Professional Documents
Culture Documents
Final Histology
Final Histology
Final Histology
تایپ: نویسندگان:
پردیس دلفان شهیده رستمی
علی عادلی
@IAUTMEDIO
بافت شناسی Histology
بافت شناسی :علم مطالعهی سلولها ،ماتریکس خارج سلولی (Extracellular matrix) ECM
و چگونگی قرارگیری آنها برای تشکیل بافت و نیز مطالعهی بافتهای بدن و نحوه
قرارگیری آنها برای تشکیل ارگانها در کنار یکدیگر است.
سلولهای مختلف بدن هرکدام خودشان ECMاطراف خود را ایجاد میکنند .ما در بین
ECMها و سلولها تعامل دوطرفه داریم.
وظایف :ECM
.1پشتیبانی از سلولها
.2داربست برای سلولها
.3دخالت مستقیم در بیان ژنهای سلول از طریق ایجاد سیگنال در گیرندههای سلول
.1ماکروآناتومیGross :
@IAUTMEDIO
بافت :تعدادی سلول به همراه ECMکه در کنار هم قرار گرفته و یک عملکرد اختصاصی را به
عهده دارند.
( Cellسلولها)
آب و ... بافت
)Extracellular Matrix( ECM
ماکرومولکولها مثل گلیکوپروتئین
حمایت از سلولها
انتقال مواد تغذیهای به سلولها وظایف :ECM
دور کردن محصوالت ترشحی از سلولها
دور کردن مواد زائد
نکته:
نکته :همه اندامهای بدن ،از چهار نوع بافت اصلی تشکیل شدهاند.
@IAUTMEDIO
نکات حائز اهمیت در مطالعات بافتی:
جهت مطالعهی بافت ،تهیه نمونههای مناسب و نگهداری طوالنی مدت آنها ،میبایست
ساختار طبیعی بافت حفظ گردد .بدین منظور از محلول های (Fixative) Fixationمثل:
انواع فرمالین ،انواع گلوتارآلدئید و ...استفاده میگردد.
بدون Fixativeها ،بافت به وسیلهی آنزیمهای تجزیه کنندهی سلولهایش ،دچار فساد و
تجزیه خواهد گردید.
برای مطالعهی ساختمان ارگان ،تکههای کوچک ( 1تا 2میلی متری) از آن مورد نیاز است.
@IAUTMEDIO
:Biopsyنمونه برداری از موجود زنده
فرمالین عموما جهت مطالعات بافتی با میکروسکوپ نوری و گلوتارآلدئید در مطالعه با
میکروسکوپ الکترونی مورد استفاده قرار میگیرند.
Glutaraldehyde - Formaldehyde
مثال برای بافت عصبی مغز که بافتی نرم است از فرمالین %2به مدت 12الی 48ساعت
استفاده میگردد.
آبگیری :Dehydration
قبل از قالب گیری ،بافت فیکس شده باید در تست آبگیری قرار بگیرد .در این قسمت آب
بافتی خارج و با مادهای که قابلیت سفت نمودن بافت را دارا است ،جایگزین میگردد.
@IAUTMEDIO
نکته :اگر نمونه حاوی آب باشد و برش در نمونه ایجاد گردد ،سلولها دچار جمعشدگی
شده و قابلیت مطالعاتی نخواهند داشت.
پس از آبگیری ،بافت در درجات صعودی الکل قرار گرفته (از درصدهای پایین الی %100
الکل) تا جایگزینی کامل آب با الکل اتفاق بیفتد.
در این مرحله ،پارافین وارد بافت میگردد تا قابلیت برش خوردن بدون آسیب به سلولها
(چروکیدگی) در نمونه ایجاد گردد.
پارافین ) :(Paraffinمادهای جامد (در دمای اتاق) که با رسیدن به دمای 50تا 60درجه به
حالت مذاب تبدیل میگردد.
جهت قرارگیری پارافین در نمونه بافتی ،نیاز به مادهای به عنوان واسطه برای خروج الکل از
بافت و جایگزینی پارافین میباشد .مادهی واسطه عموما زایلن (گزیلول )xyleneمحلول
است.
در مرحله شفاف سازی ،به منظور استفاده از زایلن ،بافت به مدت دو ساعت در ظرف حاوی
زایلن قرار گرفته سپس این مرحله یک بار دیگر به همان مدت دو ساعت تکرار میشود.
(جهت خروج الکل به طور کامل از بافت)
زایلن قابلیت انحالل چربیها را دارد بنابراین سلولهای چربی موجود در بافت نمونه ،پس
از مرحله شفاف سازی به صورت سلولهای توخالی در میآیند( .یکی از مشکالت مراحل
آماده سازی نمونه)
در این مرحله ،بافت درون پارافین مذاب به منظور جایگزینی پارافین با زایلن ،قرارداده
خواهدشد.
نکته :زایلن با وجود توانایی از از بین بردن چربیها ،غشای سلولها را به طور کامل از بین
نمیبرد( .به طور مثال کلسترول را حل میکند).
@IAUTMEDIO
قالب گیری :Embedding
قرار گیری نمونه درون پارافین مایع و خشک شدن پارافین ،سپس آماده سازی قالب جهت
برش.
:tissue processorدستگاهی که کلیهی مراحل آماده سازی نمونه را تا پیش از مرحله قالب
گیری به صورت خودکار (با برنامه) انجام میدهد.
نکته :نحوهی قرارگیری بافت در درون قالب بسیار حائز اهمیت است زیرا در تصویربرداریها
از یک نمونهی سه بعدی ،تصویری دو بعدی تهیه شده و مورد مطالعه قرار خواهد گرفت
بنابراین قرارگیری بافت در قالب ،با توجه به مقطع بافتی موردنظر ،بسیار مهم است.
جهت مطالعهی نمونه ،میبایست برشهایی از بافت که قابلیت عبور نور را دارند ،تهیه
گردند .به این منظور ،قالب به وسیله دستگاهی به نام میکروتوم ) (Microtomeبرش داده
میشود.
هر یک بار چرخش دستهی میکروتوم ،یک برش از بافت با اندازهی 10-5میکرون ایجاد می
کند .سپس این برش درون حمام آب گرم (دمای 45تا 55درجه) قرار داده شده تا حالت
چروکیدگی آن برطرف گردد سپس روی الم قرار داده شود.
@IAUTMEDIO
کرایوستات ( cryostatیا :)frozen sectionروش دیگری از Sectioningکه نمونههای دارای
آب زیاد و یا نمونههایی با آنتی ژنهای سطحی (به طور کلی نمونههای حساس به برش)
با روش کرایوستات برش داده میشوند.
در روش کرایوستات نمونههای بافتی با نیتروژن مایع (دمای -196سانتی گراد) فریز شده
سپس با میکروتوم دستگاه مخصوص برش داده میشوند.
نکته :روش کرایوستات برای چک و بررسی سلولهای سرطانی در حین جراحیها استفاده
میگردد .در این روش ،نمونهی بافتی بعد از مدت کوتاهی از بین میرود و قابلیت نگهداری
طوالنی مدت نخواهدداشت.
قبل از مرحله ،stainingنمونه مورد نظر فاقد رنگ ) (dyeاست و جهت وضوح و تفکیک
بهتر ،نیازمند رنگ آمیزی با تکنیکهای خاص بر اساس خاصیت اسیدی ( )acidophilicیا
بازی ( )basophilicارگانلهای داخل سلولی میباشد.
مواد دارای خاصیت بازی ،اسیدوفیل و مواد دارای خاصیت اسیدی ،بازوفیل هستند.
نواحی اسیدی داخل سلول مانند هسته (حاوی RNAو )DNAو گلیکوزآمینوگلیکانها با
رنگهای بازی قابل رنگ آمیزی هستند.
@IAUTMEDIO
یکی از مهم ترین رنگ های ترکیبی (Hematoxylin & Eosin) H & Eمیباشد.
( PAS reactionواکنش پریودیک اسید-شیف) :از حلقههای هگزوز پلی ساکاریدها و دیگر
ساختارهای غنی از کربوهیدرات بافت استفاده کرده و این ماکرومولکولها را به رنگ بنفش
یا قرمز رنگ آمیزی میکنند.
در این نوع رنگ آمیزی ،آنتی بادی (پادتنهای پروتئینی) جهت رنگ آمیزی خارج از بدن
تولید شده و مورد استفاده قرار میگیرند.
:Direct .1آنتی بادی نشاندار شده ( )labeled antibodyمستقیما به نمونه تزریق شده
[فلورسنت ( )flurescentو پراکسیداز ( ])peroxidaseنشانگرهای آنتی بادی هستند.
:Indirect .2اغلب از دو آنتی بادی متفاوت استفاده میگردد .آنتی بادی اولیه نشاندار
نشده ( )unlabeled primary antibodyکه مکمل آنتیژن مورد نظر طراحی شده و به
پروتئین (آنتی ژن اختصاصی) موجود در مقطع بافتی متصل میشود .آنتی بادی
ثانویه نشان دار ) (labeled secondary antibodyبه صورت اختصاصی به آنتی بادی
های اولیه متصل شده و بطور غیر مستقیم پروتئین مورد نظر در الم را نشاندار می
کند.
آنتی بادی های مورد استفاده در رنگ آمیزی ایمنی (از جنس گلیکوپروتئین) ،در بدن
جانداران دیگر ساخته شده ،سپس استخراج میگردند و مورد استفاده قرار میگیرند.
IF=ImmunoFlurescence
IHC=ImmunoHistoChemistry
@IAUTMEDIO
مونتاژ کردن :Mountaining
قرارگیری الم حاوی برش نمونه در فضای باز منجر به آسیب نمونه میگردد .بنابراین المل
(قطعه کوچک شیشهای مشابه الم) روی الم قرار داده شده به طوری که هیچگونه حباب
هوا و ناخالصی زیر المل قرار نگیرد (به این منظور المل باید کامال تمیز و با زاویه 35الی 45
درجه روی الم قرار بگیرد).
:Artifactsاتفاقاتی حین آماده سازی نمونه ممکن است رخ دهد که برش نمونه را از حالت
استاندارد خارج کند مانند پاره شدن ،چروک شدن ،بدرنگ شدن و آلوده شدن نمونه که به
این موارد Artifactsگفته میشود.
کشت سلولی مشاهده مستقیم رفتار سلولی را با میکروسکوپ فاز کنتراست (Phase-
) contrastامکانپذیر میکند.
سلولها معموال طول عمر کمی دارند ← البته تغییراتی خاص میتواند طول عمر آنها را
بیشتر کند.
)2محیط باید کامال شبیه بدن باشد ← O2 , CO2و 37درجه سانتیگراد داشته باشیم.
@IAUTMEDIO
انواع میکروسکوپ:
نوری
الکترونی
میکروسکوپ نوری
مزیت میکروسکوپ نوری نسبت به میکروسکوپ الکترونی در ایجاد تصاویر رنگی است.
قدرت تفکیک عامل بسیار مهمی در مطالعات تصاویر میکروسکوپ نوری میباشد.
@IAUTMEDIO
زمینه روشن :براساس عبور نور مرئی از نمونه ،تصویر نمونه را نشان میدهد .این
میکروسکوپ شامل سه نوع عدسی است:
بزرگنمایی نهایی تصویر میکروسکوپ نوری ،حاصل ضرب بزرگنمایی عدسی چشمی و
شیئی میباشد( .بزرگنمایی نهایی 100 ،40و 400است).
فلورسانس :در این روش ،نمونه تحتتاثیر تابش قرار گرفته و نوری با طول موج بلندتر را
بازتاب میکند[ .پدیده فلورسانس)] (fluorescence
در این نوع میکروسکوپ از نور فرابنفش UVاستفاده میشود؛ تصویر به صورت درخشان در
زمینهای تاریک ایجاد میشود.در مطالعه ایمونوهیستولوژی و در رنگآمیزی آنتیبادی
کاربرد دارد.
رنگهای مورد استفاده در آماده سازی نمونه برای مشاهده با میکروسکوپ فلورسنت:
به طور اختصاصی به DNAوصل شده بنابراین برای رنگ آمیزی هسته کاربرد دارند( .به
رنگ آبی)
رنگ Hoechstبه نسبت رنگ DAPIکمتر سمی می باشد بدین ترتیب سلول های رنگ
آمیزی شده با این روش ( )hoechstدارای توانایی بیشتری در زنده ماندن می باشند.
@IAUTMEDIO
فاز کنتراست ( :)phase-contrastبر اساس ضریب شکست و سرعت نور در عبور از نمونه
تصویر را نشان میدهد .به عبارتی بر اساس تغییر فاز ← بعضی را روشنتر و بعضی را
تیرهتر نشان میدهد .برای نمونههای شفاف ،رنگنشده و زنده بسیار کاربردی است زیرا به
مرحلهی fixکردن نمونه در این نوع میکروسکوپ احتیاجی نیست میتوان از آن در
آزمایشگاه کشت بافت استفاده کرد.
میکروسکوپ الکترونی
اساس کار میکروسکوپ الکترونی ،واکنش بین اجزای بافت و پرتوی الکترونی است( .تصویر
نمونه با استفاده از پرتوهای الکترونی قابل رویت است).
طول موج پرتوهای الکترونی بسیار کوتاهتر از طول موج نور مرئی است که این امر باعث
افزایش قدرت تفکیک تا 1000برابر میشود.
Electron microscope
@IAUTMEDIO
:SEMنمونه را در انتهای میکروسکوپ قرار میگیرد و روی سطح آن از فلزات سنگینی مثل
طال پوشیده شده است تا پرتوهای الکترونی را بازتاب کنند و تصویر سهبعدی بر اساس
بازتاب الکترونها ایجاد شود.
_قدرت تفکیک این میکروسکوپ حدودا 0/1نانومتر است 400( .هزار برابر)
++تفاوت اصلی TEMو SEMدر این است که در SEMالکترونها به سطح نمونه برخورد
کرده و رفلکس صورت میگیرد ،اما در TEMپرتوهای الکترونی از نمونه عبور میکند.
@IAUTMEDIO
فصل دوم :سیتوپالسم ()Cytoplasm
Cell
فرایندی که در آن سلولها برای به عهده گرفتن مسئولیت خاص ،با بیان ژنهای متفاوت
دچار تغییرات ساختاری و عملکردی میشوند.
@IAUTMEDIO
غشا به عنوان سد انتخابی ،انتقال مواد و مولکولهای خاص را هنگام ورود و خروج از سلول
تنظیم و تسهیل مینماید .نقش مهم غشا ،ثابت نگه داشتن محتوای یونی سیتوپالسم نسبت
به مایع خارج سلولی است.
غشا با عملکرد اختصاصی ،شناسایی و پیامرسانی ،نقشی کلیدی در فعل و انفعاالت سلول با
محیط اطراف دارد.
غشای سلول ،دو الیه ( )bilayerمیباشد که از پروتئین ،لیپید و کربوهیدرات تشکیل شده
است.
+گیرنده ()Receptor
+کانال ()Channel
به یک سطح (داخلی یا خارجی) در غشا متصل شدهاند[ .ممکن است به ( lipidلیپوپروتئین)
و یا به قند (گلیکوپروتئین) متصل باشد].
_مدل موزاییک سیال :پروتئینها در غشا قابلیت حرکت دارند)Fluid mosaic model( .
@IAUTMEDIO
اثبات تجربی سیالیت پروتئینهای غشا:
دو سلول در محیط کشت بافت رشد کرده و پروتئینهای عرض غشایی یکی از این سلولها
با فلورسانت غشایی نشاندار گردیده است .سپس سلولها در محیط کشت با هم الحاق
(ترکیب) شده و یک سلول هیبرید ایجاد میکنند .چند دقیقه بعد از الحاق ،پروتئینهای
نشاندار شده به کل سطح سلولهای هیبریدی گسترش مییابند ⟸ .تایید مدل موزاییک
سیال
_می توان غشا را با تکنیکهایی مثل Cryofractureاز وسط شکست ،که غشا دارای دو سطح
خارجی ( )E surfaceو داخلی ( )P surfaceخواهدبود.
@IAUTMEDIO
_( Lipid raftگستره لیپیدی) :بخشهایی از غشا که به دلیل تراکم باالی کلسترول ،سیالیت
غشا کاهش یافته و پروتئینها در این ناحیه دارای تحرک کمی هستند.
انتشار ساده :مولکولهای کوچک غیرقطبی به طور مستقیم از دو الیه لیپیدی عبور میکنند.
(لیپوفیل (چربی دوست) و هیدروفوب (آب گریز) هستند).
@IAUTMEDIO
انتشار ،کانالها و پروتئینهای حامل به طور غیرفعال عمل میکنند و مواد را بر اساس شیب
غلظت و تنها با مصرف انرژی حرکتی خود مولکولها ،عبود میدهند.
انتقال فعال :با مصرف ATPیونها و دیگر مواد محلول را از عرض غشا عبور میدهد.
-3پمپ های غشایی :با مصرف انرژی و برخالف شیب غلظت ،مواد را از عرض غشا عبور می
دهند.
اندوسیتوز:
.1فاگوسیتوز :سلول ،ذرات بزرگ یا سلولهایی مثل ویروس و باکتری را با پاهای کاذب گرفته
و سپس میبلعد .مثال :ماکروفاژها ،نوتروفیلها
@IAUTMEDIO
.2پینوسیتوز :در این روش ،تورفتگیهای کوچکتری از غشا سلولی تشکیل میشود که مایع
خارج سلولی و مواد محلول داخل آن را احاطه میکند( .آشامیدن سلولی)
در بسیاری از سلولها ،وزیکولهای پینوسیتوزی به سطح مقابل سلول حرکت میکنند و با
اتصال به غشا ،محتویات خود را به خارج از سلول آزاد میکنند که فرایند ترانسسیتوز نامیده
میشود.
پروتئینهایی (مثل کالترین و اداپتور) در داخل سیتوپالسم و در تماس با سطح داخلی غشا
به تورفتگی غشا به سمت داخل و تشکیل چالههای پوششدار کمک میکنند .سپس تورفتگی
@IAUTMEDIO
به عنوان یک وزیکول پوششدار از غشا جدا و وارد سیتوپالسم میگردد که در داخل حاوی
لیگاندهای متصل به گیرنده است.
بعد از تشکیل وزیکول بعضی از پروتئینها آزاد شده و به بخش زیرین غشای سلول
برمیگردند ،بعضی دیگر در تشکیل اندوزوم (وزیکول حاوی ماده ligandکه وارد سلول شده)
نقش دارند . Early endosome >> .سپس همهی پروتئینها آزاد شده و داخل وزیکول صرفا
لیگاند باقی خواهند ماندLate endosome >> .
RERدر امتداد هسته قرار دارد ،و SERکمی دورتر از هسته قرار دارد.
RERاز کیسههای پهن تشکیل شده اما SERاز مجموعهای از اجزای لولهمانند.
@IAUTMEDIO
حرکت پلیپپتید به داخل :RER
.1دو زیرواحد ریبوزوم روی mRNAقرار میگیرند (در داخل سیتوپالسم و بدون اتصال به
.)RERتوالی اولیه پلیپپتید به وسیله tRNAتشکیل میشود( .توالی نشانهای پلیپپتید
)Signal Peptide
:Signal Recognition Particle (SRP) .2قسمت Signal Peptideرا شناسایی میکند و به
پپتید نشانه متصل میشوند.
.3غشای شبکه اندوپالسمی گیرندهای به نام SRP Receptorدارد که SRPرا شناسایی میکند
( SRPمتصل به پپتید نشانه) SRP>> .به اندوپالسمی متصل میشوند.
.6قسمت پپتید نشانه (بخش اول پپتید) به کمک ( Signal Pepsidaseپروتئین چسبیده به
سطح داخلی غشای شبکه اندوپالسمی در مجاورت گیرندهی ریبوزوم) از پپتید درحال ساخت
جدا میشود.
.7پپتید درحال رشد که آبدوست است ،وارد کیسههای شبکه اندوپالسمی ( )cisternaمیشود.
@IAUTMEDIO
وظایف شبکه اندوپالسمی صاف :SER
دستگاه گلژی مجموعهای پویاست که تغییرات پس ترجمهای پروتئینهای سنتز شده در RER
را کامل کرده ،سپس این پروتئینها را دسته بندی و به سمت مقصد مناسب هدایت میکند.
کیسههای گلژی در موقعیتهای پشت سرهم ،در سطوح مختلف سیس ،میانی و ترانس
حاوی آنزیمهای مختلفی هستند .سطح cisبه شبکه اندوپالسمی و سطح transبه سمت
غشای سلول نزدیکتر است.
@IAUTMEDIO
_میتوکندری :Mitochondria
ارگانل محصور در غشا ،دارای آنزیمهای مورد نیاز برای تنفس هوازی و تولید آدنوزین تری
فسفات( .موتور سلول)
هر میتوکندری دارای دو غشای مجزا و متفاوت است که ماتریکس داخلی و فضای بینغشایی
را به وجود میآورند.
غشای داخلی به سمت داخل چین خورده ( )Cristaeاست و دارای فسفولیپیدهای غیرمعمول
نفوذناپذیر به یونهاست.
_پراکسیزوم :Peroxisome
اندامکهای کروی احاطه شده توسط یک غشای منفرد هستند که نامگذاری آنها به علت
آنزیمهای تولیدکننده و تجزیه کنندهی هیدروژن پراکسید ( )H2O2موجود در آنها میباشد.
_لیزوزوم :Lysosome
مکانهای هضم داخل سلولی ،تخریب و بازیافت اجزای سلولی هستند و حدودا حاوی 40
نوع آنزیم هیدرولیتیک فعال در pHاسیدی (حدود )5است.
غشای احاطه کننده لیزوزومها ،آنزیمهای لیزوزوم را از اجزای سیتوزولی جدا نگه میدارد.
@IAUTMEDIO
_اسکلت سلولی :Cytoskeleton
@IAUTMEDIO
_سنتروزوم :Centrosome
هسته به عنوان مرکز فرماندهی سلول ،حاوی دستورالعمل جهت ساخت آنزیمها و سایر
پروتئینهای سلول و همچنین دارای تجهیزات مولکولی برای همانندسازی ،DNAسنتز و
پردازش همهی انواع RNAمیباشد.
پوشش هستهای :یک سد دو الیه و منفذدار با نفوذپذیری انتخابی است که بین هسته و
اجزای سیتوپالسمی قرار میگیرد و روی آن ،ریبوزومهای متعدد قرار دارد.
شبکه المینای هسته ( :)Nuclear laminaشبکهی بسیار سازمان یافتهای از پروتئینها به نام
المینای هستهای در ارتباط با غشای داخلی هسته ،سبب پایداری پوشش هستهای میشود،
جز اصلی این الیه ردهای از پروتئینهای فیالمنت حد واسط به نام المین است.
@IAUTMEDIO
کروماتینها :کروماتین شامل DNAو همهی پروتئینهای همراه درگیر در سازماندهی و عملکرد
DNAدر حالت عادی (مرحله اینترفاز سلول) میباشد.
بر اساس مرحله زندگی سلول DNA ،سطوح مختلف پیچیدگی را دارد.
نوکلئوزوم :پروتئینهای هیستونی کوچک H3 , H4 , H2A , H2Bکه از هر نوع ،دو عدد (8
پروتئین) در بین رشتهی DNAقرار گرفتهاند ،یک هیستون بزرگتر به نام H1روی DNAی
پیچیده به دور هیستونهای کوچک قرار گرفتهاست که نقش Linkerدارد و در فرایند
پیچیدگی بیشتر DNAباعث اتصال نوکلئوزومهای مجاور به هم میشود( .کمک به پیچیدگی
بیشتر .)DNA
@IAUTMEDIO
فصل چهارم :بافت پوششی ()Epithelial tissue
بدن انسان علی رغم همهی پیچیدگیهایی که دارد تنها از چهار نوع بافت اصلی تشکیل
شده است:
)4عصبی ()Nervous
در هر بافت ،سلولهای مشابه طوری قرار گرفتهاند که عملکرد خاصی را انجام میدهند؛
اغلب بافتها حاوی سلولها و مولکولهای ماتریکس خارج سلولی ( )ECMمیباشند که با
یکدیگر در ارتباط بوده و به اشکال و نسبتهای متفاوتی در تشکیل اعضا مختلف بدن،
شرکت میکنند.
++بافت ماهیچهای از 3نوع سلول مختلف تشکیل شده است :ماهیچه اسکلتی ،قلبی و
صاف
++بافت همبند :مشخصهی آن ،دارا بودن ماتریکس فراوان است .ارتباط دهنده یا
connectiveبافتهای مختلف است .مثال :استخوان ،چربی ،تاندونها ،غضروف و ...
@IAUTMEDIO
با توجه به اینکه سلولهای اپیتلیال همه سطوح داخلی و خارجی بدن را میپوشاند ،هر
مادهای که به بدن وارد یا از آن خارج میشود باید از بافت پوششی عبور کند.
++در بافتهای پوششی خاصی بعضی سلولها جهت انقباض (سلولهای میواپیتلیال)
اختصاصی شده و یا به صورت سلولهای اختصاصی حسی مانند جوانههای چشایی یا
اپیتلیوم بویایی دیده میشوند.
++عموما زیر سلولهای اپیتلیال ،بافت همبند وجود دارد .حد واسط بین بافت پوششی و
بافت همبند ،غشای پایه ( )Basement membraneقرار دارد که سلولهای اپیتلیال روی آن
قرار گرفتهاند.
++مویرگهای خونی و اعصاب در داخل بافت همبند قرار دارند( .اعصاب وارد اپیتلیوم
میشوند اما مویرگهای خونی هیچگاه در اپیتلیوم یافت نمیشوند)
@IAUTMEDIO
)2قطب راسی سلول ([ :)Apical poleدورتر از غشای پایه و بافت همبند است] تبادالت
معموال به عهدهی این قسمت است لذا تخصص یافتهتر است( .مثل ریزپرزهای روده) دو
قطب سلولهای اپیتلیال ساختار و عملکرد متفاوتی با هم دارند.
غشای پایه
غشای پایه گلومرول کلیه در فیلتراسیون مواد نقش دارد( .گلومرول از جنس بافت پوششی)
)1تیغه پایه ( :)Basal laminaمتراکمتر (در میکروسکوپ الکترونی تصویر تراکم الکترونی
بیشتری دارد)
++سلولهای اپیتلیال به طور محکم به یکدیگر و به تیغه پایه متصل شدهاند به ویژه در
بافتهای پوششی که در معرض اصطکاک و یا نیروهای مکانیکی هستند.
@IAUTMEDIO
انواع اتصاالت سلولی در بافت پوششی:
@IAUTMEDIO
پروتئین -Eکادهرین و کمپلکس کاتنین باعث ایجاد اتصاالت میشوند Aj .بالفاصله بعد از
Tjقرار گرفته است( .از راس به سمت قاعدهی سلول)
)4اتصال باز :)Gj(Gap junctionبیشتر از اتصال چسبنده یا انسدادی ارتباط بین سلولها را
فراهم میکنند و به صورت فراوان در بسیاری از بافتهای پوششی دیده میشوند.
پروتئینهای عرض غشایی کونکسین به صورت مجموعه شش عددی به نام کونکسون در
دیواره سلولها قرار میگیرند و منفذ ایجاد میکنند که سبب اتصال Gjمیگردد.
مولکولهای کوچک و یونها از این نوع اتصاالت ،بین سلولها مبادله میشوند.
میکروویلی (ریزپرز):
سلولهای اپی تلیال که برای عمل جذب اختصاصی شدهاند در سطح راسی آنها ،آرایشی از
این برجستگیهای سیتوپالسمی وجود دارد که میکروویلی یا ریزپرز نامیده میشود .روی
میکروویلیها را گلیکوکالیکس میپوشاند.
در هر ریزپرز چند رشته F-actinقرار گرفته که در انتهای رشتهها (به سمت قطب راسی
سلول) پروتئینهای نیمه کروی ( Forminمثل )capقرار گرفتهاند.
@IAUTMEDIO
Villinو Fimbrinپروتئینهایی هستند که F-actinها را با اتصاالت عرضی به هم وصل
میکنند.
در زیر ریزپرز F-actin ،های افقی قرار گرفتهاند که توسط Myosin IIبه صورت عرضی به هم
وصل شدهاند.
در قاعدهی میکروویلی ،میکروفیالمنتهای قشری قرار دارند که اکتین موجود در ساختار
میکروویلی به این فیالمنتها متصل است.
در پایینترین بخش ،در زیر F-actinهای افقی ،فیالمنتهای حدواسط (کراتین) قرار دارند.
@IAUTMEDIO
استرئوسیلیا:
نوع کمیاب زواید رأسی هستند که مانند میکروویلی سطح سلول را افزایش داده و .1
جذب را تسهیل میکنند.
در سیستم تولید مثلی مردان و در گیرندههای حسی گوش داخلی وجود دارند. .2
استرئوسیلیاها بلندتر و کم تحرکتر از میکروویلیها هستند. .3
مژکها (:)cilia
در قطب رأسی سلولهای پوششی قابل مشاهدهاند – ساختارهای بلندتر و متحرکتر از
میکروویلیاند.
مژههای متحرک به صورت فراوان در قطب رأسی بسیاری از سلولهای مکعبی و استوانهای
در بافت پوششی دیده میشوند .سلولهای پوششی مخاط مجرای تنفسی دارای تعداد
زیادی مژه هستند.
تاژک:
از زواید سلولی که بلندتر از مژکها و تعداد آنها از مژکها کمتر است ،میباشند.
@IAUTMEDIO
سلولهای بافت اپی تلیوم بر اساس عملکرد:
اپی تلیوم پوشاننده ))Covering or lining epithelium -1
اپی تلیوم ترشحی ))Gland or secretory epithelium -2
تقسیم بندی سلولهای اپی تلیوم پوششی بر اساس تعداد الیهها:
ساده ( :)simpleیک الیه ()1 layer -1
طبقه بندی شده[مطبق] ( :)stratifiedچند الیه ()2 or more layers -2
رایجترین نوع بافت پوششی اپی تلیوم سنگفرشی ساده ()simple squamous epithelium
است.
الیهای منفرد از سلولهای نازک چند وجهی (به صورت تک الیه) هسته درشت دارند .مانند:
پوشش قوس هنله کلیه – سطح داخلی قرنیه – مزوتلیوم روده – سطوح داخلی عروق
سلولهای مکعبی -تقریبا طول و عرض مساوی دارند -روی غشای پایه قرار دارند -
بافت همبند زیر غشای پایه مستقر است – پوشاننده لوله های جمع کننده ادرار در کلیه –
فولیکولهای تیروئید و مزوتلیوم پوشاننده تخمدان
@IAUTMEDIO
اپی تلیوم استوانهای ساده :Simple columnar Epithelium
سلول های استوانه ای بلند ،هسته ها تقریبا در یک ردیف در قطب قاعده ای سلول قرار
دارند ،عموما روی قطب رأسی این سلول ها ،مژک ها قرار می گیرند.
چند الیه سلول سنگفرشی روی هم قرار دارند (کل سلولها با غشای پایه در ارتباط نیستند).
عمدتا در پوست ،برای حفاظت از بدن در برابر خروج آب ،دسموزومهای متعدد بین این
سلولها وجود دارند لذا اتصاالت محکمتری ایجاد می شود و سلولها پهن ،تخت و نامنظم
می شوند .شکل سلولها تغییر میکند و هسته سلولها در این فرایند از دست میرود.
در مری ،قرنیه ،واژن و دهان که نیازی به حفظ آب و پیشگیری از خروج آب ندارند ،سلول
ها تخت نشدهاند و فعالیت متابولیک خود را حفظ کردهاند( .پوشش دهنده سطح حفرات
داخلی مرطوب بدن)
@IAUTMEDIO
اپی تلیوم ترانزیشنال :Transitional Epithelium or urothelium
سلولها شکل متغیر (شکلی بینابین استوانهای و سنگفرشی) دارند( ،گاهی چتری نامیده
میشوند).
میتوانند حالت کشسان داشته باشند و تغییر شکل بدهند که در مثانه ،کلیه ،حالب
(میزنای) و بخش فوقانی پیشآبراه (میزراه) قرار میگیرند .در مقابل اثرات سمی و حالت
هایپرتونیک ادرار نقش محافظتی دارند( .در محلول هایپرتونیک ] [hypertonicغلظت امالح
بسیار باالست).
سلولها بلند و نامرتب اما همه بر روی تیغه پایه قرار دارند (اغلب مژه دار هستند) ،تفاوت
جایگاه هسته در هر سلول باعث ایجاد ظاهر مطبق این بافت شدهاند (لذا مطبق نیستند)
مانند اپی تلیوم مجاری تنفسی فوقانی نای
معموال کار سنتز ،ذخیره و آزادسازی (ترشح) پروتئین ،لیپید ،کربوهیدرات ها ،را انجام می
دهند.
@IAUTMEDIO
تجمعی از چند سلول: .b
*اندوکراین ( :)Endocrineدرون ریز
سلولهای بافت پوششی برای تشکیل غدد تکثیر میشوند .در یک ناحیه خاص به سمت
داخل بافت همبند زیرین خود نفوذ میکنند و به دنبال آن با تمایز بیشتر سبب تشکیل
غده میشوند ،در ادامه دو راه دارند:
غدهی ایجاد شده (توده سلولی تکثیر شده) به بافت پوششی اولیه متصل میماند و .1
مجرا ایجاد میشود← غدهی برون ریز
غدهی ایجاد شده از بافت پوششی اولیه کامل جدا میشود و مجرایی وجود ندارد .2
←غده ی درون ریز
درون ریز← ترشحات را به مویرگهای اطرافشان میریزند مانند :هیپوفیز ،تیروئید ،تخمدان
ها ،بیضهها
برون ریز← ترشحات از طریق مجرا به داخل حفره بدن یا به خارج از بدن میریزند مانند:
غده بزاق ،پستان ،عرق ،اشکی
@IAUTMEDIO
انواع غدد اگزوکراین از نظر نحوه ترشح
-aمروکراین ( :)merocrineغدد بزاقی (رایج ترین روش ترشح پروتئین) ترشح مواد به
روش اگزوسیتوز است.
-bآپوکراین ( :)Apocrineتجمع مواد ترشحی در رأس سلول ،سپس ترشحات و بخشی
از غشای رأس سلول به داخل مجرا میریزند( .غدد شیری)
-cهولوکراین ( :)Holocrineمواد ترشحی داخل سلول کامل پر میشوند بعد از بلوغ،
سلول کامال جدا شده و به مجرای غده می افتد و متالشی میشود.
@IAUTMEDIO
:Tubular .1بخش غده ،لولهای است.
.2چند مجرایی :Acinar .2بخش غده ،کیسه مانند است.
:Tubuloacinar .3بخش غده از کیسه و لوله تشکیل شده است.
سلولهای پوششی قابلیت جذب مواد را از lumenدارند مثل سلولهای جذبی روده باریک.
همچنین سلولهای اپی تلیال قابلیت ترشح مواد را به درون lumenدارند مثل اپی تلیال
پوشاننده lumenلولههای جمع کننده ادرار در کلیه.
در سلولهای اپی تلیال که برای جذب اختصاصی شدهاند میکروویلیها وجود دارند که
سطح جذب را چندین برابر افزایش میدهند.
@IAUTMEDIO
بافت همبند ()connective tissue ❖
یکی از بافت های اصلی بدن است. .1
تنوع زیادی نسبت به بافت های دیگر دارد. .2
سلول های کمی دارد و بخش اصلی آن ECMاست به همین دلیل نقل و انتقال مواد بین بافت ها را .3
انجام میدهد .
-ذخیره مواد
-ترمیم
-دفاع
• Mast cell
• Macrophages )Residentدایمی( سلول های
• Adipocytes
@IAUTMEDIO
چون بافت همبند محل مبارزه و دفاع است ،سلولها میتوانند از خون وارد این بافت شوند. ++
ـ لنفوسیت )A,B(plasma cell بنیادی خون ساز()hematopoietic stem cells منشا سلول:
ـ ماکروفاژ ـ بازوفیل
…
فیبروبالست تمایز نیافته مزانشیمی
...
Fibroblast ❖
فراوان ترین سلول های بافت همبند •
دارای هسته کشیده •
• وظیفه ساخت ( ECMرشته و ماده زمینه ای)
در محلی از پوست که زخم ایجاد شده نوعی fibroblastدیده میشود که در آن اکتین و میوزین وجود ++
دارد و با خاصیت انقباضی این رشته ها فیبروبالست به بسته شدن زخم کمک میکند ترمیم زخم
غشاء یک دست نیست و سطح سلول نامنظم و دارای برآمدگی و فرورفتگی است . •
اجزای مرده ،بقایای بافتی و سایر مواد به خصوص در محل التهاب را برداشت میکند . •
سلول هایی شبیه به ماکروفاژ با اسم های متفاوت در اندام های مختلف وجود دارند که عمل اصلی •
فاگوسیتوز را انجام میدهند ،مجموعه این سلول ها سیستم فاگوسیت کننده تک هسته ای را تشکیل
می دهند .
داخل آن پر از گرانولهای (دانههای) ترشحی حاوی :هیستامین ،هپارین cytokins ،و ...
در رنگآمیز ی H & Eبرخالف سایر سلول ها که در آن سیتوپالسم به رنگ صورتی تا قرمز و هسته به رنگ آبی
تا تقریبا بنفش دیده میشود ،در ماستسلها به دلیل محتوای گرانولها رنگهای پایه تغییر میکنند .به این
خاصیت metachramasiaگفته میشود.
در سطح خود دارای گیرنده برای )Immunoglobulin E( IgEدارد =Immunoglobulin( .آنتیبادی)
وقتی بدن در معرض آنتیژن قرار میگیرد از پالسماسلها IgEآزاد میشود و به گیرندههای خود در سطح
Mast cellوصل میشوند ← وقتی دوباره در معرض آن آنتیژن قرار بگیرد ،ماست سل محتویات گرانولهای
خود را آزاد میکند و عالئم آلرژیک پدیدار میشود ← واکنش در دومین برخورد
@IAUTMEDIO
❖ Plasma cell
از لنفوسیت Bایجاد می شوند . •
مسئول ساخت آنتی بادی ها هستند . •
سلول بیضی شکل و هسته گرد در خارج از مرکز سلول . •
هسته کروی پالسماسل ها به دلیل وجود هتروکروماتین محیطی (هسته دارای بخش های تیره و روشن •
است) منظره صفحه ساعت یا چرخ درشکه ایجاد میکند.
ECM
پروتئوگلیکان)(Proteoglycans
گلیکوپروتئین)(Glycoproteins
@IAUTMEDIO
نسبت رشته ها در انواع مختلف بافت همبند متفاوت است.
فشار هیدروستاتیک و فشار اسموتیک در مویرگ ها باعث تبادل مواد با مایع میان بافتی می شوند.
فشار هیدروستاتیک :فشار حاصل از پمپاژ قلب در داخل رگ های خونی است
فشار اسموتیک :فشار اسمزی خون که بواسطه پروتئین های محلول در پالسما ایجاد می گردد.
خروج پالسما و مواد فشار هیدروستاتیک بیشتر از فشار اسموتیک است در انتهای شریانی
محلول در پالسما از مویرگ اتفاق می افتد .
بازگشت مواد به رگ در انتهای وریدی فشار اسموتیک بیشتر از فشار هیدروستاتیک است
میزان آب و مواد محلول درآن که از بافت به مویرگ باز می گردد کمتر از مقداریست که از آن خارج
شده است.
موادی که به رگ های خونی بازنگشته اند باید توسط مویرگ لنفی از بافت جمع آوری گردند.
ورود آب و مواد محلول در آن به رگ لنفی ← رگ لنفی بزرگتر ← پیوستن به ورید ← ورود به خون
بیماری ادم (خیز) :عدم بازگشت مایعات اضافه به مویرگ و تجمع آنها در بافت
بیماری های قلبی و ریوی معموال با ادم (خیز) هم میتوانند همراه باشند.
@IAUTMEDIO
:Collagen Fiber
کالژن :فراوان ترین پروتئین در بدن است که رشته های کالژنی و رتیکوالر از این پروتئین ساخته
میشوند.
25تا 30نوع کالژن مختلف وجود دارد که با اعداد التین نام گذاری می شوند (کالژن نوع )IV
ایجاد می شوند : رشته های کالژن از پلیمریزه شدن زنجیره های α
)1حالت فیبربل (( )fibrilکالژن نوع Iو IIو )III
)2حالت صفحه و شبکه ( کالژ ن نوع )IV
)3حالت لنگری یا ارتباطی ( کالژن نوع VIIکه تیغه پایه را به تیغه رتیکوالر متصل میکند)
مولکول های رشته ای کالژن ،به شکلی کنار هم قرار می گیرند که در برخی نواحی رشته ها با یکدیگر
هم پوشانی دارند (روی هم قرار می گیرند) و در برخی نواحی دیگر رشته ها به هم نمیرسند و حفره
آرایش پلکانی ایجاد میکنند
@IAUTMEDIO
مراحل تولید کالژن:
)7زنجیره ها به دستگاه گلژی منتقل شده و در آن جا بسته بندی و به شکل وزیکول ترشحی از
دستگاه گلژی جدا می شوند .وزیکول ها به کمک میکروتوبول ها و میکروفیالمنت ها به خارج سلول
منتقل میگردند.
)8در ماتریکس خارج سلولی ) (ECMرشته های مارپیچ پروکالژن توسط آنزیم پروکالژن پپتیداز
( )Procollagen peptidasesدو قسمت انتهایی زنجیره شناسایی و برداشته می شود (قسمت های
تجمع رشته )(fiber تجمع فیبریل()fibril پلیمریزه وتجمع مولکول کالژن )(collagen
دسته)(Bundle
برای تقویت و تثبیت ساختار ،fibrilبین مولکول های کالژن اتصاالت متقاطع به وجود می آید توسط
آنزیم لیزیل اکسیداز ()Lysyloxidase
کالژ ن می تواند به صورت طبیعی در بافت همبند ساخته و نیز با روندی آهسته از بین برود که تحلیل
آن توسط آنزیم کالژناز (( )Collagenaseاز پروتئین های دسته متالوپروتئین ()Metaloproteinase
( ) )MPSمی باشد.
@IAUTMEDIO
مراحل ایجاد Elastic fiber ❖
Microfibrilها توسط fibroblastساخته میشوند که متشکل از چند نوع پروتئین ( )proteinبسیار
ظریف می باشندو مهم ترین آنها fibrillinاست که رشته های oxytalanرا ایجاد می کند .
پروتئین دیگری به نام elastinبا تجمع به صورت رشته های elauninدر می آید و در بین رشته های
oxytalanجای میگیرد .
در سطح رشته های microfibril ،elasticهای ظریف دیده می شود . ++
( Residentدائمی)
Connective tissue
• در بافت های همبند مختلف نسبت مواد (سلول ،رشته ها و ماده زمینه ای) متفاوت است .
• در بافت همبند متراکم منظم سلول ها به صورت پراکنده بین رشته ها قرار گرفته اند (صورتی)
گلیکوزامینوگلیکان ( )GAGنوعی پلی ساکارید مثل دانه های تسبیح است که از واحد های تکراری •
از دی ساکارید تشکیل شده.
• آگرکان ()agrycan
• دکورین ()decorin
• سیندکان )(syndecan
@IAUTMEDIO
Reticular fiber •
در بافت همبند بیشتر اعضا وجود دارند .
• با رنگ HEبه ندرت ولی با امالح نقره ( )Silver saltsبه خوبی رنگ میشوند .
شبکه ای ایجاد میشود که اعضای ـ مغز استخوان • در اعضایی مثل مغز استخوان
قرار میگیرند و محافظت میشوند . ـ اعضای لنفی (طحال و گره های لنفاوی)
رشتههای االستیک در اعضایی که در معرض کشش هستند وجود دارند مثال در شریانهای •
بزرگ و متوسط
ـ aldehyde fuchsin
laminin مثال
Fibronectin
@IAUTMEDIO
مزانشیمی ()mesenchyme ـ رویانی ()embryonic
موکوسی ()mucous
ـ نسبت رشته ،ماده زمینه ای و سلول تقریبا برابر است . Loos connective tissue
موازی و منظم ( تاندون -رباط) • متراکم دارای رشته های کالژن فراوان
@IAUTMEDIO
• اپیدرم ( )epidermisپوششی سنگفرشی مطبق پوست ▪
در بند ناف جنین حالت ژله ای ماده زمینه ای زیاد و سلول کم موکوسی .1
وظیفه عایق کردن و محافظت
در زیرپوست
مزانشیمی .2
سلول های بنیادی مشابه ( fibroblastدوکی شکل و دارای هسته کشیده و بزرگ) هستند . •
منشا جنینی آن بیشتر مزودرم( )mesodermاست اما از اکتودرم) (ectodermهم میتواند باشد . •
• بیشتر در دوران جنینی قابل رویت است اما در افراد بالغ هم دیده میشود .
• سلولهای مزانشیمی میتوانند منشا انواع بافت ها باشند (مثل خون و ماهیچه) .
@IAUTMEDIO
بافت همبند اختصاصی ):(specialized
Specialized
استخوان ((bone
بافت چربی در حالت طبیعی در مردان حدود %15تا %20وزن بدن را تشکیل میدهد؛ در
زنان این مقدار بیشتر است.
شکلدهی بدن
@IAUTMEDIO
:White -1چربی سفید ـ زرد ـ معمولی ـ شایعتر ـ تکحفرهای یا
((Unilocular تکحجرهای
قسمت عمدۀ چربی ،در یک قطرۀ بزرگ در سیتوپالسم این سلولها جمع شدهاست.
شکل انگشتر )(Ring Cell در این سلولها هسته و ارگانلها به کنار رفتهاند.
در این بافت سلولهایی وجود دارند (شکل قسمت dسلولهایی که با * مشخص شده-
اند ).که هنوز کام ً
ال به چربی سفید تبدیل نشده و حالت بینابینی ،بنیادی و نابالغ دارند
یعنی عالوه بر قطرۀ بزرگ چربی ،قطرات دیگر چربی هم در این سلولها وجود دارد.
این سلولهای بینابینی میتوانند در صورت لزوم به طور مثال در سازگاری بدن با کاهش
دمای محیط به چربی قهوهای تبدیل و در طی این تبدیل تغییراتی مثل تشکیل قطرات
ً
نهایتا ِ
کوچک زیاد ،تغییر بیان ژن مشابه با بیان ژن در سلولهای چربی قهوهای و چربی
افزایش تعداد میتوکندریهای سلول و آزادسازی گرما ،رخ میدهد.
آدیپوسیتها زیر میکروسکوپ توخالی دیده میشوند زیرا در زمان تهیه الم از
زایلن ) (Xyleneاستفاده میشود که این ماده چربی را از بین میبرد.
البته برای حفظ توده چربی در این سلولها میتوان در مرحلۀ fixationتهیۀ الم ،بهجای
محلول فرمالین از تترااکسید اسمیوم استفاده کرد White Adipocyte tissue (.بخش c
سلولهای مشکی رنگ)
اگر در زمان مشاهدۀ بافت چربی در زیر میکروسکوپ ،در یک سلول چند هسته قابل رؤیت
باشد ،به دلیل اینکه آدیپوسیتها تک هستهای هستند ،هستهها ممکن است مربوط به
سلولهای فیبروبالست یا سلول های پوششی مویرگ باشند.
سلولهای چربی سفید ،هورمونی به نام Leptinیا فاکتور سیری ترشح میکنند که سلول-
های هدف این هورمون در هیپوتاالموس واقع شدهاند .این هورمون با اثر بر سلولهای
هدف به تعدیل و تنظیم اشتها کمک میکند.
@IAUTMEDIO
در افراد چاق هم این هورمون به اندازۀ کافی ترشح میشود ،اما سلولهای هدف به آن
پاسخ نمیدهند بنابراین این هورمون کمکی به افزایش روند چاقی نمیکند.
تری گلیسیریدها
تفاوت VLDLو LDLدر این است که آنها درصدهای مختلفی از کلسترول ،پروتئین و تری
کلیسیریدها را تشکیل میدهند VLDL .حاوی تریگلیسیریدهای بیشتر و LDLحاوی
کلسترول بیشتر است .هر دو نوع جزو چربیهای بد خون محسوب میشوند.
@IAUTMEDIO
نحوۀ ذخیرۀ چربی در Adipocyteو آزاد شدن آن:
-۳در صورت نیاز به انرژی ،نوراپینفرین از پایانهی عصبی آزاد میشود و با اثر بر
adipocyteسبب تحریک و فعال شدن آدنوزین مونوفسفات حلقوی ( cAmpـ سیکلیک
هیدرولیز تری لیپاز وابسته به هورمون فعال میشود. )Ampمیشود.
گلیسریدها ذخیرهای در آدیپوسیتها ( )adipocyteبه منظور تامین انرژی.
-۴اسیدهای چرب آزاد شده به خون وارد میشوند و توسط پروتئین آلبومین به سراسر بدن
جهت مصرف و تامین انرژی برده میشوند ،گلیسرول آزاد شده نیز توسط کبد از جریان
خون برداشته میشود.
@IAUTMEDIO
چربی قهوهای:
در زمان تولد حدود ۲تا ۵درصد وزن بدن را تشکیل میدهد.
اغلب در ناحیه پشت گردن ،کتف و شانهها قرار دارد اما به تدریج کاهش پیدا میکند.
در افراد بالغ در اطراف کلیهها ،غدد فوق کلیه ،میان سینه (مدیاستن) و آئورت وجود دارد.
رنگ تیرههای بافت چربی قهوهای به دلیل تعداد زیاد میتوکندریها در سلولهای چربی و
مویرگهای خونی فراوان میباشد .
عملکرد اصلی این بافت تولید گرما میباشد در سلولهای این بافت در غشای داخلی
میتوکندری پروتئینی به نام ترموژنین یا uncoupling protein1وجود دارد (پروتئین مجزا
کننده )۱که این پروتئین باعث میشود در میتوکندری به جای ATPگرما تولید میشود.
در سلولهای چربی قهوهای ،چربی در قطرات کوچک متعدد ذخیره میشود .
ـ اندودرم
ـ اکتودرم
الیه مزودرم برای به وجود آوردن بخشهای مختلف ،به ۳قسمت تشکیل میشود.
@IAUTMEDIO
_ مزودرم مجاور محوری :منشا سلولهای pre adipocyteمیباشد
قهوهای
بژ beige
سلولهای بژ در زمانی که بدن باید با کاهش دمای محیط سازگار شود ،به سلولها چربی
قهوهای تبدیل میشوند.
سلولهای بینابینی (سلولهای ستارهدار در شکل )White Adipocyte tissue 6_1و سلول-
های بژ توانایی تبدیل به سلولهای چربی قهوهای را دارند.
@IAUTMEDIO
غضروف ( )cartilage
_کندروبالست chondroblast
Cells
_کندروسیت chondrocyte
بافت غضروف
_انواع رشتههای کالژن که بیشتر کالژن نوع ( llکالژن نوع lو االستیکی و)...
از قند +پروتئین تشکیل شده است که مقدار قند آن بیشتر است. Proteoglycan
از قند و پروتئین تشکیل شده است و مقدار پروتئین آن بیشتر است. glycoprotein
@IAUTMEDIO
_ ایجاد چارچوب برای حمایت بافت نرم
_ به دلیل سطح صاف و لغزنده بودن ،عالوه بر تسهیل حرکت ،باعث تسریع
نکته :بافت غضروف ،عروق خونی ،لنفی و عصب ندارد.تغذیه آن از طریق انتشار مواد غذایی و
اکسیژن از بافت همبند مجاور انجام میشود.
مزانشیمی بنیادی (دوکی و کشیده) دارد که مجاور غضروف قرار دارد و ـ الیه داخل
به سلولهای کندروبالست ( )chondroblastتمایز مییابد.
نکته :با رنگآمیزی H&Eبه رنگ قرمز (صورتی پر رنگ) دیده میشود.
انواع غضروف:
( Hyalin _1شفاف) :بیشترین نوع غضروف میباشد که در بینی ،بیشتر غضروف حنجره،
نای و نایژه ،دندهها ،غضروف مفصلی ،صفحات رشد اپی فیزی در تنهی استخوانهای دراز
( fibrous _2فیبری) :دیسکهای بین مهرهای ،محل اتصال بعضی رباطها (مینیسک زانو)،
سمفیز پوبیس
( Elastic _3ارتجاعی) :بعضی غضروفهای حنجرهای مثل اپی گلوت ،اللهی گوش ،دیوارهی
مجرای گوش خارجی ،شیپور استاش
@IAUTMEDIO
:Hyaline Cartilage
در بیشتر انواع غضروف شفاف ،پری کوندریم ) (perichondriumوجود دارد به استثناء
غضروف مفصلی و صفحه رشد.
%5 - %3 :cell
گلیکوپروتئین%5 :
(درصدها در امتحان مالک نیست اما این که آب بیشترین عضو غضروف میباشد و
همچنین کالژن نوع ۲در بین انواع کالژن بیشترین مقدار را دارد مهم است)
@IAUTMEDIO
بعضی از chondrocyteها کنار هم قرار میگیرند (تا 8عدد) و در حفرههای ECMبه اسم
الکونا ( )Lacunaگیر میافتند که گروههای همسان یا همان isogenکه همهی این سلولها
از یک سلول منشا گرفتهاند را تشکیل میدهند.
:Elastic cartilage
ECMعالوه بر کالژن نوع ،IIرشتههای االستیک هم دارد (که زیر میکروسکوپ نخ مانند دیده
میشوند) الیاف االستیک به صورت غیر کنواخت و پراکنده هستند.
سلولهای غضروف شفاف) (Hyalineدر زیر میکروسکوپ گرد هستند و بهدلیل اینکه
سیتوپالسم آنها کمرنگ است توخالی دیده میشوند.
:Fibrous cartilage
@IAUTMEDIO
عالوه بر کالژن نوع ،IIکالژن نوع Iرا هم دارند.
perichondriumندارند.
در جایی قرار دارند که ضربات را تحمل میکنند مثل :دیسک بین مهرهای ،سمفیز پوبیس،
مینیسک زانو ،محل اتصال تاندونها ( ایجاد بالشتک و قابلیت ضربهگیری).
سلولها در غضروف فیبروز به صورت منفرد و متوالی قرار گرفتهاند (توده ندارند).
تصویر میکروسکپی بافت غضروف فیبروز (لیفی) ممکن است با تصویر بافت همبند
متراکم اشتباه گرفته شود.
تفاوت شکل ظاهری غضروف فیبروز (لیفی) و همبند متراکم زیر میکروسکوپ:
گرد ،بزرگ و ردیف در پشت گرد نیستند و بین رشتهها قرارگیری سلول
پراکندهاند ،سلول پهن سر هم
ونازک
سلولهای مزانشیمی که قرار است غضروف تولید کنند و -1در دوران جنینی
شکل ستارهای دارند ،زوائد خود را از دست میدهند و کنار هم جمع میشوند و
تغییر شکل میدهند.
(گرد میشوند) و تودهای ایجاد میکنند.
-2تکثیر پیدا میکنند و به chondroblastتبدیل میشوند.
Chondroblast -3ها اجزا ECMرا میسازند.
Chondroblast -4ها در داخل حفراتی از ماتریکس به نام الکونا قرار می گیرند و
chondrocyteرا میسازند( .کندروسیتها به صورت گروه ایزوژن در الکونا ممکن
@IAUTMEDIO
است قرار بگیرند یعنی در گروههای چندتایی (تا ۸تا) که در اثر تقسیم یک سلول
ایجاد شدهاند).
عالوه بر chondroblastها chondrocyte ،ها هم اجزا ECMرا میسازند.
بازسازی بافت با هجوم سلولها به منطقه آسیب دیده و ساختهشدن بافت جوشگاهی
)( (Scarاز جنس بافت همبند متراکم) توسط پری کندریوم انجام میشود.
در کودکان و نوزادان در صورت آسیب به غضروف ،غضروف مجدد ساخته میشود اما در
بزرگساالن بهدلیل این که غضروغ عروق خونی ندارد ،به سختی و اغلب به صورت ناقص
ترمیم میشوند.
@IAUTMEDIO
فصل هشتم :استخوان ((Bone
استخوان یک نوع بافت همبند اختصاصی است که جز اصلی اسکلت را تشکیل میدهد و
منشأ رویانی آن مزانشیم است.
@IAUTMEDIO
_ محل تشکیل سلول های خونی ← مغز استخوان
_ محل ذخیرۀ مواد مثل چربی و یون هایی مثل کلسیم و فسفات
_استئوبالستها ()Osteoblasts
_استئوکالستها ()Osteoclasts
بافت استخوان:
Condroitin Sulfat
بیشتر از نوع _پروتئوگلیکانها :ECM
_ Osteonectin
_ Osteocalcin
ماتریکس کلسیفیه شده به ماتریکسی میگویند که در آن مواد آلی و کالژن وجود دارد و مواد
معدنی نیز به ماتریکس اضافه شده است ،مثل استخوان؛ اما ماتریکس غضروف قادر به به
کلسیفیه شدن نیست زیرا در این صورت سلول های غضروفی از بین میروند.
@IAUTMEDIO
:Cell
_ بیشتر آنها از طریق آپپتوز (مرگ برنامه ریزی شده) از بین میروند.
تبدیل میشوند.
:Osteocyte
@IAUTMEDIO
_ منشأ آن ها سلولهای بنیادی خونساز است.
ناحیهای در Osteoclastها وجود دارد که ارگانل کمی دارد و سرشار از رشتههای اکتین
است .این ناحیه باعث اتصال محکم این سلولها به ماتریکس استخوان میشود که ناحیه
پاک یا Sealing Zoneنامیده میشود Sealing Zone .قسمتی از Osteoclastرا به نام
Ruffled Borderاحاطه کرده.
{ PHاسیدی کمک میکند آنزیمهای لیزوزومی فعالیت داشته :Ruffled Border
باشند}.
@IAUTMEDIO
محصوالت تجزیه ماتریکس استخوان توسط استئوکالستها:
1ـ پلی پپتیدها (تجزیه به وسیله لیزوزوم ها) ۲ـ یون ها (جذب خون)
ً
دائما تخریب و ساخته میشود. استئوکالستها وجود دارد،
ساخت ماتریکس:
ماتریکسی که تازه توسط Osteoblastها ساخته شده فقط مواد آلی دارد و فاقد مواد معدنی
است (یعنی کلسیفیه نشده) که به آن استئوئید ( )Osteoidمی گویند.
به تدریج مواد معدنی به آن اضافه شده و ماتریکس یکدست استخوان ( )Bone Matrixرا
میسازد.
@IAUTMEDIO
= Mineralizationکلسیفیه شدن = معدنی شدن:
فسفات زیاد میشود .به تدریج غلظت Ca2+و (PO4)3-در محل استخوان
@IAUTMEDIO
انواع استخوان:
(بدون میکروسکوپ
مغز زرد (چربی) و مغز قرمز (خون) دارد و بافت پیوندی است.
بیشتر متراکم
_ تنه )(Diaphysis
اسفنجی
استخوان دراز:
بیش تر اسفنجی
_ دو انتها )(Epiphysis
استخوان کوتاه (مچ) :مراکزی از استخوان اسفنجی دارند که با استخوان متراکم پوشیده شده
اند.
استخوان پهن (جمجمه) :یک الیۀ ضخیم اسفنجی به نام Diploeکه در دو طرف آن الیۀ
نازکی از استخوان متراکم قرار دارد.
@IAUTMEDIO
_ مشبک ،اولیه ،در هم بافتهWoven ،
_ در افراد بالغ ،در برخی قسمت های بدن مثل درز )(Suture از نظر میکروسکوپی:
جمجمه و محل اتصال بعضی تاندونها بهاستخوان دیدهمیشود (با چشم غیرمسلح
_ در زمان ترمیم شکستگی ،در ابتدا استخوان نابالغ قابل دیدن نیستند).
_ ثانویه ،تیغهای
80%متراکم _ بالغ:
20%اسفنجی
@IAUTMEDIO
)Type of Bones (Microscopically
Periosteum -1
-2تیغههای محیطی خارجی ()Outer circumferential lamellae
-3سیستم هاورس ()Osteon
-4تیغههای بینابینی ( :)Interstitial lamellaeبین سیستم های هاورس قرار دارند.
:Periosteumدر استخوان نیز مانند غضروف ،پردهای از جنس بافت همبند دور تا دور این
بافت را میپوشاند.
اندوستئوم و پریوستئوم دو الیه از جنس بافت همبند متراکم هستند که داخلیترین و بیرونی
@IAUTMEDIO
مجرای هاورس (:)Haversian candدارای عروق خونی،لنفی،عصبی
متصل میکنند.
()Endochondral ossification
_ کالژن
Periosteum
از الیه لیفی پریوستئوم ،رشتههایی از جنس الیاف کالژن وارد ماتریکس استخوان میشود و
باعث اتصال پریوستئوم به استخوان میگردند که به این الیاف ،الیاف سوراخکننده یا
Perforatingیا Sharpeyگفته میشود.
@IAUTMEDIO
:Endosteum
عالوه بر اطراف استخوان ،مجراها و حفراتی که داخل این بافت هستند نیاز به پوشش دارند،
(مثل مجرای هاورس _ کانال مرکزی استخوان _ حفرات استخوان اسفنجی و )...که این مناطق
با بافت همبند متراکم به نام اندوستئوم پوشیده میشوند.
:Intermembranous ossification
@IAUTMEDIO
استخون بالغ (المال) جایگزین استخوان Wovenمیشود( .ایجاد بافت استخوانی
متراکم و اسفنجی)
:Endochondral ossification
در بیشتر استخوانهای بدن مثل استخوانهای دراز این نوع استخوانزایی دیده می
شود.
@IAUTMEDIO
++یک قسمت غضروفی بین Epiphysisو diaphysisباقی میماند که صفحه رشد
( )epiphysialplateنامیده میشود و این صفحه (تا سن تقریبا 20سالگی) به رشد طولی
استخوانهای دراز کمک میکند ،سپس با بسته شدن آن یک خط سفید ()epiphysial line
از آن باقی میماند( .توقف رشد طولی استخوان)
@IAUTMEDIO
( Fracture repairترمیم شکستگی):
در شکستگیهای استخوان ،عروق خونی پاره شده و یک لخته بزرگ )(Hematoma
ایجاد میشود.
عروق خونی دوباره تشکیل میشوند و به داخل بافت نفوذ میکنند.
بعد از هر شکستگی ،زخم و ...ابتدا التهاب ایجاد میشود← سلولهای التهابی (مثل
ماکروفاژها ،نوتروفیل و )...به محل آسیب هجوم برده و سبب فاگوسیت سلولهای
مرده و لخته می شوند.
@IAUTMEDIO
تقریبا در همه اعضای سلول ،بافت همبند وجود دارد و زمانی که عضوی نیاز به بازسازی
داشته باشد ،درصورتیکه عضو قادر به بازسازی باشد (مثال استخوان) سلولهای
فیبروبالست بافت همبند به روند ترمیم عضو کمک میکنند اما در اعضایی که قادر به
ترمیم نیستند (مثل عضله قلب) بافت همبند محل آسیب را صرفا پر میکند( .تشکیل
)Scar
مفصل (:)Joint
محل رسیدن دو یا چند استخوان به یکدیگر که در این محل ،استخوانها توسط
بافت همبند پوشانده می شوند.
مفصل
(})Fibula
و سمفیز پوبیس)
@IAUTMEDIO
اطراف آن حلقه فیبروزی ( Annulus Fibrous )AFاز جنس بافت همبند +غضروف
فیبری ← استحکام مفصل
:Synovial
در انتهای دو استخوان غضروف مفصلی ) (Articular Capsuleوجود دارد .
حفره مفصلی ( )Joint Cavityبین دو استخوان وجود دارد که با مایع مفصلی یا
مایع Synovialپر شده است( .برای تسهیل حرکت و کاهش اصطکاک)
-خارجی fibrous : در مجرای مفصل کپسول مفصلی وجود دارد (2الیه)
پرده :synovial
@IAUTMEDIO
-شبه ماکروفاژ
میکنند.
در قسمتهای عمقی مفصل ،آرایش رشتهها به صورت عمود میباشد .به تدریج آرایش
رشتهها تغییر جهت پیدا کرده و حالت قوسی میگیرند تا در نهایت در نزدیک سطح
نحوه آرایش رشته های کالژن در غضروف مفصلی موجب میگردد که غضروف حالت
@IAUTMEDIO
فصل نهم :بافت عصبی
بافت عصبی یکی از چهار بافت اصلی و پیچیدهترین سیستم در بدن است که از میلیاردها
سلول عصبی (نورون) و مقدار بسیار بیشتری (حتی تا 10برابر) سلول پشتیبان (بافت نوروگلی)
تشکیل شده است.
@IAUTMEDIO
یکی از وظایف دستگاه عصبی ،نگهداری محیط داخلی و هومئوستاز مثل سطح هورمونها،
سطح گلوکز خون pH ،CO2 ،O2 ،خون و ...در شرایط ثابت است.
این سیستم در تنظیم الگوهای رفتاری فرد دخالت دارد ← مثال در تغذیه ،تولیدمثل ،دفاع
یا تعامل با موجودات دیگر
در سی ستم ع صبی Somaticپیام ح سی از چ شم ،گوش ،پو ست دریافت می شود و پیام
حرکتی توسط رشتههای وابران Somaticبه عضالت اسکلتی میرود.
@IAUTMEDIO
سمپاتیک ← به صورت دو زنجیره در طرفین نخاع سینهای T1تا L2قرار دارد؛ اعصاب
سمپاتیک جز اعصاب کرانیال نمیباشند اما میتوانند شاخههایی را به قسمتهای انتهایی
بعضی از اعصاب جمجمهای مثال به زوج ،10بفرستد.
-1اکتودرم
-2مزودرم
-3اندودرم
اکتودرم در خط وسط در سطح پشتی رویان کمی ضخیم میشود که به آن صفحه -1
عصبی ( )Neural plateمیگویند
-2صفحه عصبی به طرف پایین شروع به فرورفتگی نموده و ایجاد ناودان عصبی
( )Neural grooveمی کند
-3ناودان عصبی عمیق تر شده و لبههای آن برجسته می گردند و چینهای عصبی
( )Neural foldsرا می سازند.
-4از چینهای عصبی تعدادی از سلولها جدا شده ،ناودان عصبی فرورفتگیهای بیشتری
پیدا میکند به طوری که دو لبههای آن به هم رسیده و لوله تشکیل میدهندNeural (.
)tube
@IAUTMEDIO
-5سلولهایی که از چین عصبی جدا شده بودند روی این لوله ،یک تیغه یا سه تیغ
( )crestایجاد میکنند()Neural crest
Neural tube -6قسمت CNSرا ایجاد میکند و Neural crestقسمت PNSو برخی سلول-
های غیرعصبی را هم ایجاد میکند.
-7اکتودرم باقی مانده در سطح ،به اپیدرم پوست تمایز مییابد.
سلول عصبی:
سلول عصبی به خاطر نوع خاص عملکرد آن که انتقال پیام (ایمپالس) است ،ظاهری
متفاوت (دارای زوائد) با سایر سلولها دارد.
++در جسم سلولی یک نورون ،هسته ،هستک ،ارگانلها و اجسام نیسل ( )Nisslو تجمعاتی
از رنگدانهی لیپوفوشین (پیگمان لیپوفوشین) ،رشتههای ظریف میکروتوبول ،میکروفیلمان،
فیالمانهای حدواسط ( )Intermediateوجود دارد.
@IAUTMEDIO
میلین منقطع داشته باشد ،همچنین در قسمت انتهایی منشعب
ِ اکسون ممکن است غالف
میگردد.
دندریت:
زوائد متعدد و منشعبی از سلول عصبی که در آنها دستگاه گلژی وجود ندارد ،قطر یکسان
ندارند و به طرف انتها قطرشان کم می شود ،در بعضی نورون ها ،طول دندریت زیاد است
مثل نورون های هرمی ) )Pyramidalدر قشر مخ ،سلول های پورکینژ ( )Purkinjeدر قشر
مخچه
ا کسون:
محل شروع آن از قسمتی مثلثی و برجسته از جسم سلولی به نام تپه آکسونی ( (Axon
hillockاست.
به قسمت ابتدایی اکسون Initial segment ،گفته می شود که در آن ،جمع جبری بین
ایمپالس های تحریکی و مهاری صورت می گیرد تا بر اساس قدرت ایمپالسها مشخص
شود چه نوع پیامی غالب است و درنهایت پیام مهاری یا تحریکی از اکسون منتقل گردد.
@IAUTMEDIO
اکسون ممکن است در طول خود دارای شاخههای جانبی ( (Collateralباشد اما در بخش
انتهایی حتما دارای شاخه هایی ( )Telodendria or Terminal Arborizationاست که در
راس این شاخههای انتهایی ،برجستگیهای تکمه مانندی به نام Terminal Boutons or
Synaptic Boutonsوجود دارد که محل سیناپس میباشد
هر دو انتقال دارای سرعت باال میباشند ولی نوعی انتقال Antrogradeکه انتقال اجزای
اسکلت سلولی ساخته شده در پریکاریون است ،با سرعت کمتری انجام میگردد.
ساختار یک عصب:
یک عصب از تعدادی دسته ( )Fascicleو هر دسته از تعدادی رشته (آکسون) تشکیل شده
است
@IAUTMEDIO
غالف هایی از جنس بافت همبند اجزا را از هم جدا می کند که به ترتیب از سطح به عمق:
-1چندقطبی ()Multipolar
یک اکسون و دندریتهای متعدد ،بيشترين نوع نورون ،مثال :نورونهای حرکتی و
رابط
-2دوقطبی ()Bipolar
یک قطب اکسون و از قطب دیگر دندریت خارج میگردد مثال :در نورونهای
حسی مثل شبکیه ،گوش داخلی و نورون بویایی
-3تکقطبی ( )Unipolarیا تکقطبی کاذب ((Pseudo Unipolar
یک زائده از نورون خارج ،سپس به دو زائده (اک سون و دندریت) تق سیم می گردد
)مثل حرف ) Tمثال :در ریشـــه خلفی نخاع در عقده ی نخاعی ()Spinal Ganglion
وجود دارد
-4بدون آکسون ()Anaxonic
@IAUTMEDIO
اکسون ندارد فقط دندریت ،در بی مهرگان و بعضی از نورون های رابط دیده می
شود
سیناپس (ارتباط)
به محل ارتباط یک نورون با نورون ،عضله یا غده ،سیناپس گفته میشود.
در محل سیناپس ،یک سلول یا غ شای پیش سیناپ سی ،شکاف سیناپ سی و یک سلول یا
غشا پس سیناپسی قرار دارند.
در سلول پیش سیناپسی در نزدیکی محل سیناپس ،تعداد زیادی میتوکندری و ویزیکولهای
حاوی نوروتران سمیتر (ا ستیل کولین) و در غ شای پس سیناپ سی نیز ،گیرندههای مخ صوص
نوروترانسمیتر موجود در فضای سیناپسی وجود دارند.
@IAUTMEDIO
بین آکسون و جسم سلولی Axosomatic .1
بین اکسون و خارهای دندریتی Axodendritic .2
بین اکسون و اکسون دیگر که نقش تنظیمی و تعدیل Axoaxonic .3
کنندگی (در نورونهای رابط) دارد.
در سیستم عصبی ،بافت همبند وجود ندارد یا خیلی کم است و بافت نوروگلیا جایگزین آن
در این سیستم است.
در ت صاویر میکرو سکوپی بافت ع صبی ،اج سام ر شته مانندی شبیه به ر شتههای کالژن دیده
می شود که همان زوائد سلولهای عصبی و سلولهای پشتیبان است ،که به آن ()neuropil
میگویند.
@IAUTMEDIO
++نوع سلولهای نوروگلیا در CNSو PNSبا هم متفاوت اند.
CNS PNS
سلولهای کوچک با هستههای گرد و کوچک وظیفه میلین سازی Oligodendrocyte .1
برای چندین رشته را بر عهده دارند (برخالف سلول شوان)
@IAUTMEDIO
ماده سفید ،CNSاز رشتههای عصبی میلیندار
تشکیل شده و دارای الیگودندروسایت است.
(بیشترین نوع نوروگلی در ماده سفید )CNS
سلول ستارهای شکل با زوائد پا مانند که از یک طرف به مویرگ و از طرف Astrocyte .2
دیگر به نورون متصل است و در ایجاد سد خونی مغزی دخالت داردBBB (Blood-Brain- .
)Barrier
در آستروسایت ها یک نوع رشته پروتئینی اینترمدیت (حد واسط) وجود دارد که به آن
GFAP Glial Fibrillary Acidic Protein پروتئین اسیدی رشتهای گلیال میگویند.
وظایف Astrocyteها:
@IAUTMEDIO
.1فیبروز یا رشته ای زوائد
بلندتر و با تعداد کم (در ماده
سفید ،بیشتر دیده میشود)
انواع
سلولهای مکعبی تا استوانهای و دارای زوائد (مژک و میکروویلی) Ependymal cells .3
++منشا سه نوع سلول نوروگلی نام برده شده ،از لوله عصبی است.
@IAUTMEDIO
سلول کوچک باریک با زوائد متعدد که از مونوسیتها منشا Microglial Cells .4
گرفته و نوعی ماکروفاژ است.
++سلول اقماری در اطراف جسم سلولی در گانگلیون ها قرار دارند ،عالوه بر نقش تغذیهای
@IAUTMEDIO
میلینسازی سلول شوان:
سلول شوان در مجاورت اکسون قرار دارد ،هنگام میلینسازی سیتوپالسم و غشای سلولی آن
شروع به پیچ خوردن در اطراف اکسون میکنند و الیههای متعددی (حدود ۱۰۰الیه) از غالف
میلین را در اطراف اکسون ایجاد کرده و سلول شوان در سطح این الیهها قرار می گیرد.
++قسمتی که دو غشای سلولی شوان سلها ( )inner , outerدر دور اکسون به هم میرسند،
@IAUTMEDIO
غالف میلین ،عایقی لیپوپروتئینی
است که در محل هایی به نام گره
رانویه (شکاف گرهی) وجود ندارد.
اگر یک عصب محیطی ،کوچک باشد؛ فقط از یک دسته ت شکیل شده ا ست .در برش طولی
از یک ع صب کوچک ،ه ستههای بی ضی مربوط به سلول شوان و ه ستههای پهن و ک شیده
مربوط به فیبروبالست میباشد.
@IAUTMEDIO
اعصــاب محیطی کوچک در اعضــای بدن به صــورتی قرار میگیرند که رشــتهها در داخل یک
دسته عصب محیطی کوچک به صورت شل ،سست و آزاد قرار دارند که باعث می شود که در
موقع حرکات بدن آســیبی به آنها وارد نشــود و بتوانند کشــیده شــوند (در واقع یک حالت
موجی ،پیچ خورده و چرخان دارند -حرف Nدرشکل ،آرایش چرخان )winding disposition :
این آرایش آزاد و س ست باعث می شود هنگام نمونهبرداری و تهیه الم ،بع ضی ق سمتها به
صورت عرضی و بعضی به صورت طولی دیده شوند.
رشته های PNSکه میلین ندارند ،کامال برهنه نیستند زیرا سلولهای شوان حالتی غالف
مانند روی آنها ایجاد میکنند.
در ،CNSرشتههای فاقد میلین در بین زوائد نورون و نوروگلی قرار میگیرند.
بیشتر رشتههای قطور میلیندار می شوند و معموال رشتههای نازک میلین ندارندُ.
گانگلیون مربوط به عصب حسی گانگلیون همراه اعصاب اسپاینال و مثال ها:
کرانیال
@IAUTMEDIO
گانگلیون محلی برای تقویت ایمپالس های
عصبی است.
در گانگلیون های حسی در ریشه خلفی اعصاب حسی نخاعی ،نوع نورونها از نوع تک
قطبی کاذب میباشد و دورشان سلولهای اقماری (پر رنگتر) وجود دارد.
گانگلیون اتونوم نسبت به گانگلیون عصب حسی کوچک بوده ،کپسول آن زیاد مشخص
نیست و نوع نورونها چند قطبی است و در اطراف هسته ،نقاط قهوهای (رنگدانه
لیپوفوشین) هم مشاهده میشود .دور جسم سلولی ،سلولهای اقماری پررنگتر موجود
است.
یکی از چهار بافت اصلی است که به دلیل وجود پروتئینهای انقباضی ،توانایی انقباض
دارد.
@IAUTMEDIO
_ حرکت
_ شکل دهی و حفظ وضعیت ( )postureبدن
_ حفاظت از اندامهای گوارشی وظایف سیستم
عضالنی:
_ کمک به جریان خون
_ گرم کردن بدن
برش طولی:
عضــلۀ اســکلتی :ســلول (رشــتۀ) اســتوانهی طویل با هســتههای متعدد در حاشــیه،
خطوط عر ضی تیره و رو شن و انقبا ضات ارادی ،سریع و قوی دارد.در این ع ضله بین
سلولهای مجاور اتصال وجود ندارد.
عضلۀ قلبی :سلول استوانهای ،کوتاه و منشعب ،معموالً یک هسته در مرکز سلول و در
مجاورت هسته پیگمان لیپوفوشین دارد ،از طریق صفحات بینابینی ( Intercalated
)Disksبه سلولهای مجاور خود متصل (از طریق دسموزوم ،اتصاالت چسبندهGap ،
)Junctionاست ،خطوط عرضی تیره و روشن و انقباضات ریتمیک قوی دارد.
@IAUTMEDIO
ع ضلۀ صاف :سلولها دوکی شکل ،کوچک ،دارای یک ه سته در مرکز و فاقد خطوط
عر ضی تیره و رو شن ه ستند .ات صاالت این سلولها از نوع Gap Junctionو گاهی
دسموزوم است.
برش عرضی:
عضلۀ اسکلتی :سلولها بزرگ و چندوجهی اند ،در فاصلۀ بین سلولها عروق قرار
دارند و اگر برش از محل هسته گذشته باشد هسته در حاشیه سلول قابل مشاهده
است.
در برش عرضی بهدلیل وجود پروتئینهای انقباضی و خطوط تیره و روشن ،سطح
یکدست نبوده بلکه به صورت خشن (میوفیبریل) قابل دیدن است.
عضلۀ قلبی :سلولها به دلیل انشعابات ،به اشکال و اندازههای مختلف قابل
مشاهدهاند.
ً
تقریبا گرد با اندازۀ مختلف (از کوچک تا بزرگ) دارد .اگر عضلۀ صاف :سلولهای
برش از محل هسته گذشته باشد ،هسته در مرکز قابل رویت است.
میگردد که ســرعت ++عضــلۀ قلبی به صــورت غیرارادی ،قوی ،ســریع و ریتمیک منقب
انقباض آن بهو سیلۀ اع صاب اتونوم میتواند تنظیم (کم یا زیاد) شود .سمپاتیک ،سرعت
انقباض را زیاد و پاراسمپاتیک ،کم میکند.
@IAUTMEDIO
++عضلۀ صاف انقباضات ضعیف ،آهسته ،غیرارادی و تحت کنترل اعصاب اتونوم ،فاکتورها
و هورمون های خاصی دارد .مث ً
ال این انقباضها در رحم تحت کنترل اکسی توسین می-
باشد.
ترمیم:
-1سـلولهای عضـلۀ صـاف خاصـیت میتوزی خود را حفظ کرده ،لذا درصـورت آسـیب به
راحتی میتوانند ترمیم شــوند ،عالوه بر این در ماهیچۀ صــاف دیوارۀ عروق مخصــوصـ ً
ـا
عروق کوچک ،سلولهای تمایزنیافتهای به نام پری سیت (پری سایت) وجود دارد که در
صورت آسیب عضله ،میتواند به ترمیم کمک کند.
-2ترمیم ع ضلۀ ا سکلتی به و سیلهی سلولهای اقماری (دارای قابلیت تق سیم شدن)
انجام میشود ،که این ترمیم ضعیف (کم و آهسته) است.
-3ترمیم در ع ضلۀ قلبی ب سیار ضعیف ا ست .اگر این ع ضله آ سیب ببیند ،محل آ سیب
توسط بافت همبند پر میشود و بافت جوشگاهی ( )Scarرا ایجاد میکند.
@IAUTMEDIO
عضلۀ اسکلتی (:)Skeletal Muscle
پوششها:
عضلۀ اسکلتی یک منشأ ،مبدأ ( )Originو یک قسمت اصلی توده ( )Muscle Bellyدارد .این
عضله در انتها به بافت همبند تبدیل و به استخوان متصل میشود.
در اطراف هر دسته Perimysium ،و داخل آن ،رشتهها (سلولها) قرار دارند و در درون هر
سلول ،فیلمانها قرار گرفتهاند که باندها و نواحی مختلف را ایجاد میکنند.
@IAUTMEDIO
باند ← Anisotropic ← Aشامل رشته- -1
-2باند ← Iفقط از رشتههای نازک تشکیل شده و در وسط آن یک صفحۀ Zوجود دارد.
در Z Diskپروتئین α_actininوجود دارد که رشتههای نازک به این پروتئین متصل میشوند
و پروتئینی به نام Nebulinاتصال آنها را تسهیل میکند.
@IAUTMEDIO
در دو بخش از یک سـارکومر ،رشـتههای نازک و ضـخیم در مجاورت هم قرار دارند ،در این
ق سمتها شبکه سارکوپال سمی تو سعه خیلی زیادی دا شته و همراه با تورفتگی غ شا به نام
لوله ،Tساختاری به نام سهتایی ( )Triadدر این بخشها به وجود آمده است.
رشتههای ضخیم ← از میوزین (دو زنجیرۀ سنگین و چهار زنجیرۀ سبک) تشکیل شده است.
زنجیرۀ سنگین عصایی شکل است (یک ُدم میلهای و انتهای (سر) گرد دارد که قسمتهای
ُدمی به یکدیگر پیچ خوردهاند ،چهار زنجیرۀ سبک در ناحیۀ سر قرار میگیرند)
در ناحیۀ سر میوزین ،محلی برای اتصال ATPو یک محل برای اتصال ( )Interactionبه
اکتین موجود است.
در سارکومر ،قرارگیری مولکولهای میوزین به گونهای است که قسمتهای میلهای به سمت
داخل و سرها به طرفین است.
پروتئین اکتین از دو زنجیرۀ -Fاکتین که دور هم پیچ خوردهاند ،تشکیل شده است.
هر رشته -Fاکتین ،از پلیمریزه شدن واحدهای -Gاکتین (واحدهای کروی) تشکیل شده
است.
@IAUTMEDIO
در فرورفتگیهای زنجیرۀ اکتین ،تروپومیوزین (دو زنجیرۀ پروتئینی پیچ خورده) قرار می-
گیرد.
_ :TnTاتصال به تروپومیوزین
در حالت استراحت عضله ،محل فعال اکتین به وسیلۀ مجموعۀ تروپونین-تروپومیوزین
پوشانده شده است بنابراین اکتین و میوزین در این حالت ،قابلیت اتصال به یکدیگر را
ندارند.
هر سارکومر دو Triadدارد :در وسط ،لولۀ عرضی Tو در طرفین Cisternهای شبکۀ
سارکوپالسمی
لولههای عرضی ← )T-tubule( Tتورفتگی غشا به داخل سیتوپالسم که یک لوله ایجاد می-
کند.
@IAUTMEDIO
++خطوط عرضی تیره و روشن را ،میتوان با میکروسکوپ های نوری و الکترونی مشاهده
کرد.
میگردند.
@IAUTMEDIO
ســپس ATPآزاد شــده و انرژی الزم برای خم
شدن سر میوزین و ک شیده شدن ر شته های
نازک اکتین به سمت و سط سارکومر ،را فراهم
میکند.
در مرحله آخر ATP ،جدیدی به سر میوزین متصل شده و اکتین و میوزین از هم جدا
میشوند.
اتصال اکتین و میوزین به هم ،خم شدن سر میوزین و جدا شدن اکتین و میوزین ،به صورت
میکند. سیکلهای تکراری اتفاق میافتد که سارکومر را کوتاه و در نتیجه عضله را منقب
جمود نعشی:
مدتی بعد از مرگ ،عضالت شروع به سفت شدن میکنند که به این حالت جمود نعشی
( )Rigor mortisگفته میشود.
علت جمود نعشی ،عدم فعالیت میتوکندری و درنتیجه به پایان رسیدن انرژی ( )ATPدر
تارها است؛ لذا سر میوزین به اکتین متصل باقی مانده و انقباض عضله ادامه مییابد.
به ســیناپس بین عصــب حرکتی و عضــله neuromuscular junction ،یا صــفحهی محرک
انتهایی ( )motor endplateگفته میشود.
پایانه آکســـونی یک نورون حرکتی انشـــعاباتی دارد که به تعداد زیادی رشـــتهی عضـــالنی
عصبدهی میکنند.
واحد حرکتی ( :)motor unitتمام تارهای ع ضالنی که تو سط یک نورون حرکتی ع صبر سانی
میشوند.
عضــالت خشــن :عضــالتی که در هر واحد حرکتی آن ،تعداد زیادی تار عضــالنی وجود دارد؛
یعنی هر نورون حرکتی ،هزاران تار عضالنی را عصبدهی میکند.مانند عضالت ران
@IAUTMEDIO
بطور مثال ،در هر واحد حرکتی عضـــله دقیق ،دو الی ســـه تار عضـــالنی وجود دارد مانند:
عضالت خارجی چشم
٭ شکل :aقهوهای پررنگ ،دستهی عصبی و قهوهای کمرنگ ،سلولهای عضلهی اسکلتی
٭ شکل :bدر میکروسکوپ الکترونی ،قسمت سفید رنگ ،عصب و قسمت های خاکستری
پررنگ ،رشته های عضالنی میباشند.
٭ شکل :cیک غشای پیش سیناپسی دارای میتوکندری ،وزیکولهای سیناپسی حاوی استیل
کولین ،شکاف سیناپسی و در انتها ،غشای پسسیناپسی با چین خوردگیها و گیرندههایی
برای استیل کولین در سطح خود ،قابل رویت است.
@IAUTMEDIO
در عضلهی مخطط ،گیرندههای حسی حساس به کشیدگی وجود دارند که در ارتباط با
اعصاب حسی (اندازهی این اعصاب بسیار کوچک است) ،میزان کشش عضله را تنظیم می-
نمایند( .تغییرات کشش را به CNSمنتقل میکنند)
در داخل عضلهی مخطط اسکلتی ( )muscle spindle این گیرندهها در دو محل وجود دارند
دوک عضالنی= muscle spindle / اندام تاندونی گلژی = Golgi tendon organ
Muscle spindleیا دوک عضالنی ،در درون و بین دستههای عضالت مخطط قرار میگیرد
و دارای کپسولی از جنس perimysiumاست.
در این ساختار رشتههای عضالنی تغییر یافته و با رشتههای عصبی حسی ارتباط دارند.
کپسول ،گیرندهها و رشته های عضالنی داخل دوک عضالنی شامل سه بخش
دوکی است؛ که گیرندهها با اعصاب حسی ارتباط دارند(.حداکثر 2میلیمتر)
مثال :گیرندهی وضعیت میتواند عضالت مخالف هم را حین راه رفتن تنظیم کند.
@IAUTMEDIO
٭ هســتههای بعضــی رشــتههای عضــالنی داخل دوکی به طوری اســت که دنبال هم ردیف
میشوند ،که به آنها رشتههای زنجیرهای هستهای میگویند)nuclear chain fiber(.
٭ هستههای بعضی دیگر از رشتههای عضالنی داخل دوکی به صورت تودهای قرار میگیرند
که یک ات ساع ایجاد میکنند که به آنها ر شتههای کی سه ه ستهای ()nuclear bag fiber
میگویند.
Golgi tendon organیا اندام تاندونی گلژی ،اندازهی کوچکتری دارد و رشتههای عصبی
حسی بین دستههای رشتههای کالژن در محل اتصال تاندون و عضله قرار میگیرند.
تغییرات کششی در تاندون در هنگام انقباض عضله و حرکت ،توسط اندام تاندونی گلژی
تشخیص داده میشود و اگر کشش بیش از حد باشد ،توان مهار فعالیت عضله را دارد.
٭ اگر ع ضله قلبی از محل صفحات بینابینی برش داده شود ،صفحات ب صورت پلکانی دیده
میشوند.
در بخش عر ضی ساختار پلهای ،اتصال از نوع دسموزوم ( )Desmosomeو فاسیای چسبنده
میباشد و درقسمت طولی ،اتصال از نوع Gap Junctionاست.
٭ سرعت انقباض عضله قلبی تحت کنترل اعصاب اتونوم است(.سمپاتیک زیاد ،پاراسمپاتیک
کم)
٭ سلولهای ع ضلهی قلبی ،در دهلیز فعالیت تر شحی هم دارند ( )Endocrineکه فاکتوری به
نام ANFترشح میکنند که باعث دفع سدیم و تنظیم تعادل آب میشود.
@IAUTMEDIO
عضلهی صاف (:)smooth muscle
تروپومیوزین ندارند)
کمک میکنند.
سلولهای عضله صاف به علت اندازهی کوچک ،اتصاالت شکافدار و وجود caveolae -
عضلهی صاف توسط اعصاب اتونوم عصبدهی میشود ولی میتواند تحت کنترل هورمونها نیز
مانند :دستگاه گوارش و رحم باشد.
@IAUTMEDIO
در مســـیر رشـــتههای عصـــبی اتونوم ،برجســـتگیهایی وجود دارد که به آنها واریکوزیته
( )varicosityمیگویند ،در داخل این برجســتگیها وزیکولهایی حاوی نوروترانســمیترهای
استیل کولین و نوراپینفرین وجود دارد.
٭عضلهی صاف عالوه بر خاصیت انقباضی ،خاصیت سنتزی هم دارد؛ یعنی مکمل فعالیت
فیبروبالست است و میتواند اعضای ماتریکس را بسازد.
خون یک نوع بافت همبند اختصاصی است که سلولهای آن در درون یک مایع خارج
سلولی به نام پالسما قرار دارند.
در یک فرد سالم بالغ ،حدود 5لیتر خون در سیستم گردش خون در جریان است.
_ مواد زائد
نقش در توزیع گرما _ تنظیم دمای بدن _ حفظ تعادل _ حفظ هموئوستاز
اسید و باز ( _ )PHحفظ تعادل فشار اسموتیک (ثابت نگه داشتن
محیط داخلی بدن)
گلبولهای سفید (لوکوسیت یا )WBCدر خون ،کروی شکل و غیرفعال هستند ،این سلولها
برای انجام عمل دفاعی (اصلیترین وظیفهشان) ،باید از دیوارۀ مویرگها و وریدچههایی
( )Venuleکه بالفاصله پس از مویرگها قرار دارند ،عبور کرده و جهت انجام عمل دفاع وارد
بافت همبند شوند.
@IAUTMEDIO
گلبولهای قرمز برخالف گلبولهای سفید ،در خون عملکرد دارند.
با خروج خون از سیستم گردش خون ،پروتئینهای پالسما با یکدیگر واکنش داده و ایجاد
لخته (سلولهای خونی و مایع زرد کمرنگی به نام سرم) میکنند ،لذا در یک نمونهی خون
در لوله آزمایش ،با تزریق ماده ضد انعقاد (مانند هپارین) و سانتریفیوژ آن ،چند الیه از
پایین به طرف باال نمایان میشود:
پالسما شامل آب ،پروتئینها و مواد محلول است؛ موادمحلول شامل الکترولیتها (یونها)،
مواد مغذی ،گازهای تنفسی و مواد زائد میباشد.
آلبومین فراوانترین پروتئین پالسما ،در کبد ساخته شده و در انتقال متابولیتهای
غیرمحلول و حفظ فشار اسمتیک نقش دارد.
@IAUTMEDIO
گلوبولینهای αو β گلوبولینها 2دسته هستند:
گلوبولینهای ᵞ
گلوبولینهای αو βدر کبد ساخته شده و در انتقال یونهای فلزی ،لیپیدها و ویتامینهای
محلول در چربی دخالت دارند.
پروتئینهای سیستم کمپلمان تعداد زیادی پروتئین میباشند که با حرف Cنشان
داده میشوند ،)C1 , C2 , …( .این پروتئینها در ایمنی نقش دارند و میتوانند
آنتیژنهایی مانند میکروارگانیسمها را از بین ببرند.
فیبرینوژنها بزرگترین (از نظر اندازه) پروتئینهای پالسما هستند که در کبد ساخته
میشوند و در هنگام خونریزی به شکل رشتههای نامحلول فیبرین در میآیند و
تشکیل لخته میدهند.
از بین پروتئینهای پالسما ،کمپلمانها و گاماگلوبولینها در دفاع و ایمنی نقش دارند.
@IAUTMEDIO
سلولهای خونی:
.1گلبولهای سفید
.2گلبولهای قرمز
.3پالکتها
@IAUTMEDIO
.1گلبولهای سفید (لکوسیتها یا )WBC
_گرانولوسیتها
()Granulocytes
گلبولهای سفید براساس وجود گرانولهای اختصاصی به
دو دسته تقسیم میشوند:
_آگرانولوسیتها
()Agranulocytes
گرانولوسیتها
ً
تقریبا بیرنگ یا صورتی کم- .1نوتروفیل (تمایل به رنگهای خنثی) ،گرانولهای نوتروفیل
رنگ است.
@IAUTMEDIO
.2ائوزینوفیل {تمایل به رنگهای ائوزینی( ،})Eگرانولهای ائوزینوفیل قرمز رنگ (صورتی
پررنگ) هستند.
نوتروفیلها:
_گرانولهای اختصاصی بزرگتر و با تراکم الکترونی بیشتر حاوی ترکیباتی با قابلیت تجزیهی
( ECMمثل کالژناز)
در جنس مونث ( )femaleبعضی از نوتروفیلها در کنار یکی از لوبهای هسته ،زائدهای
جسم بار ()Bar body
ِ مانند چوب طبل دارند که یکی از کروموزومهای xغیرفعال است که
یا کروماتین جنسی نامیده میشود.
@IAUTMEDIO
نوتروفیلها میتوانند به صورت بی هوازی زندگی کنند .بنابراین در محل عفونت ،زمانی که
مویرگهای خونی آسیب ببینند و شرایط هیپوکسی (کاهش O2در محیط) در بافت ایجاد
شود ،میتوانند زنده بمانند و باکتریها را از بین ببرند.
ائوزینوفیلها:
_تعداد آنها از نوتروفیل ها کمتر ولی تقریبا هم اندازه ،گاهی بزرگتر و هم شکل با آنها
هستند.
-2در پاسخهای التهابی دخالت و نقش تعدیل کنندگی و تنظیم کنندگی دارند.
@IAUTMEDIO
در عفونتهای انگلی و آلرژیک تعداد ائوزینوفیلها افزایش مییابد.
بازوفیلها:
_گرانولهای اختصاصی با خاصیت متاکروماتیک دارد لذا رنگ گرانولهای آن از آبی تیره تا
ارغوانی و صورتی متغیر است.
_قابلیت مهاجرت به بافت همبند و تکمیل کننده فعالیت mast cellها در واکنشهای
آلرژیک
در سطح بازوفیل ها و mast cellها برای ( IgEایمونوگلوبین )Eرسپتور هایی وجود دارد که
وقتی IgEبه رسپتور مربوطه در سطح این سلولها متصل شود ،محتویات این گرانول ها
آزاد میگردد و این امر سبب شروع واکنشهای آلرژیک ایجاد می شود.
رنگ بازوفیلی شدید این سلولها به دلیل وجود گرانولهای اختصاصی محتوی هیستامین،
هپارین ،گلیکوزآمینوگلیکان سولفاته و لکوترینها (واسطههای التهابی) هستند.
++با در نظر گرفتن همهی سلولهای خونی ،فراوانترین سلولها RBCو بین لوکوسیتها
فراوانترین نوع سلولها ،نوتروفیلها و کمترین آنها ،بازوفیلها هستند.
@IAUTMEDIO
آگرانولوسیتها
_فراوانترین (از نظر تعداد) و کوچکترین (از نظر اندازه) آگرانولوسیتها ،لنفوسیتها می
باشند.
لنفوسیتها:
@IAUTMEDIO
از نظر اندازه در مقایسه با گلبول قرمزها ( )RBCبه 3دسته تقسیم می شوند( .هر سه
بزرگتر از گلبولهای قرمزند).
.1لنفوسیتهای T
.2لنفوسیتهای B
لنفوسیتهای Bو سلولهای کشنده طبیعی در مغز قرمز استخوان تولید و تمایز مییابند
اما لنفوسیتهای Tدر مغز قرمز تولید ولی برای بلوغ نهایی به تیموس میروند.
وظیفه لنفوسیتها ایمنی و دفاع است ،به همین منظور برای شناسایی نوع سلولها از
مارکرهای سطح خود (با تکنیکهای خاص مثل ایمونوسیتوشیمی و فلوسیتوشیمی) بهره
میبرند.
@IAUTMEDIO
مونوسیتها:
_فقط گرانول های غیراختصاصی دارند که در تصویر میکروسکوپ الکترونی با حرف A
مشخص شده است.
عملکرد مونوسیتها:
@IAUTMEDIO
نحوهی عمل لوکوسیتها در فرایند التهاب بافتی:
وقتی در یک بافت آسیب یا التهاب صورت میگیرد ،ماکروفاژها فعال شده و سیتوکینها را
ترشح میکنند و بر سلولهای اندوتلیال دیواره رگ تاثیر میگذارند که باعث بیان شدن
سلکتین ) (Selectinدر مجرای رگ میگردند ،سپس لیگاند سلکتین در سطح نوتروفیلها ظاهر
میشود و اتصال لیگاند به سلکتین از طریق نوعی پیوند سست ،انجام و حرکت نوتروفیلها
کند میشود.
در مرحله بعد نوتروفیل ها ،اینتگرین ( )Integrinرا بیان و تولید می کنند ،رسپتورهای اینتگرین
در سطح سلولهای اندوتلیال ظاهر و این دو به طور محکم به یکدیگر متصل و سبب طویل
شدن نوتروفیلها و قطعه قطعه شدن هستهی آنها میگردد سپس پاهای کاذب ایجاد و
چون اتصال بین سلولهای اندوتلیال رگ سست شده از شکاف بین آنها عبور و به محل
التهاب میرسند( .روند دیاپدز)
@IAUTMEDIO
نحوهی تهیهی اسمیر یا گستره خون:
.2پخش خون جمع آوری شده روی الم به کمک یک الم دیگر
ً
بعضا به صورت تجمعات سلولی دیده میشوند. .1گلبولهای قرمز فراوان (صورتی تا قرمز)،
.3لنفوسیتها به شکل سلولهای گرد کوچک با یک هستهی کروی که بیشتر سیتوپالسم را
اشغال کرده.
@IAUTMEDIO
.2گلبولهای قرمز (اریتروسیتها یا )RBC
گلبولهای قرمز برخالف گلبولهای سفید بدون ترک عروق ،در خون دارای عملکرد هستند.
شکل گلبولهای قرمز به صورت یک دیسک مقعرالطرفین ،با قطری حدود 7.5میکرون،
ضخامت بخش مرکزی گلبول قرمز 0.7میکرون و ضخامت لبهها 2.5میکرون میباشد.
گلبولهای قرمز معموالً در عروق کوچک مثل سکه هایی بر روی هم قرار میگیرند که به آن
رولکس ) (Rouleauxگفته میشود.
دلیل شکل مقعرالطرفین بودن گلبول قرمز ،مربوط به عملکردشان است .در این حالت
هموگلوبین در کمترین فاصله از سطح قرار میگیرد و انتقال اکسیژن را مؤثرتر و بهتر انجام
میدهد.
@IAUTMEDIO
پروتئینهای دخیل در شکل گیری خاص گلبول قرمز:
.4اسپکترین ) (Spectrinدر زیر سطح داخلی غشاء قرار گرفته و داخل سلول
.5انکرین ()Ankyrin
اسپکترین ) (Spectrinپروتئینی در زیر سطح داخلی غشاء است که در درون سلول شبکهای
ایجاد میکند که از یک طرف به فیالمانهای اکتین متصل و از طرف دیگر ،توسط پروتئینی
به نام Ankyrinبه پروتئین باند 3و GPAمتصل است و این اتصال سبب تثبیت غشاء ،حفظ
شکل سلول و انعطاف پذیری گلبول های قرمز میشود.
آنتیژنهای گروه خونی ABOبه بخش گلیکوزیلۀ پروتئین باند 3و GPAکه در غشای گلبول
قرمز وجود دارند ،متصل میشوند.
.3پالکتها (ترومبوسیتها)
قطعاتی کوچک و بدون هسته ،مشتق شده از زوائد سیتوپالسمی سلولهای بزرگی به نام
مگاکاریوسیت هستند که معموال به صورت تودهای قرار دارند.
@IAUTMEDIO
بخشهای یک پالکت (از سطح به عمق):
.1گلیکوکالیکس:
در سطح پالکتها یک پوشش از جنس کربوهیدرات به نام گلیکوکالیکس قرار دارد که باعث
اتصال پالکتها به محل آسیب و شروع روند انعقاد میگردد.
MB .2
:Bمیکروتوبولها
.3هیالومر
پایینتر از ( MBقسمت های سفیدرنگ در شکل) مجاری و فرورفتگی هایی در سطح غشای
سلول به نام قسمتهای روشن پالکت یا هیالومر وجود دارد:
: Bسیستم توبولی متراکم که از شبکه آندوپالسمی منشا می گیرد و وظیفه آن ذخیره یون
کلسیم است.
@IAUTMEDIO
.4گرانولومر
در زیر بخش محیطی هیالومر ،یک بخش مرکزی تیرهتر به نام گرانولومر وجود دارد که حاوی
گرانولهایی مثل گلیکوژن ،میتوکندری و تعدادی گرانول دیگر است:
.1گرانول های لیزوزمی (الندا) .2گرانول های دلتا (کوچکتر و متراکمتر) محتوی ADP ،ATPو
سرتونین .3گرانول های آلفا ) (αGبزرگتر و روشنتر؛ شامل فاکتور رشد مشتق از پالکت
( ، )PDGFفاکتور پالکتی 4و سایر پروتئین های اختصاصی دیگر است.
.1پالکتها از طریق گلیکوکالیکس به محل آسیب متصل و یک لخته پالکتی ایجاد میشود.
()Platelets Plug
.3پالکتها و سلولهای اندوتلیال رگ ،فاکتورهایی مثل فاکتور 4پالکتی( PDGF ،عامل
تکثیر فیبروبالستها) را تولید و ترشح میکنند.
ً
متعاقبا فیبرین تشکیل و شبکهای از رشتههای نامحلول ایجاد میکند که گلبولهای قرمز .4
و پالکتهای بیشتری را به دام میاندازد و لخته خون یا Thrombosisایجاد میگردد.
.5ابتدا لخته بزرگ و به درون لومن رگ برجستگی دارد ،پس از مدتی اندازه آن در لومن
ً
نهایتا توسط آنزیم پالسمین حذف میگردد. رگ کوچکتر و
سلولهای خونی بالغ ،نیمه عمر کوتاهی دارند .بنابراین باید به طور پیوسته تولید و
جایگزین شوند.
.1سه ماهه اول (رویانی) ← سلولهای خونی از مزودرم کیسه زرده ( )yolk sacمنشا
میگیرند.
.2سه ماهه دوم ،خون سازی بیشتر در کبد ( )liverو بخش کمی هم در طحال ()spleen
رخ میدهد.
@IAUTMEDIO
استخوان استخوانهای خاصی* محل اصلی خونسازی هستند.
ِ .3سه ماهه سوم ،مغز
* جان کوئیرا در سه ماهه دوم محل اصلی خون سازی را مغز استخوانهای خاص معرفی
استخوان همه استخوانها را ذکر کردهاند.
ِ کرده اما استاد مغز
( )self-renewalهستند.
)2سایر سلولهای دختری به عنوان منبعی از سلولهای بنیادی پرتوان ( )stem cellباقی
میمانند.
سلولهای بنیادی پرتوان تکثیر یافته و دو رده اصلی از سلولهای اجدادی را تشکیل
میدهند:
رده میلوئید:
کلیه روند تمایز سلولهای اجدادی میلوئیدی و لنفوئیدی تحت کنترل فاکتورهایی مثل فاکتور
رشد ،هورمونها (مثل اریتروپویتین و ترومبوپویتین) و فاکتور رشد محرک کلونی ( )CSFکه
از سلولهای مختلفی ترشح میشوند ،است.
++رده میلوئید ( )Myeloidطی روندهای مختلفی میتواند به چندین نوع سلول تمایز پیدا
کند؛
@IAUTMEDIO
رده لنفوئید:
*البته در جان کوییرا ذکر شده Natural killer cellاز lymphoid stem cellبه وجود میآید.
Nicheیا آشیانه ،فضایی است که سلولهای بنیادی در آن قرار دارند که میتواند در
قسمتهای مختلف بدن (مثل در فولیکول مو یا در مغز استخوان) وجود داشته باشد.
دو نوع مغز استخوان بر اساس نمای ظاهری در بررسی ماکروسکوپی داریم:
مغز زرد استخوان با سلولهای چربی پر میشود و فاقد سلولهای خونساز است.
مغز قرمز استخوان دارای ماتریکسی ( )stromaاز جنس بافت همبند رتیکولر ( )reticularاست
که به شکل داربستی سلولهای اصلی آن را در بر گرفته .سلولهای اصلی ،طنابهای خونساز
( )hemopoietic cordsیا جزایر خونساز ( )hemopoietic islandsنامیده میشوند.
@IAUTMEDIO
به عالوه مغز قرمز دارای مویرگهای سینوزوئیدی ( )sinusoidal capillariesنیز هست .مویرگ
های سینوزوئیدی ،مویرگهایی با سلولهای اپیتلیال ناپیوسته هستند که سلولهای خونی
ساخته شده در مغز استخوان از طریق این مویرگها به سیستم گردش خون وارد میشوند.
++نیمنگاهی به جنین:
@IAUTMEDIO
اریتروپوئیز ( )erythropoiesisیعنی ایجاد گلبولهای قرمز
روند اریتروپوئیز:
.3پلیکرومات وفیلیک اریتروبالست :حجم سلول کم و سیتوپالسم به دلیل اینکه شروع به
پر شدن توسط هموگلوبین میکند ،دچار تغییر رنگ شده و در این سلولها دو منطقه
بازوفیلی و اسیدوفیلی وجود دارد.
++در اواخر این مرحله هسته و هستک از بین رفته و به بیرون از سلول رانده میشوند ،سلول
هنوز تعداد کمی ریبوزوم دارد.
.5رتیکولوسیت :تعداد خیلی کمی ریبوزوم در سلول باقی مانده که بعد از رنگآمیزی
( )stainingبه شکل شبکه ( )reticulumکمرنگی در سلول دیده میشود .به همین دلیل
به این سلولها رتیکولوسیت گفته میشود.
@IAUTMEDIO
رتیکولوسیت با ورود به گردش خون تمام ریبوزومهای خود را از دست میدهند و به
اریتروسیت تبدیل میشوند ،اما حدود %1از رتیکولوسیتها در گردش خون به همان صورت
باقی میمانند( .تعداد کم ریبوزومهای خود را حفظ میکنند).
روند گرانولوپوئیز:
:promyelocyte .2دارای سیتوپالسم بازوفیل است و گرانولها شروع به تولید میکنند .ابتدا
گرانولهای آزروفیل در این مرحله ایجاد میشوند.
:metamyelocyte .4تعداد گرانولهای اخت صا صی بی شتر شده و بی شتر حجم سیتوپال سم را
اشغال میکند.
@IAUTMEDIO
متامیلو سیتهای نوتروفیلی ،بازوفیلی و ائوزینوفیلی با تراکم بی شتر ه سته (چند لوب شدن
ه سته) بالغ می شوند :نوتروفیل قبل از بلوغ از یک مرحله بینابینی ( )Band cellمیگذرد که
در آن هسته کشیده شده اما هنوز چند لوبی نشده است.
)1بخش گرانولوپوئیز ( )Granulopoiesisدر مغز قرمز استخوان (مغز فعال) نوتروفیلها دارای
گرانول میشوند.
.1سلولهای ميلوئیدی
.3مگاکاریوسیت :در این سلولها قبل از تمایز ،اندومیتوز (( )endomitosisتقسیم هسته
بدون تقسیم سیتوپالسم سلول) انجام میشود.
@IAUTMEDIO
.4پرومگاکاریوسیت :از تمایز مگاکاریوبالست پس از اندومیتوز حاصل شده بنابراین دارای
هستههای متعددی هستند.
.5مگاکاریوسیت :در سیتوپالسم میتوکندریهای زیاد RER ،و دستگاه گلژی تکامل یافته و
گستردهای دارند که اجزا مختص به پالکتها را میسازند .در سطح غشا سلولی ،تورفتگیهای
زیادی به نام غشاهای مرزبندی ( )Demarcation membranesوجود دارد که به طویل شدن
زوائد سیتوپالسمی کمک میکنند.
.6پالکت
@IAUTMEDIO