Professional Documents
Culture Documents
Chapter 4 - Developing Nervous System $
Chapter 4 - Developing Nervous System $
به صورت کلی ،تمام سلولهای عصبی یا همان نورونها ،پیش از تولد شکل میگیرند و در نتیجه سلولهای جدید جایگزین آنها
نمیشوند .از نظر ریختشناسی ،اولین ظهور دستگاه عصبی حدود 18روز پس از بارداری و به صورت یک صفحۀ عصبی است .در
مرحلۀ دوم پیش از تولد ،عملکرد آن به صورت رفلکسی در پاسخ به لمس لب باالیی و برگرداندن سر ظاهر میشود .در ماه سوم،
رفلکسهای مختلی مربوط به سر ،تنه ،و اندامهای خارجی میتوانند برانگیخته شوند.
سیستم عصبی در زمان تحولش برای رسیدن به سازمان پیچیدۀ خود دستخوش تغیرات شگفتانگیزی میشود .در طول دورۀ پیش از
تولد ،برای تولید 1تریلیون نورون موجود در مغز افراد بالغ ،حدود 2.5میلیون نورون باید در هر دقیقه تقسیم شوند .این دورۀ پیش از
تولد شامل پیدایش مدارهای عصبی متشکل از 100تریلیون سیناپس است و هر نورون سرانجام به قسمتهای خاصی مثل پایانههای
حسی و یا مجموعهای از سلولهای عصبی دیگر متصل میشود.
عالوه بر این ارتباط با سایر نورونها در قسمت خاصی از غشا نرونهای هدف ایجاد میشود .با این حال ،حتی تمام این فرآیند ،تنها
ثمرۀ کدهای ژنتیکی در نظر گرفته نمیشود؛ چون ژنهای زیادی برای مورد توجه قرار دادن چنین پیچیدگیهایی وجود ندارند .ادامۀ
تمایز و تحول سلولهای جنینی به سلولهای بالغ و سلولهای گلیال ،تحت تاثیر دو نوع مجموعۀ مختلف صورت میگیرد؛
زیرمجموعههای مجزایی از ژنها و محرکهای محیطی در داخل و خارج محیط جنین .فاکتورهای ژنتیکی نقشی حیاتی در رشد و
تحول سیستم عصبی در دورههای زمانی منظم و کوتاه مدت ایفا میکنند .به عنوان مثال ،تمایز سلولها از هم به سیگنالهایی بستگی
دارد که مدیریت رونویسی دستورهای ژنتیکی بر روی سلولها را بر عهده دارند .این فرآیندی است که مولکولهای
دئوکسیریبونوکلئیک اسید( )DNAمولکولهای ریبونوکلئیک اسید( )RNAرا به وجود میآورند که پیامهای ژنتیکی کنترلکنندۀ فعالیت
سلولی را بیان میکند.
تاثیرات محیطیای که از خود جنین نشات میگیرند شامل سیگنالهای سلولی است که از فاکتورهای مولکولی قابل انتشار تشکیل شده
است .برخی از عوامل محیطی بیرونی نیز عبارتند از تغذیه ،تعامل اجتماعی ،تجارب حسی و یادگیری .تمامی این عوامل در تمایز و
تحول سلولهای عصبی و جزئیات اتصاالت سیناپسی ،ضروری است .از این رو برای ادامۀ فعالیت عملکردی سیستم عصبی ،همواره
در تمام طول زندگی به تحریک مداوم نیاز است.
تحول نورونها
بالستوسیستها(1دستۀ سلولهایی که تخمک بارورشده به آنها تقسیم میشود) که به سرعت در حال رشد هستند ،در طول هفتۀ دوم
شکلگیری نطفه مسطح شده و دیسک جنینی 2را تشکیل میدهد .این دیسک نیز سه الیه را تشکیل میدهد؛ اکتودرم(الیۀ خارجی)،
3
پشتیکه از درون مزودرم رشد میکند ،محوری است که به عنوان یک ستون فقرات مزودرم(الیۀ میانی) و آندودرم(الیۀ داخلی) .طناب
موقت ،عمل میکند .مزودرم و طناب پشتی مادۀ شیمیاییای را ترشح میکنند که سلولهای تمایز نیافتۀ اکتودرم را در جهت قطور شدن
در امتداد خط میانی پشتی بدن هدایت و تنظیم کرده و صفحۀ عصبی 4را ایجاد میکند.
صفحۀ عصبی از سلولهای پیشساز عصبی یا نورونهای اپیتلیال 5تشکیل شده است که به لولۀ عصبی 6تبدیل میشوند .عالوه بر
این ،این سلولها قادر به تقسیم ،متنوعسازی و ایجاد نورونهای نابالغ و نوروگلیا هستند .آنها همچنین از لولۀ عصبی ،به سمت جایگاه
نهاییشان حرکت میکنند .هر نورون برای خود دندریت و آکسون تشکیل میدهد .آکسونها نیز گسترش یافته و شاخههایی تشکیل میدهد
که انتهای این شاخهها با مجموعهای از نورونهای هدف یا فیبرهای عضالنی ،اتصاالت سیناپسی را ایجاد میکنند.
1
Blastocyst
2
Embryonic disk
3
Notochord
4
Neural plate
5
Neuroepithelial cells
6
Neural tube
شکل ص25
اتفاقات حیرتانگیز این تحول اولیه شامل مهاجرت منظم میلیاردها نورون ،گسترش آکسونها( بسیاری از آنها در سراسر مغز رشد
میکنند) ،و تشکیل هزاران سیناپس بین آکسونهای مختلف و نورونهای هدف آنها است .رشد و تحرک نورونها تا حدی به تاثیرات
شیمیایی و فیزیکی بستگی دارد .انتهای در حال رشد آکسونها(مخروطها رشدی )7سیگنالهای مختلف مولکولها را شناسایی کرده و به
آنها پاسخ میدهند .این سیگنالهای مولکولی آکسونها و شاخههای عصبی را به سمت هدفهای خاصشان هدایت میکنند و آنهایی را که سعی
میکنند با اهداف نادرست سیناپس تشکیل دهند را از بین میبرند .پس از شکلگیری یک ارتباط سیناپسی ،سلول هدف یک فاکتور
تغذیهای آغاز میکند؛ مثال یک فاکتور رشدی که برای بقای نورون در حال سیناپس با آن ضروری است .سیگنالهای هدایت فیزیکی
شامل هدایت با تماس مستقیم و یا از راه دور برای نورونهای نابالغ و در امتداد داربستهای فیبرهای گلیال است.
در آغاز ،ارتباطات سیناپسی در بعضی از مناطق سیتم عصبی در حال رشد ،دقیق و پایدار نیستند و بعدها مجددا سازماندهی میشوند
که این سازماندهی شامل تخریب بسیاری از سلولها و سیناپسها است .عدم قطعیت در برخی ارتباطات سیناپسی تا زمان رسیدن به
یک دورۀ حساس 8وجود دارد .پیش از این دورههای حساس ،تاثیرات محیطی نقش به سزایی در تمایز نورونها و تنظیم بسیاری از
ارتباطات سیناپسی دارند .سیناپسها پس از دورۀ حساس پایدار میشوند و کمتر احتمال دارد تحت تاثیر عوامل محیطی دچار تغییر
شوند.
بنابراین میتوان گفت مهارت و فعالیتهای حسی خاصی وجود دارند که میتوانند در طول رشد و تحول(از جمله زندگی پس از تولد)،
در بزرگسالی و در اواخر زندگی تحت تاثیر قرار گیرند .این سازگاری احتماال برای برخی مهارتهای فکری نیز وجود دارد.
9
تحول ریختشناختی
18روز پس از لقاح ،الیۀ خارجی دیسک جنینی(اکتودرم) در امتداد محوری که خط میانی پشتی بدن را تشکیل خواهد داد ضخیم شده،
صفحۀ عصبی تشکیل میشود و کمی بعد فرم اولیۀ چشم گوش و بینی شکل میگیرند .صفحۀ عصبی کشیده میشود ،لبههای جانبی آن
به سمت باال میرود و در قسمت میانی به هم میرسد و لولۀ عصبی تشکیل میشود که تبدیل به سیستم عصبی مرکزی خواهد شد .این
لولۀ عصبی از اکتودرم پوست جدا شده و به زیر سطح آن میرود .در این مرحله سرهم شدن سلولهای اکتودرمال(تاجهای عصبی)10
به شکل ستونی در دو طرف لولۀ عصبی تکامل مییابد .قسمت سفالیک(سر) لولۀ عصبی به صورت بخشهای مغز جلویی ،مغز میانی و
مغز پشتی تمایز یافته و بخش دمی آن نخاع شوکی را تشکیل میدهد .تاجهای عصبی تحولیافته(مثال سلولهای گانگلیا و نورونها)
نیز بیشتر عناصر سیستم اعصاب محیطی را تشکیل میدهند .این مرحله در پایان اولین ماه جنینی اتفاق میافتد.
شکل ص 26
قسمت بطنی لولۀ عصبی سلولهای سیستم عصبی مرکزی را تشکیل میدهد ،که الیۀ سلولهای عصبی اپیتلیال است ،که حفرۀ مرکزی
لوله را پوشانده .این سلولها به صورت نوروبالستها که شکل اولیۀ نورونها هستند ،و گلیوبالستها که به نوروگلیا تبدیل میشوند
تمایز و تکثیر مییابند .هنگامی که نوروبالستها ،گلیوبالستها و سلولهای مشتق شده از آنها ،از قسمت بطنی به مادۀ سفید و
خاکستری سیستم عصبی میروند ،به استثناء چند مورد ،این سلولها دیگر تقسیم نمیشوند.
7
Growth cones
8
Critical period
9
Morphological development
10
Neural crests
تقریبا تمام نورونها پیش از تولد شکل میگیرند .با این حال همۀ آنها کامال تمایزیافته نمیشوند( .نورونهای بویایی استثناء هستند و در
طول زندگی شکل میگیرند ).این مسئله نمایان میکند که هر فرد با ظرفیت کاملی از سلولهای عصبی متولد میشود.
در اواسط زندگی جنینی مغز باریک و اولیۀ در مرحلۀ لولۀ عصبی ،به مغزی کرویشکل تبدیل میشود .با این حال مغز تا زمان بلوغ
به شکل و اندازۀ اصلی خود نمیرسد .رئوس اصلی مغز در پایان ماه سوم جنینی قابل تشخیص است .این تحول اولیه در نتیجۀ چند
عامل اتفاق میافتد؛ ایجاد سه خمش(سفالیک ،پل مغزی و سرویکال) 11؛ گسترش تمایزیافتۀ مناطق مختلف به ویژه مخ و مخچه؛ رشد
پشتیو تشکیل شیارها(سولکوس و ژیروس )12در قشر مخ و بسیار زیاد نیمکرههای مغزی در دو طرف مغز میانی و مخچه در مغز ؛
قشر مخچه .در ماه پنجم جنینی ،شیار مرکزی و شیار کالکارین قابل مشاهده میشوند و به طور معمول تا ماه هفتم تمام شیارهای
گیرند
ژیروس و سولکوس اصلی شکل میگیرند .بسیاری از سولکوسها و ژیروسها پس از تولد شکل می .
تغیرات پس از تولد
در دو سال اول ،رشد پس از زایمان مغز انسان بسیار سریع و گسترده است .پس از گذشت دو سال از تولد ،اندازۀ مغز و سهم اجزاء آن
مانند مغز بزرگساالن میشود .وزن مغز یک نوزاد سالم هنگام تولد در حدود 350گرم ،در یک سالگی حدود 1000گرم ،در سن بلوغ
حدود 1300گرم و در بزرگسالی در حدود 1500گرم است .این افزایش تدریجی به رشد نورونهای از پیش تشکیلشده ،سلولهای
گلیال جدید ،و میلیندار شدن آکسون نورونها بستگی دارد .شاید این نرخ رشد تدریجی وزن(که تنها مختص انسانها است) نوعی
سازگاری باشد که برای انسان ،به عنوان گونهای با یک مغز بزرگ ،ضروری است .نوزاد درحالی متولد میشود که از نظر ذهنی
آنقدر درمانده نیست که قادر به زنده ماندن نباشد ،و همچنین سرش به قدری کوچک است که از لگن مادر خارج شود .در صورتی که
مغز بزرگتر باشد(به قدری بزرگ که بتواند رفتار هوشمندانه را پشتیبانی کند) ،زایمان طبیعی غیر ممکن خواهد بود.
به طور متوسط در اواسط 20سالگی این طور تصور میشود که رشد مغز همچنان ادامه دارد .از نوزادی تا بلوغ فرآیندهایی چون
هرس سیناپسی ،13شکلگیری اتصاالت جدید و تقویت اتصاالت از قبل ایجاد شده ،به شکلگیری و رشد و تحول مغز کمک میکند.
همان فرآیندهایی که پایۀ آنها انعطافپذیری عصبی 14است ممکن است در تغیرات مغز در بزرگسالی نیز تاثیر داشته باشند .همچنین
در بزرگسالی ،در طی تحول اولیۀ مغز ،سلولهای عصبیای که شلیک نمیشوند یا مورد استفاده قرار نمی گیرند ،تحلیل رفته یا از
بین میروند .در یک فرد بزرگسال سالم ،ممکن است هر روز حدود 85000نورون در نئوکورتکس از بین بروند .در حدود سن 75
سالگی ،وزن مغز از حداکثرش در سن بلوغ ،حدود یک دهم؛ جریان خون در سرتاسر مغز حدود یک پنجم؛ و تعداد جوانههای چشایی
فعال حدود دو سوم کاهش مییابد .البته باید توجه داشت که از دست رفتن نورونها لزوما به معنی از دست رفتن عملکرد عملکردهای
مغزی نیست .با این حال بخشی از این تحلیلرفتگی میتواند با تشکیل نورونهای جدید از فیبرهای عصبی و تشکیل سیناپسهای جدید
جبران شود.
11
Cervical
12
Sulci and Gyri
13
Synaptic pruning
14
Neuroplasticity