2 تعیینکننده در مـعـادالت قدرت و شرایط و سلطهی ارتش را بیش از پیش افزایش داده پاکستان کشوریست که از بدو جدایی از هند محیطـی اسـت کــه پدیدهاي به نام مجموعهی است (سایت اندیشه) .عایشه صدیق از نمایندگان در گیر منازعات حاد مسلحانه بهخاطر سرزمین نظامی ـ غیر نظامی به عنصر حیاتی در زندگی مجلس ملی پاکستان در کتابی تحت عنوان و محدودههای جغرافیایی بوده است .در چنین سیاسی پاکستان تبـدیل مـیشود .بی گمان «پاکستان اقتصاد ارتـشی» که در سال 2007 شرایط بدیهی است که ارتش به عنوان بازوی ارتش در سیاستهاي پاکستان نقش کلیدي دارد منتشر شد ،مینویسد « :نظامیان پاکستان در اکثر اصلی نظام ،اختیار گفتن حرف اول و آخر را در و این نقش برخاسته از جایگـاه امنیتـی این نهاد صنایع این کشور داراي سهام و سرمایه هستند؛ این کشور داشته است .پیامدهای این وضعیت در زمینهی مسائلی چون کشمیر ،بمب هستهاي به گونهاي که امروزه در صنایعی مانند نفت و چه در داخل و چه در خارج گونهای مفرطی و افغانستان است. گاز ،صنعت شکر و برنج از نقش تعیـینکننـدهاي از نظامیگریست که از گذشتههای دور در شیوههای اثرگذاری ارتش بر سیاست و برخوردارند ».او همچنین به بنیاد بحریه اشاره این منطقه شاهد آن بودهایم .در واقع ارتش، قدرت در پاکستان میکند که ریاست آن را فرمانده نیروي دریـایی نیروهای اسالمگرا و احزاب سیاسی ،سه بازیگر ارتش از سه راه بر فراینـدهاي سیاسی در پاکـستان به عهده دارد .این بنیاد با چند میلیارد اصلی صحنهی سیاست پاکستان به شمار میروند پاکستان اثر میگذارد: روپیه سرمایه ،یکی از مهمترین بنگاه هـاي و در این میان فرمانده ارتش ،رییسجمهوری و .1از راه شوراي امنیت ملی به ارزیابی قدرت اقتـصادي وابـسته بـه ارتش محسوب میشود نخستوزیر از استوانههای تعیینکنندهی قدرت احزاب میپردازد و تصمیم میگیرد که اعتبارات که در نواحی جنوبی پاکستان فعالیت میکند بـه در پاکستان بودهاند. مالی بـه سوي کدامین احزاب و کدامین شاخهها طـور کلـی قـانون اساسـی پاکستان براي ارتش با مروری به تاریخ سیاسی این کشور ،شاهد در درون این احزاب هدایت شود .شواري امنیت مزایاي فوق العادهاي را در نظر گرفته است که حضور نظامیان در عرصهی تصمیمگیریها ملـی مـشخص میکند که ارتش سیاستهایش به بسیاري از اقدامات غیـر قـانونی ارتش وجهه بودهایم .کودتاهای پی در پی که منجر به را در هر مقطع زمانی به سود چه حزبی سمت قانونی میبخشد .بسیاري از رییسجمهورهای سرنگونی دولتهای غیر نظامی گردیده است، و سو دهد که بر کار احزاب سیاسی نظارت و در پاکستان طی 60سـال اسـتقالل ایـن کـشور، نمونهای آشکار از دخالت مستقیم ارتش در نظام آنها نفـوذ و رخنه کند. نظامی بوده و جنراالن ارتش بارها دست به کودتا سیاسی پاکستان بوده است .در آخرین ورود و .2از راه سرویسهاي امنیتی همچون آي .اس. زده و دولتهاي حاکم را ساقط کردهاند. دخالت ارتش ،میتوان به کودتای نرم و بدون آي ،این دستگاهها در راستاي هدفهاي خود، ارتش طی چند دههی گذشته همواره در سیاست خونریزی جنرال ارتش ،پرویز مشرف علیه دولت چنانچه الزم آید به انتشار اخبار نادرست در مورد پاکستان دخالت و از روشهاي مختلفی براي نواز شریف در 1999اشاره کرد. احزاب و فعالیتهاي آنان دست میزنند. تحت کنتـرل داشـتن دولتهایی که روي کار .3از راه وزارت اطالعات که وظیفهاش تبلیغات آمدهاند ،استفاده کرده است .از جملهی این قدرت در کانونهاي اصلی تصمیمگیری در جهت اهداف ارتش است .شناسایی خطرها و اقدامات میتوان به اخـتالفانـدازي و تشدید پاکستان تعیـین شیوههاي رویارویی با آنها در چارچوب رقابت بین احزاب مدعی کسب قدرت ،مذاکره و ارتش: این نهاد انجام میگیرد .منابع و جایگاه ارتش نزدیکی با احزاب اسالمی تندرو و بنیادگرا بـراي بزرگترین ،و تأثیرگذارترین نهاد قدرت در با توجه به مهمترین مسائل مورد نظر نخبگان، تحت فشار قرار دادن دولت و در اختیار داشتن پاکستان ،ارتش این کشور است .ظاهرا ً نیروهاي یعنـی کشمیر ،افغانستان و بمب هستهاي ،سبب ادارهی اطالعـات جهـت در تنگـا قـرار دادن مسلح و از جمله ارتش طبق قانون اساسی شده است که نظامیان از قدرتی بـیرقیـب در دولـت اشـاره کرد. پاکستان حق دخالـت در امـور سیاسـی را کـشور برخـودارشوند .بیگمان وجود احزاب ارتش به عنوان یکی از نمادهاي نخبهگرایی در ندارنـد ،امـا نظـام سیاسی ـ اجتماعی پاکستان ناتوان ،نبود همبستگی در میان نخبگان و ضعف پاکستان نقشی برجـسته در زنـدگی سیاسـی به گونهاي است که به اعتقاد کارشناسـان و ابزارها و نهادهاي مدنی نیز در این زمینه اثرگذار بـازي میکند .ارتش در مقایسه با دیگر گروههاي تحلیـلگـران سیاسـی ،ارتـش کلیديترین نهاد بوده است (اطالعات سیاسی اقتصادی.)1388 نخبهی جامعه ،در مجموع جایگاهی بسیار ویژه سیاسی آن کشور به شمار میرود (امامی)1378 از آنجاییکه مهمترین نهادها و مراکز اقتصادی و در واقـع فـرا قانون اساسی دارد و بر پایهی از همان آغاز تأسیس پاکستان ارتش با دو و سیاسی در کنترل ارتش پاکستان قرار دارد، همین قدرت فرا قانونی بوده که توانسته است ماموریت مهم روبهرو بوده است: این نهاد نظامی توانسته است به عنوان عالیترین حکومـتهـاي انتخـابی را در دورههاي مختلف .1بازگرداندن کشمیر به قلمرو ملی پاکستان مرجع تصمیصمگیری در امور داخلی و خارجی بر کنار کند .ارتش به عنـوان نخبـهی امنیتـی .2اسالمی کردن ساختار قدرت و ارائهی آن به تبدیل شود ،بهگونهای که به باور تحلیلگران نقـش تعیـینکننده در عرصهی سیاسی دارد. عنوان یک الگو در جهان اسالم سیاسی پاکستان ،کشورها برای خود ارتش اینکه ارتش چه مستقیم و چه غیرمستقیم زمام دو مأموریت مذکور ،باعث شدند که ارتش دارد اما در پاکستان این ارتش است که برای حکومت را در دست دارد ،به معناي دسترسی پاکستان صرفاً بـه عنـوان یـک ارتـش حرفـهاي، خود کشوری دارد( .فییر )2017/42چنانچه ارتش به منابع گستردهی مالی براي پیشبرد حـافظ تمامیت ارضی کشور باقی نماند و به قبال نیز ذکر شد که ارتش و نظامیان به دلیل اهداف خود و تخصیص منابع به حامیانش و صورت یک ارتش قدرتمند که توان بهرهگیري صالحیتهای فراقانونی که به لطف فلسفهی ردههاي گوناگون نظامی است .در پاکستان از تمـامی امکانـات سیاسی ،اقتصادي و فرهنگی وجودی خویش ،یعنی بازگرداندن کشمیر به نزدیک به پنج درصد تولید ناخالص ملی به کشور را داشته باشد ،در بیاید .اکنون ارتـش پاکستان و اسالمیسازی فضای اجتماعی کشور، مقولههاي دفاعی اختصاص یافته اسـت کـه کما پاکـستا ن قدرتمنـدترین نهـاد اقتصادي بهدست آوردهاند ،همیشه در امر ایجاد کودتا و بیش دو برابر درصد بودجهاي است که دشمن پاکستان نیز محسوب میشود .این ارتش ساقطسازی حکومتهای انتخابی پیشگام بوده استراتژیک آن کشور یعنی هند براي این مهم در عظیمترین کارخانهجات و صنایع نظامی و است .بهگفتهای جنرال چشتی ،کودتای موفق در نظر گرفته است. غیـرنظـامی را در اختیار دارد و مهمترین بخش پاکستان همواره به رهبری فرمانده کل ارتش و یا شرایط محیطیـجغرافیایی نیز نقشی برجسته تجارت پاکستان را به طور مستقیم یا غیرمستقیم رییس ستاد ارتش صورت گرفته است ،نه توسط بر سر برآوردن ارتش به گونهی نافـذترین نهـاد هدایت میکند .طارق علی ،تحلیل گر پاکستانی جنرال مادون و یا یک افسر پایینرتبه. در سـاختار قـدرت بازي کرده است .وجود یک در کتاب خود با عنوان «پاکستان ارتـشمحـور» جنراالن ارتش به چنین کاری دست نمیزنند پارلمان که گرفتار چند دستگی است و احزاب کـه در سـال 2003منشتر شد ،اسامی تعداد و همچنین این کار فراتر از توانانیی نیروهای سیاسـی نـاتوان و نبـود همبـستگی در میان زیادي از مؤسسات و بنگاه هاي اقتـصادي را دریایی و هوایی کشور است (فییر )2017از نخبگان غیرنظامی سبب شده است که ارتش ال توسـط ارتـش و نظامیـان بازنشسته کـه عمـ ً آنجاییکه ارتش در پاکستان جایگاه فراتر از به عنوان داور نهایی در جامعـه خودنمـایی اداره میشوند ،معرفی میکند که امروزه در هر قانون را بهخود اختصاص داده است ،همیشه کنـد .درهم تنیدگی خواست ارتش براي حضور سراسر ساختار اقتصادي پاکستان ریشه دواندهاند 3 میرزا نخستین رییسجمهوری پاکستان بود که از آن گذشته طبق قرارداد اولیه بین دو کشور در امر جایگزینی حکومتهای ملی و انتخابی پس از تغییر نظام سیاسی حاکم بر این کشور قرار بود ،مناطق مسلماننشین به پاکستان بعد از کودتا نیز دست به اعمال فراقانونی در از فرمانداری به جمهوری در سال ۱۹۵۶میالدی تحویل داده شود. مسألهی قضایی میزند .رژیم پساکودتا که ( ۱۳۳۵خورشیدی) به این سمت منصوب شد. 3-نگاه ارتش پاکستان به افغانستان به عنوان در اختیار ارتش قرار دارد ،در موجودیت یک وی تا پیش از احراز این سمت ،مقام فرماندهی عمق استراتژیک و تالش برای جلوگیری از نفوذ حزب نزدیک به حاکمان نظامی و یک حزب کل ارتش پاکستان را در اختیار داشت .جنرال هند در این کشور سبب شده نظامیان هرگز به اپوزیسیون ،انتخابات مملو از نقض را به منظور ایوب خان پس از این کودتا مقام نخستوزیری سیاستمداران اجازه ندهند که در این زمینه گزینش حزب مورد نظر راهاندازی میکند .در پاکستان را نیز برعهده گرفت و در کشور حکومت وارد عمل شوند. فردای کار ،پارلمان نزدیک به نظامیان ،فرمان نظامی برقرار کرد .جنرال ایوب خان در سال مسألهی خط دیورند و اختالفات کهنه با افغانستان نقضکنندهای قانون اساسی را که از سوی رییس ۱۹۵۵میالدی (۱۳۳۴خورشیدی) بهطور رسمی سبب شده که ارتش هرگز به این کشور اعتماد ارتش در جایگاه رییسجمهور صادر شده است، به ریاست جمهوری پاکستان برگزیده شد اما نکند .نظامیان بر این باورند که یا باید دولتی به تصویب میرساند( .فییر )2017/45نکتهای خود قربانی یک کودتای نظامی دیگر شد. در افغانستان روی کار بیاید که تحت سلطهی قابل توجه اینجاست که ارتش ضمن دارا بودن این کودتا که در حقیقت به منزلهی دومین پاکستان باشد و یا باید جنگ نیابتی علیه این از مجموعهی صالحیتهای فوقالعاده و داشتن کودتای نظامی در پاکستان محسوب میشود ،در کشور ادامه پیدا کند ،زیرا در غیر این صورت نقش اصلی در براندازی حکومتهای انتخابی، ۲۳مارچ سال ۱۹۶۹میالدی توسط جنرال یحیی هند و حتی خود دولت کابل علیه اسالمآباد وارد همیشه بدون تاخیر زیاد پایش را از عرصهی خان بهوقوع پیوست و سبب سقوط ایوب خان عمل خواهند شد. سیاسی بیرون کشیده و مجال ظهور یک حکومت شد .یحیی خان در زمان انجام کودتا ریاست 4ـ نوع ارتباط با امریکا از اهمیت زیادی برای انتخابی دیگر را محیا میسازد. ستاد ارتش پاکستان را نیز برعهده داشت .جدا ارتش پاکستان برخودار است .زیرا نظامیان ارتش از سالهای آغازین استقالل پاکستان، شدن بنگالدش از پاکستان به عنوان مهمترین پاکستانی همیشه به بهانههای مختلف از جمله بر دولت این کشور تسلط داشته است .باتوجه رویداد دوران حکومت جنرال یحیی خان مبارزه با تروریسم کمک مالی و نظامی از این کشور به توانایی ارتش برای ساقط کردن حکومت از برشمرده میشود .یحیی خان پس از عهدهداری دریافت میکنند و نمیخواهند سیاستمداران با راه مداخالت مستقیم و غیرمستقیم ،تعدادی زمام امور ،نام رسمی کشور را «جمهوری فدرال ترفندهای مختلف بر این موضوع مسلط شوند. اندکی از سیاستمداران جرات تاختن بر آن را اسالمی پاکستان» برگزید .جنرال یحیی خان ارتش معتقد است ،سیاستمداران ظرفیت بهخود دادهاند .ارتش نه تنها بهطور مستقیم و پس از جدا شدن بنگالدش از پاکستان از مقام استفاده از کمکهای امریکا ندارند و از این مزیت غیرمستقیم در کار دستکاری در امور داخلی خود در ۲۰دسامبر سال ۱۹۷۱میالدی استعفا برای کسب منافع شخصی استفاده خواهند کرد و و خارجی دولت است که در شکلدهی نصاب داد .سومین کودتا در پاکستان در تاریخ پنجم منافع ملی به کلی فراموش میشود. تعلیمی ،کتابهای درسی و رسانههای دولتی جون سال ۱۹۷۷میالدی توسط جنرال «ضیاء 5-یکی از دالیل ارتش برای سلطه بر سیاست و خصوصی نیز نقش تعیینکننده دارد( .همان الحق» که ریاست وقت ستاد ارتش را به عهده خارجی حفظ مدیریت نیروهای نظامی اعزام پیشین ) داشت ،علیه «ذوالفقارعلی بوتو» ،نخستوزیر شده به دیگر کشورها میباشد .ارتش پاکستان در پاکستان دولتهای سیاسی بدون پشتوانهی پاکستان صورت گرفت .جنرال ضیاءالحق پس از به کشورهای مختلف نیرو میفرستد و عالوه بر ارتش نتوانستهاند به بقای خود ادامه بدهند. اعدام ذوالفقارعلی بوتو ،احزاب سیاسی پاکستان آن تجارت با این کشورها را نیز در دست دارد. بیشتر احزاب سیاسی پاکستان توسط ارتش را منحل و تمامی فعالیتهای سیاسی را در همانطور که گفتیم ارتش به سیاستمداران تشکیل شده از طرفی گروهها و احزاب سیاسی که کشور ممنوع ساخت .وی پس از ۱۱سال حکومت اعتماد ندارد بنابراین هرگز اجازه نمیدهد درآمد دوام آوردهاند از پشتوانهی مستقیم و غیرمستقیم سرانجام روز ۱۷اگست سال ۱۹۸۸میالدی به کشورهای خارجی که از طریق تجارت،حمل و ارتش برخودار بودند. اتفاق ۲۹نفر از همراهان خود از جمله «آرنولد نقل و اعزام نیرو و کارگر نصیب پاکستان میشود حزب مسلملیگ شاخهی قائد اعظم و حزب رافل» سفیر امریکا در پاکستان و جنرال «هربرت توسط سیاستمداران مدیریت شودFars((. مسلم لیگ شاخهی ضیا الحق نمونهی بارز واسون» نمایندهی وزارت دفاع امریکا (پنتاگون) news 2016 احزاب سیاسی هستند که توسط ارتش تشکیل در اسالمآباد در یک سانحهی هوایی کشته شد. نقش ارتش در ادارهی سیاست داخلی شدند .از بین گروههای مذهبی میتوان گروه چهارمین کودتای نظامی در پاکستان توسط پاکستان جماعت الدعوه و کنفرانس دفاعی پاکستان را نام «پرویز مشرف» رییس ستاد ارتش و رییس تحلیلگران سیاسی «دغدغهی امنیت» و «ترس برد .ارتش در پاکستان تمایل زیادی به در دست کمیتهی ستاد روسای مشترک روز سه شنبه از هند» را دو دلیل عمدهی ظهور جنرالها داشتن کنترل سیاست خارجی این کشور دارد ۱۲اکتبر ۱۹۹۹میالدی (۲۰مهر ۱۳۷۸شمسی) در صدر قدرت و نیز گسترش نهادهای نظامی، که میتوان تالش ارتش برای سلطه بر سیاست روی داد .درحالیکه جنرال مشرف با هواپیما از دفاعی و امنیتی در ساختار سیاسی و حکومتی خارجی را به صورت زیر بیان کرد. سریالنکا به پاکستان باز میگشت ،نواز شریف، پاکستان عنوان میکنند .پاکستان را میتوان انگیزههای کنترل ارتش بر قدرت و سیاست نخستوزیر این کشور با اعالم برکناری وی از کشوری تحت نظارت «پراتور» ها (گارد محافظ در پاکستان فرماندهی ارتش ،تالش کرد «خواجه زینالدین» امپراتور رم باستان) نامید زیرا جنرالها تجربهی 1-نوع ارتباط اسالمآباد با دهلینو که از همان رییس وقت سازمان اطالعات داخلی پاکستان کافی درخصوص غلبه برنهادهای اصلی سیاسی ابتدا سبب شده که پاکستان همیشه برای مقابله (آی.اس.آی) را جایگزین وی کند .مقاومت را بهدست آوردهاند .جنرالها خود را مهمترین با هند بر نیروی نظامی تکیه کند و مردم این فرماندهان ارشد پاکستان در مقابل اقدام نواز عامل بقای کشور و دفعکنندهی تهدیدها تلقی کشور حمایت از ارتش را یک نیاز واقعی ببینند. شریف ،مانع از موفقیت طرح وی برای برکناری کرده و با تکیه بر این باور هویت ویژهای را برای ارتش هرگز نمیخواهد موقعیتی پیش بیاید مشرف شد .زمانی که هواپیمای حامل جنرال خود قائل هستند. که دو کشور از طریق مذاکرات سیاسی با هم مشرف وارد آسمان کراچی شد ،نواز شریف به پاکستان پس ازجدایی از هند به تقاضای جمعیت به توافق برسند ،زیرا اگر چنین اتفاقی بیفتد مسئوالن فرودگاه دستور داد تا مانع از فرود مسلمانان شبه قاره برای تشکیل یک دولت نظامیان پاکستانی محبوبیت خود را نزد مردم هواپیمای وی شوند ،اما دیگر دیر شده بود ،زیرا اسالمی در ۱۴اگست سال ۱۹۴۷میالدی (۲۲ از دست میدهند. در هماهنگی انجام شده از سوی جنرال مشرف اسد سال ۱۳۲۶خورشیدی) تأسیس شد .جنرال 2-مسألهی کشمیر که نایده گرفتن آن غیر با دیگر فرماندهان ارشد ارتش از داخل هواپیما- «محمدایوب خان» علیه جنرال «اسکندر میرزا» ممکن است و ارتش در این زمینه حاضر به فرودگاه تحت کنترل نظامیان قرار گرفت و نواز رییسجمهوری وقت پاکستان دست به کودتا مذاکره نیست .پاکستان و هند تا کنون چندین شریف نیز پس از یکساعت بازداشت شد .جنرال زد و وی را وادار به استعفا کرد .جنرال اسکندر بار بر سر مناقشهی کشمیر با یکدیگر جنگیدهاند 4 باعث ایجاد جنگ فرقهای در کراچی ،ملتان و قبیل کودتاها و مداخالت مداوم نیروهای مسلح مشرف پس از ورود به خاک پاکستان بهطور ایاالت خیبرپشتونخواه شدهاند که مهمترین در ادارهی امور کشور سبب میشود تا نهادهای رسمی خود را رییس اجرایی کشور معرفی کرد. این تسویهحسابها همان درگیری عربستان دموکراتیک مورد تهدید قرار گیرد و هندیها با «رفیق تارر» رییسجمهوری وقت پاکستان نیز و کشورهای خلیج فارس با شیعیان طرفدار استفاده از تبلیغات منفی چهرهی مخدوش از تا ۲۰جون سال ۲۰۰۱میالدی به کار خود ایران میباشد .حمایت هر یک ازین کشورها از پاکستان در اذهان عمومی جهانی ترسیم نماید. ادامه داد و از این تاریخ ،جنرال مشرف مقام گروههای سنی یا شیعهی پاکستان سبب شده ارتش پاکستان بحرانهای سیاسی کشور را رییسجمهوری پاکستان را همزمان با تصدی است تا تعامل و توازن اجتماعی در پاکستان مایهای سر افکندگی میدانند ،ولی در کل آنان فرماندهی ارتش برعهده گرفت .جنرال پرویز بههم بخورد .یکی از عمدهترین نگرانیهای ارتش بر این باورند که مجموعهای اشتباهات ارتش مشرف در سال ۱۹۸۸میالدی به درجهی جنرالی و سیاستمداران پاکستانی ،موضوع کشمیر در عرصهی سیاست خارجی و داخلی پاکستان ارتقاء و به عنوان رییس ستاد ارتش منصوب شد. است؛ خطهای که از آغاز تاریخ جدایی دوکشور به مراتب کمتر از اشتباهات دولتهای منتخب وی در سال ۱۹۹۹میالدی درحالیکه ریاست هند و پاکستان خونین بوده است .گرایشات ملی بوده و بنابرین هزینههای حکومت نظامیان ستاد مشترک ارتش پاکستان را نیز برعهده کشورهای غربی در حمایتهای لوجیستیکی از بر کشور نیز بسیار کمتر از هزینهای است که داشت ۱۲ ،اکتبر همین سال با برکناری نواز هند در قالب پروژههای علمی و نظامی سبب اشتباهات دولتهای ملی بر این کشور تحمیل شریف ،رییس اجرایی دولت شد ،وی به زودی شده است تا نگرانیهای روز افزون پاکستان را کرده است. از ریاست ارتش کنارهگیری خواهد کرد .با توجه به دنبال داشته باشد ،ساختار حکومتی پاکستان استراتیژی ارتش در سیاست خارجی در به اینکه پاکستان کشوری است که به مدد و از جمله ارتش تا پیش از روی کار آمدن پاکستان جنرالهای خود در مواقع تاریخی به «سرزمینی جنرال پرویز مشرف هیچ گونه راهحلی عملی در درون ارتش پاکستان مشی خارجی یکپارچه در دل یک پادگان» تبدیل شده است ،اینگونه برای پاسخگویی به این نگرانیها ارایه ندادهاند وجود ندارد .این ناهمگونی تا حدودی برای به ذهن متبادر میشود که این روند ادامه یابد و و اکثر اقدامات پیشین آنها به صورت انفعالی کشوریکه در جوار آسیای مرکزی ،غربی و جنرال دیگر در عرصهی تاریخ سیاسی این کشور بوده است .اما اخیرا جنرال مشرف طبق توافقات جنوبی قراردارد ،امر قابل قبولی شمرده میشود. ظهور کند. الهور ،اقدامات مستقلی را در گفتوگو برای در پاکستان دانشکدهها و موسسات متنوع نقش ارتش در ادارهی سیاست خارجی حل مسألهی کشمیر به هند در پیش گرفته و استراتیژیک وجود دارد ،اما با عنایت به یافتههای پاکستان هند را به موضع ضعف انداخته وسبب شده تا آنان خط مشئ خاصی برای ارتش پیدا میشود. در پاکستان به دلیل اینکه از زمان استقالل تا در کنفرانس میان دو کشور در اگرا ،شکافی در با وجود این نهادهای حرفهای در ارتش توافقات کنون همواره نوعی تنش سیاسی و نظامی با هند حکومت ائتالفی هند بهوجود بیاورد .در سطح ویژهای بر روی برخی از مسائل وجد دارد که وجود داشته است ،حجم عظیمی از در آمد ملی استراتژیک نیز پاکستان به طور خصوصی به چین به عنوان دستورالعمل مورد تایید همهی اعضای کشور در عرصهی مسائل نظامی کشور هزینه و امریکا گوشزد نمود که گرایش آنها به طرف ارتش میباشد .این دستور العملها قرار ذیلند: شده است و ارتش همواره کوشش داشته است هند برای خود آنها ضرر زیاد به بار خواهد آورد .1حمایت از جدایی کشمیر ولی نه در حد تا شرایط جنگی با هند را محفوظ بدارد ،تا با و در مقایسه با ضرری که پاکستان از این قضیه رویاروی این کشور با هند این بهانه در کلیهی تصمیم گیریهای سیاست میبیند ،بسیار گستردهتر خواهد بود( .سیاسی .2پرهیز از جنگ با هند خارجی و داخلی حضور داشته باشد. اقتصادی )1381این نظریه در بین جناح .3رابطهای حسنه با تمام کشورهای اسالمی و در خالل نیم قرن گذشته ،ارتش پاکستان مکررا تندروی چین نیز شکل گرفته است که ظهور کمک عادالنه به تمامی آنها قدرت را در دست داشته و درکشور حکومت یک هند قدرتمند در منطقه میتواند برای چین .4حمایت قاطع از برنامهی هستهای اما این نظامی بر قرار داشته است .در این کشور به نگرانیهای زیادی ایجاد نماید .چین احتماال با حمایت بهگونهای باشد تا سبب تخریب رابطه دلیلی قدرت بیهمتای ارتش اغلب کودتاهای رخ توجه به این موضوع ،همچنان کمک خود را به با اعضای پیمان منع گسترش سالحهای اتمی داده ،موفقیتآمیز بوده است و ارتش به راحتی پاکستان ادامه خواهد داد تا بتواند به هند فشار نگردد. قدرت را در دست میگیرد و همین موضوع باعث آورد و از طرف دیگر ،چینیها از پاکستان نیز .5تالش برای جلوگیری از وابستگی بیش از حد شده تا اقدام به کودتا به امر رایج تبدیل گردد. میخواهند که با توجه به نفوذ خود در افغانستان به امریکا (فصلنامهی سیاست خارجی .)1381ارتش برای پیشگیری از نفوذ ناسیونالیسم اسالمی و .6ایجاد رابطهی نزدیک با چین پاکستان برای اولین بار در سال 1958قدرت را طالبانیسم در مناطق مسلماننشن چین ،این نگرانیهای امنیتی ارتش پاکستان در دست گرفت ،ولی قبل از آن نیز فرمانده ارتش کشور را یاری کند. .1افغانستان ،ساختار موزائیکی و ناهمگونی نقش عمدهای در تعیین سیاست خارجی کشور استراتیژی ارتش پاکستان در بحران تباری و فرهنگی افغانستان سبب شده که ایفا مینمود ،از سال 1958تا 1971و مجددا از افغانستان پاکستان به عنوان یک بازیگر مطرح در سال 1977تا 1988فرماندهی ارتش عهدهدار ارتش پاکستان در تالش برای مهار تهدیدهای منطقه ،همیشه تالش کند تا این کشور را به امور سیاسی کشور بود. مستقیم و غیرمستقیم از ناحیهی افغانستان ،از عنوان دهلیز امن و مکانی مطمئنی برای تطبیق حتی قبل از اینکه دموکراسی پارلمانی در کشور منابع فراوان خود از جمله اسالمگرایان استفاده عمق استراتیژی خویش تعریف کند .برای همین برقرار شود ،نیز ارتش بهعنوان یکی از اعضای کرده است .هر چند احزاب اصلی متعلق به علمای موضوع این کشور سعی داشته است تا از راه تروئیکا در ساختار قدرت کشور نقش داشت. اسالمی در آغاز از تقسیم شبهقاره به دو کشور کنترل و تقویت گروههای مخالف دولت قانونی مالحظهی منافع ملی و مبارزه با فساد همواره پاکستان و هندوستان استقبال نکردند (چون باور افغانستان ،راههای را برای مدیریت امور سیاسی بهانهای بود تا ارتش به گونهای مستقیم یا داشتند که ملیگرایی در تضاد با هویت سیاسی و اقتصادی این کشور در دست داشته باشد ،این غیرمستقیم در ادارهی کشور صاحب نفوذ شمرده فراملی اسالم قرار دارد و امت اسالمی را در جنوب استراتیژی هم برای حفظ امنیت داخلی پاکستان شود .بدون شک قدرتطلبی جنراالن عالیرتبه آسیا ضعیف میسازد) ،اما در نهایت با ایدهی و هم برای تخلیهی چارجهای امنیتی که از داخل در فرماندهی کل ارتش برای ورود به صحنهی تشکیل دولت پاکستان آشتی کرده و حتا در آن کشور غلیان دارد و هم برای مقابله با نفوذ سیاسی را باید عامل مهمتری برای انجام کودتاها تبلیغ و دفاع از آن پیشتاز شدند .در میان احزاب هند در افغانستان و منطقه برای پاکستان اهمیت به حساب آورد .آخرین کودتای ارتش در تاریخ اسالمی ،جماعت اسالمی و جمعیت علمای اسالم حیاتی دارد. دوازده اکتبر 1999انجام شد و پرویز مشرف با از جمله احزاب کلیدی بودند .آنها تا امروز نیز .2برخی از کشورهای اسالمی خاک این کشور برکناری نواز شریف قدرت را در دست گرفت و به چنین هستند .در طول زمان ،جماعت اسالمی و را بعنوان مرکزی برای تسویهحسابهای فرقهای خود عنوان رییسجمهور اجرایی پاکستان داد .از جمعیت علما تبدیل به همکار ارتش پاکستان وگروهی خود قرار دادهاند و از این طریق دید متفکران پاکستانی همچون شاهد امین ،این 5 پاکستان اردوگاههای آموزشی را برای نیروهای مهندسی کابل که در آن زمان به جرم قتل یک در توسعه ،ترویج ،نظارت و مراقبت از ایدئولوژی مذکور در شمال و جنوب وزیرستان ایجاد محصل مارکسیست در زندان به سر میبرد، پاکستان ،چه در داخل چه در خارج از کشور کرد و بنیاد اقدامات و برنامههای بعدی را به مسئول فعالیتهای سیاسی شورا انتخاب شد. شدند .در سالهای 1960میالدی ،سازمانهای کمک مالی امریکا ،عربستان و دیگر مراجع این شورا که بعدا ً به نام جمعیت اسالمی مسما اسخباراتی پاکستانی تحت فرمان ارتش ،احزاب تمویلکننده در دههی هشتاد میالدی گذاشت. گردید ،متشکل از حلقات کوچک مجاهدین بود اسالمگرای پاکستانی را تشویق به سیاست فعال این مناطق عمدتا پشتوننشین نه تنها از دید که پاکستان نیز از طریق آنها مداخله در امور ساختن متحدین ایدئوژیک در افغانستان کردند رسانهها به دور بودند ،بلکه در مجاورت با والیات افغانستان را آغاز کرد .درحالیکه تکانههای (حقانی.)2005 . شرقی افغانستان ،پکتیا ،لوگر و پکتیکا ،نیز قرار سیاسی در اوضاع داخلی احساس میشد ،داوود این احزاب اسالمگرا دشمن اصلی کمونیستهای داشتند .همچنان ،پاکستان قرارگاه بزرگ نظامی خان با داعیهی پشتونستان ،ظاهر شاه را از قدرت افغان بودند .در این دوران ،پاکستان تحت در منطقهی رزمک (در شمال وزیرستان جنوبی، کنار زد. حاکمیت جنرال ایوب خان ،قرار داشت .این نزدیک مرز جنوبی وزیرستان شمالی) داشت و در آن سو ،شورشها در بلوچستان به نقطهی واقعیت گویای آن است که حتا جنراالن به ظاهر عسکرهای آن در مهمندایجنسی ،در مجاورت با بحرانی نزدیک شده بود .رهبران افغانستان سکوالر نیز به خاطر اهداف داخلی و خارجی والیاتهای پشتوننشین ننگرهار و کنر مستقر از اعمال خشونت توسط دولت پاکستان در خویش از اسالم استفاده ابزاری کردهاند .نزدیک بودند .به این نیروها که به قطعات قول اردوی بلوچستان انتقاد کردند و در عین حال تقاضای به چهل سال بعد ،پرویز مشرف که خود را فردی سرحدی تقسیم شده بود( ،سازمان شبهنظامی ایجاد پشتونستان را هم مطرح ساختند .در سال سکوالر میخواند ،به همین صورت عمل کرد. که نیروهای خود را از مناطق قبایلی جذب کرده 1973میالدی ذوالفقارعلی بوتو ،حاکم مستبد این روش یکی از سنگبناهای سیاست ارتش ولی افسران آن از سوی ارتش تعیین و فرستاده ملکی پاکستان که اختالفاتش با داوود خان را حل پاکستان در قبال افغانستان بوده است. میشود) والیت سرحدی شمالغربی ،دستور داده کرده نتوانست ،به آی اس ای دستور سازماندهی حزب خلق به رهبری نورمحمد ترکی و حفیظاهلل شد که به سازماندهی و آموزش جنگجویان اقدامات مخفی در افغانستان را داد .بنابر گفتهی امین اعضای خود را عمدتا از میان پشتونها افغان پرداخته و بازرس عمومی قطعات ،دگرمن جنرال خالد محمود که در زمان ضیا به عنوان جذب کرده و در ارتش افغانستان که روسها آن (بعدا تورن جنرال) نصیراهلل بابر در رأس تمام این معاون ستاد فرماندهی ارتش کار میکرد ،اتاقی را آموزش داده بودند ،نفوذ داشتند .حزب پرچم، عملیات قرار گرفت( .فییر).2017 برای افغانستان در دفتر امور خارجی دولت به رهبری ببرک کارمل ،بیشتر در نظام اداری گلبدین حکمتیار و احمدشاه مسعود (که بعدا در جوالی /آگست 1973میالدی ساخته شد. و آموزشی افغانستان حضور داشتند .درحالیکه به دشمن پاکستان تبدیل شد و تحت حمالت اعضای بخش به ریاست بوتو ،نخستوزیر و یا دو حزب مذکور خود را مارکسیست و طرفدار طالبان ،نیروهای تحت حمایت پاکستان در عزیز احمد [وزیر دولت در امور خارجی] به مدت اتحاد شوروی میخواندند ،اما حزب خلق بیشتر اواسط دههی نود میالدی قرار گرفت) از جمله سه سال جلسات مرتبی را برگزار کرده ،سیاستها طرفدار اصالحات سریع و رادیکال سوسیالیستی نخستین کسانی بودند که از دست نیروهای و رهنمودهای الزم را تدوین کرد .بازرس عمومی در کشور بود ،ولی حزب پرچم روش گام به پاکستانی تعلیمات نظامی دریافت کردند .در نیروهای پاسبانی سرحدی و رییس عمومی آی گام تغییر را پسندیده و حاضر به همکاری با تابستان سال 1975میالدی ،پاکستان از یک اس ای روی مأموریتهای معین استخباراتی در سایر سازمانهای سیاسی بود .دو حزب مذکور سلسله شورشهای اسالمگرایان در افغانستان ،از داخل افغانستان کار کردند .در این دوران گلبدین از نظر تعداد اعضا و پایگاه عمومی زیاد بزرگ جمله شورش مسعود در پنجشیر حمایت کرد. حکمتیار و برهانالدین ربانی با مقامات پاکستان نبودند و حوزهی نفوذشان بیشتر محدود به مردم درحالیکه حکومت داوود به آسانی شورشها در تماس شدند .در عین حال ،سازمانهای شهر کابل بود و در بقیهی مناطق افغانستان را سرکوب کرد ،اما او به این بهانه چهرههای استخباراتی پاکستان با ظاهر خان ،شاه مخلوع حضور چندانی نداشتند .در واقع ،حتا در کابل اصلی اسالمگرایان را دستگیر کرد که در نتیجه افغانستان ،که در آن زمان در ایتالیا به سر میبرد، نیز جریانهای مارکسیستی مستقل از خلق تعداد زیادی از نیروهای جهادی به پاکستان فرار تماسهای خود را برقرار کردند .به مرور زمان، و پرچم نیز فعالیت میکردند .یکی از دالیل کردند .به دلیل اطمینان از مخفی بودن پروژهی بخش افغانستان که در آخرین روزهای حکومت هواخواهی از خلق در میان پشتونها ،حمایت حمایت از جنگجویان افغان ،پاکستان آنان را بوتو به حالت سکون رفته بود ،دوباره در دوم می این حزب از داعیهی پشتونستان بود که البته جزء قول اردوی سرحدی ساخت. سال 1978میالدی در دفتر امور خارجی فعال این موجب رنجش پاکستان هم میشد ،اما در همین حال ،ای اس ای و نیروهای ویژهی شد .بوتو با سیاست فعال و پیشدستانه ،روی برخی از ماکسیستهای غیرپشتون نیز از این گروه خدمات مخصوص اردوی پاکستان نیروهای اسالمگرا جساب باز کرده بود که مخالف موضع خوشنود نبوده و جریان حامی اعطای مسئولیت آموزششان را بر عهده گرفتند. سیاستهای لیبرال حکومت داوود و تالش آن خودمختاری بیشتر به پشتونها بهوجود آوردند. تحلیلگران باور دارند که بین سالهای 1973 برای کنار زدن جریانهای اسالمگرای مخالف درحالیکه احزاب کمونیست بر سر قدرت و نفوذ الی 1977میالدی ،قوای مسلح پاکستان پنج بودند( .رضوان حسین )2005تأکید میدارد با یکدیگر رقابت میکردند ،جریانهای اسالمگرا هزار جنگجو را به منظور نبرد با حکومت داوود که تصمیم پاکستان برای کمک به اسالمگرایان نیز در برابر گسترش ایدئولوژی چپی در کشور آموزش داد ،اما جنگجویان افغان با وجود اهداف افغان بیشتر بر مالحظات استراتژیک استوار از خود واکنش نشان دادند .تا اواسط 1950 مشابه ،بر اساس مسایل قومی(پشتون در برابر بود تا همدلی با ایدئولوژی آنان ،اسالمیستهای میالدی ،جریانهای اسالمی ریشههای خود را غیرپشتون) متفرق بودند .فارسیزبانها بیشتر افغان از ادعاهای ارضی حکومت کابل بر پاکستان در کابل محکم کرده و در دانشکدهی شرعیات از ربانی و پشتون زبانها از حکمتیار حمایت حمایت نکرده و مخالف رابطهی دوستانهی آن دانشگاه کابل برای بحث با کمونیستها تجمع کردند .با توجه به تجربهی پاکستان در حمایت با هندوستان بودند .به همین دلیل ،نیروهای میکردند .این اسالمگرایان با میانجی احزاب از بازیگران غیردولتی (مثال در جنگ 1947و مذکور به شکل ایدهآل در خدمت پاکستان اسالمگرای پاکستان ،از اولین متحدان اسالمآباد 1965میالدی) ،آگاهی از اقدامات مذکور تنها برای بیثباتسازی افغانستان میتوانستند قرار در افغانستان شدند( .فییر )2017در سال 1937 به یک تعداد افراد خاص در حکومت و اردوی گیرند .اسالمآباد با حمایت از جریانهای مذکور میالدی ،اسالمگراها شورایی را تشکیل دادند و پاکستان محدود بود .جنرال بابر مدعی بود که میخواست این پیام را به داوود بفرستد که اگر نخستین مجلس خود را در خانهی برهانالدین تنها بوتو ،نخستوزیر کشور ،تیکا خان ،فرمانده او از «جداییطلبان» حمایت کند ،باید منتظر ربانی ،عضو کوچک دانشکدهی شرعیات کابل، عمومی ارتش و عزیز احمد ،وزیر دولت در امور اقدامات مشابهی از جانب پاکستان باشد .تا سال برگزار کردند .در این مجلس ،ربانی به عنوان خارجی و دفاعی ،از فعالیتهای مذکور آگاه 1973میالدی چندین رهبر جریانهای اسالمگرا رهبر و غالمرسول سیاف ،یکی از همکارانش بودند .در آن زمان در پاکستان ،اسالمگرایان از دست تعقیب داوود خان به پاکستان فرار کرده در دانشگاه کابل ،به سمت معاون او برگزیده افغان روابط مستحکمتری با احزاب اسالمگرای بودند. شد .گلبدین حکمتیار ،دانشجوی دانشکدهی 6 خان به معنای ختم همکاریهای افغانستان و خارجه ،در سال 1974میالدی به کابل سفر پاکستان ،به خصوص جماعت اسالمی و جمعیت پاکستان است. کرد و داوود خان را تشویق به نوعی از تعامل العلما ،برقرار کردند. ضیاء با درک اینکه احیای روابط حسنه ممکن با پاکستان کرد او و داوود روی طیفی از مسایل هر دو حزب نامبرده رابطهی نزدیکی با ارتش نیست ،به شکل شدیدی روی اسالمیسازی بحث کردند .با اینکه روی خط دیورند میان داشته و از عربستان سعودی ،در کنار دیگر کشور و تضعیف بیشتر سیاستهای چپگرایانهی دو طرف توافقی حاصل نشد ،ولی در نتیجهی کشورهای عربی ،کمک مالی دریافت میکردند. حکومت بوتو (مثال ،ملیسازی داراییهای تالشهای مذکور ،پاکستان در اوایل 1977 حکمتیار حزب اسالمی افغانستان را ساخت که با خصوصی) تمرکز کرد .ضیاء طی یک ارزیابی که میالدی کمکهای خود را به اسالمگرایان افغان رهبری جماعت اسالمی پیوند ایدئولوژیک داشت. در آن نفوذ افکار استراتژیک بریتانیای کبیر به متوقف ساخت (حقانی .)2005در جوالی 1977 پاکستان قبل از ورود شوروی به افغانستان خوبی ملموس است ،به این نتیجهگیری رسید میالدی ،جنرال ضیاءالحق ،بوتو را از حکومت بر و خیلی پیشتر از حضور امریکا در این کشور، که پس از وقوع انقالب ثور ،افغانستان نمیتواند انداخت و قدرت را طی عملیات موسوم به بازی طرحهای مذکور را رویدست گرفته بود .به بیان دولت حایل میان اتحاد شوروی و شبهقاره هند منصفانه به دست گرفت .در آن زمان ،داوود خان دیگر ،خطوط اصلی سیاست پاکستان در قبال باشد و به همین دلیل حکومت نظامی او نگران تالشهای خود را برای کاهش تنش پاکستان افغانستان قبل از اشغال این کشور توسط اتحاد پیشروی شوروی به سوی مرزهای پاکستان بود. ادامه داد .از ابزار نظر در مورد خلع بوتو خودداری شوروی در 1979میالدی ریخته شده بود .با برای جلوگیری از این کار ،دگر جنرال فیضعلی ورزید و آن را «موضوع داخلی» پاکستان دانست. این حال ،پاکستانیها سیاستهای خود را پس چشتی ،یکی از اعضای مهم حلقهی نظامی متعمد در مقبل ،ضیاء نیز رویکرد مصالحهجویانهای را از اشغال افغانستان در هماهنگی با امریکا و ضیاء ،سیاست فعال و پیشدستانه برای مهار نفوذ در قبال افغانستان در پیش گرفت .از جمله این عربسات سعودی و در راستای منافع و مالحظات شوروی از طریق «نصب یک حکومت متمایل[به که تعدادی از ناسیونالیستهای بلوچ و پشتون را استراتژیکشان توسعه بخشیدند. پاکستان] در کابل و استفادهی دوستانه از قبایل که در زمان بوتو به زندان افگنده شده بودند ،از بررسی این واقعیتهای تاریخی این روایت پشتون به عنوان سپر دفاع پاکستان که امنیت حبس رها ساخت (فییر .)2017داوود هم چنان پاکستان را که گویا برای کمک به اهداف ایاالت آن در دفاع افغانستان نهفته است پیشنهاد کرد». کوشید که فاصلهی خود با مسکو را بیشتر سازد. متحده در جنگ سرد از سوی این کشور مورد در می 1978میالدی ،پاکستان جمهوری اما انکشافات سریع افغانستان جلو پیشرفتها در «استفاده» قرار گرفت ،زیر سوال میبرد .بوتو دموکراتیک افغانستان را به رسمیت شناخت روابط دو کشور را گرفت. که مصروف سازماندهی اقدامات مخفیانه در در عین حال که اتاق افغانستان را که در زمان درحالیکه شاید داوود با برخی از اهداف حزب افغانستان بود ،از ایالت متحده طالب کمکهای بوتو در سال 1973ساخته شده بود ،دوباره فعال دموکراتیک خلق افغانستان همنوا بود ،اما این بیشتری شد؛ اما روابط پاکستان و امریکا پس ساخت( .حقانی 2005و فییر )2017در جریان حزب از رویکرد گامبهگام حکومت در راستای از جنگ 1965هند و پاکستان و پاسخ ناروشن زمستان 1979میالدی ،سیاستهای حکومت اصالحات و مدرنیزاسیون حکومت راضی نبود. امریکا به جدایی بنگالدیش از خاک پاکستان رو حزب دموکراتیک خلق نیروهای اسالمگرا را همینطور ،از نظر حزب خلق و مسکو ،داوود یک به سردی گراییده بود و از جانب دیگر ،امریکا با هرچه بیشتر به سوی پاکستان کشاند و بر میزان سیاستمدار ناسیونالیست بود که حفظ استقالل استدالل بوتو مبنی بر دریافت کمکهای بیشتر نیروهای ضد دولتی که در جریان حکومت داوود در امور داخلی و خارجی افغانستان در برابر اتحاد متقاعد نشده بود. فرار کرده بودند ،افزوده شد .ضیاء با استفاده از شوروی را توقع داشت .حزب خلق در اپریل وزارت امور خارجه امریکا در جریان آمادگی برای کارهای مقدماتی بوتو ،گروههای مختلف افغان 1978میالدی قدرت را طی یک کودتای خونین سفر بوتو به واشنگتن در سال 1973میالدی، را در قالب نیروهای سیاسی و نظامی مناسب به دست گرفته و در جریان آن داوود خان نیز ضمن گفتوگو با لحن هشدارآمیزی تأکید سازماندهی کرده و تحت کنترل خود درآورد. کشته شد .این کودتای به دلیل وقوع آن در ماه کرد که امریکا «حل مشکالت امنیتی پاکستان روابط میان ضیاء و نیروهای اسالمگرای افغانستان ثور به نام انقالب ثور مسما شد. را در گام نخست از لحاظ سیاسی /روانی و بر اساس یک وابستگی متقابل بود .او توانست بسیاری از تحلیلگران مسایل دفاعی پاکستان اقتصادی میبیند تا نظامی» به طور خالصه ،در که تا حدی به جنگجویان افغان مشروعیت باور دارند که انقالب ثور با حمایت روسها این مقطع ،ایاالت متحده نمیتوانست بپذیرد بینالمللی ببخشد و در مقابل نیروهای مذکور صورت گرفت ،هر چند که اسناد تاریخی با که راهکار مشکالت امنیتی پاکستان ماهیت اقدامات اسالمگرایانهی ضیا در پاکستان را تقویت قطعیت چنین موضوعی را تأیید نمیکند .پس نظامی دارد .انکشافات مثبت سیاسی منطقهای کرده و در عین حال در بسیج و سازماندهی از گذشت چند روز وقوع کودتا ،نورمحمد ترهکی نخستین مرحلهی آموزش ملیشههای افغان [از مجاهدین افغان به ارتش مدد رسانند .جماعت (رهبر شاخهی خلق) به عنوان رییسجمهور و سوی نیروهای پاکستانی] را به تاخیر انداخت. اسالمی به طور مشخص روابط خود را با جریان نحستوزیر ،و ببرک کارمل ،رییس شاخهی پرچم با اینکه اتحاد شوروی تفاهمنامهی دوستی را با متعلق به حزب اسالمی مستحکم ساخت .اتحاد و رقیب ترهکی ،به هنوان معاون نخستوزیر هندوستان در زمانی به امضا رساند که این کشور شوروی متوجه شد که خشونتها در افغانستان معرفی شد .البته حضور پرچم و خلق در حکومت قصد مداخله در پاکستان شرقی را داشت ،اما در به شکل هشداردهندهای در حال افزایش است. جدید به خصومت کیان این دو حزب پایان عینحال ،اتحاد شوروی نگاه مثبت و همدالنه در سپتامبر 1979میالدی ،حفیظاهلل امین ،ته نبخشید .ترهکی ،کارمل و دیگر رهبران پرچمی نسبت به سیاستهای چپگرایانهی حکومت بوتو کی را که میترسید در طوطئهی مشترک با را با تعیین در پستهای دیپلماتیک در خارج ،به پیدا کرد و میخواست روابط خود را با پاکستان روسها او را از قدرت کنار زند ،کشت و خویش تبعید فرستاد و دست به تصفیهی بقیه نیروهای بهبود بخشد .به عنوان بخشی از این تالشها،کابل را به عنوان نخستوزیر افغانستان منصوب کرد. پرچم در کشور زد .حکومت خلق به طور سریع موضع خود را در قبال داعیهی پشتونستان نرمتر درحالیکه ترهکی تا حدی اعتماد روسها را به سوسیالیسم را با روشهای بسیار خشن و ساخت .در عین زمان ،افغانستان روابط خود با خود جلب کرده بود ،اما روابط حکومت امین و بیرحمانه (از جمله قتل عام دستهجمعی) باالی ایران را که همانند پاکستان عضو پیمان سینتو مسکو رو به وخامت گرایید ،چون امین از طریق افغانستان تحمیل کرد که در تمام سطوح جامعه بود ،نیز بهتر ساخت .تهران با اعطای 700 ایجاد دهشت در پی استحکام حکومت خود بود، پیامدهای شدیدی را به دنبال داشت .میان ضیاء میلیون دالر کمک انکشافی ،کابل را تشویق به اتحاد شوروی از ترس از دست رفتن افغانستان و ترهکی از همان نشست نخست در کابل ،روابط تعامل با پاکستان کرد .چین ،یکی دیگری از در کریسمس 1979میالدی به افغانستان عسکر ناخوشایندی شکل گرفت .زمانی که ضیاء در متحدان مهم پاکستان ،وام 55میلیون دالری را فرستاد ،امین را کشت و به جای او ببرک کارمل مورد اسالم حرف میزد ،ترهکی در فرصتهای به حکومت داوود خان ،به امید حفظ فاصله میان را به عنوان رییسجمهور منصوب ساخت. مختلف زهد و دینداریاش را مسخره میکرد. افغانستان و اتحاد شوروی پیشنهاد کرد. اتحاد شوروی با «مداخلهاش در افغانستان، ضیاء به نوبهی خود باور داشت که در عقب سومین فشار از سوی ایاالت متحده باالی پاکستان را به طور هشداردهندهای نگران کودتای ثور روسها قرار داشته و حذف داوود افغانستان وارد شد که هنری کسینجر ،وزیر امور 7 ناسیونالیستی جداییطلبانه را در میان فعالیتهایش را در سال 1973میالدی آغاز کرد. ساخت .از آن پس ،ناگهان دولت حایل از میان پشتونهای پاکستان به حداقل برساند ،تأکید دیدگاههای شدیدأ ضد روسی او باعث محبوبیت برداشته شد و ابر قدرتی چون شوروی به مرزهای داشت که کمکهای نظامی و بشردوستانه باید از او در نزد ضیاء شد و از این سبب شبه نظامیان پاکستان نزدیک شد» (.پیشین همان) همزمان با طریق تنظیمهای هفتگانهی سنیمذهب تقسیم حزب اسالمی بیشتر از هر گروه دیگر حمایتهای اینکه روسها از مرز آمودریا میگذشتند ،ارتش شوند .در نتیجه کمکها به شکل غیرمنصفانهای پاکستان را به دست آوردند .حکمتیار روابط و استخبارات ضیاء موفق به تشکیل و تجهیز به دست احزاب جهادی پشتون ،به خصوص نزدیکی با جماعت اسالمی داشت و این نکته گروههای جهادی کلیدی افغان گردیدند و به حزب اسالمی به رهبری گلبدین حکمتیار رسید. را نیز باید به خاطر سپرد که جماعت اسالمی، ستونهای اصلی مقاومت در برابر اتحاد شوروی در اپریل 1988میالدی ،روسها قرارداد ژنوا را همکار مهم رژیم ضیاءالحق و یکی از بازیگران در افغانستان تبدیل شدند .در جریان 1978 امضا کردند که به موجب آن این کشور باید تمام متنفذ در سیاست خارجی حکومت بود .از این میالدی ،دگرجنرال فضل الحق (به دستور ضیاء) نیروهای خود را از افغانستان بیرون میکشید. رو ،این گروه با نتظیمهای جهادی افغان رابطه 50گروه مقاومت را به چندین گروه کوچک قابل در اثر جنگ ،نزدیک به یک میلیون نفر کشته، داشت( .حقانی .)2005 کنترل تقلیل داد. 1.5میلیون نفر معلول و بیش از 6میلیون افغان پنجمین گروه جهادی جمعیت اسالمی افغانستان ارتش پاکستان و گروههای جهادی آواره شدند .در زمان خروج نیروهای شوروی بود که یکی از احزاب بزرگ اسالمگرا در افغانستان از افغانستان ،دولت این کشور پس از پرداخت افغانستان به حساب میآمد .بسیاری از کادرهای طبق پالیسیهای ارتش پاکستان ،ای اس ای مصارف و ارادهی مملکت برآمده نمیتوانست این حزب متعلق به تاجیکهای شمال افغانستان شاخهی اطالعاتی این ارتش موظف شده بود و افغانستان در آستانهی سقوط قرار گرفت. بود .این حزب که دفتر خود را برای نخستین تا روابط میان گروههای اسالمگرای افغان و (فییر.)2017 بار در سال 1974میالدی در پاکستان باز کرد، پاکستانی را عمیق سازد .در نتیجهی اقدامات داکتر نجیباهلل ،رییسجمهور منصوب شدهی اما تا سال 1978میالدی قوت الزم را تا زمانی مذکور ،البته با کمک قول اردوی سرحدی، اتحاد شوروی ،با چالشهای کمرشکن احیای که برهانالدین ربانی رهبر آن شد ،به دست هفت گروه عمدهی سنی جهادی شکل گرفت. نهادهای سیاسی و مشروعیت رژیم مواجه بود. نیاورده بود .جمعیت اسالمی تحت فرماندهی (گروههای جهادی شیعه نیز با حمایت ایران در آرایش نخبگان سیاسی نیز در جریان جنگ احمد شاه مسعود ،فرمانده پر آوازهاش که توسط افغانستان فعالیت میکردند) .گروههای سنی فقط متفاوت بود :در جانب رژیم ،کادرهای حزبی قوای مسلح پاکستان آموزش دیده بود ،با اینکه به امر و حمایت مالی پاکستان عمل میکردند .در جای چهرههای سنتی قدرت را گرفتند و در جمعیت همانند حزب اسالمی کمکهای مناسب واقع کمکهای مخفی ایاالت متحده به مجاهدین مقابل جنگجویان جهادی صف مخالف حکومت را به خاطر گرایشهای ارتش و استخبارات افغان تا اوایل 1981میالدی آغاز نشده بود ،به را تشکیل دادند .داکتر نجیباهلل علیرغم شرایط پاکستان به پشتونها به دست نمیآورد ،اما یکی این دلیل به مدت یکسال پس از اشغال کشور دشوار کشور ،توانست که قدرت را تا سال 1992 از سازمانیافتهترین احزاب جهادی افغانستان توسط اتحاد شوروی ،پاکستان به طور مداوم میالدی حفط کند .البته او از این جهت قادر بود و توانست که صف موثر مقاومت را علیه از جهاد افغانستان حمایت میکرد و کمکهای به این کار شد که اتحاد شوروی پس از خروج حزب دموکراتیک به وجود آورد .ششمین تنظیم نسبتا کم خود را در اختیار مجاهدین قرار میداد. نیروهای خود ،کمکهای اقتصادی ،تجهیزات و جهادی ،حزب اتحاد اسالمی به رهبری عبدالرب همان طوری که عبدالستار توضیح میدهد ،دلیل تیل را به کابل ادامه داد که با آن تونست وفاداری رسول سیاف ،استاد سابق دانشکدهی الهیات حمایت پاکستان از جهادیهای افغان واضح بود: تعداد زیادی از فرماندهان شبه نظامی را به سوی دانشگاه کابل بود که در اوایل 1979میالدی مجاهدین افغان در واقع برای امنیت و استقالل خود جلب کند .نجیباهلل کوشید که به جای تأسیس شد .سیاف که بیشتر در پی ترویج پاکستان نیز میجنگیدند( .فییر )2017پاکستان گفتارهای کمونیسی ،ملیگرایی افغانی را اساس روایت سلفی از قرآن و سنت بود ،کمکهای قابل به طور مستقل تصمیم گرفت که به خاطر حفظ داعیه و مشروعیت دولت خود قرار دهد (در سال توجهی از عربستان سعودی دریافت کرد و به ملی خود و بر اساس یک اصل خیلی مهم ،به 1990میالدی نام حزب دموکراتیک خلق را به همین دلیل اسالمآباد نیز از این گروه حمایت طور مخفیانه به مجاهدین افغان کمک رساند. حزب وطن تغییر داد) .او با همهی تالشهایش، میکرد .در نهایت گروه اخیر محاذ ملی به (همان منبع قبلی) تفاهم ملی را به وجود آورده نتوانست و در رهبری پیر سید احمد گیالنی بود که دفتر خود یکی از تنظیمهای هفتگانه ،جبههی نجات ملی عوض ،مخالفتها هم در حلقهی حزب وطن و را در پیشاور در سال 1978میالدی ایجاد کرد. به رهبری صبغتاهلل مجددی بود که نخستین حلقهی مقاومت علیه رییسجمهور تشدید شد. گیالنی تالش کرد که اتحادی با نیروهای شیعهی بار دفتر خود را در ماه جون 1978میالدی در مسکو کمکهای خود را در افغانستان تا سپتامبر هزاره نیز ایجاد کند( .حقانی .)2005 پیشاور (در آن زمان از توابع مناطق قبایلی بود) 1991میالدی که تحوالت بحرانآفرینی در خود همانطوری که بر همگان روشن است ،گروههای تأسیس کرد .مجددی تا اواسط 1990میالدی اتحاد شوروی اتفاق افتاد و توافق با واشنگتن جهادی افغان در تبعید در پاکستان حمایت با ای اس ای در تماس بود تا اینکه پاکستان روی عدم کمک به رژیم کابل در اول جنوری کشورهای چون ایاالت متحده ،پاکستان، تصمیم گرفت به جای جبههی نجات از گروههای 1992میالدی ،ادامه داد .در فقدان حمالیتهای عربستان سعودی و دیگران را به دست آوردند و موثرتر افغان حمایت کند .یکی از گروههای دیگر شوروی ،رژیم نجیباهلل به دست تنظیمهای مقاومت اسالمگرایانه را زیر نام جهاد مجاهدین جهادی ،حزب حرکت انقالب اسالمی به رهبری جهادی سقوط کرد و خودش نیز پس از نجات افغان سازماندهی کردند .کمکهای مالی مولوی محمدنبی محمدی بود که در اواخر از دام یک ترور ،به سازمان ملل متحد در کابل امریکا و عربستان از طریق استخبارات و قوای 1978میالدی در کویتهی پاکستان تأسیس پناهنده شد .نجیباهلل بقیهی عمر خود را تقریبا مسلح پاکستان به دست مجاهدین میرسید و شد .مولوی محمدی در واقع نمایندهی مالهای همچون یک زندانی در مقر سازمان ملل در کابل با آنکه مدارس مذهبی به شکل قارچی ساخته پشتون والیات جنوبی هلمند ،کندهار و زابل بود سپری کرد و در نهایت پس از سقوط کابل در میشدند ،اما کمکها به کمپهای مهاجرین و و با مالهای والیات شرقی ننگرهار ،لوگر ،غزنی سپتامبر 1996میالدی ،به شکل بیرحمانهای دیگر نهادهای که از دل آن مجاهدین افغان به و پکتیکا نیز ارتباط داشت .محمدی روابط بسیار توسط طالبان به قتل رسید و جسدش از منظور جنگ با اتحاد شوروی سر بر میآوردند، نزدیکی با جمعیت العلمای پاکستان نیز داشت. پایهی چراغ ترافیک در سپتامبر 1996میالدی اعطا میشد .عالوه بر آن کمکهای رسمی امریکا سومین و چهارمین گروه حزب اسالمی ،شاخهی آویزان شد .پس از سقوط رژیم داکتر نجیب، و عربستان ،چندین چهرهی شاخص عرب نیز یونس خالص و دیگری شاخهی گلبدین حکمتیار گروههای مختلف مجاهدین ،از جمله حزب به شکل مستقل دست خود را برای حمایت از بود .خالص ،فعالیتهای خود در پاکستان را در اسالمی با حمایت پاکستان ،برای کنترل دولت جهاد افغانها دراز کردند که مهمترینشان داکتر تابستان 1978میالدی آغاز کرد( .مال عمر ،رهبر با هم جنگیدند .در اپریل 1992میالدی ،توافق عبداهلل عزام و اسامه بن الدن بودند. طالبان افغان هم یکی از قومندانان کوچکتر سیاسی موقت (موافقتنامهی پیشاور) میان از آنجایی که پاکستان میخواست احساسات شاخهی مولوی خالص بود ).حکمتیار اما 8 میشوند ،اما با توجه به نفوذ هند در افغانستان داشته و نفوذ شبه نظامیان و حمالت آنها در فرماندهان اصلی تنظیمهای جهادی به دست و اینکه مقامات کابل به عنوان متحد نزدیک کشمیر هند را افزایش میدهد .به بیان دیگر، آمد که بر اساس آن به طور دورهای ریاست هند و رقیب منافع استراتژیک اسالمآباد به شمار برای هند که از نفوذ پاکستان در افغانستان در جمهوری کشور را بر عهده میگرفتند .صبغتاهلل میآید و همچنین احتمال استفاده از سارک در سالهای اخیر و به خصوص در زمان طالبان آگاه مجددی برای دو ماه رییسجمهور بود و پس از او مسألهی خط دیورند در جهت اهداف افغانستان است ،گسترش روابط با افغانستان میتواند به ربانی بایستی چهار ماه سمت مذکور را بر عهده موجب شده است که پاکستان همواره از افزایش آنچه میتوان از آن به عنوان گامی استراتژیک میگرفت ،اما ربانی پس از موعد معین تالش کرد نفوذ دهلی در کابل در هراس باشند. برای هند نام برد ،بینجامد. که قدرت را برای چهار سال آینده حفظ کند این هراس پاکستان زمانی جنبهی واقعی به خود هندیها همواره در نقشههای خود افغانستان را و در نتیجه ،گروههای مختلف مجاهدین پس از میگیرد که توجه داشته باشیم انگیزهی هند از به عنوان بخشی از جنوب آسیا قلمداد میکنند. دست نیافتن به یک توافق سیاس برای تشکیل حضور در افغانستان به تهدید تروریسم و مقابله به همین دلیل به این کشور در چهارچوب حکومت در کشور ،وارد جنگ داخلی شده و با افراطگرایی ،دسترسی به منابع انرژی منطقهی سرحدات استراتژیک خود در سیاست خارجی کابل ،پایتخت کشور ویران گردید .حکومت ربانی آسیای مرکزی و مسیر ترانزیتی خالصه نمیشود. و امنیتی مینگرند .دولتمردان هند سعی دارند تا سال 1996میالدی دوام آورد و عاقبت به دست واقعیت این است که هند میخواهد از حصار از طریق تثبیت موقعیت خود در افغانستان، طالبان سقوط کرد. تنگ منطقهی جنوب آسیا بیرون آمده و نه تنها جایگاهی باثبات در منطقه و آسیای مرکزی پیدا استراتیژی ارتش پاکستان در منازعات از مهار خود توسط پاکستان و چین جلوگیری کرده تا ضمن مبارزه با تروریسم نشأت گرفته سیاسی افغانستان کند ،بلکه خود عامل محاصره و مهار پاکستان از از افغانستان ،به منابع انرژی آسیای مرکزی .1نگرانی پاکستان از نفوذ هند در افغانستان طریق حضور در این منطقه شود( .ترپی ،اقدام، دست یابند و برای صدور کاالی خود ،یک مسیر از مهمترین دالیل پاکستان در حمایت از گروه )1385 ترانزیتی به این منطقه بیابند( .فرجی ،نصیر، طالبان موضوع نگرانی اسالمآباد از نفوذ هند از این جهت میتوان گفت تا زمانی که روابط )129 :1387 در افغانستان میباشد .این حساسیت پاکستان کابل-دهلی نو گرم باشد و همکاری این دو کشور در زمان حکومت رژیم طالبان در افغانستان، از آن جا ناشی میشود که هند منافع زیادی در سطوح مختلف جریان داشته باشد ،پاکستان پاکستان نفوذ و حمایت زیادی در این کشور به در افغانستان و همچنین نگرانیهای بزرگتری از گروه طالبان حمایت خواهد کرد .پاکستان دست آورده بود .در حالی که هند به حاشیهی نیز در مورد محدود کردن نفوذ اسالمآباد در این فاکتور به نام طالبان را در افغانستان در صحنهی صحنهی تحوالت داخلی افغانستان رانده شده کشور دارد تا اطمینان حاصل کند که افغانستان تحوالت داخلی افغانستان در اختیار دارد .به هر بود ،زیرا این کشور از حکومت ساقط شدهی بار دیگر در کنترل عناصر افراطی قرار نخواهد میزان که قدرت و نفوذ طالبان در افغانستان برهانالدین ربانی و اتحاد شمال حمایت گرفت و دموکراسی ریشهی محکمی در این افزایش یابد ،به همان میزان نیز بر نفوذ پاکستان میکرد .بعد از 11سپتامبر ،2001امریکا کشور به دست خواهد آورد .مقامات هندی نیز در این کشور افزوده میشود و این امر به جنگ علیه تروریسم را آغاز کرد و این امر یک بارها گسترش روابط استراتژیک با افغانستان را معنای کاهش نفوذ هند در بخشهای وسیعی فرصت استثنایی برای هند جهت منزوی کردن به دالیل ذیل مطرح کردهاند :راهیابی به بازارهای از افغانستان است که عمدتا پشتوننشین بوده پاکستان فراهم ساخت و این کشور توانست پر منفعت آسیای مرکزی از طریق افغانستان؛ چرا و مقر طالبان است .بنابراین ،حمایت پاکستان جوامع بینالمللی را متقاعد سازد تا پاکستان را که افغانستان میتواند به عنوان مسیر ترانزیت از گروه طالبان در افغانستان ناشی از تنش و یک دولت تروریست اعالم کنند .هند به سرعت کاالهای هند به آسیای مرکزی ،کمک زیادی به تضاد منافع این کشور با هند است .طالبان ابزار پیشنهاد همکاری همهجانبه به امریکا داد و اقتصاد رو به رشد این کشور کند (فرجی ،نصیر، نفوذ پاکستان و عامل موثری در به چالشکشیدن تأسیسات پایگاه هوایی خود را برای عملیات .)129 :1387 نفوذ هند در افغانستان بهشمار میرود .به همین نظامی امریکا در افغانستان در اختیار این کشور هم هند و هم افغانستان ،اختالف مرزی با خاطر ،پاکستان از گروه طالبان حمایت میکند و قرار داد.)Ashraf, 2007( . پاکستان دارند ،به همین دلیل وقتی این حمایت خود را ادامه خواهد داد. هند که پس از روی کار آمدن دولت طالبان دو کشور به نحوی در تقابل با پاکستان قرار اختالف پاکستان و افغانستان در خصوص در افغانستان نفوذ خود را از دسترفته میدید، میگیرند ،این دشمنی به افغانستان یاری خط دیورند فرصت پیشآمده را مغتنم شمرده و به ائتالف میدهد تا در برابر گسترش نفوذ پاکستان در موضوع اختالف افغانستان و پاکستان در خصوص جهانی به رهبری امریکا پیوست تا بتواند از این منطقه به زانو در نیاید( .حقیقی .)1385 ،کمک خط دیورند یکی دیگر از دالیل حمایت پاکستان طریق هم یک اجماع جهانی علیه پاکستان به به بازسازی افغانستان نیز یکی از این دالیل از گروه طالبان است .خط مرزی دیورند به طول وجود آورد و هم با روی کار آمدن یک دولت محسوب میشود .افغانستان که پس از سقوط دو هزار 640کیلومتر در زمان سلطهی بریتانیا دوست در کابل ،از طرفی «عمق استراتژیک» رژیم طالبان در این کشور به سوی ثبات پیش بر شبه قارهی هند در 12نوامبر سال 1893 خود را گسترش داده و پاکستان را محاصره میرود ،برای نهادینه کردن این ثبات و بازسازی طی معاهدهای میان امیر عبدالرحمن خان از کند و از طرف دیگر یک دولت حامی پاکستان و در کشور نیاز به سرمایهگذاری دارد .به همین افغانستان و سرهنری مورتیمر دیورند ،ترسیم بنیادگرایی اسالمی در هند را که همواره تهدیدی دلیل افغانها از سرمایهگذاری بیشتر هند به گردید و طی آن مناطقی از افغانستان به هند علیه امنیت این کشور محسوب میشود ،از بین خصوص در زمینههای آموزش و پرورش بهرهمند بریتانیایی تعلق گرفت (.)Zeb, 2006: 73 ببرد .هند پس از حوادث 11سپتامبر و سقوط شدند( .متین .)1385 ،متقابال هند نیز پس از معاهداتی نظیر معاهدات کابل در مارچ سال طالبان در افغانستان ،همچنان سیاست محاصرهی سقوط طالبان در عرصههای گوناگون تالش کرده ،1905راولپندی در سال 1919و منصوری در پاکستان را ادامه میدهد و حداکثر کوشش خود به افغانستان کمک کند. سال 1920نیز بر حفظ مفاد معاهدهی دیورند را برای ایفای کمترین نقش توسط پاکستان در بسیاری از کارشناسان معتقدند دلیل کمکهای تأکید داشتند .شاه ولیخان ،وزیر افغانستان و افغانستان به کار میبندد .هند همچنین در صدد بیشتر هند به افغانستان این است که احساس آرتور هندرسون در لندن نیز رسمیت توافقات است تا به هر نحو ممکن تشکیل دولتی رادیکال نیاز به پاکستان را در این کشور کاهش دهد. سابق را مورد تأکید قرار دادندAkhtar,( . در افغانستان را از بین ببرد ،چرا که رادیکالیسم (حقیقی .)1385 ،در حقیقت ،با محدود کردن .)2004 اسالمی در هر شکل ممکن آن تهدیدی علیه نفوذ اسالمآباد در کابل در صدد جلوگیری از پس از خروج انگلستان از هند و استقالل این امنیت ملی هند محسوب میشود)Ibid( . کنترل مجدد افغانستان توسط عناصر افراطی کشور ،این تصور برای افغانستان پیش آمد از منظر مقامات اسالمآباد ،کاهش نفوذ هند در همانند گروه طالبان میباشد ،زیرا با انسجام که فرصت به دستآمده را مغتنم شمرده، افغانستان در کنار استقرار دولت حامی در کابل، مجدد طالبان در این کشور هرگونه برداشت پشتونستان را به خاک خود منضم نماید ،اما از اهداف مهم پاکستان در افغانستان محسوب رادیکال از اسالم ،تأثیر منفی بر امنیت هند 9 حل موضوع در وضعیت کنونی که افغانستان در پشتونهای غرب (ساکن پاکستان) و پشتونهای خواستهی افغانستان تحقق نیافت ،چرا که دولت جایگاه قدرتمندی برای چانهزنی و دستیابی به شرق (ساکن افغانستان) گردید .یاغستان دیروز انگلستان اعالم کرد ،قرارداد دیورند با کشور امتیازهای بیشتر قرار ندارد و هنوز تکثر سیاسی و پشتونستان امروزی برای هر دو کشور اهمیت هند منعقد شده و طبق تقسیم کشور هند در و گرایشهای گوناگون در آن کشور قوت نیافته بهسزایی دارد .مزیت پشتونستان برای افغانها، سال ،1947مناطق مسلماننشین همچون است و امریکا پشتبان حاکمان دو کشور بوده دسترسی این کشور به دریای آزاد از طریق پشتونستان که چسبیده به خاک پاکستان و میتواند میانجی این ماجرا باشد ،طرح این بلوچستان میباشد( .شفیعی)26 :1383 ، است ،به آن کشور تعلق میگیردRoshan,( . پیشنهاد را تبیین مینماید( .حمیدی.)1384 ، موضوع پشتونستان به همین میزان هم برای )2005در حقیقت خط دیورند به عنوان خط جنرال مشرف همچنین ،در سال 2006طی اسالمآباد نیز حائز اهمیت میباشد .پاکستان مرزی ،پشتونستان را از افغانستان جدا و آن را پیشنهادی اعالم کرد که جهت امنیت مناطق از چهار ایالت و یک منطقهی قبایلی تشکیل ضمیمهی خاک پاکستان کرد .طبق همهپرسی مرزی ،حصاری به طول 2300کیلومتر در خط شده است .هر چهار ایالت و از جمله منطقهی که در مناطق پشتوننشین پاکستان در خصوص دیورند کشیده شود .حامد کرزی ،رییسجمهوری قبایلی به نوعی با هم در تعارض قومی قرار دارند. الحاق این منطقه به یکی از دو کشو هند یا افغانستان در واکنش به این تقاضا اعالم کرد که پنچاپیها ،سندیها ،بلوچها ،و پشتونها هیچ پاکستان برگزار گردید ،مردم منطقه ،الحاق به سیم خاردار در مرز دو کشور نشانهی عداوت و گاه نظر مساعدی نسبت به یکدیگر نداشتهاند. کشور پاکستان را انتخاب کردند .با این حال، دشمنی است و از خط دیورند به عنوان خط صحنهی سیاسی پاکستان صحنهی رقابت دائمی در این همهپرسی افغانستان به عنوان گزینهی نفرت یاد کرد و اعالم کرد که کشیدن حصار میان این اقوام برای کسب قدرت بوده است. سوم مطرح نبود .این همهپرسی اگر چه مسألهی نوعی جداسازی است .آن هم میان مردمی که عالوه بر این ،تعارض داخلی ،مسألهی کشمیر هم پشتونستان میان هند و پاکستان را حل کرد ،اما در دو طرف خط دیورند و به صورت جدانشدنی پاکستان را رنج میدهد و جداشدن موفقیتآمیز مسألهی پشتونستان میان افغانستان و پاکستان زندگی میکنند.)Afghansite, 2006( . بنگالدش در سال 1971پاکستانیها را نسبت به همچنان الینحل باقی ماند. در مجموع میتوان گفت مسألهی خط دیورند افغانستان مضطرب ساخته است. در سپتامبر سال ،1947عبدالحسین خان عزیز، نیز که برای سالیان متمادی سایهای از تردید حال مسألهی حیاتی برای پاکستان این است که نمایندهی افغانستان در سازمان ملل متحد و سوءظن را بر روابط افغانستان و پاکستان اگر پشتونستان از این کشور جدا شود ،معلوم برخالف عضویت پاکستان رأی داد ،اما در اکتبر حاکم کرده است در ادامهی حمایت از طالبان نیست آیندهی سیاسی و قلمرو سرزمینی این همان سال رأی خود را پس گرفت و سفارت حتا پس از پیوستن به جبههی ضد تروریسم کشور به چه سرنوشتی دچار شود .بدین ترتیب، پاکستان در کابل تأسیس گردید. بیثأثیر نبوده است .مقامات افغانستان بارها منطقهی پشتونستان هم برای افغانستان و هم دو دیدگاه از سوی تحلیلگران افغانستان در مشروعیت حقوقی و سیاسی معاهدهی دیورند برای پاکستان اهمیت حیاتی دارد .از این رو، زمینهی خط دیورند مطرح شده است :گروهی را زیر سوال بردهاند و خواهان لغو آن هستند، اسالمآباد و کابل برای تصاحب این منطقه در بر این باورند که توافقنامهی مرزی میان اما دولتمردان پاکستان خط دیورند را خط رقابت دائمی بودهاند( .شفیعی)26 :1383 ، عبدالرحمان خان ،پادشاه وقت افغانستان و مرزی مشترک غیرقابل اعتراض میدانند .به پاکستان در دورهی حکومت طالبان ،سعی حکومت بریتانیایی هند به زبان انگلیسی بوده، نظر میرسد از مهمترین عواملی که موجب شد کرد مشکل خط دیورند را به شکلی حل کند، درحالیکه عبدالرحمان انگلیسی نمیدانسته، جنرال مشرف در جهت پیشگیری از دو مینوی اما به رقم مذاکرات و تالشهای فراوان به نسخهای به زبان دری یا پشتو از سوی وی سقوط مهرههای سوخته خویش در افغانستان، نتیجه نرسید .در حقیقت دولتمردان پاکستان امضا نشده است .بنابراین ،مورد قبول نمیباشد. از تبدیل طالبان به مهرهای سوخته جلوگیری میپنداشتند ایدئولوژی حاکم بر طالبان کمک گروهی دیگر ،معتقدند چنین نسخهای به امضا به عمل آورد و کماکان به حمایت از طالبان در خواهد کرد تا افغانها مناقشات قومی را فراموش رسیده ،ولی از اعتبار افتاده و دورهی آن به صور مختلف ادامه دهد ،طولی که امروزه شاهد کنند و در مسیر خواست اسالمآباد قدم بردارند، سر آمده است .وجه مشترک هر دو دیدگاه این پدیدهای با عنوان نئوطالبانیسم در افغانستان اما با وجود حمایتهای پاکستان ،طالبان پس از است که امروزه خط دیورند وجود خارجی ندارد. هستیم ،همانا اعمال فشار بر امریکا است تا این رسیدن به قدرت خط دیورند را به عنوان خط (محمودی)118 :1387 ، کشور ،دولت افغانستان را در تن دادن به خط مرزی دو کشور قبول نکردند .به هر حال ،در لویجرگهای در 29جون سال 1949به طور دیورند به عنوان مرز رسمی افغانستان و پاکستان مقابل ادعای افغانستان در خصوص خط دیورند، یکجانبه توافقنامه دیورند را به دلیل الحاق قانع کند ،موضوعی که بیش از نیم قرن مطمح پاکستان همواره آن را خط مرزی مشترک بین دو ایالت سرحد به افغانستان و دسترسی این کشور نظر دولتمردان پاکستان بوده است. کشور قلمداد میکند .پرویز مشرف در سخنرانی به دریای هند از طریق بلوچستان ملغی اعالن بنابراین ،مقامات اسالمآباد معتقدند با استفاده خویش در مجمع عمومی سازمان ملل متحد در کرد .پس از این تاریخ ،حکومتهای مختلف در از شرایط کنونی میتوانند از طریق بازی با سپتامبر 2005پیشنهاد ساخت دیوار حائل در افغانستان چه در زمان ظاهرشاه ،چه در زمان کارت طالبان ،مسألهی خط دیورند را با کمک جهت پیشگیری از حملههای تروریستی در داوودخان و چه در زمان حکومت کمونیستها، امریکا برای همیشه به بایگانی تاریخ فرستاده میان پاکستان و افغانستان را مطرح کرد ،اما مالکیت پاکستان بر این مناطق را به رسمیت و به اعتراض افغانستان در این خصوص پایان این پیشنهاد در افغانستان با مخالفت کسانی نشناخته و صورت رسمی یا غیررسمی حاکمیت دهند .اما چنانچه این خواسته پاکستان محقق روبهرو شد که خط دیورند را نامشروع میدانند. پاکستان در پشتونستان را تأیید نکردند. نشود ،این کشور با کمک ابزارهایی که در اختیار در مورد پیشنهاد مشرف باید گفت که شاید وی ظاهرشاه خط دیورند را به عنوان مرز بینالمللی دارد میتواند در خصوص موضوع عدم مداخله در از یک سو در پی کاهش فشارهایی بوده است مورد شناسایی قرار نداد .در زمان حکومت افغانستان و همچنین میزان حمایت پاکستان از که از سوی افکار عمومی غرب و متحدانش از داوودخان ،افغانستان خواستار تشکیل دولتهای امریکا در نبرد علیه تروریسم تصمیمات دیگری جمله امریکا برای پیشگیری از نفوذ القاعده در خودمختار در پشتونستان گردید .همچنین پس اخذ کند که ضرورتا تأمینکنندهی منافع ملی غرب افغانستان بر وی وارد آمده است و از دیگر از وقوع کودتای کمونیستی 1978در افغانستان امریکا نباشد و حکومت مورد حمایت امریکا در سو ،در پی دستیابی به کمکهای بینالمللی توسط ترهکی ،دولتمردان افغانستان محدودهی کابل را مورد تهدید قرار دهد. برای ساخت این دیوار و استوار ساختن جایگاه مرزهای طبیعی کشورشان را تا رود سند مطرح نظام سیاسی پاکستان با انگیزهی ایجاد حکومتی خویش در معادلههای راهبردی جهان کنونی، کردند .در این میان روسیه نیز به دلیل نفوذ مبتنی بر قوانین اسالمی شکل گرفت ،اما از بهبود وضعیت امنیتی مناطق غربی پاکستان وا در افغانستان و دسترسی به آبهای گرم که از زمان ایجاد حکومت در پاکستان ،هیچگاهی مکان نظارت بیشتر بر محافل مذهبی بنیادگرا زمان پطر کبیر به عنوان آرمان استراتژیک این اسالمگرایان موفق به دستگیری سکان مدیریت در محیط طبیعی کمابیش صعبالعبور غرب کشور محسوب میگردید ،به حمایت از ادعای این کشور نشدهاند .هر چند توانستهاند در خیلی کشور بوده است .از دیگر سو ،نباید از یاد برد که افغانستان پرداخت .این خط مرزی باعث جدایی 10 گانهی سیاسی و مذهبی دیگر پاکستان علیه و کشاندن آنها در در خیابانهای پاکستان را از موارد به قانون اساسی و قوانین حقوقی کشور دولت ضیاءالحق در سال 1979شد. دارد .هر چند حضور موثر اسالمگراها در کانون رخنه کند و بسیاری از قوانین سختگیرانهی امروز حداقل دو گروه تحت عنوان جمعیت علمای تصمیمگیریهای دولت پاکستان شدیدا ضعیف اسالمی را وارد قوانین نافذهی کشور سازد ،ولی اسالم (گروه فضلالرحمان و گروه سمیعالحق) در است ،ولی دولت و ارتش پاکستان در اکثر از مدیریت مستقیم سیاست و حکومت در این پاکستان فعالیت دارند .جمعیت علمای اسالم از موارد ناچار از مراعت مالحظات این گروهها در کشور دور بودهاند. سال 1956که تشکیالت خود را بازسازی کرد، سیاستسازیهای داخلی و خارجی خود است. باید توجه داشت که اسالمگرایان در پاکستان شرکت در فعالیتهای سیاسی از جمله حضور نمونههای تاثیرگذاری آموزههای دینی این از توانمندیهای فراوانی برخوردارند؛ از بسیج در انتخابات را در دستور کار خود قرار داد ،اما نیروها را میتوان در قوانین اسالمی حاکم عمومی گرفته تا زیرسوال بردن نهادهای در سال 1958با روی کار آمدن حکومت نظامی بر پاکستان جستوجو کرد .در نظر گرفتن دموکراتیک کشور .این وضعیت سبب شده است اسکندر میرزا و جنرال ایوب خان ،تمامی احزاب نظرات اسالمگرایان از جانب ارتش و دولت در تا حکومت و سیاست در این کشور به فکر راههای سیاسی و مذهبی کشور ،غیرقانونی اعالم شدند .از پاکستان در منازعات افغانستان و بندهای شدیدا برای تخلیهی نیرو و توان اسالمگرایان در کشور سال 1988به بعد جمعیت در تمام انتخاباتهای رادیکالیسیتی قوانین جزای این کشور ،قابل برآید که راه حل جهاد در دو محور کشمیر و سیاسی به صورت مستقل و یا در اتحاد با دیگر توجه است .این نیروها با توان بسیج عمومی نقش افغانستان از جمله مواردی است که حکومت احزاب شرکت کرده است ،ولی موفقیت آن تنها بهسزایی در تعیین سیاست خارجی پاکستان در برای مصروفسازی این جریانات در پیش گرفته در ایالتهای سرحد و بلوچستان تا حدودی قابل ابعاد منطقه و جهان دارد .روی همین اصول است است. توجه بوده است ،زیرا بیشترین هوادارن این که نادیدهگرفتن این نیروها در صحنهی سیاسی سیاستمداران پاکستان در واقع با نیروی جمعیت در همین دو ایالت تمرکز یافتهاند. پاکستان میتواند دردسرهای جدی و خطرناکی رایگان به جنگ دشمنان خود در این دو حوزه بینش و اندیشهی جمعیت علمای اسالم از لحاظ را برای سیاستسازان این کشور خلق کند. میرود .بدیهی است که در افغانستان سیاستها بینش اعتقادی و سیاسی جزو اصولگراترین گروههای مذهبی اسالمی در پاکستان و استراتیژی پاکستان دارای توفیقات زیادی احزاب اسالمی به شمار می رود .منابع فکری یک :جمعیتالعلمای پاکستان است ،زیرا تعلقات نژادی دو سوی خط دیورند «جمعیت» را قرآن ،سنت ،سیرهی خلفا و صحابه جمعیت علمای اسالم از لحاظ فکری ،وابسته سبب شده است تا همدلیهای فراوانی میان و علمای سلف ،به ویژه امام ابوحنیفه تشکیل به مکتب دیوبندی است .مکتب دیوبندی در دو سوی این خط در بین اقوام جداشده از هم میدهد .تعریف «جمعیت» از اسالم و مسلمان سال 1867با تأسیس مدرسهی دیوبند در بهوجود بیاید که این خود از موثرترین ابزارهای ال تفاوت دارد. بودن ،با دیگر احزاب اسالمی کام ً ایالت اتارپرادش هند ،به عنوان یک گرایش توفیق استراتیژی پاکستان در حوزهی افغانستان در منشور «جمعیت» راجع به تعریف «مسلمان» فکری به وجود آمد .دیوبندیها اصوالً پیروان بهشمار میرود. آمده است :مسلمان کسی است که به قرآن و مکتب فکری شاه ولیاهلل به شمار میروند. تاریخ گواه بوده است که در افغانستان دین و سنت ،ایمان داشته و آن را در پرتو تشریحات این مکتب از لحاظ فقهی پیرو ابوحنیفه و مذهب همیشه ابزاری برای گسترش قدرت صحابهی کرام ،حجت بداند و بعد از پیامبر اسالم در کالم پیرو اشاعره و ابن تیمیه است ،اما بر بوده است .در این میانه نقش محوری در دست معتقد به هیچ نبوت و شریعتی نباشد. خالف ابن تیمیه که بر «اجتهاد» تأکید زیادی قبایلی بوده است که در پی سلطه بر بخشهای دربارهی شیوهی نظام سیاسی اسالم ،معتقد داشت ،دیوبندیها بیشتر اهل تقلید و پیروی وسیعی از جغرافیا بودهاند .در مورد قضیهی است نظام سیاسی بر معیار حکومت خلفای از علمای سلف هستند .جمعیت علمای اسالم افغانستان و پاکستان نیز این موضوع تا حدی راشدین و صحابهی پیامبر ،تعیین خواهد شد گروه انشعابی از جمعیت علمای هند است .قبل زیادی درست است ،یعنی که قبایلی دو سوی و راجع به شرایط رییسجمهوری آورده است از تأسیس پاکستان ،عدهای از علمای وابسته به خط دیورند همیشه در رویای نزدیکی و پیوستن که «رییسجمهوری و نخستوزیر الزم است جمعیت علمای هند ،به دلیل مخالفت با موضع به هم روزگار سر کردهاند و این حس همدلی که مسلمان ،مرد و پیرو مذهب اکثریت اهل حمایتجویانهی «جمعیت» از «کنگره» ،مسیر توانسته است بهعنوان یک ابزاری نامیرا در عمق سنت باشد ».سختگیریهای «جمعیت» در خود را از «جمعیت» و «کنگره» جدا کرده و سیاستهای پاکستان در افغانستان عمل کند. ضوابط اسالمی بسیار گسترده است و شامل به دفاع از سیاست انتقالطلبانهی «مسلم لیگ» پشتونهای دو سوی دیورند در واقع از یک روش تمام نهادهای اجتماعی ،سیاسی و فرهنگی پرداختند. سنتی قبایلی پیروی میکنند که همدلی با میشود .جمعیت علمای اسالم با تاثیرپذیری از در دسامبر 1947زمانی که پاکستان به وجود همنژادان در برابر بیگانگان یا همان غیریتستیزی جریان شاه ولیاهلل دهلوی ،در مواضع سیاسی و آمد« ،جمعیت» در داخل پاکستان به سازماندهی قبایلی است .این خصیصهی قومی توانسته است بینالمللی خود ،مبارزه با امریکا و غرب و دفاع مجدد پرداخت .در سال 1956موالنا مفتی تا یک استراتیژی نهادینهشده در میان قبایل از جنبشهای اسالمی را یکی از اصولیترین محمود ،اجالسی در «مولتان» تشکیل داد و خلق شود که تالش برای احیای اقتدار قبایل و محورهای سیاست خارجی خود قرار داده است. موجودیت جدید حزب را تحت رهبری موالنا تصرف جغرافیای بیشتر در برابر بیگانگان باشد. جمعیت علمای اسالم در دوران جهاد افغانستان احمد علی به طور رسمی اعالم کرد« .جمعیت» این روند سبب همسوی فراوان و تاثیرپذیری زیاد یکی از حامیان جدی نهضت مقاومت افغانستان از این سال به بعد به عنوان یک حزب رسمی میان قبایل دو سوی مرز شده است. بود و بعدها طالبان و اسامه بن الدن را مورد سیاسی وارد مبارزات سیاسی گردید .جمعیت حیات سیاسی پاکستان با نوید اسالمیسازی حمایت قرار داد .رهبران و سران طالبان غالباً در علمای اسالم همواره در موضعگیریهای سیاسی نظام و حاکمیت این کشور رقم خورده است. مدارس دینی وابسته به جمعیت علمای اسالم، و مذهبی روش تندروانهای را در پیش گرفته از واپسین روزهای استقالل پاکستان از هند، آموزش دینی دیدهاند. است. تمامی تالشهای پیاپی نیروهای اسالمگرا، جمعیت علمای اسالم در طول مبازرات خطهی یکی از فعالیتهای مهم جمعیت علمای اسالم، اجرای شریعت اسالمی در متن سیستم سیاسی کشمیر علیه هندوستان و در زمان حضور شوروی مبارزهی سرسختانه با فرقهی قادیانی و ارائهی پاکستان بوده است ،ولی ارتش در کنار نیروهای سابق در افغانستان و سالهای پس ازآن ،با تمام الیحهی غیرمسلمان بودن آن فرقه در پارلمان بروکرات این کشور همیشه در یک تبانی پنهان نیرو از مبارزان راه اسالم در دو خط نامبرده بدون بوده است. و گاهی آشکار در صدد جلوگیری از به قدرت توجه به فشارهای بینالمللی ادامه داد .بیتوجهی جمعیت علمای اسالم به دلیل مواضع تندروانه رسیدن اسالمگراها در این کشور عمل کرده به فشارهای داخلی و خارجی و عدم اعتنا به و وجود ناهماهنگی در سطح فکر و عمل ،هر از است .توان نیروهای اسالمگرای این کشور افکار عامه ویژگیهای تمام اسالمگرایان تندرو چندگاهی از درون با بحران روبهرو شده است. بیشتر در تاثیرگذاری روی پالنهای منطقهای در سراسر کشورهای اسالمی است .این نحلهی بحران عمدهی «جمعیت» زمانی آغاز شد که و داخلی پاکستان تبارز مییابد؛ ضمن آنکه این فکری اسالمی ،ریشه در افکار و اندیشههای شاه جمعیت وارد یک ائتالف سیاسی با احزاب ن ُه نیروها توان فوقالعاده برای بسیج عمومی مردم 11 اروپا قرار داشت و قرآن را تفسیر علمی میکرد. کنفرانسهایی تحت عنوان «سنی کانفرانس» ولیاهلل دهلوی ( )1703-1762دارد .نهضت شاه (موثقی پیشین )281 بود تا از این طریق افکار عمومی را متوجه ولیاهلل ،در آغاز یک نهضت فکریـفرهنگی بود مهمترین ویژگی در تفکر احمد خان بر خالف اهداف و افکار خود سازند .این حزب در جریان که اصالح افکار دینی و خرافاتزدایی را از زندگی تمامی جریانات اسالمگرای موجود در پاکستان، جنگهای افغانستان با شوروی سابق ،ازگروههای جامعهی مسلمانان هند ،هدف اساسی خود قرار گرایش او به نوگرایی غرب بود و این گرایش جمعیت اسالمی به رهبری برهانالدین ربانی داده بود ،اما پس از او ،پسرش شاه عبدالعزیز غربگرایانهی سید احمد خان ،انگیزهی خصومت و حزب اسالمی گلبدین حکمتیار حمایتهای ( )1746-1824و نوهاش ،شاه اسماعیل (1781- مسلمانان سنتگرا با او گردید و سرانجام او را ایدئولوژیکی و لوجستیکی کرد. ،)1831آن را به یک جنبش اجتماعی سیاسی متهم به ارتداد و انحراف از دین کردند .مسلمانان جماعت علمای پاکستان دارای گرایش فقهی تبدیل کرده و علیه سلطهی انگلستان موضع روشنفکر دانشگاهی و تا حدودی مسلملیگ اگر و کالمی وابسته به مکتب «بریلوی» است که گرفتند(موثقی .)1374/39 آن را یک حزب صرفا ملی ندانیم از هواداران در نیمهی دوم قرن 19برای مقابله با مکتب در نیمه دوم قرن نوزدهم میالدی ،یکی از جریان سوم به شمار میروند .این سه جریان دیوبندی ،پایهگذاری گردید .مکتب بریلوی علمای برجستهی پیرو نهضت شاه ولیاهلل ،به نام فکری همان طوری که اشاره گردید ،هر یک به دارای گرایشهای صوفیانه است .جمعیت علمای محمدقاسم نانوتوی در سال 1284ه (1867م) نحوی ریشه در افکار علمای مسلمان هند در پاکستان ،خواهان برقراری نظام اسالمی در مدرسهی معروف دیوبند را در قصبهای به همین عصر سلطهی بریتانیا داشت که عمدتا به افکار پاکستان است ،منتها از راههای مسالمتآمیز و نام در ایالت اتارپرادیش هند بنیانگذاری کرد. شاه ولیاهلل برمیگشت .اندیشههای اصالحی جمهوریپسندانهی انقالبی ،حتا نظریهی آنها مدرسهی دیوبندی به تدریج تبدیل به یک شاه ولیاهلل ،منشا پیدایش گرایشهای متعدد و در قبال کشمیر نیز بر مذاکره و گفتوگو مبتنی مکتب فکری ویژهای گشت که تا امروز به افراد مختلف در شبه قاره شد .اما آنچه پایهی واقعی است. تحصیلکرده در آنجا و یا وابسته به طرز تفکر اندیشهی دینی شاه ولیاهلل را تشکیل میداد، ابوالعلی مودودی علیرغم اینکه شخصیتی آن عنوان دیوبندی اطالق میشود .بنیانگذاران سلفیگری یا بنیادگرایی از نوع مشابه وهابیت بنیادگرا و تا حدودی متاثر از افکار اصالحی شاه این مدرسه ،حنفیانی سختگیر و دقیق بودند بود. ولیاهلل دهلوی در قرن هیجدهم میالدی است، و در مبادی تعلیم و جزماندیشی ،بر عقاید و علیرغم دستهبندی سهگانه از جریانات اما با وجود این میان اندیشه و روش سیاسی مذاهب کالمی اشعریه و ماتریدیه مشی میکردند. اسالمگرایی در پاکستان یک تقسیمبندی دیگری او با جمعیهالعلمای اسالم تفاوت زیادی مشاهده مدرسهی آنها تجدید حیات علوم کالمی در نیز وجود دارد که مربوط به مدارس دینی و علما میشود .مودودی معتقد به برخورد نقادانه با هند مسلمان را وجههی همت خود قرارداد و و روحانیون مذهبی میشود .در تقسیمبندی دوم تاریخ صدر اسالم بوده و در بارهی نوع حکومت دانشهای جدید را از مواد درسی خود حذف کرد تقریبا تمامی روحانیان و علمای دینی ذیل دو اسالمی ،از جمهوری الهی (تئوکراسی جمهوری) (عزیز احمد .)1367/83مکتب دیوبندی پس از عنوان عمدتا دینی یعنی دیوبندی و بریلوی قابل نام برده است( .مودودی قانون اساسی دراسالم اینکه رنگ سیاسی نیز پیدا کرد ،علمای وابسته تعریف است .این دو گروه ،نمایندهی دو نوع تفکر )115 به آن با همکاری تعدادی از علمای وابسته به کالمی و فقهی (در چارچوب فقه حنفی) است مودودی در کنار تفکر سلفیگری ،از نوعی پذیرش جناحهای دیگر ،گروه جمعیهالعلمای هند را در که هریک به تدریج دارای حزب سیاسی مستقل روشهای معاصر در نظام سیاسی غافل نمیباشد. سال 1919به وجود آوردند. نیز گردیدند .دیوبندیها از نظر اعتقادی ،شباهت او به نظام چندحزبی و انتخابات آزاد اعتقاد کامل پس از تجزیهی هند و به وجود آمدن پاکستان، کلی به وهابیت پیدا کردهاند.آنها مانند وهابیت داشته واستفاده از شیوههای دولتداری مدرن شاخهی انشعابی آن ،تحت عنوان جمعیهالعلمای در برابر سایر فرقههای اسالمی ،حساسیت زیادی را در حکومت دینی تجویز میکرد و میگفت: اسالم ،فعالیتهای خود را در پاکستان فعلی نشان داده و از توحید و شرک تفسیر ویژهای تشخیص دادن افراد مورد اطمینان در محیط ما ادامه داد .جمعیهالعلمای اسالم به رهبری ارائه میدهند ،اما بریلویها انعطافپذیری با آن راهی که مسلمانان اولیه اسالم میپیمودند، موسس جدید خود ،موالنا بشیراحمد عثمانی به بیشتری داشته و از توحید و شرک هیچگاه امکان ندارد ،بنابراین باید طبق مقتضیات زمان حزب سیاسی مذهبی دیوبندیها تبدیل شد .این تفسیر سختگیرانه و مغایر با مشهور ارائه خود راههایی را به کار بریم( .موثقی پیشین ص حزب امروز به دو گروه اکثریت و اقلیت تقسیم نمیدهند .بریلویها تا حدودی ،گرایشهای )280 گردیده است .رهبری جناح اکثریت را موالنا صوفیانه دارند و در اعتقاد به اولیاءهلل نزدیک به مودودی در سال 1941میالدی گروه جماعت فضلالرحمان و رهبری جناح اقلیت را موالنا کالم شیعی میاندیشند .مؤسس مکتب بریلوی، اسالمی پاکستان را بنیانگذاری نمود .این حزب سمیعالحق به عهده دارد .این دو رهبر ،هر دو شخصی به نام احمد رضا خان بریلوی (1856ـ امروز بزرگترین حزب اسالمی در پاکستان به متعلق به گروه قومی پشتون هستند و از لحاظ )1921بود .مکتب بریلوی در واکنشی نسبت شمار میآید .رهبری کنونی جماعت اسالمی را فکری طرفداران سرسخت قرآن و سنت و سیرهی به جنبش محمدبن عبدالوهاب و در مخالفت با قاضی حسین احمد به عهده دارد .قاضی حسین خلفا و صحابه و معتقد به نظریات علمای سلف و عقاید دینی شاه ولیاهلل ،شاه اسماعیل و علمای احمد طرفدار وحدت اسالمی و مبارزه با نفوذ مخالف با اجتهاد و تجدد به شمار میروند .روابط دیوبندی پدیدار شد( .شیرالحسن1357ص)363 فرهنگ غربی است ،اما روش مبارزاتی او کامال این دو رهبر پشتونتبار دیوبندی با گروه طالبان نمایندهی سیاسی این مکتب در پاکستان ،گروه مسالمتآمیز و غیرانقالبی بوده و تحول فکری بسیار عمیق و ریشهدار است. جمعیهالعلمای پاکستان به رهبری موالنا شاه فرهنگی را قبل از هر نوع تحولی در نظام سیاسی دو :جماعت علمای اسالم احمد نورانی و عبدالستار نیازی میباشد. الزم و ضروری میشمارد. دومین وقدرتمندترین جریان فکری در پاکستان، مکتب دیوبندی در پاکستان کنونی ،دارای توان سه :جریان بریلویها جریان موالنا ابواالعلی مودودی ()1979 1903 بسیج زیادی در میان تودهی مردم است .این یکی دیگر از جریانات تاثیرگذار در عرصهی است که با اندک تسامح میتوان آن را جریان نحله ضمن آنکه نمایندهی دین رسمی پاکستان اجتماعی و سیاسی پاکستان ،جریان سید احمد اخوانی نامید ،زیرا ریشههای فکری این گروه بهشمار میرود ،از محبوبیت زیادی میان کتلهی خان ( )1817-1898است .سید احمد خان، بیشتر تابع اندیشههای حزب اخوانالمسلمین پشتونها و اهل سنت برخورداراست .نحلهی الگوی مسلمان لیبرال در محافل روشنفکری مستقر در مصر است .این حزب از لحاظ فکری، دیوبندی در پاکستان دارای زیرمجموعههای پاکستان شناخته شده است .او معتقد به وابسته به مکتب فکری «بریلوی» است که زیادی است که در بخشهای فرهنگی ،سیاسی مراجعهی مستقیم و بدون واسطه به قرآن به پس از اعالم موجودیت پاکستان ،تأسیس شد. و حتا نظامی فعالیتهای فراوانی را برای هداف عنوان بهترین راه شناخت دین بوده و نقش بنیانگذاران این حزب ،قبل از تأسیس آن، این حزب انجام میدهد .عمدهترین گروههای سنت و اجماع را در منبعشناسی دین مورد فعالیتهای زیادی در جهت رشد سطح فکری وابسته به مکتب دیوبندی در پاکستان ،عبارتند تردید قرار میداد .سید احمد خان تحت تاثیر مسلمانان هند و دفاع از «نظریهی دو قومیت» از :جمعیهالعلمای اسالم ،سپاه صحابه و جمعیت مکتب عقلگرایی و فلسفهی طبیعی قرن نوزدهم انجام دادند .فعالیتهای آنان عمدتاً برگزاری 12 آنان به آموزههای دیوبندی جمعیهالعلمای اسالم علمای بزرگ دیوبندی از عربی و اردو به پشتو اهل حدیث و لشکر جنگوی .این جناحها، نیز گروید. ترجمه گردیده و در افغانستان به چاپ میرسید. متعلق به مکتب دیوبندی و دارای عقاید مشابه طالبان که بینش وسیع نداشته ،از قراء و قصبات عزیزالرحمان سیفی از مترجمین معروف آثار و شعارهای یکسان و حامیان خارجی واحدی راست به مدارس جمعیهالعلمای اسالم پیوستهاند سلیمان ندوی و شبلی نعمانی ،نقش مهمی در هستند .تنها تفاوت این سه جناح در این است و یکباره ،به مریدان بالقید دیوبندیها مبدل این امر داشته و ترجمههای او در دههی 1340و که جمعیهالعلمای اسالم به رهبری فضلالرحمان گشتند ،لذا تعبیر سختگیرانه طالبان از اسالم و 1350به وسیلهی «پشتو تولنه» در کابل انتشار و سمیع الحق به صورت یک حزب سیاسی وارد تعصب دیوانهوار آنها در برابر زنان که با عنعنات یافت .رگههای تفکر دیوبندی از این زمان به صحنهی سیاسی کشور گردیده است ،در صورتی قوم پشتون نیز هماهنگی دارد ،از آنجا ناشی تدریج وارد افغانستان گردید ،اما بیگانگی آن که سپاه صحابه و اهل حدیث به ترتیب به شده است( .همبستگی 7ص)10 با دین رسمی افغانستان ،مانع از مقبولیت آن فعالیتهای نظامی و فرهنگی رو آوردهاند ،ولی به طور کلی ،مدارسی که متعلق به جناح در سطح وسیع میگردید .الویر روا ،نویسندهای تمامی این فعالیتها چه در قالب فرهنگ و چه دیوبندی در پاکستان بوده و طالب دینی را صاحب نظر در امور افغانستان ،دربارهی نفوذ با ماهیت نظامی همیشه در پی یک هدف بوده در آنها بر اساس آموزههای دیوبندی آموزش تفکر دیوبندی در این کشور چنین مینویسد: است. میدهند ،بعضا قرار ذیل هستند :دارالعلوم حقانیه بعد از تجزیهی هند در سال ،1947بسیاری از تاثیر جریانهای اسالمی پاکستان و هند بر اکوره ختک در ایالت سرحد ،مدرسهی اشرفیه طالب افغانی به مدارسی که در نزدیک آنها در افکار مذهبی در افغانستان در الهور ،جامعهی بنوری تاون و دارالعلومکده ایالت سرحد شمالغربی ایجاد شده بود ،رفتند. جنبش طالبان افغانستان به دالیل تعلقات در کراچی ،دارالعلوم تندرو اهللیارخان در سند، آنها عمدتا پشتون و بعضا نورستانی و بدخشانی نژادی و مذهبی با هر سه جریان نامبرده در جامعهی مدینه در الهور ،مدرسهی خیرالمدارس بودند .برخی از آنان به ایدیولوژی اهل حدیث پاکستان ارتباط تنگاتنگی دارد و از حمایتهای مولتان و چندین مدرسهی مهم دیگر در کوئتهی گرویدند و هنگام بازگشت به افغانستان در معنوی ومادی و حتا انسانی همهی آنها در بلوچستان .تفکر دینی طالبان در حقیقت همان مقابل تصوف و مذهب حنفی مبارزه کردند .مثال این چند سال برخوردار بوده است ،اما تعلقات تفکر دیوبندی است که نسخهی بدل وهابیگری زیارتهای محلی را تخریب میکردند. گروه طالبان با جمعیت علمای اسالم یک تعلق در شبه قارهی هند به شمار میرود .جهت حنفیها معموال آنها را وهابی مینامیدند ،لکن ویژه در قالب مشترکات فرهنگی ،زبانی و نژادی روشنشدن بهتر مبانی فکری طالبان و دیوبندی، آنها خود را سلفی میخواندند( .پیشین همان) است که توانسته است حمایت بیدریغ این گروه چند محور را در اندیشهی آنان مورد ارزیابی قرار ارتباط فکری بین طالب و علمای افغانستان از را با خود داشته باشد و چمعیت علمای اسالم میدهیم. یک طرف و مدارس تحت نفوذ مکتب دیوبندی در در راه حمایت از طالبان از تمامی نفوذ دولتی تاثیر پزیری طالبان از جریانهای فکری پاکستان از طرف دیگر ،در طول دهههای گذشته و مردمیاش بهره برده است .رهبران جریانات دیوبندی کم وبیش برقرار بوده است .جمعیهالعلمای اسالم دیوبندی یعنی موالنا فضلالرحمان و سمیعالحق، هرچند چنین مینماید که مهمترین اصل در و اهل حدیث با پشتوانهی مالی و سیاسی قوی، هردو پشتونتبار بوده و در ایالتهای بلوچستان اندیشهی سیاسی طالبان ،احیای اصل خالفت طرحهای بنیادی و درازمدتی را برای مهاجرین و سرحد که موطن اصلی پشتونهای پاکستان به در نظام سیاسی اسالم باشد ،اما به نظر میرسد و مجاهدین افغانی روی دست گرفته و با شمار میآید ،دارای نفوذ فوقالعادهای هستند. که طالبان از احیای خالفت و پرپایی حکومت حوصلهمندی تمام ،برای اجرای کامل آن وارد طالب علوم دینی افغانستان ،رابطهی تاریخی اسالمی برای مقاصد قومی و قبیلهای خود عمل شدند. دیرینهای با مدارس دیوبندی در شبه قارهی هند بهره میبرد .همسویی مطلق جریانات سیاسی مولوی افضل که ابتدا در دیوبند و سپس در داشتهاند. پشتونتبار و اسالمگراهای پاکستان و طرح اکوره (ایالت سرحد پاکستان) تحصیل کرده بود، قبل از تجزیه هند و به وجود آمدن کشوری به مسائل قومی و تباری از جانب آنان این ادعای ما پس از بازگشت در منطقهی اصلی خود ،بارگ نام پاکستان در سال ،1947اکثر طالب اهل را تقویت میکند .نصیراهلل بابر که از آن به عنوان متل ،دولت اسالمی افغانستان را تاسیس کرده سنت افعانستان برای ادامهی تحصیل به مدارس پدر استراتیژیک طالبان یاد میشود ،هیچ گاهی و قبیلهی کاتی را به وهابیت سوق داد .یکی از دیوبندیه در هند میرفتند .عزیزاحمد هندی نگرانیاش را از آسیبپذیری طالبان پنهان نداشته شاگردان مولوی افضل به نام مولوی شریقی، در این باره چنین میگوید :از سرتاسر هند و از است .به هر حال طالبان خود را همانند جریانات امارت وهابی خود را در اطراف ارگو در استان جنوب آفریقا ،ماالیا ،آسیای مرکزی ،ایران و به پاکستانی پیروی اندیشههای شاه ولیاهلل هندی بدخشان ایجاد کرد و مولوی جمیلالرحمان خصوص افغانستان محصلینی به دیوبند آمدند. سرسلسلهی نهضت بیداری اسالمی در شبه قاره تحصیلکردهی مدرسه ثلثین پیشاور ،دولت (عزیزاحمد پیشین ص)84 میدانند که مکتب بنیادگرای دیوبندی نیز متاثر وهابی را در درهی پیچ بنیان نهاد( .پیشین همان) در دوران موالنا محمود الحسن ()1921 1850 از افکار اوست .دهلوی احیای خالفت اسالمی جمعیتالعلمای اسالم در طول سالهای جهاد، که یکی از برجستهترین علمای نسل دوم مکتب را رکن اساسی در اسالمی شدن جامعه دانسته رابطهی نزدیکی با مجاهدین بهویژه حرکت دیوبندی به شمار میآید ،مدارس دینی زیادی با است .طالبان با اعتقاد به اصل خالفت ،قبل از انقالب اسالمی مولوی محمدنبی محمدی و تفکر دیوبندی در ایالت سرحد پاکستان تاسیس دستیابی به هر نوع پیروزی قاطع در افغانستان، قوم درانی در والیات قندهار و هلمند داشت ،اما شد .همزمان با این دوره ،مدارس متعلق به اهل عجوالنه خلیفهی دولت احتمالی آیندهی خود آنچه سرانجام از طالبان و حامی پاکستانی آنان، حدیث ،جناح دیگر وابسته به دیوبند نیز در ایالت را در قندهار تعیین کرده و با الگوپذیری از جمعیت العلما ،چهرهی قهرمان و ناجی به تصویر سرحد شمالغربی بر فعالیتهای خود افزودند و ابوالکالم آزاد ،نظریهپرداز جمعیهالعلمای هند کشید ،تحوالتی بود که پس از سال 1373در مدارسی را در اترک ،اکوره و در درهی کتر ایجاد تئوری امارت اسالمی را در افغانستان به اجرا صحنهی نظامی سیاسی افغانستان نمایان گشت. کردند( .روا ،فصل پنج) گذاشت .طالبان به وضوح اعالم کرده بودند در این تحوالت جمعیهالعلما ،از لحاظ فکری و پس از به وجود آمدن کشور پاکستان ،بیشترین که در افغانستان انتخابات برگزار نخواهد شد، ایدیولوژیکی و حتا عملی نقش کلیدی در بسیج طالب اهل سنت افغانستان مسیر خود را از هند چون انتخابات یک تقلید غیراسالمی است .یکی طالبان به عهده داشته و دارد ،زیرا جمعیهالعلمای به ایالت سرحد شمالغربی پاکستان تغییر دادند. از پیچیدگیهای اساسی در بینش طالبان در اسالم نقش موثری را در زمینهی تعلیم و تربیت ایالتهای جنوبی و شرقی افغانستان عمدتا با کنار نفی مظاهر فرهنگی غرب ،روح تعبدگرایی اطفال و نوجوانان ،تحت نام عقیده و مذهب ایفا مدارس ایالت سرحد پاکستان ارتباط برقرار کرد، و قداستبخشی نسبت به دستاوردهای کالمی و کرد( .همبستگی 6ص)5 درحالیکه والیات جنوبغربی و غربی این کشور فقهی پیشینیان میباشد. مشترکات فرهنگی ،قومی ،زبانی و قبیلهای سبب با مدارس ایالت بلوچستان پاکستان ارتباط برقرار طالبان با تفسیر سختگیرانه از اسالم ،زندگی جذب جوانان افغانی در مدارس جمعیهالعلمای کرد .نفوذ فرهنگی مدارس پاکستان در افغانستان خصوصی و حریم شخصی افراد را تحت نظارت اسالم شد که در نتیجه ،عامل گرایش ناخودآگاه از این زمان به بعد کامال محسوس است .آثار 13 ختم نبوت و لشکر محمد ،همهی اینها نیز که در اوج مشارکت سایر اقوام در تصمیمات دقیق مامورین خود گرفته و از درازی موی سر وابسته به جمعیت علمای اسالم (جی یو آی) سیاسی کشور ،سر برآورده است ،بیشتر ازاینکه تا کوتاهی ریشها و از حمام عمومی تا تردد زن هستند . به اصول اسالمی و نهاد خالفت اهمیت بدهد ،به در محیط بیرون از منزل ،عموما تحت ضوابط و این رهبر سیاسی میگوید« :منطقهی سرائیکی حس همگرایی تباری برای بازتعریف هویت قومی مقررات حکومتی آنها در آمده است و همچنین از نگاه سیاسی مرکز جی یو آی تلقی میشود و خویش میاندیشد. در مسألهی اعتقاد به توحید و مبارزه با مظاهر افراد زیادی از این منطقه برای فعالیت در ایالت افغانستان و بنیادگرایی اسالمی شرک ،تا آنجا شدت عمل به خرج داده که حتا خیبرپختونخواه (سرحد سابق) و مناطق قبایلی تا قبل از هجوم نظامی شوروی در افغانستان، نگهداری عکس و اسباببازی کودکان در منزل مورد استفاده قرار میگیرند( .بی بی سی 16جون مردم این سرزمین با مباحثی مانند بنیادگرایی و یا شنیدن موسیقی و نقاشی بدنهی موترها را .)2010 اسالمی آشنایی اندکی داشتند .هر چند قبل از مغایر با عقاید توحیدی اسالم اعالم کرده است. طلبههایی که در این مدارس تحصیل میکردند این تاریخ نیز جنگهای با ماهیت ایدئولوژیک در جنبش طالبان همانند سایر جریانهای سلفی در شرایط دشوار اقتصادی-اجتماعی قرار این کشور شکل گرفته بود ،اما تا آن حد نبود که و بنیادگرا ،دارای تفکر ضد شیعی میباشد. داشتند( .مژده )32 /1382وضعیت پرمشقت بتواند در الیههای زیرین اجتماع رسوخ داشته شاه ولیاهلل دهلوی به عنوان بنیانگذار مکتب آنان در پاکستان و اردوگاههای پناهندگان زمینه باشد .جنگهای امیر عبدالرحمن علیه هزارهها هر دیوبندی دشمنی آشکار و پنهانی با جریان تشیع را برای پذیرش آموزشهای سرشار از تفرقه و چند یک جنگ سیاسی در چارچوب قدرت بود، داشت .وی دانشگاه علیگر و جریانات تصوف را نفرت فراهم آورده بود .نیروهای سیاسی پاکستان ولی برای پایان دادن هرچه زودتر به آن و بسیج بخشی از اهداف مبارزاتی خویش میدانست. نیز در این مدارس فعالیت خود را گسترش دادند. عمومی پشتونها و انحراف ذهنیت پشتونها از روی همین اساس طالبان نیز نوعی کینه و «جمعیت العلمای اسالمی پاکستان و جماعت اختالفات داخلی اقوام درگیر قدرت پشتون ،امیر عداوت با شیعیان را در سرلوحهی اعمالشان اسالمی هریک در چارچوب دیدگاهها و اهداف در این جنگ از حربههای ایدئولوژیکی سود برد. قرار داده بود .البته هزارهها و شیعیان تنها خود به اعمال نفوذ در این مدارس پرداختند. با تمام اینها بازهم پدیدهای بنیادگرایی اسالمی گروهای قومی مذهبی نبودند که آماج حمالت اختالف نظر گروههای مذهبی سیاسی پاکستان در افغانستان اوج نگرفت ولی حضور ارتش تندروانهی این جنبش واقع میشدند ،بلکه اقوام به این مدارس راه یافته بود .از سپتامبر 1996 سرخ در افغانستان و حمایت همهجانبهی اتحاد دیگر مانند تاجیکها و ازبیکها و هندوباوران طالبان (فارغ التحصیالن و طلبههای مدارس شوروی از دولت وابسته به خود در کابل-در نیز از گزند تندرویهای آنان در امان نماندند. مذهبی پاکستان) با کمک سازمان اطالعاتی چارچوب کلیشههای دوران جنگ سرد-امریکا را قبیله و قوم هرچند نقش بهسزایی در تحوالت ارتش پاکستان (آی اس آی) و حمایت کامل به حمایت از نیروهای اسالمگرا سوق داد .مدارس سیاسی اجتماعی افغانستان داشته است ،اما امریکا تالش برای سیطره بر افغانستان را مذهبی در پاکستان با حمایت گستردهی دولت این قبیلهگرایی هیج وقت مرزهای اینچنین گسترش دادند .دولت امریکا در تثبیت قدرت عربستان سعودی و کشورهای عرب حوزهی خلیج خونباری را که در عصر حاکمیت بنیادگرایان طلبان حمایت خود را روشن ساخت .طالبان فارس در این راستا نقش محوری و درخشانی ایفا طالبی خلق شد ،تجربه نکرده بود .آموزههای با وعدهی ایجاد و تثبیت امنیت در افغانستان میکردند. رادیکالیسم اسالمی افراطی و اهداف قومیـتباری که شرط ضروری دسترسی پاکستان به آسیای در دوران جهاد علیه نیروهای کمونیست مستقر چیزی بود که طالبان با همآمیزی آنان توانست مرکزی بود ،فعالیت خود را گسترش داد و در کابل و مبارزات آنان ،تحصیل کودکان افغانی حس عصبیت بسیاری از همتباران خویش را اقدامات نظامی وسیعی را تحقق بخشید. در مدارس مذهبی از جاذبهی بسیار برخوردار نسبت به مسائلی که برای آنان دارای اهمیت جنگ ،خستگی از درگیریهای نظامی متوالی شد( .کوالیی 1376صص )102-103این مدارس بودند بر انگیزد. و مستمر و وعدهی برقراری صلح و آرامش در که اساسا کودکان دچار محرومیت شدید افغان تردیدی نیست که دین ،فرهنگ ،عرف و اجتماع افغانستان زمینه را برای گسترش نفوذ طالبان را پذیرا میشدند ،به ترویج مباحث تفرقهبرانگیز و حتا موقعیت اجتماعی و اقتصادی ،هر یک و اندیشههای بنیادگرایانهای آنان فراهم ساخت. سیاسی میپرداختند .حجم عظیم مشکالت به نوبهی خود ،تاثیری بر افکار و رفتار انسان برای دولت امریکا تثبیت شرایط سیاسی-نظامی افغانهای پناهنده در پاکستان این فعالیتها برجای میگذارد .تاثیرگذاری اینگونه عوامل بر در افغانستان برای تحقق بخشیدن به مسیر را تحت تأثیر قرار میداد .این وضعیت بهگونهی بینش و رفتار افراد واضحتر از آن است که نیاز ترانزیتی افغانستان-پاکستان برای محروم بالقوه ساختار نظام دینمداری در افغانستان را به استدالل داشته باشد .اکنون با توجه به این کردن ایران از منافع طبیعی خود به اندازهی دچار تحول میساخت و زمینههای بنیادگرایی پیشفرض ،نگاهی به جایگاه عرف و سنت در کافی اهمیت داشت تا حمایت آن را از استقرار اسالمی را به گونهی تدریجی فراهم مینمود .بر جامعهی پشتون افغانستان انداخته و تاثیر آن را طالبان محقق سازد( .مژده ،پیشین )146-47 اساس آمار رسمی که مسئوالن سازمان موسوم بر رفتار طالبان مورد اشاره قرار میدهیم. ولی طالبان که از روستاها برخاسته و در شرایط به اتحاد تنظیمات مدارس در این کشور ارایه جامعهی پشتون افغانستان یک جامعهی دشوار و مشقتبار پرورش یافته بودند ،قادر به میکنند ،حدود بیست هزار مدرسهی دینی با قبایلی است که ارزشهای قومی و قبیلهای در اجرایی کردن ادعاهای اعالمشدهی خود نبودند. بیش از دو میلیون شاگرد در پاکستان ثبت شده آن بسیار ریشهدار و مستحکم میباشد .میزان در طول سالیان جهاد که امریکا تقویت است .موالنا محمدحنیف جالندهری ،از مسئوالن تاثیرپذیری فرهنگ عمومی پشتونها از آداب و «بنیادگرایی اسالمی» را برای تضعیف اتحاد ارشد اتحاد تنظیمات مدارس پاکستان میگوید، رسوم قبایلی ،بسیار بیشتر از آن است که در شوروی در افغانستان مورد توجه قرار داده بود ،با در این مدارس که از سوی مکتبهای فکری فرهنگ سایر گروههای نژادی این کشور دیده توجه به فراملی بودن این ایدهها افراد و گروههایی شیعه ،بریلوی و دیوبندی اداره میشوند ،حدود میشود .پشتونهای افغانستان دارای نوعی آداب از دیگر کشورهای اسالمی به افغانستان هجوم دو میلیون نفر به شمول شاگردان مرد و زن و رسوم بهخصوصی هستند که بهنام پشتونوالی آوردند .داوطلبان بسیاری از کشورهای اسالمی مصروف آموزش علوم دینی اند .تاجمحمد لنگاه، یاد میشود .پشتونوالی در عرف پشتونها هم برای مشارکت در مبارزهی مقدس در کنار رهبر حزب سیاسی موسوم به «پاکستان سرائیکی مجموعه قوانین و هم ایدیولوژی است( .روا نیروهای جهادی افغان کشور خود را ترک کردند پارتی» میگوید ،بیشتر مدارس در جنوب پنجاب 1369ص)28 و در عرصههای نبرد درافغانستان حاضر شدند. از سوی جمعیت علمای اسالم (جی یو آی) به قوانین و احکام پشتونوالی حوزهی وسیعی از بن الدن ،فرزند یکی از ثروتمندان عربستان رهبری موالنا فضلالرحمن اداره میشوند .آقای رفتار و روابط انسانی پشتونها را در بر میگیرد. سعودی یکی از آنان بودکه بعدها توانست لنگاه میگوید« :طالبانی که در افغانستان هستند مهمترین اصول این مجموعه ،قوانین ناظر بر رهبری بزرگترین گروه بنیادگرای رادیکال ،یعنی و طالبان که در پاکستان هستند ،همه مربوط کرامت انسانی ،کینخواهی و مهماننوازی اند. سازمان القاعده را به عهده گرفته و در فرصت جی یو آی هستند ».او میافزاید« :گروههای (کلی فورد 1367ص)42 مناسب تمامی سیاستها و استراتیژی غرب را موسوم به سپاه صحابه ،لشکر جنگوی ،تحریک به نظر میرسد که طالبان به عنوان یک گروهی 14 و وطن و استقالل کشور ،دوشادوش سایر مردم سیاسی افغانستان شد .این جنبشها نیز به علت در اکثر کشورهای جهان به چالش بکشاند .وی به جهاد اشتغال داشتند ،جلب توجه مینمود. واراداتی بودن خود و نداشتن اطالعات کافی از با طرح ایدئولوژی نوین برای اولین بار اصطالح اینان ،علما و طالبی انقالبی بودند که اکثرا نقش ساختار اجتماعی و فرهنگی افغانستان بهزودی جدید نو بنیادگرایی اسالمی را بنا نهاد .این گونه پیشاهنگی قیام و مبارزه را نیز دارا بودند. دچار نوعی فقر تئوریکی گردیدند که در نهایت از بنیادگرایی اسالمی ضمن پذیرش عدهای از از یک سو ،حاکمیت فضای ایدئولوژیکی بر بهجای رسیدن به آرمانهای اسالمیشان به آموزههای بنیادگرایی اسالمی ،آموزههای نوینی ملت بهویژه بر مجاهدین و پیشاهنگشدن درگیریهای درون جناحی و قوممحورانه روی را ترویج کرد که سیطره بر زمام امور سیاسی و و روحانیت در هدایت نهضت ،نقش مدارس دینی آوردند. ایدئولوژی جهانوطنی یکی از آنها بود. و تحصیلیافتگان آن را در سطح جامعه به شدت ریشههای بنیادگرایی اسالمی در افغانستان بدون تردید بنیادگرایی یک پدیدهی فرهنگی افزایش داده و از طرف دیگر ،هجوم گستردهی بدون تردید افغانستان یکی از معدود و دارای ریشههای متعدد و متکثر است .قصد مهاجرین به پاکستان ،محدودیتهای فراوانی کشورهایست که که تسامح مذهبی درآن موج ما در این نوشته نه ریشهیابی و تحلیل فلسفی را در زمینهی مدارس جدید داخل اردوگاهها میزند .جریانهای بنیادگرایی و یا نحلههای بنیادگرایی به طور مطلق ،بلکه جستوجوی ایجاد نمود .طوری که امکانات محدود این فکری چپ کمتر اقبالی برای ایجاد شعلهور ریشههای بنیادگرایی اسالمی در افغانستان مدارس جدید ،توان پوشش دادن کامل نوجوانان ساختن تنور اختالفات مذهبی در این کشور است که عالوه بر اشترا کات آن با بنیادگرایی و جوانان مهاجر را دارا نبود .این درحالی بود داشته است .هرچند تالشهای فراوانی در بخش معاصر ،امتیازاتی از قبیل تقلیل دادن ادعاهای که مدارس دینی با کمترین امکانات خویش، عمیقسازی اختالفات مذهبی صورت گرفته جهانگرایی در ایدئولوژی قومی را باخود میتوانست بیش از ظرفیت واقعی خود ،طلبه است ،ولی این تالشها هیج وقت نتوانسته است به همراه دارد .سه دهه مبارزات و پیکار و دانشآموز دینی جذب نماید .احزاب تندرو که انگیزهی مذهبی برای جنگهای داخلی خلق در افغانستان گروههایی را پدید آورد که با اسالمی پاکستان مانند؛ جمعیه العلماء اسالم. نماید .چنین روحیهای مردمی در افغانستان ایدئولوژی اسالمی در صحنهی معادلهی قدرت و جماعت اسالمی و جمعیت اهل حدیث ،تحت نمایانگر آن است که روح این دیار با پدیدهای مبارزات سیاسی حضور یافته بودند .این گروهها تاثیر انگیزههای دینی و نژادی (پشتونگرایی) بنیادگرایی بیگانگی دارد .بنابرین پدیدهی علیرغم ویژگیهای منحصربه فرد خود ،یعنی به کمک مهاجرین افغانی شتافته و مدارس و بنیادگرایی در این دیار بیشتر کاالی وارداتی رویکرد قومگرایانه به اسالم ،همچون جنبشهای مراکز آموزشی متعددی برای فرزندان آنها محسوب میگردد .بنابرین شایسته است قبل از نوپای دیگر افغانستان شکل گرفتهاند .بنابراین تاسیس نمودند و یا اینکه آنها را در مدارس همه به بحث پیشینه و ریشههای بنیادگرایی در برای ریشهیابی جنبش بنیادگرایی در افغانستان وابسته به خود ،در شهرهای مختلف پاکستان افغانستان پرداخته شودکه تفکر دینی و مذهبی باید به فراسوی قلمرو این سرزمین چشم دوخت جذب کردند .دهها مدرسه که به وسیلهی جمعیه جنبش طالبان را بهعنوان نمایندهی اصلی این که طرح مسایل چون «احیای اندیشهی دینی، العلمای پاکستان احتماال جمعیه العلمای اسالم جریان مورد بررسی قرار خواهیم داد. بیداری دینی و بازسازی تفکر دینی» در دو سه نه پاکستان بنیادگذاری شده بود ،جوانان افغان جنبش طالبان به عنوان نمایندهی اصلی قرن اخیر که از سوی رهبران علما و مصلحان را به خود جذب کردند. بنیادگرایی اسالمی در افغانستان امروز ،جنبشی و متفکران جهان اسالم به منظورحل و رفع افغانها نیز از اینکه مدارس فوق الذکر مجانی است تشکیل یافته از علما و طالب مدارس دینی عقبماندگی و انحطاط داخلی و نیز برخورد با بوده و در آن قرآن کریم و مسایل دینی تدریس افغانی که عمدتا در پاکستان تحصیل کردهاند. مسألهی هجوم فرهنگ و تمدن استعمار غربی میشد ،به این مدارس پیوستند ( .هفتهنامه تعداد این محصلین علوم دینی که در دو دههی طرح و دنبال شد ،استنادکرد( .صلصال)2009/2 همبستگی ,ش )6بنابراین ،اولین آموزههای اخیر در داخل شهرهای پاکستان و اردوگاههای ریشههای این جنبش به لحاظ تاریخی به بنیادگرایی طالبان در این مدارس انجام گرفت متعلق به مهاجرین در دو ایالت بلوچستان و دونحلهی فکری اهل حدیث و اشاعره به عنوان و طالبان نیز شدیدا تحت تاثیر آنها واقع شدند. سرحد مشغول فراگیری علوم قرآنی و حدیثی دو فرقهی مسلط قرن دوم هجری و بیشتر به اهل فرقهگرایی با انگیزههای سیاسی بودهاند ،به هزاران نفر میرسد. حدیث برمیگردد که رهبری آن را افرادی همچون حکومت پاکستان اغلب برای انحراف ذهنیت پس از کودتای کمونیستی سال 1357در احمد ابن حنبل (قرن چهارم) ابن تیمیه (قرن مردم از توجه به ناهنجاریهای که دولت و افغانستان و اشغال این کشور به وسیلهی ارتش هشتم) و محمد ابن عبدالوهاب(قرن دوازدهم) حکومت مسئول آن است ،دست به ایجاد اتحاد شوروی سابق در زمستان سال ،1358 به عهده دارند .البته اینها جزء مهمترین افرادی درگیریهای داخلی میان اقوام ساکن در کشور صدها هزار شهروند افغانی از شهرها و دهاتشان بودند که در بنیادگرایی پیشگام بودند و اگر نه میزند .در گیرودار اختالفات مذهبی و قومی، به جانب پاکستان مهاجرت کردند .این مهاجرین ابن سالمه ،ابن جزم ،قاضی موسی عیاض و ...نیز حکومت و ارتش پاکستان فقط حیثیت ناظر را اکثرا در داخل اردوگاههایی که از طرف دولت افرادی بودند که عقیدهی بنیادگرایی را ترویج دارد .تعصبات فرقهگرایانه و جنگهای فرقهای پاکستان و سازمان ملل با حمایتهای وسیع میکردند( .صلصال پیشین) یکی از مشخصههای کشور پاکستان است. مالی کشورهای غربی و عربی تاسیس شده بود، از آنجاییکه افغانستان کشوری است که خود گروههای فرقهگرا با توجه به انگیزههای قومی، اسکان داده شدند .نسل جدید این مهاجرین نتوانسته است در سه قرن اخیر متفکر دینی و دینی و مادی شکل گرفته و رهبران آنها بر که در اردوگاهها و یا شهرهای پاکستان نشو اجتماعی و حتی ادبی را در جامعهی خود عرضه اساس برداشتهای خود ،نوعی احساس تنفر و و نما یافته بود ،به راحتی جذب مدارس دینی کند ،در جنبش اسالمی نیز نتوانست متفکری انتقامجویی از گروههای رقیب را در بین پیروان موجود در این کشور گردیده و در آنجا مشغول از درون خود به جامعه تحویل دهد .از این خود تبلیغ میکند .این عناصر ،جوامع را به فراگیری علوم دینی گردیدند .گرایش نسل جدید رو این جنبش بیشتر از متفکرانی اسالمی در درگیریهای قومی و بحرانهای دیگری از قبیل خانوادههای مهاجرین به مدارس علوم دینی، پاکستان ،ایران و مصر الگو برداری میکردند .در تروریسم و تجزیهطلبی سوق میدهند .برخی از دالیل ایدئولوژیکی و اجتماعی متعددی داشت. یک چنین شرایطی بود که سرزمین افغانستان صاحبنظران ،جنگهای فرقهای در پاکستان را مدارس و دانشگاههای دولتی افغانستان به دلیل علیرغم انحطاط داخلی و تهاجم فرهنگی بیگانه نتیجهی سیاستهای غلط بریتانیا میدانند و گرایشهای فکری خاص ،خاطرهی ناخوشایندی مورد تجاوز نیز قرار گرفت و بحرانی جدیدی قومیتهای ّ معتقدند سرزمین بزرگ هند براساس در میان شهروندان این کشور از خود به یادگار فراروی مردم این سرزمین گشوده شد که ظهور دینی تقسیمبندی شده است .پیدایش گروههای گذاشته بود؛ خصوصا پس از تسلط چپ بر جنبشهای اسالمی پاسخی به این بحرانها بود فرقهگرای پاکستان به عوامل مهم دیگری نیز افغانستان مدارس دولتی ،نمادی از اندیشههای و اولین نطفهی آن در عصر داوود تکوین یافت که بستگی داشت که فقدان دموکراسی و تحریک چپی و ضددینی شناخته میشد .از طرف دیگر باکودتای کمونیستی به جنبش سراسری تبدیل عناصر بیگانه ،جزئی از آنهاست. در صفوف مجاهدین و مبارزین ،حضور گسترده و گشت و در همین راستا بود که گرایشهای بعد از به بنبست رسیدن اقداماتی که برای بسیار فعال علما و طالب جوان که در دفاع از دین بنیادگرایانه به صورت جدی وارد معادالت 15 افراطی شبیه طالبان در پاکستان که از توانایی داده است( .نظیفکار)1382 ، اجرای دموکراسی در سالهای 77- ،1950 هستهای باالیی برخوردار باشد ،عالوه بر هند، استراتژی منطقهای /هندی و نبرد با 1971و 1979و در نتیجهی این شکستهای برای ایران نیز خطرناک و تهدیدآمیز خواهد کشورهای دیگر پیاپی ،نظامیان ،فئودالها و متنفذان قومی که بود .اما تهدیدی جدیتر ،سرقت پلوتونیوم یا مهمترین استراتژی منطقهای پاکستان ،استراتژی به وسیلهی نیروهای فرقهگرا حمایت میشدند، بمبهای کوچک و قابلِحمل هستهای این دفاعی این کشور در منطقهی جنوب آسیا بهویژه به منصبهای باالی کشوری دست یافتند و کشور به وسیلهی سازمانها و گروههای ذینفوذ در قبال هندوستان است .مقامات ارشد پاکستانی برای پیشبرد اهداف خود فرقهگرایی و فرهنگ بنیادگرا برای انجام عملیات تروریستی در به خوبی از این حقیقت آگاهند که نیروی دفاعی کالشینکف را بر جامعهی پاکستان مسلّط کردند. ایران است .پ :موضع پاکستان بهعنوان یک پاکستان با نیروهای هندی برابر نیست .از اینرو لذا تنوع و پراکندگی قومی در پاکستان ،تالش قدرت هستهای همجوار در برابر ایران و بهویژه امنیتی اجتناب از جنگ ،اولین هدف در سیاست ّ آنها برای گرفتن امتیازات بیشتر از حکومت در زمینهی مسایل مورد اختالف ،قویتر و پاکستان محسوب میشود .پاکستان در سیاست مرکزی نیز از جمله مشکالت عمدهی پاکستان استوارتر از موقعیت پیشین است .طبیعی است منطقهای خود ،از استراتژی دفاعی پیروی میکند. از آغاز استقالل تاکنون بوده است. که پاکستان از این برتری ،حداکثر بهرهجویی را میتوان گفت اتخاذ استراتژی متعارف آفندی وجود قومیتهای بلوچ ،پشتون ،پنجابی و سندی خواهد داشت( .پیشین همان) پاکستان «دفاع آفندی» مشخص و شناخته در پاکستان و پراکندگی آنها در حاشیهی مرزها استقاللطلبی پشتونها میشود .دکترین دفاع آفندی ضربهای سریع و گسترش آنها در خاک کشورهای همسایه منطقهی قبایلی که به اختصار ( )FATAیا و پیشگیرانه را تجویز میکند .در این تجویز (ایران ،افغانستان و هند) از جمله دغدغههای «منطقهی بهلحاظِ اداری خودمختار» خوانده دکترین ،بهدستآوردن منطقهی نفوذ در قلمرو مهم دولت پاکستان است .عالوه بر درگیریهای میشود ،بهوسیلهی خط دیورند (خط مرزی دشمن برای استفادهی ابزاری از آن در مذاکرات قومی ،فرقهگرایی تجزیهگرایانه و جنگهای افغانستان و پاکستان که هیچگاه مورد قبول صلح ،یکی از ارکان اصلی بهشمار میآید .بعد از مذهبی و تروریسم نیز از دیگر مشکالت پاکستان افغانستان واقع نشده است) از افغانستان جدا دههی 1990و فروپاشی شوروی ،حوزهی آسیای است( .ایزددوست)39-38 :1380 ، میشود .بهلحاظ جغرافیایی ،منطقهی قبایلی مرکزی و حضور در این حوزه و همچنین عضویّت درواقع ،وقوع جنگهای تروریستی و فرقهای از غرب با افغانستان همسایه است ،از شرق با در سارک و سازمان همکاریهای اقتصادی (اکو)، که عمدتاً به وسیلهی گروههای مذهبی صورت دو ایالت سرحد و پنجاب پاکستان و از جنوب مورد توجه شدید پاکستان است .بهطور کلی میگیرد ،از نظر مقامات پاکستانی اکنون بهعنوان با ایالت بلوچستان پاکستان هممرز است. پاکستان ،بیشتر از آنچه که به منافع بینالمللی امنیت ملی پاکستان ّ یک تهدید بزرگ برای این منطقه ،به هفت ناحیهی قبیلهای تقسیم اهمیت دهد ،به منافع منطقهای خود توجه بهحساب میآید و استراتژیستهای این کشور میشوند که عبارتند از :مهمند ،باجور ،کورام، میکند و در این زمینه ،بیشتر به توسعهی روابط مطرح کردهاند که اگر روزی این گروهها ،به اورکزی ،خیبر ،وزیرستان جنوبی و وزیرستان دوجانبه با همهی کشورهای منطقهای بهویژه بمبهای هستهای پاکستان دسترسی پیدا کنند، شمالی .اگرچه ساکنان این منطقه همگی پشتون چین و کشورهای اسالمی میاندیشد .در دورهی آنوقت چه تهدیدی برای پاکستان و منطقهی هستند ،اما خود به گروههای قومی کوچکتر کوتاه تاریخی 50سالهی پاکستان ،این کشور با آسیای مرکزی و جنوب آسیا بهوجود خواهد آمد. تقسیم میشوند که با نام همان نواحی قبیلهای رقابتها و چالشهایی مانند بحران خاورمیانه، ( )Farouqi, 2001:57 خوانده میشوند .این منطقه بهصورت خودمختار تجاوز شوروی سابق به افغانستان ،فعالیتهای وهابیت) ّ کشور پاکستان از متغیر مذهب (فرقهی اداره میشود و اگرچه در خاک پاکستان قرار نظامی نیروهای متحدشده در افغانستان مواجه بهطور کامل تأثیر میپذیرد .بخشی از اختالفات دارد ،اما دولت مرکزی پاکستان و یا دولتهای شده است. این کشور با همسایگان ،ناشی از رقابت با تداخل ایالتی ،حق مداخله در امور داخلی این منطقه را ()Pakistan, almance, 2001-2002:165 دیرینهی منابع و عالیق فرهنگی است .این منابع ندارند .تا قبل از مداخلهی امریکا در افغانستان، آغاز نبرد با کشورهای دیگر ،بهخصوص هند، منابع «ژئوکالچر» محسوبِ مشاجره ،در شمار منطقهی قبایلی فقط در پرتو اختالفات پاکستان باتوجه به پیشرفتهای تسلیحاتی و تجهیز میشود .رقابتهای دیرینهی قومی /ملیگرایانه و افغانستان بر سر «خط دیورند» مورد توجه قرار دو کشور به سالحهای هستهای و تکنالوژی و تالش برای صدور ارزشهای فرهنگی و میگرفت ،اما پس از حمله امریکا ،طالبان در این پرتاب آنها ،نسبت به جنگهای پیشین ،ابعاد گستراندن نظام ارزشی و حمایت از همکیشان، منطقه مستقر شدند و از این زمان به بعد بود که جغرافیایی گستردهتری خواهد داشت .چنین بخشی از عملکرد این کشور است .درواقع، منطقهی قبایلی به محلی برای مشاجره تبدیل امنیت داخلی کشورهای جنوب شرقی ّ نبردی، گسترش دامنهی نیروهای ایدئولوژیک در تعقیب شد .این مشاجره دارای سه وجه بود :پاکستان را با تهدید مواجه خواهد ساخت .بخشی از نتایج مخالفان تا آنسوی مرز و کنترل ایدئولوژیک و سران منطقهی قبایلی ،پاکستان و امریکا، این نبرد عبارتند از :ورود سیل پناهندگان و منطقه ،بخشی از نتایج رقابتهای سیاسی- پاکستان و افغانستان .مشاجرهی پاکستان گسترش ناامنیهای حاصل از آن ،خطر تشعشات فرهنگی این کشور با همسایگان بهشمار میرود. با سران قبایل ،یک وجه تاکتیکی و یک وجه هستهای ناشی از بهکارگیری این سالحها ،تنش (کریمیپور)1379 استراتژیک داشت :وجه تاکتیکی حول مخالفت ناشی از تقاضای بلوچها برای حمایت از پاکستان گروههای فشار ذینفوذ ظاهری پاکستان با سران قبایل بهدلیل پناهدادن و یا ایجاد زمینهی مناسب برای افزایش تقاضای پس از حادثهی یازدهم سپتامبر ،گروههای به طالبان و القاعده دور میزد .وجه استراتژیک، خودمختاری یا وحدت قومی(.کریمیپور)1379، ذینفوذ پاکستان ،به دو گروه اصلی سیاسی حول تالش پاکستان برای بهرهبرداری از وضع توان هستهای پاکستان تقسیم شدهاند :احزاب بنیادگرا (معتقدان به حاکمیت خود به منطقهی ّ موجود جهت بسط پاکستان تالشهای هستهایاش را ناشی از تهدید بنیادگرایی اسالمی) و گروه نخبگان طرفدار قبایلی بود .در همین حال افغانستان و امریکا، دایمی هند و اقدامی واکنشی قلمداد میکند و غرب .تا قبل از یازدهم سپتامبر ،ارتش پاکستان دولت پاکستان را به دلیل استقرار طالبان و از این نظر آن را کاری صرفاً دفاعی بهحساب برای کنترل این کشور با احزاب بنیادگرای القاعده در خاک این کشور ،مورد نکوهش قرار میآورد ،اما ایران از سه جهت میتواند نگران پاکستان متحد شده بود ،اما پس از حملهی دادند .بنابراین منطقهی قبایلی میتواند بهعنوان مسابقهی تسلیحاتی در شبهقاره و بهویژه پاکستان امریکا به افغانستان ،احزاب بنیادگرا موضع ابزاری در دست پاکستان یا افغانستان جهت باشد :الف :آزمایشها ،تحقیقات و انفجارهای مخالفت با مسئوالن نظامی پاکستان را درپیش تعدیل و تنظیم رفتار یکدیگر مورد استفاده قرار هستهای پاکستان در ایالت بلوچستان ،یعنی در گرفتهاند .از جمله مهمترین مناطقی که در آن قومیت و خودمختاری منطقهی قبایلی ّ گیرد. نزدیکی مرز ایران صورت میگیرد .نگرانی ایران تعداد بنیادگرایان بیش از سایر ایاالت پاکستان یک عامل کلیدی در نقشآفرینی این منطقه به آلودگی استانهای شرقی از این آزمایشها و سرحدی ّ است ،میتوان به بلوچستان و ایالت در مناسبات افغانستان و پاکستان است .هرگاه انفجارها ،برای شهروندان بلوچ و سیستانی قابل شمال غربی اشاره کرد .این دو ایالت ،تعداد افغانستان اراده کند میتواند با بهرهگیری از درک است .ب :استقرار یک حکومت بنیادگرای زیادی از مدرسههای بنیادگرا را در خود جای 16 یا اجتماعی تعریف کنند و یا امیدوار باشند این از کشور هند ،میتواند یکی از دالیل عالقهی ناسیونالیسم پشتون ،ساکنین قبایل را علیه اهداف از طریق امدادهای الهی و تکامل طبیعی پاکستان به یک حکومت «دوست» در افغانستان پاکستان تحریک کند و برعکس پاکستان نیز میسر گردد ،ولی هرگاه از طریق سیاست بین باشد و این انتظار که چنین حکومتی حاضر باشد میتواند با تحریک همین احساسات ،آنها را الملل در پی این اهداف باشند ناگزیر خواهند بود در واقع بیطرفی خود در جنگی احتمالی میان علیه دولت کابل تحریک کند .در حال حاضر که برای کسب و حفظ قدرت دست به تالشهای هند و پاکستان را نقض کرده و اجازهی استفاده بهدلیل استقرار طالبان در این منطقه که اغلب بارزی بزنند .الزمههای اصلی حضور در عرصهی از قلمرو خود را به عنوان یک «عمق استراتژیک» از قومیت پشتون هستند و نیز بهدلیل حمایت جهانی تالش برای کسب و حفظ قدرت است. به ارتش پاکستان بدهد. پاکستان از طالبان ،منطقهی قبایلی بهسود در غیر آن ممکن است دولتها در یک کمای گذشته از آن ،تالش برای داشتن عمق پاکستان عمل میکند ،اما هرگاه پاکستان قصد سیاسی فرو رفته و از سوی دیگر ماهیت سیاسی استراتژیک در افغانستان ،با در نظرداشت حاکمیت ّ داشته باشد علیه طالبان عمل کند و یا و اجتماعی این کشورها مورد استحاله قرار گیرد. چندپارچگی سیاسی گروهها و احزاب مختلف در خود را بر این مناطق گسترش دهد ،ساکنین پاکستان به عنوان یک واحد سیاسی و درگیر در این کشور و از جمله تنشها در بلوچستان و نفوذ قبایل به سمت افغانستان و علیه پاکستان حصار جغرافیای که از دو محور هند و افغانستان رو به افزایش گروههای تندرو در افغانستان ،به وارد عمل میشوند .هرگونه تغییر و تحوالت تحت فشار فزایندهی سیاسی و ارضی قرار دارد، نظر میرسد حداقل اولویتی حسابنشده برای جداییطلبی پشتونها بر کشورهای دیگر نیز، همیشه درصدد بوده است تا بتواند از راه اعمال حکومت پاکستان باشد. تأثیرگذار خواهد بود. نفوذ در افغانستان که دارای ساختار شدیدا یکی از عناصر ثابت رفتار استراتژیک پاکستان، پاکستان و تدوین عمق استراتیژی در شکنندهی اجتماعی است ،راهی برای سد نفوذ اعتقاد به ضرورت عمق استراتژیک در افغانستان افغانستان هندوستان در جغرافیای افغانستان و بهدنبال بوده است .بسیاری از پژوهشگران ،حکومت عمق استراتژیک در ادبیات نظامی به طور عموم آن تا محدودههای آسیای میانه بیابد ،روی این ضیاءالحق را آغازگر یافتن عمق استراتژیک به فاصله بین خط مقدم نبرد یا نواحی جنگی اساس همیشه در صدد تعریف عمق استراتیژی میدانند .در این زمان پاکستان ،ایاالت متحده و مناطق اصلی غیرنظامی ،مثل شهرها ،مناطق در این کشور بوده است. و عربستان سعودی از مجاهدین افغان در برابر متراکم از جمعیتهای غیرنظامی ،مناطق صنعتی تالش پاکستان برای توسعهی قدرت در اتحاد شوروی حمایت میکردند .مث ً ال اولیور روا و غیره گفته میشود .بنابراین ،معموال فرماندهان افغانستان ( )۲۰۰۴عمق استراتژیک را به عنوان «چشمانداز نظامی آسیبپذیری این فاصله استراتژیک را در پس از کسب استقالل ،رهبران نظامی پاکستان استراتژیکی» توصیف میکند که «در زمان اشغال مقابل حمالت دشمن ارزیابی کرده و براساس که دست پروردهی ارتش هند بریتانیایی بودند، افغانستان توسط اتحاد شوروی ،طراحی گردید آن برنامههای دفاعی و عملیاتی خود را طراحی تصمیم گرفتند که سیاست بریتانیای کبیر را در و هدف آن تحمیل نفوذ منطقهای پاکستان به میکنند( .ابتهاج.)1395 قبال افغانستان ادامه بدهند .موقعیت جغرافیایی واسطهی کنترل افغانستان از طریق یک جنبش از نظر نظامی ،عمق استراتژیک منطقهای است و کشورهای همسایه این کار را برای پاکستان بنیادگرایی عمدتاً پشتون بود. که محل مناسبی برای عقبنشینی یک ارتش دشوار ساختند .کابل تجزیهی شبهقاره را فرصتی دیتریش ریتز ،یکی از محققان برجستهی اروپایی و انسجام دوبارهی آن باشد و در عین حال در برای رها ساختن خود از قید تعهدات پیشین در اسالم در جنوب آسیا ،با نگاه تقریباً متفاوتتری، روی بیشتر نیروی دشمن نباشد تهدید پیش َ برابر بریتانیا و طرح ادعای اراضی روی مناطق تاریخ این مفهوم را به زمان از دست رفتن و این عقبنشینی از نظر زمانی بتواند فرصت عمدتاً پشتوننشین والیت سرحدی شمالغربی، پاکستان شرقی در سال ۱۹۷۱میالدی نسبت کافی جهت انسجام و پالنگذاری نظامی برای مناطق قبایلی و حتا بخشهایی از بلوچستان دید. میدهد .البته او استدالل میورزد که «جنرال ارتش فراهم کند .نمونهی تاریخی این نوع افغانستان تنها دولت مخالف عضویت پاکستان در ضیاءالحق باور داشت که بهترین عمق استراتژیک عقبنشینی به یک عمق استراتژیک را میتوان سازمان مللمتحد بود .هرچند افغانستان بعدا ً از برای مقابله به هندوستان ،ساختن دیواری از در جنگ جهانی دوم در سالهای 1941-42 مخالفت دست کشید ،اما از آن پس در روابط کشورهای اسالمی بین دریای عرب و سلسله دید؛ زمانی که قوای شوروی سابق در نتیجهی دو کشور تیرگی به وجود آمد .افغانستان روی کوههای اورال است .ماروین ویباوم نیز عقیده حملهی آلمانها ،از پولند (لهستان) به اطراف این نکته پافشاری داشت که معاهداتش را با دارد که عالقهی پاکستان به عمق استراتژیک مسکو عقبنشینی کرد و فرصت آن را یافت که هندبریتانیایی ،از جمله معاهدهی خط دیورند در جریان جنگ افغانستان شکل گرفت که در پایگاههای خود را در شرق کوههای آرال استقرار که مرز رسمی میان دو دولت را تعین کرده بود، آن زمان «ضیاء احساس میکرد که پاکستان با دهد. با تشکیل دولت جدیدی بهنام پاکستان از اعتبار قرار گرفتن در خط اول نبرد ،حق داشت رژیم با توجه به نظریات و تحلیلهای کامال متفاوت و ساقط است .در همین سال ،نکتهی آزاردهندهی مورد نظر در کابل برایش محفوظ است در مقابل، بعضا متضادی که از «عمق استراتژیک پاکستان دیگر برای رهبری نظامی و ملکی پاکستان رسولبخش رییس ،یکی از دانشمندان صاحبنام در افغانستان» ارائه شده ،به نظر نمیرسد که تقاضای افغانستان برای ایجاد دولت مستقل علوم سیاسی در دانشگاه معتبر علوم مدیریتی سیاستمداران پاکستانی بر روی یک تعریف واحد پشتون در مناطق پشتوننشین تحت حاکمیت الهور و نویسندهی مجالت نظامی چون هالل، از «عمق استراتژیک» توافق داشته باشند .برخی دولت پاکستان بود( .فییر)2017 اظهار میدارد که این سیاست تا پس از خروج جنرالهای پاکستانی ظاهرا تعریف نظامی فوق جنرال ایوب خان نخستین حاکم نظامی نیروهای شوروی از افغانستان در سال ۱۹۸۸ را از این امر دارند و گویا معتقدند که قلمرو پاکستان ،توصیفی از رفتار هندوستان به دست میالدی تطبیق نشد .از آن پس پاکستان تصمیم افغانستان میتواند یک عمق استراتژیک برای میدهد که با آن میتوان ذهنیت نخبگان گرفت که «سیاست عمق استراتژیک را پیگیری ارتش پاکستان در حملهی هند به این کشور پاکستانی را نسبت به افغانستان پس از سال کند؛ به این معنا که اسالمآباد نفوذ دولتهای باشد. ۱۹۴۷میالدی درک کرد .بنابر گفتهی ایوب غیردوست را از طریق به دستآوردن درجهای آنها نگرانند که چون از نظر جغرافیایی پاکستان خان« ،اقدامات افغانستان و اعتقاد به موفقیت از نفوذ در این کشورها مهار کند( .فییر)2017 یک کشور باریک است ،تاکتیک ارتش هند این آن ،متاثر از تبلیغات پیهم هندوستان بود که سیاست بین الملل ،مانند سایر عرصههای خواهد بود که با یک حملهی سریع و ضربتی، گویا پاکستان نمیتواند به عنوان یک دولت سیاسی ،مبارزهای است برای کسب و حفظ پاکستان را از میان به دو قسمت تقسیم کند .به مستقل دوام بیاورد .حاکمان افغان هم به این قدرت .اهداف غایی سیاست بین الملل هرچه نظر این دسته از نظامیان پاکستان در آن صورت نظر به عنوان یک واقعیت انکارناپذیر دیده و باشد ،همیشه قدرت ،هدف عاجل محسوب ارتش پاکستان میتواند به داخل افغانستان به زعم خود قبل از اینکه پاکستان فرو بپاشد، میگردد( .موگنتا )1380دولتها ممکن است در عقبنشینی کند و در آنجا ضد حملهی خود ادعای اراضی خویش را مطرح ساختند ...به این مسیر نیل به رفاه و آزادی و امنیت ،اهدافشان را برای عقبراندن نیروی هند را برنامهریزی کند. ترتیب ،ایده ی دولت مصنوعی پشتونستان در بر اساس آرمانهای مذهبی ،فلسفی ،اقتصادی و همین موضوع در کنار ترس تاریخی پاکستان 17 و فرمانبر در کابل ایجاد کند .پاکستان از روابط که دو کشور هند و افغانستان در دامنزدن به درون مرزهای پاکستان به مثابهی یک مسأله خود با گروههای همانند طالبان افغانستان، این شورش نقش داشتهاند .رییسجمهور سابق از سوی حاکمان افغان مطرح شد ...هندوستان شبکهی حقانی ،لشکر طیبه ،جیش و محمد، پاکستان ،پرویز مشرف ،بارها دررابطه با توطئهی هم با حمایت از ادعای مذکور ،به این گمان گروه مال نظیر ،حرکت المجاهدین صرف به خاطر همدستی برخی از کشورهای همسایهی پاکستان بوده است که در صورت جنگ بر سر کشمیر، جلوگیری از نفوذ هند در افغانستان و کاهش در تامین منابع مالی و اسلحه برای شورشیان افغانستان جبههی دوم نبرد علیه پاکستان را در نفوذ هند در کشمیر استفاده میکند .بنابراین، بلوچ صحبت کرده بود .اگرچه پاکستان قادر به والیت سرحدی شمالغربی باز کند .همچنان یکی از عوامل مهم حمایت پاکستان از گروه فراهمآوردن شواهد قابلمالحظهای از دخالت آنها استدالل میکردند که اگر هندوستان تفاهم طالبان نگرانی از نفوذ هند در افغانستان است. هند نبوده است ،هند نیز همواره این اتهام را رد مشترک بر سر موضوع پشتونستان با افغانستان عامل دیگر مشکالت و اختالفات مرزی با کرده است( .ابتهاج)1395 داشته باشد ،پاکستان از قبایل پشتون در نبرد افغانستان است .افغانستان برای سالهای بااینحال ،از دیدگاه پاکستان ،احتمال دخالت با هندوستان استفاده کرده نمیتواند .هندیها متمادی ادعای یک سوم خاک پاکستان را هند را هرگز نمیتوان بهطور کامل نادیده گرفت فکر میکردند که با این شیوه ما را کوچکتر داشته است .از زمان ظاهرشاه تا دورهی و این استدالل که عالقهی هند به افغانستان ساخته و با حرکت انبری از دو سو ضربه میزنند کنونی این داعیه همچنان وجود دارد .تنها در بهطور کامل بشردوستانه بوده است ،در اینجا و تحقیرمان میکنند»( .فییر)2017 زمان مجاهدین و گروه طالبان مسأله مسکوت کارآمد نیست .مشارکت فعال هند در افغانستان، این طرز فکر در میان نویسندگان نظامی مانده بود .داعیهی پشتونستان افغانستان برای مخصوصاً در مناطق نزدیک به مرز پاکستان، پاکستان غالب است و مشکالت حل ناشدنی پاکستان تهدید جدی برای موجودیت این کشور قطعاً برای پاکستان حساسیتبرانگیز بوده است. پاکستان با افغانستان را هم با رقابت امنیتی این به حساب میآید .زیرا ،این داعیه بخش از خاک این ادعا بر شواهد تاریخی بنا شده است .چرا که کشور با هندوستان ربط میدهند .این در حالی و سرزمین این کشور را جدا میسازد .به همین پاکستان در گذشته نیز تجزیه شده بود و آن هم است که هندوستان هرگز به صورت رسمی از خاطر ،پاکستان با حمایت از گروههای مخالف با کمک و مداخلهی هند اتفاق افتاده بود. موقف افغانستان در مورد وضعیت حقوقی خط مسلح دولت در صدد آن است تا حکومت کابل را تحلیلگران استدالل میکنند که حتا اگر هند دیورند حمایت نکرده است .با این حال ،ارتش ضعیف نگه دارد تا نتواند از موضع قدرت داعیهی در برافروختن شورشها در بلوچستان درگیر پاکستان با تصور اینکه تفاهم میان افغانستان پشتونستان را مطرح نماید .بنابراین ،مسألهی باشد ،دلیل آن دخالت پاکستان در کشمیر با و هندوستان بر سر قضیهی دیورند وجود دارد، خط دیورند و داعیهی پشتونستان از عامل دیگر اهداف مشابه است و هند تنها با راهاندازی بازی دیدگاه بلندمدت خود را نسبت به افغانستان برای حمایت پاکستان از گروه طالبان میباشد. استخباراتی با اسالمآباد ،مقابلهبهمثل میکند .با ساخته و بر اساس آن رفتار میکند( .فییر)2017 مسألهی کشمیر و شبهمدرن بودن نخبگان و شبه این وجود ،یک مشکل بزرگ در بخشی از قلمرو بخشی بزرگی از نگرانیهای پاکستان که سبب بنیادگرایی تودهی مردم پاکستان نیز سبب شده پاکستان وجود دارد که نزدیک به افغانستان دخالت و دستاندازی در افغانستان میگردد به است که نخبگان و تودهی مردم پاکستان گرایش است .از این رو ،نه تنها پاکستان نیاز به انجام رویدادهای سیاسی قبل از تجزیهی هندوستان به حمایت از گروههای بنیادگرا و افراطی داشته تالشهای داخلی بهمنظور توسعهی بلوچستان برمیگردد. باشد. دارد که تاثیری جدی بر شورشها خواهد تمایل داوود خان در بهکارگیری ادبیات جدایی بنابراین ،اطمینان خاطر پاکستان از دوری گذاشت ،همچنین نیاز دارد تا با همسایگانش بلوچستان خشم پاکستان را بر انگیخت ،چون افغانستان از هند و حل شدن مسألهی کشمیر برای پایاندادن به حمایتهای پنهانی خود از این کشور در آن زمان با موجی از شورش بلوچها میان هند و پاکستان میتواند از حمایت پاکستان شورشیان بلوچ گفتوگو کند. مواجه بود .پاکستانیها از ابزار مرگبار ،از جمله از گروه طالبان بکاهد .تا زمانی که این مشکالت این نگرانیها همچنان بر ارزیابی حوادث چرخبالهای تفنگدار کبرا که از ایاالت متحده وجود دارد بعید به نظر میرسد که پاکستان افغانستان در پاکستان تاثیر میگذارند و بنابراین بهدست آورده بودند ،برای سرکوب اعتراضات سیاست خود را در قبال افغانستان تغییر دهد و دولت افغانستان نیاز دارد تا به پاکستان تضمین استفاده کردند .حکومت داوود خان بین سالهای افغانستان به ثبات و صلح دست یابد. بدهد چنین طرحی هرگز علیه پاکستان استفاده ۱۹۷۳-۱۹۷۵میالدی ،به شورشیان بلوچ پناهگاه، دولت پاکستان بهخاطر تخلیهی چارجهای نخواهد شد .با وجود آنکه در پاکستان حمایت صالح و مهمات فراهم ساخت و در سازمانها و امنیتی این کشور نیاز به غیریستیزی مفرط بسیار اندکی از تشکیل یک پشتونستان مستقل نشستهای چند جانبه موضوع سرکوبهای دارد ،حمایت این کشور از طالبان ضمن اینکه وجود دارد ،در افغانستان هنوز این اندیشه وجود خشونتبار پاکستان را مطرح ساخت .در نوامبر میتواند بهگونهای نظری مساعدی جمعیت دارد که این کار آیندهای روشن به همراه دارد. ۱۹۷۴میالدی ،داوود طی نامهی رسمی به دبیر قابل توجه اسالمگرای این کشور را جلب نماید، از این رو ،جانب افغانی باید برای اعتمادسازی کل سازمان مللمتحد از نحوهی برخورد پاکستان موضوع دور نگهداشتن افغانستان از هند را نیز در پاکستان تالش کند و اطمینان بدهد که با بلوچها و پشتونها انتقاد کرد و آن را مصداق با این سیاست پی میگیرد .ایجاد درگیری در پشتونستان موضوعی مربوط به گذشته بوده نقض منشور سازمان ملل و اعالمیه جهانی حقوق دو محور کشمیر-افغانستان برای دولت هند است و خواهد بود. بشر دانست .داوود بهطور آشکاری به دنبال جلب هزینههای فراوانی را تحمیل میکند ،درحالیکه چکیدهی گفتار کمکهای شوروی و هندوستان برای اعمال برای دولت پاکستان بخش عمدهی این هزینه بر چند مسأله در حمایت پاکستان از گروه طالبان فشار روی پاکستان بهخاطر مسألهی پشتونستان دوش تودههای بینادگرا گذاشته شده است. اهمیت اساسی دارد .نگرانی از نفوذ هند در برآمد( .حقانی)2005 جدای از اینکه پاکستان در این دو محور به افغانستان .از آغاز شکلگیری پاکستان ،هند و پاکستان از همان آغاز شکلگیری با شورش رویکرد نبرد نیابتی متوسل شده است ،ولی اقال پاکستان همواره نگاه بدبینانه نسبت به همدیگر بلوچها مواجه بوده است .این جنبش درطول در محور هند این سربازان هندی اند که در داشتهاند .اختالف این دو کشور بر سر مسألهی دههها تکامل یافته و در اساس از مقاومتهای برابر جنگجویان رایگان سیاست پاکستان جان کشمیر روابط دو کشور را وخیمتر نموده است و اولیه در برابر ادغام با پاکستان در سالهای میدهند ،درحالیکه ارتش پاکستان به خاطر وفور تأثیر آن را بر روی امنیت منطقه نیز شاهدیم. ۱۹۴۷تا ۱۹۴۸برخاسته است که پس از آن موجودیت جهادگران راه خدا ،کمترین هزینهای پاکستان بر این باور است که نفوذ هند در با شورشهای پراکنده علیه دولت دنبال شد. جانی را پرداخت مینماید .در افغانستان وضعیت افغانستان میتواند باعث محاصرهی پاکستان بزرگترین قیام بلوچها در سالهای ۱۹۷۳تا خیلی متفاوتتر از کشمیر نیست .اینجا افغانانی از سوی این کشور گردد .همچنین ،پاکستان ۱۹۷۷اتفاق افتاد و در آن زمان ،حدود ۸۰۰۰۰ که تمایالت مذهبی و دینی دارند بهگونهی افغانستان را حیات خلوت خود در برابر هند نیروی ارتش پاکستان در آن والیت مستقر مجانی برای پیشربرد سیاستهای پاکستان در میداند .به همین خاطر ،به دنبال آن است تا از شده بودند .در حالحاضر ،پنجمین شورش در قبال افغانستان جانفشانی دارند. گروه طالبان حمایت نموده و یک حکومت دوست بلوچستان در جریان است و پاکستان ادعا میکند