Professional Documents
Culture Documents
29js Boss-Full
29js Boss-Full
Boss
Author : Seohoo
Couple: KaiSoo, SooKai
Gener : Romance. Fluf,
Comady, Smut, +18
channel
@INBLOOM_FIC
Inbloom Fiction
پارت اول
ابَر کمپانی"مارشال"
Boss /seohoo
1
Inbloom Fiction
هیچ کسی به جز معاونان و مشاوران مورد اعتماد ،مدیر عامل
این مجموعه رو ندیدن و فقط اوازه قدرت و توانایی های بی نظیر
و کم سابقه اش به گوششون رسیده.
Boss /seohoo
2
Inbloom Fiction
شایعه ها میگن اون یه مرد قد بلند با شونه های پهنه و اینقدر
جذابه که چشمات با دیدنش آتیش میگیرن! اخمو و پر جذبه با
اکسسوری های فراوون و گرون قیمت .به طوری که ساده ترین
حلقه یا انگشترش میتونه تا هفت نسل یه آدم معمولی رو سیر
کنه!
تمام بدنش توسط تتو های مختلف با طرح های متفاوت به
آغوش کشیده شده و دندونات برای گاز گرفتن عضالت افتاب
سوخته و قدرتمندش تحریک میشن .این بین نباید از پیرسینگ
نیپالش و گوشواره الماسی که نرمه گوشش رو تسخیر کرده
بگذریم.
Boss /seohoo
3
Inbloom Fiction
دوکیونگسو هیچ وقت توی تغذیه و ورزشش کم نمیزاره و معتقده
اگه سالم و قوی باشه میتونه کمپانی و تجهیزاتش رو به خوبی
مدیریت کنه.
Boss /seohoo
4
Inbloom Fiction
دو دکمه اول پیرهنش بازه و تتو های سینه و ساعدش رو به رخ
میکشه.
"کیم جونگین"
Boss /seohoo
5
Inbloom Fiction
پارت دوم
اما خب ...مد و فشنی که کیم جونگین ازش پیروی کرده مربوط
به یه قرن پیشه.
Boss /seohoo
7
Inbloom Fiction
به لطف دوست پدرش که یکی از نزدیکان رئیس بود استخدام
شده و به آرومی کار میکنه.
اینکه االن اینجا باشه یکم براش زیادیه و به دیدن این همه
زیبایی عادت نداره.
Boss /seohoo
8
Inbloom Fiction
تالش میکنه که معمولی به نظر برسه و اضطرابش رو پنهان کنه.
Boss /seohoo
9
Inbloom Fiction
منشی در اتاق رو باز میکنه و جونگین با دستهایی که توی هم
گره خوردن وارد میشه.
این چه بوییه؟!
Boss /seohoo
10
Inbloom Fiction
این فکر به طرز غیر قابل توجیحی میترسوندش و احتمال میده
که زیادی خوب نباشه.
تا قبل از شنیدن این صدا فکر میکرد که خورشید گرم ترینه ،اما
االن گزینه دیگه ای رکورد گرمای خورشید رو زده و اون ،صدای
گرم باسه!
Boss /seohoo
11
Inbloom Fiction
جونگین حس ادم برفی ای رو داره که کنار بخاری قرار گرفته و
ذره ذره داره اب میشه.
Boss /seohoo
12
Inbloom Fiction
سرشو به ارومی بلند میکنه و از شلوار اتو خورده پرکالغیش
میگذره
Boss /seohoo
13
Inbloom Fiction
پارت سوم
Boss /seohoo
14
Inbloom Fiction
"شت از کجا فهمید حالم خوب نیست؟"
Boss /seohoo
15
Inbloom Fiction
نمیخوام اینجا مواخذه یا سررنشتون کنم و برای کار دیگه ای
اینجا هستید .پس اروم باشید و روی این صندلی بشینید.
حالش بهتر شده اما کاریزمای فرد رو به روش زیادیه و داره توش
غرق میشه.
Boss /seohoo
16
Inbloom Fiction
مثل تصوراتش هیکلی و چهارشونه نیست اما خیلی خوشتیپه.
مثل یه الماس بزرگ و درخشانیه که توی جعبه جواهرات
مخملی جا خشک کرده و در کنار سافت بودنش ،خیلی مقتدر و
با ثبات به نظر میرسه.
با دهن باز بهش زل زده و متوجه نیست که رئیسش داره نگاهش
میکنه.
-ح....ح...حتما...
Boss /seohoo
17
Inbloom Fiction
Boss /seohoo
18
Inbloom Fiction
بین حرفهای جونگین و اطالعاتی که ازش میگیره وجود نداشته
باشه ،در واقع این یه آزمونه!
-ک...کیم جونگ...گین
-ب...بیست و هفت
-تحصیالتتون؟
Boss /seohoo
19
Inbloom Fiction
-ن...نه...
-درسته!
اینکه اون پسر اینقدر شهامت داره که کاری رو به زور انجام نده،
براش جالبه.
البته همین قضیه زنگ خطری بود تا حواسش باشه چون ممکن
بود فرد رو به روش پیشنهاد خودش رو هم قبول نکنه.
Boss /seohoo
20
Inbloom Fiction
-گرایشتون؟
-کره ای...
-چی؟!
Boss /seohoo
21
Inbloom Fiction
تا بناگوش سرخ شده و کیونگسو داشت خندش میگرفت! مگه
همچین ادمی هم پیدا میشه؟! سریع از اون بحث میگذره تا
جونگین از دست نره.
-ب...بله...
Boss /seohoo
22
Inbloom Fiction
-من طی یک ماه آینده قراره توی یکی از بزرگ ترین جلسات
سرنوشت ساز کمپانی مارشال با یکی از رقبا شرکت کنم ...جلسه
ای که تاثیر بزرگی روی سرنوشت این کمپانی و زحمات چندین
سالم داره ،به طوری که میتونه ارزش سهاممون رو به اوج یا به
قعر اقیانوس ها برسونه.
Boss /seohoo
23
Inbloom Fiction
پارت چهارم
-ه...ه...ه...ه...ه...ه...
-همسر...
Boss /seohoo
24
Inbloom Fiction
-م...م...م...م...من...
اون اتاق بزرگ براش تبدیل به یه کوره اتیش شده که داره پوست
بدنش رو میسوزونه.
Boss /seohoo
25
Inbloom Fiction
باید زودتر از اونجا خارج شه اما پاهاش به کف مرمری اتاق
چسبیده و تکون نمیخوره.
Boss /seohoo
26
Inbloom Fiction
با فاصله گرفتن رئیسش تازه متوجه میشه که منبع اون بوی
خوش چی بوده و اخم ریزی میکنه.
-او...بله بله...
Boss /seohoo
27
Inbloom Fiction
-میفهمم...
Boss /seohoo
28
Inbloom Fiction
به استایل بی نظیر باس که چطوری پشت اون میز نشسته نگاه
میکنه و اب دهنش رو قورت میده.
Boss /seohoo
29
Inbloom Fiction
-برای این مهمانی ای که قراره دو ماه اینده برگزار شه ،از سالها
قبل برنامه ریزی شده و برای تمامی کمپانی ها از اهمیت زیادی
برخورداره .در واقع این یه فرصت طالییه تا رئسای ابر کمپانی ها
و رقبا همدیگه رو پس از سالها مالقات کنن و قدرتشون رو به
رخ هم بکشن .از وقتی که مارشال به اریکه قدرت نشست و سهام
هارو تحت تاثیر قرار داد ،هیئت مدیران و مدیرعامل اصلی یعنی
من به شدت تحت فشار قرار گرفتیم .البته که تیم امنیتی قوی
ای رو استخدام کردم و تالشهای اونها وضعیت رو بهتر کرد اما از
نظر سیاسی مشکالتی وجود داشت.
Boss /seohoo
30
Inbloom Fiction
Boss /seohoo
31
Inbloom Fiction
Boss /seohoo
32
Inbloom Fiction
-تو اخبار گفت! من یادمه که چندین سال پیش اعالم کرد که
رئیس کمپانی مارشال از دخترا بیزاره و کلی هم بهتون بد و
بیرا ...اوه!
-اون زمان شایعه های زیادی درست شدن و االن اصال مهم
نیست .مهم اینه که من االن باید برای مهمونی ای که قراره دو
ماه دیگه برگزار بشه ،همسرم رو کنار خودم داشته باشم.
Boss /seohoo
33
Inbloom Fiction
-دلیل اینکه شما رو انتخاب کردم هم اینه که به نظرم شما
استایل و پتانسیل مناسبی رو برای ایفای این نقش دارید و من
به حس ششمم اعتماد دارم.
Boss /seohoo
34
Inbloom Fiction
کیونگسو آدمیه که به عنوان یه مدیر تمامی جوانب رو درنظر
میگیره و قابلیت زیادی در کشف استعداد های پنهان اطرافیانش
داره.
-قبوله!
-بله؟
Boss /seohoo
35
Inbloom Fiction
جونگین نزدیک به یک هفته ست که تحت آموزش و راهنمایی
های شخص باس قرار گرفته و کم کم داره عقلشو از دست میده!
توی کره ای حرف زدنش هم لنگ میزنه و وقتی بهش بگی دو
ضربدر دو چند تا میشه میگه ده!
Boss /seohoo
36
Inbloom Fiction
اصال دلش نمیخواد که دست و پا چلفتی یا همچین کوفتی به
نظر برسه اما واقا نمیتونه.
حاال که آخر روز به روی باس نشسته تا روند برنامه های این یک
هفته رو بهش گزارش بده ،پلکهاش بی اراده روی هم میوفتن و
میخواد بخاطر خواب میمیره.
-آقای کیم!
باس تقریبا فریاد میزنه چون چند لحظه پیش صدای خروپف
جونگین درحالی که روی صندلی نشسته ،به گوشش میرسه و با
چشمهایی متعجب به اون جونور خوابالو نگاه میکنه.
Boss /seohoo
37
Inbloom Fiction
خیلی وقتا شده که بخاطر کارای کمپانی سه روز متوالی نخوابه
و در واقع بدنش به این برنامه کاری عادت کرده.
-آقای کیم!
جونگین فکر میکنه که توی خونه شونه؟ حتما االن این تصور رو
داره که کیونگسو هم مادرشه!
Boss /seohoo
38
Inbloom Fiction
-جونگین؟
-اوما بزار االن بخوابم ...چبل چبل ...اون رئیس کوتوله مون کلی
ازم کار کشیده بزار بخوابم...
Boss /seohoo
39
Inbloom Fiction
-اوماااااا
باس به شدت از اینکه کسی لمسش کنه متنفره اما میدونه که
اگه االن دست جونگینو پس بزنه ،پسرک خوابالو پخش زمین
میشه و ممکنه که بدنش آسیب ببینه! همونجا می ایسته و بازوی
جونگیو نگه میداره.
-اومااااا برای فردا ناهار چیکن درست کن ...همش بخاطر اون
نتونستم چیزی بخورم و فقط کار کردم.
Boss /seohoo
40
Inbloom Fiction
کمی خودش رو جلوتر میکشه و با گرفتن کتف و پشت اون
خرس خوابالو ،وزنش رو روی خودش میندازه و بلندش میکنه.
Boss /seohoo
41
Inbloom Fiction
نمیشد اسمشون رو انسان گذاشت و همیشه باید اینطوری
خطاب بشن.
�:
ابَر کمپانی"مارشال"
Boss /seohoo
42
Inbloom Fiction
هیچ کسی به جز معاونان و مشاوران مورد اعتماد ،مدیر عامل
این مجموعه رو ندیدن و فقط اوازه قدرت و توانایی های بی نظیر
و کم سابقه اش به گوششون رسیده.
Boss /seohoo
43
Inbloom Fiction
شایعه ها میگن اون یه مرد قد بلند با شونه های پهنه و اینقدر
جذابه که چشمات با دیدنش آتیش میگیرن! اخمو و پر جذبه با
اکسسوری های فراوون و گرون قیمت .به طوری که ساده ترین
حلقه یا انگشترش میتونه تا هفت نسل یه آدم معمولی رو سیر
کنه!
تمام بدنش توسط تتو های مختلف با طرح های متفاوت به
آغوش کشیده شده و دندونات برای گاز گرفتن عضالت افتاب
سوخته و قدرتمندش تحریک میشن .این بین نباید از پیرسینگ
نیپالش و گوشواره الماسی که نرمه گوشش رو تسخیر کرده
بگذریم.
Boss /seohoo
44
Inbloom Fiction
دوکیونگسو هیچ وقت توی تغذیه و ورزشش کم نمیزاره و معتقده
اگه سالم و قوی باشه میتونه کمپانی و تجهیزاتش رو به خوبی
مدیریت کنه.
Boss /seohoo
45
Inbloom Fiction
دو دکمه اول پیرهنش بازه و تتو های سینه و ساعدش رو به رخ
میکشه.
"کیم جونگین"
Boss /seohoo
46
Inbloom Fiction
پنجره های بزرگ و دوجداره نور خورشید رو مهمون سنگ
مرمرهای کف سالن میکنن و جونگین مطمئنه که توی زیباترین
اتاق دنیا داره نفس میکشه.
اما خب ...مد و فشنی که کیم جونگین ازش پیروی کرده مربوط
به یه قرن پیشه.
آیا این تیپ برای دیدار رئیس اَبر کمپانی جهان مناسبه؟!
Boss /seohoo
47
Inbloom Fiction
جونگین معتقده که اگه تیپش بد باشه ،بقیه چپ چپ نگاهش
میکنن یا یواشکی با هم حرف میزنن اما از اونجایی که همچین
چیزی به چشمش نخورده ،با خیال اسوده روی کاناپه چرمی
چندین میلیون دالری البی اتاق مدیر عامل ارشد نشسته و از نور
خورشید و بازتابش لذت میبره!
Boss /seohoo
48
Inbloom Fiction
اینکه االن اینجا باشه یکم براش زیادیه و به دیدن این همه
زیبایی عادت نداره.
Boss /seohoo
49
Inbloom Fiction
-آقای کیم ،لطفا بفرمایید داخل...
Boss /seohoo
50
Inbloom Fiction
این چه بوییه؟!
تا قبل از شنیدن این صدا فکر میکرد که خورشید گرم ترینه ،اما
االن گزینه دیگه ای رکورد گرمای خورشید رو زده و اون ،صدای
گرم باسه!
Boss /seohoo
52
Inbloom Fiction
Boss /seohoo
53
Inbloom Fiction
کمی باالتر و لب های رئیسش باعث میشن اب دهنش رو قورت
بده.
Boss /seohoo
54
Inbloom Fiction
-آروم باش کیم جونگین!
Boss /seohoo
55
Inbloom Fiction
-بگیرید لیوان رو جناب کیم ،من هیوال یا همچین چیزی نیستم!
یه مقدار ازش بنوشید تا حالتون بهتر شه .نگران نباشید من
نمیخوام اینجا مواخذه یا سررنشتون کنم و برای کار دیگه ای
اینجا هستید .پس اروم باشید و روی این صندلی بشینید.
حالش بهتر شده اما کاریزمای فرد رو به روش زیادیه و داره توش
غرق میشه.
Boss /seohoo
56
Inbloom Fiction
با دهن باز بهش زل زده و متوجه نیست که رئیسش داره نگاهش
میکنه.
Boss /seohoo
57
Inbloom Fiction
-ح....ح...حتما...
Boss /seohoo
58
Inbloom Fiction
پاسخ سواالت رو دقیق بده .نمیدونه که باس میخواد مغایرتی
بین حرفهای جونگین و اطالعاتی که ازش میگیره وجود نداشته
باشه ،در واقع این یه آزمونه!
-ک...کیم جونگ...گین
-ب...بیست و هفت
-تحصیالتتون؟
Boss /seohoo
59
Inbloom Fiction
-چی؟! دانشگاه نرفتید؟
-ن...نه...
-درسته!
اینکه اون پسر اینقدر شهامت داره که کاری رو به زور انجام نده،
براش جالبه.
Boss /seohoo
60
Inbloom Fiction
البته همین قضیه زنگ خطری بود تا حواسش باشه چون ممکن
بود فرد رو به روش پیشنهاد خودش رو هم قبول نکنه.
-گرایشتون؟
-کره ای...
Boss /seohoo
61
Inbloom Fiction
-چی؟!
Boss /seohoo
62
Inbloom Fiction
-ب...بله...
Boss /seohoo
63
Inbloom Fiction
-میخوام توی اون جلسه نقش همسرم رو بازی کنید!
-ه...ه...ه...ه...ه...ه...
-همسر...
-م...م...م...م...من...
Boss /seohoo
64
Inbloom Fiction
میخواست از اونجا بره! اون چه کوفتیه که باس ازش میخواد؟
اون اتاق بزرگ براش تبدیل به یه کوره اتیش شده که داره پوست
بدنش رو میسوزونه.
Boss /seohoo
65
Inbloom Fiction
Boss /seohoo
66
Inbloom Fiction
ابروهای رئیسش واقا پرپشت بودن و چشمهاش شدیدا زیبا به
نظر میرسیدن.
با فاصله گرفتن رئیسش تازه متوجه میشه که منبع اون بوی
خوش چی بوده و اخم ریزی میکنه.
-او...بله بله...
Boss /seohoo
67
Inbloom Fiction
-اوه نه نه ...من فقط یکم شوکه شدم...
-میفهمم...
به استایل بی نظیر باس که چطوری پشت اون میز نشسته نگاه
میکنه و اب دهنش رو قورت میده.
Boss /seohoo
68
Inbloom Fiction
-من متوجه این هستم که پیشنهادم تا حد زیادی نامعقوله و
ممکه برای شما دردسرساز باشه.
Boss /seohoo
69
Inbloom Fiction
-برای این مهمانی ای که قراره دو ماه اینده برگزار شه ،از سالها
قبل برنامه ریزی شده و برای تمامی کمپانی ها از اهمیت زیادی
برخورداره .در واقع این یه فرصت طالییه تا رئسای ابر کمپانی ها
و رقبا همدیگه رو پس از سالها مالقات کنن و قدرتشون رو به
رخ هم بکشن .از وقتی که مارشال به اریکه قدرت نشست و سهام
هارو تحت تاثیر قرار داد ،هیئت مدیران و مدیرعامل اصلی یعنی
من به شدت تحت فشار قرار گرفتیم .البته که تیم امنیتی قوی
ای رو استخدام کردم و تالشهای اونها وضعیت رو بهتر کرد اما از
نظر سیاسی مشکالتی وجود داشت.
Boss /seohoo
70
Inbloom Fiction
Boss /seohoo
71
Inbloom Fiction
-برای اینکه سایه شون از روی من و شرکت برداشته و فشار
هاشون کمتر شه ،مجبور شدم به طور رسمی اعالم کنم که
بایسکشوال هستم و ازدواج کردم.
Boss /seohoo
72
Inbloom Fiction
-تو اخبار گفت! من یادمه که چندین سال پیش اعالم کرد که
رئیس کمپانی مارشال از دخترا بیزاره و کلی هم بهتون بد و
بیرا ...اوه!
-اون زمان شایعه های زیادی درست شدن و االن اصال مهم
نیست .مهم اینه که من االن باید برای مهمونی ای که قراره دو
ماه دیگه برگزار بشه ،همسرم رو کنار خودم داشته باشم.
Boss /seohoo
73
Inbloom Fiction
-دلیل اینکه شما رو انتخاب کردم هم اینه که به نظرم شما
استایل و پتانسیل مناسبی رو برای ایفای این نقش دارید و من
به حس ششمم اعتماد دارم.
Boss /seohoo
74
Inbloom Fiction
کیونگسو آدمیه که به عنوان یه مدیر تمامی جوانب رو درنظر
میگیره و قابلیت زیادی در کشف استعداد های پنهان اطرافیانش
داره.
-قبوله!
-بله؟
Boss /seohoo
75
Inbloom Fiction
جونگین نزدیک به یک هفته ست که تحت آموزش و راهنمایی
های شخص باس قرار گرفته و کم کم داره عقلشو از دست میده!
توی کره ای حرف زدنش هم لنگ میزنه و وقتی بهش بگی دو
ضربدر دو چند تا میشه میگه ده!
Boss /seohoo
76
Inbloom Fiction
اصال دلش نمیخواد که دست و پا چلفتی یا همچین کوفتی به
نظر برسه اما واقا نمیتونه.
حاال که آخر روز به روی باس نشسته تا روند برنامه های این یک
هفته رو بهش گزارش بده ،پلکهاش بی اراده روی هم میوفتن و
میخواد بخاطر خواب میمیره.
-آقای کیم!
باس تقریبا فریاد میزنه چون چند لحظه پیش صدای خروپف
جونگین درحالی که روی صندلی نشسته ،به گوشش میرسه و با
چشمهایی متعجب به اون جونور خوابالو نگاه میکنه.
Boss /seohoo
77
Inbloom Fiction
خیلی وقتا شده که بخاطر کارای کمپانی سه روز متوالی نخوابه
و در واقع بدنش به این برنامه کاری عادت کرده.
-آقای کیم!
جونگین فکر میکنه که توی خونه شونه؟ حتما االن این تصور رو
داره که کیونگسو هم مادرشه!
Boss /seohoo
78
Inbloom Fiction
-جونگین؟
-اوما بزار االن بخوابم ...چبل چبل ...اون رئیس کوتوله مون کلی
ازم کار کشیده بزار بخوابم...
Boss /seohoo
79
Inbloom Fiction
-اوماااااا
باس به شدت از اینکه کسی لمسش کنه متنفره اما میدونه که
اگه االن دست جونگینو پس بزنه ،پسرک خوابالو پخش زمین
میشه و ممکنه که بدنش آسیب ببینه! همونجا می ایسته و بازوی
جونگیو نگه میداره.
-اومااااا برای فردا ناهار چیکن درست کن ...همش بخاطر اون
نتونستم چیزی بخورم و فقط کار کردم.
Boss /seohoo
80
Inbloom Fiction
کمی خودش رو جلوتر میکشه و با گرفتن کتف و پشت اون
خرس خوابالو ،وزنش رو روی خودش میندازه و بلندش میکنه.
Boss /seohoo
81
Inbloom Fiction
نمیشد اسمشون رو انسان گذاشت و همیشه باید اینطوری
خطاب بشن.
اینکه تا االن آسیبی ندیده واقعا جای شکر داره و کیونگسو عمیقا
احساس میکنه که باید بدنشو توی یه پتوی گرم و نرم و بپیچه
و یه لیوان شیرکاکائوی داغ رو با نی خرسی بهش بخورونه و
بهش بگه همه چیز درست میشه.
Boss /seohoo
82
Inbloom Fiction
با پتوی نازکی بدنش رو میپوشونه و دمای اسپیلت رو باال میبره
چون احتمال میده که سردش بشه.
****
Boss /seohoo
83
Inbloom Fiction
خنثی نگاهش میکنه .به شدت منتظره که جونگین به خودش
بیاد و بفهمه که اینجا خونه اوماش نیست.
-م..م...م...من...م...معذرت...م...
Boss /seohoo
84
Inbloom Fiction
-ص....ص...ص...ص...صبح...حا....
-اون با اسم کوچیک صدام زد؟! وای وای وای شت اون منو با
اسم کوچیک صدا زد .نه نه نه نه این امکان نداره!
جونگین مثل بچه هایی که جیش دارن باال پایین میپره و هر از
گاهی به لونه پرنده روی سرش چنگ میزنه.
Boss /seohoo
85
Inbloom Fiction
Boss /seohoo
86
Inbloom Fiction
-اوه!
Boss /seohoo
87
Inbloom Fiction
-چیکار کردی؟!
-بله؟
Boss /seohoo
88
Inbloom Fiction
Boss /seohoo
89
Inbloom Fiction
-یعنی هیچ وقت تا حاال صبحونه نخورد...
از بین اونا فقط میتونه رونهای بریون شده مرغ رو تشخیص بده
و آب دهنش رو قورت میده.
-نه ،مرخصید.
Boss /seohoo
90
Inbloom Fiction
-نمیشینی؟
-جونگین؟ اگه واقعا صبحانه نمیخوری بگم بیان ببرن اینارو چون
من فقط یه الته میخورم.
Boss /seohoo
91
Inbloom Fiction
به وضوح میتونه نگاه "حاال چه غلطی کنم؟ از کدوم شروع کنم
و اول چی رو بخورم " رو توی چشمهاش ببینه.
Boss /seohoo
92
Inbloom Fiction
درش رو باز میکنه و عطر خوش شیر کاکائو باعث میشه که
پسرک چشمهاش رو با لذت ببنده و نفس عمیقی بکشه .باس
دیگه نمیتونه خودش رو کنترل کنه و میخنده:
-خیلی زیاد!
Boss /seohoo
93
Inbloom Fiction
-البته من زیاد شکمو نیستم...
با دهن پر به نوتال اشاره میکنه .کیونگسو مقدار زیادی ازش رو
روی نون تست برشته شده و گرم میماله و به طرف جونگین
میگیره.
Boss /seohoo
94
Inbloom Fiction
پسرک با لبخند نون رو تقریبا از دست رئیس میقاپه و توی دو
حرکت نیست و نابودش میکنه!
-اوه!
Boss /seohoo
95
Inbloom Fiction
پارت پنجم
-خوبه.
Boss /seohoo
96
Inbloom Fiction
یه ماه از روزی که جونگین آموزش هاش رو شروع کرده بود
میگذره و توی این مدت تغییرات زیادی حاصل شده .از نحوه
آداب و معاشرت تا لباس پوشیدن .جونگین یاد گرفته که
چطوری توی قالب جذاب و خیره کنندش فرو بره و کیونگسو
شاهد لحظه به لحظه پیشرفتش بوده .اون پسر اونقدری هم که
بنظر میرسه خنگ نیست و تونسته تسلط حدودی ای رو روی
دو زبان انگلیسی و فرانسوی ایجاد کنه تا توی مهمانی حرفی
برای زدن داشته باشه.
Boss /seohoo
97
Inbloom Fiction
مثال به جای حمله ور شدن به میز غذا از چنگال استفاده میکنه.
موقع نوشیدن قهوش هورت نمیکشه و بعد از تموم شدن هر
وعده غذایی ،دور دهانش رو حتی اگه کثیف هم نباشه ،تمیز
میکنه.
Boss /seohoo
98
Inbloom Fiction
تقریبا بادی لنگوئیج رو یاد گرفته ،تا حدی که بلد باشه و خودش
رو لو نده.
-خوبه جونگین.
Boss /seohoo
99
Inbloom Fiction
+عالی نیست؟
+ممنونم باس.
Boss /seohoo
100
Inbloom Fiction
Boss /seohoo
101
Inbloom Fiction
گرونن که صفرهای روی صورت حسابشون قابل شمارش نیستن.
و حاال فاک کیونگسو یه کالکشن وی ای پی رو خریداری کرده!
+بله حتما.
Boss /seohoo
102
Inbloom Fiction
-برای اخر هفته هم از یه تتو آرتیست معروف نوبت گرفتم تا بیاد
و برامون یه تتو بزنه.
+تتو؟!
Boss /seohoo
103
Inbloom Fiction
Boss /seohoo
104
Inbloom Fiction
لبهای کیونگسو حرکت میکنن و جونگین غرق آوای گرمی میشه
که از بین اون شکوفه های گیالس بیرون میاد .کیونگسو واقعا
ارامش بخشه .نرم و لطیفه و جونگین کنارش حس خوبی داره.
حس بزرگ بودن و حس ارزش...
هر از گاهی باس و زیر دستش توی خلسه ناشناخته ای فرو میرن
که خودشون هم باهاش چندان اشنا نیستن .جونگین راجع بهش
سر در گمه و البته که کیونگسو میدونه داره چه اتفاقی براش
میوفته .اما میخواد به روی خودش نیاره و معتقده که بعد از
مهمونی وقتی که حساب بانکی جونگین رو برای هفت نسلش پر
کنه ،همه چیز تموم میشه و به حالت عادیش برمیگرده.
Boss /seohoo
105
Inbloom Fiction
ولی خب باس دو کیونگسو نمیدونه که قرار نیست همه از
دستوراتش پیروی کنن .مخصوصا قلبش!
Boss /seohoo
106
Inbloom Fiction
×روز تو هم بخیر نینی.
-بیون! باید ایشونو اقای کیم صدا کنی .اصال دلم نمیخواد نگاهای
خیره رئسای کمپانیای دیگه ،بخاطر نینی گفتن تو به کیم رو
تحمل کنم!
Boss /seohoo
107
Inbloom Fiction
-باید حواسمونو جمع کنیم .باید پیش خودمون عادت کنیم تا
جایی که الزمه سوتی ندیم.
Boss /seohoo
108
Inbloom Fiction
Boss /seohoo
109
Inbloom Fiction
خودت ببر و بهش کتابای تاریخی جدید معرفی کن و کمکش
کن بخونه و یاد بگیره .مرخصید.
Boss /seohoo
110
Inbloom Fiction
×باور کن جونگین ،باور کن این اولین باری بود که کیونگسو رو
نگران دیدم! اولین باری بود که برای چیزی به جز شرکت نگرانه!
و اون برای اولین بار نگران توعه! و این یعنی اینکه تو اولین بار
اونی! و اولین بارها همیشه مسیر جدیدی رو توی زندگی آدما
میسازن!!!
Boss /seohoo
111
Inbloom Fiction
پارت ششم
× غر نزن جونگین!
+آخه چرا باید بدونم سیبیالی آخرین پادشاه عهد چوسان قدیم
چه رنگی بوده؟!
Boss /seohoo
112
Inbloom Fiction
رو هندل کنه و بخونه .تازه همه رم باید به یاد بسپاره! اوضاع
گاهی اوقات بقدری سخت میشه که دلش میخواد به باس بگه
که نمیتونه ادامه بده .توی افکار خودش غرقه که انگشتهای
دستی وارد موهاش میشن و به گرمی نوازشش میکنن.
Boss /seohoo
113
Inbloom Fiction
+اوه!
بکهیون که بخاطر رفتارای باس توی شوک فرو رفته ،به حرف
میاد:
Boss /seohoo
114
Inbloom Fiction
Boss /seohoo
115
Inbloom Fiction
+آم خب ...خیلی خوشمزست.
+چجوری؟
Boss /seohoo
116
Inbloom Fiction
+وات د هل!
+چه ربطی داره هیونگ؟ تو هم هزار بار منو نوازش کردی یعنی
ازم خوشت میاد؟!
Boss /seohoo
117
Inbloom Fiction
خیلیا میخواستن بهش بچسبن و نظرشو جلب کنن ولی
نتونستن .من میتونم بفهمم که از تو خوشش میاد .نمیگم
عاشقته ،ولی ازت خوشش میاد!
جونگین توی الک خودش فرو میره و میترسه .دو کیونگسو کجا
و خودش کجا! این خیلی اکوارده و اصال نمیتونه رابطه ای به جز
رئیس-کارمندی رو بین خودش و کیونگسو تصور کنه .یه لحظه
تصویر لبهای فوق العادش توی ذهنش شکل میگیرن و جونگین
لب زیرین خودش رو داخل دهنش میکشه .یعنی خیلی خارق
العادست؟ تنها تماسی که تا حاال با کیونگسو داشته در حد لمس
دستهاش بوده .جونگین بشدت خودش رو دست کم میگیره و
خب حقم داره! سنگ از دیدن کیونگسو آب میشه بعد خرس
کوچولویی مثل جونگین چطوری باید از پسش بربیاد؟
Boss /seohoo
118
Inbloom Fiction
× بلند شو بریم جونگین ۰۲ .دقیقه دیگه تتو ارتیست میاد.
Boss /seohoo
119
Inbloom Fiction
× قبول دارم ،بوی عطر باس منحصر بفرده و از هر جایی که رد
میشه ،اثرش تا مدتی همونجا باقی میمونه.
× آیگو~
Boss /seohoo
120
Inbloom Fiction
Boss /seohoo
121
Inbloom Fiction
طرح هایی رو ندیده .بکهیون به انگلیسی با هوران صحبت میکنه
و خب جونگین به لطف آموزش های اخیرش کامال متوجه
صحبت هاشون میشه .هوران درباره سابقه کاریش صحبت میکنه
و اسم سلبریتیایی رو میگه که براشون تتو زده .اون یه پسر جوون
با چشمهای ابی و موهای قهوه ایه .اصالتش اسکاتلندیه و خونگرم
به نظر میرسه.
Boss /seohoo
122
Inbloom Fiction
جونگین هیچ نظری نداره که کدوم بهتره .کیونگسو خم میشه و
آرنجهاش رو روی زانوهاش میذاره .عینکش رو میزنه و به طرح
ها نگاه میکنه.
-فکر کنم مورد اول بهتر باشه ،منظورم طرح های مکمله.
-خب ...در واقع اگه صفحه اخرو نگاه کنید ،طرحهایی که خودم
کشیدم رو مبینید.
Boss /seohoo
123
Inbloom Fiction
Boss /seohoo
124
Inbloom Fiction
چشمهای جونگین نظرش رو بخوبی منعکس میکنن و کیونگسو
استاد خوندن ذهن آدماست .به نظر خودش هم یه طرح ساده و
های لول میتونه خیلی بهتر باشه.
-از اینا خوشم نمیاد هوران ،یه سری طرح دیگه نشونمون بده.
-البته قربان.
Boss /seohoo
125
Inbloom Fiction
تتوارتیست طرح های دیگش رو نشونشون میده و توجه جونگین
به یکی از صفحات جلب میشه .طرح برگ های زیتون بسیار زیبا
بنظر میرسن و دل جونگین با یه زنجیر خیلی محکم بهشون
وصل میشه .باس نگاهی به طرحهایی که نظر جونگین رو جلب
کردن میندازه و باهاش موافقه.
+بله باس قشنگن ،منو یاد دوران بچگیم میندازن ،پدربزرگم باغ
زیتون داشت و من عاشقش بودم.
-اگه خیلی خوشت میاد میتونم یکی از آیتم های پاداش پایان
ماموریت رو بزرگترین باغ زیتون آسیا در نظر بگیرم.
Boss /seohoo
126
Inbloom Fiction
-برگهای زیتون؟!
-درسته.
Boss /seohoo
127
Inbloom Fiction
-انتخاب شایسته ایه باس ،با چه ابعادی و کجا تتوش کنم؟
-رنگی باشه؟
-نه الزم نیست .هر چی نیاز داری رو به بیون بگو آماده میکنه.
میرم به یکی از واحدا سر بزنم و نیم ساعت دیگه اینجام .آقای
کیم هم همراهم میاد مقدماتو آماده کنید.
Boss /seohoo
128
Inbloom Fiction
مطمئن میشه .به جونگین با سر اشاره میکنه تا همراهش بره و
بکهیون بهش ادای احترام میکنه.
Boss /seohoo
129
Inbloom Fiction
-مشکلی نداره ،من چیزی نمیخوام داریم میریم تا برای تو
چیزی سفارش بدم تا اضطرابت کم بشه .درضمن من قبال تحقیق
کردم و خوندم که سطح گلوکز خون قبل از تتو باید به میزان
نرمالی باشه تا قند خون افت نکنه .برات خوراکی شیرین میخرم.
Boss /seohoo
130
Inbloom Fiction
در آسانسور به قسمت وی آی پی کافه تریا باز میشه و جونگین
قبال این قسمت رو دیده .توی باالترین نقطه کافه تریا قرار داره
و کسی نمیتونه ببینه اونجا چخبره .یکی از کارکنان خوشامد
میگه ،صندلی رو برای باس و زیردستش عقب میکشه و احترام
میذاره.
-مِنو.
× بله چشم.
Boss /seohoo
131
Inbloom Fiction
-اول بگو که غذا میخوری یا میان وعده؟
× چشم باس.
Boss /seohoo
132
Inbloom Fiction
گارسون میره و کیونگسو لبه های کتش رو مرتب میکنه.
+آم ...بله.
Boss /seohoo
133
Inbloom Fiction
-یادم رفت که بقیه تتوهامو نشونت بدم که ببینی من چقدر
ازشون دارم و االنم سالمم.
Boss /seohoo
134
Inbloom Fiction
-خوشمزست؟
Boss /seohoo
135
Inbloom Fiction
کیونگسو اولین بارشه که میخواد از چنگال یه نفر دیگه چیزی
بخوره .اینکار همواره از نظرش غیر بهداشتیه ولی االن براش مهم
نیست .با چنگال جونگین یه تیکه از کیک رو برمیداره و ازش
میخوره .بشقاب رو برمیگردونه و سرش رو تکون میده:
-خوشمزه بود.
Boss /seohoo
136
Inbloom Fiction
+باشه مرسی.
Boss /seohoo
137
Inbloom Fiction
Boss /seohoo
138
Inbloom Fiction
برمیگردن .راس ساعت مقرر شده همه چیز آمادست .وسایل تتو
روی میز مخصوصی چیده شدن و صندلی بزرگی شبیه به
صندلی دندون پزشکی اونجا قرار داره .جونگین یکم نگرانه .ته
دلش غلغلست ولی به روی خودش نمیاره تا گند نزنه .بکهیون
کمکش میکنه تا کتش رو دربیاره و روی صندلی میخوابه.
کیونگسو باالی سرش می ایسته و خطاب به هوران صحبت
میکنه:
-کمتر از یک ساعت.
Boss /seohoo
139
Inbloom Fiction
-خوبه ،اول تتوی آقای کیم رو بزن و بعدش مال منو .شروع
کن.
Boss /seohoo
140
Inbloom Fiction
پارت هفتم
Boss /seohoo
141
Inbloom Fiction
توی اون اتاق دو نفر خشکشون زده ،بکهیون و جونگین ،دو نفر
هم مشغول کارشونن ،کیونگسو و هوران .باس جوری مشغول
برگه هاست که انگار کسی توی اتاق حضور نداره .دستگاه تتو
صدای کمی داره و کیونگسو بکهیون رو صدا میزنه تا درباره یه
قسمت از گزارش توضیح بده .با یه تماس تلفنی مشکل شعبه
هنگ کنگ رو حل و دستورات الزم رو به رئیس شعبه برزیلی
کمپانی اعالم میکنه.
زیباست...
Boss /seohoo
142
Inbloom Fiction
اون تتو روی انگشت بلند و پوست خوش رنگ جونگین محشر
بنظر میرسه ،البته که هوران توی کارش حرف نداره ،انتخاب
کیونگسو بینظیره.
Boss /seohoo
143
Inbloom Fiction
شاید باید بعد از تموم شدن این مهمانی بزرگ به جزیره ای که
چند سال پیش خریده سفر کنه و به خودش استراحت بده.
Boss /seohoo
144
Inbloom Fiction
Boss /seohoo
145
Inbloom Fiction
-جونگین؟
Boss /seohoo
146
Inbloom Fiction
صداش میزنه و به محض باز کردن چشمهاش ،کیونگسو رو
میبینه .یاد بوسه میوفته و گونه هاش سرخ میشن .میخواد از
روی تخت بلند شه که مرد رو به روش مانع میشه:
+یکم...
+ممنونم باس.
Boss /seohoo
147
Inbloom Fiction
Boss /seohoo
148
Inbloom Fiction
موهای پسر بلندتر روی بالشت سفید زیر سرش پخش شدن.
زیبان ...کیونگسو نگاهی به لبهاش میندازه .میخواد ببوستش؟
توی مغزش "کافیه مرد" رو تکرار میکنه.
+حواسم هست ،دو روز دیگه هم جای تتوم خوب میشه ،االن
حس میکنم بهتره.
Boss /seohoo
149
Inbloom Fiction
+چه تغییراتی؟
-مثال رنگ موهات باید عوض بشن و بدنت هنوز اونجور که مد
نظرمه روی فرم نیومده .میخوام شعبه فنالند شرکت رو با شعبه
ایرلند ادغام کنم و باید یه مدت به مسافرت کوتاه برم.
Boss /seohoo
150
Inbloom Fiction
کیونگسو لبخند میزنه و قلب جونگین بعد از مکث کوتاهی دوباره
میتپه .خم میشه و بدن جونگین رو با مالفه سفید رنگ
میپوشونه.
+وقتی وارد اتاق شدم ناراحت بودی اما االن لبخند میزنی.
ناراحتیت رفع شد؟
Boss /seohoo
151
Inbloom Fiction
بهرحال نمیتونه طفره بره یا دروغ بگه چون اون میفهمه و مچش
رو میگیره.
+بابت چی؟!
+کدوم کار؟
Boss /seohoo
152
Inbloom Fiction
-اونجا که من اون کارو کردم بعد اون مرده اون کارو داشت
میکرد که شما اومدی اون کارو کردی بعد من نتونستم کاری
بکنم همش به سقف زل زدم.
+جوابمو ندادی!
Boss /seohoo
153
Inbloom Fiction
-هوم ...آره~
Boss /seohoo
154
Inbloom Fiction
+هی جونگین ،واقعا میخوای اینطور رفتار کنی؟ باید به بکهیون
بگم که براش یه فکری بکنه! درباره اون بوسه هم گیج نشو،
حرفم مثل سنده و بهت میگم که هیچ هدفی جز اروم کردنت
توی اون شرایط نداشتم و پشتش هیچ پتانسیل احساسی ای
وجود نداره .استراحت کن و بعد برو به ادامه برنامه کاری امروزت
برس.
باس از روی صندلی بلند و از اتاق خارج میشه .یک راست به
طرف میز کار بزرگش میره ،درخواست یک فنجان شیر ولرم
میکنه و دستش رو با پَد ضدعفونی کننده میشوره .شیرش رو
مینوشه و ایمیل های مربوط به ادغام شعبه هارو بررسی میکنه.
تلفن اتاقش رو برمیداره و با بکهیون تماس میگیره:
× بله قربان؟
Boss /seohoo
155
Inbloom Fiction
-با هواپیمای شخصیم هماهنگ و سفر فردا رو زمان بندی کن.
جوری باشه که به جلسه هیئت مدیره برسم .برای گزارشات
مربوط به حجم تولید نمودار تهیه کن میخوام با هم مقایسه شون
کنم جدول کافی نیست.
× مشکل؟!
Boss /seohoo
156
Inbloom Fiction
──────────
Boss /seohoo
157
Inbloom Fiction
مهمیه پس صداشو درنمیاره و بخاطر اینکه مجبوره همونجوری
شیر کاکائوی محبوبش رو بخوره ناراحته.
× مشکلِ جونگینو؟
Boss /seohoo
158
Inbloom Fiction
-تحقیق کنی؟!
× بله باس.
Boss /seohoo
159
Inbloom Fiction
× همه چیز تحت کنترل معاونتونه.
× چشم قربان.
Boss /seohoo
160
Inbloom Fiction
جونگین گوشهاش رو تیز میکنه و بهشون خیره میشه.
-تمرین؟
Boss /seohoo
161
Inbloom Fiction
Boss /seohoo
162
Inbloom Fiction
-یعنی باید تمرین کنیم؟ نمیشه با دیوار یا چه میدونم ،شخص
دیگه ای انجامش بده؟
Boss /seohoo
163
Inbloom Fiction
× نه جونگین! نمیشه! تو که نمیخوای همه چیز خراب بشه،
میخوای؟ به عالوه شخص باس هم دست کمی از تو ندارن...
-یااااا بیون!
Boss /seohoo
164
Inbloom Fiction
× هیچ کس حاضر نمیشه؟ توی همون مهمانی چشم تمام مردها
و زنهای مجرد و شاید متاهل به شماست! اونها حتی حاضرن
بخاطرتون از همسرشون طالق بگیرن! آر یو کیدینگ می باس؟
× چشم باس ،من توی دفترم مشغول آماده کردن کارای فردام
اگه امری داشتید کافیه تماس بگیرید.
Boss /seohoo
165
Inbloom Fiction
" اوه! اون االن بلند میشه همه لباساشو درمیاره! اوه! چشمامو
میبنده؟ اینقدر منو میزنه تا گریه کنم و به زور منو میبوسه .وای
Boss /seohoo
166
Inbloom Fiction
حتما لبامو به خون میندازه ،همه جامو گاز میگیره من دردم
میاد ،وای مسیح من میترسم باید از اینجا برم ،اوه ...اون اخم
کرده ...شت! داره نزدیک میشه ...توی دستش چی داره؟ یعنی
چقدر منو میزنه؟ اون حتما خیلی خشنه بعد اینکه منو بوسید
میبره توی اون اتاق و منو میبنده به تخت تا همونجا بمونم فسیل
شم اونوقت چیکار"...
-جونگین؟!
-میترسی؟
Boss /seohoo
167
Inbloom Fiction
سرش رو به نشونه مثبت تکون میده و باس میخنده .خیلی هاته...
جونگین بی جنبست و میخواد همین االن پرواز کنه و از اونجا
بره .از پروانه های توی شکمش میخواد که بیان بیرون و کمکش
کنن تا پرواز کنه و از اونجا بره .کیونگسو شونه هاش رو میگیره
و روی میز مینشونتش .بین پاهاش قرار میگیره و دستهاش رو
روی دو طرف صورتش میذاره.
Boss /seohoo
168
Inbloom Fiction
-پس کی باشه؟
Boss /seohoo
169
Inbloom Fiction
باس نزدیک میشه و جونگین خودش رو عقب میکشه .دستش
دو دور کمر پسر بلندتر حلقه میکنه تا تکون نخوره و کمرهاشون
رو بهم میچسبونه.
Boss /seohoo
170
Inbloom Fiction
باس با صدای بمی روی لبهاش زمزمه میکنه .همین االنشم
لبهاشون روی هم کشیده میشه و جونگین چشمهاش رو میبنده.
+کیونگسو...
Boss /seohoo
171
Inbloom Fiction
پارت هشتم
نفس نفس میزنه و ثابت میکنن چند لحظه پیش توی فاصله
چند میلی متری کیونگسو نفس میکشیده.
Boss /seohoo
172
Inbloom Fiction
چشمهاش میخوان بسته شن چون خوشی زیادی به بدن و قلبش
تزریق شده.
+نمیدونم...
Boss /seohoo
173
Inbloom Fiction
باس فاصله میگیره و به طرف صندلیش میره .جونگین از روی
میز بلند میشه و بدون برداشتن عینکش ،تقریبا فرار میکنه .قلب
بی جنبش میخواد قفسه سینش رو بدره و خارج بشه .میخواد از
شدت حجوم احساسات بخنده و گریه کنه .اون همین االن توسط
یه مرد کول بوسیده شده! خوب میدونه که خیلی ها نگاه اون
مرد رو میخوان ،اینکه حتی اجازه بده گرد و خاک روی کفشش
رو براش تمیز کنن اما این افتخار نصیبشون نمیشه و حاال
جونگین توسط همون مرد بوسیده شده .توی راهرو پاهاش بهم
میپیچن و موهای شلختش توی هوا پرواز میکنن اما جونگین
اهمیت نمیده .فقط دستهاش رو روی لبهاش گذاشته و عهد بسته
که تا ابد حموم نره و صورتش رو نشوره تا اثر اون بوسه پاک نشه.
Boss /seohoo
174
Inbloom Fiction
کسری از ثانیه با صدای بلند میخنده و بعد از ورود جونگین ،در
رو با کنترل اتوماتیک میبنده.
Boss /seohoo
175
Inbloom Fiction
× مسیحو وارد بازی کثیف خودت نکن .باس برام ایمیل جدید
زده و چارت اپدیت شده ای از برنامه هات رو فرستاده.
× تو هم بوسیدیش؟
Boss /seohoo
176
Inbloom Fiction
× مطمئنی فقط بوسه بوده؟ قیافت شبیه کساییه که از هاردکور
برگشتن!
+چجوری؟!
+چه کاری؟
Boss /seohoo
177
Inbloom Fiction
× چارتی که باس فرستاده رو برات پرینت رنگی میگیرم .از روش
میخونی و طبق برنامه انجامش میدی .اگه تایم اضافه اوردی
اونوقت برات کالسای "چگونه دوکیونگسو را اغوا کنیم" میذارم.
**********
Boss /seohoo
178
Inbloom Fiction
+باس کی برمیگرده؟
Boss /seohoo
179
Inbloom Fiction
+چرا منو بیدار نکردی بدرقش کنم بکهیون هیونگ؟
+آره.
Boss /seohoo
180
Inbloom Fiction
× رئیس کمپانی مارشال با هزاران شعبه ،غول اینترنشنال
اقتصادی شو به من سپرده بعد تو ازم میخوای برات کالس بذارم
چجوری یکی رو اغوا کنی؟!
Boss /seohoo
181
Inbloom Fiction
انجام بده تا سرش خلوت تر شه .احساس میکنه بدون حضور
باس یه چیزی کمه .این قضیه رو به صورت درونی و بیرونی حس
میکنه .از لحاظ بیرونی خب منطقیه چون کیونگسو بصورت
فیزیکی توی شرکت نیست اما جونگین نمیتونه دلیل خاصی رو
برای الستیک پنچر شده درونش بتراشه.
-اجازه بدید ازشون بپرسم چون بهم گفتن که مسائل مربوط به
شما رو شخصا بهشون گزارش کنم.
Boss /seohoo
182
Inbloom Fiction
جونگین لبهاش رو میگزه و منشی با تبلتش تند تند چیزی رو
تایپ میکنه .کسری از ثانیه طول نمیکشه که جواب باس میاد:
" مانعی نداره "
Boss /seohoo
183
Inbloom Fiction
هر کدوم ۳شاخه دارن .درواقع توسط ۳۲تا قفل به سر تا سر
چارچوب پرس میشه.
دهان جونگین باز مونده و حیرت زده به منشی نگاه میکنه۳۲ .
تا قفل؟!!
Boss /seohoo
184
Inbloom Fiction
باس رو کنار دستش قرار میده .نگاهی به تتوی انگشتش میندازه
و سعی میکنه برگ زیتون رو بکشه .با خودکار سبز انجامش میده
و توسط حروف و یه سری قلب تزئینش میکنه .کنارش هم
مینویسه "باس آی الب یو" و میخنده .کشوی میز رو باز میکنه
و چند دسته دالر اونجا وجود داره .پول چیزی نیست که توجهش
رو جلب کنه و دوست داره که بتونه یکم گیم بازی کنه .تلفن
روی میز رو برمیداره و درحالی که ژستی شبیه به ژستِ باس
گرفته ،صداش رو کلفت تر میکنه و به منشی دستور میده:
Boss /seohoo
185
Inbloom Fiction
از عینک های شیشه ایِ باس رو به چشم میزنه و ادا درآوردن
رو شروع میکنه:
+هی بیون! گزارشای شعبه هنگ کنگ چی شد؟ چند بار باید
بهتون تاکید کنم جناب معاون؟ تا حاال شده یه حرف رو دوبار
بزنم؟ هیچ میدونی اگه عصبی بشم چی میشه؟
به این تیکه که میرسه یکم میخنده و شکلک درمیاره .ابهت باس
واقعا ستودنیه و هر کاری میکنه تا بتونه مثل اون باشه .منشی
سفارشش رو براش میاره ،جونگین متوجه نگاه متعجبش نمیشه
و با همون صدای تغییر یافته بهش میگه اتاقش رو ترک کنه.
مثل باس ژست میگیره و سیخ میشینه .یکم انگشت کوچیکش
رو موقع گرفتن دسته لیوان باال میگیره و عینکش رو روی نوک
بینیش میذاره اما به محض خوردن اولین جرئه ،روی صندلی وا
میره و لبخند میزنه .اون لعنتی جدا خوشمزست درست مثل
لبهای-
Boss /seohoo
186
Inbloom Fiction
Boss /seohoo
187
Inbloom Fiction
دوباره تلفن رو برمیداره و توی این شرایط حتی مسیح هم
نمیتونه به داد منشی بیچاره برسه .جونگین هر پنج دقیقه یه بار
یه جور سفارش میده و اتاق باس تبدیل به اتاق کودک شده!
+از اون کوکیا که گردو دارن برام بیار .یه ایکس باکس میتونی
جور کنی؟ این که سی دی نداره برام بازی خفن اکشن بیار نصب
کنم روش میخوام بازی کنم .تلویزیون اینجا چجور روشن میشه؟
پس پشن فروت من کو؟ همین االن دلم میخواد اگه یه دقیقه
دیگه بیاریش دیگه دلم نمیخواد! نمیشه اسکیت بورد بیاری؟
اینجا خیلی بزرگه و مشکلی با دوچرخه سواری نداره .آم اوکی
یه لپ تاپ بیار برم اینترنت گردی .کاش میشد روی همین میز
یه بالشت بذارم و بخوابم دید خوبی به شهر داره .االن نودل تند
آسیایی خیلی میچسبه برام با قارچ کبابی سفارش بده .سیب
زمینی سرخ کرده یادت نره .هی! سس فرانسوی کو این چیپسا
بدون اون سس نمیچسبه! میگم خانم منشی هر وقت بیکار شدی
بیا ایکس باکس بازی کنیم هه هه!
Boss /seohoo
188
Inbloom Fiction
Boss /seohoo
189
Inbloom Fiction
**********
Boss /seohoo
190
Inbloom Fiction
× نمیدونم درگیر جلسه تون بودم ،االن میخوام برم دنبالش تا با
هم غذا بخوریم.
× اتاق شما؟!
-وسط جلسه منشی پیام داد که جونگین میخواد وارد اتاقم بشه
و منم اجازه دادم.
-چیکار میکنه؟!
Boss /seohoo
191
Inbloom Fiction
بکهیون نگاهی به چهره متعجب رئیسش میندازه .قطعا اون اتاق
تا االن ترکیده و معاون نمیدونه که واکنش کیونگسو چی میتونه
باشه.
× چشم باس.
Boss /seohoo
192
Inbloom Fiction
تا بهتر ببینه و اون تصویر لعنتی ای که جلوی چشمهاشه ،واقعی
تر از هر چیزی به نظر میرسه! کیونگسو باورش نمیشه! اتاق
عزیزش که حتی یه لکه هم جرات نداشت بهش چپ نگاه کنه
حاال به چه روزی افتاده؟!
Boss /seohoo
193
Inbloom Fiction
بزرگ رئیسش رو روی تلویزیون چند اینچی میبینه .تکخند
میزنه و تلفن رو از روی میز برمیداره .ادای کیونگسو رو درمیاره
و به منشی دستور میده:
Boss /seohoo
194
Inbloom Fiction
-من شوخی نمیکنم ایشون باس هستن که توسط دوربینهای
مدار بسته اتاقشون و تلویزیونی که اونجا قرار داره ،باهاتون تماس
تصویری گرفتن.
Boss /seohoo
195
Inbloom Fiction
-ابروهات چرا اون شکلیه؟ با چی سیاهشون کردی؟ داشتی برای
یه نمایش اماده میشدی؟
Boss /seohoo
196
Inbloom Fiction
-تمام این اتاق توسط دوربین قابل دیدنه و من االن دیدم که
چیکار کردی .اون قسمتای ضبط شده رم دیدم که داشتی ادای
منو درمیاوردی!
+ماژیک مشکی.
Boss /seohoo
197
Inbloom Fiction
+متاسفم باس ،بهتره .جدی میگم خودم اتاقتون رو از اول تمیز
میکنم و تحویل میدم .قول میدم.
Boss /seohoo
198
Inbloom Fiction
-اونا غذا محسوب نمیشن .با معاون برو و یه سوپ سبک بخور
تا مریض نشی.
-هیچ مشکلی نداره جونگین ،اونجا اتاق منه و ایرادی نداره که
تو یه تی ان تی وسطش بزاری و منفجرش کنی .همینکه بعد از
یه تایم سخت کاری تونستی خوش بگذرونی کافیه .به منشی
سفارش میکنم که اونجا رو تمیز و مرتب کنه تو فقط صورتت رو
بشور تا پوستت اسیب نبینه.
Boss /seohoo
199
Inbloom Fiction
خوبه ...زیادی خوب و مهربونه و جونگین نمیدونه که ایا با همه
هم اینطوریه؟ جواب این سوالش رو باید از بکهیون هیونگش
بپرسه .نگاهی به تلویزیون و صورتش میندازه ،احساس فشردگی
قلبش رو حس میکنه .یعنی اسم این حس دلتنگیه؟
+کی برمیگردین؟
Boss /seohoo
200
Inbloom Fiction
Boss /seohoo
201
Inbloom Fiction
پارت نهم
Boss /seohoo
202
Inbloom Fiction
+االن مثال مخففش کردی؟
× دوست نداری؟
× اوکی کیم جونگین ،دیگه منو هیونگ صدا نکن من استاد توام!
جلسات این کالس محرمانه حتی توی هاروارد هم برگزار نمیشن
پس باید بخوبی قدرش رو بدونی!
+بله استاد.
× نشنیدم؟
Boss /seohoo
203
Inbloom Fiction
+بللللههه استاااااد.
× محکم تر!
+بلههههههههههه استاااااااااااااد!!!!!
Boss /seohoo
204
Inbloom Fiction
+هیونگ!
Boss /seohoo
205
Inbloom Fiction
× اوکی اوکی.
× برای اغوا کردن باس باید نقطه ضعفاش نسبت به خودتو پیدا
کنی و دستتو بذاری روشون.
× باالخره باید بتونی پیداش کنی! حتی اگه اون نقطه ضعف کونت
باشه!
Boss /seohoo
206
Inbloom Fiction
Boss /seohoo
207
Inbloom Fiction
× اون گی نیست ،بایسکشواله.
+اها...
Boss /seohoo
208
Inbloom Fiction
× نباید ناامید بشی ،میتونی یکم خودتو لوس کنی؟ دلبری کنی
یا همچین چیزی؟ براش اگیو بری؟ یا اواز بخونی...
Boss /seohoo
209
Inbloom Fiction
× اون فاکر مگه بچست بشینه عروسک بازی تو رو ببینه؟ باید در
حد معقول کیوت باشی جونگین و یکاری نکنی روت باال بیاره!
+چجور میکاپی؟
Boss /seohoo
210
Inbloom Fiction
+فکر کنم به لبام زیاد نگاه میکنه مطمئن نیستم...
× مشکلی نداره من اوکیت میکنم ،لباساتم باید یکم باز باشن تا
توجهش به عضالتت جلب شه.
+اها باشه.
Boss /seohoo
211
Inbloom Fiction
خیره شد ،تو هم به لباش خیره شو .میتونی از ظاهرشم تعریف
کنی و باهاش الس بزنی!
Boss /seohoo
212
Inbloom Fiction
× واو~
" سالم باس وقتتان بخیر .امیدوارم شام خوشمزه ای را همراه با
مرغ سوخاری و شیرکاکائو صرف کرده و از غذایتان لذت برده
باشید .اینجا یک نینی خرس قفسه سینه اش تنگ شده است و
خواستار نوازش های باس میباشد .لطفا هر چه سریعتر بازگردید.
خوب بخوابید" 🍌💦😘️☺😋️❤.
Boss /seohoo
213
Inbloom Fiction
-جونگین خوبه؟
Boss /seohoo
214
Inbloom Fiction
و بکهیون دوباره میخنده .کیونگسو با تعجب به گوشیش خیره
میشه و تصمیم میگیره زودتر به شرکت برگرده تا همه چیز از
دست نرفته.
*********
Boss /seohoo
215
Inbloom Fiction
خودش رو به بقیه نشون بده چون بهرحال تمامی رسانه ها
مهمانی ای که در اینده انتظارشون رو میکشه رو پوشش میدن.
همه کارمندان ثابت سر جای خودشون می ایستن و معاون بیون
پشت سر باس وارد اسانسور میشه .بکهیون انتظار داره که
جونگین االن اماده باشه و با یه لبخند بزرگ از باس استقبال
کنه.
+اون چشه؟
Boss /seohoo
216
Inbloom Fiction
× نمیدونم باس ،خودتون باهاش حرف بزنید.
Boss /seohoo
217
Inbloom Fiction
-جونگین؟
-چی؟
+رژ لبم رژ لبم ...از اون فرچه سیاها که میزنن به مژه ها ...از اون
اسفنجا که باهاش سفید میکنن صورتو ...از اونا...
Boss /seohoo
218
Inbloom Fiction
در عرض یک صدم ثانیه چشمهای جونگین از حالت کامال بسته
به حالم کامال باز تغییر پیدا میکنن و پسر بلندتر میخواد از روی
تخت بیوفته پایین که کیونگسو میگیرتش .فورا بلند میشه و با
یه جهش کانگرویی به طرف دستشویی هجوم میبره .تند تند
صورتشو میشوره و سرپا میشاشه و میاد بیرون .با یه لبخند و
موهای لونه کالغی رو به روی باس ظاهر میشه و اموزش های
بکهیون هیونگ رو بخاطر میاره .نکنه باید زیپ شلوارش رو باز
بذاره تا عضالتشو به رخ بکشه و هات تر بنظر برسه؟ شایدم دکمه
های لباسشو؟
Boss /seohoo
219
Inbloom Fiction
-دل منم برات تنگ شده بود جونگین .بیا اینجا ببینم.
-حالت خوبه؟
Boss /seohoo
220
Inbloom Fiction
جونگین مثل یه گربه چشمهاش رو بسته و از شونه شدن موهاش
لذت میبره .کیونگسو لبخند میزنه و موهای اضافی رو پشت
گوشش میذاره.
+اغوا نشدی؟
-چی نشدم؟!!!!!!
Boss /seohoo
221
Inbloom Fiction
Boss /seohoo
222
Inbloom Fiction
+هه تو رو میخورم!
-چی؟؟؟؟؟!!!!!!!
+ها؟
Boss /seohoo
223
Inbloom Fiction
جونگین اینقدر سرخ شده که نمیدونه توی کدوم سوراخ قایم
بشه .باس از همون اول متوجه شد که بکهیون یه بالیی سر این
بچه اورده و حاال فهمید که حدسیاتش کامال درستن!
Boss /seohoo
224
Inbloom Fiction
" میزان گندی که زدی چقدر عمیقه جونگین چند متره؟ "
+هیونگ؟
Boss /seohoo
225
Inbloom Fiction
Boss /seohoo
226
Inbloom Fiction
+ببخشید هیونگ...
+خب؟
Boss /seohoo
227
Inbloom Fiction
+بله هیونگ!
Boss /seohoo
228
Inbloom Fiction
× تو رو به مسیح گند نزن جونگین!
*******
Boss /seohoo
229
Inbloom Fiction
-کرم زدی؟
در اتاق باس زده میشه و جونگین با ناامیدی و گیجی وسط اتاق
ایستاده .باس اجازه ورود میده و بکهیون با دیدن جونگین،
موهای خودش رو میکشه!
Boss /seohoo
230
Inbloom Fiction
درش رو محکم میبنده .کیونگسو تا حاال بکهیون رو اونقدر
عصبانی ندیده پس ترجیح میده دخالت نکنه و موضوع رو بدست
خودش بسپره.
Boss /seohoo
231
Inbloom Fiction
پارت دهم
× اولش درد داره پسر ولی وقتی یکم صبر کنی درست میشه،
عادت میکنی!
+اره میتونی؟!
Boss /seohoo
232
Inbloom Fiction
× تو باید بخاطر هدفی که داری انجامش بدی مگه نه؟ فقط یکی
دوتای اولش درد داره ولی بقیش درست میشه.
Boss /seohoo
233
Inbloom Fiction
قلبای قرمز روی تخت نشسته و بکهیون بین پاهاش خم شده و
دارن چیکار میکنن؟
× جونگین!
-چیکار میکنید؟
× وکس میکنیم!
-چی؟!
Boss /seohoo
234
Inbloom Fiction
Boss /seohoo
235
Inbloom Fiction
-یکم نه جونگین ،خیلی درد داره!
Boss /seohoo
236
Inbloom Fiction
-کافیه! بکهیون بیا کمک کن اینارو از پاهاش جدا کنیم...
***
Boss /seohoo
237
Inbloom Fiction
+واو! پای بلورینم!
Boss /seohoo
238
Inbloom Fiction
× خوبه ،ببین امشب کارای شرکت سبکن .ساعت ۶عصر میری
روی صندلی کناری باس میشینی و ازش میخوای که برین به
خونت و رامن بخورید!
+رامن بخوریم؟
-نه!
Boss /seohoo
239
Inbloom Fiction
× یه الفایی که وارد رات شده اهمیت نمیده که کجا امگارو به
فاک میده!
+چی؟!
+اخه باس ادم بزرگیه ،زشت نیست فقط بهش رامن بدم؟
× نترس میرید خونه چند راند بهش رامن میدی قشنگ سیر
میشه!!!
Boss /seohoo
240
Inbloom Fiction
× اره میاد .مطمئنم.
اما کار کیونگسو تموم نشده .برنامه های مربوط به جونگین رو
چک میکنه و متوجه میشه که اون پسر دیروز همشون رو انجام
داده .شاید اونها خیلی سبکن؟ ولی نه ...جونگین سخت تر از
گذشته کار میکنه و این نشونه خوبیه .اخبار مربوط به جونگین
گره بین ابروهاش رو باز میکنه و توی این فکره که چطور درباره
قضیه بکهیون و اتفاقات چند وقت اخیر ازش سوال کنه .ایمیل
یاداوری مربوط به جلسه فردا صبح رو به میهمان ها میفرسته و
کارهای اون روز کم کم رو به اتمامه.
Boss /seohoo
242
Inbloom Fiction
+اره امشب بریم خونه من رامن بخوریم!
Boss /seohoo
243
Inbloom Fiction
قصد واقعیِ جونگین "رامن خوردن" عه اما یکی این وسط دوست
داره که بجای رامن یچیزای دیگه بخوره و خب با این حجم از
حسن نیت جونگین ،تمامی نقشه های بکهیون به فاک میره.
+باس بهترینه!
***
جونگین بند کوله پشتیش رو توی دستهاش فشار میده و این پا
و اون پا میکنه .پس باس کجاست؟ آهی میکشه و نگاهی به
Boss /seohoo
244
Inbloom Fiction
آسمون میندازه .ستاره ها درخشان ان و آسمون نیمه ابریه.
طبیعت همیشه جونگین رو سرحال میکنه و از تماشا کردن
اسمون لذت میبره .رولز رویس سفید و طالیی رنگی کنار خیابون
می ایسته و بوق میزنه .جونگین اخم میکنه و روش رو
برمیگردونه .شیشه های ماشین دودی ان و فردی که پشت رول
نشسته مشخص نمیشه .دوباره بوق میزنه و جونگین واکنش
نشون میده:
شیشه دودی رولز رویس پایین میره و باس پشت رول نشسته.
جونگین فورا به طرف در شاگرد میره و سعی میکنه بازش کنه.
اون ماشین زیادی های لوله و بلد نیست که درش چجوری باز
میشه.
Boss /seohoo
245
Inbloom Fiction
+بلد نیستم بازش کنم...
Boss /seohoo
246
Inbloom Fiction
+آممم بله بله ...یکم اینجا زیادی خفنه.
-اسم این ماشین رولز رویسه .هیئت مدیره کارخونه رولز این
ماشین رو اختصاصی طراحی کردن و توی یکی از جشنهای
تولدم بهم هدیه دادن.
-خرید؟!
Boss /seohoo
247
Inbloom Fiction
+من چند وقته توی اتاق کناری دفتر میخوابم و مدت زیادیه که
به خونم سر نزدم .فکر کنم توی یخچال هیچی ندارم ...حتی یه
مورچه...
-اگه مرکز خرید یا فروشگاه خاصی مدنظرته بریم اونجا اگه نه
که خودم یکی رو انتخاب کنم.
-البته!
Boss /seohoo
248
Inbloom Fiction
Boss /seohoo
249
Inbloom Fiction
Boss /seohoo
250
Inbloom Fiction
سهون مثال داره قفسه هارو تمیز میکنه اما کامال حواسش پیش
اون دوتاست .میخوان رامن بخورن؟ نیشخند خبیثی مهمون
لبهای سهون میشه و به طرف قفسه کاندوم ها میره .جونگین
یکی از سبد هارو برمیداره و خرید رو شروع میکنن .نون اماده
پیتزا ،سوسیس ،پنیر پیتزا ،سس گوجه فرنگی ،زیتون سیاه،
قارچ ،چند بسته نودل سبزیجات و گوشت ،کوال و ذرت چیزهایی
Boss /seohoo
251
Inbloom Fiction
بودن که جونگین با وسواس از قفسه ها انتخاب میکنه و به طرف
محل پرداخت میرن.
+چقدر میشه؟
× میشه ۹۲وون.
Boss /seohoo
253
Inbloom Fiction
+تو حتی قبال منو محل نمیدادی سهون! خودم همه اجناسمو
حساب میکردم و توی کیسه میذاشتمو میبردم! حاال نظرت
درباره واکس زدن کفشام چیه؟!
+خدایا...
Boss /seohoo
254
Inbloom Fiction
***
Boss /seohoo
255
Inbloom Fiction
-نیازی به متاسف بودن نیست .من نیومدم که ببینم خونه تو
چند متره یا چه وسایلی داره .اومدم امشب پیش هم بمونیم و
خوش بگذرونیم خب؟ پس اصال بهش فکر نکن.
Boss /seohoo
256
Inbloom Fiction
-قهوه لطفا .غلیظ و بدون شکر.
+اوکی!
Boss /seohoo
257
Inbloom Fiction
+کدوما؟
-پرسیدم کدوما؟
Boss /seohoo
258
Inbloom Fiction
خاموشش میکنه .نگاه خجالتی ای به کیونگسو میندازه و به طرف
اشپزخونه میره.
-مشکلی هست؟
Boss /seohoo
259
Inbloom Fiction
-میخوای غذا سفارش بدم؟
+اشپزی؟
Boss /seohoo
260
Inbloom Fiction
جونگین تمامی کابینت هارو زیر و رو میکنه و کیونگسو استین
های پیراهنش رو تا میزنه .دستهاش رو تمیز میشوره و پیشبند
جونگین رو میبنده .اون یه پیشبند ابی با طرح رنگین کمون های
کوچولوعه و وقتی جونگین بهش میگه خیلی کیوت شده ،تالشی
برای پنهان کردن لبخندش نمیکنه.
-تو سوسیس هارو بصورت حلقه ای خورد کن .فر رو روشن کن
تا گرم بشه و پنیرهارو توی یه کاسه بریز.
Boss /seohoo
261
Inbloom Fiction
نگاهی متعجبی به جونگین میندازه که دنبال نمک میگرده .این
رو کی خرید کرده؟! یاد اوه سهون و اشانتیونش میوفته! پس این
کارِ اونه؟! بدون اینکه پسر بلندتر چیزی بفهمه اونهارو سر به
نیست میکنه و به کارش ادامه میده.
Boss /seohoo
262
Inbloom Fiction
+اون دختر نیست باس.
Boss /seohoo
263
Inbloom Fiction
کیونگسو با تکه های سیب و نعنا نوشیدنی درست میکنه و
جونگین نودل هارو ابکش و با ادویه مخصوص مخلوط میکنه.
میز رو میچینن و پیتزا ها اماده میشه .کیونگسو اونهارو از فر
خارج میکنه و برش میزنه .بوی محشری داره .جونگین با صدای
بلندی اب دهانش رو قورت میده و هر دو میخندن .اونها با هم و
برای هم اشپزی کردن و حاال نودل و پیتزا دارن .تکه های سیب
و نعنا نوشیدنی رو خوشمزه و رویایی کردن .جونگین بخاطر کش
اومدن پنیر پیتزا ذوق میکنه و رشته های نودل رو میجوه.
***
Boss /seohoo
264
Inbloom Fiction
-سالم هیونگ
-نه هیونگ
× باس کجاست؟
Boss /seohoo
265
Inbloom Fiction
× هیچ حرکتی نزدین؟!
-چه حرکتی؟
Boss /seohoo
266
Inbloom Fiction
-امیدوارم دلیل موجهی برای این فریادات داشته باشی بیون
وگرنه شدیدا بخاطر داد زدن سر جونگین توبیخت میکنم!!!!
Boss /seohoo
267
Inbloom Fiction
+قطعا همینکارو کردی .حاال هم دیگه زنگ نزن و ارامش مارو
مختل نکن .شب خوش.
Boss /seohoo
268
Inbloom Fiction
-چه تمریناتی؟
+تمرینات کیس!
Boss /seohoo
269
Inbloom Fiction
پارت یازدهم
Boss /seohoo
270
Inbloom Fiction
-مطمئنی؟!
Boss /seohoo
271
Inbloom Fiction
خونه کوچیک یکی از محله های متوسطی که به وسیله یه المپ
معمولی روشن شده .اشپزخونه غرق در سکوته و کیونگسو
جوابش رو میده:
Boss /seohoo
272
Inbloom Fiction
+من بهش فکر کردم جونگین .قرار نیست بخاطر مهمونی
انجامش بدم .میخوام تو رو بخاطر خودت داشته باشم و نمیخوام
علت خاصی این وسط وجود داشته باشه .نمیخوام بهت دید
ابزاری داشته باشم چون تو برای من ارزشمندی.
Boss /seohoo
273
Inbloom Fiction
چشمهای مرد بلندتر به وضوح میدرخشن و تبدیل به قلب
میشن .اون پسر شبیه دانش اموزی شده که معلمش توی امتحان
بهش A+داده .از کابینت فاصله میگیره و به جلو خم میشه.
صورت کیونگسو رو قاب میگیره و حاال خودِ کیونگسو رو بعنوان
پسری که همین االن "شیرینیِ زندگیش" خطابش کرده رو
میبوسه .بوسیدن کیونگسو به مراتب راحت تر از باسه و میتونه
بهتر حسش کنه .دستهای مرد رو به روش متقابال دور صورتش
رو میپوشونن و سرش رو خم میکنه .
اینکه مرد ریز جثه اینقدر قدرتمند و مسلط انجامش میده باعث
میشه که پیچش های خاصی رو زیر شکمش حس کنه .کیونگسو
فکش رو لمس و دهانش رو باز میکنه .حاال بوسه شون شبیه به
همون درامایی شده که چند دقیقه پیش از تلویزیون پخش
میشده .پسر بلندتر جرات نمیکنه دستش رو جلوتر ببره اما
Boss /seohoo
274
Inbloom Fiction
انگشتهای مرد مقابلش کمرش رو لمس میکنن .کیونگسو
چشمهاش رو بسته و بوی خوبی میده .هوا گرمه و جونگین تک
تک مولکول های ساتع شده از کیونگسو رو وارد ریه هاش میکنه.
مرد کوتاه تر جدا میشه و صورتش رو به گردن مرطوب جونگین
میچسبونه .تیشرتش رو پایین میکشه و اون نقطه رو میبوسه.
قرار نیست مارکش کنه چون بهش اعتقادی نداره .اون قرار نیست
مالک جونگین باشه چون جونگین یه انسانه و شی یا چیز نیست.
اینکه دو نفر به هم عالقه داشته باشن از طریق پیوند قلبهاشون
انجامش میدن و اگه مارکی روی بدن جونگین بذاره ،ممکنه توی
باشگاه معذب بشه و مجبور شه اونهارو بپوشونه .کیونگسو دلش
نمیخواد جونگین بخاطر کاری که باهاش کرده معذب بشه یا
مورد تمسخر و نگاه های عجیب قرار بگیره .دوست نداره کسی
باشه که پوشیده میشه ،اون دلش میخواد جونگین بخاطر
داشتنش به خودش افتخار کنه .نه اینکه بگه دوست پسرِ من
رئیس بزرگترین و قدرتمندترین کمپانیه جهانه ،بلکه بگه دوست
پسر من بهترین مرد جهانه و بزرگترین قلب دنیارو داره .
Boss /seohoo
275
Inbloom Fiction
البته کیونگسو از کی تا حاال به این فکر میکنه که میتونه دوست
پسرِ جونگین باشه؟
Boss /seohoo
276
Inbloom Fiction
-چال عمودی گونت خیلی کیوته.
با اشکار شدن قلب روی لبهای کیونگسو ،بوسه نرمی روشون
میکاره .هر دو لبخند میزنن و کیونگسو پیشونی جونگین رو
میبوسه.
Boss /seohoo
277
Inbloom Fiction
رو تعیین نمیکنه چون چیزی که با قلب حس میشه رو نمیشه
با پول خرید.
Boss /seohoo
278
Inbloom Fiction
چیزیه که بهش اهمیت میدن .روح های اون دو نفر کنار هم اروم
میگیره و خالهای بوجود اومده پر میشه .روی زخم هاشون
چسب زخم میچسبونن و همدیگه رو به آغوش میکشن .
***
Boss /seohoo
279
Inbloom Fiction
و سادگی جریان داره و همین باعث شده که ساعت یک نصفه
شب با خواب مبارزه کنه و به جزئیات صورت جونگین زل بزنه.
موبایل جونگین ویبره میره و کیونگسو نیم خیز میشه .اون رو از
روی میز کنار تخت برمیداره و به تاجش تکیه میده .نمیخواد
توی وسیله شخصی ای که متعلق به جونگینه فضولی کنه اما با
دیدن اسم فرستنده پیام ،کامال هشیار میشه .اصال به گرما عادت
نداره ،پیراهنش رو درمیاره و مالفه رو تا کمرش باال میکشه.
موبایل جونگین رمز نداره و بازش میکنه .پیام بکهیون همچین
مضمونی داره:
Boss /seohoo
280
Inbloom Fiction
Boss /seohoo
281
Inbloom Fiction
×احمقی چیزی هستی؟ البته که هستی! اینهمه خودمو
جرواجر نکردم و برات کالس نذاشتم که حاال بیای بگی چرا باید
باس رو اغوا کنی! این چیزیه که خودت از همون اول میخواستی!
Boss /seohoo
282
Inbloom Fiction
کیونگسو حیرت زده به پیام معاونش نگاه میکنه ...اون لیتل
شتای لعنتی ...
-احیانا این باسِ فلک زده نباید راضی باشه؟ یهو بپرم روش؟ اگه
راضی نباشه چی؟
Boss /seohoo
283
Inbloom Fiction
×نمیدونم ...احتمال اینکه کونتو بجوه زیاده جونگین باید
حواستو جمع کنی.
-چی؟
Boss /seohoo
284
Inbloom Fiction
×هدف خدا از افریدن تو چی بود دقیقا؟ چه خدمتی میتونی
به بشر بکنی؟ صد بار بهت توضیح دادم لعنتی!
Boss /seohoo
285
Inbloom Fiction
×جونگین ಠ_ಠ
-متاسفم هیونگ...
-نه نفهمیدم.
Boss /seohoo
286
Inbloom Fiction
-روی چی بشینم؟
×لوبیاش.
-لوبیا چیه؟
Boss /seohoo
287
Inbloom Fiction
Boss /seohoo
288
Inbloom Fiction
پارت دوازدهم
+به به...
Boss /seohoo
289
Inbloom Fiction
Boss /seohoo
290
Inbloom Fiction
تمام سلولهای مغز جونگین فریاد میزنن و با هول خودش رو
عقب میکشه .دستهای کیونگسو با نگرانی به طرفش میان تا
بغلش کنن اما جونگین اینقدر عقب میره که با باسن روی زمین
میوفته .کیونگسو سراسیمه بلند میشه و به طرف جونگین میره.
خرس متعجب توی خودش جمع میشه و با موهای لونه کالغی،
چشمهای پف کرده و دماغ و گوشهای قرمزش به بدن مرد رو به
روش نگاه میکنه.
زیر لب میگه و تتوی مار کبری رو دنبال میکنه .اون مار خوش
خط و خال بدور بدن کیونگسو پیچیده و نیش زهر اگینش رو
وارد قلبش کرده .ترقوه های برجسته و شلواری که بیشتر از حد
معمول پایینه ...خط ویِ کیونگسو کامال مشخصه و جونگین
دوست داره بین پک های شکمش شنا کنه.
Boss /seohoo
291
Inbloom Fiction
-جونگین خوبی؟
+چی؟!
Boss /seohoo
292
Inbloom Fiction
Boss /seohoo
293
Inbloom Fiction
Boss /seohoo
294
Inbloom Fiction
داره مرغ بخوره .روی صندلی میشینه و به مرغ ها حمله ور میشه.
کیونگسو سس کچاپ رو کنارش میذاره و پشت صندلیش می
ایسته .حوله سر جونگین رو برمیداره و موهاش رو خشک میکنه.
جونگین مدام خم میشه و سرش رو جلو میبره اما کیونگسو
چیزی نمیگه .دوست نداره خوشحالیش رو خراب کنه .شامپوی
جونگین بوی عسل و فندق میده .محشره! خم میشه و گردن
جونگین رو از پشت میبوسه .پسر نشسته توی جاش خشک
میشه و مرد از پشت زمزمه میکنه:
Boss /seohoo
295
Inbloom Fiction
مرغ های سوخاری از شدت هاتنس اون صحنه باال و پایین میرن
و توی گلوی جونگین میپرن! کیونگسو فورا یه لیوان اب جور
میکنه تا جونگین رو از خفگی نجات بده .مرد بلند تر شدیدا
سرفه میکنه و کیونگسو پشتش رو ماساژ میده تا اروم شه .جلو
بردن رابطه با جونگین یکم سخته چون همون لحظه ممکنه از
اسمون سنگ بباره!
Boss /seohoo
296
Inbloom Fiction
-میریم عزیزم ولی دیرتر.
+اوه...
Boss /seohoo
297
Inbloom Fiction
عسلم ،کرم کارامل ،توت فرنگی کوچولو ،خرس قشنگم ،الو،
کیک خامه ای ،پودینگ ،مافین ،پنکیک ،اللیپاپ ،کندی،
شکالت و چیزهایی از این قبیل .تو لیاقتت بیشتر از تمامی این
کلماته و دوست دارم هر بار با شنیدنشون سرخ نشی .متوجه
شدی پودینگ؟
***
Boss /seohoo
298
Inbloom Fiction
اینکه زوج ها توی فیلمها کراوات کسی که دوسش دارن رو براش
میبندن و در اخر همدیگه رو میبوسن ،فقط مال همون فضاست!
چون جونگین توی مرحله اول کراوات کیونگسو رو گره میزنه،
بعد پاپیونش میکنه ،حتی کم مونده بود رئیسش رو خفه کنه...
بخاطر همین کیونگسو بیخیال کراوات چروکش میشه و به طرف
شرکت حرکت میکنن .از پارکینگ پشتی وارد میشن و جونگین
به اتاق خودش میره تا برنامه هاش رو جلو ببره.
+درباره چی؟
Boss /seohoo
299
Inbloom Fiction
+نه چی شده؟
× بعدا بهت میگم کیم سیب زمینی جونگین! یبار نشد از یه
چیزی خبر داشته باشی.
Boss /seohoo
300
Inbloom Fiction
میره .تا حاال برای زندگی حرفه ایش همچین اتفاق وحشتناکی
نیوفتاده .درواقع بیون بکهیون برای مسخره بازی و شیطنت به
اون شرکت نرفته ،اون یکی از کارامد ترین و حرفه ای ترین
کارمندان مارشاله و به راحتی در غیاب کیونگسو میتونه همه
چیز رو مدیریت کنه .ولی بکهیون سرنوشت معاون خیانت کار
قبلی رو هم نمیتونه فراموش کنه .اون مردک بی لیاقت پیشنهاد
ناچیز رشوه پست شرکت رقیب رو قبول میکنه و کیونگسو
بالفاصله بعد از اخراج ،یکاری میکنه که از شهر مهاجرت کنه و
نیست و نابود بشه!
Boss /seohoo
301
Inbloom Fiction
شعبه های دیگه رو بر عهده داره و یکی از اصلی ترین مهره ها
محسوب میشه .شخصیت محکم و استوارش رو از رئیسش الگو
گرفته و دست کمی از اون نداره .خیلی ها اون رو بازوی راست
مارشال میدونن و بسیاری سعی کردن قطعش کنن ،اما ریشه
های بکهیون به ریشه های رئیسش متصله و همچین چیزی به
سادگی از بین نمیره.
در میزنه و با اجازه باس ،وارد اتاق میشه .صداش نرماله .هیچ
عصبانیتی توی چهره یا صداش حس نمیشه .با سری که بیش از
حد معمول پایینه به طرف میز رئیسش میره .پرونده هارو روی
میز و کنار فنجان نصفه قهوه باس میذاره و عقب تر می ایسته.
دستهاش رو پشت سرش قفل کرده و اماده هر گونه سرزنشیه.
نگاهش رو از صورت و لبهای کیونگسو جدا نمیکنه و عرق سرد
تمام بدنش رو فرا گرفته .این خیلی اضطراب اور و سخته.
کیونگسو با یه امضا میتونه زندگیش رو از هم بپاشونه .بکهیون
بخاطر بیکار شدنش نگرانش نیست ،ادمی به لیاقت و استعداد
Boss /seohoo
302
Inbloom Fiction
بکهیون هر جایی میتونه کار پیدا کنه اما معاون دلش نمیخواد
از مارشال و صاحبش جدا بشه .اون با تک تک کارمندان و
زیردست هاش خو گرفته و همچین چیزی سخت بنظر میرسه.
× بله قربان.
Boss /seohoo
303
Inbloom Fiction
× اما ...اما من فکر کنم باید درباره قضیه دیشب باهاتون صحبت
کنم .من معذرت میخوام واقعا ...فقط میخواستم کمکتون کنم
یعنی میدونم که زیاده روی کردم .بابت دیشب عذر میخوام.
Boss /seohoo
304
Inbloom Fiction
میدونم که سخت کار میکنی و تمام وقتتو توی شرکت
میگذرونی .مراقب خودت باش .خالصه متن کنفرانس امروز رو
برام ایمیل کن .میتونی بری.
اگه بگه الیه نازکی از اشک درون چشمهاش حلقه زدن ،دروغ
نگفته .نود درجه کامل تعظیم میکنه و چند ثانیه توی همون
حالت میمونه .بکهیون تا حاال به هیچ کس جز رئیسش تعظیم
نکرده .برای رئسای قبلیش توی شرکت های دیگه فقط سرش
رو خم میکرد و لبخند ژکوند میزد .اما حاال اون اینجاست .مردی
که میدونه کجا باید چطور رفتار کنه .اون به خوبی بیاد میاره که
دیشب چه گندی زده اما جوری رفتار میکنه که انگار اتفاقی
نیوفتاده .بکهیون سعی میکنه یاد بگیره .اینکه چطور باید انسان
باشه .مثل کیونگسو.
***
Boss /seohoo
305
Inbloom Fiction
پارت سیزدهم
Boss /seohoo
306
Inbloom Fiction
جونگین کلفت تر از این حرفهاست .قسمتی از موهاش از زیر
کالهش بیرون موندن و با لبهایی که اویزونه ،روی صندلیِ کناری
باس میشینه.
Boss /seohoo
307
Inbloom Fiction
وقت بذاره؟ جونگین این احساس رو داره که تازه وارد دوران
نامزدی شده و حاال مرد رویاهاش شبیه تصوراتش نیست و داره
بهش خیانت میکنه .جوری پرونده های زیر دست کیونگسو رو
نگاه میکنه که لنگه نداره .نفرت و خشم وجودشو به طرف پرونده
ها میپاشه و به حرف میاد:
+بهت کمک میکنم تا کارت تموم بشه ،بعدش قول بده که با
هم بریم خرید!
Boss /seohoo
308
Inbloom Fiction
-جونگین! من کی همچین حرفی زدم؟ از کی تا حاال داری
اینجوری منو قضاوت میکنی؟
Boss /seohoo
309
Inbloom Fiction
شاید هم خودش داره اشتباه میکنه؟ باید بسنجه .باید فکر کنه
و ببینه که چه کسی داره اشتباه میکنه .کیونگسو ادم ترسویی
نیست و همیشه به دنبال این بوده که باگهارو پیدا و حل کنه.
حتی اگه اون کوتاهی ها از جانب خودش باشن .اون وارد رابطه
شده .به جونگین ابراز عالقه کرده و باید مسئولیتش رو بپذیره.
احتماال جونگین توی رابطه پرتوقع نیست .کیونگسو به خودش
گوشزد میکنه که اگه قراره بهش بی توجهی بکنه ،پس نباید
اصال احساساتش رو بروز بده .کم کم به این نتیجه میرسه که
زیاده روی کرده .روزهای گذشته رو بیاد میاره .جونگین به هر
بهانه ای سعی میکرده که باهاش صحبت کنه .براش نوشیدنی
میاورده یا گزارش و نمودار های پیشرفت خودشو نشونش میداده
تا خوشحالش کنه .حتی گزارشاتی که بکهیون اماده میکردن رو
هم جونگین به دستش میرسونده!
Boss /seohoo
310
Inbloom Fiction
بیزینس من پرمشغلست و نمیتونه زحمات چندین و چند ساله
خودش و کارمندانش رو قربانی یه رابطه بکنه .کیونگسو نمیخواد
ارزش رابطه قشنگی که با جونگین داره رو زیر سوال ببره اما باید
هر چیزی سر جای خودش قرار بگیره و به تمامی موضوعات به
اندازه خودشون بها داده بشه .کیونگسو دلش نمیخواد که
جونگین ناراحت بشه و چشمهای پر از اشک اون پسر مثل سگ
سیاه افسردگی قلب و ذهنش رو سنگین میکنن .به خودش
گوشزد میکنه که عالوه بر توقع داشتن از جونگین ،باید توقعات
اون پسر رو هم براورده کنه .مشکل امروز بخاطر این بوده که از
اخرین رابطه کیونگسو خیلی میگذره و یه سری چیزهارو فراموش
کرده .اما مشکلی نداره ،حاال که تونست همه چیز رو توی مغزش
مرتب کنه ،میتونه به جونگین نشون بده که احساساتش فقط در
حد کلمات یا یه بوسه ساده نبودن .کیونگسو عمیق تر از چیزی
که توسط اون پسر درک میشه دوستش داره.
***
Boss /seohoo
311
Inbloom Fiction
Boss /seohoo
312
Inbloom Fiction
شدن و یه عروسک خرسی صورتی وسطشون نشسته .فاک اون
دقیقا سلیقه جونگینه! اون دسته گل اینقدر بزرگه که مردی که
پشتش ایستاده دیده نمیشه! کیونگسو گردنش رو خم میکنه و
میخنده.
Boss /seohoo
313
Inbloom Fiction
-قشنگ تر از این گل وقتیه که اسممو به زبون میاری .وقتی
اوای اسمم از بین لبهات خارج میشه قشنگ تر از همیشست.
Boss /seohoo
314
Inbloom Fiction
Boss /seohoo
315
Inbloom Fiction
+اینجا میمونی؟
Boss /seohoo
316
Inbloom Fiction
***
Boss /seohoo
317
Inbloom Fiction
خرید برن .جونگین به کیونگسو میگه لباس خرسی بپوشه تا مثل
کاپل ها ست کنن اما وقتی متوجه میشه اون مرد جز کت و
شلوار های گرون قیمت چیزی توی رگال لباسهاش نداره ،ناامید
میشه .بهش میگه "حتما باید برات لباس خرسی بخرم کیونگسو
این اصالت و نشونه منه!" و تند تند درباره اهمیت خرس در
جامعه صحبت میکنه.
Boss /seohoo
318
Inbloom Fiction
میره تا لوازمی رو که نیاز داره رو از گاوصندوقش بیاره .وقتی
برمیگرده ،کت و شلوار و کراوات قهوه ای پوشیده و جونگین با
دیدنش ضعف میکنه .اون مرد زیبا بخاطر اینکه باهاش ست کنه
قهوه ای پوشیده و جونگین پشت بکهیون ایستاده و قربون
صدقش میره .زیر گوش بکهیون وزوز میکنه:
Boss /seohoo
319
Inbloom Fiction
***
-اره عزیزم وجود داره ،اگه وجود نداشت ،یه بزرگترشو میساختم
تا توش خرید کنی.
Boss /seohoo
321
Inbloom Fiction
+چی میساختی؟ فروشگاه؟
-اره.
Boss /seohoo
322
Inbloom Fiction
جونگین ادای گریه کردن درمیاره و جلوی خودش رو نگه میداره
تا همونجا به پرواز درنیاد .یه فروشگاه بزرگ پر از خرس!
Boss /seohoo
323
Inbloom Fiction
کم نمیکنه ولی با کلماتش کاری میکنه که به غرور اون پسر
لطمه وارد نشه چون کیونگسو فقط لبخند رو روی صورتش
میخواد.
Boss /seohoo
324
Inbloom Fiction
Boss /seohoo
325
Inbloom Fiction
نمیکرد که با کاله خرسی گوشدار که از قضا یه پاپیون صورتی
هم داره توی یه مکان عمومی راه بره ولی االن اینجاست!
Boss /seohoo
326
Inbloom Fiction
کیونگسو سرخوشانه میخنده و وارد مغازه بعدی میشن .چندین
کیسه بزرگ شامل لباس ،کت ،پیراهن ،کفش و کراوات میخرن.
کراواتی که روش طرح عروسک خرسی داره .کمربندی که
سگگش خرسیه و جونگین با همه خرس ها همزاد پنداری میکنه.
کیونگسو سوئیچ روزرویس رو به فروشنده میده تا خریدهاشون
رو داخل صندوق بذاره و اگه جا نشد ،صندلی های پشتی رو پر
کنه.
+خوبی شکالت؟
Boss /seohoo
327
Inbloom Fiction
+نه! برنامه از این به بعد همینه! هر وقت دور لباتو کثیف کنی
به این سرنوشت دچار میشی.
Boss /seohoo
328
Inbloom Fiction
میکنه تا فرستاده بشن .پول بیشتری رو میپردازه که جونگین
همین امشب خرس های عروسکی رو توی خونش داشته باشه.
Boss /seohoo
329
Inbloom Fiction
-دوست داری بریم؟
+اره حتما ،گفت ازش کلی خرید کنم چون بدردمون میخوره.
Boss /seohoo
330
Inbloom Fiction
وارد میشه و جونگین رو رو به روی قفسه ها میبینه .فاکِ درشت
و ابداری به بکهیون میفرسته و به طرفش میشه .خانم سکسی
ای نزدیکشون میشه و سینه هاشو به رخشون میکشه:
Boss /seohoo
331
Inbloom Fiction
× شما زوجید؟ میتونم کمکتون کنم؟
+نه...
Boss /seohoo
332
Inbloom Fiction
جونگین یکی از اونها که دم پشمالو و گرد خرسی بهش وصله رو
برمیداره .قسمت فلزی و سرد رو لمس میکنه و با چشمهایی ریز
شده ،مثل پنکه توی هوا میچرخونتش .به ذهنش میرسه که برای
چی باید همچین چیزی تولید بشه؟ به طرف کیونگسو میچرخه:
× اونا هندکافن.
Boss /seohoo
333
Inbloom Fiction
صدای رو اعصاب فروشنده مغز کیونگسو رو ازار میده و دست
جونگین رو میگیره.
-میشه شما لطفا برید خانم؟ اگه قرار به انتخاب باشه اون منم
که انجامش میدم و براش انتخاب میکنم! متوجهید؟
Boss /seohoo
334
Inbloom Fiction
+چی رو انجام میدی؟
Boss /seohoo
335
Inbloom Fiction
-خدای من ،جدا بکهیون ...بکهیون میدونم باهات چیکار کنم!!!
به طرف قفسه لوب ها میره و در دونه دونه تیوپ هارو باز میکنه.
+چین؟ شامپو؟
Boss /seohoo
336
Inbloom Fiction
-نه ،لزجن ...خیس میکنن ...یعنی خب ...خب اونا اسمشون لوبه
و برای...
Boss /seohoo
337
Inbloom Fiction
نظر میگذرونه و وقتی یکیشون رو روشن میکنه ،از لرزشش
خوشش میاد و به عنوان ماساژور به خریدهاش اضافه میکنه.
با شوق زیادی اعالم میکنه و کیونگسو عاجزانه اونهارو روی میز
شیشه ایِ جلوی فروشنده میذاره.
Boss /seohoo
338
Inbloom Fiction
+از مغازه های دیگه هم خرید میکنیم ولی من اینارو دوست
دارم.
خانم فروشنده فورا همه رو داخل کیسه های مات میذاره و کارت
رو از کیونگسو میگیره .پول توپی به جیب زده و اشانتیون
مخصوصی رو هم داخل کیسه میذاره.
Boss /seohoo
339
Inbloom Fiction
Boss /seohoo
340
Inbloom Fiction
پارت چهاردهم
Boss /seohoo
341
Inbloom Fiction
Boss /seohoo
342
Inbloom Fiction
با حسرت میگه و کتاب رو ورق میزنه .اگه میتونست یه بند
انگشتی باشه ،این امکان رو داشت که همه جا با کیونگسو بره و
همیشه به گردنش بچسبه .جونگین فقط از دنیا سه چیز میخواد:
مرغ ،شیرکاکائو ،کیونگسو .البته شکالت و خرس و ابنبات و رخت
خواب گرم و یه ماشین خفن و مارشملو و اسکوتر هم هستن ولی
میتونه به سه مورد اول قانع بشه .توی بغل کیونگسو بودن و
شیرکاکائو خوردن لذت بخش ترین کار دنیاست .جونگین میدونه
که کارهای بزرگتری توی دنیا وجود دارن که بتونه انجامشون
بده ولی حوصله شونو نداره .ترجیح میده انیمیشن ببینه تا یه
مرد سیاست باشه .همیشه از همه چیز ساده ترینشونو میخواد
چون برای هندل کردن دردسرها تنبل ترینه .دوست داره یه
کارمند ساده و یه مرد عادی باشه .به شهرت عالقه ای نداره .شب
ها با شاخه گلی که از پارک چیده به خونه بره و با چیزهای ساده
ای که توی زندگی داره خوشحال باشه.
Boss /seohoo
343
Inbloom Fiction
چشمهاش رو به کلمات فرانسوی میدوزه .جغرافیا و تاریخ رو
دوست داره اما االن کیونگسو رو بیشتر میپسنده .اون حتما االن
خیلی خستست .چند روزه که بی وقفه کار میکنه .میتونه موقع
خواب براش داستان های عاشقانه فرانسوی بخونه؟ خودش و
کیونگسو رو توی خیابون شانزلیزه تصور میکنه .خیابون و شهری
که به عشق معروفه .دستهای هم رو میگیرن و زیر نم بارون قدم
میزنن .این خیلی رویایینه .جونگین کتاب رو به روش رو به یه
ورش میگیره و به خیال پردازی ادامه میده .یه لبخند کوچیک
روی لبهاشه .لبخند کیونگسو رو به یاد میاره و انحنای لبهاش
بیشتر میشن .اون زیبا میخنده و جونگین دوستش داره.
Boss /seohoo
344
Inbloom Fiction
با یاد کیونگسو تا تخت پیش بره و بهتره صبر کنه .از اتاق بیرون
میره تا سری به کافه بزنه.
***
+خدای من...
Boss /seohoo
345
Inbloom Fiction
قرار میگیره تا توضیحات مقدماتی رو دریافت کنه و در جایگاه
مخصوصش بشینه .بکهیون به عنوان معاون ارشد ،چند قدم
جلوتر از باس ایستاده .از طرف باس با نماینده ها دست میده و
بهشون خوشامد میگه .کیونگسو با کسی گرم نمیگیره و تمامی
حرفهاش به " بسیار خوش امدید " ختم میشن .بکهیون گرم و
حرفه ای برخورد میکنه و معاون های دوم و سوم هم کمکش
میکنن .سالن مرتب و براق تر از همیشست اما تنها کسی که به
چشم جونگین میاد ،باسه.
+خدایا...
Boss /seohoo
346
Inbloom Fiction
کراوات مشکی براقش باعث گریه جونگین میشه و اونجا ایستاده
و نمیتونه جلو بره .فقط چند متر فاکی با کیونگسو فاصله داره.
همه با القابی مثل " جناب دو ،دوکیونگسوی بزرگ ،باس ،قربان،
رئیس " و چیزهایی مثل این صداش میزنن اما جونگین میخواد
بره جلو و جیغ جیغ کنه و بگه هی این مرد پرفکت دوست پسر
منه تازه تتو کاپلی هم داریم!
Boss /seohoo
347
Inbloom Fiction
که بینشون ایستاده قوی تر بنظر میرسه .بین ابروهای پرپشتش
خط اخم غلیظی وجود داره و به برگه هایی که بکهیون چند
لحظه پیش بهش داده ،نگاه میکنه .سرش رو باال میاره و جونگین
رو میبینه .چشمهای پسر بلند تر درشت میشن و فورا توی اتاق
مخفی میشه .دستهاش رو روی دهانش میذاره و میلرزه.
Boss /seohoo
348
Inbloom Fiction
× جناب دو کارتون دارن.
+نه وای چیکارم داره؟ بخدا من هیچ کاری نکردم به مسیح من
بی تقصیرم اومده بودم تا برم کافه یهو اینجوری شد من اصال
نمیخواستم...
Boss /seohoo
349
Inbloom Fiction
جونگین این سوال رو از خودش میپرسه و خبر نداره که کیونگسو
چقدر ان تایمه؟ هنوز سه دقیقه فرصت هست.
Boss /seohoo
350
Inbloom Fiction
دستی جلو میاد و بازویی که اون بادیگارد به سختی گرفته بود
رو نوازش میکنه .نگاهش رو به دست میدوزه .استینش نقره ایه.
چقدر وقتی که توسط یه الهه لمس میشه ،رویایی به نظر میرسه.
-پنکیک عسلی؟
-پنکیک عسلی.
جونگین کمرش رو میگیره .بنظر میرسه کمرش زیر این حجم از
اتفاقات درحال خورد شدنن .دستی زیر چونش قرار میگیره و
نگاهش به چشمهای باس قفل میشه .معرکه شد .حاال نمیتونه
Boss /seohoo
351
Inbloom Fiction
حتی با لکنت حرف بزنه .اون دست هنوز داره بازوش رو نوازش
میکنه .یعنی جونگین اگه همین االن خودش رو به بیهوشی و
تشنج بزنه ،کیونگسو بغلش میکنه؟ جونگین همین االن دلش
میخواد بغل بشه.
-نترس عزیزم ،من اینجام نگران نباش .این جلسه زود تموم
میشه بهت قول میدم .خب؟
Boss /seohoo
352
Inbloom Fiction
اون همیشه ارومش میکنه .حتی حاال که یه جلسه سرنوشت ساز
داره ،ایستاده و شخصا داره یه بچه خرس رو لوس میکنه چون
میدونه اون ترسیده .جونگین دلش میخواد همینجا بهش بگه نره
و تنهاش نذاره اما این خیلی بچه گونست.
Boss /seohoo
353
Inbloom Fiction
مدت چقدر بهش سخت گذشته .بکهیون امار همه چی رو بهش
داده پس حتما براش جبران میکنه.
+ا...اره خو...خوبم...
Boss /seohoo
354
Inbloom Fiction
همونجا رو میبوسه و فاصله میگیره .باس نیم ساعته که رفته اما
جونگین مثل مجسمه یخ زده و دهانش باز مونده .یکی از کارمند
ها کمکش میکنه تا به اتاق گم شده خودش بره و بین زندگی
نامش بگرده ببینه کجا چه کار خوبی انجام داده که اون لعنتی
باید با عبارت " بیبی بوی " صداش بزنه و بعدش فکر نکنه که
چه بالیی به سرش میاره.
***
Boss /seohoo
355
Inbloom Fiction
بکهیون اصال خسته بنظر نمیرسه .اون مرد چشه؟ تمام طول
جلسه کنار باس بوده و همه چیز رو کنترل کرده اما االن رو به
روی جونگین نشسته و داره به خمیازه هاش میخنده.
Boss /seohoo
356
Inbloom Fiction
× گفت میره اتاقش و منتظر تو میمونه.
+چ ...چی؟!
+وای...
Boss /seohoo
357
Inbloom Fiction
روی صندلیش ننشسته ،کنار کتابخونش نیست و اطراف میز
دیده نمیشه ،پس اون کجاست؟
Boss /seohoo
358
Inbloom Fiction
Boss /seohoo
359
Inbloom Fiction
انگشتهاش موهای جونگین رو محاصره میکنن و وقتی سرش به
عقب خم میشه ،کیونگسو سیبک گلوش رو میبوسه .جونگین
هیچ نمایی به جز طراحی های سقف اتاق کیونگسو نداره اما اون
گردن تراشیده و جاو الین زیبا مرد کوتاه تر رو به عرش میبرن.
کم کم به طرف صندلی بزرگ باس هدایت میشه و روی میشینه.
کیونگسو بین پاهاش ایستاده و از باال نگاهش میکنه .خم میشه
و لبهایی که بخاطر بوسه های خودش برجسته و سرخ شدن رو
با دستهاش لمس میکنه .دست راستش رو باالی سر جونگین
روی صندلی میذاره و اون رو خم میکنه .کیونگسو مثل یه تیکه
اتیش بنظر میرسه .خیلی هاته .جونگین مثل یه شکالت درحال
ذوب شدنه .کراوات و کمربند جونگین رو باز میکنه .دکمه های
پیراهنش رو با یه دست مورد عنایت قرار میده و همه این اتفاقات
زیر نگاه های سنگینش به جونگین رخ میدن .اون مرد با پیراهن
مشکی و جلیقه طوسی روی صورتش خم شده و دکمه های
لباسش رو باز میکنه .قبال استین هاشو رو به باال تا کرده .جونگین
تماما چشمه و با کوچیک ترین لمس ها هم به وضوح میلرزه.
Boss /seohoo
360
Inbloom Fiction
کیونگسو جوری نگاهش میکنه که انگار قصد سوراخ کردن
اندامش رو داره درحالی که توی ذهنش به این فکر میکنه چطور
لیسش بزنه تا ناله هاش گوش های دیوار رو کر کنن.
دکمه های پیراهن جونگین باز میشن و اون تیکه پارچه کنار
میره .کیونگسو بی پروا سینه هاش رو لمس میکنه .جونگین
سرش رو به پشتی صندلی میچسبونه و به کمرش قوس میده.
کیونگسو نگاهی به دستهاش میندازه که چطور به صندلی چنگ
میزنن .جونگین رو میبوسه .سفت و سخت .توی بوسه هاش بهش
میگه که چقدر خواستنی و ارزشمنده .اون باید بدونه که زیباست
و کیونگسو دوستش داره.
Boss /seohoo
361
Inbloom Fiction
جونگین ادای گریه کردن درمیاره و میخنده .چشمهاش باز
نمیشن و زیر لمس های کیونگسو کم طاقته .این چه سوال
کوفتی ایه؟ کی نمیخواد با کیونگسو سکس کنه؟ کدوم احمقی
دوست نداره با همچین مردی انجامش بده؟
Boss /seohoo
362
Inbloom Fiction
لعنتیه .پوستش بینظیره .اصال جونگین خودش میدونه چقدر
سکسیه؟ گردنش رو میبوسه .دستهای جونگین روی باسنش قرار
میگیرن .خوبه اون کمی شجاع تر شده.
Boss /seohoo
363
Inbloom Fiction
دستهای کیونگسو خطرناکن .اژیر های هشدار توی مغز جونگین
فعال میشن و دستهای کیونگسو دیکش رو میماله .این اولین
باریه که مرد کوتاه تر بهش دست میزنه و جونگین رو روی
صندلی پین کرده تا تکون نخوره.
-به این فکر کردم که اون بات پالگ خرسی رو بین پاهای
قشنگت ببینم .بین پاهای بیبی بویِ سکسیم .فکر میکنی بتونی
انجامش بدی؟
Boss /seohoo
364
Inbloom Fiction
+بات ...بات پالگ چی ...چیه؟ اخ...
+ا...اره ...یادمه...
Boss /seohoo
365
Inbloom Fiction
+یاد...یادمه ...چرا دستامو میبندی؟
+چ ...چی؟
Boss /seohoo
366
Inbloom Fiction
Boss /seohoo
367
Inbloom Fiction
کیونگسو جلو میره .اخم کره و پیشونیش خیسه .کراوات رو یه
بار دور دستش میپیچونه و دستهای جونگین رو باالی صندلی
پین میکنه .دست دیگش رو به دیک جونگین میرسونه و
پریکامش رو پخش میکنه .سرش رو جلوتر میبره تا ناله های
جونگین رو بشنوه .بنظر میرسه اون توی سکس کم سر و
صداست .میبوستش و بهش لذت میده .توی گوشش ازش تعریف
میکنه و بهش میگه که ورای تصوراتش سکسیه .اینکه اینقدر
پسر خوبیه و قشنگ ناله میکنه و چهرش بینظیره .کراوات رو
شل تر میگیره تا مچ دستهاش اذیت نشن .کیونگسو میدونه که
این اولین تجربه جونگینه و نمیخواد که پسر بلند تر بخاطر این
معذب بشه و ندونه چیکار کنه .برای همین تمام کنترل رو بدست
میگیره تا جونگین احساس بدی مثل "حاال چیکار کنم" نداشته
باشه .هر وقت امادگیش رو داشت ،جونگین میتونه هدایتشون
کنه .کیونگسو توی هیچ یک از ابعاد زندگیش خودخواه نیست.
Boss /seohoo
368
Inbloom Fiction
تمام ذهنش پر از کیونگسوعه .بوسه های کیونگسو ،دستهای
کیونگسو ،لمس های کیونگسو ،فشارهای کیونگسو ،حرفهای
کیونگسو .اون مرد بینظیره .عالی لمسش میکنه .با یه لوک لعنتی
روش خم شده و میمالتش .جونگین فکر میکرد که شیرکاکائو
بهترینه اما االن اوضاع فرق میکنه .دستهای کیونگسو ماهرن.
جوری که با شصتش سرش رو لمس میکنه ،میخواد داد بزنه و
از پنجره به پایین بپره .کیونگسو همه جارو لمس میکنه و حتی
باسنش رو هم مورد عنایت قرار میده و از فرم زیبا و عضالت
قشنگش تعریف میکنه .جونگین میلرزه ،اون نزدیکه .کیونگسو
این رو میفهمه و محکم ترین بوسه هاش رو هدیه میده .جونگین
ستاره هارو پشت پلکهاش میبینه و بهترین حس زندگیش رو
تجربه میکنه .کیونگسو دستهاش رو رها میکنه و میبوستش.
چشمهاش رو میبوسه و لبهاش رو دونه به دونه به دهان میکشه
و میمکنه .جوری رفتار میکنه که جونگین خوشمزه ترین چیز
دنیاست .دستهای خودش و پاک و با اشاره به کام جونگین،
باهاش شوخی میکنه:
Boss /seohoo
369
Inbloom Fiction
-بخاطر چی عزیزم؟
Boss /seohoo
370
Inbloom Fiction
کیونگسو صورتش رو تمیز میکنه و میبوستش .یه دستش رو زیر
گردن و دست دیگش رو زیر زانوهاش میذاره .بلندش میکنه و
به طرف اتاقک کوچیک کنار اتاق خودش میرن.
-تو خیلی قشنگی .پوست زیبایی داری .باید به منم کمک کنی
همچین پوستی داشته باشم.
Boss /seohoo
371
Inbloom Fiction
+منم دوست دارم برات یکاری انجام بدم کیونگسو ،اینجوری
معذب میشم.
-امشب مال تو بود پودینگ ،یه شب دیگه قول میدم روی تخت
بخوابم و بگم این کون مال تو .دوست داری؟
-تو خیلی امشب زیبا بودی جونگین .حسابی دلمو بردی و بیشتر
از قبل عاشقت شدم.
به محض شنیدن " عاشقت شدم " از زبان کیونگسو ،چشمهاش
پر میشن و خودش رو جمع میکنه .بیبی بوی! کیونگسو جلیقش
رو درمیاره و کامال بهش میچسبه .بغلش میکنه و پشتش رو دایره
Boss /seohoo
372
Inbloom Fiction
وار نوازش میکنه .پاهای برهنش رو با مالفه میپوشونه و از لحاظ
عاطفی بهش رسیدگی میکنه.
Boss /seohoo
373
Inbloom Fiction
خودشه .کیونگسو هیچ جای بدنش رو گاز نگرفته یا مارک نذاشته
شاید چون میدونسته که ممکنه جونگین بترسه .اون خیلی
خجالتیه اما کیونگسو دوست داره دربارش با جونگین حرف بزنه.
اینکه دوست پسرش دوست داره چطوری انجامش بدن.
سکسشون وانیلی و سافت باشه یا یه ددی کینکِ خشن؟ بهرحال
کیونگسو با هیچ تایپی مشکل نداره چون عالوه بر سافت ترین و
جنتلمن ترین پارتنر ،میتونه خشن ترین دامی باشه که توی
عمرتون دیدیدن .اون منعطف ترین مرد دنیاست!
***
Boss /seohoo
374
Inbloom Fiction
اما کیونگسو اصرار داره " من دوست دارم پسر شکالتی مو لوس
کنم " شیرکاکائو رو توی بغلش بهش میخورونه و البته که از
دستشون در میره و شیرکاکائو رو از دهان و حلق جونگین مزه
مزه میکنه .کیونگسو فقط میخواست بفهمه مقدار شکر
شیرکاکائو چقدره اما کسی نیست که اونارو از حلق هم بیرون
بیاره.
Boss /seohoo
375
Inbloom Fiction
-جونگین ،میدونی ترجیح میدم بجای پدر ،بهم چی بگی؟
+مادر؟
-جونگین!
خرس پخش شده روی زمین رو جمع میکنه و این احساس رو
داره که معتاد صدای خنده هاش شده.
Boss /seohoo
376
Inbloom Fiction
لبهاش به پایان میرسه و پسر بلند تر از اتاق باس خارج میشه.
حس میکنه که خیلی دوستش داره ،اندازه کل دنیا.
Boss /seohoo
377
Inbloom Fiction
پارت پانزدهم
Boss /seohoo
378
Inbloom Fiction
***
-درسته عزیزم.
+حتما میام!
Boss /seohoo
379
Inbloom Fiction
جونگین دست ها و پاهاش رو بهم میکوبه و روی صندلی
میچرخه .اینقدر تکون میخوره که استین کتش به دسته ماگ
شیر کاکائوش گیر میکنه و میریزه! جونگین نگاه شوکه ای به
افتضاحی که به بار اورده ،میندازه .تمام میز بزرگ و شیشه ای
اتاق باس اغشته به شیرکاکائو ـه .قسمتی از برگه های روی میز
قهوه ای شدن و مایع شیرین قطره قطره از میز روی زمین
میچکه .پسر بلندتر توی خودش جمع و لبهاش رو اویزون میکنه.
خجالت میکشه که با باس چشم تو چشم بشه .اون برگه ها حتما
ارزشمندن .سعی میکنه با پاش قطرات ریخته شده روی زمین
رو ماست مالی کنه که بیشتر پخش میشه و میزان گندی که
زده ،افزایش پیدا میکنه .با بلند کردنِ سرش ،صورت متفکر باس
رو میبینه .خیلی ریلکس نشسته و دستش رو زیر چونش
گذاشته .نگاهش رو از چشمهای جونگین برنمیداره و با نوک
خودکارش ،به میز ضربه میزنه.
+ببخشید...
Boss /seohoo
380
Inbloom Fiction
+خیلی...
Boss /seohoo
381
Inbloom Fiction
***
Boss /seohoo
382
Inbloom Fiction
باس نماینده ایتالیایی رو راهنمایی میکنه و خدمات پذیرایی
توسط زیردستانش انجام میشن.
Boss /seohoo
383
Inbloom Fiction
مرتب نشسته و کفش هاش از تمیزی برق میزنن .دستمال گردن
گران قیمت طرح گوچی ای که دور گردنش رو اراسته ،بهترین
به نظر میرسه .تمام هیکلش بوی ثروت میده و باس میدونه که
چطور باید باهاش حرف بزنه.
در اتاق به نرمی سه تقه کوبیده میشه .باس اطالع داره که
جونگین اونجاست .بهش اعتماد داره اما این جلسه کوچیک،
میتونه ازمون جمع و جوری برای محک زدنِ جونگین باشه .درب
اتاق با اجازش باز میشه و نفس باس میبُره .اون خرسِ لعنتی!
کدوم جهنمی بهش گفته کت و شلوار مخمل سرمه ای رو با
پیراهن سفید بپوشه؟ باس کامال حرفه ای نفسش رو بیرون میده
و می ایسته و با اینکارش به نماینده ایتالیایی میفهمونه که باید
به جونگین احترام بذاره.
Boss /seohoo
384
Inbloom Fiction
جونگین با لحجه غلیظ ایتالیاییش ،چشمهای نماینده رو درشت
و لبخند بزرگی رو مهمان لبهاش میکنه.
Boss /seohoo
385
Inbloom Fiction
× از دیدنت خیلی خوشحالم اقای کیم .تو یکی از جذاب ترین و
کاریزماتیک ترین مردهایی هستی که تا حاال دیدم .کامال
شایسته اقای دو!
Boss /seohoo
386
Inbloom Fiction
+اوه البته.
Boss /seohoo
387
Inbloom Fiction
سفارش دادن خیلی قشنگه .طالی سفیدی که دورتادور مزین به
الماس های کوچیک و ظریفه .رَوِش چینش الماس های هر دو
حلقه ،مکمل همدیگن و اگه کنار هم قرار بگیرن ،یه حلقه تمام
الماس رو تشکیل میدن.
Boss /seohoo
388
Inbloom Fiction
-چی؟
Boss /seohoo
389
Inbloom Fiction
-پس اینجور جلسه ها برات سختن؟
+اوهوم...
+چرا؟
Boss /seohoo
390
Inbloom Fiction
-چون باید زیبایی های تو رو میدیدم و یه جلسه رسمی رو پیش
میبردم .این برام سخت بود.
+خوب بودم؟
-عالی بودی ،خیره کننده .مطمئن باش بیانچی زنگ میزنه تا
افتخار بدی و سوپرمدل گوچی بشی.
Boss /seohoo
391
Inbloom Fiction
Boss /seohoo
392
Inbloom Fiction
میخنده و اروم اروم به طرف میز باس قدم برمیداره .پرونده هایی
که توی دستشن رو روی میز میذاره و نگاهی به چهره سرخ شده
باس میندازه .اون برای چی اینقدر قرمز شده؟ جواب سوالش رو
وقتی میگیره که زیر میز رو نگاه میکنه .جونگین عین گربه ها
جلوی پاهای باس مخفی شده و با دستهاش به ساق پاهاش
چنگ انداخته و با حالت مظلومانه ای از اون پایین به کیونگسو
نگاه میکنه.
Boss /seohoo
393
Inbloom Fiction
× قربان اونی که این وسط سرخ شده شمایید! االن منم باید با
صدای بلند بگم باس دو کیونگسو شما چرا اینقدر منحرفی؟ بیا
بیرون جونگین.
Boss /seohoo
394
Inbloom Fiction
× اموزشای من این حریم خصوصی رو تشکیل دادن پس نسبت
به استادت بخیل نباش.
× ببخشید قربان ولی شما اموزش هاتونو برای جونگین نگه دارید.
االنم من بهتون مسیر دستشویی رو اموزش میدم .تا شما برگردید
منو جونگین هم یه برنامه شام سه نفره و دوستانه رو توی خونه
جونگین ترتیب میدیم .خوش بگذره.
Boss /seohoo
395
Inbloom Fiction
***
Boss /seohoo
396
Inbloom Fiction
و پرت میگن .یه سری هم یواشکی صحبت میکنن که کیونگسو
مطمئنه درباره خودشه.
Boss /seohoo
397
Inbloom Fiction
کیونگسو با حرص میگه و دو مرد دیگه ریز ریز میخندن.
کیونگسو نمیدونه این جهنم کجاش خنده داره و بیاد نداره
اخرین بار کی اینقدر عصبانی شده .کاش اون جونگین لعنتی
اینقدر لبهاش رو جلو نده و خودشو لوس نکنه چون کار داره
سخت و سخت تر میشه.
Boss /seohoo
398
Inbloom Fiction
× واو باس بهترینه!
+نگاهاش خیلی هاته که ،وقتی با اون ابروهاش اخم میکنه من...
Boss /seohoo
399
Inbloom Fiction
میتونه همه چیز رو خیلی راحت تر کنه .با حل شدن مسائل
ذهنیش ،گره ابروهاش باز میشن و نگاهی به اینه میندازه.
جونگین بهش لبخند میزنه و با یه چشمک جوابش رو میده .تا
اون اینجاست ،تحمل پشه ای مثل معاون بیون راحت ترینه.
***
+ممنونم هیونگ.
Boss /seohoo
400
Inbloom Fiction
بکهیون و توجه کیونگسو معطوف جونگین بوده و جزئیاتش رو
بررسی کرده.
+چای میخورید؟
× شیرکاکائو داری؟
+اوه البته!
Boss /seohoo
401
Inbloom Fiction
-نه ،یه لیوان اب کافیه.
× کامان!
Boss /seohoo
402
Inbloom Fiction
+اوممم ...خوش اومدید؟
+درسته هیونگ.
× اره.
Boss /seohoo
403
Inbloom Fiction
× اها میشه ببینم؟
+البته.
+هیونگ؟
Boss /seohoo
404
Inbloom Fiction
Boss /seohoo
405
Inbloom Fiction
خیلی جذاب میبوسیدش و بینهایت هات بود .جونگین دستهاش
رو روی شلوارش میذاره تا احتمال هر گونه برجستگی رو
بپوشونه.
× یااااااا!
× من باید بدونم قراره با اونا چیکار کنید! جونگین احمق! اون دم
خرسی ،پستونک بچه نیست!
Boss /seohoo
406
Inbloom Fiction
× من استاد روابط خصوصی شم پس کامال به من مربوطه!
جونگین ،زود اتاق باش!
***
نیم ساعت گذشته و اونا هنوز توی اتاقن .بکهیون برای جونگین
کالس فوری نحوه استفاده از اون وسایل رو گذاشته! کیونگسو از
این قضیه خبر نداره و تصمیم گرفته احترام بذاره و دخالت نکنه.
درباره افکار و نیات بکهیون نسبت به جونگین مطمئنه و فقط
عدم حضور پسر شکالتی اذیتش میکنه .نگاهی به اشپزخونه ای
Boss /seohoo
407
Inbloom Fiction
که سوت و کوره ،میندازه .درست کردن یه پاستای ساده زمان
بر نیست پس انجامش میده .چند بار جونگین و بکهیون رو از
اشپزخونه صدا میزنه تا برای شام تشریف ببرن اما ریاکشنی
نشون نمیدن.
Boss /seohoo
408
Inbloom Fiction
مغز کیونگسو اشفتست و بین شهوت و ایمو شدن دست و پا
میزنه:
" یا مسیح اون دیگه چی بود ...شونه هاش توی اون پیراهن
خرسی خیلی خوب به نظر میرسیدن .اون تل خرسی چی
میگفت ...نه نمیتونم اینجوری ببینمش .اون خیلی خوب بود.
پاهاش ...شلوارشو دراورده بود؟ باکسرش خرسی بود؟ پشتش رو
ندیدم یعنی اون دم کوچولو رم استفاده کرده؟ این قابل تحمل
نیست ...با هیچ فرمولی نمیتونم معادله جذابیت جونگین رو حل
کنم .معادلش جواب نداره! نه نه چرا یه جواب داره! مرگ
دوکیونگسو! "
Boss /seohoo
409
Inbloom Fiction
پارت اخر
Boss /seohoo
410
Inbloom Fiction
مهمانی هم کنارش باشه و همراهیش کنه؟ یا دوباره تبدیل به
همون مدیر شعبه خنگ و دمده میشه که سرش توی الک
خودشه و شبها درحالی که داره پنگوئن پورورو میبینه ،خوابش
میبره؟
لبخند میزنه و روی کاناپه میشینه .توی کیف پولش اون کاغذی
که جونگین روش "آی الب یو باس" نوشته رو نگه داشته .از
کیف پول خارجش میکنه و حواسش هست تا اسیب نبینه .شاید
باید براش قاب عکس سفارش بده؟ کیونگسو مثل مردی عاشق
Boss /seohoo
411
Inbloom Fiction
روی کاناپه خونه شخصی که دوستش داره نشسته و با یادگاری
هایی که ازش داره ،لبخند میزنه.
Boss /seohoo
412
Inbloom Fiction
شاید همه فکر کنن که دوکیونگسو االن مشغول کشیدن نقشه
های اقتصادی و تاثیرگذاره تا توده عظیمی از جوامع رو تحت
شعاع قرار بده اما اون فقط به چشم های هاللی جونگین هنگام
خندیدن فکر میکنه .هالل ماه دربرابر خنده های جونگین
خجالت نمیکشه؟
وارد اتاق میشه و به طرف قسمتی از تخت ،یعنی دقیقا جایی که
جونگین خوابیده ،میره.
Boss /seohoo
413
Inbloom Fiction
-عزیز دلم؟
***
Boss /seohoo
414
Inbloom Fiction
× خب ،طبق این نمودار ما دقیقا ده روز دیگه تا مهمانی بزرگ
وقت داریم .مهمانی ای که رئیس و بنیان گذار مارشال در اون
حضور داره و رسانه ها بصورت رسمی از این اتفاق پرده برداری
میکنن.
Boss /seohoo
415
Inbloom Fiction
زیاد درجریان عظمتِ این قضایا قرار نگیره تا بیشتر از اینی که
هست ،استرس نداشته باشه.
Boss /seohoo
416
Inbloom Fiction
معاونِ ارشد کاغذ مربوط به کنفرانس رو کنار میگذاره و اسالید
نمودارهارو رد میکنه.
Boss /seohoo
417
Inbloom Fiction
زندگی کاری همه ماست .چیزی که توی مارشال یاد گرفتیم،
کار از سر اجبار نبوده .همه ما با قلب هامون و ایمانی که به
رئیسمون داریم ،و احترام به تمامی زحماتی که این سالها
کشیده ،باید هشیار باشیم .این دو هفته رو بیشتر از قبل به اینکه
کارمند و بخشی از خانواده مارشال هستید ،به خودتون افتخار و
سخت کار کنید .شما عالی هستید .سپاس گزارم.
***
Boss /seohoo
418
Inbloom Fiction
Boss /seohoo
419
Inbloom Fiction
-از نظر فنی و عملیاتی میتونیم شرایط رو حتی اگه جنگ
جهانی هم بشه ،کنترل کنیم .من نگران جونگینم.
لحن باس هنگام حرف زدن درباره تمامی امور ،محکم و قاطعه
اما وقتی به جونگین میرسه ،مردد و شکاک میشه.
Boss /seohoo
420
Inbloom Fiction
-درباره وضعیت اطالعاتیش خبر دارم .قابلیت های زیادی رو
درش پرورش دادیم و اون حاال یه انسان برازندست .چیزی که از
اول بوده .ما چیزی رو توی جونگین اضافه نکردیم .اون تمامی
استعداد هارو داشت و ما فقط کشفش کردیم .همه اینا بخاطر
تالش و وجود خودش بوده .از این موضوع بگذریم .بخش هایی
که نیاز به امضای من دارن رو بیار جلوتر.
***
Boss /seohoo
421
Inbloom Fiction
[ دو هفته بعد ]
Boss /seohoo
422
Inbloom Fiction
همه دوست دارم که به مرد پرنفوذ و شاهِ شطرنج اقتصاد نزدیک
بشن و خودشون رو حفظ کنن.
Boss /seohoo
423
Inbloom Fiction
-شکالت؟
Boss /seohoo
424
Inbloom Fiction
توی پارکینگ اختصاصی پارک میشن .بهترین ها توی این
میهمانی حضور دارن و همه جا تحت کنترله تا حتی تار موی
کسی اسیب نبینه .تقریبا نیمی از میهمان ها توی سالن حاضر
شدن .رسانه ها بطور کامل اخبار رو پوشش میدن و از چهره های
مردان و زنان تاثیر گذار و بزرگ جهان پرده برداری میکنن.
Boss /seohoo
425
Inbloom Fiction
راست و چپ .چهار دستگاه موتورسیکلت که پرچمِ مزین به نام
و نماد ابر کمپانیِ مارشال ،غول اقتصادی جهانی رو حمل میکنن
و لیموزین سفید رنگی که بینشون محافظت میشه.
Boss /seohoo
426
Inbloom Fiction
-جونگین ،بیا برای یه دقیقه همه چیز رو فراموش کنیم.
+من خوبم.
Boss /seohoo
427
Inbloom Fiction
-میدونم جونگین ،تو از همیشه هم بهتری و من خیلی
خوشحالم که تو رو االن پیش خودم دارم .هر وقت توی میهمانی
ترسیدی ،احساس بدی پیدا کردی یا حس خفگی بهت دست
داد ،بهم نزدیک شو .من همونجا تو رو میبوسم بهت قول میدم.
-سعی میکنم این اتفاق نیوفته اما اگه افتاد ،نگران نباش پیدات
میکنم .بکهیون هم هست .اگه قرار باشه جدا بیوفتیم ،اون رو
همراه تو میفرستم.
جونگین نمیتونه گریه کنه چون میکاپش بهم میریزه .نمیتونه به
موهاش چنگ بزنه چون هیراستایلش خراب میشه .نمیتونه فریاد
بزنه چون فاک! همین االنش هم خبرنگارها با فهمیدن این قضیه
که اون لیموزینِ سفید متعلق به مارشالِ افسانه ایه ،دوبرابر شدن
Boss /seohoo
428
Inbloom Fiction
و همهمه ها به اوج رسیدن .صدای عکس گرفتن های پشت سر
همشون و نور فلش ها به وضوح دیده میشن و همه مشتاقن.
حتی رسانه ها تمام فکوس خودشون رو روی لیموزین سفید
رنگ و درب های بستش گذاشتن اما همه اونا برن به درک!
-تو قوی ترین پسر دنیایی .وقتی عکست رو توی پروندت دیدم،
لباسهات نور و شگفتی درونت رو مخفی میکردن اما من تونستم
برقی که توی نگاهت هست رو ببینم .تو خدای استعدادی! کسی
که توی مدت کوتاه یه عالمه کتاب خوند ،چندین زبان رو در حد
صحبت کردنِ حرفه ای یاد گرفت و اطالعات بیشماری رو بخاطر
سپرد.
Boss /seohoo
429
Inbloom Fiction
جونگین دیگه نمیتونه .روی صندلی خم میشه و مرد کنارش رو
به اغوش میکشه .دستهاش رو به دور شانه های محکمش حلقه
میکنه و توی امن ترین جایِ دنیای پناه میگیره .کیونگسو زمزمه
کردن و بوسیدن الله گوشش رو شروع میکنه:
Boss /seohoo
430
Inbloom Fiction
Boss /seohoo
431
Inbloom Fiction
-بیشتر از اینکه باور داشته باشم اسمم چیه ،به این قضیه اعتقاد
دارم و مطمئنم که میتونی .من روی چیزایی که خاص نیستن
سرمایه گذاری نمیکنم .ما یه دروغ بزرگ به تمامی رسانه ها و
مردم دنیا میگیم و اونم اینه که تو صرفا همسر منی ،اونها
نمیدونن که تو چقدر از جایگاه یه همسر برای من باالتری و
چقدر بیشتر از این حرفها ارزش داری .دنیا هیچ وقت لیاقت تو
رو نداره.
-تمام دنیا رو مجبور میکنم برات صبر کنن جونگین .هر وقت
اماده بودی میریم.
Boss /seohoo
432
Inbloom Fiction
+اماده ام.
Boss /seohoo
433
Inbloom Fiction
× جناب کیم لطفا پیاده شید.
خدای من!
Boss /seohoo
434
Inbloom Fiction
این پرنس از کدوم سیاره ناشناخته ای به زمین اومده؟ قراره
صدر لیست خدایان یونانی رو به خودش اختصاص بده؟ قراره
معادالت زیبایی رو بهم بزنه؟ تخت پادشاهیش کجاست؟
Boss /seohoo
435
Inbloom Fiction
اوه! اونا تتوهای کاپلی دارن؟ حلقه های شبیه به هم؟ اون مرد
همسرِ دوکیونگسو ـه؟ یا مسیح اونا با هم ازدواج کردن؟ خدای
من ...اونها دست همدیگه رو میگیرن و بیون بکهیون ،معاون اول
مارشال به دنبالشون راه می افته .به سوال هایی که ازشون
پرسیده میشه جواب نمیدن و استوار روی فرش قرمز قدم
برمیدارن.
Boss /seohoo
436
Inbloom Fiction
استرس نداره و همه چیز رو به بهترین شکل پیش میبره و همش
بخاطر قشنگ ترین مرد دنیاست.
***
" رشد چشم گیر ارزش سهام ابر کمپانیِ مارشال ،تاریخی شد".
" مارشال با بستن چیزی حدود شصت و هفت قرار داد توی
مهمانی هفته گذشته ،رکورد شکنی کرد" .
" ثروتمند ترین مردان جهان ،زیبایی و قدرت اونها شوخی بردار
نیست" .
Boss /seohoo
437
Inbloom Fiction
" دوکیونگسو و کیم جونگین ،اونها ازدواج کردن؟ "
" اسکار بهترین زوج دنیا کجاست؟ چرا بین دستهای کیم
جونگین و دوکیونگسو نمیبینمش؟ "
Boss /seohoo
438
Inbloom Fiction
خرس پشمالو هم روی پشت لپ تاپش چسبونده که ارم اپل رو
پوشونده.
× جونگین! اون مهمونی تخمی مال یه هفته پیش بود! ولش کن
و حواستو به دیت امشبت با رئیست بده!
Boss /seohoo
439
Inbloom Fiction
Boss /seohoo
440
Inbloom Fiction
× خب این باسه.
Boss /seohoo
441
Inbloom Fiction
× یعنی چی!!!
+اون دُمِشه؟
+خدای من!
× هی تو!
+من؟!
Boss /seohoo
442
Inbloom Fiction
Boss /seohoo
443
Inbloom Fiction
غذا یکی براتون سفارش میده .همه چی اونجا به طرز حال بهم
زنی خرسی و قهوه ایه .از غذا و گارنیششون تا ظرفا و کاسه ها و
بشقابا .حتی قاشقا و لیوان ها هم خرسیه .پرده ها قهوه ایه انگار
یه نفر دیشب شکمش درد میکرده!
+یعنی خشنه؟
Boss /seohoo
444
Inbloom Fiction
× خشونتش بستگی به خودت داره .مثال اگه موز بخوری ممکنه
خیلی خشن بشه ولی اگه به همون خامه بسنده کنی ،اوکی تر
پیش میره.
× ببین جونگین این پای توئه .با پات اینجوری از زیر میز کرم
میریزی تا توجهشو جلب کنی .میخوای توی رستوران یه غذای
لذید بخوری؟ اون غذا بین پاهای باسه.
Boss /seohoo
445
Inbloom Fiction
الکی و سرخ شدنای گاه و بیگاه بعد بوسه های کوچولو .جونگین
دیگه واقعا به بقیش فکر نمیکنه .بکهیون هیونگ جدا منحرفه!
× ادای عیسی مسیحو درنیار پسرِ بد .من میدونم توی اون مغز
کوچولوت چی میگذره .سس ها میتونن خیلی بهت کمک کنن.
مثال با باس الس بزن و بگو "عزیزم ،هیچ کدوم از غذاهای این
منو مورد عالقه من نیستن و دوست ندارم بخورمشون ،چون اسم
دوکیونگسو بینشون نیست یا بگو بیبی تو از همه این کیکا
شیرین تر و نرم تری"
Boss /seohoo
446
Inbloom Fiction
+نه...
Boss /seohoo
447
Inbloom Fiction
+بهش رحم کن هیونگ ،اون زیر دستای تو دووم نمیاره .فقط
قدش بلنده ولی قلبش کوچولوئه.
***
Boss /seohoo
448
Inbloom Fiction
قرار؟ میدونم که مردی مثل من نمیتونه چیزی رو از پرنس رو
به روش درخواست کنه اما این جرات رو به خودم دادم" و
جونگین بعد از هزار جور رنگ عوض کردن قبول میکنه .البته
جونگین از خداشه که قبول کنه .کیونگسو اگه بگه بیا برو تو
جیبم ،جونگین اینکارو میکنه.
Boss /seohoo
449
Inbloom Fiction
میبینه ،بهش میگه که یکی هم برای پسر قشنگش خریده تا با
هم ست کنن و خوشحال باشن.
Boss /seohoo
450
Inbloom Fiction
***
+چرا؟!
Boss /seohoo
452
Inbloom Fiction
+رستوران من؟!
-البته!
Boss /seohoo
453
Inbloom Fiction
Boss /seohoo
454
Inbloom Fiction
بعد از شام جونگین لبه های کتش رو جلو میکشه تا شکم باد
کردش رو مخفی کنه .از مرغی که روی میز جامونده عذرخواهی
میکنه که نتونسته بخورتش و قول میده که بعدا بهش بیشتر
توجه کنه .همه خوراکی ها دوست دارن توی شکم جونگینی
باشن.
Boss /seohoo
455
Inbloom Fiction
خدای من!
در جعبه مخملی رو باز میکنه و حلقه نمایان میشه .یه حلقه فوق
العاده براق که الماسِ روش ،شبیه به خرسِ کوچیکی تراش
Boss /seohoo
456
Inbloom Fiction
خورده .این همون سومین انگشتریه که کیونگسو همراه با حلقه
هاشون از گوچی سفارش داده.
Boss /seohoo
457
Inbloom Fiction
خم میشه و کیونگسو رو میبوسه .اهنگی که گروه نوازنده به
صورت زنده اجرا میکنن ،اوج میگیره و ستاره ها میدرخشن .نور
ها تغییر میکنن و عبارت "با من ازدواج میکنی؟" به "تا اخر
عمرم دوستت دارم" تبدیل میشه .فضا همونطور که جونگین
دوست داره رمانتیکه و کیونگسو تمام کارهایی که جونگین
میپسنده رو انجام داده.
Boss /seohoo
458
Inbloom Fiction
مهربون باشن ،اونها میتونن دوست داشته بشن ،اونها الیق عشقن
و به دوست دارانشون احترام میبخشن.
***
Boss /seohoo
459
Inbloom Fiction
× اخیرا خیلی به اتاقم نگاه میکنی ،اتفاق خاصی افتاده؟
-ن...نه ،من قصد ...قصد خاصی ندارم جناب معاون ،جدا میگم.
منظور بدی ندارم.
Boss /seohoo
460
Inbloom Fiction
ازش سوال میپرسه .کجای دنیا مردم با اخم بقیه رو توی اتاقشون
بازخواست میکنن و همچین سواالتی رو ازشون میپرسن؟
Boss /seohoo
461
Inbloom Fiction
بمب ساعتی بنظر نرسه .باید برای چانیول کالس زورکی بذاره تا
عاشقش بشه چون اینجوری هیچ چیز پیش نمیره.
-اوه میتونیم؟
-عالیه!
Boss /seohoo
462
Inbloom Fiction
میبینه چون روش کراش داره ،یه کراش به بزرگی گوشها و
چشمهای درخشانِ چانیول.
Boss /seohoo
463
Inbloom Fiction
سالم پودینگا
باس هم به اتمام رسید .مرسی که داستان ساده من رو خوندید .فالو کردن اکانت واتپد و
نظرات پرانرژی و کیوت فراموش نشه .امیدوارم باس لحظات هر چند کوتاه لبخند رو به
لبهاتون هدیه کرده باشه.
ممنونم ؛ سئوهو
Boss /seohoo
464