Professional Documents
Culture Documents
پیرامتن در ترجمه ـ حسن هاشمی میناباد
پیرامتن در ترجمه ـ حسن هاشمی میناباد
ir
پیرامتن در ترجمه
و مقایسة پانویسهای دو ترجمه از
یک اثر ِتری ایگلتون
|حسن هاشمی میناباد|
مندرجات کتاب و حواشی مذکور ،در مواردی که تصحیح یا توضیحی پیرامتن در ترجمهپژوهی نیز به کار میرود.
پیرامتن عبارت اســت از متنی که متن اصلــی را احاطه میکند و ضرور مینمود ،با استناد به مآخذ و منابعی که احیاناً به نظر مؤلف اصلی
یا مترجم عربی نرســیده بود ـ در حد امکان و دسترسی محدودی که مکمل آن به شمار میرود .پیرامتن هرگونه افزودهای است که در آغاز
به کتاب دارد ـ کوشــید باز هم بر جمال و کمال و دامنة اشتمال کتاب و پایان متن اصلی یا در حواشــی آن میآیــد و توضیحاتی دربارة اثر
بیفزاید؛ به طوری که ترجمة فارســی حاضر از اصل آلمانی و ترجمة میدهــد؛ مخاطب را در خواندن متن راهنمایی میکند؛ اطالعات آن
را تکمیل میکند؛ اطالعــات پسزمینهای عرضه مینماید؛ و نظرات عربی غنیتر است.
ضمناً در ترجمة قطعات ادبی اعم از نثر یا نظم سعی به عمل آمد که و نگرشهای صاحبنظران ،منتقدان ،مترجمان ،ویراســتاران دربارة
جد یا این اثر را منعکس میســازد .پیرامتن معموالً نوشتاری است ،اما مواد در عیــن رعایت امانت و صداقت ،روح زبان و زمان و حالت اثر از ّ
هزل ،فضلفروشی یا سادگی ،سجع و تکلف یا روانی و آسانی ،تا بتوان غیرکالمی مانند عکس و تصویر و نمودار و نیز نوع حروف چاپی را شامل
به فارسی منتقل گردد .چنانکه بعضی اشعار طنزآمیز بر سیاق نظایر میشــود .پیرامتن ضمیمة متن اصلی میشود یا درون آن جای داده
ال افزودههایی در درون قالب .هر یک از اینها به نوبة خود قدیم فارسی آنها ،به نظم درآمد( ».علیرضا ذکاوتی قراگوزلو :1363 ،میشود ،مث ً
بر شناخت خواننده از اثر ترجمه شده تأثیر میگذارد. . )10-1
عناصر پیرامتنی را مترجمان ،ویراستاران ،ناشران و دستاندرکاران طبعاً بســیاری از مترجمان این ضرورت را احســاس میکنند که
مقدمهای بر ترجمهشــان بنویســند و پانویسهایی بدهند و احتماالً چاپ و نشــر فراهم میکنند .این افزودهها قاب یا چارچوبی را شــکل
پیوستهایی به اثرشان اضافه کنند .برخی از این مترجمان این کارها میدهنــد که متن را احاطه میکنند و بر دریافت و پذیرش و اقبال اثر
را بــه صورت موردی و بختانه انجام میدهنــد و برخی دیگر برنامهها از جانب مخاطبان تأثیر میگذارند .برخی از این عناصر عبارتاند از:
روی جلد و پشت جلد کتاب (شامل طراحی هنری آنها)؛ کتاب مورد ترجمه و
و سیاستها و خطمشیهای مشــخصی دارندِ .
عنوان؛ مخاطب تأثیر قاطعی بر نوع و ماهیت و شیوة عرضة اینگونه اطالعات
عکسها و تصاویر و نمودارها و نقشهها؛ تکمیلی دارند .احساس مســئولیت مترجم در قبال فرهنگ مقصد و
واحدهــای پیشمتنی (پیشــگفتار ،مقدمه ،فهرســتها ،صفحة مخاطبش او را وا میدارد تا تالش کند مشکالت و مبهمات و رموز متن
اصلی را بگشاید تا خواننده به درک درست(تر)ی از متن اصلی برسد .تقدیمنامه)؛
واحدهای پسمتنی (پیگفتار ،پیوستها ،نمایهها ،واژهنامه)؛ بعضــی از متنها نیــاز چندانی بــه توضیحات و یادداشــتها و
پانویسهــا و پینویسها (پینویس ممکن اســت در پایان فصل و پانویسهای مترجم ندارند ،اما برخی دیگر به دلیل موضوع ،ســبک و
فاصلة زمانی و فرهنگی با زبان و فرهنگ مقصد نیازمند عرضة اطالعات بخش بیاید یا در پایان کتاب)؛
نوع حروف و صفحهآرایی. ... تکمیلیاند .مترجم احســاس میکند برای درک هر چه بهتر و بیشتر
پیرامتن را از نظر اهمیت و ارزش و نقشــی که در روشــنگری متن متن اصلی و نیز آسانتر کردن کار مخاطب در فهم آن باید به تحقیق
دربارة مسائل و موارد خاصی بپردازد از جمله مؤلف اثر ،دالیل و بستر اصلی دارد میتوان به الزم ،مستحسن ،دارای اطالع کم ،زائد ،بیربط
تاریخی و اجتماعی پدیدآمدن اثر ،سبک و ویژگیهای زبانی و فرهنگی و صفحهپُرکن تقسیم کرد.
مهمترین و پرکاربردترین موارد پیرامتــن عبارتاند از پانویسها اثر ،ویژگیهای بارز آن و...
بدیــن ترتیب ،مترجم قبــل از ترجمه ،در حیــن ترجمه و پس از و پینویسها ،پیشــگفتار ،مقدمه و دیباچه ،و پیگفتار یا پســگفتار.
اتمام کار و در حین ویرایش و بازبینــی به پژوهش دربارة متن اصلی توضیحات رو یا پشــت جلد یا لبهبرگردان کتاب هم از موارد پرکاربرد
میپردازد .عدهای از مترجمان به این حد بسنده نمیکنند و همواره در پیرامتناند.پانویــس مترادفهــای فراوانی دارد از جمله پانوشــت،
کار تحقیقاند تا در چاپهای بعدی از یافتههای جدید خود در بهبود پانوشــته ،پاورقی ،پابرگ ،پاصفحه ،زیرنویس و حاشیه .پینویس یا
پینوشت مترادفهای نادری دارد. هر چه بیشتر ترجمه از آنها استفاده کنند.
پانویسها و پینویسها ماهیتهای گوناگونی دارند از جمله: از آنجا که متن اصلی از یــک فرهنگ بیگانه وارد فرهنگ دیگری
معادل بیگانة اصطالحات تخصصی (با یا بدون تعریف و توضیح)؛ میشود خواه ناخواه مترجم و دستاندرکاران نشر پیرامتنهایی را برای
امالی بیگانة اَعالم و اسامی خاص (با یا بدون توضیح)؛ آن تدارک میبینند .پیرامتن در ترجمه ابعاد فرهنگی گوناگونی دارد و
رفع ابهام و روشن(تر) کردن متن؛ از جنبههای سیاسی ،ایدئولوژیک و تجاری در ماهیت اثر ترجمه شده
توضیحات تکمیلی؛ تأثیر میگذارد .انتخاب نوع پیرامتنها و حجم آنها مستلزم تصمیمات
ذکر اشتباهات متن اصلی؛ گاه پیچیدهای از جانب مترجمان و ویراستاران و دستاندرکاران نشر
ارجاع به متنی دیگر یا جایی دیگر از خود متن؛ است.
اظهارنظر شخصی دربارة مطالب متن اصلی؛ در اصطالح ترجمهپژوهی ،به مطالبــی که مترجم به اثرش اضافه
روزآمد کردن اطالعات. میکنــد پیرامتن میگوینــد .پیرامتن یا paratextعبارت اســت از
واژهنامة دو یا چندزبانه ،تکســویه یا دوســویه ،فرامتنی است که افزودهها و مطالب حاشــیهای در داخل یا خارج از کتاب که واسطهای
بین کتاب ،مؤلف ،ناشــر و خواننده پدید میآورد .ژرار ژانت در 1987مترجم یا ویراستار فراهم میآورد از اصطالحات تخصصی متن .معموالً
کتاب Seuilsیا پیرامتن را نوشــت و نشان داد که عناصر پیرامتنی در تعدادی واژة عمومی و غیرمرتبط در این واژهنامهها دیده میشود .برخی
تفســیر ادبی چهقدر تأثیر میگذارند و از چه قدرتهای غیربیانیای از اقالم واژهنامههای دوزبانه واژههای دشواری هستند که مترجم به زعم
برخوردارنــد .ژرار ژانت به پیرامتن در حوزة ادبیــات و تحلیل ادبی خود معادل بهتری برای آنها یافته .واژهنامه در کتابهای تخصصی
میپردازد و به نقــش و ماهیت آن در ترجمه توجهی ندارد .اما امروزه فراهم میشــود و معموالً معادلهای جدیــدی را در بر میدارد .این
است ،نه برای خواننده. واژهنامههای آخر کتابها مبنایی میشــوند برای تدوین واژهنامهها و
مترجم گاهی خواننده را دست کم میگیرد و او را بیاطالع و کمسواد فرهنگهای تخصصی.
فرض میکند .دادن برخــی از اطالعات پیرامتنی ،به نوعی توهین به ً
نمایه فرامتن مفیدی است که معموال در متن اصلی وجود دارد ،اما
شعور و سواد خواننده است .هر کتابی مخاطب خاصی دارد و پیرامتن ممکن است مترجم از روی بیدقتی ،شتاب ،درک نکردن ارزش آن و...
باید مقتضای حال او باشد .خوانندة How to Read Literatureاز تِری حذفش کند .گاهی حذف نمایه به انگیزة کم کردن حجم کتاب صورت
ایگلتون قطعاً با گشــتاپو آشناست و اگر گشتاپو را نشناسد به احتمال میگیرد .ممکن اســت مترجم یا مترجمان و ویراستاران نمایة اصلی
زیاد مخاطب این کتاب نیست .عالیی (ص )174توضیحی پنج سطری را ناقص تشخیص دهند و در نتیجه ،نمایة کاملتری را فراهم آورند.
دربارة هولوکاســت داده (که نیازی به آن نیست) و معنی لغوی ُحسن برونمتن ( )epitextنقدها و بررسیها و مقاالتی هستند که دیگران
تعبیر آلمانی آن را هم آورده. دربارة اث ِر مورد ترجمه نوشتهاند ،فرع متن اصلیاند و خارج از چارچوب
وقتی مترجمی اطالعات مفصلی دربارة موضوعات ریز و درشــت اصلی آن .درونمتن ( )intratextتوضیحی است که مترجم در داخل
عرضــه میکند و در این کار بــه راه افراط مــیرود احتمال دارد به متن ،نه در پانویس یا پینویس یا در جایی دیگر ،میدهد .توضیحات
فضلفروشی متهم شــود و اینکه پیرامتن را به تریبونی برای اظهار درونمتنی معموالً کوتاهاند و در داخل کروشه یا قالب و گاهی پرانتز
فضل و به ُرخ کشیدن معلومات خود تبدیل کرده .شایان ذکر است که میآیند .این مطالب بیشتر باعث حواسپرتی خواننده میشود و بدین
شــاید خود مترجم چنین قصدی نداشته باشد ،ولی از کارش چنین خاطر معموالً اعتراضی در میان آن ها برمیانگیزد.
تعبیر بشــود .میرجالل الدین ک ّزازی در سه داستان اثر گوستاو فلوبر از سوی دیگر ،اطالعات درونمتنی گاهی در واقع برخاسته از تحلیل
حدود یک صفحه س ّنت «نان و سپند» مسیحی ( )40:1367را توضیح متن و بافت اســت و نیازی به آن نیســت .بعضی از مترجمان ،به ویژه
داده است. مترجمان برجستة آثار علمی ،به زعم خود برای رفع نقایص متن اصلی،
پانویس و پینویس در واقع حاشیه و فرع متن اصلی است و بنابر این، مطالبی مفصل به آن اضافه میکنند و آنها را داخل کروشه میآورند
عموماً کوتاه و موجز است ،گرچه برخی از مترجمان اطالعات مفصلی یا با حروفی متفاوت چاپ میکنند.
را در این بخش میگنجانند که حواس را از مطلب اصلی پرت میکند، «به ترجمة فارسی کتاب مطالبی افزودهام .هدف از این کار ،هم روشن
مشــکالتی را در صفحهآرایی کتاب پیش میآورد و به زیبایی بصری ساختن بعضی از نکات کتاب که مؤلفان دربارة آنها توضیحات کافی
کتاب لطمه میزند .اصل بر این اســت که اطالعات مختصر و مفیدی ندادهاند و هم رفع کمبودهای بعضی از قسمتهای آن بوده است .من
دربارة موضوعات مهم داده شود .وظیفة مترجم این است که تصویری در چند سالی که این کتاب را آموزش دادهام متوجه این کسریها شده
کلی از موضوع به دست دهد. و همواره کوشیدهام تا به کمک توضیحات شفاهی در کالسهای درسی
درســت اســت که مترجمان عمدتاً مطالبی را بهحق برای توضیح خودم آنها را جبران نمایم .سرانجام تصمیم گرفتم آن توضیحات را به
دادن در پانویس و پینویس انتخــاب میکنند ،اما این اطالعات باید کتاب اضافه کنم . ...برای این که مطالب افزوده به متن ترجمه با متن
الزم و واجب باشــد و نیز چکیــدهوار و مرتبط با موضوع ،به طوری که اصلی مخلوط نشــود ،آنچه را که من به کتاب اضافه کردهام در داخل
نکتة مبهمی را روشن کند و مطلبی ضروری را در فهم متن در اختیار این عالمت [ ] قرار دادهام( ».علیاکبر سیف )1374 /1394
خواننده قرار دهد. نیز نگاه کنید بــه صفحــات ،335 ،240-238،1 ،144 ،46 ،41
ســیدمهدی ثریا مترجمی اســت که عالقة ویــژهای به ربط دادن 343-4این کتاب
فرهنگ و تمدن ایرانی به موضوع مورد ترجمه دارد .در کتاب استاد پیر، بعضی از مترجمان در استفاده از قالب افراط میکنند .در واقع ،آنها
منسوب به الئوتزوی چینی ( )78:1390سه چهارم صفحه را به پانویس حد امانتداری میکنند.بیش از ّ
اختصاص داده با شعرها و گفتههایی از شیخ محمود شبستری ،مولوی، «قالب زمانی الزم اســت که ،اوالً ،بخش اضافه شده کلمه یا عبارت
شمس تبریزی ،حافظ ،صائبتبریزی و حاجی مالهادی سبزواری ،در مهمی باشــد که در متن اصلی نیامده باشد؛ ثانیاً ،متن اصلی اهمیت
صورتی که حداکثر دو یا سه تک بیت کافی بود .در صفحة 105سه بیت خاص داشته باشد ،مانند متنهای مقدس یا حقوقی( ».علی صلحجو
معروف فخرالدین رازی (آن که بداند و بداند که بداند )...را در مقایسه با )150-1 :1395
گفتهای از الئوتزو آورده و به این هم راضی نشده و اضافه کرده« :مصرع بحث دربارة پیرامتن در ترجمه دو پرســش اساسی پیش میآورد:
دوم بیت به این شکلها هم آمده :بیدارش نمایید که بس خفته نمانَد / ( )1نقشها و آثار پیرامتن چیست؟ و ( )2این نقشها و تأثیرات تا چه
لنگان خرک خویش به مقصد برساند /آخر خرک لنگ به منزل برساند اندازهای ضروری هســتند ،ربطی مستقیم و مثبت با متن اصلی دارند
/زودش خبرش کن که بسی خفته نمانَد» (والِری پیالت )3:2013و برای فهم مطلب الزماند یا نه.
ال برای موضوعی پانویس در مواردی مترجم یادش میرود کــه قب ً مخاطــب متن نقش قاطعــی در تصمیمات ،سیاســتگذاریها،
داده و دوباره و گاهی سه باره آن را تکرار میکند .ضیاءالدین فروشانی خطمشیها ،روش ترجمه ،ســبک ،و در نهایت نوع و حجم پیرامتن
( )1360برای ُکمسومول (سازمان جوانان کمونیست) در صفحات ،14 دارد .دانش و سطح سواد ،نیازها و انتظارات مخاطب و نیازی که مترجم
56و 154و برای «سرخها» (افراد ارتش سرخ شوروی) در صفحات ،28 میخواهد برای مخاطبش ایجاد کند تعیین میکند که مترجم و دیگر
43و 157پانویس آورده .اگر مترجم احساس کند آن مطلب نیازمند دستاندرکاران نشر چه اطالعی را با چه حجمی در اختیار او قرار دهند.
تذکر دوباره است بهتر است خواننده را به صفحهای که مطلب مورد نظر علــت آوردن برخی از اطالعات پیرامتنــی گاهی کماطالعی خود
برای اولین بار در آنجا آمده ارجاع دهد .تازه به این هم احتیاج نیست مترجم اســت .از آنجا که مترجم اشــراف کافی بــر موضوع ندارد
و خواننده وقتی متن را به صورت پیوسته میخواند باید بداند که قب ً
ال موضوعاتی را در ترجمهاش گنگ میداند یا نخســتین بار است که با
چه اطالعاتی در پانویسها آمده ،مگر اینکه کتابی بسیار حجیم باشد و آنها برخورده و در نتیجــه در واقع پانویس و پینویس برای خودش
مقام منتقد تشــکیل شد .در این جلسه دربارة پانویسهای عالیی هم فاصلة طرح این مطالب در آن بسیار زیاد باشد .ملکی ـ صادقی ()1395
معادل انگلیسی «بند فرعی» را هم در ص 16و هم در ص 19آوردهاند .صحبت شــد( .نگاه کنید به« :چگونه ادبیات بخوانیم؟» فصلنامة نقد
در مقابل افراط در دادن پانویس ،تفریطی هم هست که در کتابی مهم کتاب ادبیات ،س ،2ش ،5بهار ،1395ص .)40 – 23
عالیی عالقة ویژهای به دادن پانویسهای عموماً مطول دربارة مطالب و پراطالع و بسیار تخصصی از دادن پانویس مضایقه میکند .علیمحمد
ریز و درشت متن اصلی دارد و در این راه به افراط رفته ،مطالبش بسیار حقشناس در کتاب سختی مانند رمان به روایت رماننویسان چنین
تخصصی است و حاصل پژوهشهای زیاد .پانویسهای ملکی ـ صادقی استداللی را برای ندادن پانویس اقامه کرده:
عمدتاً کوتاهاند که باید نیز چنین باشــد .ملکیـ صادقی پیشــگفتار «مترجم فارسی تا میتوانســته ،پرهیخته است از اینکه برای هر
مترجمان ندارند .عالیی در 1/5صفحه نکاتی دربارة کتاب و نویسنده کس و چیز مهم یا بیاهمیت پانوشتی از فرهنگها و دائرهالمعارفهاو
و زبان کتاب توضیح داده و در پایان متذکر شده که تمام پانویسهای مانند اینها پیدا کند و در پانوشت به نمایش بگذارد .چه او این را نشانة
کتاب از مترجم است. کوچکداشت مقام و دانش خواننده میداند)3:1368(».
از آغاز ترجمة عالیی تــا صفحة ،162یعنی 66/5درصد کتاب و از بعضی از مترجمان اطالعاتــی را در پانویس میآورند که آوردن یا
آغاز ترجمه ملکی ـ صادقی تا صفحة ،169یعنی 63/5درصد کتاب، نیاوردن آنها تأثیری در کمک به درک متــن ندارد .ایگلتون دربارة
27پانویس دربارة موضوعات مشابه وجود دارد. شخصیتهای رمانهای توماس هاردی و کارهایشان صحبت میکند
ملکی ـ صادقی بیشتر نقل قولهای ادبی را از روی ترجمههای قبلی و ملکی ـ صادقی (ص )120در پانویــس چنین آوردهاند« :همة این
آن آثار آوردهاند و بخشــی از پانویسها را به ذکر اشــتباهات مترجم رویدادها به اتفاقهای رمانهای مختلف هاردی ،از جمله جود گمنام،
و /یــا تفاوت آنها با آنچــه ایگلتون در نظــر دارد اختصاص دادهاند شــهردار کســتربریج و غیره اشــاره دارند»« .تزار :پادشاه روسیه»
(عالیی تقریباً همة نقل قولها را رأســاً ترجمه کرده) .ملکی ـ صادقی توضیحی نیســت که در کتاب گرداب ،میخائیل شــولوخف ،ترجمة
میتوانستند در آغاز کتاب متذکر شوند در مواردی که ترجمة دیگران ضیاءاهلل فروشانی ( )1360الزم باشد که تازه دوباره در صفحات (114
نادرســت بوده یا با تحلیل ایگلتون تناسب نداشتهاند ،آن را اصالح و و )133هم بیاید.
دســتکاری کردهاند و دیگر نیازی نبود که هر بار بگویند کجای متن اطالعاتی که در پیرامتن ،به ویژه پانویس و پینویس ،عرضه میشود
منقول عیب و ایراد داشته .مواردی از این تذکرات ناالزم: زمانمند است .به عبارت دیگر ،مترجم میخواهد مشکلی را در زمانة
« :Edged rather than washedاین بخش از ترجمة آقای جوادی خودش حل کند .شــاید بعد از گذشــتن دهها ســال ،این اطالع در
را عوض کردیم تا به منظور نویســنده نزدیکتر باشد( .ص )14و دو فرهنگ مقصد شناخته شــود و دیدن آن در یک کتاب قدیمی برای
مورد شبیه به آن در ص .15 خوانندة امروزی غریب به نظر بیایــد .رضی هیرمندی در کتابی که
در ترجمة آقای خاکسار جملة آخر چنین است« :و گفت که در هر در 1375چاپ شــده و قطعــاً ترجمهاش به چند ســال قبل از این
موقعیت چه باید بکنم» .بــا توجه به توضیح ایگلتون و تأکید بر کلمة برمیگردد برای «سس مایونز»ی که امروزه برای ما پدیدهای روزمره
«توضیحات» ترجمه را تغییر دادیم تا معنای مورد نظر او افاده شود». است چنین پانویسی داده« :نوعی چاشنی چرب و شیرین برای انواع
(ص .)47 ساالد» (.)7:1375
این عبارت ،اولین جملة نقل قولی اســت که از نمایشــنامة طوفان کنت مونت کریستو اثر الکساندر دوما را محمدطاهرمیرزا اسکندری ِ
آوردهایــم .در اینجا ایگلتون در داخــل پرانتز توضیح میدهد که این (1245ـ ،)1317فرزند عباس میرزا ولیعهد ،ترجمه کرده .نویسنده
واژه به معنای ســاختگی و زورکی بودن است؛ از این رو ترجمة آقای در اوایل کتاب از انواع غذاهای فرنگی صحبت میکند ،اما مترجم فقط
پازارگادی که این جملــه را «این رحم ربطی به اجبار ندارد» .ترجمه میگوید «از هر قبیل غذاهای متعارف فرنگستان به میان آمد .مترجم
کردهاند ،غلط است و ترجمة درست آن این است« :رحم چیزی تصنعی در چاپ ســنگی در درون متن توضیح زیر را میدهد (علی صلحجو
نیست»( .ص »)115و نیز ص 51 ،48و .257 )133:1395که در چاپ جدید به پانویس منتقل شده:
آدم چرا روزة شکدار بگیرد و شــعری بگوید که در قافیهاش لنگ «اغذیة فرنگستان هر کدام اسم مخصوص دارند که [معادل] فارسی
بماند .گذشــته از این ،آوردن نقل قول از روی آثار ترجمه شده امری ندارند .اگر میخواستم به همان اسم فرنگی بنویسمُ ،حسنی نداشت؛ و
طبیعی است و موجه .اما انتخاب مترجم هم حائز اهمیت است .فرنگیس اگر شرحی از برای آنها بدهم ،از برای هر غذا باید تفصیلی مینوشتم؛
شادمان (ص )21و عالءالدین پازارگادی (ص )114ترجمههای خوبی و آن هم مفصل و ُم َط ّول میشــد و از سبک کتاب قصهنویسی بیرون
از آثار شکسپیر ندارند. رفته و بیمزه میشد .پس ،از مطالعهکنندگان کتاب معذرت میطلبم
ملکی ـ صادقی (ص )84فقط در پانویس آوردهاند« :شخصیتی در که از تحریر اسامی اغذیه صرفنظر کرده؛ و این چند کلمه را به عنوان
رمان دوریت کوچک اثر دیکنز» که اطالع ناقصی اســت .حال ببینید معذرت نوشــتم تا بر من عیب نگیرند و حمل بر عدم اطالع و قصور در
که عالیی چه توضیحی برای اِیمی دوریت آورده: ترجمه نکنند( ».محمدباقر میرزا اسکندری )48:1382
شخصیتی
ِ «شخصیت اصلی رمان دوریت کوچولو اثر دیکنز .ثبات مشیت عالیی با
کتاب How to read Literatureاثر تری ایگلتون را ّ
قدمی دوریت در حفظ کرامت انسانیاش پس از مدنظر ایگلتون ،ثابت ِ ّ عنوان چگونه ادبیات بخوانیم؟ در ( 1394نشر الهیتا) به چاپ رساند
دست یافتن پدرش به ثروت هنگفت بادآورده است .انتقاد شدید دیکنز و محسن ملکی و بهزاد صادقی با عنوان آثار ادبی را چگونه باید خواند؟
از بیکفایتی دیوان ساالری نظام سرمایهداری انگلیس قرن نوزدهم، در ( 1395انتشــارات هرمس) .حال میپردازیم به بررسی و مقایسة
از جمله مضامین اصلی رمان است( ».ص )88 پانویسهای عالیی و ملکی ـ صادقی .جلسة نقد و بررسی ترجمة عالیی
توضیحات عالیی در مورد دیگر شخصیتهای داستانی و غیرداستانی همت مرتضی هاشمیپور در تاریخ 31فروردین 95در سرای اهل قلم به ّ
هم در همین حدود تفصیل دارد ،از جمله صفحة 117در هر دو ترجمه با حضور مترجم و حســین صافی پیرلوجه و محمدتقی طباطبایی در
ساکت مانده: دربارة لوکرسیا بورجا .ملکی ـ صادقی توضیحی در یک سطر و نیم (ص
If Sue were alive today, she could sue for defamation of )133در خصوص poetic justiceآوردهاند و عالیی شاید با 11سطر
character توضیح (ص )131هم قانع نشده باشد.
اگر سو امروز زنده بود میتوانست ادعای حیثیت کند (عالیی.)96 ، ملکی ـ صادق (ص )64توضیحی در یک ســطر و نیم دربارة جنگ
ملکی ـ صادقی برای این جناس چنین پانویس دادهاند« :واژة ســو فالکلند بین انگلستان و آرژانتین داده اند ،اما عالیی (ص )70-69ده
( )Sueدر زبان انگلیسی ،عالوه بر اینکه اسمی خاص است ،به معنای سطر دربارة این موضوع توضیح داده و در پایان به یک منبع انگلیسی
«شــکایت کردن» نیز هســت» (ص .)91آنها همین کار را در مورد هم ارجاع داده .اطناب عالیی هیچ توجیهی ندارد.
شباهت آوایی ،Sorrelنام خانوادگی زنی نگونبخت ،و کلمة Sorrow نخستین گفتار پایانی
ِ عالیی بیش از دو سوم صفحه دربارة سطرهای
(غــم و اندوه) هم انجــام داده (ص )119و عالیی از این موضوع غافل طوفان شکسپیر (ص ،)21بیش از نیم صفحه دربارة ضمیر «ناآگاه» و
مانده. «خــود» در روانکاوی فروید (ص 89ـ ،)90حدود نیم صفحه دربارة
ایگلتون (ص )25این عبارت جان کیتــس season of mist and قصاید هوراس (ص ،)150بیش از دو ســوم صفحه در توضیح حقوق
mellow fruitfulnessرا نقــل میکند و دربارة ویژگیهای آوایی آن عمومی و خصوصی هابرمــاس (ص )186و حدود نیم صفحه دربارة
فصل آبدار
سخن میگوید .عالیی آن را چنین ترجمه کرده« :فصل مِهِ ، رویای آمریکایی (ص )202توضیح داده.
بار دهی» (ص )43و ملکی ـ صادقی این چنین« :فصل مه و ثمربخشی ملکــی ـ صادقی (ص )169در توضیح Shall I compare you to a
ملیح» (ص )34و متن انگلیسی را در پانویس آوردهاند .ترجمة آنها ?summer’s dayتنها گفتهاند« :از شکســپیر» ،اما عالیی (ص )162
از ایــن عبارت با توضیحات ایگلتون همخوانی دارد .توضیحات عالیی چنین نوشته« :مصراع نخست غزل هجدهم شکسپیر؛ در تقطیع شعر
در پانویــس و تغییراتی که در متن داده تا با ترجمه اش از عبارت جان انگلیسی ،دارای پنج رکن بر وزن َف َعل» .توضیح عالیی دربارة عروض
کیتس تناســب پیدا کند خواننده را گیج میکند .در این جا هم باید زاید اســت ،چون در متــن هم در توضیح آن آمده کــه «مصراع پنج
خود عبارت کیتس در پانویس میآمد ،گرچه همانندســازی ملکی ـ رکنی» است.
صادقی موفقیتآمیز است. ایگلتون (ص )122میگوید اگر کسی به جای حرف اول باکینگهام،
ایگلتون (ص )174فهرستی از کلمات دارای بار منفی که با حرف V کاخ سلطنتی بریتانیا ،حرف Fرا بگذارد ،مردم فکر میکنند که غرض
شروع میشوند آورده .هر دو مترجم این کلمات را «ترجمه» کردهاند. سیاسی داشته .ملکی ـ صادقی (ص )157توضیح دادهاند که این کار
ملکی ـ صادقی (ص )224توضیح دادهاند که« :در انگلیسی ،تمام این باعث میشود کلمة معنای زشــتی پیدا میکند .عالیی که از توانایی
کلمات با حرف « »Vآغاز میشوند» .عالیی (ص )209ابتکار جالبی زیادی در زبان فارسی برخوردار است ،در این مورد بازی زبانی معادلی
به خرج داده و کلماتی فارسی «از باب مقایسه» آورده که با حرف «و» در فارسی خلق کرده و نیاز به پانویس دادن نداشته:
شــروع میشوند و «در فارسی داللت منفی دارند» مانند وافور ،وقیح، «اگر نویسندهای چند بار پشت سر هم در عبارت «اجماع دولتمردان»
ولدالزنا ،ورطه ،وهم ،واویال ،وبا... الف اجماع را حذف کند ،نباید این را به پای بیســوادیاش بگذاریم،ِ
گاهی نویســنده دربارة صورت و شکل و شــمایل واژه ،یعنی امال و بلکه میفهمیم که به یک نکتة سیاســی اشــاره میکند» (ص ،153
تلفظ و مانند آن صحبت میکند نه دربارة معنا و مفهومش (در اصطالح تأکید از نگارنده است).
دستور س ّنتی به چنین واژههایی اسم ظاهر میگویند) .گاهی نویسنده، عالیی در مــوارد زیادی به هنرمندی پرداخته و به معادلســازی
هم دربارة صورت و هم دربارة معنا به بحث مینشیند .در مورد اول حتماً بازیهای زبانی پرداخته و کارها کرده کارســتان .اما این صنعتگری
باید خود واژة زبان مبدأ را در ترجمه نوشت و به استدالل پرداخت و در مترجم در مواردی ناموفق از کار در میآید .ایگلتون (ص )123بیتی
مورد دوم ،هم دربارة صورت بحث کرد و هم دربارة معنا. از شکسپیر نقل میکند که ایهامی دارد که القاکنندة کنایهای جنسی
تری ایگلتون (ص )20دربارة این عبارات انجیل ســخن میگوید و است.
به استداللهایی میپردازد: When my love swears that she is made of truth I do
In the beginning was the Word, and the Word was with God. believe her, though I know she lies.
مترجمان فارســی این عبارتها را ترجمه کردهاند« :در ابتدا /آغاز ملکی ـ صادقی (ص )159این بیت انگلیســی را در پانویس آورده
کلمه بود و کلمه نزد خدا بود ».ایگلتون میگوید هر یک از این جملهها و توضیــح دادهاند که madeو maidبه معنــای باکره «جناس لفظ»
شش کلمهاند .عالیی (ص )37در متن ،به دنبال ترجمة فارسی نوشته دارنــد .عالیی (ص )154آن را در متن ترجمه کرده« :چو دعوی کند
«هر یک چهار کلمه»اند .ملکی ـ صادقی (ص )28بعد از ترجمة فارسی، دلستانم که وی را سرشتند از صدق و از مهر و یاری /به خود گویم آری
متن انگلیسی را عیناً ترجمه کرده («هر کدام شش کلمه») و در پانویس ولیکن به دل نیک دانم که قولی خالف است ،باری» و در پانویس چنین
آوردهاند« :در انگلیسی این دو عبارت هر دو شش کلمهاند» .در اینجا توضیح نامربوطی داده:
استدالل دربارة صورت عبارتهای انگلیسی است که حالت اسم ظاهر «ایگلتون به جنــاس غیرقابل ترجمه اشــاره دارد .کلمهای که به
را دارند و بنابراین باید عبارتهای انگلیسی را به همراه ترجمهشان در «سرشتند» ترجمه شده (در انگلیسی)با کلمة “دوشیزه” و “باکره”
متن آورد و در صورت لزوم در پانویس توضیح داد. فعل
همآواســت ،که در این صورت عبــارت “از صدق” را کــه قید ِ
تری ایگلتون دربارة واژة hurly-burlyبحث کرده .ملکی ـ صادقی “سرشــتند” است ،میتوان قید برای کل جمله در نظر گرفت و آن را
(ص )22خود این کلمه را در پانویس 1آورده و در پانویس 2نوشتهاند: “واقعاً ”یا “صادقانه” ترجمه کرد».
«تلفظ این دو کلمه در انگلیســی شــباهت زیادی دارد و فقط حرف برخالف عادت عالیــی در دادن پانویس بــرای موضوعات مهم و
بیصدای آغازیشان با هم فرق دارد» .عالیی هم طی دو پانویس شش غیرمهــم ،در بازی زبانی با کلمه و اســم خــاص ( Sueایگلتون)71 ،
در مورد ملکی ـ صادقی مصداق داشته باشند. سطری به این موضوع پرداخته (ص .)32در هر دو مورد میشد این دو
در این مقاله ترجمة پژوهشمدار و پیرامتن در ترجمه معرفی شد. پانویس را در هم ادغام کرد .دیگر اینکه ،این واژه به روش اِتباع ساخته
نمونههایی که دربارة پانویسهــا و پینویسها آمدند هم به بایدها و شــده .در این فرایند واژهســازی کلمة پایه تکرار میشود ،اما به جای
نبایدها در فراهم آوردن پیرامتن ترجمه مربوط میشوند و هم به اصول صامت آغازین آن ،صامت یا هجای دیگری قرار میگیرد و بدین ترتیب
و روش ترجمه .در این مقاله عمدتاً به پانویسها و پینویس پرداختیم، واژة دیگری ساخته میشود مانند کتابمتاب ،مدادپداد ،قدیمندیم،
اما مقدمه و پیشــگفتار مترجم نیز از جمله عناصر مهم پیرامتنیاند پت و پهنَ ،زک و زرد (زردنبو).
کــه دریچهای رو به اثر را به روی مخاطب میگشــایند و برخی از این وقتی در دو جای متفاوت یک صفحه دربارة موضوع واحدی صحبت
مقدمهها پهلو به پهلوی خود اثر میزنند. شده و مترجم پانویسی برای مورد اول داده ،دیگر الزم نیست بالفاصله
بنویسد« :رجوع شود به پاورقی یک در همین صفحه» (ملکی ـ صادقی
* این مفهوم را مدیون دوست ژرف اندیشم آقای مجید خانلری هستم. .)48
عالیــی (ص )40در توضیح اولین جملة رمان موبی دیک از هرمان
کتابنامه مِلویل Call me Ishmaelتوضیح روشنگری دارد ،اما ملکی ـ صادقی
از آنجا که موضوع اصلی مقاله روش کار مترجمان در عرضة پیرامتن است، (ص )31تنها گفتهاند« :اشــاره به یکی از قواعد سجاوندی در نوشتار
کتابنامة آثار ترجمه شده را براساس نام مترجمان مرتب کردم. مدرن انگلیسی» که هیچ گرهی از خواننده نمیگشاید.
تعریفی که عالیی از صنعت ادبی bathosکرده ( )56چندان تفاوتی
آقایی ،میترا (« )1374ماهیت و شیوة ارائة پانوشت در ترجمه» فصلنامة با تعریف ملکی ـ صادقی ( )47ندارد ،به جز این که عالیی زبانی فخیم
مترجم .س ،5ش ،20ص .77 – 69 و استادانه دارد و بیانش دقیق است.
ثریا ،ســیدمهدی ( )1392اســتادپیر ،ترجمه از چینی به انگلیسی االن ملکی ـ صادقی تنها متن انگلیســی نقل قول از گذری به هند اثری
وات ،تهران :جوانة رشد. اِی .ام .فورستر را در پانویس صفحة 14آورده و در پانویس بعدی متذکر
«چگونه ادبیات بخوانیم» ([ )1395مشروح جلسة نقد و بررسی ترجمة شــدهاند که «این بخش از ترجمة آقای جــوادی را عوض کردیم تا به
مشیت عالیی] ،فصلنامة نقد کتاب ادبیات .س ،2ش ،5ص .40-23 ّ منظور نویسنده نزدیکتر باشد» .عالیی در پانویس صفحه 25دربارة
حقشناس ،علیمحمد ( )1368رمان به روایت رماننویسان ،میریام آلوت. همیــن نقل قول طی دو پانویس از کار خــود در ترجمه این نقل قول
تهران :نشر مرکز. صحبت کرده «تا مؤید اســتدالل نویسنده باشد» و توضیحاتی درباره
ذکاوتی قراگوزلو ،علیرضا ( )1362تمدن اسالمی در قرن چهاردهم هجری، موزون نبودن این عبارتها و متوازن بودن دو عبارت وصفی در آن داده.
آدام متز .تهران :امیرکبیر. personalityو characterدر فارســی هر دو به شخصیت ترجمه
سیف ،علیاکبر ( )1374 /1394مقدمهای بر نظریههای یادگیری ،متیو میشــوند و مشکالتی برای مترجم پیش میآورند که باید بین این دو
اولسون و پی.آر .هرگنهان .تهران :دوران. واژة قریبالمعنی تمایزی برقرار کند .از ســوی دیگر هر دو کلمه خود
صلحجو ،علی ( )1395از گوشه و کنار ترجمه .تهران :نشر مرکز. در معانی گوناگونی از جمله در ادبیات و روانشناســی به کار میروند.
مشــیت ( )1394چگونه ادبیات بخوانیم؟ تری ایگلتون .تهران: ّ عالیی، در نتیجه مترجمان فارسی به ناگزیر توضیحاتی در این مورد دادهاند
الهیتا. که طبق معمول پانویس عالیی (ص )68طوالنیتر است.
فروشانی ،ضیاءاهلل ( )1360گرداب .میخائیل شولوخف .تهران :خوارزمی. کتاب ایگلتون دربارة ادبیات اســت و بنابراین نیازی به این پانویس
ک ّزازی ،میرجاللالدین ( )1367ســه داستان .گوستاو فلوبر .تهران :نشر برای «علوم اداری» ندارد که صادقی ـ ملکی (ص )4آوردهاند:
مرکز. : business studiesرشتهای که آمیزهای است از حسابداری ،امور
کنت مونت کریستو .الکساندر دوما.محمدطاهر میرزا اسکندری (ِ )1382 متن
مالی ،بازاریابی ،مدیریت و اقتصاد! (نشانة جملة عاطفی در خود ِ
تهران :هرمس. ترجمهشده آمده است).
ملکی ،محســن و بهزاد صادقی ( )1395آثار ادبی را چگونه باید خواند؟ متن نویســنده طرفه این که ملکی ـ صادقی در مواردی آنچه را در ِ
تری ایگلتون .تهران :هرمس. بوده به پانویس فروکشیدهاند و این عالقة ما ایرانیها را به دادن پانویس
هاشــمی میناباد ،حســن ( )1394آموزش ترجمه .تهران :مرکز نشــر نشان میدهد.
دانشگاهی. «...ایگلتون درون پانویس میگوید این اصطالح لفظاً در مورد مال
ــــــــــــــ (زیرچاپ) «گفتارهای نظری و تجربی در ترجمه» .تهران: فلندرز صدق میکند ،چه او فاحشــه است و از آن قسمت بدنش خرج
کتاب بهار. زندگیاش را در مــیآورد؛ پرانتز ایگلتون را در همین پاورقی توضیح
هیرمندی ،رضی ( )1375آقای با کاله و آقای بیکاله .شل سیلوراستاین. دادیم و در باال نیاوردیم( ».ص )128
تهران :کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان. ایــن مترجمــان در صفحة 127نیــز چنیــن کاری کردهاند ،اما
Eagleton, Terry (2013) How to Read Literature. New توضیحشان هنگام چاپ ظاهراً مخدوش شده است.
Heaven: Yale University Press. گرچه موضوع بحث در این مقاله پیرامتن و پانویس است ،پوشیده
Genette, Gerard (1997) Paratext: Thresholds of Interpre- نمانَد که عالیی در این کتاب نشــان داده که مترجمی است ورزیده،
tation. Cambridge: Cambridge University Press. زبانآگاه هم در فارسی و هم در انگلیسی ،دقیق و نکتهسنج و موشکاف،
Pellatt, Valerie (2013) Text, Extratext and Paratext in جســتوجوگر و تالشگر ،متعهد به زبان فارسی و مخاطبش و نیز با
Translation. Newcastle: Cambridge Scholars. شــوقی فراوان در بومی کردن متن اصلی .همة این صفات نمیتوانند