Download as pdf or txt
Download as pdf or txt
You are on page 1of 11

‫روایت نرگس محمدی از 'شکنجه سفید' زندانیان زن‬

‫حسین باستانی‬
‫بی بی سی‬
‫‪ ۲۱‬مهر ‪ ۱۲ - ۱۳۹۹‬اکتبر ‪۲۰۲۰‬‬
‫ببازجو اتهامبات را خوانبد که فکبر میکنم حبدود بیست اتهبام ببود‪ .‬در حین خوانبدن برگه‪ ،‬مبدام ببه‬
‫اعدام تهدید میشدم‪ .‬انگار میخواستند ببا دنبدان تکبه تکهام کنند‪ .‬میدانسبتم هیچکس نیسبت کبه ببه‬
‫دادم برسد‪ .‬می گفتند خواهرانم را هم بازداشت کرده اند‪ .‬میگفتند همکاری کن شاید اعدام نگیری‪.‬‬
‫این‪ ،‬بخشی از روایت آتنا دائمی‪ ،‬فعال حقوق بشر‪ ،‬از شرایط بازجویی خکود در زنکدان اسکت ککه در‬
‫کتاب "شکنجه سفید"‪ ،‬تالیف نرگس محمدی‪ ،‬نایب رئیس کانون مدافعان حقوق بشکر روایت شکده‪ .‬در‬
‫این کتاب روایتهای زندان مولکف و ‪ ۱۲‬زن دیگکر‪ ،‬ککه بسکیاری از آنهکا هنکوز در حبس هسکتند‪ ،‬در‬
‫معرض اطلعا عموم قرار گرفته‪ .‬خود خانم محمدی‪ ،‬به تازگی بعد از ‪ ۸‬سکال و نیم زنکدان آزاد شکده‬
‫است‪.‬‬
‫کتاب "شکنجه سفید"‪ ،‬با مقدمه شیرین عبادی برنده جایزه صلح نوبل‪ ،‬از سوی "نشکر بکاران" اخکیرا‬
‫در سوئد منتشر شده است‪ .‬این کتاب حاوی شکهادتهایی از نکرگس محمکدی‪ ،‬نیگکارا افشکارزاده‪ ،‬آتنکا‬
‫دائمی‪ ،‬زهرا ذهتابچی‪ ،‬نازنین زاغری‪ ،‬مهوش شهریاری‪ ،‬هنگامه شهیدی‪ ،‬ریحانه طباطبکایی‪ ،‬سکیما‬
‫کیانی‪ ،‬فاطمه محمدی‪ ،‬صدیقه مرادی‪ ،‬نازیل نوری و شکوفه یداللهی است‪ .‬شهادت هایی کککه اغلب‪،‬‬
‫در فضای رسانه ای بازتاب نداشته اند‪ ،‬یا بعضا متعلق به زندانیانی هستند ککه بکه طکور کلی از نگکاه‬
‫افکار عمومی به دور بودهاند‪.‬‬
‫کتاب نرگس محمدی‪ ،‬به خاطر تالیف در داخل زنکدان و راویکان دسکت اول آن‪ ،‬سکندی مهم در مکورد‬
‫هکدف در هم شکسکتن‬ ‫ِ‬ ‫روشهای جاری در زندانهای امنیتی ایکران بکه حسکاب میآیکد‪ .‬روشکهایی ککه بکا‬
‫ذهککنی و جسمی زنان زندانی به کار گرفته میشوند و دامنه آنها‪ ،‬از حبس طولنی در سلول انفرادی‬
‫یکا نگهداری در سلول های به شدت آلوده گرفتکه‪ ،‬تکا تهدیکد جنسکی یکا تهدیکد جکانی زنکدانی و اعضکای‬
‫خککانواده او را در بککر می گیرنککد‪ .‬البتککه بککرخی از راویککان کتککاب‪ ،‬علوه بککر تشککریح مککوارد شکککنجه‬
‫غیرفککیزیکی‪ ،‬بککه بککازگو کککردن نمونککه هککایی از ضککرب و جککرح مسککتقیم خککود در بازداشککتگاه نککیز‬
‫پرداختهاند‪.‬‬

‫'بازجو گفت زنها مانند دستمال کاغذی هستند'‬


‫در چنکد مکورد از روایت هکای ثبت شکده در کتکاب "شککنجه سکفید"‪ ،‬اشکاراتی صکریح بکه تلشهکای‬
‫بازجویان برای آزار جنسی زندانیان زن وجود دارد‪.‬‬
‫بککه عنککوان نمونککه هنگامککه شککهیدی‪ ،‬روزنامککه نگککار‪ ،‬بککه توصککیف چککنین رفتککاری از سککوی یکی از‬
‫بازجویان بند ‪ ۲۰۹‬وزارت اطلعات در تابستان ‪ ۸۸‬پرداخته که "دکتر" خطاب میشده‪ .‬این زندانی‬
‫می گوید‪" :‬وانمود می کرد که عاشق من شده است‪ ...‬بدون اینکه بحثی برای بکازجویی وجکود داشکته‬
‫باشد مرا به ]بند[ ‪ ۲۴۱‬فرا می خواند و هم سلولی من خکانم‪ ...‬را در سکلول بغلی بکازجویی می ککرد‪.‬‬
‫چند بار روی سینه این خانم چند اسکناس ‪ ۵‬هزارتومانی گذاشته بکود‪ .‬بکه او میگفت سکینه هکایت چکه‬
‫قیمتی دارد؟"‬
‫خانم شهیدی بکا ذککر اینککه بکازجوی فکوق میگفتکه "در صکورتی ککه بکا او ازدواج کنم پرونکده من را‬
‫برای همیشه خواهد بست" میافزاید‪" :‬یک روز اتفاق افتکاد ککه این آقکای دککتر‪ ،‬از سکلول کنکاری بکه‬
‫سلول من آمد و کاغذی را که رویش نوشته شده بود 'دوستت دارم' به من نشان داد‪ .‬ناگهان دستش را‬
‫روی سر من گذاشت‪ .‬من بکه او گفتم شکما بکه من نکامحرم هسکتید و حکتی حکق لمس ککردن سکر من را‬
‫ندارید‪ ...‬گفت چون چادر و مقنعه بین سر و دست او وجود دارد حائل است و مشککل شکرعی وجکود‬
‫ندارد‪".‬‬
‫نازنین زاغکری زنکدانی ایکرانی‪-‬بریتانیکایی نکیز‪ ،‬در گفتگکوی خکود بکا نکرگس محمکدی‪ ،‬از تلش یکک‬
‫بازجو برای طرح موضکوعات نامتعکارف حککایت ککرده اسکت‪ .‬خکانم زاغکری میگویکد در بنکد ‪،۲۰۹‬‬
‫بازجویی جکوان هکر از گکاهی بکا ظکاهری خیرخواهانکه بکرای او خکوراکی یکا نسککافه میفرسکتاده ولی‬
‫ناگهان "شروعا به سوالت نامناسب و بیربط به بکازجویی ککرده"‪ .‬بکه شکهادت خکانم زاغکری‪" :‬سکعی‬
‫کرد بزند جاده خاکی و به اصطلح از مسیر بازجویی منحکرف شکد‪ .‬سکوالهایی در مکورد وبسکایت‬
‫های جنسی از من پرسید و شروعا کرد به طرح این قبیل مسائل و در مورد ریچکارد ]همسکر نکازنین‬
‫زاغری[‪ ،‬سوالتی که به هیچ وجه ربطی به پرونده ام نداشتند‪".‬‬
‫در گزارشککی مشککابه‪ ،‬فاطمککه محمککدی از نوکیشککان مسککیحی زنککدانی در بنککد ‪ ۲۰۹‬میگویککد یککک روز‬
‫نگهبان بند "مرا صدا کرد و بیرون برد و در مقابل من نشست و گفت چشکم بنکدم را بکردارم‪ .‬بعکد در‬
‫مورد خصوصی ترین مسائل زندگی ام شروعا به طرح سوال ککرد"‪ .‬این زنکدانی می افزایکد‪" :‬بکرای‬
‫من جای سؤال بود چرا وقتی در مورد مسیحیت بازجویی میشکدم بکا چشکمبند و رو بکه دیکوار بکودم و‬
‫تنها موقع نوشتن‪ ،‬چشمبند را بر میداشتم‪ ،‬اما وقکتی میخواسکتند بکا من در مکورد مسکائل شخصکی ام و‬
‫به عنوان یک زن صحبت کنند‪ ،‬بدون چشمبند بودم و ایشان را می دیدم‪".‬‬
‫در شهادت دیگری از بند ‪ ،۲۰۹‬نرگس محمدی مینویسد به دنبال یکی از دفعکات بازداشکت خکود )در‬
‫خکرداد ‪ ،(۸۹‬بکا "اتهامکات اخلقی" بکازجو مواجکه شکده اسکت‪" :‬بی ربکط و بی دلیکل از نکاامن بکودن‬
‫جامعکه‪ ،‬حتکا محیکط هکای عمکومی مثکل پکارک‪ ،‬و از وجکود زنکان روسکپی شکروعا ککرد و بکه ککانون‬
‫مدافعان ]حقوق بشر[ و به من رسید‪ .‬وقتی صحبتش را متوجه من کرد آنقدر عصبانی شدم و کنکترلم‬
‫را از دست دادم که بلند شدم‪ ،‬برگشتم و روبکه رویش ایسکتادم و اعکتراض ککردم‪ ".‬خکانم محمکدی نقکل‬
‫می کند که در واکنش به اعتراض او‪ ،‬بازجو گفته "حداقل یک سکال حبس بکرای همین ککارت بکرایت‬
‫خواهم گرفت"‪ ،‬و بازجویی دیگر "شروعا کرده به انتساب اتهامات جاسوسکی و وابسکته بکودن من بکه‬
‫سازمان های اطلعاتی آمریکا وانگلیس"‪.‬‬
‫هنگامه شهیدی هم در گزارشی از اولین دوره زندان خود در سال ‪ ،۸۸‬بکه همزمکانی طکرح اتهامکات‬
‫جاسوسی و اخلقی اشاره دارد‪" :‬از لحظه اول بازداشت‪ ،‬خواسته ماموران این بود ککه اعکتراف کنم‬
‫با ام آی ‪ ۶‬همکاری داشتم‪ ...‬آنها از من می خواستند به ارتباط نامشکروعا بکا آقایکان خکاتمی و ککروبی‬
‫]نیز[ اعتراف کنم که برای من باور کردنی نبود‪".‬‬
‫حکایتی از فشار بر زندانی برای اعکتراف سکاختگی بکه ارتبکاط بکا افکراد مشکخص‪ ،‬بکه علوه در متن‬
‫اظهارات نیگارا افشارزاده ‪-‬شهروند ترکمنستان‪ -‬وجود دارد‪ .‬این زندانی ناشناس که در دی مککاه ‪۹۳‬‬
‫به اتهام جاسوسی در مشهد بازداشت و به پنج سال حبس محکوم شد‪ ،‬در مصاحبه با نکرگس محمکدی‬
‫می گویکد‪" :‬نکه یکک بکار‪ ،‬نکه دوبکار بلککه بارهکا و بارهکا از من خواسکتند تکا روابطم را بکا جزییکات‬
‫برایشان تعریف کنم‪ .‬این قسمت از بازجویی خیلی توهین آمکیز بکود‪ ...‬از من میخواسکتند بکدون اینککه‬
‫بگویم از کدام کشور هستم‪ ،‬بگکویم مکا زنکان در کشکورهایی دیگکر ککاری می ککنیم تکا مکاموران نظکام‬
‫جمهوری اسلمی ایران طعمه های روابط سکسی شوند‪".‬‬
‫خانم افشارزاده با اشاره به ضبط موبایل خود از سوی بازجویان یکادآور می شکود‪" :‬آنهکا تمکام عکس‬
‫های من و حتا عکسکهای نامناسکب من را نگکاه میکردنکد و دربکاره آن سکؤال میپرسکیدند‪ .‬این عکسکها‬
‫حتی دست قاضی در دادگاه هم بود و من اعتراض کردم که این عکس ها کامل شخصکی اسکت‪ .‬مثل‬
‫کنککار دریککا بککه همککراه شککوهر و فرزنککدانم گرفتککه بککودم‪ .‬می پرسککیدم چککرا این عکس هککا دسککت همککه‬
‫شماهاست؟"‬
‫او در توصیفاتش از رفتکار بکازجوی خکود‪ ،‬میگویکد ککه حتکا زیکر فشکار وادارش ککرده انکد تکا "ادای"‬
‫رابطه جنسی را در بیاورد و میافزایکد‪" :‬یکک روز بکا دسکتمال کاغکذی دمکاغش را گکرفت‪ .‬بعکد پکرت‬
‫کرد روی زمین‪ .‬گفت زن ها مثل این دستمال کاغذی هستند‪ .‬از آنها استفاده می کننکد‪ ،‬بعکد میاندازنکد‬
‫دور‪".‬‬

‫'پزشک زندان گفت بمیر‪ ،‬اما بیرون زندان'‬


‫بخش زیکادی از شکهادتهای نقکل شکده در کتکاب نکرگس محمکدی‪ ،‬بکه تجربیکات مصکاحبه شکوندگان از‬
‫شرایط نابسامان زندانها‪ ،‬و بیشتر‪ ،‬بازداشکتگاههای بکه اصکطلح "عمکومی" اختصکاص دارد‪ .‬چکنین‬
‫شرایطی البته ممکن است از نگاه عدهای در تعریف "شکنجه سفید"‪ ،‬که با مفاهیمی چون محرومیت‬
‫حسی و ایزوله کردن زندانی در سلول انفرادی گکره خکورده‪ ،‬نگنجند؛ ولی در هکر صکورت از جملکه‬
‫روشهای غیرفیزیکی شکنجه زندانیان برای در هم شکستن آنها محسوب میشوند‪.‬‬
‫مهوش شهریاری یکی از فعکالن جامعکه بهکایی ککه اسکفند ‪ ۸۶‬در مشکهد زنکدانی شکده بکود‪ ،‬می گویکد‬
‫مککدتی پس از دسککتگیری را در بازداشککتگاه انفککرادی زنککدان عمککومی وکیببل آببباد بککه سککر بککرده کککه‬
‫"سکگدانی" لقب داشکته‪ .‬وی محکل این بازداشکتگاه را "محوطکه تکوالت و حمامهکای عمکومی زنکدان"‬
‫توصیف میکند‪" :‬سلولی بسیار کوچک و آلوده با هوایی گرفتکه و بسکیار سکنگین و متعفن‪ .‬بکدون نکور‬
‫طبیعی با توالتی ایرانی بدون حفاظ در گوشه آن که آلوده به کثافکات خشکک و سوسکک مکرده و زنکده‬
‫بود با سقفی کوتاه که گوشه اش ریخته بود‪".‬‬
‫همچنین نازیل نوری‪ ،‬از درویشهای گنابادی ککه از اسکفند ‪ ۹۶‬زنکدانی بکوده‪ ،‬توضکیح میدهکد بعکد از‬
‫دستگیری به اتفاق عکده ای دیگکر بکه قرنطینکه زنبدان قرچک منتقکل شکده ککه وضکعیتی مشکابه داشکته‪:‬‬
‫"توالت داخل آن سلول درودیواری نداشت‪ ...‬فاضلب بیرون زده بکود و آنقکدر فضکای سکلولها متعفن‬
‫بود که حالت تهوعا گرفته بودیم‪ .‬لباس هایمان را جلکوی دهکان و بیکنی مکان میگرفکتیم تکا قکدری کمکتر‬
‫بوی تعفن را استنشاق کنیم‪ ".‬خانم نوری با ذکر اینکه "حتا آب آشامیدنی سالم نداشتیم" میافزاید‪" :‬مکا‬
‫از مأموران مواد شوینده و ضدعفونی کننده خواسکتیم تکا لاقکل تکوالت هکا را تمکیز ککنیم‪ ،‬امکا نکه مکواد‬
‫شوینده دادند و نه حتّا برس برای شست و شوی توالت‪ .‬جکرم تکوالت چنکد سکاله بکه نظکر میرسکید ککه‬
‫قابل تمیزکردن هم نبود‪".‬‬
‫نازنین زاغری‪ ،‬که پس از بازداشکت در فکروردین ‪ ۹۵‬ابتکدا در کرمکان زنکدانی می شکود و سکپس بکه‬
‫تهکران انتقکال مییابکد‪ ،‬وضکعیت بازداشکتگاه انفکرادی خکود را در کرمکان چکنین توصکیف میکنکد‪" :‬من‬
‫حمکام نمکیرفتم‪ .‬تشکت میدادنکد و یکک کاسکه میگفتنکد همینجکا خکودت را بشکور‪ ...‬تکوالت سکلول بکوی‬
‫وحشتناکی داشت‪ .‬وقتی زندانیها و زندانبانان برای دادن غذا میآمدنکد دمکاغ شکان را میگرفتنکد‪ ....‬من‬
‫تنگی نفس داشتم و سلول اصل هوا نداشت‪".‬‬
‫خود نرگس محمدی‪ ،‬مشاهداتش را پس از انتقال به قرنطینکه زنکدان زنجکان در اردیبهشکت ‪ ۹۱‬چکنین‬
‫روایت می کنکد‪" :‬اتکاقی تاریکک‪ ،‬متعفن و کککثیف‪ ...‬نککه صکابون و نکه هیچ مکاده شککوینده یکا حولککه یکا‬
‫دستمالی‪ ،‬هیچ چیز وجود نداشت‪ ....‬فقط سه پتو بود و تمام‪ .‬پتوها استفراغی و متعفن بودند‪ ".‬وی از‬
‫ملقات با یک کودک زندانی در چنین محیطی خبر میدهد‪" :‬صدای یک دختر بچه را شککنیدم‪ .‬از او‬
‫پرسیدم چند ساله ای؟ گفت ‪ ۱۲‬ساله‪ .‬گفتم دخترم اینجکا چککار میککنی؟ گفت بکا پسکر همسکایه رابطکه‬
‫داشتم‪ ،‬بابام شکایت کرد و پلیس آمد من را گرفت‪) ".‬احتمالً پسره‪ ،‬پسر یکی از خودشونیها بوده!(‬
‫خانم محمدی البته بعدها به زندان اوین برده میشود ولی در دی ‪ ،۹۸‬مجددا بکه زنجکان انتقکال مییابکد‬
‫و تا زمان آزادی خود در ‪ ۱۷‬مهر ‪ ،۹۹‬در همانجا میماند‪.‬‬
‫شببیرین عبببادی در مقدمککه کتککاب "شکککنجه سککفید" می نویسککد‪" :‬در زنککدان زنجککان‪ ،‬نککرگس در میککان‬
‫زندانیان عادی به سر میبرد‪ .‬چندی پیش برخی از این زندانیان به تحریک ماموران زنکدان و وعکده‬
‫مرخصکی و آزادی زودهنگکام بکا نکرگس درگکیر میشکوند‪ .‬از جملکه یکک شکب یکی از آنهکا بکه نکرگس‬
‫میگوید‪ :‬من تو را میکشم‪ ،‬و به همین دلیل نرگس تا صبح در دستشویی پنهان میشود‪".‬‬
‫نرگس محمدی در روایتی جداگانه از وضعیت بند ‪ ۲۰۹‬اوین پس از دستگیری خکرداد ‪ ،۸۹‬توضکیح‬
‫میدهد ککه علی رغم بیحسکی خطرنکاک بکدن و پاهکا و وخکامت وضکعیت جسکمانی خکود‪ ،‬در بهکداری‬
‫زندان مورد بدرفتاری شدید کادر پزشکی قرار میگیرد و حتا دککتر‪ ،‬خواسکتار زنجکیرکردن دسکت و‬
‫پای او به تخت میشود‪ .‬خانم محمدی نقل میکنکد‪" :‬پزشککی ککه تصکور مکیرفت بکه حکم سکوگندش بکه‬
‫نجات جان بیمار‪ ،‬رفتاری انسانی تر داشته باشد‪ ،‬شروعا کرد به بلند صحبت کردن که‪ :‬خانم محمدی‬
‫بمیر‪ .‬اما بیرون زندان! مردنت به جهنم‪ .‬هزینه روی دست نظام نذار‪ .‬مثل آن زن‪ ،‬زهرا کاظمی‪".‬‬

‫'تنها شرایط آزادی این بود که از من فیلمبرداری شود'‬


‫مجموعه ای از روایت های کتکاب "شککنجه سکفید"‪ ،‬بکه تجربیکات حکاکی از نگهکداری طکولنی مکدت‬
‫زندانیان در سلول انفرادی اختصاص دارند‪.‬‬
‫ریحانه طباطبایی روزنامه نگار‪ ،‬در گفتگوی خود با نرگس محمدی نقکل می کنکد ککه چگونکه بعکد از‬
‫بازداشت از سوی وزارت اطلعکات در بهمن ‪ ،۹۱‬در شکرایط پیچیکده ناشکی از رهکا شکدن در سکلول‬
‫انفرادی قرار می گیرد‪ .‬خانم طباطبایی می گوید‪" :‬بازجو می آمکد و می گفت فکردا می آیم و مکیرفت‬
‫و پنج‪ ،‬شکش روز نمی آمکد و من داخکل سکلول‪ ،‬بی صکدا‪ ،‬در سککوت و تنهکایی‪ ،‬و بکدتر از همکه در‬
‫انتظکار می مانکدم‪ ...‬در یکک مکاه سکه بار بکازجویی داشکتم و هکر بکار‪ ،‬چهکار‪ ،‬پنج سکاعت‪ ...‬در ‪۲۰۹‬‬
‫خیلی دلتنگ می شدم و گریه میکردم‪".‬‬
‫خانم محمدی نیز در روایتی از تجربه زندان انفرادی خود در سال ‪ ،۸۰‬بکه تکاثیر حس رهاشکدگی در‬
‫سلول انفرادی اشاره می کند‪" :‬تحمل سلول برایم سخت و گاهی غیر قابل تحمل بود‪ .‬آرزو می ککردم‬
‫مثل سکته کنم‪ ،‬اما از سلول رها شوم‪ .‬چون واقعکا نمی دانسکتم از من چکه می خواهنکد وگرنکه سکؤالی‬
‫درباره فعالیت های من نمی کردند و اصل تحقیقی انجام نمی شد‪".‬‬
‫ریحانه طباطبایی تجربه جداگانه زندان در بنکد امنیکتی سکپاه پاسکداران را هم دارد‪ ،‬و شکیوه بکازجویی‬
‫در بازداشککتگاه وزارت اطلعککات را متفککاوت بککا روش بازجویککان سککپاه می دانککد کککه مبتککنی بککر‬
‫بازجوییهای بی وقفه و پرفشار بوده است‪ .‬او تجربه خود پس از زندانی شدن در بند امنیکتی سکپاه در‬
‫آذر ‪ ۸۹‬را چنین توصیف می کنکد‪" :‬هکر روز بکازجویی داشکتم‪ ...‬از نزدیکک ظهکر بکازجویی شکروعا‬
‫می شد و تا غروب ادامه می یافت‪ .‬من معمول روزه بکودم و بنکابراین تکا هنگکام افطکار در بکازجویی‬
‫بودم‪ .‬حتی روزهای عاشورا و تاسوعا و جمعه ها هم بکازجویی داشکتم‪ .‬گکاهی بکازجویی هکا تکا ‪- ۱۱‬‬
‫‪ ۱۲‬شب طول می کشید و حتی یک بار تا ‪ ۳-۲‬بعد از نیمه شب طول کشید‪".‬‬
‫صدیقه مرادی‪ ،‬که سابقه دو بار دستگیری در دهه ‪ ۶۰‬را دارد و در فاصله سالهای ‪ ۹۰‬تا ‪ ۹۵‬هم به‬
‫اتهام هواداری از سازمان مجاهدین خلق در بند ‪ ۲۰۹‬بوده )وی در سال ‪ ۹۸‬مجددا زندانی شده(‪ ،‬از‬
‫زوایه ای دیگر به مقایسه روش های بازجویی در دو مقطع فوق میپردازد‪ .‬خانم مرادی هدف اصلی‬
‫بازجویان در دوره جدید را "اعتراف" به موضوعات مورد نظر سیستم می داند‪" :‬در بازداشت سال‬
‫‪ ۹۰‬شکنجه جسمی نشدم اما این بار شکنجه روحی‪ -‬روانی بود‪ .‬دهه ‪ ۶۰‬شکنجه می شکدم ککه حکرف‬
‫بککزنم‪ .‬امککا این دفعککه اگککر چککه در شککرایط شکککنجه روحی ‪-‬روانی بککودم‪ ،‬امککا کسککی اطلعککاتی از من‬
‫نمیخواست‪ ...‬ما را در سلول نگه می داشتند تا اعتراف کنیم‪".‬‬
‫یکی از شهروندان بهایی به نام سکیما کیکانی ککه در اسکفند ‪ ۹۵‬دسکتگیر شکده‪ ،‬می گویکد بازجویکان بنکد‬
‫‪ ۲۰۹‬پس از نگهکداری طکولنی مکدت در سکلول انفکرادی بکه او گفتکه انکد "بنکویس ککه از عملککردم‬
‫پشیمانم و قول همکاری بکا وزارت اطلعکات را می دهم"‪ .‬خکانم کیکانی می افزایکد‪" :‬وقکتی بکا امتنکاعا‬
‫من مواجه شدند‪ ،‬به شکدت شکروعا بکه تهدیکد کردنکد‪ ،‬اینککه دوسکتان و اعضکای خکانواده ام را دسکتگیر‬
‫میکنند‪ .‬دوباره پیشنهاد همکاری دادند و وقتی بکا واکنش منفی من مواجکه شکدند‪ ،‬گفتنکد از این بکه بعکد‬
‫شرایط عوض میشود‪ .‬تو بازجویی ندیدی‪".‬‬
‫به روایت سیما کیانی نهایتا ارعاب و زندان انفکرادی بکه حکدی ادامکه می یابکد ککه قبکول می کنکد علیکه‬
‫خکودش جلکوی دوربین "اعکتراف" کنکد‪" :‬تاکیکد می کردنکد ککه تنهکا شکرایط آزادی اینککه ککه از تکو‬
‫فیلمبرداری بشود و گرنه دادسرا نمی بکریمت‪ ".‬خکانم کیکانی روش انجکام مصکاحبه را چکنین توضکیح‬
‫می دهد‪" :‬می گفتند در مدت فیلمبرداری به بازجو که در صحنه فیلمبردار حضور دارد نگاه نکن‪...‬‬
‫در طول فیلمبرداری من متکلم وحده بودم‪ ...‬یعنی به صورت سوال و جواب نبود‪".‬‬
‫نازنین زاغری نقل می کند که پس از دوره بسیار دشوار زندان خکود در کرمکان و پیش از انتقکال بکه‬
‫بنکد ‪-۲‬الکف اطلعکات سکپاه در خکرداد ‪ ،۹۵‬سکعی ککرده بودنکد بکه طکور مخفیانکه از او فیلم بگیرنکد تکا‬
‫وانمود کنند در زندان تحت فشار نبوده‪ .‬در روایت او آمده‪" :‬من را به ساختمانی بردند که منتسب به‬
‫سکپاه بکود‪ .‬وارد اتکاقی شکدیم ککه دورتکادور آن صکندلی بکود‪ .‬محکل یکک دوربین را شناسکایی ککردم‪.‬‬
‫سفارش ناهار بسیار مفصل و شکیلی برای من داده شکد‪ ،‬امکا من گفتم نمی خکورم‪ .‬دوربین هم روشکن‬
‫بود تا فیلمی از من بگیرند که در حال خوردن یک ناهار مفصل هستم‪".‬‬
‫نرگس محمدی در بخشی از کتاب خود‪ ،‬تصکریح دارد ککه بازجویکان کوشکیده انکد او را بکه جکدایی از‬
‫کانون مدافعان حقوق بشر به ریاست شیرین عبادی و در عوض‪ ،‬برخورداری از امکانات حکومکتی‬
‫وادارند‪ .‬به نوشته خانم محمدی‪" :‬بازجوها اصرار داشتند که از خانم عبکادی جکدا شکوم و در عکوض‬
‫وزارت اطلعکات امکانکات زیکادی از جملکه دفکتر و اجکازه سکفر بکه خکارج از کشکور و حضکور در‬
‫نشست ها و حتی برگزاری سمینارها و نشست های حقوق بشری با حضور میهمانان خکارجی را بکه‬
‫من خواهد داد که همان موقع نپذیرفتم‪".‬‬

‫'اگر به جاسوسی و ارتباط نامشروع اقرار نکنی اعدام میشوی'‬


‫بخشی از شهادت هکای منکدرج در کتکاب "شککنجه سکفید"‪ ،‬بکه توصکیفات زنکان زنکدانی از تهدیکدهایی‬
‫اختصاص دارد که برای وادار کردن آنها به همکاری وارد می شده‪ .‬تهدیدهایی ککه موضکوعا بکرخی‬
‫حتا اعدام زندانی بوده است‪.‬‬
‫به عنوان نمونه زهرا زهتابچی که مهر ماه ‪ ۹۲‬بکه اتهکام ارتبکاط بکا سکازمان مجاهکدین خلکق دسکتگیر‬
‫شده و حکم ‪ ۱۰‬سال زندان گرفته‪ ،‬از بازجوی خود نقل میکند که‪" :‬پرونده ات سنگین است و اتهککام‬
‫محاربه داری‪ .‬وکیل تسخیری پرونده را خوانده و چون ترسیده قبول نکرده و رفته‪ ".‬خانم زهتککابچی‬
‫به علوه‪ ،‬از روزی تعریف می کند که بازجوی اطلعکات بکه دخکترش زنکگ زده و گفتکه "می دانی‬
‫مادرت اعدامی است؟" و روز دیگری که از بازجوی خود شنیده‪" :‬من حکم اعکدام تکو را چنکد وقکتی‬
‫است که گرفته ام‪".‬‬
‫آتنا دائمی از شرایط بازجویی در بند ‪-۲‬الف اطلعات سپاه حکایت مشابهی را بکازگو می کنکد‪ .‬خکانم‬
‫دائمی میگوید پس از بازداشت در مرداد ‪" :۹۳‬بازجو اتهامات را خواند و برگه را بکه من داد‪ .‬فککر‬
‫می کنم ‪ ۱۸‬الی ‪ ۲۰‬اتهام نوشته شده بود‪ :‬اقدام علیه امنیت ملی‪ ،‬اجتماعا و تبانی‪ ،‬تکوهین بکه مقدسکات‬
‫و‪ ...‬در حین خواندن برگه مکدام بکه اعکدام تهدیکد میشکدم‪ ...‬انگکار می خواسکتند بکا دنکدان تککه تککه ام‬
‫کنند‪ ...‬می گفتند انکار نکن‪ .‬همه چیز را می دانیم‪ .‬همکاری کنی شاید اعدام نگیری‪".‬‬
‫هنگامه شکهیدی در قسکمتی از توضکیحات خکود از شکرایط زنکدان در تابسکتان ‪ ،۸۸‬از برگکزاری یکک‬
‫مراسم ساختگی اعدام در بند ‪ ۲۰۹‬خبر می دهد‪ .‬به گفته او‪" :‬شاید حدود ساعت ‪ ۳‬نیمه شب‪ ،‬مامور‬
‫زن بازداشتگاه مرا بیدار کرد و آماده رفتن شدم‪ .‬چون دائم تهدید به اعدام می شدم‪ ،‬فکر ککردم واقعکا‬
‫ممکن است مرا برای اعدام ببرند‪ .‬این صحنه برای من به شکل مصنوعی اجرا شد‪ .‬مرا به اتکاقی بکا‬
‫طناب دار منتقل کردند و گفتند که اگر اقرار به جاسوسی برای امآی ‪ ۶‬و ارتباط نامشروعا بکا خکاتمی‬
‫و کروبی نکنم همانجا اعدام خواهم شد‪ .‬من از ترس بیهوش شدم‪".‬‬
‫خانم شهیدی در جای دیگر توضکیح می دهکد ککه موفکق بکه شناسکایی سکرتیم بکازجویی خکود در همکان‬
‫مقطکع شکده و پس از آزادی بکه افشکای هکویت او در فضکای عمکومی پرداختکه اسکت‪ .‬او میگویکد این‬
‫بازجو که "بسیار بد بود و فحاشی می کرد و الفاظ رکیک به کار می برد"‪ ،‬یکی از مشکاوران سکعید‬
‫جلیلی دبیر سابق شورای عالی امکنیت ملی بکوده ککه در تیم مکذاکره کننکده هسکته ای عضکویت داشکته‪.‬‬
‫هنگامه شهیدی به خاطر این افشاگری‪ ،‬در ‪ ۶‬اسفند ‪ ۸۸‬مجکدا بازداشکت میشکود و بکازجوی جدیکد او‬
‫را تهدیککد می کنککد کککه "این بککار فککرق دارد و آن قککدر مککرا در سککلول نگککه می دارد تککا موهککایم ماننککد‬
‫دندانهایم سفید شود"‪.‬‬
‫به شهادت بسیاری از کسانی که در "شکنجه سفید" به نقل تجربیات خود پرداخته اند‪ ،‬یکی دیگککر از‬
‫محورهای تهدید بازجویان در بندهای امنیتی‪ ،‬صدمه رساندن به نزدیکان زندانیان بوده است‪.‬‬
‫آتنا دائمی می گوید نه تنها بازجویان مدعی شکده بودنکد ککه خکواهران او را بکه زنکدان انداختهانکد‪ ،‬ککه‬
‫یکی از دوستانش را هم واقعا دسکتگیر ککرده بودنکد‪" :‬دوسکتم‪ ...‬را آوردنکد و کنکار خودشکان نشکاندند‪.‬‬
‫صدایش را شنیدم و شناختم‪ .‬می خواستند به من نشان دهند که دوستانم را نیز بازداشت کرده اند‪".‬‬
‫مهوش شهریاری روایت می کند که بازجو زمانی گفته "پسکرت هفتکه ای دوبکار می آیکد مشکهد و این‬
‫خطرنکاک اسکت و ممکن اسکت در راه سکانحه ای پیش بیایکد"‪ ،‬و زمکانی دیگکر در مکورد تبعکات سکفر‬
‫همسکرش بکه مشکهد بکرای دیکدن او هشکدار داده‪" :‬اگکر بیایکد فکورا بکه جکرم ارتکداد دسکتگیر و اعکدام‬
‫میشود‪ ".‬خانم شهریاری یادآور می شود که در جریان بازجویی‪ ،‬به خود او هم هشدار داده بودند ککه‬
‫"زنده از اینجا بیرون نمی روی"‪.‬‬
‫به همین ترتیب‪ ،‬زهرا زهتابچی تاکیکد دارد ککه درپی دسکتگیری او در مهکر ‪ ،۹۲‬همسکر‪ ،‬دخکترش و‬
‫خواهرش نیز به مدت چند روز بازداشت شده بودند‪ .‬خانم زهتابچی با یادآوری تهدید بازجو مبنی بر‬
‫بازداشککت "ده نفککر" از اعضککای خککانواده خککود‪ ،‬نقککل می کنککد که‪" :‬همسککرم را کتککک زده بودنککد‪ ،‬در‬
‫حالیکه نه کوچکترین فعالیتی میکرد و نه علقه ای به کار سیاسی داشت‪".‬‬
‫نیگارا افشارزاده هم روایت می کنکد پس از آنککه در دی مکاه ‪ ۹۳‬بکه همکراه دو فرزنکد شکش و هشکت‬
‫ساله خود بازداشت شده‪ ،‬بازجوهکا ادعکا ککرده انکد ککه "بچههکا را تحویکل پرورشکگاه داده انکد"‪ .‬او در‬
‫جای دیگر می گوید‪" :‬یک روز بازجو صدایم کرد و گفت الدار ]پسر شکش سکاله ام[ بکه شکدت بیمکار‬
‫اسککت و او را بککرده انککد بیمارسککتان‪ .‬گفت‪ :‬کلیککه لزم دارد و دارد میمککیرد‪ ".‬خککانم افشککارزاده ادامککه‬
‫میدهد‪" :‬عکس الدار را پرینت گرفته بودند‪ .‬روی سینه اش یک جای سکفید مثکل ککارت آویکزان ککرده‬
‫بودند و چیزی مثل طناب دور گردنش انداخته بودنکد‪ .‬وقکتی دادنکد دسکتم حکالم بکد شکد‪ .‬از من خواسکت‬
‫روی قسکمت سکفید ککه مثکل ککارت از گکردن الکدار آویکزان بکود بنویسکم 'بکدبخت'‪ .‬من را وادار کردنکد‬
‫بنویسم‪ ".‬این شهروند ترکمنستان‪ ،‬در بخشهایی دیگر از مصاحبه خود آورده‪" :‬یک بار بازجو آمد و‬
‫گفت مادر بزرگت آمده بود ایران‪ ،‬دنبال تو‪ .‬ما او را بازداشت کردیم چون او هم جاسکوس بکود‪ .‬یکک‬
‫روز دیگر گفتند‪ :‬مادر بزرگت مکرده‪ ...‬یکک روز آمدنکد و گفتنکد… مکادرت آمکده دنبکال بچکه هکایت و‬
‫داریم میرویم او را هم بازداشت کنیم و بیاوریم اینجا‪".‬‬

‫'ماموران‪ ،‬شوکر را مستقیم به سر و صورت ما میزدند'‬


‫در کنار تمام روایت های مندرج در کتکاب "شککنجه سکفید" از شککنجه هکای غیرفکیزیکی‪ ،‬بکرخی از‬
‫شهادتهای مندرج در این کتاب از تجربیات ناشی از ضرب و جرح مستقیم از سوی ماموران امنیتی‬
‫حکایت دارند‪.‬‬
‫به عنوان نمونه‪ ،‬شکوفه یداللهی سرگذشت خود را پس از دستگیری بکه همکراه دیگکر دراویش نعمت‬
‫اللهی در اسفند ‪ ۹۶‬چنین نقل می کند‪" :‬وقتی از قرنطینه ]زندان قرچکک[ بکرای بکیرون رفتن خکارج‬
‫شدیم‪ ،‬اقدام به تحصن کردیم‪ ...‬یک دفعه گارد مخصوص زندان به شکل گروهی به ما حملکه ککرد‪...‬‬
‫ماموران شوکر را مستقیم به سر و صورت ما میزدند‪ .‬من آن قدر شوکر خوردم که ککامل بی حکال‬
‫شدم‪ ...‬لباس های تن ما همه تکه و پاره شده بود‪".‬‬
‫خانم یداللهی در عین حال می گوید که در دوران قرنطینکه نکیز بکا بکدنی زخمی و بکدون برخکورداری‬
‫از امکانات پزشکی زندانی بوده‪" :‬من حین بازداشت از ناحیه سر مورد ضرب و شتم قرار گرفتم و‬
‫بکر اثکر ضکربه هکای وارده دچکار مشککل شکده بکودم‪ .‬یکی از این مشککلت این بکود ککه حس بویکایی‬
‫نداشتم‪ .‬سرم که شکسته بود دچار عفونت شده بودم و تب داشتم‪".‬‬
‫نازیل نکوری ککه بکه همکراه شککوفه یکداللهی بکه زنکدان افتکاده‪ ،‬تجربکه مشکابه بازداشکت خکود را چکنین‬
‫روایت می کند‪" :‬لباس های ما بر اثر ضرب و شتم‪ ،‬خونی و با آب ماشین های آبپکاش خیس بکود‪ .‬بکا‬
‫همان لباس ها مانده بودیم‪ .‬بچه ها با سرهای شکسته که خکون از سکر و صورتشکان سکرازیر بکود بکه‬
‫سلول ها منتقل شده بودند‪ ...‬من خیلی کتک خورده بودم و مفاصکل دسکتم آسکیب جکدی دیکده بکود‪ .‬درد‬
‫شدیدی داشتم‪".‬‬
‫خکانم نکوری در جکای دیگکر توضکیح می دهکد‪" :‬بکرای بکازجویی بکرخی را بکه آگکاهی شکاپور بردنکد‪.‬‬
‫تعدادی از مردان دراویش در آنجا شکنجه هکا و ضکرب و شکتم هکای عجیب و هولنکاکی شکده بودنکد‪".‬‬
‫این زندانی می افزاید که پسرش کیارش‪ ،‬که به شکانزده سکال و نیم حبس محککوم شکده‪ ،‬یکی از همین‬
‫مکردان زنکدانی بکوده‪" :‬آخکرین تصکویری ککه من از او داشکتم بکا جراحتهکای خیلی عمیکق بکود‪ .‬خیلی‬
‫بعکدتر متوجکه شکدم ککه کیکارش بکه مکدت سکه مکاه در سکلول هکای آگکاهی شکاپور بکوده و شکرایط بسکیار‬
‫وحشتناکی را پشت سر گذاشکته‪ ...‬یکک مکاه تمکام را در سکلول بکدون حکتی عکوض ککردن لبکاس و هیچ‬
‫نظافتی گذرانده بود‪".‬‬
‫اشاره ای جداگانه به ضرب و جرح زندانیان‪ ،‬در روایت نکرگس محمکدی از دیکدار بکا زینب جللیکان‬
‫در سال ‪ ۸۹‬و در محل بند ‪ ۲۰۹‬صورت گرفته است )خانم جللیان از سکال ‪ ۸۶‬بکدون مرخصکی در‬
‫زندان است و به اتهام عضویت در گروه پژاک بکه حبس ابکد محککوم شکده(‪ .‬خکانم محمکدی می گویکد‪:‬‬
‫"روزی شکافی را در سرش دیدم و پرسیدم اتفاقی بکرایت افتکاده؟ گفت ماههکای متمکادی )اگکر اشکتباه‬
‫نکنم شش ماه( در سکلولهای کردسکتان بکوده‪ .‬وقکتی بازداشکت می شکود در سکلول‪ ،‬بکازجویی بکا لولکه‬
‫چکدنی آب بر سرش میکوبد و سرش شکافی عمیقی بر می دارد‪ ".‬نرگس محمدی میافزاید‪" :‬بارهکا‬
‫از او خواسککته بودنککد تکا مصککاحبه کنکد و بپکذیرد ککه در عملیککات مسککلحانه بککوده و او حاضککر بککه این‬
‫مصاحبه و گفتن دروغ نبود‪".‬‬
‫خانم محمدی در عین حال در بخشی از کتاب خود‪ ،‬به بازگویی خاطرات صدیقه مرادی پرداخته ککه‬
‫علوه بر زندانی شدن در دهه ‪ ،۹۰‬در دهه ‪ ۶۰‬شکاهد شککنجه فکیزیکی زنکدانیان در ابعکادی متفکاوت‬
‫بوده است‪.‬‬
‫خانم مرادی در بخشی از اظهارات خود‪ ،‬از جمله نقل کرده که با وجود آنکه شماره پایش ‪ ۳۷‬بککوده‪،‬‬
‫به خاطر شلق خوردن و تورم پا به ناچار با دمپایی شماره ‪ ۴۲‬راه می رفتکه‪ ،‬و از تجربیکات سکخت‬
‫تر زنانی سخن گفته که "بعد از شککنجه و سکلول هکای انفکرادی تعکادل روانی و رفتکاری شکان بکه هم‬
‫ریخته بود"‪.‬‬
‫وی در این بخش‪ ،‬با ذکر اسکامی تعکدای از همبنکدی هکای سکابق‪ ،‬روایت هکایی از این قبیکل را بکازگو‬
‫ککرده‪" :‬خکانم مرضکیه ب سکاعتها زیکر پتکو بکا خکودش حکرف می زد و می خندیکد‪ ...‬خکانمی بکه نکام‬
‫نسرین‪ ،‬به سمت ما میآمد و دستش را جلو میآورد و میگفت‪ :‬تو شوهر مرا کشتی؟‪ ...‬می دوید و اسم‬
‫شوهرش را تکرار می کرد‪...‬خانمی به نام آناهیتا که حالش خیلی بد بکود‪ ،‬بکا زنجکیر جلکوی در بسکته‬
‫می شد که صحنه دردناکی بود‪".‬‬
‫صدیقه مرادی همچنین از دکتری به نام مژگان روایت کرده که "جز نان خشک چیزی نمی خورد و‬
‫فکر می کرد توی غذا به جای گوشت‪ ،‬گوشت پای تعزیری ها را می ریزنکد"‪ ،‬از دانش آمکوزی ‪۱۷‬‬
‫سکاله بکه نکام طکاهره ککه "تمکام لبکاس هکایش را پکاره می ککرد‪ ،‬زیکر لمپ می ایسکتاد و دور خکودش‬
‫میچرخیکد"‪ ،‬و از خکانمی بکه نکام فرزانکه‪ ،‬ککه بکه توصکیف او "کنکترلش را از دسکت داده بکود‪ ،‬حمکام‬
‫نمیرفت و وضعیت وحشتناکی داشت"‪.‬‬

You might also like