Professional Documents
Culture Documents
نکته های ویرایش
نکته های ویرایش
نکته های ویرایش
تعجبی ندارد که بیشتر ویراستاران در قبال نویسندگانی که با آنان کار میکنن د ،بهش دت احس!!اس تعه!!د دارن د.
اما ویراستار نباید نقش کارشناس یا سانسورچی را ایفا کند .اگ ر در ک اری احتم ال میرود ک ه ب ه ه ردلی ل،
عقاید و اظهارات نویسنده را حتی ناخودآگاه تغییر خواهید داد ،در این صورت اصًال حق نداری د آن نوش ته را
ویرایش کنید .چشمپوشی از ویرایش چنین کتابی نشان بیارادگی نیست.
ویراستار نباید نوشتهای را ویرایش کند ،مگر آنکه بتواند با میزان معینی از بیطرفی به آن بپردازد و عالقه و
توجهی را نثارش کند که برای ویرایش و انتشار موفق آن الزم است.
این امر بهمعنای آن نیست که ویراستار حق ندارد نظر خود را با نویسنده در میان بگذارد .در واقع اگ ر عقای د
و واکنشها و افکار خود را بیان نکند ،در کاری که به او سپرده شده ،کوتاهی کرده است.
حرفٔه ویراستاری اساس ًا مبت نی ب ر تجرب!!ه اس ت .انگ یزٔه این ک ار بای د احس اس و اش تیاق هم راه ب ا تجرب ه و
دوراندیشی باشد .روابط ویراستار با نویسندگان در قراردادهای مکت وب بهص ورت رس می درمیآی د؛ ولی در
اصل آنچه انجام داده میشود ،در گفتوگوه ا و مکالمهه ای تلف نی و رواب!!ط انس!!انی بین نویس نده و ویراس تار
است .در این شیوههای غیررس می ،ص!!راحت در ارتب اط میتوان د ت ا ح د زی ادی م انع از ن اراحتی نویس نده و
ویراستار شود .شخص ویراستار باید در قبال کتاب ،تمامی خواستههای نویسنده را در نظر داشته باشد.
ویراستار باید از همٔه حوزههای این حرفه تا اندازهای آگاهی داشته باشد؛ اینکه:
کل روند انجامدادن کار به چه صورت است؟
مشکالت و واقعیتهای کار چیست؟
و…
این روند خودآموزی روندی بیپایان است؛ اما از ویراستار شخصی کارآمد و توان ا میس ازد .این آموزشه ا
در رواب ط ویراس تار ب ا نویس نده اهمیت دارد و اطالع اتی را در اختی ار او میگ ذارد ک ه ب ر مبن ای آنه ا در
قبولکردن سفارشها ،تمامی مشکالت و مسائل را در نظر بگیرد.
بسیاری از ویژگیهای ویراستار منحصربهفرد است .در میان آنها میتوان از حساسیت ،قدرت تمیز ،واکنش
عاطفِی شخصی ،نظم و سازماندهی ،قدرت تصمیمگیری ،ازخودگذشتگی و م راقبت پ ر مه ر و عط وفت ن ام
برد.
چکیدهای از :جیمز اوشی وید« ،خوب کارکردن و درست کارکردن» ،در :گروه نویسندگان ،ویرایش از زبان
ویراستاران ،تهران :کتاب مهناز ،۱۳۸۸ ،ص ۱۲۷تا .۱۳۸
چکیدهساز :زینب زنگنه.
2
نوستالژی
رویهمرفت ه
ِ ه ک ت اس زء ج دو از کل متش و انی یون و التینی ریشۀ از ژی) ْل (نوستا nostalgie ِی فرانسو واژۀ
درِد بازگش ت مع نی میدهن د .تش ابِه این واژه ب ا واژهه ای مخت وم ب ه -ل وژی ( ،)-logieمانن ِد بیول وژی و
رادیولوژی ،باعث شده که بعضیها آن را به غلط نوستالوژی تلفظ کنند.
وهله
واژۀ عربِی وهله با همین امال درست اس ت .بعض یها تحِت ت أثیِر مع نی و امالی واژۀ مرحل ه آن را ب ه غل ط
وحله مینویسند.
ناویراسته👇
🔹 هماکنون بارش ب رف در ح وزه قوچ ان ،مش هد ،احم دآباد ،طرقب ه -ش انديز ،س رخس ،كالت و محوره ای
فريمان -مشهد (سنگ بست) در حال وقوع است.
ویراسته👇
🔹 هماکنون در قوچان ،مش هد ،احم دآباد ،طرقب ه -ش انديز ،س رخس ،كالت و مح ور فريم ان -مش هد (س نگ
بست) برف میبارد.
نکته👇
☜ چرا روان و ساده نمینویسیم؟
☜ کاش ادارهها و سازمانها به درستنویسی بیشتر اهمیت بدهند.
👈 در کلمههایی مانند :زنده ،کشته ،گذشته ،دیوانه ،ساده ،اندیشه و همه ،حرف «ه» جزو حروف اص لی کلم ه
نیست و به آن «ها»ی غیر ملفوظ (که تلفظ نمیشود) یا «ها»ی بیان حرکت میگویند.
👈 «ه» دراین نوع کلمهها ،هنگام جم ع بس تن ب ا ال ف و ن ون (ان) ی ا پیوس تن ب ه ی ای نس بت ب ه «گ» تب دیل
میشود:
زندگی ،بچگی ،کشتگان ،گذشتگان ،دیوانگان ،سادگی ،اندیشگی ،همگی
3
عایدات = درآمدها
🔹پاسخ
در زبان گفتار نی ازی نیس ت قواع د زب ان معی ار بهط ور کام ل رع ایت ش ود .ض من اینک ه واژهه ایی مانن د
«تقریبًا» بهدلیل کاربست فراوان در زبان فارسی غل ط نیس ت .ب ا اینح ال ،در م واردی ک ه امک ان دارد ،چ ه
گفتاری و بهویژه نوشتاری بهتر است برابر فارسی یا فارسیشدۀ آن را به کار برد؛ مانند:
بهتازگی 👈 اخیرًا
دستکم 👈 اقًال
بیشتر 👈 اکثرًا
آشکارا 👈 صراحتًا
4
سادهنویسی ،ساده است؛ به این دلیل که نیازی نیست دنبال کلمهها و عبارتهای قلنبه بگ ردیم .اگ ر دقت ک نیم،
در دسترسمان واژهها و عبارتهای ساده ،فراوان میبینیم.
البته سخت هم هست؛ چون از سادهنویسی دور شدهایم و قلنبهنویسی را نشانۀ ادب و شخصیت میدانیم.
🔸نمونه:
🔹 سخت :استعمال دخانیات در این مکان ممنوع است.
🔹 ساده :در این مکان سیگار نکشید.
ناویراسته👇
به علت آماده نبودن زمین چمن تختی نیشابور ،مسابقه فوتبال تیمهای امید نیش ابور ب ا آرامش خوش حال مش هد
که قرار بود در روز چهارشنبه ۲۸دیماه ۱۴۰۱برگزار شود ،لغو شد.
زمان برگزاری مسابقه بعدا اعالم خواهد شد.
ویراسته👇
بهعلت آماده نبودن زمین چمن تختی نیشابور ،مسابقۀ فوتبال تیم امی د نیش ابور ب ا آرامش خوش حال مش هد لغ و
شد .این مسابقه قرار بود چهارشنبه ۲۸دی برگزار شود.
زمان برگزاری این مسابقه اعالم خواهد شد.
نکته👇
5
فعل «لغو شد» بهجای اصلی خود برگشت.
«حکم کلمه «احترامًا» که معم وًال در ص در نامهه ای اداری ازش اس تفاده میش ه ،چی ه؟ غل ط نیس ت؟ مطمئن
نیستم.
احترام عربیه و تنوین هم میتونه بگیره؟ آیا معنی «با ادای احترام» هم میده؟»
پاسخ👇
استفاده از «احترام ًا» در نامهنگ اری اداری اش تباه نیس ت؛ ب ا اینح ال ،ب رای اینک ه فارس یتر بنویس یم« ،ب ا
احترام» پیشنهاد میشود.
ناویراسته👇
نظارت و افزایش ضریب امنیت جابهجایی مسافر چشمانداز مثبتی را نشان میدهد.
ویراسته👇
نظارت بر امنیت جابهجایی مسافر و افزایش ضریب آن ،چشمانداز مثبتی را نشان میدهد.
نکته👇
گاهی دو کلمه را با یک حرف اضافه به کار میبریم که نادرست است.
🔸 پرسش
کلمۀ «زوجین» درست است یا نه؟
🔸 پاسخ
شاید حذف آن ناشدنی باشد؛ اما در نادرست بودن آن هم نمیتوان تردید ک رد .چ ون زوج یع نی «دو» و «ین»
که نشانۀ مثنای عربی است هم برای اشاره به دو نفر یا دو چیز میآید که حشو است.
بنابراین ،برای پرهیز از این غلط بهتر است بنویسیم :همسران
🔹 البته جایگزینی آن در متنهای حقوقی ممکن نیست؛ چون آب از سرچشمه گلآلود است و بای د از ج ایی ک ه
نادرست نوشته شده ،اصالح شود.
👈 بیش از بیست هزار نفر در ترکیه و سوریه بر اثر زلزله جان باختند.
👈 بیش از بیست هزار نفر در ترکیه و سوریه در اثر زلزله جان باختند.
پاسخ👇
بهتر است «بر اثِر » بنویسیم؛ چون حرف اضافۀ «بر اثِر » پیشینۀ بیشتری نسبت به «در اثِر » دارد.
«فرهنگ درستنویسی سخن» هم مینویسید« :اثر» در اصل به معنای جا و نشانه پا و هر چیزی است که از
کسی یا چیزی به جا میماند .بنابراین ،شکی نیست که باید قبل از «اثر» از حرف اضافه «بر» استفاده شود.
پرسش👇
از نظر نگارشی کدام صحیح است؟
6
پیداشان یا پیدایشان ،موهاشان یا موهایشان؟
پاسخ👇
واژههایی که به صدای «آ» پایان مییابد ،در حالت رسمی به این صورت نوشته میشود:
موهایم ،موهایت ،موهایش
موهایمان موهایتان ،موهایشان
🔹 «پیشواز» بهار یا «پیشباز» بهار؟
🔸 در نگاه اول هم «پیشباز» درست است و هم «پیشواز»؛ ام ا «پیش باز» در متنه ای گذش ته ب ه کس ی گفت ه
میشد که به استقبال مس افر ی ا میهم ان میرفت و از ف رط خوش حالی قب ایش را از جل و میگش ود .ام روز آن
کاربرد کنایی کلمه وجود ندارد و از طرفی بهلحاظ آوایی «پیشواز» برای فارسی زبان امروز تلف ظ آس انتری
دارد .بنابراین ،در فارسی معیار امروز «پیشواز» درست است.
🔸 پرسش
کلمۀ «غیر» با کلمۀ بعد از خود باید نیمفاصله باشد یا با فاصله؟
🔹 پاسخ
اگ ر ب ا واژۀ پس از خ ود ص فت بس ازد ک ه معم وًال معن ای متض اد هم میده د ،بیفاص له نوش ته میش ود:
غ یراخالقی ،غ یرارادی ،غیربهداش تی ،غیرشخص ی ،غیرش رعی ،غیرحض وری ،غیردول تی ،غ یرمعقول،
غیرمعمول ،غیرواقعی.
ن فارسی
* چند جایگزی
برداشت 👈 استنباط
فرسایش 👈 استهالک
کرایهای 👈 استیجاری
بازخواست 👈 استیضاح
چیرگی 👈 استیال
رازها 👈 اسرار
ریختوپاش، 👈 اسراف
زیادهروی
از دیرباز 👈 از قدیم
بنیاد 👈 اساس
بنیادین 👈 اساسی
پیشین 👈 اسبق
برداشت 👈 استحصال
آگاهی 👈 استحضار
❀ ساده بنویسیم
🔹 فعالیت شرکتهای هرمی باید توقف داده شود( .نادرست)
🔸 فعالیت شرکتهای هرمی متوقف شود( .درست)
🔹 جهت نامنویسی به کارگزینی مراجعه کنید( .نادرست)
🔸 برای نامنویسی به کارگزینی مراجعه کنید( .درست)
7
🔹 کارکنان آموزشهای الزم را طی کردهاند( .نادرست)
🔸 کارکنان آموزشهای الزم را دیدهاند( .درست)
🔸 نه چهارشنبۀ آخر سال داریم ،نه روز طبیعت؛ چهارشنبهسوری داریم و سیزدهبهدر.
🔹 با تحریف نامها ،آیینها فراموش نمیشود.
👈 «سیزدهبهدر» بنویسیم؛ بیفاصله و نیمجدا
🔹پرسش
اینکه مینویسند «در این مراسم آقای ...به ایراد سخنرانی میپردازد یا به ای راد س خنرانی پ رداخت» ،درس ت
است یا نه؟
🔸پاسخ
برای روانتر و سادهتر شدن جمله بهتر بود نوشته شود:
در این مراسم آقای« ...سخنرانی میکند» یا «سخنرانی کرد».
تصور میکنیم جملۀ باال مؤدبانهتر است؛ درحالیکه ،چنین نیست.
گویند شب قدر شب تقدیر است« .تقدیر» هم به معنای اندازهگیری است و هم سرنوشت شبهای قدر ،شبهای
تقدیر است .ازاینرو ،در منابع اسالمی «لوح تقدیر» به لوحی گفته میشود که در آن حوادث زندگی و ع اقبت
کار انسانها محفوظ است.
👈 و یک نکتۀ ویرایشی:
بهتر است در فارسی بهجای «تقدیر کردن» ،بنویسیم« :قدردانی».
ناویراسته
🔹در جریان تماس امیرعبداللهیان با چاووشاوغلو ،مراتب م وافقت وزارت خارج ه کش ورمان ب ا ایج اد دف تر
حفاظت منافع ایران در آلبانی را از طریق ترکیه اعالم و از مساعی جمیله ترکیه قدردانی کرد.
ویراسته
🔹 در پی تماس تلفنی امیرعبداللهیان با چاووشاوغلو ،وزارت خارجه کشورمان با ایج اد دف تر حف اظت من افع
ایران در آلبانی از طریق ترکیه موافقت و از همکاری خوب ترکیه قدردانی کرد.
🔹 نکته :نثر این خبر در سال ۱۴۰۲تقریبًا از نثرهای عصر قاجار چیزی کم نداشت .بهروز و ساده بنویسیم.
پرسش
لطفًا بفرمایید که مرکبهای اتباعی آیا باید با فاصله نوشته شود یا نیمفاصله؟
(خرت و پرت) یا (خرتوپرت)؟
(چرند و پرند) یا (چرندوپرند)؟
پاسخ
ترکیبات اتباعی نیمفاصله نوشته میشوند؛ چه با واو و چه بی واو.
توپ رت ،چرندپرن د ،چالهچول ه ،س اختوپاخت ،ش لوغپلوغ ،ماشینپاش ین،توپ رت ،چر تکوت وک ،خر
کجوکوله ،ضررمرر ،خرابخروب ،کوچهموچه
ناویراسته
🔸علی بابایی فرماندار شهرستان کرمان:
8
عصر امروز بین گ روهی از مس افران در منطق ه گردش گری ش هر ماه ان ن زاع رخ داده اس ت ک ه متأس فانه
تعدادی مجروح و فوت شدند .بر اثر این درگیری یک خانم ۵۹ساله فوت میشود و تعدادی نیز مجروح شدند.
ویراسته
🔸علی بابایی ،فرماندار شهرستان کرمان:
عصر امروز بین گروهی از مسافران در منطقۀ گردشگری شهر ماهان نزاع رخ داد که بر اث ر این درگ یری
یک خانم ۵۹ساله فوت شد و تعدادی نیز مجروح شدند.
🔹نکته
در این خبر جدای از اشکال درازنویسی ،زمان فعلها نیز هماهنگ نیست.
🔹 ناویراسته
مصطفی بحرینی ،دادستان ش یراز ،اعالم ک رد ک ه ف ردی در میمن د در شهرس تان فیروزآب اد ،در پی م وافقت
نکردن خانواده با ازدواج با دختر مورد عالقهاش ،با اسلحه کمری شوهر خواهر خ ود پ در و م ادر این دخ تر
را به قتل رسانده و مادر خود را نیز مجروح کرده و سپس خودکشی کرد.
🔹 نکته
کژتابی متن بهحدی است که نمیشود رابطه و نسبت جملهها را بهدرستی فهمید .آیا این م رد ب ا اس لحۀ کم ری
شوهر خواهرش ،پدر و مادر دختر مورد عالقهاش را کشت یا با اسلحه کمری ،شوهر خواهرش ،پدر و م ادر
دختر مورد عالقهاش را کشت؟
این قاتل در پی موافقت نکردن کدام خانواده دست به چنین اقدامی زده است؟ خانوادۀ خودش یا خانوادۀ دختر؟
ضعف در نوشتن ،جملهبندی نادرست ،ندانستن جایگاه ارکان جمله و درازنویسی ،مهمترین دالیل کژتابیه ای
از این دست است.
9
👈 یکی از موارد کاربست نشانۀ پرسشی ،گمان و تردید است .اگ ر م ترجم ی ا مص حح و نویس نده در م وردی
تردید داشته باشد ،نشانۀ پرسشی را داخل پرانتز میآورد.
👈 تاریخ درگذشت سنایی غزنوی را سال ( ۵۲۵؟) نوشتهاند
🔹پرسش
سالم
وقت بهخیر و شادی
وقتی عالمت !؟ را با هم به کار میبریم یعنی چه؟ آیا عالمت تمسخر است؟ و اینک ه اول عالمت س وال ق رار
میگیرد یا اول عالمت تعجب؟
🔹پاسخ
گاهی جملههای پرسش ی ،مفه ومی ع اطفی ،ش گفتی ی ا تمس خر هم دارد ک ه در این ص ورت از ه ردو نش انه
استفاده میشود .البته اول نشانۀ پرسشی ،بعد عاطفی( .؟!)
👈 ناویراسته
در این دی دار دو ط رف ب ر اس تفاده از ظ رفیت ب االی همکاریه ای دوجانب ه ب رای بهب ود رواب ط سیاس ی و
فرهنگی و اقتصادی تاکید کردند.
👈 ویراسته
در این دیدار ،دو طرف بر استفاده از ظرفیت زیاد همکاریهای دوجانبه برای بهبود روابط سیاسی ،ف رهنگی
و اقتصادی تأکید کردند.
👈 نکته
تعابیر کلیشهای فراوانی داریم که بهویژه در زب ان رس انه ،بس امد زی ادی دارد .این تع ابیر و واژهه ا در ج ای
خود و به معنای واقعی خود به کار نمیرود .یکی از آنها واژۀ «باال» است.
ناویراسته👇
پیرو نامه ای که مورخ ...ارسال شد ،صاحبنظران و کارشناس ان ام ر محی ط زیس ت در جلس ه حض ور ب ه هم
خواهند رساند.
ویراسته👇
پیرو نامهای که در تاریخ ...فرستاده شد ،صاحب نظران و کارشناسان محیط زیست در جلس ه ش رکت خواهن د
کرد.
نکته👇
باور کنیم ساده نویسی ،مؤدبانه تر و زیباتر است.
در زبان فارسی« ،یک» ،بیشتر برای شمارش و گاهی نیز برای بیان نک ره ب ه ک ار میرود؛ مانن د« :این ک ار
را دانشجویی نخبه و توانا انجام داد ».ولی گاهی برای بیان یک موضوع کلی یا بیان جنس از «ی ک» اس تفاده
میشود که درست نیست و گردهبرداری و ترجم ه لفظبهلفظ از anو aزبان انگلیسی است.
🔹ننویسیم :یک مدیر باید به کارش تسلط داشته باشد.
🔸بنویسیم :مدیر باید به کارش تسلط داشته باشد.
10
سوم :این کلمه از «فن» و پسوند «آوری» ساخته شده است؛ و پسوند «آوری» وقتی مرکبنویسی شود ،مد ی ا
کاله آن میافتد.
چه ارم و مهمت ر از هم ه اینک ه «آوری» را بن و م ادۀ آوردن /آوری دن نگ یریم و ن دانیم؛ بلک ه این پس وند از
««وری» است :ناماوری = ناموری.
و خالص ه« ،آوری» ک ه در چسبیدهنویس ی کاله آ ح ذف میش ود ،هم ان اس ت ک ه در جنگ اوری ،دالوری،
ناماوریُ ،گ نداوری و حتی به گمانم باراوری = باروری هم وجود دارد (شاید در م ورد ب ارآوری چ ون ب دون
مد /کاله خواندنش دشوار میشود ،آوردن آن بیاشکال باشد).
از مجلۀ پژوهشگران ،۱۳۸۴ ،شمارۀ ۴و ۵
🔹نکته
در متن فارسی عددها را هم فارسی بنویسیم.
دکتر عبدالرحمان ناجی طوقمان ،استاد زبان فارسی در استانبول ،بوستان سعدی را به ش عر ت رکی اس تانبولی
ترجمه کرده است .او این ترجمه را در همایش بنیاد سعدی معرفی کرد.
🔸 نکته
-در توئیت کوتاه ایشان واژۀ «ترکیه» حشو است.
« -را»ی بعد از فعل غلط دستوری است.
-درازنویسی محتوا را پیچیده کرده است.
استاد بهروز صفرزاده دربارۀ تفاوت «مزبور» و «مذبور» به نکتۀ دقیقی توجه میکند و مینویسد:
🔹 «مزب ور» در ع ربی اس م مفع ول اس ت از مص دِر «َز ْب ر» ب ه مع نِی نوش تن؛ بن ابراین« ،مزب ور» یع نی
نوشتهشده.
«فرِد مزبور» ،یعنی فردی که نامش در باال نوشته شد ه است.
واژۀ «َز بور» ،به معنای کتاب ،نیز از همین ریشه است.
🔹 «مذکور» یعنی ذکرشده؛ نامبرده.
🔹 بعضیها از ترکیِب مذکور و مزبور« ،مذبور» را میسازند که غلط است.
مزبور با «ز» درست است.
مذبور با «ذ» غلط است.
🔹ناویراسته
وزیر فرهنگ و ارشاد اسالمی :امیدواریم با ممیزیهای ص ورتگرفته در آین ده ش اهد رف ع موض وعات فعلی
در این بستر باشیم و هر هنرمندی که قانون کشور را رعایت نکند قطعا مورد برخورد قرار میگیرد.
🔹ویراسته
11
وزیر فرهنگ و ارشاد اسالمی :امیدواریم با ممیزیهای ص ورتگرفته در آین ده ش اهد رف ع موض وعات فعلی
در این بستر باشیم و قطعًا با هر هنرمندی که قانون کشور را رعایت نکند ،برخورد میشود.
🔸 نکته
«مورد برخورد قرار میگیرد» ،عبارتی طوالنی و خالف زبان معیار است.
«نصف» و «نصفه» را همانند «نیم» و «نیمه» میتوان بهجای یکدیگر نوشت.
همچنان که «نصف روز» و «نصفهروز» را داریم که در واژهنامهها و ازجمله فرهن گ ب زرگ س خن ،آم ده
اس ت .در چن د واژۀ م رکب دیگ ر هم نمون ۀ آن را داریم؛ مانن د «نص فهجان»« ،نص فهعمر»« ،نص فهنیمه»،
«نصفهکاره».
🔹 البته گاهی این دو تفاوتی معنایی دارند که باید توجه کنیم:
👈 «نصفهشب» تلفن زنگ زد.
👈 «نصف شب» را بیدار بودم و مطالعه کردم.
🔹 «نصفهشب» نیمفاصله و «نصف شب» با فاصله نوشته میشود.
🔸 این ادبیات کلیدیترین وزیر است که خیلی از م دارج دانش گاهی را طی ک رده و در چن دین کش ور ت دریس
کرده است.
🔸گاهی فقر واژگانی داریم و گاهی زیر خط فقر واژگانی هستیم.
پرسش👇
«لذا» یعنی چه و جایگزین فارسی آن چیست؟
پاسخ👇
12
در مکاتبات اداری واژهها و ترکیبهایی استفاده میش ود ک ه ب رخی از آنه ا را میت وان ح ذف ک رد و ب رای
برخی دیگر میشود جایگزین فارسی گذاشت؛ «لذا» یکی از این واژههاست که فراوان استفاده میشود.
البته ترکیبهای عربی دیگری هم به ک ار میرود ک ه رایجت رین آنه ا عبارتان د از :ل ذا ،فل ذا ،له ذا ،علیه ذا
و . ...
به جای این ترکیبها میتوان از عبارتهای س ادۀ فارس ی مانن د :ازاینرو ،پس ،ب ه این س بب ،بن ابراین و ...
استفاده کرد.
صبغه /سبقه
«سبقه» در اصل به معنای «س بقت گ رفتن» اس ت؛ ولی در نوش تههای ام روز و بهوی ژه رس انهها ب ه معن ای
«سابقه» و «پیشینه» هم استفاده میشود و «صبغه» به معنای «رنگ» است .بنابراین ،باید دید در بافت جمل ه
کدام واژه کاربرد دارد .گاه ممکن است هر دو به نوعی در یک جمله معنا بدهد؛ ولی باید دی د ک دام ب ه مفه وم
اصلی جمله نزدیکتر است.
🔹ناویراسته
مرکز دیسپاچینگ (راهبری) برق شمالغرب کشور با اعتبار هزینه شده ۱۳۰میلیارد تومان ام روز در دومین
روز از سفر استانی رئیس جمهور به آذربایجان شرقی به بهره برداری رسید.
🔹ویراسته
مرکز راهبری (دیسپاچینگ) برق شمالغرب کشور با اعتبار هزینه شده ۱۳۰میلی ارد توم ان در دومین روز
از سفر استانی رئیس جمهور به آذربایجان شرقی به بهرهبرداری رسید.
🔸نکته
در چ نین م واردی به تر اس ت اول ویت را ب ه واژۀ ج ایگزین فارس ی ب دهیم و واژۀ غیرفارس ی را در پران تز
بنویسیم.
برهه یا برحه؟
گاهی برای نوشتن واژههایی که چند نویسه (حرف) دارند به اشتباه میافتیم که یکی از آنها «برهه» است.
«ُبْر هه» ریشهای عربی دارد ،بهمعنای «دورهای از زمان» .البته در فارسی به روزگ ار و زم ان ط والنی هم
معنا شده است؛ اما «ُبرَح ه» شتر ماده نجیب و «َبرَح ه» بهمعنای بارز است.
پس «برهه» بنویسیم:
برههای از شب گذشته بود؛ یعنی پاسی از شب گذشته بود.
مردم میتوانند در برههای از زمان اشتباه بکنند( .ایران و تنهاییاش ،محمدعلی ندوشن)
🔹ناویراسته
آنچه در نظریه نسلها مورد تأکید است ،مفه وم ش کاف نس لی اس ت ک ه بیش تر ب ا مفه وم تغی یر اجتم اعی قاب ل
توضیح است.
13
🔹ویراسته
آنچه در نظریۀ نسلها تأکید میشود ،مفهوم شکاف نسلی است که بیشتر با مفهوم تغییر اجتماعی قاب ل توض یح
است.
🔸نکته
آیا «تأکید میشود» ،روانتر از «مورد تأکید است» ،نیست؟
🔹 اگر نه اد يکی از اس م و ض میرهای مبهم جان دار «هريک ،هرک دام ،هيچيک و هيچک دام» باش د ،فع ل هم
بهصورت مفرد و هم بهصورت جمع میآيد .مانند:
هريک به راهی رفت.
هریک به راهی رفتند.
پرسش👇
خیلی وقتها خوشبختم رو خوشوقتم میگن .خوشوقتم درسته یا خوشبختم؟
پاسخ👇
«خوشبخت»ی نتیجۀ کسب امتیازات و امکانات مادی و معنوی است؛ ولی «خوشوقت»ی حال خوشی اس ت
که پس از روی دادن کاری ی ا اتف اق خ وبی رخ میده د .بن ابراین ،از دی دن دوس ت خ وشوقت میش ویم ،ن ه
خوشبخت.
ی در فضای مجازی
چند غلط امالی
درست👇 غلط 👇
پرهیزکار پرهیزگار
مطمئن مطمعن
پلمب پلمپ
راجع به راجب
تو ُت
باشه باش
بذار بزار
👈 طبق سنوات گذشته...
👈بر مبنای ضرایب سنوات گذشته...
👈آنچنانکه در سنوات گذشته اتفاق افتاد...
👇نکته
14
👈 در گزارش ساالنۀ یک اداره -که مشغول ویراستاری آن هستم -واژۀ «سنوات» بارها تکرار شد ه است.
👈 نمیدانم واژۀ فارسی «سالهای» چه مشکلی دارد ک ه در نامهه ا و گزارشه ای اداری ج ای «س نوات» را
نمیگیرد؟
🔹ناویراسته
سخنگوی صنعت برق:
گرمترین هفته سال جاری را که در ۱۱سال اخیر بیسابقه بوده را پشت سرگذاشتیم.
🔹ویراسته
سخنگوی صنعت برق:
گرمترین هفته را که در ۱۱سال اخیر بیسابقه بود ،پشت سر گذاشتیم.
یا
گرمترین هفتۀ ۱۱سال اخیر را پشت سر گذاشتیم.
🔸نکته
.۱معلوم نیست هفتۀ گذشته ،گرمترین هفتۀ امسال باشد ،شاید هفتۀ گرمتری پیش رو داشته باشیم.
.۲تر و ترین بهصورت نیمجدا نوشته میشود.
.۳دو «را» که یکی زائد و یکی هم پس از فعل آمده است ،از دیگر اشکاالت این خبر کوتاه است.
👈ناویراسته
به مناسبت ایام عزاداری سیدالشهداء ،سینماها از 4مرداد تا ۸مرداد تعطیل خواهند بود.
👈ویراسته
به مناسبت ایام عزاداری سیدالشهدا ،سینماها از 4تا ۸مرداد تعطیل خواهند بود.
👈نکته
در نگارش فارسی ،همزه بعد از الف ممدوده (اء) مانند :امالء و انشاء و سیدالشهداء حذف میشود؛ در هنگ ام
اضافه شدن هم بهتر است به «ی» تبدیل شود.
❀ چند جایگزی
ن فارسی
دوری
پرهیز ،سو
👈 اجتناب جانب 👈
مزدور دستمزد👈 اجیر اجرت 👈
آفرین آغاز👈 احسنت اوایل 👈
فراخواندن
از دیرباز 👈 قدیم 👈کردن
احضار از
15
❀ چند جایگزی
ن فارسی
👈 👈 کناره
گیری(برادر من)
برادر اخویاستعفا
👈 👈 راهبرد
هشدار استراتژی
اخطار
درخواست استحقاق 👈 👈 خواهش،
شایستگی استدعا
اخذاسبق ،سابق 👈 👈 دریافت،
پیشینگرفتن
(در ادبیات سیاسی و اداری بین اسبق و سابق تفاوت معنایی قائلاند).
ناویراسته
🔻مرکز رسانه قوهقضاییه:
دادگاه کیفری یک استان تهران با انتشار یک آگهی عمومی که در روزنامهه ای کثیراالنتش ار منتش ر ش ده ،از
۱۰۴اعضای متواری سازمان مجاهدین خلق معروف به منافقین خواست وکیل ق انونی خ ود را ب ه این دادگ اه
معرفی کنند.
👈 نکته
۱۰۴اعضای (نادرست)
۱۰۴عضو (درست)
.۱عدد و معدود در مفرد و جمع مطابقت نمیکند ۲۰۰ :نفر ۵۰ ،کتاب و...
.۲مگر اینکه از حالت عدد و معدودی خارج شود ۵۰ :نسخه از کتابها ۱۰۴ ،تن از اعضای....
❀ چند جایگزی
ن فارسی
زنان همه👈 نسوان👈 کل
خورشیدگرفتگی
فرزندان پسر 👈
فرزندان ذکور 👈 کسوف
فرزندان دختر نامزد 👈
فرزندان اناث 👈 کاندیدا
زادروز 👈 والدت
بیشرم 👈 وقیح
🔸ناویراسته
او راهکارهای تهران برای رسیدن به یک دنیای عاری از سالح هستهای را تشریح کرد.
🔸ویراسته
او راهکارهای تهران برای رسیدن به دنیایی عاری از سالح هستهای را تشریح کرد.
او راهکارهای تهران را برای رسیدن به دنیایی عاری از سالح هستهای تشریح کرد.
🔸نکته
کاربرد کلیشهای «یک» به تقلید از زبان انگلیسی در زب ان فارس ی رواج یافت ه اس ت ک ه بای د از کاربس ت آن
بپرهیزیم.
❀ چند جایگزی
ن فارسی
پاکیزگی بایسته ،نیازمند
👈 نظافت مستلزم 👈
دستآویز پدر
👈 👈مستمسک والد
زنان زشت 👈 نسوان مستهجن👈
سپرده شادمان👈 ودیعه مسرور 👈
شنونده 👈 مستمع
16 بهرهمند 👈 مستفیض
کمابیش 👈 نسبتًا
همانند 👈 نظیر
کاهنده 👈 نزولی
👈 ناویراسته
حداد عادل :دولت و مجلس در الیحه حجاب دغدغه دارن د ک ه این ام ر الهی در کش ور ب ه نح و احس نت اج را
شود.
👈 ویراسته
حداد عادل :دولت و مجلس در الیحۀ حجاب دغدغه دارند که این امر الهی در کشور به نحو احسن اجرا شود.
🔸 نکته
امیدوارم دکتر حداد عادل که رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی است ،چ نین نگفت ه باش د و خط ای رس انه
باشد.
احسنت :آفرین
احسن :نیکوتر و بهتر
و چه بهتر رئیس فرهنگستان بگوید «به شیوهای شایسته».
👈 ناویراسته
همانطور که گفته شد در صحبت با دانشجویان مشخص شد عدم ارائه درست و کافی مطالب یکی از دالیل این
موضوع بود.
👈 ویراسته
همانطور که گفته شد در صحبت با دانشجویان مشخص شد ،ارائۀ نادرست و ناکافی مطالب یکی از دالیل این
موضوع بود.
🔸 نکته
در این ویراسته ،گذشته از اینکه از دس ت واژۀ ناچس ب «ع دم» ره ا میش ویم ،تعب یر روان و س ادهای را هم
جایگزین تعبیری پیچیده میکنیم.
👈 ناویراسته
این شیوه در گذشته نیز استعمال داشته و بازرسین به آن عمل میکردند.
👈 ویراسته
این شیوه در گذشته نیز به کار میرفتهاست و بازرسان به آن عمل میکردند.
👈 نکته
« .۱استعمال داشتن» ترکیب نامأنوس و غیرمعیار است.
« .۲بازرس» واژهای فارسی است و حتما باید با نشانۀ فارسی جمع بسته شود
گروه واژهگزینی فرهنگستان زبان و ادب فارس ی فهرس تی از واژهه ای خودس اخته ابوریح ان ب یرونی را ب ه
مناسبت روز بزرگداشت این دانشمند بیهمتای ایرانی ( ۱۳شهریورماه) منتشر کردهاست:
برخ :پاره ،قسمت
اصطرالبقوس (آذر)
یاب:اسب :برج
ستاره نیم
آفتاب :سال شمسی
صاعقه آتشبار:سال
بادنبال :ستاره ذوذنب بهارگاه:ستاره
فصل بهار
سال ماه ،سال ماهتاب :سال قمری
راستپای :متساویالساقین
17
بباال :مستطیل (مانند «ب» در بخرد)
تیزنگر :دقیقالنظر
بسیارپهلو :کثیراالضالع
👈 ناویراسته
به علت تغییر شغل شوینده جات به قیمت خرید فروخته میشود.
👈 ویراسته
به علت تغییر شغل ،شویندهها /شویندهجات به قیمت خرید فروخته میشود.
👈 نکته
«فرهنگ درستنویسی سخن» ب ه نکت ۀ ظ ریفی اش اره میکن د و مینویس د :ب ه ک ار ب ردن «ج ات» در زب ان
معیار ،درصورتیکه مراد بیان «جنس و نوع» باشد ،جایز است.
بااینحال ،دربارۀ کاربرد «جات» اختالف نظر وجود دارد .اگرچه در م وارد زی ادی میت وان از نش انۀ جم ع
«ها» بهجای «جات» استفاده کرد.
به جای ترکیبهای عربی که مضافالیه آنها «ال» دارد ،میتوان از برابرهای فارسی استفاده کرد.
همیشه
الفور = بیدرنگ ابدالدهر = فی
سازالهویه = ناشناس ،گمنام
جدیدالبنا = تازه
مجهوال
تندرو
القلب = سنگ دل سریعالسیر =
قسی
علیالسویه = یکسان
کنکاش
«کنکاش» واژهای مغولی به معنی رایزنی و مشورت است .پس ،به کاربردن آن به معن ای کن دوکاو و ک اوش
نادرست است.
نویسنده در این قصه به کنکاش در زندگی مردم میپردازد( .نادرست)
نویسنده در این قصه ،زندگی مردم را بررسی میکند( .درست)
در جملههایی که معلوم است یعنی فاعل دارد ،نباید از فعل مجهول(شد) استفاده کرد.
قانون حمایت از مددجویان توسط دولت تصویب شد( .نادرست)
دولت قانون حمایت از مددجویان را تصویب کرد( .درست)
گلستان سعدی از سوی انتشارات دانش منتشر شد( .نادرست)
انتشارات دانش ،گلستان سعدی را منتشر کرد( .درست)
یا
گلستان سعدی را ،انتشارات دانش منتشر کرد( .درست)
روان بنویسیم
در اطالعیه یکی از روابط عمومیها نوشته شده بود «طی توافق به عمل آمده با شرکت ....همکاران میتوانند
از خدمات مجتمع ...با تخفیف استفاده کنند»
ترکیِب «طی توافق به عمل آمده »..هم دور از زبان معیار اس ت و هم ب ه سادهنویس ی آس یب زده اس ت .پس
باید به جای این عبارت پیچیده و نازیبا ،از جملههای مشابه و روان استفاده کنیم؛
18
پس از توافق باشرکت ....
در پی توافق با شرکت ...
با موافقت شرکت...
بیافتد /بیفتد
19
فعلهایی که با الف یا همزه آغاز میشوند ،هنگامی که پیشوند «ب» و «ن» به آنها افزوده شود ،ال ف آغ ازین
در نوشتن حذف میشود:
نیفتاد بیفتاد افتاد
نیفکن بیفکن افکن
بینداخت نینداخت انداخت
نیفسرد بیفسرد افسرد
نیندیش بیندیش اندیش
20
« -8توپ» برای پارچه :سه توپ فاستونی.
« -9جام» برای قطعات شیشه ساختمانی و آینههای بزرگ :دو جام شیشه.
« -10جلد» برای کتاب و دفتر :دو جلد کتاب.
« -11جفت» برای کفش و جوراب و جز آنها :دو جفت کفش ،دو جفت جوراب.
« -12حلقه» برای چاه و قنات و فیلم و نوار و لوح فشرده :سه حلقه چاه ،چهار حلقه لوح فشرده.
« -13دانه» برای برخی اشیا :دو دانه سیب 5 ،دانه آب نبات.
« -14دست» برای شش عدد ظرف ،قاشق و غیره و همچنین لباس :یک دست قاشق ،سه دست لباس.
« -15دستگاه» برای اتومبیل ،رادیو و تلویزیون و موتور و جز آن :دو دستگاه اتومبیل ،سه دستگاه رادیو.
« -16دو جین» برای هر دسته یا بسته دوازدهتایی :یک دو جین جوراب.
« -17دهنه» برای دکان :یک دهنه دکان نانوایی.
« -18رأس» برای گاو و گوسفند و بز و امثال آنها :سه رأس گاو.
« -19رشته» برای گردنبند و دستبند ،نیز برای قنات و چاه و ج ز آن (بهج ای حلق ه) :دو رش ته قن ات ،س ه
رشته گردنبند.
« -20زنجیر» برای فیل :دو زنجیر فیل.
« -21سر» برای انسان (به جای نفر در عائله) :پنج سر عائله.
« -22سنگ» برای آب آبیاری و آسیا :سه سنگ آب.
« -23شاخه» برای سیم و لوستر و تیرآهن و جز آن :سه شاخه سیم ،دو شاخه لوستر ،چهار شاخه تیرآهن.
« -24شعله» برای وسایل روشنایی مانند چراغ و شمع :دو شعله چراغ.
« -25طاقه» برای شال و پتو و پارچه :دو طاقه شال ،چهار طاقه پتو.
« -26عدد» برای برخی اشیا 4 :عدد بستنی.
« -27عراده» برای توپ :سه عراده توپ.
« -28فروند» برای کشتی و هواپیما و بالگرد :سه فروند هواپیما.
« -29فقره» برای نامه ،سند ،چک و مانند آنها :سه فقره نامه.
« -30قالب» برای قطعات بریدهشده و جدا از هم :دو قالب کره ،چهار قالب صابون ،سه قالب یخ.
« -31قبضه» برای اسلحه سبک :دو قبضه برنو ،یک قبضه شمشیر.
« -32قرص» برای نان :دو قرص نان.
« -33قطع ه» ب رای زمین و ب اغ ،همچ نین ب رای ف رش ،عکس ،ج واهر ،جوج ه ،م رغ ،خ روس ،م اهی و
اسکناس :،دو قطعه زمین ،چند قطعه فرش ،سه قطعه عکس ،سه قطعه جوجه ،دو قطعه اسکناس.
« -34قالده» برای سگ و شیر و ...دو قالده سگ.
« -35قواره» برای زمین و برای پارچهای که جهت یک دست لباس کافی است :سه قواره زمین ،چهار قواره پارچه.
« -36مجلد» برای کتاب و دفتر :چهار مجلد کتاب.
« -37نخ» برای سیگار :سه نخ سیگار بهمن.
« -38نفر» برای انسان و شتر :سه نفر راهزن ،ده نفر شتر.
مصوبه افزایش حقوق کارمندان توسط دولت ابالغ شد.
این جمله یک اشکال ساختاری دستوری دارد که متأسفانه در اخبار رس انهها ن یز ف راوان ب ه ک ار میرود .در
این جمله فاعل ابالِغ مصوبه ،مشخص است ،بنابراین نباید از وجه مجهول فعل یعنی «شدن» استفاده ک نیم ک ه
ناگزیر شویم از واژۀ غیرمعیار «توسط» کمک بگیریم .پس ،زمانیکه جمل ۀ م ا فاع ل دارد ،نبای د از س اختار
مجهول استفاده کنیم.
جملۀ درست این است:
✓ دولت مصوبه افزایش حقوق کارمندان را ابالغ کرد.
امالی درست
ماحصل ضرس قاطع
حقابه راجع به
بیمحابا مصدع اوقات
بحبوحه
مزبور
21
ضجه
-البته پیشنهاد میکنیم تا جایی که امکان دارد واژ هها و ترکیبهای غلیظ عربی نباشد و برابرهای فارسی آنه ا
را به کار بریم.
...« به تارنمای ﺻﻨﺪوق رﻓﺎه وزارت ﻋﻠﻮم ﻣﺮاجعه ﻧﻤﺎﯾﯿﺪ و ﺳﭙﺲ از ﻃﺮﯾﻖ گزینۀ «ﺛﺒﺖ ﻧﺎم داﻧﺸﺠﻮﯾﺎن ﻓﺎﻗﺪ
ﭘﺮوﻧﺪه در ﺻﻨﺪوق رﻓﺎه» وارد ﺳﯿﺴﺘﻢ ﺷﻮﯾﺪ .مرحلۀ دوم :ﺑﺎ وارد ﮐﺮدن ﮐﺪ ملی و ﺳﭙﺲ ﻓﺸﺎر دادن »...
این عبارت افزون بر ایراد فعل کمکی «نمایید» که باید «کنید» باش د ،ی ک اش کال نگارش ی مهم دارد و آن
اینکه قبل از «سپس» هیچگاه «واو» نمیآید.
حرف اضافه «به» جدا از واژه پس از خود نوشته میشود مثل:
او به خودش قول داد.
او به مدرسه رفت.
در چهار مورد پیوسته نوشته میشود:
هنگامیکه بر سر فعل یا مصدر بیاید مانند :بگفتم؛
هنگامیکه صفت بسازد مانند :بخرد ،بشکوه؛
در واژههایی مانند بدین ،بدان ،بدو و بدیشان؛
در آغاز برخی واژههای عربی مانند :بشخصه ،بعینه.
تعدادی واژه و ترکیبی که میتوان برابره!ای فارس!ی آنه!ا را ب!ه ک!ار ب!ریم و ی!ا دس!تکم از این برابره!ا هم
استفاده کنیم.
نخست 👈 ابتدا
خودکار 👈 اتوماتیک
نوآوری 👈 ابتکار
رفت و آمد ایاب و ذهاب 👈
شهروندان 👈 اتباع
هماکنون درحال حاضر 👈
زورگیری 👈 اخاذی
ب ا 👈 علیرغم
هشدار 👈 اخطار
اینکه
احتماًالیا کجدار و👈مریز؟ شاید
کجدار و مریض
عبارت«کجدار و مریز» هممعنای مدارا کردن و همراهی کردن با موضوع یا کس ی اس ت .ام ا گ اه ب ه اش تباه
«کجدار و مریض» مینویسند و آن را با مریضی مرتبط میدانند« .کجدار و مریز» در اصل به معنای اینک ه
ظرف را کج نگهدار و در عین حال مواظب باش که نریزد.
محتشم کاشانی:
سنایی:
در بزم حکیمان ز می شورانگیز
ای در سر زلف تو صبا عنبر بیز
نیتاب نشستن است و نی پای گریز
وی نرگس شهالی تو بس شورانگیز
از بهر من تنگ سراب ای ساقی
هر قطره که میچکد ز خون دل من
مینا به سر پیاله کجدار و مریز
در جام وفای توست کژدار و مریز
22
امالی درست چند واژه و ترکیب
اشگ) ملغمه
اشک (نه
شرمسار)
معنای مرهم
دمغ (به
مالنقطی لشکر (نه لشگر)
مطمح نظر توجیه
بیمحابا
23
(درست) ✓ او ما را منع کرد که به این جلسه برویم.
زمانی که در جمله پایه ،فعل بازدارنده مانند «منع کردن» داشته باشیم ،در جمله پیرو نبای د فع ل منفی ب ه ک ار
ببریم.
عنوان کرد!
متأسفانه بارها دی ده میش ود دوس تان رس انهای در خبره ا و گزارشه ای خ ود از ت رکیب جعلی ،نادرس ت و
بیمفهوم «عنوان کرد»« ،عنوان داشت» و «عنوان شد» استفاده میکنند .گفت ،افزود ،اظهارکرد و بیان ک رد
را جایگزین «عنوان کرد» کنیم و از کاربست این تعبیر صد درصد غلط بپرهیزیم.
پیرامون
ن را به جای «درباره» به کاربرد.
«پیرامون» به معنای اطراف و گرداگرد و حومه است .بنابراین نباید آ
(درست) ✓ آسیبهای اجتماعی پیرامون شهر را باید جدی گرفت.
(نادرست) باید پیرامون ادبیات جنگ دیدگاههای جدیدی مطرح شود.
(درست) ✓ باید درباره ادبیات جنگ دیدگاههای جدیدی مطرح شود.
24
دور از انتظار ← غیرقابل انتظار
دوراز دسترس ← غیرقابل دسترس
در دسترس ← قابل دسترس
بیبازگشت ← غیرقابل بازگشت
شایان /درخور /شایسته توجه ← قابل توجه
شایان ذکر ← قابل ذکر
تحسینبرانگیز ← قابل تحسین
اشتعالزا ← قابل اشتعال
خسارت زیاد خسارت قابل مالحظه ←
محترم ← قابل احترام
باید و بایست
اینکه کجا «باید» و «نباید» و کجا «بایست» و «نبایس ت» ب ه ک اربریم ،ب ه زم ان فع ل و جمل ه بس تگی دارد.
«باید» و «نباید» برای زمان حال و «بایست» و «نبایست» برای زمان گذشته به کار میرود.
نادرست :بایست امروز به سینما برویم .
درست :باید امروز به سینما برویم✓ .
نادرست :نبایست این حرف را بزنم .
درست :نبایست این حرف را میزدم✓ .
کوتاهنویسی
کوتاهنویسی هنر است و یکی از شیوههای کوتاهنویسی ،حذف واژههای اضافی است.
ـ امسال ،میزان دستمزدها به دوبرابر افزایش مییابد.
ـ امسال ،دستمزدها دوبرابر خواهد شد.
یا:
-بدعهدیها ،دیگران را نسبت به انسان بدگمان می کند.
-بدعهدیها ،دیگران را به انسان بدگمان می کند.
25
یا:
-مشکالت مورد شناسایی قرار گرفت.
-مشکالت شناسایی شد.
واژهها را احتکار نکنیم
برای بهتر و زیباتر نوشتن بای د دای ره واژگانم ان را گس تردهتر ک نیم .معم وًال وق تی حوص له ن داریم ی ا دقت
نمیکنیم ،برای هرچیزی از صفت «خوب» یا «بد» استفاده میکنیم و میگوییم و مینویسیم:
کتاب خوب ،کفش خوب ،فیلم خوب ،تابلو خوب ،غذای بد ،جمله بد ،صدای بد ،جلسه بد و...
در حالی که اگر واژهها را احتکار نکنیم ،مثًال میتوانیم بنویسیم:
کتاب مفید ،کفش راحت ،فیلم جذاب ،تابلو زیبا ،غذای بد مزه ،ص دای دلخ راش ،جمل ه نارس ا ،جلس ه ض عیف
و...
پایمردی
«پایمردی» که امروزه بیشتر به معنای پایداری و مقاومت بهکار میرود ،در اصل به معنای شفاعت ،توس ط،
میانجیگری ،کمک و دستیاری است و در متون ادب فارسی هم به همین معنا آمده است.
* خواجه پایمردی کند و سوی خواجه بزرگ احمد عبدالصمد بنویسد و او را شفیع کند( .تاریخ بیهقی)
* حقا که با عقوبت دوزخ برابر است /رفتن به پایمردی همسایه در بهشت (سعدی)
انجام
«انجام» دراصل به معنای پايان است یعنی در برابر آغاز ،امروزه با اين واژه فعلهاى بهانجام رساندن ،انج ام
دادن ،انجام شدن ،انجام پذيرفتن و ...هم ساخته شده است .نکته اینجاست ک ه در نوش تههای ام روز بهوی ژه در
نوشتههای رسانهای ،گاه این واژه به اشتباه به جای «اجرا» به کار میرود.
مايلم در انجام پروژه با شما همكارى كنم( .نادرست)
✓ مايلم در اجراى پروژه با شما همكارى كنم( .درست)
انجام برخى كارها به سرمایه نياز دارد( .نادرست)
✓ اجرای برخی کارها به سرمایه نیاز دارد( .درست)
در جمله «انجام اين كار پرهزينه است» يا بايد گفت:
انجام دادن اين كار پرهزينه است .یا اين كار هزينهبر است.
با کمال تأسف!
ل ناب اوری ،در کم ال پس تی ،درکم ال
* بارها دیده و شنیدهایم که میگویند یا مینویسند :با کمال تأسف ،درکما
بیچشم و رویی و ...
* «کمال» در امور مثبت به کار میرود ،نه منفی؛ یعنی میتوان گفت :در کمال خوشبختی یا با کمال مس رت
و ....
* به جای در «کمال ناباوری» میتوان گفت :ناباورانه و به جای «در کمال پستی» گفت :بانهایت پستی
26
تهدید = ترساندن تحدید = محدودکردن
سمین = چاق ثمین = گرانقیمت
صواب = درست و صحیح ثواب = پاداش کارنیک
چند جایگزین خوب فارسی
آسیب فروپاشی
👈 صدمه👈 زوال
برپایه پیشینه
👈 طبق 👈 سابقه
چشمگیر استوار
👈 قابل 👈
توجه راسخ
دانشآموخته دیگران سایرین فارغ 👈
التحصیل 👈
دورنگار پیوست
👈 ضمیمه فاکس 👈
پیشتر پرشمار
👈 قبًال 👈 عدیده
بنویسیم👇 ننویسیم 👇
تزیینات تزئینات
آییننامه آئیننامه
بفرمایید بفرمائید
پاییز پائیز
🔹 واژههای فارسی را بدون همزه بنویسیم .همزه برخی واژههای عربی نیز در فارسینویس ی ب ه «ی» تب دیل
میشود.
ناویراسته👇
☜ براساس بررسیهای انجام شده
ویراسته👇
☜ براساس بررسیها
نکته ☜ «انجام شده» اضافه و حشو است .وقتی بررسی شده ،یعنی انجام شده است.
اسم جمع
👈 اسم جمع ،اسمی است که در معنا جمع است؛ اما در ظاهر و شکل مفرد .وقتی نهاد اسم جم ع باش د فع ل آن
به هر دو شکل آورده میشود.
👈 اسامی جمع مانند :گروه ،جمعیت ،لشکر ،کاروان ،قبیله ،دسته ،حزب ،ایل ،گله و ...
👈 جمعیت به میدان آزادی رسید.
👈 جمعیت به میدان آزادی رسیدند.
مردم رسیدند. 👈 اما واژه «مردم» فقط با فعل جمع میآید:
در بارۀ ترکیب «عدم وجود» توضیح دهید .آیا میتوان «نبود یا نبودن» را به جای آن به کار برد؟
پاسخ👇
به نکته خوبی اشاره کردید .کاربست «عدم» پذیرفته نیست و در این می ان ت رکیب «ع دم وج ود» نادرس تتر
است؛ زیرا «نبود بود» هیچ معنایی ندارد .مثًال اگر بنویسیم« :عدم وجود منابع کافی باعث ش د این برنام ه ب ه
سرانجام نرسد ،».یعنی «نبود بود منابع.»...
بنابراین ،باید بنویسیم:
👈 نبود منابع کافی باعث شد این برنامه به سرانجام نرسد.
مسئله
واژۀ «مسئله» در عربی به معنای درخواست و حاجت است؛ اما در فارسی بهویژه در ریاضی و فقه در معنی
«پرسش» به کار میرود .بنابراین ،در متن هنگامی باید از این واژ ه استفاده کرد که پیچی دگی ی ا مجه ولی در
کار باشد .ولی معموًال دیده میشود که ب ه ج ای واژهه ایی مانن د مش کل ،موض وع ،پدی ده ،ک ار و ...اس تفاده
میشود .در حالی که میتوان از واژههای برابر و حتی فارسی استفاده کرد.
مشکل آلودگی هوا ← مسئله آلودگی هوا
فرایند گرمایش زمین مسئله گرمایش زمین ←
موضوع بودجۀ سال آینده مسئله بودجۀ سال آینده ←
پدیدۀ آهنگهای مبتذل مسئله آهنگهای مبتذل ←
29
☜ «ابزار» مفرد و به معنای ادات و وسیله است .این واژه فارسی و اسم جنس است.
☜ «آمار» نیز واژهای است فارسی به معنای حساب و مفرد است.
ناویراسته👇
از شهرداری خواسته شدهاست ،نسبت به جمعآوری پوسترهای تبلیغاتی از سطح شهر اقدام كند.
ویراسته👇
از شهرداری خواسته شدهاست ،پوسترهای تبلیغاتی را از شهر جمع کند.
نکته👇
«نسبت به ...اقدام کردن» ،از جمله کاربردهای کلیشهای رسانههاست.
دیشب شبکه سه در تبلیغی مشترک با وزارت بهداشت این پیام رو پخش میکرد:
«...نسبت به رعایت مسائل بهداشتی توجه کنیم».
نکته👇
👈«نسبت به» زمانی به کار میرود که بخواهیم دو موضوع را مقایسه کنیم.
👈 بهتر است روان و ساده بگوییم:
«نکات بهداشتی را رعایت کنیم»
ناویراسته👇
به آگاهی میرساند مدخل ورودی ساختمان آموزشی نیاز به کفسازی دوباره دارد.
ویراسته👇
به آگاهی میرساند ورودی ساختمان آموزشی به کفسازی دوباره نیاز دارد.
نکته👇
«مدخل» به معنای ورودی است و کاربست هر دو با هم حشو و اضافی است.
ناویراسته👇
پیرامون این موضوع با شما صحبت خواهم کرد.
ویراسته👇
دربارۀ این موضوع با شما صحبت خواهم کرد.
نکته👇
ن را
«پیرامون» در حوزه جغرافیا کاربرد دارد و به معنای اطراف ،گرداگرد و حومه اس ت .بن ابراین ،نبای د آ
به جای «درباره» به کاربرد.
30
«با توجه به بازدید بعمل آم ده از دس تگاه ن وار نقال ه س یار واق ع در انب ار آب مع دنی و وج ود پتانس یل خط ر
گزارش به پیوست جهت بررسی و صدور دستور مقتضی مب نی ب ر رف ع ش رایط موج ود و همچ نین در نظ ر
گرفتن برنامه ای مدون جهت بازدید دوره ای تعمیرات خدمتتان ارسال می گردد».
ویراسته👇
«با توجه به بازدید از دستگاه نوار نقاله سیار در انبار آب معدنی و اینکه احتمال خطر وجود دارد ،به منظ ور
بررسی و صدور دستور ب رای رف ع وض ع موج ود ،همچ نین در نظ ر گ رفتن برن امهای م دون ب رای بازدی د
دورهای تعمیرات ،گزارشی به پیوست خدمتتان فرستاده میشود».
باید و بایست
اینکه کجا «باید» و «نباید» و کجا «بایست» و «نبایس ت» ب ه ک اربریم ،ب ه زم ان فع ل و جمل ه بس تگی دارد.
«باید» و «نباید» برای زمان حال و «بایست» و «نبایست» برای زمان گذشته به کار میرود.
بایست امروز به سینما برویم. ❌
باید امروز به سینما برویم. ✅
31
نبایست این حرف را بزنم. ❌
نبایست این حرف را میزدم. ✅
نامه ناویراسته👇
احترام ا بدینوس یله خ انم زه را ....ک ه ب ه اس تناد گواهیش ماره /75/5/63ه_پ م ورخ 75/08/85ب ه عن وان
حسابدار استخدام آزمایشی شده و با توجه به اعالم رضایت از نحوه خدمت ،خواهشمند است در مورد استخدام
رسمی ایشان اقدام الزم مبذول فرمایید...
ویراسته👇
با درود و احترام
به آگاهی میرساند خانم زهرا ....با استناد به گواهی شماره .....در تاریخ ......به ص ورت آزمایش ی در س مت
حسابدار استخدام شده اس ت .ب ا توج ه ب ه اعالم رض ایت از دوره خ دمت آزمایش ی وی ،خواهش مند اس ت در
خصوص استخدام رسمی ایشان اقدام بفرمایید.
ناویراسته👇
☜ متأسفانه از اینکه در سری جدید «پایتخت»...
☜ با در نظرگرفتن یکسری تمهیدات...
☜ یکسری افرادی که به این مکان آمدند.
ویراسته👇
☜ متأسفانه از اینکه در فصل جدید «پایتخت»...
☜ با در نظر گرفتن تمهیداتی...
☜برخی افراد که به این مکان آمدند.
نکته👇
تعبیر «یکسری» گرتهبرداری از زبان انگلیسی است و کاربرد آن در نوشتار فارسی نادرست است.
ناویراسته👇
قانون حمایت از مددجویان توسط مجلس تصویب شد.
ویراسته👇
مجلس قانون حمایت از مددجویان را تصویب کرد.
نکته👇
32
جملههای معلوم را (که فاعل آن مشخص است) نباید به صورت مجهول نوشت.
عبارت «تالوتی چند از قرآن کریم» که گاه از زبان برخی گویندگان شنیده میشود اشتباه است!
«تالوت» یعنی خواندن و قرائت کردن؛ خواندن ،قابل شمارش نیس ت ک ه ص فت «چن د» را ب رای آن ب ه ک ار
ببریم .مگر آنکه واژ های در جمله قرار گیرد که بشود شمارش کرد ،مانند :آیات.
بنابراین ،بگوییم:
«با تالوت آیاتی چند از قرآن کریم به استقبال نماز ظهر میرویم».
حتی میتوانیم صفت «چند» را به طور کلی از جمله حذف کنیم .یعنی بگوییم:
«با تالوت آیاتی از قرآن کریم ». ...
ناویراسته👇
«پیشنهاد حسن از طرف علی مورد قبول قرار گرفت».
ویراسته👇
«علی پیشنهاد حسن را پذیرفت».
نکته👇
وقتی فاعل جمله معلوم است نباید از فعل مجهول استفاده کنیم.
33
برنامههای رسانهای در باب (باره) کرونا سبشده (چنین پیامدی دارد) که بسیاری از اصطالحات (کاربردها)
و لغات (واژههای) تخصصی (کارشناسی) که معادل (همسان) فارسی (پارس ی) هم دارن د ب ه هم ان ص ورت
(گونه) فرنگی به کار گرفته شود که ممکن است (ش اید) در آین ده ب ه همین ص ورت (گون ه) در زب ان فارس ی
رواج (گسترش) یابد و مهمتر از آن ،جوازی (دستاویزی) برای اس تفاده (بهرهگ یری) از س ایر (دیگ ر) لغ ات
(واژهها) و اصطالحات خارجی (بیگانه) محسوب شود (بهشمار آید ).به پیوس ت ،فهرس تی (ش ماری) از این
لغات (واژهها) و اصطالحات همراه با معادل (همس ان) فارس ی آنه ا تق دیم (پیش کش) میش ود ت ا ب ا دس تور
جنابعالی (شما بزرگوار) بهجای لغات (واژههای) بیگانه در بیانات (گفتارهای) مس ئوالن (دس تاندرکاران) و
رسانهها مورد توجه قرار گیرد(به کار برده شود)
( 99.2.28سید زینالعابدینصفوی)
نکته👇
«نتیجه» هم عربی است؛ ولی کاربرد زیاد آن باعث شده است خواننده بیشتری آن را بفهمد تا «ماحصل».
34
واژههای فارسی را جایگزین واژههای غیر فارسی کنیم.
هماهنگی 👈 هارمونی
ردهبندی 👈 کالسهبندی
کارپوشه 👈 کارتابل
تا پایان 👈 الیآخر
سپاس ،سپاسگزاری 👈 امتنان
رفت و آمد ایاب و ذهاب 👈
نیز ،همچنین 👈 ایضا
ناویراسته👇
👈 شورا هفته آینده در اینباره تصمیمگیری میکند.
ویراسته👇
شورا هفته آینده در اینباره تصمیم میگیرد.
ناویراسته👇
اولین مکان که برای تحقیق علمی مناسب است ،کتابخانه است.
ویراسته👇
👈 اولین مکان مناسب برای تحقیق علمی ،کتابخانه است.
👈 کتابخانه اولین مکان مناسب برای تحقیق علمی است.
ناویراسته👇
سخنگوی ستاد مقابله با کرونا:
از هفته آینده اخذ خدمات در ادارات دولتی منوط به ارائه کارت ملی خواهد بود
ویراسته👇
👈سخنگوی ستاد مقابله با کرونا:
از هفته آینده خدمترسانی در ادارات دولتی منوط به ارائه کارت ملی خواهد بود
ناویراسته👇
هر پزشکی لزوما باید با انصاف و دلسوز باشد.
ویراسته👇
هر پزشکی باید باانصاف و دلسوز باشد.
نکته👇
ًا
در «لزوم » معنای باید وجود دارد؛ بنابراین بهتر است فقط از «باید» استفاده کنیم.
35
بهرهوری ،بازده 👈 راندمان
بهگفته 👈 به قول
بیاندازه بیحد و حصر 👈
بارها 👈 به کرات
درنگ 👈 تأمل
بیارزش 👈 بیاعتبار
ناویراسته👇
👈رییس جمهوری تأکید کردند که ...
ویراسته👇
👈رئیس جمهور تأکید کردند که...
نکته👇
«رئیسجمهوری» جایگاه و سمت است.
«رئیسجمهور» شخص است.
👈 «کمال» بار مثبت دارد؛ یعنی میتوان گفت :در کمال خوشبختی یا با کمال افتخار.
❌ در کمال بیشرمی
✅ با بیشرمی فراوان
❌ در کمال ناباوری
✅ ناباورانه
❌ در کمال تأسف
✅ با تأسف فراوان
ناویراسته👇
من از دست تو خیلی عصبی شدم.
ویراسته👇
من از دست تو خیلی عصبانی شدم.
نکته👇
«عصبی» بهمعنای تندخویی است و «عصبانی» بهمعنای خشمگین و تندخوشدن.
پرسش👇
آیا «شعب اخذ رأی» درست است؟
پاسخ👇
بهتر است بنویسیم:
شعبههای رأیگیری...
36
نکته👇
آیا بهتر نیست تا جایی که امکان دارد به جای فعلهای مرکب از فعلهای ساده فارسی استفاده کنیم؟
یعنی بهجای:
ـ در این جلسه حضور به هم رسانده بودند.
ـ با شهرداری توافق به عمل آمد.
ـ او این کتاب را خریداری کرد.
بنویسیم:
ـ در این جلسه حضور داشتند.
ـ با شهرداری توافق شد.
ـ او این کتاب را خرید.
در بعض ی از متنه ایی در ص فحات مج ازی از واژه «سپاس مند» ب ه ج ای سپاس گزار اس تفاده میش ود ،آی ا
میتوان از این واژۀ «سپاسمند» استفاده کرد و آیا این واژه مرکب صحیح است؟
پاسخ👇
پسوند «مند» بهمعنای صاحب و دارنده و خداوند است؛ هنرمند (صاحب هنر) ،دردمند (دارنده درد) ،اندیشمند
(خداون د اندیش ه) ،خردمن د (ص احب خ رد) و . ...بن ابراین« ،سپاس مند» چن دان معق ول و درس ت ب ه نظ ر
نمیرسد.
آنفوالنزاباالخره
بالخره ← آنفلوآنزا ←
.۱۴ .۱
ابوالفضل
← ← بلیت ابولفضلبلیط
.۱۵ .۲
بشخصهاوباش
شخصه←←اراذل و .۱۶وبهاوباش .۳ارازل
اسراف بیندازد
بیاندازد ←اصراف ←
.۱۷ .۴
اصطکاک
محابا ← ← بی اصطحکاک
مهابا .۱۸ .۵بی
اتاق ← بیفتد←.۱۹بیوفتد .۶اطاق
خواری ← پاچهخاری پاچهاتراقاطراق← .
۲۰ .۷
الحمدهلل
پلمب پلمپ ← الحمدهللا ←
.۲۱ .۸
.۹الزامًا ← لزومًا
.۲۲پیشخوان ← پیشخان
اولویت← تحتاللفظی ←تالفظی الویت تح
.۲۳ .۱۰
شاءهللا
تزیین تزئینن←
انشاهللا ← ا
.۲۴ .۱۱
طوفان انضباط
توفان ←انظباط ←
.۲۵ .۱۲
باتری← جداییناپذیر باطری ←
جداناپذیر .۲۶ .۱۳
فلک چرخ
مزبور
← ِ مذبور←.61و فلک .۲۷چرخ
حاضر مرهممرحم ← ←.62 .28حاظر
لِذ مه االمکان
مشغو ذمهی←←ل حت حداالمکان
مشمو .63 .29
خأل لِی ته ران ← مص الی ←.64مص .30خالء
تهرانبار ← خواربار .31خوار و
گاه مالت←←خاست
مالط .65تگاه
.32خواس
ملغمهدرِد دل
←← .66دل
ملقمه .33درد و
دبی ← منشأ منشاء←.67 .34دوبی
زغال← ُم نّغ ص ←نّقص .35ذغال
ُ .68م
.69نیاندازد ← نیندازد
37 .70نیوفتد ← نیفتد
.71وحله ← وهله
.72ویالون ← ویولن
.36راجبه ← راجع به
.37رزالت ← رذالت
.38رزل ← رذل
.39رزیالنه ← رذیالنه
.40زیباشناسی ← زیباییشناسی
.41سانتریفیوژ ← سانتریفوژ
.42سایبان ← سایهبان
.43سپاسگذار ← سپاسگزار
.44سئوال ← سؤال
.45ضربالعجل ← ضرباالجل
.46طپش ← تپش
.47طپیدن ← تپیدن
.48عالقمند ← عالقهمند
.49غلطیدن ← غلتیدن
.50فارق از ← فارغ از
.51فارقالتحصیل ← فارغالتحصیل
.52فنآوری ← فناوری
.53قاعل ← قائل
.54قوائد ← قواعد
.55لشگر ← لشکر
.56مابهازا ← مابازا
.57ماکارانی ← ماکارونی
.58مبداء ← مبدأ
.59متالوژی ← متالورژی
.60متنابهی ← معتنابهی
«بالغ بر» سه معنی میدهد :بهاندازۀ ،در حدوِد ،بیش از.
«بالغ بر» معموًال از زبان اهالی سیاست و در مواقعی شنیده میشود که میخواهند گزارش یا آماری بدهند:
فارسیزبانان ،دستکم فارسیزباناِن امروز ایران ،فارسی را درست و دقی ق ب ه ک ار نمیبرن د و کاربرده ای زب انی چن دپهلو و
ابهامآمیز در زبانشان کم نیست .همین امر سبب میشود در بسیاری مواقع منظور یکدیگر را خوب متوجه نشوند یا بتوانن د عم دًا
بهنح وی س خن بگوین د ک ه از گفتن حقیقت و ح رِف راس ت و ص ریح (و درنتیج ه ،ب ار مس ئولیت) ش انه خ الی کنن د .یکی از
کاربردهای زبانی ابهامآلود و نادقیق که اتفاقًا از زبان سیاستمداران و مسئوالن فراوان شنیده میش ود و مع نی دقیقش بهدرس تی
معلوم نیست ،لفظ «بالغ بر» است.
بنا بر آنچه در فرهنگ بزرگ سخن آمده« ،بالغ بر» سه معنی میدهد:
بهاندازۀ؛ .1
.2در حدوِد ؛
بیش از. .3
با اینحساب ،مثًال از جملۀ «بالغ بر ۱۰۰شرکت دانشبنیان در مازندران وجود دارد» سه معنی برمیآید:
« .1دقیقًا» ۱۰۰شرکت دانشبنیان در مازندران وجود دارد.
« .2حدودًا» ۱۰۰شرکت دانشبنیان در مازندران وجود دارد.
« .3بیش از» ۱۰۰شرکت دانشبنیان در مازندران وجود دارد.
ولی منظوِر اصلی گوینده کدام است؟ غالبًا معلوم نیست!
ازنظر واژگانی« ،بالغ» همریشۀ «بلوغ» است و معنِی «رسیده» میدهد« .بلوغ عقلی» و «بلوغ جسمی» ن یز تعبیره ایی اس ت
که به رسیدن به مرحل ۀ کم ال و پختگِی عقلی و جس می داللت میکن د .بن ابراین ،وق تی «ب الغ ب ر» را ب ه ک ار میب ریم ،قاع دتًا
میتوانیم بهج ایش از «رس یدن» اس تفاده ک نیم؛ مثًال جمل ۀ ب اال را میت وان اینط ور نوش ت« :تع داد ش رکتهای دانشبنی ان در
مازندران به ۱۰۰تا میرسد ».باوجوداین ،هنوز معنی صددرصد روشن نیست؛ چراکه نمیتوان بهیقین گفت ک ه منظ ور «دقیق ًا
۱۰۰تا شرکت دانشبنیان» است یا «حدودًا ۱۰۰تا شرکت دانشبنیان (یعنی از صد تا کمتر)».
38
گذشتهازاین« ،بالغ بر» اشکال دیگری هم دارد :حرفاضافۀ مناسب برای «رسیدن»« ،به» اس ت و ن ه «ب ر» و ظ اهرًا یکی از
علتهای چندپهلوشدن این لفظ ،همین حرفاضافه است .بهسخن دیگر« ،بر» دربردارندۀ مع نی ب االبودن و ب االرفتن اس ت و از
همین رو است که از «بالغ بر» معنی «بیش از» را برداشت کردهاند؛ درصورتیکه «بالغ» چنین معنایی نمیدهد.
«بالغ بر» معموًال از زبان اهالی سیاست و در مواقعی شنیده میشود که میخواهند گزارش یا آماری بدهند .ایش ان ب ا اس تفاده از
این لفظ معموًال معنی سوم را قصد میکنند؛ یعنی منظورشان «بیش از» است .این در حالی است که همانگونه که نشان داده شد،
معنیهای دیگری هم از این تعبیر برداش ت میش ود .باتوجهب ه این نکت ه و ب افتی ک ه «ب الغ ب ر» در آن ف راوانی بیش تری دارد،
پرسشی بنیادی پیش میآید :اگ ر مس ئوالن و گزارشدهن دگان در اینگون ه مواق ع از تع داد و مق داِر دقی ق چ یزی ک ه درب ارهاش
گزارش میدهند ،مطلعاند (که معموًال اینطور است) ،چ را اطالع ات تقری بی و ن ادقیق میدهن د؟ ب رای مث ال ،آی ا مس ئولی ک ه
دربارۀ شرکتهای دانشبنیان مازندران (البته درستش «دانشبنیاد» است) خ بر میده د ،واقع ًا تع داد دقی ق آنه ا را نمیدان د ی ا
میخواهد با مبهمگویی به سخنش آبوتاب بدهد و چنین بنمایاند که تعداد آنها بیش از چیزی است که میگوید؟ ظاهرًا فرض دوم
صادقتر است .نمونههای زیر ،این مدعا را روشنتر میکند:
ـ درآمد حاصل از کشت گیاهان دارویی بالغ بر ۵۱۵میلیارد لایر است.
ـ تمام درآمدهای مالیاتی کشور ،اعم از مالیات بر ارزش افزوده و مالیات مستقیم ،بالغ بر ۱۰۵هزارمیلیارد تومان است.
ـ واگذاری بالغ بر ۵هزارمیلیارد لایر امالک مازاد در بانک صادرات.
ـ از ابتدای امسال تاکنون بالغ بر ۶هزارمیلیارد تومان پروژه در استان بهرهبرداری شده است.
ما فارسیزبانها روزانه بارها در خبرها و گزارشها با این کاربرد پرابه ام روبهرو میش ویم و بیاعتن ا از کن ارش میگ ذریم.
درواقع ،نه ما میپرسیم و نه آنها صریح میگویند .هیچکس هم در پِی شفافگویی نیست.
بنا بر این گفتهها و توضیحات ،بهتر است هیچگاه از «بالغ بر» استفاده نکنیم و بسته به منظوری که داریم ،یکی از این معادله ا
یا مترادفهای آنها را به کار ببریم« :بهاندازۀ»« ،در حدوِد »« ،بیش از».
کتابنامه :انوری ،حسن ،۱۳۸۲ ،فرهنگ بزرگ سخن ،ج ،۲چ ،۲تهران :سخن.
صد وامواژۀ ترکِی رایج در فارسی
ُا
آبجی .آچ ار .آچم ز .آذوق ه .آالچی ق .ات اق .اج اق .اخت ه .اردک .اردو .ارمغ ان .االغ .لُد ُر مُبل ُدُرم .الگ و .ای ل.
باتالق .باجناق .باسلق .باقلوا .بشقاب .بقچه .بلدرچین .بوران .بهادر .بیبی .تس مه .تش ک .تالش .تلمب ه .ت وپ.
توتون .تومان .جلو .چاخان .چاق .چالش .چاووش .چپاول .چپر .چپق .چخماق .چریک .چماقُ .چمباتمه .خانم.
داداش .داغون .دکمه .دلمه .دنج .دوقلو .دیشلمه .س اچمه .س پور .س راغ .س نجاق .س ورتمه .ش الق .شیش لیک.
قاب .قابلمه .قاتی .قاچاق .قاشق .قالپاق .قالتاق .قایق .قرق .قرقی .قرمساق .قرمه .قرهقوروت .قزلآال .قشقرق.
قشالق .قشون .قلچماق .قلدر .قلق .قمه .قنداق .قوچ .قورت .قوطی .قیچی .قیقاج .قیمه .کت ک .کش یک .کم ک.
کوالک .یاتاقان .یاغی .یدک .یراق .یغما .یغور .یقه .یواش .یورش .یوغ .ییالق.
39
کریستال .کالس .کالسیک .کلس یم .کلیش ه .کلینی ک .کمپ انی .کمپ وت .کم د .کم دی .کن ترل .کنت ور .کنس رت.
کنسرو .کنفرانس .کنکور .کنگره .کوپن .کودتا .کوران .کیلو .کیل وگرم .کیلوم تر .کیوس ک .گ اراژ .گ ارانتی.
گارسن .گاز .گازوئیل .گرافیست .گرافی ک .گرام افونِ .گ رم .گلب ول .گوری ل .گیت ار .گیش ه .گی وتین .گیوم ه.
الستیک .المپ .لیتر .لیس انس .لیسانس یه .لیس ت .ماش ین .م اکت .م انکن .م ایو .م تر .م تراژ .م ترو .مرس ی.
مکانیک .موتور .موزه .موزیک .مولکول .میکروب .میکروسکوپ .میلیارد .میلیمتر .میلیون .مین .مینیاتور.
مینیبوس .ویروس .ویولن .هیدروژن.
چند مثال:
آگوست ( )Augustب ه جای اوت ()août
استایل ( )styleب ه جای استیل ()style
استیک ( )steakب ه جای بیفتک ()bifteck
برند ( )brandب ه جای مارک ()marque
پارتیشن ( )partitionب ه جای پاراوان ()paravent
پوزیشن ( )positionب ه جای پوزیسیون
جوالی ( )Julyب ه جای ژوئیه ()juillet
سورپرایز ( )surpriseب ه جای سورپریز ()surprise
کاما ( )commaب ه جای ویرگول ()virgule
الکچری ( )luxuryب ه جای لوکس ()luxe
لوگو ( )logoب ه جای آرم ()arme
مدل ( )modelب ه جای مانکن ()mannequin
یونیفرم ( )uniformب ه جای اونیفرم ()uniforme
آتش به اختیار
آتش به اختیار دربارۀ س ربازی ب ه ک ار میرود ک ه فرم اندهش ب ه او اج ازه و اختی ار داده ه ر وقت ص الح
دانست شلیک کند.
این اصطالِح نظامی گردهبرداری از اصطالِح انگلیسِی fire at willاست.
اگ ر تم اِم مهندس ان و معم اران و بنای ان ب ه ج ای «مالط» بنویس ند «مالت» ،ب از هم میگ ویم ک ه امالی
«مالط» درست است و مالت غلط است.
«مالط» واژهای عربی و از ریشۀ «ملط» است.
40
درستش این است:
میوهها را ُش ستم و داخِل سبد انداختم.
مثالی دیگر:
شیشهها را باال کشیده ،کولر را روشن کنید.
(یعنی شیشهها را باال بکشید و کولر را روشن کنید).
مثالی دیگر:
پشِت میز نشسته ،شروع به خوردن میکنم.
(یعنی پشِت میز مینشینم و شروع به خوردن میکنم).
وجِه وصفی یکی از غلطهای نگارشِی رایج است و باید از کاربردش پرهیز کرد.
صبح تا شب حال همدیگر را میپرس یم و گ اهی مثًال «ص بح ب ه خ یر» مینویس یم و گ اهی «ص بح بخ یر» و
ح بهخیر».
گاهی هم «صب
کدام نگارش درست است؟
پاسخ👇
«به»ی حرف اضافه در اینجا که گروه قیدی ساخته است ،جدا و نیمفاصله نوشته میشود؛ مانند :بهسالمت.
صبح بهخیر ✅
شب بهخیر ✅
چ!را ب!رخی قاری!ان مج!الس ت!رحیم و س!وگواری اص!رار دارن!د ک!ه بهج!ای راحت و روان و س!اده و فارس!ی
صحبتکردن ،از تعبیرها و واژههای قلنبه و دشوارفهم استفادهکنند؟
این چند جمله فقط بخشی از سخنان یک قاری محترم مجلسی بود که روز گذشته میفرمود:
👈کسانی که از شهرهای دیگر طی طریق کرده و برای عرض تسلیت به این مجلس آمدهاند....
👈از لسان بازماندگان...
👈تا ساعت ۱۸در معیت شما خواهیم بود.
👈به اخوان متوفی هم تسلیت میگوییم.
👈با اقدام گرم خود زینت بخش مجلس شدید.
ویراسته👇
👈کسانی که از شهرهای دیگر برای عرض تسلیت به این مجلس تشریف آوردهاند...
👈از طرف بازماندگان...
👈تا ساعت ۱۸همراه شما خواهیم بود.
👈به برادران درگذشته هم تسلیت میگوییم.
👈با قدم گرم /با حضور گرم خود زینتبخش مجلس شدید.
41
کوتاه کردن جمله آن قدر که ساختمان صرفی و نحوی کالم آسیب ببیند جایز نیست.
🗶 از دقت شما تش کر و اس تدعا دارد این کت اب را مطالع ه و تص حیح و ب ه موق ع ارس ال داش ته ،انش اءهللا
حقالزحمۀ آن پرداخت میگردد.
حذفهای نابجا در این جمله باعث شده است ساختمان جمله معیوب شود .جملۀ اصلی چنین است:
🗸 از دقت ش ما تش کر میکنم و اس تدعا دارم این کت اب را پس از مطالع ه تص حیح کنی د و آن را ب ه موق ع
بفرستید .انشاءهللا دستمزد آن پرداخت میشود.
ناویراسته
«او بالدرنگ خودش را به محل حادثه رساند»...
ویراسته
«او بیدرنگ خودش را به محل حادثه رساند»...
🔸 نکته
«درنگ» فارسی است و نباید با «ِبال» که عربی است ،ترکیب شود .بهتر است بهجای آن بنویسیم :بیدرنگ.
ناویراسته👇
🔹 این کتابها در کشور مورد بیمهری هستند.
🔹اعتراض کارمندان نسبت به حقوق خود...
🔹 اکثریت دانشجویان سر کالس بودند.
ویراسته👇
🔹 به این کتابها در کشور بیمهری میشود.
🔹اعتراض کارمندان به حقوق خود...
🔹 بیشتر دانشجویان سر کالس بودند.
⬅ نکته
درست ،ساده ،فارسی ،روان و زیبا بنویسبم.
42
🔹 ناویراسته
نماینده مجلس :صندوق بازنشستگی کشوری در پرداخت پاداش بازنشستگان اهمال کاری کرده است.
🔹 ویراسته
نمایندۀ مجلس :صندوق بازنشستگی کشوری در پرداخت پاداش بازنشستگان اهمال کرده است.
🔸 نکته
« .۱اهمال کاری» نکرده است؛ «اهمال» کرده است.
.۲بهتر بود میگفت «کوتاهی» کرده است.
ناویراسته :عدم درک فرهنگ کانادا و تعارضات ناشی از آن ب ه وس یله اک ثریت ،عالوه ب ر ع دم دی د جامع ه
شناسانه ،دلیل دیگری نیز دارد و آن ضعف زبان است.
درن!!گ :ع دم درک فرهن گ کان ادا و تعارض ات ناش ی از آن ب ه وس یله اک ثریت ،عالوه ب ر ع دم دی د جامع ه
شناسانه ،دلیل دیگری نیز دارد و آن ضعف زبان است.
ویراسته :دلیل اینکه بیش تر مه اجران ای رانی ،فرهن گ کان ادا را درک نمیکنن د و در نتیج ه تعارضه ایی ب ه
وجود میآید ،عالوه بر نداشتن دید جامعهشناسانه ،ضعف زبان است.
گزارش :با توجه به متن کلی ،این جمله به ویرایش و کمی بازنویسی نیاز دارد .در آن از «عدم» اس تفاده ش ده
است .در کل ،ذهن خواننده برای درک آن منسجم نمیشود.
ناویراسته :علی رغم آنکه سواالت مطروحه کلی و دارای ابهامات خاصی می باشد ،اما نظرات و پیش نهادات
این دفتر جهت مزید اطالع به حضور ارسال می گردد.
43
درنگ :علی رغم آنکه سواالت مطروحه کلی و دارای ابهامات خاصی میباش د ،ام انظرات و پیش نهادات این
دفتر جهت مزید اطالع به حضور ارسال میگردد.
ویراسته :بدون لحن اداری :سؤاالت مطرحشده کلی است و ابه ام دارد؛ ب ا این ح ال ،دی دگاهها و پیش نهادهای
این دفتر را برای اطالع ،به حضورتان میفرستیم.
با کمی لحن اداری :با آنکه سؤاالت مطرحشده تا حدی کلی و مبهم است ،بهمنظور اطالع بیشتِر حضرتعالی
(یا :آن نهاد محترم) دیدگاهها و پیشنهادهای این دفتر در پیوسِت نامه تقدیِم حضورتان میگردد.
گزارش :این متن را خانم نسرین لطفی انتخاب کردهاند .ایشان میفرمایند« :این بخشی اس ت از ن امهای اداری
که بنده جرئت نک ردم ح تی در کلمهای از آن دس ت ب برم؛ چ ون از نظ ر جن اب رئیس ،هیچک دام از م ا س واد
ویرایش نداریم!» اما اشکاالت:
.1حشو :علیرغم +اما؛
.2دستورخط :سواالت؛
.3فاصلهگذاری :علی رغم ،می باشد ،می گردد؛
.4گرتهبرداری :تای تأنیث در مطروحه ،جمع با ات در پیشنهادات؛
« .5ابهامات خاص» یعنی چه؟ ظاهرًا «ابهام» کافی است .البته نویسنده باید موافِق این تغییر باشد؛
.6واژههای کمی غلیِظ عربی :علیرغم ،مطروحه ،مزید اطالع؛
.7درازنویسی :دارای … میباشد؛
و چند ایراد دیگر.
ناویراس!!ته :حملونق ل برونش هری را ب ه زمی نی یع نی ج ادهای و ریلی و آبی یع نی کش تیرانی و ه وایی
تقسیمبندی میکنند.
درنگ :حملونقل برونشهری را به زمینی یعنی جادهای و ریلی و آبی یع نی کش تیرانی و ه وایی تقس یمبندی
میکنند.
ویراسته :راهکار اول :حملونقل برونش هری را ب ه زمی نی (ج ادهای و ریلی) و آبی (کش تیرانی) و ه وایی
تقسیمبندی میکنند.
راهکار دوم :حملونقل برونشهری را به سه دسته تقسیمبندی میکنند:
زمینی ،یعنی جادهای و ریلی؛
آبی ،یعنی کشتیرانی؛
هوایی.
گزارش :بندهای همپایه را چگونه از هم تفکیک کنیم؟ در نظر بگیریم که اصل کمترین تغییر ممکن باید رعایت شود.
آبی ،هوایی و زمینی قسیِم یکدیگرند« .کشتیرانی» توضیح «آبی» و «جادهای و ریلی» توضیح «زمینی» است.
میت وانیم توض یحها را داخ ل پران تز بی اوریم ی ا از راهک ار به تر اس تفاده ک نیم :برش مردنی .من راهک ار دوم یع نی
برشمردنی را ترجیح میدهم.
ناویراسته :نبایستی یک مسلمان ،نسبت به شرائط سائر مسلمین بی تفاوت نمیباشد.
درنگ :نبایستی یک مسلمان ،نسبت به شرائط سائر مسلمین بی تفاوت نمیباشد.
ویراسته :هیچ مسلمانی نباید به اوضاعواحوال دیگر مسلمانان بیتوجه باشد.
بهتر :هر مسلمان باید دغدغهمند فرازونشیب زندگی همکیشان خود باشد.
گزارش :با فاجعهای روبهروییم که ذهنی خالق آن را آفریده است .آسیبهای این جمله و اصالح آن:
« .۱نبایستی» نابجا استفاده شده است و درستش «نباید» است.
.۲رواج «ی ک» در مت ون فارس ی ناش ی از گرتهب رداری اس ت .چ ون جمل ه منفی اس ت ،بهج ای آن «هیچ
مسلمان» میگذارم.
.۳کاما نابجاست و حذفشدن ،سرنوشتش است.
« .۴نسبت» در «نسبت به» کلیشه و بیمعناست و چارهای جز فنا ندارد.
« .۵ش رائط» دو گ یر دارد :اول هم زهاش و دیگ ر گرتهبرداریب ودنش .میش ود «ش رایط» و بع د
«اوضاعواحوال».
44
« .۶سائر» را اوًال به رسمالخط فارسیِش کلتر یعنی «سایر» مینویسم .این کلمه عربی اس ت و ظ اهر چن دان
دلکشی ندارد .واژٔه «دیگر» را جانشینش میکنم.
« .۷مسلمین» با ادات جمع عربی جمع بسته شده است و در متن فصیح ،بهتر است با ادات فارسی جم ع بس ته
شود؛ پس «مسلمانان».
« .۸بی تفاوت» نیمجداست« :بیتفاوت»« .بیتفاوت» بهمعنای بیتوجه و بیاعتن ا و غاف ل و… گرتهب رداری
است .اصالحش کردم به «بیتوجه».
« .۹نمی باشد» نیمجداست« :نمیباشد» .بهتر است از «میباشد» استفاده نکنیم .میکنمش« :نباشد».
.۱۰نقطه با قبل بیفاصله است.
تا اینجا شد :نباید هیچ مسلمانی به اوضاعواحوال دیگر مسلمانان بیتوجه نباشد.
.۱۱چ ون جمل ه ط والنی ش ده ب ود ،این ذهن خالق ،بهخط ا ،هم فع ِل «نمیباش د» را منفی آورده ب ود و هم
«نبایستی» را .فعل را مثبت میکنم« :باشد».
« .۱۲نباید» را به جای خودش منتقل کردم :قبل از فعل و متعلقاتش.
نتیجه این شد :هیچ مسلمانی نباید به اوضاعواحوال دیگر مسلمانان بیتوجه باشد.
.۱۳جمله دچار منفیگویی مکرر است و همچنین پیام مثبت را ب ا ب ار منفی منتق ل میکن د .کًال مثبتش میکنم:
«هیچ مسلمانی» به «هر مسلمان»« ،نباید» به «باید»« ،بیتوجهبودن» به «توجهکردن».
رسیدم به :هر مسلمان باید به اوضاعواحوال دیگر مسلمانان توجه کند.
.۱۴میخواهم زیباترش کنم« :توجهکردن» و «اوضاعواحوال» و «دیگر مسلمانان» را عوض کردم:
اینهم دستپخت ویراستار:
هر مسلمان باید دغدغهمند فرازونشیب زندگی همکیشان خود باشد.
واژۀ «خاطر» معنیهای متعددی دارد؛ ازجمل ه« :ذهن»« ،ض میر»« ،دل»« ،حافظ ه»« ،ی اد»« ،اندیش ه»،
«فکر» (نک :انوری .)۱۳۸۲ ،ب رای مث ال ،وق تی س عدی میگوی د «آس ودهخاطرم ک ه ت و در خ اطر م نی»،
مقصودش «فکر» اس ت ی ا وق تی حاف ظ میس راید «ِکی ش عِر ت ر انگ یزد خ اطر ک ه ح زین باش د؟» ،منظ ور
«ضمیر» یا «دل» است .امروزه نیز این کلمه در بیشتِر معنیهای یادشده کاربرد دارد.
فارسیزبانان از این واژه در صد سال اخیر حرفاضافۀ مرکب «بهخ اطِر» را س اختهاند و در مع نی ت ازهای
رواج دادهاند .بهگفتۀ بعض ی از ص احبنظران ،این حرفاض افه ک ه معن ایی نزدی ک ب ه «ب رای خ اطِر » در
قرنهای اخیر دارد ،در گذشته سابقه نداشته و امروزه به دو معنی به کار میرود:
.۱برای :اینهمه راه را بهخاطر دیدن شما آمدهام.
.۲بهدلیِل ،بهسبِب ،بهعلِت :بهخاطر شیطنت از کالس اخراج شد.
کس انی ،مث ل حس ن عرف ان ( )۱۳۷۲و غالمحس ین غالمحس ینزاده ( ،)۱۳۷۹این حرفاض افه را یکس ره نادرس ت
دانس تهاند .در مقاب ل ،گ روهی دیگ ر ،ازجمل ه ابوالحس ن نجفی ( )۱۳۷۱و یوس ف عالیعباسآب اد ( )۱۳۸۵و ناص ر
نیک وبخت ( ،)۱۳۸۷بهس بب پررواجب ودن این ک اربرد ،آن را پذیرفتهان د؛ ام ا بهک اربردنش را در ن ثر معی ار ناج ایز
شمردهاند.
اما از این میان ،جانِب کدام دیدگاه را باید گرفت و کدامیک را میتوان اجرا کرد؟
به نظر میرسد «بهخاطِر» را بهعلت جاافتادنش نتوان از زبان بیرون راند .بااینهمه ،به دو دلی ل میش ود ک اربرد آن
را در نوشتههای رسمی و جدی ناجایز شمرد :یکی بهدلیل لحن غیررسمیای که دارد و دیگری بهدلیل کلیشهبودنش.
به خاطِر
ًا
«بهخاطِر » ،همچون «برای خاطِر » ،غالب در گفتار ک اربرد دارد و چن دان ب ا ح الوهوای نوش تههای رس می
دمساز نیست .ازاینرو ،بهتر است در نوش تۀ معی ار از آن اس تفاده نک نیم .افزونب راین ،همچنانک ه ابوالحس ن
نجفی در «غل ط ننویس یم» بهخ وبی خاطرنش ان ک رده ،ش یوع این لف ظ در بس یاری جاه ا بهس بب تنبلی ذه نی
نویسنده و گوینده است .بهسخن دیگر ،نویسنده ی ا گوین ده رنِج ی افتن واژهه ای دقیقت ر را ب ه ج ان نمیخ رد و
بهجای «بهدلیِل » و «بر اثِر » و «بهعلِت» و «بهسبِب» و «در نتیجۀ» و «بهدنباِل » و چندین کلم ۀ دیگ ری ک ه
مقصود را دقیقتر و باریکتر میرساند ،بهسادگی «بهخاطِر » را به کار میبرد .چنین ک اربردی را «کلیش ه»
مینامند .جملهه ای زی ر و معادله ایی ک ه بهج ای این حرفاض افه میت وان نش اند ،این نکت ه را به تر نش ان
میدهد:
45
ـ مدارس تهران بهخاطر آلودگی هوا تعطیل شد( .بهدلیِل ،بهعلِت)
ـ جلسۀ امروز بهخاطر نیامدن رئیس برگزار نشد( .بهدنباِل ،بر اثِر ،در پِی )
ـ نادر بهخاطر مصرف کوکائین دستگیر شد( .بهجرِم )
کتابنامه
انوری ،حسن ،۱۳۸۲ ،فرهنگ بزرگ سخن ،ج ،۴چ ،۲تهران :سخن.
عالیعباسآباد ،یوسف ،۱۳۸۵ ،فرهنگ درستنویسی سخن ،چ ،۱تهران :سخن.
عرفان ،حسن ،۱۳۷۲ ،فرهنگ غلطهای رایج ،چ ،۱تهران :واحد ادبی دفتر مطالعات تاریخ و معارف اسالمی.
غالمحسینزاده ،غالمحسین ،۱۳۷۹ ،راهنمای ویرایش ،چ ،۱تهران :سمت.
نجفی ،ابوالحسن ،۱۳۷۱ ،غلط ننویسیم :فرهنگ دشواریهای زبان فارسی ،و ،۲چ ،۱تهران :مرکز نشر دانشگاهی.
نیکوبخت ،ناصر ،۱۳۸۷ ،مبانی درستنویسی زبان فارسی معیار ،چ ،۲تهران :چشمه.
برخی از بزرگانی که دربارۀ درست و غلط در زبان فارس ی س خن گفتهان د ،ازجمل ه س عید نفیس ی و فری دوِن
کار ،چسباندن ضمیر ملکی را به ض میر مش ترک «خ ود» غل ط دانس تهاند؛ چراک ه این ک ار در گذش تۀ زب ان
فارسی تا روزگار معاصر بیسابقه بوده و امری نوظه ور اس ت .بهگفت ۀ ایش ان ،در آغ از ،ص ورتهای «من
خود»« ،تو خود»« ،ما خود»« ،شما خود»« ،ایشان خود» ب ه ک ار میرفت ه؛ ام ا بهت دریج بهص ورت «خ وِد
من»« ،خوِد تو»« ،خوِد او»« ،خوِد ما»« ،خوِد شما»« ،خوِد ایشان» و سپس بهش کل امروزیت ِر «خ ودم»،
«خ ودت»« ،خ ودش»« ،خودم ان»« ،خودت ان»« ،خودش ان» درآم ده اس ت (ک ار۱۶۷ :۱۳۳۴ ،؛ نفیس ی،
.)۲۶۲ :۱۳۴۴مقایسۀ جملههای زیر ،این تفاوت کاربرد را روشنتر میکند:
.۱من خود را شایستۀ چنین مقامی نمیدانم.
.۲من خودم را شایستۀ چنین مقامی نمیدانم.
.۱گناهش این بوده که نخواسته از حق خود بگذرد.
.۲گناهش این بوده که نخواسته از حق خودش بگذرد.
این حکم دربارۀ واژههای مستقلی هم ک ه ب ه «خ ود» اض افه میش ود ،ص ادق اس ت .بهبی ان دقیقت ر ،ض میر
«خود» در گذشتۀ زبان فارسی هیچگاه مضاٌفالیه نمیگرفته؛ اما در دوران معاصر دستخوش تغییر شده و گاه
با مضاٌفالیه هم میآید:
.۱کارم را علی خود راه انداخت.
.۲کارم را خوِد علی راه انداخت.
46
البته حکِم کلیای که بزرگان یادشده درباب نادرستی این کاربرد دادهاند ،ام روزه درس ت و همیش گی نیس ت و
در پ ارهای مواق ع نمیت وان ب ه آن عم ل ک رد .ب رای مث ال ،در جملهه ای زی ر نمیت وان «خ وِد ش یطان» و
«خودشان» را بهشکل دیگری گفت:
.۱بودلر خوِد شیطان را بیگناه میداند.
.۲ایرانیها ،بهقول خودشان ،مردم بافرهنگی هستند.
باوجوداین ،توجه به نکتۀ پیشگفته کمابیش قاعدهای ک اربردی ب ه دس ت میده د .ص ورتهای مض اٌفالیهداِر
«خود» معموًال لحن گفتاری و ص میمانه دارد .ب رعکس ،ص ورتهای اضافهنش دۀ «خ ود» دارای رس میت و
تشخص است .ازاینرو ،هرگاه مشغول نوشتن یا ویرایش متنی رسمی و جدی هستیم ،میتوانیم تا حد ممکن از
«خود»های بدون مضاٌفالیه به ره بگ یریم و لحن نوش ته را متناس بتر ک نیم .در مقاب ل ،ه روقت ح الوهوای
نوش تۀمان خودم انی و غیررس می باش د ی ا بخ واهیم کمی از رس میت آن بک اهیم ،میت وانیم از «خ ود»ه ای
مضاٌفالیهدار استفاده کنیم.
کتابنامه
ت تحری ر و تلف ظ ،چ ،۲ته ران :مؤسس ۀ
ت صح
ت از جه
ث در لغ ا ک ار ،فری دون ،۱۳۳۴ ،غل ط ننویس یم :شام
ل بح
مطبوعاتی شرق.
ب استاد ،چ ،۲تهران :مؤسسۀ مطبوعاتی عطایی. نفیسی ،سعید ،۱۳۴۴ ،در مکت
47
فرد باید به میزانی واحد پرورش یابند و هیچکدام نباید به بهای دیگ ری نادی ده گرفت ه ش ود .ب ه ب رکت
انقالب اسالمی ایران و فداکاری هزاران نفر از عناصر ف رهنگی ،بس یاری از کانونه ا ،س ازمانها،
نهادها و مراکز فرهنگی با هدف تعلیم و تربیت در جامعه تشکیل ش ده اس ت ک ه رس الت اص لی آنه ا
تربیت نوجوانان و جوانان متعهد به انقالب و نیروهای کارآمد فرهنگی است .از آنجا که رمز م وفقیت
مراکز فرهنگی در تربیت دینی اف راد ،تش کیل مس تمر جلس ات گ روهی اس ت ،وج ود برنام ٔه تربی تی
منسجم و کامل برای پیشبرد جلسات گروهی بسیار ضروری است.
ویراس!!ته :از نگ اه ش ریعت اس المی ،انس ان مجم وعهای از اس تعدادهای ب القوه اس!!ت ک ه ب رای
بهفعلیتدرآوردن این استعدادها و تواناییها ،باید تربیت شود .هدف از تربیت اسالمی ،حقیقتجویی و
حصول رستگاری است و این هدف فقط از طریق تعلیم و تعقل در کنار تزکیه حاصل میش ود .ب دون
شک ،نظام جامع و کامل تربیت اس!!المی ب ه تم ام ابع اد وج ودی انس ان توج ه ک رده اس!!ت .در فراین د
تربیت اسالمی ،جسم و روان ،حیات دنیوی و اخروی و نیز جامعه و فرد باید به ی ک ان دازه پ رورش
یابند و هیچکدام نباید بهبه ای دیگ ری نادی ده گرفت ه ش ود .بهب رکت انقالب اس المی ای ران و ف داکاری
هزاران نفر از نیروهای فرهنگی ،بسیاری از کانونها ،سازمانها ،نهادها و مراکز فرهنگی ب ا ه دف
تعلیم و تربیت در جامعه تشکیل شدهاند که رسالت اصلی آنها ،تربیت نوجوان ان و جوان ان متعه د ب ه
انقالب و نیروهای کارآمد فرهنگی است .از آنجا ک ه رم ز م وفقیت مراک ز ف رهنگی در ت ربیت دی نی
افراد ،تشکیل مستمر جلسات گروهی است ،وجود برنامٔه تربیتی منسجم و کامل برای پیش برد جلس ات
گروهی بسیار ضروری مینماید.
گزارش :بیش از همه ،تکرار «است» توی ذوق میزد .عالوه بر کاهش «اس ت» ،ب رخی اش کالهای
دیگر نیز اصالح شد.
48
بهس خن ش فافتر ،در چ نین س اختاری آنچ ه پس از حرفاض افۀ «از» میآی د ،شخص ی اس ت ک ه از او
سپاس گزاری میش ود (مث ل «ش ما» و «علی» و «دوس تت» در جملهه ای ب اال) و موض وع ی ا چ یزی ک ه
سپاسگزاری بابت آن است ،پس از حرفاضافۀ «بابِت/ب رای/بهخ اطِر » میآی د (مث ل «توج ه» و «کم ک» و
«وقتگذاشتن و آمدن» در نمونههای باال).
نکت ۀ ش ایانتوجه دراینخص وص این اس ت ک ه وق تی هم بخشه ایی از اینقبی ل جملهه ا ح ذف میش ود و در
روساخت نمیآید ،بهتر است حرفاضافه را دقیق و سنجیده به کار ببریم؛ درست مط ابق ب ا س اختار اص لی و
کام ل جمل ه .بهبی ان دیگ ر ،ص حیحتر این اس ت ک ه هیچگ اه در چ نین جملهه ایی بع د از حرفاض افۀ «از»،
موضوع یا چیزی را که بابتش سپاسگزاری میشود ،ذکر نکنیم .در این حالت ،بسته به بافِت س خن ،میت وانیم
از «ب ابِت» (ک ه رس میت دارد) ی ا «ب رای» و «بهخ اطِر» (ک ه گفت اری و خودم انی اس ت) اس تفاده ک نیم.
برایناساس ،صورت اصالحشدۀ جملههایی که در آغاز این مطلب آمده ،چنین میشود:
ـ ممنون بهخاطر راهنماییتان.
ـ سپاس بابت توجهتان.
ـ متشکرم بهخاطر حمایتتان.
ـ ممنونم برای کمکت.
ـ تشکر بابت برنامۀ خوبتان.
ـ مرسی بهخاطر اینکه به دنیا آمدی.
49
– شوربختانه الریجانی بیطرفی را در استیضاح فرجیدانا رع ایت نک رد (خ برگزاری دانش جو۱ ،ش هریور
.)۱۳۹۳
– خصوصیسازی شوربختانه در ده سال گذشته با مشکل مواجه شد (سایت انتخاب۲۴ ،آبان.)۱۳۹۴
– شوربختانه هنوز هستند میزبانانی که ارزش سفرۀ افطار را در وسعت مس احت و برخ ورداری از ح داکثر
تنوع رنگی سفره میدانند (سایت خبری قطره۳۰ ،خرداد.)۱۳۹۵
کدامیک از اینها شوربختی است؟! بهجای همۀ آنها میتوان گفت «متأسفانه» .اینه ا مای ۀ «اس ف» میتوان د
باشد؛ اما آیا مایۀ «شوربختی» هم هست؟!
آش چنان «شور» شده که یکی از کاربران وبالگی که لوازم آرایش و آشپزخانه تبلیغ میکند ،نوشته بود:
سپاس از وبالگ خوب و طرحهای زیبا و هنرمندانهتون ،یک سوال داش تم :الکه ای بلمون دا ک ه چن د رنگش
رو شناسایی کردین ،بسیار شیک هستند .شوربختانه در هیچ فروشگاهی در دسترس نیستند.
ش اید بهنظ ر ک اربر مح ترم «ش وربختانه» هم ،مانن د رن گ الک م وردنظر ،ش!!یک اس ت و گفتن آن مرتب ۀ
اجتماعی گوینده را باالتر میبرد .حتی یکی از مترجمان جوان و خوشقلم و ُپرکاری که ترجمهه ای خوان دنی
و دلچسبی دارد ،در توضیح ویدیویی که در فیسبوک همرسان کرده ،نوشته است:
شوربختانه این ویدیو زیرنویس فارسی ندارد.
پرویز ناتل خانلری ،استاد صاحبسخن ،در زبانشناسی و زبان فارس ی بهدرس تی و ب ا بی انی روش ن ،ب ه این
اشکال اشاره کرده و مینویسد:
تجاوز و ستم بر حق الفاظ از چند راه صورت گرفته است .یکی عادت به مبالغه که نزد نویسندگان و ش اعران
ما رواج فراوان دارد .معمول ماست که همیشه ،برای بیان امری یا حالتی ،عبارتی بیاوریم ک ه مفه وم آن چن د
بار شدیدتر از حقیقت واقع باشد.
مثالهایی که آورده شد ،نشان میدهد که «شوربختانه» هم عبارتی است چند بار شدیدتر از حقیقت واقع.
ناگفته نگذاریم که در میان همزبانان افغانستانی نیز این کلمه تداول دارد .شوربختانه نمیدانم بار آن در فارسی
متداول در افغانستان ،به همین سنگینی است یا نه!
* این مطلب اول بار در سایهسار منتشر شده است t.me/Sayehsaar/69 :
50
یعنی میشود پیامی نفرستاد؛ اما نمیشود که جواب پیام را نداد! این میشود که هر سال ،دِم تحویل سال ،ح اال
یک روز پس یا پیش ،با اکراه ،دست به صفحهکلید میبرم؛ البته نوشتن پیامی کلیش های مانن د آن پیامه ایی ک ه
اولشان با «سالی سرشار از…» شروع و آخرشان با «…برای ش ما آرزومن دم» تم ام میش ود ،ب رایم ک اری
شاق نیس ت .اگ ر میخواس تم من هم از اینج ور تبریکه ا ب رای اینوآن بنویس م ،پیامنگ اریام مص داِق «ُک ْن
َفَیکون» میشد و همین که انگشتم ب ه ح روف میرس ید ،ی ک لش گر جملهی ش عارزده و ی ک قش ون عب ارت
حوصلهسرَبر به صفحهی مقصود گسیل میکردم.
ام ا این ک ار بهنظ رم فق ط یکج ور رفِعتکلی ف اس ت و پیِش چش مم ی ک لایر هم نمیارزد .ه دف از
ن جنمه ا ن دارد! اینن کلیشهای که از ای
کالْم ارتباط است .سخن باید بر جان بنشیند و در روان مأوا بگزیند .مت
متنها مثل گاو پیشانیسفید ش دهاند؛ همین ک ه ذهن میبیندش ان ،نش نیده و نس نجیده ،پِس ش ان میزن د و رّد ش ان
میکند.
پس ب ه واژهه ا و س اختهای موج ود در ذهنم چنگی میزنم و کودکان ه ،البهالی نورونه ای مغ زم غل تی
میخورم .دشِت اوِلساْل کموبیش نصیبم میشود :لفظی از ذهن و محتوایی از خاطر ،جرق ه میزن د و فض ای
تاریک روانم را روشن میکند .آنوقت دیگر ضرِب َش ستم روی صفحهکلید شتاب میگیرد و کلمهها و جملهها
پشِتسِرهم صف میکشند .القصه ،برآیند این کشمکشها شد نگارش نوشتهای که در ادامه آمده است.
نوازندهای فرزانه و صاحبسبک که در نوازندگیاش ،به اسلوبمندی و قاعدهمداری شهره اس ت ،در یکی از
س خنرانیهای موس یقاییاش ،هنگ امی ک ه میخواس ت قطعهای را ازقص د ،خ ارج از چهارچوبه ای
خودساختهاش بنوازد ،جملهای چنین خردمندان ه گفت« :قاعدهها را خود ما میسازیم .چهقدر باید ب دبخت باش یم
که خودمان از قاعدههای خودمان برای خودمان زنجیر ببافیم!»
حال ،ن وروز و همهی جش نهای اینچنی نی در زم رهی هم ان قرارداده!!ا و قاعدههاییان د ک ه خودم ان وض ع
ک ردهایم و خودم ان در اج رایش ب ا دقت ب ه آن پایبن دیم و ب رای برگ زاری هرچ ه ن ابترش بهش دت بهخ ود
میپیچیم .اینکه مبنای نوشدن سال را ِکی بگذاریم ،چندان مهم نیست؛ همچنانکه تازهشدن سال برای مسیحیان،
در زمستان است و برای عربهای مسلمان ،هر سال در گردش است .بهنظر من ،هرگاه تغییری خودخاسته و
خودخواسته در شخص پدیدار بشود ،آن روز برای او عی د اس ت .ام ا بههرح ال ،ب رای ق راردادی اجتم اعی،
مبن ایی یکت ا و همهگ یر نی از اس ت .این مبن ا هرچ ه ب ا دیگ ر پدی دههای جه ان متناس بتر باش د و نموده!!ای
طبیعِی محسوستری داشته باشد ،خواهناخواه ،مقبولتر میافتد و معقولتر مینماید .در این چرخه ،اگ ر خ وب
غور کنیم ،نیک درمییابیم ک ه دو روز در ط ول س ال ،ب رای مبدأش دن بهظ اهر منطقیترن د :یکی ،روِز اوِل
اعتدال بهاری ،و آنیکی ،روِز اوِل اعتدال پاییزی .از این دو ،اعتدال به اری نم ود ملم وستری دارد؛ چراک ه
آن هنگامُ ،رستنیها میرویند ،شکفتنیها میشکفند ،گلها عطر میافشانند و درختها دستوبال میگسترانند.
اینها رنگ و لعابی به بهار میدهند و نزد آدمی ،بهنسبت پ اییز خواس تنیترش میکنن د .پس ت ا اینج ا ب ه این
نتیجه میرسیم که همین روز برای مبدأبودن مناسب است .اما چنانکه اشاره کردم ،اصل و اساس عی د ،هم ان
«تغییر خودانگیخته» است .اندکاند کسانی که تاکنون ب ر ایج اد تغی یری در خ ود ی ا در زن دگی خ ود تص میم
نگرفته باشند .قاطبهی مردم این تصمیم را تجربه کردهاند .چنانچه در جرگهی تغییرخواهانید ،بهاحتم ال ق وی
شکستهایی را هم تجربه کردهاید .این ناکامیها از چه روست؟ بهعقیدهی من ،هر تغی یْر بیرونران دن ع ادتی
از خود و پروردن عادتی دیگر در خود اس ت .اگ ر توانس تیم این فراین د را تماموکم ال بهاج را دربی اوریم ،در
تغی یِر دلخواهم ان کامی اب ب ودهایم ،اگ ر ن ه ،ب ه تغی یری ن اقص ،و بازگش ت ب ه روال گذش تهی نامطلوبم ان
محکومیم .اصًال خوِد واژهی «عادت» هم از ریشهی «عود» است و مفهوم «بازگشت» در آن ،جا خوش کرده
است .آنهایی که این لفظ را برای آن مفهوم برگزیدهاند چهبسا خ وب دریافتهان د خاص یت این س ازوکاِر ذه نی
را .چش مگیرترین وی ژگی ع ادت هم در واقعیت همین اس ت :بازگش ت و بازگش ت و بازگش ت .ه ر ع ادْت
بیش کوگمانه ،س ختجوش اس ت و س ختجوش .منظ ورم این اس ت ک ه ب ا ُخ لقوخ وی آدم ب هُک ن دی ج وش
میخوَر د و با رفتار و ک ردار آدم بهُد شواری عجین میش ود؛ ولی وق تی هم ک ه ج وش بخ وَر د ،محکم ج وش
میخوَر د و به این راحتیها جدا نمیشود .این ویژگی هم خوب است ،هم بد است .خوب اس ت ب ه این دلی لک ه
رفتار ناپسندهای بهسرعت در زندگیمان جاری نمیگردد و کنترلپذیر است ،و بد است به این خاطر که رفتار
نَبر است.
مطبوعی بهسهولت در نهادمان جا نمیافتد و پروردنشزما
الغرض ،این جشِن قراردادِی اجتماعی که با تحولی طبیعی توأم شده اس ت ،ب اِب تغی!!یر اس ت و ع!!ادتپروری.
وقتی میگویم عادتپروری ،مقصودم الزامًا انجام کارهای شگفتانگیز و خارقالع اده نیس ت .از مس واکزدن
51
منظم و مستمر گرفته تا مطالعهی متمرکز و هدفمند را دربرمیگیرد .البته این نکته را هم باید در نظر گرفت
که تعداد عادتهای مورِد نظر برای زدایش یا پرورش ،نباید از سهچهارتا فراتر برود؛ چون جمعیت خ اطر را
میپراکَند و یراق و لگام رفتارها را میگسالَند ،و آنگاه همان آش میماَند و همان کاسه.
قض یهی عادته!!ا از یکیدو س ال پیش ،فک رم را بهخ ود مش غول ک رده و در این چن د م اه اخ یر ،بهط رزی
ذهنسوز و انرژیخوار ،دغدغهام را بهخود معطوف ساخته است .شاهنکتهاش این است که حتا ب ا ِاش راف ب ر
همهی زی روبم و ُک نجوپست وی س ازوکار عادته ا ،الزام ًا نمیت وان ادع ا ک رد ک ه در زدایش ی ا پ رورش آن
تواناییم .انگار تمرین و ممارست هم در این وادی کارگر نیست و هر عادت ،خ ودش انحص ارًا ب رای خ ودش
انرژی و طاقت الزم خودش را میخواهد .باری ،در این مبدأ میهنِی بزرگ ،خوش میدارم که هم ه ،خودم!!ان
را از عادتهای نکوهیده بپیراییم و به عادتهای پسندیده بیاراییم.
کامکار باشید و بختیار،
معین پایدار
۱فروردین۹۷
[ویراستاران :دستورخط این نوشته مطابق نظر نویسنده ،معین پایدار ،است و در آن تغییری ندادهایم].
معین پایدار
دانشجوی کارشناسِیارشِد واژهگزینی و اصطالحشناسی
52
قرن :١٣حضرات جالسين آنچه که الزمۀ احترام و اکرام بود ،در حق من ب ه عمل آوردند (آخوندزاده ،الفب ای
جدید و مکتوبات ،ص .)٨١
قرن :١٤اميدوارم که در پيشگاه خدا و ملت هميشه روسفيد ب وده باش م و غ ير از آنچ ه ک ه میبينم و میدانم،
چيزی برخالف آن نگفته باشم (دهخدا ،مقاالت دهخدا ،ج ،٢ص .)٢٨٩
آنچه را که
قرن :٦مردمان دشمناناند آنچه را که ندانند (ترجمۀ نهجالبالغه ،ج ،2ص .)596
قرن :٧هرکه بر برادر خود به درمی چيزی فروشد که اگر خود او خواستی به پنج دان گ خريدی ،نص يحتی
که در معاملت فرمودهاند بگذاشته باشد ،و برای برادر خود دوست نداشته باشد آنچه برای خود دوس ت دارد .و
اين برسبيل اجمال است .و اما تفصيل او در چهار کار است :آنکه کاال را نستايد به چ يزی ک ه در او نيس ت و
از عيبها و صفتهای نهانی آن اصًال چيزی پوشيده ندارد و از وزن و اندازۀ آن چيزی نپوش د و از به ای آن
نپوشد آنچه را که اگر معاملهکننده بداند ،از خريدن آن امتناع نمايد (مؤی د خ وارزمی ،احی اء علومال دین ،ج ،2
ص .)161
قرن :١٠آنچه را که داريد ،بگذاريد و به تعلم و حفظ اين سورتها تقرب کنيد ب ه خ دای تع الی (ابوالمحاس ن
جرجانی ،تفسیر گازر ،ج ،10ص .)416
قرن :۱٢ثريد… نان خوردکرده است که در آبگوشت ريخته تناول نمايند و شامل است نيز ن ان خ وردکرده و
آنچه را که در دوغ و شيرينیها و غير آن کنند و بخورند (عقیلی خراسانی ،مخزناالدویه ،ص .)285
قرن :١٣ای سيد ،قبول کن آنچه را که ج د ت و ب ه آن ت و را ملقب س اخت ه اس ت (تنک ابنی ،قص صالعلما ،ص
.)527
ق!رن :١٤نمیت وان گفت م ردم آنچ ه را ک ه توليد میکنن د ،تمل ک مینماين د … .غالب ًا ش خص مال ک ش یء
نمیشود مگر بهواسطۀ کار (فروغی ،اصول علم ثروت ،ص .)196
.2در متنهای کهن ،حتی کۀ موصول پیش از کۀ ضمیر پرسشی نیز ب ه کار رفت ه است:
قرن :٤او خود دانا بود به علم قديم خويش که که نيکی کند و ک ه نکن د (بلعمی ،تاریخنام ۀ ط بری ،ج ،1ص
.)8
قرن :٥هميشه همچنين نگاه همی کن و هميشه بيشتر شهادت بنگر که که را باشد (المدخل ،ص .)213
قرن :٧میآید و بیدل دوهزار از چپوراست /میدی د نه انی ک ه ک ه افت اد و ک ه خاس ت (دی وان اوحدال دین
کرمانی ،ص .)287
ن ک و /ب ر چه رۀ ج ان چ راغ ش بها دارد (دی وان حاف ظ ،چ اپ قرن :٨دانی که که روشناس عش ق اس ت؟ آ
خانلری ،ج ،2ص .)1108
.3از دیدگاه معنیشناسی ،آنچه به معنی «هرچه» هم هست:
ْت
نَقَدر هست که تغییر قض ا ن وان ک رد (دی وان حاف ظ ،چ اپ قرن :٨آنچه سعی است من اندر طلبت بْنمایم /ای
خانلری ،ج ،1ص .)282
ن گونه که هرچه که میتوان گفت ،آنچه که نیز میتوان گفت. پس هما
.4فارسیزبانان برای تأکید بیشتر بر معنِی آنچه ،که را نیز به آن افزودهاند.
نتیجه
آنچه که و آنچه را که درست است.
فرهاد قربانزاده
پژوهشگر فرهنگستان زبان و ادب فارسی
53
در نشست ویرایش ،دوستان راجع به مطلبی در کت اب مب انی درستنویس ی زب ان فارس ی معی ار تحت عن وان
«پسوند انٔه نسبت» تردید داشتند که آن مطلب را در اینجا میآورم:
کلمٔه ماهان!!ه و س!!االنه ب ا همین امال ص حیح اس ت و بهک اربردن آن بهص ورت ماهیان!!ه و س!!الیانه وجهی
ندارد؛ زیرا ماهانه و ساالنه معنی انفراد دارد ،نه جمع.
در خصوص این مطلب ،باید بگویم در غلط ننویسیم چنین نوشته شده است:
صفت یا قید ماهیانه امروزه کمتر ب ه کار میرود و چه بسا بهنظر نویسندگان معاص ر غل ط بیای د؛ ام ا این
کلمه در متون معتبر قدیم ب ه کار رفته و در زبان گفتار هنوز مستعمل است و نباید آن را غلط پنداشت… .
بهموجب یک قاعدٔه کلی ،کلماتی را ک ه در جم ع «ان» میگیرن د ب ا اف زودن «ه» غ یرملفوظ… ب ه پای ان
«ان» میتوان تبدیل به صفت یا قید کرد؛ مانند مرد ،مردان ،مردانه… .
ن اساس ،صفت یا قید ماهیانه نیز از ماهیان گرفته شده است .ماهیان بهمنزلٔه ماه ،ام روزه نامس تعمل بر ای
است؛ ولی در متون قدیم ب ه کار رفته است… .
در چند دهٔه اخیر ،فضال ترکیب ماهانه را بهقیاس روزانه و شبانه ساخته و الاقل در زب ان نوش تار ،آن را
جانشین ماهیانه کردهاند .از آنجا که واژٔه ماهان ،بهعنوان جم ع م اه ،مس تعمل نیس ت ،ب ه نظ ر نمیآی د ک ه
ماهانه صحیح باشد .با اینهمه ،چون امروز در هم ٔه نوش تهها ب ه ک ار میرود ،ناچ ار بای!!د آن را در کن!!ار
ماهیانه پذیرفت.
در نقد این مطلب آقای ابوالحسن نجفی ،آقای محمدرضا ترکی در کتاب پرسه در عرصٔه کلمات نوشتهاند:
فارغ از کمکاربردبودن ماهیانه ،توضیحات جناب نجفی درست است؛ اما برای روشنترشدن وج ه اش تقاق
کلمٔه ماهیان ،بهعنوان جمع ماه ،باید یادآوری کنیم که این کلمه در اصل پهلوی خود« ،ماهیک ان»… ب وده
است؛ درست مثل سال که در اصل سالیکان بوده و… .
منابع:
.۱ابوالحسن نجفی ،غلط ننویسیم ،چ ،۱۰تهران :مرکز نشر دانشگاهی ،۱۳۸۱ ،ص۳۳۴و.۳۳۵
.۲محمدرضا ترکی ،پرسه در عرصۀ کلمات ،چ ،۱تهران :سخن ،۱۳۸۷ ،ص.۶۴
جهِت
شنیدم «جهِت» فقط بهمعنای جغرافیایی (پ ایین ،راس ت ،ش رق و…) درس ت اس ت .منبعی درب ارٔه این دی دگاه
نیافتم جز این نظِر مخالف:
ًا
جهت :این واژه در گفتار و نوشتار غالب بهجای حرف اضافٔه «برای» به کار میرود« :جهِت دی دن او ب ه
خانهاش رفتم» و گاهی نیز حرف اضافٔه «به» بر آن مقدم میشود« :بهجهت حال مادرش ،هر روز س ری
به بیمارستان میزد ».بعضی از ادب ا این اس تعمال را نادرس ت میدانن د و توص یه میکنن د ک ه بهج ای آن
«برای» گفته شود .اما جهِت به این معنی غلط نیست و در متون معتبر فارسی نیز به کار فته اس ت؛ منته ا
در اصل بهصورت حرف اضافٔه مرکِب «از جهت» بوده و سپس بر طبق یک قاع دٔه کلی ،ب ر اث ر ک ثرت
استعمال ،کوتاه شده و حرف اضافٔه «از» از آغاز آن افتاده است]…[ .
گاهی نیز با حرف اضافٔه «به» به کار رفته اس ت ]…[ .گ اهی ح تی ح رف اض افٔه «از» ی ا «ب ه» از آن
حذف میشود و از این لحاظ عین استعمال امروز است« :او سمِر خیرات آم د :جهِت حط ام دنی ا م ردم را
54
نیازردی .سگ باشد که جهت ش کم جن گ کن د» (ت اریخ ال وزراء( )۴۹ ،ابوالحس ن نجفی ،غل ط ننویس یم،
تهران :مرکز نشر دانشگاهی ،۱۳۶۶ ،ص.)۱۴۳
خواننده با درنظرگرفتن قرائن و در جمله ،بهراحتی درمییاب د ک ه منظ ور از «جهِت» ،معن ای جغرافی ایی آن
نیست و معنایش «برای» است .در متون گذشته نیز این واژه به هر دو معن ا ب ه ک ار رفت ه اس ت .اکن ون ن یز
در زبان محاوره و در سخن معیارگویان ،به هر دو معنا به کار میرود .حال چه اصراری اس ت ک ه «جهِت»
را ب ه «بهجهِت» تغییر دهیم؟
شاید کسی بگوید این واژه جزو کلیشههاست و جای بعضی تعابیر را گرفته است :برای ،بهمنظ وِر ،ب ا ه دِف ،
بهقصِد و… .در پاسخ باید بگویم:
.۱اینکه برای واژهای بتوانیم چند برابر فارسی و غیرفارسی بی اوریم ،دلیلی ق!!وی ب رای کلیش هبودن آن واژه
نیس ت« .ب رای»« ،بهمنظ ور»« ،بهجهت»« ،بهه دف» کارکرده ای معن ایی تقریب ًا یکس انی دارن د .زم انی
میتوانیم بگوییم «جهِت» کلیشه است که این واژه واژههایی دقیقتر از خ ود را از می دان ب ه در ک رده باش د و
خود بهجای آنها نشسته باشد .افزون بر این ،این واژهها (برای و بهمنظور و…) اگر نگوییم بیشتر ،به هم ان
بسامد در زبان در حال استفادهاند.
.۲در ویرایش نمیتوانیم تنها بهتقلید و بدون آگاهی از دلیل ،تغییری در متن ایجاد کنیم؛ زیرا اگر نویس نده ب ه
این تغییر ما خرده بگیرد ،ناگزیریم از اینکه برایش دلیل قانعکننده ارائه کنیم.
مدارا با «مورد»
ناویراسته :ضمن جلب رضایت آگاهان ه و داوطلبان ٔه وی ب رای ش رکت در ط رح ،ب ا هم اهنگی او ،زم ان و
مکان برقراری جلسٔه مصاحبه در محیطی مورد عالقه و اعتماد او مشخص گردید.
درنگ :ضمن جلب رضایت آگاهانه و داوطلبانٔه وی برای شرکت در ط رح ،ب ا هم اهنگی او ،زم ان و مک ان
برقراری جلسٔه مصاحبه در محیطی مورد عالقه و اعتماد او مشخص گردید.
ویراسته :ضمن جلب رضایت آگاهانه و داوطلبانٔه وی برای شرکت در طرح ،با هماهنگی او ،زم ان و مک ان
برقراری جلسٔه مصاحبه ،در محیطی مطلوب و مطمئن از نظر او ،مشخص شد.
گزارش« :مورد» در فارسی امروز کلیشه شده است .ببینید و بشنوید:
در ویرایش برخی جمالت ،اگر بخواهیم کلیشٔه «مورد» را تغییر دهیم ،بهناچار بای د تغی یرات بس یاری ِاعم ال
کنیم .آیا میشود در اینگونه مواقع ،با «مورد» مدارا کنیم؟ یا آیا حتمًا باید «مورد» را تغییر دهیم؟ آی ا همیش ه
باید خود را به آبوآتش بزنیم تا این واژه را تغییر دهیم؟
بهگفتٔه آقای محمدمهدی باقری ،کاربرد زیاد کلیشهها بد است و در یک کتاب ،اگر یکیدو تا کلیشه بیاید ،عیبی
ندارد .البته ایشان این مطلب را برای ج ایی گفتهان د ک ه ویراس تار مع ادل نامناس بی ب رای کلیش هها بگ ذارد و
ک ارش ت ابلو ش ود .بن ده هم ع رض میکنم ب ا درنظرداش تن پوی ایی زب ان و تح ول زب انی ،میت وان ک اربرد
ن ح ال
غیرافراطی این واژهها را پذیرفت؛ چون اهل زبان فارسی این واژهها را در زبان خود پذیرفتهاند .با ای
اگر میخواهیم کالمی فصیحتر داشته باشیم ،بهتر است «مورد» را از کالممان بیرون کنیم.
در این چن د س ال وی رایش ،بهن درت پیش آم ده «م ورد» را اص الح نکنم! این ان دک مورده ا هم چ ون ب وی
اصطالح و صنفواژه میدادهاند ،در امان ماندهاند .غرضم این است که تمام موردها را میشود اصالح ک رد.
واژههای کلیشهشده که «مورد» یکی از آنهاست ،رفتاری سرطانگونه در زبان از خود نشان میدهند!
55
در متن ویراستۀ باال هم توانستهام با کمترین تغییر موردزدایی کنم .در اینجا امک ان اص الح م ورد ب ا کم ترین
تغییر وجود داشته؛ اما اگ ر چ نین نباش د ،میش ود گ اهی ب ا «م ورد» م دارا ک رد .همین ط ور بقی ۀ واژهه ای
کلیشهشده .دقت کنید که کلیشهها غلط نیستند ،غیرفصیحاند و کالم از زیبایی و ُپرباریاش میاندازند.
سیدحمید حیدریثانی
یکی از «ویراسـتاران» این سرزمین.
56
نکته :جابهجایی اجزای جمله برای تأکید.
* چکیدهای از :غالمرضا ارژنگ ،ویرایش زبانی برای زبان نوشتاری فارسی امروز ،تهران :قطره.۱۳۸۹ ،
سیدحمید حیدریثانی
یکی از «ویراسـتاران» این سرزمین.
57
در مثالهای زیر نیز نهاد و گزاره با یکدیگر سازگاری ندارند:
.۱افق دید برخی از افراد بسیار ضعیف است.
صحیح :افق دید برخی از افراد بسیار محدود است.
توضیح« :افق» بر مکان اطالق میشود.
.۲نمونٔه بارز این طرز تفکر ،گروه اخوانالمسلمین در مصر است.
صحیح :نمونٔه بارز صاحبان این طرز تفکر ،گروه اخوانالمسلمین در مصر است.
.۳پیروزی بر شیطان نفس ،روز عید حقیقی قلمداد شده است.
صحیح :هنگام پیروزی بر شیطان نفس ،روز عید حقیقی قلمداد شده است.
* چکیدهای از :سید ابوالقاسم حسینی (ژرفا) ،بر بال قلم ،چ ،۲نصایح ،۱۳۸۲ ،ص ۹۱و .۹۲ر
راضیه حقیقت
سرویراستار متون دینی
توجهشان یا توجهشان؟
توجهشان را جلب کن.
ِگرهمان را بگشا.
فرماندهات را دیدی؟
شکم فربهاش را تکانی داد.
فاصلهگذاری تمام ضمیرهای این جمله غلط است!
نکت ٔه انح رافیاش اس ت ک ه فک ر کنی د «ه»ه ای «توج ه» و «گ ره» و «فرمان ده» و «فرب ه» ج زو «ه»ه ای
غیرملفوظاند .خیر ،اینها «ه» ملفوظان د و «ه» ملف وظ ص!!امت متص!!ل اس ت و ض میرهای متص ل بای د ب ه آن
بچسبند :توجهشان ،گرهمان ،فرماندهت ،فربهش .طبق جدول ضمیرها در کتابچٔه دستورخط فرهنگستان ،بای د
اینها را اینگونه نوشت.
بله ،اگر «ه» غیرملفوظ به ضمیر متصل رسید ،نیمفاصله میآید :خانهتان ،کاشانهاش ،پروانهات و… .
حال ،اگر بگویید که «فربهش و فرماندهتان و توجهم و گرهش با حافظٔه بصری ما نمیخواند و عجیب بهنظ ر
میرسد» باید عرض کنم:
هرجا که چهرٔه واژههای ترکیبیافته با ضمیر ،عجیب بهنظر رسید ،برای حل مسئله نیایی د قاعدهش کنی کنی د؛
بلکه میتوانید برای ره ایی از این مخمص ه ،از راهح ل وی!!رایش زب!!انی به ره بجویی د ،بهش رط اینک ه اج ازٔه
ویرایش زبانی داشته باشید :فربه او ،فرمانده شما ،توجه من ،گره او.
58
ب از دقت کنی د ک ه «ه» ملف وظ بههیچوج ه «ی» کوچ ک نمیگ یرد و عین تم ام ص امتهای متص ل ،کس!!رٔه
ساده میگیرد که آن را هم الزم نیست بگ ذاریم .پس اینه ا غل ط اس ت :گ رٔه ک ور ،فرمان دٔه عالیرتب ه ،توج ٔه
شدید ،فربٔه او.
اینهم چند واژٔه دیگری که «ه» ملفوظ دارند :بازده ،سودده ،سازمانده ،توجیه ،تشابه ،مشابه ،واله (حیران).
ناویراس!!ته :نتیجٔه ارزش یابی ه ر مالک و همچ نین نتیج ٔه ارزش یابی ه ر ح وزه در س طوح مطل وب و نس بتًا
مطلوب و نامطلوب گزارش داده شده است .میتوان با استفاده از نشانگرهای هر مالک به نق ایص موج ود پی
برد و از طریق اصالح آن ،سطح مالک و بهتبع آن سطح حوزه را به سطح مطلوب نزدیک کرد.
درنگ :نتیجٔه ارزشیابی هر مالک و همچنین نتیجٔه ارزشیابی هر حوزه در سطوح مطلوب و نسبتًا مطل وب و
نامطلوب گزارش داده شده است .میتوان با استفاده از نشانگرهای هر مالک ب ه نق ایص موج ود پی ب رد و از
طریق اصالح آن ،سطح مالک و بهتبع آن سطح حوزه را به سطح مطلوب نزدیک کرد.
ویراسته :نتیجٔه ارزشیابی هر مالک و همچنین نتیجٔه ارزشیابی هر حوزه ،با مالک مطلوب و نسبتًا مطلوب و
نامطلوب گزارش داده شده است .میتوان با استفاده از نشانگرهای هر مالک ،به نقایص موج ود پی ب رد و از
طریق اصالح آن ،مالک و بهتبع آن سطح حوزه را به میزان مطلوب نزدیک کرد.
گزارش :تکرار کلیشهوار «سطح» به متن آسیب زده بود که اصالحش کردم.
59
3. used with the sense of present time weakened or lost to introduce an important
point or indicate a transition (as of ideas) :now, this may seem reasonable at first.
4. sometimes: now one and now another.
5. under the present circumstances
6. at the time referred to: now the trouble began.
]7. by this time: has been teaching now for twenty years. [/left
همچنین در فرهنگ انگلیسیبهفارسی هزاره ،زیر این واژه ،این برابرنهادها آمده است:
.۱اکنون ،هماکنون ،اینک ،هماینک ،االن؛
.۲الساعه ،همین حاال ،همین االن؛
ن موقع ،در همین موقع؛ ن وقت ،در آ .۳آ
( .۴بدون اشاره به زمان ،برای پرکردن کالم) خب ،خب حاال ،ببین دیگر ،خب دیگر.
برای مطمئنشدن از اینکه دو واژۀ اکنون و حاال در فارسی صرفًا برای زم ان ح ال بهک ار میرود ،معناه ای
این دو را در فرهنگهای فارسیبهفارسی نیز بررسی میکنیم .در لغتنامٔه دهخدا زی ر کلم ٔه «اکن ون» چ نین
آمده است:
ن
ن زمان (ناظماالطبا) .بهمعنی الحال و ای
ن وقت و ای ن زمان (برهان) .حاال و کنون و الحال و در ای الحال و ای
زمان است و ایدر و الحال و فیالحال و دمان و اآلن و بالفع ل و این ک و هماین ک از مترادف ات آن اس ت( .از
آنندراج) .اینوقت( .از انجمنآرا) .تالن( .منتهیاالرب) .ایندم ،همین زمان ،ح ال ،ح اال ،این ک ،ن ک ،ن ون،
کن ون ،ای در ،ای دون ،الح ال ،فعًال ،بالفع ل ،نق دًا ،الس اعه ،آن ًا .این کلم ه گ اهی بهص ورت «کن ون» و گ اهی
بهصورت «نون» مخفف شود.
در فرهنگ معین نیز دو معنا برای آن آمده است:
ن دم؛ .۱ای
.۲بنابراین.
همچنین در فرهنگ عمید ،زیر این واژه چنین آمده است:
.۱زمان یا لحظهای که در آن هستیم؛
ن هنگام.ن زمان ،ای
( .۲قید) حاال ،ای
دربارٔه کلمٔه «االن» نیز معنایی جز آنچه زیر واژٔه «اکنون» در فرهنگهای فارسیبهفارسی ی افت ش ده ب ود،
پیدا نشد.
بهنظر میرسد این اشتباه در ک اربرد «ح اال /اکن ون» از رهگ ذر ترجم ه ب ه زب ان فارس ی راه یافت ه اس ت و
مترجمان نادقیق ،بیاینکه اندکی در نحؤه کاربرد این واژه در زب ان فارس ی باری ک ش وند ،ص رفًا نخس تین و
ابتداییترین معنی nowرا در فرهنگلغتها معتبر دانسته و در همهجا «اکنون»« ،حاال» و کلمهه ایی ب ا این
معنا را معادلی درست برای آن پنداشتهاند؛ در صورتی که با کمی تأمل در معنیهایی ک ه از این واژه در ب اال
ن قبیل کاربرِد ، nowعینًا همان اس ت ک ه در شش مین مع نی از دو فرهنگ معتبر یاد شد ،دانسته میشود که ای
فرهنگ وبسترز و سومین معنی در فرهنگ هزاره به آن اشاره شده است.
چنین مینماید که در ترجمه ،بست ه به بافت کالم ،این معادلها را میتوان جایگزین «حاال /اکنون» کرد:
.۱در بسیاری جاها میتوان هیچ واژهای نیاورد؛ چراک ه رویهمرفت ه اج زای جمل ه این مع نی را میرس اند؛
مانند:
ناویراسته :تا آنجا که میتوانستیم ،در این سفر وقت خود را بهب اد داده ب ودیم و ح اال دیگ ر به ار رفت ه ب ود و
درختها همه از برگ پوشیده شده بود (لبٔه تیغ).
ویراسته :تا آنجا که میتوانستیم ،در این سفر وقت خود را بهباد داده بودیم و دیگر بهار رفته ب ود و درخته ا
همه از برگ پوشیده شده بود.
ناویراسته :حرفهایی که السی جستهوگریخته گفته بود و من ب ه آن ت وجهی نک رده ب ودم ،ح اال ب رایم مفه وم
خاصی پیدا کرد و مطمئن شدم که السی هم از ماجرا بویی برده است (همان).
ویراسته :حرفهایی که السی جستهوگریخته گفته بود و من به آن توجهی نک رده ب ودم ،ب رایم مفه وم خاص ی
پیدا کرد و مطمئن شدم که السی هم از ماجرا بویی برده است.
ناویراسته :حاال دیگر میتوانستم بهاعتماد ،به آینده نگاه کنم (مرگ کسبوکار من است).
60
ویراسته :دیگر میتوانستم بهاعتماد ،به آینده نگاه کنم.
.۲گاهی میتوان «زمانی که»« ،وقتی که»« ،موقعی که» و واژههایی نزدیک به اینها را جانشین کرد:
ناویراسته :اکنونکه بر پلههای موزه از الیوت جدا میشدم ،بهخاطر پذیرفتن آن دع وت از من تش کر ک رد و
گفت… (لبٔه تیغ).
ویراسته :وقتی که بر پلههای موزه از الیوت ج دا میش دم ،بهخ اطر پ ذیرفتن آن دع وت از من تش کر ک رد و
گفت…
ن موق ع» و… اس تفاده ن وقت»« ،آ ن زم ان»« ،آ .۳گاهی بهجای این کلمهها ،میش ود از کلمهه ایی چ ون «آ
کرد:
ناویراسته :وی اکنون پنجاهوهفتهشت سال داشت (همان).
ن موقع پنجاهوهفتهشت سال داشت. ویراسته :وی آ
.۴و در برخی مواقع نیز واژٔه «دیگر» جانشینی مناسب است:
ناویراسته :وقتی که مادرم آنجا بود ،خانه جمعوجور بود؛ اما اکن ون ب رایم بس یار ب زرگ ب ود و بایس تی م یز
ل میکردم (بیگانه). اتاق ناهارخوری را به اتاق خودم منتق
ویراسته :وقتی که مادرم آنجا بود ،خانه جمعوجور بود؛ اما دیگر برایم بسیار بزرگ بود و بایس تی م یز ات اق
ل میکردم. ناهارخوری را به اتاق خودم منتق
پ.ن :از ن ادقیقبودن ارجاع اتم در این مقال ه پ وزش میخ واهم .این مطلب ،نکتهای ب وده ک ه س الها در ذهن
ن رو ،احتم اًال بخش ی از داش تهام؛ ام ا ش وربختانه یادداش تهایم ان دک و ب دون ارج اع دقی ق ب ود و از همی
علمیبودن کارم خواهد لنگید .عجالتًا به همین نمونهها که اخیرًا ،یا در حین مطالعهه ای شخص یام ی ا در حین
ویرایش ،به آنها برخوردهام ،بسنده میکنم .امیدوارم که بعدًا بتوانم بهشکلی علمیتر و با نمونههایی بیش تر ب ه
این نکته بپردازم.
نویسنده :محمد یوسفی ،ویراستار مؤسسٔه «ویراسـتاران».
ناویراسته👇
🔹 این کتابها درکشور مورد بیمهری هستند.
🔹اعتراض کارمندان نسبت به حقوق خود...
🔹 اکثریت دانشجویان سر کالس بودند.
ویراسته👇
🔹 به این کتابها در کشور بیمهری میشود.
🔹اعتراض کارمندان به حقوق خود...
🔹 بیشتر دانشجویان سر کالس بودند.
⬅ نکته
درست ،ساده ،فارسی ،روان و زیبا بنویسیم.
تکرارنشدن «در حالی که»
چطور میشود تکرار «در حالی که» در متن را برطرف کرد؟
در حالی که بهسمت علی میرفت ،دستش را دراز کرد و…
چند خط پایینتر :در حالی که توی صورت او خیره شده بود ،حرفش را ادامه داد…:
چند خط پایینتر :در حالی که با انگشتان دستش بازی میکرد ،گفت…:
چند خط پایینتر :در حالی که سرش توی روزنامه بود…
چند خط پایینتر :در حالی که…
راستی« ،در حالی که» هیچ غلط نیست .اشتباه نکنید .اکنون ،بحث ما بر سِر تکرار ماللآورش است.
.۱تغییر جمله
مریم بهسمت علی میرفت .در همان حال دستش را دراز کرد و…
بهسمت علی میرفت که دستش را دراز کرد و…
مریم که بهسمت علی میرفت ،دستش را دراز کرد و…
.۲تغییر واژه
61
ن ج ور ک ه ،وق تی ،وق تی ک ه ،درس ت وق تی ک ه ،وق تی، ن طوری که ،در حالی ک ه ،همی
ن طور که ،هما
همی
آنوقت که ،همانطور که ،چنانکه ،ض من اینک ه ،در حین اینک ه ،همزم ان ب ا آنک ه ،بهم وازاِت ،همراس تای،
هممسیر با ،در همان زمانی که ،همچنان که و… .
62
ویراسته :نویسندهای که موفقیتی بهدست آورده است ،میپندارد بر اثر آن وضع زندگیاش عوض میشود.
.۶استفادهکردن صفتهای نامناسب برای موصوف
ناویراسته :او همسایهای مهربان و شوهری سر به فرمان دارد.
ویراسته :او همسایهای مهربان و شوهری گوش به فرمان دارد.
.۷بهکاربردن وجه وصفی بهجای صیغههای گوناگون فعل
ناویراسته :برای آنکه بتوانیم مشکالت آنها را درک کرده و بهدرستی قضاوت کنیم.
ویراسته :برای آنکه بتوانیم مشکالت آنها را درک و بهدرستی قضاوت کنیم.
63
سیندادنامه حکمهَپ = ُحکم
آخرینَم = وا
داوری
کردن سَتوار ُا
کمیت =
ابرام =
َح
کارشناسی رساندن خبرویت =
ابالغ =
دادخواهی
رسیدنامه == دعوی
نامه ابالغ
تمیز کشور = دیوان دادرسی دیوان =عالی
کرایه اجاره
بازگشتهَبها رجوع =
المثل = َبهر اجرت
فراخوانیرسیدگی فرجامی ،فرجام رسیدگی=تمیزی = احضار
گروگان فراخواندناحضار=مأمور = رهینه
خواستهبرگ واَهشت سقوط =
احضاریه =
گواهیادبرگ شاهد =
اخطاریه =
س ثالث = سومَک
کیفرخواست شخص
ادعانامه =
ازدواج==شایسته
زناشویی صالح
خواستن درستی
استشهاد== گواه
صحت
صداق== کابین
گواهمَندی ،گواه استناد
استنطاق==خردسال
بازپرسی صغیر
شایستگیوارسیصالحیت==پژوهش، استیناف
واَهشَتن= پاسَگ ران
ضابطین عدلیه
اسقاط =
دادگستری
سند = بنچک عدلیه =
اصل
دادخواست
اعتراض = واخواهی ،واخوست = حال عرض
رجاواَر سی
دادخواست استیناف =
داراییهای َب غیرمنقول =عرض حال اموال
ده
ش گزار = ممیز
اموال منقول = داراییهای ناَبرجا عضو
نخستهزیان
علیه== َبر ،باول
دادگستری کاخ = عدلیه
پزشکی قانونی = دادپزشکی عمارت
پدات ،ناداتی ستکیَ ،ا
پذیرش کردن،استوا=رناَر
غیرقانونی
تأیید =
بازبینیداور
دادرس، قاضی =
تجدیدنظر =
پیگردآیین
تعقیب = دات،قانون
کردن داَتکدان
کردن = پی قانوندان =
تعقیب
دادگرانه ،آسایی توقیف==آیینی،
بازداشت قانونا
داتگذار
دستگیرکردنشخصآیی=نگذار، قانونگذار =
توقیف
تبهکارآیین شهری قانون =مدنی =جانی
جزایی = آیین کیفری قانون= بزه
جرم
آیینی ،دادگرانه ،داتیک قانونی==نشست جلسه
دستور= آیینهای بنیادین حقوق=اساسی قرار
کیفرخواست
ـکـَـم) داور (حَـ=
قرار =اتهام
حکم
قرار احاله = دستور ِد گَـردادگاهی
قرار تعقیب = دستور پیگرد
قرار مجرمیت = دستور بز هَر سی
قرار مالقات = زمان دیدار
قرار منع تعقیب = دستور بیپیگرد
قضاوت = دادرسی ،داوری
64
قضاییه = دادگستری
قوه قضائیه = دیوان دادگُـزاری/داتگُـزاری ،نیروی دادرسی ،دیوان دادگستری
قوه مجریه = دیوان کارگُـزاری ،نیروی دادکاری ،نیروی کشورداری
قوه مقننه = دیوان داتگُـذاری/دادگُـذاری ،نیروی آیینگذاری
قیم = سرپرست
قیمومت = سرپرستی
کفیل = پاَیندان
له = بهسود ،برای
متقلب = َدَغل
مجازات = کیفر
مجرم = گناهکار ،بزهکار
مجلس = انجمن ،انجمنگاه ،همنشینی ،همایش ،همایه ،نشستگاه ،نشست
مجلس شورا = ِس گاِلشگاه ،گزیِنستان
محاکمه = دادرسی
محکمه = دادگاه
محکمه صلح = دادگاه آشتی
محکوم جزایی = کیفریافته
محکوم علیه = دادبرده
یافته
سپرده انجامتن مختومهل=
عنه = مکفو
ی = مردم ،مردمان ،توده ،زادُبن
دادستان = العموم مدع
ملت
دادبان نخست بدایت =
ناَخ ستو العمومُم نِکر) مدعی
منکر = (
کابینخواسته
مهریه =به = مدعی
مهر،
نخواه
دهنده خصوصیِد ه =،تاوا
کرایه موجر = کرای همدعی
گروگان
مرهونه==شکستن نقض
گذر زمان = زمان
نکاح = زناشویی مرور
بها کرایهنشین
دار،
کرای تهن مستأجر =
الکفاله = وجه
مصادره = بازگیری
واخوانده
معاصر دستگاه قضایی ايران» «تاریخ نیپیک =
ضعلیه معتر
بهره از
ناویراسته :بهطور تجربی/نظری تخمین زده شده است که توسعه اقتصادی ،رسم و رسومات قاب ل انعط اف و
اصولی که به سختی قابلیت تغییر دارند ،بر روی توسعه جنسیتی تأثیر دارند.
درنگ :بهطور تجربی/نظری تخمین زده شده اس ت ک ه توس عه اقتص ادی ،رس م و رس ومات قاب ل انعط اف و
اصولی که به سختی قابلیت تغییر دارند ،بر روی توسعه جنسیتی تأثیر دارند.
بورسوم انعطافپذیر و اصولی ک ه
ویراسته :بهطور تجربی یا نظری تخمین زدهاند که توسعٔه اقتصادی و آدا
بهسختی تغییر مییابند ،در توسعٔه جنسیتی تأثیر میگذارند.
گزارش :واژٔه «رسوم» جمع «رسم» است و جمعبس تن آن ب ا «ات» ،جم ع جم ع محس وب میش ود ک ه غل ط
است .استفاده از کلیش ٔه «قاب ل» ن یز از اش کاالت دیگ ر جمل ه اس ت .ب رای «تأثیرگذاش تن» از ح رف اض افٔه
مناسب استفاده نشده است« .داشتن» کلیشه است.
ناویراسته :در بینش اسالمی عدل صرفًا نمیتواند در قالب ی ک مفه وم ان تزاعی محض ب اقی بمان د و همیش ه
بهعنوان یک آرمان دستنیافتنی مورد غبطه و حسرت انسانها قرار بگیرد.
درن!!گ :در بینش اس المی ع دل ص رفًا نمیتوان د در ق الب ی ک مفه وم ان تزاعی محض ب اقی بمان د و همیش ه
بهعنوان یک آرمان دستنیافتنی مورد غبطه و حسرت انسانها قرار بگیرد.
65
ویراسته :در بینش اسالمی ،عدل نمیتواند صرفًا در قالب مفه ومی ان تزاعی و محض ب اقی بمان د و انس انها
همیشه بهعنوان آرمانی دستنیافتنی ،به آن غبطه بخورند.
گزارش :کلیشۀ «یک» باید حذف شود .دو واژۀ «غبطه» و «حسرت» در این بافت ،حشو است و فقط یکی از
آنها باید بیاید« .مورد غبطه و حسرت قرارگرفتن» درازنویسی است.
66