Professional Documents
Culture Documents
BLOODLINES
BLOODLINES
BLOODLINES
As Sweet As Blood
Parkanjae/SilverZhang @EXOPerFic
As Sweet As Blood
Parkanjae/SilverZhang @EXOPerFic
فهرست
Chapter.1: Dirt ................................................................................. 16
Chapter.2: Midnights........................................................................ 27
Chapter.3: Visitor .............................................................................. 38
Chapter.4: Deviations ........................................................................ 49
Chapter.5: Perfect ............................................................................. 59
Chapter.6: Mine ................................................................................ 66
Chapter.7: New Life .......................................................................... 77
Chapter.8: Unwelcome ...................................................................... 90
Chapter.9: Encounter ...................................................................... 102
Chapter.10: Viatrix ......................................................................... 114
Chapter.11: Understand .................................................................. 124
Chapter.12: The Country ............................................................... 134
Chapter.13: Restricted Session ......................................................... 144
Chapter.14: Out of Control ............................................................. 155
Chapter.15: Journal ........................................................................ 169
Chapter.16: Taken .......................................................................... 178
Chapter.17: Cause and Effect.......................................................... 192
Chapter.18: The Letter ................................................................... 205
Chapter.19 :Blemish ........................................................................ 218
Chapter.20: Bring me to life ............................................................ 230
Chapter.21: Raven Ink .................................................................... 243
As Sweet As Blood
Parkanjae/SilverZhang @EXOPerFic
As Sweet As Blood
Parkanjae/SilverZhang @EXOPerFic
تیزر
با این وجود منو نرم به آغوش میگیری ،بی اندازه عاشقمی
شخصیت ها:
لوهان
اوه سهون
کیونگسو
کیم جونگین
توی زندگی انسانیش اغلب دزدیده میشد و مورد آزار جنسی قرار میگرفت.
چانیول
بیون بکهیون
اصطالحات:
• رتبه ها:
➢ خون خالص ها :قدرتمندد تدرنن خدون آشدام هدا .فاقدد خدون انسدانی) توسدط نده
خون خالص تبدنل شده نا با خون خالص متولد شده(
توانانی هدا :قددر هدا خدا .میتدونن انسداناا و خدون آشداماا رو بده کدار کده میخدوان
مجبدور کدنن نیرومنددن .سرعتشدون خیلدی بداتتر از اشدرا زاده هاسد .میتدونن خودشدونو
چشماشدون خونشدون بده سدیاهی میزنده رند تو سانه ا شبیه بده دود حدل کدنن رند
نقره ا میشه.
➢ شاهوار ها :قبل از اننکه نه خون خالص بشه ،نه انسان مارک شده بوده
توانانی ها :استعداد ها خا .نددارن میتدونن انسداناا رو مجبدور کدنن ولدی خدون آشداماا رو
خونشدون بده نه .نیدرو و سرعتشدون از اشدرا زاده هدا بیشدتره .وحشدی ان و بدی فکدر رند
زرشدکی میزنده .زهرشدون بدرا خدون آشداماا مالکده .همیشده تشدنه ان امدا خدون انسدان
جددانبی راضیشددون نمیکندده چددون فقددط از خددون خوناشدداماا تغذندده میکددنن)عددوار
مارکشونه(بنابرانن خون خالصی کده شداهوار هدا رو تبددنل میکنده باندد تغذنشدون کنده .رند
چشماشون زرشکی و سفید چشماشون سیاه میشه.
➢ اشرا زاده ها :مستقیما به نه خون خدالص تبددنل شددن ندا اشدرا زاده بده دنیدا
اومدن ) نا والدننشون اشرا زاده بودن(
توانانی هدا :میتدونن انسداناا رو مجبدور کدنن امدا نمیتدونن خدون آشداماا مثدل خودشدون رو
مثدل خونشدون قرمدز تیدر مجبور کدنن .نیرومنددن .سرعتشدون از فصداد هدا بیشدتره .رند
نداقو کبدود رو گوششدون اوندا فصاد ها چدون قدبا انسدان بدودن .میشده از رو پرسدین
رو شناخ....
➢ فصاد ها :مستقیما بده اشدرا زاده ندا فصداد تبددنل شددن ندا اننجدور بده دنیدا
اومدن.
تواندانی هدا :فقدط نیدرو و سدرع .فدرا انسدانی دارن و از اشدرا زاده هدا ضدعی تدرن .هدی
استعداد ندارن.
➢ سانگونیفلیو ها :قبل از اننکده بده اشدرا زاده ندا فصداد تبددنل بشدن نده انسدان
مارک خورده بودن
توانانی ها :تقرنبا مثل فصاد ها هستن با اندن تفداو کده فقدط بدا خدون خدون آشداماا سدیرا
جانبی مارکشونه) ولی ناد گدرفتن کده بدا خدون انسداناا زنددگی کدنن .رند میشن (از عوار
چشماشون زرشکی و سفید چشماشون سیاه میشه .بیشترشون اربا دارن
رفتدار هدا تد ➢ اربا :خون آشامی کده انسدانی رو مدارک کدرده .مسدوول تد
اون انسانه.
انقدا رو رهبدر کدرد و سده نجیب زادگدان :قبیلده ا کده 1212سدال پدی ➢ قبیله
تا از مام ترنن نژاد ها خونی خون خدالص هدا رو قتدل عدام کدرد .بده دتنلدی لوهدان ،و
چانیول و کیونگسو رو بده قتدل نرسدوند .تمدامی قبیلده هدا قدرتمندد اشدرا زاده هدا رو
خدون آشداماا جمع کردن تا به انقدا بپیونددن و ازشدون دفدا کدنن ،تدا بده جامعده
سلطن .کنن.
چاارصدد ونداترنک :قبیلده ا کده از نجیدب زادگدان متنفدر بدودن .بدرا ➢ قبیلده
پدن سال در دنیا انساناا زنددگی کردندو متددد خدون خدالص هدا شددن .بده وسدیله
اشرا زاده رهبر میشدند :اونیو ،میناو ،کی ،جونگایون و تمین.
➢ اصیل ها :اولین خون آشاماا .از ابتدا زمان زندگی میکردن.
کاراکتر اضافی
.نجیب زادگان قبیله رنی:روک شین سون
As Sweet As Blood
Parkanjae/SilverZhang @EXOPerFic
Chapter.1: Dirt
بو گرد و خداک همده چیدزو احاکده کدرد ،و در آخدر بده همدراه هوشدیار اون مدرد از بدین
رو بلعیددد امددا خدداکرا ،پشدد. رو بسدد .تددارنکی دنددد رفدد .لد دده ا کدده چشددما
به تند رد میشدن. چشما بسته ا
~
باشدکوه زبانده میکشدید ،مردمدی کده در حدال تصاونر از آتشی که تا سدتون هدا قلعده
زمین زندر پدا ،و سدقون تنادا جدانی کده میتونسد .خونده صددا فرار جیغ میزدن ،لرز
اصداب .کدرد هندوزم ادامده داشد .بدا اننکده اندن اتفدا کنه درد که مثل گلوله به کمدر
افتاده بود زمانی که بده شدد بده زنجیرهدانی کشدیده شدده بدود کده از قبدل هزار سال پی
عجیب بود -غر در روغن گل شاه پسند شده بودن. –که برا
تددر حلقدده میشدددن ،مددرد تند رو مددی سددوزوند و هددر چددی زنجیرهددا دور روغددن پوسددت
خدون دراومددن و کده بدا خشدم میدرخشدیدن ناگادان بده رند ضعی تدر میشدد چشدما
بعد به چشمانی نقره ا تبدنل شدن.
می کشم..
خیره شده بود در سکو اننو عاد کرد. همونطور که به مرد رو به رو
بسددته شددده بددودن ،داخددل تددابوتی از کدده بدده صددور ضددربدر رو سددینه ا بددا دسددتا
اننجدا بدود کده تدابو از گدل شداه پسدند پدر چو بلون قرمز هل داده شد بدترنن قسدمت
رو بده هدم فشدار میدداد شده بود و اونو به کرز بی پانانی شدکنجه میدداد مدرد دنددون هدا
بر میزدن. و چشما نقره ان
کدرد میدونسد .تدو حفدره ا مدرد حرکتشدو حد بعد در تابو قفل شد درسد .بعدد
افتاده که اونا مخصوصدا بدرا اون کنددن صددا بیدل هدانی کده تدو خداک فدرو میدرفتن
گددرد و خدداکی کدده رو تددابو تناددا چیددز بددود کدده میتونسدد .بشددنوه بددا آخددرنن ره
رنخته شد ،زمزمه کرد:
~
بدودن ،بدا اندن وجدود نمیتونسد .بفامده کده آندا اون آدمدا هدم جدزو آدما زناد اکدراف
اونا بودن نا نه جزو مردمی کده قصدد اسدتفاده از اوندو داشدتن بدرا اون فقدط دو دسدته آدم
وجود داش..
اولددین دسددته اونددانی بددودن کدده میخواسددتن بدنشددو تصدداحب کددنن ،اونددو بدده شدداو مدد
تموم شد اونو از رو تختشون پانین بندازن. بکشن و وقتی کارشون باها
چددون اون ،کسددانی کدده اونددا دوسدد. دوم ،اونددانی بددودن کدده میخواسددتن بکشددن دسددته
کسددانی کدده جددذ اون داشددتن رو اغددوا میکددرد .و بیشددتر بدده خدداکر انددن بددود کدده همدده
میشدن آدمدا رده بداتنی بدودن و مواضدع و پسد .هدا مامدی تدو جامعده داشدتن اون
زمددان اون بدده عنددوان ندده کارمنددد ادار مشددغول بده کددار بددود و همیشدده تددو جلسدده هددا و
گردهمانی ها حضور داش..
میخواستن. اون مردم زناد رو ماقا میکرد ،و اونا فقط دو چیز از
نا زندگی ،و نا بدن .
البتدده اون هیقوقدد .چیددز کدده اونددا میخواسددتن رو باشددون نمیددداد بنددابرانن در آخددر روز
تجداوز مدی شدد و صدب روز دزدنده میشد ،بدا چشدمانی پوشدیده شدده بدا بدی رحمدی باد
دراز کشیده بود بیدار میشد. بعد با همون لباسا ،درحالیکه همون جانی که برده بودن
کثی بودن داش.. احسا
با انن وجود اون نه پسر ضعی نبود که نه گوشه بشینه و زانو غم بغل بگیره.
چیزنه که شده.
برمیگش.. انگار که اگه حمام میکرد ،نجابت
سداخ .و سداز درخواسد .میدداد بنابرانن ،حدات داشد .بدرا نده شدغل جدندد تدو بخد
زنداد جالدب تمدوم نشدد (چدون وقتدی داشد .در کبق آخرنن اکاعات ،آخرنن شدغل
رو بدده دندددون گوش د دسدد .کشددید و نرمدده بدده باسددن میشسدد .ندده دفعدده رنیس د
میده) خوبی با بخوابه پادا گرف .و گف .اگه باها
بددا خشددم ،مشتشددو چرخونددد و کدداما رو بینددی پیرمددرد فددرود اورد و استخوانشددو شکسدد .و
رو دراورد رو زمدین تد اندداخ .و گفد :.مدن از اندن کدار لعنتدی اسدتعفا بندد بعد پی
میدم.
-برگرد اننجا کیم جونگین!
ولی اون هرگز برنگش..
کدارا سدنگین مثدل جونگین بافاصله استخدام شدد چدون جدوون بدود و میتونسد .از پد
اونددا خوشددبختانه تددو انددن شددار ،نعنددی بلنددد کددردن و حفددار بددر بیدداد اولددین پددروخه
اننکه بیشتر درختا قطع شدن ،اونا کارشونو شرو کردن. گوانجو بود به مد
زد :جونگین! معمارشون صدا
سدام میکنده اون هدم خدم جونگین برگش .و مرد تقرنبدا چادل سداله رو دندد کده باد
شد و سام کرد.
"تو اننجا جدند نه؟ نه کدار بدرا دارم اونطدور کده دسدتگاه هدا ردندا نشدون میددن،
تددو آ اننجددا رو مسدددود میکندده " معمددار بدده نقشدده ندده چیددز هسدد .کدده لولدده
اشاره کرد و با جونگین شرو به راه رفتن کردن. دست
نبددود چ دون جددونگین میدونسدد .چیکددار بانددد خددوب ،خدداک اونجددا زندداد خش د از شددان
بکنه.
میتونی انن کارو بکنی؟" "از میخوام اننجا رو حفار کنی و اونو دربیار
"معلومه قربان".
به تو " و معمار اونجا رو ترک کرد. میسپارم "خوبه پ
داد ،از کامیونشددون بیلددی برداشدد .و بازوشددو کش د جددونگین دسددتا و عضددا ورزنددده
زندرنن خداک اون نقطده بده کدرز تعجدب انگیدز ندرم بدود شرو به کنددن کدرد تنده
قسدمتا کور که انگار شخم زده شدده بدود و تقوند .شدده بدود درسد .بدرخا بقیده
اونجا.
به کندن ادامه داد و وقتی باتخره نده حفدره بده ارتفدا چادار پدا انجداد کدرد ،تصدمیم گرفد.
ببندده رو دور کمدر کنابی رو به نکی از درختدا بداقی موندده گدره بزنده و سدر دنگده ا
تا اگه حفره خیلی عمیق شد بتونه بات بیاد.
میکدرد هدر موقدع از بدود رو خدی میلغزندد و رکدابی کده تدن عر رو بازوها و کمدر
کده میکدرد اوندا رو بدا دسدتاا قلقلد میقکیددن احسدا عر هانی کده رو صدورت
میذاش.. خاک رو رو صورت داشتن پاک میکرد و ل دستک
کدده چددرا قددوه ا بددا توجدده بدده تددارنکی آسددمون ،دنگدده داشدد .دنددر میشددد کدداه انمنددی
بتابوندده .حفددره حفددره گذاشدد .تددا نددور رو باتددر بادد بددود رو دراورد و رو لبدده رو
همقنان عمیدق تدر میشدد و حتدی بدا اننکده جدونگین میخواسد .کارشدو متوقد کنده ،باندد
میکرد تا فردا بتونن لوله ها آ رو اونجا نصب کنن. اتن تموم
مثل نه نشونه ،بیل به چیدز سدختی برخدورد کدرد جدونگین انسدتاد اندن همدون چیدز بدود
خواس .دربیاره؟ که معمار از
اکرا اون شد رو کندد و تمدوم خداک هدا دورشدو کندار
خدداک هددا از رو شد کنددار زده زد وقتددی بدداقی مونددده
شد ،جونگین بدا فامیددن اننکده اون شد چدی بدود قددمی
به عقب برداش .اون نه تابو بود.
تد نه دفعه لدرز اول بده سدتون فقدرا و بعدد تدو تد
خزندد باندد فکرشدو میکدرد کده فقدط چیدز عصب هدا
شبیه به اندن میتونده زندر زمدین باشده و چیدز کده حتدی
رنشده هدا کلفتدی بدودن کده تدابو رو بیشتر ترسدوند
گوشدده ا کدده بددرا مددد زندداد زنددر زمددین بددود و مدکددم پوشددونده بددودن تددابو شد
هرچنددد زده ا کدده اون میتونسدد .بددا بیددل بشددکنت بسددته شددده بددود اونددم بددا قفددل زند
خزندده بدودن و نمیذاشدتن کسدی بداز برجسدته ا رو رنشه هدا مثدل مدار هدا نقد
کنه.
کنده ولدی وقتدی اننکدارو کدرد ،نده دفعده خدار هدانی جونگین سعی کرد رنشده هدا رو لمد
ازشون خارج شد انگار داشتن از چیز که داخل تابوته دفا و حفا .میکردن.
جونگین کده ترسدیده بدود عقدب تدر رفد .عجیدب تدر از اون بدود کده بتونده بداور کنده بده
زد و شددرو کددرد بدده بددات رفددتن پاهاشددو بدده آونددزون بددود چند کنددابی کدده بددات سددر
مام نبود اگه دوباره خاک رو تابو برنزه. دنواره ها حفره میگرف .و برا
خطر انن تناا چیز بود که جونگین میدونس .اون پانینه منت رشه.
ندار نبدود بده زحمدد .بده نیمده هدا حفدره رسدیده بدود کدده متاسدفانه امدروز بخد .باهدا
تعادلشددون رو از دسدد .دادن داد کشددید وقتددی پددا راسددت لیددز خددورد و پاهددا دسددت
رد شدد . نه خار پن اننقدی اون رنشده هدا سدورا .شدد خدار از داخدل گوشدت به وسیله
نکی از بدترنن چیزانی بود که تاحات تجربه کرده بود.
جونگین پاشو رو قسمتی از تابو گذاش .کده هدی خدار نبدود باندد پاشدو بدات میکشدید
سه ،دو ن . با شماره
بیدرون بدا بدی رحمدی پداره شدد و خدون رو خدار کده حدات از پدا گوش .داخدل پدا
میدزد خدون تدازه و غلدی از نفد اومده بود جار شدد جدونگین تلدو تلدو میخدورد و نفد
میقکید. پا
رنشده هدا از لبده نه دفعه خارهدا خدون رو جدذ کدردن ،انگدار کده داشدتن میقشدیدن
چدو تدابو بده قرمدز تیدره تیز خار هدا شدرو کدردن بده مکیددن اون مدانع قرمدز و رند
جدندد چدو ،تمدام قسدمتا تدابو رو پدر کدرد و وقتدی کامدل شدد، تغییر پیددا کدرد رند
رنشه هدا از رو تدابو دور شددن مثدل کدرم هدانی کده داخدل زمدین میخزنددن خودشدونو
دفن کردن.
جونگین سعی کرد بلندد شده و وقتدی بداتخره اننکدارو کدرد ،بیدل رو برداشد .و قفدل تدابو
رو شکس..
"فقط نه مش .استخون و خاکستره دنگه"
انن چیز بود که اون فکدر میکدرد امدا وقتدی در تدابوتو بده کندار هدل داد ،چیدز کده دندد
اصا شبیه چیز که انت ار داشد .نبدود حتدی شبیاشدم نبدود گدل هدا مدرده ا دور اون
بده صدور ضدربدر بسدته شدده پیکر بود اون نه مرد بدود بدا دسدتانی کده رو سدینه ا
بده کدور پرندده و لطید بدود .لبادا برجسدت رند بودن به زنجیر کشیده بدود صدورت
به چشم می اومدن. کبیعی قرمز بودن ابروها کلف .و مژه ها
اون واقعا زنبا بود.
رو لم د رو رو صددور مددرد گذاشدد .و بدده نرمددی گوندده ا جددونگین بددا تردنددد دسددت
خیلدی پژمدرده بدودن و قفلد کرد تابو خیلی قدنمی بده ن در مدی اومدد گلادا داخلد
ضعی و شکننده بود اون جسد باند تا اتن خاکستر میشد.
هددا مددرد کشددید ،مددرد چشماشددو بدداز کددرد رو رو پل د درسدد .وقتددی کدده انگشددتا
قبلدی برگشد. به سرخی درخشید ،بعد بده نقدره ا تبددنل شدد و دوبداره بده رند چشما
میزد بلند شد و زنرلب گف" .تو دنگه چی هستی؟" نف جونگین که نف
رو نف د رو از هددم بدداز کددرد و بددو هددوا اکددراف مددرد لباددا حجددیم و قلبددی شددکل
سددرگردون آشددنا خددون و انسددان رو شددناخ .چشددما قرمددز کشددید و بعددد رانددده
شدن سم .راستشدو نگداه کدرد ،نکدم خداک بدود بدات سدر ،اونجداهم همینطدور ولدی
نگداه کدرد ،مدرد غرنبده ا رو دندد کده بدا چشدما وحشد .زده ا وقتی به سدم .چدپ
حتدی خشد نگاه میکرد بدو اون انسدان ،و البتده بدو خدونا ،باعدل شدد گلدو با
تددر از قبددل بشدده بدده سددختی آ گلوشددو قددور داد و بدده انسددان نگدداه کددرد "چطددور پیدددام
کرد ؟"
جونگین که با اون صدا بم و اغوا کنندده گدی شدده بدود همونطدور بدا دهدن بداز بده مدرد
چشم قرمدز خیدره شدد هرچندد وقتدی مدرد شدرو کدرد بده تقدا کدردن تدا از شدر زنجیرهدا
اومددد و صداشددو شددنید مددرد دسددتور داد "اننددا رو از مددن خددا .بشدده ،جددونگین بدده خددود
جدا کن! حات"!
بدده شددد انگددار انددن مددرد بدده دسددتور دادن بدده مددردم عدداد داشدد .کددرز حددر زدن د
گدور خودشدو هدن قددر رو فرنداد میدزد جدونگین تدو مغرورانه بدود و نگداه خیدره ا
کند اما قدرار نبدود بیشدتر از اندن خودشدو اونجدا دفدن کنده "چشدما قرمدزن خددا میدونده
فدو زندر زمدین دفدن شدد و هندوزم نمدرد ! واقعدا فکدر کدرد مدن چند وقته که شی
اون زنجیددرا رو بدداز میکددنم؟" سددر تکددون داد و سددعی کددرد دوبدداره بددا کنددا خودشددو بددات
بکشه.
مرد که تو تدابو خوابیدده بدود حتدی از قبدل هدم عصدبانی تدر شدد در حالیکده بده اون
رو متمرکدز کدرد و زمدین رو بده لدرزه دراورد اندرخن انسان خیره شدده بدود ،آخدرنن ره
بود اننکه بتونه زمین رو کنترل کنه. انن نکی از قدرتا
دستا جونگین لیز خوردن و نده بدار دنگده بدا صدور سدقون کدرد امدا اننبدار رو اون مدرد
تدابو رو کوفتده کدرد دستاشدو بده لبده افتاد ضربه انقدر شدند بود کده پاهدا و بازوهدا
گرف .و سعی کرد خودشو بات بکشده چشماشدو بداز کدرد و فامیدد تدو چده مدوقعیتی قدرار
گرفته.
بدودن کده بیندی هاشدون فقدط درس .رو به رو مرد چشم قرمدز بدود و انقددر بادم نزدند
نه سان .با هدم فاصدله داشد .همدون موقدع مدرد بخداکر اون موقعید .بدی نقدص پوزخندد
رو رو گدردن پسدر کشدید و بددون اننکده تردندد کنده دنددون زد .سرشو کد کدرد ،زبدون
رو تو گردن پسر فرو کرد. ها نیش
حملده که شدند تدر شدد ،جدونگین تدازه فامیدد کده اندن اندن مدرد باد درد تو گردن
میگرف!. کرده مرتیکه داش .گاز
بده ن در جدونگین "و-ول کن! ولدم کدن وانسدا آه " امدا نده جدورانی ،در کندار درد ،کدار
کننددده بددود اننکدده نکددی گردنتددو گدداز بگیددره خونتددو بمکدده وانسددا ببیدنم ،خددون تدرند
بمکه؟
رخنده کدرد و سدعی کدرد فاصدله کمکی نکدردن وحشد .بده وجدود به وضعیت تفکرات
گی بره. بگیره ولی خونی که از دس .داده بود باعل شد وسط راه سر
قشدنگ ،مددرد وقتدی مدرد سرشددو کندار کشدید فکددر کدرد دنگده تمددوم شدد ولدی از شددان
زنجیرا رو پاره کرد جونگین خودشو عقب کشید.
خوند. درحالیکه خودشو از زنجیرا آزاد میکدرد بده نرمدی زمزمده کدرد "تدو متفداوتی مدزه
کدده رو زبونمدده رو دوسدد .دارم ،انسددان " نشسدد .و همددون کددور کدده بدده جددونگین خیددره
زد زانوها جونگین لرزندن و به خاک افتادن . رو لی شده بود لب خود
بیدرون اومدد بده کدر پسدر خدم شدد و بده مرد بلند شد و از تدو اون تدابو سدر .رند
لباا حجیم پسر دسد .کشدید بدا حرکدا سدرنع و تقرنبدا ندامر ی اوندو از رو زمدین بلندد
شددد دستاشددو دور گددردن پسددر حلقدده نزدند حفددره چسددبوند و باد کددرد و بدده دنددواره
کرده بود ولی نه خیلی مدکم.
"اسم .چیه؟"
جونگین جوابی نداد.
داشد .تمدوم میشدد پسدر رو بده جلدو کشدید و دوبداره بده دندوار مرد چشم قرمز که صدبر
کوبوند جونگین از درد ناله کرد لعن .به اون زور !
"از پرسیدم اسم .چیه! نا نکنه میخوا مجبور کنم جوا بد ؟"
"ترجی میدم بمیرم".
همونجور که به هم خیره بودن ،چشما قرمز مرد نقره ا شدن "اسمتو بگو".
خیمه شدب بداز ،انگدار کده ندی هدانی اوندو میکشدیدن ،اسمشدو بده زبدون مثل نه عروس
اورد تا اون غرنبه رو راضی کنه.
زد تازه فامید چی گفته "وا د فاک"- "کیم جونگین " وقتی پل
جونگین زمزمه کدرد"خدب کدیم جدونگین اسدم مدن کیونگسدو ه" دو سدورا. گو نزدن
انسددانی رو کعمدده زد و بددا دندددن تددا یر بددود رو لددی کددوچیکی کدده رو گددردن
اومددد خددط هدا مشددکی و لبدده هددا تیدز رو گددردن مددرد شددکل پوزخندد رو لبددا
گوتی د میگرفدد .و تتددونی بدده شددکل ندده خفددا
میسدداخ .تتددونی کدده فقددط دو گددردن گوشدده
داش.. انن ارتفا و سه انن عر
"اون گدداز کدده از گددرفتم زهرمددو داخلدد .آزاد نکددرد اگدده میخواسددتم میتونسددتم اننکددارو
که نمیخوام مثل خودم خون آشام .کنم". بکنم ولی خون .انقدر خوشمز
خون آشام؟
"چون اگده زهرمدو وارد کدنم نده هدرج و مدرج وااااقعدا بدزری تدو دنیدا مدن بده وجدود
خونتدون مدن باشدی میشده بادم بگدی آدر میاد به عاوه ،میخوام تدو غدذا خوشدمزه
کجاس .انسان جوون؟" میدونسد .قدرار نیسد .جدوابی درنافد .کنده آهدی کشدید و دوبداره
کرد "آدرست کجاست؟" به چشما پسر نگاه کرد و نفو هنی
Chapter.2: Midnights
نگداه میکدرد ،متوجده شدد چند روز می شد که سدرگردون بدود همونطدور کده بده اکدراف
همه چیز تغییر کدرده از وقتدی کده اننجدا نبدوده درحالیکده تدو خیدابون قددم میدزد ،درسد.
نفد رو زمین جلو در نه رسدتوران ،تقدونمی رو دندد بدا دنددن سدال ،از درون بده نفد
افتاد .
بدده جددو باعددل میشددد خددون دقیقددا 1212سددال از اون روز میگذشدد .فکددر کددردن باد
بیاد دستاشو مش .کرد و از اونجا دور شد .
هرشب رو جا بلندد مدی انسدتاد و بده زنددگی کدردن آدمدا نگداه میکدرد ازشدون متنفدر
بود از همشون آدمدا فقدط نده مشد .بدی مغدز بدودن کده هنشدونو رو اندن احتمدال کده
ممکنه موجودا زناد دنگه ا به غیر از اونا تو دنیا وجود داشته باشه ،بسته بودن .
موجوداتی درس .مثل اون .
آدما مغرور بودن و تناا چیز کده بدرا کسدی مثدل اون میخواسدتن مدری بدود قدبا تدو
کبیعدد .اون انددن نبددود کدده بخددواد آدمددا رو بکشدده و خونشددون رو ازشددون بکشدده اننجددور
تربی .نشده بود موجوداتی مثدل اون نداد گرفتده بدودن کده چطدور باندد بدا غذاشدون درسد.
رفتار کنن .
اونا نباند آدما رو بکشن بلکه باند مجبورشون کنن تد .سلطه شون در بیان .
انن قدر ا واقعی بود .
قبا ،از اون به عنوان نکی از نجیدب تدرنن هدا و در عدین حدال ،وسواسدی تدرنن هدا در ندو
ندداد مددی شددد اون خددون رو فقددط از داخددل جددام هددا شیشدده ا مینوشددید هرگددز خددود
رو تدو گدردن کسدی فدرو نمیبدرد ،فقدط ازشدون میخواسد .دستشدون رو دندوناا نیشد
ببُرن و جام اونو با خونشون پر کنن و بعد همشون مرخص میشدن .
انسداناا تا وقتی که اون مرد اومد و همه چیدزو ندابود کدرد همده چیدز آشدفته شدد و همده
از ترسشون به جاها مختل فرار کردن .
تو دنیا اونا {خدون آشداما ،هرچدی افدراد بیشدتر تدو قبیلده ا باشدن قدو تدر ،و
مثدل نده درخد .بدی پاندان از بداتتر دار هر چی پیروان بیشدتر داشدته باشده رتبده
بداور داشدتن بدرا همدین کسدی مثدل اوندو رتبه بند می مونه انن چیدز بدود کده باد
نمی پذنرفتن .
اونو تو تابوتی پر از گدل شداه پسدند اندداختن ،تدابوتو قفدل کدردن و تدو چالده ا دفدن
کردن همین دو روز پدی ،جدانی کده اون دفدن شدده بدود قتدل عدامی اتفدا افتداد و خدون
اونا توسط قدر اون بده زندر زمدین کشدیده شدد ،جرعده جرعده داخدل تدابو رنختده شدد و
خزند اون ،خون رو نوشید و از تابو بیرون اومد . رو لباا
امشددب اون رو پشدد .بددوم ندده سدداختمون بددود رو لبدده نشسددته بددود در حالیکدده نکددی از
گذاشدته بدود .همونطدور رو لبه آوندزون بدود و اون نکدی خدم بدود و آرنجشدو رو پاها
متوجده که به خیابون خیره شده بود صددا بلندد بدو ماشدینا توجاشدو جلدب کدرد .نگداه
مرد بدا موهدا بلوندد روشدن شدد کده بدا لباسداا ندازکی تدو خیابونادا مدی دوندد و بدا
کندده، نگدداه میکددرد اون میتونسدد .اضددطرا رو تددو مددرد احسددا بدده دور و بددر تددر
قدرتمند دنگه ا داش .اضطرابشو احاکه میکرد . ولی ح
نه میل مخفی برا کشتن ...
انقدددر وحشدد .زده بددود میخواسدد .کسددی رو بکشدده؟ چطددور چنددین آدمددی کدده صددورت
با هم جور در نمی اومدن . احساسا
نه چیز در مورد انن پسر عجیب بود ...
~
میکنن و دوباره میبندن ! راه خونه کجاس.؟ کجاس.؟ 'برو! بدو! باند فرار کنی! اتن پیدا
میکنن نه باند سرنعتر بدوه! کجا؟ 'دارن دنبال
"ساون! فرار نکن ما نمیخوانم ا نت .کنیم!"
تزرندق بشده باد کدافی بدود تدا آرام بخد تدو گدردن ساون جیغ میزد ولی نه سرن
تو بغل اونا بیفته . و بیاو
. بازم گرفتن
بدودن ولدی اونجدا منت در چند بار باند باشدون بگده کده باندد بدره خونده؟ پددر و مدادر
مدردن میگفدتن در حدالی مدردن کده میخواسدتن از اون میگفدتن پددر و مدادر اونا همد
در مقابددل کسددانی کدده میخواسددتن بکشنشددون حفاکدد .کددنن سدداون میدونسدد .پدرشددو
تادند کردن ولی قرار بود ازشون حفا .کنه! برا همین باند میرف .خونه!
چرا نمیذاشتن بره؟
***
ساون بیدار شد و خودشو بسته شده رو تخ .پیدا کرد "منو از اننجا ببرنن!" دوباره و دوباره
فرناد کشید به چه جراتی دوباره به تخ .بسته بودن ؟ "اوما؟! آپا!"
بدددون اننکدده شددخص خاصددی مخدداکب باشدده گفدد" .اومددا مددن دارم میددام خوندده! منت ددرم
با خب؟ قول میدم از تدو و آپدا حفا د .کدنم!” اتدا تارند و پدر از تنادانی بدود تنادانی
اعترا کنه نه اون تناا نبود نبود . ا که ساون نمیخواس .با
همون موقع چیز رو تو تارنکی شنید صدا قدم .
"ا اوما؟ "
شد صدانی جوا داد "آنیا من هیونگتم ". نرمی تو اتا منعک خنده ت
ندارم ". رو ک کرد "من هیون ساون همونطور که به سق خیره بود سر
من لوهانم اسم تو چیه؟ " "حات دار
"سداون "!لددن سداون نده جدورانی و زده بدود نمدی فامیدد چدرا تدن صددا اون انقددر
میپرسدیدن آدمدا اننجدا کده میومددن و از مثدل صددا بقیده کدرده صددا آروم
میگفددتن دوبدداره بددا اون پیرمددرده کدده کدد .سددفید میپوشددید قددرار چطددوره نددا با د حددال
ماقا داره نبود .
از اون کر ،اننکه ساون نمی تونس .اسمشدو درسد .تلفد کنده بدرا لوهدان بدامزه بدود .
اتددا میومددد، کوچید از تددارنکی بیددرون اومددد و اجددازه داد نددور مدداه کدده از تددو پنجددره
صورتشو روشن کنه .
رو از تخد .بداز کدرد لوهدان مخفیانده ون رو دنبدال کدرده کنار پسر نشس .و دسد .و پدا
بود و به نده بیمارسدتان رواندی ،اننجدا تدو تاجدو رسدیده بدود اندن حتدی بیشدتر کنجکداو
کرد چون ساون بیمار اننجا بود .
لوهددان صدددا پرسددتارا رو شددنید کدده میگفددتن سدداون اغلددب دکتددرا و پرسددتارا رو زخمددی
میکندده و متاسددفانه دنووندده تلقددی میشدده کدده دنگدده خددو نمیشدده لوهددان بددا شددنیدن انددن
رو ک کرد و وارد اتا پسر شد . سر
موجود مثل لوهان ،با قدرتا مدادرزاد سدروکار داشد .تصدادفا سدروکار لوهدان بدا هدن
بخونده ،بدا هدن کسدی بداز کنده بود لوهان میتونس .خاکرا نه نفدرو از تدو چشدما
خواسد .دندوونگی اوندا رو خدو کنده عداوه بدر اون ،اون و کرفو دنوونه کنه ،نا اگده دلد
اجسامو حرک .بده بود {میتونس .با هن نه تله کانتی
نکی از قدرتمند ترنن استعدادهانی که به نژاد اون بخشیده شده بود .
فد نشس ،.لوهدان بده جلدو خدم شدد و بدا نده دسدت وقتی اون پسره ،ساون ،تو جا
ساون رو تماشا کرد . اول سر .و بعد نقره ا شدن ،و گذشته اونو گرف .چشما
~
مدنر کل نه شرک .بیمه بود و فرزند بود پدر ساون فقط نه دانشجو معمولی بود ت
خونه دار نکی از اعضا سط بات شرک ،.مقام پدرشو میخواس .برا همین نقشه مادر
کشید اونو به قتل برسونه و حتی نه نامه تادند آمیز هم به خونه شون فرستاد .
اون روز ساون تو مدرسه بود وقتی پدر با زن زد و گف .به خونه نره ولی به هر حال
کرد زنر میز تا از پرت اون رف ،.و درس .وقتی وارد خونه شد ،تیر بارونشون کردن پدر
گلوله ها در امان بمونه .
کشددته شدددن گرندده میکددرد، جلددو سدداون گوشاشددو گرفدد .و دنددد چطددور پدددر و مددادر
. بدناشونو تکون میداد و سعی میکرد بیدارشون کنه هرچند میدونس .بی فاند
" -ببخشید ببخشدید اومدا مدن نتونسدتم موا بتدون باشدم آ -آپدا " انقددر گرنده کدرد
رو زمدانی کده داشد .بده خونده برمیگشد .گیدر رف .وقتی بیدار شدد ،هدن که از هو
بدی بدا و بده همدین خداکر وضدع روحدی کرده بود زمان قبدل از مدردن پددر و مدادر
شد مثل بقه ا که به شد عصبانی شده باشه .
میخواسد. ساون نمیخواس .قبدول کنده کده اوندا مُدردن در عدین حدال از اعمدا وجدود
قتل اونا رو کشیده بکشه . کسی که نقشه
~
ساون نه دفعه گف" .لوهانی؟"
سدداون برداشدد .و گوندده لوهددان رنددز خندنددد لوهددانی؟ هددومی گفدد .و دستشددو از رو فد
کرد . رو نواز ا
"لوهانی تو نکی از اونانی؟ "
"اونا ننی کیا؟" لوهان اننو پرسدید در حدالی کده هندوز مددو زنبدانی اون انسدان بدود سداون
فدرم و چشدما گیراندی داشد .چشدمانی کده وقتدی لبخندد میدزد مثدل هدال لبا خدو
ماه میشدن
سفید میپوشن و به من سوزن میزنن ". "اونا همون آدمانی که لبا
"آها اونا مدن اننجدا کدار میکدنم ولدی از اوندا نیسدتم مدن باد .سدوزن نمیدزنم سداونی
من قراره باها باز کنم ".
"واقعا؟ همیشه؟ "
"اوهدوم .همیشده هدر نیمدده شدب ،مدن میدام اننجددا و باهدا بداز میکدنم دوسدد .دار ؟"
کسدی نشدده بدود لوهان سرشو ک کرد و به نرمی بده سداون نگداه کدرد تدا حدات شدیفته
میشینه . اما مطمون بود ساون داره به دل
ساون سر تکون داد و دستاشو دور لوهان حلقه کرد "قول مید لوهانی؟ "
خدون بده سدرخی درخشدید االن بدا راندده لوهان زمزمده کدرد "قدول میددم " چشدما
نه لوهان .خودتو کنترل کن .
تقرنبدا بده اون روز صب ،ساون مدام بده لوهدان فکدر میکدرد و اندن باعدل شدد عصدبانیت
غدذا اورده، کنده معمدوت هدر وقد .کسدی در اتاقشدو میدزد و میگفد .بدرا سرع .فروک
ساون داد میزد و میگف" .گمشو بیرون!"
میدزد و اگده اوضدا خرابتدر غدذا بدده سداون دستشدو پد و وقتی پرستار میومد تدا باد
میزد و حتی سعی میکرد با چنگال باشون ضربه بزنه . میشد ،اون پرستار رو کت
ولددی امددروز وقتددی پرسددتارا در اتاقشددو زدن هیقددی نشددنیدن وقتددی وارد اتددا شدددن ،سدداون
حلقدده زده بددود داشدد .لبخنددد میددزد و پاهاشددو بغددل کددرده بددود و دستاشددو دور سددا پددا
گل انداخته بود! صورت
غذا دادن و اون با کمدال میدل صدبدانه شدو خدورد 'عجیبده' تنادا چیدز بدود کده اونا با
اونا میتونستن بگن .
سدرگیجه میکدرد چدون قدرار بدود نده بدار دنگده لوهدانو وقتی شب شد ،ساون تماما احسدا
ببینه دقیقه ها گذشتن و سداون خمیدازه کشدید داشد .از اومددن لوهدان ناامیدد میشدد ولدی
اننکه چشماشو بس ،.نه دفعه صدانی اسمشو صدا زد . به مد
"ساونی ،میا باز ؟ "
اول بده سدرخی ساون از جا پرند و لوهان رو دندد کده انتادا تخد .انسدتاده بدود چشدما
درخشیدن و بعد نقره ا شدن و بعد دوباره سر .شدن .
ساون کده از میدل واقعدی اون موجدود درندده بدی خبدر بدود ،خندندد و گفد" .چشدما چده
خوشگلن لوهانی~"
دار چی باز کنی؟ " نشس" .دو لوهان هم رنز خندند و کنار
"هر چی باشه "!
"میدونی ساونی مدن میتدونم بددون اننکده بده نده چیدز دسد .بدزنم ،اوندو حرکد .بددم .
کددرد و میخددوا ببینددی؟" سدداون سددرتکون داد و لوهددان لبخنددد زد نگدداهی بدده دور و بددر
اونددو بلنددد کددرد و تددو هددوا شددناور نگاد هددن ندده صددندلی دنددد بددا اسددتفاده از قدددر
داش." .
دس .زد "لوهانی تو خیلی باحالی!!" ساون برا
روزا بعد به همدین صدور میگذشدتن و پرسدتارا خوشددال بدودن کده سداون داره باتدر
میشه .اما نه شدب ،نکدی از نگاباندا بیمارسدتان رواندی ،اوندی کده داشد .از کرندق دوربدین
نخوابید . مسوولی .کرد و سر پست اتاقا رو میدند ،ناونی احسا
اشاره کرد و هر دو بدا دقد .بده صدفده نگداه کدردن مرنضدی بده اسدم سداون به همکار
دکمده ا رو فشدار رو دندن که با کسی حدر میدزد کده تدو تدارنکی نمیتونسدتن ببیندن
کردن . دادن و گو
"من تناا کسیم که میتونه تو رو ببینه؟ "
جوا داد و هر دو اونا رو زهرترک کرد . صدانی با
حدق نداشد .نصدفه شدب کندار اتاقدا قفدل بدود و هدیقک انن امکان نداش .در همده
نه بیمار باشه !
روز بعد ،اونا تصدمیم گدرفتن سداون رو بده نده بیمارسدتان دنگده منتقدل کدنن سداون همده
چیزو پر میکرد و داد میکشید "لوهانی! اننا دارن منو میبرن!!"
اون شب ،نگابانا تصدمیم گدرفتن سداون رو تدد .ن در بگیدرن نیمده شدب کده فدرا رسدید،
دوربددین رو رو سدداون زوم کددردن اون خددوا بددود ،و بعددد صدددانی اسمشددو صدددا زد
نشسدد .نگابانددا همقنددان "سدداونی ،میددا بدداز ؟" سدداون بددا شددنیدن صدددا سددر جددا
پنجره شکس. . می دادن و وقتی ساون اون خبر بد رو داد ،شیشه داشتن گو
دار منو میترسونی ". "ل-لوهانی آروم با
نگابانددا صدددا رو شددنیدن کدده مددی گفدد" .ببخشییید سییهونی ...میین بقییم ع ییبانیم
چون تو برام عزیزی .من نمیخوام تو بری ...نمیخوام "
وقتی سداون آروم شدد ،ترسدناک تدرنن چیدز ممکدن اتفدا افتداد سداون تدو هدوا شدناور
شد .همینطور که میخندند گف" .لوهانی داره منو حرک .میده ^"^-
دونددن و در رو بدا شدد بداز کدردن ولدی وقتدی وارد اتدا شددن، نگابانا به کدر اتداق
ساون داشد .خیدره نگاهشدون میکدرد "چدرا اندن کدارو کدردنن؟ چدرا اومددنن تدو! لوهدانی
رف !.بخداکر شدماها لوهدانی دنگده بدا مدن بداز نکدرد!" سداون بدا چنگدال تدو دسدت
داد وقتدی فامیدد کسدی قدراره بیداد داخدل . باشون حملده کدرد چنگدالی کده لوهدان باد
میخواس .تا یر خشم رو تو خون ساون ببینه .
آرام و سدداون کدده حسددابی عصددبانی بددود در همددون حددال کدده نگابانددا سددعی داشددتن با د
تزرنددق کددنن باهاشددون میجنگیددد در آخددر سدداون موفددق شددد چنگددالو تددو نکددی از بخد
تبدی نگابانا فدرو کنده از اتدا بیدرون دوندد و نده بدار دنگده از پنجدره ت چشما ت
خددوا بددودن رد شددد حددات سدداون وسددط خیددابون فددرار کددرد و از دروازه ا کدده نگابانددا
کددرده بددود . مددی اومدددن کدداما کددور بددود و نددور بددات ماشددینانی کدده بدده کددرف
بیرون اومد نه جیغ بلند بود "نجاتم بده!" تناا چیز که از دهن
ون کدده دنددد نادو نکددی از ناکجددا آبداد وسددط خیددابون داهر شددد پاشددو رو ترمددز رانندده
کدرد ون بده نده چیدز برخدورد کوبید و چشماشو بسد .تدا نبینده چده اتفداقی میفتده حد
کرد -نه ،میدونس .اون نه آدمده! چشماشدو بداز کدرد و نده مدرد دنگده رو دندد کده بازوهاشدو
زل زده بدود دور مرد اول حلقه کرده بدود و بدا چشدما کده بده نقدره ا میدرخشدیدن باد
کاپو ون توسط نیرونی ندامر ی داغدون شدده بدود مثدل نده تیکده کاغدذ مقالده شدده بدود
زد ،اون دو تدا مدرد شدده بدودن وقتدی پلد خرده شیشده هدا رو آسدفال .خیدابون پخد
ناپدند شده بودن .
کدرد و رو لمد انسدان بیادو لوهان ساون رو رو ساختمونی بغدل پدارک بدرد گونده
زنرلب گفد" .سداونی متاسدفم" زبدون رو رو گدردن سداون کشدید و گداز گرفد .و
خونشو مکید ،فقط بدرا اننکده اوندو بدرا خدود مدارک کنده نمداد خفدا گوتید رو
گردن ساون اهر شد .
"نمیذارم ترکم کنی".
Chapter.3: Visitor
گفدتن چده از وقتی چشم باز کرده بود ،لد ه ا کده متولدد شدده بدود ،لد ده ا کده باد
کار رو باند بکنه و چه کار رو نباند ،هی احساسی نداش..
و سددرد قلددب اون از هددر احساسددی دور بددود ندده عشددق ،ندده عصددبانی .فقددط سددرد
بیشتر و بیشتر میشد فکر میکرد قراره تا ابد همینجور باشه.
بدده دسدد .کسددانی کدده خودشددونو بزرگتددرنن و وقتددی اون روز فددرا رسددید ،وقتددی خوندده ا
تدرک برداشد. .اولدین قدرتمند ترنن قبیله میدونسدتن ندابود شدد ،اون موقدع بدود کده قلدب
کرد خشم بود و برا اولین بار نه چیز خواس.. چیز که ح
انتقام.
شددیرنن خددون نمیدونسدد .چنددد وقدد .تددو اون بددا رانددده ا بیدددار شددد همددون رانددده
خوابیدده بدود بدو خدون رو و گدا شداه پسدند داخلد تابو با اون بو نفدر انگیدز
میکدرد امدا نمیتونسد .چشماشددو بداز کنده فقدط میتونسدد .تشدخیص بدده کده بددات حد
دفن شده بود. سرشه درس .رو زمینی که زنر
کدن! نده! نکدی کمکدم کنده!" میکدنم تمدوم صدا درخواس .پسر رو شدنید "خدواه
و بعددد بددو خددون قددو تددر شددد و خددون رو خدداک چکیددد و جددور کدده انگددار میدونسدد.
نکی زنر زمین میخواد ،رو تابو رنخته شد.
اون که تابو با بو خون مسد .شدده بدود ،خودشدو تکدون داد و تمدوم قدرتشدو جمدع کدرد
میومد. تا زنجیرها رو پاره کنه با اننکه تشنه بود با اننکه واقعا خواب
من باند از اننجا برم بیرون.
~
تجداوز شدد باد پدی لدم کنده؟ همدین هفتده زندگی چطور میتونس .انقدر در حقد
و پدا چداقو زد بده شدونه ا ،شدکم و تقرنبا داش .میمرد چدون کدر سده بدار باد
کرد به امید اننکه از شد خونرنز جون بده. و بعد ول
زده بود. زن و آمبوتن خوب ،نه نفر تمام اتفاقا رو دنده بود و به پلی از شان
گرفتده بدود همده چیدز خیلدی نادونی شدد رو تدو دسدتا چکداپ ولی حدات ،نتیجده
بخداکر اندن بدود همد رفتندا تموم اون خدون دمدا شددن هدا ،زخمدا ،از هدو
انن کلمه که رو انن کاغذ لعنتی نوشته شده بود...
لوکامیا {نه نو سرکان خون
بددات نمددی اومددد از مطددب دکتددر بیددرون زد گرندده میکددرد میلرزنددد بددا در حالیکدده نفس د
بدده ندا نده فقدط عصبانی .از بیمارستان خارج شد و اهمی .نمیداد کده ندم ندم بدارون بدرا
میدوند.
مردم ،چدرا اون؟ اون خیلدی کدارا داشد .کده بکنده خیلدی روناهدا داشد .کده از بین همه
میخواس .باشون برسه.
میمردن . اونا باها حات همه
نداشددتن حتددی اگدده میتونسددتن از اون فقیددر بددودن و هددی پددولی بددرا درمددان خددانواده
مخارجشم بر بیان چیدز تغییدر نمیکدرد هدی تضدمینی بدرا زندده مونددن اون وجدود پ
نداش..
میشدد و رو زمدین قبرسدتون مرمدر حد خیلی زود اسم بیدون بکایدون رو نده سدن
فو زنر زمین دفن شده بود. ش قرار میگرف .درحالیکه تابوت
مادم نبدود کده باشدون تنده میزنده ندا بخداکر بکایون خا جا .مدردم میدوندد و بدرا
اننکه نگاه نمیکنده داره کجدا میدره عصبانیشدون کنده تنادا چیدز کده اتن میخواسد .اندن
ببره. کنه و انقدر گرنه کنه تا خواب حب بود که بره خونه ،خودشو تو اتاق
اننا نه خوابه. فکر میکرد شاند همه با خود
آرزو داش .اننطور باشه.
ولی کیو داش .گول میزد؟
~
بدود بده آرومدی قددم میدزد چشدما قاکی مردم شدده بدود و بدا دسدتانی کده تدو جیدب
متمرکدز بدود ،بدو خدون آدمدا هی چیدز بخصوصدی رو نمیدنددن چیدز کده اتن رو
بده سدرع. بود انگار که زمان بدرا اون انسدتاده بدود ،و همده چیدزا اکدراف دور و بر
حرک .میکردن.
تو کجانی ؟
بدود و ا در چنددانی از شدونه ا کوچید تنده زده فقدط نده لمد و بعد بدن ضعیفی باد
بود. بزنه خود خشک باعل شد سرجا کوچی نذاش .اما اون لم
دور میشد. رنفی رو دند که داش .به سرع .از سرشو چرخوند و جثه
~
فامیددن تدو بیمارسدتان بسدتر شدد . بیمدارن دربداره لد ده ا کده پددر و مدادر
تنادانی میدداد ،و میخواس .مخالف .کنده امدا اوندا پافشدار کدردن بیمارسدتان خیلدی حد
تناا کسانی که هرروز میتونس .ببینتشون پرستارا و دکترا بودن.
اوضا همینجورنه ،بکایون آهی کشید با باور به اننکه تا زمان مرگ
بعدد از اننکده سده روز تدو بیمارسدتان بدود ،از تسدلیم شددن آهی که نشدون از شکسدت
کدده بسددتر شددد و اون تزرنقددا دردندداک و داروهددا رو درنافدد .کددرد ،آروم آروم چشددما
پر شدن. ها گرم قبا پر از روشنانی بودن شعله ور شدن و با اش
گندد همیشدگی از خدوا بیددار شدد اننکده دوبداره اون دندوارا سدفید نه روز با همون ح
رو ببینه و اننکه نتونی به میل خدود بلندد شدی ندا حتدی راه بدر واقعدا خسدته کنندده بدود
پوشدوند در نده دفعده کدرد چشماشدو بدا سداعد دسدت وقتی حضور کسی رو تو اتا ح
بسددته شددد ندده نفددر وارد شددده بددود بکایددون نشسدد .اکرافددو نگدداه کددرد و منت ددر شددد اون
بیدرون بیداد .صددا قددم هدا آرومدی اومدد و جلدو در اتداق شخص از راهرو کوچی
شد. تو سینه حب به مرده مشکی پوشی افتاد ،نفس وقتی نگاه
بکایون اونو نمیشدناخ .فکدر میکدرد قدراره نکدی از پرسدنل بیمارسدتان ندا نکدی از اعضدا
سدر میدزنن؟ اوندا میدان و باد بیاد داخل اما چدرا حتدی فکدر کدرد کده خدانواد خانواد
بود. اتن سرشون گرم پول جمع کردن برا داروها
مودباندده پرسددید "میتددونم بپرسددم شددما کددی هسددتین؟" مددرد موهددا لخدد .مشددکی کاغددی
جددذابی داشدد .و بدده کددرز عجیبددی تمامددا چددرم مشددکی پوشددیده بددود بکایددون خددو قیافدده
از بدین رفتده نکدم بخداکر اخدم کدردن قیافده بدودن بودن اونو انکار نمیکدرد ولدی خدو
بود .اون موقع بود که سکو عجیب و رقاب .تو خیره شدن به وجود اومد.
انن بکایون بود که اولین نفر بدا خجالد .نگاهشدو گرفد' .اندن مدرده چشده؟ اتداقو اشدتباهی
اومده؟'
بات اورد. در آخر ،بکایون دوباره رو تخ .دراز کشید و پتو رو تا نصفه ها صورت
بار بعد که چشماشو باز کدرد سداع .هفد .عصدر بدود و پرسدتار داشد .در غذاشدو رو
متنفددر بددود . میذاشدد .غددذا بیمارسددتان عددو ! چقدددر از کنددار تخددت کددانتر کوچید
ولی به هر حال خورد ،و بعدم چندتا قر .بدمزه هم خورد.
هندوز شدرو نشدده بدود بکایدون میکرد ضعی شده حتدی بدا اننکده شدیمی درمدانی ح
نمیخواس .شیمی درمدانی بشده مدردن باتدرنن راه بدرا آزاد شددن از اندن زنددگی دردنداک
بود دنگه نمیخواس .بیشتر از انن زجر بکشه.
میبرد ،آرزو کرد که دنگه بیدار نشه. درحالیکه دوباره خواب
~
بداز شددن و نده جفد .چشدم پروندد چشدما از کابوسداا رو موهدا نرم نواز ح
بدرا نده لد ده از حرکد .انسدتاد و بعدد بکایدون بدا تمدام قرمز رو دندن نه لد ه قلدب
دور شد. مرد رو به عقب هل داد و و از قدرت
بدودن چطدور نده نفدر میتونسد. گدیا بده رند انن همون مرد اون روز بود! چشدما
میدرخشددیدن! بکایددون مطمددون بددود وقتددی همقددین چشددمانی داشددته باشدده؟ تددازه چشددما
شددنید نمیتونسدد .حرکدد .کندده آرومددی رو از بدده مددرد خیددره شددد صدددا غددر
چی؟ نمیخواس. .اگه انن مرد میخواس .بکشت
چرا ترسیده بود؟ مگه مری همون چیز نبود که میخواس.؟
بعد از اننکه تونس .تمام شجاعتشو بده خدرج بدده تدا حدر بزنده پرسدید "چدی از جدون مدن
میخوا ؟"
به جا جدوا ،مدرد بده کدر تخد .اومدد و اوندو مدکدم رو تخد .خوابوندد کدور کده
صورتشون فقط چند انن فاصله داش .بکایون صدا نفسا سنگین مرد رو میشنید.
میکدنن گیجدی؟ خدون چده احساسدی رو مدنعک نمیتونس .بفامده اون چشدما بده رند
درد؟ عصبانی.؟ چی بود؟
شدده بدود دسدتا بدزری مدرد مد دستاشدو نزدند لباا مرد به کرز خطرناکی به لبادا
کوچید -اندن تنادا کدار بدود کده به تخد .چسدبوند نده تدنف گرف .و دو کر سر
بکایون انجام داد ،و مرد کنترلشو از دس .داد.
کشددید چشددما بکایددون بددا اننکددار گسددتاخانه رو رو اون لباددا گیاسددی رن د زبددون
گرد شد "چ-چیکار دار مد ممم"! ا
نگداه کدرد . که توسط لباا مرد احاکده شدده بدود ،بکایدون بده چشدما خمدار با لباا
بده خلده تبددنل میشددن شدده بدود انگدار کده اسدتخواناا تسلیم انن لم تموم عضات
توسددط انددن مددرد کنتددرل مددی شددد اون هددم غرنبدده رو بوسددید ،چشماشددو انگددار کدده هددن
بس .و خودشو با گرما بوسه آروم کرد.
رف.. و بعد از هو
رو برندد تدا خدون بیداد وقتدی خدون مرد عقب کشید و با ناخن هدا تیدز ،دسد .خدود
سفید نوش.. رو رو اون مانع غلی کشید و رو ملدفه جار شد ،انگشت
찬열
~~~
با صدا جیدغ بلندد از خدوا پرندد و وقتدی چشماشدو بداز کدرد ،پرسدتار رو دندد کده بدا
رو گرفتده بدود اون موقدع بدود کده بکایدون چشما گرد و مطموندا ترسدیده ،جلدو دهدن
میقکه و متوجه شد خون دما شده. کرد چیز داره از رو صورت ح
نوشددته شددده رو ملدفد نشسدد ،.حروفددی رو دنددد کدده بددا خددون خشد وقتددی سددرجا
شده بود "چانیول "
بود؟ اسم اون مرد؟ دنروز چی شد؟ اون بوسه! انن اسم
کدرد و بده کدرد ،همده چیدزو چد بدودن وقتدی دکتدر تمیدز هدن اننا تناا چیزا تو
شدنیدن کده دکتدرا میگفدتن بکایدون بده پیوندد مغدز اسدتخوان خبدر داد خدانواد خانواد
نیاز داره نا نکم زمان ،تا شیمی درمانی بشه.
بکایون سدرتکون داد مدن فقدط میخدوام اسدتراح .کدنم و دوبداره بده خدوا عمیقدی فدرو
رف..
~
اونجدا نیمده شدب شب فرا رسدید و وقتدی بکایدون چشماشدو بداز کدرد ،ماقدا کنندده
میترسدید فکدر میکدرد ممکنده اون نده منددر جنسدی باشده ،بدازم بود هرچند هندوزم از
متنفدر باشده اون تنادا کسدی بدود کده بده ماقدات نمیتونس .خودشدو قدانع کنده کده از
بدرا می اومد اگه اندن واقعید .کده اون هدی حرفدی نمیدزد رو فداکتور بگیدرنم ،حضدور
تناانی نکنه. بکایون کافی بود تا احسا
تددو تکیدده داده بددود دسددتا لبخنددد زد "بددازم اننجددانی " مددرد بدده دنددوار روبدده رو
نگداه میکدرد .بکایدون باد بود و نکم خدم شدده بدود و بدا چشدما خدونی رنگد جیب
میکردن . مدو اون چشما شده بود اونا هیپنوتیزم
دسد .میکشدید و بده اون مدرد چشدم اومدد کده داشد .بده جدا کندار وقتی بده خدود
دور بشددینه اننکدده ابروهددا مددرد نکددم بددات رفددتن از چشددم قرمددز اشدداره میکددرد کنددار
نشس.. اومد و کنار نموند ولی اون به هر حال به سمت
رو بدده بددال تخدد .بکایددون نکددم شددیب داشدد .بددرا همددین نکددم نشسددته بددود و پشددت
رو زمددین بددود تددا تکیدده داده بددود چددانیول نصددفه نیمدده رو تخدد .نشسدد ،.ندده پددا
بددود بکایددون پتددو رو تددا نصددفه رو تش د تعادلشددو حف د کندده ،و ران اون نکددی پددا
بدذار مدن باهدام حدر بزندی پد کشید و به نرمدی خندندد "میددونم قدرار ندی صورت
نگداه کدرد باد اننکارو بکنم من میترسم چدانیول " مدرد بدا هدی تغییدر تدو صدورت
اما بکایون ندند چون چشماشو بسته بود "من از مری میترسم "
فکدر کدرد و اومدد باد دار میمیر ؟ انن چیز بدود کده وقتدی اولدین بدار بده ماقدات
از خود اون ،فکرشو تانید کرد. حات شنیدن
"من میخواسدتم فقدط میخواسدتم اندن درد رو تمدوم کدنم نمیدونسدتم چدرا اننجدام همد
از خودم میپرسیدم که چرا مدن؟ ولدی دنگده خسدتم چدانیول اگده اننجدانی کده بعدد از مدرگم
از منو به باش .ندا جادنم ببدر ،میشده اتن اننکدارو بکندی؟ مدن میخدوام بمیدرم " اشد
جار شد. چشما
چددددانیول قفدددل شددددد و در سددددکو عادددد کددددرد مدددن نمیددددذارم بمیددددر . فددد
رو بددا حددر زدن بددا چددانیول میگذرونددد روزا میگذشددتن بکایددون شددبا بیخددوابی
میرسدده بدده سددختی میتونسدد. میدونسدد .داره ضددعی و ضددعی تددر میشدده و داره زمددان
خودشو حرک .بده ،و خبر نداش .کای انن دنیا رو ترک میکنه.
تناا چیز که اونو سرعقل نگه داشته بود حضور چانیول بود.
تمدوم شدده بدا ضدع بده مدرد چشدم قرمدز اون شب ،شبی بود که بکایدون فامیدد وقدت
کنم دنگه وقتشه " کنم ف ف نگاه میکرد "چانیول ممنونم که موند
اومدد قدبا دنددن مدری نده نفدر قلب مرد نده لد ده فشدرده شدد انقددر شددند کده درد
انقدر دردناک نبود تاحات همقین حسدی رو تجربده نکدرده بدود اندن همدون چیدز بدود کده
میزد اصا کمکی نمیکرد. میگفتن درد؟ لبخند که بکایون با با
العمدل نشدون داد نده سدرتکون دادن سداده بدود بکایون شوکه شدد وقتدی دندد مدرد عکد
تدر بشده نزدند گونا همه چیز بود مرد دستشدو گرفد .و خدم شدد تدا باد ولی خود
انسددتاده بددود بکایددون دستشددو گرفدد .و اون نکددی دستشددو رو پیشددونی کنددار تخ دت
گذاش..
"من نمیذارم بمیر ،بکایون"...
بداتخره پدر از موسدیقی شدده بدود صددا بدم و رسدا چدانیول انگار فیلم صام .زنددگی
.اونقدددرا بدداتخره شددنیدم تمددام نگرانددی هاشددو تسددکین داده بددود "آه چددانیوت صدددا
ه دم بددد نبددود من ددورم زندگیمدده حددداقل نکددی از آرزوهددام بددرآورده شددد ".بکایددون دسدد.
کرد داره ول میشه. زد اما چانیول ح چانیول رو چن
وحش .کرد نه تو قرار نیس .بمیر .
میپرسدیدن اون کیده خط صا رو دستگاه بدو میدزد و در نده دفعده بداز شدد دکتدرا از
نقددره ا شدددن .حلقدده و نگابانددا رو صدددا میددزدن ول دی چددانیول باشددون زل زد و چشددما
تر بشن. دور دکترا به وجود اومد تا نذاره نزدن ا از آتی
دسددتگاه هددانی کدده بدده بکایددون وصددل شددده بددود رو جدددا کددرد و اونددو کدده چددانیول همدده
بیاو شده بود از بازو بلندد کدرد دکتدر دسدتور داد "مدرن رو بدذار پدانین!" ولدی چدانیول
پنجره اتا رو باز کرد نسدیم سدرد بده داخدل وزندد و اون موقدع بدود کده اوندا فامیددن
که مرد و بیمار رفتن.
نده خیدابون سدر بکایدون چانیول بکایون رو به نه جا متروکده بدرد نده خرابده ،گوشده
اوندو مدارک کدرد خدون اون وارد رو ک کرد و بددون لد ده ا تردندد ،بدا دنددونا نیشد
شد و قددرتی کده بدرا هدزار سدال از دسد .داده بدود رو شدعله ور کدرد .عامد .اون بدن
رو گردن بکایون اهر شد.
با بال ها گشوده. عام .نه خفا
رو به دندون گرف. . گوش کشید و تله رو رو زخم گردن چانیول زبون
"تو مال منی".
Chapter.4: Deviations
بدود و جدونگین میکدرد .همده جدا تارند نه چیز تو گدردن جدونگین میسدوخ .و ا ندت
هرچقدر سعی کدرد چشماشدو بداز کنده ،نتونسد. .حتدی نکدی از عضدله هاشدو هدم نمیتونسد.
دستور داد :لعن .با .جونگین! تکون بخور! حرک .بده .به خود
با لذتی اومد ،که به ن در جدونگین نکدم اغدوا کنندده بدود .عدر سدرد گدردن صدا خنده
اتفدا افتدادن شددن مدی داد .آخدرنن چیزاندی کده قبدل از بیادو رو قلقلد و پیشدونی
بیدرون کشدید و اون باد اومدد و نالده ا کدرد .درسدته .نده مدرد رو از تدو قبدر نداد
حمله کرد.
خدون آشداما میگفد. .ولدی مگده اندن چیدزا فقدط تدو قصده هدا کر نه چیزاندی دربداره
نبودن؟ دنگه مطمون نبدود چدون اون شدب ،اون خدون آشدام– کیونگسدو ،اگده درسد .نداد
گردنشو گاز گرف .و خونشو خورد. باشه -جلو چشما
داشدتن داره بده هدم میپیقده .انگدار کدل رگادا و مدونری هدا کدرد بددن خیلی زود حد
اننکده نده چیدز غرنبده بدا میکدرد .مثدل حد میگرفتن .ولی دردناک نبود ،فقدط ا ندت آتی
از خوند .مخلدون شدده باشده ولدی اون چیدز بده کدرز عجیبدی بدرا آشدنا باشده .اندن حد
رسدید تدا و بعدد انگشدتا پدا هجدوم بدرد ...بده انگشدتا دسدت به کر دستا گردن
داره حلقه میزنه. تو کل بدن کرد اون ح وقتی که جونگین ح
صددانی گفد ".انگدار واقعدا حدق بدا اوندا بدود .مدارک کدردن نده انسدان خیلدی دردسدر داره ".
بود .جونگین مطمون بود ،حتی با وجود اننکه نمی تونس .چشماشو باز کنه. خود
رسید. ها و قلب و باتخره به ش
بکشده . بداز شددن و سدعی کدرد نفد کامدل میشدد ،چشدما همونطور که حلقه تو بددن
بدود نامن م میدزد .اول خیلدی سدرنع و بعدد خیلدی آروم .سدق آپارتمانشدو دندد .تارند قلب
ولی بازم از تارنکی قبلی باتر بود .نکم نور از تیرا چرا بر بیرون اتاقو روشن میکرد.
بده کدور باعدل شدد تمدام بددن همدون موقدع ،درد شدبیه شدوک الکترنکدی تدو سدر
وحشتناکی به لرزه دربیاد.
جدانی رو نمیدنددن . چشدما گشداد شدده بیدرون مدی اومدد و مردمد کد از دهدن
پیقید. سیاه شد و صدا مرد چشم قرمز تو گوش دند
وقتدی متوجده تمدانا رد شددن .نگداه بیدزار خدانواد از جلدو چشدم تمدام خداکرات
بیدرون و جدور کده مجبدور شدد بخداکر اندن شدن ،جدور کده از خونده اندداختن جنسی
غدذا بخدره ،تدا پدول تو خیابونا زندگی کنه .جونگین سخ .کار کدرد تدا بتونده بدرا خدود
بخونه. دربیاره و بتونه بازم در
و وقتی باتخره دبیرستان رو تموم کرد رفد .سدرکار .نده معجدزه بدود کده نده نفدر اسدتخدام
شدرو بده کدار تدو نده کمپدانی کرد حتی با اننکه از دانشگاه فار التدصیل نشدده بدود .پد
کرد.
و بعد تموم آزارا جنسی و تجاوزا شرو شد.
~
پیقید. تو تموم بدن تیر کشید و درد سینه ا
انسانی .نه چیز شدبیه بده هوشدیارنه .تواندانی تشدخیص اننده کده چده کدار رو باندد انجدام
قدوانین و اخاقید. .بدرا مثدال ،انسداناا کبیعتدا بد و چه کدار رو نباندد ،اوندم بدر اسدا
نباند کسی رو بکشن چون خا قانونه و انسانیتشون باشون میگه انن کار بدنه.
ولی وقتی از بین بره...
کیونگسو پوزخند زد.
تا حات از بین رفتن انسانی .کسی رو ندندده بدود .در واقدع اندن اولدین بدار بدود کده کسدی رو
مارک میکرد .چون قبا فقدط خونشدون رو میکشدید و پرتشدون میکدرد تدو قبدر .اندن اولدین
بار بود که تغییرا مارک رو انسان رو می دند.
تودور ،مدارک ،انسدانی .اوندا رو از بدین نداد داده بدودن .بدر اسدا باد البته قبا والدنن
خواسدتن و نیداز ،بده میبدرد و تنادا چیدز کده اوندا رو کنتدرل میکدرد میدل بدود .احسدا
وجودشون غلبه میکرد به جا اننکه به درس .و غلط بودن چیز فکر کنن.
مارک ،زنجیرها انسان رو آزاد میکرد و اون آدم واقعی پش .قوانین رو بیرون میکشید.
کیونگسو نمیتونس .صبر کنه تا ببینه جدونگین بعدد از اندن چده جدور میشده .حدات نده اننکده
قبا میشناخت .
زد . رو گدردن جدونگین افتداد و ل/بادا خودشدو لدی بدال گشدوده بده خفدا نگاه
خندده ا کدرد" معاملده سداده انده جدونگین .مدن نده لد ده نقدره ا شددن .تد چشدما
چیز که میخوا با .میدم البته اگه خونتو بام بد ".
کداما بداز بدودن تدا بداتخره از تقرنبا سه ساع .بدن جونگین حال .تشدن داشد .و چشدما
میکدرد .بداتخره وقدت حرکد .وانسداد .تمدوم اندن مدد کیونگسدو بدا کنجکداو نگداه
رسیده بود .اولین کار که جونگین کدرد اندن بدود کده بلندد شده و اکرافشدو نگداه کنده .وقتدی
به کیونگسو افتاد ،چشماشو رنز کرد و خودشو به سم .اون کشید. نگاه
سداکع میشدد باعدل شدد بددن کیونگسدو از هیجدان مدور فقط نیم قدم ،و گرمانی که از بددن
کیونگسدو به سرع .از بدین رفد .وقتدی جدونگین جلدوتر اومدد ،تدو گدو مور بشه .حس
کشدید .بدناشدونو بده هدم چسدبوند و غرندد گوشد سنگینی کشید و لبااشو بده تلده نف
"چه بانی سرم اورد ؟ چرا ...چرا همقین حسی دارم؟"
کدرد .کمرشدو گرفد .و عمیقدی کشدید و بدو بددن اوندو وارد رنده هدا کیونگسدو نفد
پوزخند زد" چه حسی دار ؟"
"کده نمیتدونم دور از تدو رو تدمدل کدنم ...کده چشدما مندو سدرگردون میکنده و حرفدا
قانون منه".
کدرد کده از رو حد سختی کشید وقتدی نده دسد .جدونگین رو رو بددن کیونگسو نف
رسدید درحالیکده اون نکدی دسدت کشدیده شدد و بده کمدر خزندد ،رو بازوهدا گردن
جدونگین زمزمده کدرد" درسدته ...مدن کیونگسدو بدود .کیونگسدو تدو گدو رو گونده
قانون تو ام .منم کده تدو رو زندده نگده میددارم ...زندده بدودن تدو بخداکر سدرگرم کدردن منده،
من". جونگین ارزشمند و خوشمزه
پوزخند رو لباا جونگین نشس ".اگه ...اگه نخوام تد .تسلط باشم چی؟"
نمیدرن قفدل شددن .میخواسد .بگده کدارا اننجدور پدی چشما کیونگسو تدو چشدما
به تسخیر اون دراومد. رو باز کرد ،لباا اما لد ه ا که دهن
خیمده شدب بداز بدودن خسدته شدده بدود .لد ده جونگین از به باز گرفته شدن ،از عروس
متصدل شدده . ا که چشماشو باز کدرد و اون چشدما قرمدز خدونی رو دندد ،میدونسد .باد
قددر پدر کدرده بدود ولدی تنادا چیدز عمیق تر از هر اتصال دنگه ا .اکدرا مدرد رو حد
میسوخ.. بود که تو آتی فکر کنه ،بدن خود که جونگین اتن میتونس .با
بده وسدیله چیدز کده اون لد ده نمیتونسد .درک کنده زنداد شدده شداوت و حات که ح
بکشه. بود ،قرار نبود پا پ
کشدید و مدکدم رو تختدی کده اون نیاز زناد بدن مرد رو بیشدتر بده سدم .خدود با ح
رو پداره کدرد .کیونگسدو بدا نفد دراز کشدیده بدود اندداخ .و لباسدا رو موقدع خدود
نگاه کرد که با شداو پدر شدده بدود جدونگین دوبداره لبااشدون رو بده هدم به چشما نف
بدا هدم حرکد .میکدردن در حدالی کده انسدان ،خدون آشدام رو چسدبوند لبااشدون هماهند
تد .سلطه داش..
داده بدودن نده انن چیز که کیونگسو انت ار داشد .نبدود .اکاعداتی کده تدو بقگدی باد
چیز کم داش ..تو دلیلی که کسی مثل کیونگسو نباند انسانی رو مارک میکرد.
پرسیده بود که چدرا بقیده میتدونن آدمدا رو مدارک کدنن ولدی اون نمیتونده .اوندا قبا از والدنن
خطدر بزرگدی بدرا ندژاد خونیشدون بده فقط میگفدتن اندن جدزو قوانینده و زندر پدا گذاشدتن
وجود میاره.
کسدانی کده عضدو خدط خونشدون میشددن خیلدی سدختگیر اهرا تمام خون آشاماا دربداره
بودن .اگه خون آشام به دنیا اومده باشی مشکل نیسد .ولدی اگده بده خدون آشدام تبددنل شدده
باشی قضیه فر میکنه.
حدق مدارک کدردن خبدر نداشد .اندن بدود کده ندژاد خدانواد و چیدز کده کیونگسدو از
نداشد. .چیدز کده دربداره مدارک میدونسد .اندن بدود کده خدون آشدام صداحب اون انسدان،
هدم باهدا کول عمر خودشو میدده .اگده خدون آشدام بمیدره ،انسدان مدارک کدرده ا با
بخدواد نکدی دنگده رو مدارک میمیره ،ولی اگده انسدان بمیدره ،خدون آشدام میتونده اگده دلد
کنه.
همقنین اگه فرد مدارک شدد ،ملدزم بده اکاعد .از اربابشده .از خدون آشدامی کده اوندو خلدق
کرده .اون دنگده نده انسدان عداد نیسد .ولدی خدون آشدام هدم نیسد. .مثدل خدون آشداماا
از انسان ها پانین تره. خطرناک نیس .ولی رتبه ا
باشه. خون ارباب اننه که تا وقتی زند ،بان تناا هدف
اگه اربا تصمیم میگرف .اوندو تبددنل کنده ،اون انسدان مدارک شدده بده کدور خودکدار عضدو
نژادشون می شد.
بیرون کشیده شد. گاز گرفته شدن توسط جونگین از افکار کیونگسو با ح
پرندده بیدرون امدد .وقتدی عضدو انسدان مدارک شدده ناله اغوا کننده ا از لب ها مدرد رند
میسدوزه .بدا اننکده همده تدو اتدی میکدرد کلده بددن برخدورد کدرد حد با ورودن ا
غلدط از آ در اومدده بدودن ولدی بده جدا اننکده جلدو جدونگین رو بگیدره ،از بینی ها پی
اجازه داد کار که میخواد رو انجام بده. ها اون لذ میبرد و با لم
گذاشد .و زندر لدب زمزمده کدرد " رو به آرومی بدات آورد ورو گونده اسدنان روبدرو دست
شد ". جونگین ...بام نشون بده چقدر بخاکرم تدرن زود با
رو به دس .کیونگسو فشار داد تا رنه هاشو ازعطر اون پر کنه. جونگین صورت
فشدار رو بین پاهدا خدون آشدام برهنده جدا داد ،کمدر مدرد کوتداهتر رو تدو دسدتا خود
رو وارد کرد. داد و با خشون ،.بدون هی امادگی نا روان کننده ا عضو
و دوس .داشتنی بدودن اندن روابدط مادم بدود ،کبیعد .جدونگین دقیقدا اگر برا بقیه رمانتی
بود. نقطه مقابل
اون همیشه مثل نه اسبا باز دفعا بیشمار بدا بدی رحمدی مدورد تجداوز قدرار گرفتده بدود
باز شده بود. و باها
اسدتفاده میکدردن .تدا قبدل از اندن مسدلط بدودن و از همیشده اندن بقیده بدودن کده باد
جونگین هی وق .به کسی مسلط نشدده بدود ،هدی وقد .از کسدی اسدتفاده نکدرده بدود .البتده
تا امشب.
به هرحال اگه قرار بدود جدونگین افسدار اندن رابطده رو بده دسد .بگیدره دوسد .داشد .همده
چیز خشن ،دردناک ...و شدند باشه.
پیددا کدرده بدود و جدونگین بدا شدنیدن صددا نالده پدر از کمر کیونگسو بخاکر لذ زناد قو
کرد. رو خی فقط لب لذت
گفد " .خشدن دوسد .دار کیونگسدو؟ " از تده گلدو از بدین ضدربه هدا آروم و مدکمد
بدا نقطده لدذ کیونگسدو برخدورد کنده تدا اوندو حتدی از اما مطمون شده بود که همه ضدربات
قبل هم بی قرار تر کنه.
بده سدختی ملدفده تخد .رو پاها خون آشام به کرز ناشدیانه ا از هدم بداز بدودن و دسدتا
و مدرد کشدید و فاصدله بدین خدود خدود زده بود .جدونگین پاهدا اوندو رو دو چن
کوچکتر رو سرنعتر و خشن تر پرکدرد کیونگسدو بارهدا و بارهدا بدا تمدام وجدود نالده کدرد و کدم
کم داش .تو خلسه لذ بخشی فرو میرف..
متنفر بود از اننکه بخدواد قبدول کنده ولدی خشدون .اندن انسدان داشد .از شدد لدذ دنوونده
میکرد.کیونگسو حالتی که بدن هاشون بام متصل بودن رو دوس .داش.. ا
رو بده آرومدی کدرد وبددن رو بدا رندتم حرکدا جدونگین هماهند خیلدی زود اوندم خدود
باعل شد نیشخند گوشه لب جونگین بشینه. تکون میداد .اننکار
کندیم کده سدورا .تنگد. "کیونگسو تو به کرز باور نکردندی جدذابی ...آه ...نباندد اندنم فرامدو
کدرد " اه مثدل نده خدی رو بدا زبدون عضو منو مثل نه هرزه داخل میکشه "کیونگسدو لدب
خوبی دار مگه نه؟ هرزه هان؟ ح
میکندی لدذ بخشده جدونگین؟ دوسد .دار هدر روز و هرشدب مندو داشدته تنگی کده حد
باشی؟آهااه"
رو تدو کیونگسدو تکدون داد غرشی از گلو جونگین خارج شدد و بدا شدد بیشدتر خدود
هدی وقد .همقدین پیشدنااد رو رد نمیکدنم "درسد .قبدل از تدو دسد. "مطمدون بدا
حرنصدانه سدینه هدا اوندو بدا رندتم حرکدا خدود کدردن گرفتن عضو کیونگسو و لمد
مکید.
شدد و در لد ده خشد بده عقدب چرخیددن .گلدو "آهااه "کیونگسو لبشو گزند ،چشدما
مدکم فشار داد. ناخودآگاه اونو با دس .راست
خدون منده؟ جونگین که انن صدنه رو دندد پوزخندد زد" آآآ ...حدات ومپدانر کوچولدو تشدنه
بام بگو کیونگسو ...بگو چی میخوا .با .میدم ".
خندد زد کده سدتون نگداه کدرد ،جدونگین تد کیونگسو چشماشو باز کرد و بدا خشدم باد
فقرا کیونگسو رو به لرزه انداخ. .اگده کسدی میگفد .بدین اون دو تدا کیونگسدو سدلطه گدره،
خیلی باتدره .امدا بده جدا اننکده از اندن موضدو متنفدر میگف .که کا از کیونگسو با
باشه. اومده بود .ولی انن باعل نمیشد نتونه بدجن باشه خوش
زد و پانین کشید. گردن جونگین رو مدکم چن
رو در اختیدار جدونگین غرندد ولدی بده هدر حدال سرشدو کد کدرد و گدردن مدارک شدده ا
کیونگسو گذاش..
"چه پسر خوبی جونگین...آه"!
جدونگین هیسدی کدرد" خفده شدو و کدارتو بکدن ".نیشدخند شدیطانی رو لبدا کیونگسدو
رو تدو اون پوسد .برندزه خدود نشسد .و بددون هدی اخطدار ،دنددونا ندی
خوشمزه فرو کرد و جفتشون رو به ناان .لذ کشوند.
همونطور که کیونگسو با حر .خدون جدونگین رو میمکیدد ،جفتشدون نالده ا کدردن و بدا بده
اوج رسیدنشون لرزندن.
درد و لذ به عقب چرخید. چشما جونگین با ح
موندده بدود عقدب کشدید ،جدونگین خدم شدد . وقتدی کیونگسدو بدا خدونی کده رو صدورت
رو مدزه کدرد .کیونگسدو دوبداره رو رو صدور کیونگسدو کشدید و خدون خدود زبدون
سیر نمیشد. رو گاز گرف. .از خون موهاشو کشید و گردن
جونگین ناله ا کرد" درسته کیونگسو ...دنگه نمیتونی بدون خون من زندگی کنی "
Chapter.5: Perfect
نشسدد. پددی ،وقتددی سدداون تشددن کددرد لوهددان رو شددکم چاددل و پددن دقیقدده
میددذاره بددود چددون میدونسدد .سدداون بددا ا ددر کدده مددارک رو نیشددخند رو لباددا
مشکلی نداره.
مونده بود. از بین رفته بود و فقط جنون برا چون انسانی .اون خیلی وق .پی
کنده تدا کمد به قدانون و عددال .دنگده وجدود نداشد ،.و لوهدان میخواسد .باد باور
خودشو آزاد کنه.
احتیدان بعد از اون ،خداکرا درهدم داخدل سدر سداون رو دوبداره مرتدب کدرد فقدط مدد
که ساون دوباره وحشی نشه.
چون نه انسان با هن بی با و کمبود اخاقیا میتونس .خیلی دردسرساز باشه.
ساونی من منت رتم". با لدن نرمی زمزمه کرد "زود با
~
ساون هیقی رو نمیتونس .ببینه تنادا چیدز کده سدکو رو مختدل میکدرد نده صددا بدود .
نداش.. بود ،ولی هی شباهتی به خود صدانی که شبیه به صدا خود
بدن؟" "اونا جلو چشم .خانوادتو کشتن میخوا نه کار کنی تقا .پ
"میخوام میخوام قاتلشونو شکار کنم و بفرستم جانم".
کددرد ؟ کنددی و خودتددو تددو واقعیدد .اشددتباه حددب چددرا تصددمیم گرفتددی فرامددو "پ د
ساون اونا مُردن".
تداج و تخد .از قدانون سدرپیقی کدردن قدانونی کده قدر بدودن و گرسدنه اونا تشنه
مشخص میکرد که حق داره جمعی .خون آشاما رو رهبر کنه.
با انن وجود لوهان میدونسد .سداون چده حسدی داشد .وقتدی خانوادشدو از دسد .داد چدون
زندده ان بدود البتده خبدر داشد .کده هدم خوندا دنگده ا هم آخرنن نفر از نژاد خود
و با رتبه ها پانین تدر تدو جاهدا مختلد کشدور زنددگی میکدنن لوهدان کداما تنادا
کنار اومده بود. بود و خیلی خو هم با از دس .دادن خانواد
چون زندگی همینجور بود تو خون متولد میشی و تو خون میمیر .
هددا خانوادشددو بدده سدداون ندداد میددداد امددا اننبددار ،بدددون اننکدده قددوانین حددات راه و رو
کنه بدون اننکه تزم باشه عقب بکشه. مددود
~
شدد ناگادانی سداون متوقد شدد ،لوهدان وزنشدو برداشد .و منت در واکدن وقتی لرز
زندر و مثل بمبدی کده بددون هدی هشددار نادو منفجدر میشده ،سداون فرنداد زد و بددن
زدن و لوهددان دنواندده وار تکددون میخددورد دسددتا لوهددان شددونه هددا سدداون رو چندد
کوبوندن. مدکم رو زمین بتنی زنر
برگشد. .اولدین بعد از زمانی که برا ساون مثدل ابددنتی از تدارنکی بدود ،بداتخره بیندانی
انگددار تیکدده بدده تیکدده از چیددز کدده دنددد ندده جفدد .چشددم نقددره ا بددود اتفاقددا زندددگی
بیرون اومده بودن و دوبداره بده ترتیدب مرتدب شدده بدودن از مدرسده فدرار کدرد ،وارد هن
کدرد زندر میدز و بیشدمار خونه شد ،گلوله ها مثل بدارون باشدون هجدوم اوردن ،نکدی پدرت
شد. شلی بار به پدر و مادر
مصیب....
درد..
خشم...
همشون دوباره اهر شدن.
رو کش.. میکرد ،همون کسی رو که پدر و مادر باند پیدا
میکشددید امددا کمتددر از پددن دقیقدده کددول کشددید تددا آروم بشدده لوهددان سدداون سددنگین نفد
مشددخص مطمدون بدود حددات وضدعی .سداون بددا داره بدا صدورتی کدده هدی چیدز از
پرسید "حال .چطوره ساونی؟" نبود از
"لوهان"...
هیجددان داشدد .چددون اولددین کلمدده ا کدده از دهددن سدداون بیددرون لوهددان از درون احسددا
خیلدی بدم تدر ،عمیدق تدر درس .کدار میکدرد تدن صددا اومد اسم اون بود حات که هن
مدارک صدداقتی بدود کده بده وسدیله و گرفته تر بود الکی حرفدا بدامزه نمیدزد تمدوم
آزاد شده بود.
مارک اون.
ندده "میدددونی؟ خوشدددالم کدده زودتددر از چیددز کدده فکرشددو میکددردم برگشددتی در عددر
ساع .برگشدتی .معمدوت اندن کدار سده تدا هفد .سداع .کدول میکشده " و بعدد بدا خدود
تدو خیلدی راحد .وسوسده میشدی -امدا فکر کرد :بخاکر اننکه تو زنداد بدا امیالد .نجنگیدد
بخداکر همینده کده انن چیزنه که تو رو قو تر میکنده سداون تدو جلدو خودتدو نمیگیدر
از خوشم میاد.
ساون نشس .و لوهدان سدر خدورد رو پاهدا اون صورتشدون چندد اندن بده هدم نزدند
اون انسددان داشدد .خددون آشددام رو سددورا .میکددرد و همزمددان تددر شددد .نگدداه خیددره
عضاتشو به لرزه مینداخ..
اگده خدون دنوونده کنندد ولدی از همدین اتندم وجدود اون فقط نه انسان مارک شدد
خوبیده ولدی خیلدی خطرناکده ولدی لوهدان اون آشام بشه دنگه چدی میشده؟ هدوم اندده
انده رو به خاکر سپرد.
ران پددا سدداون میکشددید زمزمدده کددرد "چددی رو رو کشدداله همونطددور کدده باسددن
میخوا ساونی؟ چه خواسته ا دار ؟"
شده بود نالیدد ،ولدی بده هدر حدال بدا صددا آروم و گرفتده ا جدوا داد ساون که تدرن
"میخوام انتقام بگیرم میخوام اون مردو پیدا کنم".
آرومددی از بددین لباددا سدداون کشددید نالدده گددو رو رو تلدده لوهددان زبددون
کددرد چیکددار بیددرون اومددد دوبدداره پرسددید "وقتددی پیدددا مرکددو سدداونی عزنددز
میکنی؟"
حلقده کدرد و درسد .رو بده رو ،بدا تمدوم کینده و حد ساون دستاشدو دور کمدر اربداب
بدنشدو تیکده تیکده میکدنم جمجمشدو خدورد قسدم خدورد "میکشدم انتقام تدو صددا
میددم تدا بدرا مدردن بده التمدا جدا میکدنم انقددر زجدر میکنم و دس .و پاشو از بدن
بیفته".
سداون میذاشد .و هدر لد ده از صددا لوهان بوسده هدا رندز رو گدردن و خدط فد
کدنم انتقدام شدیرننتو بگیدر سداونی ،بدرام میشد "اگده باد .کمد ساون بیشتر تدرن
چیکار میکنی؟"
انددن دفعدده ،نگدداه سدداون نددرم شددد دستاشددو دانددره وار رو کمددر مددرد چشددم قرمددز کشددید
خیمدده شددب اسددبا بازندد .عروس د بددرده ا "همددون چیددز میشددم کدده تددو میخددوا
بدده انددن خددون آشددام و قرضددی کدده باد بازندد. .هددر کددار بخددوا میکددنم " وابسددتگی
داش .انقدر زناد بدود کده نمیتونسد .بااشدو بپدردازه "چدون تدو نداجی مندی و حدات ،همده
چیزمی".
لوهان مثدل نده گربده خرخدر کدرد "واسده همینده کده بدرا مدن عدالی هسدتی حدات ،مندو
دنوونه کن ساون".
فدرو بدرد و اوندو سدم .خدود "با کمدال میدل" سداون انگشدا رو تدو موهدا اربداب
رو رو لبا خون آشام گذاش.. کشید و به آرومی لب
کشددیدن از هددم بدداز کددرد ،سدداون از انددن رو بددرا نفد وقتددی کدده خددون آشددام لددب هددا
تو دهن اون استفاده کرد. فرص .برا ورود زبون
مدرد کوتداه تدر رو از هدم پداره کدرد ،بعدد از ساون تو نیاز غر شده بدود ،بدا عجلده لبدا
رو پددانین اننکدده اونددو مدکددم رو بددتن زنددر پاشددون نگدده داشدد .حرنصددانه شددرو زبددون
گردن تا نا انن موجود بی عیب و نقص کشید
رو تدو دهدن بدرد لوهدان کمرشدو بده شدد بده زمانی که اون انسان عضو مشدتا اربداب
ساونی" عقب خم کرد "
میکددرد ،قبددل از اننکده شددرو بدده حد سدداون هددر لد دده نیدداز بیشددتر رو تددو خددود
بیدرون رو از دهدن بکنده بدا صددا پدان بلندد عضدو اربداب خود بیرون آوردن لبا
آورد.
خدون آشدام خدم زنر لب زمزمه کرد "تا موقعی که من برده تدو ام" بده ارومدی سدم .گدو
بدین پاهدا اون گفد" .تدو هدم بدرده مندی" سداون شد و همراه بدا جابجدا کدردن خدود
رو وارد کرد. نیشخند زد و عضو
رد قرمدز رنگدی رو رو میدزد و نداخون هدا نفد لوهان فرنداد پدر از لدذتی کشدید ،نفد
قرار داشتن انجاد میکردن. بازو ساون که دو کر سر
ساون وحشدیانه حرکد .میکدرد و لدذ وصد ناپدذنر رو بده خدون آشدام منتقدل میکدرد،
کدده بددا تجربدده نکددرده بددود بدده مددرد زنددر لددذتی کدده اون هددی وقدد .در کددول زندددگی
درماندگی خودشو تکون میداد نگاه میکرد.
اهمید .داد دقیقدا وقتدی کده وابسدطه بدود ،بده اندن مدرد کده باد اون مطمونا بده اربداب
دنگه نداد. هیقک
بدرا کشدتن قاتدل پددر و مدادر ،دوسد .داشد .اندن مدرد رو ولی در کنار تشنگی بزرگ
میخواس.. داشته باشه بند بند وجود انن مرد رو برا خود برا خود
رو بدده سددم .بددات کشددید ،بیرحماندده " مددن سدداون مددن دار آه" لوهددان غرنددد و خددود
پاره کرد. رو با دندونا نیش پوس .و گوش .گردن انسان
و وارد شددن اون خدارج شددن خدون از بددن "آآآه "ساون از شدد درد غرندد امدا احسدا
بود ،اندن لدذ سداون رو بده آسدمون هفدتم میبدرد اوندم درسد. لذ بخ به دهان ارباب
وقتی هردو به اوج رسیدن.
میزد "البته که من ماله تو ام".... نف لوهان همزمان با جدا شدن از ساون نف
"خوبه" ساون نکباره دنگه لبااشون رو بام متصل کرد.
Chapter.6: Mine
اهمیتدی نمیدداد .اون تدو نداز و رو قبل از همده چیدز قدرار میدداد .حتدی بده خدود خانواد
نعم .بدزری نشدده بدود .هدر چندد اننجدور نبدود کده بخدواد خانوادشدو بخداکر اندن مقصدر
بدونه .تقصیر اونا نبود کده نتونسدتن بخداکر مشدکا مدالی ،تدصیاتشدونو تمدوم کدنن .نده،
کنن. تقصیر اونا نبود که شغل دا می نداشتن تا بتونن حمانت
موندده بدودن ولی انن تقصیر اونا بود کده سدعی نکدردن خودشدونو از تدو بداتاقی کده تدو
خونددن اندن همده بیرون بکشن .و اننم تقصدیر اوندا بدود کده اون مجبدور شدد بده جدا در
کار کنه تا بتونه شکم همشونو سیر نگه داره.
کنده دانشگاهشدو تمدوم کمد گف .درسشو رها کنده و اول بده بدرادر بزرگتدر با پدر
ادامده بدده و بدوم ،تمدوم شدد ،اونوقد .میتونسد .بده درسد بدرادر ،بد کنه .وقتی در
میکرد. کمک انن بار برادر
بکایون خیلی سدعی کدرد کده پسدر باشده کده اوندا میخواسدتن .کده مسدوولی .پدذنر باشده،
کنده .باندد رو چیدزا باتدر بزنده و اغدوا باشه و هیقوق .نذاره دنیدا گدول سختکو
تمرکز میکرد و اهل عمل می بود.
اننجور بزری شده بود.
بکایون تو پن جا مختل کدار میکدرد .تمدام هفتده و بددون هدی مرخصدی .باندد پدول در
زودتدر دانشگاهشدو تمدوم کنده .چدون و بدرا اننکده بدرادر مدی اورد بدرا خدانواد
میخواس .خودشم از دانشگاه فار التدصیل بشه.
میدره خدرا شدد وقتدی نده شدب ،برادرشدو اننکه همه چی خو پدی درباره تموم امید
چسدبیده بدودن از نده بدار خدارج شدد .مسد .بدود و مددام دند که با دخترانی که مثل زالو با
جلو مردم از نکی از اون دختدرا لدب میگرفد. .بکایدون اون موقدع تدازه داشد .از سدرکار بدر
میگش..
بتونده اندن کدارو باهدا ،بدا خدانواد ،بکنده .چطدور میتونسد.؟ نمیشدد بدرادر بداور
بکایون هر روز قبل از کلو خورشید بیدار میشدد تدا بتونده کدار کنده و حتدی تدا قبدل از غدرو
خورشدید نمیتونسد .برگدرده خونده .شدبا حدداکثر سده سداع .میتونسد .بخوابده چدون وقتدی
مسد .بدود و بکایدون مجبدور مدی شدد قبدل از اننکده بدره بخوابده برمیگشد .خونده ،پددر
گندکار ها اونو تمیز کنه.
.بدرا همدین فدرار کدرد .و بعدد بددترنن اتفدا متنفر بود .از زندگی ،از بدرادر ،از خدانواد
تجداوز کدرد و تدو نده جدا پدر ،باد اندداخ .و کشدوند افتاد .مرد نه گوشه گیر
کرد .فکر میکرد بمیره ...اما نه! همونجا درحال خونرنز ول
سرنوش .هنوز قصد داش .زندگیشو از اننم خرا تر کنه.
میدداد .و اننجدا بدود کده نه سرکان خون لعنتی .انن چیز بود که تا سدر حدد مدری شدکنج
فکر کرد مردن بخاکر خون رنز شدند خیلی باتر بود.
همون موقع مرده بود. کا
لب مرز تسدلیم شددن بدود – ندا شداندم تسدلیم شدده بدود – کده بدا مدرد ماقدا کدرد کده
خون بود .اه که چقدر از خدون نفدر داشد. .چدون اندن همدون چیدز بدود هم رن چشما
تدو چشدما اون مدرد بده انددازه ا زنبدا بدود کده اسدیر .اما رنگد که داش .میکشت
کرد.
رو زبدون بکایدون عدالی بدود .و بدا اندن بدود .جدار شددن راحد .اسدم چانیول .اسدم
نادآور اولین
بوسشون ،بکایون مطمون بود نمیخواد هی کسیو بجز اون ببوسه.
تونسد .صددا بدم و جدذا اوندو حی که دنگه داشد .مدی رفد... .حدداقل قبدل از مدرگ
جدذا بدود .و وقتدی بکایدون مدی اومدد .خسد .و رفتدار سردشدم مثدل صددا بشنوه .باد
ابد .شدد چیزاندی کده باشدون فکر کرد همه چیز آروم و بی سدر و صددا تمدوم میشده ،باد
فکر میکنه هی وق .تبدنل به واقعی .نمیشن.
به جا مردن ،خودشو تدو تدارنکی پیددا کدرد .در حالیکده نده بدار دنگده توسدط صددانی کده
گذاش.. میشد زجر میکشید .خم شد و دستاشو رو سر منعک تو سر
~
صدانی پرسید"چیه بکایون؟" چیدز کده تدن بکایدون رو بده لدرزه اندداخ .کعنده و شدرار
بدود داخل اون صدا نبود .بلکده خدود صددا بدود .چدون شدبیه صددا اون بدود .صددا خدود
از خدانواد بده تدو زنددگیتو نداد نگرفتدی؟ هدیقک خدم شدد ؟ هندوز در "چدرا از تدر
چرا دار وقتتو براشون تل میکنی؟" اهمی .نمیده .پ
"انن درس .نیس! .حقیق .ندداره !اوندا ...اوندا مندو دوسد .دارن .مددام داشدتن سدعی میکدردن
پدول مخدارج بیمارسدتانو دربیدارن .بکبدوم پدول مندو تدو کدا خدرج نمیکدرد ...اون ...اون
نمیتونه اننکارو بکنه".
"اوه بیخیدال بکایدون .خدودتم میددونی کده برعکسشده .اگده خدانواد باد .اهمید .میددادن
چرا نیومدن تو رو ببیدنن؟ بکبدوم قدراره فدار التدصدیل بشده و تدو هدم میمیدر و اوندا تدو
بده زندگیشدون ادامده میددن چدون مجبدور نیسدتن نده شدکم دنگده رو هدم سدیر نگده آرام
دارن".
"دار اشتباه میکنی!!"
"نخیر !نمیبینی؟ تو تموم زندگیتو بدرا اوندا فددا کدرد .خوشددالیتو ...روناهداتو ...چدرا تسدلیم
نمیشی و منو قبول نمیکنی؟ با من ،میتونی هر چی که میخوا داشته باشی".
"من اونا رو ول نمیکنم .مسوولیتشون با منه!"
بخدونی ندا اگده دلد .میخدواد بدر مامدونی . نه تدو! تدواتن باندد در "انن مسوولی .اونا
چون تو مسوول لعنتی خونه نیستی .اوندا باندد استخونشدونو زندر کدار خدم کدنن نده تدو !تقصدیر
شد !" که تو مرن اونا
"و-ولی بازم"-
مدد کدوتنی تدر "نمیخدوا بدا چدانیول باشدی؟ نمیخدوا صداشدو بشدنو و کندار
زندگی کنی؟"
"من ...خب ...میخوام"
کار رو که با .میگم بکن بکایون .مندو قبدول کدن .بدذار تمدوم نگرانیداتو از بدین ببدرم "پ
تو با چدانیول مدی مدونی ...تدو خدود مدن میشدی " صددا بلندد خندندد و و آزاد کنم .در عو
کرد. احسا بکایون نه دفعه هوا سرد رو اکراف
~
چانیول برا پن ساع .کامل،تشدن هدا دردنداک اون انسدان رو تماشدا کدرد .همونطدور کده
بدن بکایون به کرز وحشدیانه ا تکدون میخدورد و چشدما بده رو بده رو خیدره شدده بدودن،
بیدرون میرنخد .رو پداک میکدرد .نمدی خدم شدده بدود و کفدی کده از دهدن چانیول کنار
دونس .مارک شدن چه حسی داره .انن اولدین بدار بدود کده نکدی رو مدارک میکدرد .چدانیول
بشینه و کتا بخونه. آدم گوشه گیر بود و ترجی میداد تو اتاق
مدارک کدردن ندداره . اجدازه بخاکر همین چیزا زناد میدونسد. .میدونسد .چدرا ندژاد
از فر بین
چده کدارانی خدون آشداما خبدر داشد ..چدانیول میدونسد .کیده و از پد و بقیده خدود
برمیاد.
'خون آشیامان بیه نژادهیای مختلفیی تقسییم میشیوند .نژادهیا هماننید یی
درخت خانوادگی هسیتند و رابطیه ی بیین اعضیای آن از روابیم بیین اعضیای
قیادر بیه توصییف آن خیانواده محکمتیر اسیت .چیزیسیت کیه کلمیا یی
نیستند .خون آشامان توانیایی تولیید مثی دارنید و تنهیا بیا کسیانی میتواننید
مزدوج شوند که در رده ی یکسانی با آنها قرار گربته باشند.
و ب یادان پیایین تیرین رده ی خیون آشیامان هسیتند .آنهیا دارای قیدر
توانایی هستند اما نه به اندازه ی
اشراف زادگان-کیه آنهیا را خلی کیرده انید .ب یادان میتواننید انسیان هیا را
نشانه گذاری کنند و آنها را تبیدی کننید /تغیییر دهنید .نتیجیه ی ایین عمی ،
به وجود آمدن ب ادی همانند خود آنهاست.
اشیراف زادگیان خیون آشیامانی هسیتند کیه توسیم واالتیرین رده تبیدی
گشته اند .از ب ادان قیوی تیر بیوده و اگیر انسیانی را تبیدی نماینید ،رده ی
نمیی توانید اشیراف انسان ذکر شده تنها ب اد خواهد بود چیرا کیه هییکک
خون خالص. زاده ای خل کند ،مگر ی
خیون خال یان نیرومنیدترین رده در مییان خیون آشیامان هسیتند .آنیان
نوادگیان خیون آشیامان اصییلند و خونشیان توسیم خیون انسیان هیا آلیوده
نگشته است .خون خال ان توانایی های خاصیی دارنید کیه نسی انیدر نسی
میان آنان انتقال یابته است و آنان را از دیگران متمایز مینماید.
ب ادان و اشراف زادگان خون آشیامانی هسیتند کیه مسیتقیما تبیدی گشیته
اند بدون آن که در زمان انسان بودنشان نشانه گذاری شده باشند'.
کتدا برسده کده دنگده انن چیز بدود کده چدانیول خوندده بدود قبدل از اننکده بده بخد
خون آشامانی کده اول مدارک شددن و بعدد اربابشدون تصدمیم گرفد .تبدنلشدون کنده درباره
نوشته بود.
'اگر اشراف زاده ییا ب یادی ،انسیانی را نشیانه گیذاری نمایید ،انسیان ذکیر
او در شده توانایی درک خوبی از بیدی را از دسیت میی دهید .غرییزه و هیو
اولوییت قیرار میی گییرد و اگیر بیه خیون آشیام تبیدی گیردد ،بیه موجیودی
وحشی ،دیوانه و پست تبدی خواهد شید و بیدون هیی گونیه رحمیی انسیان
نیام دارنید .سیانگو بیه معنیای ها را قت عام خواهد نمود .آنها سیانگوبیلیو
،برزند معنا می شیود .تعیداد انیدکی از آنیان وجیود دارد خون است و بیلیو
و آنان به شد مورد تبعیض قرار میی گیرنید .بیه همیین دلیی سیعی میکننید
در حد امکان از جمعیت خود بکاهنید .و امیا دربیاره خیون خال یان .اگیر آنیان
ت میم بگیرند انسانی را نشانه گذاری نمایند ،او باید تنها برد باشد.
از حید بیه مشک کسانی که نشانه گیذاری میی شیوند ایین اسیت کیه بیی
ارباب خود وابستگی نشان می دهنید و گیاهی اوقیا ،ایین وابسیتگی میتوانید
دو سویه باشد.
ابسیانه گشیت .یی رخ داد و تبیدی بیه یی این اتفاق هزاران سیال پیی
خون خالص تقریبیا داشیت معشیوقه ی نشیانه گیذاری شیده اش را توسیم
را تخلییه کیرده دیگر خیون آشیامانی کیه بیه او حملیه کیرده و خیون بیدن
شید بودند از دست میی داد .ایین ،خیون خیالص را خشیمگین نمیود و باعی
خون آشیامانی کیه ایین بیا را بیر سیر معشیوقه ی او آورده بودنید بیه قتی
برساند.
بیا قیدر ِ خیون خیالص ،او خیون آشیامی وحشیی و شیرور خلی کیرد کیه
خون خالص با قدر ی قدرت
برابری می کیرد .تنهیا تفیاو ایین بیود کیه هیکگونیه توانیایی نداشیت امیا
قدرتمندتر از اشراف زادگان بیود و بقیم خیون خیالص توانیایی رام کیردن او
را داشت.
این ابسانه ی اولین شاهوار بود .انسیان نشیانه گیذاری شیده ای کیه توسیم
خون خالص به خون آشام تبدی شد'. ی
هی خون خالص دنگه ا حدق نداشد .انسدانی رو مدارک کنده .و اننطدور بدود کده چدانیول
فامید نژاد
رده بندنه .اون حق مارک کردن نداش.. تو را
بکایون انداخ..
صداشدو خفده کدرد .کدی چدانیول دستشدو "من هنوزم سردمد "-کشیده شددن شددند موهدا
و مدتداج توجده باشدی؟ نواشکی برد پش .سدر اون؟ "کدی فکرشدو میکدرد تدو انقددر حسدا
هوم؟ پاتو از گلیم .دراز تر نکن بکایون"
بدود .اصدا دلد کدرد .اون نمیخواسد .پسدر بدد باشده .فقدط سدرد بکایدون بغد
عصبانی بشه .اگه قدرار بدود از نده نفدر اکاعد .کنده ،اون نده نفدر نمیخواس .چانیول از دست
فقط چانیول بود.
فرسدتاد .بکایدون اسدم مدرد خزند و گرمدا رو بده پوسد .سدرد بیمارستان دستی زنر لبا
خندده ا کدرد" مدن فقدط غر شدد" چ -چدان "...چدانیول تد رو نالید و تو گرما لمس
نکم لمس .کردم و تو از اتن دار منو با اسم مستعار صدا میزنی !چه جالب".
رو رو لدب اون کشدید ،کعدم شدیرننی رو رو کد کدرد و زبدون چانیول سر انسدان روبدرو
کرد. رو وارد اون حفره دا و خی شیرنن بیشتر شد وقتی زبون کرد ،انن ح ح
بسدوزه .خیلدی همین بوسه تمام عیدار بدرا بددن بکایدون کدافی بدود تدا کداما تدو آتدی
بیمارسدتان در کسدر از انیده بدا بیدرون لغزندد و روپدو بود از تدن سرنع کتی که به تن
-سرده". به ارومی نالید" جدا شد .ب خشون .از بدن
تکیده رو بده درختدی کده باد چانیول غرند " اوه از انن بده بعدد دنگده سدرد نمیشده "بد
حمله کدرد .وقتدی چدانیول اوندو از زمدین جددا کدرد بکایدون بده داده بود فشار داد و به گردن
آرومی نالید" آ-آه ~چان....
حات دور کمر مدرد چشدم سدر .حلقده شدده بدود .بدا بداز شددن ورود امداده چانیول "...پاها
بکایدون از درد تدو هدم و بلندد خدون آشدام ،چادره نشده بکایون توسدط انگشدتا خشد
رف..
غرندد" نمیددونی چقددر صدبر کدردم تدا اننجدور داشدته باشدم" . انسان چانیول تو گو
به فرو کردن
داخل اون ادامه داد و باعل میشد بکایدون بلندد نالده کنده .اگدر بخداکر درخد .پشد. انگشت
نبدود حتمدا رو زمدین مدی افتداد .بکایدون حتدی نمیدونسد .چدانیول چطدور تونسد. سر
بیدرون بکشده .زمدانی کده چدانیول فقدط بدا نده فشدار کداما رو از شدلوار عضدو دردنداک
زد اون فقط داد کشید. شد و ضربه مدکمی به نقطه لذت وارد
بده عقدب خدم شدد .چدانیول پالوشدو خیلدی مدکدم نگده داشدته بدود . "آه "!!هم زمان کمدر
همین اتن کاما کبدود شدده بدود" فداک بکایدون تدو خیلدی تنگدی ".بکایدون جا انگشتا
بکشده" آ-آه !!چدانیول همونجدا ...همونجدا ،مدکمتدر ،حد فقط سدعی داشد .درسد .نفد
خیلی خوبی داره"!
ضدربا مکدرر و مدکدم چدان بدا رندتم وارد و خدارج میشدد و تنگتدر شددن ورود انسدان
اندن حجدم از خوشدبختی رو بده اوجده .چدانیول بده عمدر میفاموندد کده اون نزدند با
مادار .ک.سده .اندن هدو تجربده نکدرده بدود ،نده ومپدانر معمدوت همیشده تشدنه خدون و
نشدنی اوناس .و انسدان هدا عامتگدذار شدشدون بدرا همده عمرشدون اونجدان تدا اندن
نیاز رو برکر کنن.
خاصدی و چدانیول کداما خدالی شدد ،لدرز زمانی که بکایون با داد بلند بدین شدکم خدو
همدراه شدد .نده جفد .دنددون ندی پیقید که با درد لدذ بخشدی تدو گدردن تو بدن
فدرو رفتده بدود ،خدونی کده چدانیول میخواسد .از بددن اون بیدرون کشدیده تیز تدو پوسدت
میشد .زندگی باتر از انن نمیشد. میشد و ره ره تو بدن چان پخ
شدده بکایدون شدرو بده لرزنددن از حدد تدرند وقتدی چدانیول بده اوج رسدید ورود بدی
سدنگینی میکدردن ،چدانیول دوبداره بکایدون رو تدو کد. کرد ،اون خیلی خسته بدود پلکدا
کشید. پیقید و اونو تو آغوش خود
رو به سر بکایون تکیه داد و پرسید" خونه ا کجاس .عزنزم؟" چانیول سر
رو گف .و بعد به ارومی ادامه داد" چانیول ....تو ماله منی" بکایون آدر
آورده انتخا کرده و بدست چانیول خو میدونس .باترنن انسان رو برا خود
لوهددان سدداون رو گرفدد .و از رو سدداختمون سددی کبقدده پددانین پرنددد سدداون تعجددب کددرد
توضددی دنگدده همدده چیددزو بددرا نشکسددتن اربدداب کدده وقتددی رسددیدن پددانین اسددتخونا
و نقشدی کده حدات سداون بدا مدارک رو گدردن خدون آشدام بدودن داده بود .دربداره
داش.. برا
کددرد انددن زندددگی رو بدده پوسددیدن تددو اون تیمارسددتانی کدده البتدده کدده سدداون قبددول
ترجی میداد حدات بدرا اندن زندده بدود کده لوهدان رو بدا خدون و فرستاده بودن فامیا
خوشدال کنده و خیلدیم از اندن راضدی بدود امدا فعدا میخواسد .از نده تخدم شدیطان بدن
رو. گرف .جون چیز رو بگیره که اون از پدر و مادر
و خلدو لباساشدو بدا لباسدانی کده از حیدان پشدتی نکدی از آپارتماندا بارن تو نه کوچه
و کرد نه شدلوار جدین پداره ،نده تیشدر نقده هفد .مشدکی و نده هدود دزدنده بود عو
بیمارستانشددو تددو سددطل آشددغال پددر کددرد پددا برهندده راه میرفدد .امددا اهمیتددی بعددد لبددا
گرفدد. .همونطددور کدده از ندده بلددوک نداشدد .دسدد .لوهددان رو گرفدد .و راه خوندده رو پددی
نده کافده افتداد زبدون دنگه رد می شددن ،نگداه سداون بده موتورسدیکلتی تدو پارکیند
کشید و پوزخند زد. رو به آرومی رو لب
لوهان اننو دند و نیشخند شیطن .آمیز زد "چه پسر شیطونی شد ساونی"!
"اوه ندده لوهددان میدددونم منددو اننجددور دوسدد .دار " بدده خددون آشددام چشددمکی زد و در
درناف .کرد. لطیفی از خنده عو
"برو هر کار دوس .دار بکن من تو سانه ها میمونم".
رو دسددتکار کددرد موتورسددیکل .رو زد و سددیما کافدده شددد و جد سدداون وارد پارکیند
وقتددی موتددور روشددن شددد سدداون سددر تکددون داد "نه خوشددم اومددد" سددوار موتورسددیکل.
بزندده بیددرون ولددی نگابددان متوجدده سددیما بدده هددم خددورده شددد و خواسدد .از پارکین د
نشددونه رو بدده سددمت موتددور شددد و جلوشددو گرفدد" .هددی تددو! همونجددا وانسددا" و تفددنگ
مشخص بود "چیه؟" گرف. .ساون انستاد بی حوصلگی تو صورت
دزد"! "از اون موتور پیدا شو ،پسره
اگه نخوام چی آجوشی؟ منو میکشی؟" نیشخند زد. "آن
و اگدده بخددوا مقاومدد .کنددی ندده گلولدده "نمیکشددم .ولددی میفرسددتم .انسددتگاه پلددی
حروم .میکنم".
رو رو هنددل فشدار داد و دود بیشدتر از موتدور بیدرون اومدد . ساون هدومی کدرد و پدا
زل زده بود. نگابان دستور داد "از موتور پیاده شو حات " ولی ساون همقنان با
"بدده همددین خیددال بددا ~" سدداون اننددو گفدد .و گدداز داد و وقتددی نگابددان داشدد .ماشدده رو
سدداون رو خراشددید و سدداون از درد هیسددی تندده زد گلولدده شددونه میکشددید عمدددا با د
کرد.
رو گرفتده بدود، میپیقیدد و خدون دور وقتی نگابان رو تدا حدد زد کده از درد بده خدود
رو موتددور نشسدد .اسددلده دسددتی نگابددان رو برداشدد .و سدداون چرخیددد و بددا ندده پددر
فرو کدرد "دسدت .درد نکنده آقدا پلیسده~" و بعدد موتدور رو گداز داد و بده تو جیب خود
سرع .از اونجا رف..
بده نداد مدی اورد گذاشد .بدا رمدز کده از اعمدا قلدب ساون موتور رو جلو خونده ا
دروازه رو باز کرد و وقتی وارد شد ،موتدور رو نده جدانی تدو حیدان پدارک کدرد .وقتدی دسدته
استقبال شد. در ورود رو چرخوند ،توسط لوهان که تو خونه بود از
خیلی خب انن نکم شوکه کننده بود.
ساون سر تکون داد و پرسید "چطور اومد اننجا؟"
بدده خددونی کدده از بددازو سدداون چکدده میکددرد افتدداد لوهددان شددونه بددات انددداخ .و نگدداه
"آو~ زخمی شد ساونی؟"
بدات اورد تدا اون چشدما قرمدز فدو لوهدان رو بدا انگشدتا ساون جلدو رفد .و چونده
کنی؟" رو ببینه "میخوا با زبون .پاک العاد
شانسم من"... کرد "نه وعده غذا دنگه؟ چه خو رو خی لوهان لبا
رو پدداره کددرد و حرنصددانه لوهددان سدداون رو رو کاناپدده پددر کددرد ،تددی شددر مشددکی
متوق شد. بیرون میزد کشید تا وقتی که خونرنزن خونی که از زحم ز ون
بده سدرخی غدر شدده بدود و چشدما نگداه میکدرد کده تدو عطشد ساون به اربداب
رو نشددون داد و اونددا رو تددو تیددز و بلنددد میدرخشددید .لوهددان غرنددد ،دندددون هددا نددی
ساخ.. دنگه رو گردن گردن ساون فرو برد و نه جف .حفره
از درد جمددع شدددن امددا بددا انددن وجددود بدده چشددما سدداون بدده عقددب برگشددتن و ابروهددا
افتخار میکدرد کده میتونده نیداز هدا لوهدان رو برکدر کنده همونطدور کده لوهدان خود
رو رو پالددو لوهددان نگدده داشددته بددود، رو پددا سدداون نشسددته بددود و سدداون دسددتا
میشد. صدا جرعه جرعه نوشیدن و ناله ها آروم تو اتا منعک
سدداون قفددل کددرد و بدده نوشددیدن رو تددو موهددا نددرم و سددفید رن د لوهددان انگشددتا
میخندندد ،چدون زندر همدین خونده از خدوا بیددار شدده بدود ادامده داد تدو دلد خون
متوجه شده بود اون خونی که اون زمان خورده بود مال والدنن ساون بوده.
رو از اون کددر ،سدداون داشدد .نقشدده میکشددید کدده چطددور از مددرد کدده پدددر و مددادر
کش .انتقام بگیره.
بیدرون میزنده ببیدنم هممدم ... زندده زندده بسدوزونم ؟ نده میخدوام خدونی کده از بددن
شدداند بانددد ندده تصدداد بددرا ترتیددب بدددم؟ حددال نمیددده اه تیربددارون میکددنم .درسدد.
مثل کار که اون با پددر و مدادرم کدرد خوبده فدردا باندد برنامده کدارنتو تدو دفتدر بابدا
ببینم وقت .داره تموم میشه دارم میام سراغ..
~
رو تخد .خوابیدده کندار جونگین درحالی از خوا بیددار شدد کده انت دار داشد .اربداب
باشه ولی هدی ا در از اون نبدود تنادا مددرکی کده نشدون کیونگسدو دنشدب بدا اون بدوده،
زخم شده بود. کوچیکی بود که رو گردن اون نه جف .دانره
و قوسددی داد ،نشسدد .و ملدفدده رو کنددار زد بدددون هددی خجددالتی بددا بدددن خودشددو ک د
برهنه به سم .حمدام رفد .امدا وقتدی وارد شدد نده قددم عقدب پرندد چدون کیونگسدو اونجدا
رو به لبه تکیه داده بود و چشماشو بسته بود. تو وان بود سر
وان قددم برداشد .و لبده لبخند رو لباا جدونگین شدکل گرفد .بده سدم .اربداب
تدا بیندی فدرم رو رو صدور اون حرکد .داد ،از پیشدونی خدو نشس .سدر انگشدتا
و لباا قلبی شکل . بی نقص
سرخشدون باعدل شدد جدونگین از لدذ بده لدرزه بیفتده آروم باز شددن و درخشد چشما
چی بود. چون میدونس .معنی
کرد و ابرونی بات انداخ" .تشنه شد اربا من؟" ا نت
وقتی میخنده به وجد بیاد. کیونگسو به نرمی خندند و باعل شد جونگین از زنبانی
جونگین هم وارد وان شد و رو بده رو کیونگسدو تکیده داد تدازه اون موقدع بدود کده متوجده
رو تدو اننکده جدونگین خدود شد کیونگسو براشون حمدام شدیر آمداده کدرده بده مدد
خزندد و زندر اون مدانع وان من ورشده جدا کدرد ،کیونگسدو رو پاهدا وان چینی {جدن
رو رو ران پاها اون گذاش.. سفید و گرم ،باسن
تشددنه میشددم " تددو "مددن همیشدده تشددنمه جددونگین از وقتددی مارکدد .کددردم هم د
گوشد زمزمدده کددرد "نمیدونسددتم تددو قددراره چنددین تددا یر رو مددن داشددته باشددی تمددام
انن مد فکدر میکدردم اگده خشدن و بدا قددر رفتدار کدنم میتدونم چیدز کده میخدوام بده
رو رو مددارک گددردن جددونگین دسدد .بیددارم چددون اونددا ازم میترسددیدن امددا تددو " زبددون
من عمل نکرد". کشید و ادامه داد "تو اولین کسی هستی که به خواسته
دسددتا جددونگین پالددو هددا کیونگسددو رو پیدددا کددردن و شددرو کددردن بدده دانددره کشددیدن
خنده ا کرد "انن چیز خوبیه؟" جونگین ت رو
کیونگسو هومی گفد" .هسد .فکدر میکندی خدون آشدامانی مثدل مدن احساسدا نددارن؟
مددن همیشدده آرزو داشددتم ندده نفددر ازم مداف دد .کندده کدده مددن کسددی باشددم کدده دسددتا
حلقه شده". قدرتمند دور
بده کدر جونگین بوسه هدا خیسدی رو رو پوسد .مرکدو کیونگسدو نشدوند و دسدتا
زمزمه کرد "بذار اون نفر من باشم". خزندن و اونو جلو کشیدن تو گوش کمر
کشددید و باعددل شددد کیونگسددو نالدده کندده کیونگسددو در جددواب رو رو گوشدد زبددون
زمزمه کرد "همین اتنشم گذاشتم جونگین"...
آرومدی از گلدو سدوخ .و باعدل شدد نالده گلو کیونگسدو از شدد تشدنگی و عطد
جدونگین فدرو رو تدو پوسد .برندزه خارج بشه بدون هدی اخطدار ،دنددوناا نیشد
میکددرد و بعددد اونددو قددور میددداد و وقتددی از احسددا خددون رو رو زبددون بددرد .مددزه
میکرد. پانین میرف .احساس گلو
نه لذ خالص بود.
کیونگسددو چسددبوند و خندنددد "خددب حددات مددن جددونگین آهددی کشددید و لبااشددو بدده شددونه
خونی.؟" چیم کیونگسو؟ بان
به سرخی میدرخشیدن. بود و چشما کیونگسو عقب کشید خون دور دهن
مندی جدونگین تتدو رو گردند .گدواه اننده هدی خدون آشدام "تو انسان مدارک شدده
دنگه ا نمیتونه با .آسیب بزنه نا از تغذنه کنه انن قانونه".
لیسید. رو از رو لباا زد و خون خود جونگین بوسه به لباا
فکدر کدردم ...جونگین ،اندن اتفدا نباندد میفتداد وقتدی از خدوا بیددار شددم باد "راست
چون نادم اومد که من حق مدارک کدردن نددارم فکدر میکدردم دلیلشدو نمیددونم ،ولدی وقتدی
داده رو خاکراتی کده فکدر کدردم ندادم رفتده تمرکدز کدردم ،ندادم اومدد چدی بادم آمدوز
شده".
ابروها جونگین درهم شدن "من ور چیه؟"
پاددن جددونگین کشددید و پوزخنددد زد "خددون آشدداما کیونگسددو دانددره هددانی رو سددینه
رتبه بند دارن پانین ترنن رتبه ها فصداد هدا هسدتن ،بعدد اشدرا زاده هدا ،و بعدد مدن کده
نه خون خالصدم همقندین خدون آشداما میتدونن بده سده صدور گداز بگیدرن بدرا تغذنده
کردن ،مارک کردن و تبدنل کردن.
وقتی میخوانم تغذنده کندیم ،فقدط پوسد .رو سدورا .میکندیم وقتدی میخدوانم مدارک کندیم،
ندده نسددخه از کددول عمرمددون رو بدده اون انسددان میدددنم و خونشددون رو بدده خددون خودمددون
متصل میکندیم تدا اون انسدان بده عندوان غدذامون بامدون خددم .کنده و بشده هدر چیدز ،
هرچیز که مدا میخدوانم –نده بدرده ،نده اسدبا بداز جنسدی ندا هدر چیدز دنگده و بعدد،
میدنم. وقتی میخوانم نه انسان رو تبدنل کنیم ،زهرمون رو با
جونگین نه بار سر تکون داد تا نشون بده قضیه رو فامیده.
"خون خالص ها حدق مدارک کدردن انسداناا رو نددارن مدا اگده بخدوانم فقدط میتدونیم نده
انسددان رو مسددتقیما تبدددنل کنددیم ،نددا اننکدده خونشددون رو از بدنشددون بکشددیم و خشکشددون
کنیم".
"چرا؟ مگه آدمانی که نه خون آشام مارکشون میکنه مشکلی دارن؟"
"انساناانی که مارک میشدن خدو و بدد رو از هدم تشدخیص نمیددن و فقدط دنبدال غرندزه و
مارکده تدا خدون آشداما بتدونن انسانااشدونو کنتدرل کدنن تدا هاشون میرن انن عوار هو
گنداه کدنن ندا هدر چیدز دنگده براشون هر کار بکنن بدون اننکه خجالد .بکشدن ،احسدا
شددد ندده خددون هددزاران سددال پددی ،نکددی از اجددداد مددا ،دختددر رو مددارک کددرد و عاشددق
آشام قانون رو زنر پا گذاش .و از اون دختدر تغذنده کدرد خدب خدون خدالص خیلدی عصدبانی
خدالی شدده داشد .میمدرد بیشدتر خدون بددن شد و اون خدون آشدام رو کشد .عشدق
نداش.". بود و خون خالص هی چاره ا به جز تبدنل کردن
رو رو افتدداد؟" جددونگین نالدده ا کددرد وقتددی کیونگسددو انقدددر زبددون "چدده اتفدداقی بددرا
قطع شد. کشید تا خونرنزن زخم گردن
"مشخص شد نه انسان مارک شدده ا کده تبددنل بده خدون آشدام تبددنل شدده باشده بدرا
نو ما نه خطر به حسدا میداد ،جدونگین " انندو گفد .و بعدد درسد .بده چشدما جدونگین
خیره شد "سانگونفیلیو هدا انسداناا مدارک شدده ا بدودن کده توسدط فصداد هدا و اشدرا
زاده هددا تبدددنل شدددن وحشددی و بددی فکددر بددودن و حاضددر بددودن هرکددار بکددنن تددا
تشنگیشون رو برکر کنن به هر حدال اندن میلشدون بدود دنگده نده تبددنل مسدتقیم خیلدی
مدارک شدده باشدی بیشتر بود تدا انسداناا هوشیارنشدونو از دسد .نددن وقتدی قدبل امنیت
تمام اون هوشیار از بین رفته بدا اوندا بده عندوان بددترنن و پسد .تدرنن ندژاد رفتدار میشدد
بدا نه بار نه تصاد اتفا افتداد نده سدانگونفیلیو نادو بده نده فصداد حملده کدرد و کشدت
خوردن خون ".
"نه خون آشام که از خون خون آشاما تغذنه میکنه؟"
کیونگسو سر تکدون داد "اندن چیدز بدود کده میخواسدتن اندن چیدز بدود کده راضیشدون
میکرد .بدرا همدین ارباباشدون مو د شددن بده عندوان مسوولیتشدون بدرا تبددنل کدردن
اونا ،با خدون خودشدون اوندا رو تغذنده کدنن نده مدد بده همدین مندوال گذشد .و جمعید.
سانگونفیلیو ها تدد .ن در بدود بدرا همدین وقتدی اون خدون خدالص ،اون دختدر رو تبددنل
رفتدار کنده ولدی نتونسد .چدون کرد ،همه فکر میکردن بتونه مثدل نده سدانگونفیلیو باهدا
بدا نده خدون خدالص برابدر میکنده میدزدن -قددرت نه شاهوار -اندن چیزنده کده صددا
بداتتر از اشدرا زاده هاسد ،.قدرتمنددتره ،سدرنع تدره ،ولدی تنادا فرقدی کده دارن، رتبه ا
اننه که شاهوار ها توانانی ها خدون خدالص هدا رو نددارن مدثا مدن ،مدن میتدونم زمدین رو
کنترل کنم".
"خب دختره چی شد؟"
خندند "تو فکر میکنی چی شد؟" کیونگسو به اشتیاق
جددونگین نکددم فکددر کددرد "تشددنه شددد؟ بدده کددرز دنووندده وار میخواسدد .عطششددو سددیرا
کنه واسه همین بیشتر خون آشاما رو کش.؟"
نمیتونسد .جلوشدو بگیدره چدون نمیخواسد. کیونگسو سر تکدون داد "درسدته حتدی اربداب
آسیب بزنه بخاکر همین بقیه خون خالص ها کشتن ". با
جونگین برا مدتی بده چشدما کیونگسدو خیدره موندده بدود و باعدل شدد لبادا کیونگسدو
به پوزخند اغوا کننده ا باز شه "از چیز که شد ترسید جونگین؟"
دنبدال چیدز میگشد .و نگداه میکدرد انگدار تدو چشدما جونگین همقنان به چشدما
بعد پرسید "اگه انن اتفا برا منم افتاد منو تبدنل به نه خون آشام میکنی؟"
جددونگین گذاشدد .و اونددم پرسددید "میخددوا رو رو گوندده کیونگسددو کدد دسددت
بکنم؟"
عمیق و دا جلو کشید. جونگین جوا نداد در عو ،کیونگسو رو برا نه بوسه
~
خواسدد .کدده بددذارت داغونشددون رسددوند ،بکایددون از وقتددی چددانیول اونددو دم در خوندده
رو کد کددرد ،داشدد .فکددر میکددرد کدده اون پددانین و اونددم همینکددار رو کددرد بکایددون سددر
زده رو باز کنده و بدره داخدل ندا نده ،چدون چدانیول گفتده بدود نمیدذاره خدانواده در زن
بکایون اونو ببینن.
انسدتاده بدود چدانیول کده من دور بکایون به چانیول نگاه کدرد کده درسد .پشد .سدر
رو فامیددده بددود سددر تکددون داد بکایددون خاصدده ا از قضددیه رو تددو راه از چددانیول
رتبه بند خدون آشداما ،خدون خدالص بدودن چدانیول ،تفداو نده خدون شنیده بود درباره
آشام مارک شده توسط فصداد هدا و اشدرا زاده هدا ،و خطدرا داشدتن نده انسدان مدارک شدده
برا نه خون خالص.
بدداز انددن حددر میددزد بکایددون مدددام سددعی میکددرد نیشد وقتددی چددانیول داشدد .دربدداره
نشه .انن نعنی چانیول رو قانون پدا گذاشدته بدود تدا اوندو نجدا بدده ،تدا ندذاره اون بمیدره
گف .کده اگده میخدواد ،هندوزم میتونده بده عندوان نده انسدان بده زنددگی ولی چانیول با
انن بود کده حدات بده چدانیول متصدل شدده – و بدرا بکایدون هدی ادامه بده تناا تفاوت
چیز باتر از انن نمیشد.
رو بدده رو بشدده و بدددون هددی حددد و مددرز گفدد .بانددد بددا زندددگی تددازه ا چددانیول با د
داش.. زندگی کنه چون حات اون چانیول رو پشت
بکایددون در رو بدداز کددرد و وارد شددد قبددل از اننکدده دسددتگیره در ورود رو بقرخوندده ،پشدد.
تو خیابون نبود. رو نگاه کرد اما هیقک سر
رو دنددد کدده رو کاناپدده نشسددته و مشددغول نوشددیدنه و و وقتددی وارد خوندده شددد ،پدددر
رو دند که داشد .بده بدرادر ،بکبدوم ،پدول میدداد وقتدی صددا در رو شدنیدن بده مادر
برگشتن. کرف
ها افتاده. خیره شدن با چشما گرد و ف هر سه نفر با
کدده از نوشددیدن دسدد .برداشددته بددود ،بدده تکشددون نگدداه کددرد بدده پدددر بکایددون بدده تد
افتداده بددود و بدده بددرادر ،کده میدونسدد .از اننکدده میبیندده اون کدده پددول از دسددت مدادر
ناامید شده. زند
پرسید "انند اننجا چیکار میکنی؟" مادر
رو کد کدرد "مدن کداما خدو شددم بخداکر همدین از بیمارسدتان مرخصدم بکایون سر
کردن".
زدن و گفدتن نده نفدر تدو رو نگاه کدرد "نده اننطدور نیسد .اوندا بامدون زند با مادر
دزدنده و"-
"و شما نرفتین دنبال من بگردنن چدون امیددوار بدودنن هرکدی مندو دزدندده میکشدتم و شدما
هم دنگه مشکل داروها مندو نددارنن " بکایدون لبخندد زد لبخندد کده باعدل شدد تیغده
رو لرزوند. کمرشون به لرزه دربیاد لبخند که کل استخواناا بدن برادر
بکایدون از کنارشدون رد شدد ،بده آشدپزخونه رفد .و نده لیدوان آ خدورد "نگدران نباشدین .
گفتم که ،کاما خدو شددم اتندم میخدوام بدرم تدو اتداقم شدبتون بخیدر عوضدیا ".براشدون
کرد. شد و در رو مدکم بس .و قفل دس .تکون داد و وارد اتاق
کدرد و نده دفعده، رو بدرا پیددا کدردن کلیدد بدر دراز کدرد ،دسدتی متدوقف وقتی دست
داد "صددداتو شددنیدم رو قلقلدد داغددی گددردن حلقدده کددرد و نفدد بددازونی دور کمددر
بکایددون خیلددی خیلددی جددذا بددود جددور کدده اونددا رو عوضددی صدددا زد " چددانیول
چدانیول تکیده داد و رو بده سدینه رو رو گردن بکایدون کشدید بکایدون پشدت لباا
رو چرخوندد "اوه تدو کده میددونی اوندا واقعدا عوضدین بدا توجده بده قیافده هاشدون، چشما
فکدر میکدردن اوندا حتدی دنبدالمم نگشدتن .ولدی بده جادنم شرن میبندم واقعا داشتن باد
من اتن تو رو دارم".
گردوندد تدا صورتشدون مقبدل هدم قدرار بگیدره بکایدون خنده ا کدرد و بدر چانیول ت
کده و بدو تندد ادکلدن مدردون کشدید بدو شدیرنن بددن رو نفد عطر خون آشدام
غدر میکدرد و زانوهاشدو بده لدرزه در میداورد نالده ا از سدر تسدلیم بکایون رو تو خود
رو رو زخمددی کدده قددبا رو گددردن خددارج شددد وقتددی چددانیول لباددا شدددن از گلددو
کشید. رو رو و زبون ساخته بود گذاش ،.بوسید
حلقدده کددرد و اجددازه داد رو دور کمددر تددر کشددید ،پاهددا بکایددون چددانیول رو نزدندد
کنه پرسید "حات چی میشه چانیول؟" چانیول هدانت
چانیول زبدون رو رو لدب هدا بکایدون کشدید و ندرم بوسدید "تنادا چیدز کده اتن
میدونم ،اننه کده هدی وقد .قدرار نیسد .از اننکده بخداکر داشدتن .رو قدانون پدا گذاشدتم
پشیمون بشم".
رو بوسدید "هدی وقد. بکایون دستاشدو رو گونده هدا چدانیول گذاشد .و ندوک بیندی
قرار نیس .از داشتن نه زندگی تازه با تو پشیمون بشم"...
و هدی مدوقعی نیسد .کده مدن اون قاوندا "خوبه .چدون دنگده بدا مدن گیدر افتداد ند
لعنتی رو به تو تدرجی بددم اگده مجبدور بشدم حتدی نده لد ده هدم بدرا تبددنل کردند.
تردند نمیکنم حتی با اننکه مارک شد ".
"تو مال منی چان"... بکایون هومی کرد و دوباره بوسید
رو رو لباا بکایون کشید "و تو مال منی ب ". چانیول زبون
Chapter.8: Unwelcome
بکایددون کدده بددرادر پددی هفتدده بکبددوم نیمدده هددا شددب از خددوا پرنددد از جمعدده
برگشددته بددود ندده شددب خددوا راحدد .نداشدد .همیشدده سددر و صددداهانی میومددد کدده اونددو از
بیرون میکشید صداها خفه بودن و بکبوم مطمون نبود مال چی هستن . خواب
کنندده لبرندز شدده بدود مطمدون بدود کده اون صدداها تدرند ولی امشب ،دنگه صدبر
بود میاد. که کنار اتا خود از اتا برادر
در اتاقشو آروم باز کرد مراقب بدود کده صددانی تولیدد نکنده بدا قددم هدا سدبکی چرخیدد و
رفد .هدر چقددر فاصدله کمتدر میشدد ،صدداها بلندد تدر میشدد و نده به کر اتدا بدرادر
جورانی ،بکبوم همون موقع تشخیص داد اون صداها چی بودن -صدا ناله.
قددنمی بدود و اندن قسدمتا شدامل در توجه زناد بده خونشدون نشدده بدود بیشدتر قسدمتا
ها و دستگیره ها هم میشد.
درز هددا کددوچکی رو در چددوبی بددود کدده پرتددو هددا نددور مدداه از بینشددون عبددور میکددرد .
بکبددوم بددا نفسددا نددامن م و دسددتا عددر کددرده بدده سددم .در خددم شددد و چشمشددو جلددو
گل نکرده بود. کنجکاون نکی از اون درز ها برد آه که کا
داخل اتا ،بکبوم فقدط نده سدانه دندد -نده سدانه کده فکدر میکدرد فقدط همدون نکیده ولدی
نبود – دو تا سانه سدیلو .از دو مدرد روبده رو ندور مداه ،هدر دو برهنده بدودن و نکیشدون
رو سانه کوچیکتر خدم شدده بدود دسد .سدانه کدوچکتر بده شدونه هدا اون چند
رو تخدد. از هددم بدداز بددودن و دور کمددر اون حلقدده شددده بددودن سددر زده بددود پاهددا
از هم باز بودن و ناله ها پر از لذتی ازشون خارج میشد. افتاده بود لباا
حرکد .میکدرد مدرد بداتنی رو بکبدوم تدا حدات ندندده بدود ولدی بدن ها هر دو هماهند
مرد زنرنن ،قطعا بکایون بود.
مقدددار کمددی از نددور مدداه صددور و نیمددی از بدنشددون رو روشددن میکددرد بکبددوم وقتددی مددانع
ندده لد دده از حرکدد. تیددره ا کدده صددور مددرد بزرگتددر رو لکدده دار کددرده بددود دنددد ،قلددب
شدده بدا همدون مدانع غلدی خدی نگاه کدرد کده گدردن و سدینه ا انستاد بعد به برادر
بود.
خون
زد مدال اون مدرد باشده "تدو خیلدی صدانی بمی شرو بده حدر زدن کدرد و بکبدوم حدد
زنبانی ،بکایون".
کارا جنسی میکرد؟ اون کی بود؟ چرا با برادر
رسید "چد -چانیول بیشتر بیشتر میخوام"... آرومی از مرد کوچکتر به گوش ناله
زد اسدم اون مدرد باشده ،پوزخندد زد "خدون تدو معتداد کنندد چانیول ،کده بکبدوم حدد
نرفتی". بکایون تعجب میکنم چطور هنوز از هو
عمیقدی کشدید "تدد -تدو داخدل "چد -چون که " وقتی مرد دوبداره ضدربه زد بکایدون نفد
کنم"... منی ،و من نمیخوابم چون میخوام تو رو تو خودم ح
"که اننطور میخوا همزمان مدکم بکنم .و خونتو بمکم ،هوم؟"
"آره اه! آره چانی!" چدانیول پوزخندد زد و خدم شدد تدا لبادا بکایدون رو تسدخیر کنده و
بعد زمزمه کرد "حتی وقتی برادر داره نگاه میکنه؟"
دونددد اون مددرد کددی بددود؟ بکبددوم قدددمی بدده عقددب برداشدد .و بافاصددله بدده سددم .اتداق
چطددور وارد خونشددون شددده بددود؟ از کجددا میدونسدد .اون داره نگاهشددون میکندده؟ و اون
کدده اننددو مکالمدده دنگدده چدده کددوفتی بددود؟ خددون معتدداد کننددده مکیددده شدددن بددرادر
میخواس .انن مطمونا ترسناک ترنن و شدوکه کنندده تدرنن تغییدر بدود کده تدو اندن دو
روز از بکایون دنده بود.
صب دوشنبه که رسید ،بکبوم بدا صددا نده نفدر کده داد میدزد و صددا شکسدتن چیدز از
رو دندد کده رو بده بیرون اومدد و از پلده هدا رفد .پدانین و مدادر خوا بیدار شد از اتاق
رو جمع کرده بود. خود رو برادر
گفدد .نمیتوندده بدده مدرسدده بددره چددون بانددد برگددرده بکایددون عصددبانی شددد وقتددی مددادر
بیمارستان هوفی کدرد و دسد .بده سدینه انسدتاد چده اشدکالی داشد .اگده اول صدب نکدم
سر و صدا راه مینداخ.؟
"باشه! حات که نمیخوا منم نمیرم مدرسه – ولی عمرا به بیمارستان برنمیگردم"!
"باند برگرد ! تو مرنضی بکایون"!
"نه! نیستم! دنگه نیستم"!
"ولی بکایون چطور میتونی انقدر مطمون باشی؟"
خفدده شددو مامددان!" از اونجددانی کدده تددو آشددپزخونه بددودن، داد زد "میدددونم دنگدده! پدد
کدرد رو زمدین بشدقا تکده تکده شدد و زد و پدرت بکایون به نکی از بشقا هدا چند
برسدده عکد اننکدده آسددیبی باد شدددن پیددرزن از تددر بدده اکددرا پخد خددرده هددا
گرف.. رو تو دستا العمل نشون داد و سر
بکایون به اندازه کدافی درو و دوروندی دندده بدود اوندا ت داهر میکدردن کده اهمید .میددن
خا .بشن. ولی درواقع فقط میخواستن از شر
رو دنددد کدده کنددار راه پلدده انسددتاده و داره تماشددا درسدد .همددون موقددع بکایددون بددرادر
کدده پسددر رو بیددرون اورد "و اننجددا رو تکددون داد ،پوزخنددد زد و زبددون میکندده سددر
رو از درد و غدم نجدا میدده انگدار حدات مدن اون ادم بدده خو خونه وارد میشده و مدادر
ام خب من تا وقتدی خدارج از زنددگیتون باشدم ،خیلدی هدم خوشددال میشدم کده اندن نقشدو
باز کنم درس .همونطور که شما حات خارج از زندگی منید".
کددرد ،از خوندده زد بیددرون و در رو رو عددو رفدد ،.لباسددا بعددد از اون بکایددون بدده اتدداق
مدکم بس..
~
بعدد از اددر شددنبه ،جددونگین تددو مغددازه نشسدته بددود و همونطددور کدده نکددم خددوراکی تددو
میقپونددد بدده تیترهددا خبددر نگدداه میکددرد اون تددابو تددو ندده سددان .سدداختمانی دهددن
شددده پیدددا شددده بددود و هددی ا ددر از فقددط گددل هددا خشد پیدددا شددده بددود امددا داخلد
خاکستر نبود خیلیا داشتن سدوال میکدردن کده اگده چیدز کده داخدل تدابو بدود نده جسدد
چی بود؟ کسی کده تدابوتو پیددا کدرده بدود اتن کجاسد.؟ تدو تدابو چدی دندده نبود پ
بود؟
اننجا بود که معمار پدروخه حتدی اسدم اوندو بده عندوان کسدی گفتده بدود کده بدترنن قسمت
حفددار اون نقطدده رو داشدد .چددون ندده چیددز داشدد .جلددو نصددب لولدده هددا رو و یفدده
میگرف .و در آخر گف .به فکرشم نمیرسیده که نه تابو اونجا دفن شده باشه.
شدده بدود . تدو تمدام گوانجدو پخد به زبون کوتاه تر ،جونگین تو اخبدار بدود و چادر
میگشددتن و میخواسددتن بدددونن داخددل اون تددابو اسددرار آمیددز چددی اونددا داشددتن دنبددال
میتونسته باشه.
پوشددونده بددود گذاشدد .شددبیه کدده بددا ماس د رو رو صددورت جددونگین غرنددد و دسددت
بدده ن ددر میرسددید ولددی حقیقدد .انددن بددود کدده اون داشدد .صورتشددو مخفددی ادمددا مددرن
میکددرد دنشددب کیونگسددو سددر انددن موضددو حسددابی خندنددده بددود و جددونگین رو عصددبانی
عصبانی بمونه. کرده بود هرچند امروز دنگه عصبانی نبود اصا نمیتونس .خیلی از
حات تناا کار که باند میکدرد ،و تنادا کدار کده میتونسد .بکنده ،اندن بدود کده گوانجدو رو
انجام بشه. ترک کنه .و امیدوار بود اننکار در آرام
از خدوا بیددار بدود کده خدون آشدام دوسد .داشدتنی دنگه داش .غدرو میشدد و وقدت
شه بده ن در جدونگین ،کیونگسدو خدون آشدام تنبلدی بدود همیشده تدو تخد .بدود و فقدط
سر رفته بود. وقتی بیدار میشد که تشنه بود و از ن ر جنسی حوصل
خدون آشداما نداد گرفتده بدود اندن بدود کده اوندا زندر ندور خورشدید نه چیدز کده دربداره
آلدرخ دارن وقتدی خیلدی زندر آفتدا بمدونن پوستشدون نمیسوزن فقط نه جدورانی باد
میفته انن نه بدار اتفدا افتداد و اون موقدع جدونگین حسدابی بده کیونگسدو خندندد، به خار
درناف .کرد. رو از ارباب بلند و مشتی تو شکم و بعد غر
و قوسدی داد و بعدد در شیشده ا مغدازه رو بداز کدرد و بده رو کد جونگین بلند شد خود
پدانین بدود ،خاکد .کلفتدی پوشدیده بدود ،کداه گذاشدته به راه افتداد سدر سم .آپارتمان
وقتدی از نده تقداکع دنگده رد شدد و زده بدود و امیددوار بدود کسدی نشناسدت بود و ماسد
تدا مغدازه ادامده داد از خونده ا راحتدی کشدید و مسدتقیم بده مسدیر کسی رو ندند ،نف
و برعک ،نه مسیر پونزده دقیقه ا بود.
مدرد از پدی رو بده رو جدونگین پیددا شدد و در جاد .مخدال اون نه دفعه سر و کلده
هرچنددد جددونگین اهمیتددی نددداد و بدده راه شددرو بدده راه رفددتن کددرد {نعنددی بدده کددرف
ادامه داد. رفتن
وقتددی از کنددار هددم رد شدددن ،جددونگین متوجدده نشددد چطددور مددرد انسددتاد و برگشدد .و باد
رو کشدید و نده چشدم بدرهم زدن اتفدا افتداد دسدتی بدازو نگاه کرد همه چیز در عدر
بعد به سدم .دندوار نده سداختمون متروکده کده حدات رو پیداده رو سدانه انداختده بدود هدل
داد.
گرفتده رو تدو مشدت جونگین وحش .زده و بی دفدا بدود بده غرنبده کده حدات نقده ا
بود نگاه کرد و داد زد "هووو ! مشکل .چیه نارو؟"
"مشکلم تونی! انن جا چده غلطدی میکندی کده همینطدور واسده خدود قددم میزندی؟ کدی
مارک .کرده؟ نه فصاد بی مسوولی .دنگه؟"
با اشداره ا کده بده فصدادها شدد ،جدونگین بافاصدله متوجده شدد کده اندن مدرد نده خدون
گفتده بدود :هدی وقد .بده چشدما نده خدون آشدام نگداه آشامه کیونگسو نه چیدز باد
نکن.
ندا فصداد ندا خدون چون به عنوان نده انسدان ،نمیتدونی بفامدی کده اون نده اشدرا زاده ا
خالص.
اشددرا زاده هددا میتددونن انسددان هددا رو نفددو هنددی کددنن و اونددا رو مجبددور بدده کددار کدده
خودشون میخوان کدنن خدون خدالص هدا میتدونن هدم انسداناا و هدم خدون آشداما رو نفدو
از اوندا پدانین تدر بدود مثدل اشدرا زاده هدا، هنی کنن درواقع هر موجدود کده رتبده ا
ها. فصاد ها و حتی سانگیوفیلیو
رو دنددد جددونگین چشماشددو رو لددب هددا مددرد نگدده داشدد .و وقتددی دندددونا نیشدد
قرمزن. به نقین تبدنل شد مطمون بود حات چشما حدس
"جوابمددو بددده انسددان!" و مدکددم جددونگین رو بدده دنددوار کوبونددد و باعددل شددد دنددوار تددرک
در ا در ضدربه زند داشد .و گوشداا ندب برداره جونگین حرکتی نکدرد هرچندد سدر
میزدن.
صدور جدونگین کدرد حدات برخدورده بدود مشدتی حوالده خون آشدام کده حسدابی باد
انسان میفامید چه تبعیضی بین مارک شده ها و مارک نشده ها وجود داش..
"ارباب .کجاس.؟ قدرار نیسد .انسداناا مدارک شدده واسده خودشدون ول بگدردن تدو تمدام
مدد باندد کندار اربابدد .باشدی! اون خدون آشددام احمدق انندو بادد .نگفتده؟ شدرن میبندددم از
" خون آشام پوزخند زد. چر ترنن نژاد خون آشاما
شددن چطدور چشما جونگین از توهینی که انن خدون آشدام بده کیونگسدو کدرده بدود تند
مدن فقدط از دسدتوراتی کده اربدابم بادم جرا کدرد "باندد و نبانددا تدو بده چدپمم ندی
داده اکاع .میکدنم درواقدع ،قدانونتو سدانیدم { |:تدا جدانی کده مدن میددونم ،مدا انسدانا
میدنم". مارک شده فقط به اربا خودمون جوا پ
بدده شددکم "چطددور ...تددو چطددور جر دد .کددرد جددوا منددو بددد ؟" خددون آشددام بددا زانددو
کدرد نکدی جونگین کوبید و خدون از دهدن جدونگین بیدرون زد جدونگین سدرفه کدرد حد
زاندو زد، با قدر خون آشدام شکسدته رو زمدین افتداد و خدون آشدام کندار از دنده ها
رو پاره کرد و دستور داد "بذار مارکتو ببینم"! رو کشید و خاکت ماسک
گرفتدده بددود چددی میشددد اگدده اون اتن ندده خددون آشددام بددود و کیونگسددو جددونگین خنددد
کددرده بددود؟ شدداند میتونسدد .انددن مددرد رو بکشدده؟ البتدده کدده میتونسدد .اون ندده تبدددنل
شدداهوار فددو العدداده میشددد! ولددی وقتددی از کیونگسددو پرسددیده بددود عاقدده ا بدده تبدددنل اون
داره نا نه ،کیونگسو جدوا مسدتقیمی ندداده بدود میدونسد .اندن خدون آشدام دنبدال چیدز
شبیه ضربدر میگرده کده نمداد مدارک اشدرا زاده هاسد .ندا شداند نده رز خداردار کده نمداد
جدونگین رو گرفد .و سرشدو رو بدات بدرد و بده مدارک فصادهاس .وقتدی خدون آشدام فد
زده "اند انن چه مارکیه؟" کرد مرد خشک نگاه کرد ،جونگین ح
همددون موقددع صدددا غرشددی کنارشددون ،توجاشددون رو جلددب کددرد "دسددتا کثیفتددو از اون
نده دفعده گدردن خدون آشدام رو چسدبید و بک ،فصداد!" کیونگسدو بدا سدرع .فراانسدانی
اونو زمین زد.
رو بکشدده کیونگسددو ندداخن حلقدده دسدد .کیونگسددو مدکددم بددود و اون نمیتونسدد .نف د
تددو گوشدد .خددون اشددام فددرو کددرد خددون از گددردن مددرد جددار شددد و کیونگسددو دنددد کدده
به عقب برگشتن. چشما
قدانون زر میزندی اونوقد .خدود لعنتید .از نده قدانون سداده اکاعد .نمیکندی " "تو درباره
نده خدون آشدام دسد. فرنداد کشدید" هرگدز بده انسدان مدارک شدده و بعد تو صدورت
جدا کرد. رو از بدن دراز نکن "!!!و بعد استخوان گردنشو شکس .و سر
رو کد کددرده بددود و نگدداه میکددرد عجیددب بددود اصددا اونقدددر کدده فکددر جددونگین سددر
میکرد باند ترسناک باشه نیود؟ کیونگسدو بلندد شدد و بده وضدعی .نده چنددان خدو انسدان
نگاه کرد "بیا برگردنم خون .و همین حات از اننجا برنم".
به راه افتاد. با نه سر تکون دادن ساده ،جونگین به دنبال ارباب
~
بده سدوول ساون فامیده بود کده مدرد کده هدد گرفتده بدود بعدد از قتدل عدام خدانواد
دنددن خدونی کده از اون مدرد پسد .فطدر کدرد و عطد فرار کدرده اندن عصدبانی تدر
بیرون میزد بیشتر و بیشتر شد.
اون ،تمدام خشدم رو اروم میکدرد بدا نده لمد بدود و خشدم لوهان تمام مدد پیشد
بکشده و بدذاره بدنااشدون رو بده آغدو به میل دنگه ا تبدنل میشدد میدل اننکده اربداب
مدرمانه با هم نکی بشن.
نبدود هر چند اتن ،شنبه شدب ،تدازه بده سدوول رسدیده بدود ندافتن پناهگداه اولوند .اولد
تناا چیز که اتن میخواس .اندن بدود کده چیدز کده ممیخواسد .بده دسد .بیداره جدون
نه قاتل بشه. اون قاتل رو میخواس .حتی اگه انن باعل میشد خود
اهمید .میدده؟ کدی بده قدانون اهمید .میدده؟ بده قدول معدرو ، نه قاتل هه! کی به اسم
چشم در برابر چشم تو باند همون باا رو بد .
بده دسد .اورده بدود ،واحدد اقدا چدونی داخدل با توجه به اکاعاتی کده تدو اتدا پددر
انددن مجتمددع گددرون قیمدد .بددود و سدداع .تقرنبددا نددارده شددب بددود احتمددات اتن داشدد.
استراح .میکرد ساون نگداهی بده اکدرا اندداخ .و مدردم پدر مشدغله و ماشدینا از اونجدا رد
پرسددید چطددور میشدددن نگدداهی بدده پنجددره هددا درخشددان سدداختمون انددداخ .و بددا خددود
میتونه بدون کار شاسانی وارد بشه.
لوهان از لد ه ا که ساون از تگو خدارج شدد تدو دندد نبدود ولدی سداون میدونسد .اون
اونجاس .لوهان میگف .دوس .داره از تو سانه ها اونو تماشا کنه.
ساون ساختمون رو دور زد عقدب رفد .و هدر گوشده از سداختمون چندد تدا نگابدان دندد در
سکو خودشو به ساختمون نزدنکتر کرد.
ساون میتونسد .از پلده هدا اضدطرار اسدتفاده کنده ولدی اوندا خیلدی سدر و صددا درسد.
زده شدد و انقددر اوندو شدوکه کدرد کده بافاصدله میکردن نده دفعده دسدتی رو شدونه ا
بلندد شدد و سداون چشماشدو چرخوندد اربداب برگش .و دس .رو کندار زد صددا خندده
و هیسی کدرد "دنگده اننکدارو نکدن خواهشدا " لوهدان فقدط سدر تکدون داد و بده بدات نگداه
کرد "کدوم کبق ؟"
زمزمه کرد "سدی ام اگده بخدوام از اون پلده هدا لعنتدی اسدتفاده کدنم پاهدام قلدم میشده ".
لوهان نادونی دستشدو دور کمدر سداون حلقده کدرد و سداون گدی شدد "باد .کده گفدتم .
بددی صدددا، کمکدد .میکددنم انتقددام شددیرننتو بگیددر سدداونی~" چشددمکی زد و بددا ندده پددر
سدوم بعدد ،بددون هدی صددا رو کد فلدز کبقده تو هوا اوج گدرفتن و لد ده
کنار خروجی اضطرار فرود اومدن".
کرد "حرک .نرم و بی نقصی بود". رو خی ساون به پانین نگاه کرد و لب
بددرا تددو بددود سدداون همد خنددد زد و دسددتگیره در رو شکسدد" .همد لوهددان تد
برا تو " ساون خندند و وارد ساختمون شد.
میدداد وقتی به اتا رسدیدن ،سداون خدم شدد و بده دسدتگاهی کده باندد رمدز عبدورو باد
بینددی رو پددی نگدداه کددرد لوهددان فکددر کددردن سدداون رو تماشددا میکددرد و حرکدد .بعدددن
معمدوت نده پیرمدرد تدارنی تولدد ندا شدماره میکدرد" .آقدا چدونی مدرد فراموشدکارنه پد
موبانلشو به عنوان پسوورد میذاره".
کدرد حفد کدرده بدود اوندو رو هد ساون تارنی تولد اقدا چدونی وقتدی کدامپیوتر پددر
اومد ! وارد کرد و بوم! به خونه خو
ساون قرار گرفته بود اما حرفی نزد و وارد شد. لوهان تد .تا یر هو
البتده کده آقددا چدونی لد دده ا کده شددنید نکدی داره سدعی میکندده وارد بشده بیدددار شدد .
پیرمرد تفنگی رو بده سدم .سداون نشدونه گرفد" .تدد-تدو اننجدا چیکدار میکندی؟ تدو باندد
تو تیمارستان باشی"!
"اوه بدودم ولدی بعدد ندادم ساون پوزخند زد و جلدو رفد .شدجا و بدا اعتمداد بده نفد
اومد تو نه چیز دار که من میخوام".
نمیددم" گدزار "چی؟ پول؟ با .پدول میددم حرومدزاده! فقدط گمشدو و مدن بده بده پلدی
کدرد سداون بده شدلی ولی ساون همقنان داشد .جلدوتر میرفد .آقدا چدونی بده پدا
بده جا گلوله نگاه کدرد و هیسدی گفد" .درد داشد .مدادرخرا " غرندد و بدا پدا دنگد
رو ول کدرد و سداون سدرنع اوندو قاپیدد "تدو حرومدزاده شکم پیرمرد لگد زد پیرمدرد تفند
خودخواه زندگی مندو ندابود کدرد و خدانوادمو کشدتی میددونی چیده؟ تمدام پدوت مدال
حتی پوت من و خانوادم کده تدو حسدابته بدذار ببیندیم میتدونی اوندا رو بدا خدود خود
به جانم ببر ؟"
پددر از خشددم شدددن و چندددنن بددار ماشدده رو کشددید بدده سددر ،صددورت ،قفسدده چشددما
رو بغدل کدرده بدود گلولده خدورده کده وقتدی جسدد پددر و مدادر ...هرجانی از بدن سین
رو رو پیرمددرد جددار شددد بشدده تفند بددود .بدددون اننکدده متوجدده اشددکی کدده از چشددم
سر آقا چونی رو له کرد. میزد با پا نف خالی کرد و بعد در حالی که نف
تموم شد.
نددرم بوسددید "تمددوم شددد سدداونی اننجددا گددردن کددرد و ماددره لوهددان از پشدد .بغلد
دنگه جا ما نیس.".
با انن حر ،قبل از اننکه حراس .سدر برسده ،سداون بدا لوهدان از پنجدره پدانین پرندد .حدات
بدا لوهدان و بددون حضدور آقدا چدونی رو بده رو بشده .قبدل از بدود کده بدا زنددگی وقت
تشددکر کددرد .لوهددان خندنددد و رو بوسددید و زمزمدده وار از اننکدده برگددردن ،سدداون اربدداب
بده تدو نیداز دارم ساون کشید "صدرفا جاد .اکاعد ،.مدنم عوضد رو رو گو زبون
ساونی".
با اخرنن خندشون تو سانه ها شب مدو شدن.
Chapter.9: Encounter
وقتددی بکایددون از خوندده زد بیددرون ،مسددتقیم بدده جددانی رفدد .کدده همیشدده وقتددی حوصددله
تدو همدین پدارک، نداش .نا ناراح .بود میرف .بده پدارک هرچندد خداکرا بدد تجداوز
تداعی میشد. برا
بدود کده به آسدمون نگداه کدرد و زمدانی رو بده نداد اورد کده هندوز مسدوولیتانی بده گدردن
چانیول باعل شد بفامه مال اون نیستن.
نباندد اجدازه بدد بقیده بدرا ببدرن شدکل بدد زندگی چیزنه که فقط خود میتونی با
و بدوزن.
نیسد .پدر از همونطور که رو تا نشسته بدود ،متوجده شدد آسدمون مثدل قبدل آبدی رند
ابر ها خاکستر شدده بدود کده بده مدردم هشددار میدداد کوفدان بزرگدی در پیشده هرچندد
بشده تدا اننکده بدره برا بکایون مام نبود تدرجی میدداد اننجدا بمونده و زندر بدارون خدی
سابق . به خونه
نشسدته بدود باعدل شدد از جدا بپدره برگشد .و پسدر نه هل آروم بده پشد .تدابی کده رو
دنددد لبخنددد کددوچیکی رو لبددا جددوون و قددد بلنددد بددا موهددا بلونددد رو پشدد .سددر
نشسته بود و انن باعل شد اونم لبخند بزنه. نازک
مگده نده؟" بکایدون هدومی گفد .و وقتدی پسدر کندار غرنبه پرسید "زناد تدو فکدر بدود
رف ،.دوباره خودشو رو تا تکون داد "نمیتونم فکر نکنم زندگیم خیلی تخمیه "
نگداه کنده پسدر جدوا داد "فقدط تدو نیسدتی کده پوزخند نرم پسر باعل شد بکایدون باد
زندگی .اننجورنه".
بکایددون پیشددنااد داد "خددب ،از اونجددانی کدده جفتمددون زندددگی تخمددی ا دارنددم ،میددا
داسددتان زندددگیمونو تعرندد کنددیم؟" پسددر رو تددا رو بدده رو بکایددون نشسدد .و سددر
من شرو میکنم من نه مردو کشتم". تکون داد "پ
بکایددون از تددا خددوردن دسدد .برداشدد .و بدده پسددر کدده حددات توجاشددو جلددب کددرده بددود
اونقندان ترسدیده ندا وحشد .زده نبدود پسدر بلوندد شدونه نگاه کدرد" .چدی؟ چدرا؟" صددا
بات انداخ" .اون نه خا ن بود پدر و مدادرمو کشد ،.و بده ن در مدن حقد همدین بدود مدن
لعنتددی بخدداکر ضددربه روحددی کددارم بدده تیمارسددتان کشددید فقددط از شانسددم بددود کدده ندده نفددر
درمانم کرد".
مدنم اگده جدا تدو بدودم همدین خدو کدار کدرد بکایون نیشخند زد "واقعدا؟ پد
کارو میکردم".
چشددما پسددر بلونددد بددا لددذ بددر زدن چیددز کدده تددو چشددما بکایددون هددم بددود هددر
کشدتن مدرد بدا تفدنگ دوشون به نه چیدز فکدر میکدردن و جدور کده پسدرک دربداره
حر میزد ،بکایون رو و زده کرده بود.
تددو همینجددور پددا شددد اومددد سددوول فقددط بددرا اننکدده اونددو بکشددی ،هددوم ؟" "پ د
خنده ا کرد و در جوا پوزخند شیطونی از پسر گرف.. بکایون ت
بدده عقددب "ارزششددو داشدد .نمیدددونی بدده چدده آرامشددی رسددیدم وقتددی دندددم چشددما
برگش " .به اننجا که رسید خندند.
نوب .بکایون بود که تعرند کنده " :مدال مدن نکدم فدر میکدرد انقددر خدونی نبدود ولدی
میدددونی ،مشددکل مددن همددون خددون بددود مددن لوکمیددا داشددتم و قبددل از اننکدده اننددو بفامددم،
کدنم اول همیشه برا خدانوادم کدار میکدردم دانشدگاهو بیخیدال شددم تدا بده بدرادرم کمد
کندده هدده بانددد میدونسددتم اون بدده مددن کمد بعددد اون درسشددو تمددوم کندده و در عددو
آبجدو میخرندد بدرادرم پولمدو دارن ازم سو استفاده میکدنن بابدام پولمدو میگرفد .و باهدا
تو بار خرج میکرد".
"چه کثید " پسدر بعدد از چندد لد ده دوبداره شدرو بده حدر زدن کدرد "چجدور خدو
شد ؟ نعنی ،گفتی سرکان داشتی".
"خددب ،نمیدددونم جددادو رو ندده سددر آدمددا جددوا میددده " هددر دو خندندددن "اسددم مددن
بکایونه بیون بکایون".
"ساون اوه ساون".
درسدد .مددوقعی کدده بددا هددم دسدد .دادن ،دو نفددر بددا سددرع .بددر کنارشددون دداهر شدددن
پشد .سرششدون ساون و بکایدون کده هدر دو از حضدور ناگادانی اون دو مدرد سدیاه پدو
شوکه شده بودن دستاشون رو عقب کشیدن و نگاه معنادار به هم انداختن.
کدرد و بده مدو بلوندد کوتداه تدر کده درسد .پشد .انسدان رو تدا چانیول چشماشدو تند
هدن رو کد کدرد و سدعی کدرد اوضدا رو تدو انستاده بود نگاه کرد لوهدان هدم سدر
تدلیددل کن ده چشددما چددانیول بدده نقددره ا درخشددیدن و باعددل شدددن لباددا لوهددان بدده
رو پوزخند باز بشده ابروهدا چدانیول بدات رفدتن و بعدد ،لوهدان هدم چشدما نقدره اند
نشون داد و پوزخند از چانیول درناف .کرد.
مدرده " "باعل افتخداره کده کسدی رو ماقدا میکدنم کده فکدر میکدردم خیلدی وقد .پدی
گذاشدد .و سددم .راسددت رو رو سددینه لوهددان اننبددار لبخنددد صددمیمانه ا زد ،دسددت
تع یم کرد چانیول دقیقا همون کار رو تکرار کرد "به همقنین".
بکایون پرسید " :شما دو تا همدنگه رو میشناسین؟"
چددانیول دستشددو رو شددونه بکایددون کذاشدد" .نمیشناسددیم ولددی هددر دومددون از ندده
خونیم".
"جدا از هم بزری شددنم ،ولدی خدانواده مدون خدون خدالص بدود اگده اشدتباه نکدنم تدو باندد
پسر عموم باشی".
میزنم تو لوهان باشی". "من چانیولم و با توجه به چاره ا ،حد
لوهان خندند "درس .همون چیدز کده وقتدی عمدو بده تگدو اومدده بدود میگفد .تدو خیلدی
منم خوند "! خرخونی! حتی درباره
چددانیول شددونه ا بددات انددداخ .و بدده اون دو انسددان گددی شددده نگدداه کددرد "بددرا اننکدده
موقعی .رو براتون شفا ساز کنم ،لوهان ،اجازه بده توضی بدم".
رو صددا کددرد وقتددی لوهددان سددر تکددون داد و رو پددا سدداون نشسدد ،.چددانیول گلددو
"خون خالص ها تو سوول به وجود اومدن ولدی وقتدی جمعید .خدون آشداما زنداد شدد ،مدا
مدن تدو سدوول مونددن و قلمرو خودمونو به شکل نده مثلد .فشدرده کدردنم خدانواده
دنگده بده تگدو و گوانجدو رفدتن داخدل مثلدل ،قلمدرو خدون آشداما قدرار اون دو خانواده
سدده نددژاد خددون خددالص مداف دد .و رهبددر میشددد نددژاد مددن داشدد .کدده بدده وسددیله
انددن سدده اسددم ،اسددم بددود ،مددال لوهددان لددونک ،و اون نکددی هددم کددرادننک کیددورنک
خون آشاما اصیل بود سه بدرادر کده بدا اسدتفاده از خدون و قدرتشدون ،خدون خدالص هدا رو
به وجود اوردن" .
لوهدان رو بده شدونه ساون سر تکدون داد ،دستاشدو دور لوهدان حلقده کدرد و چونده ا
رو تدلیدل بشدن بکایدون پاهدا هدن تکیه داد و گذاشد .تمدام اکاعدا جدندد تدو
من دور اننده کده خدون خالصدا بیشدتر رو هم انداخ .و اخماشو تدو هدم کدرد "پد
وجود داشتن ،چان؟"
قتدل عدام شددن نده مدن بیشدتر از هدزار سدال پدی چانیول سر تکون داد " ولی خانواده
نفر بامون حمله کرد نه نفر که واقعا انت ار نداشتیم بامون خیان .کنه".
اومدد ،فکد کده کشدته شدده بدودن جلدو چشدم خدود لوهان وقتی تصونر خانواده
مددنم همینطددور از بددین شددد و دسدد .سدداون رو مدکددم گرفدد" .خددانواده منقددب
نژادمون ،من تناا کسی بودم که جون سالم به در برد".
چانیول تانید کرد "منم همینطور".
کشدید چدانیول هدم بده آغوشد رو بده آغدو "چان " بکایون بلند شدد و خدون آشدام
جوا داد "اشکالی نداره بکایون ،من خوبم".
ساون داش .به انن فکر میکدرد کده اگده خدون خدالص هدا قدرتمنددترنن خدون آشدام هدا
چطدور ممکدن بدود نده نفدر بده همدین سدادگی نده تنادا دو ندژاد خدونی، نژاد ها هستن ،پ
رو پرسددید و چددانیول در جددوا بلکدده کددل خاندانشددون رو از بددین ببددره بنددابرانن سددوال
اندداخ" .مسدوله همینجاسد .انسدان حتدی بدا وجدود اننکده مدن مثدل لوهدان نگاهی با
بیشتر از هزار سال عمدر کدردم ،هندوزم نمدیفامم چطدور نده اشدرا زاده تونسد .خدانواده
{نژاد کیونگسو هم به کلی نابود شد. منو به قتل برسونه مطمونم که نژاد کرادنیک
از بدین بدردن خددون خالصدا و بعدد حکومدد .کدردن بده رتبدده بندد خددون اگده تنادا هدددف
آشاما – که قانع کنندده تدرنن دلیدل ممکدن بده ن در میداد -پد چدرا مندو نکشد.؟ اون
فقط منو اندداخ .تدو نده تدابو پدر از گلادا زنندده کده کمرمدو میسدوزوندن ،و بعدد مندو
زنر زمین دفن کرد".
نقشه ها دنگه ا برامون داره". نتیجه گیر آخر رو کرد "پ چانیول ازحرفا
اربددا هاشددون گددو سدداون و بکایددون همونطددور سدداک .نشسددته بددودن و بدده مکالمدده
میدادن و چیزهدانی از دنیدانی کده هرگدز نشدناخته بدودن مدی شدنیدن درسد .بعدد از اننکده
شدده بدودن باشدون داده شدد، کوتداهی از دنیدانی کده حدات وارد مارک شدن ،خاصده
و اونا فکر کردن انن دنیا جا باحالیده ولدی وقتدی فامیددن اوضدا پیقیدده تدر از اونیده کده
فکر میکردن ،کم کم نگران شدن نه فقط برا خودشون ،برا اربا هاشون.
خون خدالص هدا رو ندابود کدرده بدود و از هدر ندژاد ،فقدط ند اشرا زاده ا که خانواده
کده هدر خدون آشدامی رو نفر رو زنده گذاشته بود و اونا رو بدا گدل شاهپسدند -گلدی مقدد
ضعی میکرد -مسموم کدرده بدود و زندر زمدین دفدن کدرده بدود ،بدزری تدرنن تادندد بدرا
اوناا بود.
حتی برا قدرتمند ترنن خون خالص ها...
انن اشرا زاده از کجا قدر انجدام اندن کدار رو بده دسد .آورده بدود؟ اندن چیدز بدود کده
باند میفامیدن.
سدداون تکیدده داد هددر دو همونطددور کدده زنددر نکددی از لوهددان آهددی کشددید و بدده سددینه
شددن آسدمون نگداه میکدردن هدر از گداهی برقدی درختا پداک نشسدته بدودن ،بده تارند
صدا چند رعد شنیده میشد. تو آسمون پدندار میشد و پش .سر
نجیب زادگانو رهبر میکنه". "چانیول ،فکر کنم اون کسیه که قبیله
نشسدته بدود ،نده بکایدون رو کده بدین پاهدا خوابیدده چانیول که حات داشد .چادره
گذاشدته بدود رو شدونه ا چدانیول تکیده داده بدود و سدر رو بده سدینه کر بددن
میکددرد ،بدده لوهددان نگدداه کددرد "نجیددب زادگددان؟ خددب اون بزرگتددرنن قبیلدده ا نددواز
تعجبی نداره".
لوهددان سددر تکددون داد و بددا گرمددا بدددن سدداون آروم شددد "اون نکددی از اشددرا زاده هددا
اشددرا زاده هددا بددود نمیدددونم اون تددو قبیلدده نجیددب زادگددان بددود پسددر رهبددر خددانواده
قدددر و اون سددا رو از کجددا اورده اگدده چیددز کدده گفتددی حقیقدد .داشددته باشدده ،کدده از
دنددر نددا زود متوجدده میشدده مددا اونجددانی کدده زنددده گذاشددتنمون من ددور داشددته باشدده ،پد
دفنمون کرد نیستیم و میاد سراغمون".
کجاسدد .و نددا حددداقل بفامددیم منبددع قدددرت " بانددد ندده راهددی پیدددا کنددیم کدده بکشددیم
غلبه کنیم ،قبل از اننکه دس .به کار بشه". بدونیم چطور باند با
ساون هم خوا آلود بود ولی وقتی بدارون شدرو شدد بدا صددا بلندد رعدد از خدوا پرندد .
اننکده لوهدان سداون رو کشدید سدیل آسدا شدد بده مدد اول نم ندم میبارندد امدا آخدر
شد. بات ،ساون تماما خی
لوهان گف" .باند نه جا برا موندن پیدا کنیم".
حمدل میشدد نده دفعده گفد" .چدان ،مدن بکایون همونطدور کده رو کمدر خدون آشدام
برنمیگددردم خوندده " چددانیول سددر تکددون داد و بدده لوهددان نگدداه کددرد "بددرنم ندده جددا رو
استراح .کنیم". میشناسم که میتونیم تو
لوهان سر تکون داد دستشدو دور کمدر سداون بدرد و بده دنبدال چدانیول از رو زمدین پرندد
و رو سق خونه ا فرود اومد و بعد به سرع .رو ساختمون ها دنگه پرند.
اکمیندان داده بدود کده قدرار نیسد .تنادانی بدا به کرنقی ،دندن نه خون خالص دنگده باد
اون خا ن رو به رو بشه.
درسته که نده خدون خدالص بدود ،ولدی اگده اون اشدرا زاده تونسد .خیلدی راحد .نده ندژاد
اصا نباند دس .کم میگرفت . کامل از خون خالص ها رو قتل عام کنه ،پ
وقتی چانیول رو به رو نه ساختمون رهدا شدده انسدتاد ،لوهدان هدم بدا سداون رو کدول
اندداخ .و وقتدی دندد سداون بده کنار چانیول فرود اومد نگاهی بده انسدان مدارک شدده ا
اومد "نمی ترسی ساونی؟" انن نو جا به جا شدن عاد کرده پوزخند رو لبا
ساون نگداهی بده زمدین کده 50فدو باهاشدون فاصدله داشد .کدرد و شدونه بدات اندداخ.
"نه اصا".
رو گرفد. بکایون با چشما وحشد .زده باشدون نگداه کدرد ولدی بافاصدله جلدو دهدن
خندند بکایون نالید "عو اتن بات میارم"... و چانیول با
"برنم تو " چانیول اننو گف .و پرند.
~
بددا شددد گددرفتن بددارون ،جددونگین و کیونگسددو تصددمیم گددرفتن نکددم اسددتراح .کددنن
رو عقدب زد کدرده بدود پداک کدرد و موهدا خیسد رو خدی کیونگسو آبی کده صدورت
رو رو زمددین کاشددی کددار نشددده چشددم ،جددونگین رو دنددد کدده کددیف از گوشدده
گذاش.. رو به نمان رنگ رو دراورد و بدن ورزنده و خو انداخ ،.لباسا
رو لیسدید از همدین غدر شدد و ناخوآگداه لبدا برا نه لد ه ،خدون آشدام تدو افکدار
جددونگین سددرگرم میکددرد { |:کیونگسددو |: اتن داشدد .رسددما جددونگین رو بددا چشددما
آونزون کردن لباسدا رو سدیم هدا نده چنددان مدکدم اونجدا بدود و متوجده اشدتیا تدو
چشما کیونگسو نشد.
کددرد – خفی د بددود ،امددا مددوجی از احسددا خفیفددی رو رو کمددر تددا وقتددی کدده لم د
خنده ا کرد و هشدار داد "کیونگسو"... فرستاد ت الکترنسیته رو به تموم بدن
غلبده کنده امدا بده رو گداز گرفد .سدعی کدرد بده نیشدخند بازنگوشدانه ا خون آشام لدب
کشدید . رو رو پوسد .انسدان سختی شکسد .خدورد و در همدون حدال دوبداره انگشدتا
خودشو زد به اون راه و جدور کده انگدار واقعدا کدار نکدرده گفد" .چیده؟ مدن کده کدار
نمیکنم"!
انسددتاد و از پشدد. رو بدده اکددرا تکددون داد و خندنددد پشدد .سددر اربدداب جددونگین سددر
جدونگین رو دور بازوهدا برندزه کدرد کیونگسدو نیشدخند زد و دسدتا سدفید بغل
حلقه کرد و گف" .کیونگسو…"
"هوم؟"
رو رو گددردن کیونگسددو گذاشدد ،.بوسدده هددا نرمددی میددزد و بعضددی وقتددا جددونگین لددب
از دس .اون خون آشامه". میکشید "ممنون که نجاتم داد رو رو گردن زبون
تدر نزدند حلقده کدرد و اوندو بده خدود رو دور گدردن انسدان کیونگسو چرخید بازوها
کرد .کور که وقتی حر میدزدن ،لباشدون بده هدم کشدیده مدی شدد زمزمده کدرد "کدار
نکردم جدونگین میددونی کده متنفدرم وقتدی نده نفدر دنگده لمسد .میکنده مخصوصدا خدون
آشاما " نکدی از دستاشدو آروم رو مدارک خدون خدالص رو گدردن جدونگین کشدید "اندن،
ا با اننه که تو متعلق به منی ،و هی چیز اننو تغییر نمیده".
گذاشدد .و آروم رو رو لبددا نددرم و شددیرنن رو کشددید و لباددا جددونگین کمددر اربدداب
رو کمددر رو ماسدداخ میدددادن و دسددتا اربدداب لباددا خوشددمزه حرکتشددون داد لباددا
دانره میکشیدن. ارباب
باشده ولدی کیونگسدو اصدا دلد سدرنع و اکمیندان بخد انن قرار بود فقدط نده بوسده
بده سدم .موهدا جدونگین رفد. . نمیخواس .همه چیز به انن سرع .تمدوم بشده دسدتا
رو گرفدد .و مدکددم کشددید ،و بعددد بیشددتر سددعی کددرد تددا بوسدده شددون دسددته ا از موهددا
شدند تر – و در صور امکان عمیق تر – بشه.
قدر بده اربداب زد ،خدب ،لباسدی کده خدود کیونگسدو چند لبدا جونگین به لبده
دسد .داد و بعدد مدکدم بده دندوار کوبیدده شدد درحدالی سدبکی ا باد داده بود .احسا
اونددو بدده اونجددا بددا سددرع .فددرا انسددانی چسددبیده بددود حتمددا اربدداب کدده کیونگسددو باد
کشونده بود.
کدرد کدور کده حدات خدون آشدام بدین دندوار و جونگین بدنشو چرخوند و جاشون رو عدو
گیدر افتداده ندود کیونگسدو از بوسده عقدب کشدید و بده چشدما خیدره و پدر از بدن انسان
کشدید باعدل رو رو لدب خدود جونگین نگداه کدرد جدور کده جدونگین زبدون عط
شد بدن کیونگسو از شد نیاز به لرزه بیفته.
"مدکددم بگیددر" جددونگین اننددو زمزمدده کددرد و کیونگسددو رو بددات بددرد و بدده دنددوار تکیدده داد .
گدردن حلقده شددن و بازوهدا پاها کیونگسو بافاصدله دور کمدر انسدان مدارک شدده ا
جونگین رو پیدا کردن.
کددرد و رو لمدد عضددات تدد کیونگسددو خزنددد و تدد دسددتا جددونگین زنددر لبددا
رو بده خداکر سدپرد و بعدد دو برآمددگی مدورد عاقد حسشون زنر دسدتا پینده بسدته ا
کیونگسددو رو بددین کدده دوسدد .داشدد .ا نتشددون کندده رو پیدددا کددرد سددر هددر دو سددینه
رسید. به گوش انگیز از اربا چشم قرمز هو فشرد و ناله انگشتا
زمزمه کرد "خوش .میاد؟ هان کیونگسو؟"
کدرد و نالیدد "جدونگین ا ندتم نکدن "... خدی رو بدا زبدون کیونگسو لباا خشدکیده ا
جددونگین رو جلددو کشددید و ندده بددار دنگدده لبااشددون رو بدده هددم قفددل کددرد همونطددور کدده
کیونگسددو بوسدده هاشددو بدده خددط ف د ،و بعددد بدده سددم .گددردن جددونگین ادامدده مددی داد،
جونگین عضوهاشون رو به هم میکشید.
کشدیده ندرم و مرکدوبی رو گدردن فرسدتاده شدد وقتدی عضدله هشددار باد ح
شدد کیونگسدو تدو اون سداختمون رهدا شدده مدنعک شد چند انیده بعدد ،صددا غدر
شدددن و اون مددانع رو سددورا .کددردن ،وارد ری هددا تیددز گوشدد .گددردن دو دندددون نددی
بلند کرد. میخواس .رو بیرون کشیدن و جونگین ناله غلی ی که ارباب
بددرا داشددتن میددزد و تددو لددذ اون خددون لذنددذ غددر بددود ولددی هوسد کیونگسددو مد
دنووندده جددونگین تمددومی داشدد .هددر دوشددون از تدده گلددو نالدده ا کددردن و تددو احسددا
رابطشون گم شدن. کننده
شد. تا وقتی که صدا قدم ها تو اتا منعک
هر انیه بلند و بلندتر میشد و باعل شدد خدون آشدام از انسدان فاصدله بگیدره و جدونگین هدم
میرف .اهمیتی بده. کنه ،بدون اننکه به خونی که از ول
کیونگسو جلو جدونگین انسدتاد و بدا حالد .تددافعی کده گرفتده بدود ،چشماشدو رندز کدرد و
نگاهی به اشخاصی که از سانه ها وارد روشنانی شده بودن نگاهی انداخ..
چاار نفدر بدودن ،و پسدر بلوندد قدد کوتداه وقتدی نگاهشدون تاقدی کدرد نیشدخند زد "اوه،
عجب من ره ا درس .کرد پسدر عمدو! فکدر کدنم فقدط نده بدار همدنگده رو دنددنم ولدی
من اون چشما درشت .رو خو نادمه ،کیونگسو".
بلنددد بددود و نگدداه ترسددناکی رو "لوهددان؟ "کیونگسددو بدده اون نکددی نگدداه کددرد قددد
داد .لوهان متوجده شدد و لبخندد زد "اندن چدانیول از کیورنکسده ،و مدا بدا انسدانامون صورت
اننجانیم ساون و بکایون".
راحتددی کشددید و بددا بددودن ،نفد راحدد .شددده بددود کدده اونددا فددامیل کیونگسدو کدده خیددال
بده کدر چدانیول تع دیم کدرد و چدانیول هدم در جدوا همدین کدار رو سینه ا دست
سدام کدردن بدین خدون خدالص هدا بدود بده نداد اورد کده اون روز رو تکرار کرد اندن رو
هسددتم و کشددته شدددن و بعددد غرنددد "کیونگسددو از کددرادننک خددانواد چطددور همدده
احتمددات تناددا بازمونددده ام " بدده جددونگین اشدداره کددرد "انددنم جونگیندده ،و شددماها ندده جددورانی
اومدنن وسط لد ا خصوصی ما".
"آخی ناز " ساون اننو گف .و بکایون رنز خندند.
چانیول گفد" .فعدا بیدانن اسدتراح .کندیم و بدذارنم اندن کوفدان بگدذره احتمدات تدا فدردا
نیمه شب تموم میشه.
وقتی همه تدو سداختمون جداگیر شددن ،تدو دلشدون از بدارون تشدکر کدردن بخداکر اون
بود که تونستن نه خون خالص دنگه رو پیدا کنن آخرنن از نژاد کرادننک .
Chapter.10: Viatrix
بکایون با صددا بلندد رعدد و بدر از خدوا پرندد نمیدونسد .سداع .چندده ولدی آسدمون
بدودن بدا توجده بده سداک .بدودن اکدراف ،میشدد کاما سیاه بود و ماه و ستاره ها خدامو
باشدون رد نزدند گف .از نیمه شب هم گذشدته بدود چدون کمتدر اتومدوبیلی تدو جداده
بیددرون کشددید . اونددو از گیجددی بعددد از خددواب میشددد صدددا قددار و قددور آشددنا معددد
رو پوشدونده بدود و اون نکدی دور چشدما خوابیدده بدود نکدی از بازوهدا چانیول کندار
کمر بکایدون حلقده شدده بدود و اوندو از هدر آسدیبی حفد میکدرد اندن باعدل شدد بکایدون
کنده ،گرسدنگی زنداد رو ندواز میخواسد .اربداب لبخند بزنه ولی با اننکده خیلدی دلد
اجازه نمیداد. با
کی فکرشو میکرد نه خدون آشدام دنگده رو تدو سداختمون رهدا شدده ا کده چدانیول چندد
پیدا کرد ببینن؟ روز پی
به هنشدم خطدور نمیکدرد کده نده خدون آشدام دنگده هدم مثدل لوهدان تدو رابطده مطیدع
باشه ) (submissiveولدی بدا نده نگداه بده صدور جدونگین ،بکایدون بافاصدله احسدا
کرد نباند انن انسدانو دسد .کدم بگیدره درسدته کده کیونگسدو قدو بده ن در میرسدید ولدی
جونگین از اونم قدو تدر بدود ،حتدی بده عندوان نده انسدان – سداون هدم درسد .همینطدور
بود.
حلقده بشده خدو میدونسد. ولی بکایون خدب اون تدرجی میدداد دسدتا چدانیول دور
میگرفد .ندا بدا میکدرد ،گداز که شبیه اون دو نفر نیسد .چدانیول هدر دفعده کده لمسد
مداف د. تدا از نداداور میکدرد کده بکایدون زندد میکدرد ،باد مدارک بوسه ها
بشه ،تا تد .مراقب .اون باشه ،تا مطیع اون باشه و نه هی جور دنگه.
برداشد ،.نکدم ندون ،کدان کید ، بدون اننکه دوبداره فکدر کنده ،نده بسدته چاکلد .چیدپ
اوه! نودل فنجونی آ .جون!
بددرده بددود و نیشدخند زد میتونسدد. نگدداهی بدده فروشددنده انددداخ .کدده رو صددندلی خددواب
بدون اننکه کسی متوجه بشه غذا رو ببره.
همونطور که بده کدر خروجدی میرفد ،.متاسدفانه ،فروشدنده بیددار شدد و دندد کده اون داره
چیز رو میبره "آقا صبر کنین! باند پول اونا رو بدنن"!
شددرمنده، رو چرخونددد "مددن اتن عددین چددی گشددنمه و پددولم ندددارم پد بکایددون چشددما
من اصا واسه دزدندن اننا متاس نیستم خانوم خانوما".
"آقددا !نمیتددونین همینطددور بددرنن!" ولددی بکایددون اعتنددانی نکددرد و در شیشدده ا رو فشددار
زد و مجبدور رو چند داد ولی قبدل از اننکده بتونده اونجدا رو تدرک کنده ،کسدی دسدت
کرد خوراکی ها رو بندازه برگش ،.به اون شخص خیره شد و هیسی کشید "چیه؟"
کده بدا زنجیدر از نقدره بده همون پسر مو بلوندد بدود تدو نگداه اول بخداکر گوشدواره ا
زنددر اون وصددل شددده بددود خیلددی ترسددناک بدده ن ددر میرسددید چشددما بینددی پرسددین
هم خط چشم قرمز رنگی کشیده بود. موها چتر شعله ور بود تو چشم
پسددر هددم هیسددی کشددید "اون موقددع کدده مادددکودک میرفتددی بادد .ندداد ندددادن دزد کددار
بدنه؟"
بیشتر تو هم رف.. بکایون پوفی کشید و خندند ،و بعد اخما
دور بددازو بکایددون هددم ره ا کددم پسددر ابدددا عصددبی بدده ن ددر نمیرسددید ،و فشاردسددتا
نشد بکایون صداشدو بدات بدرد "خیلدی خدب اندن جدزو اولدین قوانینده {همدون دزد کدار
بدنه حات ولم کن تا از اننکه باهام درگیر شد پشیمون .نکردم".
اما پسر بجدا اننکده کدار کده بکایدون گفد .انجدام بدده ،تمدام خدوراکی هدا اوندو رو
زمین سرامیکی فروشگاه رهدا کدرد و بکایدون رو کشدید بیدرون بکایدون وحشد .کدرد .قدرار
نکرده. رو لعن .کرد که به حر چانیول گو خود نبود اننجور بشه تو دل
توسدط پسدر پیددا کدرد دسدتا تارند رو چسبیده بده دندوار نده کوچده نه دفعه خود
بود. به کرز خطرناکی به صور بکایون نزدن به دنوار کوبیده شده بود و صورت
نگاهشون به هدم قفدل شدد نده چیدز تدو وجدود پسدر بدود کده زانوهدا بکایدون رو بده
لرزه در مدی اورد و بعدد اتفدا عجیبدی افتداد چشدما پسدر بده سدرخی درخشدید "تدو نده
اسم اربابتو بگو". انسان مارک شده ا
بیددرون مددی اومددد ،مغددز بکایددون در لد دده میخواسدد .از بددا هددر کلمدده ا کدده از دهددن
اکاعدد .کندده ولددی قبددل از اننکدده انددن اتفددا بیفتدده ،از تددو هیپنددوتیزم بیددرون دسددتور
اون کشیده شد و بعد از چندد انیده داد کشدید "اگده نخدوام چدی؟" بده ن در اومدد مقداومت
پسر رو شوکه کرده.
پسر رو که حات میدونسد .نده خدون آشدامه بده عقدب هدل داد اون نده خدون با تمام توان
آشددام معمددولی نبددود ندده اشددرا زاده بددود بکایددون از کجددا اننددو میدونسدد .درحالیکدده انددن
گفتده بدود هدی وقد .بده اولین بار بدود کده بدا نکیشدون رو بده رو میشدد؟ چدانیول باد
باهدا ندار نبدود و بدا نده اشدرا زاده رو چشما نه خون آشام نگاه نکنه چدون اگده شدان
بدده رو میشددد ،اون میتونسدد .بدده هندد .نفددو کندده تددا بددرخا میلدد .هرکددار رو انجددام
بد .
خددون هرچنددد چددانیول مطمددون نبددود اشددرا زاده هددا میتددونن انسدداناا مددارک شددده
خالص ها رو هم نفو هنی کنن نا نه ولی کار از مدکم کار عیب نمی کرد.
چدانیول اون پسر همین اتن عمل 'نفدو هندی کدردن نده انسدان' رو انجدام داده بدود شد
حددات برکددر شددده بددود –ندده خددون آشددام اشددرا زاده نمیتوندده انسددان مددارک شددده ندده
خدون خددالص رو نفددو هنددی کنده -بلکدده فقددط میتوندده رو انسداناانی کدده توسددط اشددرا
زاده ها نا فصاد ها مارک شدن اننکارو انجام بده.
نگدداه کندده بددا سددرع .مددی دونددد ولددی بکایددون فددرار کددرد بدددون اننکدده بدده پشدد .سددر
دنگدده میتونسد .صددا قدددم هدا اوندو بشددنوه 'لعنتدی! داره دنبدالم میدداد' داخدل کوچده
میکنده ندا نده کسدی نبدود .خددا رو رو نگاه کرد تا ببینده کسدی دنبدال ا پیقید و اکراف
شکر.
عمیقی کشید و چرخید تا به ساختمونشون برگرده. نف
"فکر کرد میتونی از من فرار کنی؟"
"تد -تو چطور ؟"
داهر شدد و بکایدون رو وحشد .زده کدرد . بکایون دوباره چرخید اما پسر نده دفعده جلدو
رو نشددون داد بکایددون زمددین خددورد و عقددب رفدد .پسددر غرنددد و دندددون هددا نیشدد
"چطور نفو هنی رو شکستی انسان؟ ارباب .کیه؟"
هنددوزم دراز بددود "مددن بکایددون بددا وجددود ترسددی کدده تمددوم بدنشددو گرفتدده بددود امددا زبددون
نمیدونم راجع به چی حر میزنی ولدی نده چیزندو خدو میددونم اوندم اندن کده مدن هرگدز
با .نمیگم اربابم کیه حتی اگه تو نه اشرا زاده باشی".
نشسد ،.بده خیدز برداشد .و اوندو بده زمدین کوبیدد رو سدینه ا خون آشدام بده سدمت
سدر بکایدون بدا بداد کده بدا شدد و زد و نکدم بدات کشدید چن سونیشرت نقیه
میخددورد عقددب و جلددو میرفدد .خددون از لباددا تددرک خددورده ا مسددتقیم بدده صددورت
دعدا میکدرد چدانیول نده جدور بیددار بشده و پیددا میقکید و سدرفه میکدرد تدو دلد
کنه.
مثدل تدو رو بده رو نشدنا "تو پونصد سال زندگیم حتی نده بدار هدم بدا نده انسدان نمد
نشده بدودم! انسداناا مدارک شدده فقدط باعدل دردسدرن شدماها فقدط از اربدابتون اکاعد.
میکنین و از قوانین خدون آشداما پیدرو نمدی کندین " کمدی مکدل کدرد و بعدد زمزمده کدرد
"ولی واسده وقتدانی کده شدما هدا قدانون شدکنی میکندین ،بدرا اربابداتون تنبیده هدانی در
اننکدده تددو رو درسدد. حددات ،از اسددم اربددابتو میخددوام تددا واسدده ن ددر گرفتدده شددده پ د
کنم". تربی .نکرده تنبیا
بکایون در حالی که اصا با حرفا پسر موافدق نبدود چشدم غدره رفد" .اگده اربدابم اشدرا
کنی؟ ها؟" زاده باشه چی؟ میتونی تنبیا
دارم باشددده مددن بیشدددتر نددژادا اشدددرا زاده رو میشناسدددم و پسددر پوزخندددد زد "شدد
اونا برخا تو ه ر ل ،به خوبی تربی .شده بودن. انسانااشونو دندم همه
وزنددد و بکایددون شددرو بدده تقددا کددرد بددا اننکدده میدونسدد. بدداد ندده بددار دنگدده بدده صددورت
قدر پسر دربرابر انسانی مثل اون شکس .ناپذنر بود. بی فاند تاش
گرفد .و بده دندوار زد موهاشدو تدو مشدت تا وقتی که دستی ،سدر اشدرا زاده رو چند
بود اما بکایون میدونس .اون شخص کیه. داد کوچه تارن کنارشون هل
سدر خدورد و برخدورد کدرد تدرک بزرگدی برداشد .بددن اون قسم .از دنوار که پسر باد
رو زمددین افتدداد هنددوزم باقیمونددده قدددر ناشددناخته ا کدده اونددو از انسددان دور کددرده بددود
میکرد. ح رو بدن
خیددره شددده بددود امددا رو بدداز کددرد و از درد نالیددد ندده جفدد .چشددم نقددره ا باد چشددما
اون مرد رو ببینه. نمیتونس .چاره
بخدوره ،چشدمم رو رو اشدرا زاده رو شدنید "نده بدار دنگده دسدت .باد صدا غرشد
بودن .میبندم "
نه چشم بده هدم زدن ،پسدر دندد کده اون مدرد ،انسدان رو بلندد کدرد و بدات پرندد و در عر
دردنداک بدودن .قددر میدزد و تمدام عضدات ندب اونو تو کوچه تنادا گذاشد .سدر
غلبده میکدرد بده اون! مرد خیلی خیلی زناد بود انن اولدین بدار بدود کده قددر کسدی باد
به اون که نه اشرا زاده بود و باتترنن رتبه بین خون آشام ها رو داش!.
نا شاندم انن باور اون بود.
چددون اون مددرد قطعددا ندده خددون آشددام بددود بددا توجدده بدده اننکدده میدونسدد .اون ندده اشددرا
اون دنگده چده جدور خدون آشدامی بدود؟ و اون انسدان زادس .ولدی چشدما نقدره اند
بیشتر انگار توسط اون خون آشام چشدم نقدره ا تسدخیر شدده بدود بخداکر همدین بدود کده
نه اشرا زاده بود و نه فصاد؟ کنه؟ چون ارباب نتونس .نفو هنی
همونطور که به انن سدوات فکدر میکدرد از درد نالیدد نده دفعده ،قبدل از اننکده هوشیارنشدو از
زد. زن دس .بده صدا تو گوش
"تمین"!
~
"حال .خوبه؟"
زد و بعدد چشماشدو شدنید چندد بدار پلد اومددن انن اولین چیز بود که بعد از بده هدو
بددا دنددوارا آجددر و تددو ندده اتددا کوچی د کامددل بدداز کددرد و متوجدده تددو خوندده ا
گدرد دراز کشدیده بدود و بدال قرمدز رند پارکتا چدوبی همونطدور کده رو کاناپده
تعلدق داشد. بدود پددر قبیلده ا کده باد ساده کندار پاهدا بود ،نه شومینه زنر سر
رو پیدا کرد.
وناترنک .
خیدره شدد مشدخص کدرد بشدینه و بعدد باد "او -اونیو " نالید و بلند شدد اونیدو کمکد
بود نگرانه ولی گی هم شده بود "کی انن با رو سر اورده؟"
اعضدا قبیلده نگداه کدرد اعضدانی کده از پانصدد سدال تمین اول به اون و بعدد بده بقیده
هیدون، مدسدو میشددن مینادو ،جوند که قبیله شکل گرف ،.بده عندوان خدانواد پی
رهبر انن قبیله بودن. کی ،اونیو و خود
رو بده تکدون داد ،بده اکدرا نگداهی اندداخ .و بعدد دوبداره بده اوندا نگداه کدرد تمین سر
"وقتی داشدتم از نده انسدان مدارک شدده تدو نده کوچده سدوال میپرسدیدم ،نده خدون آشدام
چشم نقره ا بام حمله کرد".
شددن و رو کاناپده کندار تمدین نشسد" .بدرام بیشدتر از اندن خدون چشما اونیدو بارند
آشام چشم نقره ا بگو"...
Chapter.11: Understand
هیقکدومشددون تددو راه برگشدد .بدده اون سدداختمون قدددنمی حرفددی نددزدن بکایددون
کنده کده چدانیول خیلدی عصدبانیه اوت کده کنده میتونسد .حد میفامید میتونس .حس
سدرپیقی کدرد ،و دومدا ،تقرنبدا داشد .اون بیدرون بده کدرد و از دسدتور بی اجدازه تدرک
دس .نه اشرا زاده کشته میشد
اننکده پاشدو تدو سداختمون خرابده گذاشد .بکایدون رو پدانین گذاشد .و چانیول به مد
بدودن و میخواسدتن بددون چدی بدون هی حرفی رفد .داخدل لوهدان و کیونگسدو منت در
نگاه کنه رو پانین انداخته بود نمیتونس .به ارباب شده بکایون سر
آروم بدود آروم ولدی تناا بیرون رفدتن باد .چدی گفتده بدودم بکایدون؟" صددا "درباره
زهر آلود زهر که بکایون به زود کعمشو میقشید
"من -من فقط گرسنم بود رفتم بیرون تا نکم غد "-
چرا منو بیدار نکرد که تا اون مغازه ببرم.؟" چانیول فرناد کشید "پ
لوهددان آهددی کشددید و بدده بدددل اون دو نفددر نگدداه کددرد در جانگدداهی نبددود کدده بتوندده تددو
کارشون دخال .کنده کیونگسدو هدم بدا سدرگرمی باشدون نگداه میکدرد در حالیکده سداون و
جونگین نگاها گیجی با هم رد و بدل میکردن
بکایون زمزمه کرد "مد-متاسفم "
خیددره شددد و بعددد از اتددا زد بیددرون تددا هددوانی بدده چددانیول سددر تکددون داد و بدده انسددان
بخوره لوهدان و کیونگسدو هدم همدراه پسرعموشدون خدارج شددن سداون و جدونگین سر
به کر بکایون دوندن و سعی کردن گرنه ها اونو آروم کنن
جددونگین همونطددور کدده دستشددو رو کمددر بکایددون میکشددید آروم گفدد" .اشددکالی نددداره
بکایون اون زناد از دست .عصبانی نمی مونه "
بکایددون سددر تکددون داد "شددما نمیفامددین! درد داره انددن لعنتددی درد داره وقتددی اربابدد .از
دست .عصبانی بشده مطمودنم شدماها تدا حدات انندو حد نکدردنن چدون شدما لعنتیدا بدرا
اکاعد .کدنم و تسدلیم ارباباتون فو العاده انن ولدی مدن مدن حتدی نمیتدونم از دسدتورات
خواسته هام میشم باند فکرشدو میکدردم کده اکاعد .نکدردن از چدانیول اشدتباهه! اندن وضدع
خوشدم میومدد از آزادندم خوشدم میومدد و میتونسدتم هدر کدار دلدم لعنتی متنفدرم اولد
خدو میخواد بکنم چون دنگه مسوولیتی نداشدتم فکدر نمیکدردم اندن باعدل بشده رابطده
من با چانیول خرا بشه " اننو گف .و هق زد
هدا غیدر قابدل کنتدرل اوندا بدود کده باعدل ساون میفامید بکایون چی میگه اندن هدو
میشد اربابشون عصبی بشده اندن تنادا حسدی بدود کده اون ،بکایدون و جدونگین میفامیددن
نتونی آروم باشی خواستن چیز که تا به دس .نیاوردن –ح
ندا انن از عواقدب مدارک شددن توسدط نده خدون آشدام بدود اننکده اخاقتدو از دسد .بدد
مدیگن عاقدل بدودن چدون آره ،انجدام دادن بده کدار بدد فقدط همون چیز که مدردم باد
بد ممکنه دنوونگی تلقی بشه بخاکر اننکه دوس .دار انجام
خوبی داش .اننکده تمدام زنجیدرا رو پداره کندی و تمدام قانوندا رو بشدکنی ولدی ح اول
میددزد بددرا بکایددون فکددر میکددرد ندده چیددز بدده سددینه ا چن د وقتددی دوبدداره با د
اننطور بود ،نمیدونس .برا ساون و جونگین هم انن موضو صد میکنه نا نه
کنده تدا وقتدی کده بکایدون بده خدوا جونگین بکایون رو بغدل کدرد و سدعی کدرد آرومد
پوشددوندن تددا گددرم و سونیشددر هاشددون رو با د رفدد .رو زمددین سددرد خوابوندددن
کنن
شدد ،و ندور کدم سدپیده دم صدور اربدا مدنعک صدا قدم هانی تو سداختمون تارند
جددونگین رو روشدن میکددرد کیونگسددو کنددار بکایددون خددم شددد و اشددکی کدده رو گوندده ا
شدکل میگرفد. کدرد حبدابی کده داشد .تدو گلدو خشکیده بود پاک کرد جونگین حد
ترکید
"مجبددور بددود سددر داد بزندده؟ درسددته کدده اونددو بیشددتر از بقیدده کسددانی کدده اننجددان
نمیشناسم ولی تناا چیز کده میددونم اننده کده مدن میتدونم کشمکشدی کده بکایدون وقتدی
بدین اننکده از چدانیول اکاعد. کدنم کشدمک کدرد رو حد رف .نکدم غدذا بگیدره حد
کنه نا چیز که میخدواد بده دسد .بیداره و خدب بکایدون اون نکدی رو انتخدا کدرد چدرا؟
چدرا متوجده چون ما اننجورنم کیونگسو شدما هدا کده مدا رو خیلدی خدو میشناسدین! پد
نمیشین؟
"تو ترسی کده بده جدون چدانیول افتداد رو درک نمیکندی جدونگین بکایدون احتمدال داشد.
بمیره اگه اون به موقع نرسدیده بدود تدو نگداه تدو چشدما چدانیول رو دندد وقتدی بدو
نیسدد .اون ترسددیده بددود کدده ندده وقدد. کددرد و فامیددد پیشدد خددون بکایددون رو حدد
بکایون رو از دس .بده "
بکایددون رو هددم ندداامنی میکددرد و همقنددین احسددا جددونگین انددن روزا مخفیاندده احسددا
میفامید اننکه ارباب .رو تا جانی دوسد .داشدته باشدی کده باعدل ا نتد .بشده و فکدر کندی
شاند ارباب .تو رو فقط بخاکر خون .بخواد غیر قابل تدمل بود
خیلددی خددو بددود بدده دسدد .آوردن انددن فرصدد .کدده ندده زندددگی تددازه ،دور از اون اول د
بده عندوان انسدان زنددگی میکدرد رو شدرو کندی ،خیلدی وسوسده انگیدز جانمی که تو
بود
شدداند سدداون و بکایددون هددم مثددل اون انددن شانسددو داشددتن کدده زندگیشددونو بددا اسددتفاده از
اربابشددون تغییددر بدددن انددن مسددوولی .رو قبددول کددردن کدده غددذا اربابشددون باشددن ،نددا
تددا مددوقعی کدده بدده چیزانددی کدده میخواسددتن جنسیشددون ،و نددا هددر چیددز دنگدده ا عروسد
برسن
بخواد؟ ولی کی فکرشو میکرد که اربابشو برا خود
کی به عاشق شدن فکر کرده بود؟
تیددر کشددید "چددرا؟ میترسددید کیسدده خونشددو از دسدد .بددده؟ اوه کددرد قلددب جددونگین ح د
البته! میدونم اونو خو درک میکندی چدون تدو هدم همینطدور بده مدن نگداه میکندی مگده
جندد" نه کیونگسو؟ من برا نه کیسه خون و نه عروس
شتر !!!
کوبیددد تددا دسدد .از چددر و پددر گفددتن بددرداره "معلددوم کیونگسددو سددیلی ا بدده صددورت
جنسدی؟ هس .چدی دار میگدی؟" تقرنبدا فرنداد کشدید "چده کیسده خدونی؟ چده عروسد
اصددا صدددا خودتددو میشددنو ؟ خددو بدده حرفددانی کدده زد فکددر کددن بعدددا صدددب.
میکنیم " اننو گف .و از ساختمون بیرون رف.
ساون دستشو رو کمر جونگین کشید "حال .خوبه؟"
جونگین سر تکون داد و لبخند کمرنگی زد "آره ممنون "
اندداخ .و هدر دو رو بده رو پسدر کده خوابیدده بدود نشسدتن بعدد از ساون نگاهی باد
بدا چشدما مگده نده؟ جدونگین اولد دار چند دقیقه ،سداون آروم پرسدید "تو دوسدت
ندده؟ کددرد امددا بعددد بددا لبخنددد صددادقانه ا جددوا داد "آره مسددخر گددرد شددده نگدداه
داره واسده همدین وقتدی چدانیول دعدوا شرن میبندم بکایون هم همدین حسدو بده اربداب
کرد انقدر شکس" .
شده بود "جونگین؟" ساون بدون هی حرفی سر تکون داد کاما متوجه حرف
"هوم؟"
"راجع به مدا چدی فکدر میکندی؟ من دورم خودمونده مدن و تدو و بکایون بده عندوان آدمدا
مارک شده فقط ما میتونیم همدنگده رو درک کندیم اوندم چدون هدر سده تدامون نده جدورنم
باور کن حتی با اکاعداتی کده اون سده تدا خدون آشدام دارن ،بدازم نمیتدونن احساسداتی کده
ما دارنمو کاما متوجه بشن "
جددونگین سرشددو بدده دنددوار تکیدده داد و لبخنددد تلخددی زد "خیلددی ح خوبیدده اننکدده انددن
آزاد رو داشددته باشددی کدده هرکددار دلدد .میخددواد بکنددی بدددون اننکدده بدده خددو و بددد
توجه کنی من تدا حدات کدار غیدر قدانونی انجدام نددادم تنادا چیدز کده میخواسدتم سدک
میدددم ولددی کددم کددم خونمددو با د بددود ،کدده اونددم از کیونگسددو میگیددرم و البتدده در عددو
میشم " متوجه شدم که دارم عاشق
اننده کده نداراحتی چدون هدی جدوره نمیشده بدل کرد معندی "و اونجور که تو باها
تغذنده میکنده اونم همقین حسی به تو داشته باشده چدون تدو فقدط نده آدمدی کده اون از
مام نیسد .وقتدی مدال هدم میشدین چقددر حرفدا شدیرنن باد .بزنده مادم نیسد .شدبا
چقدر ماربدون باهدا رفتدار کنده " سداون و جدونگین بده شدخص سدومی کده حدات بیددار
بود نگاه کردن جونگین سر تکون داد "آره درسته بکایون "
بده سداون افتداد کده حدات بده راحتی کشدید حدات دنگده تنادا نبدود نگداه بکایون نف
جا نامعلومی خیره شده بود "تو چی ساون؟"
بعددد از ندده مکددل کددوتنی ،بدداتخره پسددر مددو بلونددد تصددمیم گرفدد .صدددب .کندده "مددنم
همینطور از لوهان خوشدم میداد ولدی احساسداتمو کندار میدزنم چدون درسد .مثدل جدونگین،
خونده ،مدال مدن در عدو اگده مدال جدونگین سدک کدرف بین ما فقط نه قرارداد ن
گیدر افتدادم ولدی انتقام برا خون بود لوهدان کمکدم کدرد انتقداممو بگیدرم و حدات باهدا
برا من زنادم بد نیس .چون چون عاشقشم "
گناه نکرد ؟" بکایون آه کشید "ولی وقتی اون مردو کشتی احسا
گوشا جونگین تیز شدن "تو آدم کشتی؟"
تعرند کدرد "تقصدیر ساون سر تکدون داد و خاصده ا از اتفاقداتی کده افتداده بدود بدرا
بود " من نبود اون حق
خیددره شددد "بدده ن ددر مددن تناددا سدداون زد و بدده دنددوار رو بدده رو جددونگین رو شددونه
کار که به صاحمونه اننه که حسدمون بده اوندا رو عمیقدا دفدن کندیم و بدا چیدز کده اوندا
بددا همددون چیددز کدده بانددد از اول مددی بددود 'اکاعدد .ک دردن ،هددوا و میخددوان بپوشددونیم
مدیگن عشدق ،مدا رو و تد .سدلطه بدودن' هدر چدی چدون اندن چیدز کده باد هو
نابود میکنه "
بکایون و ساون سر تکون دادن " حق با تو ه " "همین کارو میکنیم "
و بعد با قلب ها سنگینی ،دس .هم دنگه رو گرفتن و به خوا رفتن
~
سدداختمون متروکدده نشسددته بددود و بدده سدداختمونا بدداتترنن پنجددره چددانیول لبدده
پدانین نگداه میکدرد بدرا نده لد ده فکدر کدرده بدود بکایدون زندده نمدی شده کوچی
برنمیگرده مونه که دنگه به آغوش
برا نه خدون آشدام ،اننکده بیددار بشدی و ببیندی کسدی کده بدرا عزندزه پیشد .نیسد ،.و
واقعیه کنی نه شکنجه رو خیلی دورتر از خود ح بو خون
کدرد نده نفدر و مدوقعی کده پیددا چانیول وقد .رو تلد نکدرد و بافاصدله رفد .دنبدال
داشدد .جونشددو میگرفدد .انددن ،چددانیول رو خشددمگین کددرد و بدددتر از اون ،انددن بددود کدده
بد داش. خالی کرد نه جورانی احسا رو رو انسان خشم
رفدتن و لوهدان شدرو کدرد بده مشداوره دادن "باندد سدعی کندی لوهان و کیونگسو دنبدال
کنددی پسددرعمو اون تددازه داره بددا شددرانط کنددار میدداد میدددونی کدده انسدداناا مددارک درکد
شده به قدوانین و دسدتورا پانبندد نیسدتن و کدول میکشده تدا بتدونیم افسارشدونو بده دسد.
بگیرنم و کار کنیم به جا اننکده بدذارن امیالشدون بده عقلشدون غلبده کنده ،از مدا اکاعد.
آمیدز اضدافه کدرد "و یفده کنن " لوهان لد ده ا مکدل کدرد و بعدد بدا حالد .سدرزن
ما اننه که اننو باشون ناد بدنم نه اننکه عصبانیتمونو سرشون خالی کنیم "
مرگبددار بدده لوهددان رفدد .و اون فقددط رنددز خندنددد کیونگسددو کنددار چددانیول چشددم غددره
چددانیول نشسدد .و بدده افددق خیددره شددد "ولددی لوهددان ،نمددی تددونی چددانیول رو مقصددر جلددوه
من فکر میکنم بکایدون بدرا اون عزنزتدر از چیزنده کده بتونده سداده از اندن موضدو بد
بگذره "
لوهان با حال .آواز خوندن گف" .اوووه اننطورنا ؟~"
"میدونین چیده؟ میدرم نده سدر باشدون بدزنم " کیونگسدو انندو گفد .و پرندد رو زمدین
کنددار چددانیول نشسدد" .اگدده اون واقعددا لوهددان بددا پوزخنددد شددیطن .آمیددز رو لبددا
زناد برا عزنز باشه چی چانیول؟ چیکار میکنی؟"
میکدنم بده نده نفدر اهمید .میددم چانیول جوا داد "نمیددونم انن اولدین بارنده کده حد
کدرده بدودم چدون از اننکده صدور پددر و مدادرم رو تمام زندگیم ،خودمو تدو اتداقم حدب
رو ادامده انتخدا کدنم تدا ندژاد کیدورنک بام میگفدتن نده عدرو ببینم متنفر بودم هم
انتخددا کددنم تددا بدددم حددالمو باددم میددزد اننکدده مجبددور باشددم از بددین فامیددل ندده عددرو
بدم میدونم که میفامی چی میگم " نسلمونو گستر
بدودم کده پددر و مدادرم مثدل تدو سدم نبدودن ولدی شدان "آره میفامم منتای من خو
خب ،ما خون آشاما نمیددونیم – ندا نمدی فامدیم -اندن عشدقی کده آدمدا مدیگن چیده البتده
و نده بعضیامون میدونن مثا فصادها ولی عشدق بدرا نده خدون خدالص نده چیدز دنگد
شدد و بعدد جورانی ممنوعه جددمون رو نادتده؟ اون نده دختدرو مدارک کدرد و بعدد عاشدق
میشددد، اگدده اول عاشددق چددی شددد؟ اونددا کشددتن کددرد بعددد هددم بدده شدداهوار تبدددنل
کنده و اون تبددنل بده نده اشدرا زاده مدی شدد ولدی خدب اون میتونس .مسدتقیما تبددنل
پدانین تدر بدود " لوهدان خشد ازدواج کنده چدون اون دختدر رتدب موقع نمیتونس .باها
خندند "نگرانی و وحش ،.خوشی و لذ رو از بین میبره"
"اگه ساون بود چی کار میکرد لوهان؟ تو هم همین کار رو میکرد ؟"
نیشخند بازنگوشدانه و نگداه تمسدخرآمیز لوهدان مددو شدد و چیدز دنگده ا جاشدو پدر کدرد
نه چیز صادقانه تر درس .تر واقعی تر
مدکم و بلندد شدرو کدرد بده صددب .کدردن و توجده چدانیول رو جلدب کدرد "اگده سداون
بود همونجا و همون لد ه اون خون آشام رو میکشتم "
کرد "اونوق .مدن فکدر میکدردم دار مندو بخداکر روابدط پیقیدده ا کده بدا چانیول ا نت
بکایون دارم مسخره میکنی "
"چر نگو اگه از مدن بپرسدی ،مدن بدا خدودم رو راسدتم مدن عاشدق سداونم بیشدتر از هدر
ولدی احمدق نیسدتم اگده عاقمدو نشدون بددم ،اگده خیلدی تدابلو دنگده ا چیز و هدر کد
بشدده ،دشددمنام نقطدده ضددعفمو مددیفامن و از سدداون علیدده مددن اسددتفاده میکددنن حتددی شدداند
و انن اتفا -هرگز-قرار نیس-.بیفته " بخوان بکشن
رو روشن کرده بود تو چشما لوهان شعله ور شد همون آتیشی که قلب آتی
اننکده از تبدی سداختمون خدارج شدد صداشدون رو شدنیده بدود خدود اون کیونگسو به مد
رو سدرکو میکدرد اگده فراتدر میدرفتن اوضدا خطرنداک بده انسدان هم داش .احساسات
میشددد مخصوصددا حددات کدده ندده اشددرا زاده از زنددده بددودن چددانیول خبددر داشدد .اون مددرد
مددی شددد میتونسدد .از زنردسددتا دشمنشددون باشدده و اننطددور خبرشددون همدده جددا پخ د
اون وق .اونا مورد حمله قرار میگرفتن و ممکن بود زندگی انسانااشون به خطر بیفته
بده درد اومدد از فکدر اننکده قلب کیونگسو به درد اومدد وقتدی بده جدونگین سدیلی زد قلدب
مداف د .کنده ولدی نده مسدوله ا عزندزه رو بزنده تدا بتونده از مجبوره کسی کده بدرا
وجود داش .که اونو آزار میداد
رو پرسددید و باعددل شددد اون دو بدده کیونگسددو همونطددور کدده بدده کرفشددون میرفدد .سددوال
برگدردن "ولدی مدن متوجده نمیشدم مدن بدا جدونگین بددل کدردم و اون بده ن در کرف
رسید کده ناراحد .شدده اون حتدی مدا رو مدتام کدرد –البتده بیشدتر مندو -بده اننکده اوندو
باشده جنسدی میبیدنم ولدی باندد بدرعک فقط به عندوان نده کیسده خدون و نده عروسد
کسی که باند ناراحد .بشده مدانیم چدون اندن اوندا هسدتن کده دارن از مدا اسدتفاده میکدنن و
در ازا خون ،به ما دستور میددن تدا امیالشدونو بدراورده کندیم مدا داشدتیم عاقمدون بده اوندا
رو مخفی میکردنم اونا نباند ناراحد .بشدن چدون "خواسدتن" تنادا چیزنده کده تدو هنشدون
وجود داره!"
درهدم رفد" .اگده فقدط بده خواسدته هاشدون فکدر میکدنن لوهان نکم فکدر کدرد و اخمدا
کدنن و احساسدا مدا هدم چیدز نیسد .کده اوندا باد نباند ناراح .بشدن و درد حد
نمیدونن " فکر کنن چون چیز دربار
رو مشد .کدرده بدود کیونگسدو ادامده داد چانیول گدی شدده بده ن در مدی رسدید و دسدتا
کددنن درده {درد روحددی من ورشدده درد فقددط "نکددی از چیزانددی کدده اونددا نبانددد احسددا
برا کسانیه که میتونن عشق بورزن اگه نتونی عاشق بشی درد معنانی نداره "
لوهدان بندد تموم قطعدا پدازل دور هدم اومددن و نده عامد .سدوال بدزری سداختن نفد
اومد "دار میگدی جدونگین بخداکر رابطده ا کده اتن بینتونده ناراحتده؟ مدن فکدر میکدردم
براشون مشخصه که انن نه معامل !"
سدر در چانیول گفد" .اندن همدون سدوال اصدلیه لوهدان اندن همدون رازنده کده باندد از
بیارنم چون انساناا مارک شده نباند بدونن عشق چیه اونا نمیتونن عاشق بشن "
چنددد روز از برخددورد بددا اون اشددرا زاده میگذشدد ،.و حتددی قبددل از اننکدده اون روز شددب
بشه ،اتفا عجیب دنگه ا افتاد
وقتددی جددونگین قدددنمی ناددونی برگشدد - .جددور کدده انگددار ندده سددیلی خددورده و ندده بددا
شددده -زبددون کیونگسددو ،کدده رفتددارا جددونگین در رابطدده بددا اننکدده چدرا کیونگسددو دعددوا
انسدان-اربدابی شدون بده عندوان نده انسدان ا ند .مدی شدده حسدابی گدیج تو رابطه
کرده بود ،بند اومد
وقتددی از خددوا بیدددار شددد ،اولددین کددار کدده جددونگین کددرد عددذرخواهی بددود و بعددد اونددا
انندده هیتشددون {من ور همونجددور شدددن کدده قددبا بددودن مثددل خرگوشددا تددو دوره
که دوباره بده وضدع بکدن بکنشدون برگشدتن نعندی همده چیدزو اشدتباه برداشد .کدرده
بدود؟ شدداند جدونگین فقددط اون لد دده تدو جددو اندن حرفددو زده بددود چدون نگددران بکایددون
بود -نه به خاکر اننکه به چشم کیونگسو اون فقط نه انسان بود
داشددتن جددونگین وقتددی انددن اتفددا افتدداد همددون ندده ره امیددد کدده کیونگسددو بدده احسددا
نسب .به اون داش .از بین رف.
عاقدده درسددته جددونگین از اون حرفددا من ددور نداشدد .اون اونقدددر کدده کیونگسددو باد
نداشد .انسداناا مدارک شدده نمدی تونسدتن عشدق بدورزن اندن فقدط نده داش .دوست
خواستن بود فقط نه هو
ولددی کیونگسددو فکددر میکددرد اننجددور ناتددره نبانددد عصددبانی میشددد نبانددد ناراحدد .میشددد
دنگده وضعی .باندد دقیقدا همینجدور مدی بدود بددون هدی وابسدتگی بددون هدی حد
ا
~
و بوسده همون روز ،بکایون از خوا بیددار شدد و دنبدال چدانیول گشد .و بدا صددا ندرم
کددرد چددانیول تسددلیم شددد و درخواسدد .بخشد از خددون آشددام و اغددواگر هددا هددا
انسان رو بخشید حق بدا کیونگسدو بدود اون اشدتباه برداشد .کدرده بدود هدی راهدی وجدود
اونا داشته باشن نداش .که انسانااشون حسی مثل ح
تددا حدددود تقصددیر اونددا {خددون آشدداما بددود اگدده مارکشددون نکددرده بددودن ،اونددا هنددوز
میتونسددتن عاشددق بشددن هنددوز همددون آدمددی مددی موندددن کدده قددبا بددودن ولددی موضددو
اننجاس :.آندا اگده مارکشدون نکدرده بدودن ،بکایون،سداون وکدا هندوزم اوندا رو همونطدور
که هستن قبول میکردن؟ احتمات نه
در مورد بکایدون ،اگده چدانیول بده موقدع دسد .بده کدار نشدده بدود ممکدن بدود اون بمیدره
داشدته باشده و بددون باتر بود اونو اننجدور داشدته باشده و مخفیانده و در سدکو دوسدت
بگیره دو کرفه بشه اونو در آغو اننکه امید داشته باشه انن احسا
"دنگه از دستوراتم سرپیقی نمیکنی بکایون وگرنه خیلی بد میبینی "
"میفامم چان" زمزمده کدرد و گدردن خدون آشدام رو بوسدید نفد تیدز کشدید وقتدی اون
جف .دندونا ندی اعتیداد آور رو تدو گوشد .گدردن حد کدرد نالده ا کدرد و اجدازه
تغذنه کنه داد چانیول اون شب از
~
همونطور که اون سه خون آشدام کده معلدوم نبدود کجدا غیبشدون زد بده سداختمون برگشدتن،
پیددا اربداب ساون از لوهان استقبال کرد تدازه از خدوا بیددار شدده بدود کده سدر و کلده
شد جونگین و بکایون هم احتمات با اون دو نفر دنگه بودن
"ساونیییی خو خوابید ؟" لوهان خرخر کدرد و باعدل شدد سداون پوزخندد بزنده بدا لددن
میفامن /: "{مندرفا فرنبنده ا جوا داد "خوا دندم سوارم شد
چنددد انیدده ،برهندده رو رون پددا حملدده کددرد و در عددر لوهددان بافاصددله بدده لباددا
ساون بات و پانین میرف .و اسمشو مرتبا ناله میکرد
مثدل اسدید رو پوسد .دردنداک بدود لوهان راضی بود حتی بدا وجدود اننکده از درون بدرا
داشدته باشده اون عاشدق سداون بدود لد ده ا کده که ساون رو اننجور تدو آغوشد
شدد امدا چیدز کده خبدر نداشد .اندن بدود کده با انن پسر ،انن انسدان ،آشدنا شدد عاشدق
رو داش. ساونم هم همین ح
چیز که خون آشام ها نمیدونستن و چیز که انسانااشون نمیدونستن
اونا عاشدق هدم بدودن امدا از دور جلدو خودشدون رو میگدرفتن خودخواهانده ناامیدانده
و کورکورانه
~
بکایددون همونطددور کدده بددا ندده کیسدده پددر از خددوراکی وارد سدداختمون میشددد داد زد "مددا
برگشتییییم "
جددونگین ندده شددکا برداشدد .پوسددته جددونگین و سدداون مثددل بقدده هددا دونیدددن کددرف
رو پاره کرد و نصفشو گاز زد "چقدر غذا! چجور گرفتیشون؟" ا
"معلومدده دنگدده دزدندمشددون^ ^-چددانیول نگابددانی مددی داد " بکایددون رنددز خندنددد و ندده
پر کرد کر ساون بسته چیپ
"واو بیا اننجا عشقم _ مرسی بکایون!"
کیونگسو و لوهان داشتن بده اون سده تدا نگداه میکدردن کده چدانیول کنارشدون نشسد .و بدا
میگذروندن نگاه کرد عاقه به اونا که داشتن خو
کیونگسو پرسید"چانیول چیز از اون اشرا زاده دستگیر نشد؟"
نمیخددورد هددزاران چددانیول سددر تکددون داد "اون شددب صورتشددو ندندددم تددازه ،اصددا با د
سال عمر کرده باشه
رو ک کرد "از کجا میدونی؟" لوهان سر
خون آشاما چشم نقره ا نمی دونس" . "چون انگار اصا چیز درباره
لوهددان غرنددد و سددر تکددون داد "بدده هددر حددال هنددوزم بانددد حواسددمون جمددع باشدده بانددد
چشممون باشون باشه تا نتونن آزار به انساناامون برسونن "
"مددوافقم آسددیب دندددن اونددا آخددرنن چیزندده کدده مددن میخددوام من ددورم جددونگین نیسدد.
ارز من ددورم هددر سدده نفرشددونه اگدده اونددا ماددم تددرنن افددراد پسددرعموهام هسددتن ،پ د
مداف دد .شدددن رو دارن " کیونگسددو اننددو گفدد .و باعددل شددد اون دو نفددر لبخنددد از رو
موافق .بزنن
~
گدذرونی بدود کده در حدال خدو اونیو مشغول نگداه کدردن بقیده اعضدا قبیلده ونداترنک
تدو سدوول سداخته بدودن ،بدا صدد سدال پدی بودن و تو کدا شدبانه ا کده نزدند
توسدط پدن اشدرا زاده شدکل گرفد .امدا بدا انسانااشون ور میدرفتن در اصدل ،ونداترنک
اضافه شد گذش .زمان به جمعیت
دو شب پدی ،جدوون تدرنن عضدو اوندا ،تمدین ،بدا خدون آشدامی رو بده رو شدد کده ونژگدی
تو هیقکددوم از کتدا هدا تدارنی خدون آشدام هدا نیومدده بدود اونیدو نکدی از اون ها
خون آشامانی بود کده بده مطالعده عاقده داشد .و نده بخداکر اننکده بخدواد ت بزنده اون
تموم کتابا کتابخونه رو وقتی جوون بود خونده بود
بخداکر گدذر هدن و حات که حددود هفتصدد سدال عمدر داشد ،.شداند بعضدی چیدزا تدو
زمان مدو شده بودن باند دوباره سر به کانتر میزد
کانتر مکانی بود که ،با توجه به کتدا هدا ،خدون آشداما در اون تمددن خودشدونو بده وجدود
بددود ،مقددام هددا بددات نمددی تونسددتن اجددازه اوردن چددون جمعیدد .انسدداناا در حددال افددزان
بدن وجودند .خدون آشداما آشدکار بشده بدرا همدین مکدانی رو بده وجدود اوردن کده خدون
آشاما بتونن اونجا زندگی کنن
نده قطدره هی انسانی نمدی تونسد .وارد اندن مکدان بشده چدون اونجدا فقدط بده وسدیله
خون از نه خون آشام (بدون توجه به نژاد) باز می شد
نجیددب زادگدان کدده بخداکر ندده تشدابه شددکل گرفد .بخداکر نفددر از قبیلده ونداترنک
بدداتترنن و بزرگتددرنن قبیلدده بددود و از قددو تددرنن نژادهددا خددونی اشددرا زاده هددا تددارنی
ساخته شده بود قانون رتبه بند خدون آشدام هدا از اندن قبیلده نشدا گرفتده بدود و خیلدی از
افراد انن قبیله خودشونو بات میگرفتن
از اندن قبیلده زخدم خدورده بدودن اون زمدان فقدط چندد تدا بقده هر پن عضو وناترنک
ده الددی چاددارده سدداله بددودن پدددر و مادرشددون از چیددز عصددبی بددودن کدده اونددا درک
نمیکردن و مدام باشدون میگفدتن بده نجیدب زادگدان اعتمداد نکدنن چدون اوندا مانده دردسدر
خون آشاما بودن جامعه
چیز که اونیو به عنوان بزرگترنن فدرد از بدین اون پدن نفدر بده نداد مدی اورد ،اندن بدود کده
نجیددب زادگددان قددرار نبددود اونددا رو رهبددر کددنن ،و اننکدده اونددا قدددر رو دزدنددده بددودن اون
بده جلدو چشدما موقع ها نمی فامید بزرگترا چدی مدیگن تدا وقتدی کده پددر و مدادر
قتل رسیدن
خدون سدرفه میکدرد و دسد .اوندو گرفتده بدود در اونیو خیلی خو بده نداد میداورد مدادر
بود نگه داشته بود شمشیر نقره ا رو که داخل شکم حالیکه با دس .دنگ
که شدد ،امیددوارم بفامدی مدا بدرا چدی مبدارزه کدردنم نباندد "جد-جینکی پسرم وقت
به نجیب زادگان اعتماد کنی جینکی "
گفتده بدودن باد رنشده کدرد اون بخداکر اننکده پددر و مدادر نفر تو تمام وجدود
از نجیب زادگدان متنفدر باشده ازشدون نفدر نداشد ،.بلکده بخداکر اننکده اوندا قاتدل پددر و
بودن مادر
هدم بده حتی نه هفته هم نگذشته بدود کده متوجده شدد چادارنفر از دوسدتا دوران بقگدی
همون قبیله نتیم شدن وسیله
نجیب زادگان قبیله
ولی اونا خیلی خو میدونستن کده نباندد بدا قدو تدرنن قبیلده دشدمنی کدنن وانمدود کدردن
درک میکنن که چرا اونا مجبور شددن والدننشدونو بکشدن وانمدود کدردن بدی نااند .بده اوندا
از اونا نفر داش. وفادارن اما از درون ،وناترنک
بخدداکر همددین بددود کدده تصددمیم گددرفتن خوندده ا بیددرون از کددانتر و تددو دنیددا انسدداناا
لددم بددرا خودشددون بسددازن کدده بتددونن مخفددی بشددن کدده بتددونن بدددون اننکدده گذشددته
دندشون رو به ناد بیارن به زندگیشون ادامه بدن
قفدل در نوشیدنی ا رو بده دسد .مشدتر داد و بعدد چرخیدد ،بدا کلیدد داخدل گردنبندد
امددا دندد و راحدد .اعضددا رو بدداز کددرد و وارد شددد انددن اتاقشددون بددود سدداده ،کوچیدد
روتمند بودن ترجی می دادن سادگی رو به نه اشرا زاده وناترنک
"من میخوام به کانتر برم "
میکدردن کده انگدار خیدره شدد جدور بدا تعجدب و شدوکه نگداه چاار جف .چشم باد
سبز شده دو تا شا .رو سر
کی {کیبدوم عضدو شداننی همونطدور کده از حالد .دراز کشدیده بده حالد .نشسدته در مدی
چاارصددد سدداله کدده دنووندده شددد ؟ مددا نزدن د اومددد بددا صدددا بلنددد گفدد " .هیون د
پامونو اونجا نذاشتیم!"
مددزه کددرد "خیلددی ناددونی بددود چددرا میخددوا میناددو سددر تکددون داد و جرعدده ا از شددراب
بر اونجا هیون ؟"
تکیده گداه کاناپده تکیده داد "تمدین میگده انسدان رو بده لبده اونیو آهی کشدید و دسدتا
اون خون آشام رو نمیشه نفدود هندی کدرد و چشدما خدون آشدام هدم نقدره ا بدود واقعدا
فکددر میکنددی تددو همقددین مددورد میتددونن بددی خطددر باشددن؟ مددا نمیدددونیم اونددا سددربازا
نجیب زادگدان هسدتن ندا نده از وقتدی کده سیصدد سداله شددنم و کدانتر رو تدرک کدردنم
خبر از اونجا نشنیدنم تاقل باند نه تدقیقی بکنیم "
درسدد .میگدده خددون آشددامه خیلددی قددو بددود و ممکندده تمددین اضددافه کددرد "اونیددو هیوند
برامون نه تادند به حسا بیاد "
اونیو زنر لب گف" .و مطمون نیستیم که تناا باشه "
" جونگایون سر تکون داد و لبخند زد "ما حواسمون به کاب .هس .هیون
اونیو خندند و با حرک .سر تشکر کرد "باشه چند روز دنگه برمیگردم "
رو بدده کددرفین تکددون مددی داد بدده رو بیددرون داد و همددون کددور کدده سددر میناددو نفس د
تمددین نگدداه کددرد "بددذار اننددو از بپرسددم تمددین ،فکددر میکنددی اون ندده تادنددد بدده حسددا
میاد؟"
تمین با سر جوا منفی داد "اگه منو میکش .میتونس .باشه اما نکش" .
با شنیدن اندن ،اونیدو همونطدور کده داشد .از اتدا خدارج مدی شدد آرزو کدرد واقعدا براشدون
تادند نباشه
~
از دنددد پرنددده هددا ،در مرکددز سددوول قسددمتی وجددود داشدد .کدده بددا بوتدده هددا و درختددا بلنددد
بزرگدی بدود چنددنن هکتدار در پوشیده شدده بدود و از دندد انسداناا مخفدی بدود مدوکده
جدا میگرفد. چندنن هکتار گسدترده بدود اونقددر بدزری بدود کده نده قصدر بدزری داخلد
رو میکندد بعدد زاندو زد و بدا نداخن اونیو وسط مدوکه انستاده بدود و چمدن هدا اکدراف
رو خاک چکید رو زخم کرد به اندازه ا عمیق برند که خون بازو
برا لد ه ا زمین اون مانع غلدی رو مدزه مدزه کدرد و بعدد شدرو بده لرزنددن کدرد و بده
تدا اعمدا تدارنکی پدانین میدرفتن البتده اندن گودال عمیقی تبدنل شد که پلده هدا گالدی
برا خون آشاما مشکلی نبود اونا به راحتی تو تارنکی میدندن
اوندو بده نده توندل بدا آجرهدا قددنمی حات ده فو زنر زمین انستاده بدود و آخدرنن قددم
نده قدانق و منتقل میکرد اونجا مسیر آبدی وجدو داشد .کده بده خدارج منتادی میشدد و رو
بودن تا ازشون استفاده کنه منت ر پارو کوچی
سوار شد و شدرو کدرد بده پدارو زدن تدا اننکده از توندل خدارج شدد و جدانی کده قدبا خونده
سدبز آ شدفا حدات کده از توندل خدارج میشدد داشد .بده صدا میزد رو ماقا کرد رند
مددی داد آسددمون مثددل همیشدده تجددورد بددود و بددا ابددرا خاکسددتر سددیاه تغییددر رن د
میکدرد جدانی کده سداختمونا ع دیم، پوشیده شده بدود آ سدیاه بده سدم .مرکدز هددانت
مخصدو .خدون آشداما پدانین رده خونه ها و مرکدز قباندل مختلد ،خونده هدا کوچید
و ساختمونا متعلق به عصر قدنم بدا تیرچدرا و شدمع روشدن شدده بدودن قدانق از زندر نده
سدانه اندداخ .وقتدی اونیدو بداتخره ع مد .کدانتر رو دندد، پل گذش .و پدل موقتدا رو
متوجه آخر رود سیاه شد جانی که مقام ها بات زندگی میکردن
بده صدور رو نه تپه بلندد ،قصدر باشدکوهی سداهته شدده بدود کده پلده هدا دور تدا دور
نجیدب زادگدان بدودن مارپی تدا پدانین مدی اومددن فقدط کسدانی کده متعلدق بده قبیلده
دنگه میتونستن وارد بشن و نه هی ک
رو حسددابی تکونددد و بعددد اونیددو بدده سددم .اسددکله رفدد ،.قددانق رو بسدد ،.ردا تددو تددن
فددرو بددرد کدده متوجدده رو تددو موهددا بلونددد برداشدد .انگشددتا کدداه ردا رو از سددر
گددو تددا وقتددی کدده گوشددواره خیددره شدددن چددون کسددی نمیشددناخت شددد خیلیددا باد
ناقو کبود که نشون میداد اون نه اشرا زاد رو دندن نه پرسین چپ
تع ددیم کددردن و اونددم از پیددر تددا جددوون باد تمددام خددون آشدداما فصدداد و سددانگونفیلیو
باشون تع یم کرد کار که اونا رو متعجب کرد
هدا شاند تدو اندن چاارصدد سدالی کده تدو کدانتر نبدود ،فصداد هدا و سدانگونفیلیو
جدند عاد نداشتن اننطدور باشدون احتدرام گذاشدته بشده اندن چیدز بدود کده اونیدو بده
ندادآور میکدرد -کده صدر ن در از جانگداه و همیشده بده افدراد عنوان رهبر ونداترنک
مقام ،نه خون آشام باند به بقیه خون آشاما احترام بذاره
شرو کرد به راه رفدتن و بددون اننکده کسدی رو مخاکدب قدرار بدده گفد" .مدن دارم میدرم
رو میگشدد .تددا کتابخوندده انددن نقشدده کجاسدد " .همونطددور کدده راه میرفدد .تددو جیددب
نقشه رو پیدا کنه
از کدانتر فدرار کدرد تدا بددون هجدوم اونیو زمانی که سیصد ساله شدد ،بده همدراه دوسدتا
خدداکرا گذشددته زندددگی کندده سدداختمون هددا کددانتر تغییددر زندداد نکددرده بددودن فقددط
تعدادنشون تازه ساخته شده بودن و اونو تو راه کتابخونه سردرگم میکردن
رو رو فدرا گرفتده بدود ولدی اونیدو هددف حات که برگشته بود ،احساسدا مختلفدی وجدود
خون آشامی که با تمین برخورد کرده بود تدقیق کنه نکرد-که درباره فرامو
جلددو سدداختمون بددرج ماننددد بددا سددق گنبددد شددکل انسددتاد زمددانی کدده اننجددا زندددگی
بددود در رو بدداز کددرد و بددا راهددرو دانددره ا میکددرد انددن سدداختمون جددا مددورد عاق د
شکلی مواجده شدد کاشدی هدا چدوبی پدر از گدرد و خداک کد زمدین رو پوشدونده بدودن
مدکدم بسدته شدده نشدده بدودن پنجدره هدا کدوچیک بیشتر دنوارها آجر بودن و رند
قددنمی بدود زده و قددنمی بدود رو بده رو اونیدو نده سد .کاناپده بودن و قفلشون زند
دس .نخورده که با ملدفه ها سفیده پوشیده شده بود و نه شومینه
در دو کر اونیدو ،راه پلده هدا دوقلدونی بدود کده بده کبقده دوم میدرفتن اونیدو راه پلده
اصدلی اونجدا بدود قفسده سم .چپ رو انتخدا کدرد و بده سدرع .بدات رفد .کتابخونده
ها به کور اب .به دنوارهدا آجدر مدیی زده شدده بدودن جدور کده انگدار کدل دنوارهدا
برج از کتا ساخته شده
تددرول را بددرهم زده؟" صدددانی شددرو بدده حددر زدن کددرد و تندده "چدده کسددی آرام د
بدود درسد .کندار انتادا راه پلده رو باعل شد اونیو بقرخه نده پیشدخوان پشد .سدر
پیشخوان پر از کتابا گرد و خاکی بود و جانی که مخصو .کتابدار بود رو میپوشوند
اننجددا نیسدد " .اونیددو "عددذر میخددوام قصددد مزاحمدد .نداشددتم فکددر میکددردم هددیقک
نرمددی مودباندده لبخنددد زد بددا اننکدده میدونسدد .کتابدددار نمیتوندده اونددو ببیندده صدددا خنددده
تو اون مکان خلو پیقید
"مشکلی نیس .من دنگده عداد نددارم کسدی رو اننجدا ببیدنم خیلدی وقتده کده کسدی بده
انن ساختمون در حال پوسیدن سر نمیزنه "
رو مددرد از پشدد .کتابددا بیددرون اومددد ردا قاددوه ا بلنددد بدده تددن داشدد .کدده کاهد
خدب ،جدور بدود کده بدود و موهدا گدرد رو چشدما آونزون بدود عیند کمر
که حمام نرفته انگار چند هفت
"مددن جونگددده هسددتم ،کتابدددار اننجددا " لبخنددد زد و بعددد خمیددازه ا کشددید "خددب چددی
میخوا ؟ میتونم کمک .کنم "
"میتددونم کتابددا تددارنخی رو ببیددنم؟ و تمددوم کتابددا مربددون بدده رتبدده بنددد و نددژاد خددون
آشاما "
جالدب بودکده نده نفدر اندن جونگده ابرونی بات انداخ ،.تد .تا یر قدرار گرفتده بدود و بدرا
روزا دنبددال همقددین کتابددانی بگددرده تددو انددن شددار ،حددر نجیددب زادگددان قددانون بددود و
زحمد. چیز که اوندا نداد میددادن ،چیدز بدود کده باندد نداد میگرفتدی کسدی بده خدود
نمیددداد کدده دنبددال حقیقدد .بگددرده و همددین موضددو ،اونددو از مددردم احمقددی کدده جامعدده
فرنبشون داده بود دور کرده بود
نیشخند زد "البته!"
~
فقط سه روز از رفدتن اونیدو گذشدته بدود و بقیده بدی قدرار شدده بدودن کدی پیشدنااد داد کده
امشددب بددار رو ببندددن و تددو خیابونددا سددوول قدددم بددزنن از اونجددانی کدده حوصددله هددر
چاارتاشون سررفته بود موافق .کردن
~
چدانیول و کیونگسدو کدی بدر میگدردن؟ مدن دلدم بدرا بکایون با لبا آونزون غر زد "پد
شده " چان تن
زنددر پاشددون رو نگدداه قدددنمی خلددوتی نشسددته بددودن و آ تیددره رن د جدداده اونددا لبدده
میکردن که مثل رود جدار بدود آ اونقددر کده نده نفدر فکدر میکدرد باندد تمیدز باشده
نبود چون تو اون منطقه از شدار ،پشد .اون سداختمون کده قدبا سدوپر مارکد .بدود ،عدده
زناد بی خانمان بودن
همه جدا پدر از آشدغال بدود کیسده هدا زبالده ا اونجدا افتداده بدودن و بعضیاشدون توسدط
بقه هانی که دنبال غذا میگشتن پداره شدده بدود اندن حقیقد .پشد .زنبدانی هدر شدار بدود
کدرده بدودن و بی خانمان هدا زنداد اننجدا زنددگی میکدردن کده مدردم اوندا رو فرامدو
اونا به زندگی خودشون ادامه میدادن بی توجه به شرانط المانه
اقامدد .داشددتن خسددته چاارنفرشددون اون اکددرا قدددم میددزدن و چددون از جددانی کدده تددو
شده بودن ،دنبال جا جدند میگشتن
پرندشدون میخدورد کده بدا تقرنبا نیمه شب بود و نسیم سدرد کده میوزندد بده پوسد .رند
لباسا نه چندان ضخیمی پوشیده شده بود
زده ا نشسد .و پاهاشدو رو هدم اندداخ" .خیلدی زود فلدز زند لوهان رو بشدکه
حملدده کددرده و برمیگددردن ندده خددون آشددام نمیتوندده ببیندده ندده اشددرا زاده بدده انسددان
همینجور دس .رو دس .بذاره بکایونی^"^-
کنن؟ سوول خیلی بزرگه " جونگین پرسید "اصا میتونن پیدا
"میدددونین چیدده؟" سدداون نکددم از روزنامدده هددا قدددنمی رو از رو زمددین برداشدد .و
باهاشون نه تون درس .کرد "بیانن باز کنیم من حوصلم سر رفته "
رسدید مطمدون بدود نده نوارچسدب بکایون به کارا ساون نگداه کدرد و فکدر بده هدن
کدرد بده سداون کمد گشد .و باهدا قدنمی و استفاده شدده اون اکدرا دندده دنبدال
تا نه تون کاغدذ درسد .کنده ابروهدا جدونگین درهدم رفد" .میشده بگدین چده غلطدی
دارنن میکنین؟"
بکایددون نیشددخند زد "میخددوانم وسددطی بدداز کنددیم!" سدداون سددر تکددون داد و بدده قیافدده
گی جونگین خندند "تا حات باز نکرد ؟"
جونگین شونه بات انداخ" .مدن مثدل شدما هدا بقگدی نرمدالی نداشدتم " سداون و بکایدون
بزنن به زخم سرتکون دادن نمیخواستن نم
تدون فدرار کنده "نکی میاد وسط ،بین اون دو نفدر قدرار میگیدره و سدعی میکنده از ضدربه
اگه نکدی از اون دو نفدر تونسد .وسدطی رو بزنده ،اون نکدی کده نتونسد .ضدربه بزنده باندد
جا وسطی رو بگیره "
جونگین با فامیدن باز سر تکون داد و اول از همه وسط انستاد
~
قددنمی ،از کندار سداختمونی کده قدبا سدوپرمارک .بدود و کدی چندد سدال کی تو جداده
میگذشدتن نگداه خرندد میکدرد رد میشدد و بده مدردم بدی خانمدانی کده از کندار از پی
گفتده کنده ،امدا اونیدو نده بدار باد میخواسد .باشدون کمد میکرد با اننکه خیلی دلد
بود زناد به انساناا وابسته نشه
همددون موقددع صدددا خنددده و داد و فرندداد رو از دور شددنیدن تمددین کدداما مدسددو
شد و انن از چشم میناو دور نموند "چی شده مین؟" خش مضطر شد ،سرجا
" انندو گفد .و شدرو بده دونیددن "اون صدا اون صددا همدون انسدان مدارک شدده ا
رفتن "تمین صبرکن!" کرد بقیه گروه شوکه دنبال
~
زدم خودتی " "درس .حد
لددرزه بدده اسددتخونا بکایددون انددداخ .بدداز متوق د شددد و همشددون بدده شددخص صدددا
پش .سرشدون نگداه کدردن مدرد جدوونی کده اسدتانل کدا هدا رو داشد .و شدبیه بیسد.
ساله ها به ن ر میرسدید امدا بکایدون میدونسد .کده درواقدع خیلدی خیلدی بدزری تدر از اندن
حرفاس.
شددد جددونگین و سدداون، " -تو اننجددا چیکددار میکنی " صدددا بکایددون خددامو
بکایددون رو پشدد .خودشددون مخفددی کددردن فامیددده بددودن کدده ان دن پسددر و کسددانی کدده
بودن خون آشامن خون آشاما اشرا زاده همراه
اومد که چطدور اربدا اندن انسدان اوندو مثدل نده تیکده آشدغال بده سدم .دندوار وقتی ناد
بده دو تدا پسدر دنگده ا اومدد ولدی بعدد نگداه بده جدو پر کرد خون تدو رگادا
داده بودن افتاد که اونو پوش
انساناانی کده توسدط اون خدون آشداما عجیدب مدارک شدده بدودن نده ونژگدی دنگده هدم
داشتن و اون ونژگی ،چشماشدون بدود چشماشدون بدزری شدده بدود ]فکدر میکدنم من دور
نا عنبیده چشماشدون باشده نونسدنده توضدی ندداده[ و حتدی بدا اننکده هدوا تارند مردم
خدون آشداما ،تمدین میتونسد .تشدخیص بدده کده بود ،با توانانی دند در شدب فدو العداده
اون دو نفر هم درس .مثل اون پسر هستن
بود فقط همین نه نفر نیس" . "حق با اونیو هیون
داشد .قددمی جلدو رفد .تدا بفامده اون چده ندو خدون تمین با قصد که چندد روز پدی
نقره ا بودن آشامی بود و از کدوم نژاد بود چطور اون چشما لعنتی
و میخواس .از کرنق اون سه انسان اننو بفامه
ولی نه دفعه سدانه ا اون سده انسدان رو در بدر گرفد .و مثدل دود تدو هدوا پیقیدد و بعدد
فرم گرف.
مشدکی چرمدی نه مرد بود بدا موهدا بلوندد خل زده کده بده عقدب فرسدتاده بدود جلیقده
و ندده جفدد .چکمدده رو رو ندده رکددابی سددفید پوشددیده بددود بدده همددراه شددلوار جددین تن د
نیشخند زد "زناد تند نرو اشرا زاده متاسفانه انن سه تا جزو خط قرمزن"
چشدما مدرد پدر از شدیطن .و بازنگوشدی بدود چیدز کده تمدین تدو چشدما اون نکددی
خون آشام ندنده بود کی از تمین پرسید "تمین انن همونه که قبا دند ؟"
بلنددتر بدود " چشدما مدرد مدو بلوندد رندز شدد تمین جوا داد "نه اون نارو خیلدی قدد
خنددده ا کددرد و صداشددو بددات بددرد "میدددونی؟ مددن هددی مشددکلی بددا قددد پسددرعموم و تد
ندارم ولی ممنون میشم منو با اون مقانسه نکنی "
نقددره ا بددود پوزخنددد زد "شددرمندتم ولددی مددا اشددرا زاده هددا بددات مددرد کدده موهددا
غذانی هستیم و جلدو کسدی خدم نمیشدیم درسدته ،مدا بده بقیده اشدرا زاده هدا زنجیره
احتددرام میددذارنم البتدده اگدده و فقددط اگدده رفتددار خددوبی داشددته باشددن ولددی شددماها ،مددا حتددی
نمیدونیم شماها چجور خون آشامانی هستین "
حات نوبد .لوهدان بدود کده پوزخندد بزنده "احمقدا نمیددونین از چده ندوعی هسدتیم اونوقد.
میکنی میتونین شکستم بدنن؟" هی دارنن بی ادبی میکنین ف
لوهددان گذاشدد" .مطمونددی از "لوهددانی " سدداون جلددو اومددد و دستشددو رو شددونه
برمیا ؟ تو اتن تناانی!" پس
لوهان پوزخند زد اما دسد .سداون رو گرفد .و بدا اکمیندان فشدار داد "از پسشدون بدر میدام
اربابتو دس .کم نگیر ساونی "
چاار اشرا زاده از انن مکالمه اسدتفاده کدردن و تدو نده چشدم بده هدم زدن بده سمتشدون
حملدده ور شدددن ولددی لوهددان بدددون اننکدده نگدداهی باشددون بندددازه ،بدددون اننکدده حتددی
اونددا رو بددی وزن کددرد و عضاتشددونو در اختیددار هددن انگشتشددو تکددون بددده ،بددا قدددر
گرف .جور که انگار از هر فیبر عضله شون نخی بیرون زده و در اختیار لوهان بود
تو صورتشون مشخص بدود سدعی کدردن تکدون بخدورن امدا فشدار خاصدی گیجی و تر
کدده دور گردنشددون بددود داشدد .اونددا رو خفدده میکددرد از اون کددر ،جددونگین و بکایددون بددا
اسدتفاده وحش .اونا رو نگاه میکدردن اندن اولدین بدار بدود کده میدنددن لوهدان از قددرت
هنددی داره تلدده پدداتی و تلدده میکندده سدداون فقددط باشددون گفتدده بددود لوهددان قدددرتا
کینسی
اون میتونس .کنترل هنتدو بده دسد .بگیدره و دنووند .کنده میتونسد .مثدل نده عروسد
گردان ،مجبور کنه کارانی رو بکنی که از انجامشون بیزار
انن شدکلی بدود قددرتی کده ابد .میکدرد اون عضدو نکدی از سده ندژاد خدون قدرت پ
خالص هاس.
بدده نقددره ا درخشددید ،و اون چاددار مددرد تددو هددوا تقددا میکددردن نفسشددونو نگدده چشددما
شد آشنا تو فضا منعک دار ترسیده دارن تا وقتی که نه صدا خ
"صبر کنید!"
~
نداشد -.کتابدانی کده جونگدده سده روز اونیو بدون اننکده بخوابده –کده البتده نیدازنم باد
داده بود رو مطالعده میکدرد کتابدا زنداد راجدع بده خدون آشداما و کتدا هدا با پی
تارنخی که ممکن بدود چیدز راجدع بده چشدم هدا نقدره ا داشدته باشدن خوندده بدود امدا
هیقکدوم ،حتی نه نشونه هم از چنین چیز نداشتن
غدر شدده بدود و شکسد .خدورده بده جونگده به اشرا زاده مدو بلوندد کده تدو صدندلی
کده چاارصدد اونیو ده و نده اشدرا زاد ن ر میرسید نگداه کدرد فامیدده بدود کده اسدم
ساله تدو دنیدا انسداناا زنددگی میکنده بده غیدر از انندا ،اونیدو قصدد نداشد .هدی حرفدی
بود بزنه راجع به چیز که دنبال
وقتی پددربزرگم فدو کدرد اننجدا مشدغول بده کدار شددم اندن "میدونی؟ من صد سال پی
کتابدا تد اولین بارنه که میبینم نده نفدر انقددر سرسدختانه دنبدال چیدز باشده مدن تد
فقط کافیه بگی دنبال چی میگرد " اننجا رو خوندم پ
اونیو به کتابدار خیدره شدد جونگدده هدم نده اشدرا زاده بدود امدا اونیدو نمیدونسد .کده اون
جزو خبرچینا نجیب زادگان هس .نا نه "
برانگیز پرسید "از کجا بدونم میتونم با .اعتماد کنم؟" اونیو با لدن چال
خنددد زد و نیشددخند بازنگوشددانه ا بدده ن ددر اومددد انددن بددرا کتابدددار جالبدده چددون ت د
تدونل اونیو داد "تا حات راجدع بده قسدم .ممنوعده چیدز شدنید ؟ پددربزری میگفد .مدن
حق ندارم بدرم اونجدا نجیدب زادگدان نده سدر پروندده هدا مدرمانده اونجدا قدانم کدردن
کسی چه میدونه؟ شاند چیدز کده دنبالشدی رو اونجدا پیددا کندی مدن میتدونم باد .کمد
کنم "
دهان اونیو باز موند "میخوا بخاکر من قانون شکنی کنی؟"
جونگده شدونه بدات اندداخ" .خدب فقدط بدرا تدو نیسد .دارم میمیدرم ببیدنم پشد .اون در
که تمام عمرم مار و موم بوده چدی هسد .فقدط تدا اتن دلیلدی بدرا بداز کدردن نداشدتم
میکنم مگه نه؟" خب حات دارم حداقل انن وسط به تو هم کم
اونیو با لکن .پرسید "چ-چجور باند برنم اونجا؟ اصا کجا هس.؟"
بده پلده هدا اشداره کدرد "زندرزمین کتابخونده مدداف ندداره امدا مادر و جونگده با شصدت
کردم اما نشده " کنم باور کن خیلی تا موم شده نمیدونم چجور باز
نده فکدر کدرد و بعدد سدر تکدون داد "بدرنم مدن بدرا بداز کدردن اونیو نه لد ه دربدار
راهی پیدا میکنم "
هر دو به کر راه پلده رفدتن جونگدده سدم .شدومینه رفد ،.آجدر برجسدته ا رو فشدار داد
دنگده از زندرزمین پدانین و راه مخفی ا بدین کاشدی هدا چدوبی بداز شدد نده راه پلده
میرفدد .و در آخددر بدده ندده در قرمددز داخددل ندده فضددا شیشدده ا میرسددید و دو کددرف
رو سرشددون بددود کدده عامدد" .هددی " رو نشددون مردانددی بددا ردا و کاه د مجسددمه
میکرد؟ میدادن اونیو نگاهی به اونا انداخ .و بعد به در خیره شد چطور باند باز
مجسمه ها رو بررسدی کدرد و دندد کده رو پاهاشدون نده چیدز مثدل کاسده وجدود داشد.
زده ا تدو کاسده بدود اونیدو رنگدی زند که پر از گرد و خاک و خزندده هدا بدود لکده
به هم مالید کرد و با انگش .شصت اونو لم با انگش .اشار
خون
رو تدو هدر دو کاسده رنخد .جونگدده رو برندد و خدون اونیو خیلی سدرنع دوبداره دسدت
دند که قطره هدا خدون رو دندد کده توسدط مجسدمه جدذ میشدد و رد ری مانندد تدو
بدن مجسدمه هدا بده وجدود مدی اورد و بدات میرفد .و خیلدی سدرنع ،همدون رد رو شیشده
هددم بدده وجددود اومددد صدددا تددق تقددی از شددنیده شددد ،و بعددد شیشدده کنددار رفدد .و در قرمددز
براشون باز شد
لعنتی " و اونیو به گفتن ممنون اکتفا کرد جونگده سر تکون داد "نابغه
قددرار گددرفتن بددا قفسدده هددانی از کتددا کدده بدده وقتددی وارد شدددن ،داخددل ندده اتددا کوچ د
دنوارها وصل شده بدودن رو نده سدر از قفسده هدا مدوم شدمع رنختده شدده بدود و تنده
ضخیمی از گرد و خداک و تدارعنکبو همده جدا رو پوشدونده بدود و نده سدر از صدندلی
ها شکسته شده بود اونیو جلوتر رف .و نگاهی به اکرا انداخ.
بده سدق اتدا بدود چیز که توجه اونیو رو جلدب کدرد ،کندده کدار هدا چدوبی نزدند
بددات قفسدده حکدداکی شددده بددود رو دنددوار ندده حددر Lبددزری رو دنددوار سددم .چددپ
سم .راس .حر Kبا همدون فوند .حکداکی شدده بدود و بدین اون دو حدر Cبدا همدون
فون .و موقعی .قرار داش.
جونگددده زمزمدده کددرد "عجددب جددا خفنیدده " و بدده سددم .میددز انسددتا سدداخته شددده در
بدا وسط اتا رف .داخدل قفسده نده کتدا قطدور از قدرون وسدطی بدود کده چادار گوشد
رفدد .کتددا رو بدداز کددرد و عنددوان گیددره هددا فلددز مدکددم شددده بددود اونیددو بدده سددمت
اول رو خوند صفده
خون خالصان
اونیددو نگدداهی بدده تعرند کتددا از خددون خالصددا انددداخ– .خددون آشددامانی کدده از نسددل سدده
برادر اصیل کیورنک ،لدونک و کدرادنیک بدودن خدون آشدامانی کده خونشدون بده رند
پر کا بود و هی خدون انسدانی تدو ری هاشدون وجدود نداشد .چشماشدون مثدل هدال
ماه نقره ا میدرخشید و قدر کنترل عناصر کبیع .رو به ارث برده بودن
تکه کاغذ وسط کتا پیدا کردن و جونگده اونو بلند خوند
انسانی که در فرانند تبددنل ،تمدام خدون انسدانی ا خدورده شدده و بددن از خدون خدالی
شده ،ن جر ه از خون ن اصیل را بنوشدد بده عندوان ند خدون خدالص متولدد مدی شدود
– هددی ا ددر از نددو سددابق او ]انسددان[ بدداقی نخواهددد مانددد انددن کارنسدد .کدده همسددر
من،کیورنک ،همانطور که خود میگوند هزاران سال پی انجام داد
امشب من فرزندد او را بده دنیدا آوردم ولدی از هواند سدن کده ند خدون خدالص از ندژاد
لونک اسد .خواسدتم تدا زمدان را بدرا پسدرم متوقد کندد او نباندد در زمدان مدا زنددگی
کنددد اون فرزنددد ند انسددان و ند اصددیل اسدد .و ند زندددگی معمددولی نخواهددد داشدد.
آرزو میکنم پسرم هزاران سال بعد زندگی کند
"صبر کن!"
شدد رو شدنیدن ،بدده کرنقدی ،گرمدا تددو بعدد از اننکده اون چادار نفددر صددانی کده مددنعک
کدرد و نیروندی کده نفسشدون رو گرفتده بدود و تمدام بدنشدون رو تدو هاشون فروک ش
هوا معلق کرده بدود ،نده لد ده تدلیدل رفد .امدا بده هدر حدال اون نیدرو هندوزم اسیرشدون
کرده بود خفشون میکرد زجرشون میداد و شکنجشون میکرد
لوهددان ابرونددی بددات انددداخ .و از کسددی کدده تددازه رسددیده بددود پرسددید "شددما کددی باشددین؟"
متوجه شد مرد وقتی اون چاارنفر رو معلق تو هوا دند وحش .کرد
اوندا بدرادرا عزندز مدنن ونداترنک "لطفا دوستامو آزاد کنین مدن اونیدو ام رهبدر قبیلده
اومدده " میکنم ،اجازه بدنن توضدی بددم کده سدوتفاهمی بدین مدا و شدما پدی خواه پ
میکددرد میدونسدد .بددا ندده حرکدد .انگشدد ،.اون مددرد میتونسدد. اونیددو بددا ناامیددد التمددا
چاارنفرشون رو بکشه
قبل از اننکه لوهدان بتونده تصدمیمی بگیدره ،سدانه هدانی مثدل گردبداد اوندو در بدر گدرفتن و
اب .شددن و بده شدکل اصلیشدون برگشدتن چدانیول و کیونگسدو بده اونیدو خیدره دو کرف
شدددن درحالیکدده بکایددون بدده سددم .چددانیول دونددد و جددونگین کیونگسددو رو از پشدد .بغددل
کرد ساون هنوز پش .سر لوهان بود و شونه ها اونو گرفته بود
کرد "مدن شدما رو بده قلمدرو خودمدون دعدو میکدنم بیدانن اندن اونیو نه بار دنگه خواه
کنیم " موضو رو با دنپلماسی حل
کیونگسو نه ابروشو بدات داد و پرسدید "و چدرا مدا باندد بده تدو اعتمداد کندیم؟ شدماها نکدی از
ما رو تا مرز مری بردنن حدات دارندن مدا رو بده قلمروتدون دعدو میکندین؟ از کجدا بددونیم
اشرا زاده؟" انن نه تله نی
"مدن میددونم شدما سده نفدر چدی هسددتین میددونم کده خیلدی قدرتمنددتر از مدانین دعددو
کردن شما به قلمرومدون بدرا مدا خطدر مدسدو میشده نده شدما چدون تدا جدانی کده مدن
میدونم ،شما میتدونین تدو نده چشدم بده هدم زدن مدن و تمدام قبیلده ام رو ندابود کندین بدا
انددن وجددود اننجددا انسددتادم و بدده مکددان خودمددون دعوتتددون میکددنم تددا انددن سددوتفاهم رو
برکر کنیم "
چانیول با تمسخر گف" .تو هدی اندده ا نددار کده چده کدارانی از مدا برمیداد شداند باد.
گو بدنم و عدذرخواهیتو بپدذنرنم ،شداندم اننکدارو نکندیم و کدل قبیلتدو از رو زمدین مددو
کنیم تو عقل ندار ؟"
"مددن باتددون اعتمدداد دارم فقددط همددین چددون اگدده قصددد آسددیب زدن بدده مددا رو داشددتین،
میتونسددتین جددوون تددرنن فردمددون رو بکشددین ولددی اننکددارو نکددردنن اگدده از نجیددب زادگددان
جددا میکدردنن امدا شدما اوندو بخشدیدنن مدن بداور بودنن با نه حرک .سر تمین رو از بددن
دارم شما ما رو بی دلیل نمیکشین "
موندد بده هرحدال اندن چدانیول بدود کده بدا لوهان به چانیول نگداه کدرد و منت در عامدت
نکی از اونا رو به رو شده بود و بیشدتر از بقیده تدد .تا یرشدون بدود بدا نده حرکد .کوچید
سر چدانیول ،لوهدان اون چادارنفر رو آزاد کدرد و اوندا رو زمدین افتدادن ،درحدالی کده سدعی
بگیرن میکردن نف
اونیو تع یم کرد "متشکرم"
هددی کدددوم از اون جاددار نفددر جر دد .نکددردن بعددد از اون اتفددا از اونیددو سددوالی بپرسددن
همگی به سم .اتدا مخفدی کدا کده خونشدون مدسدو مدی شدد برگشدتن چدانیول بدا
رو کاناپدده نشسددتن درحالیکدده انسانااشددون رو صددندلی هددا بددار نشسددتن پسددرعموها
و به نوشیدنی هانی که اونجا بود نگاه خیره شدن
رو صددا کددرد عمیقددی کشددید و گلددو اونیددو رو بدده رو سدده خددون آشددام نشسدد .نف د
نشسددتن "مددن اونیددو میناددو و تمددین سددم .راسددت ،و جونگایددون و کددی سددم .چددپ
هستم اما اسدم واقعدیم جینکیده وقتدی چادارده سدالم بدود شداهد مدری والددننم شددم اوندا
جلددو چشددما خددودم بدده قتددل رسددیدن و باددم گفددتن بدده نجیددب زادگددان و ندددوه
حکومتشددون اعتمدداد نکددنم اون موقددع نمیفامیدددم من ورشددون چیدده چددون از لد دده ا کدده
خددون آشدداما حکومدد .میکددردن متولددد شدددم ،انددن نجیددب زادگددان بددودن کدده بدده جامعدده
بعددد بددرا والدددنن انددن چاددارنفر افتدداد مددا از نجیددب زادگددان متنفددر همددین اتفددا هفتدده
خدانواده هدامون ولدی نده بده همدون دلیدل دلیدل نفدر خدانواده بودنم درس .بده انددازه
هامونو نمیدونستیم چون قبل از اننکه بتونن بامون بگن به قتل رسیدن
تا اتن نمی دونستیم تا وقتی کده تمدین بدا نکدی از شدما برخدورد کدرد خدون آشدامانی کده
چشما نقره انشون مدی درخشده کده خدون انسدان تدو ری هاشدون جرندان ندداره و بعدد
از اصیل ها ،بیشترنن قدر رو دارن خون خالص ها "
هر چاار اشرا زاده ،شوکه و گی به اونیدو نگداه کدردن و بعدد بده اون سده نفدر کده حدات بدا
میکردن خیره شدن گو دق .به حرفا
"نجیب زادگان انن حقدانق رو از مدردم مخفدی کدردن و همده خدون آشدامانی کده جر د.
کدردن حکومدد .اونددا رو زنرسددوال ببدرن بدده قتددل رسددوندن درسدد .مثدل والدددنن مددا مددا تددا
همین امشب هدی اکاعدی از وجدود خدون خالصدا نداشدتیم همیشده فکدر میکدردنم اشدرا
زاده ها قدرتمندد تدرنن ندژاد بعدد از اصدیل هدا هسدتن امدا اشدتباه میکدردنم نجیدب زادگدان
چشما نسل جدندد رو بده حقیقد .کدور کدردن اندن خدون خالصدا بدودن کده باندد در را
هددرم قددرار میگددرفتن اتفدداقی کدده بددین مددا افتدداد فقددط از سددر شددوک بددود و بخدداکر عدددم
بدود نکدی از انسدانااتون رو بکشدیم از اکاعمون ،مدا نده کدار نابخشدودنی کدردنم نزدند
صمیم قلب عذرخواهی میکنیم "
لوهان به وضو از چیزاندی کده شدنیده بدود شدگف .زده شدده بدود ولدی اونقددرا هدم شدوکه
ما میدونی؟" از کجا درباره نشد "پ
"سه روز پی ،من به کانتر برگشتم تا"-
کیونگسو سرشو ک کرد "کانتر ؟"
"آ فکر کنم شما اون موقع 'نبدودنن' کده نجیدب زادگدان جدانی رو سداختن کده خدون آشداما
بتونن راح .زندگی کدنن اونجدا درسد .زندر خداک سدووله اوندا نده شدار سداختن و اسمشدو
کددانتر گذاشددتن تددا خددون آشدداما بدددون اننکدده انسدداناا متوجدده بشددن اونجددا زندددگی کددنن
همینطور بدرا امینتمدون چدون کدی گذشد .اندن همده سدال جمعید .خدون آشداما خیلدی
زناد شده به هدر حدال ،مدن رفدتم اونجدا و نکدم تدو کتابخونده تدقیدق کدردم و بدا کمد
کتابخوندده رو گشددتیم و اونجددا بددود کدده مددن همدده چیددزو کتابدددار اونجددا ،قسددم .ممنوعدده
خون آشاما فامیدم " درباره
بیدرون کشدید اوندو بده جونگایدون رو برداشد .و کتدا قطدور رو از داخلد اونیو کدیف
انداخ' .اننو بعدا بخونین' داد و نگاه معنادار با
بعد از چنددقیقه سکو کر کنندده ،بداتخره چدانیول شدرو بده حدر زدن کدرد و تمدین کده
صداشددو تشددخیص داد از جددا پرنددد "خددب اونیددو ،داشددتی میگفتددی حکومدد .نجیددب زادگددانو
درسته؟" قبول ندار
اونیو لبخندد زد و سدر تکدون داد "درسدته بعدد کدار کده بدا خدانواده هدامون کدردن ،و اندن
حقیق .که قدر رو از خون خالص ها دزدندن "
انددداخ .و پرسددید "اگدده خددون خالصددا قدرتمنددد جونگایددون نگدداهی بدده کتددا تددو دسددت
اشرا زاده ها چجور برنده شدن؟" ترننن ،پ
–اگدده بخددوام دقیددق بگددم -مددن و لوهددان پوزخنددد زد "خددب ببددین 1212 ،سددال پددی
پسرعموهام فقط 100سالمون بود و تا جانی کده مدن میددونم ،فقدط نقدره میتونده جدون هدر
بگیدره انسداناا نده دلیلدی بدرا اسدتفاده از نقدره خون آشدامی رو بددون توجده بده رتبده ا
دقیقدا چدی بدود ولدی نادمده از نقدره اسدتفاده میکدردن عداوه بدر اون ،نده داشتن نادم نی
شخص خاصی هم هس .کده فکدر میکدنم اتن "پادشداه" اندن سیسدتم جدندنده کده قددر
خون خالص ها رو سرکو کدرده مدا نمیددونیم چدرا و چطدور اندن اتفدا افتداد و اندن کارنده
که میخوانم بکندیم :تدقیدق کندیم ،حقیقد .رو بفامدیم و انتقدام خدانواده هدامون رو بگیدرنم
من اهمیتی به تاج و تخ .نمیددم فقدط جدوا میخدوام فقدط میخدوام بددونم چدرا اون مدرد
انن کار رو کرد "
رو سدم. اون پن نفر سر تکدون دادن و بعدد از نده سدکو کدوتنی ،اونیدو انسدتاد ،دسدت
گذاشد .و تع دیم ندود درجده ا کدرد "مدن ،اونیدو ،رهبدر گدروه ونداترنک ، راس .سدین
قدددر گروهمددون رو بددرا خدددم .بدده خددون خددالص هددا تقدددنم میکددنم – باعددل افتخددار
ماس .اگه انن رو قبول کنین "
کده بدا تصدمیم رهبرشدون موافدق بدودن انسدتادن و مثدل اون ونداترنک چاار نفر دنگده
تع یم کردن
موبلوندد نگداه کدرد ابروندی بدات اندداخ .و بعدد پوزخندد زد "حتمدا چانیول به اشرا زاده
متوجه هستین کده بدا اننجدور تع دیم کردنتدون بده مدا ،وفدادارنتون بده نجیدب زادگدان رو
میکنین و با ما پیمان میبندنن؟" نق
اونیو جوا داد "بله میدونیم "
و کیونگسو پرسید "و اننکه بدا تدد .فرمدان مدا بدودن ،گروهتدون مو فده بددون هدی شد
تردند دستورا ما رو اجرا کنه؟"
اونیو دوباره جوا داد "بله متوجایم "
لوهددان لباددا رو خددی کددرد "هددر اشددرا زاده ا بدده صددور خودکددار جددزو نددژاد خددون
خالصیه که اونو تبددنل کدرده ،و کدل نسدل اون اشدرا زاده هدم همینطدور ولدی اگده کسدی
رو تغییدر بدده اگده بخواد ،میتونده بدا خدوردن خدون نده خدون خدالص دنگده ،ندژاد دل
خودتون به نژاد ما ملدق میشین؟" واقعا میخوانن کر ما باشین ،با اراده
هر پن نفر به هم نگاه کدردن و بعدد سدر تکدون دادن "مدا خیلدی وقتده کده منت در مدوقعیتی
ملددق جنگیددن بجنگدیم پد هستیم تا بتونیم بدرا چیدز کده پددر و مادرهدامون بدرا
مدا افتخدار بزرگیده و عاقانده تدرنن کدار شدن بده ندژاد خدون خدالص هدا بدرا خدانواده
ممکنه "
~
چانیول ،کیونگسو و لوهان جدام بلدورنن رو بدا مخلدون خونشدون پدر کدردن وقتدی کداما پدر
نقدره ا شددن "نیژاد خیونی یی گرفد .و چشدما شد ،چانیول جام رو تدو دسدت
بییرادری .مییا بییه وسیییله ی خییون یکسییانی کییه در ر خییانواده اسییت .یی
گیروه متشیک از هایمان جریان دارد بیه یکیدیگر مت یلیم .قبیلیه تنهیا یی
نژادهای گونیاگون اسیت کیه بخیافر وبیاداری و دوسیتی شیک گربتیه .بیه
را قبیول سه نیژاد خیون خیالص سیوگند میخیورم کیه وبیاداری وییاتریک
میکنم ".و بعد جدام رو بده اونیدو داد ،و اوندا هدر کددوم جرعده ا از مدتدوا جدام خدوردن
تا وقتی که جام خالی شد
مددوجی از قدددر تددو ری هاشددون عبددور کددرد و میخواسدد .منفجددر بشدده گرمددا غبرقابددل
نکدرده مدونری هاشدون خزندد تدا بده حدال چندین قددرتی رو احسدا ت تدملی تو ت
بودن
"از اونجانی که خون خالصی کده ندژاد شدما رو بده وجدود اورده خیلدی وقتده کده مدرده ،شدما
ضعی تر از چیز هستید که نه اشدرا زاده باندد باشده حدات کده نده تنادا بده نکدی ،بلکده
ملدددق شدددنن ،قدددرتی کدده و کددرادنیک بدده سدده نددژاد خددون خددالص کیددورکی ،لددونک
معمولیده ،مگده اننکده اوندا هدم نده خدون خدالص زندده دارنن خیلی بیشدتر از اشدرا زاده
داشددته باشددن – کدده مددن اننطددور فکددر نمیکددنم -چددون مددا سدده نفددر آخددرنن خددون خالصددا
هستیم "
~
جونگین متوجه بود که هر اتفداقی کده اتن داشد .مدی افتداد بده صدا خودشدون بدود کده
تدا وقتدی کده بتدونن نده جدا مناسدب بدرا خودشدون پیددا ونداترنک رفتن بده مدلده
کنن ،امن تر از هر شب نده جدا متفداو خوابیددون بدود کده باعدل میشدد بعضدی وقتدا بده
خون آشاما دنگده بربخدورن و هونتشدون آشدکار بشده اندنم میدونسد .کده اون سده خدون
نجیدب زادگدان هسدتن حدات کده قبیلده خالص درگیر نقشه کشدیدن و تدقیدق دربداره
تو راه موفقی .پا گذاشته بودن ،حاضر بودن هرکار بکنن تا کار اونا رو تموم کنن
وفادارنشدونو بده خدون خدالص هدا تقددنم کدردن و بده بعد از اون شب که اعضا ونداترنک
ملدددق شدددن ،کیونگسددو وقدد .کمتددر رو بددا و کددرادنیک سدده نددژاد کیددورنک ،لددونک
نمیومد به هن نمیشد انسان اون سپر میکرد خب ،البته تا وقتی که گرسن
هندوزم کدافی بدود تدا آروم بشده ولدی آخدر اول ،دلدار هدا سداون و بکایدون بدرا
مزخرفددی داشدد .نمیتونسدد .بفامدده سدداون و بکایددون چطددور انددن کددم مدلددی از حد
کر اربابشون رو تدمل میکنن
"اننجور نیس .کده مدا از پد اندن حد برمیدانم میددونی ،اعصدابم خدورد میشده وقتدی
لوهان فقط بخاکر خون میاد سراغم ،ولی وقتدی خواسدتم نده کدار کدنم کده بدا هدم باشدیم،
در رفد .و گفد .کدار داره دلدم میخدواد اننجدا رو رو سدر وناترنکسدیا خدرا اون از زنر
نوشید کنم " ساون اننو گف .و نه قلپ بزری آبجو از لیوان
سددعی میکددردم بکایددون کدده همینجورنشددم عصددبی بددود پوزخنددد زد و گفدد" .مددنم همد
پد کددنم ولددی اون حسددابی درگیددر پددانین کشددیدن نجیدب زاده هددا چددانیول رو تدرند
کددردم و وانمددود کددردم همدده چددی اوکیدده میبینددی؟ مددا حددق ندددارنم چیددز از اون مددنم بد
بخوانم ما براشون فقط نه مش .انسانیم "
جونگین بدل کرد "ولی مگه قرار نیسد .مدا هدر کدار دلمدون میخدواد انجدام بددنم بددون
فکدر کندیم؟ خدب مدا اوندا رو میخدوانم مدا اوندا رو میخدوانم ولدی چدرا مثدل اننکه دربار
قبل نیس.؟ قبا برا گرفتن چیز که میخواستیم صبر نمیکردنم "
پیددا کدردنم اننکده اوندا بخداکر بکایون جوا داد "چونکه ،جونگیدددنم~ ،مدا بده اوندا حد
کارامون ازمون ناامید بشن مثل خنجرنه که تو قلبمون فرو میره "
ساون تانید کرد "بکایون درس .میگه "
درس .بعد از اون مکالمه ،جونگین تمدین رو تدو زمدین رقدص کدا دندد حتدی بدا وجدود
روز بددد کدده گذرونددده بددود تونسددته بددود صدددب .خددوبی بددا جددوون تددرنن اشددرا زاده
تمدین رقصدیدنه چیدز کده بدا داشته باشه فامیده بود کده کدار مدورد عاقده وناترنک
رقدص راه بنددازن ،جمعید .بدا تفداهم داشدتن وقتدی تصدمیم گدرفتن مسدابقه هم تدو
صدا بلند تشونقشون کرد
بددا حرکددا هیددپ هددان شددرو کددردن و بعددد بدده حرکددا ربدداتیکی تبدددنل شددد کدده اول د
اسدتاد بدودن و در آخدر وقتدی د خودشدون تدو جونگین و تمدین هدر کددوم بده نوبده
کددرد ،مسددابقه تددو اسددتی دانددره ا بددا تددن جدداز سکسددی ا رو پخ د جددی ندده آهن د
مخصو .ادامه پیدا کرد
بدودن نکدم از تمام خدون آشداما و انسداناا (هرچندد انسداناانی کده عضدو کدا ونداترنک
اننکدده بیشددتر اعضددا و بازدنددد کننددده هددا خددون آشددامن ناامیددد شددده بددودن) مدددام تشددونق
{اون مدوج میدداد و بدا ضدربه هدا پدانین تدن میکردن و داد میکشیدن تمدین بده بددن
حرکد .داغونددا کده تددو رقدص تکددی وان هدم هسدد -_- .بددن دختددرا کددا رو دا
نفد .رو آتدی میکرد وقتدی نوبد .جدونگین شدد ،جدونگین بدا برهنده کدردن بدات تدن
دخترا رنخ { .نکی بیاد انن دو تا رو جمع کنه
بکایون و سداون همدراه جمعید .تشدونق میکدردن و اسدم جدونگین رو بلندد تدر از هدرک
دنگدده ا صدددا میددزدن در حالیکدده کدده جددونگین و تمددین اون وسددط در حددال رقددص بددودن
سدداون بطددر آبددی رو از رو سددینی پیشددخدمتی کدده از اونجددا رد میشددد برداشدد .و رو
میقرخوندد وقتدی رقدص خالی کرد بکایون دسد .میدزد و کمرشدو بدا رندتم موزند بدن
رو از پشد. نور روشن شد و نورا رنگدی کدا رو پدر کدرد ،سداون بازوهدا عضدله اند
دور کمر بکایون حلقه کرد
فددرم سدداون بددود صددور و لبددا خددو خیددره رو چرخونددد چشددما بکایددون سددر
میگذره؟" چسبوند و پرسید "خو ساون با پوزخند اونو بیشتر به خود
عضددو سدداون رو بکایددون نیشددخند زد "اووو آره باتددر شددب زندگیمدده آه " ح د
باعل شد ناله کنه باسن
بدودن بدا اندن تفداو کده بکایدون جونگین حسدابی غدر موزند هر دو اونا به عاوه
و ساون خودشدونو آروم کدردن تدا کدار نکدنن کده بده مدری اون نکدی منجدر بشده مدثا
بکایدون رو خدورد کنده درحدالی کده چدانیول قلدب سداونو از بددن اننکه لوهان جمجمه
بیددرون میکش ده {چدده غیرتددی /:بددرا همددین وقتددی ندده پیشددخدم .دنگدده از اونجددا رد
از میشددد ،بکایددون بطددر آبددی برداشدد .و رو خودشددون خددالی کددرد تددا داغددی اون ح د
سرشون بپره
شدگف. اون کر کا ،جدونگین داندره وار دور تمدین میرقصدید و تمدین از رقدص خدوب
زده شده بود که در پش .بدار کده بده اتدا اشدرا زاده هدا منتادی میشدد بداز شدد و سده تدا
بیدرون اومددن ،در حالیکده هدی تدوجای بده اتفاقداتی کده داشد .میوفتداد خون خالص از
نشسد. دادن و کیونگسدو بدین دو پسدرعموها نداشتن هر سده نوشدیدنی الکلدی سدفار
ساون از اننکه لوهان حتدی نگاهشدم نمیکدرد عصدبی شدده بدود درسد .مثدل بکایدون کده
میخواس .از عصبانی .فرناد بزنه به خاکر چند روز نبودن چانیول کنار
رو کسددی کدده رو بدده اکددرا چرخونددد و نگدداه همددون موقددع بددود کدده کیونگسددو سددر
نرمدی تو زمین رقص میرقصدید قفدل شدد صدور وحشدی سداون بدا گفدتن "اوه نده"
رو دراز کددرد رو گدداز گرفدد .و گددردن گرفدد .بکایددون لددب حالدد .نگددران بدده خددود
"اوه خدا با .رحم کنه جونگین"
نقدره ا شددن و تقرنبدا تدو درندانی از خدورد شدد ،چشدما لیوان کیونگسو تدو دسدت
کده هندوزم رو بده اون انسدان برسدونه وقتدی بدا دسد .خدونی انسان شناور شد تا خدود
خدرده شیشده وجدود داشد .بدازو پسدر برندزه رو گرفد .تعدداد از شیشده هدا تدو تو
از درد بنددد بیدداد چددانیول فقددط شددونه بددات بددازو اون هددم فددرو رفدد .و باعددل شددد نفسد
ادامه داد و لوهان رنز خندند انداخ .و به نوشیدن
بده صداحب اون دسد. نگداه کدرد و بعدد چشدم جونگین اول به دسد .خدونی دور بدازو
افتاد وقتی اون جف .چشدما نقدره ا رو دندد دوبداره بده خدون هدا نگداهی اندداخ .رند
خون مشکی پرکاغی بدود "کیونگسدو " اندن تنادا چیدز بدود کده تونسد .بگده و بعدد از
زمین رقص بیدرون کشدیده شدد و خدود رو تدو اتداقی کده اشدرا زاده هدا باشدون داده
بود پیدا کرد
تو تمام مدتی که با کیونگسدو زنددگی کدرده بدود حتدی نکبدار هدم کدار نکدرده بدود کده
نکددرده بددود بنددابرانن ناراحدد .بشدده حتددی نکبددار هددم عصددبانی اون خددون آشددام از دسددت
بره تا کجا میتونه پی هی انده ا نداش .که خشم
بده تداج البته تدا اتن -اتن کده بدا نیدرو فدو العداده ا رو تخد .پدر شدد و سدر
اومدده تخ .برخورد کدرد قبدل از اننکده بتونده حرفدی بزنده ،قبدل از اننکده سدو تفاهم پدی
رو تدو دسدتا نشسد ،.فکد رو پدانین تدن رو برا کیونگسدو توضدی بدده ،اربدا
فاصدله داشد. فقط نده اندن بدا صدور پدر از خشدم اربداب گرف .و با نه حرک ،.صورت
"چطددور بدده خددود اجددازه داد هددرزه بدداز دربیددار جددونگین؟ هددا؟ مددن فقددط دو روز بدده
حال خود ول .کردم و تو دار بدا نکدی دنگده ت میزندی؟ چیده؟ بددن مدن بدرا کدافی
نیس.؟"
"انند -اننجور نیس .آآآآ " کیونگسدو بدا قددر زنداد سدر جدونگین رو دوبداره بده تداج
تخ .کوبید و جونگین فرناد کشید
"اگدده اننجددور نیسدد .پد چجورندده؟" چشددما دوبدداره نقددره ا شدددن "بانددد اد بشددی
جونگین" بیشتر خم شد و زمزمده کدرد "همده تدو ،هند ،.بددن ،.روحد ،.همده چیدز
به من تعلق داره"
رنشه ها خزنده از زنر زمدین راهشدون رو بده کد بتدونی اتدا بداز کدردن ،بده آرومدی دور
م د دسدد .هددا جددونگین پیقیددده شدددن و بدده سددم .پددانین کشددیده شدددن و جددونگین رو
دنگده دور مد پاهدا ،ران پاهدا ،کمدر ، وحش .زده کدردن بعدد ،نده جفد .رنشده
رنشدده هددا همزمددان مدکددم شدددن و پیقیددده شدددن همدده و چشددما سددین قفسدده
میکشددید انددن باعددل شددد جددونگین از درد داد بزندده ولددی کیونگسددو از درد کدده انسددان
رو تدو دسد .گرفد .و بدا راضی نشده بود با نه حرکد .شدلوار اوندو پداره کدرد و عضدو
داد وقتددی رو حلقدده کددرد و ندده بددار دنگدده حددرکت داد مدکددم دسددت عصددبانی .فشددار
زدن هدا جدونگین بدا لدذ قداکی شدده ،تصدمیم گرفد .نکدم بده نفد متوجه شد نفد
چاشنی اضافه کنه "شام" امشب
رنشده هدا خارهدانی به جز رنشه هانی کده چشدما جدونگین رو پوشدونده بدودن ،از بقیده
به قطر سده اندن بیدرون اومدد و تدو بددن جدونگین فدرو رفدتن فرنداد جدونگین کده تدو
شددد قلددب هددر کسددی رو بدده لددرزه در مددی اورد تمددام بدددن جددونگین از درد اتددا مددنعک
میکرد ح میلرزند خون رو همه جا بدن
عصددبانی .کیونگسددو اننجددور بددود؟ خددون خالصددا اننجددور انسانااشددونو تددو بنددد پد
خودشون نگه میداشتن؟
خدا .شدد، نتونسد .ببینده کده کیونگسدو از شدر لباسدا خدود بخاکر چشدما بسدت
تندد رو وارد حفددره دار رو بدددن جددونگین خددم شددد و عضددو دردندداک و نددب
پدر شددن بدا عضدو جدونگین نالده شدده تدو اتدا و حد کرد از بو خون پخد خود
حرکدد .میکددرد ،خددم شددد و لباددا پددر از لددذتی کددرد همونطددور کدده رو عضددو
غرنددد دعددو کددرد و بعددد تددو گوش د خددی جددونگین رو بدده ندده بوسدده خشددکیده
بده جدز مدن حدق ندداره انندو داشدته "آهاه حتدی عضدوتم مدال منده جدونگین هدیقک
باشه "
خددارج شددد ،کیونگسددو پددر از درد و لددذتی از گلددو وقتددی جددونگین بدده اوج رسددید و نالدده
رو از بندد رنشده هدا ازاد کدرد و جدونگین بافاصدله بددون اننکده بده درد و زخمدا انسان
کرد و مدکم تر درون کیونگسو ضربه زد اهمیتی بده ،پوزنشنشون رو عو
بددا هددم حرکدد .میکددرد صدددا برخددورد بدنشددون و نالدده هددا تدرند بدنشددون هماهند
گدردن کیونگسو برا جدونگین مثدل موسدیقی بدود کیونگسدو نشسد ،.بدا دسدت کننده
فددرو کددرد ندده جرعدده عمیددق و سددخ .تددو گوشددت جددونگین رو کشددید و دندددونا
تمیدز رنختده بدود بدا زبدون خدورد و بعدد هدر خدونی کده از بددن انسدان کامل از خون
کرد
رو تخد .افتداد قبدل جونگین خسته و بدون خون ،ولدی بدا نده نیشدخند بدزری رو لدب
ببره زنر لب گف" .خیلدی کدول کشدید تدا متوجده بشدی بددون مدن نمیتدونی از اننکه خواب
ادامه بد "
کددرد و پیشددونی جددونگین رو بوسددید "ببخشددید کدده انددن روزا رو تددن کیونگسددو لباسدداا
بادد .بددی تددوجای کددردم دنگدده انددن اتفددا نمیفتدده ندده وقتددی احتمددال اننکدده دنبددال کسددی
استرسددتو خددالی کنددی منددو تادنددد میکندده منددو از کنتددرل خددارج کددرد بگددرد تددا باهددا
جونگین "
ولی جونگین فقدط فکدر کدرد کده چقددر کیونگسدو وقتدی حسدود میکنده جذابده ،و روندا
اونو دند {بقه رد داده /:
Chapter.15: Journal
کیونگسددو بدده لوهددان و چددانیول هشدددار داد کدده نددذارن انسانااشددون از کنتددرل خددارج بشددن
هاشون رو بده وسدیله نکدی دنگده تخلیده کدنن وقتدی باشدون گفد. چون ممکن بود هو
شبی که جونگین رو تادند کرد چده اتفداقی افتداد ،حتدی لوهدان – کده همیشده همده چیدز رو
به باز میگرف -.هم لبخند نزد
جددور کدده انگددار هشدددار کیونگسددو اونددا رو بدده خودشددون اورده باشدده ،چددانیول و لوهددان بدده
پش .کا رفتن تا سر به انسانااشون بزنن سم .خونه
بددرده بددود درحالیکدده سدداون هنددوز بطددر ودکددانی بددزری خددواب بکایددون رو کاناپدده
بددرد و لوهددان بدده نرمددی بطددر رو از داشدد .چددانیول بکایددون رو بدده اتدداق تددو دسددت
دسدد .سدداون دراورد سدداون چشددم غددره ا بدده خددون آشددام رفدد .و سددعی کددرد بطددر رو
میخدوام بدازم بخدورم! بیخیدال لدو- بگیدره "میخدوام هدق {صددا سکسدکه ا پد
هدق بدده!" لوهدان سدر تکدون داد و بده ارومدی دستشدو رو گونده هق لوهان پس
ساون کشید " بسه ساون تو مستی "
ساون از غرغر کردن دس .برداش .با نگداه بدی حدالتی بده لوهدان خیدره شدد و بعدد نادو زد
زنر خنده دسد .میدزد و از شدد خندده خودشدو رو صدندلی عقدب و جلدو میکدرد " وا
وا خدا دلم لدددوهدددان از کدی تدا حدات مدن بدرا مادم شددم؟~ " پوزخندد رو لدب
بگددو خفدده شددم چددون سددر شددلوغه و بددرام وقدد. خجالدد .نک د نشسدد" .زود بددااا
ندار "
لوهددان غددم تددو صدددا سدداون رو نادنددده گرفدد .اننجددور نبددود کدده سدداون چددون دل د
بددود باشدده انددن فقددط تددا یر هورمونددا بدددن شددده بددود میخواسدد .باهددا تن د بددرا
"ساون بلند شو کمک .میکنم بر تو تخ" .
گذروندنم و حال کردنم " "من خددوبم با بکی کلی خو
لوهدان قفدل شدد و بدا عصدبانی .بده "حدال کدردن" ،فد سداون بده کلمده با اشداره
نگاه کرد "دار راجع به چی حر میزنی؟" انسان
کشددید "میدددونی ندده جددورانی همددو فددرم رو رو لباددا خددو سدداون زبددون
{رک و راسد " .و بعدد بده صدور بوسیدنم و بعددم فضدا دا شدد و مدنم کدردم تدو
پر از نفر لوهان نیشخند زد
در پشدد .سددر لوهددان بددا شددد بدداز شددد و چددانیول وارد شددد بدددون هددی هشدددار گددردن
لوهددان رو بدده چددانیول غرنددد و بددا کددرد تددو دنددوار رو بدده رو سدداون رو گرفدد .و پددرت
رو تدو گدردن بکایدون رو از اتدا چدانیول بیدرون اورد و دنددونا سرع .خدون آشدامی
اون انسان مس .فرو کرد
چانیول داد کشید "بکایون رو ول کن "
رو رو گدردن لوهان هم داد زد "چطدور جر د .میکندی بده سداون آسدیب بزندی؟" نداخن
بیدرون زد کیونگسدو وارد اتدا شدد و بدا نده حرکد. بکایون کشدید و خدون از زندر دسدت
دسددت ،رنشدده هددانی از داخددل زمددین دراومدددن و دور دو خددون خددالص پیقیددده شدددن
کنددین جفتتددون مقصددرنن کدده بکایددون و سدداون شاوتشددون رو رو همدنگدده "تمددوم
بددا جددونگین آشددتی تخلیدده کددردن مددنم همددین اشددتباهو کددردم و خوشددبختانه شددب پددی
کردم "
شددده بددود و بکایددون کدده تددازه از سددر و صددداهانی کدده دور و جددونگین ،سدداون کدده بیاددو
رو بود داشد .بیددار میشدد رو از اتدا بیدرون بدرد بعدد از اون ،کیونگسدو پسدرعموها بر
ازاد کرد
فشددار داد چددانیول رو کاناپدده نشسدد ،.بطددر ودکددا رو رو رو صددورت لوهددان دسددتا
کددرد خددرده هددا شیشدده تددو هددوا از رو زمددین برداشدد .و مدکددم تددو دنددوار خددورد
شدن پخ
کیونگسو رو به رو چانیول نشس .و لوهان کنار کیونگسو
لوهان با درموندگی صداشو بات برد "اننا چه مرگشونه؟"
"نمیدونم لوهان نه چیز انن وسط درس .نیس" .
چانیول زمزمه کرد "اصا نیس" .
~
ممنوعده رو بداز کدردن ،جونگدده بده صدندلی گدره خدورده بدود و تد از وقتی که در بخد
قفسه ها اونجدا رو خوندده بدود ولدی هدی کددوم از اوندا چیدز راجدع ت کتابا ت ت
برد ننوشته بودن به نادداش .داخل کتابی که اونیو با خود
بخداکر تمدام مدد رو صدندلی نشسدتن صدا شدده ولی تو اون چند روز کده باسدن
بددود ، /:اکاعددا زندداد بدده دسدد .اورده بددود اکاعدداتی کدده نجیددب زادگددان از جامعدده
خوندن داشتن ارز خون آشاما مخفی کرده بودن پ
چیزانددی کدده خونددده بددود دنووندده کننددده بددودن اون اصددا نمیدونسدد .چنددین اتفاقدداتی تددو
تارنخشددون افتدداده نمیدونسدد .کسددانی قدرتمندددتر از نجیددب زادگددان هددم وجددود دارن
کدرد چدون حکومد .باشدون درو فامیدن راجدع بده خدون خالصدا نده جدورانی عصدبانی
گفته بود
پرسید که اگه اگه خدون خالصدا دوبداره حداکم بشدن چدی میشده؟ فرقدی میکنده؟ از خود
چه فرقی؟ باتدر میشده ندا بددتر؟ ولدی چدی میتونده بددتر از کشدته شددن پددربزرگ .توسدط
گفتدده با د حکومدد .فعلددی باشدده؟ جونگددده اون زمددان چیددز نمیدونسدد .پدددر و مددادر
مرتکب جرم شده و برا همین مدکوم به اعدامه بودن که پدربزرگ
راجدع بده خدون خالصدا میدونسد.؟ شداند اونیدو گفتده نعنی بخاکر انن بدود کده پددربزرگ
بود همین با سر پدر و مادر اونم اومده
بدود و جونگدده حات کنار پنجره انستاده بود چندد تدا کتدا گدرد و خداک گرفتده رو بده رو
کتابدا ،داشد .سدعی میکدرد انتخدا کنده امدروز کددومو رو شدیرازه با کشیدن انگشدت
بخونه
نه کتا با جلد چرمی توجاشدو جلدب کدرد از بقیده کدوچیکتر و سداده تدر بدود جونگدده بدی
شدداند فقددط از رو کنجکدداو دلیددل کتددابو برداشدد ،.خودشددم نمیدونسدد .چددرا اون کتددا
بود
بیدرون افتداد امیدد جونگدده بدرا پیددا کدردن کتا رو باز کرد و دفتدر خداکراتی از داخلد
نه تکه کاغذ دنگه از بین رف .وقتی دند نو کاغذ اون کتا فر میکنه
که ضرر نداش ،.داش.؟ ولی خوندن
امشددب مدداه کامددل بددود لددرد لددونک و برادرانشددون نکسددالی میشدده کدده رفددتن اونددا بامددون
گفتن که به اندازه کدافی زنددگی کدردن و دنگده میخدوان اسدتراح .کدنن ترا ،جیندا و فدارا،
هر سه بانو بسیار غمگین بدودن سده اصدیل بدا انسداناانی کده عاشقشدون بدودن خدداحاف ی
کردن
لددرد کیددورنک ،بددانو ترا رو بغددل کددرد و پیشددونی رو بوسددید کد دسددت رو رو شددکم
معشددوقه ا کشددید "اون پسددر خیلددی مسددوولی .پددذنر میشدده ترا بددا ندده لبخنددد شددیرنن،
درسدد .مثددل خددود و چشددمانی کدده بددا عشددق میدرخشددن درسدد .مثددل تددو کدده همیشدده
دنگران رو اولون .قرار مید من عاشق هردوتونم خیلی زناد
بددانو ترا هددم همسددر رو بدده آغددو کشددید "ب ده زود وقتددی زندددگیم بدده آخددر خددود
برسه ،میام پیش ،.و با هم بزری شدن پسرمون رو تماشا میکنیم
در همون زمدان ،لدرد لدونک بدانو جیندا رو در آغدو داشد .انشدون هدم دسدت رو رو
شکم همسر میکشدید "حد میکدنم پسدر مدداف و عاشدقی میشده اون بدرا جنگیددن
برا عشق ،برا خانواد درند نمیکنده اون درسد .مثدل تدو قدرتمندده جیندا مثدل تدو
و قلب زنبا "
"تا وقتی دوباره هم دنگه رو ماقا کنیم عشق من "
بانو فارا لدرد کدرادنیک رو بوسدید و بده آغدو کشدید و همدون موقدع لگدد کده پسدر
داخل شکم زد رو ح کرد خندندد "کدراد ،داره لگدد میزنده " لدرد لبخندد زد "پسدرم تدو
خیل فعالی مگه نه؟ درس .مثل مدادر کده نده بدانو زنبدا و قدرتمندده فکدر میکدنم بتدونی
مادرتو وقتدی داره بدا قدو هدا کندار درناچده میرقصده ببیندی اون سدتودندنیه مگده نده؟ فدارا
مراقب پسرمون باشه من منت ر می مونم "
"دوست .دارم کراد "
و بدده همددین ترتیددب ،سدده لددرد سدده بددانو رو در خاندده مددا رهددا کددردن و بعددد از کمتددر از
نکسال ،هر سده بدانو بقده هاشدون رو بده دنیدا اوردن اول بدانو ترا ،بعدد بدانو فدارا و در آخدر
بانو جینا سه پسر زنبا و دوس .داشدتنی بده دنیدا اوردن امدا تدر بدانو ترا بدا بده نداد اوردن
حر لرد کیورنک که گفته بودن پسرشون رو مخفی کنن زناد شد
"چرا انشون خواستن انن سه پسر مخفی بشن بانو ترا؟"
بانو ترا اننطور جوا دادن "من و خدواهرانم پسدرهانی رو بده دنیدا اوردندم کده قددر هدا
نددامعلومی دارن هواند سددن حتددی پدرانشددون هددم نمیدددونن اونددا درآننددده چدده انسدداناانی
میشن زندگی اوندا درخطدره و تدو تنادا خدون خالصدی هسدتی کده مدا باد اعتمداد دارندم
لطفا هوان سن میتدونی زمدان رو بدرا پسدربقه مدن و پسدرعموها متوقد کندی؟
نذار زمان براشون بگذره تا وقتدی کده تزم باشده حتدی اگدر تزم باشده هدزار سدال زمانشدون
رو متوق کنی ،لطفا اننکارو بکن
کددردم زمددان اون سدده نمیتونسددتم بدده خواسددته انشددون جددوا رد بدددم پدد قبددول
پسربقه رو با کلسمی مددود کردم و کلسم رو چندنن بار زمزمه کردم
هی انسان و ندا خدون آشدامی نمدی تونده اونادا رو بکشده امدا اولدین انسدانی کده بده قصدد
مراقبدد .از اوناددا لمسشددون کندده باعددل گذشددتن زمددان میشدده و اون موقددع خددون پدرشددون
شرو به پخ شدن میکنه ،تا زمانی که اوناا به خون آشام تبدنل بشن
کتددا خیددره شددد نونسددنده جونگددده دفتددر خدداکرا رو بسدد .و بدده دنددوار رو بدده رو
بود کسدی کده زمدان رو بدرا اون سده بقده کده نیمده انسدان و نیمده اصدیل سن هوان
بودن و باشون میگف .دورگه متوقد کدرده بدود دورگده هدانی کده هندوزم ناشدناخته بدودن
نعنی کیا میتونستن باشن؟
جونگدده دفتدر خداکرا بدا خدون نوشدته شدده بدود و دسد .خدط لدرزون آخرنن صفده
رو ترسوند
بعددد از سددالاا مراقبدد .از بقدده هددا ،وقددت رسددیده کدده رهاشددون کددنم و هرکدددوم رو تددو
مکان مختلفی مخفدی کدنم پسدر لدرد لدونک رو بده تگدو بدردم جدانی کده تمدام نژادهدا
خونی لونک ساکن بودن و بدا همدون منطدق ،پسدر لدرد کدرادنیک رو بده گوانجدو ،و پسدر
لرد کیورنک رو به اننجا ،نعنی سوول اوردم
تمدام خدون خدالص هدا دارن قتدل عدام میشدن وقد .زنداد نددارم از پسدرم خواسدتم فدرار
کنه امیدوارم موفق شده باشه
منه انن آخرنن خاکره
از بقه ها دورگه خداحاف ی کردم پسرم اگه اونا رو ببینه میشناستشون
سن هوان
~
روز بعد سداون بدا حالد .تادو افتضداحی از خدوا بیددار شدد و بده شدد تدو دستشدونی
و هددم بکایددون دنشددب دا اومددد دنشددب چدده اتفدداقی افتدداد هددم خددود بددات اورد ندداد
کرده بودن و انن باعل شد اونقدر با هدم رابطده برقدرار کدنن تدا وقتدی کده بکایدون خدواب
ببره
اومددد کدده بدده دنددوار کوبیددده ،و تصددونر لوهددان درحالیکدده سددعی میکددرد بکایددون رو ندداد
چادر رو بده دندوار کوبیدد و بده انعکدا داهر شدد سداون سدر بکشه جلو چشم
رو کاشی هدا خیدره شدد و نالیدد "الکدل لعنتی حتدی روم نمیشده تدو چشدما لوهدان و
چانیول نگاه کنم "
درسدد .وقتددی میخواسدد .از دستشددونی بیدداد بیددرون ،لوهددان رو دنددد کدده بدده چاددارچو در
تکیدده داده لوهددان جددور کدده انگددار هددی اتفدداقی نیفتدداده پرسددید "حالدد .خوبدده؟" سدداون
گذش. معذ سرتکون داد و از کنار ارباب
"من من میرم بیرون نکم هوا تازه بخورم "
"نکیو باها میفرستم تا مراقد_"
"چیزنم نمیشه "
پوشدید ،بددون اننکده نگداهی بده خدون آشدامی کده لبده گرف .و لبا ساون سرنع دو
تخ .نشسته بود بندازه
رفتددار میکددرد انسددان رو میجونیددد سدداون سددرد از حالدد .معمددول لوهددان عصددبی لددب
رو پوشید و از اتا بیرون زد بدون هی حرفی لباسا
هاشو مالید رو با شد بیرون داد و پل لوهان نفس
~
تکیدده داده بددود بدده سدداون موتددور کدده دزدنددده بددود رو پددارک کددرد و همونطددور کدده باد
راه میدرفتن خیدره شدد هدوا خدوبی بدود و نسدیمی کده مردم که تدو پدارک مدوردعاق
تر از همیشه بود می وزند خن
خاکسددترن ،شددلوار جددین تددنگ ،کفشددا اسددپر و کدداه کددپ رو بددا تیشددر سدداده
میخرندددن نگدداه میکددرد صددور هددا بددی سددر ،سدداون بدده بقدده هددانی کدده بادکن د
تکشون حساد میکرد به ت گناهشون رو از ن ر میگذروند و تو دل
زدن سدداون گردنشددو چرخونددد و مددرد رو دنددد کدده رو چن د انگشددتا بلنددد شددونه ا
گرفتدده بددود "تددو انسددان ندده خددون آشددامی اربابدد .کجاسدد. تفنگددی رو رو کمددر
عروس ؟"
ساون پوزخند زد "عروس ؟ واقعا؟ خدب شدرمنده کده نامیدد میکدنم ولدی خدودم تنادام
اصا از کجا فامید ؟"
بدو خدون خالصدا رو منده رو میدد "تو دقیقا بو زنددانی عزندز مدن کده تدو خونده
کننددده بددود رو جلددو میددد " و بدددون هددی هشدددار ،پارچدده ا کدده آغشددته بدده بیاددو
کرد دهن ساون گرف .و اونو بیاو
بعد که بیددار شدد ،بدا نده جفد .چشدم ترسدناک و تیدز ،گونده هدا تدو رفتده و لدب دفعه
ها ترک خدورده ا رو بده رو شدد همدون موقدع فامیدد دزدندده شدده و حدات تدو اتداقی
اسددتیل بددود و قفددل بددود و اونیکددی از جددن دو تددا در داشدد .نکددی از جددن بددود کدده در
چو
سدر تکددون داد و لبخندد زد "خدوبم نگددران پسدر پرسدید "حالد .خوبدده؟" سداون در جدواب
" نبا
ز تا و هستم " "من هوان
"ساون " دوباره با لبخند جوا داد "اننجا دنگه چه جانمیه؟"
وو نی فان " شکارچیه خونه " خونه
Chapter.16: Taken
از ور رفتن با زنجیدر هدا نقدره گرفتده تدا سدعی بدرا شدکوندن قفدل و هدل دادن کدل در،
سدداون همدده چیددز رو امتدددان کددرد امددا هددی ا ددر نداشدد .هددر کددار کدده میکددرد فانددده
هی کار نمیتونس .بکنه نداش .با قدر انسانی
بگیددره انددن بددود کدده هددی چیددز چیددز کدده باعددل میشددد سدداون دنیددا رو بدده بدداد فدد
نبرده بود کده بتونده بدا لوهدان ندا بقیده ارتبدان برقدرار کنده چدرا قدبا نده موباندل همراه
میجوشدید بده در نخرنده –نا ندزدندده -بدود؟ بدا تمدام خشدم و عصدبانیتی کده تدو خدون
بشه فلز لگد زد و باعل شد صدا بلند تو اتا منعک
کدردم امدا نقدره کندی مدن خیلدی امتددان "فانده ا نداره ساون نمیتونی بدا لگدد بداز
پوستمو سوزوند " داخل
اتدا نشسدته "پوستتو سدوزوند؟" سداون ابروندی بدات اندداخ .و بده ز تدا و کده گوشده
تمپ کوچیکی بود که از سق آونزون شده بود بود نگاه کرد اتاقی که تناا نور
"آره ساون نقره خون آشاما رو میسوزونه مگه نمیدونستی؟"
با تعجب گف" .مگه تو خون آشامی؟"
لونکسم " تا و چشماشو چرخوند "آره خب من نه خون خالص از قبیله
رفد .و خدم شدد تدا صورتاشدون رو بده رو هدم قدرار ساون با قدم هدا بلندد بده سدمت
بگیره "پ نه کار بکن! مگه قدرار نیسد .خدون خالصدا قدو باشدن و قددر انندو داشدته
باشددن کدده ندده چیددز رو کنتددرل کددنن؟ لوهددان میتوندده بددا هددن چیددزا رو کنتددرل کندده،
کیونگسو زمین رو کنترل میکنه و چدانیول خدب ،تدا حدات ندنددم چیکدار میتونده بکنده ولدی
جون من نه کار بکن! من نمیتونم اننجا بمونم!"
رو بدده زحمدد .بدداز کددرد و بددا بددات اوردن سددر ،موهددا قرمددز تددا و چشددما گربدده ان د
وحشددی از تددو صددورت کنددار رفددتن "فکددر میکنددی مددن میخددوام کدده اننجددا باشددم؟ ندده
ساون مدن هیقوقد .انندو نخواسدتم فکدر میکندی سدعی نکدردم از اننجدا فدرار کدنم؟ چدرا
سعی کردم! میلیون ها دفعه! ولی جوا نداده میفامی؟"
"خب چرا؟"
ولددی قبددل از اننکدده تددا و بتوندده جددوابی بددده ،در اول-کدده در چددوبی ب دود بدداز شددد و توجدده
جفتشونو جلب کرد مرد قدد بلندد بدا موهدا کاندی اونجدا انسدتاده بدود و دنبدال کلیدد در
حملده کدرد ولدی دوبداره بدا نده میگش .وقتی موفق شد در رو بداز کنده ،سداون بده سدمت
دوند "حال .خوبه ساون؟" اون به دنوار برخورد کرد ز تا و به سمت ضربه
از شددد داشدد .سددر تکددون داد چشددما سدداون بددا وجددود درد کدده تددو سددر و کمددر
ضربه تار می دند
تا و به مرد مو کانی نگاه کرد و بلندد گفد" .ندی فدان ،لطفدا فقدط -فقدط بدذار بدره باشده؟
اننجا؟ هان؟" اصا چرا اوردن
گرفد" .چدون رو مدکدم تدو مشدت خدم شدد و فکد رف ،.جلدو نی فان به سمت
اون با خون خالصا سدر و کدار داره و مدن از خدون خالصدا متنفدرم بده خصدو .وقتدی کده از
باشن انن پسره هم بدجور بو لونکسیا رو میده " لونک قبیله
نی فان! من تنادا خدون خالصدیم کده موندده از وقتدی کده تددددددو بده همندو "احمق نبا
مندو تدو کدل خدون آشداما رو بده نده نفدر فروختدی و خدانواده ها خود خیاند .کدرد
بجز من نیس"!. کشتی! مادرمو! همه رو! همه مردن! هیقک
"آره اونا باند میمردن تا و باند میمدردن تدا مدن بتدونم تدو رو داشدته باشدم اگده اوندا هندوزم
میکشددیدن ،فکددر میکنددی مددن میتونسددتم بادد .دسدد .بددزنم؟ معلومدده کدده ندده چددون نف د
متعصددب تددو از بددات دماغشددون بدده م دنا اشددرا زاده نگدداه میکددردن و قبددول خددانواده
ز تا و؟ نمیکردن من عاشق پسر خون خالصشون باشم درس .نمیگم ،هوان
دور مد ندی فدان حلقده شددن تدا چکیدد دسدتا قطره اشکی از چشم تدا و رو گونده ا
میشدد جددا کدنن "فقدط بخداکر اندن دلیدل ،سداحی کده باهدا دس .اون مرد رو از فک
تمام خون آشاما رو کش .به اون لو داد نی فان؟"
تدو رو داشدته باشدم گفدتم نقدره خدون آشداما رو میکشده ،تدا در عدو "درسته! مدن باد
اون نقره ها ،باند تو رو داشته باشم " گفتم در عو با
مرررد زوزخنرردی زد و برره سررنر هررای نقررره ای کرره برره یرری فرران دسررتور زیرردا کردنشررون رو
داده بررود نگرراهی انررداخت "تررو حاضررری هررر کرراری برررای اون زسررره ی خررون خررالص ان ررام
بدی مگه نه یی فان؟"
اشررراز زاده سررر تکررون داد "مررن برردون اون نمیتررونم زنرردگی کررنم .مهررم نیسررت چقرردر بهررم
بگرره عاشررقمه یررا مررن چقرردر اینررو بهررش بگررم ،خررانواده ی اون یرره روز م بررورش میکررنن بررا یرره
خررون خررالص دیگرره ازدوا کنرره .اونررا مرریگن مررن فقررط یرره اش رراز زاده ام ...مرریگن نمیتررونم
با تائو ازدوا کنم".
"خیلرری خررب .ولرری اگرره یرره بررار دیگرره زی تررائو رو ببیررنم میکشررمش .اجررازه داری داشررته
باشرریش ،ولرری از جلرروی چشررمای مررن دورش کررن .برررام مهررم نیسررت ک ررا میبررریش .فقررط از
مردمررری کررره قرررراره رهبریشرررون کرررنم دورش کرررن .نمیخررروام هررریچکس چیررر ی راجرررع بررره
خون خالصا بدونه".
بدی فاندده بدود اون در مقابدل شدکارچی تا و سعی کرد نی فدان رو کندار بزنده ولدی تاشد
کدرده کلسدم فدرار کنده ،مدادر هی قدرتی نداش .قبدل از اننکده از قتدل عدام لدونک
رو مار کرده بود بود و قدرت
"تررائو .فررار کررن و مخ رری شررو .برررو بررین آدمررا .مررن قرردرت هررا و غریر ه هررای خررون آشررامیت
رو مهررر میکررنم ولرری اگرره زهررر هررر خررون خالصرری رو بخرروری ،مهررر شکسررته میشرره .متوجرره
هستی؟"
"مرررادر ...مرررادر تنهرررام نررردار ...بررردار دکترررر رو خبرررر کرررنم .ترررو خررروب میشررری زم نیسرررت
نگررران مررن باشرری مررادر "...زی تررائو سررر مررادرش رو روی زررای خررودش گداشررت .مررادرش
کرره حررا خن ررری از جررنس نقررره ترروی ق سرره ی سررینش فرررو رفترره بررود و خررون از سررینش
بیررررون میررر د .ولررری مرررادرش دسرررت زی ترررائو رو گرفرررت و زوسرررت رنرررر زریرررده اش رو برررا
دنرردونای نیشررش سررورا کرررد .چشررماش هم مرران بررا چشررمای زسرررش نقررره ای شرردن" .مررا-
مررادر ...مررادر داری چیکررار -آآآ !" جملررش بررا دردی کرره ناگهررانی ترروی سرررش زیچیررد
نص ر ه مونررد .ضررربان قلرربش سرررعت گرفررت و دردنرراک شررد و برره آرومرری ،رنررر چشررماش
شرررروه بررره محرررو شررردن کررررد .درخشرررش نقرررره ای چشرررماش از برررین رفرررت و رنرررر سرررر
طبیعی چشماش به شکالتی تیره تبدیل شد" .مادر ...با من چیکار کردی؟"
"اینررر -اینطرروری ت رائو ،نقررره تررو رو نمیکشرره .ولرری چررون هنرروزم یرره خررون خالصرری میتونرره
بهرررت صررردمه ب نررره .ولررری ع یررر دلم...این بررره صرررالحته .مرررن نمیترررونم کنرررارت بمرررونم ترررا
راهنماییت کنم ولی حواسم بهت هست".
هددم بدده عنددوان ندده انسددان زمددان رو بددرا پسددر سددن درسدد .مثددل دورگدده هددا ،هوند
ماددر شدددن مگدده اننکدده ندده خددون متوق د کددرد تمددام غرانددز و رفتارهددا خددون آشددامی
خالص اونو گاز بگیدره -کده در اننصدور بده جدا تبددنل شددن بده نده اشدرا زاده (چدون
برمیگدردن ولدی اون دورگده هدا نمیدونسد .هدیقک نه انسدانه) ،غراندز خدون آشدامی
نمیدونس .اونا کجان
"نی فان بذار انن پسر بره "
"نه من خون خالصی که انن پسرو مارک کرده پیدا میکنم و میکشم "
کدرد ! حدات دلیلد .چیده کده "نی فان تو منو دار ! اتن سالااسد .کده مندو اننجدا حدب
میخددوا ندده خددون خددالص دنگدده رو هددم بکشددی-اگدده هنددوزم خددون خالصددی وجددود داشددته
باشه؟"
بده وجدود ساون به زحم .بلند شدد بعدد شدنیدن حرفدا اون دو تدا سدوات زنداد بدرا
اندن بدود کده از اونجدا فدرار کنده و حدداقل ز تدا و رو هدم بدا اومده بود ولی اولون .اولد
هدا چرمدی پوشدیده تدا گدرفتن وسدانل نقدره ببره متوجه شد که نی فدان دسدتک خود
نشدده از فرصدد .اسددتفاده کددرد و زنجیرهددا نقددره ا کدده بدده در آونددزون ا باعددل ا نددت
بود رو برداش.
العملدی نشدون بدده ،سداون بدا نده حرکد .زنجیدر رو دور قبل از اننکه نی فان بتونده عکد
نقدره اتدا رو پدر کدرد چشدما خراشد گردن شکارچی حلقه کدرد صددا فرنداد گدو
ول شدد سداون زنجیدر رو دور گدردن ندی فدان گدره زد ز تدا و از دسدت ا شدن و ف
تا زمین گیر بشه و بعد تا و رو از اتا بیرون کشید
رو از کمدر هرچند قبل از اننکه خود سداون بتونده از اتدا خدارج بشده ،ندی فدان تفدنگ
کرد ساون شلی بیرون کشید و به پا و شونه
کنه "سدددادددون!!" کم تا و جیغی کشید و برگش .تا با
رو دور گدردن تدا و اندداخ .تدا کشون کشون از خونه خدارج شددن سداون نکدی از دسدتا
رو رو بدات بکشده و از اننکده بدرا اون پسدر مدوقرمز دردسدر درسد .کدرده خدود خود
لعن .کرد
"بددرو ز تددا و منددو ول کددن و بددرو اگدده همینجددور بخددوا منددو بکشددونی سددرعت .کددم
میشه "
"بددرم و بددذارم اننجددا بمیددر ؟ امکددان نددداره سدداون شدداند فقددط دو سدده روزه کدده تددو رو
میشناسم ولی قرار نیسد .دوبداره کسدی رو ول کدنم! مدادرم اننکدارو بدا مدن کدرد و نمیدذارم
تو هم همین کارو بکنی!"
ساون با اننکه نمیفامید اندن قضدیه چده ربطدی میتونده بده مدادر تدا و داشدته باشده ،غرشدی
رو نادنددده گرفدد .تددو کوچدده ا خودشددون رو کددرد و درد شدددند تددو پددا و شددونه ا
میشددد و کسددی متوجدده نمیشددد اونددا دارن چیکددار مخفددی کددردن هددوا حددات داشدد .تارن د
میکنن
رو پداره کدرد و دور پدا سداون پیقیدد تدا جلدو خدونرنز مشکی خدود تا و پانین لبا
وارد کدرد داد زد امدا ممندون بدود رو بگیره ساون از فشدار کده تدا و نده دفعده بده پدا
سداون رو دراورد تدا نگداهی بده که اون پسر چشم گربه ا مراقبشده تدا و اندن دفعده لبدا
بندازه زخم رو شونه ا
"اوه پسر بد جانی زده "
سداون رو گرفد .و سداون داد زد "تیدر از کندار پدا رد شدد ولدی تیدر تا و مدکم شونه
نیددارنم ممکندده بیددارم ولددی خیلددی درد داره اگددرم در تددو شددونه ا مونددده میتددونم در
عفون .کنه "
بیار میتونم تدمل کنم " ساون نالید "د-در
بقپونده تدا رو تدو دهدن تا و سر تکدون داد و مشدغول شدد سداون مجبدور شدد لباسد
اورد ،سدداون از فددرو ببددره و گلولدده رو دربیدداره وقتددی در رو داخددل بدددن تددا و دسددت
بس. رو با لباس خستگی و درد ناله ا کرد و تا و شونه ا
بعد از چند دقیقه ،ساون سدکو رو شکسد" .حدات چیکدار کندیم؟" تدا و نگداهی بده سداون
کرد و شونه بات انداخ" .نمیدونم اصا تو رو از کجا دزدند؟"
"من من فقط رفته بودم بیرون نکدم قددم بدزنم نده جورانی خدب بدا اربدابم دعدوام شدده
بود از خونه زدم بیدرون و رفدتم بده نده پدارک نفامیددم اون نادو از کجدا پیددا شدد نادو
تو اون اتا بیدار شدم " اهر شد و پرسید اربابم کجاس .و بعد
رو بلنددد بیددرون داد "گفتددی رو بغددل کددرد و بعددد نفسدد تددا و سددر تکددون داد و زانوهددا
چی بود؟" ارباب .خون خالصه؟ اسم
" لونک لوهانه از قبیله "اسم
رو بدات اورد بدا چشدما گدرد شدده بده سداون خیدره شدد "لوهان ؟" تا و به سرع .سر
"لوهان؟ لوهان اربا جوان؟"
"میشناسی ؟"
"معلومه که میشناسم! اون"-
"ساون!!"
صدا از سدم .چپشدون اومدد تدا و و سداون بده کدر منبدع صددا برگشدتن و سداون تمدام
حتمددا بدنشددو صددر کددرد تددا بتوندده بلنددد شدده "لددد-لوهددانی " اربدداب نیددرو باقیمونددده
اومده بود کرده بود و دنبال رو ح بو خون
رفد .صددا رو رو هدم فشدار داد و بدا قددما بلندد بده سدم .انسدان لوهان دنددونا
بلنددد تددو کوچدده پیقیددد وقتددی پشدد .دسدد .لوهددان رو صددور سدداون فددرود اومددد
اننکارو کرد چون دلیلشو خو میدونس. ساون حرکتی نکرد نپرسید چرا ارباب
رو دزدنددد نمیخواسدد .تددو چشددما اون خددون آشددام قلددب سدداون فشددرده شددد و نگدداه
نگاه کنده "مدن مدن دزدندده شدده بدودم تدا امدروز نمیدونسدتم کجدام مدد-مدن متاسدفم
" نمیخواستم اونجور ول .کنم لوهان لطفا منو ببخ
رو بدات اورد و بده شدد ،و سداون فکدر کدرد اندن عجیبده سدر ولی فقط سدکو نصدیب
نقدره ا خدالص بدودن – و لد ده ا کده نگاهشدون چشما لوهدان نگداه کدرد چشدما
عبدور کدردن به هدم گدره خدورد ،خداکرا اندن سده روز مثدل نده فدیلم از جلدو چشدما
اندن بدود کده بجدا اننکده رو کاناپده ا جور که انگار داش .فدیلم میدندد ولدی فدرق
رو سددورا. سددر میکددرد دارن جمجمدده پددان کددرن بخددوره ،ح د تکیدده بددده و باهددا
رد میشددد ،سدداون فرندداد میددزد میکددنن و در تمددام مدددتی کدده انددن فددیلم از جلددو چشددما
رو از چشما لوهان برداره بدون اننکه بتونه نگاه
کیین! مددن -آآآآآآی!!!!" سدداون بدده زانددو افتدداد ولددی کددن تمییوم "لوهددان تمددوم
هنوزم به چشما لوهان نگاه میکرد و شکنجه میشد
تددا و بددا وحشدد .بدده سدداون کدده داشدد .از هددم فددرو میپاشددید نگدداه میکددرد اون لوهددان رو
رو نشناسدده؟ قددبا ،وقتددی نجیددب نددژاد لددونک میشددناخ .کددی میتونسدد' .شدداهزاده'
زندددگی ، بددود تددو اون دو دهدده زادگددان انقددا کددردن تددا و فقددط بیسدد .و دو سددال
رو میدند کده از اون بقده هدا دورگده کده تدو خدوابی شدبیه مدری بدودن و تدو مادر
جا مخصوصدی مخفدی شدده بدودن مراقبد .میکدرد و تدو اون سدالاا ،اون همده چیدز رو
ناد گرف. نژادها و تارنخشون از کرنق مادر درباره
سن ،زنی که اونو به دنیا اورده بدود ،قابدل اعتمداد تدرنن خدون خدالص بدرا اصدیل هوان
دنگده ا میشدناخ ،.و نکدی اون سده اصدیل هدا رو باتدر از هدرک سدن ها بود هواند
از معدود خون خالص هانی بود کده قبدل از اننکده اوندا اندن دنیدا رو تدرک کدنن ،باهاشدون رو
به رو شده بود
قددم میدزد جدانی کده تمدام خدون خدالص هدا لدونک نه بار ،تا و داشد .تدو مدلده
رو اون قبیله زندگی میکردن جدا بزرگدی بدود کده چنددنن خونده ،عمدار بدزری وسدط
گفد .کده عمدار بدزری ،جانیده کده نسدل اول خدون باد مداصره کرده بدودن مدادر
خالص ها-نعنی اولین کسانی که بده نده خدون خدالص تبددنل شددن -زنددگی میکدنن بقیده
خونده هدا زنددگی میکدردن ،نسدل دوم و سدوم بدودن – خون خالصانی کده تدو بقیده
نعنددی پسددرا و دختددرا اون زوج تددا و از نسددل سددوم بددود و نکددی از جددوون تددرنن هددا
نسل
مداه روشدن شدده بدود کدرم هدا شدب آسمون آبی کبود بود و مدوکه با نور نقدره ا رند
رو نددواز تددا بددا نددور سددبز لیمددونی قشنگشددون بدداز میکددردن و نسددیم خنکددی پوسددت
بدود تدا اننکده تدا و کسدی رو دندد کده تدا بده حدال ندندده میکرد نکی از شبا پر از آرامد
پرنددده ،موهددا بلونددد فددر ،مددژه هددا بلنددد و ضددخیمی کدده از بددود پوسدد .نددرم و رندد
تددر نقددره ا نبددودن اصددا احسددا مداف دد .میکددردن اگدده چشددما چشددما
چون جور که به ماه نگاه میکرد زنبا و معصومانه بود نمیکرد
بعد از اون شدب ،تدا و متوجده شدد کده چطدور وقتدی اون از جدانی عبدور میکنده همده باد
احترام گذاش. و باند با تع یم میکنن و میگن اون شاهزاده ا
پرسددید کدده چددرا بددا اون مثددل اعضددا سددلطنتی رفتددار تددا و کدده گددی شددده بددود از مددادر
میکددنن درصددورتیکه اون از نسددل دومدده ،پسددر اولددین زوج خددون خالصدده و حتددی از مددادر اون
جوون تره به زبون ساده تر ،اون پسر ،عمو تا و به حسا می اومد
"گوش کن زی تائو".
"بله مادر؟"
هوانررر سررنر آهرری کشررید و صررورت زسرررش رو نرروازش کرررد "چنرردین سررال زرریش ،وقترری
اصرریل هررا بررا همسراشررون خررداحافظی کررردن ،مررن باهاشررون بررودم .لرررد کیرروریکس دسررتور
داده بررودن مررن حدررور داشررته باشررم .ترروی برراغی بررودن کرره برنامرره ریرر ی کررردن بررودن
اون ررا از ایررن دنیررا خررداحافظی کررنن .اونررا از اولررین زو هررا خواسررتن کرره برررن زیششررون.
کنررار تررابوت هررای خودشررون ،سرره تررا نرروزاد قرررار گرفترره بررودن-ولرری هررر سرره مرررده بررودن.
اونررا گ ررتن کرره ایررن سرره بچرره نتونسررتن بعررد از برره دنیررا اومرردن زنررده بمررونن .اصرریل هررا اونررا رو
ترروی روسررتایی کرره بررا بیمرراری واگیرررداری آلرروده شررده بررود زیرردا کرررده بررودن .حترری برره
موجررود زنررده هررم ترروی اون روسررتا نبررود .اونررا اون سرره نرروزاد رو ترروی سرره خونرره ی مختل ر
زیدا کردن.
لرررد کیرروریکس نرروزادای مرررده رو برره اون سرره زو سررمرد .برره هرکرردوم یکرری .یادمرره ازم
خواسررتن زمرران رو برررای صررد و زن رراه سررال برررای اونررا متوقرر کررنم .مررن ازشررون زرسرریدم
چطرروری .چررون نرروزادا مرررده بررودن .درسررت همون ررا و همررون موقررع ،هرکرردوم از اصرریل
هررا خررون خودشررون رو برره یکرری از نرروزادا دادن و برره اونررا زنرردگی جدیرردی رو برره عنرروان
اولین نسل خون خالص ها هدیه کردن".
بعررد از چنررد لحظرره سررکوت تررائو زرسررید "زس...لوهرران یکرری از اون سرره نرروزاده؟ زمررانش
بعد از صد و زن اه سال به حرکت دراومده؟"
"درسرررته .و اون قدررریه مرررال چنررردین سرررال زیشررره زسررررم .اون حرررا یررره خرررون خرررالص صرررد
سالس .اون نه با ما فامیله ،نه با اولین زو "...
زد لوهددان اولدین نسددل خددون خالصددا بددود بددرخا تدا و بددا نددادآور اون روزا چندددبار پلد
بدود نده از والددنن جرندان داشد .مسدتقیما از لدرد لدونک باور بقیه ،خونی که تو رگادا
خون خالص
اومدد و بده سدرع. به خونی که از بیندی سداون جدار بدود افتداد بده خدود وقتی چشم
کنین! التماستون میکنم!" به سم .لوهان که درون سانه ها بود دوند "لطفا! تموم
نگداه کدرد بدا سداون رو قطدع کدرد و بده پسدر مدوقرمز رو بده رو لوهان ارتبان چشدمی
" از نژاد لونک سن تا و ادامه داد"من من هوان ز تا و هستم پسر هوان
انددن ،توجدده لوهددان رو جلددب کددرد "شبیاشددی بددو خددون خالصددا رو دار ولددی زندداد قددو
نیس .چه اتفاقی برا افتاده؟ و چرا با ساونی؟"
مددرد و مددن توسددط ندده نفددر بدده "مددادرم کلسددمی رو رو مددن گذاشددته اون تددو جن د
مددد 1212سددال زندددانی شددده بددودم سدداون س ده روز پددی از اونجددا سددر در اورد چددون
درسدد .بددو شددما رو میددداد بو ندده خددون خددالص اون مددرد از خددون خالصددا نفددر داره
بخاکر همین اننکارو کرد "
لوهان به ساون نگاه کرد که حدات چادار دسد .و پدا رو زمدین افتداده بدود ،ندا نداشد .و از
بددات رو بددا دسددت نشسدد ،.چوندده ا افتدداده بددود لوهددان رو بدده رو نفد درد بدده نفد
نقددره ا زد چشددما جددار بددود رو لددی خددونی کدده هنددوزم از بینددی اورد و بددا زبددون
شدن و زمزمه کرد "نده بدار دنگده بخدوا بدر مدن میددونم و تدو پیددا میکدنم و بدرا
همیشه تو اتاقمون زندانی .میکنم "
ز تددا و انددداخ" .هواندد خددود سدداون رو بددات کشددید و دسدد .اونددو رو شددونه
تددو و زندددانبان. جزنیددا رو دربدداره تدد دسددتمو بگیددر وقتددی از اننجددا رفتددیم تدد
میخوام "
تدا و سدرتکون داد و دسد .خددون خدالص رو گرفد .و بعدد هددر سده بده دود مشدکی رند
تبدنل شدن
~
بددن مددام کشدیده میشدد و دنددونا لوهدان کده تدو نقطده نقطده جور که موها
لوهددان کدده بخدداکر بدددن برهندده کامددل بددود هرچنددد درد فددرو میددرفتن ندده شددکنجه
بددود و نالدده حرکدد .میکددرد مدددو بدده ن ددر میرسددید بدددن لوهددان دا و خددی رو بدددن
سددرع. حلقدده کددرد و بدده حرکددات تددو اتددا میپیقیددد دستاشددو دور کمددر انسددان هددا
سداون بدرد و دنددونا ،شدونه هدا پادن و بدی داد دستاشو تو موهدا بادم رنختده
اسددم سدداون رو نالیددد سدداون دستاشددو دور نقددص سدداون رو هددد گددرفتن و از تدده گلددو
رو رو بده تکیده گداه تخد .تکیده داد و بددن اربداب لوهدان حلقده کدرد خدود کمر بارن
جلوتر کشید
اتفداقی کده افتداد حدر میدزنیم آه! آه سداون! "بعد از انن باهام میدا و بداهم دربداره
دارم میام!"
شدد و بدا هدم خدالی شددن تند ساون غرند وقتی دندواره هدا خدون آشدام دور عضدو
میددزد و سددرگیجه داشدد" .فقددط نفد سدداون بخدداکر خددونی کدده از دسدد .داده بددود نفد
هنی رو روم انجام نده لطفا " دوباره اون شنکجه
"اگه دوباره ولم نکندی ،چشدم " لوهدان سداون رو گدرم بوسدید و سداون بدین بوسده لبخندد
زد "از اولشم قصد نداشتم ول .کنم "
رو کد حمدام ،غدر خدون پیددا تا و همه چیدزو از اول توضدی داد از اننکده چطدور مدادر
متوق د کددرد و اجددرا کددرد و زمددان رو بددرا کلسددمی رو رو کددرده بددود ،چطددور مددادر
بدده عنددوان ندده خددون خددالص، رو ماددر کددرد و اننکدده مددادر خصوصددیا خددون آشدامی
لقب ساحره رو کسب کرده بود موهب .کنترل زمان رو داش .و تو نژاد لونک
لوهددان رو بدده رو پسددر چشددم گربدده ا نشسددته بددود و بدده اکاعددا تددا و راجددع بدده
میکرد با دق .گو گروگانگیر
"نی فان نی فان عاشق مدن بدود حدداقل تدا قبدل از اننکده باهدا بادم بدزنم پددربزرگم
به مادرم گفته بود هی خون خالصدی حدق ندداره بدا اشدرا زاده هدا ندا فصدادها ازدواج کنده
ازدواج بدا فدامیامون خدالص نگده دارندم و خدب گفته بود باندد خونمدون رو بده وسدیله
وقتی اننو شنید واقعا عصبانی شد " کرن
بکایون که کنار چانیول نشسته بود سرشدو کد کدرد بده اندن احتمدال فکدر میکدرد کده اگده
میکددردن چددی اونددا-سدداون ،جددونگین و خددود -حسشددون نسددب .بدده اربابشددون رو فددا
میشد
مشدغول بدود و باعدل کیونگسو رو پا جدونگین نشسدته بدود ،جدونگین بدا گدردن اربداب
به اونا میفته معذ بشه می شد مامونشون هر بار که چشم
بده بدا اربداب آشدتی کندون ندیم سداعت استراح .میکدرد سدک ساون هنوز تو اتاق
کرده بود {چه خبرتونه باو مترجم سینگل اننجا نشسته /: شد خست
والدددننمو، تددا و ادامدده داد "نمیدونسددتم نددی فددان داره دنبددال سدداحی میگددرده کدده باهددا
خددانوادمو و تمددام خددون خالصددا رو بکشدده وقتددی بدداتخره فامددین چددی میتوندده باعددل مددری
نجیدب زادگدان بدود روک کده نکدی از اشدرا زاده هدا قبیلده خون آشاما بشده ،سدون
روک کنتددرل معاملدده کددرد اننکدده نیفددان تمددام خددون خالصددا رو بکشدده و سددون باهددا
زنددگی مندو نادندده بگیدره و اندن تمدام جامعه خدون آشداما رو در دسد .بگیدره و در عدو
بدداز میکددرد "مددن 1212سددال اتفاقددا بددود " تددا و نگاهشددو پددانین انددداخ .بددا انگشددتا
زندانی شده بودم فکر میکدردم آخدرنن خدون خالصدیم کده زندده موندده نمیدونسدتم سدون
روک زندگی شما رو هم بخشیده "اربا جوان ،لوهان" "
شدده بدود ابروندی بدات اندداخ. چانیول بدرا لوهدان کده بده وضدو از اون لقدب چندشد
رو بدده کددر لوهددان چرخونددد ،کدده باعددل شددد فضددا کیونگسددو پوزخنددد زد و سددر
جونگین باشه با مسخرگی گف" .اربا جوان لوهان ها؟" بیشتر در دستر
لوهان چشماشو چرخوند "اه خفه شو سو "
"نه من ورم اننه که خندده داره ولدی تدو تنادا کسدی نبدود کده از اندن لقبدا باد .میددادن
همیشه منو لرد کیونگسو صدا میزدن " کرادنیک تو مدله
"کددیم جددونگین ببنددد گددردن جددونگین بلنددد خندنددد و باعددل شددد کیونگسددو بزندده پ د
دهنتو"
سدپرد کده بعددا بکایون به آرومی لبخند زد و اندن از چشدم جدونگین دور نموندد بده هدن
حر بزنه باها
چانیول گلوشدو صدا کدرد و همونطدور کده انگشتاشدو درهدم فدرو میبدرد بده جلدو خدم شدد
"انن نی فان ،اونم از قبیله نجیب زادگانه؟"
تددا و سددر تکددون داد و ندده لد دده بدده چشددما چددانیول نگدداه کددرد چددانیول نگدداه ترسددناکی
تدا و متوجده شدد داش .همینطور قد ترسدناکی داشد .وقتدی تدا و بدرا اولدین بدار دندد
کدده اون پسددر موخرمددانی کوچولددو کدده هم ده جددا دنبددال چددانیول مددی رفدد .و اتن کنددار
میددزد اون پسددر، نشسددته بددود بدددون هددی حرفددی نگاهشددو بدده چددانیول دوختدده بددود حددد
انسددان چددانیول باشدده درسدد .مثددل جددونگین کدده انسددان کیونگسددو بددود "درسددته و بعددد از
افتاد " لونک اننکه منو برد ،اصا خبر ندارم چه اتفاقی برا مدله
چانیول توضدی داد "تمدوم کسدانی کده اونجدا زنددگی میکدردن تدا سدر حدد خاکسدتر شددن
خدون خالصدا همده چیدز ولدی فکدر میکدنم ،بندا بده تد خونده هدا ،تد ت سوختن ت
روک مدا رو زندده نگده داشد .ولدی تدو تدابوتی از گدل شداه پسدند دتنل نامعلومی سدون
مبدارزه کدنم امدا اون بده کدرز عجیبدی قدو تدر از زندانیمون کرد من سدعی کدردم باهدا
بود " من بود حتی بدون نقره ا که تو دست
انن بدونه؟" لوهان با امیدوار به تا و نگاه کرد "ممکنه نی فان چیز درباره
"نمیدونم نی فان هی وق .انن چیزا رو به من نمیگه "
لوهددان پوزخنددد زد "دار راستشددو میگددی دنگدده؟ اگدده نگددی مجبددور میشددم کددار کدده بددا
بدود ،اصدا تجربده ساون کردم با تو هم بکنما! و خب کبدق چیدز کده خدودتم شداهد
باحالی به ن ر نمیاد مگه نه؟"
رو به چپ و راس .تکون داد "دارم راستشو میگم اربا جد"- تا و با وحش .سر
"فقط لوهان صدام کن "
"لد -لوهان من هی دلیلی برا درو گفتن ندارم "
"اگه چیزانی که فکر میکنی واقعا درس .باشن و باور تو از حقیق .نباشن "
باندد اون ندارو ،ندی فدان ،رو بدا خودمدون بیدارنم اندداخ" .خدب پد کیونگسو نگاهی با
سرک بکشی لوهان " و تو تو مغز
کدرد "مدن کده پانده ام~" لوهدان بده تدا و نیشخند شیطانی رو لبدا لوهدان جدا خدو
نگاه کرد "تو هم پانه ا ز تا و؟"
تا و سر تکون داد و لبخند زد "میشه میشه نه چیز از بخوام لوهان؟"
تمرکز کرد "بله؟" لوهان رو
"میتونی منو به زندگی خون آشدامیم برگردوندی؟ نیدرو مدن ممکنده بده کدارتون بیداد ،ولدی
من هنوز از قابلیتام کامل خبر ندارم تا حات نتونستم روشون تمرنن کنم "
لوهان صدمیمانه بده خدون خدالص جدوون لبخندد زد "البتده تدا وز !" بلندد شدد و بده سدم.
نشسددته بددود انسددتاد ،خددم شددد و تددو پسددر مددوقرمز رفدد .پشدد .کاناپدده ا کدده اون رو
مدن خدب ،تدو زمزمه کرد "انن تشکر مدن بدرا اننده کده سداونو رهدا نکدرد گوش
رو دندم " و بعد رنز خندندد انگشتاشدو ندرم تدو موهدا تدا و فدرو بدرد و سدر خاکرات
بیدرون زدن و بده کوتداهی کدرد و دنددونا نیشد آمداده باشده غدر ک کرد تا گدردن
پرنده تا و فرو رفتن شد تو گوش .و پوس .رن
شددد و باعددل شددد از درد فرندداد بزندده رگاددا بدددن تدد زهددر از گددردن تددا و وارد تدد
نددامتمرکز شدددن دندد تیددز خددون آشددامی گددرد شدددن و بیدرون زدن و مردمکددا چشدما
همدده برگشددتن همدده آمدداده بددرا امتدددان و قدددرت بونددانی حساسدد برگشدد .حدد
شدن
جدار تسلیم شدن به لوهدان بده عندوان نکدی از واتتدرنن خدون خالصدا تدو خدون ح
شد لوهان خودشو عقب کشدید و بده تدا و کده انگدار داشد .دوبداره متولدد میشدد نگداه کدرد
معمددولی چشددما تددا و رو گرفدد ،.بعددد سددر .رنگددی جددا رن د همددون موقددع ،سددانه
رف. به نقره ا درخشیدن و از هو چشما
~
پشدد .بددوم کددا پیدددا کددرد پاهاشددو از لبدده آونددزون جددونگین بکایددون رو نشسددته لبدده
کددرده بددود و خیددابون رو بدده روشددو نگدداه میکددرد کدده ماشددین هددا بددا نورهددا مصنوعیشددون
خوندده هددا بیددرون میومددد بدده خیددابون روشددنانی رونددانی میگذشددتن و نددور کدده از پنجددره
شده بود. میداد بکایون به کرز وحشتناکی ساک .بود ،و جونگین تازه متوجا
زد "بکایون؟" صدا
لبخنددد زد و بدده نرمددی جددوا داد "اوه سددام " انددن بددا بکایددون کدده پسدر برگشدد .باد
اون میشناخ .فدر داشد .اون بکایدون پدر سدر و صددا بدود شداد و سدرحال بدود و نکمدم
نازک نارنجی ولی انن بکایدون واقعدا افسدرده بدود حتدی اگده لبخنددا الکدی رو لدب
نمیرسیدن رو فاکتور میگرف. که به چشما
جونگین کنار بکایون نشسد .و دستشدو دور شدونه هدا اون حلقده کدرد "همده چدی رو بده
راهه؟"
"معلومه چرا نباشه؟"
جونگین پوفی کرد و سر تکدون داد "ببدین شداند مدن تدو رو فقدط ،حددودا بگدم ،نده ماهده
بده زور خیلدی سداک .شدد که میشناسدم ولدی تدا حدات تدو رو اننطدور ندندده بدودم بد
میخند به زور حر میزنی بگو چی داره ا نت .میکنه "
نگدداه ک درد میتونسدد .صددداق .حرفاشددو از تددو چشددما بکایددون بدده چشددما دوسددت
خیلدی میدداده؟ ولدی احتمدال میگفد .اندن چندد روز چدی داشدته عدذاب بخونه باند با
همدین بدود و اتفداقی کده شدب بود کده جدونگین دچدار سدوتفاهم بشده بزرگتدرنن ترسد
از اندازه مدتان بشه کافی بود تا بی قبل ناپدند شدن ساون افتاد برا
بعد از رد و بدل کردن داسدتانا خندده دار بدا جدونگین ،بکایدون تصدمیم گرفد .بده اتداقی
منت رشدده برگددرده اتفاقددا زندداد افتدداده بددود و بکایددون کدده میدونسدد .چددانیول تددو
ترننشونه اعترا میکرد که از بین سه تا انسان ،اون حسا
لحظرره ای کرره از بعررد از هنررر اور شرردیدش از خررواب بیرردار شررد ،لوهرران بررا سرریلی محکمرری
ازش زدیرایی کرد.
لوهان داد زد "توی هرزه! چطور جرئت کردی به سهون دست ب نی؟"
بکهیررون تعظرریم کرررد و بسدررش شکسررت "مررن -مررن قصرردم ایررن نبررود لوهرران .مررر ..مسررت بررودم.
متاس م!"
"تاس ر ت برره هرری دردی نمیخرروره .اون لعنترری خونرره رو ترررک کرررد و هنرروزم کرره هنرروزه
برنگشته! اگه چی یش بشه ...اگه بالیی سرش بیاد ،تقاصشو تو زس میدی"...
بکهیررون سررر تکررون داد و لوهرران از اترراق بیرررون رفررت .وقترری بکهیررون سرشررو بررا اورد،
چررانیول رو دیررد کرره بررا صررورتی کرره هیچرری رو نمیشررد ازش خونررد اون ررا وایسرراده بررود و
نگرراهش میکرررد .گریرره بکهیررون شرردت گرفررت و برره سررمت اربررابش دویررد تررا بسلررش کنرره ولرری
قبررل از اینکرره بکهیررون دستاشررو دورش حلقرره کنرره چررانیول بازوهاشررو گرفررت و اونررو عقررب
نگه داشت .بکهیون با گی ی سرشو با اورد ولی با نگاه ناامید اربابش مواجه شد.
احسرراس گنرراه و عررداب وجرردان داشررت وجودشررو میخررورد .و حرفرری کرره چررانیول زد م ررل
نمکی روی زخمش ،اونو به آتیش کشید "فکر میکردم تو مال منی"...
سه روز بدا برنگشدتن سداون ،بکایدون خودشدو بدرا بددترنن چیدزا آمداده کدرده بدود وقتدی
کدرد ،نگداه مرگبدار بده بکایدون اندداخ .و بعدد دود شدد و لوهان بو خون انسانشو حد
به دنبال بو رف .و دنشب ،بکایدون "تصدادفا" چدانیول رو دندد کده از نده دختدر تغذنده کدرد
و اونقدر خونشو نوشید تا اونو کش.
کدرد چدون ند ،اون باندد کسدی مدی بدود کده چدانیول از انن بیشدتر از همده غمگیدن
متنفدر شدده کده دنگده خونشدو تغذنه میکنه ،دو ،خدود اندن واقعید .کده چدانیول انقددر از
نمیخواد و سده ،اون اعتمداد خدون آشداما رو از دسد .داده بدود حتدی کیونگسدو هدم مدتدان
نگده میداشد .شداند میترسدید همدین اتفدا شده بدود و همیشده جدونگین رو کندار خدود
برا جونگین هم بیفته؟
شددن ز تددا و ،و حتدی بعددد از دلددار هددا حتدی بعددد از برگشد .سدداون ،بعدد از بیاددو
دردناک بود بکایون درس .مثل سه روز پی جونگین رو پش .بوم ،سینه
بی حوصله قدماشو به سدم .اتدا کشدید و چدانیول رو دندد کده رو صدندلی نشسدته بدود و
به فضا بیرون پنجره خیره بود بی سر و صددا راهشدو بده سدم .حمدام کد کدرد و متوجده
میاد تا وقتی که خواس .درو ببنده اما در با فشار باز شد نشد چانیول داره دنبال
جفد .دسدتا بکایون شوکه قدمی به عقدب برداشد .و چدانیول بدا سدرع .خدون آشدامی
به دنوار چسدبوند "اول سداون بدود حدات جدونگین؟ چندد تدا عضدو تدو انسانشو کنار سر
اون لعنتی .میخوا ؟"
اننکده اندن کلمدا از کدرد کده انگدار اون نده هدرز بازم بازم چدانیول نجدور مدتام
میگفدتن بدود در مدی اومدد دردنداک بدود اگده بقیده انندو باد دهن مرد که اون عاشق
میخواسد .همدین اتن زمدین دهدن میتونس .تدمل کنده امدا چدانیول؟ آه کده چقددر دلد
باز کنه و اونو ببلعه تا دنگه انن حرفا رو نشنوه
"جوابمو بده بکایون!"
ولددی هیقددی از دهددن بکایددون بیددرون نیومددد میترسددید دوبدداره سددیلی بخددوره میترسددید اگدده
بیددرون نیومددد حتی ندده زمزمدده بزندده هیقددی از دهددن بگدده متاسددفه چددانیول اونددو پ د
به چانیول خیره شده بود بکایون فقط با چشما خسته و بیروح
نده جدورانی چدانیول رو شدوکه کدرد ،باعدل شدد بدودن جوا نددادن بکایدون و بدی حد
هددر لد دده تدلیددل چددانیول دستاشددو از رو مدد هددا بکایددون شددل کندده عصددبانیت
رو نادنددده میرفدد .بکایددون بدددون اننکدده حرفددی بزندده چرخیددد و درحالیکدده کدداما اربدداب
میگرفدد .پیرهنشددو دراورد چددانیول قدددمی عقددب رفدد .و در حمددام رو بددا صدددا بلنددد
بس.
شدد اندن بدود کده کیونگسدو چانیول خودشو رو کاناپه انداخ .و چیز کده باعدل تعجدب
پرسید "جونگین کجاس.؟" هم اونجا بود از
"خوابیده خیلی نگران بکایون بود چانیول اون بام گف .چه اتفاقی افتاده "
با بکایون حسود نمیکنی؟" بودن نگاه کرد "تو به نزدن چانیول با
میبینه " "نه حسود نمیکنم میدونم جونگین بکایون رو به چشم برادر
"اگه مثا جونگین و ساون با هم اننکارو میکردن ،تو عصبانی نمیشد ؟"
کیونگسددو صددادقانه جددوا داد "چددرا میشدددم ولددی بافاصددله جونگینددو میبخشددیدم بدداتخره
کدرده اندن درامدا کوچیکد .بدا تقصیر من بوده کده اون نکدی دنگده رو لمد نه قسمت
بکایون هنوزم بخداکر سداون و لوهانده؟ چدانیول مدن میددونم تدو مدرد غیرتدی ا هسدتی و
خدون آشداما اننجدورنن ولدی فکدر نمیکندی سده مالکید .دار ،همده رو بکایون ح
کدافی زجدرآور باشده؟ خدود باتدر میددونی کده گذشدته روز برا بکایدون بده انددازه
اون وحشتناک بوده و تدو تنادا چیدز هسدتی کده اوندو بده زنددگی وصدل کدرده اگده باد
مواجه شدنم درگیر بشی " برنگرد ممکنه با عواقبی که ما باها
~
پددر از سدداون متوجدده شددده بددود کدده لوهددان چجددور بدده بکایددون نگدداه میکندده نگاهددا
نفر و انزجار خالص بود و بکایدون بده کدرز عجیدب و شدوکه کنندده ا سداک .بدود اون
قددبا خیلددی سددرزنده بددود ،و همیشدده و همدده جددا سددر و صدددا میکددرد ولددی حددات حتددی
گنداه داشدته نمیتونس .بدون مستقیم تو چشما سداون نگداه کنده بددون اننکده احسدا
باشه
پرسدید "لوهدان چدرا بدا بکایدون اننجدور رفتدار وقتی وارد اتاقشون شدن ساون از اربداب
میکنی؟"
کرد ساون! فکر میکنی میتونم همینجور ببخشم ؟" "اونو تو رو لم
بخداکر الکدل بدود نده قسمتشدم تقصدیر مدن بدود همده "لو ،اتفاقی که اون شب افتاد هم
رو گردن اون ننداز اصا منصفانه نیس" .
قلدب خدون لوهان به چشما پر از عذا وجددان سداون نگداه کدرد صدداق .تدو حرفدا
قدا گرفد .و لدب رو بدا دسدتا آشام رو نرم کدرد لوهدان آهدی کشدید و صدور انسدان
منصددفانه برخددورد نکددردم میددرم پددانین اونددو گدداز آرومددی گرفدد" .حددق بددا تو دده باهددا
عذرخواهی میکنم خوبه؟" حر میزنم و از باها
ساون لبخند زد و لوهانو بغل کرد "ممنونم خیلی ممنونم لوهان "
لوهددان بکایددون رو رو پشدد .بددوم پیدددا کددرد جددونگین گفتدده بددود ممکندده اونجددا باشدده و
پشد .بدوم نشسدته بدود و بده آسدمون کده هدر لد ده زده بود بکایون لبده درس .حد
تیره تر می شد نگاه میکرد
"بکایون؟"
لرزندد قلبشدو بده درد اورد بکایدون واقعدا از اننکه چطدور بددن بکایدون بدا شدنیدن صددا
نگداه کدرد امدا بکایدون سرشدو پدانین اون ترسیده بود لوهان کنار بکایدون نشسد .و باد
بدده هددم گددره خددورده بددودن موهددا تیددره ا رو پاهددا نگدده داشددته بددود انگشددتا
چشماشو پوشونده بود و اونو از دند لوهان مخفی میکرد
"مددن متاسددفم بکایددون مددن باهددا منص د نبددودم حرفددا وحشددتناکی بادد .زدم بادد.
آسیب زدم میدونم زمان میبدره تدا دوبداره بدا مدن راحد .باشدی ولدی میخدوام بددونی کده
خیلی متاسفم بکایون از حر زدن با من درنغ نکن باشه؟"
لوهان منت در جدوا موندد ولدی هدی جدوابی از بکایدون نگرفد .بدا قلدب سدنگینی از لبده
رف. پرسید چطور پی پانین اومد و کیونگسو رو دم در دند که از
"بی فانده بود سو بادم جدوا نمیدده حتدی نگداهمم نمیکنده و مدنم نمیتدونم بددون نگداه
کنم بام نگاه کنه " هنشو بخونم نمیتونمم مجبور کردن به چشما
نگداه کدرد "بدذار مدن امتددان کیونگسو سر بده تاسد تکدون داد و بده پسدر رو بده رو
کنم "
زد بکایددون لوهددان سددر تکددون داد و رفدد .و کیونگسددو بدده سددم .بکایددون رفدد .و صدددا
کدرده کیونگسدو رو شدونه سرشو بات اورد و نکم چرخوندد تدا نشدون بدده حضورشدو حد
پرسید چی شده ولی اون جوا نداد بکایون زد و از
"بکایون چانیول از لددا عداکفی خدون آشدام بدی باتیده وقتدی نادو منفجدر میشده نکدم
کندی غلبده کنده ولدی اننکده تدو خودتدو اننجدا حدب کول میکشده تدا آروم بگیدره و باد
هی کمکی به هی کدومتون نمیکنه چی داره ا نت .میکنه؟"
وقتی دوباره جوابی نگرف .آهدی کشدید "بکایدون لطفدا حدر لوهدانو جدد نگیدر میددونی
اندن نبدود کده تدو رو که ما بده انسداناامون خیلدی وابسدته اندم درسدته؟ اون واقعدا من دور
نه نه هرزه صدا بزنه "
از اشکشدو نگداه کدرد ،و قلدب کیونگسدو تیدر کشدید وقتدی گونده هدا خدی بکایون با
دند
بگده اتن چده احساسدی داره چده اتفداقی بکایون بده اندن فکدر میکدرد کده اگه اگده باد
از بگه کده فکدر میکنده همده ،از جملده چدانیول ،اعتمادشدونو نسدب .باد میفته اگه با
میکندده کدده دندددن چددانیول کدده از نکددی خسددت دسدد .دادن کدده فکددر کددردن دربددار
نیداز نیسد .چده اتفداقی کنده دنگده بده وجدود دنگه تغذنه میکنده باعدل شدده حد
زدن با جونگین که حتی فکر هم نمیکرد نمیزد به ت میفته؟ اون با ساون ت
دنگده ا باشدم وقتدی به کیونگسدو اعتدرا کدرد "چطدور میتدونم بدا کد با نگاه خست
که انقدر عاشق چانیولم؟"
بدرده بدود تنادا گذاشد .زمدان بدرد تدا بکایون از لبه پانین اومدد و کیونگسدو رو کده مدات
کیونگسو بفامه چی شنیده
نمیتونه انن باشه امکان نداره! انساناا مارک شده نمیتونن عاشق بشن
~
نیمدده شددب کدده بکایددون از خددوا بلنددد شددد ،چددانیول رو کاناپدده خوابیددده بددود بکایددون
کرد و تموم خطون چارشو به خاکر سپرد صور اربابشو نواز
کسددی رو پیدددا میکنددی کدده بادد .خیاندد .نکندده کسددی کدده دنبددال عضددو بقیدده تددو اون
نباشه چانیول باب .زندگی جدندم از ممنونم دوست .دارم لعنتی
بکایون پیشونی چدانیول رو بوسدید و بعدد ،کولده ا کده قبدل از خدوا آمداده کدرده بدود رو
از زنددر تخدد .بیددرون کشددید آروم و بددی سددر و صدددا ،نامدده ا رو رو تخدد .باددم رنختدده
گذاش .و از اتا خارج شد
شدده بدود بده بیدرون نگداه کدرد و اجدازه داد اتوبوسدی کده همدین اتن سدوار از پنجره
فشدار میدداد خفده میکدرد راح .جدار بشدن صداشدو بدا مشدتی کده رو دهدن اشکا
زنددر هددود کدده پوشددیده بددود مخفددی شددده بددود چددرا چددانیول نمیتونسدد .مثددل صددورت
کیونگسو و لوهدان کده جدونگین و سداون رو بخشدیدن اوندو ببخشده؟ چدرا فقدط اون فقدط
اون بود که اننطور کنار گذاشته شده بود و تناا مونده بود؟
بددود چدرا مددن تنادا کسددیم کده بانددد اننجددور آسدیب ببیندده؟ واقعدا انقدددر غیرقابدل بخشد
چانیول؟ اگده میفامیدد مدن عاشدقتم در صدورتیکه نباندد باشدم ،اون موقدع چقددر غیرقابدل
تر میشد؟ واقعا عاشق کسی مثل تو شدن گناهه؟ بخش
فکدر میکدرد اندن بدود کده وقتدی چشماشدو بداز کدرد اول دنبدال چیز که دنشب راجع با
بقسدبونه و اگده اون بگرده میخواس .دستاشدو دور کمدر اون حلقده کنده و اوندو بده خدود
دنگده ا بدره بدود اوندوبرا همیشده همونجدور نگده داره تدا نتونده سدم .کد امکان
چانیول قسم خورد که وقتدی بیددار شدد ،تمدام غرورشدو کندار بدذاره فقدط بدرا اننکده بتونده
دوباره با بکایون باشه
لد ه ا که فامید ساون و بکایدون شدبو بدا هدم گذرونددن انگدار دنیدا جلدو چشدما
سددیاه شددد نتونسدد .احساساتشددو کنتددرل کندده کددی اون روزانددی کدده لوهددان مدددام دنبددال
اولددین زخمددو بدده سدداون میگشدد ،.چددانیول بکایددون رو نادنددده میگرفدد .و انددن کددار
زد زخمی که دنددنی نبدود زخمدی کده رو قلدب بکایدون زده شدده بدود و اربداب انسان
مقصر و دلیل اون زخم بود
میدداد مثل مدزه کدردن فکر اننکه عشق .نصفه شب دنبدال کسدی غیدر از تدو بدوده عدذاب
اسید ،مثدل خنجدر تدو سدینه اوندو بدی کاقد .میکدرد ولدی حدق بدا کیونگسدو بدود نده
تقصیر اونا بدود کده نتونسدته بدودن بده انددازه کدافی بده نیدازا انسانااشدون توجده قسمتی
کددنن و چددانیول درد بددرا بکایددون بدده وجددود اورده بددود کدده خیلددی بیشددتر از حددد تدمددل
اون بود
گشد .جسدم رنفدی رو تخد. با افتادن نور تو اتا ،اولدین چیدز کده چدانیول دنبدال
فکدر کدرد حتمدا رفتده بیدرون بددون اننکده متوجده نامده بود ،ولی چیز پیدا نکرد با خود
رو تخدد .بشدده اتدداقو تددرک کددرد و اشددرا زاده هددا و پسرعموهاشددو دنددد کدده بددا اسددتر
اننور و اونور میرن
"اننجا چه خبره؟"
ساون که رو نکی از صدندلیا بدار نشسدته بدود سرشدو تکدون داد و صورتشدو بدا دسدتا
پوشوند جونگین مددام از کدا خدارج مدی شدد و دوبداره برمیگشد .چدون روز بدود کدا
دنگه ا تو کا نبود بسته بود و انن نعنی بجز اونا ک
رو پدانین انداختده بدود از در جلدونی وارد شدد و کیونگسدو کده سدر نفد لوهان بدا نفد
اومد چانیول صدا زد "لوهان؟" پش .سر
اوندو متعجدب کدرد کیونگسدو نفد ناامیدد و نگداه متاسدف سر لوهان بات اومدد چادره
کنیم " عمیق کشید ،سرشو تکون داد و زمزمه کرد "نتونستیم پیدا
"کیو پیدا کنین؟"
ساون جدوا داد "بکایدون هدی جدا نبدود نده تدو خونده ،نده تدو کدا ،حتدی رو
پش .بوم اون اون رفته!"
آوار شدد درسد .مدوقعی کده چدانیول بداتخره تصدمیم نه لد ه انگار آسدمون رو سدر
اومد برگردونه ،انن مصیب .پی گرفته بود همه چیزو به حال .اول
چددانیول سددر تکددون داد "ر-رفتدده؟" زنددر لددب گفدد" .ندده اون نمیتوندده همینطددور بددذاره
بره "
کیونگسو برا چدانیول متاسد بدود ولدی اوندا هدر کدار از دستشدون بدر میومدد انجدام داده
رو گشدته بدودن بکایدون پیددا نمیشدد مگدر اننکده بدو خدون بودن همه جدا رو دنبدال
میکردن ح
که در اون صور نا آسیب دنده بود و نا مرده بود
چانیول دستاشو مش .کدرد و بده سدم .اتدا دوندد اسدم بکایدون رو بارهدا و بارهدا صددا زد
اما جوابی نگرف .هی صدانی شدیرننی نبدود کده جدوا بدده "مدن اننجدام چدانیول!" هدی
و دنوونه کنندده و موهدا تیدره ا نبدود کده اوندو اغدوا کنده و بافاصدله بده صور کوچی
تخ .بکشونه
هی بکایونی نبود هیقی نبود
کددرد کدده پوشددوند و خودشددو رو تخدد .انددداخ .همددون موقددع حد صورتشددو بددا دسددتا
کددرد ،نامدده ا رو زنددر بلنددد شددد و وقتددی چدد انگددار رو چیددز دراز کشددیده از جددا
کرد پیدا کرد نامه به سه قسم .تا شده بود چانیول سرنع باز کمر
چانیول...
منیتوووب وود زنوو زیف ب ز د وو یفنوو گی ج یوو وود اوو زززب زیف من.وویل وو .ز وو ووو
زیگوود وود یووی نیووایفب نو زهب .که یووا ماووت وود وواکیس یووال ووو د ووی .ووو و ه یو ز یهیلو
د لیاقتتو ززه ...ند ییلی یثل یی.
لطفووا ی ووو ووامن هخت و و هبرت زیووی ا وریی ه .یووی ززهی لووهزم یهیل .و چ وانیول .م یوق و
وود ا و گووا منییل و ه م و یوق و وود و ز یوودب ن ووزم منی و ب .یووی لووهزم .و ی ی ق و
لومووایس ا و و یع یفز .لووهزم .و ی ی ق و یو گاووو ا و گف و ووو یوود کووویس ووای ووا
یی دی زه .
یووی یووهفکه وود خاووا یوود زچاوواب نوود چوودب ی.وور ...ووو ز وو ی منییل وو یووا ه زه
نووو ی زینیلووود یووویه وووکویس نوووو گ قبووول زیف ز فووواش ز یس ووومه ووومی ه یههبوز ووو .یوووا
ز ااس ززهمی چانیوله ز اایس د یی د و ززهی خاا و ه عص انیر یهیل د.
یووی لا ووان چ وانیول ...زن و زیف لا ووان .یه و ب وود منیتوووب لا ووا د .ن ای و لا ووا
د .یی خاا ید زچااب ...و ید کویس ای کویس خالص.
یی ززهی لهزم یهیل ... .وویس لا ان.
زن امل گ ز.
خ ز اخظ.
بدددون اننکدده چددانیول متوجدده بشدده ،کیونگسددو ،لوهددان ،سدداون و جددونگین جلددو در اتددا
شددرو بدده لرزندددن کددردن رو تماشددا میکددردن دسددتا العمددا انسددتاده بددودن و عکد
مقالدده شددد و بعددد ،بددرا اولددین بددار ،کیونگسددو و لوهددان اولددین قطددره کاغددذ تددو دسددتا
رو دندن که از چشما چانیول پانین اومد اش
چدانیول از میکدردن بدرا همدین وقتدی اشد جونگین ساون تمدام مدد داشدتن نگداه
کددرد هددر کاغددذ رو لم د سددر خددورد و رو کاغددذ افتدداد ،لد دده ا کدده اش د گوندده ا
دوشون از جا پرندن کاغذ بافاصله شعله ور شده بود
اگدده دو تددا ا ددر داره شددفا و نددابود ندده ققنددو لوهددان دسدد .سدداون رو گرفدد" .اش د
بدده هددر چیددز کدده بخددوره اونددو خاکسددتر میکندده امددا اگدده عصددبانی باشدده ،اشددک ققنددو
شدفا مدی بخشده اتن ،فکدر میکدنم چدانیول بیشدتر از دسد. غمگین باشده ،اشدک ققنو
عصبیه تا بکایون " خود
بده هدم گدره جونگین به چانیول خیدره شدد کده چشماشدو بسدته نگده داشدته بدود ،ابروهدا
میکشید که انگار انن سخ .ترنن کار دنیاس. خورده بود ،خم شده بود و جور نف
بلندد شدد بده سدرع .از اتدا خدارج شدد و از بدین اوندا گذشد .و از چانیول نه دفعه از جا
میدزد لعنتدی بده خارشدی کده آفتدا بدرا کا بیدرون رفد .ندور خورشدید بده صدورت
کنددار کددا شددد خودشددو رو زمددین انددداخ ،.خددم انجدداد میکددرد فرسددتاد و وارد کوچدده
کشید شد و با کافگی دستشو تو موها
کدرده بدود اندن دنگده چده گفته بدود عاشقشده و بعدد ولد کرده بود با بکایون ترک
چددانیول رو میکشدده؟ هدده معلومدده معلومدده کدده بددود؟ فکددر نکددرده بددود رفتددن وضددع
اننطددور فکددر نکددرده بددود بکایددون هیقوقدد .همقددین فکددر نمیکددرد چددون چددانیول
نشددون بددده اونددم عاشقشدده چددانیول و هیقوقدد .کددار نکددرده بددود کدده بدده انسددان
هی وق .سدعی نکدردن احساساتشدونو نشدون بددن همیشده فقدط باشدون بده پسرعموها
انسانااشددون کنتددرل داشددتن و ازشددون مداف دد .کددردن تددو انسددان منددی و بدده مددن تعلددق
دار
دارنم " تکرار می شدن "ما هم احسا حرفا بکایون مدام تو هن
دارم مددنم صدددمه دنددده و چددانیول میخواسدد .جددوا بددده :مددنم همینطددور مددنم احسددا
بودم
"احساسی که من به تو دارم فقط تو رو عصبانی تر میکنه"
چانیول با خود فکر کرد :عصدبانی تدرم میکنده لعنتدی! آخده چطدور عصدبانی تدرم میکنده
وقتددی انددن همدده چیزندده کدده میخواسددتم بددا وجددود تمددام قدددرتی کدده داشددتم هیقوقدد.
خوشدال نبودم همیشه نده چیدز کدم بدود و مدن نمیدونسدتم اون چیده تدا وقتدی کده تدو
رو دندم تو همون گمشده بود بکایون
ندده بددار دنگدده صورتشددو پوشددوندن و اجددازه داد اشددکا چددانیول فرندداد کشددید ،دسددتا
دستاشو گرم کنن سرشو چندنن بار به دنوار کوبید "لطفا بکایون بام برگرد "
~
بعددد از اننکدده چددانیول از اتددا بیددرون رفدد ،.کیونگسددو چشماشددو بسدد .و بددا حددر .فکشددو
دهنشددونو بسددته نگدده داشددته بددود رو هددم فشددار داد اشددرا زاده هددا وندداترنک
هیقکدوم از اتفاقانی که داشد .میوفتداد نباندد بدا کلمدا بدی فاندده بددتر میشدد جدو انقددر
سنگین بود که اونا مجبور شدن اتاقو ترک کنن و به خون خالصا نکم فضا بدن
زوم "بکایددون باهددام حددر زد " کیونگسددو اننددو گفدد .و سدده جفدد .چشددم رو صددورت
شدن
"واقعا؟ کای؟ کجدا؟ رو پشد .بدوم؟ چدی باد .گفد.؟" لوهدان لبدا هلدونی رنگشدو بدین
فشددار میددداد خددو میدونسدد .کدده اونددم مسددوول رفددتن بکایوندده چطددور تونسدد. دندددونا
انقدددر بددی رحددم باشدده؟ چطددور تونسدد .کسددی مثددل بکایددون کدده انقدددر شددکننده بددود رو آزار
خودشدون بدر مدی بده؟ بکایون اصا شدبیه جدونگین و سداون نبدود اوندا بده خدوبی از پد
بود به شد حسا اومدن ولی بکایون با وجود پر سر و صدا بودن
شدندترنن بود گرنه ها
بلندترنن بود خنده ها
عمیق ترنن بود و البته درد ها
دنگدده ا باشدده وقتددی عاشددق کیونگسددو جددوا داد "اون گفدد .چطددور میتوندده بددا ک د
چانیوله "
لوهان با گیجی تکرار کرد "عاشق چانیوله؟"
کیونگسددو بددا صدددانی کدده کددم کددم داشدد .بلنددد میشددد گفدد" .میبینددی؟ مددن اصددا اصددا
باشه اصا نمیتونه!" نمیفامم چطور میتونه -اون نمیتونه عاشق
خنددد زد و سددر تکددون داد کدده باعددل شددد کیونگسددو و لوهددان بدده سددمت جددونگین ت د
حلقده میدزد سرشدو پدانین اندداخ .و بدا صددانی کده داشد .تدو چشدما برگردن اشد
دورگه شده بود گف" .چطور چطور میتونین "
کیونگسو که گی شده بود سرشو ک کرد "من ور چیه جونگین؟"
کنییم و "چطور میتونین انقدر راحت بهمیون دیکتیه کنیین کیه چیی رو حی
نکنیم؟" جونگین داد زد و هر دو اونا رو شوکه کرد چی رو ح
چکیدده بدود پداک کدرد ،سرشدو برگردوندد و از اون کر ،سداون اشدکی کده رو گونده ا
به نوشیدنی هدانی کده رو پیشدخوان بدود خیدره شدد "جدونگین مدا دربدار حدر زدندم
مگه نده؟ معلومده کده اوندا اننکدارو باهدامون میکدنن مدا براشدون بده جدز نده مشد .انسدان
مارک شده چیدز نیسدتیم نباندد عاشقشدون بشدیم چدون اوندا اربدا مدا ن " سداون نگداه
خیرشو رو لوهان قفل کرد "نباندد عاشقشدون باشدیم چدون اوندا خیلدی راحد .میتدونن مدا
کدرد کدنن درسد .مثدل چدانیول کده بکایدون رو بدا نده زن عدو رو با نکی دنگه عدو
غددر بددوده اونوقدد. بکایددون احتمددات رو پشدد .بددوم تددو غددم خددود خددودم دندددم
خدون کشید در حالیکده اندن بکایدون بدود کده باندد باد چانیول تمام خون نه زنو از بدن
میداد فکر میکنم اگه لوهدان جدا چدانیول بدود مدنم از اننجدا میدرفتم ولدی نباندد همقدین
فکددر بکددنم ندده؟ سددخته ندده جددور سددخته کدده انگددار دارنددن بامددون میگددین نفدد
سرازنر شدن دنگه از چشما نکشیم " چند قطره اش
پداک کدرد و نگداهی بده کیونگسدو جونگین اشکا شور خودشدو مدکدم از رو گونده هدا
انداخ" .ما نمیتونیم عاشدقتون بشدیم بخداکر اننکده نده روز کده ازمدون خسدته شددنن ،فقدط
کافیه خون بدنمونو خالی کنین و نکدی دنگده رو جدا مدا بیدارنن مگده نده؟ درسدته؟ درسدته
تلخی کرد "اننم از زندگی ما " کیونگسو؟" خنده
کیونگسددو بدداتخره شددرو بدده حددر زدن کددرد "مسددوله انددن نیسدد .جددونگین سدداون!
واقعا واقعا اننجور نیس .من قسم میخورم که"-
"ساوندی"-
رو "متاسددفم "سدداون حددر لوهددان رو قطددع کددرد از رو صددندلی بددار بلنددد شددد و کددت
برداش" .من متاسفم لوهدان ولی امیددوارم بتدونی مندو ببخشدی چدون مدن نمیتدونم عاشدق
تو نباشم و اگه بدا اندن قضدیه اوکدی نیسدتی فقدط کافیده بادم بگدی و مدن تمدوم سدعیمو
خودشدو بده نکشم بدا اننکده واقعدا بده اکسدیژن نیداز دارم " اسدتعاره میکنم که دنگه نف
باترنن شکل گف .و بعد از کا خارج شد و در رو با صدا بلند بس.
تدو بدات بدرد و بعدد اوندا رو پدانین اندداخ .بدا وجدود اشد جونگین دستاشو کندار بددن
فکدر کدردنن بدازم همدو تلی خندندد "خدب ،فکدر کدنم وقتدی حسدابی راجدع باد چشما
ببینیم تا بعد ،عشق مدن " آخدرنن نگاهشدو بده کیونگسدو اندداخ .و بعدد بده دنبدال سداون
از کا بیرون رف.
مردم میگن سدکو میتونده کدر کنندده باشده ولدی بدرا اون دو خدون خدالص ،سدکو کدر
کننده نبود کشنده بود! انن سکو داش .هنشون ،بدنشون و قلبشونو میکش.
برا خون آشامانی که کدور تربید .شدده بدودن کده بده کسدی عاقده مندد نشدن و نقطده
اندن مسدا ل تدازه و گدی کنندده بدود بدا اننکده اتن بیشدتر ضع دس .کسی ندن ،همده
از هزار سال سن داشتن ،ولی رفتارشون مثدل خدون آشداما صدد سداله بدود و همده انندا هدم
گذرونده بودن تقصیر اون سالاا لعن .شده ا بود که بیاو
عشددق عشددق چیددز بددود کدده اونددا نمیتونسددتن درک کددنن ولددی انسانااشددون میتونسددتن
ولددی نعنددی اگدده عاشددق بشددی میبدداز بددرا ندده خددون آشددام ،عشددق نعنددی نقطدده ضددع
بکنی ،برا همین حق انتخا دار نمیتونی کارن
نشدون میدداد کده احتمدات اوندا رو از هدا اسدپرت با شلوار جین پاره پوشدیده بدود و کفد
گرفته بود قر وناترنک
تا و سم .راسد .جدونگین ،کندار پنجدره انسدتاد و آروم گفد" .لوهدان و کیونگسدو و البتده
چانیول ،باند سعی کنن با خودشون کنار بیان "
"من ور چیه؟"
"همونطددور کدده خودتددون میدددونین ،خددون خالصددا قددرار نبددوده معشددوقه همیشددگی بددرا
خودشددون داشددته باشددن مگدده اننکدده خددون خالصددی رو انتخددا کددنن کدده والدننشددون بدده
ازدواجشون راضی باشن مدا اننطدور تربید .شددنم کده عاشدق نشدیم ولدی اندن غیدر ممکدن
بود چون میدونین؟ حتدی اصدیل هدا هدم عاشدق شددن ولدی خدون خالصدا نده جدور دنگده
فکر میکردن اونا میگفدتن عشدق ضدع میداره و نمیتونسدتن انندو قبدول کدنن کده نمیتدونن
کسی رو وادار کنن که عشق نورزه
بده تدو رو تا اونجانی که من میدونم ،بده لوهدان خیلدی سدخ .گذشد .تدا بتونده احساسدات
باشدده ولددی تمددوم اون جدنددده اون شدداند هددزار سددال بددرا درک کندده سدداون انددن حد
ندداد دادن هنددوز تددو با د سددالاا رو زنددر خدداک دفددن شددده بددود چیزانددی کدده والدددنن
تازه ا هن
چیز که میخوام بگم اننده کده ،اون سده خدون خدالص هندوز بقده ان ،حتدی بدا اننکده مدن
ازشون جدوون تدرم باشدون زمدان بددنن بدذارنن فکدر کدنن ،ولدی ترکشدون نکندین مدن
مخددال کددار ام کدده بکایددون کددرد چددانیول رو دندددنن؟ داره نددابود میشدده اگدده شددما هددم
اربابتون رو ترک کنین همین اتفا برا اونا هم میفته "
"نه اونا چیزنشون نمیشه اونا حسشون مثل ما نیس .و"-
"معلومدده کدده حسشددون مثددل شماسدد .احمددق! فکددر میکنددی چددانیول اگدده عاشددق بکایددون
نبود اونجدور گرنده میکدرد؟ فکدر میکندی اگده لوهدان نگراند .نبدود وقتدی گمشدد انقددر
عصبانی می شدد؟ و تدو ،جدونگین ،فکدر میکندی کیونگسدو اگده حسدود نبدود وقتدی رفتدی بدا
تمین رقصید اننجور دنوونه میشد؟
"تو از کجا اننا رو میدونی؟ تو که اون موقع اونجا نبود !"
"مدن زمدان رو کنتدرل میکدنم مثدل مامدانم ،ولدی مدن اننکدارو بدرا مکدان هدا اکدرافم
میکنم نده بدرا آدمدا بدرا همدین وقتدی بیددار شددم ،نده دور همده چیدزو از وقتدی خدون
خالصا وارد کا شدن مرور کردم
ولی چیز کده میخدوام بگدم اننده کده درد ،نگراندی و حسداد ،انندا قطدب منفدی دوسد.
داشتنه در حالیکه گرما ،شاد و مداف .قطب مثبتشه
درد نمیکشدی اگده عاشدق کسدی نباشدی بدا تو اگه کسی رو دوس .نداشته باشدی بدا رفتدن
عاقده مندد نباشدی ،وقتدی بدا کد از نگراندی بده جندون نمیرسدی اگده باد گم شددن
میکنه از حسود نمیمیر " دنگه ا رو لم دنگه انه و ک
تنادا چیدز بدود کده حدات میشدد شدنید تداک اگه ساعتی اونجا وجود داش ،.صدا تید
جمدع کدرده بدود و دستشدو رو تدو دلد خیره بدود نده زاندو ساون به دنوار رو به رو
گذاشته بود درحالیکه جونگین هنوزم به آسمون نگاه میکرد رو
~
گفتده بدود فکدر میکدرد لوهان رو پش .بدوم بدود و بده حرفدانی کده صدب سداون باد
برا بار دوم ،ساون اوندو تدرک کدرده بدود و حرفدانی کده زده بدود هندوزم تدو سدر لوهدان
مثدل اعتدرا بقیده گفتده بدود عاشقشده اعتدراف باد تکرار می شدن ساون تدو رو
حلقدده و ابددراز عاقدده نکددرده بددود ،بددرا نبددود – تددو غددرو آفتددا باد آدمددا رمانتید
مستقیم ،صادقانه و کامل بود و شام هم نخرنده بود اعتراف بادکن
انیده هدم دووم نیداورد چدون لد ده ا کده سداون کامدل بدودن حتدی ند ولی انن ح
بدرد لوهدان کدل روز هدا لوهدان رو هدم بدا خدود پاشو از در بیرون گذاشد .تمدام حد
رو داش .به اون لد ه فکر میکرد مادم نیسد .اگده اتفاقدا غیدر ممکندی مثدل اندن بیفتده
به اون چه که انساناا مدارک شدده حدق نددارن عاشدق بشدن؟ اگده سداون تونسدته عاشدق
ندده کرفدده اون بشدده ،خددب اون فقددط بانددد از انددن بابدد .ممنددون باشدده – کدده احساسددات
نیس .درسته؟
سداون رو قبدول میکدرد ،اننجدور وجود داشد .اگده اون اندن حد ولی هنوزم انن تر
ساون به خطر نمیفتاد؟ سداون نقطده ضدع لوهدان مدی شدد قضدیه اندن نبدود کده لوهدان
میترسید نقطه ضع داشته باشه ،قضیه انن بود که میترسید ساونو از دس .بده
بدده جددونگین افتدداد، رو داشدد .از همددون اول ،وقتددی چشددم کیونگسددو هددم همددین ح د
میدونس .نه چیز اونا رو به هم جذ میکنه-و انن همون چیز بود
در حال انفجار زدن نه ح غیرقابل پ نه عاقه
"چطور باند ازشدون مداف د .کندیم؟ لد ده ا کده اوندا رو قبدول کندیم ،باعدل میشدیم
نه زمانی مجبدور بشدیم بجنگدیم میددونم کده قداکی کدردن اندن ندی فدان بده مداجرا باعدل
روک درز پیدددا کندده میترسددم بانددی سددر جددونگین بیدداد میشدده اکاعددا بدده اف دراد سددون
لوهان "
"منم میترسم سو ولی نمیدونم واقعا نمیدونم "
مداه " و اوندا تدا و رو دنددن کده بده سمتشدون اومدد و صدانی از پش .سرشو گفد" .ند
کرد و متن رو بلند خوند نامه ا رو به دس .کیونگسو داد کیونگسو باز
یو گاوه لومایس.
یووی ووکویس یتوووا وود زگوود هز طهووویس د وومیما ابیووو و ت.وود وود ده ه ب ز و تویس و یل
یی .و .یی .و ناطوود و فتویس وووب ن گووی وود وویرت ه ززهیووی .ی و یووا .ی و یووا اهووویس
ق و و یی و و یووا قوووب و ن یهگ و زمی .نوواهویس ،نگ و . .ز یس یوق و ه زیه و زهی ز وود
زلرزخووواب زیووو یف ووو ه یوووا ووود نووووزم خیلووو نووو .ز ووو ززهی یو گاوووو ...وووکویس
ززه لومایس. ز
ی و ز یهیل و .ووا ...م و هب .ئووو وز وورت وود یووا ما و بوونی گ و زیس ن ا و .نیلکیووویس ه
یفید ن زب ری یفب وب ن گ زجنای یی.
نو گ ه کویس.
ماه از اتن شرو میشه " کیونگسو زمزمه کرد "ن
"مددن بادد .اعتمدداد دارم تددا و " لوهددان اننددو گفدد .و تددا و سددر تکددون داد و بدده دود تبدددنل
شد
Chapter.19 :Blemish
بکایددون پاهاشددو رو هددم انددداخ .و اونددا رو رو نیمکدد .گذاشدد .بدده مددرد قدبلنددد رو بدده
رو رو پیشدونی اون فشدار میدداد بدا اخدم تفند نگاه کرد کده همونطدور کده لولده رو
خیره شده بود با
رو تدرک کدرده بدود مدی گذشد. فقط بیس .و چاار ساع .از وقتدی کده کدا ونداترنک
تدو پدارکی نشسدته بدود و تدو فکدر بدود کده اندن مدرد جلدو و حات در کمدال آرامد
بدود ،تمامدا هدا زنداد بده گوشدا رو بدات زده بدود ،پرسدین اهر شد موها بلوندد
مشکی پوشیده بود نه ک .چرمی ،نده رکدابی ،نده شدلوار جدین کانده و چکمده هدا جنگدی
قدنمی
اولین کار که اون مدرد کدرده بدود اندن بدود کده تفنگشدو بده پیشدونی بکایدون بقسدبونه و
بگه "اربا خون خالص .کجاس.؟"
"چه میددونم " پوزخندد رو لبدا بکایدون نشسد" .حدات اگدرم میدونسدتم ،چدرا باندد
به جنابعالی میگفتم؟"
اون عوضی قبلی که شکار کردم " "تو زرنگی برعک
اومدد و ابروندی بدات اندداخ" .خدب پرنشدب نداد بکایون با اندن حدر مدرد ،مکالمده
تدا و و خدا ن خدون آشداما اشدرا زاده میدزنم تدو ندی فدان باشدی معشدوقه حد پ
دادن " ا که از خون خالصا متنفره و لقب شکارچی رو با
"تو تا و رو میشناسی؟"
مددن کدداما میدددونم اون دوسددتمو بدده خونمددون برگردونددد پ د "خددب آره ،میشناسددم
لد ه ا که باد .بگدم اربدابم کجاسد .چده اتفداقی قدراره بیفتده و خدب قدرار نیسد .انندو
با .بگم "
زده نی فان نه لد ه بده حرفدا بکایدون فکدر کدرد همینطدور بده حرفدانی کده تدا و باد
بددود اتن دنگدده شددکار کددردن خددون خالصددا اهمیتددی نداشدد .چددون تددا اونجددانی کدده اون
با ازدواج اونا مخال بودن میدونس ،.فقط والدنن تا و و اولین زوج نژاد لونک
بدود نکدرده بدود تدا و هندوز پیشد نباند اون عوضی اولدی رو شدکار میکدرد اگده شدکار
بام بگو تا و کجاس ،.وگرنه نه گلوله تو مغز حروم میکنم " "پ
خفدده ا کددرد "اگدده منددو بکشددی کدده هیقوقدد .نمیفامددی تددا و کجاسدد. بکایددون خنددده
بدده بلندد شدد "ولدی میتدونم رو پیشدونی نابغه " بدون اننکده اهمیتدی بده لولده تفند
باها معامله کنم "
"چه معامله ا ؟"
اسدکن کدرد تدو لباسدا بکایون دوباره پوزخند زد و سر تا پدا شدکارچی رو بدا نگداه
کلی سا مخفی داش .و بدا توجده بده حرکدا و فدرم هدیکل ،بکایدون مطمدون بدود اون
حسابی با تجربه و کاردرسته
کل روز رو داش .به همین فکر میکرد
بده اننکدده ،حتددی بدا وجددود تددرک کددردن چدانیول ،اون هنددوزم ندده انسدان مددارک شددده بددود و
عطدر خدون خالصدا رو داشد .تتدو رو گردنشدم هدی کمکدی بده مخفدی کدردن خون
انن حقیق .نمیکرد نه روز ،نده جدور ،بقیده خدون آشداما میفامیددن خدون خالصدا زنددن
روک هر کار میکرد تا اونا رو از رو زمین مدو کنه و اون موقع ،سون
ضددعی ،هددد خیلددی خددوبی بددود خیلددی و بکایدون بدده عنددوان ندده انسددان مددارک شددده
اگرچده مطمدون نبدود اگده گروگدان گرفتده بشده چدانیول میداد راح .میشد گروگان گدرفت
نمیخواد گروگان گرفته بشه میخواد؟ دل بده نا نه ولی هیقک تا نجات
باند نه راهی پیدا میکرد تا زندگی جدندشو نجا میداد
"بام ناد بده چطور بجنگم "
"با .ناد بدم چطد "-نی فان با کعنده خندندد "واقعدا بدا خدود فکدر کدرد مدن همقدین
کار میکنم؟"
بکایون سرشو نکم ک کرد و با لددن جدد گفد" .بادم نداد بدده چطدور بجدنگم ،و مدن
کردم به اندازه کافی قو هستم جا تا و رو با .میگم " وقتی احسا
آشکار پرسید " از کجا بدونم کار که تموم شد جاشو میگی؟" نی فان با شَ
تدا و دار میگم و حتی اگدرم نگدم ،مدن تنادا سدرنخی ام کده تدو دربداره "مطمون با
اگه منو بکشی ،رد تا و رو گم میکنی ولدی اگده مندو زندر بدال و پدر خدود بگیدر و کدار
کدده از خواسددتم رو انجددام بددد ،احتمددال خیلددی زندداد هسدد .کدده دوسددتا مددن دنبددالم
بگردن و تا و هم با اون دوستامه "
نی فان دستشدو اندداخ .و همونطدور کده بده اون پسدر رندزه میدزه خیدره شدده بدود تفنگشدو
مکار!" گذاش" .هرزه تو کمرن
تلخددی کددرد "دنگدده دارم بدده انددن لقددب عدداد میکددنم خددب تکلیفمددون بکایددون خنددده
روشنه؟"
نددی فددان چشماشددو چرخونددد ،کولدده بکایددون رو برداشدد .و جلددوتر راه افتدداد "مثددل روز
روشددنه حددات راه بیوفدد .کوچولددو وگرندده از آمددوز مددن جددون سددالم بدده در نمیبددر اننددو
ندداد باشدده ،مددن هددی اسددتثنانی قا ددل نمیشددم هرکددار کدده گفددتم بانددد انجددام بددد
فامید ؟"
فکددر کددرد "فامیدددم " بکایددون بددا لبخنددد دنبددال شددکارچی بدده راه افتدداد و بددا خددود
اونقدرا هم بد نبود شاند انن رفتار باعل شده تا و عاشق .بشه
~
روز بعددد شددرو سددختی داشدد .سدداون و جددونگین صددب زود بیدددار شدددن تددا دور بدداک
اوندا رو بدا تمرنندا بدو ن {هر باک حددود سده خیدابون رو شدامل میشده تدا و آمدوز
فیزنکی ،بدنساز و استقام .شرو کرده بود
"مبارزه کردن با خون آشاما وقتدی نده انسدان باشدی سدخته ،ولدی غیدر ممکدن نیسد .تنادا
چیدز کده تزم دارندن اننده کدده خودتوندو بدا قددر و سددرع .اوندا وقد بددنن ،و از حملدده
هاشددون دور کنددین و وقتددی سددرع .فکددر کردنتددون و اسددتقام .بدددنتون زندداد شددد بانددد
نفد باشون حمله کندین " تدا و اندن حرفدا در حدالی میدزد کده بده اون دو پسدر کده نفد
زنددان دستاشددونو رو زانوهاشددون گذاشددته بددودن خیددره شددده بددود اونددا همددین اتن ،تددو
سومین صب تمرننشون ،صدمین دور رو زده بودن
روز اول بددا پنجدداه دور شددرو شددد ،روز دوم هفتدداد و پددن دور ،و تددو روز سددوم بدده صددد دور
رسیده بودن
جونگین کد خیدابون دراز کشدید و بده آسدمون ندارنجی متماندل بده آبدی صدب خیدره شدد
بده زمدین افتداد و مثدل اون به شد بات و پدانین میرفد .سداون هدم کندار قفسه سین
سعی کرد نفساشو کنترل کنه
اونا برا قدو شددن حاضدر بده انجدام هرکدار بدودن حتدی اگده مجبدور میشددن پابرهنده
تو نه جاده پر از خار راه برن
~
سدرنعیه کدی سده روز از اولدین مرحلده نی فان متوجده شدده بدود کده بکایدون دوندده
غلبده کنده کدرده بدود بده خسدتگی و درد بددن کمد بکایدون باد تمرننشون ،اراده
خون آشاما بر بیاد با بدن کوچیکی که داش ،.میتونس .با سرع .بجنگه و از پ
"ده دور دنگه بکایون!"
رد میشددد داد زد "خیلددی دنددو ی کددرن ! بکایددون همونطددور کدده بددا دو از جلددو مددربی
دار از قدرت .سو استفاده میکنی!"
تلفد کدردن ندی فدان لقبی بود که بکایون بده ندی فدان داده بدود چدون بده ن در کرن
چیدز رو تدو وجدود بکایدون دندده بدود کده خیلدی سخ .بود تو انن سده روز ،کدرن
کلمداتو وق .بود تو کسی ندنده بدود بکایدون شخصدیتی داشد .کده باعدل میشدد کدرن
میتونس .انجام بده گم کنه -چیز که فقط برادر
هددی انددده ا نداشدد .اون برادرشددو بخدداکر تددا و متنفددر بددود؟ کددرن هنددوزم از بددرادر
روک اکاعد .میکدرد تدا وقتدی کده از سدون ول کرده بود ولی اننو میدونسد .کده بدرادر
در امان بود
ولدو شدد میکشدید کندار کدرن "دنگه نمیکشم!" بکایون همونطدور کده بده سدختی نفد
داشتی گفتی ده دور دنگه؟" "مر
"دندم ده دور دنگه جا دار واسه همدین گفدتم ولدی کدار خدو بدود نده ربدع اسدتراح.
دار بعد واسه دور بعد آماده میشی "
~
هددا رزمددی رو شددرو کددرد باحددال تددر از چیددز بددود کدده سدداون و جددونگین تددا و آمددوز
انت ار داشتن هر از گاهی میتونسدتن بدا هدم بجدنگن ،مبدارزه دسد .بدا دسد .داشدته باشدن،
بددا مشدد .بجددنگن ،و گدداهی اوقددا ،ندده دور بدددون اسددتفاده از دستاشددون بانددد میجنگیدددن
فقط با پاهاشون درس .مثدل همدین اتن دستاشدون پشتشدون بسدته بدود اولدین کسدی کده
مسدابقه بیدرون مدی از دانره ا که تدا و بدا گد کشدیده بدود و اسمشدو گذاشدته بدود رنند
افتاد بازنده بود
تددا اتن هیقکدومشددون تسددلیم نشددده بددود هددر بددار کدده سدداون سددعی کددرده بددود پاشددو دور
جونگین حلقه کنده و اوندو زمدین بزنده ،جدونگین موفدق شدده بدود بددون اسدتفاده از دسدتا
تعادلشو حف کنه سداون هدم همینطدور اوندم تدا حدات بدا پاهدا ،لگدد هدا جدونگین رو
خنثی کرده بود
درس .مثل مسابقه ها دنگه شون ،انن مسابقه هم با امتیازا مساو تموم شد
~
"من و تا و جفتمدون مبدارزه میکندیم ولدی اسدتانلمون فدر میکنده اون بدا روشدا قددنمی
تمدرنن کددرده چسددبیده ندداد داده و باهددا باد مبددارزه میکندده و بدده حرکدداتی کدده پدددر
مدو ر نیسدتن ولدی مدن فیدر اسدتانل کدار میکدنم " انن نیسد .کده حرکدات ولی معنی
اننو گف .و ابروهاشو بات پانین کرد که باعل شد بکایون چشماشو بقرخونه
باددم نشددون بددده چنددد مددرده "خددود بددا فیددر اسددتانل .بددا هددم بدده ندده ورم /:زودبددا
حاجی کرنسی "
دراورد "انقدددر بدده مددن نگددو کرنسددی ،بددیکن!" ماننددد از خددود صدددا غددر کددرن
{بددرا اونددانی کدده نمیدددونن ،چددون تلف د بکایددون بدده کددره ا خیلددی شددبیه بدده کلمدده
baconهست ،انن نکی از لقبا بکایونه
حدات هنرهدا رزمدی ا کده بدا تدا و خیره شدده بدود مدربی باز به کرن بکایون با نی
هدانی کده کدی اندن داده بدود بده عداوه نده سدر تکنید آموز ناد گرفته بود رو با
با تجربه ناد گرفته بود سالاا خود
"ناد باشده ،از هدر قسدم .از بددن .میتدونی بده عندوان دفدا اسدتفاده کندی اگده دسدتا
بست ،از پاهدا اسدتفاده کدن اگده جفتشدون بسدتن ،از سدر اسدتفاده کدن حتدی دنددون
هم خو جدوا میدده بادم اعتمداد کدن ،حتدی زبدونتم میتونده کارسداز باشده " و چشدمکی
زد
بکایون خندند "زبون چجور نه خون آشامو میکشه آخه؟"
"باور نمیشه اگه بگم چند سال پی نه بدار بدا نده فصداد تدو شدار دعدوام شدد زبونمدو
رو لبم کشیدم تدا خدون رو رو پداک کدنم و ندارو همینجدور بادم خیدره موندد احتمدات
میقرخیدد مدنم از فرصد .اسدتفاده کدردم و نده خنجدر هدن فکرا خداک برسدر تدو
و خدا بیامرزت ^^" نقره ا فرو کردم تو قلب
بکایون چشماشو رنز کرد "هوم به هنم میسپرم "
~
تیغده هدانی چرمدی کده کنداره هدا "واو تا و! انن چده خفنددددده!" جدونگین بده دسدتک
قابلیدد .مخفددی شدددن داشددتن نگدداه میکددرد از اون کددر ، نقددره بددود و تیغدده هددا از جدن
از تیرهددا تد بددود کدده سددر ت د سدداون مشددغول تدسددین کددردن تیرکمددان اتومدداتیک
نقره ساخته شده بود "اننا رو از کجا آورد ؟"
تا و لبخند "اننا شخصا برا شما سداخته شددن متوجده شدده بدودم کده تدو دندد خدوبی دار
ندده و وقتددی باتددون ندداد دادم چطددور تیرانددداز کنددین خیلددی دقیددق هددد گیددر میکددرد
بیندی میتونه سدا خدوبی بدرا باشده جدونگین ،تدو مشدتا قدو و پدی تیرکمون سب
نشددده ان کددرز حرکدد .کددردن بازوهددا خیلددی خوبدده بددرا همددین انددن سددا بدده کددار
میاد "
"ممنونم خیلی ممنونم تا و ساون نگاه کن اننو!"
"حات اگه تیرم تموم شد چیکار کنم؟"
تا و خندندد و کمدان رو گرفد .قسدمتا بیرونیشدو بده هدم وصدل کدرد تدا نده حالد .میلده
رو آزاد کدرد و باعدل شدد شدبیه نده و خنجدر نقدره ا زندر مانند بسدازه بعدد چرخوندد
بشه کوچی نیزه
دس .زد "خوشم اومد " ساون که تد .تا یر قرار گرفته بود برا
مدداه ،کدده ندده چیددز حدددود دو هفتدده ا ،بانددد تددو اسددتفاده از "حددات ،بددرا بقیدده
ساحاتون استاد بشین و آخر ماه ،باند با من مبارزه کنین "
"چددددی؟"
~
از بدود وقتدی بده زمدین میخدورد کدرن بکایون شا ضخیم رو چرخوندد عاشدق صددا
بددود اون پسددر کوچولددو بددا شددا صورتشددو زخمددی نکندده میکددرد و حواس د دور نگدداه
قدا داشد. انتخدا کدرده بدود تده رنشده ا شاقی کده بکایدون بده عندوان سداح
قا تیز که از نقره ساخته شده بود
بددا ابروهددا باترفتدده اننددو گفدد .و بکایددون بددا "فکددر میکددنم شددا بادد .میدداد " کددرن
شیطن .خندند "میدونم خیلی سکسی شدم نه؟"
"عمرا به چشم من فقط تا و سکسیه "
کرنسی" /: "بیا بخور
بدا زنددگی میکدرد کدرن آمدوز بدا کدرن دو هفته ا میشد که بکایون بده عندوان داند
خوشدم میومدد نده از ندو رمدانتیک ، اننکه به زبدون نمدی اورد ولدی داشد .کدم کدم از
داشد .بکایدون اوندو نداد دوراندی میندداخ .کده نقد نه بلکه نه جورانی برادرانه دوسدت
مداف د .میکدرد کدی اون دو نه برادر بزرگتدر رو داشد .و از مادم تدرنن شدخص زنددگی
متوجه شده بود که کار که با پددر و مدادر تدا و کدرد اشدتباه بدود کدار کده بدا هفته کرن
خون آشاما کرده بود اشتباه بود کل جامعه
اگه عاشق تا و بود ،باند ناد میگرف .بذاره اون بره
درس .مثل کار که بکایون کرد
گفتده بدود چدرا اربابشدو تدرک کدرده باد تو نکدی از روزا تمرننشدون ،بکایدون باد
شدده بدوده و میدونسدته کده اندن عشدق قابدل قبدول نیسد .بدرا گف .که عاشدق اربداب
آزاد باشدده و بتوندده نکددی دنگدده رو جددانگزنن اون کندده کرن همددین فددرار کددرد تددا عشددق
دند کده بکایدون چقددر فدداکاره و دوستیشدون تدو همدون مدد کدم عمیدق شدد و قلدب
رو نرم کرد کرن
بکایون جلدو تلونزندون نشسدته بدود و رامیدون میخدورد تدو آپارتمدان کدوچیکی کده بدا
زد "هی بکایون " صدا زندگی میکرد کرن تو کرن
تلونزنون برداره هومی کرد بکایون بدون اننکه چشماشو از صفده کوچی
شد " "ن رم عو
شد؟" کرد "من ور چیه که ن ر عو بکایون نگاه
"من ورم اننده کده مدن اندن کدارا رو بخداکر اننکده تدا و رو برگدردونم نمیکدنم میخدوام بده
بگیدرن میخدوام تدا و خدون آشداما پد کنم جانگاهشونو تدو جامعده خون خالصا کم
دوباره بام اعتماد کنه ،حداقل به عنوان نده دوسد .ندا نده آشدنا نمیتدونم کدارانی کده کردمدو
درس .کنم ولی همیشه برا تغییر فرص .هس .مگه نه؟"
نزدنکتر کرد "معلومه که هس" . بکایون خودشو به کرن
واقعدا بدو خدون انسدانی شدن بکایون به کرن ،انن اولدین بدار بدود کده کدرن با نزدن
کرد بدار اولدی کده همدنگده رو دنددن فقدط میتونسد .بدو اربابشدو حد بکایون رو ح
کندده ،بددو ندده خددون خددالص رو ولددی بعددد از دو هفتدده ،بدداتخره تونسدد .بددو خددون خددود
کنه بکایون رو ح
"بکایون چرا نه بونی مید ؟"
"چی؟ من همین اتن از حموم اومدم!"
میکدنم بدین خدون "من ورم اون بو نیس !.من تدا حدات بدا کلدی آدم برخدورد کدردم و حد
تو و خون اونا نه فرقی هس" .
بکایون سرشو ک کرد و خودشو رو کاناپه انداخ" .متوجه من ور نمیشم "
درهددم رفدد .تتددو بدده مددارک رو گددردن بکایددون افتدداد و ابروهددا چشددم کددرن
داده بددود و ری هددا سددیاهی از کندداره انگددار جددوهر پدد رو گددردن گوتیدد خفددا
بافاصددله از جددا پرنددد و دنبددال آنندده بدده اکددرا گددردن بکایددون خزنددده بددود کددرن هددا
گشدد .میدونسدد .خددون خالصددا نبانددد کسددی رو مددارک کددنن ،ولددی انددن فقددط نکددی از
هددم دسددتورا نسددل اول خددون خالصددا بددرا کنتددرل کددردن خانوادشددون بددود و کددرن
نداش. اکاعی راجع با
ولی نه چیزاندی راجدع بده عواقدب مدارک کدردن انسداناا میدونسد .و کدی اندن همده سدال
بیدرون بزنده به عندوان شدکارچی ،حتدی نده بدارم بدا مدارکی کده رگدا سدیاه از زندگی
بشه پخ مواجه نشده بود مارک مالکیتی که سیاه بشه و رو گردن انسان
آننه رو به بکایون داد "مارکتو نگاه کن بکایون "
نگداه بده مدارک ،بکایدون سدرنع آننده رو گرفد .و بده تصدونر گدردن کدرن با اشداره
کرد با وحش .گف" .وا د کدرن ! اندن چد شدده؟" همونطدور کده بده گدردن خیدره
شده بود ،دند که درس .وسط خفا نه لکده دنگده هدم بده وجدود اومدد درسد .مثدل قطدره
جوهر که رو کاغذ رنخته شده باشه
نگاه دقیق تر به مارک انداخ" .درد میکنه؟" کرن
"د-درد نمیکنه ولی چرا اننجورنه؟"
"نمیدونم بکایون نمیدونم "
~
تمرننشددون رو بپوشددن و بیددان بیددرون سدداون تددا و منت ددر بددود تددا سدداون و جددونگین لبددا
میذاشد .چیدز کده اول اومد ،و بدرا اولدین بدار رکدابی پوشدیده کده پوستشدو بده نمدان
توجه تا و رو جلب کرد مارک ساون بود رو مارک لکه ها سیاهی وجود داش.
تا و به سم .ساون هجوم برد بدازو اوندو گرفد .و مارکشدو نگداه کدرد سداون گدی شدده
بود "تا و؟"
سدعی کنده عقدب بدره بیدرون اورد و باعدل شدد سداون بدا تدر تا و خنجر رو از جیدب
"با .صدمه نمیزنم فقط نگاه کن "
تدو سدینه موندد "هدولی شد!. تدو آننده کدرد و نفسد گدردن ساون نگاهی به انعکا
جونگین!"
جونگین که فکر کرده بود اتفا بدد افتداده ،نیمده لخد .از اتدا بیدرون دوندد "چدی شدده؟
رفد .و نده دفعده فکشدو تمدوم بشده بده سدمت اتفاقی افتد "-ساون منت در نشدد جملد
نگاه کرد تو دس .گرف .و به مارک گردن
لکده درس .مثل مارک خود ،مارک جدونگین هدم از حالد .عداد خدارج شدده بدود رو
شدده پخد ها سیاهی به وجدود اومدده بدود و ری هدا سدیاهی از دور تتدو رو گدردن
بود "تا و؟ مارکا چشون شده؟"
رو نگداه میکدرد نده تا و بده سداون خیدره شدد در حالیکده جدونگین بدا خنجدر تدا و مدارک
بین جونگین و ساون در نوسان بود دفعه انگار همه چیز رو درک کرد نگاه
امکان نداره
تو راهدرو هدا کدا .بدزری نجیدب زادگدان قددم میدزد سدق هدا بلندد ،دندوار نیشین
و نگار ،ستون ها غدول پیکدر و هدزاران راه پلده کده اندن کدا .رو بده خونده ها پر از نق
ا برا تمام نجیب زادگان عالی رتبه تبدنل کرده بود
و اون ،نیشین ،نکی از همونا بود
متنفدر بدود از بدودن تدو اندن قفد اهمیتدی نداشد .نیشدین ولی هیقکدوم از اننا برا
روک ،رهبر نجیب زادگان بود فقط برا راضی نگه داشتن سون زنده بودن
متوجه بشده چدرا بدرادر ،ندی فدان ،تصدمیم گرفد .بده خداکر سالاا کول کشید تا نیشین
خون آشاما رو تدرک کنده چدون قدوانین داشدتن اوندو خفده میکدردن چدون جامعه عشق
اندن بدود کده ندی فدان از خدون خالصدا متنفدر بدود ،و میکردن تنادا فدرق داشتن دنوون
از کسانی که خون خالصا رو کشتن نیشین
25سداله بدود نیشدین وقتی انقدا شدد ،اون و تدا و 22سداله بدودن درحالیکده بدرادر
روک بدود بدرا همدین ،بدا اننکده از نکی از مدورد اعتمداد تدرنن اشدرا زاده هدا سدون
وجددود خددون خالصددا بددا خبددر بددود کشددته نشددد-چددون مددردم میگفددتن اون هددی وقدد .حددر
نمیزنه
دلیلشدو نمدی از زمان انقا حتدی نده بدار هدم حدر ندزده بدود هدیقک درسته نیشین
هنددوزم اون روز رو بدده ندداد ولددی نیشددین دونسدد .حتددی نددی فددان ،و حتددی پدددر و مددادر
دنگه از حنجره بیرون نیومد داش-.دلیل اننکه چرا صدا
نیشددین عاشددق ندده خددون خددالص بددود ،و هنددوزم هسدد .جونمیددون ،خددون خالصددی از نددژاد
کیورنک بدود لد ده ا کده چشماشدو بسد ،.نکدی از افدراد نجیدب زادگدان از راه رسدید و
فکر کرد نیشین جدون خدون آشدامی کده رو دسدتا بدود رو گرفتده اوندا حتدی از کدار
کدده کددرده بددود تعرن د کددردن و نیشددین دل د میخواسدد .همونجددا همشددونو بدده آتددی
بکشه
همونطور که بده سدم .کتابخونده میرفد ،.از کندار سدتونی پیقیدد و از کندار اتدا رهبرشدون
رد شد که صدانی شنید
"مطمونی خدود ندی فدان بدود؟" صددا سدون روک بدود نفدر دنگده ا جدوا داد "بلده
مطموددنم خددود بددود جالددب اننجاسدد .کدده نکددی هددم همددراه بددود ندده انسددان کدده مددی
دونس .چطور مبارزه کنده و خدون آشداما رو بدا نقدره بکشده-و فکدر میکدنم ندی فدان باد
داده " آموز
کدرد "چدرا باندد بده نده انسدان آمدوز روک حد تعجب رو تو صددا سدون نیشین
مداف .میکرده؟" بده؟ از اون مام تر ،چرا از
داشددد .مدددارکی کددده مدددا روک ،اون انسدددان نددده مدددارک رو گدددردن "لدددرد سدددون
نمیشناختیم "
روک پرسید "چه مارکی بود؟" چند لد ه سکو برقرار شد ،تا اننکه سون
با بالاا باز بود ،سرورم " "نه خفا
روک از جددا پرنددد صدددا شکسددتن شیشدده ا رو شددنید ،و بعددد بددا فرندداد سددون نیشددین
"اونا فرار کردن "
~
بیددرون نگابددانی میددداد رامیونشددون تمددوم بکایددون تددو فروشددگاه بددود درحالیکدده کددرن
تونسدته بدود شده بود و انن تناا چیز بود که بکایون تدو کدل اندن سده هفتده بدا کدرن
بخوره چون گشاد تر از انن حرفا بود که بخواد آشپز کنه /:
وقتددی داشدد .پددول خددوراکی هددا رو بددا کددار اعتبددار کددرن –خب کددار اعتبددار کدده
کرن ک رفته بود -حسدا میکدرد ،متوجده دو مدرد شدد کده بده سدم .کدرن میدرفتن
گرفدد ،.بکایددون بدده سددرع .از فروشددگاه کدده حالدد .دفدداعی بدده خددود بددا دندددن کددرن
بیرون اومد "کرن ؟ چی شده؟"
داد کشید "کددوم خدر باد .گفد .بیدا بیدرون احمدق؟" نکدی از مدردا بده سدم. کرن
سرنع تر از اون بود و تونسد .بدا نده لگدد اوندو بده عقدب پدر کنده بکایون دوند اما کرن
مرد دومی غرند "دار از اون انسان مارک شده مداف .میکنی؟ اربابشی؟"
بکایون ادا بات اوردن دراورد "عووو ! عمرا!"
چدرا بددون اربابد .اننجدا ول میگدرد ؟ تدو باندد مرد که لگد خورده بدود بلندد شدد "پد
مید"- زنر بال و پر اون باشی! انن خا قانونه ما به نجیب زادگان گزار
"آهادده میدونسددتم سددگا نجیددب زاده " کددرن نالیددد و مشدد .مدکمددی بدده اون مددرد زد
مرد دوم بکایون رو هدد قدرار داد ولدی روحشدم خبدر نداشد .اون کوچولدو بدرا کشدتن ،
نه چیز فراتر از آماد
تونسد .مدوقعیتی گیدر بیداره و از همونطور که بدا مشتشدون بده هدم ضدربه میدزدن ،کدرن
فرو کرد حرفی خنجر دراورد و تو سینه چکمه ها جنگی
رو از رو بده کمدع اندداخ .شداق از اون کر ،بکایدون تدو سدانه هدا دوندد و حدرنف
مدکمدی بده زمدین زد "بیدا پسدرم بیدا بغدل عمدو^- بیدرون اورد و ضدربه پش .کمدر
زده بود رو بده نداد اورد همونطدور کده زندر ندور تیرچدرا انسدتاده بدود، ^" حرفی که کرن
کشید نیشخند زد و زبونشو رو لب باتنی
بده کدرز وحشدتناکی هدا مرد نه لد ه مردد شدد چدون بده هدر حدال ،انسدان رو بده رو
چرمی پوشیده بود و نده تدان نقده بداز کده ترقدوه هاشدو بده خدوبی بده بود بکایون جلیقه
و پاره و نه جف .اسنیکر مشکی میذاش .شلوار جین تن نمان
حلقدده شددد و وقتددی بکایددون قبددل از اننکدده مددرد بتوندده کددار بکندده ،شددا دور م د پددا
انیده بعدد ،وقتدی سدعی کدرد دوبداره کشید ،مرد با سدر رو آسدفال .افتداد کمتدر از ند
حلقده شدد همونطدور کده بلند شه ،شا دوبداره تدو هدوا چرخیدد و اندن بدار دور گدردن
افتاد میپیقید ،نگاه مرد به قا نقره ا تا شا دور گردن آخرنن حلقه
فرو رف. "فدددددددداک!" ولی دنگه دنر شده بود قا تو گردن
کرد به کر بکایون دوند ،بازوشو گرف .و از اون مدل دور کرن
"صبر کن! رامیونا رو جا گذاشتم!"
"بیا برنم بابا اتن به گا میرنم " /:
"چی؟"
~
اتفدداقی کدده بددرا مددارک هددا افتدداد نددزده بددود ولددی جددونگین و تددا و هددی حرفددی دربدداره
سدداون نگددران بددودن اصددا نمیفامیدددن چدده خبددره ،امددا هددر دفعدده کدده از تددا و چیددز
میکرد میپرسیدن اون بدل رو عو
تا و مطمون نبود اما نه حدسانی داش .ولی نمی دونس .چطور باند توضیدشون بده
نعنی ممکنه اننا همون سه تا باشن؟
سداون و جدونگین بعد از سه هفتده ،بداتخره داشد .بده کدا برمیگشد .از وقتدی نامده
رو اورده بود حتدی نده بدار هدم بدا چدانیول ،لوهدان ندا کیونگسدو رو بده رو نشدده بدود دلد
میخواسدد .بدوندده دارن چیکددار میکددنن-مخصوصددا چددانیول کدده نمیدونسدد .بکایددون
کجاس.
اسددتقبال کددردن تمپددا نوددونی سددبز ،صددورتی و آب دیا سددر در "کددا وندداترنک " از
اننکده در رو بداز متال از انن فاصله هدم بده راحتدی شدنیده میشدد بده مدد صدا موزن
کرد ،بو سک ،الکل و دود مشامشو پر کرد
هیون رو پشد .پیشدخوان دندد کده داهر امشدب مسدوول بدار بدود "اوه تدا و! خیلدی جون
وقته ندندم !.اومد لوهان رو ببینی؟"
"آره داخلن؟"
هیدون چشدمکی احتیدان " جوند "مثل همیشه فقط فعا بدا چدانیول حدر ندزن! مدد
هیون رو باز کرد زد تا و سر تکون داد و در مخفی پش .سر جون
وقتی وارد نشیمن شد ،بدا ندور زرد مانمدی کده از تمپدا رو دنوارهدا میتابیدد مواجده شدد
بدود و رو میدز نده بطدر ودکدا نده میدز کوچید تا و نه نفر رو رو کاناپه دندد کندار
میبدرد از دندد تدا و ،اون خدون آشدام بود و مددام اوندو بده سدم .لبادا لیوانی تو دست
خیره بود رو به رو مو بلوند به شومینه
توسعه پیدا کرده بدود تدا و قدبا متوجده نشدده بدود کده اوندا نده اتا تعمیر شده بود و فضا
جدا ساختن ،نه جا مخصو .برا خون خالص ها کبقه
"اونیو؟"
بلندد شدد و اوندو بغدل کدرد "کجدا بدود ؟ لبخندد زد "تدا و!" از جدا پسر برگش .و باد
شده " ساون و جونگین چطورن؟ دلم براشون تن
"اوه باور کدن حالشدون خدو خوبده تدازه شدیطون تدر از قدبلم شددن " نگداهی بده اکدرا
انداخ" .میبینم که اننجا رو بزری کردنن!"
"آره درخواس .لوهان بدود نمدی خواسد .مدا درگیدر اندن "بدی بدا " بودنشدون بشدیم
بدات رو دادندم باشدون ولدی پشد. به نکم فضا احتیداج داشدتن بدرا همدین کدل کبقده
بوم پاتو چانیوله "
"درس .مثل بکایون "
"آره ،درس .مثل بکایون "
"میتونم برم کبقه بات؟"
"معلومه! گرچده مدن اصدا نمیددونم اون بدات دارن چیکدار میکدنن بده نددر میدان پدانین
اگرم بخوان برن بیرون ،همینطور از رو پش .بوم میرن "
تدا و سدر تکدون داد ،از اونیدو خدداحاف ی کدرد و از پلده هدا بدات رفد .و آخدر راه پلده ،نده در
دند سده بدار بده در ضدربه زد و منت در جدوا موندد بعدد از چندد لد ده در بداز شدد و تدا و
سدفید گدود افتداده بدود و لبدا بدود ،زندر چشدما تو هدوا پخد لوهان رو دند موها
میومد بزرگی پوشیده بود که تا رو باکسر
شددد چددون هیقوقد.ا هیقوقدد .ندنددده بددود لوهددان انددن خشد تددا و ندده لد دده سددر جددا
شکلی باشه لوهان هنوزم نیمه خوا بدود و نکدم کدول کشدید تدا متوجده بشده کدی جلدو
وانساده "تد-تا و؟"
متوجدده تفاوتدد .میشددن بدده جددز نسددل قدددنمی نجیددب زادگددان ،هیقکدددوم از مددردم اونجددا از
وجود خون آشاما اکاعی ندارن "
موافقد .تکدون داد تدا و لبشدو گداز گرفد" .ولدی باندد بدرم کیونگسو سرشدو بده نشدونه
مسوله مامیه "
زنددگیتو بده کیونگسو پرسید "راجع بده چدی میخدوا تدقیدق کندی کده حاضدر بخداکر
خطر بنداز ؟"
"قضیه انن نیس .کده باتدون اعتمداد نداشدته باشدم ،ولدی اول باندد ببیدنم حدسدم درسدته
نا نه و به سوات خودم جوا بدم تا بتونم باتون بگم امیدوارم درک کنین "
کشددید "خدب سدداون و جدونگین در چدده لوهدان سدر تکددون داد و دستشدو تددو موهدا
حالن؟"
اونددا حالشددون خوبدده مددا تددو ندده سدداختمون خرابدده زندددگی تددا و لبخنددد زد "نگددران نبددا
میکنددیم و اوضددا داره باتددر میشدده اونددا باتددرنن مبددارزانی هسددتن کدده تددا حددات دندددم اگدده
خون آشام بودن خیلی خیلی قدرتمند می شدن "
ببین میتونه باها بیاد نا نه " کیونگسو لبخند نرمی زد "برو از اونیو بپر
تا و سر تکدون داد و بلندد شدد بدا لددن اکمیندان بخشدی گفد" .نده هفتده دنگده بعدد
میتونین اونا رو ببینین "
"تونسددتن بکایددون رو پیدددا کددنن؟" لوهددان اننددو پرسددید و تددا و سرشددو پددانین انددداخ.
"متاسددفم ولددی جددونگین و سدداون امیدشددونو از دسدد .ندددادن فکددر کددنم فددردا کدده روز
بگردن چد-چانیول چطوره؟" استراحتشونه قراره دنبال
کیونگسددو اه کشددید "فکددر نکددنم اگدده بکایددون زودتددر برنگددرده چددانیول بتوندده بیشددتر از انددن
بدده مددا میپددره و داد و فرندداد راه میندددازه مددن فقددط میخددوام انددن سددو دووم بیدداره همد
تفاهما تموم بشه میخوام همه چیز همونجور بشه که قبا بود "
تددا و دوبدداره لبخنددد زد و بدده کیونگسددو و لوهددان نگدداه کددرد "فکددر میکددنم اگدده جددوابی کدده
میخوام پیدا کنم ،و حدسم درس .باشه ،همه چیز برا شما و انسانااتون باتر میشه "
~
اننکه از قانق پیاده شدد بدا نده ردا خودشدو پوشدوند کدانتر جدا فدو العداده تا و به مد
قشنگی بود ولی چشمانی کده همده جدا تدا و رو دنبدال میکدردن اوندو نده جدورانی میترسدوند
قبلدی رفتده بدود راهنمدانی بود و اونو بده کدر کتابخونده ا کده دفعده ولی اونیو کنار
میکرد
راحتی کشید و از پله ها بات رف" .جددونددگده؟" وقتی وارد شدن ،اونیو نف
نده جدور بدود شدد قیداف دفعه پسر رو نه صندلی چدر .دار از ناکجدا آبداد پیددا
بده لبخندد بزرگدی بداز شددن و عیند بده بدا دنددن اونیدو ،لبدا که انگار میخواس .فد
لیددز خددورد "اونیددو! چدده عجددب از انددن ورا رفیددق! اوه ندده رفیددق رو بینددی گددرد بددزرگ
دند جونگده رو رو خود جدندم اور "-تا و سرشو بات اورد و نگاه خیره
کدرد و بدر نقدره ا رنگدی از چشدما اون مدرد مدو لد ه ا که جونگده فر اوندو حد
نکدم بداز موندده بدود "نده نده خدون قرمز رد شد ،بافاصله از پله هدا پدانین اومدد دهدن
خالص؟"
ز تدا و کندین مدن هواند تا و تع یم کرد "سام اونیدو گفد .شدما میتدونین بادم کمد
هس .که شما کتابی راجع به مارک ها داشته باشین؟" هستم احتمال از نژاد لونک
تددو هددم رفدد" .ببیددنم تددو گفتددی هوان د ؟ جونگددده سددر تکددون داد ولددی بعددد اخمددا
نسبتی ندار ؟" سان احتمات با هوان
چشما تا و گرد شد "شما مادرمو میشناختین؟"
دسد. بداز سرشدو بده کدرفین تکدون داد "نمیشناسدم ولدی دفتدر خداکرات جونگده با نی
در اورد منه " و دفتر با جلد چرمی رو از داخل ردا خود
~
گلاا وحشدی ،چمدن هدا مرتدب شدده ،آسدمون کبدود شدب کده پدر از سدتاره بدود ،و بداد
میزد سرد که به صورت
دور و برشددو نگدداه کددرد ،و تددو تددارنکی در رو دنددد کدده توسددط ماتددا روشددن شددده بددود
در دراز کددرد کدده ندده دفعدده دسددتی بدده مقد جلددو رفدد .و دستشددو بدده سددم .دسددتگیره
جوهر سیاه بدود بدا کلدی لکده و خدط هدا شدبیه بده ری هدا زد دستی که به رن چن
تک سیاه زده شده بود بیرون زده بود و رو ناخنا برجسته که تا انگشتا
زده بود چن دستشو عقب کشید ولی اون دس .مدکم با با تر
میشد -بیدار شو بیدار شو بیدار شو صدا زنی تو تارنکی منعک
دنبال منبع صدا گش .ولی جز تارنکی چیز ندند
"کی اونجا ؟" فرناد زد و گوشاشو گرف.
گردون بیدار شو پسرمو برگردون -بیدار شو بر
"چی دار میگی؟!"
بیدار شو پسرم بیدار شو بکایون -منم ،مادر
کدده رو تخدد .کنددار خوابیددده "آآآآآآهادده" بددا فرندداد از جددا پرنددد و باعددل شددد کددرن
تمدپ رو روشدن کدرد و بدا گیجدی بده بکایدون نگداه کدرد بود هدم از خدوا بپدره کدرن
اننکده بدازو بکایدون رو دندد نده مدد دندد بکادد بکایدون!" کدرن "بازم کدابو
پدر از لکده هدا جدوهر خیدز برداشد .بدازو بکایدون درسد .مثدل گدردن به سدمت
رفتده بدود بکایدون فقدط نده رکدابی پوشدیده بدود بدرا هدم پدی بود و تا پش .شونه ا
بده گرنده افتداد نگداه کدرد و از تدر همین دندن لکه هدا آسدون بدود بکایدون بده دسدت
"چه اتفاقی داره میوفته کرن ؟ انن دنگه چده کوفتیده؟ چدرا -چدرا اندن بدا باندد سدر مدن
بیاد؟"
بعددد کشددید و خوابونددد وار رو کمددر بکایددون رو بغددل کددرد و دستشددو نددواز کددرن
اون فدرو بدرد دستشدو تدو موهدا از چند دقیقه ،وقتی بداتخره بکایدون آروم شدد کدرن
"نمیدونم چه اتفاقی داره بدرا میفتده بکایدون ،ولدی قسدم میخدورم هدر چده زودتدر جوابشدو
پیدا کنم "
~
نصفه شب ساون بدا داد از خدوا پرندد جدونگین از قبدل بیددار بدود و تعجدب نکدرد سداون
میزد به جونگین نگاه کرد "جونگین؟" نف همونطور که نف
دستشدو جلدو دهدن نگداهی اندداخ .و بدا تدر "بازوتو نگاه کدن " سداون بده بدازو
گرف" .مال مال تو هم "
می دند ؟" "آره مال منم همینجور شده داشتی کابو
ساون سدر تکدون داد و آ دهنشدو قدور داد "خیلدی خیلدی وحشدتناک بدود مدن تدو
تابو بودم داشدتم سدعی میکدردم بیدام بیدرون نده زن مددام زمزمده میکدرد :پسدرم پسدرم
بعدددم اسددممو صدددا زد داشددتم زهددر تددرک میشدددم بیددا بیددرون مددن منت ددرتم پسددرم
اصا شبیه مادرم نبود!" صدا
میدنددم دنددم بدا زنجیدر بسدته شددم و دارم سدعی میکدردم خودمدو از "منم داشتم کدابو
کدنم گفد. مندو کدا صددا میدزد بادم گفد .ولد خا .کدنم نده زندی همد دست
بشه " تسلیم شم و بذارم پخ
بشه؟ مثل همین جوهر؟" "پخ
جونگین پوفی کدرد "نمیددونم و قبدل از اننکده از خدوا بپدرم ،ترسدناک تدرنن چیدز کده
تا حات دنده بودم اومد جلو چشام "
"چی دند ؟"
فددرو کددرد "ندده قلددب دندددم سدداون همددین جددوهر جددونگین کافدده دستاشددو تددو موهددا
میشددد ،قلددب آروم تددر مددی میشددد و هددر چددی بیش دتر پخ د پخ د آروم آروم داشدد .رو
تپید میدونی انن نعنی چی؟"
ساون به دستا سیاه شدشدون نگداه کدرد "وقتدی اندن جدوهر کداما تدو بددنمون پخد
بشه "
"درسته ساون می میرنم "
جدوا ندداده بدود تدا و لدب پانینشدو گداز بده سدوات گشتن تدو دفتدر خداکرا مدادر
بدود رو میدز بدزری مداهونی اندداخ .و دنبدال گرف ،.دسته بزری کتابانی کده تدو بغلد
کنده جونگدده و اونیدو نمیدونسدتن تدا و دقیقدا دنبدال چدی کتابی گشد .کده بتونده کمکد
میگرده ولدی بدازم هدر کتدابی کده چیدز راجدع بده مدارک خدون آشداما گفتده بدود بدر مدی
داشتن
روشدن شدده باشده ،چیدز رو بده نداد اورد جونگده ،انگار که نه دفعده تمپدی بدات سدر
نوشته ا که قبا نه بار اتفاقی خونده بود اصدا شدبیه نده کتدا ندا دفتدر خداکراتی کده بده
تا و داده بود نبود بلکه بیشتر شبیه به نه شعر بود
گشدد .دنبددال اون برگدده ا کدده قددبا کنددده بددود از رو پیشددخوان پددانین پرنددد و دنبددال
کنده برگده بده شدکل اورنگدامی نده قدو بعد از چند دقیقه تونس .زندر نکدی از کتابدا پیددا
درس .شده بود جونگدده بداز کدرد و بده کدر ز تدا و رفد" .مدارک بدا جدوهر رو
بدن اوندا حد شدده بدود در حالیکده جدوهر از کنداره هدا مدارک بیدرون زده بدود ،درسدته؟
کنه " و برگه رو به دس .تا و داد شاند انن بتونه کم
با نکم مکل ،تا و برگه رو گرف .و مثل نه استاد ادبیا از رو شعر خوند
جوهر سیاه
-C
خون من از جوهر است و همینطور خون کسی که از من باشد
انسان میرا در این بکرم که آیا پسرم هم اینگونه میشود در حالیکه با ی
ازدواج کردم؟
تا و زنر لب گف" .جوهر داره خون تیره رو با جوهر سیاه مقانسه میکنه؟"
اونیددو سرشددو ک د کددرد " شددنیده بددودم خددون خالصددا خونشددون سددیاهه مثددل انددن جددوهر
نیس.؟"
که فکر کنی خون خالصا چجور به وجود اومدن؟" "درسته ولی راجع با
جونگده جوا داد "خدب ندا خدون خدالص بده دنیدا میدا ،ندا از نسدل اول هسدتی و توسدط
اصیل ها تبدنل شد "
"و اصیل ها برا به وجود اوردن خون خالصا چیکار میکنن؟"
جونگده دوبداره جدوا داد "آم خدون اوندا رو از بدنشدون بیدرون میکشدن و خدون خودشدونو
به اونا میدن؟"
تا و سر تکون داد تکده هدا پدازل دونده دونده داشد .چیدده میشدد خدون اصدیل هدا تدو
رگددا خددون خالصددا نسددل اول جرنددان داشدد .انددن بدده اونددا زندددگی رو بعددد از مرگشددون
هدنه میداد وقتی خون انسانی از بدنشون خارج میشد
که برای عیده ای ،مخیالف ایین داسیتان صیادق اسیت .کیه نقیره ای میر
است و جوهر سیاه زندگیست...
برا عده ا
حرفا مادرشو به ناد اورد
پرسددیدم چطددور ممکندده ،چددون اون نددوزادا مددرده بددودن درسدد .همونجددا و همددون موقددع،
اصددیل هددا از خددون خودشددون بدده نددوزادا دادن و اولددین نسددل خددون خالصدداا رو بدده وجددود
اوردن
تا و نتیجه گیر کرد "اون –عدده ا -مدرده هدا هسدتن جدوهر سدیاه بده مدرده هدا زنددگی
تدو بددن اون انسداناا مدارک شدده چیکدار میده و اونا رو خون خالص میکنده خدب پد
کدرده میشده؟" حضدور اون دو تدا رو بده کدل فرامدو میکنه؟ چرا انقددر سدرنع داره پخد
حر میزد بود و با خود
اونیو پرسید "من ور چیه که تو بدن انساناا مارک شده؟"
لعنتددی اونددا شددنیدن؟ آهدده خددب مثددل اننکدده چدداره ا نیسدد" .سدداون و جددونگین،
مارکشون داره جوهر سیاه پد میدده و تدو بدنشدون پخد میشده اندن اولدین بداز بدود
تدقیق کنم " که همقین چیز میدندم خواستم دربار
فقددط بددرا جونگددده پرسددید "تددو شددعر میگدده جوهرسددیاه مددری ابدندده و تددا یر برعکسد
اون دا میمددرن میشدده پد مددرده هاسدد .اگدده جددوهر سددیاه داره تددو بدددن اون آدمددا پخد
درسته؟"
انن نتیجه گیر بدن تا و و اونیدو رو لرزوندد جدوا همدین بدود ولدی دلیدل اننکده چدرا اندن
اتفا افتاده هنوزم مشخص نبود
پوشدوند "نمدیفامم، "اونا نباند بمیدرن نده نمیتدونن بمیدرن!" تدا و صورتشدو بدا دسدتا
نگفته بود مارک نده خدون خدالص میتونده نده انسدانو بکشده اگده لوهدان و اون دو هیقک
تا دنگه از اولم اننو میدونستن چی؟"
جونگددده شددونه بددات انددداخ" .شدداند نمیدددونم شدداند اگدده بددا نقددره ندده کددار بکنددی بشدده
شدنشو گرف.؟" جلو پخ
انگار اونیو من ور جونگده رو فامید "راس .میگه تا و بیا نقره رو امتدان کنیم "
بعد از موافق .تا و ،جونگده و اونیدو کتابدا رو برداشدتن تدا سرجاشدون بدذارن تدا و حدات دفتدر
گرفتده بدود و از جونگدده ممندون بدود کده اوندو پیددا کدرده رو تو دسدتا خاکرا مادر
و نگه داشته میخواس .نه دسدته کتدا بدرداره و مرتدب کنده کده نده دفعده در کتابخونده بده
شد باز شد و چاار تا خون آشام تو ردا ها قرمز پشمی اهر شدن
روک درسدد. اونددی کدده کنددار نددرده هددا راه پلدده انسددتاده بددود خرخددر کددرد "لددرد سددون
میگف .خون خالصا فرار کردن " مثدل گربده هدا چندد قددم جلدو رفد .و بعدد رو کبقده
دوم پرند
خون آشدامی کده بدا خشدم بده اونیدو و جونگدده خیدره شدده بدود پوزخندد زد "درسدته دارا
فکددر کددنم بانددد انددن دو تددا اشددرا زاده رو هددم بدده عنددوان خددا ن بددا اون خددون خددالص بددا
خودمون ببرنم "
تا و به اون چاار تا خون آشدام چشدم غدره رفد .اوندا همدون گدروه 'مخمدل' قددنمی بدودن
قدرتمند ترنن گروه خون آشداما موندل بعدد از نجیدب زادگدان و حدات همشدون زندر دسد.
ازشون بام میخورد روک بودن و تا و حال اون سون
چاددار اشددرا زاده باشددون حملدده کددردن نکددی بدده سددم .اونیددو رفدد .و نکددی دنگدده بدده
جونگده حملده کدرد در حالیکده دو تدا دنگده تدا و رو هدد گدرفتن-جونگدده بدا عربدده از
انن گانه میکرد که برا جنگیدن ساخته نشده /:
"عددررر چدده خدداکی تددو سددرم کددنم؟ اونیددو مددن نمیتددونم بجددنگممم!" جونگددده داد میددزد در
CLده دور حالیکه مدام جا خدالی میدداد تدا از حمدا زندی کده تدا و میدونسد .اسدم
کنه نکی از میزا رو برگردوند تدا بتونده از سدرع .اون زن کدم کنده ،و بعدد بده سدم .گوشده
کتابخوندده دونددد ،پددرده رو از جددا کنددد و اونددو رو سددر سددی ال انددداخ .سددی ال جیددغ
لعنتی! میکشم"!. کشید "حرومزاده
اونیو سر تکون داد و سدعی کدرد رو مبدارزه بدا حرنفدی کده اصدا نمیشدناخ .تمرکدز کنده
قددو تددر بددود ،و خددورد اونددو بدده دنددوار پددر کددرد اون زن از شددکم مشددتی کدده تددو
احتمات بزرگتر چون راجع به خون خالصا میدونس.
اومدد ،اونیدو چشماشدو بسد .و درخواسد. وقتی اون زن دوبداره بدا تمدام قددر بده سدمت
مردن شد ولی نه دفعه همه چیز متوق شد مغفر کرد و اماده
واقعا همه چیز متوق شد
دور و برشو نگاه کرد و تا و رو دند که دستاشو بات نگه داشته بود "وا د"-
کرد رف ،.دستشو کشید و از اونجا دور تا و به سمت
"جونگددددده! چند تا کتا مام با خود بردار سرنع!"
ممنوعدده اورده بددود جونگددده بدده سددرع .سددم .قفسدده ا رفدد .و کتددابی کدده از بخدد
برداش .و بعد گردنبند رو برداش .کده آوندز شدبیه بده دونده هدا بدر داشدته و گوشده
رو بده دسد. اندداخ .آوندز از نداقو کبدود پوشدیده شدده بدود و اوندو بده گدردن ها
عمیقی کشید گرف .و نف
بییرون بییای ...گردنبنید منیو "یه روز ،وقتی ت یمیم گربتیی از الک خیود
میکنم". بردار و من پیدا
،حتیی بیه پیدربزرگتم نگیو کیه "چون اگه بمونم کشته میشم .بیه هییکک
منو دیدی .باشه چن چن؟"
"جونگده!" تا و بده سدم .جونگدده دوندد و آخدرنن چیدز کده جونگدده دندد ،سدانه هدانی
کردن و گروه مخمل که دوباره تونستن حرک .کنن بود که مداصر
وقتی دوباره چشماشو باز کرد ،خودشدو وسدط نده سداختمون خرابده دندد اکرافشدو نگداه کدرد
و دو نفر رو دند که زنر نور کده از چدرا بدر تدو خیدابون میومدد مشدغول مبدارزه بدودن
بدون هی ساحی و فقط با استفاده از اعضا بدنشون
"ساون! جونگین!"
وقتی دو تدا انسدان بده کرفشدون برگشدتن ،تدازه واردا ،مخصوصدا تدا و ،نفسشدون بندد اومدد
شده " ساون غرند و جونگین تلی خندند "آره میدونم خیلی سرنع پخ
مشدکی رنگدی سدفید رگه ها سیاه حات تدا فکشدون و شدقیه شدون خزندده بدود هالده
شددیطانی باشددون داده بددود جددونگین چشماشددون رو احاکدده کددرده بددود و چاددره
بددزن چددی شددده تددا و فکددر همونطددور کدده از گددارد مبددارزه خددارج میشددد ادامدده داد "و حددد
بشه ما میمیرنم " میکنیم وقتی انن جوهر به اندازه کافی پخ
تا و مدکم گف" .انن اتفا قرار نیس .بیوفته نمیذارم که بیوفته "
سدداون و جددونگین بدده جونگدهددد نگدداه کددردن و جونگددده قبددل از اننکدده اونددا سددوالی بپرسددن
جوا داد "من جونگده ام کتابددارم از قدرار معلدوم بامدون حملده شدد و تدا و کمکدون کدرد
فرار کنیم و ما رو اورد اننجا "
"مددن سدداونم انددنم جونگیندده " سدداون لبخنددد زد و اون پسددر برنددزه ک داشدد .دسددتک
میپوشددید دسدد .تکددون داد تددا و ازشددون خواسدد .لباساشددونو دربیددارن و جددوهر پخد شددده
بیسدد .و چاددار سدداع .رگدده هددا تددا رو بددازو و کددرد "در عددر رو بدنشددون رو چ د
نگده داشد" .سداون ،جدونگین بده شدده " تدا و زبونشدو بدین دنددونا شقیقه تون پخ
چیز نگدین حتدی بده اربدابتون ولدی میتدونیم نده چیدز رو امتددان کندیم تدا به هیقک
شدنشو بگیره " جلو پخ
ساون و جونگین نگاهی به هم کردن و سر تکون دادن "
دراورد و ابددن ،اون دو تددا رو ترسددوند جددونگین بددا نقددره از جیددب تددا و خنجددر از جددن
چشما گرد پرسید "میخوا بامون خنجر بزنی؟"
"نه ولی اگه درد داش .بادم بگدو " تدا و انندو گفد .و سدط خنجدر رو بده پوسد .گدردن
جددونگین بیددرون خراشددی کدده از حنجددره جددونگین چسددبوند فرندداد گددو سددیاه شددده
اومد تن همه رو لرزوندد و خدون رو تدو رگاشدون منجمدد کدرد جدونگین مددام دسد .و پدا
بدن اونو مدکم نگه داره میزد و تا و مجبور شد با بدن خود
و تعجدب بده پوسد .جدونگین نگداه میکدردن کده چطدور دود میکدرد سه نفر دنگه بدا تدر
انگددار کدده داشدد .میسددوخ .و همزمددان ،رگدده هددا سددیاه بدده آرومددی بدده سددم .مددارک
برمیگشتن
پونزده دقیقه کدول کشدید تدا تمدام لکده هدا و رگده هدا سدر جاشدون برگدردن و حدات تتدو
جددونگین صددا ،تمیددز ،بددی لکدده و بددی نقددص بددود سدداون تددن بیدددال جددونگین رو قبددل از
اننکه سقون کنه گرف.
بربیا ساون؟" تا و با نگرانی پرسید "میتونی از پس
ساون به خنجر نقره ا نگاه کرد "مید میتونم "
چسبوند تا و سر تکون داد و خنجر رو به گردن
انسان رو به روشون نباشن اونیو و جونگده سرشونو چرخوندن تا شاهد شکنجه
~
"مررادر؟ چرررا اینررا بیرردار نمیشررن؟" تررائو برره سرره نرروزادی کرره ترروی گهررواره هاشررون خررواب
بررودن نگرراه کرررد .اونررا حرکررت نمیکررردن ولرری ن ررس میکشرریدن .هوانررر رِسر نر کنررار زسرررش
ایسرررتاد و گونررره ی یکررری از نوزادهرررا رو نررروازش کررررد" .وقتررری یررره انسررران اونرررا رو لمرررس
کنرره ،زمرران براشررون برره حرکررت در میرراد .اونررا از خررواب بیرردار میشررن و م ررل یرره انسرران
عررادی زنرردگی میکررنن .اگرره یرره خررون خررالص بتونرره زیداشررون کنرره ،فقررط و فقررط اگرره یرره خررون
خررالص باشرره ،و سررعی کنرره اونررا رو برره اشررراز زاده تبرردیل کنرره ،خررون زدرشررون بالفاصررله
بیرردار میشرره و اونررا رو برره جررای اشررراز زاده ،برره دورگرره هررایی تبرردیل میکنرره کرره از اول
قررررار برررود باشرررن .ولررری اگررره فقرررط مرررارک بشرررن ،فکرررر میکرررنم مرررارک کرررم کرررم بررره جرررای
انسانیتشررون ،خررون انسانیشررونو از بررین میبررره .و وقترری کرره بمیرررن ،خررون زدرشررون اونررا
رو دوباره به زندگی برمیگردونه".
"اگه چون هی خون خالصی زیداشون نکرده به عنوان انسان بمیرن چی؟"
"در اون صرررورت هررر ار سرررال بعرررد دوبررراره بررره عنررروان انسررران بررره زنررردگی برگردونرررده
میشن".
با تموم شدن رونا ،تدا و چشماشدو بداز کدرد شداندم روندا نبدود نده خداکره از زمدان گذشدته
بود ساون و جونگین اونا انسداناانی بدودن کده توسدط خدون خالصدا مدارک شدده بدودن و
انن مارک خون انسانیشونو از بین میبره
دورگه نمیمه اصیل ،نیمه انسان
جوهر سیاه
اون دو تا جزو اون سه نوزاد بودن
جوهر سیاه واقعا داش .اونا رو بخاکر خون انسانیشون میکش.؟ پ
ولی وقتی بمیرن ،بدون خون انسدانی و فقدط بدا خدون پدرانشدون بیددار میشدن خدون اصدیل
ها
انن اونا رو به چی تبدنل میکنه؟ پ
و آنا ساون و جونگین قبول میکنن اگه باشون بگه چه چیزانی فامیده؟
آنا اونا میتونن به عنوان اصیل زاده ها زندگی کنن؟
اگه تا و بذاره اونا بمیرن بعدا جونشون به خطر میوفته و میشن هد نجیب زادگان
اگرم باشون نگه باند با زجدر زنددگی کدنن و بدرا اننکده نکدم زمدان بخدرن مددام نقدره بده
نشه گردنشون بقسبونن تا جوهر پخ
گذاش .و سعی کرد بخوابه تا و ناله ا کرد ساعدشو رو چشما
اوضا خیلی پیقیده شده باند چیکار کنم؟"
~
اونیو ،جونگدده رو بده کدا بدرد در حالیکده تدا و و سداون و جدونگین تصدمیم گدرفتن کدل
روز رو دنبددال بکایددون بگددردن خوشددبختانه ،هددی جددوهر از مارکشددون بیددرون نددزده بددود و
باعل خوشدالیشون شده بود
رو مخفددی میکددرد آرامد آبددی رند بددود و خورشددید و انعکددا آسددمون خاکسددتر رند
و پدر از چالده هدا گلدی بدودن بدارون مانمدی کده از صدب میبارندد هندوزم جاده ها خی
بند نیومده بود ولی انن جلو اونا رو از سان .کردن شار به دنبال بکایون نمیگرف.
نه هی انده ا نداشتن کده کجدا بدرن ولدی انگیدزه داشدتن انگیدزه داشدتن کده دوستشدون
رو که نه ماهی میشد گم کرده بودن پیدا کنن
بدن بدارنکی رو دنددن کده تاد رد میشددن ،کوچده همونطور کده از نده خیدابون تارند
سدداک .و خددالی ،صدددانی آسددمونی رو شددنیدن کدده بددا بسدد .بددود و تددو اون کوچدده
مدی شدد صددا زخدم خدورده و تنادا موسیقی بارون قاکی شده بود و تدو کوچده مدنعک
بود
لطفا لطفا منو ببخ ،ولی من به خونه بر نمی گردم
شاند نه روز دنبالم بگرد
نیس .زنرلب بگی و درحالیکه حواس .سر جا
نه چیز کم نیس.؟
میدونم که بخاکر نبودنم گرنه نمیکنی
کرد خیلی وقته که منو فرامو
واقعا انقدر بی اهمی .بودم؟
انقدر برا ناچیز بودم؟
خالی نیس.؟ نه چیز کم نیس.؟ نه کسی جا
حتی با اننکه من قربانی شدم
بازم تاشی برام نمیکنی دنگه نه
با اننکه حاضرم جونمو بدم تا بدونم تو هم دوستم دار
اتن اننجا تناام
نشده؟ برام تن دل هیقک
جونگین به داخدل تدارنکی نگداه میکدرد صددا رو شدناخته بدود میدونسد .صددا بکایونده
غمگددین ادامدده میددده بکایددون بددود جددونگین مطمددون بددود کدده داره بدده خوندددن اون اهند
ساونم داش .دنبدال صددا میگشد .درحالیکده تدا و چشماشدو بسدته بدود و درد بکایدون رو از
میکرد ح تو اهنگ
"بکایون! بکایون!"
و حتی اگه بمیرم ،میمیرم در حالیکه میدونم برا مام نیس.
و اگه بخوام تو رو تو روناهام ببینم ،بیدار میشم بدون اننکه تو توشون باشی
"بکهیون!"
صدددا سدداک .شددد و تددا و چشماشددو بدداز کددرد سدداون و جددونگین رو دنددد کدده بدده بددات ندده
پشد .بدوم نشسدته بدود و باشدون ساختمون خیره شدده بدودن بکایدون اونجدا بدود لبده
نگاه میکرد
پش .بدوم انسدتاده بدود و بده آسدمون خاکسدتر نگداه میکدرد اندن کدار چانیول رو لبه
بزنده میکدرد ،اننکده میدونسد .بددون اننکده ندور خورشدید آسدیبی باد نه جورانی آروم
مدی چکیدد میتون بیاد بیرون رو تماشا کنه بده عداوه ،هدر قطدره بدارونی کده رو پوسدت
اونو ناد اشکا بکایون مینداخ .تو شبی که داخل تابو از خوا بیدار شد
بده واقعید .تبددنل شددن ،و هدا بکایون رو خوندده بدود تمدام تدر لد ه ا که نامه
کدده هرگددز نمیدونسدد .وجددود داره خودشددو نشددون داد تددو تمددام اون بخشددی از وجددود
کشددته زندددگی ،چددانیول حتددی ندده بددار هددم گرندده نکددرده بددود حتددی وقتددی پدددر و مددادر
نفدو کدرد، انقددر عمیدق بدود کده تدو وجدود شدن ولی جا خالی بکایون تو قلدب
فاموند که چقدر احمق بوده داد و با تغییر
شنیده بدود سداون و جدونگین بعدد از نده مداه برمیگدردن ،و اننکده لوهدان و کیونگسدو تمدام
شددان وقتشددونو تددو اتددا خودشددون میگذروندددن هددم اننددو تصدددنق میکددرد اونددا خددو
بودن ،چون انسانااشون باتخره برمیگشتن
چانیول برگرده؟ ولی بکایون اون کی قرار بود به آغو
بدود بده نداد مدی اورد بده نداد مدی اورد کده اون هر شب چانیول وقتانی که بکایون کندار
بدا اون دو تدا انسدان رو بده نداد میدزد هدر روز رفتدارا بازنگوشدان بار ها و بار ها صددا
چانیول هدنه داده بود رن می اورد بکایون رنگین کمون رو به زندگی ت
چیددز رو کدده اورده بددود ،چددرا با د بعددد از اون همدده خددوبی کدده بکایددون بدده زندددگی
بود نداد؟ لیاقت
هستن همه اشتباه میکنن ،و همه مستدق بخش
ولی چدانیول خیلدی خودخدواه بدود ،و حدات میدونسد .میدونسد .لیاقد .بخشدیده شددن رو
نداره
~
لوهددان رو تخدد .نشسدد .کمرشددو بدده تخدد .تکیدده داد ،نکددی از پاهاشددو رو ملدفدده دراز
رو بده دسدت گذاشد .چدون جمدع کدرد و دستشدو رو کرد و اون نکدی رو تدو دلد
کده بدا پدرده پوشدونده شدده بدود خیدره شدد ،در حالیکده رو بده رو تکیه داد و به پنجدره
جا دنگه ا بود فکر
ره ا تغییددر از لد دده ا کدده بعددد از 1212سددال از خددوا بیدددار شددد ،رفتددار و شخصددیت
نکرده بود هنوزم شدیطون بدود ،چیدز رو جدد نمیگرفد ،.مغدرور بدود و مادم تدر از همده،
رفتار بی باتی داشد .چطدور دقد .نکدرده بدود کده سداون همیشده بددون در ن در گدرفتن
بددود؟ چطددور تونسدد .احساسددا سدداون رو صددرفا بخداکر اننکدده قددرار کنددار نقددص هددا
نبود وجود داشته باشن نادنده بگیره؟
بددود و لوهددان اهمیدد .اننددو نفامیددد تددا وقتددی کدده اونددو از دسدد .داد سدداون عاشددق
نسب .به سداون نده کرفده نبدود ،ولدی اون بدا بدی رحمدی انندو انکدار کدرد و بده احساسات
دسدد .بددر نداشدد .و هنددوزم صدددمه زد ولددی میبینددی؟ سدداون از دوسدد .داشددتن انسددان
باشه و بجنگه میخواد کنار
باند ناد بگیره احساساتشدو نشدون بدده گذشدته هدا گذشدته دنگده نباندد مثدل شداهزاده ا
که قبا بود رفتار کنه چون اتن فقط و فقط ساون بود که مام بود
متاسفم ساونی
~
کیونگسو رو کاناپه دراز کشدیده بدود ،سرشدو چرخوندده بدود و بده شدومینه نگداه میکدرد بده
بدده جددونگین ،و حددات کدده هیقوقدد .تمددوم نمیشدددن درسدد .مثددل احساس د شددعله هددا
جددونگین بدده اون ،احساساتشددون مثددل انددن شددعله هددا هددر لد دده بیشددتر میشددد و احسددا
تمومی نداش.
و کنده ،و در اندن بدین فقدط خدود رو خدامو ولی کیونگسو سدعی کدرده بدود اون اتدی
جونگین رو سوزوند مادم نیسد .کده اتفدا غیدر ممکندی افتداده همیشده نده دلیلدی بدرا
اننجور اتفاقا وجود داره
فرنداد کشدید کدرد و وقتدی سدر درد تو چشما جونگین وقتی کده رفد ،.وقتدی تدرک
هنوزم جلو چشم کیونگسو بود هنوکم تازه بود
دنگدده ا جددانگزنن میشدده فکددر ک درده بددود کیونگسددو جددونگین فکددر کددرده بددود بددا ک د
خسته شدد اوندو دور مینددازه اونوقد .اون ،نده خدون خدالص احمدق ،فکدر باتخره وقتی از
هددا نددداره چددون متوجدده نشددده بددود کدده لم د کددرده بودجددونگین هددی احساسددی با د
نیس .بلکه از رو احساسا و عاقه و عشقه از رو هو انسان
داده ب دودن چشددماا اونددو از حقیقدد .کددور کددرده کیونگسددو با د درسددانی کدده خددانواده
بود
دنر شده؟ آنا اتن برا بخش
~
بکایون به سه نفر نگاه کدرد کده خیلدی وقد .بدود ندندده بودشدون از بدارون ممندون بدود
سدر نگداه کدرد و کدرن رو برگردوندد و بده کدرن رو مخفی میکدرد سدر که اشکا
موافقدد .تکددون داد بکایددون سددر پددا انسددتاد و بعددد شددکارچی دور کمددر اونددو بدده نشددونه
کبقه رو پانین پرندن و به نرمی رو زمین فرود اومدن گرف ،.ش
بدا بکایدون بدود و انگدار کده تا و نه چیز فراتر از شوکه به ن ر میرسدید چدون اوت ،کدرن
باهم دوس .بودن و دومدا ،اننکده بکایدون هدم همدون رگده هدا سدیاه رو داشد .البتده
سددیاه شدددند تددر از مددال جددونگین و سدداون بددودن چددون جلوشددو نگرفتدده بددود سددانه
رو پدر کدرده و شدقیقه هدا تر بدود و رگده هدا سدیاه تمدوم گدردن ،فد پررن چشما
بودن
دونددن و بکایون زنر لدب سدام نصدفه نیمده ا کدرد ولدی سداون و جدونگین بده کدرف
اونو مدکم و گدرم بغدل کدردن جدونگین دستشدو تدو موهدا بکایدون کشدید و بدا بغد
کرد "خیلی احمقی بکایون! چرا اونطور گذاشتی رفتی؟" اعترا
مندی نبودند .مندو ساون با گرنه گفد" .دنگده اننکدارو نکدن بد ،لطفدا تدو مثدل دادا
میکشه "
انقددر شددند شدده بدود کده بدارون بده چشدم نمدی اومدد بکایون هردوشونو بغل کرد گرن
"ببخشددید ببخشددید کدده ا نتتددون کددردم میدددونم گنددد زدم مددد -مددن مددن واقعددا
متاسفم "
جونگین به نرمی گف" .اشکالی نداره بکایون اشکالی نداره"
تا و به اون سه تدا نگداه کدرد و لبخندد زد خیلدی وقد .بدود کده سداون و جدونگین رو انقددر
ندندده بدود اوندا مددام سرشدون بده مبدارزه گدرم بدود و حتدی زنداد خوشدال و پر از احسا
حر نمیزدن اما حات ،اونا خود قدنمیشون رو نشون دادن
خیدره شدده رو جلدب کدرد ندی فدان باد کسی که پشد .بکایدون انسدتاده بدود تدوجا
بود ولی هیقکدار نمیکدرد نده داد و بیدداد راه اندداخ .و نده بخداکر اننکده فدرار کدرده بدود
فرناد کشید سر
گنداه و عدذا وجددان بدود حتدی بدا وجدود میکرد با چشمانی که پدر از حد فقط نگاه
بارون تا و میتونس .بگه ندی فدان داره گرنده میکنده میتونسد .بگده اندن همدون ندی فانیده
شدده بدود؟ چدون قیداف بود نی فانی که قبا بدود نعندی متوجده اشدتباهات که عاشق
که اننطور نشون میداد
بادم زد بدرا خودشدم دردنداک بدود ولدی تا و هف .سال با نی فدان بدود تدا اننکده باهدا
باند انجام میشد
داشدته باشده خدود زد میخواسد .دوبداره اون مدرد رو تدو آغدو "نی فان " صدا
چکید "متاسفم تا و متاسفم " شکارچی سرشو پانین انداخ .و اشکی از چشم
کدرد کده باعدل شدد اشدرا زاده هدم دستاشدو دوند و بدا تمدام قددر بغلد تا و به سمت
دور اون حلقه کنه نی فان سرشو تو گردن تا و فرو کرد تا هق هق هاشو خفه کنه
رو بدات کشدید بکایون صورتشو پاک کدرد و بده اون دو تدا نگداه کدرد رندز خندندد و بیندی
" "معامله انجام شد کرن
تا و ابرونی بات انداخ" .کرن ؟"
بام داده " نی فان تو گردن تا و خندند "اره نه جورانی لقبیه که به عنوان مربی
هدوم خوبده خوشدم تمدرنن کدرد ؟ و نده لقدبم گرفتدی کدرن باهدا تا و پرسید "پ
اومد "
بزن چدی شدده بکایدون! مدا هدم کلدی چیدزا باحدال بدا جونگین با خوشدالی گف" .حد
بدودن بدات اورد و تیغده هدا کده تدو دسدتک تا و ناد گرفتیم من انندو گدرفتم" دسدتا
بددود بدده کمددانی کدده پشدد .کمددر رو نشددون داد ،و سدداون هددم بددا انگشدد .شصددت رو
اشاره کرد
بکایون خندند "خیلی خفدنن ولدی نده بده خفندی مدال مدن " ابروهاشدو بدات پدانین کدرد و
رو دراورد شاق
ساون و جونیگن خندندن و دستاشونو به هم کوبیدن "انول! چه با .میاد تمصب!"
زد "دند گفتم " چشم بکایون زبونشو بیرون اورد و به کرن
چشماشو چرخوند و بقیه خندندن کرن
موافقد .سدر انندو گفد .و همده بده نشدونه "برنم آپارتمان من چدا بخدورنم " کدرن
تکون دادن
~
بعد از دفعدا بدی شدمار کده سدعی کدرد بکایدون رو راضدی کدنن کده بده خونده برگدرده،
کامدل کدول کشدید تدا بدا کمکدا کدرن ،بکایدون بکایون باتخره قبول کرد نه هفتده
زنددگی میکدرد و امدروز بداتخره قدرار بدود انسداناا بده باتخره تسلیم شد تا و حات با کدرن
نمیخواسد .بدا درد خدوبی نداشد .چدون اصدا دلد کا برگردن بکایون اصدا حد
اندن میکدرد دوبداره رو بده رو بشده برگشدتن بده جدانی کده همده که تازه داش .فرامدو
شرو شده بود فقط زخما قدنمیشو تازه میکرد اتفاقا از
عمیقی کشدید ،در رو بداز کدرد و بدا سدکو کدر کنندده ا رو بده رو شدد البتده ساون نف
که کا تعطیل بود ناسامتی سداع 8 .صدب بدود ولدی هدی آفتدابی وجدود نداشد .کدل
هفته بارون میبارند و هوا بده شدد ابدر بدود جدونگین نگداهی بده فضدا کدا اندداخ.
شده بود " کشید "دلم برا اننجا تن رو نف و هوا آشنا
خنددد زد "آره مددنم " بطددر شددامپاننی از رو میددز بددار برداشدد .و همونطددور سدداون تد
کنه ،جونگین سه تا جام از رو نکی از میزا اورد که سعی میکرد باز
ساون جامادا رو پدر کدرد و مدال خودشدو بدات بدرد لبخندد زد "بده سدامتی برگشدتمون "
بکایون با نکم مکل جامشو بات بدرد و بده جدام اوندا زد جدونگین بدا نگراندی پرسدید "حالد.
بدود " خوبه بکایون؟ تو بعد از نقره ا کده تدا و بده گردند .چسدبوند تدا سده روز بیادو
بکایون تموم مدتونا جام رو سرکشید و زنر لب جوا داد "من خوبم "
خوشددال بدودن ولدی کی انن نه هفته هدی اتفداقی بدرا مارکشدون نیوفتداده بدود بدابت
نکددنن چددون هنددوز نمیدددونن چطددور کدداما متددوقف دل خددو تددا و گفتدده بددود زندداد باد
کنن
چشدما بده سدم. در پش .سر ساون ،همدون در مخفدی پشد .پیشدخوان بداز شدد همده
خددوا الددود پشدد .سدداون برگشدد .درسدد .همونجددور کدده تددا و زمددانو متوق د جثدده
شددد و همدده فددیک میکددرد ،چشددما سدداون رو چشددما سددر .خددون اشددام رو بدده رو
بدود زمدین تدا آسدمون بدا خدون آشدامی کده چیز انگار متوقد شدد کسدی کده رو بده رو
میشددناخ ،.همددون خددون آشددام قددو و بددا اراده بددا چشددمانی کدده غددرور ازشددون میبارنددد و
لباانی همیشه نا به حال .نیشخند و نا پوزخند بودن ،فر داش .واقعا فر داش.
حات افسرده بدود هدی ا در از کسدی کده قدبا بدود وجدود نداشد .خسدته بدود ارباب
بی حوصله بود و متعجب
"سد ساون؟"
چرخیددد لبخنددد نکددم نددامطمونی زد ولددی دستشددو دراز کددرد و سدداون کدداما بدده کددرف
رو بده رو انگشتاشو بدین انگشدتا لوهدان کشدید ،بداتتر رفد .و صدور شدوکه شدده
کشید رو زنر چشما گود رفت گرف .و شصت رو بین دستا
ندداد داده بددود جلددو چشددما لوهددان ،انددا اون واقعددا سدداون بددود؟ همددون کسددی کدده باد
چطددور عش دق بددورزه؟ همددون آدمددی کدده قسددمتی از شخصددی .لوهددان رو بیددرون اورد کدده
کدنن کده چیدز و لوهدانی رو جدانگزنن مدام سدعی کدرده بدودن از بدین ببدرن خانواد
جدز اکاعد .نمیدونسد.؟ اندن همدون سداونی بدود کده بدی توجده بده اشدتباها لوهددان و
هنددوزم میخواسدد .باهددا باشدده؟ "سددد-سدداونی " بغضدد بدداتخره خودخواهیددا
شکس .شونه ها لرزنددن و کدل بددن بده لدرزه دراومدد سداونو اوندو بده بغلد کشدید
زد لوهددان دستاشددو دور سدداون فددرو بددرد و بوسدده ا رو سددر دستشددو تددو موهددا
میداد میکرد برا همیشه از دست حلقه کرد انقدر مدکم که انگار اگه ول
تددو ندده چشددم بدده هددم زدن ،پاهددا لوهددان دور کمددر سدداون حلقدده شددد و سدداون بلنددد
کرد لوهدان گرنده میکدرد خیلدی زنداد و خیلدی بلندد مثدل بقده هدا قلدب سداون بده درد
اومده بود
بکایون و جدونگین اشدکی کده بدا دنددن اندن صددنه تدو چشماشدون پدر شدده بدود پداک
میدزد تدا بتونده کردن سداون دستشدو رو کمدر لوهدان میکشدید حرفدا شدیرننی باد
کنه آروم
لوهددان بددود کدده دومددین نفددر از در مخفددی بیددرون اومددد جددونگین شدداند بخدداکر گرندده
دونددد "جددونگین جددونگین " جددور بلنددد شددد کیونگسددو بدده کددرف بافاصددله از جددا
مدام اسمشو تکرار میکرد کده انگدار اندن تنادا کلمده انده کده بلدده جدونگین آغوششدو بدرا
لوهدان، بداز کدرد و مدرد چشدم قرمدز بدا تمدوم قددر جونگیندو بغدل کدرد بدرعک ارباب
میلرزنددن ،جدونگین فامیدد کیونگسو بدی صددا گرنده میکدرد ولدی جدور کده شدونه هدا
اونم داره به شد گرنه میکنه
انن فرصتی بود که بده کیونگسدو داده شدده بدود و کیونگسدو دنگده نده میخواسد .احساسدا
رو نادندده بگیدره به جدونگین رو مخفدی کنده و نده احساسدا جدونگین بده خدود خود
شده بود " زمزمه کرد "کیونگسو خیلی دلم برا تن جونگین تو گوش
شده بود " کیونگسو با هق هق جوا داد "منم منم دلم برا تن
سدداخته بددود حددات شکسددته شددده بددودن و حددات خددود دنددوارانی کدده کیونگسددو دور خددود
رو بده رو جدونگین بدود مادم نبدود چدی میشده ،کیونگسدو اجدازه نمیدداد جدونگین واقعی
دور بشه دوباره از
"قسددم میخددورم جددونگین ،فقددط بدده مددن نگدداه میکنددی فقددط مددن " جددونگین خندنددد و
دنگده ا نگداه کدنم راحد. گردن کیونگسو رو بوسید "از اولم قرار نبدوده بجدز تدو بده کد
من تو بند تو ام " با
بکایون به ارومی معذر خواسد .و اون دو تدا زوج رو تنادا گذاشد .تدا بداهم راحد .باشدن
بددود ولددی حددات ندده از در مخفددی رد شددد و وارد اتدداقی شددد کدده قددبا فقددط بددرا وندداترنک
دوم زندددگی میکددنن کبقدده دوم داشدد .تددا و باشددون گفتدده بددود کدده خددون خالصددا کبقدده
بدون سر و صدا از پله ها بدات رفد .و وارد راهدرو کبقده دوم شدد آخدر راهدرو سده تدا پ
میگفدد .اتددا چددانیول وسددطیه دسددتگیره رو بکایددون بادد در وجددود داشدد .و حدد
چرخوند و با نکم مکل ،وارد اتا شد
هدا هدم وضدع باتدر نداشدتن و پرهاشدون کد پارکد .اتدا ملدفه ها پاره پاره بود ،بدال
سددوختگی بددود بددود رو تختددی مقالدده گوشدده ا افتدداده بددود و رو چندددجا تشد پخد
بقیه وسانل داخل اتا نا وارونه افتاده بودن و نا سرجاشون نبودن
خدرده هاشدون همده جدا رنختده بدود چندد جدا گلدونا ،لیوانا و حتی بطر هدا مشدرو
پارک .لکه ها سیاه رنگی دندده مبشدد و وقتدی بکایدون نزدنکتدر رفد ،.متوجده شدد خدون
شده ا خش
خون چانیول
قفدل کدرد حتدی سده کسی داخل اتا نبود ولدی بکایدون بده هدر حدال در رو پشد .سدر
حلقده شدد و تدو حصدار آشدنانی قدمم برنداشته بود کده دو تدا دسد .قدرتمندد دور کمدر
فدو میدداد بکایدون نفد میخدورد قلقلکد ها داغی کده بده گوشد زندانی شد نف
رو می سوزوند آشنا پوست اون لم العاده عمیقی کشید ح
کدرد ولدی بافاصدله ناپدندد شدد و حد خیلی نگذشدته بدود کده قطدره ا رو رو لباسد
دنگده ا نموندد قطدره سدوخته رو لباسد و نده داندره سدوز چیز بده جدز حد
سوزشی که داش .رو از بین بود چکید ،و ح رو شونه ا
دور "از دسدد .خددودم عصددبانی بددودم کدده چددرا اونجددور باهددا رفتددار کددردم " حلقدده
مدکم تر شد بکایون خواس .حر بزنه "چد-چانیول " بدن
"تددو باعددل شددد چیددز تددو مددن زنددده بشدده کدده هرگددز نمیدونسددتم وجددود داره ولددی
باددم گفتددی عاشددقمی بکایددون و دارم بادد .مددیگم ،حددق ندددار از انددن حرفدد. بعددد
برگرد "
کوبیددده شدد بددا دلتنگددی رو اونددو برگردونددن و لباددا آشددنانی بده لباددا دسدتا دور
ورود میخواس. حرک .میکرد و منت ر نه جوا بود اجازه لبا
بدرا اندن حسدی میکدرد ،دلد حد ها خدون آشدام رو رو تمدام بددن بکایون لم
شدده بدود چدانیول بددون اجدازه زبونشدو وارد دهدن میشددن تند که قدبا بدا هدم شدرن
بکایددون کددرد و باعددل شددد بدده سددختی نالدده کندده جددور کدده چددانیول اونددو تددد .کنتددرل
میدونسد .دوسد. داش .رو دوسد .داشد .جدور کده چدانیول اوندو مدال خدود خود
دنگه ا نبود داش .چون بکایون به جز اون مال هیقک
زد و بددا چند اتددا هددل داد ،بدده شددلوار چددانیول بکایددون رو رو تخدد .باددم رنختدده
دراورد بکایدون بددا خجالدد .بدده چدانیول نگدداه کددرد و وقتددی همزمددان از پددا زنددر لبدا
خیدره شدده ،بدا صدورتی کده قرمدز شدده بدود نگاهشدو دند چطور با اشتیا به بددن بدرهن
گرف.
سدین ، عبدور کدرد ،قفسده بده پدانین رفد .از تتدو گدردن دس .چدانیول از گدردن
پانین اومد و تا پاها شکم ،قسمتی از عضو ،رون ها
رو تخدد. رو هددم بدده آرومددی در اورد ،کنددار انسددان خوابیددد چددانیول لباسددا خددود
رو رو رو بوسددید و زبددون نشسدد .نکددی از پاهددا بکایددون رو بددات اورد و داخددل رون د
نقددره ا شدددن و ب دا نکددرده بددود کشددید چشددما کدده خیلددی وقدد .بددود لمس د پوسددت
چدانیول لرزندد صددا غدر گذاشد .بکایدون بده خدود مارک دردناکی که رو بددن
بدرا اون حرفدا ،اون لمسدا دنوونده کنندده رو شنید "مال مندی تدو ،مدال مندی " دلد
شده بود "چان " تن
گرفد .و بدا صددا خد دار بکایدون رو تدو دسدت شدده و ندب چانیول عضو تدرن
رو میشده " و بعدد شصدت دار زمزمه کدرد "اندن ،بکایدون فقدط بدا دسدتا مدن لمد
کشدید و مدوجی از لدذ بده بددن بکایدون سدرازنر شدد وقتدی دسد .چدانیول سر عضدو
شرو بده بدات و پدانین رفدتن کدرد بکایدون بلندد نالیدد و اسدم چدانیول رو صددا زد چدانیول
بکایددون کشددید و بعددد اونددو بدده دندددون گرفدد. رو رو نددوک سددینه خددم شددد ،زبددون
سدرع .داده گردنشدو از اننکده چدانیول بده دسدت بکایون هیسدی از درد کشدید و بدا حد
لذ به عقب خم کرد
سدر جدا اومدد و تونسد .موقعید .رو درک کنده ،گرمدا چدانیول بعد که حواسد دفعه
مارکدا چدانیول بدود و بعضدی جاهدا کبدود پدر از کدی رو دا کرده بود تمام بددن بدن
شده بود بکایون به چشما نقره ا چانیول خیره شد
"باند ناد بیارم ،من تناا کسیم که حق داره اننکارو باها بکنه؟"
"چان چانیول لطفدا باد .ندد -نیداز دارم " و بکایدون واقعدا بده چدانیول نیداز داشد.
نیداز داشد" .ندادم بیدار بدا لدذ بدا درد بدا هدر چیدز به گرما ،به نکی شدن باها
فقط ،فقط لطفا منو هدر کدور کده دوسد .دار تغییدر بدده مندو تبددنل بده کسدی کدن
از بکایددون بدداتخره شکسدد .و اشدد کدده کدده همیشدده میخواسددتی باشددم " بغدد
چکیددد "هددر کددار دوسدد .دار باهددام بکددن مددن همددونی میشددم کدده تددو چشددما
فقط به من نگاه کن فقط منو ببین " میخوا
چانیول خم شد و نه بدار دنگده لبادا بکایدون رو اسدیر کدرد "مدن همیشده و فقدط ،بده تدو
نگاه میکدنم " و بعدد چدانیول سدخ ،.خشد و عمیدق وارد شدد فرنداد بکایدون احتمدات
تو کل کدا پخد شدد ولدی بکایدون میدونسد .اندن تنبیاشده نده ورود سدخ .بدرا
اشتباهی که کرده بود
خیدره بده چشدما بکایدون بدود بدا هدر حرکد،. آروم بدود چشدما حرکا چانیول اول
تددو لددذ غددر میشدددن بدددون اننکدده چشددم از هددم بددردارن بکایددون دندوناشددو رو هددم
ضربه میزد رو پیدا کرده بود و مدام با فشار میداد چون چانیول نقطه لذت
نیمده بداز بمونده مدکدم و عمیدق باعدل شدد دندد بکایدون تدار بشده و دهدن نه ضربه
رو احاکده کدرد و بکایدون اول فکدر کدرد خیداتتی شدده ولدی وقتدی گرما شدند بددن
تخد .نشسد ،.بکایدون فامیدد نشدوند و لبده چانیول اونو بلند کدرد و رو پدا خدود
بشه که چی باعل شده انقدر گرم
از کمر چدانیول بیدرون زده بدود فدو العداده خوشدگل و بدزری بدود آتی بالاانی از جن
کشدیده بدود شدگف .انگیدز بدود بکایدون همونطدور کده و جور که هردوشدونو بده آغدو
میقکیددد کنتددرل حرکددا رو بدده دسدد .گرفدد .دوبدداره بدده رو پوسددت عددر از موهددا
رو بدا سدرع .رو پدا چدانیول حرکد .میدداد چشدما نقدره چانیول خیره شدد و خدود
چسددبیده بددودن و تمددام بدددن بدده پیشددونی ا چددانیول میدرخشددیدن موهددا پددرکاغی
گذاشدد .و لبااشددو بدده لباددا اون بددود بکایددون دستاشددو دور صددور عشددق خددی
میدزد همونطدور کده لدب پدانین خدون چسبوند بدا حدر .و عاقده لباشدو میبوسدید و مد
لرزند و به نده ارگاسدم شددند رسدید چدانیول هدم بده دنبدال اون بده آشام باز میکرد ،بدن
کدافی نبدود بدرا همدین بکایدون نده بدار دنگده اوج رسید ولی برا از بین رفتن بال هدا
حرکد .میکدرد و باعدل میشدد بددن به تخ .کوبیده شد چانیول بدا نااند .سدرع .داخلد
تددرنن بخش د ، نشددون بددده و لددذ بخ د بکایددون بددا نالدده هددا بلنددد واکددن حسددا
کدرد و بافاصدله دو دنددون حد موقعی بود کده بکایدون خیسدی آشدنانی رو رو گدردن
فرو رفتن تیز تو گوشت نی
انن
چانیول و بکایون نسب .به همدنگه بود کرز بخش
ماه ،ساون با فکر اننکه دوباره بدا لوهانده بدا لبخندد از خدوا بیددار شدد خداکرا بعد از ن
میخواسد .اگده اندن نده روناسد. غیرواقعدی بدودن ،کدور کده دلد دنشب هندوزم بدرا
هیقوق .بیدار نشه ولی رونانی در کار نبود
دنشددب کدده صدددا فرندداد بکایددون رو شددنیدن ،هددر چاارتاشددون موافقدد .کددردن اونددا رو بدده
و آه و گرنده در اومددن کده کدا بداز شدده بدود حال خودشون بدذارن وقتدی از فداز اشد
نکم مشرو خوردن و رقصیدن و البته که بقیه شب رو به رابطه گذروندن
زندر ملخفده هدا سدفید مخفدی شدده بدود غدر خدوا بدود و پدانین تدن لوهان کنار
کندده کدده ناددو ری هددا سددیاه خددون آشددام رو لمد سدداون دستشددو دراز کددرد تددا گوندده
رو از تددو کولدده ا رو دنددد بددا چشددما وحشدد .زده خنجددر نقددره ا رو دسددت
برداش ،.به حمام هجوم بدرد و در رو آروم قفدل کدرد وقتدی خودشدو تدو آننده دندد نزدند
کداما بدا جدوهر سدیاه سدین ،دسدتا ،خدط فکد بیوفته قفسه بود خنجر از دست
پوشیده شده بود
سداون میخواسد .زندددگی کنده بدرا همددین خنجدر رو برداشد ،.چشماشددو بسد .و زمزمدده
خودشددو از تددو کددرد "میتددونم میتددونم اننکددارو بکددنم " نکددی از لباسددا اسددتفاده شددده
خنجدر رو بده گدردن عمیقدی کشدید و عدر چپوندد نفد سبد برداشد .و تدو دهدن
تیدر کشدید دندوناشدو تدو شدد کمدر پخد فشار داد از شد سوزشی که تدو بددن
میدزد درد بدی نااند .شددند بدود و چند بده موهدا فشدار میدداد و دسد .دنگد لبا
جوهر به کند به عقب برمیگش.
برگدرده حدات کده بار اولی که انن اتفا افتاد ،پونزده دقیقه کدول کشدید تدا جدوهر سدرجا
شده بود ،ساون چند دقیقه بیشتر باند زجر میکشید تا تموم شه؟ خیلی بیشتر پخ
~
جددونگین از پلدده هددا پددانین میرفدد .تددا وارد کددا بشدده ولددی ندده دفعدده سددرگیجه شدددند
گف .دستشو به نرده ها گرف .وگرنه از پله ها پر شده بود گرف .شانس
میخواسدد .بددات بیدداره سدداع 4 .صددب بددود و از میقرخیددد و دل د همدده چیددز دور سددر
اونجددانی کدده کددا سدداع 2 .بسددته شددده بددود اتن همدده خددوا بددودن درسددته کدده کدده
جونگین آدم سدرخیز بود ولی اننجور بیدار شدن اعصابشو به هم میرنخ.
تا و ،اونیو و جونگده تناا کسانی بدودن کده از وضدعی .او سده انسدان خبدر داشدتن ولدی تزم
ا ن .کنن نبود هر بار که انن اتفا براشون افتاد اونا رو با دونستن
کشید و بعد نفسشو بیرون داد نف
وقتی نکدم آروم شدد ،آهدی کشدید و رفد .کدر نخقدال بدار تدا نکدم شدیر بدرداره {آره /:
منم نمیدونم شیر تو نخقال بار چیکار میکنه /:
~
کا به بکایدون کده تدازه از خدوا بیددار شدده بدود و داشد .وارد پشد .بدوم میشدد سدام
کرد "هدی بد ! صدبد .بخیدر میخدوا نکدم باهدامون تمدرنن کندی؟" سداون بدا دنددن
پشدد .بددوم نشسدد .زد زنددر خنددده لنگددون رو لبدده بکایددون کدده سددر تکددون داد و لند
"میدونی؟ خوشدالم که همیشه تاپم "
پدر کدرد "خفده کده رو لبده بدود برداشد .و بده سدمت کوچی بکایون نه تیکه سن
حالی .نمیشه " ولی در آخر لبخند زد شو ساون تو هیقی از درد
جونگین و سداون دوبداره گدارد دفداعی گدرفتن انگدار کده هیقکدومشدون اون روز صدب بده
نشده بودن هدر دوشدون قبدل از اننکده بکایدون بیداد بده هدم گفتده بدودن کده مری نزدن
صب چه اتفاقی براشدون افتداده بدود و حدات بدا اومددن بکایدون ،دلشدون میخواسد .بددونن
اون در چه حالیه
نده اون دو تدا خیدره شدد و متوجده شدد کده چطدور بدنشدون در عدر بکایون به مبدارزه
مد کم انقدر تغییدر کدرده هدر دوشدون حدات مدکدم تدر و عضدله ا تدر شدده بدودن اوندا
نمیرسیدن خیلی جذا بودن ولی هرگز به جذابی .عشق
میقکده وقتدی دستشدو رو بیندی کدرد نده چیدز داره از بیندی تو فکر بود کده حد
پشدد .بددوم بیوفتدده "سددد -سدداون! بددود از لبدده کددرد تقرنبددا نزدن د کشددید و نگدداه
جونگین!"
دوندددن "بکایددون هیون د !!" برگشددتن و بددا دندددن ،بدده سددمت اون دو تددا بدده کددرف
بیددرون میددزد بکایددون سدداون سددر بکایددون رو بددات اورد خددون بدددون توقدد از بینددی
پوشوند رو با دستا بینی
تو حموم بجنب!" "ساون باند ببرنم
بلندد کدرد و بدا جدونگین بده سدم .حمدام دونددن مادم ساون بکایون رو مثل نده عدرو
رو بگیددره ،خددو میدونسدد .کدده چددانیول بددو خونشددو نبددود بکایددون چقددد جلددو بینددی
میکنه ح
و حدسشددم درسدد .بددود درسدد .بعددد از اننکدده خددون هددا رو شسدد ،.چددانیول ندده دفعدده بددا
کردم و"- صور نگران دم در حمام اهر شد "چی شده؟ من بو خونتو ح
" خون دما شدم چان جا نگرانی نیس .من زناد خون دما میشم مگه نه؟"
چددانیول قددانع نشددده بددود ولددی بدده هددر حددال سددر تکددون داد بکایددون رو بدده اتددا خددود
گذاشدد .و اونددو رو تخدد .خوابونددد و زمزمدده کددوتنی رو پیشددونی برگردونددد بوسدده
" کرد "باند استراح .کنی نمیخوام دوباره از دست .بدم ب
بشدده جددونگین افتدداد اننکدده وقتددی جددوهر تددو تمددام بدنشددون پخد بکایددون ندداد حددد
میمیرن ولی قرار نبود انندو بده چدانیول بگده نمیخواسد .چدانیول نگدران بشده اصدا اگدرم
میشدد؟ حتدی تدا و کده خودشدم نده خدون خالصده نتونسدته بدود میگفد ،.چدی عدو با
بفامه چرا اننجور شده هی کار از دس .کسی برنمیومد
ولی بکایون قرار نبود به چانیول بگه تدمل میکرد تا اونجانی که میتونس.
ببره لبخند زد "منو دوباره از دس .نمید چان " قبل از اننکه خواب
~
بیدار شد ،تدا و رو دندد کده چادارزانو رو کاناپده نشسدته بدا نده بوسده صب وقتی کرن
سام کرد و با توجده بده اخدم رند بدین ابروهدا ،متوجده شدد کده صب بخیر به عشق
خون خالص عمیدق تدو فکدره بده آشدپزخونه رفد .و نکدم چدا دم کدرد نکدی از چیزاندی
رو آروم میکرد "چی فکرتو درگیر کرده؟" که خو خون آشامی
اگه تو نه چیدز رو بددونی کده بقیده هدم باندد از خبدردار بشدن ،ولدی نددونی اگده "کرن
فکر میکنی؟" باشون بگی چه نتیجه ا ممکنه داشته باشه بازم به گفتن
تدا امتددان کردندو داره باتدره بگدی توجه شدکارچی رو جلدب کدرد "خدب ارز سوال
چدی میشده تدازه خدود گفتدی ،مطمدون نیسدتی نتدیج دار خدود نگاد اننکه پی
بره " هس .که خو پی همیشه احمال
رو گدداز گرفدد .بانددد بدده انسدداناا میگفدد .اونددا واقعددا کددی هسددتن امددا چطددور ؟ تددا و لددب
همینجددور میرفدد .تددو کددا و میگفدد' .سددام بددر و ب د ! میدونسددتین شددما ندده رگتددون
انسدانه و اون نکدی رگتدون اصدیل؟' خدب خیلدی مسدخره بدود اندن موقعید .براشدون خیلدی
میکردن؟ خو بود اما آنا اونا قبول
درسد .میگفد .باندد قبدل از اننکده دندر بشده باشدون بگده "کدرن میتدونم ولی کرن
چی بود؟ اها تلفدن میتدونم تلفنتدو قدر بگیدرم؟ میشده بده اونیدو زند بزندی؟ عام اسم
ساون شمارشو با .داد نه؟"
"آره ندده لد دده " و رفدد .تددا گوشیشددو بیدداره شددماره رو گرفدد .و گوشددیو بدده تددا و داد
"اونیو؟ میشه گوشدیو بدد بده نکدی از اون سده تدا؟" و بعدد از دو دقیقده ،صددا سداون رو
بکایدون بکایدون همدین اتن خدون دمدا زد پش .خط شدنید "تدا و! خدو شدد زند
مارکامون " شد امروز صب
کشددید "سدداون مددن امددروز میددام شدددن؟" تددا و دستشددو رو پیشددونی "دوبدداره پخ د
اونجا نه چیز هس .که باند باتون بگم پش .تلفن نمیشه توضی داد "
و تدا و آپارتمانشدونو تدرک کدردن آسدمون دوبداره ابدر شدده با تموم شدن مکالمده ،کدرن
بود و به دقیقه نکشیده بود بارون شرو بده بارنددن کدرد ولدی اوندا بدی اهمید .بده راهشدون
خودشدو بده اونجدا برسدونه ادامه دادن تدا و میتونسد .بافاصدله بدا سدرع .خدون آشدامی
دسدته بندد کنده نکدم آمداده سداز هدن ولی تصمیم گرف .قدم بزنه تدا حرفاشدو تدو
میکرد کم به گفتن حرفا
از باک خودشدون رد شددن و داخدل نده خیدابون دنگده پیقیددن خیدابونی کده نکدم خلدو
تر از بقیه بود بارون نکم شدند تر شده بود ولی برا اونا مام نبود
هرچنددد قبددل از اننکدده بدده آخددر خیددابون برسددن ،کسددی رو دندددن کدده وارد خیددابون شددد ندده
ندده رکددابی پوشددیده بددود شددلوار زخمددی و چکمدده هددا بددود و زنددر جددین تددن جلیقدده
از حرکدد .انسددتاد از همددون فاصددله ،نگدداهی بدده مددارک بددود تددا و بددا دندددن وسددترن پددا
قدددمی عقددب رفدد .مددارک ندده خددون رو گددردن اون مددرد انددداخ .و بددا تعجددب و تددر
خدون بدود و اندن فقدط نده معندی بده جدا جدوهر مشدکی ،بده رند خالص بود ولی رنگ
داش.
بجنگی!" فرار کن! اون مرده نه شاهواره! نمیتونی باها "کرن
"چددی؟ ندده تددا و! مددن اننجددا ولدد .نمیکددنم فکددر کددرد حددات کدده خددون خالصددی میتددونی
بجنگی؟ شاهوارا دنوونه ان!" باها
عمیقدی کشدید و نگداهی بده شداهوار رو بده رو برمیام! تناا اومده " تدا و نفد "از پس
انداخ .نمیدونس .چطدور نده خدون خدالص میتونده انقددر بدی مسدوولی .باشده کده شداهوار
نیشدخند زد و گردنشدو مدکدم خودشو همینطدور تدو شدار ول کنده مدرد رو نده رو
اصدا بده بلندد شدد بددن ورزندد به اکرا شدرخوند کدور کده صددا اسدتخون هدا
تا و کمکی نمیکرد -احتمات از لدا قدر با هم برابر بودن
دفدا کنده شداهوار پشد. شاهوار غرند و به سم .تا و دوند تدا و گدارد گرفد .تدا از خدود
دفدا ضدربه بزنده ولدی تدا و بده خدوبی از خدود سر هم حمله میکرد و سعی میکدرد باد
میکرد فکر میکرد اون شاهوار فقدط در همدین حدد میتونده کدار کنده اوندو دسد .کدم گرفتده
بود
"خیلی وق .بود که اربدا بامدون هدد بدرا کشدتن ندداده بدود " پوزخندد زد و بدا نده
هددل ،تددا و رو بدده زمددین چسددبوند و دسددتا دور گددردن حلقدده شدددن کددرن غرنددد و از
از موقعیدد. کنددار زد کددرن پشدد .لگددد بدده پالددو شدداهوار زد و اونددو از رو عشددق
حلقده شددن و اوندو بده استفاده کرد و خواس .فرار کنده ولدی نده دفعده دسدتانی دور گدردن
عقب کشدیدن و اون کدر خیدابون پدر کدردن صددا فرنداد تدا و رو شدنید "ندی فدان!"
پیاده رو برخورد کرد و شدندا به خون رنز افتاد به لبه سر
رسدیده بدود، تا و بلند شد و با چشمانی که نقدره ا شدده بدودن و قددرتی کده بده حدداکثر
مدکددم و آسددیب زده بددود ضددربه هددا شددرو بدده مبددارزه بددا مددرد کددرد کدده بدده عشددق
متمرکز بود و باعل شدد شداهوار از درد رو زمدین غلد .بزنده تقرنبدا شداهوار اولدی رو کدا
حلقدده شدددن و سددعی کددردن کددرده بددود تددا اننکدده بازوهددا قددو اون دور گددردن فرامددو
گردنشو بشکنن
احمددق!" نفسددی کشددید و بددازو مددرد رو "اننجددور نمیتددونی منددو بکشددی حرومددزاده
گرف .بدنشو چرخوندد و استخونشدو شکسد" .اربابد .کیده؟" ولدی خندده ا رو بده عندوان
جوا درناف .کرد
کددرد و رو زمددین افتدداد از انددن فرصدد. حد مدکمددی رو رو گددردن تددا و ضددربه
بدود رو بیدرون اورد میلده حددود 5پدا تاشدونی کده همیشده همدراه استفاده کرد و میله
بده عندوان چدو ووشدو اسدتفاده میکدرد بدا اندن تفداو کده اندن، کول داشد .و تدا و از
سنگین تر بود و انز نقره ساخته شده بود
چرخوندد خددا میدونده چندد دفعده اوندو بده بددن شداهوارها کوبیدد میله رو باز کرد ،دور سر
میخدورد و اوندو میسدوزوند با پوزخند بده صددا نالده هدا مدرد وقتدی نقدره بده پوسدت
میداد گو
دونیدد "ندی فدان؟ ندی وقتی که اونا از درد به خودشدون میپیقیددن ،تدا و بده سدم .کدرن
فان پاشدو " بددن شدکارچی رو تکدون داد ولدی کدرن بیادو شدده بدود شکسدتگی رو
سددر عشددق رو لمد کددرد و خددون گرمشددو کد دسددت حد کددرد اشددکا شددرو بدده
رنخددتن کددردن بددا اننکدده میدونسدد .نددی فددان قددرار نیسدد .اسددنجور بمیددره ،بددازم تددو
درد میکرد احسا سین
خیلدی وسوسدم میکدرد دلدم شاهوار دومدی بدا نیشدخند بده اون دو تدا نگداه کدرد "خدون
کنم " میخواس .بدنشو خش
تا و نگاه مرگبار باد اندداخ .و غرندد "تداوان کدارتو پد میدد آشدغال بدی مصدر !"
میلدده تددو دستشددو چرخونددد و بدده گددردن مددرد کوبیددد بعددد چرخیددد و میلدده رو بددات سددر
چرخوندد و اندن دفعده بدا تمدام قددر بده سدر مدرد کوبیدد چشدما شداهوار اول بدا خود
فددوران کددرد بیددرون زد و فرندداد کشددید "جدده بدداز شددد و خددون از دندددن اون کدده سددر
بددددوم!"
بیدرون اومدده از چدو رو بده قلدب شداهوار فدرو بدن خونی رو زمین افتداد و تدا و تیغده
خاکسدتر و بده سدرد ندی میشدد بده آرومدی جدون داد کرد خون آشام در حالی که به رند
هدا بلندد تدو خیدابون خدالی پیقیدد تدا و سدر بلندد کدرد و پدن شداهوار دنگده رو غر
حملده ور کندان بده سدمت بدود غدر ساختمان ها مختل دندد و اوندی کده روبده رو
شد
تیدز خدم شدد و دنددوناا ندی کشدیده شدد ،سدر توسط شاهوار پش .سدر موها
فددرو رفدد .تددا و بددا درد فرندداد زد میتونسدد .زهددر شدداهوار کدده عصددب گددردن تددو گددو
کنده اوندا شدبیه خدون آشدام هدا معمدولی دو ندو گداز رو میسوزوند رو حد ها ها
مختل داشتن نکدی بدرا خدون خدوردن و اون نکدی بدرا وارد کدردن زهدر و اندن مدورد
دومی بود با قصد کشتن
"کافیه تکیون اون به هر حال میمیره جه رو با خود بیار "
کدرد و در حالیکده بده شدد میلرزندد صدا کسی رو از بات شنید تدا و شدل شددن رو حد
حتمی بود میشد مردن و خونرنز دلش .رو زمین افتاد اگه زهر پخ
خزند شاهوارها ناپدند شدن و تا و به سم .کرن
شددد و از درون و بیددرون در حددال بددنف "نی نددی فددان!" نالیددد جددا گدداز رو گددردن
مری بود
تدا داد و دود سدیاهی ازاد شدد کدا سدیاهی قبل از اننکه همه چیز مددو شده بده دسدت
بین دود اهر شد و تا و اجازه داد به سمتی که میخواد با پیامی که داده بود پرواز کنه
اتدا رو مدی رفد .و برمیگشد. .جدونگین رو کاناپده لوهدان ،سداون رو دندد کده عدر
خیره شده بود. خالی رو به رو نشسته بود و با صور بی حالتی به شومینه
برگشد .و لبخندد زد امدا حالد. "چدی شدده سداونی؟ "سداون بدا شدنیدن صددا اربداب
زد ولدی هندوز از بدین نرفد ".تدا و گفد .قدراره بیداد اننجدا .بامدون زند نگدران صدورت
میکنم نه اتفاقی افتاده". نیومده .ح
"زناد فکر و خیال نکن ساون .میرسه دنگه".
شدور میدزد .تدا و تدو دردسدر افتداده بدود .میتونسد .انندو ساون سر تکون داد ولی هنوز دل
کنه. ح
بده کاغدی افتداد کده بده لوهان به سم .پنجره رف .تا نگاهی به بیدرون بنددازه کده چشدم
بدرا نده لد ده از حرکد .انسدتاد .کدا ...نشدان لدونک پدرواز میکدرد .قلدب کدرف
درخواس .کم .
پنجره رو باز کرد و خددا رو شدکر کدرد کده هدوا آفتدابی نیسد. .کدا رو داخدل اورد .چشدما
...کنه" کا به سرخی درخشید و لوهان تونس .صدا تا و رو بشنوه" نکی ..ک-کم
لوهان با نگرانی به ساون نگاه کرد" حق با تو بود ساون ...تا و تو دردسر افتاده".
لوهان ،جدونگین و سداون بده سدرع .از پلده هدا پدانین رفدتن و کیونگسدو رو دنددن کده تدازه
داش .از حمام بیرون می اومد" .چه خبر شده؟"
احتیاج داره .برام نه کا فرستاده"! "تا و به کم
و بلدوز شدلوار راحتدی ،کیونگسدو بده دنبدال اوندا از کدا خدارج شدد . با همون موهدا خدی
لوهان بدا پدا برهنده مثدل نده آهدو مدی دونیدد .تدا و تنادا خدون آشدام بداقی موندده از نسدل
بدود و تدا حدات کمکدا زنداد بده سداون کدرده بدود ...نمیتونسد .اجدازه بدده اون لدونک
همینطور بمیره.
بو خون تا و قو و قدو تدر بده مشامشدون مدی رسدید .بدو رو دنبدال کدردن و بده خیدابونی
نبود. دنگه ا تو رسیدن که به جز دو نفر ،هیقک
"تا و "!لوهان فرناد زد و به کر بددن خدون خدالص نیمده جدون دوندد .گدردن تدا و بده همدراه
سدنگین بدودن و بده زحمد .میتونسد. شدده بدود .نفسدا بدنف و شدونه هدا خدط فد
پلکاشو از هم فاصله بده.
"ل..لو...آ..لو...هان ..ک-کرن ...کم ...من"...
نشس .و زخمشو نگاه کرد" انن جا گاز نه شاهواره"! کیونگسو کنار
"شاهوار؟مگه شاهوارا هنوزم هسدتن؟ "لوهدان لعنتدی فرسدتاد و دسد .تدا و رو گرفد. ".کاقد.
بیار ز تا و.
شدن زهر رو بگیرنم". نه راهی پیدا میکنیم تا جلو پخ
...انن ...و ..ب ..هیون..اگه..خون"... "...هون ...جون
"حدر ندزن تدا و .انرخنتدو نگده دار !سداون،جونگین .مدن و کیونگسدو رو مدکدم بگیدرنن .
اننکده سداون و جدونگین دسد .اوندا رو گدرفتن ،دود سدیاهی برمیگردنم کدا " بده مدد
احاکشون کدرد و لد ده بعدد تدو کدا داهر شددن .کیبدوم کده پشد .میدز بدار بدود و
داش .لیوان پاک میکرد با دندن اوندا لیدوان از دسدت افتداد و بده سدم .اتدا اشدرا زاده هدا
دوند" احمقا بیدار شید به تا و و نی فان حمله شده"!
داشد .بده عقدب برمیگشد. .سداون دسد. افتداده بدودن و چشدما نفسا تا و به شدمار
مشدخص بدود گفد ".تدا و !تدا و باندد باهدا اونو گرف .و با بغضی که تدو صددا دنگه
نشو"! بجنگی .تسلیم
به همراه جونگدده از اتدا بیدرون اومددن .جونگدده بده سدم .تدا و وناترنک قبیله بقیه
خوندده بدود و میدونسد .زهدر شداهوار بدرا رو دندد .قدبا دربدار دوند و جا گاز گدردن
کتابخونده ممنوعده خدون آشداما مرگبداره .و اندنم تدو نکدی از کتابدا پزشدکی بخد
هسد. .بدرا همدین بلندد گفد ".نده راه بدرا متوقد خونده بدود کده نده راه درمدان بدرا
کردن زهر هس.".
چرخیدد .کیونگسدو و جدونگین مشدغول مدداوا کدرن لوهدان رو صدورت نگاه غمدزده
شدن .چدانیول همدون موقدع از پلده هدا پدانین اومدد و بدا نگداهی بده اتدا ،از اشدرا زاده هدا
پرسید چه اتفاقی افتاده.
میکدنم بگدو .مدن نمیتدونم بدذارم لوهان با بی صدبر پرسدید" چده راهدی؟ جونگدده خدواه
تا و همینجور بمیره"!
"خب ...فقدط نده راه هسد .و اوندم حکدم شدکنجه رو داره لوهدان .شداند تدا کلدی وقد .نتونده
گل شاهپسند زهر خدون آشداما رو از بدین میبدره .فرقدی ندداره تدو بددن بیدار بشه .عصاره
نه حیوون باشه ،نه انسدان ندا حتدی نده خدون آشدام .ولدی بدرا خدون آشداما نده شدکنجه
خالصه .شاهپسند بدن ما رو ضعی میکنه".
بددنم تدا اننکده بدذارنم بمیدره ". باتدره انجدام چانیول جوا داد" اگده اندن تنادا راهده پد
سرتکون دادن. بقیه هم در تانید
اندداخ ".حدات شاهپسدند از کجدا مدربی پرندده جونگین نگداه نگراندی بده صدور رند
بیارنم؟"
میدده .میگده بدرا دفدا و کدارا شاهپسدند پدرور تمدین جدوا داد" مینادو تدو اتداق
پزشکی به درد میخوره".
نده دسدته شاهپسدند رو بیدرون بعدد بدا دسدتک دوندد و لد ده مینادو بده کدر اتداق
انن گل مسخره رو بگیرند". اورد".جونگین ،ساون .باند عصاره
انسداناا گدل رو از دسد .مینادو گدرفتن و بده سدم .اشدپزخونه دونددن .گدل رو تدو هداون
خدارج شدد رو تدو رنختن و کوبیدن و بعدد اوندو بدا دستشدون فشدار دادن و هرچدی کده از
لیوان کوچیکی رنختن .موفق شددن پدن میلدی لیتدر عصداره بگیدرن و لیدوان رو بدرا لوهدان
بردن.
تدا و . چسدبوند" .بخدور گذاشد .و لیدوان رو بده لدب لوهان سر تدا و رو رو پدا خدود
تا و ...قو با ". درد میگیره ولی زنده می مونی .قو با
اننکده عصداره وارد رنخد. .بده مدد لبا تدا و رو از هدم بداز کدرد و مدانع رو تدو دهدن
پدی میگرفد .و تدا تدو معدد داشد .آتدی شدد ،فرنداد از درد کشدید .گلدو گلو
میشد و اونا رو میسوزوند. ری ها ت میرف .و بعد وارد ت
کیونگسدو کده دندد جدونگین چطدور داره بدا دنددن اندن صددنه زجدر میکشده اوندو بده سدم.
کدرد .جدونگین هدق زد" نمیتدونم...نمیتدونم نگداه کدنم کشدید و مدکدم بغلد خدود
مداه تمدام کندارمون بدود و تنادامون نذاشد... .نمیتدونم منه ...ند کیونگسو ...اون مثل دادا
بده "...کیونگسو چند بار به کمدر جدونگین دسد .کشدید و و اوندو بدا خدود اننجور ببینم
نشسد .و اشکاشدو پداک کدرد و خودشدم رو بده رو اتاقشدون بدرد ،رو تخد .نشدوند
..نباندد گرنده کندی .تدا و خدو میشده مدن مطمودنم .ببدین ،همیشده بدرا "جونگین...شش
زنده موندن باند سعی کنه به درد غلبه کنی .انن نه قسم .از زندگیه جونگین".
"گفته بود میخواد نه چیز بامون بگه .اصدا بخداکر همدین از خونده بیدرون اومدده بدود .باندد
چیز مامی باشه".
فدرو بدرد کشدید .جدونگین سرشدو تدو گدردن اربداب خدود کیونگسو دوباره اونو به آغو
مدارک باهاشدون حدر بزنده .نعندی چدی و به انن فکر کرد که شاند تا و میخواسد .دربداره
ممکدن بدود باعدل بشده حدات حدات هدا نتونده فامیده بود؟ ولی حات ا ر شاهپسند تو بددن
بیدار بشه.
بعد از چند دقیقه که تو بغل هم موندن ،جونگین باتخره حر زد" کیونگسو"...
"هوم؟"
"مرسی".
جونگین گذاش .و مدکم بوسید" برا چی؟" کیونگسو لبشو کنار گو
"مرسی که آرومم کرد ".
کرد ضربان قلب جونگین تندتر شد" .اتن خوبی؟" کیونگسو ح
جونگین خودشو عقب کشید و سر تکون داد" خیلی باترم".
صدور جدذاب بدرا جدونگین ،نده صدب اندده آل بدا بیددار شددن کندار کیونگسدو و لمد
در خطدره اندن اندده آل نکدم پیقیدده شدد ولدی شرو میشد .هرچندد وقتدی فامیدد زنددگی
کیونگسو درس .میگف. .بعضی وقتا برا اننکده زندده بمدونیم باندد بدا درد دسد .و پنجده ندرم
کنیم.
اتفاقی که برا تدا و افتداد و اندن احتمدال کده ممکنده حاتحاتهدا بدا بیددار نشددن تدا و فدا
نشه ،آزمانشی بود که جدونگین ،سداون و بکایدون باندد پشد .سدر میذاشدتن تدا بتدونن قدو
باشن و نادبگیرن چطور با درد کنار بیان.
شاند باند تاوقتی تدا و بیددار مدی شدد ...شدکنجه هدا صبدگاهیشدون رو کده پدر از سدرگیجه،
خون دما شدن و زجر چسبوندن نقره به پوستشون بود رو تدمل میکردن...
شاند انن تناا راه زنده موندن بود...
کدرد ندواز رو بدا انگشد .شصدت جونگین خودشو جلو کشدید و پوسد .بدی نقدص اربداب
"میدونی کیونگسو ...اگه تدمل درد برا زندده مونددن حدداقل کدار باشده کده باندد بدرا بدا
تو بودن انجام بدم ،انن کار رو میکنم"...
اخما کیونگسدو درهدم شددن و بدا نگراندی پرسدید" من دور چیده جدونگین؟ راجدع بده چدی
حر میزنی؟"
جونگین لبخند زد و سر تکدون داد" همینطدور مدیگم .چدون موضدو حرفمدون اندن بدود .نده
نو دنگه گفتن انن بود که من عاشقتم ^"^-
بده "جونگین ...انقدر رک حر نزن من کاقد .اندن حجدم از " -جدونگین بدا کوبونددن لبدا
لبا کیونگسو اونو ساک .کدرد .چشدما خدون آشدام بده آرومدی بسدته شددن و اجدازه داشد.
کنتدرل بدنشدو بده دسد .بگیدره .نرمدی لبدا جدونگین و گرمدا بددن تمسده حد
بدا عصدب هدا بیندی کیونگسدو همیشه کیونگسو رو به وجد مدی اورد و کعدم نعندا دهدن
باز میکرد.
بدا سدر سدینه هدا کیونگسدو پیددا کدردن و انگشدتا دستا جونگین راهشونو به زنر لبدا
کیونگسدو شدد و بداز میکدردن .نکدم مدکدم اوندا رو فشدار داد کده باعدل نالده اربداب
جونگین بافاصله زبونشو وارد دهن اون کرد.
جدور کده جدونگین زبونشدو تدو دهدن کیونگسدو میقرخوندد و زبدون اون رو مدزه میکدرد
معتداد میشدی ،انقددر کده هدر میندداخ. .باد کیونگسو رو دقیقا ناد تدا یر الکدل رو بددن
اهمید. چیز کده بده اون مدرتبط نباشده بدرا بدی اهمید .میشده .تمدام چیدز کده باد
خوبی دار . مید اننه که چقدر سبکی ...و چقدر ح
رو همزمدان بدا نده حرکد. زندر خوابوندد و شدلوار و لبدا جونگین کیونگسو رو رو تش
رفد .و اوندم دراورد .کیونگسدو هدم بدا عجلده گشداد دراورد و بعدد سدرا لبدا از پدا
لباسا اوندو در اورد و حدات هدر دوشدون زندر ملدفده هدا بدودن و زبدون جدونگین رو گدردن
رو ماساخ میداد... عضو دردناک ارباب کیونگسو حرک .میکرد و دست
~
بکایون دوباره تو همون فضانی که نه بدار خوابشدو دندده بدود چشماشدو بداز کدرد.دوبداره نده
شدد تدا ببینده چدی پشتشده .و بدا بود .با کنجکداو جلدو رفد .و بده قدا نزدند قا جلو
تعجب تمام ،خودشو اونجا دند.
آبندو بده رند مشدکی خدالص بدود .موهدا سر .بود و سدفید چشدما چشما رن
پدر از رگده هدا و لکده هدا عداج .هرچندد بعدد از چندد لد ده پوسدت به رن بود و پوست
جوهر سیاه شدد .اتفداقی کده دقیقدا بدرا خودشدم داشد .میوفتداد !بکایدون قددمی بده عقدب
پوزخندد زد" بدا تشدکر از چدانیول ...بداتخره همدنگده رو باد رفد .و تصدونر رو بده رو
دندنم".
بکایون تناا تو اتدا از خدوا بیددار شدد ،درحالیکده جدوهر تدو تمدام باتتنده و دسدتا
تدو سدینه موندد و افتداد ،نفسد بده بددن اننکده چشدم شدده بدود بده مدد پخ
گرد شدن "چد چی ؟" چشما
داده بددود رو از تددو کشددو کنددار تخدد. با د بددا دسددتا لددرزون ،کیسدده ا کدده کددرن
نده وندولن بدود نقدره دندد کده آوندز کدرد ،گردنبندد از جدن بیرون اورد و وقتی باز
پرسدیده بدود میتونده اوندو داشدته باشده ندا نده دندده بدود و از قبا اونو تو وسانل کرن
اسدتفاده میکدرد؟ باندد نده بدار دنگده عدذا هم موافق .کدرده بدود باندد اتن از و کرن
برمی گردوند؟ میکشید و جوهر رو به مارک رو گردن
بدم میتونم میتونم انجام
بشه و بعد صدانی رو به ناد اورد :بذار جوهر پخ
بکایون مدکم سدر تکدون داد "نده نده " گردنبندد رو برداشد .و بدا چشدمانی کده مدکدم
بدده هددم فشددار مددی داد ،اونددو آروم رو گددردن گذاشدد .بدده مد د اننکدده نقددره پوستشددو
درنیداد و رو بده هدم فشدار مدی داد تدا صددا بندد اومدد دنددونا کرد از درد نفس لم
کسی نشنوه
مخصوصا چانیول
آتددی ری هددا بدددن تد رو گدداز گرفدد .چددون انگددار ت د رو تخدد .غلتیددد و ب دال
می چکید از چشما قرمز و خست گرفته بودن اش
رو برنده بود درد امون
”درد داره ...درد دارم ...خرررررواهش میکرررررنم ...تمرررررومش کنرررررین "...زسرررررر روی تخرررررت
بیمارسررتان فریرراد میرر د ولرری برره نظررر نمرری اومررد هرری کرردوم از آدمررای اطرررافش اهمیررت
برردن .هرریچکس نمیدونسررن چطررور بایررد بیمرراری اونررو درمرران کرررد .همرره تنهرراش گداشررته
بودن...
رد مددی شدددن انگددار کدده قددبا اونددا رو دنددده تصدداونر آشددنانی مدددام از جلددو چشددما
قدبا اونجدا بدود بکایدون اگدر میتونسد .چشماشدو بیشدتر از اندن هدم بود انگار که خود
بام فشار میدداد ولدی حتدی وقتدی اننکدارو کدرد ،اون تصداونر مثدل نده فدیلم قددنمی جلدو
بدودن تصداونر پسدر بدا موهدا مشدکی کده تدو خیابوندا وندولن میدزد و مدردم چشم
میکددردن تصدداونر پسددر جددوونی کدده تددو خیابونددا جمددع شددده بددودن و تشددونق دور
قدنمی قدم میزد
و همون موقع ،درد تموم شد و بکایون از شد خستگی نه بار دنگه به خوا رف.
~
ساون تمام مد دس .تدا و رو گرفتده بدود ،حتدی بعدد از اننکده جدونگین و کیونگسدو رفدتن
بددود و هددیقک و اشددرا زاده هددا فکددر کددردن باتددره اونددا رو تناددا بددذارن تددا و بیاددو
بیدداد لوهددان کنددار تددا و نشسدد .و بدده سدداون نگدداه کددرد نمیدونسدد .کددی قددراره باددو
"ساون تا و خو میشه من مطمونم بیدار میشه "
کددرده سدداون دستاشددو بددا خشددم مشدد .کددرد و چشماشددو بسدد" .کددی اننکددارو باهددا
لوهان؟"
لوهددان سددر تکددون داد "دقیددق نمیدددونم مددا تددازه بعددد از ندده خددوا هزارسدداله بیدددار شدددنم
روک نه ربطی به انن قضیه داره " شاند سون
"فکددر میکنددی اون خددون خالصددا رو نگدده داشددته تددا باهاشددون شدداهوار درسدد .کندده و تددو
اننجور موقعیتا ازشون استفاده کنه؟ فکر میکنی بخاکر همین شماها رو نکشته؟"
"شاند شاندم نه راستشدو بخدوا از فکدر کدردن خسدته شددم سداونا حتدی بدا اننکده نده
خون خالصم ،میترسم سون روک قو تدر از چیدز کده قدبا بدود شدده باشده اگده همدین
بره " جور پی
ساون میدونس .لوهدان داره بده چدی فکدر میکنده اوندا همگدی کشدته میشددن اتفداقی کده
برا تا و افتاد نه هشدار بدود اگده تدا و کاغدی نمدی فرسدتاد ،اگده لوهدان نمدی دندد ،تدا
اتن هم نی فان و هم تا و مرده بودن
کنه باند نه راهی پیدا میکرد تا باشون کم
کنددار زد "لوهددان بانددد نکددم دستشددو جلددو بددرد و موهددا لوهددان رو از رو پیشددونی
استراح .کنی " لوهان لبخند زد "خود چی؟"
خند زد "مدن همینجدا میمدونم میددونم تدو عداد نددار صدب زود از خدوا ساون ت
" لوهدان سدر تکدون داد دستاشدو دور گدردن سداون حلقده کدرد برو بخدوا بلند شی پ
و لبااشددونو بدده هددم وصددل کددرد سدداون دستشددو دور کمددر لوهددان انددداخ .و بوسدده شددونو
عمیق کرد
"سدداون " لوهددان بددا نف د عمیقددی از جدددا شددد "از وقتددی برگشددتی ،انگددار ندده چیددز
هنتو مشدغول کدرده نده چیدز داره ا نتد .میکنده هدر چدی کده هسد ،.میخدوام بددونی
باهام حر بزنی " که میتونی درمورد
"تو اتن باند نگران خیلدی چیدزا باشدی لوهدان نمیخدوام بده نگرانیدا اضدافه کدنم خدودم
برمیام " از پس
کدرد "مطموندی؟" سداون لبخندد زد و بوسده سداون رو ندواز گونده لوهان با انگشتا
زد "مطمونم " کوتاهی به لبا ارباب
وقتددی لوهددان از اونجددا رفدد ،.سدداون کنددار شددومینه ،رو کاناپدده ا کدده تددا و رو خوابونددده
نگادددار رو بدده اتددا اشددرا زاده هددا بددرده بددودن و اونیددو از بددودن نشسدد .کددرن
میوفتدداد هددی میکدرد اوضددا داشدد .پیقیددده میشددد و اتفاقدداتی کدده بددرا اون و دوسددتا
کدوم با عقل جور درنمیومدن
میشددد؟ چددرا داشددتن میمددردن؟ خددون خالصددا چددرا جددوهر داشدد .تددو بدنشددون پخدد
اندن بدود کده خدود اوندا هدم معندی هیقکدوم نگفته بودن قدراره اندن اتفدا بیفتده پد
نمیدونستن
ولی تا و ،با وجود اننکده از اون سده تدا خدون خدالص کدوچیکتر بدود ،هدزار سدال بیددار بدود و
شاند بخاکر همین ممکن بدود چیدز بدونده در واقدع سداون فکدر میکدرد حتمدا نده چیدز
کردن داش .سدعی میکدرد نده چیدز بگده ولدی هیقکدومشدون معندی میدونه وقتی پیدا
حرفا اونو نفامیدن
به صور تا و نگاه کرد و زنرلب گف" .چی میخواستی بامون بگی تا و؟"
ساون همونطور که فکر میکرد بده خدوا رفد ،.و تدو خدوا دوبداره خودشدو تدو تدابو
غلبه کدرد و سداون بدا مشد .بده در تدابو کوبیدد "بذارندد بیدام بیدرون!!!" با دند تر
داد میزد ولی تناا صدانی کده مدی شدنید صددا بدوم مانندد برخدورد خداک بده تدابو بدود
میکردن! داشتن زنده زنده دفن
"من خانوادمو نکشیتم! کیار مین نبیوده! بیرام پیاپوش درسیت کیردن! چیرا
باور نمیکنین؟"
بدا همدون قیافده ،همدون قدد و هیکدل ،بدا ساون کسی رو دند – کسی دقیقا شدبیه خدود
پدر از جدوهر بدود تدو تدابوتی شدبیه بده بود و کدل بددن مسی رن انن فر که موها
کده بود و داش .فرناد میدزد کده انتقدام میگیدره کده نباندد اننجدور بکشدن تابو خود
اون قاتل نبوده
ساون متوجه شد دنگه تدو تدابو نیسد .عقدب عقدب رفد .و خواسد .از اونجدا دور شده
و همددون کسددی کدده کدده دوبدداره تددو تددارنکی فددرو رفدد ،.اننبددار بدده ندده آنندده رو بدده رو
خیره شده بود بود از اون کر آنینه با شبیا
کندی! مگده نمیخواسدتی کمکشدون کندی؟ "فکر میکدردم میخدوا بده خدون خالصدا کمد
چرا نمیذار جوهر سیاه با .غلبه کنه؟" پ
ساون پرسید "تو کی هستی؟"
زمدانی نیسدتی تدو زنددگی دوم مندی "من ساونم مدن خدود تدو م و تدو مدال اندن دوره
منو به ناد بیار تا بفامی کی هستی تا بفامی انن جوهر چیه "
بشه ما هممون میمیرنم " "اگه انن جوهر لعنتی پخ
چشماشو رنز کرد "مطمونی؟" مرد رو به رو
"ساون!"
میکنده ،چشدما سداون بده سدرع .بداز شدد و جدونگین با شنیدن اننکه کسی داره صددا
نگداه میکنده و کنارشدم بکایدون بدا همدون صدور نگدران رو دند که بدا نگراندی داره باد
خیره شده با
سددرگیجه داشدد .کدده حتددی نمیتونسدد .سرشددو تکددون بددده "چددد-چدده چدده انقدددر احسددا
خبره؟"
شدده خددا رو شدکر کده بکایون آروم گف" .وقتی خوا بدود جدوهر تدو بددن .پخد
لوهان و چانیول و کیونگسو خوابن "
جددونگین بالشددی رو بدده سدداون داد "بیددا اننددو گدداز بگیددر بکایددون ندده گردنبنددد بادد .میددده
شددن جدوهر جلدوگیر کنده " بکایدون گردنبندد نقدره همیشه گردن .باشه شداند از پخد
داد ا با کر ونولن رو با
فرو برد رو تو دهن ساون غرند چشماشو بس .و بال
دنگه برا زنده موندن نه روز دنگه و نه تا
پیقید "مطمونی؟" صدا اون نکی ساون تو گوش
~
بکایددون بدده جددونگین هددم ندده گردنبنددد نقددره بددا کددر بددری داده بددود جددونگین نمیدونسدد.
شددن بکایون از کجا اونا رو اورده ولدی ممکدن بدود بشده بدا اسدتفاده ازشدون جلدو پخد
جددوهر رو گرفدد .فقددط بانددد موا ددب میبددودن کدده گردنبندددا بددا بدددن خددوون خالصددا برخددورد
نکنه چون باشون آسیب میزد
بکایون گفته بود کسی رو دندده کده ادعدا میکنده خودشده و قدبا زنددگی میکدرده جدونگین
کنجکاو شدده بدود میخواسد .از سداون بپرسده کده اوندم همیندو دندده ندا نده ،ولدی حدال
ساون خو نبود که بخواد جوا بده
نگاهی انداخ. کرد و به کر بری رو جونگین گردنبند رو لم
"من جوا میخوام چرا پسر خودتو فروختی؟"
جونگین صا نشس .انن صدا چی بود؟
"از انن زندگی خسته شدم!"
"کا برگرد اننجا!"
پدنددار شدد کده تدو نده شدب کوفدانی بدا تصونر شخصی رو نده اسدب جلدو چشدم
سرع .حرک .میکدرد و بعدد بده داخدل دره ا سدقون کدرد جدونگین اون مدرد رو دندد کده
غل .میزد "انن انن چیه؟" تو خون خود
کندی کده "انن تونی هزار سال پی ا تو ،که البتده میشده خدود مدن چطدور میتدونی فرامدو
چجور مرد ؟"
نگداه میکنده "مدن کدانم نگداه کدرد و دندد کده اوندم داره باد جونگین بده مدرد کندار
میکنده کده همده چیدزو متوجده بشدی مدری باد .کمد ببین ،انن دفعه از مردن نتدر
بدودم ولدی نیومدد حدات کده سدرا تدو اون جوهر همون چیزنده کده مدن قدبا منت در
اومده ،انن نه فرصدته کده بتدونی اونجدور کده باندد زنددگی کندی بده زنددگی .ادامده بدد
اونو از خود نرون "
پرسید "انن مارک چیه؟ چه اتفاقی داره برامون میفته؟" جونگین با تر
کددا سددرتکون داد و قدددمی بدده عقددب برداشدد .و تددو تددارنکی مدددو شددد "وقتددی مددرد
میفامی "
جددونگین صدددا فرندداد کیونگسددو رو شددنید "جددونگین بلنددد شددو دار خددونرنز میکنددی!" و
وقتددی چشماشددو بدداز کددرد ،اربدداب رو دنددد کدده نگددران با د نگدداه میکددرد جددونگین مددانع
میومددد رو بددا دسدد .پدداک کددرد و بدده کددر دستشددونی دونددد تددا قرمددز کدده از بینددی
بشورت
تصدونر کیونگسدو تدو "جونگین؟ چیز هس .که به مدن نمیگدی؟" جدونگین بده انعکدا
آننه نگاه کرد و سر تکون داد "فقط بخاکر خستگیه "
پدانین تدو کدل قبل از اننکده کیونگسدو بتونده چیدز بگده ،صددا بلندد در زدن کبقده
خونه پیقید هر دوشون بده سدرع .بده سدم .پلده هدا دونددن و جونگایدون همدون درو بداز
کرد "کیه انن وق .صد"
مددرد بددا ردا سددر .و چشددما گشدداد شددده بدده سددرع .وارد خوندده شددد موهاشددو چن د
نکدم بداز بدود میزد ،دور اتا میقرخید و دنبدال چیدز میگشد .متوجه اتداقی شدد کده در
زد "هد هدددی!" شد جونگایون صدا و بدون اجازه و به سرع .وارد
رو تخد .بدود زاندو زد اونیدو کده متوجده هیداهو شدده بدود کده بیادو مرد کندار کدرن
تدو کدا پیددا خودشو به اتا رسوند و بدا دنددن مدرد کده بدا ردا سدر .سدر و کلد
بلنددد کددرد و فددورا گشدداد شدددن و مددرد رو از کنددار کددرن شددده بددود شددوکه شددد چشددما
مدکم به دنوار پدر کدرد و غرندد "اننجدا چیکدار میکندی نجیدب زاده؟" مدرد نالیدد و سدعی
کددرد بلنددد شدده اونیددو نقدده شددو گرفدد" .ندده چیددز بگددو! اومددد اننجددا اون اشددرا زاده رو
شددد تدو چشدما بکشدی؟" مدرد سرشدو بدده اکدرا تکدون داد و جدونگین متوجدده اشد
"اونیو صبر کن "
ز یس وواموزهز گفووت وود ووو .ئووو ه زی و یس .قووب رت ا.ووویس ز و توه ززز و وووز وود و
زینیلوود وومیما ه زی و یس نیل .و تویسه و ی و زیس وود زیوونیه نیلوور .یووی وود زینجووا خ و زه و زی
وووویس زیگوود منیتوچا و ن هوول و .زیگوود منیهب ووزی ز جووا د ن و ززه .ز ززهیس نا.وود یهیل.ووی .
متوووای کوووویس خالصوووا ووود نیفووو یونووو یس ه نیل.وووی .وووو گ ه زز ووو یووود چووودب ه فوووی
یهیلوو ز .یووی منیوو ب ز یس وواموزهز زیف جووا ز یوو یس نوو ززه .روود ب وومیما یس زه کطوو یی .ز
د یف زب د اول یری ی.
عمیقی کشید "ما تد .تعقیبیم " زد و نف به کاغذ چن کرن
گرفد. .وقتدی بیندانی شدب دنددتو کدور آبی کبدود بده خدود با تموم شدن روز ،آسمون رن
میکنه ،کجا میتونی بر ؟ چطور میخوا بددون اننکده بتدونی ببیندی چدی جلوتده راه بدر ؟ ندا
باند همونطور سر جا بانستی ،نا به سم .جلو قدم بردار .
شاند بگین اونا باند بذارن هدر چدی کده هسد .اتفدا بیفتده .هدر چده بدادا بداد .اگدر میخدوانن
بدونین ،اتفاقی داشد .براشدون مدی افتداد خیلدی ترسدناک بدود .کدی انقددر دنوونسد .کده بده
چیه؟ رضان .بده تا بفامه حقیق .چی بوده؟ فانده ا مری خود
خیدره شدده بدود، فدرو بدرده بدود و بده رو بده رو بکایون دستاشو تو جیدب شدلوار جیدن
ندارنجی شدگف .انگیدز بده وجدود جانی که آسمون و زمین با هم نکدی شدده بدودن و رند
پشد .بدوم میکدرد .جدونگین لبده رو ندواز بده آرومدی صدورت اورده بودن .نسیم خند
نشسدته بدود و از من دره غدرو خورشدید لدذ میبدرد ،کده احتمدات آخدرنن غروبدی بدود کده
میتونس .ببینه .آهی کشیو سرشو بات برد و منت ر اومدن شب شد.
کده کدر بالادا کدا رو داشد .بداز میکدرد .لوهدان باد ساون بدا گرندبندد نقدره ا
کمکه. نشونه لونک گفته بود که کا تو قبیله
جونگین زنرلب گف ".واقعا قراره اننکارو بکنیم؟"
بکایون جوا داد" جونگین ،بعد از اننکده امدروز همده قطعده هدا پدازلو کندار هدم گذاشدتیم ...
ما اننه که جا خالی حقیقتو پر کنیم". فکر میکنم نق
"اونا فقط نه مش .رونا ن بکایون .هی اکمینانی باشون نیس.".
میتدونی توضدی بدد از کجدا درمدورد جدوهر میددونن؟ چدرا شدبیه بکایون بدل کدرد" پد
ما ن؟ چرا به ن ر میرسه که روناهدا مدا بدا زنددگی اوندا مرتبطده؟ و لعند .باد ،زندگیشدون
دقیقا شبیه زندگی ماسد. .اگده خدون خالصدا رو ندندده بدودنم تدا حدات هدر سده تدامون مدرده
بودنم".
جونگین دهنشو بس. .حرفدی بدرا گفدتن نداشد. .حدق بدا بکایدون بدود و اوندم انندو خدو
میدونس..
کیونگسو ...کیونگسو چه حالی میشه اگه بفامه؟ همینطور چانیول و لوهان.
"اربابامون چی؟ فکر نمیکنی حقشونه بدونن؟"
ساون زمزمه کرد" تا و گف .باشون نگیم".
"ولی چرا؟ چرا نباند بدونن؟ "جونگین چرخید و به ساون نگاه کرد" جوابمو بده ساون".
فکدر کدن جدونگین !چده برگشد ".مدن نمیددونم !خیلدی خدب؟ ولدی دربدار سداون باد
حسی باشون دسد .میدده اگده باشدون بگدیم بخداکر مدارک اوندا دارندم میمیدرنم؟ بدا اننکده
مطمونم نمیستم اندن واقعدا بخداکر مدارک باشده ولدی بده هدر حدال جدوهر داره از اون پخد
میکنن تقصدیر خودشدونه !فکدر میکندی بدرا مدن آسدونه؟ ندا بدرا میشه .اون وق .اونا ح
بکایدون؟ نده جدونگین !هیقکددوم از اتفاقدانی کده داره میفتده بدرا هیقکددوم از مدا آسدون
نیس! .درد که نقره باون میدده ،انگدار مدا خدون آشدامیم !هدر دفعده کده اندن جدوهر لعنتدی
میشده درد داره !و مدن نمیددونم چدرا انگدار تدا و نده چیدز میدونسد. .مدن حتدی پخد
بیفتده...وقتدی کده بیشدتر از نمیفامم چرا از بین اندن همده وقد ،.اندن اتفدا باندد اتن بدرا
نیداز دارندم" ...سداون بدا عصدبانی .اشدکا گدرم رو صورتشدو پداک کدرد و همیشده باد
عمیقی کشید .بکایون بینشدون قدرار گرفد .و مانمد .از هدم جداشدون کدرد" تمدوم نف
کندین .دعدوا کدردن سدر چیدز مثدل اندن هدی فاندده ا ندداره .چدانیول و بقیده دارن فکدر
میکنن چطور میشه با انن نجیب زاده هدا و شداهوارانی کده دارن جنگیدد ندا ازشدون فدرار کدرد .
اتن وق .دعوا کردن نیس.".
"من ...ببخشید ...من فقط -میترسدم .خددا لعنتشدون کنده ...مدن میترسدم !نمیددونم چده باندی
داره سرمون میاد .خب ...چرا ما؟ هیون ،چدرا اندن بدا باندد سدر مدا بیداد؟ "جدونگین بده هدق
کدرد حتدی بدا اننکده خودشدم ترسدیده بدود .سداونم جفتشدونو بغدل هق افتاد و بکایون بغل
کرد .هر سه گرنه میکدردن ولدی مصدمم بدودن کده بده جلدو قددم بدردارن تدا اندن شدکنجه
خسته کننده رو تموم کنن.
~
کده بیددار شدده بدود انقددر گرنده کدرده بدود کده دس .تا و رو گرف. .از سده روز پدی کرن
و باد بدا گرنده اومدده بدود پیشد حات بده سدختی میدنددن -از وقتدی نیشدین چشما
هشدار داده بود.
اهمید .نداشدتن .تنادا چیدز کده اتن مادم بدود بیددار شددن تدا و نجیب زادگان اصا برا
لبخندد بزنده ...توقدع بده کدرن رو بداز کنده و بدا اون لبادا بود .کده اون چشدما خاصد
زناد بود؟
میکدنم بیددار شدو . کشدید" تدا و ...تدا و خدواه دس .تا و رو بوسید و شصتشدو رو پوسدت
من بدون تو نمیتونم ادامه بدم ...من عاشقتم تا و ...بیدار شو"..
زمزمده میکدرد .چقددر دلد نگداه میکدرد کده چیدز رو کندار عشدق بده بدرادر نیشین
نگداه میخواس .اونم اننکارو برا جونمیون بکنه ولدی اون حتدی اننجدا نبدود کده بخدواد باد
کنه .هزار سال میشد که نبود.
میخواسد .بدونده اون کجاسد ،.ولدی بعدد از اندن همده سدال ،احتمدات جونمیدون نیشدین
جونمیدون باشده بیددار شدده بدود .اون قدول داده بدود کده پدی کندار بدون اننکه نیشدین
عمل نکرد .نعندی نتونسد .عمدل کنده چدون مجبدور شدد بعدد از شدور برمیگرده ولی با
از نجیب زادگان اکاع .کنه ...تا بتونه زنده بمونه.
رفتدار نکدرده بدود؟ باندد جونمیدون رو میبدرد بدا هدم دور چرا انقدر احمق بود؟ چرا مثل برادر
نده از چشم نجیب زادگان زندگی میکدردن .حدداقل اونجدور کندار هدم بدودن .ولدی نیشدین
قول داد که دنگه ترسو نباشه. ترسو بود .و همون موقع به خود
اون میدونس .کار درس .چیده .اندن کده حکومد .نجیدب زادگدانو تمدوم کنده .و بدرا همدین،
کنار خون خالصا میجنگید. نیشین
~
بیدرون از اتدا ،پدی بدود تمرکدز کنده .هدن کیونگسو نمیتونس .رو جلسه ا که تدو
میبینده . داشد. .مشدخص بدود کده داره کدابو جونگین بدود و خدونرنز کده تدو خدواب
جوا بده. حتی چند دقیقه کول کشید تا به صدا زدنا
اونیو گف ".ما برا امنید ،.کابدو میبنددنم و مدن تدابلو کابدم برمیددارم کده متوجده نشدن
اننجا مال وناترنکسه".
درگیدر چدانیول بده دندوار تکیده داده بدود در حالیکده بقیده رو کاناپده نشسدته بدودن .هدن
امنی .بکایون بود.
کدم بخدوره .حتدی نمیخواسد .نده تدار مدو از سدر حتی نمیخواس .بدذاره دستشدون باد
شه" .به ن ر من باتره شما اشرا زاده ها سا نقره اماده کنین".
لوهان تانید کدرد" چدانیول درسد .میگده .باندد هدر خدون آشدامی کده بادون حملده میکنده رو
همراشده .شدماهم باندد بکشدیم .تدا و هدم همینکدارو میکنده .همیشده عصدا نقدره ا
استفاده کنین". همینکارو بکنین .حتی اگه میخوانن از تفن
وقتی همه چی آمداده شدد ،لوهدان از پلده هدا بدات رفد .و سداون رو دندد کده میخواسد .وارد
اتاقشون بشه.
پ کرده و قرمز بود .گرنه کرده بود؟ تب دار به ن ر میرسید و چشما صورت
کدرد و سداون لبخندد زد .لوهدان بغلد زد" سداونی؟ "سداون برگشد .و باد صددا
بافاصله دستاشو دور کمر اون حلقه کرد" لو ،جلسه تموم شد؟"
"آره ...صبر کن ببینم ،گرنه کرد ؟ چرا صورت .قرمزه"-
"چیز نیس .لوهان ...بیا برنم تو".
نکن !انقددم همده چیدزو ازم قدانم نکدن خیلدی خدب؟ "لوهدان تشدر "ساون ...منو احمق فر
زد و درو مدکدم پشد .سرشدون بسد. .سداون نفسشدو بیدرون داد و پشد .دسد .لوهدان رو
کشدید و لباشدونو بده هدم چسدبوند .لوهدان سدعی بوسید .و نه لد ه بعد ،دوباره اونو به آغدو
قفدل شدده بدود .مثدل همیشده ،قددر تدو لبدا انسدان کرد خودشو جدا کنده ولدی لبدا
لوهان با گرما ساون و شد و از بین رفد. .همده چیدز نده بدار دنگده بده فراموشدی سدپرده
زد درحالیکده سداون چند سداون خزندد و بده پالوهدا شدد .دسدتا لوهدان زندر لبدا
میکشید. گردنشو به باز گرفته بود .میبوسید ،گاز میگرف .و زبونشو رو
" -ساون".
خیدره شدد و زمزمده کدرد "ششد "سداون انگشتشدو رو لبدا خدون آشدام .بده چشدما
"امشب ممکنه آخرنن شب خوبمدون قبدل از اننکده اون عوضدیا بیدان باشده .بدذار امشدب باد.
عشق بورزم لوهان"...
و بعدد از چندد دقیقده ،هدر دوشدون برهنده رو تخد .بدودن .سداون بوسده ا رو ران پدا
میپیقیدد و عضدو اوندو ماسداخ میدداد و لوهدان از لدذ بده خدود لوهان گذاش .و با دسدت
ناله میکرد.
زد" .مدن عاشدق صددا نالده "تدو واقعدا خوشدگلی لوهدان "...و بعدد بوسده ا رو عضدو
خدوبی بادم میدده ".و بعدد بدا هاتم وقتی دار لذ میبر ...میدونی؟ شنیدنشدون واقعدا حد
پداک کدرد . رو بدا زبدون فشدار آرومدی رو سدر عضدو لوهدان اورد و پرنکدام دنددونا
رو رو ران شدد کمرشدو بدات بدرد و نالیدد .زبدون انسدان انگشدتی کده وارد لوهان با ح
میکدرد .بده زور چشماشدو نیمده بداز کدرد ساون حلقه شدده بدودن حد که دور شونه ها
و به ساون نگاه کرد" ساون ...آهه ...لطفا"
کنده . نشدده .میخواسد .کدوتنی تدر فکدر کدرد کده هندوز وقدت ولی سداون بدا خدود
کنده .میخواسد .بده تمدوم میخواس .بیشتر باز کنه .بیشتر اربابشدو ،ناجیشدو ،عشقشدو حد
عشدق بدورزه .اون لوهدان رو میپرسدتید .شداند عجیدب بده ن در هدا ممکدن باد رو
میرسید اما حسدی کده سداون بده اون خدون خدالص داشد .تدو کلمدا نمیگنجیدد .لوهدان
بلدد نجدا داده بدود ،از جدانی کده تنادا چیدز کده آدمدا کسی بود کده اوندو از کابوسدا
اهمیتدی بددن .لوهدان کسدی بدود بودن تزرنق دارو بود به جا اننکه سعی کدنن بده وضدعیت
تد برسده و حتدی تد کدرده بدود بده خواسدته هدا کمد موندده بدود و باد پیشد
گشته بود. لد اتی که ساون گم شده بود دنوانه وار دنبال
کسی مثل لوهان تنق پرسدتیده شددن بدود .تندق مداف د .شددن بدود .سداون قسدم خدورد
لدذ ببدره ،خوشددال باشده و جدا باعدل بشده لوهدان از زنددگی که تا وقتی که زنده ا
امن باشه.
میدزد .میخواسد .بده اوج بددن لوهدان از لدذ میلرزندد و موهاشدو از شدد کافگدی چند
دچدار لدذ بیشدتر بشده امدا نده اونقددر کده برسه .ساون هر لد ه کار میکرد کده بددن
باعل بشه لوهان خالی شده .لوهدان میدونسد .کدار سداون هندوز تمدوم نشدده" سده -آهاده "!
کدرد .انگشدتا پاهدا حد بلند کرد وقتی خیسی زبدون سداون رو داخدل خدود ناله
پیدا کرد. قو به داخل جمع شدن و کمر
جدانگزنن کدرد کرد لوهان به اندازه کدافی آمداده شدده ،عضوشدو بدا زبدون وقتی ساون ح
و وارد شد و همزمدان خدم شدد و نالده هدا لوهدان رو بدا بوسده هدا خفده کدرد .لوهدان
خودشو بات کشدید تدا بدنشدون بیشدتر بدا هدم تمدا پیددا کنده امدا بدا حد سدوختن شددند
به شد عقب کشید. پوست
نقره.
دراورد. "اوه ببخشید "...ساون خندند و گردنبند رو به ارومی از گردن
نده بدار دنگده نصدفه موندد .سداون "چدرا نقدره اندداختی گردند .سداو -مممدم "و جملده
شدرو بده ضدربه زدن کدرد .چشدما لوهدان زبونشو وارد دهان لوهان کرده بود و پدانین تدن
بداز میکدرد .ضدربه هدا سداون ندرو هدا عصدبی تد به عقب برگشتن .لدذ بدا تد
قو تر و سرنع تر شدن.
ضدربه زد .و همونجدا هدم لوهدان جیدغ بلندد کشدید وقتدی سداون بداتخره بده پروسدتات
متوق نشد بلکه مدام به همون نقطده دوبداره و دوبداره ضدربه میدزد .سداون درحالیکده بخداکر
رو صددا زد" لوهدان ...لوهدان ...لوهدان "... میدزد اسدم عشدق نفد نفد حرکدا سدرنع
لوهان چشماشو بسته بود و تو لذ غر شده بود.
لبخندد زد .خوشددال بدود کده تونسدته اربابشدو راضدی نگده داره .و بعدد درد ساون بدا خدود
بده انگدار سده برابدر شدده بدود و از درد نزدند اصداب .کدرد .وزن سدر مثل صداعقه باد
انفجار بود ولی ساون متوق نشد.
کدرد و وقتدی رو حد مادم نبدود .هرچندد لوهدان بدو بیرون زد ولدی بدرا خون از بینی
چشماشدو بداز کدرد" - ...سداون ...بینید .داره خدون میداد "...ولدی سداون تدوج نکدرد و بده
قفدل ادامه داد درحالیکه از شدد سدردرد دندوناشدو بده هدم فشدار میدداد و فکد ضربه ها
شده بود.
دندد .جدوهر عجیبدی از مدارک رو رو بده رو چشدما لوهان ترسدناک تدرنن چیدز زنددگی
و شددن کدرد و رو گدردن ،بازوهدا ،سدینه رو گدردن سداون شدرو بده پخد
شدده .حتدی خزند .لوهدان نمیتونسد .ببینده ولدی مطمدون بدود رو کمرشدم پخد شکم
هدم پدر از رگده هدا جدوهر شدده بدود .سداون و قسمتی از گونه هدا فک ،شقیقه ها
با ضع نیشخند زد" زش .شدم نه؟ ...آه ...آ..".
کدن چده اتفداقی داره میفتده؟ "!ولدی سداون لوهان ترسیده صداشو بات برد" ساون بسده !بد
دستاشدو دو کدر آخرنن ضربه رو زد و هردو به اوج رسدیدن .از لوهدان خدارج نشدد بده جدا
بدن اون گذاش .تا رو
رو دندد" .بخداکر همدین بدود کده نیفته و بعد بده لوهدان نگداه کدرد و چشدما غدر اشدک
نمیخواستم با .بگم ...از وقتی برگشتیم اننجور شدنم"...
کدرد و بیندی سداون رو بدا اولدین پارچده ا کده دم دسدت لوهان با نه حرک .جاشونو عدو
شددند میدزد و سدرگیجه نفد بدود -پداک کدرد .سداون نفد اومد– که تیشر خود
گرف .و هیسی کشید. داش. .قسم .نقره گردنبند رو تو دست
برخدورد کدرد ،لبشدو و تعجب به ساون نگاه میکرد کده وقتدی نقدره بدا پوسدت لوهان با تر
چنان گاز گرف .که خونرنز کرد .جوهر کدم کدم بده سدم .مدارک برمیگشد .امدا درد کده
نقدره حد تو صور ساون مشدخص بدود ...همدون درد بدود کده خدون آشداما بدا لمد
میکردن.
سداون گردنبندد رو بده گدردن اندداخ .و بده لوهدان نگداه کدرد" بکایدون و جدونگینم
همینجورنن .تا و قدرار بدود بیداد بامدون بگده چدی شدده ولدی بخداکر حملده ... .بدرا همدین
هدنم تدا همده چیدزو خدود ببیندی و تصمیم گرفتیم اول به شما ها بگیم .میدذارم بدر تدو
تانید کنی .تموم حرفانی که زدنم ،روناهدام و اننکده چجدور همده چیدز شدرو شدد .لوهدان ...
ببینشون".
نقدره ا شددن و عمیقدی کشدید .چشدما لوهان سر تکدون داد .اشکاشدو پداک کدرد و نفد
شد. بعد به چشما ساون نگاه کرد ...و وارد خاکرات
انقددر بلندد بدود کده جدونگین و بکایدون تدو نشدیمن ساون از شد درد داد کشید .صددا
از جا پرندن.
جونگین چشماشو بس .تا به چشما مشکوک کیونگسو نگاه نکنه.
"جونگین بگو چه خبره .خودتم میدونی که نمیتونی بام درو بگی".
سدخته کیونگسدو .بیشدتر نشدون دادنیده .سداون ...داره نگاه کدرد" گفتدن جونگین به ارباب
باتدون نشدون میدده .اندن تنادا راهیده کده به لوهان نشون میده .لوهان همه چیزو با تواندانی
بدنم". .چون ما خودمونم نمیدونیم چطور توضید میتونیم باتون بگیم
چانیول بده بکایدون خیدره شدده بدود و بده همدون چیدز فکدر میکدرد .اننکده لوهدان داره تدو
هن ساون میگرده و بعد باشدون میگده چده اتفداقی واسده انسانااشدون افتداده .ولدی نگداهی
که تو چشما بکایون بود ضربان قلب چدانیول رو بده کدرز عجیبدی بدات بدرده بدود و عدر
رو بلندد شدد و لبدا اربداب نشدونده بدود .بکایدون رو پنجده هدا رو کمدر اسدتر
بوسید" .مام نیس .چی میشه چانیول ...من همیشه عاشق .می مونم"-
همشدون رسدید .صددا لوهدان بدود ...کده کلمده صدا فرناد بلند از اتا لوهدان بده گدو
" نه "رو دوباره و دوباره فرناد میکشید.
ساون سعی کدرد دستاشدو دور بددن لوهدان حلقده کنده ولدی لوهدان عقدب رفد .و ملدفده
فشدار کشدید .لبده هدا ملدفده رو تدو دسدتا لدرزون رو تخد .رو رو بددن خدود
سدنگینی کشدید" نده "...سداون بارهدا بده آرومدی میداد و چشماشدو مدکدم بسدته بدود .نفد
زمزمه کرد "اشکالی نداره"
احسدا "اشدکال داره ...خیلدی اشدکال داره "...لوهدان لرزندد .نده دفعده تدو تمدام بددن
نشدون بدده .وقتدی بده ضع میکرد .ساون اصا انت ار نداش .لوهان بده اندن شدد واکدن
میرنزه. اش نگاه کرد دند که هنوزم چشماشو بسته و به پانا صورت صورت
لوهان نه دفعه جیغ کشید" ساون من نمیتونم.اجدازه نمیددم .تدو نمیتدونی مندو تنادا بدذار .تدو
حق ندار بمیر "! در بدا صددا بلندد بداز شدد و چدانیول درحالیکده بکایدون رو بدا خدود
به داخل اتا میکشید با خشم پرسید" چی دند لوهان؟"
"چانیول"-
داد کشدید" خفده شدو و بدذار ببیدنم لوهدان چدی دندده! فکدر کدرد مدن چانیول سر انسدان
کا رو برداشته .شنیدم که میگف .تو حق ندار بمیر ". کرَم؟ صدا گرن
اومدد .بکایدون بده جدونگین کیونگسو هم عصبانی وارد اتا شد و جدونگین هدم پشد .سدر
رو پانین انداخته بدود و آه مدی کشدید .لوهدان بده سداون چشدم غدره رفد. نگاه کرد که سر
"قرار نیس .بذارنم شما بمیرنن".
"لوهدا" -لوهدان نگاهشدو بده اون دو خدون خدالص برگردوندد" اتن باتدون نشدون میددم ".و
اون دو به چشما لوهان که حات نقره ا شده بود خیره شدن.
از زمدانی بدود کده بدا خاکرا ...تمدام چیزاندی کده میدنددن خداکرا سداون بدود .شدروع
جونگین کا رو ترک کردن و تمرنناتشون با تا و رو شرو کردن.
اونا متوجه تغییرا مارک شدن ،و بعدد تدا و و اونیدو و جونگدده رو کندار هدم دنددن .اون زمدان،
شدده بدود .تدا و بدا نقدره موقتدا درمانشدون کدرد .بکایدون رو هدم جوهر تو بدنشدون پخد
بدود .بعدد بده تو همون وضعی .پیدا کردن ...و بکایدون بخداکر نقدره سده روز کامدل بیادو
کا برگشتن ...و تا اتن با انن جوهر عجیب درگیر بودن.
بدا کندا بسدته شدده بدود و مرد درون تابو فرنداد کشدید" بذارندد بیدام بیدرووون "!بددن
هم پوشونده شده بود. چشما
"تو نه قاتلی .لیاقتته که اننطور بمیر "!
درس .کردن! چرا حرفمو باور نمیکنین؟" "من پدر و مادرمو نکشتم !نکشتم !برام پاپو
کندی .مگده نمیخواسدتی کمکشدون "فکر میکردم قدر میخدوا تدا بده خدون خالصدا کمد
چرا نمیذار جوهر با .غلبه کنه؟" کنی؟ پ
زمدانی نیسدتی .تدو زنددگی دوم مندی .مندو بده نداد "من ساونم .خود تو .تدو مدال اندن دوره
بیار تا بتونی بفامی خود کی هستی .تا بتونی بفامی انن جوهر چیه".
نقدره ا شدده بدود رو بده چانیول رو گرف .و با تمام قدر کشید .چدانیول کده حدات چشدما
اونیو غرند" میدونستی ...تو لعنتی میدونستی و بامون نگفتی"!
جونگین هم کیونگسو رو عقب کشید ،و کیونگسدو حتدی نده مشد .هدم نثدار صدور جدونگین
کدرد و فرنداد زد" میددونی چده زجدر دارم میکشدم جدونگین؟ "و بعدد بده سدرع .از کدا
با صدا بلند بسته شد. بره ولی در تو صورت بیرون زد .بکایون خواس .دنبال
چانیول به اتاقشدون دوندد .گرنده کدرد .جدور گرنده میکدرد کده دل همده کسدانی کده اونجدا
اننبدار بودن لرزند .نه بار از دس .دادن بکایون اوندو ندابود کدرده بدود .دوبداره از دسد .دادند
نفدر فکدر کنده .اتن بده انددازه تمدام دنیدا از خدود برا همیشه ...حتی نمیخواسد .باد
داش. .چرا دقد .نکدرده بدود؟ تمدام اندن قضدانا بده خدون دمدا شددن هدا مکدرر بکایدون
بکایون رو باور کرده بود. مرتبط بود .چرا همه چیزو ساده گرفته بود و باونه
"چانیول ...چانیول توروخدا درو باز کن".
رو ولی جوابی نشنید .چدانیول بده نکدم تنادانی احتیداج داشد .و همونطدور کده بدی حدوا
زد .تاشدی بدی نتیجده بدرا موقد کدردن زمین زانو میزد سرشو بات گرف .و چندد بدار پلد
ها ... اش
~
بدود .اون میدونسد .نده خبدر کیونگسو دوند و دوند .انن نکدی دنگده خدارج از حدد تدملد
بده خطدور نکدرده بدود .ولدی حدات کابوسدا هس .اما حتی فکر مدردن جدونگین بده هدن
متنفدر بدود کده باعدل و علد .مدردن جدونگین واقعی .تبدنل شده بود ...و کیونگسو از خدود
بود.
شددن دنده بود ...تو خاکرا سداون دندده بدود کده اون جدوهر از مدارک شدرو بده پخد
فکدر کدرد اصدا همقدین چیدز چطدور ممکنده؟ امدا خدب ...اون از کجدا کدرد .بدا خدود
احمدق بدود کده فقدط صدد سدال زنددگی کدرده بدود و هزارسدال میدونسد.؟ اون نده سداده
خوابیدده بدود .و بدا اندن وجدود بدازم نده انسدان بدی گنداه رو مدارک کدرده بدود .و اون انسدان،
جونگین بود.
کرده بود داش .میمیرد مگه نه؟ جونگین به خاکر اننکه کیونگسو مارک
بخاکر همین بود که خدون خالصدا حدق مدارک کدردن نداشدتن؟ نعندی داسدتانی کده والددنن
شدیرنن از نده حقیقد .تلدی راجع به اجدادشون گفته بدودن فقدط نده درو بدود؟ نده نسدخه
بود؟ نعنی انساناا بخاکر مارک خون خالصا میمردن؟
فاصدله میدوندد فرنداد زد .ولدی کیونگسدو خیلدی باهدا "کیونگسدو "!!جدونگین کده دنبدال
بشده" کیونگسدو خدواه نزدند داش .و جونگین حتی اونقددر سدرنع نبدود کده بتونده باد
میکنم"...
ولی خون خالص نمیتونس .بشنوه .حتی اگرم می شنید نمیتونس .جوا بده.
رو بده رو بشدن جلدو چشماشدون داهر اما نه دفعه بزرگترنن خطر کده میتونسدتن باهدا
و خلدوتی دندد .نده کدم کدرد و خودشدو تدو خیدابون تارند شد .کیونگسو از سرع .قدما
ساختمون خرابه سم .چپ بدود و ردنفدی از درختدا و چدرا هدا بدر سدم .راسدت .چندد
تا نیمک .تو دند بود و مام تر از همه ،نه گدروه خدون آشدام بدا ردهدا هدا سدر .درسد.
انستاده بودن. رو به رو
بدرا مدرد رو بده رو شد کیونگسو چاارتا از زن ها بدین اوندا رو شدناخ .ولدی بقیده
ناآشدنا بدودن .کیونگسدو بافاصدله فامیدد کده اوندا شداهوارن ...چدون مدارک رو گردنشدون
رو برداشد. .از دنددن بدود .مدرد از بینشدون جلدو اومدد و کداه ردا خدود قرمدز رند
کیونگسو لذ بدرد" خدب خدب خدب" ...چشدما کیونگسدو نقدره ا شددن صور ترسیده
روک"... و غرند" سون
"باند اعتدرا کدنم ...از اننکده هندوزم مندو بده خداکر میدار شدگف .زده شددم ...کیونگسدو
عزنز".
"چطور میتونم فراموش .کنم؟ "فرناد کشید" تو تمام نسل منو نابود کرد "!
"نمیخوام وقتمو با تو تل کنم .ولی واقعا مشدتاقم کده کدار رو کده گفتدی انجدام بددم و همده
نسلتو از بین ببرم".
حملده کدردن .کیونگسدو روک باد چشدم بده هدم زدن ،تمدام افدراد سدون ند در عر
العمدل نشدون داد و رنشده هدا داخدل زمدین رو بدا نده حرکد .دسد .از زمدین سرنع عکد
بیرون کشید و باهاشون نه دنوار
درس .کرد .از اونجانی که دس .تنادا بدود ،رنشده هدا فقدط جلدو نده تعدداد از شداهوار هدا رو
میگرف .و کیونگسو مجبور بود با بقیشون رو در رو مبارزه کنه.
کافی باشده ولدی تعدداد اوا خیلدی زنداد بدود .کیونگسدو تمدام مشدغول دفدا فکر میکرد قدرت
خدون بده رند حملده میکدرد .چشدما روک بدی وقفده باد بود ولی نکی از افراد سدون
بدود .قددر دفدا کیونگسدو دقیقدا برابدر قددر سدیاه رند بود در حالیکه سدفید چشدما
اون شاهوار بود. حمله
و مشکل اننجا بود که کیونگسو باند با بیشتر از نه شاهوار مبارزه میکرد.
نده نفدر خودشدو از پشد .سدوار کیونگسدو کدرد .کیونگسدو سدعی کدرد خودشدو آزاد کنده ولدی
فدرو رفدتن .کیونگسدو فرنداد از درد کشدید . چنگدال هدا تیدز شداهوار تدو شدونه هدا
حمله کنه کده نده دفعده بدا شدنیدن نده صددا بند میخواس .به گردن شاهوار رو به رو
بخوره جاخالی داد. مانند متوق شد ،و درس .قبل از اننکه گلوله ا با
رو دندد کده بدا دو تفند دور شید "!صدا جدونگین بدود .کیونگسدو چرخیدد و انسدان "از
از خشم شعله ور بودن. به کرفشون میاد .چشما تو دستا
همزمدان داخدل کدا ،چدانیول و لوهدان بدا شدنیدن صددا فرنداد کیونگسدو و بعدد از اون
گلولده از جدا پرنددن .چدانیول از رو زمدین بلندد شدد ،در اتدا رو بداز کدرد و صددا شدلی
بکایون رو داخل کشدید و بده نرمدی گفد ".از اندن اتدا بیدرون نمیدا .فامیدد ؟ "بکایدون
کدرد .دستشدو رو گونده دهن باز کرد تا مخالف .کنه ولدی چدانیول بدا نده بوسده سداکت
کرد" میخوام جا امن باشه .بیرون نیا"... بکایون کشید و خواه
از اتدا بیدرون رفد .و قفدل در رو و کدرد تدا بکایدون اصدا نتونده از اتدا بیدرون بدره .
بکایون سعی کرد در رو بداز کنده ولدی بدی نتیجده بدود" .چدانیول اندن درو بداز کدن !چدانیول "!
ولی چانیول با بقیده از کدا خدارج شدده بدود و فقدط جونگدده موندده بدود تدا از تدا و مراقبد.
کنه.
لوهان نمیخواس .ساون بیاد اما ساون پافشار میکرد.
همونطور که به سم .منبع صدا میدوندن ،لوهدان سداونو دندد کده کمدان تدو دستشدو آمداده
میکنه.
"ساون مجبور نیستی اننکارو بکنی"...
"میخوام در کنار مبارزه کنم لو .انن فرصتو ازم نگیر".
صددنه رو بده روشدون اصدا جالدب نبدود .لکده هدا خدون همده جدا زمدین بدود .آسدفال.
خیابون بخاکر رنشه هدا کیونگسدو از بدین رفتده بدود .جدونگین بدا نده شداهوار درگیدر بدود و
چند تا زن هم داشتن سدعی میکدردن از سدپر کیونگسدو رد بشدن .کیونگسدو بده شدد زخمدی
و خدون خالصدا شدده بدود و اوضدا جدالبی نداشد. .نیشدین ،ندی فدان ،اعضدا ونداترنک
روک. انن اتفاقا بود ...سون کسی رو دندن که مسبب همه سانه
دوندد امدا نجیدب زادگدان مداصرشدون کدردن . لوهان دندوناشدو بده هدم سدانید و بده کدرف
زد" دلدم میخدواد بددونم حدال اون چانیول با نده شداهوار رو بده رو شدد .مدرد پوزخندد باد
پیاده کرد"! رفیق کوچولوتون چطوره .تکیون اون موقع عجب حرکتی رو
اشداره شدده بدود نگداه کدرد .تکیدون کده باد ها لوهان اونو شنید ،به پشد .سدر گو
جلدو لوهدان فدرود تومدد" .میددونم جونسدو .اون جده بدوم رو کشدته و خندند و با نه پدر
حات باند تاوان بده" .لوهان غرند "تو اون کارو با تا و کرد ؟"
تکیون پوزخند زد .صبر لوهان تموم شدد .فرنداد زد و حملده کدرد .بده همدنگده سدیلی ،لگدد و
مش .میزدن تا استخون ها همدو خدورد کدنن .لوهدان باندد قبدول میکدرد کده شداهوار قدو
بود .مش .چانیول در حدالی کده رو بقیده شداهوار هدا کدار میکدرد شدعله ور شدد .اشدرا زاده
ها با اننکه نجیدب زاده هدا زنداد رو کشدته بدودن امدا هندوز هدم تعدداد اوندا خیلدی بیشدتر
تبددنل میکدرد . دا مدا کمدان رو بده شمشدیر و بدرعک بود ساون بسدته بده فاصدله حدرنف
اننکده سدر نقدره ا تیدر بده بده مدد از حرنفدان بود چدرا کده هدر ند شان اون خو
پوستشون میخورد رو زمین میوفتادن.
به آسمون برد و مدکم رو زمین کوبید. لوهان از سر خشم تکیون رو با قدرت
"ساون!" فرناد زد.
نشدون داد .شمشدیر رو کمدان نکدرد . رو دندد کده بددنی رو بلندد کدرد و باد سداون اربداب
پرتدا کدرد تدا بدا کدرد و خدون خدالص هدم پسدرک رو بده سدمت نیدزه پرتداب مثل ند
شمشیر نقره ا برخورد کنه.
وقتی شمشیر نقره ا شکم تکیون رو شکاف، .فرناد بلند زد.
بده جونگین مشدغول مبدارزه بدا شخصدی بده ندام جونادو بدود .شمشدیر تدو دسد .حدرنف
رو دفدن رو زخمدی کدرد امدا هندوزم ضدربه هدا مرگبدار دفعا زناد چرخیدد و صدورت
میکرد.
شاهوار خندند" تو نمی تونی منو بکشی آدمیزاد"!
"بشین و تماشام کن".
وقتی جونادو دوبداره حملده کدرد سدرنع جاخدالی داد و سدرنع پشد .اون خدون آشدام انسدتاد و
فروکرد. شمشیرو تو کمر
به همین ترتیب ادامه داش.. و جن
از کرفی تو کا بکایون داشد .بدی کاقد .میشدد .شیشده پنجدره رو خدورد کدرد و پدانین
رو نگاه کرد.
"فقط دو کبق "...
فرود امن داشته باشه. تونس .ن اون پرند و با چرخوندن شا که به میله بسته بود
"حات ...چدانیول ،مدن متاسدفم امدا مدن نمدی تدونم وقتدی همده تدون در خطدرنن دسد .رو
دس .بذارم".
بکایون مدل نبردو پیدا کرد .خیلی هدا مدرده بدودن و چدانیول خدونرنز داشد. .لوهدان لند
میزد و تعداد دشمنان هنوز هم خیلی زناد بود.
رو مدی چرخوندد و تدا جدانی کده مدی تونسد .بیشدتر از افدراد به مبارزه ملددق شدد .شداق
لعن .فرستاد" .با .گفتم نیا بیرون بکایون! لعنتی!" دشمن میکش. .چانیول با دندن
بکایون بدهکار نبود. اما گو
کنده .خدون خالصدا خیلدی دووم بدودن پیدروز رو حد روک مدی تونسد .نزدند سدون
نمیاوردن .اما اون می خواس .ضربه ناانی رو هم بزنه.
. شدد .موهدا اوندو گرفد .و بدات کشدید وارد حلقه شد و اول از همه بده کیونگسدو نزدند
خیره شد. به صور خونی
"نمی تونم برا اننکه تو دستام بمیر صبر کنم".
روک کاما سیاه شد. کیونگسو دند که چطور چشم ها سون
رو دراز کدرد تدا اون هدا بده دسدت روک به دو تا خون خدالص دنگده نگداه کدرد .ند سون
بیدرون کشدید . شمشدیر نقدره ا کوچید بیان .اون ها رو به زمدین پدر کدرد و ند سمت
سیاهی اکدرا خدون خدالص هدا میخزندد و اون هدا رو سدر جاشدون نگده میداشد .و سانه
اون ها رو از م دس .و پدا بادم وصدل میکدرد .بکایدون اولدین کسدی بدود کده اوندو دندد و از
ضربه به سم .اون ها بقرخه. شا استفاده کرد تا با ن
رو تدو نکدی از اون سده تدا فدرو کنده اوندو بدا روک بتونده شمشدیر قبل از اننکده سدون
سداون بدود و قددم بده عقدب برداشد .امدا پشد .سدر روک ن نکی دنگه کنار زد .سون
رو آماده بود تا با شمشیر بدن
سورا .کنه.
داشد .شمشدیر رو گرفد .و از دسد. کرد و بدا دسدتی کده دسدتک روک اونو ح اما سون
آدمیزاد بیرون کشید.
"به انن انقدر افتخار میکنی؟"
چرخوند و تدو قلدب پسدرک فدرو کدرد .شمشدیر بددن سداون خندند ،شمشیر رو بات سر
انجداد کدرد و از کدر دنگده بزرگدی تدو قفسده سدینه ا رو از هدم درندد و حفدره
بیرون اومد. بدن
"ساونننننن"!
روک انجداد کدرده بدود اسدیر شدده بدود بدا لوهان در حالی که توسط سدانه هدانی کده سدون
بداز شدد و رو زمدین افتداد .جدونگین فرنداد زد توان جیغ زد .گردنبندد تدو گدردن همه
روک شمشدیر کده رو زمدین افتداده بدود و به خون آشام چشم سیاه حمله کدرد .امدا سدون
رو سدرنع برداشد .و قفسده سدینه انسدان دوم رو هدم شدکاف. .هنگدامی کده دو تدا بددن رو
اومدد و اشد بده جدو زمین افتادن چشدم هدا بکایدون گشداد شدد .از عصدبانی .خدون
جار شدن. ها
"ج...جونگین...ساون"....
به مرد چشم غره ا رف .و فرناد زد.
مید !" اننارو پ "تاوان همه
روک پوزخندد زد .شمشدیر رو از بددن جدونگین بیدرون کشدید و بده کدر بکایدون سدون
انجداد کدرد و گردنبندد چرخوندد .بکایدون جاخدالی داد امدا برنددگی جز دی ا رو گدردن
ونولن شکل رو پاره کرد.
داشد .چدرا کده سدرنعا دو قددم دنگده عقدب هدن روک حرک .دنگه ا هدم تدو سون
رف .و شمشیر رو تو قلب سومین انسان فرو کرد.
سده تدا انسدان بدی مصدر رو کشدتم .امدا "من می خواستم خون خالصا رو بکشدم امدا آخدر
خیلدی هدم بدد نشدد ".پوزخندد زد . خب ...می دوندم کده اون هدا بدرا شدما مادم بدودن پد
"برنم".
دستور داد و همه در اون دود سیاه تدو شدب مددو شددن چدانیول سدرنع بده کدر بکایدون
نگاه کرد. دوند .به زخم در حال خونرنز رو سینه ا
"بکایون ...بکایون"..
زد و گونه هاشو بوسید .و نالید" بکایوووون"... آروم رو صورت
تناا چیز که می تونس .ببینده آسدمون سدیاه شدب بدود ...بعدد سرشدو برگردوندد و اون اونجدا
بود ...همون چشم هانی که اون هر وقد .تدو بیمارسدتان بیددار میشدد میدندد .همدون چشدم
هانی که کار میکردن اون باور کنه هنوز هم زندده بدود .کده تنادا نبدود" ...تدو شداند سدرد بده
ن ر بیا ..اما...سرد نیستی ...چانیول"...
کشید. رو صور ارباب لبخند زد و انگش .بی حس
"می دونی من چی میبینم؟"
بکایون سرفه ها خونی ا کرد و نالید .چدان مدی تونسد .انندو درسد .مقابدل چشدم هدا
اشد میخزندد .بدا دنددن لبخندد شدیرنن بد ببینه ،جوهر سیاهی کده آروم زندر پوسد .بد
سرازنر شد. ها
میبیدنم...م...مدن آدمدی رو میبیدنم کده مثدل بقده هاسد ،.تدو از مرد خیلدی حسدا "من ن
نمید ...چون خجال .میکشی "بکایون آروم خندند. توجه خوش .میاد گرچه نشون
نکردم ...من عاشقتم چانیول"... "متاسفم که هی وق .به حرف .گو
میسدوخ .اوندو شدکوند .چشدما شمشدیر هدم پوسدت لوهان با وجود اننکده فقدط بدا لمد
بیدرون میدزد .اون باندد چیکدار میکدرد؟ رو سدینه ا ساون بسدته بدود و خدون از حفدره
میکدرد ...امدا چطدور؟ سداون ...سداون داشد .شددندا خدونرنز میکدرد ...اون باندد متدوقف
میگف .چطور! نکی با
میکنم". " ...ساون ...ساون بیدار شو خواه
تیدره تدر شدد .چشدم هدا تدو چشدم هدا میشدد و سدانه جوهر سرنع تر از قبل پخ
دندده بدود نگداه اندکی باز شد فقط برا اننکه نکبار دنگه بده زنبداترنن کسدی کده بده عمدر
میشد. تن برا کنه .کسی که بیشتر از همه دل
میکشید. "لوهانی " برنده برنده نف
گذاشد .و اوندو بوسدید "تدرکم نکدن ...مندو تدرک لوهدان دسد .هاشدو دو کدر صدورت
نکن"...
"لوهان ...گرنه نکن ...من حالم خوبه" ...
بود؟ امشب ساون رو از دس .میداد؟ "انقد اننو نگو ".لوهان نالید .واقعا انن آخر
بدی انددازه درد میکدرد" .مدن عاشدق وقتدانیم کده بددن ساون چشدم هاشدو بسد. .همده
. کدرده بدودم کده تدو نده خدون آشدامی .نکدی از اون قدرتمنددا لبخند میزنی .تقرنبا فرامو
خیلی ماربون"... چون تمام چیز که میتونستم ببینم نه فرشته بود .نه فرشته
"جونگین"...
رو هدم نمدی کدرد اون نده روز انقددر رو بغدل کدرد .هدی وقد .فکدر کیونگسو بدن انسان
عزنز بشه .هی وق .حتدی نمدی دونسد .عشدق واقعدا وجدود داره تدا اننکده جدونگین رو برا
دند .درسته که اون ها
بیشدتر وقد .روز و شبشدون رو تدو تخد .میگذرونددن امدا بدرا اون و جدونگین اندن راه
نشون دادن عشقشون به همدنگه بود.
"سو ...دار لام میکندی".جدونگین خندندد و دسد .هاشدو دور خدون آشدام حلقده کدرد" .حدق
چشدم هدا کیونگسدو رو پداک کدرد و بده سدختی گفد ".عاشدقتم ندار گرنه کندی ".اشد
سو ...و متاسفم که اننو زودتر با .نگفتم".
میکنم"... کیونگسو نالید" جونگین خواه
شددن جدونگین گردنبندد رو درآورد و اجدازه داد رو زمدین بیوفتده .جدوهر شدرو بده پخد
کرد... تو بدن
"من باخره می فامم انن جوهرا چین سو ..امدا چده بدد ...چده بدد کده دنگده نمدی تدونم باد.
گذاشدد .و هددق هددق کددرد. شددونه انسددان بگددم اونددا چددین" ...کیونگسددو سرشددو رو
وجدود "کیونگسو ...تو خیلی قو ا ...هم بده لددا احساسدی و هدم فیزنکدی ....مدن همده
تدو رو دوسد .دارم ...بده خصدو .وقتانیکده لمسد .میکدنم .تدو بدی نااند .زنبدانی ...مندو
..که دنگه نمی تونم با .خدم .کنم". ببخ
"جونگین"!
بیدرون اومدد .بکایدون ،سداون و جدونگین ...تنادا چیدز بدود کده از دهدن فقدط اسدم
مسیر قددم میدزدن .در نده سدر مسدیر اون هدا دنددن کده خودشونو در حالی دندن که تو ن
سه خون خالص در حالی که بدن هدا بدی جدون اوندا تدو آغوششدونه چطدور گرنده میکدنن .
اون هدا انسدتاده بدود .پوشدیده از تتدو هدا جدوهر . مسدیر ،خدود دنگده در کر دنگه
چشم هاشدون تمامدا سدیاه بدود امدا لبخندد امیددوار کنندده ا میدزدن و صدور هاشدون آروم
ترنن حال .ممکن رو داش..
کده همدون چشدم هدانی رفد .و تدو چشدم هدا سدیاه ساون به کر خدود دنگده ا
بود که اون شب دنده بود خیره نگاه کرد .جونگین و بکایون هم همینکارو کردن.
سدر تکدون داد ".آمداده ام کده بفامدم تدو چدی "آمداده ا ؟ " اون نکدی بکایدون پرسدید .بد
هستی".
"من ور اننه که بفامی تو چی بود دنگه"...
جونگین برگش .و به کیونگسو که گرنه میکرد نگاه کرد" .ما برمیگردنم؟"
کا لبخند زد" .فقط به ما اعتماد کن".
سه انسان بده آرومدی بدا گذشتشدون مواجده شددن .آروم دسد .هاشدون بده همدنگده خدورد و
جوهر به اون هدا منتقدل شدد .درسد .همونطدور کده تدو بدناشدون پخد میشدد ...در حدالی
که بدناشون بی ح میشد اونا کدم کدم بدا گذشتشدون نکدی میشددن و آخدرنن نفد از بدین
لباشون بیرون رف. .ساون با چشدم هدانی کده پدر از گنداه بدود بخداکر درد کده بدرا خدون
شدد گذشدته پخد انجاد کرده بود به لوهدان نگداه کدرد .وقتدی جدوهر تدو روحد آشام
نکی شد. کرد و بعد باها مثل دود حل شد ،احاکه ا ا
داره میسدوزه .بده عقدب نگداه کدرد و بددن میکرد با ورود سانه بده جسدم بکایون احسا
نه دفعه اونجا خیلی..خیلی دور بن ر میرسید.
جدانی خیلدی دور از افدراد کده عاشقشدون بدودن همده چیدز مددو شدده بدود ...دندشدون،
حواسشون و همه جا سیاه بود .رها شده در تارنکی ،سیاهی رو اون ها رو احاکه کرد.
"تا زمانی که دوباره همدنگرو ببینیم"...
اون ها خداحاف ی کردن.
نددزن!" و قاشددق رو رو دسدد .مددرد بلونددد کوبیددد کیونگسددو غددر زد "لوهددان انقدددر ناخند
زده شددده درسدد .میکددرد ولددی لوهددان مدددام دستشددو تددا تدده تددو اون مددانع داشددته خامدده
میکرد شیرنن میبرد و تو دهن
"آ !.ناااا! من اونا رو برا خرندم حدداقل کدار کده میتدونی بکندی اننده کده بدذار مزشدو
بقشم!"
"میذارم بقشدی بعدد از اننکده پخد !.خددانا مندو نجدا بدده! چانیددددول بیدا انندو از تدو
من ببر بیرون!" آشپزخونه
چانیول همونطور که وارد آشپزخونه میشدد سدر بده عامد .تاسد تکدون داد و نده بطدر
ماسدد. شددرا و ندده جددام برداشدد" .تددا اونجددانی کدده میدددونم ،اننجددا آشددپزخونه
کیونگسو!"
ماس .کیونگسو!" لوهان تکرار کرد "راس .میگه! اننجا آشپزخونه
کیونگسددو چشماشددو چرخونددد "ولددی مددن تناددا کسددیم کدده بلددده بانددد چیکددار کندده بددرعک
شماها "
چانیول به کدانتر تکیده داد و بده کیونگسدو نگداه کدرد کده دوبداره مشدغول شدد و لوهدان کده
میدزد بدا نده سدر تکدون دادن ناخند میرفد .و بده خمیدر تدو دسدت همه جدا دنبدال
بغددل پیددانو بددزری دنگدده و ندده لبخنددد مدددو ،بدده اتددا نشددیمن برگشدد .کنددار پنجددره
شومینه نشسد .پدن سدال شدده بدود پدن سدال پدر از عاقده ،درد و زنددگی مثدل نزدن
زندده کوتداه بدود ،ولدی تنادا زمدانی بدود کده احسدا مرده ها زنددگی چدانیول بدا عشدق
انندو نشدون زنددگی بدود حتدی اگده چادر پر از گرمدا و حد بودن میکرد زمانی که قلب
نمیداد
حددات ،چددانیول لبخنددد میددزد ،میخندنددد و حتددی نادگرفتدده بددود بیشددتر حددر بزندده ولددی
هیقکدوم از اونا لبخندا و خنده ها از ته دل نبودن
بددود ،وقتددی میخندنددد بیشددتر باهددا وقتددی اون کنددار حددات آرزو میکددرد کدده کددا
بیشدتر بده چشدما هدم خیدره میشددن بیشتر با هدم لبخندد میدزدن کدا میخندند ،کا
لم د حد بینددی شددده بددود بددرا چشددما بددرا صدددا بکایددون تن د دل د
دستا اون رو صورت
حتی نمیدونم بدون تو چطور باند به زندگیم ادامه بدم
نگداه کدرد کده روشدن و شداد بده ن در میرسدید چانیول به آسمون آبدی غمگدین رو بده رو
برسدده امددا حقیقدد .انددن بددود کدده آسددمون تناددا بددود ،چددون هددی چیددز نمیتونسدد .باد
درس .مثل چانیول حتی با اننکده عمدر زنداد داشد ،.جدوونی و قددرت ،هیقکددوم واقعدا
کنن مگده اننکده اوندا رو بدا کسدی سدپر میکدرد کده معندا زنددگی نمیونستن خوشدال
ناد داده بود کردن رو با
کدده دور جددام حلقدده شددده نوشددید و بدده انگشددتا کشددید دنگدده ا از شددراب جرعدده
خودشددو تددو جددام میدنددد امددا تددو تصددورات ،انددن چاددره بددودن نگدداه کددرد انعکددا
خیره شده بود بکایون بود که با
~
زده ش ددن از کددر کیونگسددو ،لوهددان بدداتخره تسددلیم شددد و بدده بعددد از چندددنن بددار پ د
اومدد باندد بده گاندی کده داشد. سم .حیان پشتی خونه رف .و اون موقع بدود کده نداد
میداد آ بده پرور
رو برداشدد .و شددرو بدده پاشددیدن آ گددرم رو گددا کددرد باشددون حسددودن شددلن
عاقدده ا میتونسددتن زندددگی کددنن گیدداه هددا میشددد بدده اننکدده اونددا بدددون هددی احسددا
میتونسددتن رشددد کددنن و میددوه بدددن بدددون اننکدده کسددی رو تزم داشددته باشددن کدده باشددون
عشق بورزه
لوهدان هدم میتونسدتن رشدد کدنن هدم ندور آفتدا باشدون در واقع ،اونا حتی بددون کمد
میخورد ،هم بارون می اومد اونا میتونستن زندگی کنن
بدده ولددی لوهددان لوهددان مثددل اونددا نبددود لوهددان نمیتونسددتن بدددون داشددتن اون کنددار
بکشدده ولددی بددازم از خددود زندددگی ادامدده بددده لوهددان نمیتونسدد .بدددون وجددود اون نفد
حیدان پشدتی ،درحالیکده داره بده گلخونده چدرا اننجاسد.؟ زندر سدانه میپرسید که پ
گانی که پن ساله پرورششون میده آ میده
اگه تو پیشم بود ،بازم همه چیز همینطور بود؟
نداشد .امدا مدد کوتداهی کده بدا صدسال عمر که زندگی کرده بدود هدی ارزشدی بدرا
عمدر مدی ارزندد لوهدان نداد گرفد .سداده زنددگی کنده، ن ساون گذرونده بود به اندازه
باشدده ،کدده نترسدده ،کدده بددرا اولددین بددار خددود کدده از نشددون دادن احساسددا واقعددی
مداف دد .کندده حددات کددی قددرار بددود از ضددعی باش ده و اجددازه بددده ندده نفددر دنگدده از
مداف .کنه؟
~
انندا چیزاندی بدودن کده بده نده کید ،نده کلوچده شیرنن ،شکا شیرننی ،شکر ،خامه
نا نه براونی ساده کعم می بخشدیدن درسد .مثدل زنددگی زنددگی هدم چیزاندی داشد .کده
کعم میدادن با
و عشق شیرنن ترنن چیز بود که میتونس .تو زندگی نه نفر اتفا بیفته
پن سالی میشد که کیونگسدو زنددگی خاکسدتر و بددون کعدم خودشدو بدا آشدپز و پخدتن
پر کرده بدود کدی اندن پدن سدال ،کیونگسدو و چدانیول و لوهدان مثدل آدمدا عداد کی
ساحل خونه ساخته بودن زندگی میکردن از جمعی .فاصله گرفته بودن و نزدن
هندوزم تلدی بدودن روزا عمدر تد ولی مام نبود کیونگسو چند تدا شدیرننی بپدزه ،تد
از دسد .داده بدود همینطدور قلدب ،کده کندار کسدی کعم خودشو مدد هدا پدی زندگی
دزدنده بود دفن شده بود که اونو از
اگه انن کیکا رو با تو میپختم چطور می شدن؟
شدده و بعدد از نوشد .دلمدون براتدون تند شدکاتی رو تدزنین کدرد و رو کیونگسو کی
تو آشپزخونه صددا زد "لدددوهان؟ گدا کجدان؟" و در جدوا از بیدرون شدنید "دسدته گدل
آمادس"!.
میقرخونددد وارد آشددپزخونه شددد "کم د چددانیول در حالیکدده کلیددد خوندده رو تددو دسددتا
نمیخوا ؟"
"اوه چرا میتونی رفا رو بشور نول؟"
"البته "
~
وقتی به مدل قرار رسیدن ،چاار نفدر رو دنددن کده وسدط زمیندی پدر از گدل بدا هدم مشدغول
پوشدیده بدودن تدا از پوستشدون در صدب .بدودن همشدون لباسدا آسدتین بلندد و دسدتک
هددم همینطددور بددودن بددا انددن تفدداو مقابددل آفتددا مداف دد .کددنن لوهددان و پسددرعموها
داشد .درحالیکده کیونگسدو نده جعبده رو گرفتده بدود که چانیول نه چتر بزری تدو دسدت
و لوهان نه دسته گل
اونا هر سال به دندن مزار سداون ،بکایدون و جدونگین تدو اندن بدا مدی اومددن دوسدتانه
جمع می شدن و در مدورد زنددگی هاشدون صددب .میکدردن بدا اندن فکدر کده اگدر اننکدارو
بکنن حداقل میتونن ت اهر کنن که اونا کنارشونن و باهاشون میخندن
شدکرگزار بدودن اندن بدود کده حدات اون سده تدا دنگده تدو جند تناا چیدز کده بدابت
نبودن از خطر دور بودن و آسیبی نمیدندن
اوندا به خدوا رفتده بدودن ،نده نفدر اونجدا بدود کده آرزو میکدرد کدا با اننکه اونا در ارام
جوا بدن زنده بودن تا بتونن به سوال
نگداه میکدرد کده موهدا قرمدز تدا و رو کده رو زمدین دراز کشدیده بدود لوهان به نیشدین
چطوره؟" میکرد "حال نواز
کددرن همونطددور کدده بدده عشددق و بددرادر خیددره شددده بددود جددوا داد "هددی فرقددی
نکرده اگه عربده ها و سروصددا هدا مدداوم جونگدده نبدود ،فکدر میکدنم خونمدون از لددا
سکو با قبرستون برابر میکرد "
کیونگسو گف" .باند خیلدی بدرا سدخ .باشده دو تدا از عزندزا قبدول نمیکدنن کده حدر
بزنن و باها درد و دل کنن "
بدداز باتددره حددداقل باهددام ارتبددان برقددرار میکندده ولددی تددا وز ،ندده هفتدده بعددد از "نیشددین
گفتدیم چده اتفداقی افتداده اننکه اوندا رو بده خداک سدپردنم چشماشدو کدرد و وقتدی باد
گرنده میکدرد و روز بعدد "-کدرن اون شکس .مدام میگفد .کده تقصدیر اونده همد
سر تکون داد
متددرک شدده بدود " تدا و تبددنل بده نده عروسد چانیول جملشو تمدوم کدرد "روز بعدد
چشددم غددره رفدد .اگدده چددانیول همددون چددانیول سددابق بددود اتن بامشدد .بدده باد کددرن
دنگده کوبیدده بدود امدا حدات فقدط شدونه ا بدات اندداخ .و نده تیکده کید صور کرن
چپوند تو دهن
با تعجدب گفد" .ده سدال کدول کشدید تدا مدن بتدونم اندن چیدزا رو بخدورم شدماها کرن
چطور تونستین اننا رو تو پن سال هضم کنین؟"
قبدر مرمدر سدم .چدپ رفد .عامد .نده کدا لوهان خندند و بلند شد به کدر سدن
شددده بددود لوهددان جددوا داد "غددذا خددوردن حد مشددکی و اسددم اوه سدداون رو سددن
باعل میشه به افسردگی غلبه کنی "
خورد و گف" .تو که اصا افسرده نشد "/: جونگده نه جرعه از شیر
لوهدان شدونه بددات اندداخ" .سداون همیشدده میگفد .مدن خیلددی خوشدگلم نمیخدوام قیددافم
خرا شه وگرنه ساون ازم ناامید میشه "
سداون صدا عق زدن خون آشاما بلند شدد لوهدان لباشدو آوندزون کدرد و بده کدر سدن
برگش" .ساونی نگاشون کن! دارن مسخرم میکنن!"
حر نزن لوهان! اگه اتن اننجا بود برا چشماشو میقرخوند " "باها
"نخیر اگه اتن اننجا بود دهن شماها رو می بس .و منو میبوسید بیشعورا!"
~
"به اندازه کافی صبر نکردنم؟"
"چرا؟ میخوا از تو قبر بپر بیرون و بگی ‘سام من برگشتم سوپرااانز’؟"
"وا د فاک؟ چتونه؟ نمیشه نکم سکو کنین؟ صب زوده خبر مرگ !"
با درد تدو قلبشدون بدرا پددر و مدادر کده خودشدون بده قتدل رسدونده بدودن سدوگوار
کردن سه نفرشون تصدمیم گدرفتن دنگده از گوشد .تغذنده نکدنن ولدی نکیشدون مخالفد.
کرد چراکه میدونس .گوش .انساناا منبع قدرته
"شددماها همتددون احمقیددد! قدددر در اختیارتوندده ولددی تصددمیم گرفتیددد ضددعی باشددید و
خودتونو مددود کنید! من همقین چیز رو ندمل نمیکنم راه من از شما جداس"!.
صبر کن!" "دارنک
نمیدده بدذار راه خودشدو بدره مدا هدم راه اون بده حرفد .گدو "خودتو ا ن .نکن لونک
خودمونو میرنم ما به خودمدون نداد میددنم کده بده خدون قدانع باشدیم و بده گوشد .نیازمندد
نباشیم "
چددی ،کیددورنک ؟ میدددونی کدده اون خیلددی کلدده شددقه و خیلددی هددم خددو دارنکد "پ د
چی میگذره " میدونیم که تو سر
بیانن برنم " "کار از دس .ما برنمیاد کرادنیک
بدرا برگردونددن اوندا بده زنددگی ،اوندا رو تبددنل بده انن پدر و مادر اونا بودن که در تدا
بده که از مری برمیگرده باند تقا .پ شیاکین کرده بودن باند میدونستن هر ک
حات اون سه برادر سعی میکدردن تدا حدد ممکدن در خفدا زنددگی کدنن تدا اننکده بدا کسدانی
آشناشدن که به شدد براشدون عزندز شددن و زمدانی کده وقد .مردنشدون فدرا رسدید ،اوندا
نمیتونستن از دستشون بددن بدرا همدین کدار رو انجدام دادن کده فکدر میکدردن تنادا راه
حل ممکنه اونا رو به هیوت هانی مثل خودشون تبدنل کردن
خونشون رو مکیدن و از خدون خودشدون بده اوندا دادن تدا اوندا رو از مدری برگدردونن و اندن
داستان به همین ترتیب ادامده پیددا کدرد تدا اننکده بیشدتر کسدانی کده تبددنل شدده بدودن در
کول انن سالاا به هم عاقه پیدا کردن و خواستن برا خودشون تشکیل خانواده بدن
اصیل ها با اننکار مخالف .نکردن در واقع خیلی هم استقبال کردن
اون روز ها بود که اولین نسل خون خالص ها متولد شدن
~
همونطددور کدده از درختددی بدده درخدد .دنگدده میپرندددن روسددتا خددالی از سددکنه ا رو پیدددا
کددردن هددی موجددود زنددده ا اونجددا پیدددا نمیشددد سددکو همدده جددا رو فددرا گرفتدده بددود
کرادنیک ،جوون ترنن بین سده نفدر ،بلندد گفد" .سدااام؟" بددن برندزه ،موهدا قادوه ا
تصددونر کدده بددا پارچدده ا بسددته شددده بددود و چشددما کدداما مشددکی تیددره و بلنددد
اون بودن اغواگر بود بانوان زناد دلباخته
همونطور کده از نکدی از خونده هدا بیدرون مدی اومدد داد زد "همده مُدردن " لدونک لونک
تیددز داشدد .از سددن فرزنددد سددوم بددود موهددا مسددی رن د ،پوسددتی سددفید و خددط ف د
می اومد جوون تر میزد ولی انن به رفتار گاهاً احمقانه ا واقعی
بیدرون اومدد از خونده ا بدا ندوزاد تدو آغوشد "نه نوزاد مرده پیددا کدردم!" کیدورنک
دومددین فرزنددد بددود موهددا مشددکی پددر کاغددی داشدد .کدده تددا رو شددونه ا کیددورنک
بود تقرنبا به سفیذ لونک میرسید وپوست
هم هرکدوم نه نوزاد پیدا کرده بودن و کرادنیک لونک
"فکر کنم اننجا مرنضی اومده بوده "
"بیقدداره هددا میدددونین کدده چقدددر دلددم میخواسدد .ندده پسددر داشددته باشددم دندددن وضددعی.
اننا "
"خب حات گرنه نکن "
" هیسی کشید "گرنه نمیکنم لونک کرادنیک
گف" .بیانن نگاشدون دارندم میتدونیم بدنمشدون بده نکدی از زوج هدا تدا ازشدون کیورنک
مراقب .کنن "
درس .بعد از اننکه با اون سده ندوزاد از روسدتا خدارج شددن بده سده بدانو زنبدا برخدوردن –
سه خواهر هر کددوم از بدرادرا عاشدق نکدی از خدواهر هدا شدد خدواهر هدا بدا شدنیدن اننکده
اونا شیطانن حتی ره ا نترسیدن
برادر ها خوشدال بدودن امدا بعدد از مددتی متوجده شددن کده از اندن زنددگی کدوتنی خسدته
ان اونا با سده خدواهر کده حدات همسرانشدون بدودن خدداحاف ی کدردن و قدول دادن کده در
اون دنیددا منت رشددون مددی مددونن قبددل از اننکدده بددرن ،نددوزاد هددا رو بدده دوسددتان خددون
اشامشون سپردن
اکا ،باند بگم ما به اونا نه هدنه دادنم " لبخند بزرگی زد "مد کیورنک
"من ورتون چیه سرورم؟"
"ما سه تا فرزند پسدر دارندم ،و بدا اننکده ممکنده عجیدب بده ن در بیداد ولدی مدن و بدرادرام
تازه متوجده شددنم کده چیکدار کدردنم اون سده ندوزاد خدون مدا رو تدو ری هاشدون دارن
پسر ها تنی ما هم همینطور اون سده تدا بده خدون اشدام تبددنل شددن ،اندن سده تدا خدون
اشام به دنیا اومدن توانانی هاشون با هدم فدر میکنده ولدی وقتدی بدا هدم ترکیدب بشدن بده
قدرتمند ما خواهند شدد مدثا اندن پسدر کده اننجاسد ،.خدون پسدر مندو میخدوره و کدار
رو بکشددن اننکدده مددری تمومدده اونددا همگددی قدرتمنددد میشددن و میتددونن ب درادرم دارنک د
نمیتدونیم بدرادر برادرمو میخوام ا نتم میکنده ولدی چداره ا نددارنم مدا نمیتدونیم بکشدیم
خونی خودمونو بکشیم
ولدی رو در رو شددنم سدعی کدردنم بکشدیم درس .میگه ما نده بدار باهدا "کیورنک
در انندده کدارا وحشدتناکی میکنده بدرا قدر عجیبی مانع ما شدد میددونم کده دارنکد
همین مسوولیتشو به پسرامون و انن سه پسر میسپرنم
~
بکایددون ،سدداون و جددونگین ،گذشددته رو دوبدداره و دوبدداره مددرور کددردن صددبر کددردن تددا
برسده تدا نشدونه برسده کدی زخما فیزنکی بدنشون خو بشده صدبر کدردن تدا زمدان
انن انت ار ،اونا همیشده درحدالی بده خودشدون مدی اومددن کده بده آبادا سدیاه خیدره شدده
بودن و به کسانی که براشون عزنز بودن نگاه میکردن
کشدید و بده مداه کامدل دنیدا سدانه وارشدون کده سدالاا سدال ساون زبوشو رو لباا
بدودن بدود ،ولدی اونجدا در ارامد بود نگداه کدرد درسدته کده تارند مدل زندگی والدنن
اونجا شبیه نه کدونر پدر از خرابده بدود کده بده سداحل ماسده ا و آبادا سدیاه خدتم میشدد
"دلم میخواد بدونم خون لوهان چه مزه انه "
کا به پش .ساون زد "تو منت ر خونشی؟ من منت ر نه شب کامل تو تختم "
ساون پوزخند زد و نگاه مشدکی رنگشدو تدو چشدما کدا قفدل کدرد همونطدور دندد کده
مثدل همیشده " زبونشدو بدین دنددونا نه نفدر دنگده داره بده کرفشدون میداد "افسدانه ا
گرف" .تو چی هیون ؟ دل .کدومشو میخواد؟"
بکایون سرشو ک کرد "جفت ؟" و هر سه خندندن
ها سفید دندن "بله مامان؟" "پسرا " هر سه چرخیدن و مادرانشونو تو لبا
"وق .رفتنه "
بیددار بشده زنداد بدزری بده ن در نه بار دنگه ،تختدی کده عداد داشد .صدبدا تنادا رو
رنگدی پنجدره بده داخدل بداز کنده، میرسید وقتی ندور خورشدید نتونسد .راهشدو از شیشده
چددانیول رو کوسددن تکددون خددورد و بخدداکر مزاحمتددی کدده مجبددور شددده بددود قبددل از کلددو
سر و کله بزنه غرند خورشید باها
بددود، عدداد نداشدد .قبددل از کلددو خورشددید از خددوا بیدددار بشدده در واقددع اگدده امکددان
ترجی میداد اصا بیددار نشده تدا مجبدور نباشده نده روز دنگده رو تنادانی و بددون اون بیددار
بشه
تعجب کرده بود چی باعل شده بدود از خدوا بپدره؟ اون همیشده کسدی بدود کده سدخ .تدر
از بقیه از خوا بیدار میشد
چانیول اتا رو که به زحم .بدا نکدم ندور روشدن شدده بدود از ن در گذروندد سدق کوتداه و
نده کوسدن و نده تخد .و نده میدز عسدلی کندار دانره ا شکل ،ک چدوبی زمدین کده رو
هم گذاشته شده بود ،نده میدز مطالعده و چندد تدا گلددون کده بدا گدا تدازه چیدده شدده پدر
شده بودن
بدود نده بدار دنگده شدونه بدات هیقی سدرد بده ن در نمیرسدید شداند اندن سدرما از خدود
انددداخ ،.خودشددو رو تخدد .انددداخ ،.چشماشددو بسدد .و سددعی کددرد بدده سددفر تددو دنیددانی
مشتا دندارشه ت اهر کنه با کسیه که قلب ادامه بده که میتونه تو
~
درس .مثل هر شب دنگه ،لوهدان تدا سدپیده دم وقتشدو صدر کتدا خونددن کدرد ،نکدی از
عاقده مندد شدده بدود سرگرمی هانی که کی اندن سدالاا کندار اومددن بدا تنادانی باد
فکر کردند وقتی انسانااشون مدردن اوندا بدا اندن وضدعی .کدوفتی کندار اومددن؟ اشدتباه فکدر
کردند
زمان برد تا آروم بشن کدول کشدید تدا بدذارن حقیقد .تدو گوشد .و خونشدون نفدو کنده
اندن حقیقدد .کده اون صدداحب چشدما قاددوه ا دنگده قددرار نیسد .بیدددار بشده ،کدده دنگدده
نمیتونه اون لباا صورتی که با لبخند باز میشدن رو ببینه
مددی اومددد رو چددانیول عصددبانی و بددد اخددا شددده بددود و تقرنبددا هددر چیددز کدده دم دسددت
نابود میکرد کیونگسو خودشدو غدر سدکو کدرده بدود درحالیکده اشدکا لوهدان لد ده ا
بند نمی اومدن
وقتی خون اشاما بدن هدا بدی جدون اوندا رو تدو آرامگاهشدون بده خداک سدپردن ،لوهدان
تقرنبا داش .دوباره قبر رو می کند
سدداددون! ساووون!!
مدام زجه میزد و گرنه میکرد ولی حدات بعدد از پدن سدال ،فقدط میتونسد .بده خداکراتی کده
میومددن لبخندد بزنده آرزو میکدرد اوندا واقعدی باشدن و سدراغ هر بدار بدا بسدتن چشدما
وجود نداره رونا همونجانی باشه که ساون تو
منددر کدرد پنجدره هدا رنگدی کده قدرتمندد بداد اوندو از سدیل عمیدق افکدار سوز
گذاشدته بدود رو زمدین قفل بودن باز شددن و کتابدانی کده لوهدان رو میدز کندار دسدت
پنجره گذاشته بود رو نزدن افتادن لوهان میز مطالع ا
با اوقا تلخی آهدی کشدید و کتدا رو رو روتختدی اندداخ .و بلندد شدد تدا دوبداره پنجدره
ها رو قفل کنه
مدقرشدون ،صدا و ابد .انسدتاده بدودن و بدری هدا بده آرومدی بعضی از درختا خونده
درخ .آونزون بدودن مدوج هدا درندا از فاصدله ا کده اون مدی دندد ،اونقددر از شاخه
که باند بخاکر باد سنگین و خشن باشن نبودن
عجیبه لوهان سر تکون داد
~
از وقتی رو تخ .دراز کشیده بود ،انقدر کده بده سدق خیدره شدد ،عجیبده کده سدق هندوز
سددورا .نشددده شدداند اون دو تددا زود خوابشددون میبددرد ،ولددی کیونگسددو حتددی نمیتونسدد.
زدن ساده ببنده چشماشو برا نه پل
شدن برا نه نفر ،چیدز بدود کده کیونگسدو انت دار نداشد .در اندن حدد شدکنجه آور دلتن
بدود ولدی حدات باشه وق .گذروندن رو تخد .از لد دا گدرم و خوشدانند مدورد عاقد
میتونس .با نه باد زمستونی قابل مقانسه باشه دراز کشیدن رو تخ ،.خود
رو جلدب کدرد کیونگسدو رسدید تدوجا سر و صدانی که از سدم .دنگده اتدا بده گوشد
کندار زد وقتدی تونسد .کلیدد تمدپا خدامو بددن نددیف بلند شد و روتختدی رو از رو
وضو ببخشه کنه ،اونو چرخوند و به نور اجازه داد تا به اتا تارنک رو لم
مطمونم نه چیز شنیدم خیات برم داشته؟
کددرد چرخیددد و سددعی کددرد خودشددو دوبدداره رو تخدد. آهددی کشددید و تمددپ رو خددامو
بندازه
بده نده جفد .چکمده جنگدی ولی به چیز برخورد کرد و به عقدب تلدو تلدو خدورد چشدما
افتاد و قبل از اننکده فرصد .کنده بده بدات نگداه کنده ،نده جفد. خود کنار پاها برهنه
حلقدده شددد و کمددر کیونگسددو رو مدکددم بدده سددینه بددازو قددو و عضددله ا دور سددین
خدورده باد چسدبوند و کیونگسدو فامیدد اندن همونجانیده کده چندد لد ده پدی خود
بود
و شدیرننی قفدل شددن لدب هدانی کده از هدر کید لب ها مرکو شدیرننی رو لبادا
بددرده بددود و ا کدده تاحددات درسدد .کددرده بددود شددیرنن تددر بددود احتمددات کیونگسددو خددواب
خددوا اون لددب هددا آشددنا رو مددی دنددد -چددون انددن لد دده بددرا واقعددی بددودن زندداد
انددن نبددود کدده کیونگسددو دسدد .از اون رونددا میکشدده و از غیددرممکن بددود هرچنددد معنددی
خوا بیدار میشه
اون لباا با خشدون .رو لبادا کیونگسدو حرکد .میکدردن ،بیشدتر میخواسدتن ،و تدا جدانی
باعددل فشددار مددی اوردن گدداز ارومددی رو لددب پددانین کدده میتونسددتن بدده لباددا متددورم
خزنددن ،کیونگسدو شد کیونگسو برا اکسدیژن تقدا کنده همونطدور کده لبادا رو گدردن
سددفید کدده پوشددیده بددود چن د چشماشددو بسددته نگدده داشدد .بازوهددا دور ،بدده لبددا
زدن "سو کیونگسو "
آروم بددود گرفتدده بددود و غیرواقعددی بدده ن ددر رسددو .کددرد صدددا صدددا بدده درون گوش د
نشسددتن صدددا بدده آرومددی نالیددد "دلددم میرسددید بوسدده هددا نرمددی رو گددردن و گوشددا
شده بود " خیلی تن برا
و گردنددی کنددار اون موقددع بددود کدده کیونگسددو چشماشددو بدداز کددرد و بددا بازوهددا عددرن
مواجده شدد مددرکی کده نشدون میدداد خدوا نمیبینده اندن همده چیدز بدود کده صورت
کدرده بدود نده روندا کوتداه و کیونگسو نیاز داش .تا بفامه هی کدوم از چیزاندی کده حد
گذرا نبودن
شددده بددود رگدده پخد رو پوسددت بددود و جددوهر رو گددردن مددارک آشددنا خفددا
مشدخص بدود امدا بعدد از اون مددو بدود و و رو خدط فکد تا پشد .گدو ها سیاه
کدردن ،و نبدود انگشدتا مشدتا کیونگسدو اوندا رو لمد پخد مثل قبل تو کل بددن
بدنی که اونو احاکه کرده بود لرزند "عاشق وقتانیم که اننطور لمسم میکنی "
کدوچیکی انجداد کدرد سرشدو بدات بدرد کیونگسو به نرمی خودشدو عقدب کشدید و فاصدله
تدار شدد ابدر شدد و کسی رو دند کده هرگدز فکدر نمیکدرد بتونده دوبداره ببینده دندد
واقعددا سددور ال رو بدده رو بارنددد من ددره دا شددد اشددکا تددازه ا دوبدداره از چشددما
زمزمده کدرد "بادم بگدو کده روندا نمیبیدنم " مدرد رو بده رو ها سنگین بود بین نف
لب هاشونو به هم کوبید "به ن ر شبیه روناس.؟"
بدی وزندی بدنشدو احاکده فدرو رفد .احسدا صور کیونگسو بدا هدق هدق تدو گدردن
کرد و چند لد ه بعد رو ملدفده هدا تخد .قدرار گرفد .کیونگسدو دوبداره چشماشدو بداز
غر شد کرد و اننبار تو تصونر رو به رو
چشماشددم مشددکی شددده بددود و رن د جددونگین هنددوزم جددونگین بددود،فقط صددلبیه چشددما
بدود کیونگسدو بده شدیرننی لبخنددا قدبل مثل مراورندا سدیاه بدود امدا لبخندد رو لبدا
نده بدار دنگده رو صدور جدونگین کشدیده بشدن "واقعدا روندا نیسد،. اجازه داد انگشدتا
نه؟"
جونگین خندند "دوس .دار به جا واقعی ،.رونا باشه؟"
کیونگسو لبخند زد "نه ولی چطور"-
بموندده بددرا بعددد " و دستاشددو زنددر تناددا لباسددی کدده کیونگسددو جددونگین غددر زد "جزنیددات
پوشیده بود برد
دا تدر میشدد خیلدی وقد .بدود کده مثل آتیشی که گر بگیره ،بددن کیونگسدو بدا هدر لمد
اون بیدددار نشددده بددودن تمددام اون سددالاا ،بدده ندداد و خدداکره غرنددزه هددا خددون آشددامی
سدده نفددر ،خددون خالصددا سددعی کددردن مثددل انسدداناا زندددگی کددنن ولددی حددات غرنددزه هددا
می جوشیدن داشتن تو ری ها
اون رو هدم پداره رو پداره کدرد ،رو بددن کیونگسدو خدم شدد و لبدا خود جونگین لبا
تدو دسدتا دا جدونگین قدرار گرفد .بلندد نالیدد کرد کیونگسو وقتی عضدو نیمده سدفت
"جد-جونگین " و حرک .دستا جونگین سرنعتر شد
"جونگیدددددن! جددونگین لطفددا آهدده!" ولددی جددونگین تددوجای نکددرد ،و بعددد از چنددد لد دده
حات رو شونه ها جونگین بودن به اوج رسید پاها کیونگسو تو دستا
شد "عاشقتم ،کیونگسو " و بعد با نه ضربه وارد
داشدد .نبددود-درد پددر شدددن بددود "آآآه آه شددبیه درد کدده همیشدده تددو قلددب درد
آه!" و با غرشی از
درد ،کیونگسددو متوجدده شددد قدددر جددونگین قدددر ندده انسددان معمددولی نیسدد .جددونگین
سرعتشو زنداد کدرد و پشد .سدر هدم بده نقطده لدذ کیونگسدو ضدربه زد حرکدا دقدیق
کیونگسدو بیدرون زدن غرندزه کیونگسو رو به لذ بدی انتادانی مدی کشدوند دنددونا ندی
میخواس .اونا رو تو گوشد .نده نفدر فدرو کنده کیونگسدو بدا چشدمانی کده حدات نقدره
ا شده بود به چشما سیاه و شیشه ا کا خیره شد
خم شد "تشن .شده ،سو کوچولو؟" جونگین با پوزخند رو صورت
آه! بزرگتددرم احمددق " جددونگین هددومی گفدد .و خندنددد کیونگسددو خددواه "مددن از
گددو کددرد "ولددی بدده هددر حددال جددونگین لطفددا خیلددی تشددنمه " جددونگین تلدده
" بنو کشید و زمزمه کرد "پ کیونگسو رو بین لباا
فدرو کدرد جدونگین کیونگسو گدردن جدونگین رو مدکدم کشدید و دندوناشدو تدو گوشدت
ناله ا کرد و –در کمال تعجدب کیونگسدو -اوندم همینکدار رو بدا کیونگسدو کدرد اوندا خدون
بده سیاه و تلدی و شدیرنن هدم رو مکیددن و مدارک جدونگین تغییدر شدکل داد کدر خفدا
مدددو شددده و رو جددوهر اضددافی از گددردن حددر Kبزرگددی تغییددر پیدددا کددرد بقیدده
گردن کیونگسو ،مارکی درس .مثل مارک جونگین ساخ.
کیونگسدو رو نده بدار دنگده بده اوج رسدوند و وقتدی عضوشدو بیدرون جونگین با ضربه هدا
زد "پددر کدرد جدونگین لبدا خونیشدو لدی کشید ،کیونگسو با چشدما نیمده بداز نگداه
کنده و بده تدو فدروک گفته بود وقتدی خونتدو بخدورم ،شدیطان دروندم میتونده بده وسدیله
خون راضی بشه ،نه به گوش" .
دادن بده داسدتانم "اتن اصا نمدیفامم دار راجدع بده چدی حدر میزندی ،و بدرا گدو
برا فردا " زناد خستم بیا بذارنم
دوباره سفید شد "با کمال میل " جونگین خندند و صلبیه چشما
حلقده شدده بدود همونطدور کده دسدتی دور کمدر بعد از چندنن سدال ،کیونگسدو در آرامد
افتدداده بددودن بدده خددوا رفدد ،.درحالیکدده صدددا آرومددی مدددام و پاهددانی رو پاهددا
زمزمه میکرد "دوست .دارم" رو تو گوش
~
"میگم زش .نیس .کده پنجدره اتداقتو رو مامدونی کده صدب زود اومدده بده دنددن .قفدل
میکنی؟"
اومدد از جدا پرندد ولدی وقتدی برگشد ،.تنادا لوهان با صدانی که نده دفعده از پشد .سدر
گفد" .اتداقتو دندد تدارنکی بدود و بعدد دوبداره صددا از پشد .سدر چیز که پش .سر
دوسدد .دارم دنجدده " صدددا بدده ارومددی خندنددد لوهددان دوبدداره چرخیددد ولددی بددازم کسددی رو
ندند
کدده رو تخدد .بددود دنگدده اونجددا "عدده کتددا میخددونی؟" و لوهددان متوجدده شددد کتدداب
بدود و چیدز نمیشدد خدامو نیس ،.و حات صدا از قسدم .از اتدا مدی اومدد کده تمدپ
داشدد .بددازن دنددد لوهددان اون صدددا رو خیلددی خددو میشددناخ .و انگددار حددات هددن
میداد
از حد به ساون اونو به انن روز انداخته بود همه جا صداشو میشنید فکر کردن بی
جمدع شدد و دستاشدو خدارج شدد کندار تخد .تدو خدود هق هق بدی صددانی از گلدو
کن گرف .بسه بسه تموم مدکم رو گوشا
بددود "ببخشددید نشسددتن حددات صدددا دقیقددا بغددل گوش د دسددتا گرمددی رو شددونه ا
ترسوندم .مگه نه؟ ببخشید لوهانی "
انن واقعی .بود؟ روندا بدود؟ لوهدان دنگده فرقشدونو نمیفامیدد وقتدی چرخیدد ،سداون پشد.
بده نگدران بدود ولدی اصدا شدبیه چیدز کده قدبا بدود نبدود پوسدت بود صورت سر
بدا اننکده کداما مشدکی شدده بدودن ولدی هندوزم زنبداترنن سفید مرمر بدود و چشدما
چشما دنیا بودن "سد ساونی؟"
پسر لبخند زد و اشکا لوهان رو به نرمدی پداک کدرد حدات لوهدان بدین پاهدا سداون کده
از تخ .اونزون بدود نشسدته بدود "سداون سداون واقعدا خدودتی؟ خدود خدودتی؟" دسدتا
میرنخد .سداون بده نرمدی جدوا داد "خدود پسر رو مدکم گرفته بدود و بدی اختیدار اشد
خودشم "
لوهددان بلنددد شددد و خودشددو رو سدداون انددداخ .و هردوشددون رو تخدد .فددرود اومدددن
سداون خفده میشدد و سداون بازوهاشدو دور مدرد صدا گرنده هدا لوهدان تدو سدینه
تر حلقه کرد کوچی
"چد-چه اتفاقی افتاد؟ تو چطدور چطدور برگشدتی؟ مدن خدودم دفند .کدردم بدا چشدما
خودم مد مردنتو دندم "
جدوا بدده بی جوا موند چون سداون میتونسد .بددون اننکده حرفدی بزنده باد سوال
خدوا لوهدان بدرد و بده سدرع .لباسدو دراورد لوهدان به جا ،نده دستشدو زندر لبدا پ
کرد کم با دراوردن لباسا ساون با میدونس .ساون چی میخواد ،پ
لبااشون هم دنگه رو پیددا کدردن و سداون همونطدور کده رو تخد .خودشدو بدات میکشدید
کشددید لوهددان هددر دو دستشددو رو شددونه هددا سدداون بدددن لوهددانو بدده سددم .خددود
میکددرد لددب هددا سدداون رو رو لم د گذاشدد .چشماشددو بسددته بددود و بدددن عشددق
عمیقددی بکشدده کدده همددون لد دده، خزندددن و باعددل شدددن خددون خددالص نف د گددردن
شد انگش .ساون وارد
"بدده مددن نگدداه کددن " لوهددان "لوهددان لوهددان " خددم شددد و ندده بددار دنگدده بوسددید
چشماشددو تددو اون مروارندددها مشددکی سدداون قفددل کددرد و همزمددان ،سدداون پاهددا
شد لوهان رو از هم فاصله داد و بی هی اخطار وارد
شدد سداون لبخندد زد "وارد هدنم بدا رندتم حرکدا سداون هماهند لوهان نالید و بدن
شو لوهان "
"ممکندده بادد .آسددیب بدزنم!" سدداون حرکاتشددو تندددتر کددرد و جددوا داد "نمیزنددی نگددران
" و بعددد چرخیددد و لوهددان رو رو تخدد .کوبیددد و ضددربه هاشددو مدکددم تددر کددرد تددا نبددا
غرنزه ها خون آشدامی لوهدان رو کده خیلدی وقد .بدود بده خدوا رفتده بدودن بیددار کنده
رو دنددد و لوهددان ،درحالیکدده سدداون ندده بددار دنگدده اون چشددما نقددره ا و خددا .عشددق
تو لذ غر شده بود ،نه بار دنگه به هن ساون نفو کرد
بیدددار شددد اون جددوهر باعددل میشددد خددون پدددرم رو رو بدددنم ببیددنم ،و منددو بدده عنددوان ندده
روک بده مدن بیفتده ،کداما نده سدون انسان کش .اننکه انن اتفدا همزمدان بدا ضدربه
تصاد بود و حدات بعدد از پدن سدال برگشدتم دنگده هدی خدونی بده غیدر از خدون پددرم
لوهدان رو متوقد کدرد و بدا چندد ضدربه در گدو تو رگم نیس " .سداون زمزمده هدا
دنگه ،هر دوشون به اوج رسیدن
هنددوزم بدده نقددره ا میدرخشددید "تددو تددو پسددر ندده میددزد چشددما نف د لوهددان نف د
اصیلی؟"
لوهددان رو پدداک کددرد "درسددته جددونگین و سدداون سددر تکددون داد ،عرقددا رو شددقیقه
بکایون هم همینطور ما تمدام اندن مدد صدبر کدردنم تدا زخمدا بددن فیزنکیمدون خدو
جا بده " بشه ،و به بدنی منتقل شدنم که بتونه ا شیطانی ما رو تو خود
ابروها لوهان در هم رف" .شد-شیطان؟"
سدداون خندنددد "اصددیل هددا شددیطان بددودن ندداد گددرفتن بدده جددا گوشد .آدمددا از خونشددون
تغذنه کنن آدما اسم نسدلی کده از خدط خدون اوندا بده وجدود اومدد رو خدون آشدام گذاشدتن
میشده ،مدن نیمده اصدیل نیمده انسدانم ،ندا نیمده خاصد خون آشاما از شیاکین میان پد
مدن نده از بدین رفد .پد شیطان نیمه انسان؟ ولدی خدون انسدانی مدن پدن سدال پدی
شیطان به حسا میام "
لوهددان لددب پددانین رو گدداز گرفدد ،.دستشددو رو صددور سدداون میکشددید "انسددان باشددی،
شیطان ،نا حتی نه خون آشدام اصدیل بدرام مادم نیسد .تا وقتدی کده کندارم دارمد .دلدم
شده بود " برا تن
شدده خوبشدو بدو کشدید "مدنم دلدم بدرا تند ساون دس .لوهدان رو گرفد .و راندده
بود خیلی دوست .دارم لوهان دندن گرنده هدا هدر شدب .وقتدی بده نداد مدن مدی افتداد
قلبمو میشکس" .
"تو به من نگاه میکرد ؟"
ساون بدا لبخندد سدرتکون داد "هدر سده تدامون نگداهتون میکدردنم ولدی لدو میتدونم نده
چیز از بخوام؟"
لوهددان همونطددور کدده هنددوزم مددا چشددما تمامددا سددیاه سدداون بددود سددرتکون داد سداون
زد "فکدر کدن مدن نده ندوزاد تدازه رو لدی ادامه داد "بدذار اننطدور بگدم " لدب پدانین
متولد شده ام و شیر میخوام ولی در مورد من من خون میخوام "
خندنددد "معلومدده سدداونی میتددونی خددون منددو لوهددان خندنددد بعددد از مددد هددا از تدده دلد
داشته باشی "
"داشتم میمردم که ببینم خوند .چده مدزه ا میتونده باشده " سداون سرشدو خدم کدرد و بده
رو تدو گدردن لوهدان فددرو کدرد و اون مدانع غلدی سددیاه رو تیددز آرومدی دنددونا ندی
بیدار شده بود همدین کدارو بدا سداون کدرد و درسد .مثدل اتفداقی مکید لوهان که عطش
که با کیونگسو و کا افتاد ،مارک ساون و لوهان شبیه حر Lشد
~
چانی ...چانیول!!
بیددار شدده بدود خودشدو دوبداره درس .بعد از اننکه چانیول بعد از خدوابی کده بدی دلیدل از
مددل نذاشد،. رو تخ .اندداخ ،.صددا آرومدی رو شدنید کده اسمشدو صددا میدزد باد
ولی صدا بلند و بلند تر میشد چانیول نشس .و رو تختی رو اونطر انداخ.
بده هدم گدره خدوردن و سدعی کدرد چانیول ...سرشو بده سدم .راسد .چرخوندد ،ابروهدا
بلندد شدد :چدانیول بفامه صدا از کجا میاد ولی وقتدی اننکدارو کدرد ،صددا از سدم .چدپ
میددزد و باعددل صدددا اننجددام! ندده بددار دنگدده چرخیددد ،ولددی صدددا مدددام از کددر مخددالف
میشد سرگیجه بگیره
شدد پیددام کدوچیکی تدو اتدا مدنعک من همینجام! چرخیدد و بعدد صددا خندده
کن چانی!
"بکایون توروخدا خودتو بادم نشدون بدده بدذار ببینمد " .بدا صددا شکسدته ا التمدا
گشد .ولدی کرد صددا دوبداره و دوبداره اسمشدو صددا زد و چدانیول دوبداره و دوبداره دنبدال
کسیو پیدا نکرد
درسدد .مددوقعی کدده میخواسدد .تسددلیم بشدده ،انگشددتا کشددیده ا از پشدد ،.چشماشددو
فدرو میدرفتن پوشوندن انگشتانی که اوندا رو خدو میشدناخ ،.انگشدتانی کده تدو موهدا
کشددیده میشدددن ،رو میدزدن انگشددتانی رو شددونه هددا و بدازو هددا چند و بده کمددر
و رو صورت سین
چددانیول ندده دسدد .رو گرفدد ،.چرخیددد و بددا ندده لبخنددد عمیددق مواجدده شددد "پیدددام کددرد
چانی"
پسر سرشو خم کرد و با دندن اشدکا چدانیول لباشدو آوندزون کدرد دسد .آزادشدو جلدو بدرد
تا اشکاشو پاک کنه "اگده دار گرنده میکندی چدون خوشددالی کده مندو تدو روندا میبیندی،
با لگد از پنجره میندازم .بیرون چانیول از اتن دارم با .میگم :خوا نمیبینی "
بدرد و پشد. چانیول اخم کرد دس .بکایدون رو مدکدم تدر فشدار داد ،اوندو بده سدم .لدب
بادم ابد .کدن کده خدوا نمیبیدنم " دستشو بوسید بدا چشدما بسدته زمزمده کدرد "پد
معلدوم شدد ،بکایدون از بدین پلکدا نیمده بداز شدد و ندور نقدره ا چشدما وقتی پلکدا
اونو مدکم جلو کشدید و لبااشدونو بده هدم قفدل کدرد چدانیول اوندو بدات کشدید ،و بکایدون
پاهاشو دور کمر خون خالص حلقه کرد
همه چیز خیلی سدرنع اتفدا افتداد ،و چندد دقیقده بعدد هدر دو برهنده رو تخد .بدودن و بدا
لباانی که هنوز بده هدم متصدل بدود رو تخد .میقرخیددن و بدرا اننکده کدی رو باشده و
کددی زنددر ،بدددن هاشددون بددا هددم مبددارزه میکددردن و در اخددر بددا بکایددون بددا قدددر جدنددد
گیدر مدی اندداخ .بدا پوزخندد گفد. برنده شد همونطور که لبدا چدانیول رو بدین دنددونا
"قراره عدین نده کدابو حرفده ا سدوار بشدم " دندوناشدو تدو لدب چدانیول فشدار داد و
وقتی خونشو چشید از لذ نالید اما خودشو مدکم گرف .خون باشه برا بعد
تن دیم کدرد و داد ،بعدد خودشدو رو بکایون عضدو چدانیول رو گرفد .و چندد بدار حدرکت
کامددل وارد شددد ،آهددی از سددر رضددان .از دهددن چددانیول بدده آرومددی نشسدد .وقتددی عضددو
بیرون اومد
"چددانیول " بکایددون همونطددور کدده نگاهشددو بدده خددون خددالص دوختدده بددود و خودشددو
دور حرکدد .میددداد نالدده کددرد خودشددو مدکددم بدده بدددن چددانیول مددی کوبیددد و دنددواره هددا
رو رو پوسدد .سددفید سددینه میشددد چددانیول دسددتا بددزرگ عضددو چددانیول تندد
رو نگداه کدرد ندوک سدینه هدا بکایدون رو گرفد. بکایون گذاش .و مدارک رو گدردن
اضددافه کندده دسددتا بکایددون رو گددردن چددانیول بددود و از لددذ و فشددار داد تددا بدده لددذت
میلرزند دندوناشو به هم فشار می داد و به چشما نقره ا چانیول خیره شده بود
دنگده ،بکایدون بده اوج رسدید ،چدانیول هدم بعدد از اون خودشدو خدالی بعد از چندد ضدربه
کددرد و بکایددون خودشددو رو چددانیول انددداخ .چددانیول سرشددو بددات بددرد و بوسدده ا رو
بددی اختیددار میددرنختن بکایددون بدده ارومددی لباددا بکایددون گذاشدد .در حالیکدده اشددکا
اشکاشددو پدداک کددرد "دوسددت .دارم چددانیول متاسددفم کدده باعددل زجددر شدددم دنگدده
هیقوق .ترک .نمیکنم "
مثدل چشدما اصدیل کشدید و سدرتکون داد "تدو ،چشدما چانیول عطر بکایون رو نفد
تو کتابا انن شکلی بودن " ها
بکایددون هددومی گفدد .و زبونشددو رو گددردن چددانیول کشددید "چددون مددن پسددر ندده اصددیلم
نشسد" .و اون بادم درواقع پسر کیدورنک ،کده میشده خدالق تدو " پوزخندد رو لبادا
گف .که مدن و تدو ،سداون و لدو و کدا و کیونگسدو نده جدورانی نده موهبد .دارندم از اول
سرنوش .انن بوده کده مدا بدا هدم باشدیم " بدا تمدوم شددن حدرف ،دندوناشدو تدو گدردن
چانیول فرو کرد چدانیول غرندد و گدردن بکایدون رو کد کدرد و اوندم گردنشدو گداز گرفد.
مارک هاشون به حدر Cتبددنل شددن و بکایدون وقتدی اولدین اشدعه هدا خورشدید رو از
چددانیول چکدده میکددرد "وقدد. خددون سددیا رند پنجددره دنددد خودشددو کنددار کشددید از لبددا
خوابیدنه نه؟"
زد "اره از اونجددانی کدده حسددابی سددیرم ،و تددو هددم رو لددی چددانیول خددون دور لددب
کشدید و خوابوندد ،بدا اننجانی ،امدروز خدو میخدوابم " چدانیول بکایدون رو تدو بغلد
انن افکر که اتفاقداتی کده امشدب افتداد فراتدر از چیدز بدود کده بشده تدو کلمدا جدا داد،
فراتر از خوشدالی بود ،فراتر از خوشبختی ،فراتر از همه چیز
ساع .پن بعد از ادر بدود کده کیونگسدو بداتخره چشماشدو بداز کدرد بدا نداداور اتفاقداتی
نشسدد .رو تخدد. کدده صددب افتدداده بددود ،لبخنددد عرنضددی رو لبددا برجسددته و سددرخ
چرخید و با بدنی قدو و عضدله ا برندزه رو بده رو شدد کده بخداکر گرمدا بدناشدون عدر
جددونگین رو لم د بدده نرمددی گوندده کددرده بددود کیونگسددو دستشددو بلنددد کددرد ،انگشددتا
رفدتن صورتاشدون کشدیده شددن و بده سدم .لبدا پد کدرده ا کردن ،رو خط فکد
مدی کشدید میتونسد .بدو خدون خودشدو بود که کیونگسو وقتدی نفد انقدر به هم نزدن
جددونگین ندده کندده پوسدد .برفددی کیونگسددو بددا پوسدد .شددکاتی رن د از دهددان اون ح د
تضاد فو العاده ساخته بود "جونگین تو واقعا خوشگلی "
لبا جونگین که ناو به لبخند باز شددن باعدل شدد از جدا بپدره بدا دسد .مدکدم بده سدینه
کوبید "ترسوندنم! فکر کردم خوابی " سفت
نگداه کدردن "فکدر کدرد وقتدی اننجدور چشما جدونگین بداز شددن و بدا تنبلدی باد
لمسم میکنی خوابیدن آسونه؟"
کیونگسو خندند "نعنی چی "اننجور "؟"
کشدید "جدور جونگین دستاشدو دور کمدر کیونگسدو حلقده کدرد و اوندو بده سدم .خدود
که انگار میخوا وقتی خوابم بام حمله کنی "
گذاشد .و عطدر بدنشدو کیونگسو خرناسدی کشدید ولدی بده هدر حدال سرشدو رو سدینه ا
کشید "تا اونجانی که من خبر دارم تو بود که دنشب اننکارو کرد !" نف
کددرد و تددا سرشددو کیونگسددو رو لمد اروم گوندده جددونگین بلنددد خندنددد نکددی از دسددتا
خیدره شدد "ولدی تدو بده هدر حدال تسدلیمم میشدی مگده بلند کنه و بده چشدما سدرخ
نه؟"
نکدم چدا کیونگسو چشماشدو چرخوندد "شداند؟ پاشدو پاشدو خیلدی خوابیددنم دلدم هدو
دا کرده "
اندن ولدی معندی زنددگی آدمدا رو انتخدا کدرد جونگین نالید "آه ندادم رفتده بدود رو
نیس .که باند مثل اونا بیدار بشی خب!"
کندده باعددل شددد نفسشددو حددب تخدد .نشسدد .درد تددو پددانین تددن کیونگسددو لبدده
"جونگین ،هی آدم عاقلی ساع .پن بعد از ار از خوا بیدار نمیشه "
گرد شد "جد ساع .پنجه؟" جونگین به ساع .نگاه کرد و چشما
"پاشو جونگین بسه "
اتدا نشدیمن رو بجز اون دو تدا ،بقیده هندوز خدوا بدودن کیونگسدو تمدپ هدا زرد رند
کددرد و بعددد و درهددم دنددوار رو لمد روشددن کددرد جددونگین گد بددر هددا کانددی رند
کشید "اننجا رو چطور پیدا کردنن؟" بلوکی رن دستشو رو کوسن کاناپه
کیونگسو همونطور کده تمدپ آشدپزخونه رو روشدن میکدرد بده جدونگین نگداه کدرد "بداور
کرنسده کده بده مدا داده قبدل از اننکده بده سدوول بدره نمیشه اگه بگدم " خندندد "خونده
اننجا زندگی میکرده "
"نعنی ما اتن تو سوول نیستیم؟"
دفدن شدده "نه اننجا بوسانه اونا هر سال میان اننجدا تدا بده عدام جدانی کده قدبا تدو
بودنن سر بزنن "
"مددن نگدداهتون میکددردم کدده اننجددا زندددگی میکنددین ،ولددی نمیدونسددتم انقدددر از سددوول دور
شدنن "
انسدتاد و دستاشدو دور همونطور که کیونگسو چدا رو آمداده میکدرد ،جدونگین پشد .سدر
میکدرد کده دلد حلقده کدرد عطدر اشدتاا اور خدون کیونگسدو تدا جدانی تشدنه ا کمر
بدر نمیداد چدون بدا میخواس .تمام خدون بدنشدو خدالی کنده ،ولدی میدونسد .کده از پسد
میخواسد. میخواسد .خونشدو دوبداره مدزه کنده ،امدا بیشدتر از اون دلد اننکه خیلدی دلد
باشه متوجه شدده بدود کیونگسدو نکدم تغییدر کدرده مثدل قبدل آتیشدی و خواسدتار باها
شددده بددود جددونگین فکددر هنددوزم وجددود داشدد .فقددط کمرند نبدود ،ولددی اون شخصددیت
میکرد انن نه جورانی کیوته
"کیونگسو ،میدونی من اتن چی ام؟"
"هممم نه ولی وقتشه تعرن برام تعرن کنی "
جونگین لبخند زد و شرو کدرد بده تعرند کدردن ،داسدتان وقتدی کده پسدر بده ندام کدا
و بکایددون و جددونگین رسددید کدده کیونگسددو رو بددود رو گفدد ،.و بعددد بدده موضددو پدددر
حسابی متعجب کرد
"کددی فکرشددو میکددرد ندده روز از مددنم قدددرت .بیشددتر بشدده؟" نیشددخند زد "اشددتباه برداشدد.
تدازه ا کده نکمدم شدیطن .قداکی نکن ،خیلیم خوشم میاد دنددن اندن اعتمداد بده نفد
شده خیلی هاته ،کا "
تدو آشدپزخونتو تجربده "از انن تعرنفدا ازم نکدن سدو نادو میبیندی امشدب اولدین سدک
کردنا!"
گفدد" .ندده تددورو خدددا جلددو مددن ندده!" جددونگین چشماشددو صدددا تیددز از پشدد .سددر
معرکده " کیونگسدو بده کدرف مدکم بسد .و بددون اننکده برگدرده گفد" .بدر خدرمگ
کرد "بکایون!" دوند و مدکم بغل
کددرد و دستاشددو مدکددم بدده شددونه هددا کیونگسددو زد "کیونگسددو!" بکایددون هددم بغل د
کیونگسددو پرسددید "سدداونم اننجاسدد.؟" بکایددون سددر تکددون داد و همددون لد دده ،سدداون
درحالیکه خمیازه میکشید وارد آشپزخونه شد
کا ابرونی بات انداخ" .چانیول و لوهان؟"
زد "از خسددتگی از حددال رفددتن " سدداون پوزخنددد زد و در قددور چددا بکایددون چشددم
رو برداشدد .و داخلشددو نگدداه کددرد کیونگسددو بدده سدداون نگدداه کددرد "از دندددن تددو هددم
خوشدالم ساون "
هددم بددودنن سدداون سددر تکددون داد "از صددداها صددبدتون مشددخص بددود حسددابی دلتن د
کفترا عاشق "
کا پوزخند زد "اننو کسی داره میگده کده نده کدار کدرد جیدغ دون لوهدان پداره شده " {-
____-
سدداون ندده دفعدده ندده انگشتشددو تددو هددوا حرکدد .داد و لیددوان کددا مدکددم خددورد تددو
"آ !.درد گرف" . پیشونی
کیونگسو باشون خیدره شدد منت در توضدی بدود سداون دستشدو رو مدارک رو گدردن
کشید "اننا مثا عام اصا چی باند صداشون کنیم؟"
بکایددون سرشددو ک د کددرد "حلقدده ازدواج؟" سدداون انگشتشددو بدده سددم .بکایددون گرفدد.
"مددوافقم مددا زوج همدنگدده انددم ،بددرا همددین از والدددننمون قدددرتا مدداورا الطبیعدده بدده
لوهدان رو گدرفتم و اوندم قددر کنتدرل بداد مندو بده ارث بردم مثا من نیرو تلده کنتدی
گردبداد کدوچیکی درسد .کدرد رو ندوک انگشدتا ارث برد " ساون بدرا ا بدا حدرف
کدرد بکایدون نده دستشدو بلندد کدرد کد دستشدو رو بده سدق گرفد .و نده و بعد مدو
درسد .شدد کده گدر گرفد .و شدعله ور شدد "مدن ندورانی بدین انگشدتا دفعه نه دانره
چددانیول رو گددرفتم ،اونددم قدددر تددوهم روشددنانی منددو گرفدد " .و قدددر کنتددرل شددعله
لبخند عرنضی زد
کیونگسو ابرونی بات انداخ" .توهم روشنانی؟"
خیدره شدد و بعدد مثدل دنشدب جدونگین، بکایون با چشدمانی کده حدات سدر .بدودن باد
روک رو روبدده رو تمامددا مشددکی شددد و بعددد از اون کیونگسددو دوبدداره سددون چشددما
گرفد .و رو بدین دسدتا دند ،که جدونگین رو بدا نده شمشدیر نقدره ا مدی کشد .سدر
برگشد .بکایدون کدن!!!" و بعدد همده چیدز بده حالد .عدادن فرناد کشید "ند -نه تموم
عذرخواهی کدرد "ببخشدید فقدط داشدتم سدعی میکدردم تدوهم بددترنن ترسد .رو بدرا بده
وجود بیارم نمیدونستم قراره اون باشه "
کددا دستاشددو دور کیونگسددو حلقدده کددرد "فقددط ندده تددوهم بددود مددن همینجددام " کیونگسددو
زد "نددادم بنددداز دنگدده از بکایددون نخددوام عمیقددی کشددید و بدده سدداعد کددا چن د نف د
قدرتشو نشونم بده "
هر سه خندندن و سر تکدون دادن کیونگسدو ادامده داد "تدو چدی؟ اگده قددر کنتدرل زمدین
منو گرفتی ،چیکار میتونی بکنی؟"
جونگین شونه بات انداخ" .کدار زنداد ازم بدر نمیداد همینطدور انندور اوندور میدرم از اندن
زمان ،به زمانا قبدل تدر " کیونگسدو گدی شدده بدود امدا قبدل از اننکده اون بتونده توضدی
بده بکایون خندندد و توجاشدو جلدب کدرد "کدا تلپدور میکنده ولدی تلپدور خدالی نده
نه جورانی تو زمان هم سفر میکنه "
"واو زناد اننکارو میکنی؟"
"نه زناد خیلی انرخ میگیدره نده بدار وقتدی داشدتم تمدرنن میکدردم گدم شددم و نتونسدتم
تو مد زمان مددود کده داشدتم بده زمدان حدال برگدردم بخداکر نده هفتده بیادو
بودم "
صدددا گرفتدده ا از پشدد .سرشددون اومددد "اننجددا چدده خبددره؟" موهددا تددو هددوا بددود و
چشددما بدده زور بدداز میشددد و بددات تندده برهندده بددود بکایددون از رو صددندلی پرنددد
اسدتقبال کدرد "هدی بقده هدا ،مدا میدرنم تدو از "چانیول!" و بدا بوسده ا رو لبدا
گرف .و کشید نشیمن " و دس .چانیول رو با خود
نشددوند و دستاشددو وقتددی رو نکددی از کاناپدده هددا نشسددتن ،چددانیول بکایددون رو رو پددا
خیددره شددد و آروم گفدد" .چددرا اونکددارو حلقدده کددرد بدده چشددما سددرخ دور کمددر
کرد ؟"
بکایون با گیجی پرسید "کدوم کار؟"
چددانیول آهددی کشددید و دستاشددو رو بازوهددا بکایددون حرکدد .داد "قبددل از اننکدده بیدددار
بشددم رو تخدد .تناددام گذاشددتی فکددر فکددر کددردم دوبدداره تناددام گذاشددتی اگدده صدددا
خند از کبقه پانین نمی اومد"-
چددانیول ،مددن جددانی نمیددرم " انگشتشددو رو لددب چددانیول کشددید ،و بعددد "هیششدد
خودشو جلدوتر کشدید و دستاشدو کنداره هدا صدور چدانیول گذاشد .و انگشدتا شصدت
حرک .داد "چانیول دنگه هیقوق .قرار نیس .ترک .کنم " دانره وار رو پوست
عمیقدی کشدید و انگشتاشدو بدین انگشدتا "به نفعتده سدر حرفد .بمدونی " چدانیول نفد
دسدد .بکایددون بددرد از انددن کدده بکایددون اعتمدداد بدده نفسشددو دوبدداره بدده دسدد .اورده خیلددی
شدده شدکی نداشد .کده بکایدون خوشدال بدود ،و اننکده بکایدون قدرتمندد تدر از خدود
بدود حات میتونس .خیلی خطرناک تر از خدون خالصدا باشده ،ولدی اندن دلیدل اننکده عاشدق
شدده بدود گرمدانی کده بده نبود چدانیول بخداکر گرمدانی کده درون بکایدون بدود عاشدق
کنه که عشق بورزه که اهمی .بده چانیول ناد داد که ح
"من نگاهد .میکدردم چدانیول و واقعدا داشدتم عدذا میکشدیدم از اننکده نمیتونسدتم بیدام
و آروم .کنم مدن عاشدق اندنم کده احساسدات .رو رو صدورت .کده قدبا بدی حد بدود
ببینم ،ولی از دندن زجر کشیدن .متنفرم "
تدر کشدید و بکایدون صورتشدو تدو گدردن چدانیول فدرو خون خدالص بکایدون رو نزدند
برد و مارک Cشکلشدو بوسدید "میددونی چدان؟ فکدر کدنم پددرم وقتدی ندوزاد بدودنم مدا رو
به هم نامزد کرده بود انن مدارک نشدونه اننده کده مدا بده هدم تعلدق دارندم " چدانیول بده
توضیدا بکایون دربداره خدود ،سداون و جدونگین گدو داد همدون موقدع بدود کده
بات شنیدن "ساون؟ ساون!؟ سادددددون؟!!" صدا جیغ بلند رو از کبقه
و بعد دوستشون درحالیکه پله هدا رو دوتدا دوتدا پدانین مدی اومدد بده سدم .آشدپزخونه دوندد،
پرنددد و دستاشددو مدکددم دور رو بیددرون داد ،بدده بغلدد و بعددد از دندددن سدداون نفسدد
نده خدوا بدود حلقه کرد "من مد -مدن فکدر کدردم رفتدی فکدر کدردم همد گردن
میددزد ماسدداخ نفد ترسددیدم سدداون خیلددی ترسددیدم " سدداون کمددر لوهددان رو کدده نفد
"همه چی مرتبه" و "من همینجام" رو بارها زمزمه کرد میداد و تو گوش
میکنم تناام نذار " "تناام نذار ساون خواه
"هیقوقدد .لددو هیقوقدد .تناددا نمیددذارم " نگدداه عذرخواهاندده ا بدده بقیدده انددداخ .و
خددم میشددد دستشددو بددرد ،اونددو رو تخدد .خوابونددد و درحالیکدده رو لوهددان رو بدده اتدداق
نمیتونده مندو از جددا مدکم گرف .و بوسید "لوهدان میخدوام بددونی کده دنگده هدیقک
روک چون مدن ،بکایدون و جدونگین اندن راهدو انتخدا کدردنم تدا بتدونیم کنه حتی سون
باهدداتون بمددونیم تصددمیم گددرفتیم راه خددون و تددارنکی رو قبددول کنددیم تددا بتددونیم باهدداتون
بجنگیم براتون بجنگیم "
"مد-من ور چیه؟"
روک متنفرنددد اون خددانوادتون رو کشدد .همدده "مددا مددی دونددیم شددماها چقدددر از سددون
کسددانی کدده دوستشددون داشددتین رو نددابود کددرد زندددگیتونو ازتددون گرفدد .و بدده جددا
مجبورتون کدرد هدزار سدال تدو نده تدابو پوسدیده زندر زمدین زجدر بکشدید ولدی سدون
روک خیلددی قدرتمنددد بددود نددا حددداقل اون موقددع اننطددور بددود مددن مطمددون میشددم کدده
اننو با .قول میدم " بگیر بتونی انتقام خود و خانوادتو از
"نه ساون نمیتونم دوباره از دست .بدم اون نه بار تو رو کش"-.
"و دنگه نمیتونه اننکارو بکنه " صدا سداون مدکدم بدود "تدازه اندن و یفده انده کده بده
ماس" . عاده
لوهان اخم کرد "چی؟"
روک رو متوق د کنددیم همینطددور منبددع "پدددرا مددا ،اصددیل هددا ،ازمددون خواسددتن سددون
رو " قدرت
چاار نفر دنگه وارد اتا شددن و لوهدان سرشدو بلندد کدرد دسد .چدانیول دور کمدر بکایدون
بددود و بددازو جددونگین دور شددونه هددا کیونگسددو حلقدده شددده بددود بکایددون و جددونگین بدده
لوهددان لبخنددد زدن جددونگین اکمینددان داد "لددو ،مددا میتددونیم چیزانددی کدده اون ازتددون گرفتدده
رو باتون برگردونیم ما اننجانیم کده بده دندوونگی اون پاندان بددنم و جدون کسدی کده همده
اننا رو شرو کرده رو بگیرنم "
روک بکایددون اضددافه کددرد "اون دارنکسدده بزرگتددرنن بددرادر اصددیل هددا اون از سددون
اسددتفاده کددرد تددا نسددل برادرشددو نددابود کندده مددن مطموددنم اون اتن ندده جددانی همونجاهددا
میگین کانتر " که شما با هست
میکدرد اکاعا زناد نه دفعه باشدون داده شدده بدود ،امدا همدین اکاعدا بدود کده رو
روک از بقیه خون آشداما قدو تدر بدود اوندا مددرکی جدز حرفدا اندن سده نیمده چرا سون
اصیل نداشتن
پددن سددال پددی ،اونددا انتقددام رو کنددار گذاشددتن تددا در غددم از دسدد .دادن عزنزانشددون
سدوگوار کدنن ولدی حدات قددر انندو داشدتن کده همده چیدز رو بده نفدع خودشدون تمدوم
مبندی بدر تصداحب روک رو بگیدرن و ادعدا دارنکد کنن که جلدو نقشده هدا سدون
سداخته بدودن رو ندابود کدنن خدون خالصدا بده شدد مشدتا بدودن جامعه ا که بدرادرا
فرو کنن که هر قلبی که میبینن از هم بدرن نا نه شمشیر نقره ا درون
کده برسده بدا نجیدب کده برسده میدرنم اونجدا ،وقدت چانیول سدکو رو شکسد" .وقدت
رو بدده رو میشددیم و حتددی بددا دارنک د روک و اون نوچدده هددا لعنتددی زادگددان و سددون
زندددگی کنددیم چددون هنددوز ندده سددر ولددی بدده ن ددرم بانددد نکددم بیشددتر اننجددا تددو آرامد
مشکا هس .که باهاشون مواجایم "
کرد "چه مشکاتی؟" بکایون نگاه
کندین " کیونگسدو آهدی کشدید و سدر تکدون داد "مشکلی که فقط شما هدا میتدونین حلد
میکنده دنگده نمیتدونم زجدر تا و ده از زمدان مدری شدماها داره خودشدو سدرزن "درباره
کشیدنشو تماشا کنم "
کندین هدوم؟" سداون لبخندد زد "لطفدا کمکد بده آسدتین سداون چند لوهان با التما
میکنیم " زد و پیشونیشو بوسید "معلومه که کمک
~
العملدی در مقابدل اندن شدوک اولیده نشدون هی انده ا نداش .که باندد چده عکد کرن
بده آدمانی که پن سدالی میشدد فکدر میکدرد مدردن اتن اننجدا بدودن تدو سدوول ،کبقده
انسدتاده بدودن و مثدل احمقدا لبخندد میدزدن بکایدون پانینی کا ونداترنک ،رو بده رو
زد "هو کرن !" اشرا زاده با کعنده خندندد ولدی بده هدر حدال دستاشدو بداز کدرد صدا
شده بود!" "خدانا دلم برا تن و بکایون مثل بقه ها پرند بغل
شده بود " زد "منم دلم برا تن آروم به پشت کرن
" ساون به جونگین نیشخند زد "تا و کجاس.؟ میخوانم ببینیم
اونددا رو بدده کبقدده دوم راهنمددانی کددرد و اونددا بددا جونگددده رو بدده رو شدددن کدده بددا کددرن
دندنشون از رو صندلی پرند "واو! چی؟ چطور؟ چرا؟"
زد و دستشددو رو شددونه چشددم "توضددیدا بموندده بددرا بعددد ،رفیددق!" جددونگین باد
ندیفدی رو گذاش .وقتی اتاقی که قدبا مدال سداون و لوهدان بدود بداز کدردن ،جثده ا
بدود و تدو هدوا پخد دندن که به فضا بیرون پنجدره خیدره شدده بدود موهدا قرمدز
رفدتن تنادا نده و شلوار سفید و گشاد به تدن داشد .سداون و جدونگین بده کدرف لبا
فقدط نگاهشدون کدافی بدود تدا تدا و سرشدو بقرخونده اولد رو شدونه ا ضربه کوچی
تدو چشدما گدرد شددن و اشد کرد ولی وقتدی بداتخره شناختشدون ،چشدما سدرخ
مدداه کامددل کدده ن د بدده آرومددی شکسدد .و بازوهاشددو دور دوسددتا شددناور شددد بغض د
مراقبشون بود حلقه کرد ،دوسدتانی کده باعدل شددن تدو مدد زمدان کوتداهی کده بدا هدم
برندزه دوسدتانی کده بدا مردنشدون نیمدی از قلدب بودن از خوشدالی هم بخندده هدم اشد
رو هم با خودشون بردن
زدن و انددن باعددل شددد تددا و حتددی "تددا و هیون د !" سدداون و جددونگین همزمددان صدددا
موندده گفد. بلندتر از قبل گرنده کنده و بعدد بدا صددانی کده خیلدی وقد .بدود تدو گلدو
"جد -جونگین ساون "
" جونگین زمزمه کرد و تا و رو به بغل کشید "ما همینجانیم " "من اننجام هیون
کددرد "حددر زد کدده دم در نگاهشددون میکددرد زد زنددر گرندده و بکایددون بغلدد کددرن
میکدرد بکایدون هدود بکایدون رو خدی بکایون تدا وز مدن حدر زد " گرنده هدا
دنگده بخدداکر اننکده نتونسددتی مددراقب مدا زنددده اندم پد جدوا داد "مددی دوندم هیوند
نکن " باشی منو سرزن
و جونگدده لبخندد زدن هردوشدون تمدام مدد داشدتن اوندا رو نگداه میکدردن بقیده نیشین
همگی خوا بودن اعضا کا وناترنک
اورده از کددا بیددرون زد ،جددو خددو اونجددا و آسددمون ابددر لبخنددد رو لبددا نیشددین
میخواسد .حدال خدو میشدد چقددر دلد حدات خوشددال بدود ،تدا و حدال بود برادر
هم خو باشه عشق خود
تدرنن دارانیشدو از گدردن همونطور کده تدو کوچده هدا تدو در تدو راه میرفد ،.بدا ارز
هدندده باد داخلد بیددرون اورد گردنبنددد تکدد .قدددنمی ا کدده جونمیددون بددا ندده آهند
داده بود
اسمشددو بدده آرومددی زمزمدده کددرد جددار شددد ،و نیشددی قطددره اشددکی از چشددما
حلقدده شدددن ،و اونددو بدده سددم .گرمددانی "جونمیددون " و بعددد ندده دفعدده دسددتانی دور بدددن
جددوا داد "مددن اننجددام " مددرد پشدد .سددر کشددیدن کدده خیلددی خددو میشددناخت
لبخنددد میددزد لبخنددد رو رو لبددا کدده باد شددوکه چرخیددد امددا دندددن عشددق نیشددین
رو بددا گرندده بغددل کددرد خددود عشددق از دسدد .رفتدده اورد "جونمیددون!" نیشددین
{سولیمممم _
آمدد خدو بیددار شدد تدارنکی چیدز بدود کده باد دو سه قدرن بعدد از خدوا عمدیق
کدرده بدود شداند همدین بدو خدون باعدل شدده گف ،.ولی انن بو خون بود کده کافد
بود بیدار بشه تشنگی -تشدنگی هنشدو از هدر فکدر خدالی کدرده بدود جونمیدون تدابوت
نفسشددو بنددد رو بدده رو رو از زنددر خدداک بیددرون کشددید من ددره رو شکسدد .و خددود
رو هدم افتداده بدودن جسددانی کده در حدال پوسدیدن بدودن اورد جنازه هانی کده دور
شدشون زمین رو رنگی کرده بود شده بودن و خون خش و رو زمین اونجا پخ
جونمیون بینشون بده دنبدال کسدی گشد .کده تدازه تدرنن خدون رو داشدته باشده ولدی هدی
نیومدددن همدده اون جنددازه هددا چنددد روز میشددد کدده از مرگشددون خددو کدددوم بدده مددزاق
گذشته بود
جونمیددون خودشددو سددرگردون تددو جنگددل پیدددا کددرد چنددد تددا شددیرکوهی ،روبدداه و حتددی
بیدرون از هدن رو کنتدرل کنده فکدر نیشدین گوزنا بی گناه رو شکار کدرد تدا عطشد
نمیرف.
گفته بود برمیگرده با نیشین
بدرا جونمیون منت در موندد روزهدا ،مداه هدا ،سدال هدا ،دهده هدا منت در موندد نیشدین
کنده ،جونمیدون هرکدار میکدرد تدا بتونده دوبداره برنگش .اگه اون قرار نبود بیداد و پیددا
باشه باها
کمدین تصمیم جونمیون پابرجا موند ،تا اننکه نده گدروه خدون آشدام بدا ردا هدا قرمدز بدرا
بددود دور حملدده کددردن زنجیددر کدده از روغددن گددل شاهپسددند خددی کددردن و بادد
پیقیدن و اونو به جانی زنر زمین بردن اون موقدع بدود کده بده اندن فکدر کدرد کده چدرا رو
زمین به هی خون آشامی برخورد نکرده بود
جونمیددون بدده ندده کددا .مجلددل بددرده شددد و مددرد رو دنددد کدده ردا سددرخی پوشددیده بددود و
پوزخند ترسناکی داشد .اندن آخدرنن عملدی بدود کده جونمیدون بده نداد مدی اورد بدا اراده
رو درحددالی سددپر کددرد کدده مجبددور بددود انجددام داده باشدده بقیدده سددالاا زندددگی خدود
انساناا رو مارک کنه و از اونا شاهوار هانی بدون قلب و بدون فکر بسازه
ولی حتی انیه ا نبود که از رو ها بیقاره ا که فاسد کرده بود عذرخواهی نکنه
روک زنددانی شدده بدود و خددا میدونسد .چندد وقتده جونمیون تو نکدی از اتاقدا سدون
که اونجاس.
ولی همه چیز تو اون شب سرنوش .ساز تغییر کرد
نقدره جمدع کدرده بدود و زنجیدر از جدن رو زمین سر خوابیده بدود پاهاشدو تدو دلد
خدون آشداما دارن- بس .شده بود بدا قددر دندد در تدارنکی -کده همده به دور گردن
اننکده احتمدات اون خیدره شددن بدا تدر تونس .نه جف .چشم سدیاه رو ببینده کده باد
گفد. روکه خودشدو عقدب کشدید ولدی اون شدخص بدا صددا گرمدی باد شخص سون
رو م پا جونمیون نشس. سر و صدا نکنه و دس .نرم
پسر بدون اننکده کدار خاصدی بکنده دسد .دنگشدو تدو هدوا تکدون داد و نده دفعده آتیشدی
به وجدود اومدد "حدات ،اگده میخدوا میتدونی نده چیزندو بدین دنددونا فشدار بین انگشتا
بد " جونمیون اکرافشو نگاه کرد امدا چیدز بدرا گداز گدرفتن ندندد پسدر آه کشدید "خیلدی
خب ،بازو منو بگیر گداز بگیدر چدون کدار کده میخدوام بکدنم قدراره حسدابی دردنداک
باشه اگه میخوا از اننجا بر بیرون نباند صدانی از دربیاد "
جونمیددون سرشددو تکددون داد نمیخواسدد .دوبدداره دندوناشددو تددو گوشدد .کسددی فددرو کندده
شددرو شددد و همونطددور کدده پسددر داشدد .بددا سددوختن از ندده نقطدده رو پوسددت ولددی حد
بدده سددوختن افتدداد دندددونا زنجیددر رو و میکددرد تمددام گددردن تددو دسددت آتددی
و غلی شدو کده بده کدور عجیبدی گدرم تو بازو پسر فرو رف .و خدون سدیاه رند نیش
رو و شددیرنن بددود رو فددرو داد همونطددور کدده پسددر نقددره رو و میکددرد ،جونمیددون خددون
میددداد "خیلددی خددب خددون خددالص گددو ددرنف مددی مکیددد و بدده صدددا خنددده هددا
میدونم تشنه ا اما باند برنم "
اندرخ داده بدود باد جونمیون نالیدد و دسد .پسدر رو بدا اکدراه ول کدرد گرمدا خدون
سرشو بات بدرد و لبخندد گرمدی رو رو صدور پسدر دندد بددن جونمیدون سدف .شدد و نده
مشدخص بدود تدو نگداه وارد شدد حتمدا گیجدی عجیبی از اکاعد .باد دفعه ،ح
بعد پسر شرو بده حدر زدن کدرد "جونمیدون عزندز مدن ،تدو نکدی دنگده از چون لد ه
خون خالصا نسل پدرم هستی من به عندوان نده اصدیل کدار پددرمو ادامده میددم اسدم مدن
بکایونه حاضر به من خدم .کنی؟"
کددرد ،و فکددر فددرار از اون کددا .وحشددتناک حد جونمیددون مددوجی از گرمددا رو درون خددود
کشید "من-هر کار بگید میکنم لد-لرد بکایون " رو به آتی اعصا نی زده ا
فقدط نده قدانون دارندم هیقوقد.ا هیقوقد .مندو بکایون سر تکون داد و نوچی گف" .پد
عشدقم و لرد صدا نزن من افسانه ا تدر از اندن لقبدا م بده هدر حدال ،مدن دارم میدرم پدی
پسرعموهام اشکالی نداره وقتی از اننجا رفتیم بذارم .به حال خود ؟"
"انن اننجا کجاس.؟"
اننجا جانیده کده خدون آشداما زندر زمدین سداختن تدا دور از انسداناا زنددگی کدنن "کانتر
من از اننجا میبرم ،.و بعد میتونی هر کار دل .خواس .بکنی "
تزم نیسد .خودتدو مقصدر بددونی ،تقصدیر تدو نبدود حدات تنادا چیدز نیشین "شش
که مامه اننه که ما با همیم "
سددر تکددون داد و لبخنددد زد بددازو خددون خددالص رو گرفدد .و اونددو بدده کددر نیشددین
ورود کا کشید "میخوام با دوستام آشنا کنم "
متوجده شدد خدون آشداما جشدن گدرفتن و دارن شدرا میخدورن وقتی وارد شددن ،نیشدین
بیدرون بدود چشدما خون خالصا هم اونجا بودن احتمدات وقتدی اومدده بدودن کده نیشدین
دسد .در دسد .نده نفدر دنگده وارد اتدا شدد ندی فدان همه گرد شد وقتی دنددن نیشدین
رو دوباره ببینه میتونس .بر خا .چشما برادر
"بد-بقه ها میخوام با جونمیون آشنا بشین عشق من "
نددرم و فرشددته وار بددود و بدده سددختی شددنیده میشددد ولددی همشددون بخدداکر شددنوانی صدددا
میکددرد خوشدددال حددر زد! نددی فددان ح د قونشددون اونددو شددنیدن شددنیدن کدده نیشددین
کشددید کدده دونددد و کددور اونددو بدده آغددو تددرنن مددرد رو زمیندده بدده کددر بددرادر
تقرنبا تونس .صدا شکستن استخونااشو بشنوه نیشین
شده بود " "دلم برا صدا تن
نکندده وقتددی از هددم برادرشددو خددی لبددا سددعی کددرد اشددکا "نددی فددان گادده" نیشددین
نگداه کدرد و بدا گیجدی نگاهشدو بده فاصله گرفتن ،نی فدان بده خدون خدالص کندار بدرادر
توضددی داد "قبددل از اون اتفددا ،مددن و جونمیددون بددا برگردونددد نیشددین صددور نیشددین
دو خددون آشددام بددا رده هددا متفدداو هددم بددودنم اننددو ندده راز نگدده داشددتیم چددون رابطدده
ممنو بود "
کدرد سرشدو بدات اورد و چنددنن ندواز رو گرفد .و بدا شصدت جونمیون دسد .نیشدین
آشددنانی خددورد کدده بدده چاددره دنددد ،تددا اننکدده چشددم جفدد .چشددم رو زوم زو خددود
توجاشو جلدب کدرد میخواسد .چیدز بگده امدا بکایدون بدا لبخندد سرشدو بده عامد .نده
تکون داد
"مددن جونمیددون هسددتم خددون خالصددم از نسددل کیددورنک " بددا شددنیدن انددن حددر ،
چانیول که تا اون موقدع نگداهی باشدون نکدرده بدود و بکایدون رو همقندان رو رون پدا
برگش" .نسل کیورنک ؟" نشونده بود با کنجکاو به سمت خود
بدده چددانیول افتدداد و بافاصددله زانددو زد کددی فکرشددو میکددرد اون ندده روز جونمیددون نگدداه
ببیندده؟ جونمیددون تاحددات چددانیول رو از نزدن د رو از نزدن د کیددورنک بتوندده شدداهزاده
زنددگی میکدرد ولدی پرتدره هدا چادره ا ندنده بدود چدون اون تدو عمدار کیدورنک
همه جا بود بنابرانن کسی نبود که اونو نشناسه
چانیول شاهزاده خطدا مدی شدد چدون آخدرنن و جدوونترنن خدون آشدام از نسدل دوم خدون
کمدی میدونسدتن کده چدانیول واقعدا پسدر زوجدی از نسدل اول خالصا بدود امدا فقدط عدده
از نسل اوله نیس .بلکه اون خود
جونمیون از کجدا میدونسد.؟ خدب اون اولدین خدون خدالص از نسدل دوم خدون آشداما بدود و
چانیول رو فامید درباره اولین کسی بود که راز پدر و مادر
جونگده سر تکدون داد و عینکشدو درسد .کدرد "چدرا هدر دفعده نده نفدر جدندد میداد ندا بده
نکی از اننا تع یم میکنه نا میشه خدمتکار شخصیشون؟"
اشداره کدرد بلندد شده ،و جونمیدون متوجده موقعید .خدا .چدانیول و بکایدون چانیول با
شد همینطور متوجه مارک هدا رو گردنشدون کده شدبیه هدم بدود جونمیدون حاضدر بدود
نداش. قسم بخوره دفعه قبل که بکایون رو دنده بود مارکی رو گردن
" چدانیول انندو گفد .و بکایدون ندرم خندندد "چدان "واقعا از دنددن .خوشددالم هیوند
اون برادر نیس .مگه باتون نگفتیم شما جزو نسل اول خون خالصا هستین "
سدداون پوزخنددد زد و دستاشددو دور لوهددان حلقدده کددرد لوهددان هددم مثددل بکایددون ،رو پددا
نشسته بود "به هدر حدال تدو هدم مثدل لوهدان مدن هدزار سدال تدو تدابو خون خالص
زندانی شده بود ؟"
"ندده مددن نیشددین نجدداتم داد اون روز ت دداهر کددرد منددو کشددته ،و دفددنم کددرد دداهرا
بعد نتونس .بیاد دنبالم چون حرکدات تدد .ن در بدود مدن چندد قدرن بعدد بیددار شددم،
ولددی اونددا منددو دزدندددن " جونمیددون نفدد عمیقددی کشددید و بغضشددو فددرو داد "ازم سددو
استفاده شد مثل نده عروسد خیمده شدب بداز باهدام رفتدار شدد مجبدورم کدردن شداهوار
درس .کنم "
تددو مسددوول درسدد .کددردن شدداهوارا هددین بلنددد از لبددا جونگددده خددارج شددد "پد -پد
بود ؟"
روک مندو جونمیون با لبخندد غمگیندی سدرتکون داد "کدار از دسدتم برنمدی اومدد سدون
مجبور کرده بود "
کیونگسددو بددا شددنیدن اون اسددم بددا عصددبانی .نفسشددو بیددرون داد اوضددا واقعددا داشدد .از
روک همقدین جمعید .زنداد از شداهوار هدا درسد .کدرده کنترل خارج میشد چدرا سدون
داش.؟ بود؟ چه نقشه ا تو سر
شددد دستاشددو گرفدد .و زمزمدده کددرد "مددن پشددتتم جددونگین متوجدده خشددم خددون خالص د
کیونگسو "
~
نقدره ا شددن و بده ندی بده دوردسد .نگداه میکدرد ،چشدما همونطور که از پش .تنه
جانی خیره شد که نسل جدند خون آشاما اوندو کدانتر صددا میدزدن بدا نفدر چشماشدو بده
هم فشرد ،نمیخواس .ببینه نجیب زادگان چطور اونجا رو فاسد کردن
عقدل و خدرد اون اصدیل رو بده ارث بدرده بدودن بندابرانن بیشترشدون قددرتا نسل لدونک
مدداورانی و ماددار هددا قدرتمنددد داشددتن امددا نسددل کیددورنک ،اونددا کسددانی بددودن کدده
و احساسدداتی بددودن احساساتشددونو در اولوندد .قددرار میدددادن و خددون آشددامانی حسددا
قدرتا اونا هم انعکاسی از احساسا نا شخصیتشون بود
نه کاما خردمند بودن و نه کاما احساساتی ولی نسل کرادنیک
متعددادل بددودن و در عددین حددال وقتددی عصددبانی بددودن خطرندداک خددون آشدداما کددرادنیک
میشدن و از لدا قدر ،بده اوندا قددرتانی داده شدده بدود کده نیازمندد تعدادل بددن ،هدن و
رو بددود تددا بدده دلخددواه خودشددون اشددیا رو تغییددر بدددن و نددا درهددانی رو بدده بُعددد هددا
غیرممکن باز کنن
بدود ،میدونسد .کده نده روز قدراره بدا شداهزاده هدا نجدا شیومین ،که از نسل کدرادنیک
هر سه نسل ماقا کنده شدیومین شداهد دفدن شددن اوندا بدود ،و بدا قدولی کده در نافته
رو داد ،اونجا رو تدرک کدرد تدا مخفدی بشده و عزندز تدرنن فدرد زنددگی سکو به خود
رها کرد خانوادگی تو خونه
انجددام داد بددرا حف د امنیدد .اون سدده نفددر بددود کدده آخددرنن کددار کدده هددزار سددال پددی
بازمانده ها نسل اول خون خالصدا بدودن اوندا بده جدانی نیداز داشدتن کده هدی نجیدب زاده
بشه جدانی فقدط بدرا اون سده خدون خدالص و وفدادار تدرنن کسدانی کده ا نتونه وارد
میددزد کدده ندده روز بدداتخره خددون اونددا باشددون اعتمدداد دارن بدده کرنقددی ،شددیومین حددد
خالصا بیدار میشن ،و اولین چیز که میخوان پیدا کردن جوابه
شیومین کلیدد رو بده چدن سدپرده بدود ،اشدزا زاده ا کده وقتدی بقده بدود عاشدق بداز
کردن با شیومین بود
کلید به مکانی منتای میشد کده شدیومین تمدام اندن مدد منت در بدود تدا خدون خالصدا پیددا
کنن شدیومین مطمدون بدود چدن بده قددر باهوشده کده میتونده اننجدا رو پیددا کنده باد
اکمینان داش.
~
میدداد اننکده قسدمتا خدارجی کدانتر گدو دربداره جونگده به داستان هدا نیشدین
انجددام شددده و چطددور درنددا سددیاه دور چطددور هم ده چیددز بدده کددور مددن م و سیسددتماتی
کددانتر رو احاکدده کددرده چددون بددا اننکدده جونگددده اونجددا زندددگی کددرده بددود ،ولددی هرگددز
کتابخونه رو ترک نکرده بود
کدی شدده بدود و چدون جونگدده و نیشدین جونمیون خیلدی وقد .بدود از خسدتگی بیادو
انددن چنددد سددال بددا هددم دوسددتا صددمیمی شددده بددودن ،کددل شددبو بدده داسددتان گفددتن بددرا
همدنگه گذروندن
"ولددی چیددز عجیبددی اونجددا هسدد .اننکدده ندده مانددل اونطددر کددانتر ،مدده خیلددی غلی ددی
اکددرا جددانی رو گرفتدده هنددوز کسددی نتونسددته از درنددا سددیاه عبددور کندده ولددی همدده
کنجکاون بدونن پش .اون مه چی مخفی شده "
کرد "مه ،ها " بود لم جونگده ناخوداگاه گردنبند برفی که به گردن
"تو هم دل .میخواد بدونی اونجا چی هس.؟"
جونگده سدر تکدون داد "مدن همیشده آدم کنجکداو بدودم کدی میدونده چدی اونجدا منت در
آدمه؟"
اون شب وقتدی جونگدده رو تخد .دراز میکشدید ،تصدونر اون مده هنشدو پدر کدرده بدود و
رو دنددد و از میددزد وقتددی بدده خددوا رفدد ،.چشددمانی نقددره ا رن د انگددار داشدد .صدددا
خودشو تو خوا جمع کرد تر
یییه روز ،وقتییی ت ییمیم گربتییی از الک خییود بیییرون بیییای ...گردنبنیید منییو
بردار ،و من پیدا میکنم.
میکدرد "بجندب چدن دنگده وقتشده اسدممو شیومین چشماشو بسد .نیدرو کلیدد رو حد
صدا بزن و من پیدا میکنم "
" شیومین هیون عمیقی کشید "هیون چن به آرومی نف
کتدا دار رو خون خدالص لبخندد زد ،بده ور نخدی رو زمدین نگداه کدرد و اشدرا زاده
دند که حات تو خوا خر و پ میکرد
"پیدا کردم "
Chapter.32: Cloudy
هزار سال پی ،چانیول به عنوان نه بقده بداور داشد .کسدیه کده راجدع بده اتفاقدا گذشدته
اتفاقداتی کده ممکدن بدود در انندده بیفتده رونا پرداز میکنده ،و اگدر اننطدور نبدود دربداره
رونا پرداز میکرد
هددر شددب تمددام اون دوره ا کدده بدددون بکایددون سددپر کددرده بددود ،تصددونر کشددته شدددن
میگرفدد .و حددات داشددتن اون تددو رو از تکددرار میشددد و عقل د هددا تددو کددابو
انقدر غیر واقعی بدود انقددر بدی نقدص بدود کده چدانیول میترسدید اندن خوشدبختی آغوش
خیلی کول نکشه
کدرد حد رو رو پوسد .خدود به بکایون خیره شد کده خدوا بدود و نفسدا آرومد
رو شددکم اون نکددم چددانیول بددود و نکددی از دسددتا بکایددون رو سددینه گوندده
چددانیول انداختدده بددود و روتختددی مشدد .شددده بددود نکددی از پاهاشددو رو پددا برهندده
هردوشون رو پوشونده بود بازو چپ چدانیول زندر سدر بکایدون بدود ،آرنجشدو خدم کدرده و
رو هدم فدرو بدرده بدود دسد .دنگد به نرمی تو موهدا سدیاه کاغدی عشدق دستا
برده بود زنر سر خود
سدده روز از روز کدده بدده سددوول اومدددن و اون آشددنانی غیرمنت ددره رو بددا جونمیددون داشددتن
اتدادشدون بزرگتدر شددن حلقده گذشته بدود ،نده خدون خدالص دنگده از ندژاد کیدورنک
آنندد قدراره بیفتده قدرار میکدرد نده اتفدا ندا خدو خوبی بود ولدی چدانیول حد انده
نبود به کسی اعترا کنه ولی از اتفاقی که ممکن بود بیفته میترسید
حاضدر نبدود بکایدون رو از دسد .بدده دنگدده نده نبدودن بکایدون اوندو میکشد ،.جسددمی،
چانیول قادر به زندگی تو دنیانی بدون بکایون نبود روحی ،احساسی
تددر شددد و باعددل شددد اون بیدددار شدده بکایددون دور بدددن بکایددون تند ناخودآگدداه آغوشد
کددرد و بافاصددله سرشددو بددات اورد و بدده چشددما خیددره بدده هنددی چددانیول رو ح د تددن
سق اون خون خالص نگاه کرد "چانیول ؟"
بیرون کشید "بیدار شد ؟" چانیول رو از افکار عمیق صدا
"آره بدده چددی دار فکددر میکنددی؟ میتددونم استرسددتو ح د کددنم " بکایددون دستشددو رو
قفسه سینه چانیول کشدید و سدعی کدرد آرومد کنده چدانیول بدا حد گرمدانی کده لمد
عمیقی کشید "چیز نیس" . میداد چشماشو بس .و نف بکایون با
"چان مشخصه دار نده چیدز رو مخفدی میکندی " بکایدون سدعی کدرد بلندد شده ،فقدط
برا اننکه بتونه دندد باتدر باد داشدته باشده ،ولدی دسد .چدانیول دور مدکدم شدد و
کشید "نرو " اونو بیشتر به سم .خود
"جانی نمیرم فقط میخوام جامو درس .کنم "
چددانیول چرخیددد و حددات تمددام وزنشددو رو پسددر کددوچیکتر انداختدده بددود و صددور خودشددو
تو گردن اون مخفی کدرده بدود عطدر شدیرنن خونشدو بدو کشدید ،ولدی چیدز کده بیشدتر
بدود خنددده دار بدود کده ندده شدیطان از خددود توجاشدو جلدب میکددرد گرمدا پسدر زنددر
گرمددا سدداکع کندده ولددی بکایددون ندده همقددین شددیطانی بددود ،و چددانیول هددی شددکانتی
نداش.
"چددانیول بگددو چددی شددده و اننبددار دوبدداره نگددو هیقددی چددون رفتددار اصددا معمددولی
نیس " .تنه ا از نگرانی تو صدا بکایون شنیده میشد
رو پوس .گردن بکایون زمزمه کدرد "میترسدم هدر هدر دفعده کده بده احتمدال رو بده رو
بدده جددونم میفتدده از مددردن نمیترسددم اگدده انددن شدددن بددا نجیددب زادگددان فکددر میکددنم تددر
فکر میکنی من از از دس .دادن تو میترسم " چیزنه که راجع با
بکایون انگشتا کشیده خودشدو تدو موهدا اون فدرو بدرد "چدانیول ،قدرار نیسد .اتفداقی
بددرا مددن بیفتدده مددن اجددازه هددم نمیدددم اتفدداقی بددرا تددو بیفتدده اتن دنگدده قدرتمندددم
میدددونی کدده اونقدددر قدددر دارم کدده در کنددار بجددنگم و از دفددا کددنم -مددا از همدنگدده
مراقب .میکنیم "
"اگه دوباره از دست .بدم؟ اگه تو مداف .از تو شکس .بخورم"-
قسدم میخدورم چدانیول تدو هیقوقد .تدو مداف د .از مدن شکسد. "شکس .نمیخدور
" نخورد
"من شکس .خوردم که تو مرد ! مدن نمیدد -اجدازه نمیددم اندن اتفدا نده بدار دنگده بیفتده
میدددونم شددما سدده تددا بدده عنددوان و یفتددون بانددد اننکددارو انجددام بدددنن ،و حاضددرم کنددارتون
مبارزه کنم ولدی نمیتدونم جلدو اندن حسدمو بگیدرم کده نده اتفداقی قدراره بیفتده و اتفدا
خوبی هم نیس" .
"چی دار میگی چانیول؟ هی اتفاقی قرار نیس .بیفته خیلی خب؟"
"بکایددون " دسددتا چددانیول پالددو هددا بکایددون رو مدکددم چسددبیدن بکایددون نفدد
همقنددان چددانیول گذاشدد .انگشددتا عمیقددی کشددید و بوسدده هددا نرمددی رو شددقیقه
تو موها چانیول در حرکد .بدود "چدانیول بده اندن چیدزا فکدر نکدن هدی اتفدا بدد
تناا نیستیم ،دوستامون باهامونن و کنارمون میجنگن " نمیفته ما تو انن جن
بکایون هرگدز فکرشدو هدم نمیکدرد کده اون چدانیول سدرد و بدی تفداوتی کده روز اول دندده
بشددکنه و حددات اشددکا دا چددانیول رو رو گددردن بددود ندده روز اننطددور تددو آغوش د
دل بکایددون رو بدده آتددی و صدددا نفسددا گددرفت شددونه هددا میکددرد لددرز حد
چیز که چانیول فکر میکرد اتفا می افتاد چی؟ میکشید اگه برعک
جلو چشما بکایون چطور میتونس .باشه؟ از دس .دادن چانیول دندن مرگ
بده واقعید .پیوسدته باشدن ،تصدونر مده مانندد از چدانیول و نه دفعده ،انگدار کده خیداتت
مددی اومددد ،لبخنددد رو جلددو چشددما بکایددون بدده رقددص دراومددد داشدد .بدده سددمت
گرفتده بدود بدا سدرفه ا کده کدرد خدون از بدود و دستشدو رو شدکم زخدم شدده ا لب
لد ده ا نقدره ا شدد و بعدد بدا زاندو رو بیدرون رنخد ،.چشدما سدر .رنگد دهدن
اوندا رو احاکده کدرده بدود و وقتدی صددا بکایدون ک مرمر فرود اومد درحالیکده آتدی
خیره شد رو شنید که اسمشو گف ،.نگاهشو بات اورد و به چشما
"من تو مداف .کردن از ،شکس .نخوردم بکایون "
دستا بکایون مشد .شددن و صورتشدو تدو موهدا چدانیول مخفدی کدرد چیدز نبدود
میلرزندد چیدز نیسد .نده تصدور تکدرار میکدرد درحالیکده حدات بددن مدام اننو با خود
ساده بود من هیقی ندندم
اون دنگه چی بود؟ نه اخطار؟ امیدوار بدود اننطدور نباشده چدون اگده واقعدا اننطدور بدود اگده
در حددال لبخنددد زدن واقعددا قددرار بددود چددانیول اونجددا بددا ندده شمشددیر نقددره تددو شددکم
چشماشددو بددرا همیشدده ببنددده بکایددون میخواسدد .زمددان همددین اتن بددرا همیشدده
متوق شه
~
دنگده قرمدز نبدود اون شب جونگده بدی توجده تدو خیابوندا سدوول قددم میدزد-چشدما
آبی نخی دراومدده بدود رداشدو پوشدیده بدود و زندر اون نده جفد .سونیشدر و بلکه به رن
خیمده شلوار داش .صددا نرمدی رو دنبدال میکدرد کده اسمشدو صددا میدزد مثدل عروسد
گفتده شدده بدود انجدام میدداد و بددون اننکده بفامده ،تدو شب بداز کدار رو کده باد
نه تنه نی به جا میذاش. مسیر حرکت
باتخره وارد ورود کانتر شد ،تدو قدانقی نشسد .و وارد درندا سدیاه شدد امدا بده جدا
فاصدله گرفد .و بده قدرار داشد ،.از رفتن بده سدم .جزندره ا کده شدار کدانتر تدو
تدر میشدد امدا و تارند سم .مه ا رف .که فضا پشتشو مخفدی کدرده بدود هدوا تارند
جونگده توق نکرد
دار میرسی جونگده خیلی نزدنکی
اورد نده بدار پلد کوبیدده شدد جونگدده رو بده خدود باد سرد زمسدتونی کده بده صدورت
زد ،دو بار سه بار و وسط درندا سدیاه بدا تعجدب داد کشدید "مدن اننجدا دقیقدا چده غلطدی
درنددا مددنعک دارم میکددنم؟" صدددا برخددورد آ بددا قددانق تددو آسددمون همیشدده تارن د
بندد میشد اکرافشو نگاه کرد ،و وقتی چیز کده پشد .مده پنادان شدده بدود رو دندد نفسد
اومد
کیلددومتر بددا جزنددره ندده جزنددره دنگدده کدده صددخره ا و متددروک بددود جونگددده حدددود ن د
هددا فاصددله داشدد .ولددی از همینجددا میتونسدد .مجسددمه نخددی ا رو ببیندده کدده از سددن
کرنستالی نوک تیدز سداخته شدده بدود و ارتفدا نده کدوه رو داشد .جونگدده ،شدگف .زده،
گرد شده بود باز مونده بود و چشما دهن
میبرد ،متوجه قصر بزرگی وسط جزنره شد همونطور که آ اونو به جلو پی
پیدداده شددد دوان دوان قددانق رو بدده نکددی از صددخره هددا سدداحل بسدد .و بدده سددرع .از
شددده رو در شیشدده ا پیدددا کددرد "شددبیه خودشددو بدده در رسددوند و شددکلی رو حدد
حد دراورد و بدده ارومددی تددو حفددره گردنبندمدده –گردنبنددد!!" گردنبنددد رو از گددردن
شده گذاش ،.و جور که انگار گردنبند کلید اون در بود ،در باز شد
کدر آشدنا دونده بدر بده چشدم میخدورد و رو زمین شیشه ا و سق آبی نخی رند
در برابر برگا فراکتالی که از سق آونزون بودن میدرخشید
ستون ها با شکوهی در هر کدر بده چشدم میخدورد ،در هدر کدر پدن تدا سدتون ردند
شده بودن جلو دنوار رو به روندی بدود کده اوندو دندد ،مدرد بدا ردا آبدی ماندل بده سدبز،
موهدا صدورت چشما قرمدز درخشدان و تتدو سدفید رنگدی از برگدا انگدور کنداره
بدود ولدی چشدما درشدت ،اون چشدما درشد .کده نقدره ا شدد و اون صورتی کم رن
لبخند
شیشدده ا شددد هددق هددق شکسددته ا از چشددما جونگددده سددوختن و نگدداه خیددره ا
خارج شد گلو
"شد-شیومین "
بددزری و دونددد آغددو "چددن-چددن!" شددیومین بددا خوشدددالی فرندداد کشددید و بدده کددرف
گرمی جونگده رو احاکده کدرد و جونگدده دستاشدو دور اون خدون خدالص حلقده کدرد ،لبخندد
فشدار میدداد حفدره برگشدته بدود همونطدور کده شدیومین رو بده آغوشد دوباره بده لبادا
حات با شاد پر میشد عمیق تناانی تو قلب
فشددار داد و هددق زد " جونگددده ردا پسددر بزرگتددر رو تددو مشددت "شددیومین هیوندد
کددرد "متاسددفم کدده تناددا خندنددد و موهاشددو نددواز شددیومین بدده رفتددار بقگوندده ا
معذر میخواد" گذاشتم چن شیومین هیون
چن بینیشو بات کشید و خودشدو جددا کدرد "ندا! مدن دنگده بدزری شددم قدرار نیسد .هندوز
عین بقه ها باهام حر بزنی!"
سنگم حسا میشی " شیومین با خنده موها اونو بام رنخ" .هنوزم دون
جونگده لباشو بیرون داد "نخیدددرم "(:
شیومین دستشو رو دس .جونگده گذاشد ،.دسدتی کده هندوز گردنبندد رو نگده داشدته بدود
میدار چن تو همیشه هر چیز که با .میگفتم انجام میداد " "میدونستم نگا
"بخاکر اننکه همون موقع کده بقده بدودم باد .گفدتم وقتدی بدزری شددم میخدوام دوسد.
شددبیه دانددره شددده بددود دوخدد ،.دهددن پسددر بشددم " شددیومین نگدداه متعجبشددو با د
زد و شدیومین امکدان نداشد .بتونده سدر .تدر از اندن بشده "چدن- جونگده چشدمکی باد
فکددر میکددردم دار شددوخی میکنددی " جونگددده آهددی کشددید و دستاشددو دور صددور خددون
خالص قا کرد "وقتی با .گفتم با همون نگاه اول عاشق .شدم شوخی نمیکردم "
جونگده توی خیانواده ای دوسیت داشیتنی بیزر شید بیدون اینکیه بفهمیه
دنیا چقدر ظالمیه .بیه عنیوان ییه اشیراف زاده ییاد گربتیه بیود بیه خیودش
رو همیشییه تییوی سییر خییودش نگییه داره .اون بییا مغییرور نباشییه و دانش ی
عاقه بین کتاب ها بزر شد ،امیا همیشیه چییزی واقعیی تیر از کتیاب هیا و
تئوری های درونشون میخواست.
شب از خونشون بیرون زد و چند دقیقیه بعید درحیالی بیه خیودش اومید ی
که داشت توی خیابون ،کنار لنگرگاه قیدم مییزد .کیانتری خونیه ی اونیا بیود،
میکیرد همیه میردم توسیم نجییب زادگیان بیه با این حیال جونگیده حی
زنجیر اسار کشیده شدن.
کیانتری رد میشید تیا بیه دریاچیه حاال جونگده داشت از کنار جنگ کوچیی
اونجا بود برسیه .وقتیی بکیه بیود عیاد داشیت اونجیا بیازی ای که نزدی
کنه ،یا گاهی بقم بشینه و کتاب بخونیه .اونجیا بیود کیه پسیری رو دیید کیه
روی تخته سنگی نشسته بیود و بیا دونیه هیای بیرف تیوی دسیتای یی زده
اون دونیه هیای کریسیتالی اش بازی میکیرد .جونگیده میتونسیت درخشی
رو توی چشمای نقره ای پسر ببینه.
نگاهشون همدیگه رو پییدا کیرد و پسیر چشیم نقیره ای لبخنید زد .جونگیده
باز گفیت "سیام .مین جونگیده ام ولیی چیون تیو ربت و با نی به فرب
خیلی خوشگلی اجازه میدم چین صیدام کنیی! بقیم کسیایی کیه دوستشیون
دارم اجازه دارن چن صدام کننا!"
شیومین خندید ،از تختیه سینگ پیایین پریید و جلیوی پسیرک اشیراف زاده
مییذاری مین زانو زد "منم شیومینم! واو تو پسر زرنگی بیه نریر مییای .پی
چن صدا کنم؟"
پسییرک هفییت سییاله جییواب داد "اوهییوم .چییون تییوی نگییاه اول عاشییقت
شدم شیومین هیونگ! وقتی بزر شدم یه کاری میکنم زنم بشی!"
شیییومین بلنیید خندییید و از دیییدن چهییره ی گیییل شییده ی پسییر لییذ بییرد.
اینکییه پسییر بییا اون مث ی همسیین هییای خییودش ربتییار میکییرد رو دوسییت
داشت .متنفر بود از اینکیه مثی قدرتمنید تیرین رده ی خیون آشیاما باهیاش
منتریر اون ربتار بشه (بیا اینکیه جیزو قدرتمنید تیرین بیود " .واقعیا؟ پی
روز میمونم ،چن-چن"...
صدددب .میکددرد بددا "تددو کددانتر ؟" کیونگسددو همونطددور کدده جددونگین دربدداره نقشدده ا
تعجب پرسدید جدونگین قدبا نقشده رو بدا بکایدون و سداون در میدون گذاشدته بدود و حدات
داش .برا خون خالصا توضدی میدداد کدار سدختی بدود ولدی باندد انجدام میشدد کیونگسدو
نه بار دنگه پرسید "چرا برنم اونجا؟"
"چون قرار نیس .بذارنم انن دفعده نسدب .بامدون برتدر داشدته باشدن اندن دفعده مدا اول
حمله میکنیم "
نجیب زاده ها اونجان ،بدو خدون مدا هدم خیلدی سدرنع تدو جزندره لوهان گف" .همه
میشه " با اندن وجدود ،بکایدون ،جدونگین و سداون نگاهدا معندی دار بدا هدم رد و پخ
بدل کردن
نکدی از فدامیا مدن کدانتر بدرنم میخدوانم بدرنم پدی "قرار نیس .به خدود جزندره
و کیونگسو شیومین ،خون خالص بر "
بددود ولددی چشددما کیونگسددو گددرد شدددن وقتددی جددوون بددود شددیومین خدددمتکار شخصددی
خیلی با هم رسمی نبودن بیشدتر مثدل دو تدا دوسد .بدا هدم رفتدار میکدردن ،ندا حتدی مثدل
دو تا برادر کیونگسو و شیومین ناد گرفته بودن که قدرتاشون میتونن با هم کار کنن
عمیقددی کشددید و بکایددون "اون اون زنددد ؟" جددونگین سددر تکددون داد چددانیول نفدد
لبخنددد زد دستشددو گرفدد .از کددر دنگدده سدداون دسدد .لوهددان رو بوسددید و لوهددان باد
گرفتده و همونطدور کده تدو اتدا نشدیمن جونگین صدور خدون خدالص رو بدین دسدتا
سابقشون تو بوسدان انسدتاده بدودن ،بدا عاقده اوندو بوسدید و زمزمده کدرد "همده چیدز بده
میره " خوبی پی
بکایون چیز که صب دنده بود رو به ناد اورد امیدوارم
خدرد شدد بدا تشدکر از بدرادرا بده درد شیشه نازک لیدوان بدا صددا بلندد بدین دسدتا
نخددور ،اون انسدداناا هنددوز زنددده بددودن بددا دخالتشددون تمددام نقشدده هددا اون خددرا شددده
بود اصا چدرا اون خدون خالصدا بیددار شددن؟ اگده اون انسداناا نبدودن خدون خالصدا هندوزم
تو تابوتشون بودن
بدده نخددوردن گوشدد .ادامدده داده بعددد از هددزاران سددال زندددگی کددردن ،متوجدده شددد بددرادرا
بددودن و بدده خونخددوار اکتفددا کددرده بددودن تددا بیشددتر از انددن وارد تددارنکی نشددن حتددی از
آور مددی اومددد ،ولددی فکرشددو چنددد بدده ن ددر خونشددون تولیددد نسددل کددرده بددودن اولد
نمیکرد نه روز اونا انقدر زناد بشن و تشکیل جامعه بدن
چرا هنوز باند قدرتمند میمونددن در حالیکده بده چیدز کده واقعدا بدودن پشد .کدرده بدودن؟
اونا لیاق .احترام کسانی که تبددنل کدرده بودندو نداشدتن لیاقد .بده نداد مونددن رو نداشدتن
ضددعی بددودن ،و اون خیلددی بیشددتر لیاقدد .جانگدداه اونددا رو داشدد .اون بددود کدده بددرادرا
شدن رو داش .نه اونا لیاق .ستان
بده دنبدال میرفد ،.مدرد رو پیددا کدرده بدود کده چشدم همه چیز داش .به خدوبی پدی
بیددرون اسددتفاده کددرد و همدده اکاعدداتی کدده میشددد رو از قدددر خددون خالصددا بددود از
کشید ،و بعد وقتی مرد همه اکاعاتشو در اختیار اون گذاش ،.اون جونشو گرف.
بادد .میددده " "حددات ،بددذار از بدددن .اسددتفاده کددنم انددن افتخددار بزرگیدده کدده لددرد دارنک د
بده عندوان سدون پوزخند زد و خودشو درون بدن مدرد قدرار داد از اون بده بعدد ،دارنکد
نمیدونس .اون واقعا کیه روک زندگی میکرد -ولی هیقک
نمیدونس .اون نه اصیل چند هزار ساله ا هیقک
رسددید و زمزمدده کددرد "نددی؟ چدده نخددی؟" جددونگین پرسددید و بعددد فکددر بدده هددن
"شیومین "
بلندد کدرد و بدا لگدد بده نکدی از شیومین جونگده رو خبر کرده بدود شدیطان برندزه نالده
صندلی ها داخل کا کوبیدد جدونگین بده اون خدون خدالص قدول داده بدود کده جونگدده
گفتدده بددود صددبور باشدده ولددی اون لعنتددی نتونسدد .صددبر کندده و میدداره باد رو بددا خددود
جونگده رو اول برده بود -اونم صا از جلو کانتر !
احتمال دنده شدن خیلی بدات بدود ممکدن بدود ردشدونو بدزنن اگده ردشدونو زده باشدن اوندا
همین اتنم مرده بده حسدا میدان و جدانی کده قدرار بدود مخفدی گاهشدون باشده لدو رفتده
"لعن .با .شیومین!"
به اونیو اجازه هی حرفی رو ندداد و انیده بعدد دوبداره ناپدندد شدد و دود سدیاه رنگدی رو تدو
دندد کده در و کیونگسدو داهر شدد ،عشدق کا به جا گذاش .وقتی تدو اتدا خدود
رو بده تداج تخد .تکیده داده بدود و سکو رو تخد .مشدغول رمدان خونددن بدود کمدر
کیونگسددو رو رو دراز کددرده بددود و رو هددم انداختدده بددود ناددونی دداهر شدددن پاهددا
اومدد تزم نبدود حرفدی بزنده تدا کیونگسدو متوجده ترسوند ولدی اون بلندد شدد و بده سدمت
بشه "چی شده جونگین؟" حال .عصبی صورت
کددرد "کیونگسددو ،شددیومین و جونگددده تددو خطددرن جددونگین بددا چشددما نگددران نگدداه
اون لعنتددی دنشددب جونگددده رو صدددا کددرده! ممکندده دنددده شددده باشددن! اونجددا دنگدده بددرا
مخفی شدن امن نیس.
کیونگسو اصرار کرد "ولی باند برنم باند شیومین باند ببینم "-
"خودم تناا میرم اونجا تو نمیتونی بیا ! اونجا اصا امن نیس"!.
"من میام جونگین! شیومین مثل برادر منه نمیتونم اجازه بدم آسیب ببینه!"
روک اونجا باشه"- "لجباز نکن کیونگسو! ممکنه سون
"واسه همین باند اونجدا باشدم تدا ازشدون مداف د .کدنم! نده تنادا شدیومین بلکده جونگدده!
روک بر بیاد " سون اون شاند قدرتمند باشه ولی نمیتونه تناانی از پ
تو رو مرده ببینم؟ به هی وجه!" "خب که چی؟ باند به جا
ساون به همراه لوهانی که گی شده بدود نده دفعده وارد اتاقشدون شدد "هدی هدی هدی بقده
ها چه خبرتونه انن وق .صب داد و بیداد راه انداختین؟"
"مددن میددام جددونگین " کیونگسددو تصمیمشددو بددا شددفافی .اعددام کددرد و بدده سددرع .لباسددا
کدرد لوهدان بده سدمت رو با لباسانی کده بدرا مبدارزه مناسدب تدر باشدن عدو راحتی
رف" .چه رفتنی؟ راجع به چی حر میزنی؟"
کیونگسدددو جدددوا داد "احتمدددال داره شدددیومین و جونگدددده در خطدددر باشدددن اتن میدددرنم
اونجا "
"کیونگسو"---
کیونگسددو داد کشددید "دنگدده نمیخددوام بدددل کددنم مددن میددام!!" و از اتددا بیددرون رفدد .و
قفدل شدده بده جدونگین نگداه کدرد و از اتدا رفد .سداون بدا فد لوهان هم بده دنبدال
بیرون دوند "لوهان!"
کنم " "ساون من باند با کیونگسو برم باند کمک
قبل از اننکه کا برگرده ،سداون مداجرا رو دندده بدود درسد .مثدل لوهدان کده بدا نگداه بده
چشم نه نفر میتونس .هنشدو بخونده اوندم میتونسد .و حدات کده انسدان نبدود اننکدار بدرا
میدزدن هی درد هم نداشد .دتندل جدونگین درسد .بدودن و اگده همونطدور کده حدد
کافی نبودن روک اونجا بود ،کیونگسو و لوهان برا متوق کردن سون
"حق با جونگینه اننطدور شدما تدو خطدر میفتدین آخدرنن بدار کده شدما سده تدا سدعی
روک مبارزه کنین اگه ما دخال .نکرده بودنم کشته شده بودنن!" کردنن با سون
"ساون من نمیذارم کیونگسو تناانی بره اونجا!"
"اون قرار نیس .بره تو هم همینطور من جونگین میرنم "
داد کشددید لوهددان فرندداد زد "اجددازه نمیدددم!" رو بدده رو سدداون انسددتاد و تددو صددورت
"ترجی میدم بمیرم تا اننکده نده بدار دنگده بدا از دسد .دادند .تدا ابدد زجدر بکشدم سداون!
سام خودمو انجام میددم و میجدنگم! حتدی اگده نده شدیطان باشدی ،قدو تدر از مدن و بقیده
خون خالصدا باشدی ،مدن بدازم بدرا تدو و امنید .تدو میجدنگم متاسدفم ولدی اندن بدار قدرار
کنم " نیس .به حرف .گو
بکایون و چانیول تمدام مدد داشدتن اوندا رو نگداه میکدردن چشدما چدانیول رو صددنه
دعوا اونا بدود امدا نگداه بکایدون رو چدانیول قفدل شدده بدود "میددونم تدو هدم میخدوا
" چانیول به بکایون نگاه کرد و آهسته سر تکون داد بر
جددونگین و سدداون ،بکایددون کسددی نبددود کدده تصددمیما بکایددون بدددل نکددرد بددرعک
خدوبی راحدع بده اندن کدار نداشد .امدا رو زنر سوال ببره برا همین بدا اننکده حد عشق
سر تکون داد و موافقتشو اعام کرد
عبوسدی از اتدا بیدرون اومدد و در رو بده هدم کوبیدد "میدرم دنبدال تدا و جونگین با قیافه
و بقیه "
بر ؟" ساون با تعجب پرسید "وانستا ببینم ،واقعا میخوا کبق نقشه اونا پی
"فکر میکنی راه دنگه ا دارندم؟ اندن باتدرنن کارنده کده میتدونیم بکندیم تدا اننکده بخدوانم
اونا رو از جلو کانتر رد کنیم اگه بده اونجدا تلپدور کدنم حدداقل نمیتدونن ردموندو بدزنن
نا شاندم میخوا لوهان رو تناا بفرستی اونجا؟"
کنده جدونگین رو عدو دوندد تدا لباسدا زد و بده سدم .اتداق ساون چنگی به موها
و بکایدون رفد .هدر دوشدون تلپور کرد و چانیول با قددما بلندد بده سدم .اتدا خدود
کدردن و لباسدانی مشدکی پوشدیدن چدانیول همدون لباسدانی رو پوشدید لباساشون رو عدو
که اولین شبی که بکایدون رو دندده بدود بده تدن داشد -.شدلوار جدین ،کد .بلندد و پیدرهن
و انعطدا پدذنر رو بدا سونیشدر مشدکی مشکی از اونطر ،بکایدون شدلوار جدین تند
ساده ا به تن کرد
دقیقده وقتی به اتا برگشدتن ،کیونگسدو ،لوهدان و سداون از قبدل اونجدا بدودن تقرنبدا ند
وسدط اتدا گذش .تا جدونگین بدا تدا و ،کدرن ،نیشدین ،جونمیدون و اعضدا ونداترنک
اهر شد
جدونگین رو گدرفتن و آخر نگاه رو بده همدنگده اندداختن هدر کدومشدون قسدمتی از لبدا
بعد همه تو هوا ناپدند شدن لد ه
~
جددونگین بددا دندددن اون مجسددمه نخددی بددا شددکوه کدده حددات خددرد شددده بددود و تیکدده هددا
اننکدده شددده بددودن تعددادل خودشددو از دسدد .داد همدده بدده مدد همدده جددا پخد بددزرگ
تونسددتن رو پددا خودشددون بانسددتن شددرو بدده بلنددد کددردن اون کددوه هددا نخددی کددردن
لوهددان و سدداون از قدرتشددون بددرا بلنددد کددردن همزمددان دو سدده تددا تکدده بددزری اسددتفاده
کردن در حالیکه چانیول و بکایون تیکه ها بزرگتر رو و میکردن
بده کیونگسو با دندن بدن شخص اشدنانی کده بده شدکم رو زمدین افتداده بدود و گونده ا
رو از زندر آوار نخدی زمین سرد چسدبیده بدود فرنداد از سدر درد کشدید "شدیومین!" بددن
موندده بدود سرشدونو پدانین بیرون کشید و همه با دندن شمشدیر نقدره ا کده تدو کمدر
نقدره انشدون سدفید شدده بدود پوسدت انداختن چشما شدیومین بداز بدودن ،و حدات رند
بدود زمدین بده لدرزه دراومدد سرد و سخ .مثل نی شده بدود و رد غلدی خدون رو لباسدا
رو بلندد کدرد ،و کدور کده انگدار اندن بده قددر کدافی وقتی کیونگسو بدن باتدرنن دوسدت
تا و رو شنیدن "جونگده-ناا " بد نبود ،اونا صدا گرنه
شدیومین ،جونگدده جونگین سرشو چرخوند و دندن جسدد جونگدده حتدی بددتر بدود بدرعک
با زهر شاهوار کشته شده بود
قبل از اننکه بتونن به کمکشون برسن اونا مرده بودن
فشدرد و گرنده کدرد "جدونگین تدو میتدونی بدر کیونگسو جسد شیومین رو بده سدینه ا
میکددنم جددونگین بددر خددواه رو دار گردونددی مگدده ندده؟ تددو خددون و خن کددرادنیک
گردون "
چکیدد "متاسدفم کیونگسدو ولدی فقدط جونگین سدر تکدون داد و قطدره اشدکی از چشدم
نه آدم مرده رو میشه برگردوند ،نه نه خون آشام "
درد کدده همشددون داشددتن تشونقشددون میکددرد کدده جزنددره رو تددرک کددنن امددا قددبل حد
تکشدون شدد ،و تد بدن اونا رو کنار هم سوزوندن خاکسدتر اوندا تدو درندا سدیاه پخد
قسم خوردن که انتقام مری اوندا رو بگیدرن و ممکدن بدود بکایدون دچدار تدوهم شدده باشده،
بددود ،چددون همونطددور کدده خاکسددتر اونددا رو تددو درنددا نددا شدداندم انددن قسددمتی از توانانیددا
میددرنختن ،میتونسدد .رو اونددا رو ببیندده کدده میخندندددن و درحالیکدده دسدد .همدنگدده رو
گرفته بودن رو درنا راه میرفتن
~
بدا خوشددالی تدو راهروندی راه میرفد .کده مخصدو. روک به همدراه مداف دان سون
بده سداختمون قصدر مانندد کده خدود نجیب زادگان کانتر ساخته شدده بدود و مسدیر
ساخته بود منتای میشد از اننکه تونسدته بدود بدا نده تیدر دو نشدون بزنده و در نده حرکد .دو
رضان .میکرد تا از دشمناشو نابود کنه ،احسا
اونقدر تو غرور و افتخار غدر شدده بدود کده تدا وقتدی صددا غرشدی بلندد و بده دنبدال
نشدد وقتدی چرخیدد، صدا فرناد رو نشنیده بود متوجده حضدور پدونزده نفدر پشد .سدر
هدا بزرگدی رو از دندوارا راهدرو بیدرون کشدید و اوندا رو از دند که کیونگسدو تکده سدن
کوبیدد و تکده هدا استخونشدون بده هدوا پاشدید بعضدی مداف دا دو کر به جمجمه
از خدون آشدداما هددم هددد میلدده هددا نقددره ا سده اننقددی ا قددرار گددرفتن کدده لوهددان بددا
اجدازه روک بده نوچده هدا غیرمنت دره ا بدود امدا سدون کنترل میکرد حملده هن
داد با اونا مبارزه کنن اون لعنتیا به هر حال نمیتونستن دنوار دفاعیشو بشکنن
همه با تمدام تدوان مشدغول مبدارزه بدودن اوندانی کده قددرتا فراکبیعدی داشدتن عاقانده و
استفاده میکردن خدون آشداما پدانین رتبده بده حدد گدی و ترسدیده بدودن کده مو ر از
از میدون اصلی شار فرار کرده بودن تا از درگیر شدن جلوگیر کنن
جونمیون همه چیزو تد .کنتدرل داشد .تدا اننکده زندی رو دندد کده سدا نکدی از نگاباندا
تن دیم کدرد و نشدونه گرفد. اوندو تدو دسدت هدا رو گرف ،.نه نیزه نقره بدا دسدتک
بند اومد چشما جونمیون نگاه هدفدار زن رو دنبال کردن و نفس
پرنددد و نگدداه گددی جلددو موا ددب بددددا !!" بدده موقددع بددا سددرع .مدداورانی "نیشدیدددن
دندد بددون اننکده اهمید .بدده تدو چده خطدر قدرار رو تدو چشدما نیشین شده
کدرد بغدل کدرد و بعدد چیدز سدرد و دردنداک رو حد رو با تمدام وجدود گرفته نیشین
کده کندار گدو آرومدی از لبادا خدارج شدد نالده فرو رف .و از سدینه ا تو کمر
بود بیرون اومد نیشین
"جو جونمیددون " خددون خددالص لبخنددد بددا درد زد و صورتشددو عقددب کشددید ،بوسدده ا
رو لباا اشرا زاده زد و بعد بدا فشدار کده وزن نیدزه بده بددن هاشدون مدی اورد هدر دو
هم فرو رفته بود زمین افتادن نیزه تو قلب نیشین
بکایون با دنددن اندن صددنه لعنتدی فرسدتاد ،ولدی وقتدی نده فاجعده دنگده رو وقتدی داشد.
از پشدد .مددورد حملدده دنددد بددا گرندده فرندداد زد "کرنددددد !!!" کددرن میجنگیددد رو بدده رو
قرار گرفته بود و توسط نه شاهوار گاز گرفته شده بدود تدا و بدا دنددن اندن صددنه بده سدم.
حملده کدرده بدود هجدوم بدرد و سدر اون رو قطدع کدرد بعدد بده سدم. کسی که به عشدق
میشدد پخد رو تکدون داد ولدی زهدر بده سدرع .تدو بددن کدرن دوند و بدن کرن
بدن تا و از اونجانی کده خدون خدالص بدود راحد .تدر تونسدته بدود بدا زهدر مقابلده کنده امدا
رو رو پدا بده عندوان نده اشدرا زاده ضدعی تدر بدود تدا و بدا گرنده سدر کدرن کرن
گذاشدد .و اشددرا زاده دستشددو مدکددم گرفدد .سددعی کددرد بددا نفسددا برنددده ا خددود
رو بوسدید حرفشو بزنده "مدن د-دوسدت .د دارم تدا و " تدا و بدا هدق هدق شدقیقه ا
"منم دوست .دارم نی فان برا همیشه قول میدم "
مثددل شددیومین و جونگددده و جونمیددون و بددرا مددردن بددا عشددق آرزو بددی صدددا
پدرواز کدرد و از پشد .تدو خیلدی زود بدرآورده شدد خنجدر زهرآگیندی بده سدمت نیشین
فرو رف .و بافاصله اونو کش. قلب
هدم کشدته شدده بدودن تمدین توسدط گداز نده شداهوار مدرده بدود تمام اعضا ونداترنک
میناددو وقتددی باتددرنن دوستشددو تددو اون وضددع دنددد کنترلشددو از دسدد .داد و گلولدده هددا
روک خنجرشدو از پشد. کدرد امدا نکدی از افدراد سدون نقره انشدو بده همده کدر شدلی
وارد بدن میناو کرد
جونگایددون و کددی پشدد .بدده پشدد .هددم مشددغول مبددارزه بددودن جونگایددون دو تددا خنجددر
نقره ا به دس .داد درحالیکده کدی دو تدا بداتوم مدکدم داشد .کده آخدر جفتشدون کوچی
تیغه ها نقره داش.
بددا وجددود اون تعددداد از دشددمن ،دنددوار دفاعیشددون بدداتخره شکسددته شددد زمددانی کدده کددی
پر شد ،چاقو نقره ا تو گردن جونگایون فرو رف" .کی-بوم " حواس
"جونگایددون!" پاها جونگایدون شدل شددن و رو زمدین افتداد کدی بده سدرع .زاندو زد
داد "جونگایون " باشه و با گرنه تکون تا موا ب
"نادته جد-جینکی قبل از مبارزه چی -چی گف.؟"
"آره آره نادمه "
نمیر قول مید ؟" قبل از جینکی-هیون بد "باند انجا م
کی سر تکون داد و مدکم اشکاشو پاک کرد "قول میدم جونگی قول میدم "
جونگایددون لبخنددد زد و چشماشددو بسدد .کددی بدداتوم هاشددو برداشدد .و بوسدده ا رو
زد ،بعددد بلنددد شددد و بدده مبددارزه ادامدده داد و راهشددو بدده سددم .دو بددرادر از پیشددونی دوسددت
باز کرد و بدن هاشون رو کنار بدن جونگایون گذاش. دنگه ا رفته
"کیبوم!!" کی سرشو چرخوندد و اونیدو رو دندد کده بده کدرف میدوندد و همزمدان شداهوار
به کرف پرند هیونگ بدا شداهوار مبدارزه کدرد تدا اننکده خدون آشدام دنگده ا بدا خنجدر
خنجر زد نقره ا از پش .با
بددون هدی رحمدی بده قتدل رسدوند و کیبوم وحشدیانه فرنداد زد و اون دو رو بدا بداتوم هدا
نگداه گذاشد .بده اکدراف سرهاشونو جدا کرد بعد بددن اونیدو رو برداشد .و کندار بدرادرا
خدارج کدرد نده نیسد .بطدر ا رو از گردنبندد کسدی باد کرد و وقتدی دندد حدوا
هدم رو مجبدور کدرد اوندو بنوشدن و خدود بدرادرا بدود بددن مدرده رند مانع بنف
اخددرنن جرعدده رو نوشددید بطددر خددالی رو بدده گوشدده ا انددداخ .و بعددد بددا تمددام وجددود بددا
می اومدن جنگید شاهوار هانی که به سمت
برای همیشه به خیون خیالص هیا خیدمت خواهید کیرد .میا بیا "ویاتریک
عهد خونینمون وارد نژاد اونا شدیم".
اونیو لبخند زد "االن نمیتونم بهتون بگیم .ولیی از وقتیی جنیگ شیرو شید،
من و مینهو داشتیم روی ایین کیار میکیردیم .کیبیوم ،مین بهیت اعتمیاد دارم
اینو بهت میدم .وقتیی میردیم اینیو تیوی دهنمیون برییز و خیودتم ازش پ
بخور".
نکی از خون آشاما شمشیرشدو تدو پالدو کدی فدرو بدرد و کدی خدون بدات آورد چشدما
بددات اومدددن ،بدده لوهددان نگدداه کددرد و لبخنددد زد بدده سددختی دسدد .راستشددو بددات اورد ،رو
رو بس. گذاش .و تع یم کرد ،و بعد کنار جونگایون فرود اومد و چشما سینه ا
فدرو لوهان با دنددن اندن صددنه فرنداد کشدید و تمدام پنجدره هدا سداختمون بدا فرنداد
نفددر شد گددرفتن و زمددین بدده سددختی لرزنددد قلبددا شکسددته رنخدد .دنددوار هددا آت د
انتقددام اونددا رو بدده جلددو میرونددد چشددما شددیطانی بکایددون ،سدداون و باقیمونددده و عط د
جونگین مثل مروارند سیاه شد و چشدم خدون خدالص هدا بده نقدره ا درخشدید بکایدون بده
روک رو در بددر میگرفدد .و فرنادشددون افددراد سددون تد شددعله هددا نگدداه کددرد کدده ت د
ساختمون رو پرکرده بود
روک نا شاندم باند بگم عمو بعد از اننا نوب .تو ه سون
نفر به کر قصر رفتن درحالیکه برا هر چیز آماده بودن هر ش
Chapter.34: Eternity
روک هجددوم میبددردن ،زمددین زنددر قدددم هاشددون بدده لددرزه درحالیکدده بدده سددم .اتددا سددون
نمدداد نجیددب زادگددان رو هددم نددابود کددردن چددانیول افتدداده بددود و تددو مسیرشددون ،فددواره
میکشدید لوهدان از حملده کدنن رو بده آتدی تمام خون آشدامانی کده سدعی میکدردن باد
میشدد رو بده دندوار میکوبیدد و میلده هدر دشدمنی کده ندزدنک هدن سر خشم با نیدرو
رو تو قلبشون فرو میبرد ها نقره ان
کدردن ،جدونگین بدا لگدد وقتی بو کسدی کده همده چیزشدون رو ازشدون گرفتده بدود حد
روک مواجده شددن کده مغدرور و سدربلند رو بده روشدون مدکمی در رو شکس .و بدا سدون
انستاده ،با نگاهی بددکین .و پوزخندد رو لدب جدونگین زمزمده کدرد "زنددگیتو بده فداک
میدم "
"انن چه کرز صدب .کردن با عموته جونگین؟"
روک نیسدد. چددانیول بدده جددونگین نگدداه کددرد "عمددو؟" بکایددون توضددی داد "اون سددون
" چانیول اون برادر اصیل هاس .دارنک
بدرا همدین بدا حدر .گفد" .پد توجه خون خالصا جلدب شدد لوهدان از بدین دنددونا
انقدر قدرتمند بوده "
کیونگسو غرندد "بخداکر کشدتن مینسدوک و کدل خدانوادم ،سدرتو بدا همدین دسدتام از بددن.
جدا میکنم "
ولددی مددوفقیتی عمیددق تددر شددد "فکددر کددنم قددبا سددعی خودتددو کددرد پوزخنددد دارنک د
نمیبینم!"
سر رفتده بدود غدر زد "کدر خونددن بسده ببیدنم چطدور میتدونی از ساون که حوصله ا
تامون بر بیا " هر ش پ
پرتدا میکدرد و بعدد از هدا بدزری رو بده کدر دارنکد جونگین هر دفعده تختده سدن
جلوگیر کنه هر حمله تلپور میکرد تا از هر برخورد احتمالی با دارنک
در همین حین کیونگسو سدام خودشدو بدا بیدرون کشدیدن رنشده هدا و خدار هدا از دل زمدین
انجام می داد
رو اسددتفاده میکددرد تددا حمددا بعدددن بددرا ورود بدده هددن دارنک د لوه دان از توانددانی
بینی کنه پی
رو پددر کندده و دارنکد سدداون سددعی میکددرد بددا گردبدداد کدده درسدد .کددرده بددود حددوا
رفته بود به کمک کشیدن گردباد چانیول با به آتی
متمرکز شده بود با استفاده از توهمات بکایون هم رو فرنب دادن دارنک
نفدر کدار آسدونی نبدود خدون خالصدا بدا باند اعترا میکرد ،جنگیددن همزمدان بدا اون شد
از مری قدرتمندد تدر از هدر زمدانی مبدارزه میکدردن ولدی قدرار نبدود برگشتن برادرزاده ها
همه چیز همین جا به آخر برسه اون از همشون مسن تر و کبیعتا قدرتمندتر بود
رو متمرکدز کدرد و بدا نده فدوران قددر ،هدم رو بده عقدب هدل داد ولدی نیدرو دارنک
بود هیقکدومشون تسلیم نشدن انن تناا شانسشون برا متوق کردن دارنک
و اونا حاضر بودن هر رنسکی رو بپذنرن تا انن ماجرا نه بار برا همیشه تموم بشه
بدده نگدداه کددرد زمددانی رو بدده ندداد اورد کدده خددانواده ا رو بدده رو لوهددان بدده صدددنه
قددر بیشدتر بدود اندن مدرد کده دس .انن مرد کشته شدن انن مرد کده همیشده تشدنه
مدری بدود ،بددون هدی تا و و بقیه دوستاشو بده قتدل رسدونده بدود اندن مدرد کده لیداقت
ترحمی
تیدز شددن ،پرندد و بده دوند که سدرگرم مبدارزه بدا بقیده بدود نداخن هدا به کر دارنک
زد فاندده جنگیددن چدی بدود اگده نمدی تونسدتن بده هدفشدون برسدن؟ چن گلو دارنک
بشن؟ انن جن فانده مردن عزنزانشون چی بود اگه اونا نمیتونس .برنده
مدکددم کددرد و کندده پاهاشددو دور شددونه هددا دارنکد موفددق شددد خودشددو سددوار دشددمن
چندد بدار عدق زد ولدی تونسد .لوهدان رو مثدل فدرو بدرد دارنکد پنجه هاشو تو گردن
وزن به کنار پر کنه نه بقه سب
دوندد و بدا غرشدی از سدر خشدم ساون با دندن انن اتفا عصبانی شد و بده کدر دارنکد
دردناکی انداخ. به صور و چشم مرد چن
کدددرده بدددودن دوره ا داندددره وار میقرخیددددن و بدددا آتدددی چدددانیول و بکایدددون دور
اونو زمین گیر کرد درحالیکه کیونگسو با رنشه ها خاردار
"اهههه! لعنت به شما حرومیزاده هیا! نمییذارم از اینجیا زنیده بییرون بریید!
هدر لد ده بداتتر میرفد. مال منه!" و فرنداد از درد کشدید چدون دمدا بددن قدر
بده کدر بددن بکایون پوزخند زد "فکدر نمیکدنم وقد .مدردن رسدیده عمدو!" و آتدی
خزند دارنک
نفر ،مدرد اصدیل رو تماشدا کدردن کده میسدوخ .و از درد فرنداد میکشدید بداتخره هر ش
به آخر رسدیده بدود بکایدون آهدی از سدر آسدودگی کشدید و بده کدر چدانیول رفد. جن
کدرد بلندد شده کیونگسدو و جدونگین همدون موقدع مشدغول بوسدیدن ساون به لوهان کم
هم شده بودن
همقنان در حال سوختن بود صدا فرناد متوق شد اما بدن دارنک
از دسد .داده بدودن رو راحتی کشیدن امدا غدم کسدانی کده تدو اندن جند همگی نف
قلبشون سنگینی میکدرد وقتدی چرخیددن و بده عقدب نگداه کدردن ،آرزو میکدردن کده کدا
همه چیز اونقدر به عقدب برمیگشد .کده هدی چیدز بده اسدم شدیطان ،خدون آشدام ندا هدر
دنگه وجدود نداشد .چقددر دلشدون میخواسد .چندد تدا انسدان معمدولی بدودن و چیز تارن
نگرانی ا درباره مری و زندگی نداشتن
"لوهان حال .خوبه؟ سر خیلی بدد بده زمدین خدورد " سداون پشد .سدر لوهدان رو ماسداخ
داد لوهان سر تکون داد "خوبم ساون تزم نیس .نگران باشی "
"دس .خودم نیس" .
لوهان خندند "جد میگم حالم خوبه "
نفددر لبخنددد بدده همدنگدده زدن و بددا قدددما خسددته بدده سددم .خروجددی بدده راه هددر ش د
کدرد لوهدان از حرکد .انسدتاده وقتدی چرخیدد ،بدا در بود که احسدا افتادن ساون نزدن
مواجه شد "ساونی " چشما شیشه ا لوهان و لبا لرزون
"لوهان؟ چی شده؟"
چیدز نبدود کده سداون نتونده ببینده سداون هدی لوهان لبخند زد ،اما غدم تدو چشدما
پدانین اومددن و بده شدکم لوهدان انده ا نداش .که چه اتفاقی افتداده ولدی وقتدی چشدما
افتدادن و زمزمده کدرد "نده بده لدرز گرفته بود رسدیدن ،زاندو هدا که اونو با دو دست
ند نه "
بیددرون رد شددده بددود و از بدددن رو درنددده بددود ،از کمددر شمشددیر کوتدداهی شددکم عشددق
بیفتدده اونددو در آغددو از هددر فکددر خددالی شددد و قبددل از اننکدده عشددق زده بددود هددن
گذاشدد .و بددا چشددما گددرد شددده بدده چشددما گرفدد .سددر لوهددان رو رو پددا خددود
لوهان خیره شد کیونگسو از بدین شدعله هدا ع دیم ،حرکتدی رو دندد و متوجده شدد سدون
زد و رسدید رو چند روک هنوز زندده سد .دوندد و اولدین سدا نقدره ا کده بده دسدت
حملدده کددرد "کشددتی ! تددو لوهددانو کشتددددی! لعندد .بادد !.بانددد تددو جاددنم بادد
بپوسدددای " فرنداد میکشدید و شمشدیر رو تدو هدوا میپرخوندد خندده آرومدی بدین شدعله
ها پخد شدد و ناگادان اسدلده ا بده سدمت اومدد و از بددن گذشد .قفسده سدینه
رو درند و خون به بیرون فوران کرد
"کیونگسدددددو!!!"
از داخددل داشدد .میسددوخ .اهرشددو آروم نگدده داشددته بددود ولددی از درون از درد ،از بدددن
دامدن میدزد میخواس .فرنداد بکشده ،و صددا دردنداک جدونگین بده حدال خدراب سوز
شدده بدود جدونگین بده سدم .کیونگسدو دوندد و روک خیلی وق .بدود کده فرامدو سون
داد ،انگار میتونس .با انن کار جلو مرگشو بگیره تکون
روک جنگیدد بدا شدد و بدرا آخدرنن بدار بدا سدون چانیول بدون لد ه ا فکر وارد آتدی
میخواسدد .کدده نددره "چددانیول!!! وجددود اننکدده بکایددون اسمشددو فرندداد میددزد و از
چانیددددول نددده!!"
بکایون آشفته بدود و میدونسد .انندو قدبا دندده نده دسد .سدوخته رو زمدین افتداد و بده
روک جلدو بکایدون رو اعضدا بددن سدون تد دس .دنگده ا ،و بعدد تد دنبال
روک رو دندد لوهدان و کیونگسدو خیلدی وقد. زمین افتدادن تدا اننکده بکایدون سدر سدون
بیرون اومد نگاه کرد بود که مرده بودن ،و بکایون به جسمی که از آتی
لد ده ا بده نقدره ا درخشدید چانیول سرفه ا کدرد و خدون بدات اورد ،چشدما سدرخ
احاکدده شدددن بددودن بددا زانددو رو کد مرمددر و همونطددور کدده هددر دوشددون توسددط آتددی
زمددین فددرود اومددد صدددا بکایددون رو شددنید کدده اسمشددو صدددا میددزد و سرشددو بددات اورد و
شکس .نخوردم بکایون " کرد "من تو مراقب .از نگاه
بده شدکم چدانیول رسدید -نقدره اونجا بود که بکایون اون تصدونرو بده نداد اورد ،و چشدما
سدون فدرو رفتده بدود بکایدون بدا نفسدا برندده بده بددن تکده تکده شدده تو بدن
کشددید و بددرا همیش ده بدده خاکسددتر تبدنلشددون کددرد روک نگدداه کددرد ،اونددا رو بدده آتددی
نگداه میکدرد ،جدونگین رو میدندد کده بده بددن کیونگسدو همونطور که بده وضدعی .عشدق
میرنددزه و موهددا زده و گرندده میکندده ،و سدداون رو میدنددد چطددور در سددکو اش د چن د
غر کرد میکنه ،چشماشو بس .و حقیق .اونو در خود لوهان رو نواز
عشق ها زندگیشون از دس .رفته بودن
میلرزندد بده آرومدی افتاد ،سرشو بدا نابداور تکدون میدداد و دسدتا بکایون رو زانوها
کرد خون خالص به سختی لبخند زد "بکایون " صور چانیول رو لم
؟ فکدر میکدردم مدا بدا هدم مدی بکایدون شکسد" .چدرا چدرا دار تنادام میدذار بغ
مونیم تا ابدد چدرا اون کدارو کدرد ؟ تدو کیونگسدو و لوهدان مدا باتدون نیداز دارندم "
اجازه رنختن داد دس .چانیول رو گرف .و بوسید ،و به اشکا
کددرد رو لم د نگدداه کددرد و صددورت "من مددد متاسددفم " چددانیول بدده عشددق زندددگی
"ولی اونا داشتن صدام میزدن "
بکایون سرشو تکون داد "نه چانیول نه نه "
" چانیول هقی زد و چشماشو بس. "منو ببخ
نگیاه کیرد و جیونگین ...بکهییون بیه سیمت راسیت متاسفم ...منو بیبخ
گریییه روح کیونگسییو رو دییید کییه بییه جییونگینی کییه روی بییدن بییی جییون
میکرد خییره شیده .کیونگسیو همیون لباسیا رو بیه تین داشیت امیا روحی
یکم شفاف تر بیود .داشیت گرییه میکیرد ،و تیوی چشیماش درد ،پشییمونی
بیذارم... مین نمیخواسیتم تنهیا و غم به راحتی مشخص بود .منیو بیبخ
جییونگین .میییدونم نمیتییونی نمیخواسییتم بهییت آسیییب بییزنم منییو بییبخ
زانیو زده صدامو بشنوی ،ولیی خیلیی متاسیفم ...کنیار بیدن داغیدار عشیق
کنیه ولیی نمیتونسیت .اگیه موقی گرییه کیردن بود و سیعی داشیت بغلی
زشت میشدی خیلی بهتر بود ،احم ...
رو نگیاه کیرد و لوهیان رو دیید کیه بیا لبخنید غمگینیی بکهیون سمت چپ
میریخییت .نمیخواسییتم ترکییت کیینم. بییه سییهون نگییاه میکییرد و اشیی
هیکوقیت نمیخواسییتم ...میین -میین نمیدونسییتم اینجییوری میشییه سییهونی...
نگییاه خییون خییالص روی زمییین ابتییاد و شییونه هییاش میلرزیییدن .متاسییفم
سهونی...
نگدداه کددرد و اسمشددو نالیددد "چددانیول " چددانیول لبخنددد زد اشددکا بکایددون بدده عشددق
حتی با چشما بسته هم سرازنر میشدن
تدلیددل "مددن نمیخددوام انددن خددداحاف یمون باشدده ولددی فعددا بکایددون " صدددا
میرفدد .و جملشددو بددا چیددز در حددد زمزمدده تمددوم کددرد "فعددا بانددد تناددا بددذارم " و بعددد
بی جون رو دسد .بکایدون افتداد و تمدام قددر و امیدد کده بکایدون تدا لد ده دست
زده بود درهم شکس .چانیول رفته بود اون رفته بود چن آخر با
زد و سرشددو تددو سددینه چن د عشددق بکایددون بدده هددق هددق افتدداد بدده نقدده لبددا
فددرو بددرد گرندده بلنددد و دردندداک تمددام جزنددره رو شددعله ور کددرد زمددین میلرزنددد و مدکمد
تند باد شدند تو جزنره پیقیده بود
من و تو تا ابد بیه هیم گیره خیوردیم ...چیرا تنهیام گذاشیتی...؟ کیونگسیو...
کیونگسو...
بدون تیو هیکیی مثی سیاب نمیشیه لوهیانی ...مین هیی وقیت مثی قبی
نمیشم .تو برای همیشه ربتیی ...نمیتیونی برگیردی .نمیتیونم نجاتیت بیدم...
چرا اینکارو باهام کردی...؟
متنفیرم .بکیر میکیردم میا میال همدیگیه اییم .چیرا متنفرم ...واقعا از از
گذاشتی اینجوری بشه؟ چانیول؟ چرا؟
~
تمددام خددون آشدداما کددانتر مددرده بددودن هددی کدددوم از نژادهددا جددون سددالم بدده در نبددرده
بددودن بکایددون ،سدداون و جددونگین بدددن اون سدده تددا رو سددوزوندن و خاکسترشددون رو تددو
کدردن ،بکایدون نده بدار دنگده رو اونادا رو دندد کدردن حدین پخد درنا سدیاه پخد
که باشون نگاه میکردن
چشما شیشه ا لوهان خیره به چاره سدرد سداون بدود کیونگسدو بدا دنددن جدونگین کده
بدده درنددا خیددره شددده بددود ابروهاشددو درهددم کشددید و بکایددون فقددط بددا نفددر خددالص تددو
به چانیول نگاه میکرد چشما
بکهیون-
تیر بخی باهام حرف نزن .برو ...تیرکم کین .ربیتن براتیون خیلیی آرامی
از موندنتون با ماست.
ولی بکهیون-
حاال میدونم وقتی ما مرده بودیم چیه حسیی داشیتین .راستشیو بخیوای مینم
مزخربی داشیتم ،ولیی میا میدونسیتیم کیه ییه روزی برمیگیردیم .ولیی ح
حاال ...شما بیرای میا غییر قابی دسترسیین .وقتیی انسیان باشیی ...بعید از
یه انسان می مونی... مر
بکایددون کدده رو شددن هددا سدداحل زانددو زده بددود ،بلنددد شددد و خاکسددتر چددانیول رو پخد
کرد با اننکه قبدول کدردن حقیقد .سدخ .بدود ولدی اون سده نفدر چداره دنگده ا نداشدتن
اونا تناا شده بودن ،و برا همیشه تنادا میمونددن شدبیه شدوخی بدود همده چیدز شدبیه نده
شوخی بود اون مارک ها اونجا نبود تا اوندا رو بدرا همیشده بده هدم پیوندد بزنده ،اونجدا بدود
تا وقتی زندگی فانتز کوتاهشون به آخر رسید اونا رو شکنجه بده
هی چیز به عنوان ابدن .وجود نداش .هیقی
~
چیدز جدز اومدده بدودن برگشدتن ،بده جادانی کده داخلد با ناامیدد بده جدانی کده از
وجدود نداشد .بکایدون بده آسدمون شدب نگداه میکدرد درحالیکده سانه و ماسه ها خشد
سدداون رو ماسدده هددا دراز کشددیده و بدده خددوا رفتدده بددود و جددونگین مشددغول سدداختن ندده
قلعه شنی بود برا مدتی کوتنی هیقکدومشون حرفی نزدن
کی اون روزها ،خلق و خدو عصیبیشدون قددر بدی ناانتشدون رو بده شدیطان هدا دنگده
نشددون داده بددود و لقددب شدداهزاده هددا قلمددرو رو بدسدد .اورده بددودن قلمرونددی کدده تمددام
شیاکین در اون حضور داشتن پدر و مادرشدون خیلدی وقد .بدود کده از اون دنیدا رفتده بدودن
و اونددا گددذر زمددان رو از دسدد .داده بددودن هددی کدومشددون دنگدده بدده هددی چیددز اهمیدد.
نمیدادن ،نه به وضعیتشون ،و نه به قدر هاشون
تجربده کدنن؟" جدونگین "از آدما متنفرم! چدرا حتدی تدو مرگشدونم باندد نده پاندان خدو
میتونسدتن دنیدا آ لگدد میدزد غرندد فدواره ا کده از کدرنق همونطور که بده فدواره
انسدداناا رو ببیددنن سدداون پوزخنددد زد "راسدد .میگددی میخددوام همدده شددونو درهددم بشددکنم و
از دس .دادن عزنزاشون رو باشون بقشونم مگه نه هیون ؟" ح
به عنوان بزرگترنن بدین اون سده نفدر ،بکایدون بداتترنن رتبده رو بینشدون داشد .بدا اننکده
دارندن میگدین اجدازه ندزده بدودن بکایدون هدومی کدرد "پد هیقوق .حرفی درباره ا
منو میخوانن تا دنیا رو به زمدین بداز خودتدون تبددنل کندین و کدار کندین کده عاقبد.
همه مثل ما بشه؟"
ساون سر تکون داد "دقیقا "
بکایون چند دقیقه فکر کدرد ،همونطدور کده پاهاشدو رو هدم انداختده بدود بده نداخن هدا
خیره شده بود بداتخره جدوا داد "فکدر بدد نیسد .مدنم حوصدلم سدر رفتده خیلدی خدب
قبوله "
سدداون و جددونگین دستاشددونو بدده هددم کوبیدددن و نیشددخند شددیطانی رو لبااشددون
نشس.
یادداشت مترجم: