف ْعلِـهِم‪ ،‬ن ََص َحـ ُه ُم ْاأْلُستا ُذ َو َ‬
‫قال‪:‬‬
‫لی أَن ال يَک ِْذبوا‪َ ،‬و قالوا لَ ُه نا ِدم َني‪:‬‬
‫کذ ْب ال يَ ْن َج ْح‪ .‬عا َه َد الط ُّّاّل ُب أُستا َذ ُهم َع ٰ‬
‫َم ْن يَ ِ‬
‫ت َ َعلَّ ْمـنا َدرساً لَ ْن نَ ْنسا ُه أَبَدا ً‪.‬‬

‫‪66‬‬
‫سوق) قَـ َّر َر ‪ :‬قرار گذاشت‬ ‫ساق ‪ :‬رانندگی کرد (مضارع‪ :‬يَ ُ‬ ‫َ‬ ‫أَ َّج َل ‪ :‬به تأخري انداخت‬
‫(مضارع‪ :‬يُ َق ِّر ُر)‬ ‫(مضارع‪ :‬يُ َؤ ِّج ُل‪/‬مصدر‪:‬ت َأجيل)= أَ َّخ َر ُصعوبَة ‪ :‬سختی ≠ ُسهولَة‬
‫کُ ْن ‪ :‬باش‬ ‫اِضْ طَ َّر ‪ :‬ناگزير کرد (مضارع‪ :‬يَضْ طَ ُّر) ضَ ِم َن ‪:‬ضامنت کرد‬
‫لَ ْن ‪ :‬حرف نشانۀ آيندۀ منفی‬ ‫(مضارع‪ :‬يَضْ َم ُن)‬ ‫ت ُضْ طَ ُّر‪ :‬ناگزير میشوی‬
‫ُم َحدَّ د ‪ :‬مشخّص شده‬ ‫عاهَدَ ‪ :‬پيامن بست‬ ‫إطار ‪ :‬تاير‪ ،‬چارچوب‬
‫َمقال ‪ :‬گفتار = قَ ْول‪ ،‬کَالم‬ ‫(مضارع‪ :‬يُعا ِه ُد)‬ ‫تياطي ‪ :‬چرخ یدکی‬
‫إطا ٌر ا ْح ّ‬
‫نَدَ َب ‪ :‬فرا خواند (مضارع‪ :‬يَ ْن ُد ُب)‬ ‫تَ َب َّيـ َن ‪ :‬آشکار شد (مضارع‪ :‬يَتَ َب َّيـ ُن) ِعدَّ ة ‪ :‬چند‬
‫وا َجهَ ‪ :‬روبهرو شد (مضارع‪ :‬يُوا ِج ُه)‬ ‫ُخطَّة ‪ :‬نقشه‪ ،‬برنامه «جمع‪ُ :‬خطَط» ف َِش َل ‪:‬شکستخورد‬
‫َو َّز َع ‪ :‬پخش کرد (مضارع‪ :‬يُ َو ِّزعُ)‬ ‫(مضارع‪ :‬يَفشَ ُل)‬ ‫زاويَة ‪ :‬گوشه «جمع‪ :‬زَوايا»‬

‫أَجِ ْب َع ِن ْاأْلَس ِئلَ ِة ال ّتال َي ِة َح َس َب ن َِّص الدَّ ْر ِس‪.‬‬

‫‪1‬ــ َه ْل واف ََق ْاأْلُستا ُذ أَ ْن يُ َؤ ِّج َل ِااِل ْم ِتحا َن لِلط ُّّاّل ِب لِ ُم َّد ِة أُسبو َعينِ ؟‬
‫‪...........................................................................................................................................‬‬
‫حي َن جا َء إلَيـ ِه؟‬ ‫قال ال َّر ُج ُل لِـ َرسو ِل اللّ ِه‬
‫‪2‬ــ ماذا َ‬
‫‪...........................................................................................................................................‬‬
‫قـال الط ُّّـاّل ُب ِأِلُستا ِذ ِهم نـا ِدمـيـ َن؟ ‬
‫‪3‬ــ مـا َ‬
‫‪...........................................................................................................................................‬‬
‫قال « َم ْن يَ ِ‬
‫کذ ْب ال يَ ْن َج ْح»؟‬ ‫‪4‬ــ َم ْن َ‬
‫‪...........................................................................................................................................‬‬
‫َيف ات ََّص َل الط ُّّاّل ُب ب ِْاأْلُستا ِذ؟‬
‫ ‬ ‫‪5‬ــ ک َ‬
‫‪...........................................................................................................................................‬‬
‫‪6‬ــ لِـماذا فَر َِح الط ُّّاّل ُب؟‬
‫‪...........................................................................................................................................‬‬
‫‪67‬‬
‫اِعـلَـمـوا‬
‫تَ ْر َج َم ُة الْ ِف ْعلِ الْ ُمضا ِرعِ (‪)1‬‬

‫حروف «أَنْ‪ :‬كه» و «كَي‪ ،‬لِـ ‪ ،‬لِكَي ‪َ ،‬حتَّی‪ :‬تا ‪ ،‬برای اينكه» بر سر فعل مضارع میآيند و در‬
‫معنای آن تغيير ايجاد میكنند؛ فعلهایی که دارای اين حروف اند‪ ،‬در فارسی «مضارع التزامی»‬
‫ترجمه میشوند؛ مثال‪:‬‬
‫َحتّ ٰی يَ ْحكُـ َم‪ :‬تا داوری كند‬ ‫يَ ْحـكُــ ُم‪ :‬داوری میكند‬
‫ ‬‫أَ ْن يُحـا ِولـوا‪ :‬که تالش کنند‬ ‫يُحا ِولونَ‪ :‬تالش میکنند‬
‫لِکَي ت َ ْف َرحوا‪ :‬تا شاد شويد‬ ‫ت َ ْف َرحونَ‪ :‬شاد میشويد‬
‫ ‬ ‫ــل‪ :‬تا قرار بدهد‬ ‫لِــ َيــ ْجـ َع َ‬ ‫ ‬
‫يَ ْجــ َع ُـل‪ :‬قرار میدهد‬
‫ ‬ ‫کَي يَـ ْذ َه ْبـ َن‪ :‬تا بـروند‬ ‫ ‬ ‫يَ ْذ َه ْبــ َن‪ :‬میرونـد‬

‫فعل مضار ِع دارای «لَ ْن» معاد ِل «آيندۀ منفی» در زبان فارسی است؛ مثال‪:‬‬
‫لَ ْن ت َنالوا‪ :‬دست نخواهيد يافت‬ ‫ ‬
‫ت َنالونَ‪ :‬دست میيابيد‬

‫‪1‬‬
‫اين حروف در انتهای فعل مضارع تغييراتی را ايجاد میکنند‪.‬‬

‫‪1‬ــ آشنايی با اين تغيريات از اهداف آموزشی کتاب نيست؛ ا ّما خوب است بدانيد اين حروف (که حروف ناصبه نام‬
‫دارند)‪ ،‬نشانۀ انتهای فعلهای «يَف َع ُل‪ ،‬ت َف َع ُل‪ ،‬أَف َع ُل و نَف َع ُل» را تغیري میدهند‪ ...«  .‬يَف َع َل‪ ... ،‬تَف َع َل‪ ... ،‬أَف َع َل و ‪...‬‬
‫نَف َع َل»‬
‫و حرف نون را در انتهای فعلهای «يَف َعلونَ‪ ،‬يَف َعالنِ ‪ ،‬ت َف َعالنِ ‪ ،‬ت َف َعلو َن و ت َف َعليـ َن» حذف میکنند‪.‬‬
‫اين حروف در شکلِ ظاه ِر دو فعل جمع مؤنّث «يَف َعلْ َن» و «ت َف َعلْ َن» هيچ تغيريی ايجاد نـمیکنند‪.‬‬

‫‪68‬‬
‫الدَّرس‪ ،‬ثُ َّم َع ِّي ِن ْاأْلَ َ‬
‫فعال الْ ُمضا ِر َع َة‪.‬‬ ‫ديث َح َس َب َقوا ِع ِد ِ‬ ‫اِ ْخ َت ِب ْر نَف َْسكَ ‪ :‬تَرجِ ِم ْاآْليَ َت ِ‬
‫ين َو الْ َح َ‬

‫َ َ ٰ َ ْ َ ْ َ َ ً َ ُ َ َ ٌ َ ُ َ َ ٰ َ ْ ُ ّ َ ً َ ُ َ َ ٌّ َ ُ‬
‫اَلْ َب َق َرة‪216 :‬‬ ‫م﴾‬‫ک‬ ‫سی أن ت ِحبوا شيئا و¬هو شر ل‬
‫سی أن تکرهوا شيئا وهو خير لکم و ع ‏‬
‫﴿وع ‏‬ ‫‪1‬‬

‫‪...........................................................................................................................................‬‬

‫‪...........................................................................................................................................‬‬

‫َّ‬ ‫ْ َ ْ َ ْ َْ‬ ‫َ‬


‫ُ ٌ‪2‬‬ ‫وم ال َبيْ ٌع في ِه َ‬
‫تي يَ ٌ‬
‫َ‬ ‫ّ ََْ ‪ُ 1‬‬
‫اَلْ َب َق َرة‪254 :‬‬ ‫‪﴾...‬‬ ‫ة‬ ‫ل‬‫خ‬ ‫¬ال‬ ‫و‬ ‫أ‬ ‫ي‬ ‫ن‬ ‫أ‬ ‫ل‬
‫ِ‬ ‫ب‬ ‫ق‬ ‫ن‬ ‫م‬
‫ِ‬ ‫م‬‫ک‬ ‫نا‬ ‫ق‬ ‫ز‬‫ر‬ ‫ا‬‫م‬ ‫م‬
‫ِ‬ ‫قوا‬ ‫ف‬
‫﴿‪ ...‬أ ِ‬
‫ن‬ ‫‪2‬‬

‫‪...........................................................................................................................................‬‬

‫‪...........................................................................................................................................‬‬

‫ََْ‬ ‫ْ َ ُ َ ْ َ َ ْ َ ْ َ َ َ ْ ُ َ َ ُ‪ْ ُ ْ َ َ َ ْ َ ْ َ َ ْ َ 3‬‬ ‫ْ‬ ‫ْ َ ْ‬


‫حك ُم بِما ال يعل ُم‪.‬‬ ‫الق الجا ِه ِل اإْلجابة قبل أن يسمع والمعارضة قبل أن يفهم وال‬
‫ِ‬ ‫خ‬ ‫ِمن أ‬ ‫‪3‬‬
‫الصا ِد ُق‬
‫اَإْلْ ما ُم ّ‬
‫‪...........................................................................................................................................‬‬

‫‪...........................................................................................................................................‬‬

‫‪3‬ــ ُمعا َرضَ ة‪ :‬مخالفت‬ ‫‪2‬ــ ُخلَّة‪ :‬دوستی‬ ‫‪1‬ــ َرز ََق‪ :‬روزی داد‬
‫‪69‬‬
‫در گروههای دو نفره شبيه گفتوگوی زير را اجرا کنيد‪.‬‬
‫ِحــوا ٌر‬
‫( ِفـي َّ‬
‫الصي َدل َّيـ ِة‪)1‬‬
‫دَلـي‬
‫َلـص ْي ُّ‬
‫ا َّ‬ ‫ْحاج‬
‫اَل ُّ‬

‫أَ ْع ِطني الْ َو َرقَ َة‪:‬‬


‫بوب‬
‫لصداعِ‪ُ ،‬ح ٌ‬ ‫بوب ُم َس ِّک َن ٌة لِ ُّ‬
‫ِمحرا ٌر‪ُ ،3‬ح ٌ‬ ‫َعفْوا ً‪ ،‬ما ِع ْندي َو ْصفَـ ٌة‬
‫ـي‪،‬‬ ‫ِ‬
‫و أُريد ه ِذ ِه ْاأْلَدوي َة‪ 2‬الْمکْتوب َة علَی الْورقَـ ِة‪ُ .‬م َه ِّدئَ ٌة‪ ،‬کَبسول أمبيسيلني‪ ،‬قُطْ ٌن طبّ ٌّ‬
‫‪4‬‬

‫ََ‬ ‫ْ َ َ َ َ‬ ‫َ ُ ٰ‬
‫َم ْر َه ٌم‪ 5‬لِـ َح ّساسيَّ ِة الْ ِجل ِْد‪... 6‬‬
‫طيـك أمبيسيلني‪.‬‬ ‫ال بَأْ َس‪َ ،‬ولٰ ِک ْن ال أُ ْع َ‬

‫ِأِلَ َّن بَ ْي َعـها بِدونِ َو ْص َف ٍة َغ ُري َم ْسمو ٍح‪.‬‬


‫لِامذا ال ت ُ ْعطينـي؟‬
‫َشرَتي ٰه ِذ ِه ْاأْلَدويَ َة؟‬
‫لِـ َم ْن ت َ‬

‫َرجا ًء‪ ،‬را ِجعِ‪ 8‬الط ٖ َ‬


‫َّبيب؛‬ ‫أَ َ‬
‫شرَتيـها لِـ ُز َمالئـي ِفـي الْقا ِفلَ ِة‬
‫ا َلشِّ فا ُء ِم َن اللّ ِه‪.‬‬ ‫لـي‪.7‬‬
‫الصي َد ِّ‬
‫رض َة َّ‬
‫يا َح َ‬

‫‪4‬ــ اَلْ ُقطْن‪ :‬پنبه‬ ‫‪3‬ــ اَلْ ِم ْحرار‪ :‬دماسنج‬ ‫‪2‬ــ ا َْأْلَدْويَة‪ :‬داروها‪ ،‬مفرد‪ :‬الدَّواء‬ ‫َلصيدَل َّية‪ :‬داروخانه‬
‫‪1‬ــ ا َّ‬
‫يدَلـي‪ :‬جناب داروخانهدار ‪ 8‬ــ راجِ ْع‪ :‬مراجعه کن‬ ‫الص ّ‬ ‫رْض ُة َّ‬
‫‪5‬ــ َمرهَم‪ :‬پـامد ‪6‬ــ اَلْجِ لْد‪ :‬پوست ‪7‬ــ َح ْ َ‬
‫‪70‬‬
‫اَل َّتـامريـن‬ ‫‪‬‬
‫ِ‬
‫وضيحات ال ّتال َي َة؟‬‫ناس ُب ال َّت‬ ‫اَل َّتمري ُن ْاأْلَ َّو ُل‪ :‬أَ ُّي ِف ْعلٍ ِمن أَفْعالِ ُم ْع َج ِم الدَّ ِ‬
‫رس يُ ِ‬

‫‪..............................................‬‬ ‫‪1‬ــ شا َه َد َو ْجهاً لِـ َو ْج ٍه‪.‬‬


‫ ‬
‫‪..............................................‬‬ ‫ ‬ ‫‪2‬ــ ظَ َه َر َو صـا َر ِ‬
‫واضحـاً‪.‬‬
‫‪..............................................‬‬ ‫ـسـ َر‪ .‬‬ ‫ـح بَ ْـل َخ ِ‬ ‫‪3‬ــ لَـم يَـ ْنـ َج ْ‬
‫‪..............................................‬‬ ‫ ‬‫‪4‬ــ أَ ْعطا ُه َعهدا ً َو قَوالً ِبأَن يَ ْف َع َل شَ ْيئاً‪.‬‬
‫‪..............................................‬‬ ‫‪5‬ــ قَ َّر َر أَن يَ ْف َع َل ما ق ََص َد ُه َم َع التَّأخيـرِ‪.‬‬
‫ ‬

‫طلوب ِمنكَ ‪.‬‬ ‫َ‬


‫حاديث‪ ،‬ثُ َّم َع ِّي ِ‬
‫ـن الْ َم َ‬ ‫اَل َّتمري ُن الثّانـي‪ :‬تَ ْرجِ ِم ْاأْلَ‬
‫ََ‬ ‫ُ َْ ْ ْ َ‬ ‫َْ‬ ‫‪َٰ 2‬‬ ‫ََْ ّ ‪َ 1‬‬
‫ديث و¬أدا ِء‬‫ك ِن اختب ِـروهم ِعند ِصد ِق الـح ِ‬ ‫َ‬
‫‪1‬ــ ال تغتـروا بِصالتِ ِهم و¬ال بِصيا ِم ِهم ‪ ...‬ول ِ‬
‫َْ َ‬
‫هـي)‬
‫عل ال َّن ِ‬ ‫ِ‬ ‫َ‬
‫عل ْاأْلمرِ‪َ ،‬و ف َ‬ ‫ِ‬
‫(ف َ‬ ‫‬ ‫ِ‬ ‫اأْلمان ِة‪ .‬اَإْلْ ما ُم ّ‬
‫الصاد ُق‬
‫‪...........................................................................................................................................‬‬
‫‪...........................................................................................................................................‬‬
‫ك الْ َق َ‬
‫ريب‏‪.‬‬
‫ُ َ َّ ُ ‪َ ْ َ َ 5 ُ َّ َ ُ َ َ َ ْ َ ْ َ َ 4‬‬
‫راب يقرب عليك البعيد و¬يبعد علي‬
‫َ ْ َ ‪َّ َ ُ َّ َ َ ّ َ ْ 3‬‬
‫ـالس‬ ‫‪2‬ــ ال تست ِش ِر الكذاب فإنه ك‬
‫ِ‬
‫(اِ ْس َم الْ ُمبالَ َغ ِة)‬ ‫ ‬ ‫أَم ُريالْ ُمؤ ِمن َني َع ٌّ‬
‫لـي‬

‫‪...........................................................................................................................................‬‬
‫‪6‬‬ ‫ْ‬ ‫ُ‬ ‫َُُْ ُ ْ‬ ‫ْ‬ ‫َُُْ ّ ُ‬
‫لـي  (اَلْفا ِع َل)‬ ‫ـصدقِ ِه ما ال يبلغـه الكا ِذب بِـاحتيا ِلـ ِه ‪ .‬أَم ُري الْ ُمؤ ِمن َني َع ٌّ‬ ‫‪3‬ــ يبلغ الصا ِدق بِ ِ‬
‫‪...........................................................................................................................................‬‬

‫‪.‬‬ ‫ه‬ ‫ب‬ ‫ـك َّل ما َسم ْع َ‬


‫ت‬
‫ُ‬ ‫ّ َ‬ ‫ُ َ َّ‬
‫هي)‬‫ن‬
‫َّ ِ‬ ‫ال‬ ‫عل‬
‫َ‬ ‫ِ‬
‫ف‬ ‫(‬ ‫‬ ‫لـي‬ ‫ع‬ ‫ني‬
‫ُ ُ َ َ ٌّ‬‫ن‬ ‫ِ‬
‫م‬ ‫ؤ‬‫م‬‫ْ‬ ‫ل‬ ‫ا‬ ‫ري‬ ‫م‬‫َ‬ ‫أ‬ ‫ِِ‬ ‫ِ‬ ‫‪4‬ــ ال تـحد ِث الناس بِ‬
‫‪...........................................................................................................................................‬‬
‫‪3‬ــ ال ت َْس َت ِ ْ‬
‫رِش‪ :‬با ‪ ...‬مشورت نکن‬ ‫َلصيام‪ :‬روزه‬ ‫‪2‬ــ ا ّ‬ ‫‪1‬ــ ال تَغ َتـ ّروا‪ :‬فريب نخوريد‬
‫‪6‬ــ ا َِاِل ْحتيال‪ :‬فريبکاری‬ ‫‪5‬ــ يُ َب ِّعدُ ‪ :‬دور میسازد‬ ‫‪4‬ــ يُ َق ِّر ُب‪ :‬نزديک میسازد‬
‫‪71‬‬
‫الس َب ِب‪.‬‬ ‫امت ْاأْلُ ٰ‬
‫خری َم َع َبيانِ َّ‬ ‫ُناس ُب الْکَلِ ِ‬
‫ـن الْکَلِ َم َة الَّتي ال ت ِ‬
‫اَل َّتمري ُن الثّالِ ُث‪َ :‬ع ِّي ِ‬
‫إطــار‬ ‫قَـ ْول‬ ‫کَــالم‬ ‫‪1‬ــ َمقــال‬
‫تَ َکلَّ َم‬ ‫کَ َّم َل‬ ‫َح َّدثَ‬ ‫‪2‬ــ کَلَّــ َم‬
‫أَغْصان‬ ‫أَث ْـمار‬ ‫تَأْجيل‬ ‫‪3‬ــ ُجذوع‬
‫يَ ْخ ُن ُـق‬ ‫يَ ْز َر ُع‬ ‫يَ ْنبُ ُت‬ ‫‪4‬ــ يَ ْغر ُِس‬
‫أَکْـ َرم‬ ‫أَخْضَ ر‬ ‫أَ ْسـ َود‬ ‫‪5‬ــ أَ ْح َمـر‬

‫طلوب ِمنكَ ‪.‬‬ ‫اَل َّتمري ُن ال ّراب ُِع‪ :‬تَ ْرجِ ِم ْاآْل ِ‬
‫يات‪ ،‬ثُ َّم َع ِّي ِ‬
‫ـن الْ َم َ‬
‫َ َ‬
‫ـم ُ‬ ‫َ ْ ُ‬ ‫َّ‬
‫‪1‬ــ ﴿‪...‬فاصبـروا حت ٰی یحك َ‬ ‫َ ْ‬
‫عل ْاأْلَمرِ)‬
‫( ِف َ‬ ‫‬ ‫اهلل بیننا‪ ﴾...‬ا َ ْأْلَعراف‪87 :‬‬ ‫ِ‬
‫‪...........................................................................................................................................‬‬
‫ـدلـوا َک َ‬ ‫َ َ ْ ُ َ َّ‬
‫ضاف إلَي ِه)‬
‫(اَلْ ُم َ‬ ‫‬ ‫هلل ‪ ﴾...‬اَلْفَتح‪15 :‬‬ ‫ِ‬ ‫ا‬ ‫الم‬ ‫‪2‬ــ ﴿‪ ...‬يُـريـدون أن يـب‬
‫‪...........................................................................................................................................‬‬
‫الظلُمات َإیَل ّ‬ ‫َ ُّ‬ ‫َُُ ُ ْ َ ُ‬ ‫يکـم َو َ‬ ‫َ َّ ُ َ ّ ‪ُ َ َ 1‬‬
‫ور﴾ ا َ ْأْلَحزاب‪43 :‬‬
‫ِ‬ ‫انل‬ ‫ِ‬ ‫ن‬ ‫م‬
‫ِ‬ ‫ـم‬ ‫ک‬ ‫ج‬ ‫ر‬‫ِ‬ ‫خ‬ ‫يِل‬
‫ِ‬ ‫ه‬ ‫ت‬ ‫ـک‬ ‫ِ‬ ‫ئ‬‫ال‬ ‫م‬ ‫‪3‬ــ ﴿هو اذَّلي يصلـي عل‬
‫(اَلْجا َّر و الْ َمجرو َر)‬ ‫‬
‫‪...........................................................................................................................................‬‬
‫َ ُ ‪3‬‬ ‫ـحزنوا َ‬ ‫کـيْال‪ 2‬تَ َ‬ ‫َ‬
‫ْماضي)‬
‫َ‬ ‫ل‬ ‫ا‬ ‫عل‬
‫َ‬ ‫ِ‬
‫ف‬ ‫ْ‬ ‫ل‬‫َ‬ ‫ا‬ ‫(‬ ‫‬ ‫‪153‬‬ ‫ان‪:‬‬ ‫ر‬ ‫م‬ ‫ِ‬
‫ع‬ ‫ُ‬
‫آل‬ ‫‪﴾...‬‬ ‫ـم‬ ‫ـك‬ ‫فات‬ ‫ما‬ ‫‏‬‫ٰ‬
‫لی‬ ‫ع‬ ‫‪4‬ــ ﴿‪ِ ...‬ل‬
‫‪...........................................................................................................................................‬‬
‫َ‬ ‫ّ ُ‬ ‫َ ْ َ ُ ‪ْ ُ ّ َ َّ ْ 4‬‬
‫(اَلْ ِف َ‬
‫عل الْ ُمضا ِرعَ)‬ ‫ـح ّبون‪ُ ﴾...‬آل ِعمران‪ 92 :‬‬ ‫‪5‬ــ ﴿لن تنالوا ال ِبـر حت ٰی تن ِفقوا ِمما ت ِ‬
‫‪...........................................................................................................................................‬‬
‫‪4‬ــ لَن تَنالوا‪ :‬دست نخواهيد يافت‬ ‫فات‪ :‬از دست رفت‬
‫‪3‬ــ َ‬ ‫‪2‬ــ لِکَيال‪ :‬لِکَي‪+‬ال‬ ‫‪1‬ــ يُصَ ّلـي‪ :‬درود میفرستد‬

‫‪72‬‬
‫اَل َّتمري ُن الْخا ِم ُس‪ :‬تَ ْرجِ ِم الْ ُج َم َل ال ّتال َي َة‪.‬‬

‫‪1‬ــ اِ ْجلِ ْ‬
‫ــس َعلَی الْک ِّ‬
‫ُرسي‪................................................................................... :‬‬
‫س َمـ َع زَميــلِ َك‪................................................................................... :‬‬
‫‪2‬ــ ت َ ْجلِ ُ‬
‫‪...................................................................................‬‬ ‫‪3‬ــ اِ ْصبِــ ْر لِکَي يَ ْجلِ َس‪:‬‬
‫‪...................................................................................‬‬ ‫‪4‬ــ جالِ ْس َخ ْي َر ال ّن ِ‬
‫اس‪:‬‬
‫‪...................................................................................‬‬ ‫‪5‬ــ ال ت َ ْجلِسوا ُه َ‬
‫ناك‪:‬‬
‫‪...................................................................................‬‬ ‫‪6‬ــ لَ ْن يَ ْجلِ ْس َن ُهنا‪:‬‬
‫‪...................................................................................‬‬ ‫‪7‬ــ أُري ُد أَ ْن أَ ْجلِ َس‪:‬‬
‫‪...................................................................................‬‬ ‫‪8‬ــ َر َج ْعنا لِـ َن ْجلِ َس‪:‬‬

‫السا ِد ُس‪ :‬اُكْ ُت ْب ُم ْف َر َد الْ ُجموعِ ال ّتال َي ِة‪.‬‬


‫اَل َّتمري ُن ّ‬

‫ُصعوبات‬ ‫أَ ْحياء‬ ‫أَ ِ‬


‫فاضل‬ ‫ُخطَط‬ ‫أَدويَة‬

‫‪.......................‬‬ ‫‪.......................‬‬ ‫‪.......................‬‬ ‫‪.......................‬‬ ‫‪.......................‬‬

‫أَعامل‬ ‫ْإخـوان‬ ‫ُعيوب‬ ‫أَساتِذَة‬ ‫أَ ْص ِدقاء‬

‫‪.......................‬‬ ‫‪.......................‬‬ ‫‪.......................‬‬ ‫‪.......................‬‬ ‫‪.......................‬‬

‫أَخالق‬ ‫ُط ّاّلب‬ ‫إجابات‬ ‫أَسابيع‬ ‫أَ ْس ِئلَة‬

‫‪.......................‬‬ ‫‪.......................‬‬ ‫‪.......................‬‬ ‫‪.......................‬‬ ‫‪.......................‬‬

‫‪73‬‬
‫ـلـمـي ‪‬‬
‫ُّ‬ ‫ـحـث الْـ ِع‬
‫‪ ‬اَلْـ َب ُ‬

‫اِبْ َحثْ َع ْن ِق َّص ٍة قَصیر ٍة أَ ْو أَحادیثَ َح ْو َل قُ ْب ِح الْ ِکذ ِْب َو عا ِق َب ِت ِة َّ‬


‫الس ِّیئَ ِة‪.‬‬

‫‪74‬‬
‫‪6‬‬ ‫ديد‪.‬‬
‫ُس‬

‫تح ٌة ٰ َ َ‬
‫إیل اعل ٍم ج ٍ‬
‫ُ ّ ا ِد‬

‫ٍ‬
‫س‬ ‫ل‬ ‫ا‬ ‫س‬‫ر‬‫ْ‬ ‫دَّ‬ ‫ل‬‫َ‬ ‫ا‬

‫َ َ ُّ ُ ُ ِّ‬
‫لُک لُ َغة فُ َ‬ ‫تعلم‬
‫يادگريی هر زباین‪ ،‬دريچه ای به سوی جهاین نوين است‪.‬‬
‫ِ‬
‫السا ِد ُس‬
‫اَلدَّ ْر ُس ّ‬
‫آنّه ماري شي ِمل‬

‫تُ َع ُّد ال ُّدکتو َر ُة «آنّه ماري شي ِمل» ِمن أَش َه ِر الْ ُمستَ ِ‬
‫رشق َني‪.‬‬

‫ُولِدَتْ يف «أَلْامنيا» َو کان َْت ُمن ُذ طُفولَ ِتـها ُمشتاقَ ًة ٰ‬


‫إلی ک ُِّل‬

‫مس َة‬
‫ِـالرَّشقِ َو ُمع َج َب ًة بِـإيران‪ .‬کا َن ُعم ُرها َخ َ‬
‫ما يَ ْرت َ ِب ُط ب َّ‬

‫رَش عاماً ح َني بَ َدأَتْ ب ِِـدر َاس ِة اللُّ َغ ِة الْ َع َرب َّي ِة‪َ .‬ح َصل َْت َع ٰ‬
‫لی‬ ‫َع َ َ‬

‫هي ِفـي التّ ِاس َع َة َع ْ َ‬


‫رْش َة ِمن ُعمرِها؛‬ ‫اسات ْاإْلسالم َّي ِة َو َ‬
‫ِ‪1‬‬
‫شَ ها َد ِة ال ُّدکتوراه ِفـي الْ َفل َْس َف ِة َو ال ِّدر‬

‫الرُّتکيَّ َة َو َد َّر َس ْت يف جا ِم َع ِة أَن َق َرة‪.‬‬


‫ت َ َعلَّ َم ِت اللُّ َغ َة ُّ‬

‫سالمـي َو ِااِلطِّال ِع‬


‫ِّ‬ ‫َهم َحقائِقِ الدّينِ اإْلْ‬
‫سيحي لِـف ِ‬
‫َّ‬ ‫کان َْت شي ِمل ت َدعو الْعالَ َم الْغ َّ‬
‫َربـي الْ َم‬

‫لی ُدکتوراه فَخريَّ ٍة‬ ‫َعلَي ِه‪َ .‬و ٰهذَا الْ َع َم ُل َرفَ َع شَ أنَـها يف جا ِم ِ‬
‫عات ال ُّد َو ِل ْاإْلسالم َّي ِة‪ ،‬فَـ َح َصل َْت َع ٰ‬
‫الس ِند َو إسالمآباد َو بيشا َور َو قون َية َو طهران‪.‬‬ ‫ِ‬
‫جامعات ِّ‬ ‫ِم ْن‬

‫ُغات کَث َري ًة ِمن َها الْفارِسيَّ ُة َو الْ َع َربيَّ ُة َو ُّ‬


‫الرُّتکيَّ ُة َو اإْلْ نجِليزيَّ ُة َو الْ َف َرنسيَّ ُة َو‬ ‫إنَّها تَ َعلَّ َم ْت ل ٍ‬

‫َـهي كان َْت ِمثاالً لِ ٰه ِذ ِه الْ ِعبا َر ِة‪:‬‬


‫ات بِاللُّ َغ ِة الْفارِس َّي ِة‪ .‬ف َ‬ ‫ْاأْلُرديَّ ُة؛ َو کان َْت تُلْقي ُم َ‬
‫حارَض ٍ‬

‫ٌ‬ ‫ُ ُ ِّ‬ ‫َْ‬


‫سان إنسان»‬
‫«اإْلنسان بِکل ل ِ ٍ‬

‫ول شَ خصيَّ ِة َجال ِل الدّينِ الْبَ ِّ‬


‫لخي‪.‬‬ ‫تاب َح َ‬ ‫َت شي ِمل أَکثَـ َر ِمن ِمئَ ِة کِ ٍ‬
‫تاب َو َمقالَ ٍة ِمنها کِ ٌ‬ ‫أَلَّف ْ‬
‫‪1‬ــ ِدراسات‪ :‬مطالعات‬
‫‪76‬‬
‫الرَّشقِ ‪ ،‬لِـ ٰذلِ َك َد َّر َس ْت ُم َّد ًة طَويلَ ًة يف الْه ِ‬
‫ِند َو باکِستان‪َ ،‬و‬ ‫هي کان َْت ت ُِح ُّب الْ َع َ‬
‫يش ِفـي َّ‬ ‫َ‬

‫مس ًة َو ِع ْرْشي َن عاماً يف جا ِمع ِة هارفارد‪.‬‬


‫َد َّر َس ْت کَ ٰذلِ َك ما يُقار ُِب َخ َ‬

‫َّقافـي يَکو ُن‬ ‫ق ََبل َوفاتِـها أَ ْو َص ْت شي ِمل ُز َمال َءها أَن يُشَ کِّلوا فَريقاً لِـل ِْحوا ِر ال ّد ِّ‬
‫يني َو الث ِّ‬

‫سالمــي » َو‬
‫ِّ‬ ‫الصداقَ ِة َو التَّفا ُه ِم بَيـ َن أُوروبّـــا َو الْعــال َِم ْاإْل‬ ‫َه َدفُـ ُه ْاأْلَ ٰ‬
‫علی « َمــ َّد ُجســو ِر َّ‬

‫« ِااِلت ِّحا َد بَ َني الْ َحضار ِ‬


‫ات »‪.‬‬

‫أَشا َرتْ شي ِمل يف إ ْح ٰ‬


‫دی ُمقابَالتِـها إلَی ْاأْلَدع َي ِة ْاإْلسالم َّي ِة َو قالَت‪:‬‬

‫« أَنا أَق َرأُ ْاأْلَدعيَ َة َو ْاأْلَحاديثَ ْاإْلسالميَّ َة بِـاللُّ َغ ِة الْ َع َربيَّ ِة َو ال أُراجِـ ُع ت َر َج َمتَـها »‪.‬‬

‫وص ْت أَ ْن يُ ْکتَ َب ٰهذَا الْ َحديثُ َع ٰ‬


‫لی قَبـرِها‪:‬‬ ‫هي أَ َ‬
‫َ‬

‫نيام فَـإذا ماتُـوا انْـتَ َ‬


‫ـبـهوا»‪.‬‬ ‫اس ٌ‬ ‫«ا َ ّ‬
‫نل ُ‬
‫سول اللّ ِه‬
‫َر ُ‬

‫‪77‬‬
‫َف َرنس َّية ‪ :‬فرانسوی‬ ‫لی ‪ :‬بهدست آو ْرد‬ ‫َح َص َل َع ٰ‬ ‫أُ ْرديَّة ‪ :‬زبان اردو‬
‫قا َر َب ‪ :‬نزديک شد‬ ‫(مضارع‪:‬يَ ْح ُص ُل)‬ ‫َأشا َر ‪ :‬اشاره کرد (مضارع‪ :‬يُشيـ ُر)‬
‫«ما يُقار ُِب‪ :‬نزديک به»‬ ‫َحضا َرة ‪ :‬تـم ّدن‬ ‫أَل ٰ‬
‫ْقی ‪ :‬انداخت (مضارع‪ :‬يُلْقي)‬
‫حارَضة ‪ :‬سخرنانی‬
‫ُم َ َ‬ ‫حارَضةً‪ :‬سخرنانی میکرد دُکتوراه ‪ :‬دکرتا‬
‫کان َْت تُلْقي ُم َ َ‬
‫َمدَّ ‪ :‬کشيد‪ ،‬گسرتش داد‬ ‫شَ ک ََّل ‪ :‬تشکيل داد (مضارع‪ :‬يُشَ ک ُِّل)‬ ‫إنجِ ليزيَّة ‪ :‬انگليسی‬
‫رشق ‪ :‬خاورشناس‬ ‫ُم ْس َت ِ‬ ‫شَ هادَة ‪ :‬مدرک‬ ‫َأن َق َرة ‪ :‬آنکارا‬
‫ُمع َج َبة بِـ ‪ :‬شيفتۀ (أَ ْع َج َب‪ ،‬يُ ْعج ُ‬
‫ِب)‬ ‫عَدَّ ‪ :‬به شامر آو ْرد‪ ،‬ش ُمرد‬ ‫أَ ْو ٰ‬
‫صی ‪ :‬سفارش کرد (مضارع‪ :‬يويص)‬
‫ُمقا َبلَة ‪ :‬مصاحبه‬ ‫(مضارع‪ :‬يَ ُع ُّد)‬ ‫ثَ ّ‬
‫قافـي ‪ :‬فرهنگی‬
‫ُم ْن ُذ ‪ :‬از هنگام‬ ‫َفخْريَّة ‪ :‬افتخاری‬ ‫«ث َقافَة‪ :‬فرهنگ»‬

‫أَجِ ْب َع ِن ْاأْلَس ِئلَ ِة ال ّتال َي ِة َح َس َب ن َِّص الدَّ ْر ِس‪.‬‬

‫‪1‬ــ بِـأَ ِّي لُ َغ ٍة کان َْت شي ِمل ت َق َرأُ ْاأْلَدعيَ َة ْاإْلسالميَّ َة؟‬
‫‪...........................................................................................................................................‬‬
‫لی قَبـ ِر شيـ ِمل؟‬ ‫‪2‬ــ أَ ُّي َح ٍ‬
‫ديث کُ ِت َب َع ٰ‬
‫‪...........................................................................................................................................‬‬
‫‪3‬ــ کَ ْم کِتاباً َو َمقالَ ًة أَلَّف ْ‬
‫َت شيـ ِمل؟‬
‫ ‬
‫‪...........................................................................................................................................‬‬
‫‪4‬ــ بِـماذا أَ ْو َص ْت شي ِمل ُز َمال َءها؟‬
‫‪...........................................................................................................................................‬‬
‫‪5‬ــ أَيْ َن ُولِدَتْ شي ِمل؟‬
‫ ‬
‫‪...........................................................................................................................................‬‬

‫‪78‬‬
‫اِعـلَـمـوا‬
‫تَ ْر َج َم ُة الْ ِف ْعلِ الْ ُمضا ِر ِع (‪)2‬‬
‫حروف «لَم ‪ ،‬لِـ ‪ ،‬ال» بر س ِر فعلهای مضارع میآيند و معنای آن را تغيير میدهند‪.‬‬
‫حرف «لَ ْم» فعل مضارع را به «ماضی سادۀ منفی» يا «ماضی نقلی منفی» تبديل‬
‫میکند؛ مثال‪:‬‬
‫لَم يَ ْس َم ْع‪ :‬نشنيد‪ ،‬نشنيده است‬ ‫ ‬ ‫ـس َمـ ُع‪ :‬میشنود‬
‫يَ ْ‬
‫لَ ْم ت َ ْذ َهبوا‪ :‬نرفتيد‪ ،‬نرفتهايد‬ ‫ت َ ْذ َهبونَ‪ :‬میرويد‬
‫لَ ْم ت َ ْکتُ ْبـ َن‪ :‬ننوشتيد‪ ،‬ننوشتهايد‬ ‫ت َ ْکتُ ْبـ َن‪ :‬مینويسيد‬
‫حرف «لِـ امر» بر ســــر فعــل مضـــارع به معنای «بايــد» است و چنيــن فعــلی‬
‫معادل «مضارع التزامی» در فارسی میباشد؛ مثال‪:‬‬
‫ ‬ ‫لِـ َنـ ْر ِج ْع‪ :‬بايد برگرديم‬ ‫ ‬‫نَـ ْر ِج ُع‪ :‬برمیگرديم‬
‫لِـ َي ْعلَموا‪ :‬بايد بدانند‬ ‫يَ ْعلَمونَ‪ :‬میدانـند‬
‫در کتاب عربی پايۀ نهم با حرف «الی نهی» بر سر فعل مضارع مخاطب (دوم شخص)‬
‫آشنا شديد؛ مثال‪:‬‬
‫ال ت َـ ْيـأَ ْس‪ :‬نااميد نشو‬ ‫ت َـ ْيـأَ ُس‪ :‬نااميد میشوی‬
‫ال ت ُ ْر ِسلوا‪ :‬نفرستـيد‬ ‫ت ُ ْر ِسلونَ‪ :‬میفرستـيد‬
‫همين حرف «الی نهی» اگر بر سر ساير ساختهای فعل مضارع بيايد‪ ،‬به معنای «نبايد»‬
‫و معادل «مضارع التزامی» منفی در فارسی است؛ مثال‪:‬‬
‫ال يُسا ِفروا‪ :‬نبايد سفر کنند‬ ‫يُسا ِفرونَ‪ :‬سفر میکنند‬
‫‪1‬‬
‫حروف «لَم ‪ ،‬لِـ ‪ ،‬ال» در انتهای فعل مضارع تغييراتی ايجاد میکنند‪.‬‬
‫‪1‬ــ آشنايی با اين تغيريات از اهداف آموزشی کتاب نيست؛ ا ّما خوب است بدانيد اين حروف (که حروف جازمه نام دارند)‪،‬‬
‫نشانۀ انتهای فعلهای «يَف َع ُل‪ ،‬ت َف َع ُل‪ ،‬أَف َع ُل و نَف َع ُل» را تغيري میدهند‪ ...«  .‬يَف َع ْل‪ ... ،‬ت َف َع ْل‪ ... ،‬أَف َع ْل و ‪ ...‬نَف َع ْل»‬
‫لون و َتف َعليـنَ » حذف میکنند‪.‬‬ ‫لون‪َ ،‬يفعَالنِ ‪َ ،‬تفعَالنِ ‪َ ،‬تف َع َ‬
‫و حرف نون را در انتهای فعلهای « َيف َع َ‬
‫ْ‬ ‫َ‬ ‫ْ‬ ‫ّ‬
‫اين حروف در شکلِ ظاه ِر دو فعلِ جمع مؤنث « َيف َعلنَ » و «تف َعلنَ » هيچ تغيريی ايجاد نـمیکنند‪.‬‬
‫‪79‬‬
‫ديث َح َس َب َقوا ِع ِد الدَّ ِ‬
‫رس‪.‬‬ ‫اِ ْخ َتبِـ ْر نَف َْسكَ ‪ :‬تَرجِ ِم ْاآْليَ َت ِ‬
‫ين َو الْ َح َ‬

‫َ ْ َ ْ ّ َ َ َ‬‫َ‬
‫‪﴿ 1‬ال تـحزن إن اهلل معنا﴾ ا َلتَّوبَة ‪40 :‬‬

‫‪...........................................................................................................................................‬‬
‫َ ُ‬ ‫ـقومٍ َح ّت ٰی ُي َغ ّيَ‬
‫َ‬ ‫اهلل ال ُي َغ ّيَ ُ‬
‫﴿إن َ‬ ‫َّ‬
‫ـهم﴾ ا َل َّر ْعد ‪11 :‬‬
‫ِ‬ ‫س‬‫ِ‬ ‫نف‬ ‫ـأ‬‫ِ‬ ‫ب‬ ‫ما‬ ‫ـروا‬ ‫ِ‬ ‫ب‬ ‫ما‬ ‫ـر‬ ‫‪2‬‬

‫‪...........................................................................................................................................‬‬
‫ُ ُّ َ ْ ُ ْ َ َ َ َ ْ ْ َ ُ ُّ َ ْ ُ ْ َ َ َ َ‬ ‫َْ ْ َ‬
‫لـي‬
‫ُ ٌّ‬‫ع‬
‫َ‬ ‫م‬ ‫ما‬ ‫إْلْ‬‫َ‬ ‫ا‬ ‫‪.‬‬ ‫يك‬ ‫إل‬ ‫ن‬ ‫س‬ ‫ح‬ ‫ي‬ ‫ن‬ ‫أ‬ ‫ب‬ ‫ح‬‫ِ‬ ‫ت‬ ‫ما‬ ‫ک‬ ‫ن‬ ‫س‬‫ِ‬ ‫ح‬ ‫أ‬ ‫و‬ ‫م‬ ‫ل‬ ‫ظ‬ ‫ت‬ ‫ن‬ ‫أ‬ ‫ب‬ ‫ح‬
‫ِ‬ ‫ت‬ ‫ال‬ ‫ما‬ ‫ک‬ ‫‪ ... 3‬ال تظ ِلم‬

‫‪...........................................................................................................................................‬‬

‫چنـــد نکتـــه‪:‬‬
‫نکتۀ (‪ : )1‬فعل نهی همان فعل مضارع است‪.‬‬
‫نکتۀ (‪ : )2‬ترجمۀ فعلی مانند «لِـ َي ْعلَموا» فقط در جمله و در متن امکانپذير است؛‬
‫مثال‪:‬‬
‫ت َ َکلَّ ْم ُت َم َع أَ ْص ِدقائـي لِـ َي ْعلَموا کَ ْي َف يُـ ْم ِک ُن لَ ُهم أَ ْن يَ ْن َجحوا في بَرا ِمجِـهِم‪.‬‬
‫با دوستانم سخن گفتم تا بدانند چگونه برايشان امکان دارد که در برنامههايشان موفّق شوند‪.‬‬
‫ــك َو َعلَ ْيهِم أَ ْن‬ ‫حانات ت ُسا ِع ُد الط ُّّاّل َب لِتَ َعل ُِّم ُد ِ‬
‫روسهِم فَلْـ َي ْعلَمــوا ٰذلِ َ‬ ‫قال الْ ُمدي ُر‪ :‬إ َّن ِااِل ْم ِت ِ‬
‫َ‬
‫ال يَخافوا ِم ْنها‪.‬‬
‫مدير گفت‪ :‬آزمونها دانشآموزان را برای يادگيری درسهايشان کمک میکند و بايد اين را‬
‫بدانند و بر آنان الزم است که از آن نترسند‪.‬‬
‫نکتۀ (‪ : )3‬حرف «لِـ» بر سر ضميرها به «لَـ» تبديل میشود؛ مثال‪:‬‬
‫لَ ُه‪ ،‬لَها‪ ،‬لَ ُهم‪ ،‬لَ ُه َّن‪ ،‬لَ ُهما‪ ،‬ل ََك‪ ،‬ل َِك‪ ،‬لَ ُک ْم‪ ،‬لَ ُک َّن‪ ،‬لَکُما‪ ،‬لَنا‪.‬‬
‫در «لـي» اين گونه نيست‪.‬‬
‫‪80‬‬
‫نکتۀ (‪ : )4‬تاکنون با دو نوع حرف «لِـ» آشنا شدهايد‪ ،‬يکی بر سر اسم (ضمير نيز اسم‬
‫محسوب میشود) و ديگری بر سر فعل مضارع میآيد؛ تشخيص معنای هر يک فقط‬
‫داخل متن امکان دارد‪:‬‬
‫‪« -1‬لِـ» به معنای «ما ِل ‪ ،‬از آنِ » مانند «لِ َم ْن تِل َْك الشَّ ري َح ُة؟»؛ يعنی «آن سيمکارت ما ِل کيست؟»‬
‫لس َفرِ»؛ يعنی «چمدانی برای سفر خريدم»‪.‬‬ ‫«لِـ» به معنای «برای» مانند «اِشْ تَـ َريْ ُت َحقي َب ًة لِ َّ‬
‫ْحاسوب»؛ يعنی «مدرک رايانه دارم»‪.‬‬
‫ِ‬ ‫«لِـ» به معنای «داشتن» مانند «لي شَ ها َد ٌة ِفـي ا ٖل‬
‫‪« -2‬لِـ» به معنای «بايد» مانند «لِـ َنتَ َوک َّْل َعلَی اللّ ِه»؛ يعنی «بايد به خدا توکّل کنيم»‪.‬‬
‫«لِـ» به معنای «تا» مانند « َذ َه ْب ُت إلَی الْ َمتْ َج ِر ِأِلَشْ تَ َ‬
‫ـري بَطّاريَّ ًة لِـ َج ّوالـي»؛ يعنی «به مغازه‬
‫رفتم تا باتری برای تلفن همراهم بخرم»‪.‬‬
‫حرف «لِـ» پس از حرفهايی مانند « َو‪ ،‬فَـ» معموالً ساکن میشود؛ مثال‪:‬‬
‫فَـ ‪ +‬لِـ ‪ +‬يَ ْع َم ُل = فَـلْـ َي ْع َم ْل‪ :‬پس بايد انجام دهد‪.‬‬

‫اِ ْخ َتبِـ ْر نَف َْسكَ ‪ :‬تَرجِ ِم الْ ِعبار ِ‬


‫ات ال ّتال َي َة َح َس َب الْقَوا ِع ِد‪.‬‬

‫َ‬ ‫َ َّ ْ َ‬ ‫َْ َ ْ ُ‬
‫هلِل رب العالميــن﴾ اَلْفاتِ َحة‪................................................................ 2 :‬‬
‫﴿الحمـد ِ ِ‬ ‫‪1‬‬

‫‪................................................................‬‬ ‫اس‪.‬‬ ‫لِ َي ْه َ‬


‫دي ال ّن َ‬ ‫بُ ِعثَ ال َّن ُّ‬
‫بي‬ ‫‪2‬‬

‫‪................................................................‬‬ ‫لِـ َن ْستَ ِم ْع إلَی الْک ِ‬


‫َالم الْ َح ِّق‪.‬‬ ‫‪3‬‬

‫‪................................................................‬‬ ‫لِ َم ْن ٰه ِذ ِه الْ َجوازاتُ ؟‬


‫ ‬ ‫‪4‬‬

‫‪81‬‬
‫اَل َّتـامريـن‬ ‫‪‬‬
‫رس‪.‬‬
‫امت ُمع َج ِم الدَّ ِ‬ ‫اَل َّتمري ُن ْاأْلَ َّو ُل‪ :‬ضَ ْع ِفـي الْ َفراغِ کَلِ َم ًة ُم ِ‬
‫ناس َب ًة ِم ْن کَلِ ِ‬

‫‪1‬ــ کان َْت شي ِمل ُمن ُذ طُفولَ ِتها ُمشتاقَ ًة ٰ‬


‫إلی ک ُِّل ما يَتَ َعل َُّق بِـالشَّ رقِ َو ‪ ........................‬بِـإيران‪.‬‬

‫طی لِشَ ْخ ٍص تَقْديرا ً لِ ُجهو ِد ِه في َمجا ٍل ُم َع َّينٍ ‪.‬‬ ‫‪2‬ــ ا َل ُّدکتوراه ‪َ ........................‬‬
‫هي شَ ها َد ٌة تُ ْع ٰ‬

‫‪3‬ــ إ َّن ‪ ........................‬ثانـي أَک َبـ ِر َمدي َن ٍة في تُرکيا بَ ْع َد ْإسطَنبول‪.‬‬

‫ستانـي يَتَ َکلَّ ُم بِاللُّ َغ ِة ‪. ........................‬‬


‫ُّ‬ ‫‪4‬ــ ا َلشَّ ْع ُب الْباکِ‬

‫‪5‬ــ ا َللُّ َغ ُة ال َّرسم َّي ُة في بِريطانيا ‪. ........................‬‬

‫امت ْاأْلُ ٰ‬
‫خری‪.‬‬ ‫ُناس ُب الْکَلِ ِ‬
‫ـن الْکَلِ َم َة الَّتي ال ت ِ‬
‫اَل َّتمري ُن الثّانـي‪َ :‬ع ِّي ِ‬

‫َلسـ َنـة‬
‫ا َّ‬ ‫ا َلثَّقـافَـة‬ ‫ا َلـشَّ ـ ْهـر‬ ‫‪1‬ــ ا َ ْأْلُسبــوع‬
‫اَلْ َف ْخريَّة‬ ‫اَلْ َف َرنْس َّية‬ ‫ا َ ْإْلنْجِليزيَّة‬ ‫ا َ ْأْلُ ْرديَّـة‬ ‫‪2‬ــ‬

‫اَلْ َحبيب‬ ‫َلصـديق‬


‫ا َّ‬ ‫اَلْقَميـص‬ ‫ا َل َّزميـل‬ ‫‪3‬ــ‬

‫ا َل ّنـيـام‬ ‫اَلْـبِــالد‬ ‫اَلْ َمدي َنـة‬ ‫اَلْقَـ ْريَـة‬ ‫‪4‬ــ‬

‫اَلْ ِکـ َبـر‬ ‫َلـصـغَـر‬


‫ا ِّ‬ ‫ا َلطُّفولَـة‬ ‫ا َلشَّ ها َدة‬ ‫‪5‬ــ‬

‫اَلْ ِع َنـب‬ ‫ا َلتُّـفّـاح‬ ‫ا َلـ ُّر ّمـان‬ ‫اَلْـ ِقـ ّط‬ ‫‪6‬ــ‬

‫‪82‬‬
‫الصحي َح َة‪.‬‬
‫الرَّت َج َم َة َّ‬ ‫اَل َّتمري ُن الثّالِ ُث‪ :‬اِ ْق َرأِ ْاآْل ِ‬
‫يات ال ّتال َي َة‪ ،‬ثُ َّم انْ َت ِخ ِب َّ‬
‫َ‬‫َ‬ ‫ُْ ْ‬ ‫َ ْ َ َ َّ‬ ‫ََ‬
‫ـل المؤ ِمنون﴾ ُآل ِعمران‪122 :‬‬
‫هلل فـلـيتوک ِ‬
‫‪1‬ــ ﴿‪ ...‬علی ا ِ‬

‫‪‬‬ ‫الف) مؤمنان تنها بايد بر خدا توکّل کنند‪.‬‬


‫‪‬‬ ‫ب) مؤمنان فقط به خدا توکّل میکنند‪.‬‬

‫‪1‬‬ ‫َْ َْ‬ ‫َ‬ ‫ْ‬ ‫ٰ‬ ‫ُ َّ ُْ َْ ُْ‬ ‫َْْ‬ ‫َ‬


‫کن قولوا أسلمنا ‪ ﴾...‬اَلْ ُح ُجرات‪14 :‬‬
‫ت اأْلعراب آمنا قل لم تؤ ِمنوا ول ِ‬
‫‪2‬ــ ﴿قال ِ‬
‫بادیهنشینان گفتند‪... :‬‬
‫‪‬‬ ‫الف) ‪« ...‬ايـمان میآوريم‪ ».‬بگو‪« :‬ايـمان نمیآوريد؛ بلکه بگویید‪ :‬در سالمت میمانيم»‪.‬‬
‫‪‬‬ ‫ب) ‪« ...‬ایمان آوردیم‪ ».‬بگو‪« :‬ایمان نیاوردهاید؛ بلکه بگویید‪ :‬اسالم آوردیم»‪.‬‬

‫َْ َ ْ َ‬
‫ّ‬
‫الرزق لِمن ي ُ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َْ ُ ُ‬ ‫َ َّ‬ ‫َْ َ َْ‬ ‫َ‬
‫شاء‪ ﴾...‬ا َل ُّز َمر‪52 :‬‬ ‫‪3‬ــ ﴿أ و لم يعلموا أن اهلل يبسط ِ‬
‫‪‬‬ ‫الف) آیا ندانستهاند که خدا روزی را برای هرکس بخواهد‪ ،‬میگسترانَد؟‬
‫‪‬‬ ‫ب) آیا نـمیدانند که خدا روزی را برای هرکس بخواهد‪ ،‬فراوان میکند؟‬

‫ُ َّ َ ُ ‪ٌ َ َ 4 ً ُ ُ ُ َ ْ ُ َ ْ َ َ ْ َ ْ َ َ 3 ْ َ ْ َ 2‬‬ ‫ُْ َُ ُ َ َ ٌ‬
‫‪4‬ــ ﴿قل هو اهلل أحد * اهلل الصمد * لم ي ِلد و لم يولد * و لم يکن له کفوا أحد﴾‬
‫سو َر ُة ْاإْل ِ‬
‫خالص‬
‫بگو‪ :‬او خداوند یکتاست‪ ،‬خدا بینياز است ‪...‬‬
‫الف) ‪ ...‬نمیزايد و زاده نـمیشود و کسی همانندش نيست‪ .‬‬
‫‪‬‬ ‫ب) ‪ ...‬نزاده و زاده نشده و کسی برايش همتا نبوده است‪.‬‬

‫‪4‬ــ اَلْکُفُو‪ :‬همتا‬ ‫‪3‬ــ َولَدَ ‪ :‬زاييد (مضارع‪ :‬يَلِدُ)‬ ‫َلص َمد‪ :‬بی نياز‬
‫‪2‬ــ ا َّ‬ ‫‪1‬ــ أَ ْسل ََم‪ :‬اسالم آو ْرد‬

‫‪83‬‬
‫َ‬ ‫آمنَ ُ‬
‫ـهم‪ِ 3‬م ْن خ ْو ٍف﴾‬ ‫جوع‪َ 2‬و َ‬ ‫هذا الْبَيْت * الَّذي أَ ْط َع َم ُ‬
‫ـهم‪ِ 1‬م ْن ٍ‬
‫َ َّ َ‬ ‫َ ْ ْ‬
‫‪5‬ــ ﴿‪ ...‬فـلـيَعبُدوا رب‬
‫ِ‬
‫سو َر ُة قُ َريْ ٍش‬
‫پس پروردگار این خانه را‪...‬‬
‫‪‬‬ ‫الف) ‪ ...‬میپرستند؛ زيرا در گرسنگی خوراکشان داد و از ترس [دشمن] در امان نهاد‪.‬‬
‫ب) ‪ ...‬بايد بپرستند‪ ،‬همان که در گرسنگی خوراکشان داد و از بیم [دشمن] ايمنشان کرد‪ .‬‬

‫‪3‬ــ آ َمنَ‪ :‬ايـمن کرد‪ ،‬ايـامن آو ْرد‬ ‫‪2‬ــ اَلْجوع‪ :‬گرسنگی‬ ‫‪1‬ــ أَطْ َع َم‪ :‬خوراک داد‬

‫‪84‬‬
‫اَل َّتمري ُن ال ّراب ُِع‪ :‬ضَ ْع ِفـي الْ َفراغِ کَلِ َم ًة ُم ِ‬
‫ناس َب ًة‪.‬‬

‫َحضا َر ًة‬ ‫الصنا َع ِة َو األَ َد ِب ‪ِ ........‬مه َرجاناً‬


‫‪1‬ــ ت َُس ّم ٰی َمظا ِه ُر التَّ َق ُّد ِم فـي َميادينِ ال ِعل ِْم َو ِّ‬

‫أَثـا َر‬ ‫إلی فَضائِلِ آنّه ماري شي ِمل‪ .‬أَشـا َر‬


‫‪2‬ــ ‪ ...........‬أُستا ُذ الْجا ِم َع ِة في َحدي ِث ِه ٰ‬

‫ا َلثَّقافَ ُة‬ ‫ا َلشَّ ها َدة‬ ‫هي الْ ِق َي ُم الْ ُمشتَـ َرکَ ُة بَي َن َجما َع ٍة ِم َن ال ّن ِ‬
‫اس‪ .‬‬ ‫‪3‬ــ ‪َ ...........‬‬

‫ُم َس ِّجالً‬ ‫ُمحاضَ َر ًة‬ ‫ْقی أُستا ُذ الْجا ِم َع ِة ‪َ ...........‬ح َ‬


‫ول شي ِمل‪.‬‬ ‫‪4‬ــ أَل ٰ‬

‫اَلْ ِمضْ ُ‬
‫ياف‬ ‫ميل‬
‫ا َل َّز ُ‬ ‫‬ ‫خص الَّذي يَ ْع َم ُل َم َع َك‪.‬‬
‫ ‬ ‫‪5‬ــ ‪ ...........‬ه َو الشَّ ُ‬

‫حيح‪.‬‬
‫الص َ‬ ‫اَل َّتمري ُن الْخا ِم ُس‪ :‬اِنْ َت ِخ ِب الْ َج َ‬
‫واب َّ‬

‫ال تَ ْيأَ ْس‬ ‫کَي تَ ْيأَ َس‬ ‫‪1‬ــ َعل ََيك بِالْ ُمحا َولَ ِة‪َ ،‬و ‪ ...........‬في َحياتِ َك‪ .‬أَ ْن تَ ْيـأَ َس‬

‫لِکَي أُسا ِف َر‬ ‫لَ ْم أُسا ِف ْر‬ ‫الس َنتَيـنِ الْماض َيتَينِ ‪ .‬لَ ْن أُسا ِف َر‬
‫‪2‬ــ أَنا ‪ِ ...........‬فـي َّ‬

‫إ ْن أَ ْذ َه ْب‬ ‫لَ ْم أَ ْذ َه ْب‬ ‫أَ ْن أَ ْذ َه َب‬ ‫‪3‬ــ أُري ُد ‪ٰ ...........‬‬


‫إلی سوقِ الْ َحقائِ ِب‪.‬‬

‫لَ ْم يَ ْر ِج ْع‬ ‫ما َر َجـ َع‬ ‫لَ ْن يَ ْر ِج َع‬ ‫‪4‬ــ ه َو ‪ ...........‬إلَی الْ َملْ َع ِب غَدا ً‪.‬‬

‫يَ ْجتَهِـ ْد‬ ‫ال يَ ْجتَ ِه ْد‬ ‫ال يَ ْجتَ ِه ُد‬ ‫‪5‬ــ َم ْن ‪ ...........‬يَـ ْن َج ْح في أَعمالِ ِه‪.‬‬

‫‪85‬‬
‫ديث ِفـي الْ َمع َنی‪.‬‬
‫ِيس الَّذي يَرتَب ُِط بِالْ َح ِ‬ ‫السا ِد ُس‪َ :‬ع ِّي ِ‬
‫ـن الْ َب َ‬
‫يت الْفار َّ‬ ‫اَل َّتمري ُن ّ‬
‫ََْ‬
‫ثیـر العم ِل‪ .‬اَإْلْ ما ُم ال ِ‬
‫ْکاظ ُم‬
‫َ‬ ‫َ ُ ْ َ‬
‫‪1‬ــ المؤ ِم ُن قلیل الکالمِ ک ُ‬ ‫َْ‬

‫َ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َّ‬ ‫َ‬ ‫َ‬


‫‪2‬ــ العا ِل ُ‬‫َ‬ ‫َْ‬
‫ـم بِـال عم ٍل کـالشج ِر بِـال ثـم ٍر‪َ .‬ر ُ‬
‫سول اللّٰ ِه‬

‫َْ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫ُ‬ ‫ّ‬‫ّ‬ ‫َ‬ ‫َ‬


‫‪3‬ــ أم َرنـي َربـي بِمدارا ِة الن ِ‬
‫اس كما أم َرنـي بِأدا ِء الفرائِ ِض‪َ .‬ر ُ‬
‫سول اللّٰ ِه‬

‫َ ْ‬ ‫ْ َ‬
‫ٌ‬ ‫َ‬ ‫َْ‬ ‫ُ ْ‬ ‫َ‬
‫‪4‬ــ عداوة العاقِ ِل خير ِمن صداق ِة الـجا ِه ِل‪ .‬اَإْلْ ما ُم َع ٌّ‬
‫لـي‬

‫ٌَْ َ َْ َ‬
‫َ‬ ‫ُ‬ ‫ٌَْ َ َ‬ ‫َّ ْ َ‬
‫ومان؛ یوم لك و یوم علیك‪ .‬اَإْلْ ما ُم َع ٌّ‬
‫لـي‬ ‫‪5‬ــ الدهر ی ِ‬
‫َ‬ ‫ُ‬ ‫َ‬ ‫ُْ‬ ‫َ ْ‬
‫مـور أ ْوسطـها‪َ .‬ر ُ‬
‫سول اللّٰ ِه‬ ‫ُ‬
‫‪6‬ــ خـيـر اأْل ِ‬

‫ات ز اندک تو جهان شود ُرُپ‬


‫(نظامی گنجه ای)‬ ‫الف) کم گوی و گزیده گوی چون ُرُد‬
‫ْ‬ ‫ْ‬
‫کالبدی دارد و جانيش نیست (امير خسرو دهلوی)‬ ‫ب ) علم کز اعمال نشانيش نیست‬
‫شم‬
‫هم الیق د ن است و هم الیق دوست (سعدی)‬ ‫ج ) اندا زه نگه دار هک اندا زه نکوست‬
‫ّ‬
‫(اقئم مقام فرااهنی)‬‫چرخ بازیگر ازین بازیچه اه بسیار دارد‬ ‫ا‬ ‫خ‬
‫د ) روزگارست آن هک هگ زعت دهد هگ و ر د رد‬
‫ا‬
‫ّ‬
‫با دوستان مروت با دشمنان مدا را (حافظ)‬ ‫ه ) آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است‬
‫(نظامی گنجه ای)‬ ‫بهتر از آن دوست هك اندان بود‬ ‫و ) دشمن داان هك غم جان بود‬

‫‪86‬‬
‫امت ال ّتال َي ِة‪« .‬کَلِ َمتانِ زائِ َدتانِ »‬
‫ناس َب ًة ِم َن الْکَلِ ِ‬
‫الساب ُِع‪ :‬ضَ ْع ِفـي الْ َفراغِ کَلِ َم ًة ُم ِ‬
‫اَل َّتمري ُن ّ‬

‫(أَن َق َرة‪ /‬اإْلْ نجِليـزيَّ َة‪ /‬الْ َحضا َرةُ‪ /‬فَ ْخريَّ ٌة‪ُ /‬م ْنذُ‪ /‬الْ ُمستَشر َِق‪ُ /‬محاضَ َرةً‪ /‬شَ ِ‬
‫هادات)‬

‫‪1‬ــ ما َرأَيْ ُت جيرانـي ‪ .........................‬يَ ِ‬


‫وم الْ َخ ِ‬
‫ميس‪.‬‬

‫السا ِبعِ‪.‬‬ ‫‪2‬ــ نَتَ َعلَّ ُم اللُّ َغ َة ‪ِ .................................‬م َن َّ‬


‫الص ِّف ّ‬

‫‪3‬ــ أَلْقَی ْاأْلُستا ُذ ‪ .....................................‬ث َقاف َّي ًة أَما َم الط ُّّاّل ِب‪.‬‬

‫السو ِمريَّ ُة فـي َج ِ‬


‫نوب الْعراقِ ‪.‬‬ ‫‪4‬ــ کان َْت ‪ّ .......................................‬‬

‫‪5‬ــ ا َل ُّدکتوراه ِم ْن أَ ٰ‬
‫علی ‪ ..........................................‬التَّ َخ ُّص ِص ِفـي الْجا ِم ِ‬
‫عات‪.‬‬

‫‪6‬ــ إ َّن ‪ ..............................‬عالِ ٌم ِم َن ال ُّد َو ِل الْغَرب َّيـ ِة عار ٌِف بِـالثَّقافَـ ِة الشَّ رق َّيـ ِة‪.‬‬

‫‪87‬‬
‫ـلـمـي ‪‬‬
‫ُّ‬ ‫ـحـث الْـ ِع‬
‫‪ ‬اَلْـ َب ُ‬
‫رشق َني الَّذي َن َخ َد ُموا اللُّ َغ َة الْفارِسيَّ َة أَ ِو الْ َع َربيَّ َة‪.‬‬
‫ا ُكتُ ْب َع ْن أَ َح ِد هؤال ِء الْ ُمستَ ِ‬

‫هانری کوربَن ( ِهرنی کوربني)‬ ‫رينولد نيکلسون‬ ‫یوهان گوته‬


‫‪Henry Corbin‬‬ ‫‪Reynold Alleyne Nicholson‬‬ ‫‪Johann‬‬
‫‪Wolfgang von Goethe‬‬

‫والديـمري مينورسكی‬ ‫توشی هيکو ايزوتْسو‬ ‫اِدوارد برا ْون‬


‫‪Vladimir Minorski‬‬ ‫‪Toshihiko Izutsu‬‬ ‫‪Edward Granville Browne‬‬

‫«يوهان غوته» ه َو أَ َح ُد أَشْ َه ِر أُ َدبا ِء أَلْمانيا‪َ ،‬و الَّذي تَ َر َك إ ْرثاً أَ َدب ّياً َو ث َقاف ّياً َعظيماً لِلْ َم ْکتَ َب ِة الْعالَم َّي ِة‪.‬‬
‫ِسي‪َ ،‬و يُ ْعتَ َب ُر ِم ْن أَفْضَ لِ الْ ُمتَ ْرجِمي َن‬
‫ِليزي‪ .‬خَبي ٌر ِفي التَّ َص ُّو ِف َو ْاأْلَ َد ِب الْفار ِّ‬
‫«رينولد نيكلسون» ه َو ُم ْستَشْ ر ٌِق إنْج ٌّ‬
‫ِأِلَشْ عا ِر َجال ِل الدّينِ ال ّر ِّ‬
‫ومي‪.‬‬
‫نسي ا ْهتَ َّم ب ِِدر َاس ِة ْاإْل ْسالمِ ‪ .‬أَ َّس َس في فَ َرنسا ِق ْسماً لِتاري ِخ إيران‪.‬‬ ‫« ِه ْنري کوربين» فَيْل ٌ‬
‫َسوف َو ُم ْستَشْ ر ٌِق فَ َر ٌّ‬
‫واس َع ًة ِفي ال ِّدر ِ‬
‫اسات الشَّ رق َّي ِة و کا َن يَ ْعر ُِف الْفارِس َّي َة َو الْ َع َرب َّي َة َج ِّيدا ً‪.‬‬ ‫نال شُ ْه َر ًة ِ‬
‫ِليزي َ‬
‫«إدوارد براون» ُم ْستَشْ ر ٌِق إنْج ٌّ‬
‫«توشي هيکو إيزوتسو» أَ َّو ُل َم ْن تَ ْر َج َم الْقُرآ َن إلَی اللُّ َغ ِة الْيابان َّي ِة‪َ .‬و کا َن يَ ْعر ُِف ث َالثي َن لُ َغ ًة ِم ْن َها الْفارِس َّي ُة و الْ َع َرب َّيةُ‪.‬‬
‫روسي‪ .‬أُستا ٌذ في ِدر َاس ِة الْفارِسيَّ ِة َو الْکُرديَّ ِة‪.1‬‬
‫ٌّ‬ ‫«فالديمير مينورسكي» ُم ْستَشر ٌِق‬

‫‪1‬ــ ترجمۀ این متـن‪ ،‬از اهداف کتاب درسی نيست‪.‬‬


‫‪88‬‬
‫‪7‬‬ ‫ـرآن *‬
‫َ‬
‫ا‬
‫ّ ِب ُع‬‫س‬ ‫ل‬ ‫ا‬ ‫س‬
‫ُ‬ ‫ر‬
‫ْ‬ ‫دَّ‬ ‫ل‬‫َ‬ ‫ا‬

‫َ َّ ْ ٰ ُ َ َّ َ ْ ُ ْ َ‬
‫﴿الـرحـمـن * عـلـم الق‬
‫َ َ َّ َ ُ ْ َ‬ ‫َ َ َ ْ ْ‬
‫خـلـق اإْلنـسـان * علـمـه الـبـيـان﴾ ا َل َّرح ٰمن‪ 1 :‬تا ‪4‬‬

‫خدای خبشاينده‪ ،‬قرآن را آموزش داد‪ ،‬انسان را آفريد‪ ،‬سخن‬


‫گفنت را به او آموخت‪.‬‬
‫اَلدَّ ْر ُس ّ‬
‫السـاب ُِع‬
‫تأث ُري اللُّ َغ ِة الْفارِس َّي ِة َعلَی اللُّ َغ ِة الْ َع َرب َّي ِة‬

‫الربنامج الهندسة‬ ‫برنامه اندازه‬


‫الفردوس الرساج‬ ‫پردیس چراغ‬
‫الفیروز الجندي‬ ‫پیروز گندی‬
‫الجوهر الخندق‬ ‫کندک‬
‫گوهر‬

‫يل‪ ،‬فَ َق ْد نُ ِقل َْت إلَی الْ َع َرب َّي ِة أَلفا ٌظ‬
‫رص الْجا ِه ِّ‬
‫اَلْ ُمف َرداتُ الْفارِس َّي ُة َد َخل َِت اللُّ َغ َة الْ َع َرب َّي َة ُمن ُذ الْ َع ِ‬

‫ِـس َب ِب التِّجا َر ِة َو ُدخو ِل ْاإْليران ّي َني ِفـي الْ ِعراقِ َو الْـ َي َمنِ ‪َ ،‬و کان َْت تِ َلك الْ ُمف َرداتُ‬
‫فارِس َّي ٌة کَثيـ َر ٌة ب َ‬
‫قل ِم َن‬ ‫عض الْ َبضائِعِ الَّتي ما کان َْت ِعن َد الْ َع َر ِب کَـالْ ِم ِ‬
‫سك َو ال ّديبا ِج‪َ .‬و اشْ تَ َّد ال َّن ُ‬ ‫ت َرت َ ِب ُط بِـ َب ِ‬

‫امم إيران إلَی ال َّدولَ ِة ْاإْلسالم َّي ِة‪.‬‬


‫الْفارِس َّي ِة إلَی الْ َع َرب َّي ِة بَع َد ان ِْض ِ‬

‫قيام ال َّدولَ ِة الْ َعبّاسيَّ ِة‬


‫ايس ازْدا َد نُفو ُذ اللُّ َغ ِة الْفارِسيَّ ِة ح َني شا َر َك ْاإْليرانيّو َن يف ِ‬ ‫َو ِفـي الْ َع ِ‬
‫رص الْ َعبّ ِّ‬

‫لی يَ ِد أَمثا ِل أَيب ُمسلِ ٍم الْ ُخر ِّ‬


‫اسانـي َو آ ِل بَر َمك‪َ .‬و کا َن ِاِلبْنِ الْ ُم َق َّفعِ َد ْو ٌر َعظي ٌم يف هذَا‬ ‫َع ٰ‬
‫التَّأثريِ‪ ،‬فَقَد نَق ََل َع َددا ً ِم َن الْ ُکتُ ِب الْفارِسيَّ ِة إلَی الْ َع َربيَّ ِة‪ِ ،‬م ُثل کَليلَة َو ِدم َنة‪.‬‬

‫دات کَث َري ًة بِاللُّ َغ ِة الْ َع َربيَّ ِة‪.‬‬


‫ْقاموس يَضُ ُّم ُم ْف َر ٍ‬
‫ْفريوزآبادي ُم ْع َج ٌم َمشْ هو ٌر ب ِْاس ِم ال ِ‬
‫ِّ‬ ‫َو لِل‬

‫َو قَ ْد بَيَّـ َن ُعلَام ُء اللُّ َغ ِة الْ َع َربيَّ ِة َو الْفارِسيَّ ِة أَبعا َد ٰهذَا التَّأثيـ ِر يف ِدراساتِـهِم‪ ،‬فَـ َق ْد أَل ََّف ال ُّدکتو ُر‬

‫بات الْفارِس َّي ِة ِفـي اللُّ َغ ِة‬ ‫ألتونجـي کِتاباً يَضُ ُّم الْ َکلِ ِ‬
‫امت الْفارِس َّي َة الْ ُم َع َّربَ َة َس ّاّم ُه « ُم ْع َج َم الْ ُم َع َّر ِ‬

‫الْ َع َرب َّي ِة»‪.‬‬


‫‪90‬‬
‫َــت اللُّغَـــ َة الْ َع َرب َّيـــ َة فَ َق ْد تَ َغ َّيــ َرتْ أَصوات ُها َو أَوزانُها‪َ ،‬و‬
‫أَ َّما الْ َکلِامتُ الْفارِس َّيــ ُة الَّتي َد َخل ِ‬
‫نَطَ َق َها الْ َع َر ُب َوفْقاً لِـأَ ِ‬
‫لس َن ِتهِم‪ ،‬فَ َق ْد بَ َّدلُوا الْ ُح َ‬
‫روف الْفارِس َّي َة «گ‪ ،‬چ‪ ،‬پ‪ ،‬ژ» الَّتي ال تو َج ُد يف‬

‫روف قَري َب ٍة ِمن َمخا ِرجِها؛ ِمث ُْل‪:‬‬ ‫لُ َغ ِتهِم ٰ‬


‫إلی ُح ٍ‬

‫چا ُدرشَ ب‪َ ‬رَششَ ف و ‪...‬‬ ‫ِمهرگان‪ِ ‬مه َرجان‪،‬‬ ‫پَرديس‪ِ ‬فر َدوس‪،‬‬
‫ْ َّ َ‬ ‫َ َّ‬
‫اذل َه َ‬ ‫َ‬
‫ب َو ال ِفضة‪﴾...‬‬ ‫ثل «يَ ْک ِنزونَ» يف آيَ ِة ﴿‪...‬ي ِ‬
‫کزِنون‬ ‫امت أُ ٰ‬
‫خری‪ِ ،‬م ُ‬ ‫َو اشتَقّوا ِمنها کَلِ ٍ‬

‫ِمن کَلِ َم ِة «گَنج» الْفارِس َّي ِة‪.‬‬

‫ُّغات ِفـي الْعال َِم أَم ٌر ط ٌّ‬


‫َبيعـي يَ ْج َعلُـها غَن َّي ًة‬ ‫دات بَ ْيـ َن الل ِ‬ ‫َعلَينا أَ ْن نَ ْعلَ َم أَ َّن ت َبـــا ُد َل الْ ُمفـــ َر ِ‬
‫سلوب َو الْ َبيـــانِ ‪َ ،‬و ال نَستَطي ُع أَن نَ ِج َد لُ َغ ًة بِدونِ کَ ِل ٍ‬
‫امت َدخيلَ ٍة؛ کا َن ت َأث ُري اللُّ َغ ِة‬ ‫ِفـي ْاأْلُ ِ‬

‫سالم‪َ ،‬و أَ ّما بَ ْع َد ظُهو ِر اإْلْ ِ‬


‫سالم‬ ‫سالم أَ َ َ‬
‫کرَث ِمن تَأثريِها بَع َد اإْلْ ِ‬ ‫الْفارِس َّي ِة َعلَی اللُّ َغ ِة الْ َع َرب َّي ِة ق ََبل اإْلْ ِ‬
‫فَق َِد ازْدا َد ِت الْ ُمف َرداتُ الْ َع َرب َّي ُة ِفـي اللُّ َغ ِة الْفارِس َّي ِة ب َ‬
‫ِـس َب ِب الْعا ِملِ ال ّد ِّ‬
‫يني‪.‬‬

‫‪91‬‬
‫ُمف َردات ‪ :‬واژگان‬ ‫تَ َغ َّيـ َر ‪ :‬دگــرگــون شـد‬ ‫اِزْدا َد ‪ :‬افزايــش يافت‬
‫ِم ْسك ‪ُ :‬مشک‬ ‫(مضارع‪ :‬يَتَ َغيَّـ ُر)‬ ‫(مضارع‪ :‬يَ ْزدا ُد)‬
‫نَطَ َق ‪ :‬بر زبانآورد (مضارع‪ :‬يَ ْن ِط ُق)‬ ‫دَخيل ‪ :‬وارد شده‬ ‫اِشْ تَدَّ ‪ :‬شــ ّدت گرفت‬
‫نَق ََل ‪ :‬منتقل کرد (مضارع‪ :‬يَ ْنق ُُل)‬ ‫ديباج ‪ :‬ابريشم‬ ‫(مضارع‪ :‬يَشْ تَ ُّد)‬
‫َوفْقاً لِـ ‪ :‬بر ِ‬
‫اساس‬ ‫شـــا َركَ ‪ :‬رشکــت کرد‬ ‫اِشْ َت َّق ‪ :‬برگرفت (مضارع‪ :‬يَشْ تَ ُّق)‬
‫يَضُ ُّم ‪ :‬در برمیگريد (ماضی‪ :‬ضَ َّم)‬ ‫(مضــارع‪ :‬يُشار ُِك)‬ ‫اِن ِْضامم ‪ :‬پيوسنت (اِنْضَ َّم‪ ،‬يَ ْنضَ ُّم)‬
‫ُم َع َّرب ‪ :‬عربی شده‬ ‫بَ َّيـ َن ‪ :‬آشکار کرد (مضارع‪ :‬يُ َب ِّ ُنِّي)‬

‫أَجِ ْب َع ِن ْاأْلَس ِئلَ ِة ال ّتال َي ِة ُمس َتعيناً بِال َّن ِّ‬


‫ـص‪.‬‬

‫‪1‬ــ لِماذَا ازْدا َد ِت الْ ُمف َرداتُ الْ َع َرب َّيـ ُة ِفي اللُّغَـ ِة الْفارِس َّيـ ِة بَ ْع َد ظُهو ِر اإْلْ ِ‬
‫سالم؟‬
‫‪...........................................................................................................................................‬‬
‫بات الْفارِس َّيـ ِة ِفي اللُّغَـ ِة الْ َع َرب َّيـ ِة»؟‬
‫‪2‬ــ َم ْن ه َو ُم َؤل ُِّف « ُم ْع َج ِم الْ ُم َع َّر ِ‬
‫‪...........................................................................................................................................‬‬
‫تی َد َخل َِت الْ ُمف َرداتُ الْفارِس َّيـ ُة ِفي اللُّغَـ ِة الْ َع َرب َّيـ ِة؟‬
‫‪3‬ــ َم ٰ‬
‫‪...........................................................................................................................................‬‬
‫‪4‬ــ أَ ُّي شَ ي ٍء يَ ْج َع ُل اللُّ َغ َة غَن َّيـ ًة ِفـي ْاأْلُ ِ‬
‫سلوب َو الْ َبيانِ ؟‬
‫‪...........................................................................................................................................‬‬
‫‪5‬ــ َمتَی ازْدا َد نُفو ُذ اللُّ َغ ِة الْفارِس َي ِة ِفـي اللُّ َغ ِة الْ َع َرب َّي ِة؟‬
‫‪...........................................................................................................................................‬‬
‫‪6‬ــ ما ه َو ْاأْلَ ْص ُل الْفار ُّ‬
‫ِسي لِـ َکلِ َمـ ِة «کَ ْنـز»؟‬
‫‪...........................................................................................................................................‬‬

‫‪92‬‬
‫اِعـلَـمـوا‬
‫َمعانِـي ْاأْلَ ِ‬
‫فعال ال ّنا ِق َص ِة‬
‫َيس و أَ ْص َب َح» افعال ناقصه نام دارند‪.‬‬ ‫فعلهای پرکاربرد «کانَ‪ ،‬صا َر‪ ،‬ل َ‬
‫کان چند معنا دارد‪:‬‬
‫ْباب ُم ْغلَقـا ً‪ .‬در بسته بود‪.‬‬
‫‪1‬ــ به معنای «بود»؛ مثال‪ :‬کا َن ال ُ‬
‫َّ َ َ َ َ ً َ ً‬
‫اهلل كان غفورا رحيما﴾ ا َ ْأْلَ ْحزاب‪24 :‬‬ ‫‪2‬ــ به معنای «است»؛ مثال‪﴿ :‬إن‬
‫بیگمان خدا آمرزنده و مهربان است‪.‬‬
‫‪3‬ــکا َن به عنوانِ «فعل کمکی سازندۀ معادل ماضی استمراری»؛ مثال‪ :‬کانوا يَ ْس َمعونَ‪ :‬میشنيدند‪.‬‬
‫‪4‬ــ کا َن به عنوانِ «فعل کمکی سازندۀ معادل ماضی بعيد»؛ مثال‪« :‬کا َن الطّالِ ُب َس ِم َع» و‬
‫«کا َن الطّالِ ُب قَد َس ِم َع» به این معناست‪« :‬دانشآموز شنيده بود»‪.‬‬
‫‪5‬ــ «کانَ» بر سر «لِـ» و « ِع ْن َد» معادل فارسیِ «داشت» است؛ مثال‪:‬‬
‫کا َن لـي خات َ ُم ِفضَّ ٍة‪ .‬انگشتر نقره داشتم‪.‬‬
‫کا َن ِع ْندي َسري ٌر َخشَ ٌّ‬
‫بي‪ .‬تختی چوبی داشتم‪.‬‬
‫مضارع کا َن «يَکونُ» به معنای «میباشد» و امر آن «کُ ْن» به معنای «باش» است‪.‬‬

‫ــح به معنای «شد» هستند‪ .‬مضارع صا َر «يَصي ُر» و مضار ِع أَ ْص َب َح «يُ ْصب ُِح»‬
‫صـــا َر و أَ ْص َب َ‬
‫است؛ مثال‪:‬‬
‫ً َ ُ ْ ُ ْ َ ْ ُ ُ ْ َ َّ ً‬ ‫َ َ َ َ َّ‬
‫ماء فـتص ِبح اأْلرض مـخضرة‪ ﴾1‬اَلْ َح ّج ‪63 :‬‬ ‫السما ِء‬ ‫﴿‪ ...‬أنزل ِمن‬
‫از آسمان آبی را فرو فرستاد و زمين سرسبز میشود‪.‬‬
‫نَظ ََّف‪ 2‬الط ُّّاّل ُب َمد َر َستَـ ُهم‪ ،‬فَصا َر ِت الْ َمد َر َس ُة نَظي َف ًة‪.‬‬
‫دانشآموزان مدرسهشان را تميز کردند و مدرسه تميز شد‪.‬‬

‫‪2‬ــ نَظَّ َ‬
‫ف‪ :‬تـميز کرد‬ ‫‪1‬ــ اَلْ ُمخْضَ َّرة‪ :‬سرسبز‬

‫‪93‬‬
‫لَيْ َس يعنی «نيست»؛ مثال‪:‬‬
‫َ ُْ َ‬ ‫ُ‬ ‫َ ُ َ َْ‬ ‫ُ‬ ‫َ‬ ‫َْ‬ ‫َ َْ‬ ‫َ‬
‫ـهم و اهلل أعلم بِما يکتمون﴾ آل عمران ‪167 :‬‬
‫ِ‬ ‫ُ‬ ‫ـهم ما ليس في‏ قلوبِ ِ‬
‫﴿‪...‬يقولون بِأفوا ِه ِ‬
‫با دهانهايشان چيزی را میگويند که در دلهايشان نيست و خدا به آنچه پنهان میکنند داناتر است‪.‬‬

‫اِ ْخ َتبِـ ْر نَف َْسكَ ‪ :‬تَرجِ ْم ٰه ِذ ِه ْاآْل ِ‬


‫يات‪.‬‬

‫َ‬ ‫َّ‬
‫﴿و کان يأم ُر أهله بالصال ِة َو ّ‬
‫َ‬ ‫َ َُْ َ ْ َُ‬
‫الزکا ِة﴾ مريم ‪55 :‬‬ ‫ِ‬ ‫‪1‬‬

‫‪...........................................................................................................................................‬‬
‫َّ ْ َ ْ َ َ َ ْ ً‬ ‫َْْ‬ ‫َ َ‬
‫﴿و أ ْوفوا‪ 1‬بِالعه ِد إن العهد كان مسئوال﴾ ا َ ْإْلرساء ‪34 :‬‬ ‫‪2‬‬

‫‪...........................................................................................................................................‬‬
‫ـهم﴾ اَلْ َفتْح ‪11 :‬‬ ‫لوب‬
‫ُ‬
‫ق‬ ‫ي‬
‫‏‬ ‫ف‬ ‫س‬ ‫قولون بـأَلْسنَتـهم ما لَيْ َ‬ ‫َ‬ ‫‪ ...﴿ 3‬يَ‬
‫ِ ِ‬ ‫ِ ِ ِ ِ‬
‫‪...........................................................................................................................................‬‬
‫َ‬ ‫ُ َ ََْ ّ‬ ‫َ َْ َ‬
‫کرین﴾ ا َ ْأْلنعام ‪53 :‬‬
‫َ‬ ‫‪ ...﴿ 4‬أ ليس اهلل بِأعلم بِالشا ِ‬
‫‪...........................................................................................................................................‬‬
‫َ‬ ‫ٌ‪ّ 2‬‬ ‫ُ َ َ َْ‬ ‫ََ ْ َ‬
‫يوسف ‪7 :‬‬ ‫‪﴿ 5‬لقد کان في‏ يوسف و إخوتِ ِه آيات لِلسائِلين﴾ ُ‬

‫‪...........................................................................................................................................‬‬
‫ُ ََ َ ْ‬ ‫ً َ َ َّ َ ‪ُ َ ْ َ 3‬‬ ‫َ ُ ْ ُ َ‬ ‫َْ َ‬ ‫َ ْ ُ‬
‫حتمُ‬ ‫هلل َعليْکم إذ کنتُم أعداء فـألف بين قلوبِکم فأصب‬ ‫﴿واذکروا نِعمت ا ِ‬ ‫‪6‬‬
‫ً‬ ‫َْ‬
‫بِـ ِنعم ِتـ ِه إخوانا﴾ ُآل ِعمران‪103 :‬‬

‫‪...........................................................................................................................................‬‬
‫‪...........................................................................................................................................‬‬
‫‪3‬ــ أَلَّ َ‬
‫ف‪ :‬همدل کرد‪ ،‬به هم پيوست‬ ‫‪2‬ــ آيات‪ :‬نشانهها‬ ‫‪1‬ــ أَ ْوفوا‪ :‬وفا کنيد‬

‫‪94‬‬
‫در گروههای دو نفره شبيه گفتوگوی زير را اجرا کنيد‪.‬‬
‫ِحــوا ٌر‬
‫َّبيب)‬
‫( َم َع الط ِ‬
‫اَلْ َم ُ‬
‫ريــض‬ ‫اَلطَّ ُ‬
‫بيب‬

‫أَشْ ُع ُر ِبأَل ٍَم‪ 1‬يف َصدري‪َ ،‬و ِع ْندي ُصداعٌ‪.‬‬ ‫ما ب َِك؟‬

‫ما ِع ْندي ضَ ْغ ُط ال َّد ِم َو ال َم َر ُض ُّ‬


‫الس َّکرِ‪.‬‬ ‫أَ ضَ ْغ ُط ال َّد ِم ِعن َد َك أَ ْم َم َر ُض ُّ‬
‫الس َّکرِ؟‬

‫َّبيب‪:‬‬ ‫بَ ْع َد الْ َف ْح ِص يَ ُ‬


‫قول الط ُ‬
‫‪4‬‬
‫کام‪َ ،3‬و ِعن َد َك ُح ّم ٰی‬ ‫صاب‪ 2‬بِـ ُز ٍ‬ ‫نت ُم ٌ‬‫أَ َ‬
‫َّبيب؟‬
‫رض َة الط ِ‬
‫ماذا تَ ْکتُ ُب يل‪ ،‬يا َح َ‬ ‫شَ دي َدةٌ‪ .‬أَکْتُ ُب ل ََك َو ْص َف ًة‪.‬‬

‫ِم ْن أَي َن أَ ْستَلِ ُم ْاأْلَ ْدويَـ َة؟‬ ‫بوب الْ ُم َس ِّک َن َة‪.‬‬
‫اب َو الْ ُح َ‬ ‫أَکْتُ ُب ل ََك َّ‬
‫الرَّش َ‬

‫اِ ْستَلِ ِم ْاأْلَدويَ َة ِفـي َّ‬


‫الص ْي َدل َّي ِة الَّتي يف نِهايَ ِة‬
‫شُ ْکرا ً َجزيالً‪.‬‬
‫وص ِف‪.‬‬ ‫َم َم ِّر الْ ُم ْستَ َ‬

‫إ ْن شا َء اللّ ُه‪.‬‬ ‫تَتَ َح َّس ُن‪ 5‬حال َُـك‪.‬‬

‫يف أَمانِ اللّ ِه‪.‬‬ ‫السال َم ِة‪.‬‬


‫َم َع َّ‬

‫‪1‬ــ ا َْأْلَلَم‪ :‬درد ‪2‬ــ اَلْ ُمصاب‪ :‬دچار ‪3‬ــ اَل ُّزکام‪ :‬رسماخوردگی شديد ‪4‬ــ اَلْ ُح ّم ٰی‪ :‬تب ‪5‬ــ تَ َت َح َّسنُ‪ :‬خوب میشود‬
‫‪95‬‬
‫اَل َّتـامريـن‬ ‫‪‬‬
‫الصحي َح ِة َح َس َب الْ َحقيق ِة‪  .‬‬
‫الصحي َح َة َو َغريَ َّ‬ ‫اَل َّت ْمري ُن ْاأْلَ َّو ُل‪َ :‬ع ِّي ِ‬
‫ـن الْ ُجملَ َة َّ‬
‫‪............................‬‬ ‫‪1‬ــ اَلْ ِم ْس ُك ِعطْ ٌر يُتَّ َخ ُذ ِم ْن نَو ٍع ِم َن الْ ِغزالنِ ‪.‬‬
‫ ‬

‫‪............................‬‬ ‫السريرِ‪ .‬‬ ‫‪2‬ــ ا َلشَّ رشَ ُف ِقط َع ُة ق ٍ‬


‫ُماش توضَ ُع َعلَی َّ‬
‫‪............................‬‬ ‫بق أَص ِلـها‪.‬‬
‫ ‬ ‫مات ال َّدخيلَ َة ِط َ‬
‫نطقو َن الْ َکلِ ِ‬
‫‪3‬ــ اَلْ َع َر ُب يَ ِ‬

‫‪............................‬‬ ‫مات الْ ُم َع َّربَ ِة ذاتُ ْاأْلُصو ِل الْفارِس َّي ِة‪.‬‬


‫‪4‬ــ ِفـي اللُّ َغ ِة الْ َع َرب َّي ِة ِمئاتُ الْ َکلِ ِ‬

‫‪5‬ــ أَل ََّف ال ُّدکتو ُر ألتونجي کِتاباً يَضُ ُّم الْ َکلِ ِ‬
‫مات التُّرکيَّ َة الْ ُم َع َّربَ َة ِفـي اللُّ َغ ِة الْ َعربیَّ ِه‪.............................‬‬

‫ناس َب َة لِلْ ِعبا َر ِة الْ َع َرب َّي ِة‪.‬‬


‫ـن الْ ِعبا َر َة الْفارِس َّي َة الْ ُم ِ‬
‫اَل َّتمري ُن الثّانـي‪َ :‬ع ِّي ِ‬

‫الف‪.‬هر چه پیش آیـد خوش آیـد‪.‬‬ ‫السفُـ ُن‪.‬‬


‫یاح بِـما ال تَشتَهِي‪ُّ 1‬‬
‫‪1‬ــ تَجرِي الـ ّر ُ‬

‫ب‪.‬کم گوی و گزیده گوی چون ُد ّر‪.‬‬ ‫‪2‬ــ اَلْبَعي ُد َعنِ الْ َعينِ ‪ ،‬بَعي ٌد َعنِ الْق ِ‬
‫َلب‪.‬‬

‫ج‪.‬گـر صبـر کنی ز غـوره حلوا سـازی‪.‬‬ ‫‪3‬ــ أَکَلْتُم تَـ ْمري و َع َص ْیتُم أَ ْمري‪.‬‬

‫د‪.‬نـمـک خـورد و نــمــکـدان شـکـسـت‪.‬‬ ‫َالم ما ق ََّل َو َد َّل‪.‬‬


‫‪4‬ــ َخ ْيـ ُر الْک ِ‬

‫ه‪.‬از دل بــــــــرود هــــــر آنـکـه از ديــــــده رود‪.‬‬ ‫َلص ْبـ ُر ِم ُ‬


‫فتاح الْ َف َر ِج‪.‬‬ ‫‪5‬ــ ا َّ‬

‫‪6‬ــ اَلْ َخيْـ ُر في ما َوقَ َع‪ .‬و‪.‬بَ َرد کشتی آنجا که خواهد خدای وگر جامه بر تن َد َرد ناخدای‬

‫‪1‬ــ تَشْ َتهي‪ :‬میخواهد‪ ،‬میل دارد‬

‫‪96‬‬
‫اَل َّتمريـ ُن الثّالِ ُث‪ :‬تَ ْرجِ ِم الْ ُج َم َل ال ّتال َي َة‪.‬‬

‫ح‪............................................ .‬‬ ‫‪1‬ــ ال ت َ ْکتُ ْب َعلَی الشَّ َجرِ‪7........................................‬ــ اُکْتُ ْب ِب َخ ٍّط ِ‬


‫واض ٍ‬

‫‪2‬ــ کانوا يَ ْکتُبو َن َرسائِ َل‪8 ....................................... .‬ــ َسأَکتُ ُ‬


‫ب ل ََك ْاإْلجابَ َة‪...............................................‬‬

‫‪3‬ــ لَ ْم يَ ْکتُ ْب في ِه شَ يْئاً‪9 ...........................................‬ــ لَ ْن أَکْتُ َب ُ‬


‫جملَ ًة‪...................................................‬‬

‫‪4‬ــ َم ْن يَ ْکتُ ْب يَ ْن َج ْح‪10................................................‬ــ قَ ْد کُ ِت َب َعلَی اللَّ ْو ِ‬


‫ح‪...........................................‬‬

‫کِتابا ً َرأَيْتُ ُه‪............................................ .‬‬ ‫‪5‬ــ يُ ْکتَ ُب َمث ٌَل َعلَی الْجِدارِ‪11..................................‬ــ أَ َخ ْذتُ‬

‫‪6‬ــ کُ ْن ُت أَکْتُ ُ‬
‫ب إجاباتـي‪........................................‬‬

‫ـث َع ِن ْاأْلَسمـــا ِء ال ّتال َيــ ِة يف الْ ُج َملِ ‪.‬‬


‫اَل َّتمريـ ُن ال ّراب ُِع‪ :‬اِب َح ْ‬
‫(اِ ْس ِم الْفا ِعلِ ‪ ،‬اِ ْس ِم الْ َمفعو ِل‪ ،‬اِ ْس ِم الْ ُمبالَ َغ ِة‪ ،‬اِ ْس ِم الْ َمکانِ ‪ ،‬اِ ْس ِم التَّفضيلِ )‬
‫َ‬ ‫َ‬ ‫َ ْ‬
‫ـهـم‪ ﴾...‬طٰهٰ‪128 :‬‬
‫‪1‬ــ ﴿‪ ...‬يـمشـون فـي مـسـا ِکـ ِن ِ‬
‫َ َّ ً‬ ‫َّ ُ‬ ‫ُ‬ ‫َ َّ‬ ‫َْْ‬
‫‪2‬ــ ﴿‪ِ ...‬استغ ِفروا ربـکم إنـه اکن غفارا﴾ نوح‪10 :‬‬

‫ُ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫ْ ُ ْ‬ ‫ُ‬ ‫ُ ْ‬


‫ـرمـون بِـسيمـاهـم‪ ﴾...‬ا َل َّر ْح ٰمن‪41 :‬‬
‫‪3‬ــ ﴿يـعـرف الـمـج ِ‬
‫ْ‬ ‫ْ‬ ‫َ‬
‫‪4‬ــ إنکم مسؤولون حیّت عن ابْل ِ َ َ‬ ‫َ َ ّ‬ ‫َ ْ‬ ‫َّ ُ‬
‫قاع وابْلهائِ ِم‪ .‬اَإْلْ ما ُم َع ٌّ‬
‫لـي‬ ‫ٰ ِ ِ‬

‫ْ ُ ُُ ْ َ َ‬
‫‪5‬ــ إن أحس َن الـحس ِن الـخلق الـحس ُن‪ .‬اَإْلْ ما ُم الْ َح َس ُن‬
‫ْ َ َ‬ ‫َّ َ ْ َ‬

‫زوق‪ِ .‬م ْن دُعا ِء الْ َجوشَ نِ الْکَبريِ‬ ‫ْ‬ ‫َ ُ ِّ َ‬


‫رازق کـل مـر ٍ‬
‫‪6‬ــ يـا ِ‬

‫‪97‬‬
‫لوب ِم ْنكَ ‪.‬‬
‫ـن الْ َمطْ َ‬
‫الصحي َح َة‪َ ،‬و َع ِّي ِ‬ ‫اَل َّتمريـ ُن الْخا ِم ُس‪َ :‬ع ِّي ِ‬
‫ـن ال َّتـر َج َم َة َّ‬
‫ْ‬ ‫َْ َ‬ ‫َ َ ْ َ ْ ََ َ‬ ‫ُ‬ ‫َ‬ ‫َ َ ّ ّ‬
‫عل ٌم ﴾ هود‪47 :‬‬
‫‪1‬ــ ﴿قال ر ِب إني أعوذ بِك أن أسألك ما ليس لي بِ ِه ِ‬
‫گفت‪ :‬پروردگارا‪ ،‬من به تو ‪...‬‬
‫‪‬‬ ‫الف) ‪ ...‬پناه بردم که از تو چیزی بپرسم که به آن علم ندارم‪.‬‬
‫‪‬‬ ‫ب) ‪ ...‬پناه میبرم که از تو چیزی بخواهم که به آن دانشی ندارم‪.‬‬
‫ا َ ِاِل ْس َم ال َّن ِک َرةَ‪َ ،‬و الْ ِف ْع َل ال ّنا ِق َص‪.................................................................................................................... :‬‬

‫ً‬ ‫َ‬ ‫ُّ َ‬


‫اهلل ِمن فضله إن َ‬ ‫َ‬
‫﴿‪...‬و¬اسألوا َ‬
‫َ‬ ‫َّ‬ ‫ْ َ ْ‬ ‫ْ َُ‬
‫اهلل کان بِک ِل ش ْي ٍء عليما﴾ ا َل ِّنساء‪32 :‬‬ ‫ِِ‬ ‫‪2‬ــ‬

‫‪‬‬ ‫الف) و از خدا بخشش او را بخواهید؛ زيرا خدا به هر چيزی داناست‪.‬‬


‫‪‬‬ ‫ب) و از فضل خدا سؤال کردند‪ ،‬قطعاً خدا به همه چيزها آگاه بود‪.‬‬
‫ا َ ِاِل ْس َم ال َّن ِک َرةَ‪َ ،‬و الْ ِف ْع َل ال ّنا ِق َص‪.................................................................................................................... :‬‬

‫ً‬ ‫ُْ ُ ُ‬ ‫َ َ‬ ‫َ ُ ْ‬ ‫َ َّ َ ْ َ‬
‫‪3‬ــ ﴿‪ ...‬يوم ينظ ُر الم ْر ُء ما قدمت ي ُ‬ ‫َْ‬ ‫ََْ َُْ‬
‫داه َو يقول الكا ِف ُر ياليتني كنت ترابا﴾ ا َل َّن َبأ‪40 :‬‬

‫روزی که ‪...‬‬
‫‪‬‬ ‫الف) ‪ ...‬آدمی آنچه را[با]دستانش پیش فرستاده است مینگرد و کافر میگوید‪ :‬کاش من خاک بودم‪.‬‬
‫‪‬‬ ‫ب) ‪ ...‬مرد آنچه را [با] دستش تقديم کرده است مینگرد و کافر میگوید‪ :‬من همانند خاک شدم‪.‬‬
‫اَلْ ِف ْع َل الْ ُمضا ِرعَ‪َ ،‬و الْ ِف ْع َل ال ّنا ِق َص‪................................................................................................................. :‬‬

‫‪4‬ـ کا َن ْاأْلَ ُ‬
‫طفال يَلْ َعبـو َن بِالْکُـ َر ِة َعلَی الشّ ِاطئِ َو بَ ْع َد اللَّ ِع ِب صاروا نَشيطـي َن‪.‬‬
‫‪‬‬ ‫الف) کودکان در کنار ساحل با توپ بازی میکردند و پس از بازی با نشاط شدند‪.‬‬
‫‪‬‬ ‫ب) ب ّچهها در کنار ساحل توپ بازی کردند و بعد از بازی پر نشاط‪ ،‬خوشحال هستند‪.‬‬
‫ضاف إلَ ْي ِه‪........................................................................................................ :‬‬
‫اَلْ َم ْجرو َر ِب َح ْر ِف الْ َج ِّر‪َ ،‬و الْ ُم َ‬

‫‪98‬‬
‫‪5‬ــ کُ ْن ُت ساکِتـاً َو ما قُل ُْت کَلِ َمـةً‪ِ ،‬أِلَنّـي کُ ْن ُت ال أَ ْعر ُِف شَ ْيئاً َعنِ الْ َموضوعِ‪.‬‬
‫‪‬‬ ‫الف) ساکت شدم و کلمهای نمیگويم؛ برای اينکه چيزی از موضوع نمیدانم‪.‬‬
‫‪‬‬ ‫ب) ساکت بودم و کلمهای نگفتم؛ زيرا چيزی دربارۀ موضوع نمیدانستم‪.‬‬
‫ْعول‪َ ،‬و الْجا َّر َو الْ َم ْجرو َر‪.................................................................................................................... :‬‬
‫اَلْ َمف َ‬

‫لِلْ ُمطالَ َع ِة‬


‫اَلْ ُم َع َّرباتُ الْفارِسيَّ ُة‬

‫رجوانـي‪ :‬ا َرغَوانی‪ /‬أُستاذ‪ :‬ا ُستاد‪ /‬إس َتب َرق‪ِ :‬ستَب َرگ‪ /‬أُسطُوانة‪:‬‬
‫ّ‬ ‫إبريسم‪ :‬اِبريشم‪ /‬إبريق‪ :‬آبريز‪ /‬أُ‬
‫َ‬
‫خشش (بِالْفارس َّي ِة‪ :‬انعام)‪ /‬بابوج (نَو ٌع ِم َن ال ِْحذا ِء)‪ ‬پاپوش‪/‬‬
‫ا ُستُوانه‪ /‬بابونَج‪ :‬بابونه‪ /‬بَخشيش‪‬بَ ِ‬

‫با ِذنْجان‪ :‬باتِنگان (بِالْفارس َّي ِة‪ :‬با ِدمجان)‪ /‬بَربَط‪( :‬بَر بِالْفارس َّي ِة‪ :‬سينه ‪ +‬بَت‪ :‬بِالْفارس َّي ِة‪ :‬ا ُر َدک) ِمن‬

‫آالت الْموسيقَی‪ /‬بَ ْرزَخ‪‬بَ ْرز اَخْو (اَلْعالَ ُم ْاأْلَعلَی‪ :‬جهان باال)‪ /‬بَرنا َمج‪ :‬بَرنامه‪ /‬بَرواز‪ ‬پَرواز‪ :‬قاب ‪/‬‬
‫ِ‬

‫بَريد ‪‬بُريده ُدم‪ :‬پُست‪ /‬بُستان‪ :‬بوستان‪ /‬بَغداد‪ :‬بَغ ‪ +‬داد (خداداد)‪ /‬بوسة‪ ‬بوسه‪ /‬بَهلَوان‪‬‬
‫پَهلَوان (بِالْفارس َّي ِة‪ :‬بَندباز)‪ /‬بَ ْس‪ :‬بس‪ /‬بَ ّط‪ :‬بَت (بِالْفارس َّي ِة‪ :‬اردک)‪ِ /‬بلَّ ْور‪ :‬بُلور‪ /‬بَ َن َ‬
‫فسج‪ :‬بَ َنفشه‪ /‬تاريخ‪:‬‬

‫تاريک‪ /‬تَتويج‪ :‬تاجگذاری ‪‬تاج‪ /‬تَخْت‪ :‬تخت‪ /‬تَر ُجمان (تَر َج َمة)‪ ‬ت َرزُبان‪ /‬تَ ّنور‪ :‬تنور‪ /‬توت‪:‬‬

‫توت‪ /‬جاموس‪ :‬گاوميش‪َ /‬ج َزر‪ :‬گَ َزر‪َ /‬ج ّص‪ :‬گَچ‪ُ /‬ج ّاّلب‪ :‬گُالب‪ُ /‬جلَّنار‪ :‬گُلنار‪ُ /‬جناح‪ :‬گُناه‪ُ /‬ج ْن ّ‬
‫دي‪:‬‬

‫گُندی‪ /‬جوراب‪ :‬گورپا (گوراپ)‪َ /‬جوز‪ :‬گَوز (بِالْفارس َّي ِة‪ :‬گِردو)‪َ /‬ج ْوشَ ن‪‬جوشن‪ :‬زره‪َ /‬جوهَر‪ :‬گَو َهر‪/‬‬

‫‪99‬‬
‫ِح ْرباء‪ :‬هو ْربان (هور‪ :‬خور «خورشيد»)‪ /‬خانَة‪ :‬خانه (بُيوتٌ في لُع َب ِة الشِّ ط َرنج)‪َ /‬خ ْندَ ق‪ :‬کَن َدگ‪ِ /‬د ْجلَة‪:‬‬

‫تيگره (تند و تيز)‪َ /‬د ْرويش‪ :‬درويش‪ /‬د ُْستور‪َ ‬دستور‪ :‬قانون‪ /‬ديباج‪ :‬ديبا‪ /‬دين‪ :‬دين‪ /‬رازيانَج‪:‬‬

‫رازيانه‪ِ /‬رزْق‪‬روچيک‪ ،‬روزيک «روزی»‪ /‬روزنا َمة‪‬روزنامه (بِالْفارس َّي ِة‪ :‬تَقويم)‪َ /‬ر ْو َزنَة‪‬روزنه‪/‬‬

‫ُيوط ِم َن ال َّذ َه ِب‪:‬‬


‫ُماش ِبخ ٍ‬
‫ات الْ َبحريَّ ِة)‪َ /‬ز ْرک ََش‪‬زَرکِش (ن ََس َج الْق َ‬ ‫ليل لِ َّ‬
‫لس ْفر ِ‬ ‫َرهنا َمج‪ :‬را ْهنامه ( َد ٌ‬

‫تارهای زر به پارچه کشيد)‪ /‬زَمان‪ :‬زمان‪َ /‬ز ْم َهرير‪ :‬بسيار سرد‪ /‬زَنبيل‪( :‬زَن‪ :‬اِم َرأَة ‪ +‬بال‪ :‬يَد = َع ٰ‬
‫لی‬

‫گ گِل‪َ /‬سخَط‪:‬‬ ‫يَ ِد الْ َمرأَ ِة)‪ِ /‬زنْجار‪ :‬زَنگار‪ /‬سا َذج‪ :‬ساده َ‬
‫«سذا َجة‪ :‬سادگی»‪ /‬سا َعة‪ :‬سايه‪ِ /‬س ّجيل‪ :‬سن ْ‬
‫َسخت (اَلْغَضَ ُب الْکَثي ُر)‪ِ /‬سراج‪ :‬چِ راغ‪ُ /‬سرا ِدق‪َ :‬سراپَرده‪َ /‬س ْرخَس‪َ :‬س َرخْس‪ِ /‬سرداب‪َ :‬سرداب (زير زمين‪:‬‬
‫رض)‪َ /‬سر َمد‪َ :‬سرآ َمد (بی آغاز و پايان‪ :‬ما ال أَ َّو َل لَ ُه َو ال ِ‬
‫آخ َر)‪ِ /‬س ْروال‪ :‬شَ لوار‪ُ /‬سکَّر‪:‬‬ ‫َحت ْاأْلَ ِ‬
‫بِنا ٌء ت َ‬

‫ِشکَر‪َ /‬سکَن َجبين‪ِ :‬سرکه انگُبين‪َ /‬سلْ َجم‪ :‬شَ لغَم‪ِ /‬س ْنجاب‪َ :‬سنجاب‪َ /‬س ْو َسن‪َ :‬‬
‫سوسن‪ /‬شاشَ ة‪ :‬صفحۀ‬

‫(صقْر)‪ :‬شاهين‪ /‬شَ َونْدَ ر‪ُ :‬چغُن َدر‪ /‬شَ ْهدانِج‪ :‬شاهدانه‪ /‬شَ ْيء‪‬شـــیء‪ :‬چيز ‪/‬‬
‫تلويزيون‪‬شيشه‪ /‬شاهين َ‬
‫َصف ََّق‪ :‬دست زد‪َ ‬چ َپک‪َ /‬صليب‪‬چليپا‪َ /‬ص ْنج‪ :‬چنگ‪ ،‬سنج‪ /‬طازَج‪ :‬تازه‪ /‬طَ ْست‪ :‬ت َشت‪/‬‬

‫َري‪‬آبکاری‪ِ /‬عفْريت‪‬آفريد‪ِ /‬ف ْرجار‪ِ ،‬ب ْرکار‪‬پَرگار‪ /‬فُس ُتق‪ِ :‬پسته‪ِ /‬فل ِفل‪ِ :‬پل ِپل‪ /‬فوالذ‪ :‬پوالد‪/‬‬
‫َعبق ّ‬
‫فَيروز‪‬پيروز‪َ /‬ف ْيروزَج‪ :‬فيروزه‪ /‬فيل‪ :‬پيل‪ /‬کَأس‪ :‬کاسه‪ /‬کافور‪‬کاپور‪ /‬کَه َرباء‪ :‬کاه ُربا‪ /‬کَنز‪:‬‬

‫گَنج‪ /‬لِجام‪ :‬لگام‪ِ /‬م ْحراب‪ِ :‬مهراب‪ِ /‬م ْسك‪ِ ‬مشْ ک‪ُ :‬مشک‪ /‬ميزاب‪‬ميزاب‪ :‬ناودان «گُميز‪+‬آب»‪/‬‬

‫نا َرنج‪‬نار رنگ‪ :‬نارنج‪ /‬نِسرين‪ :‬نَسرين‪ /‬نِفْط‪ :‬نَفت‪ /‬نَـمارِق‪ :‬بالشها (جمع نَر َمک)‪ /‬نَـمو َذج‪:‬‬

‫نـمونه‪َ /‬و ْرد‪‬ورد‪َ /‬وزير‪ :‬ويچير‪َ /‬ه ْندَ َسة‪ :‬ا َندازه‬

‫در امتحانات از بخش مع َّربات فارسی هيچ سؤالی طرح نمیشود‪.‬‬

‫‪100‬‬
‫ـلـمـي ‪‬‬
‫ُّ‬ ‫ـحـث الْـ ِع‬
‫‪ ‬اَلْـ َب ُ‬
‫ِيس ِم ْن أَ َح ِد ٰه ِذ ِه الْ ُکتُ ِب‪.‬‬
‫اُکْتُ ْب ِع ْرْشي َن کَلِ َم ًة ُم َع َّربَ ًة أَصلُها فار ٌّ‬

‫ٖ‬
‫أَيُّ َها ْاأْلَ ِحبّا ُء‪ ،‬نَستَو ِد ُعـ ُک ُم‪ 1‬اللّ َه‪ ،‬إلَی اللِّقا ِء‪،‬‬
‫الص ِّف‬‫َسـ َنلْتَقي‪ِ 2‬بکُم إ ْن شا َء اللّ ُه في َّ‬
‫ّانـي َعشَ َر‪،‬‬
‫الث َ‬
‫السال َم ِة‪،‬‬ ‫نَتَ َم َّنی‪ 3‬لَ ُک ُم ال َّن َ‬
‫جاح‪َ ٖ ،‬م َع َّ‬
‫في أَمانِ اللّ ِه‪.‬‬

‫‪3‬ــ نَ َت َم َّنی‪ :‬آرزو میکنيم‬ ‫‪1‬ــ نَس َتو ِدعُ‪ :‬میسپاريم ‪2‬ــ نَل َتقي‪ :‬ديدار میکنيم‬
‫‪101‬‬
‫سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی جهت ایفای نقش خطیر خود در اجرای سند تحول بنیادین در آموزش و پرورش‬
‫و برنامه درسی ملی جمهوری اسالمی ایران‪ ،‬مشارکت معلمان را به عنوان یک سیاست اجرایی مهم دنبال می کند‪ .‬برای‬
‫تحقق این امر در اقدامی نوآورانه سامانه تعاملی بر خط اعتبارسنجی کتاب های درسی راه اندازی شد تا با دریافت نظرات‬
‫معلمان دربارۀ کتاب های درسی نونگاشت‪ ،‬کتاب های درسی را در اولین سال چاپ‪ ،‬با کمترین اشکال به دانش آموزان و‬
‫معلمان ارجمند تقدیم نماید‪ .‬در انجام مطلوب این فرایند‪ ،‬همکاران گروه تحلیل محتوای آموزشی و پرورشی استان ها‪،‬‬
‫گروه های آموزشی‪ ،‬دبیرخانۀ راهبری دروس و مدیریت محترم پروژه آقای محسن باهو نقش سازنده ای را بر عهده داشتند‪.‬‬
‫ضمن ارج نهادن به تالش تمامی این همکاران‪ ،‬اسامی دبیران و هنرآموزانی که تالش مضاعفی‪ ،‬در این زمینه داشته و با‬
‫ارائۀ نظرات خود سازمان را در بهبود محتوای این کتاب یاری کرده اند به شرح زیر اعالم می شود‪.‬‬

‫اسامی دبیران شرکت کننده در اعتبارسنجی کتاب عربی‪ ،‬زبان قرآن(‪ )2‬ـ کد ‪111206‬‬
‫استان محل خدمت‬ ‫نام و نام خانوادگی‬ ‫ردیف‬ ‫استان محل خدمت‬ ‫نام و نام خانوادگی‬ ‫ردیف‬
‫آذربایجان غربی‬ ‫‪ 24‬لیال اسدبرقی‬ ‫خراسان رضوی‬ ‫حمید قلندریان‬ ‫‪1‬‬
‫کرمان‬ ‫‪ 25‬اسماعیل رسایی‬ ‫آذربایجان شرقی‬ ‫مهدی شفایی‬ ‫‪2‬‬
‫مرکزی‬ ‫‪ 26‬سید صدرالدین جنید‬ ‫کرمان‬ ‫حکیمه حسن زاده جعفری‬ ‫‪3‬‬
‫شهر تهران‬ ‫‪ 27‬آمنه آقایی نعمتی‬ ‫گلستان‬ ‫یوسف فاضل‬ ‫‪4‬‬
‫گلستان‬ ‫‪ 28‬علی یازرلو‬ ‫کردستان‬ ‫زهره آذری‬ ‫‪5‬‬
‫سمنان‬ ‫‪ 29‬مصطفی احمدپناه‬ ‫آذربایجان شرقی‬ ‫یعقوبعلی آقاعلی پور‬ ‫‪6‬‬
‫خراسان شمالی‬ ‫‪ 30‬محمد داورپناهی‬ ‫کردستان‬ ‫طهمورث سلیمانی‬ ‫‪7‬‬
‫خراسان رضوی‬ ‫‪ 31‬محمدمهدی سربلند‬ ‫مرکزی‬ ‫شکوفه کمانی‬ ‫‪8‬‬
‫خراسان شمالی‬ ‫‪ 32‬علیرضا صیاد‬ ‫کرمانشاه‬ ‫فاطمه رامشی‬ ‫‪9‬‬
‫اصفهان‬ ‫‪ 33‬شهال اسماعیلیان‬ ‫خراسان جنوبی‬ ‫‪ 10‬زهرا علی آبادی‬
‫سمنان‬ ‫‪ 34‬حسن علی شربتدار‬ ‫فارس‬ ‫‪ 11‬زهرا سالک نژاد‬
‫چهارمحال و بختیاری‬ ‫‪ 35‬ابراهیم علی دوستی شهرکی‬ ‫خراسان جنوبی‬ ‫‪ 12‬طیبه احمدپور‬
‫لرستان‬ ‫‪ 36‬مهستی رایگان‬ ‫گیالن‬ ‫‪ 13‬فریده ناطق خشنود‬
‫هرمزگان‬ ‫‪ 37‬اکبر میرکی پور‬ ‫ایالم‬ ‫‪ 14‬سمیره داراخانی‬
‫اصفهان‬ ‫‪ 38‬حسین منصوری‬ ‫چهارمحال و بختیاری‬ ‫‪ 15‬آذر صمدی طاقانکی‬
‫قم‬ ‫‪ 39‬فاطمه عامری‬ ‫کرمانشاه‬ ‫‪ 16‬خسرو گروسی‬
‫شهر تهران‬ ‫‪ 40‬پانته آ امیرپاشایی‬ ‫خراسان رضوی‬ ‫‪ 17‬فاطمه زهرا گندم کار‬
‫قزوین‬ ‫‪ 41‬عبداهلل اخالصی‬ ‫خوزستان‬ ‫‪ 18‬مرجان کرد‬
‫همدان‬ ‫‪ 42‬محمدتقی جهانی مهر‬ ‫فارس‬ ‫‪ 19‬طیبه عباسی‬
‫گیالن‬ ‫‪ 43‬هوشنگ جعفردوست‬ ‫زنجان‬ ‫‪ 20‬سهیال مالیی یگانه‬
‫سیستان و بلوچستان‬ ‫‪ 44‬رسول خَ َّمر‬ ‫شهرستان های تهران‬ ‫‪ 21‬معصومه ملکی‬
‫شهر تهران‬ ‫‪ 45‬اسکندر حسین زاده‬ ‫اصفهان‬ ‫‪ 22‬سیمین پروازیان‬
‫کهگیلویه و بویراحمد‬ ‫‪ 46‬سهیال اکبری‬ ‫هرمزگان‬ ‫‪ 23‬حکیمه ایرانمنش‬

You might also like