Download as pdf or txt
Download as pdf or txt
You are on page 1of 62

‫ترید برای کسب درآمد و امرار معاش‬

‫روانشناسی • انضباط‬

‫ابزارها و سیستم های معامالتی‬

‫کنترل ریسک • مدیریت تجارت‬

‫( نکته برداری شده در واحد تولید محتوای مدرسه اقتصاد )‬

‫بهار ‪1401‬‬
‫پیشگفتار‬

‫قبل از شروع و خوندن این کتاب‪ ،‬از خودتون بپرسین‪ :‬مهم ترین قدمی که می تونین برای تبدیل‬

‫شدن به یک تریدر موفق بردارین چیه؟‬

‫تحلیل مارکت بسیار مهمه اما به یاد داشته باشین که وقتی به چارت نگاه می کنیم‪ ،‬تنها با پنج قطعه‬

‫داده سروکار داریم که شامل‪ )open, high, low, close, volume( :‬یعنی باز و بسته شدن‬

‫کندل‪ ،‬کم و زیاد شدن کندل و حجم کندل میشه‪ .‬زیاد شدن حجم زیادی از اندیکاتورها و الگوها‬

‫بر روی این پنج مقدار تنها سردرگمی شما رو افزایش میده‪.‬‬

‫مدیریت پول بسیار مهمه‪ ،‬چراکه بازارهای مالی کانون ریسک هستن‪ .‬تو این کتاب یکی از مهمترین‬

‫ابزارهایی که کشف خواهید کرد‪ ،‬مثلث آهنین کنترل ریسکه‪.‬‬

‫روانشناسی‪ ،‬تاکتیک ها یا استراتژیهای معامالتی و مدیریت پول سه ستون موفقیت هستن‪ ،‬اما‬

‫چهارمین عاملی هم وجود داره که اونها رو به هم مرتبط می کنه‪ .‬اون عامل که همه عوامل دیگه رو‬

‫ادغام می کنه ثبت سوابق تریدهامونه‪.‬‬

‫‪1‬‬
‫نگه داشتن سوابق خوب به شما امکان میده از تجربیات خودتون درس بگیرین‪ .‬این به شما کمک‬

‫می کنه تا از دایره باطل سودهای کوچیک و ضررهای بزرگ خارج بشین‪ ،‬مثل سنجاب توی بشکه‬

‫بدوین‪ ،‬عرق کنین و استرس داشته باشین اما هرگز به جایی نرسین‪ .‬نگه داشتن سوابق خوب شما رو‬

‫به معلم خودتون و تریدر بهتری تبدیل می کنه‪ .‬من چندین نوع سوابق رو که باید نگه دارین به شما‬

‫نشون میدم و چندین مورد از خاطرات تجاری خودم رو به اشتراک میذارم‪.‬‬

‫اگر خواننده جدیدی هستین‪ ،‬به این سفر خوش اومدین‪ .‬اگر قبالً برای امرار معاش از طریق ترید‬

‫این کتاب رو مطالعه کردین‪ ،‬امیدوارم خوندن مجددش خالی از لطف نباشه و هوش شما رو باالتر‬

‫ببره و این کتاب آپدیت شدن خودش رو به شما نشون بده‪.‬‬

‫مقدمه‬

‫‪ .1‬ترید ‪ -‬آخرین مرز‬

‫شما می تونین آزاد باشین‪ .‬شما می تونین در هر کجای دنیا زندگی و کار کنین‪ .‬شما می تونین از‬

‫کارهای روزمره مستقل باشین و به کسی پاسخ ندین‪.‬‬

‫این زندگی یک تریدر موفقه‪.‬‬

‫‪2‬‬
‫خیلی ها آرزوی اون رو دارن اما تعداد کمی موفق می شن‪ .‬یک آماتور به صفحه نگاه می کنه و‬

‫میلیون ها دالر در مقابل صورتش می درخشه‪ .‬اون به دنبال پول میره و ضرر می کنه‪ .‬اون دوباره‬

‫میاد و بیشتر از دست میده‪ .‬تریدرها اصوال به دلیل سختی بازی یا از سر ناآگاهی یا عدم نظم و‬

‫انضباط بازنده می شن‪ .‬اگه یکی از اینها شما رو ناراحت می کنه‪ ،‬این کتاب رو برای شما نوشتم‪.‬‬

‫چطور ترید رو شروع کردم‪.‬‬

‫من توی تابستان ‪ 1976‬کتاب (چطور سهام بخریم) اثر انگل رو در آمریکا به پایان بردم‪ .‬اون موقع‬

‫هیچ چیزی در مورد بازار سهام نمی دونستم‪ ،‬و ایدهی کسب درآمد‪ ،‬از طریق فکر کردن‪ ،‬من رو‬

‫فرا گرفت‪.‬‬

‫نمیدونستم سهام‪ ،‬اوراق قرضه‪ ،‬قراردادهای آتی یا اختیار معامله چیه و بعضی اوقات فقط از نگاه‬

‫کردن به اسکناسهای دالر آمریکا در کیف پولم احساس ناراحتی میکردم‪ .‬در کشور قدیمیم‬

‫(نویسنده در اصل اهل شورویه)‪ ،‬تعداد کمی از اونها می تونستن شما رو به مدت سه سال به سیبری‬

‫تبعید کنن‪.‬‬

‫‪3‬‬
‫خوندن کتاب (نحوهی خرید سهام) دنیای کامال جدیدی رو برای من باز کرد‪ .‬وقتی به نیویورک‬

‫رفتم‪ ،‬اولین سهامم رو خریدم‪ .‬ولی یه اتفاق بسیار بد رخ داد من توی ترید اول و سپس ترید دوم‬

‫پول درآوردم و این توهم برای من ایجاد شد که پول درآوردن توی این مارکتها آسونه‪ .‬و چند‬

‫سال طول کشید تا از شر این تصور خالص بشم‪.‬‬

‫برای من یادگیری ترید یک سفر طوالنی بوده هم در اوج و هم در پایین ترین سطح‪ .‬هم در حرکت‬

‫رو به جلو یا در دایره بارها و بارها سرم رو به دیوار کوبیدم و حساب معامالتی ام رو به زمین زدم‪.‬‬

‫هر بار که به یک کار بیمارستان برمی گشتم (نویسنده شغل اصلیاش روانپزشکی است)‪ ،‬سهامی‬

‫رو جمع می کردم‪ ،‬مطالعه می کردم‪ ،‬فکر می کردم‪ ،‬آزمایشات بیشتری انجام می دادم و سپس‬

‫دوباره شروع به ترید کردم‪.‬‬

‫معامالت من به آرامی بهبود پیدا کرد‪ ،‬اما موفقیت زمانی حاصل شد که متوجه شدم کلید برنده‬

‫شدن در ذهن منه‪ ،‬نه در یک کامپیوتر‪ .‬روانپزشکی به من بینشی در مورد ترید داد که با شما به‬

‫اشتراک میذارم‪.‬‬

‫‪4‬‬
‫آیا واقعاً می خواید موفق بشید؟‬

‫سالها پیش دوستی داشتم که همسرش چاق بود و از زمانی که من اون رو می شناختم رژیم گرفته‬

‫بود‪ .‬اون میگفت که میخواد وزن کم کنه و در حضور مردم کیک یا سیبزمینی نمیخورد ‪ .‬اما‬

‫وقتی وارد آشپزخونهاش شدم‪ ،‬دیدمش که با یک چنگال بزرگ به اونها حمله میکرد‪ .‬لذت کوتاه‬

‫مدت غذا خوردن برای اون قوی تر از لذت کنترل خودش و مزایای سالمتی کاهش وزن بود‪ .‬همسر‬

‫دوستم بسیاری از تریدرها رو به من یادآوری کرد که میگن میخوان موفق باشن‪ ،‬اما به انجام معامالت‬

‫تکاندهنده ادامه میدن و در واقع به دنبال هیجانهای کوتاه مدت قمارگونه در مارکت هستن‪.‬‬

‫مردم رو فریب میدن و با خودشون بازی می کنن‪ .‬دروغ گفتن به دیگران بده‪ ،‬اما دروغ گفتن به‬

‫خودمون ناامیدکننده است‪ .‬کتاب فروشی ها پر از کتاب های خوب در مورد رژیم غذایی هستن‪،‬‬

‫اما هنوز دنیا پر از افراد دارای اضافه وزنه‪.‬‬

‫این کتاب به شما یاد میده که چطور مارکتها رو تحلیل و معامله کنین‪ ،‬ریسک ها رو کنترل کنین‬

‫و با ذهن خودتون کنار بیاین‪ .‬من میتونم دانش رو به شما بدم‪ .‬ولی فقط شما می تونین انگیزهتون رو‬

‫تامین کنین‪.‬‬

‫‪5‬‬
‫این رو به خاطر داشته باشین‪ :‬ورزشکاری که میخواد از ورزش های پرخطر لذت ببره باید قوانین‬

‫ایمنی رو رعایت کنه‪ .‬وقتی خطرات رو کاهش میدین‪ ،‬حس موفقیت و کنترل بیشتری به دست‬

‫میارین‪ .‬در مورد ترید هم همینطوره‪.‬‬

‫تنها در صورتی می تونین در ترید موفق بشین که اون رو به عنوان یک فعالیت فکری جدی مدیریت‬

‫کنین‪ .‬ترید از لحاظ احساسی کشنده است‪ .‬برای اطمینان از موفقیت‪ ،‬مدیریت پول دفاعی رو تمرین‬

‫کنین‪ .‬یک تریدر خوب به همون اندازه که یک غواص حرفه ای هوای خودش رو تماشا می کنه‪،‬‬

‫سرمایه خودش رو تماشا می کنه!‬

‫‪ .2‬روانشناسی کلیده‬

‫آخرین باری که سفارشی دادین و اینکه چه احساسی داشتین رو به خاطر دارین؟ آیا نگران از دست‬

‫دادن یا باختن بودین و میترسیدین؟ آیا قبل از وارد کردن سفارش خود تعلل کردین؟ وقتی تریدی‬

‫رو رو بستین‪ ،‬احساس خوشحالی کردین یا تحقیر؟ احساسات هزاران تریدر در جریانهای روانی‬

‫عظیمی که مارکتها رو به حرکت در میاره‪ ،‬درگیر میشه‪.‬‬

‫‪6‬‬
‫پیاده شدن از ترن هوایی احساسات‬

‫اکثر تریدرها بیشتر وقتشون رو به دنبال معامالت خوب میگذرونن‪ .‬وقتی هم که وارد یک ترید‬

‫میشن‪ ،‬اون رو مدیریت نمیکنن‪ ،‬بلکه یا از درد به خودشون میپیچن یا از لذت پوزخند میزنن‪ .‬اونا‬

‫سوار یک ترن هوایی احساسی میشن و عنصر اساسی پیروزی یعنی مدیریت احساسات خودشون رو‬

‫از دست میدن‪ .‬ناتوانی اونا در مدیریت خود منجر به مدیریت ضعیف ریسک و زیان میشه‪.‬‬

‫اگه ذهن شما با مارکتها هماهنگ نباشه‪ ،‬یا اگه تغییرات روانشناسی بیشتر جمعیت رو نادیده‬

‫بگیرین‪ ،‬هیچ شانسی برای ترید پول ندارین‪ .‬همه متخصصان برنده اهمیت فوق العادهی روانشناسی‬

‫رو میدونن‪ .‬اما اکثر آماتورهای بازنده اون رو نادیده می گیرن‪.‬‬

‫دوستان و دانشجویانی که می دونن من روانپزشکم اغلب می پرسن که آیا این به من به عنوان یک‬

‫تریدر کمک می کنه؟ روانپزشکی خوب و ترید خوب یک اصل مهم مشترک دارن‪ .‬هر دو بر‬

‫واقعیت تمرکز میکنن‪ ،‬روی دیدن جهان آنطور که هست‪ .‬برای داشتن یک زندگی سالم‪ ،‬باید با‬

‫چشمان باز زندگی کنین‪ .‬برای اینکه یک تریدر خوب باشین‪ ،‬باید با چشمان باز ترید کنین‪ ،‬روندها‬

‫و چرخش های واقعی رو بشناسین‪ ،‬و زمان یا انرژی خودتون رو برای خیال پردازی ها‪ ،‬پشیمانی ها‬

‫و آرزوهای مختلف تلف نکنین‪.‬‬


‫‪7‬‬
‫بازی مردانه؟‬

‫سوابق کارگزاریها نشون میده که بیشتر تریدرها مرد هستن‪ .‬با این حال‪ ،‬درصد زنان تریدر در حال‬

‫حاضر رو به افزایشه و نسبت به دههی گذشته‪ ،‬بیش از دو برابر شده‪.‬‬

‫اما‪ ،‬من متوجه شدم که درصد تریدرهای موفق در بین زنان بیشتره‪ .‬چون اونها نسبت به مردها منظم‪-‬‬

‫ترن و غرور کمتری دارن‪.‬‬

‫‪ .3‬احتماالت علیه شما‬

‫چرا اکثر تریدرها ضرر میکنن و از مارکتها خارج میشن؟ تجارت احساسی و بی فکر دالیل‬

‫بزرگ این امر هستن‪ ،‬اما دالیل دیگهای هم وجود داره‪ .‬بازارها در واقع به گونه ای تنظیم شدن که‬

‫اکثر تریدرها باید پول خودشون رو از دست بدن‪ .‬صنعت ترید به آرامی با کمیسیون و لغزش تریدرها‬

‫رو میکشه‪.‬‬

‫شما برای ورود و خروج از تریدهاتون کمیسیون پرداخت میکنین‪ .‬لغزش‪ ،‬تفاوت بین قیمتیه که‬

‫سفارش خودتون رو توی اون ثبت می کنین و قیمتی که توی اون سفارش پر میشه‪.‬‬

‫‪8‬‬
‫وقتی مشتاق ورود یا خروج و ثبت سفارش بازار هستین‪ ،‬اغلب با قیمتی بدتر از زمانی که اون رو‬

‫ثبت میکنین‪ ،‬پر میشه‪.‬‬

‫بیشتر آماتورها از آسیب کمیسیون ها و لغزش ها آگاه نیستن‪ ،‬همونطور که دهقانان قرون وسطایی‬

‫نمی تونستن تصور کنن که میکروب های نامرئی کوچیک میتونن اونها رو بکشن‪ .‬اگر لغزش رو‬

‫نادیده بگیرین و با داللی برخورد کنین که پورسانت های باالیی دریافت می کنه‪ ،‬مانند دهقانی رفتار‬

‫می کنین که در طول یک اپیدمی از یک استخر عمومی مشروب می نوشه‪.‬‬

‫صنعت ترید همچنان مقادیر زیادی پول رو از بازارها خارج می کنه‪ .‬صرافیها‪ ،‬تنظیمکنندهها‪،‬‬

‫کارگزاران و مشاوران از مارکتها زندگی میکنن‪ ،‬در حالی که نسلهای تریدرها همچنان از بین‬

‫میرن‪ .‬مارکتها به ذخایر تازه ای از بازندگان نیاز داره‪ ،‬همونطور که سازندگان اهرام باستانی به‬

‫عرضه تازهی برده؛ نیاز داشتن‪ .‬بازنده ها پول رو وارد مارکت می کنن که برای رونق صنعت ترید‬

‫ضروریه‪.‬‬

‫‪9‬‬
‫روانشناسی فردی‬

‫‪ .4‬چرا ترید؟‬

‫ترید به طرز فریبنده ای آسون به نظر میرسه‪ .‬یک مبتدی ممکنه با احتیاط وارد بازار بشه‪ ،‬چند بار‬

‫برنده بشه و شروع به احساس درخشان و شکست ناپذیر بودن کنه‪ .‬این زمانیه که اون شروع به‬

‫ریسک کردن می کنه و با ضررهای بدی به پایان میرسه‪.‬‬

‫مردم به دالیل زیادی ترید می کنن بعضی منطقی و خیلیها غیرمنطقی‪ .‬ترید فرصتی رو برای به‬

‫دست آوردن پول زیادی با عجله ارائه میده‪ .‬پول برای بسیاری از مردم نماد آزادیه‪ ،‬حتی اگه اونها‬

‫اغلب متوجه نباشن و ندونن با پولشون چیکار کنن‪.‬‬

‫اگه میدونین چطور ترید کنین‪ ،‬میتونین ساعات کاری خودتون رو بسازین‪ ،‬در هر جایی که‬

‫میخواین زندگی و کار کنین و هرگز به یک رئیس پاسخ ندین‪ .‬ترید یک بازی جذابه‪ ،‬ترکیبی از‪:‬‬

‫شطرنج‪ ،‬پوکر‪ ،‬و یک بازی ویدیویی که در یک بازی قرار گرفتن‪ .‬ترید افرادی رو جذب می کنه‬

‫که عاشق چالش هستن‪.‬‬

‫‪10‬‬
‫ریسک پذیرها رو جذب می کنه و کسانی رو که از ریسک اجتناب می کنن دفع می کنه‪ .‬یک فرد‬

‫معمولی صبح از خواب بیدار میشه‪ ،‬سر کار میره‪ ،‬ناهار می خوره‪ ،‬به خونه برمی گرده‪ ،‬آبجو و شام‬

‫می خوره‪ ،‬تلویزیون تماشا می کنه و می خوابه‪ .‬اگه چند دالر اضافی به دست بیاره‪ ،‬اونها رو به‬

‫حساب پس انداز میذاره‪ .‬اما یک تریدر ساعت ها خودش رو نگه می داره و سرمایه خودش رو در‬

‫معرض خطر قرار میده‪ .‬بسیاری از تریدرها تنها هستن که قطعیت های روتین رو کنار میذارن و به‬

‫سوی ناشناخته ها جهش می کنن‪.‬‬

‫خودشکوفایی‬

‫بسیاری از مردم یک انگیزه ذاتی برای رسیدن به بهترین های شخصی خودشون دارن تا توانایی های‬

‫خودشون رو به طور کامل توسعه بدن‪ .‬این حرکت‪ ،‬همراه با لذت بازی و فریب پول‪ ،‬تریدرها رو‬

‫به چالش در بازار سوق میده‪.‬‬

‫تریدرهای خوب معموالً افرادی سختکوش و زیرک هستن و برای ایدههای جدید باز هستن‪.‬‬

‫هدف یک تریدر خوب‪ ،‬به طور متناقض‪ ،‬کسب درآمد نیست‪ .‬هدف اون ترید خوبه‪ .‬اگه اون‬

‫درست ترید کنه‪ ،‬پول تقریباً به عنوان یک گزینهی بعدی دنبال میشه‪.‬‬

‫‪11‬‬
‫تریدرهای موفق همچنان مهارتهای خودشون رو تقویت میکنن و سعی میکنن به بهترین حالت‬

‫شخصی خودشون برسن‪.‬‬

‫یک تریدر حرفه ای از تگزاس من رو به دفتر خودش دعوت کرد و گفت‪" :‬اگه در حین ترید‬

‫روزانه روبروی من بشینی‪ ،‬نمی تونی تشخیص بدی که توی اون روز ‪ 2000‬دالر جلوترم یا ‪2000‬‬

‫دالر عقبتر‪ ".‬اون به سطحی رسیده که برنده شدن به وجدش نمیاره و باخت اون رو خسته نمی‬

‫کنه‪ .‬اون به حدی روی ترید درست و بهبود مهارت های خود متمرکزه که پول دیگه روی‬

‫احساسات اون تأثیر نمیذاره‪.‬‬

‫مشکل خودشکوفایی اینه که بسیاری از افراد رگه های خود ویرانگر دارن‪ .‬رانندگان مستعد تصادف‪،‬‬

‫به تخریب اتومبیل خودشون ادامه میدن و تریدرهای خود تخریبگر همچنان حساب های خودشون‬

‫رو تخریب می کنن‪ .‬مارکتها فرصت های زیادی رو برای خود تخریبی و همچنین برای‬

‫خودشکوفایی ارائه میده‪ .‬تریدرهایی که با خود در صلح نیستن اغلب سعی می کنن خواسته های‬

‫متناقض خودشون رو در مارکت برآورده کنن‪ .‬اگه ندونین به کجا میرین‪ ،‬به جایی می رسین که‬

‫هرگز نمی خواستین باشین‪.‬‬

‫‪12‬‬
‫‪ .5‬واقعیت در مقابل فانتزی‬

‫یک تریدر موفق یک واقع گراست‪ .‬اون توانایی ها و محدودیت های خودش رو میشناسه‪ .‬و اونچه‬

‫رو که در بازارها اتفاق می افته می بینه و می دونه که چطور واکنش نشون بده‪ .‬اون مارکتها رو‬

‫بدون بریدن گوشه ها تحلیل می کنه‪ ،‬خودش رو مشاهده می کنه و برنامه های واقع بینانه می کشه‪.‬‬

‫یک تریدر حرفه ای نمی تونه توهمات رو تحمل کنه‪.‬‬

‫وقتی که یک آماتور چند ضربه می زنه و چند تماس حاشیه ای دریافت می کنه‪ ،‬از حیله گر به‬

‫ترسناک تبدیل میشه و شروع به ایجاد ایده های عجیب و غریب در مورد بازار می کنه‪ .‬بازنده ها به‬

‫دلیل ایده های خارق العاده خود خرید‪ ،‬فروش یا اجتناب از ترید می کنن‪ .‬اونها مثل بچههایی رفتار‬

‫می کنن که می ترسن از قبرستان رد بشن یا شب ها به زیر تختشون نگاه کنن چون از ارواح می‬

‫ترسن‪ .‬محیط بدون ساختار مارکت‪ ،‬توسعه فانتزی ها رو آسون می کنه‪ .‬تخیالت ما بر رفتار ما تأثیر‬

‫میذاره‪ ،‬حتی اگه آگاهانه از اونها آگاه نباشیم‪.‬‬

‫در صحبت با صدها تریدر‪ ،‬من مدام چندین فانتزی جهانی می شنوم‪ .‬اونها واقعیت رو تحریف می‬

‫کنن و مانع موفقیت تریدشون میشن‪ .‬یک تریدر موفق‪ ،‬باید خیاالت خودش رو شناسایی کنه و از‬

‫شر اونها خالص بشه‪.‬‬

‫‪13‬‬
‫افسانه هوش‬

‫بازندههایی که از "افسانه هوش" رنج می برن به شما میگن‪" :‬من باختم چون اسرار ترید رو نمی‬

‫دونستم‪ ".‬بسیاری این تصور رو دارن که تریدرهای موفق اطالعات مخفیانه ای دارن‪ .‬این فانتزی به‬

‫حمایت از مارکت پر جنب و جوش در خدمات مشاوره و سیستم های معامالتی آماده کمک می‬

‫کنه‪.‬‬

‫یک تریدر ضعیف ممکنه کارت اعتباری خودش رو برای خرید دسترسی به "اسرار ترید" از بین‬

‫ببره‪ .‬این افراد ممکنه برای یک سیستم معامالتی کامپیوتری‪ 3000 ،‬دالری برای یک شارالتان پول‬

‫بفرسته‪ .‬وقتی که این سیستم به خودی خود ویران میشه‪ ،‬اون دوباره کارت اعتباری تقریباً حداکثری‬

‫خودش رو برای یک «راهنمای علمی» بیرون میاره که توضیح میده چطور میتونه با تفکر در ماه‪،‬‬

‫ستارگان یا حتی اورانوس (یعنی با استفاده از شانس و اقبال و فال)‪ ،‬دست از باخت برداره و شروع‬

‫به برنده شدن کنه‪.‬‬

‫بازنده ها متوجه نمی شن که ترید از نظر فکری نسبتاً ساده است‪ .‬این کار به اندازه برداشتن آپاندیس‪،‬‬

‫ساختن پل یا رسیدگی به پرونده ای در دادگاه دشوار نیست‪.‬‬

‫‪14‬‬
‫تریدرهای خوب زیرک هستن‪ ،‬اما تعداد کمی از اونها روشن فکر هستن‪ .‬بسیاری از اونها هرگز به‬

‫دانشگاه نرفتن و برخی از دبیرستان بیشتر نخوندن‪.‬‬

‫افراد باهوش و سخت کوشی که در حرفه خودشون موفق بودن‪ ،‬اغلب احساس می کنن که این‬

‫موفقیتشون در ترید هم ادامه دار میشه‪.‬‬

‫اما چرا اونها اغلب شکست می خورن؟ چیزی که برنده ها رو از بازنده ها جدا می کنه‪ ،‬هوش نیست‬

‫یا اسرار‪ ،‬و حتی آموزش! بلکه نوع خودشناسی و روانشناسی مارکت‪ ،‬در کنار نوع مدیریت سرمایه‬

‫و ریسک‪ ،‬نوع تاکتیک و استراتژی معامالتی همراه با ثبت معامالته که این تفاوت رو ایجاد میکنه‪.‬‬

‫افسانه کمبود سرمایه‬

‫بسیاری از بازنده ها فکر می کنن که اگه حساب بزرگتری داشته باشن‪ ،‬با موفقیت ترید می کنن‪.‬‬

‫مردم حساب های خودشون رو یا با یک رشته زیان یا یک ترید بسیار بد نابود می کنن‪ .‬اغلب‪ ،‬پس‬

‫از فروش‪ ،‬بازنده‪ ،‬ناتوان از پاسخگویی به مارجین‪ ،‬بازار معکوس میشه و به سمتی حرکت می کنه‬

‫که اون انتظار داشت‪ .‬اون شروع به دود کردن می کنه‪ :‬اگه یک هفته دیگه زنده می موند‪ ،‬به جای‬

‫باخت‪ ،‬ثروت زیادی به دست می آوردم!‬

‫‪15‬‬
‫چنین افرادی به معکوس های مارکت که خیلی دیر اتفاق می افته نگاه می کنن و فکر می کنن که‬

‫این چرخش ها روش اونها رو تأیید می کنه‪ .‬اونها ممکنه به سر کار برگردن و به اندازه کافی پول‬

‫کسب کنن‪ ،‬پس انداز کنن یا قرض کنن تا حساب کوچیک دیگهای باز کنن‪ .‬تاریخ تکرار میشه‪:‬‬

‫بازنده از بین میره‪ ،‬مارکت برعکس میشه و حق اون رو «اثبات میکنه»‪ ،‬اما خیلی دیر چون اون‬

‫دوباره فروخته‪ .‬اینجا زمانیه که فانتزی متولد میشه‪" :‬اگه فقط حساب بزرگتری داشتم‪ ،‬می تونستم‬

‫مدت بیشتری توی بازار بمونم و برنده بشم"‪.‬‬

‫بعضی از بازندگان با نشون دادن سوابق کاغذی از اقوام و دوستانشون پول جمع می کنن‪ .‬به نظر‬

‫میرسه ثابت می کنن که اگه پول بیشتری برای کار داشتن‪ ،‬برنده بزرگی میشدن‪ .‬اما حتی اگه پول‬

‫بیشتری جمع کنن‪ ،‬اون رو هم از دست میدن ‪ -‬انگار مارکت به اونها می خنده!‬

‫یک بازنده کم سرمایه نیست در واقع ذهن اون توسعه نیافته است (یعنی ظرف ذهنی مناسبی نداره)‪.‬‬

‫یک بازنده می تونه یک حساب بزرگ رو تقریباً به سرعت یک حساب کوچیک نابود کنه‪ .‬یکی‬

‫از آشنایان من یک بار بیش از ‪ 200‬میلیون دالر رو در روز از دست داد‪ .‬داللش اون رو فروخت ‪-‬‬

‫و بعد بازار چرخید‪ .‬اون از داللش شکایت کرد و به من گفت‪" :‬اگه فقط یک حساب بزرگتر داشتم‬

‫‪ "....‬ظاهراً یک حساب با ‪ 200‬میلیون دالر به اندازه کافی بزرگ نبود!‬

‫‪16‬‬
‫مشکل واقعی یک بازنده اندازه حساب نیست‪ ،‬بلکه ترید بیش از حد و مدیریت نامناسب پوله‪ .‬اون‬

‫ریسک هایی رو می پذیره که برای اندازه حسابش بسیار بزرگه‪ ،‬هر چند کوچیک یا بزرگ‪ .‬مهم‬

‫نیست که سیستم اون چقدر خوبه‪ ،‬رگه ای از تریدهای بد مطمئناً اون رو از ترید اخراج می کنه‪.‬‬

‫آماتورها نه انتظار از دست دادن دارن و نه برای مدیریت معامالت بازنده آماده هستن‪ .‬اینکه‬

‫خودشون رو کم سرمایه می نامن‪ ،‬کاراگاهیه که به اونها کمک می کنه از دو حقیقت دردناک‬

‫اجتناب کنن‪ :‬نداشتن یک برنامه واقعی مدیریت پول و عدم نظم و انضباط‪.‬‬

‫تریدری که می خواد زنده بمونه و پیشرفت کنه باید حد ضرر رو کنترل کنه‪ .‬شما این کار رو با‬

‫ریسک کردن تنها بخش کوچیکی از سهام خودتون در هر ترید انجام میدین‪ .‬از اشتباهات کوچیک‬

‫در یک حساب کوچیک درس بگیرین‪.‬‬

‫افسانه خلبان اتوماتیک (خودکار)‬

‫تریدرهایی که به افسانه خلبان خودکار اعتقاد دارن فکر می کنن که جستجوی ثروت می تونه‬

‫خودکار باشه‪ .‬بعضی از افراد سعی می کنن یک سیستم معامالتی خودکار ایجاد کنن‪ ،‬در حالی که‬

‫بعضی دیگه سیستم ها رو از فروشندگان خریداری می کنن‪.‬‬

‫‪17‬‬
‫سیستمها قبالً روی صفحات کاغذ نوشته میشدن‪ ،‬اما حاال توی کامپیوتر دانلود میشن‪ .‬بعضی ابتدایی‬

‫هستن‪ .‬بعضی هم پیچیده و با قوانین بهینه سازی داخلی و حتی قوانین مدیریت پول هستن‪ .‬بسیاری‬

‫از تریدرها هزاران دالر رو صرف جستجوی جادویی می کنن که چند صفحه کد کامپیوتری رو به‬

‫جریان بی پایان پول تبدیل می کنه‪ .‬افرادی که برای سیستم های معامالتی خودکار‪ ،‬پول می پردازن‬

‫مثل شوالیه های قرون وسطایی هستن که به کیمیاگران برای راز تبدیل فلزات اساسی به طال پول می‬

‫دادن‪.‬‬

‫ماشینها و سیستمها میتونن کمک کنن‪ ،‬اما نمیتونن جایگزین انسان بشن‪.‬‬

‫اگر یک سیستم معامالت خودکار موفق وجود داشت‪ ،‬خریدار اون میتونست به تاهیتی نقل مکان‬

‫کنه و بقیه عمر خودش رو توی اوقات فراغت بگذرونه‪ ،‬که توسط جریانی از چکهای کارگزارش‬

‫پشتیبانی میشد‪ .‬تا حاال‪ ،‬تنها افرادی که از سیستم های معامالتی کسب درآمد کردن‪ ،‬فروشندههای‬

‫اونها هستن‪ .‬اونها یک صنعت کلبه کوچیک اما رنگارنگ رو تشکیل میدن‪ .‬اگه سیستم های اونها‬

‫کار می کرد‪ ،‬چرا اونها رو می فروختن؟ اونها می تونستن خودشون به تاهیتی برن و از دالالنشون‬

‫چک های نقدی بگیرن! در همین حال‪ ،‬هر فروشنده سیستم یک خط داره‪ .‬برخی میگن که‬

‫‪18‬‬
‫برنامه نویسی رو بهتر از ترید دوست دارن‪ .‬برخی دیگه ادعا می کنن که سیستم های خود رو فقط‬

‫برای افزایش سرمایه یا حتی به دلیل عشق به بشریت می فروشن‪.‬‬

‫به هرحال مارکتها همیشه در حال تغییر و شکست سیستم های معامالتی خودکار هستن‪ .‬قوانین‬

‫سفت و سخت دیروز امروز کارایی کمتری خواهند داشت و احتماالً فردا کار خودشون رو متوقف‬

‫کنن‪ .‬یک تریدر توانمند میتونه زمانی که مشکلی رو تشخیص میده روش های خودش رو تنظیم‬

‫کنه‪ .‬یک سیستم خودکار کمتر سازگاره و خودش تخریب میشه‪.‬‬

‫خطوط هوایی با وجود داشتن خلبان خودکار‪ ،‬حقوق باالیی به خلبانان می پردازن‪ .‬اونها این کار رو‬

‫انجام میدن چون انسان ها می تونن حوادث پیش بینی نشده رو مدیریت کنن‪ .‬وقتی سقف یک‬

‫هواپیمای مسافربری بر فراز اقیانوس آرام منفجر میشه یا وقتی یک جت مسافربری هر دو موتورش‬

‫رو به گله غاز بر فراز منهتن از دست میده‪ ،‬فقط یک انسان میتونه چنین بحرانهایی رو مدیریت‬

‫کنه‪ .‬این موارد اضطراری در مطبوعات منتشر شده و در هر یک از اونها خلبانان مجرب با ارائه‬

‫راهکارهایی موفق به فرود هواپیماهای خودشون شدن‪ .‬هیچ خلبان خودکاری نمی تونه این کار رو‬

‫انجام بده‪ .‬شرط بندی پول خود بر روی یک سیستم خودکار مانند شرط بندی زندگی خود بر روی‬

‫یک خلبان خودکاره‪.‬‬

‫‪19‬‬
‫چونکه اولین رویداد غیرمنتظره باعث خرابی و سوختن حساب شما میشه‪.‬سیستم های معامالتی‬

‫خوبی وجود داره‪ ،‬اما اونها باید با استفاده از قضاوت فردی نظارت و تنظیم بشن‪ .‬شما باید روی توپ‬

‫بمونین نمی تونین مسئولیت موفقیت خودتون رو به یک سیستم مکانیکی واگذار کنین‪.‬‬

‫تریدرهای با فانتزی های خلبان خودکار سعی می کنن اونچه رو که در دوران نوزادی احساس می‬

‫کردن‪ ،‬تکرار کنن‪ .‬مادران اونها نیازهاشون رو به غذا‪ ،‬گرما و آسایش برآورده می کردن‪ .‬حاال اونها‬

‫سعی می کنن تجربه خوابیدن منفعالنه به پشت رو بازسازی کنن و سودهایی مانند جریان بی پایان‬

‫شیر گرم و رایگان به سمت اونها سرازیر بشه‪ .‬مارکت مادر شما نیست‪ .‬بلکه یه محیط سرسختیه که‬

‫به جای ریختن شیر گرم در دهان شما به دنبال راه هایی برای گرفتن پول از شماست‪.‬‬

‫مکتب شخصیت‬

‫اکثر مردم به آرزوی خود برای آزادی و استقالل گوش میدن‪ ،‬اما وقتی تحت فشار قرار می گیرن‪،‬‬

‫لحن خودشون رو تغییر میدن و شروع به جستجوی «رهبری قوی» می کنن‪ .‬تریدرهایی که در مضیقه‬

‫هستن‪ ،‬اغلب از مربیهای مختلف راهنمایی می گیرن‪.‬‬

‫‪20‬‬
‫وقتی در شوروی سابق بزرگ می شدم‪ ،‬به بچه ها یاد می دادن که استالین رهبر بزرگ ماست‪ .‬بعداً‬

‫فهمیدیم که اون چه هیوالییه‪ ،‬اما تا زمانی که او زنده بود‪ ،‬بیشتر مردم از پیروی از رهبر لذت می‬

‫بردن‪ .‬رهبر اونها رو از نیاز به فکر کردن برای خود رها کرد‪.‬‬

‫«استالینهای کوچک» در هر بخش از جامعه در اقتصاد‪ ،‬زیستشناسی‪ ،‬معماری‪ ،‬و غیره نصب‬

‫شدن‪ .‬وقتی به ایاالت متحده اومدم و شروع به ترید کردم‪ ،‬از اینکه دیدم تعداد زیادی از تریدرها به‬

‫دنبال یک مربی هستن «استالین کوچک» خودشان‪ ،‬شگفت زده شدم‪ .‬این فانتزی که شخص دیگه‪-‬‬

‫ای می تونه شما رو ثروتمند کنه همیشه با ماست‪.‬‬

‫سه نوع مربی در بازارهای مالی وجود دارن‪ :‬مربیهای چرخهی مارکت‪ ،‬مربیهای متد جادویی و‬

‫مربیهای مرده‪ .‬مربیهای چرخه‪ ،‬چرخه های مهم بازار رو نام گذاری میکنن‪ .‬استادان روش‪،‬‬

‫بزرگراه های جدید رو به سمت ثروت تبلیغ می کنن‪ .‬با این حال‪ ،‬برخی دیگر‪ ،‬از انتقادات فرار‬

‫کردن و از طریق مکانیسم ساده ترک این دنیا‪ ،‬پیروان فرقه رو دعوت میکنن‪.‬‬

‫‪21‬‬
‫پیروان مربیها‬

‫بعضی افراد در جستجوی یک رهبر قوی به مربیها روی میارن‪ .‬اونا به دنبال ارائه دهنده دانای کلی‬

‫مثل والدین توی بچگیشون هستن‪" .‬اونها با بند ناف خود در دست راه میرن و به دنبال مکانی برای‬

‫اتصالش می گردن‪ ".‬عموم مردم مربی می خوان و مربیهای جدید همیشه میان‪ .‬به عنوان یک تریدر‬

‫باهوش‪ ،‬باید بدونین که در دراز مدت‪ ،‬هیچ مربیای شما رو ثروتمند نمیکنه‪ .‬شما باید خودتون‬

‫روی تریدتون کار کنین‪.‬‬

‫هیچ روش جادوییای وجود نداره‪ ...‬حوزهی ترید به اندازه رشته پزشکی وسیع و متنوعه‪ ،‬جاییه که‬

‫فرد باید یک تخصص رو انتخاب کنه و سخت کار کنه تا توی اون مهارت پیدا کنه‪ .‬من مدتها‬

‫پیش مسیرم رو انتخاب کردم و کاری که در مقابل کالس انجام میدم اینه که با صدای بلند فکر‬

‫کنم و روشهای تحقیق و تصمیمگیریام رو به اشتراک بذارم‪.‬‬

‫با چشمان باز معامله کنین‬

‫تفکر واهی و پوچ قویتر از دالره‪ .‬تحقیقات اخیر ثابت کرده که افراد توانایی فوق العاده ای توی‬

‫دروغ گفتن به خودشون و اجتناب از دیدن حقیقت دارن‪.‬‬

‫‪22‬‬
‫یک تریدر موفق نمی تونه افکار واهی رو تحمل کنه اون باید یک واقع گرا باشه‪ .‬هیچ برگه تقلبی‬

‫در بازارها وجود نداره می تونین حقیقت رو توی دفتر روزمرهی ترید و منحنی های سهام خودتون‬

‫ببینین‪.‬‬

‫برای برنده شدن توی مارکتها‪ ،‬ما باید روی سه جزء اساسی ترید تسلط داشته باشیم‪ :‬روانشناسی‬

‫صحیح‪ ،‬سیستم معامالتی منطقی‪ ،‬و برنامه مدیریت ریسک موثر‪ .‬اینها مثل سه پایه هستن ‪ -‬یکی رو‬

‫بردارین سه پایه می افته‪ .‬این یک اشتباه معمولی مبتدی هاست که به طور انحصاری روی‬

‫اندیکاتورها و سیستم های معامالتی تمرکز کنین‪.‬‬

‫شما باید احساسات خودتون رو در حین ترید تجزیه و تحلیل کنین تا مطمئن بشین که تصمیمات‬

‫شما درسته‪ .‬معامالت شما باید بر اساس قوانین مشخص و واضح باشه‪ .‬شما باید مدیریت پول خودتون‬

‫رو به شکلی تنظیم کنین که هیچ زنجیره ای از ضرر نتونه شما رو از بازی بیرون کنه‪.‬‬

‫‪23‬‬
‫‪ .6‬خود تخریبگری‬

‫ترید بازی بسیار سختیه‪ .‬تریدری که میخواد برنده بشه و در درازمدت موفق بمونه‪ ،‬باید در مورد‬

‫حرفهاش بسیار جدی باشه‪ .‬اون نمی تونه ساده لوح باشه یا به دلیل برخی برنامههای روانی پنهان ترید‬

‫کنه‪.‬‬

‫متأسفانه‪ ،‬ترید اغلب برای افراد هیجانی‪ ،‬قماربازها و کسانی که احساس میکنند دنیا به اونها بدهکاره‬

‫‪ ،‬جذابه‪ .‬اگه با هیجان ترید کنین‪ ،‬ناچارا تریدهایی با شانس بد خواهید داشت و ریسک های بی‬

‫مورد رو می پذیرین‪ .‬مارکتها بخشش ندارن و تریدهای هیجانی همیشه منجر به زیان میشن‪.‬‬

‫قمار‬

‫قمار به معنای شرط بندی روی بازی های شانسی یا مهارتیه‪ .‬در همه جوامع وجود داره و بیشتر مردم‬

‫در مقطعی از زندگی خودشون قمار کردن‪.‬‬

‫دکتر رالف گرینسون‪ ،‬قماربازها رو به سه گروه تقسیم کرده‪ :‬افراد عادی که برای انحراف قمار‬

‫میکنن و کسانی که میتونن در صورت تمایل دست از کار بکشن‪ .‬قمارباز حرفه ای که قمار رو‬

‫‪24‬‬
‫به عنوان وسیله ای برای کسب درآمد انتخاب می کنه‪ .‬و قمارباز روان رنجور‪ ،‬که قمار می کنه چون‬

‫نیازهای ناخودآگاهش از بین میره و نمیتونه متوقف بشه‪.‬‬

‫یک قمارباز روان رنجور یا احساس خوش شانسی می کنه یا میخواد شانس خودش رو آزمایش‬

‫کنه‪ .‬برنده شدن به اون احساس قدرت میده‪ .‬اون احساس خوشحالی می کنه‪ ،‬مثل بچهای که از سینه‬

‫خودش شیر میده‪ .‬در پایان‪ ،‬یک قمارباز روان رنجور همیشه میبازه‪ ،‬زیرا سعی میکنه به جای‬

‫تمرکز بر یک برنامهی بازیِ درازمدتِ واقع بینانه‪ ،‬اون احساس همهجانبهی سعادت رو بازسازی‬

‫کنه‪.‬‬

‫بیشتر قماربازها مردها هستن که برای کار قمار می کنن‪ .‬زنها تمایل به قمار به عنوان وسیله ای برای‬

‫فرار دارن‪ .‬بازندهها معموالً باختهای خودشون رو پنهان میکنن و سعی میکنن مثل برنده به نظر‬

‫برسن و رفتار کنن‪ ،‬اما دچار شک و تردید میشن‪.‬‬

‫زمانی که معامالت به نفع اونها پیش میره‪ ،‬قماربازها احساس خوشحالی می کنن‪ .‬و اونها هنگام‬

‫باخت به شدت احساس ضعف می کنن‪ .‬در مقابل حرفه ای های موفقی که بر برنامه های بلندمدت‬

‫تمرکز می کنن و به خصوص در مورد هیچ تریدی ناراحت یا هیجان زده نمی شن‪ ،‬متفاوت هستنن‪.‬‬

‫‪25‬‬
‫عالمت کلیدی قمار ناتوانی در مقاومت در برابر میل به شرط بندیه‪ .‬اگر احساس میکنین که بیش‬

‫از حد ترید میکنین و نتایج ضعیفی دارن‪ ،‬ترید رو به مدت یک ماه متوقف کنین‪ .‬این به شما فرصتی‬

‫میده تا تریدهای خودتون رو دوباره ارزیابی کنین‪ .‬اگه میلتون به ترید اونقدر قویه که نمی تونین‬

‫یک ماه از این اقدام دور بمونین‪ ،‬وقتشه که از بخش محلی قماربازهای گمنام بازدید کنین یا از‬

‫اصول الکلی های گمنام استفاده کنین که در ادامه در موردش میگیم‪.‬‬

‫خود تخریبی‬

‫پس از دههها تمرین روانپزشکی‪ ،‬متقاعد شدم که بیشتر شکستها توی زندگی به دلیل خود تخریبیه‪.‬‬

‫ما در امور حرفه ای‪ ،‬شخصی و ترید خودمون شکست می خوریم نه به دلیل بدشانسی یا بی کفایتی‪،‬‬

‫بلکه برای برآوردن یک آرزوی ناخودآگاه شکست!‬

‫یکی از دوستان باهوش من سابقه مادام العمری توی از بین بردن موفقیت خودش داشت‪ .‬به عنوان‬

‫یک مرد جوان‪ ،‬اون یک داروساز موفق بود‪ ،‬اما کار خودش رو از دست داد‪ .‬دالل شد و اونجا هم‬

‫شکست خورد‪ .‬به ترید روی آورد‪ ،‬اما در حالی که خودش رو از بالیای قبلی جدا می کرد‪ ،‬شکست‬

‫خورد‪ .‬اون تمام ناکامی های خودش رو به گردن رؤسای حسود‪ ،‬تنظیم کننده های ناالیق و همسری‬

‫بی حامی مینداخت‪.‬‬


‫‪26‬‬
‫وقتی تریدرها به مشکل میخورن‪ ،‬تمایل دارن دیگران‪ ،‬بدشانسی یا هر چیز دیگهای رومقصر بدونن‪.‬‬

‫چون این دردناکه که در درون خودشون به دنبال علت شکست خودشون بگردن‪.‬‬

‫پیشینهی ذهنی از دوران بچگی می تونه مانع از موفقیت شما در بازار بشه‪ .‬باید نقاط ضعف خودتون‬

‫رو شناسایی کنین و برای تغییر تالش کنین‪ .‬یک دفتر روزانهی معامالتی داشته باشین دالیل خودتون‬

‫رو برای ورود و خروج از هر معامله یادداشت کنین‪ .‬و به دنبال الگوهای تکراری موفقیت و شکست‬

‫خودتون باشین‪.‬‬

‫کنترل خود تخریبی‬

‫اکثر مردم توی زندگی خودشون با انجام همون اشتباهات گذشته دهها سال زندگی میکنن و هیچ‬

‫تغییری ایجاد نمیکنن‪ .‬بعضیها هم زندگی خودشون رو طوری تنظیم می کننن که در یک زمینه‬

‫موفق میشن‪ ،‬در حالی که درگیری های درونی خودشون رو توی زمینه دیگهای نشون میدن‪.‬‬

‫شما باید از تمایل خود به خود تخریبی آگاه باشین‪ .‬دست از سرزنش ضررهای خود به گردن‬

‫بدشانسی یا دیگران بردارین و مسئولیت نتایج خودتون رو بپذیرین‪ .‬شروع به نوشتن یک دفترچه‬

‫روزانه کنین رکورد تمام معامالت خودتون‪ ،‬با دالیلی برای ورود و خروج از آنها رو بنویسین‪.‬‬

‫‪27‬‬
‫به دنبال الگوهای تکراری موفقیت و شکستهاتون باشین‪ .‬کسانی که از گذشته درس نمی گیرن‪،‬‬

‫محکوم به تکرار اون هستن‪.‬‬

‫یک تاجر به یک شبکه ایمنی روانی نیاز داره همونطور که یک کوهنورد به تجهیزات بقای خود‬

‫نیاز داره‪ .‬من متوجه شدم که اصول الکلی های گمنام‪ ،‬که در زیر به اونها اشاره شده ‪ ،‬کمک بزرگی‬

‫در مراحل اولیه توسعه تریدر هستن‪ .‬قوانین سختگیرانه مدیریت سرمایه یک شبکه ایمنی فراهم می‬

‫کنه‪ ،‬در حالی که دفتر روزانه به شما کمک می کنه از اشتباهات و همچنین موفقیت های خودتون‬

‫درس بگیرین‪.‬‬

‫روانشناسی ترید‬

‫موفقیت یا شکست شما به عنوان یک تریدر به احساسات شما بستگی داره‪ .‬ممکنه سیستم معامالتی‬

‫خوبی داشته باشین‪ ،‬اما اگه احساس غرور‪ ،‬ترس یا ناراحتی می کنین‪ ،‬حساب شما مطمئناً آسیب‬

‫میبینه‪ .‬اگه از ترس‪ ،‬حرص و طمع یا اوج قمار خودتون آگاه شدید‪ ،‬تریدهای خودتون رو ببندین‪.‬‬

‫در ترید‪ ،‬شما با تیزبین ترین ذهنهای جهان رقابت می کنین‪ .‬کمیسیون ها و لغزش ها میدان رو علیه‬

‫شما کج می کنن‪.‬‬

‫‪28‬‬
‫حاال‪ ،‬عالوه بر اون‪ ،‬اگه اجازه بدین احساسات شما توی تریدهای شما دخالت کنه‪ ،‬تالش شما‬

‫شکست خورده است‪« .‬به اندازه کافی سخته که بدونیم مارکت قراره چه کاری انجام بده‪ .‬و اگر‬

‫این رو هم ندونیم که قراره خودمون چه کاری انجام بدیم‪ ،‬تالشمون قطعا شکست خورده‪».‬‬

‫داشتن یک سیستم معامالتی خوب کافی نیست‪ .‬بسیاری از تریدرها با سیستمهای خوب به دلیل عدم‬

‫آمادگی روانی برای برنده شدن‪ ،‬از بین میرن‪.‬‬

‫پیچوندن قوانین‬

‫مارکتها وسوسههای عظیمی مثل قدم زدن زیر طاق طال یا حرمسرا ارائه میدن‪ .‬اونها موج های‬

‫بزرگی از حرص و طمع و حتی موج های بزرگتری از ترس از دست دادن اونچه رو که داریم‬

‫شکوفا میکنن‪ .‬این احساسات درک ما از واقعیت مارکت رو مختل می کنه‪.‬‬

‫اکثر آماتورها پس از یک برد کوتاه‪ ،‬احساس نابغه بودن می کنن‪ .‬این هیجان انگیزه که باور کنین‬

‫اونقدر خوب هستین که همه معامالت شما برنده خواهد بود‪ .‬این دقیقا زمانیه که تریدرها شروع به‬

‫انحراف از قوانین خود می کنن و به حساب های خود آسیب می رسونن‪.‬‬

‫‪29‬‬
‫تریدرها مقداری دانش به دست میارن‪ ،‬برنده میشن‪ ،‬احساساتشون تسخیر میشه و خودشون رو‬

‫نابود میکنن‪ .‬اکثر تریدرها بی درنگ «اشتباه» های خودشون رو به مارکتها بر می گردونن‪،‬‬

‫مارکتهایی که سرشار از داستان های گدایی تا ثروت و برعکسشه‪ .‬ویژگی بارز یک تریدر موفق‬

‫توانایی جمع آوری سهامه‪.‬‬

‫شما باید ترید رو تا حد امکان عینی کنین‪ .‬حتما قوانین مدیریت سرمایه رو رعایت کنین‪.‬‬

‫صفحهبزرگی داشته باشین که تمام تریدهای خودتون رو فهرست میکنه‪ ،‬از جمله کمیسیون و‬

‫لغزش‪ .‬یک دفتر روزانه از تمام معامالت خودتون با چارتهای "قبل و بعد"ش رو نگه دارین و‬

‫ثبت کنین‪ .‬در مراحل اولیه حرفه معامالتی خود‪ ،‬ممکنه مجبور باشین به اندازه تحلیل بازارها‪ ،‬انرژی‬

‫خودتون رو به تجزیه و تحلیل خودتون اختصاص بدین‪.‬‬

‫زمانی که مشغول یادگیری ترید بودم‪ ،‬هر کتابی رو که توی زمینه روانشناسی ترید پیدا می کردم‪،‬‬

‫مطالعه می کردم‪ .‬بسیاری از نویسندهها توصیه های معقولی ارائه کردن‪ .‬بعضی روی نظم و انضباط‬

‫تاکید داشتن‪« :‬شما نمی تونین اجازه بدین مارکتها شما رو تحت تأثیر قرار بدن‪ .‬توی لحظهی ترید‬

‫تصمیم نگیرین‪ .‬یک استراتژی برای ترید برنامه ریزی کنین و طبق اون برنامه ترید کنین‪ ».‬بعضی‬

‫دیگه از نویسندهها روی انعطاف پذیری تأکید کردن‪« :‬با هیچ ایده قبلی وارد مارکت نشین‪.‬‬

‫‪30‬‬
‫زمانی که مارکتها تغییر می کنن‪ ،‬برنامه های خودتون رو هم همراش تغییر بدین‪ ».‬برخی از‬

‫کارشناسان انزوا رو پیشنهاد کردن بدون اخبار تجاری‪ ،‬بدون وال استریت ژورنال‪ ،‬بدون گوش‬

‫دادن به تریدرهای دیگه‪ ،‬فقط شما و مارکت‪ .‬عدهای دیگه توصیه می کردن که ذهنی باز داشته‬

‫باشین‪ ،‬با معامله گران دیگه در تماس باشین و ایده های تازه رو جذب کنین‪ .‬هر نصیحت به نظر‬

‫منطقی بود‪ ،‬اما با هم در تضاد بود‪.‬‬

‫به خواندن‪ ،‬ترید و تمرکز بر توسعه سیستم ادامه دادم‪ .‬در عین حال هم به روانپزشکی ادامه دادم‪ .‬من‬

‫هرگز فکر نمی کردم این دو زمینه به هم مرتبط باشن تا زمانی که یک بینش ناگهانی پیدا کردم‪.‬‬

‫در واقع ایده ای که نحوه ترید من رو تغییر داد از روانپزشکی نشأت گرفت‪.‬‬

‫بینشی که ترید من رو تغییر داد‬

‫مثل اکثر روانپزشکان‪ ،‬من همیشه بعضی از بیمارها با مشکالت الکلی داشتم‪ .‬من همچنین به عنوان‬

‫مشاور یک برنامه بزرگ بازپروری مواد مخدر کار میکردم‪ .‬طولی نکشید که متوجه شدم الکلی‬

‫ها و معتادان بیشتر در گروه های خودیاری بهبود پیدا میکنن تا در محیط های روانپزشکی‬

‫کالسیک‪.‬‬

‫‪31‬‬
‫رواندرمانی‪ ،‬داروها و بیمارستانها و کلینیکهای گرانقیمت میتونن فرد مست را هوشیار کنن‪،‬‬

‫اما به ندرت موفق میشن به اون کمک کنن هوشیار بمونه‪ .‬اکثر معتادان به سرعت عود می کنن‪.‬‬

‫اگه در الکلی های گمنام و گروه های خودیاری مشابه فعال بشن‪ ،‬شانس بسیار بیشتری برای بهبودی‬

‫دارن‪.‬‬

‫زمانی که متوجه شدم اعضای الکلیهای گمنام بیشتر هوشیار می مونن و زندگی خودشون رو‬

‫بازسازی می کنن‪ ،‬به یکی از طرفداران بزرگ الکلی های گمنام تبدیل شدم‪ .‬من شروع به فرستادن‬

‫بیماران مبتال به مشکالت نوشیدن به الکل و گروه های مرتبط‪ ،‬مثل(کودکان بزرگسال الکلی) کردم‪.‬‬

‫اگر یک الکلی برای معالجه نزد من می اومد‪ ،‬اصرار می کردم که او هم به الکلیهای گمنام بره‬

‫چون در غیر این صورت هم وقت و هم پول خودشون رو تلف می کردن‪.‬‬

‫یک شب در راه مهمانی در دفتر یکی از دوستانم توقف کردم‪ .‬دو ساعت قبل از شروع اون مهمانی‬

‫وقت داشتیم‪ ،‬و دوستم که الکلی در حال بهبودی بود‪ ،‬گفت‪" :‬آیا میخواین توی یک فیلم شرکت‬

‫کنین یا به یک جلسه الکلیهای گمنام برین؟" من بسیاری از بیماران رو به الکلیهای گمنام فرستاده‬

‫بودم اما هرگز به جلسه ای نرفته بودم‪ ،‬چون هرگز مشکل نوشیدن نداشتم‪ .‬من فرصتی برای شرکت‬

‫در یک جلسه الکلیهای گمنام پیدا کردم این یک تجربه جدید بود‪.‬‬

‫‪32‬‬
‫توی این جلسه‪ ،‬دوازده مرد و چند زن روی صندلی های تاشو توی یک اتاق ساده نشستن‪ .‬این دیدار‬

‫یک ساعت طول کشید‪ .‬من از اونچه شنیدم شگفت زده شدم به نظر می رسید این افراد در مورد‬

‫ترید من صحبت می کنن!‬

‫اونها در مورد الکل صحبت میکردن‪ ،‬اما تا زمانی که من کلمه "باخت" رو جایگزین "الکل"‬

‫کردم‪ ،‬بیشتر اونچه اونها گفتن در مورد من صدق می کرد! ارزش حقوقی صاحبان حساب من توی‬

‫اون روزها باال و پایین می شد‪ .‬من اون جلسه رو ترک کردم و می دونستم باید با ضررهام همان‬

‫طور رفتار کنم که الکلیهای گمنام با اعتیاد به الکل برخورد می کنن‪.‬‬

‫‪ .8‬درس برای ترید با قوانین الکلیهای گمنام‬

‫تقریباً هر مستی می تونه برای چند روز هوشیار بمونه تا زمانی که میل به نوشیدن اون رو به سمت‬

‫بطری بکشه‪ .‬اون نمی تونه تا زمانی که به فکر کردن و احساس یک الکلی ادامه میده مقاومت کنه‪.‬‬

‫متانت از درون ذهن انسان شروع می شه‪.‬‬

‫الکلی های گمنام سیستمی برای تغییر طرز فکر و احساس مردم در مورد نوشیدن داره‪ .‬اعضای‬

‫الکلیهای از یک برنامه ‪ 12‬مرحله ای برای تغییر نظر خودشون استفاده میکنن‪ .‬این ‪ 12‬مرحله که‬

‫توی کتاب دوازده قدم و دوازده سنت توضیح داده شده ‪ ،‬به ‪ 12‬مرحله رشد شخصی اشاره داره‪.‬‬
‫‪33‬‬
‫الکلیهای بهبودیافته در جلساتی شرکت میکنن که توی اون تجربیات خودشون رو با دیگر‬

‫الکلیهای بهبودیافته به اشتراک میذارن و از یکدیگر توی هوشیاری حمایت میکنن‪ .‬هر عضوی‬

‫میتونه یک حامی دریافت کنه‪ -‬یعنی عضو دیگهای از الکلیهایی که میتونه در صورت تمایل به‬

‫نوشیدن از اون برای حمایت تماس بگیره‪.‬‬

‫الکلیهای گمنام توی دهه ‪ 1930‬توسط دو معتاد الکلی تأسیس شد یک پزشک و یک فروشنده‬

‫دوره گرد که شروع به مالقات برای کمک به همدیگه کردن تا هوشیار بمونن‪ .‬اونها سیستمی رو‬

‫توسعه دادن که بسیار خوب کار کرد‪ ،‬دیگران شروع به پیوستن به اونها کردن ‪.‬الکلیهای گمنام‬

‫تنها یک هدف داره کمک به اعضای خود که هوشیار بمونن‪ .‬پول نمیخوان‪ ،‬هیچ موضع سیاسی‬

‫نمیگیرن‪ ،‬وکمپین های تبلیغاتی راهاندازی نمیکنن‪ .‬الکلیهای گمنام فقط به لطف تبلیغات شفاهی‬

‫به رشد خودشون ادامه میدن و موفقیت خودشون رو فقط مدیون اثربخشی اون هستن‪.‬‬

‫برنامه ‪ 12‬مرحله ای الکلیهای گمنام به قدری موثره که افراد با مشکالت دیگه در حال حاضر از‬

‫اون استفاده می کنن‪ .‬گروه های ‪ 12‬مرحله ای برای کودکان الکلی‪ ،‬قمارباز و دیگران وجود داره‪.‬‬

‫من متقاعد شدم که تریدرها میتوانن در صورت اعمال اصول کلیدی الکلیهای گمنام در ترید‬

‫خودشون‪ ،‬و از دست دادن پول خودداری کنن‪.‬‬

‫‪34‬‬
‫عدم پذیرش (انکار)‬

‫افراد زیادی در جامعه دارن از یک نوشیدنی از یک کوکتل‪ ،‬یک لیوان شراب یا یک آبجو لذت‬

‫میبره‪ ،‬اما وقتی احساس کنن به اندازه کافی سیر شدن‪ ،‬این کار رو متوقف میکنن‪ .‬شیمی افراد‬

‫الکلی متفاوته‪ .‬وقتی که یک الکلی مشروب می خوره‪ ،‬احساس می کنه تا زمانی که بیهوش بشه یا‬

‫پولش تمام بشه‪ ،‬ادامه باید بده‪.‬‬

‫یک مست ممکنه بگه که باید نوشیدن رو کم کنم‪ ،‬اما نمی تونه بپذیره که خارج از کنترله‪ .‬سعی‬

‫کنین به یکی از بستگان‪ ،‬دوستان یا کارمندان الکلی بگین که نوشیدن الکل خارج از کنترله و به‬

‫زندگی اون آسیب می رسونه‪ ،‬در این صورت با دیواری از استدالیهای اون و انکارهاش مواجه‬

‫میشین‪.‬‬

‫یک الکلی ممکنه بگه‪« :‬رئیسم منو اخراج کرد‪ ،‬چون آویزون شدم و دیر اومدم‪ .‬همسرم بچهها رو‬

‫گرفت و رفت‪ ،‬چون هیچ حسی برای شروع نداشت‪ .‬صاحب خونه ام سعی می کنه منو از آپارتمان‬

‫بیرون کنه‪ ،‬چون من کمی از اجاره ام عقب مونده‪ .‬من باید مصرف الکل رو کم کنم و همه چیز‬

‫درست میشه‪.‬‬

‫‪35‬‬
‫این مرد خانواده و شغل خودش رو از دست داده‪ .‬حتی نزدیکه که سقف باالی سرش رو هم از‬

‫دست بده‪ .‬زندگی اون از کنترل خارج میشه اما او مدام میگه که می تونه نوشیدن خودش رو کاهش‬

‫بده‪ .‬این انکاره!‬

‫الکلی ها مشکالت خودشون رو انکار می کنن در حالی که زندگی اونها در حال فروپاشیه‪ .‬تا زمانی‬

‫که یک الکلی معتقده که میتونه "نوشیدن خودش رو کنترل کنه"‪ ،‬اون به سمت پایین حرکت میکنه‪.‬‬

‫هیچ چیز تغییر نمیکنه‪ ،‬حتی اگه اون یک شغل جدید‪ ،‬یک همسر جدید و یک صاحبخونه جدید‬

‫پیدا کنه‪.‬‬

‫الکلی ها از دست رفتن کنترل زندگیشون رو انکار می کنن‪ .‬وقتی اونها از کاهش مصرف الکل‬

‫صحبت می کنن‪ ،‬در مورد مدیریت غیرقابل کنترل صحبت می کنن‪ .‬اونها مانند راننده ای هستن که‬

‫ماشینش توی یک جاده کوهستانی از کنترل خارج میشه‪ .‬وقتی ماشین از صخره ای پایین میاد‪ ،‬دیگه‬

‫خیلی دیره که قول بدیم با احتیاط رانندگی کنیم‪ .‬زندگی یک الکلی از کنترل خارج میشه‪ ،‬در حالی‬

‫که اون الکلی بودنش رو انکار می کنه‪.‬‬

‫شباهت آشکاری بین یک معتاد به الکل و یک تریدر وجود داره که حسابش در حال تخریبه‪.‬‬

‫‪36‬‬
‫همونطور که اون مدام تاکتیک های معامالتی خودش رو تغییر میده‪ ،‬مثل یک الکلی عمل می کنه‬

‫که سعی می کنه مشکل خودش رو با تغییر از مشروب سنگین به آبجو حل کنه‪ .‬یک بازنده انکار‬

‫می کنه که کنترل زندگی تریدری خودش رو از دست داده‪.‬‬

‫پایینترین حد (سر به سنگ خوردن)‬

‫یک مست فقط زمانی می تونه سفر خودش رو برای بهبودی آغاز کنه که اعتراف کنه الکلیه‪ .‬اون‬

‫باید ببینه که الکل زندگی اون رو کنترل می کنه و نه برعکس‪ .‬اکثر مست ها نمی تونن این حقیقت‬

‫دردناک رو بپذیرن‪ .‬اونها تنها پس از رسیدن به کف می تونن با اون روبرو بشن‪.‬‬

‫بعضی از الکلیها زمانی که به یک بیماری خطرناک مبتال میشن به پایینترین حد خودشون میرسن‪.‬‬

‫بعضی دیگه پس از طرد شدن توسط خانواده یا از دست دادن شغل به خودشون ضربه می زنن‪ .‬یک‬

‫معتاد الکلی باید به نقطه ای اونقدر پایین‪ ،‬اونقدر عمیق سرش به سنگ بکوبه‪ ،‬اونقدر دردناک و‬

‫غیرقابل تحمل بشه که در نهایت روی انکارش نفوذ کنه‪.‬‬

‫درد ناشی از برخورد به سنگ باعث میشه یک الکلی ببینه چقدر عمیق تو مشکالت فرو رفته‪ .‬اون‬

‫یک انتخاب ساده می بینه‪ :‬یا زندگی خودش رو تغییر بده یا بمیره‪ .‬تنها در این صورته که یک الکلی‬

‫آماده است تا سفر خودش رو برای بهبودی آغاز کنه‪.‬‬


‫‪37‬‬
‫سود به تریدرها احساس در اوج بودن و احساس قدرت میده‪ .‬اونها سعی می کنن دوباره باال برن‪،‬‬

‫تریدهای بی پروا انجام میدن و سودهای قبلی خودشون رو از بین میبرن‪ .‬اکثر تریدرها نمی تونن‬

‫درد ناشی از ضررهای شدید رو تحمل کنن‪ .‬اونها به عنوان تریدر پس از رسیدن به کف می میرن‬

‫و از مارکتها بیرون میرن‪ .‬تعداد معدودی از بازماندهها متوجه میشن که مشکل اصلی در روشهای‬

‫اونها نیست مشکل در تفکر اونهاست‪ .‬اونها می تونن تغییر کنن و به تریدرهای موفق تبدیل بشن‪.‬‬

‫مرحله اول‬

‫یک الکلی که می خواد بهبود پیدا کنه باید دوازده مرحله رو طی کنه دوازده مرحله رشد شخصی‪.‬‬

‫اون باید طرز فکر و احساسش‪ ،‬نحوه ارتباطش با خودش و دیگران رو تغییر بده‪.‬‬

‫اولین مرحله الکلیهای گمنام سخت ترین مرحله است‪ :‬یعنی اعتراف به اینکه شخص در برابر الکل‬

‫ناتوانه‪ .‬یک فرد الکلی باید تشخیص بده که زندگیش غیرقابل کنترل شده ‪ ،‬و الکل قوی تر از اونه‪.‬‬

‫اکثر اونها نمی تونن اون قدم رو بردارن‪ ،‬ترک تحصیل میکنن و به نابودی زندگی خودشون ادامه‬

‫میدن‪.‬‬

‫اگه الکل از شما قوی تره‪ ،‬تا زمانی که زندهاین‪ ،‬دیگه هرگز نمی توانین اون رو لمس کنین‪ ،‬حتی‬

‫یک جرعه‪.‬‬
‫‪38‬‬
‫باید برای همیشه نوشیدنی رو کنار بذارین‪ .‬بیشتر مست ها نمی خوان این لذت رو رها کنن‪ .‬اونها به‬

‫جای برداشتن اولین قدم الکلیهای گمنام زندگی خودشون رو نابود می کنن‪ .‬تنها درد ناشی از‬

‫سقوط به کف صخره و خوردن سرشون به سنگه که می تونه اونها رو برای برداشتن اولین قدم‬

‫تشویق کنه‪.‬‬

‫یک روز در یک زمان‬

‫برچسبهایی روی یک سری ماشینها هستن که روی اونها نوشته شده‪« :‬یک روز در یک زمان» یا‬

‫«این کار آسون انجام میشه»‪- .‬اینها شعارهای الکلیهای گمنام هستن‪ ،‬و افرادی که اون ماشین ها‬

‫رو رانندگی می کنن احتماالً الکلی ها رو بهبود می بخشن‪.‬‬

‫برنامه ریزی برای زندگی بدون الکل میتونه طاقت فرسا به نظر برسه‪ .‬به همین دلیله که الکلیهای‬

‫گمنام اعضای خودشون رو تشویق می کنن که هر روز هوشیار زندگی کنن‪.‬‬

‫هدف هر عضو الکلیهای گمنام اینه که امروز هوشیار بمونن و امشب هوشیار به رختخواب برن‪ .‬به‬

‫تدریج‪ ،‬روزها به هفته ها‪ ،‬سپس ماه ها و سپس سال ها تبدیل میشن‪ .‬جلسات الکلیهای گمنام و‬

‫سایر فعالیتها به هر الکلی که بهبود پیدا میکنه کمک میکنه یک روز در یک زمان هوشیار‬

‫بمونه‪.‬‬
‫‪39‬‬
‫الکلیهای بهبودیافته توی این جلسات حمایت و مشارکت ارزشمندی دریافت میکنن و به دیگران‬

‫کمک میکنن‪ .‬اونها توی تمام ساعات در سراسر جهان برگزار می شن‪ .‬تریدرها میتونن چیزهای‬

‫زیادی از این جلسات یاد بگیرن‪.‬‬

‫یک جلسهی الکلیهای گمنام‬

‫یکی از بهترین کارهایی که یک تریدر می تونه انجام بده رفتن به جلسه الکلیهای گمنامه استمن‬

‫مخصوصاً اون رو به هر تریدری که در یک سطح از بازنده بودن قرار داره توصیه میکنم‪ .‬با الکلی‬

‫های گمنام تماس بگیرین و درباره «جلسه باز» یا «جلسه مبتدیان» بعدی در منطقهتون بپرسین‪.‬‬

‫یک جلسه حدود یک ساعت طول می کشه‪ .‬می تونین پشت در اتاق بشینین و با دقت گوش بدین‪.‬‬

‫هیچ فشاری برای صحبت کردن وجود نداره و کسی نام خانوادگی شما رو نمی پرسه‪.‬‬

‫هر جلسه با بلند شدن یک عضو طوالنی مدت شروع میشه و در مورد مبارزه شخصی خودش برای‬

‫بهبودی از اعتیاد به الکل صحبت می کنه‪ .‬چندین عضو دیگه تجربیات خودشون رو به اشتراک‬

‫میذارن‪ .‬مجموعه ای برای پوشش هزینه ها وجود داره اگه دوست دارین یک دالر کمک کنین‪.‬‬

‫تنها کاری که باید انجام بدین اینه که با دقت گوش بدین و هر بار که کلمه "الکل" رو می شنوین‪،‬‬

‫‪40‬‬
‫کلمه "باخت" رو جایگزین اون کنین‪ .‬شما احساس میکنین که انگار افراد حاضر در جلسه در‬

‫مورد ترید شما صحبت می کنن!‬

‫‪ .9‬بازنده های گمنام‬

‫وقتی شما به شکل تفننی نوشیدنی الکلی بخورین یعنی اینکه شما از یک نوشیدنی گهگاهی لذت‬

‫می برین‪ ،‬اما یک الکلی هوس الکل می کنه و چیزی به اسم تفنن نداره بلکه معتاد به الکله‪ .‬اون‬

‫انکار می کنه که الکل زندگیش رو کنترل و نابود می کنه تا زمانی که به یک بحران شخصی‬

‫میرسه‪ .‬ممکنه یک بیماری تهدید کننده‪ ،‬بیکاری‪ ،‬ترک خانواده یا رویداد غیرقابل تحمل دیگهای‬

‫باشه ‪.‬الکلیهای گمنام اون رو "سقوط به کف" می نامند‪.‬‬

‫درد ناشی از برخورد به کف ‪ ،‬انکار یک الکلی رو سوراخ می کنه‪ .‬اون یک انتخاب جدی میبینه‬

‫غرق شدن یا برگشتن به زندگی‪ .‬اولین قدم اون برای بهبودی اینه که بپذیره که در برابر الکل ناتوانه‪.‬‬

‫یک الکلی در حال بهبودی هرگز نمی تونه دوباره بنوشه‪.‬‬

‫ضرر برای یک بازنده همون چیزیه که الکل برای یک الکلی هست‪ .‬ضرر کوچیک مثل یک‬

‫نوشیدنیه‪ .‬ضرر بزرگ مثل یک کمر خم کنه‪ .‬یک سری از ضررها مثل یک پرخوری الکلیه‪.‬‬

‫‪41‬‬
‫یک بازنده همچنان بین مارکتهای مختلف‪ ،‬مربیها و سیستم های معامالتی جابجا میشه‪ .‬ارزش‬

‫سهام اون در حالی که تالش می کنه حس لذت بخش برنده شدن رو بازسازی کنه‪ ،‬کاهش پیدا‬

‫میکنه‪.‬‬

‫تریدرهای بازنده مثل الکلی ها فکر و عمل می کنن‪ ،‬با این تفاوت که گفتار اونها درهم و برهم‬

‫نیست‪ .‬این دو گروه اونقدر شبیه به هم هستن که می تونین با استفاده از الکلی ها به عنوان الگو پیش‬

‫بینی کنین که یک بازنده چه میکنه‪.‬‬

‫اعتیاد به الکل یک بیماری قابل درمانه و باخت دادن نیز همینطوره‪ .‬بازنده ها می تونن با استفاده از‬

‫اصول الکلی های گمنام تغییر کنن‪.‬‬

‫تمایل به ترید‬

‫تریدرهای موفق مثل کسی که هرازگاهی الکل مینوشه رفتار میکنن‪ ،‬یعنی اونها هرازگاهی ضرر‬

‫میکنن‪ .‬اونها بعد از ضرر متوقف میشن و اگه چندین ضرر متوالی رو متحمل بشن‪ ،‬اون رو به عنوان‬

‫سیگنالی در نظر می گیرن که چیزی کار نمی کنه‪ :‬شاید سیستم اونها با محیط فعلی مارکت هماهنگ‬

‫نباشه‪ .‬بخاطر همین اونا میدونن که زمان استراحت و نگاهی تازه به مارکتها فرا رسیده‪.‬‬

‫‪42‬‬
‫از طرف دیگه‪ ،‬بازنده ها نمی تونن متوقف بشن اونها مدام به ترید ادامه میدن چون به هیجان بازی‬

‫معتاد هستن و همچنان به یک برد بزرگ امیدوار هستن‪.‬‬

‫یک مشاور تریدهای بزرگ که خودش ضررهای زیادی متحمل شده‪ ،‬نوشته که لذت ترید برای‬

‫اون بیشتر از لذت جنسی یا پرواز با هواپیمای جته‪ .‬همونطور که الکلی ها از مشروب خواری‬

‫اجتماعی به مستی میرن‪ ،‬بازنده ها خطرات بزرگ و بزرگتری رو متحمل میشن‪ .‬اونها از خط بسیار‬

‫مهم عبور می کنن‪ :‬خط بین ریسک ترید و قمار‪ .‬بسیاری از بازندگان حتی نمی دونن که این خط‬

‫وجود داره‪.‬‬

‫بازنده ها میل به ترید دارن‪ ،‬همونطور که الکلی ها میل به نوشیدن رو دارن‪ .‬اونها تریدهای تکانشی‬

‫انجام میدن‪ ،‬تو ترید پرخوری میکنن و سعی میکنن راه خودشون رو از یک سوراخ پیدا کنن‪.‬‬

‫بازنده ها از حساب های خودشون پول خارج می کنن‪ .‬اکثر اونها از بین میرن‪ ،‬اما بعضیها بعدِ از‬

‫دست دادن پولشون‪ ،‬به مدیریت پول دیگران روی میارن‪ .‬بعضی دیگه خدمات مشاوره می فروشن‪،‬‬

‫مثل مستهای سوخته که لیوان ها رو توی بار می شورن‪.‬‬

‫‪43‬‬
‫اکثر بازندهها ضررهای خودشون رو از خودشون و از دیگران پنهان می کنن‪ .‬اونها هیچ سابقه ای‬

‫نگه نمی دارن و نتایجشون رو دور می ندازن‪ .‬بازنده مثل یک الکلیه که نمی خواد بدونه چند اونس‬

‫مشروب خورده‪.‬‬

‫به دنبال سوراخ‬

‫یک بازنده در مه ترید میکنه و نمیدونه چرا همچنان میبازه‪ .‬اگه می دونست‪ ،‬کاری در این باره‬

‫انجام می داد و برنده می شد‪ .‬یک بازنده سعی می کنه ترید خودش رو به روشی مدیریت کنه که‬

‫یک الکلی سعی در مدیریت نوشیدن خودش داره‪.‬‬

‫امیدهای ناامید بازندهها به راه حل های جادویی به مشاوران کمک می کنه تا خدمات خودشون رو‬

‫به مردم بفروشن‪ .‬اونها به سیستمهای معامالتی جدید روی میارن‪ ،‬نرمافزار بیشتری میخرن و به دنبال‬

‫نکاتی از اساتید جدید هستن‪.‬‬

‫با افزایش زیان و کاهش دارایی‪ ،‬بازنده ناامیدتر میشه و موقعیتهای کامال آشکار رو از دست میده‪،‬‬

‫موقعیتهای باخت رو دو برابر میکنه‪ ،‬معکوس میکنه و در جهت مخالف ترید میکنه و غیره‪.‬‬

‫همه اینها برای اون مفیدتر از تغییر مشروب سنگین به شراب نیست که می تونه به یک الکلی کمک‬

‫کنه‪.‬‬
‫‪44‬‬
‫یک معامله گر بازنده از کنترل خارج میشه و سعی می کنه امور غیرقابل مدیریت رو مدیریت کنه‪.‬‬

‫الکلی ها پیش از موعد می میرن و بیشتر تریدرها از مارکتها بیرون میرن و دیگه برنمی گردن‪.‬‬

‫روشهای معامالتی جدید‪ ،‬نکات داغ و نرمافزارهای بهبودیافته به کسی که نمیتونه از پس خودش‬

‫برآید کمکی نمیکنه‪.‬‬

‫یک بازنده از تریدها باال میره در حالی که داراییهاش کم میشه‪ .‬اینکه بخوای به اون بگیم بازنده‬

‫است‪ ،‬مثل اینه که بطری رو از یک مستی دور کنی‪ .‬یک بازنده قبل از اینکه بتونه شروع به بهبودی‬

‫کنه‪ ،‬باید به کف زمین برسه و سرش کامل به سنگ بخوره‪ .‬شما باید طرز فکر خودتون رو تغییر‬

‫بدین تا از باخت دادن متوقف بشین و به عنوان یک تریدر بهبودی خودتون رو آغاز کنین‪.‬‬

‫تریدرهای به گل نشسته (زمین خورده)‬

‫زمین خوردن و به گل نشستن احساس وحشتناکی داره‪ .‬دردناک و تحقیرکننده است‪ .‬وقتی پولی‬

‫رو از دست میدی که توانایی از دست دادنش رو نداری به اون ضربه می زنی‪ .‬وقتی پس انداز‬

‫خودت رو قمار می کنی‪ ،‬به اون ضربه می زنی‪ .‬بعد از اینکه به دوستانتون گفتین چقدر باهوش‬

‫هستین اون رو می زنین و بعداً باید از اونها قرض بخواین‪ .‬وقتی مارکت به سمت شما غرش می کنه‬

‫و فریاد می زنه‪" :‬احمق"!‬


‫‪45‬‬
‫بعضی از افراد تنها پس از چند هفته ترید به پایین ترین سطح خودشون رسیدن و به گل نشستن‪.‬‬

‫بعضیهای دیگه مدام به حساب خودشون پول اضافه می کنن تا روز حساب رو به تعویق بندازن‪.‬‬

‫دیدن یک بازنده در آینه دردناکه‪ .‬ما تمام عمر خودمون رو صرف افزایش عزت نفس می کنیم‪.‬‬

‫اکثر ما نسبت به خودمون نظر باالیی داریم‪ .‬اولین انگیزه شما ممکنه پنهان شدن باشه‪ ،‬اما به یاد داشته‬

‫باشین‪ ،‬شما تنها نیستین‪ .‬تقریباً هر تریدری اونجا بوده و حال شما رو تجربه کرده‪.‬‬

‫بسیاری از تریدرهایی که به کف رسیدن و به گل نشستن از مارکت دور میشن و هرگز به عقب نگاه‬

‫نمی کنن‪ .‬بسیاری از کسانی که امروز ترید می کنن‪ ،‬زودتر‪ ،‬یا حداقل یک سال دیگه از بین میرن‪.‬‬

‫اونها به گل میشینن‪ ،‬فرو می ریزن و میرن‪ .‬اونا سعی میکنن ترید رو مثل یک رویای بد فراموش‬

‫کنن‪.‬‬

‫بعضیها زخم های خودشون را لیس می زنن و منتظر می مونن تا درد از بین بره و بعد با آموختن‬

‫اندک برگردن‪ .‬اونها می ترسن‪ ،‬و ترس اونها بیشتر به تجارت اونها آسیب می رسونه‪.‬‬

‫خوشبختانه‪ ،‬بعضی از تریدرها برای شروع روند تغییر و رشد‪ ،‬رو در پیش میگیرن‪ .‬وقتی اعتراف‬

‫می کنین که مشکل شخصی شما باعث ضرر شما میشه‪ ،‬می تونین شروع به ساختن یک زندگی‬

‫تریدری جدید کنید‪ .‬می تونین شروع به توسعه رشتهای یک برنده کنین‪.‬‬

‫‪46‬‬
‫گام اول تریدر‬

‫همونطور که یک الکلی باید بپذیره که نمی تونه نوشیدنی خودش رو کنترل کنه‪ ،‬یک تریدر بازنده‬

‫نیز باید بپذیره که نمی تونه ضررهای خودش رو کنترل کنه‪ .‬اولین قدم یک عضو الکلیهای گمنام‬

‫اینه که بگه‪" :‬من یک الکلیم‪ ،‬و من دربرابر الکل ناتوانم‪ ".‬به عنوان یک تریدر بازنده‪ ،‬شما باید‬

‫اولین قدم خودتون رو بردارین و بگین‪" :‬من یک بازندهام‪ ،‬و من در برابر ضررها ناتوانم"‪.‬‬

‫الکلیهای در حال بهبودی هر روز تالش میکنن هوشیار بمونن‪ .‬یک تریدر بازنده می تونه با استفاده‬

‫از اصول الکلیهای گمنام بهبود پیدا کنه‪ .‬حاال باید برای ترید بدون ضرر‪ ،‬فقط در یک روز و یک‬

‫زمان مبارزه کنه‪.‬‬

‫ممکنه بگین این غیرممکنه‪ .‬اگه خرید کنین و بازار فوراً کاهش پیدا کنه‪ ،‬چی؟ اگه شورت بفروشه‪،‬‬

‫و معلوم بشه که مارکت فوراً افزایش پیدا کنه‪ ،‬چی؟ حتی بهترین تریدرها در بعضی معامالت ضرر‬

‫می کنن‪.‬‬

‫پاسخ اینه که بین ریسک و ضرر یک تریدر مرزی بکشیم‪ .‬به عنوان تریدرها‪ ،‬ما همیشه ریسکهای‬

‫ترید رو میپذیریم‪ ،‬اما ممکنه هرگز ضرری بیشتر از این ریسک از پیش تعیینشده نداشته باشیم‪.‬‬

‫‪47‬‬
‫به عنوان مثال‪ ،‬یک انباردار هر بار که کاالی جدیدی رو ذخیره می کنه‪ ،‬ریسک می کنه‪ .‬اگه‬

‫فروخته نشه‪ ،‬پولش رو از دست میده‪ .‬یک تریدر باهوش فقط ریسک هایی رو انجام میده که اون‬

‫رو از کار خارج نمی کنه‪ ،‬حتی اگه چندین اشتباه پشت سر هم مرتکب بشه‪ .‬انبار کردن دو جعبه‬

‫کاال ممکنه یک ریسک تجاری معقول باشه‪ ،‬اما انبار کردن یک تریلر کامل احتماال یک قماره‪.‬‬

‫به عنوان یک تریدر‪ ،‬شما در فضای ترید هستین‪ .‬شما باید ریسک ترید خودتون رو تعریف کنین‬

‫یعنی حداکثر مقدار پولی که در هر ترید ریسک می کنین‪ .‬هیچ مبلغ استاندارد دالری وجود نداره‪،‬‬

‫همونطور که هیچ ترید استانداردی وجود نداره‪ .‬ریسک یک تریدر قابل قبول‪ ،‬اول از همه‪ ،‬به اندازه‬

‫حساب ترید شما بستگی داره‪ .‬همچنین به روش ترید و تحمل درد شما بستگی داره‪.‬‬

‫مفهوم ریسک‪ :‬یک تریدر نحوه مدیریت سرمایهی خودش رو تغییر میده‪ .‬حداکثر مطلقی که یک‬

‫تریدر ممکنه در هر تریدی ریسک کنه‪ ،‬دو درصد از حقوق صاحبان سهام حساب اونه‪ .‬به عنوان‬

‫مثال‪ ،‬اگر ‪ 30000‬دالر در حساب خودتون دارین‪ ،‬ممکنه بیش از ‪ 600‬دالر در هر ترید ریسک‬

‫نکنین و اگر ‪ 10000‬دالر داشته باشین‪ ،‬ممکنه بیش از ‪ 200‬دالر ریسک نکنین‪ .‬اگه حساب شما‬

‫کوچیکه‪ ،‬خودتون رو به ترید سهام کمتر‪ ،‬تریدهای آتی ارزونتر یا قراردادهای کوچیک محدود‬

‫کنین‪.‬‬
‫‪48‬‬
‫اگه یک ترید جذاب می بینین‪ ،‬اما باید یک توقف منطقی در جایی که بیش از ‪ 2‬درصد از سهام‬

‫در معرض خطره قرار بدین و اون ترید رو واگذار کنین‪ .‬شما ممکنه کمتر ریسک کنین‪ ،‬اما ممکنه‬

‫هرگز بیشتر ریسک نکنین‪ .‬شما باید از ریسک بیش از ‪ 2‬درصد در معامله اجتناب کنین‪ ،‬همونطور‬

‫که یک الکلی در حال بهبودی از بارها اجتناب می کنه‪.‬‬

‫تریدری که کارمزدهای باال رو به گردن یک دالل و لغزش یک تریدر به گل نشسته می ندازه‪،‬‬

‫کنترل زندگی تریدری خودش رو رها می کنه‪ .‬سعی کنین هر دو رو کم کنین‪ ،‬اما مسئولیت اونها‬

‫رو بپذیرین‪ .‬اگه حتی یک دالر بیشتر از ریسک تریدتون‪ ،‬از جمله کمیسیون و لغزش‪ ،‬ضرر کنین‪،‬‬

‫بازنده هستین‪.‬‬

‫آیا سوابق تریدری خوبی دارین؟ ثبت نامناسب‪ ،‬نشانهی مطمئن یک قماربازه‪ .‬تریدرهای خوب‬

‫سوابق خوبشون رو حفظ می کنن‪ .‬سوابق معامالتی شما باید تاریخ و قیمت هر ورود و خروج‪،‬‬

‫لغزش‪ ،‬کمیسیون‪ ،‬توقف‪ ،‬تمام تنظیمات توقف ها‪ ،‬دالیل ورود‪ ،‬اهداف خروج‪ ،‬حداکثر سود ‪،‬‬

‫حداکثر زیان پس از ضربه زدن به استاپ و سایر موارد رو نشان بده‪ .‬این داده ها برای بررسی و‬

‫درک کامل ترید شما در آینده الزمه‪.‬‬

‫‪49‬‬
‫اگر از تریدی که در معرض ریسک تریدتون هست نجات پیدا کنین‪ ،‬این یک ترید عادی محسوب‬

‫میشه‪ .‬نه چانه زنی وجود داره‪ ،‬نه انتظار برای یه تیک دیگه‪ ،‬نه امیدی برای تغییر‪ .‬از دست دادن یک‬

‫دالر بیشتر از ریسک ترید مستقر شما مانند مست شدن‪ ،‬نزاع کردن‪ ،‬مریض شدن شکم در راه خانه‬

‫و بیدار شدن در باتالقه‪ .‬شما هرگز نمی خواین این اتفاق بیفته‪.‬‬

‫یک جلسه اولیه برای شما‬

‫وقتی به یک جلسه الکلیهای گمنام میرین‪ ،‬افرادی رو می بینین که سال هاست مشروب نخوردن‪،‬‬

‫بلند میشن و میگن‪" :‬سالم‪ ،‬نام من فالنیه و من یک الکلیم‪ ".‬چرا بعد از سالها هوشیاری خودشون‬

‫رو الکلی خطاب میکنن؟ چون اگه فکر کنن که اعتیاد به الکل رو شکست دادن‪ ،‬دوباره شروع به‬

‫نوشیدن می کنن‪ .‬اگه فردی دیگه فکر نمیکنه که الکلیه‪ ،‬آزاده که یک نوشیدنی بنوشه‪ ،‬بعد یک‬

‫نوشیدنی دیگه‪ ،‬و احتماالً دوباره در گل قرار میگیره‪ .‬فردی که می خواد هوشیار بمونه باید به خاطر‬

‫داشته باشه که تا آخر عمر الکلیه‪.‬‬

‫تریدرها از سازمان خودیاری خود ما سود می برن من اون رو بازندههای گمنام خطاب میکنم‪ .‬چرا‬

‫تریدرهای گمنام نه؟ چون یک اسم بزرگ به تمرکز توجه ما بر تمایالت تخریب خودمون کمک‬

‫‪50‬‬
‫می کنه‪ .‬از این گذشته‪ ،‬الکلی های گمنام خودشون را تفننخورهای گمنام خطاب نمیکنن‪ .‬تا‬

‫زمانی که خودتون رو بازنده خطاب کنین‪ ،‬بر اجتناب از ضرر تمرکز میکنین‪.‬‬

‫ترید با ریسک یک کم مانند زندگی بدون الکله‪ .‬یک تریدر باید بپذیره که بازنده است‪ ،‬همونطور‬

‫که یک مست باید بپذیره که یک الکلیه‪ .‬بعد اون می تونه سفر خودش رو برای بهبودی آغاز کنه‪.‬‬

‫به همین دلیله که هر روز صبح قبل از ترید پیشنهاد می کنم بگم‪« :‬صبح بخیر‪ ،‬اسم من فالنیه و من‬

‫یک بازندهام‪ .‬من این وظیفه رو دارم که به حسابم آسیب مالی جدی وارد نکنم‪ .‬این مثل یک جلسه‬

‫الکلیهای گمنامه ذهن شما رو بر اصول اولیه متمرکز می کنه‪ .‬حتی اگه امروز هزاران دالر از‬

‫مارکت دربیارین ‪ ،‬فردا میگین‪« :‬صبح بخیر‪ ،‬اسم من فالنیه و من یک بازندهام»‪ .‬درست مثل یک‬

‫الکلی که بعد از سالها زندگی بدون الکل‪ ،‬بازم میگه «سالم‪ ،‬من یک الکلیم»‪ .‬این قضیه برای‬

‫یادآوری هر روزه است تا دوباره سمت الکل نره‪.‬‬

‫یکی از دوستام به شوخی گفت‪" :‬وقتی صبح جلوی صفحه میشینم‪ ،‬میگم‪" :‬اسم من جانه و می‬

‫خواهم گلوی تو را در بیارم‪ ".‬تفکر اون باعث ایجاد تنش می شه‪ .‬تفکر "بازنده های گمنام" باعث‬

‫ایجاد آرامش می شه‪ .‬معاملهگری که احساس آرامش میکنه‪ ،‬میتونه روی جستجوی بهترین و‬

‫مطمئنترین تریدها تمرکز کنه‪.‬‬


‫‪51‬‬
‫وقتی یک مرد هوشیار و یک مست وارد مسابقه میشن‪ ،‬می دونین چه کسی بیشتر برنده است‪ .‬یک‬

‫مست ممکنه هر چند وقت یکبار برنده بشه‪ ،‬اما مرد هوشیار کسیه که باید روی اون شرط بندی کرد‪.‬‬

‫شما می خواید مرد هوشیار توی اون مسابقه باشین‪.‬‬

‫‪ .10‬برندگان و بازندگان‬

‫ما از اقشار مختلف به ترید میایم و بار ذهنی خودمون رو به همراه میاریم‪ .‬بسیاری از ما متوجه میشیم‬

‫که وقتی توی مارکت مثل زندگی روزمره خودمون عمل می کنیم‪ ،‬پول خودمون رو از دست میدیم‪.‬‬

‫بیشتر از همه‪ ،‬موفقیت یا شکست شما به توانایی شما در استفاده از عقل بستگی داره تا اینکه احساسی‬

‫رفتار کنین‪ .‬تریدری که وقتی برنده میشه احساس خوشحالی میکنه و وقتی میبازه افسرده میشه‪،‬‬

‫تحت تأثیر حرکتهای مارکته و نمیتونه سهام انباشته کنه‪.‬‬

‫برای برنده شدن در مارکت باید خونسرد و مسئوالنه عمل کنین‪ .‬درد باخت افراد رو به دنبال روش‬

‫های جادویی می کشونه‪ .‬در عین حال‪ ،‬اونها بسیاری از چیزهایی رو که در زمینههای حرفهای یا‬

‫تریدشون مفیده کنار میذارن‪.‬‬

‫‪52‬‬
‫مثل یک اقیانوس‬

‫مارکت مثل یک اقیانوسه‪ -‬بدون توجه به اونچه شما می خواید‪ ،‬باال و پایین میره‪ .‬ممکنه وقتی سهامی‬

‫بخرین و در یک موج بترکه‪ ،‬احساس شادی کنین‪ .‬ممکنه وقتی پایین میاد غرق در ترس بشین‪ ،‬اما‬

‫مارکت باال میره و با هر صعودی‪ ،‬سهام شما رو ذوب می کنه‪ .‬این احساسات هیچ ربطی به مارکت‬

‫ندارن اونها فقط توی درون شما وجود دارن‪.‬‬

‫مارکت از وجود شما خبر نداره‪ .‬هیچ کاری نمی تونین انجام بدین تا روی اون تأثیر بذارین‪ .‬اقیانوس‬

‫به رفاه شما اهمیتی نمیده‪ ،‬اما نمی خواد به شما آسیب برسونه‪ .‬شما فقط می تونین رفتار خودتون رو‬

‫کنترل کنین‪.‬‬

‫یک ملوان نمی تونه اقیانوس رو کنترل کنه‪ ،‬اما می تونه خودش رو کنترل کنه‪ .‬اون می تونه موج‬

‫ها و الگوهای آب و هوا رو مطالعه کنه‪ ،‬تکنیک های خوب قایقرانی رو یاد بگیره و تجربه کسب‬

‫کنه‪ .‬اون می تونه یاد بگیره که چه زمانی قایقرانی کنه و چه زمانی در بندر بمونه‪ .‬یک ملوان موفق‬

‫از هوش خودش استفاده می کنه‪.‬‬

‫‪53‬‬
‫یک اقیانوس می تونه مفید باشه شما می تونین توی اون ماهیگیری کنین و از سطح اون برای رسیدن‬

‫به جزایر دیگه استفاده کنین‪ .‬یک اقیانوس می تونه خطرناک باشه می تونین توی اون غرق بشین‪.‬‬

‫هرچه رویکرد شما منطقی تر باشه‪ ،‬احتمال بیشتری برای رسیدن به اونچه می خواید خواهید داشت‪.‬‬

‫از طرف دیگه‪ ،‬وقتی احساسات خودتون رو به نمایش میذارین‪ ،‬نمی تونین بر واقعیت اقیانوس تمرکز‬

‫کنین‪.‬‬

‫یک تریدر باید روندها و معکوسها رو توی بازار مطالعه کنه‪ ،‬همونطور که یک ملوان اقیانوس رو‬

‫مطالعه میکنه‪ .‬اون باید در مقیاس کوچیک معامله کنه و در عین حال یاد بگیره که حساب خودش‬

‫رو مدیریت کنه‪ .‬شما هرگز نمی تونین بازار رو کنترل کنین‪ ،‬اما می تونین یاد بگیرین که خودتون‬

‫رو کنترل کنین‪.‬‬

‫پس از یک رشته تریدهای سودآور‪ ،‬یک مبتدی ممکنه احساس کنه که می تونه روی آب راه بره‪.‬‬

‫اون شروع به ریسک کردن می کنه و حساب خودش رو منفجر می کنه‪ .‬از طرفی دیگه‪ ،‬آماتوری‬

‫که چندین ضرر متوالی رو متحمل میشه‪ ،‬اغلب چنان احساس بی روحی می کنه که حتی زمانی که‬

‫سیستمش به او سیگنال خرید یا فروش میده‪ ،‬نمی تونه سفارش بده‪.‬‬

‫‪54‬‬
‫اگه ترید باعث میشه احساس شادی بیش از حد و غیر معمول یا ترس کنین‪ ،‬نمی تونین به طور کامل‬

‫از عقل خودتون استفاده کنین‪ .‬وقتی شادی بیش از حد شما رو از پای دربیاره‪ ،‬تریدهای غیرمنطقی‬

‫انجام میدین و ضرر میکنین‪ .‬وقتی ترس شما رو در بر بگیره‪ ،‬تریدهای سودآور رو از دست میدین‪.‬‬

‫ملوانی که قایق اون توسط بادهای اقیانوسی ضرب و شتم می شه بادبان های خودش رو می زنه ‪-‬‬

‫مساحت بادبان رو کاهش میده‪ .‬اولین راه حل برای یک تریدر که توسط مارکت کتک خورده‪،‬‬

‫کاهش حجم تریدهاشه‪ .‬زمانی که در حال یادگیری هستین یا زمانی که احساس استرس می کنین‪،‬‬

‫ترید کوچیک انجام بدین‪.‬‬

‫یک تریدر حرفه ای از ذهن خودش استفاده می کنه و آروم می مونه‪ .‬فقط آماتورها هیجان زده یا‬

‫افسرده میشن‪ .‬ترید احساسی یک امر تجملیه که هیچ کس نمی تونه بهای اون رو بپردازه‪.‬‬

‫ترید احساسی‬

‫تریدهای احساسی می تونه بسیار اعتیاد آور باشه‪ .‬حتی کسانی که در مارکت پول می ریزن‪ ،‬ارزش‬

‫سرگرمی فوق العاده ای دریافت می کنن‪.‬‬

‫‪55‬‬
‫تو این مارکت هم تماشاچی هستین و هم شرکتکننده‪ ،‬که به یک ورزش تبدیل شده‪ .‬تصور کنین‬

‫که به یک بازی با توپ در لیگ اصلی میرین که در اون محدود به چیزی نیستین‪ .‬چند صد دالر‬

‫پرداخت کنین و اجازه بدین داخل زمین و به بازی بپیوندین‪ .‬اگه درست به توپ ضربه بزنین‪ ،‬مثل‬

‫یک حرفه ای دستمزد دریافت میکنین‪.‬‬

‫احتماالً قبل از اینکه در چند بار اول وارد زمین بشین‪ ،‬دو بار فکر می کنین‪ .‬این نگرش محتاطانهی‬

‫مسئول به "شانس مبتدی" معروفه‪ .‬وقتی که یک مبتدی چند بار درست به توپ ضربه می زنه و‬

‫دستمزد خودش رو دریافت می کنه‪ ،‬احتماالً به این ایده میرسه که به خوبی بازیکنان حرفه ای یا‬

‫حتی بهتر از اونهاست و می تونه از این بازی درآمد خوبی کسب کنه‪ .‬آماتورهای حریص خیلی‬

‫اوقات شروع به دویدن توی زمین می کنن‪ ،‬حتی زمانی که فرصت های خوبی برای بازی وجود‬

‫نداره‪ .‬قبل از اینکه بدونن چه چیزی به اونها ضربه زده ‪ ،‬یک رشتهی کوتاه زیان‪ ،‬حساب اونها رو‬

‫نابود می کنه‪.‬‬

‫مارکت یکی از سرگرم کننده ترین مکان های روی کره زمینه‪ ،‬اما تصمیمات احساسی کشندهان‪.‬‬

‫اگه روزی به یک پیست مسابقه رفتین‪ ،‬بچرخین و به جای اسب ها‪ ،‬انسان ها رو تماشا کنین‪.‬‬

‫‪56‬‬
‫قماربازها پاهای خودشون رو می کوبن‪ ،‬باال و پایین می پرن و سر اسب ها و سوارکارها فریاد می‬

‫زنن‪ .‬هزاران نفر احساسات خودشون رو به نمایش میذارن‪ .‬برنده ها در آغوش می گیرن و بازنده ها‬

‫با انزجار بلیط های خودشون رو پاره می کنن‪ .‬شادی‪ ،‬درد و شدت آرزوها‪ ،‬کاریکاتورهایی هستن‬

‫که در مارکتها اتفاق می افتن‪ .‬یک معلول باحال که در پیست کسب درآمد می کنه‪ ،‬هیجان زده‬

‫نمی شه‪ ،‬فریاد نمی زنه یا روی یک مسابقه یا حتی در یک روز شرط بندی نمی کنه‪.‬‬

‫کازینوها مست ها را دوست داره‪ .‬اونها برای قماربازان نوشیدنی مجانی می ریزن تا احساساتی تر‬

‫بشن و بیشتر قمار کنن‪ .‬کازینوها همچنین شمارنده های کارت آرام و هوشمند رو بیرون می ندازن‪.‬‬

‫در وال استریت مشروب رایگان کمتری نسبت به کازینو وجود داره‪ ،‬اما حداقل در اینجا‪ ،‬اونها شما‬

‫رو به خاطر تریدر خوب بودن بیرون نمی کنن‪.‬‬

‫مسئول زندگی شما‬

‫وقتی میمونی به پاش روی کنده درخت صدمه می زنه‪ ،‬با عصبانیت میپره و تکه چوب رو لگد می‬

‫زنه‪ .‬شما به یک میمون می خندین‪ ،‬اما وقتی مثل اون رفتار می کنین به خودتان می خندین؟ اگه در‬

‫مدتی که شما النگ کردین‪ ،‬بازار افت کنه‪ ،‬ممکنه ترید زیانده خودتون رو دو برابر کنین یا در‬

‫غیر این صورت‪ ،‬به سمت یکنواختی حرکت کنین و کوتاه بیایین‪.‬‬

‫‪57‬‬
‫این به جای استفاده از عقل خود‪ ،‬رفتار احساسیه‪ .‬تفاوت بین تریدری که می خواد به بازار برگرده‬

‫و میمونی که به کنده درخت لگد می زنه چیه؟ رفتار از روی خشم‪ ،‬ترس یا شادی‪ ،‬شانس موفقیت‬

‫رو از بین می بره‪ .‬شما باید رفتار خودتون رو به جای اعمال احساسات خود تجزیه و تحلیل کنین‪.‬‬

‫ما از بازار عصبانی می شیم‪ .‬ما از اون می ترسیم و خرافات احمقانه رو توی خودمون ایجاد می کنیم‪.‬‬

‫توی تمام این مدت‪ ،‬مارکت در میان موجهای خود به دوچرخه سواری ادامه میده و مانند اقیانوسی‬

‫که از طوفان ها و دوره های آرام خودش عبور می کنه‪ ،‬سقوط می کنه‪ .‬مارک داگالس در کتاب‬

‫معاملهگر منضبط می نویسه که توی مارکت‪" ،‬هیچ آغاز‪ ،‬میانه یا پایانی وجود نداره اینها فقط چیزیه‬

‫که شما توی ذهن خودتون ایجاد می کنین‪.‬‬

‫ما سعی می کنیم مارکت رو فریب بدیم یا دستکاری کنیم‪ ،‬مانند امپراطور باستانی خشایارشاه که به‬

‫سربازانش دستور داد تا به دلیل غرق شدن ناوگانش دریا رو شالق بزنند‪ .‬بسیاری از ما نمی دونیم‬

‫که چقدر دستکاری می کنیم‪ ،‬چانه زنی می کنیم و احساسات خودمون رو نشون میدیم‪ .‬بسیاری از‬

‫ما خودمون رو مرکز جهان می دونیم و انتظار داریم هر فرد یا گروهی با ما خوب یا بد باشه‪ .‬این‬

‫توی مارکت که کامال غیر شخصیه کار نمی کنه‪.‬‬

‫مستقل عمل کردن برای ما طبیعی نیست اما این تنها راه موفقیت در مارکته‪.‬‬

‫‪58‬‬
‫داگالس هشدار میده‪« :‬اگر رفتار مارکت برای شما مرموز به نظر می رسه‪ ،‬به این دلیله که رفتار شما‬

‫مرموز و غیرقابل کنترله‪ .‬شما واقعاً نمی تونین تعیین کنین که مارکت احتماالً در آینده چه کاری‬

‫انجام میده‪ ،‬در حالی که حتی نمی دونین در آینده چیکار میخواین بکنین‪ ".‬در نهایت‪« ،‬تنها چیزی‬

‫که میتوانین کنترل کنین خودتون هستین‪ .‬به عنوان یک تریدر‪ ،‬شما این قدرت رو دارین که یا به‬

‫خودتون پول بدین یا پول خودتون رو به سایر تریدرها بدهین‪ ».‬اون اضافه میکنه‪« ،‬تریدرهایی که‬

‫میتونن به طور مداوم پول در بیارن‪ ...‬از دیدگاه یک رشته ذهنی به ترید میپردازن‪».‬‬

‫همه ما وسوسههای شیطانی خودمون رو داریم تا توی سفر تبدیل شدن به تریدرهای موفق‪ ،‬اونها رو‬

‫از خود بیرون کنیم‪ .‬در اینجا چندین قانون وجود داره که برای من کارساز بود چون از یک آماتور‬

‫وحشی به یک نیمه حرفه ای نامنظم و در نهایت به یک تریدر حرفه ای آرام تبدیل شدم‪ .‬شما می‬

‫تونین این لیست رو مطابق با شخصیت خودتون تغییر بدین‪.‬‬

‫‪. 1‬تصمیم بگیرین که برای مدت طوالنی توی بازار باشین یعنی می خواین حتی ‪ 20‬سال دیگه تریدر‬

‫باشین‪.‬‬

‫‪. 2‬تا جایی که می توانین یاد بگیرین‪ .‬نظر کارشناسان رو بخوانین و گوش بدین‪ ،‬اما در مورد همه‬

‫چیز شک و تردید سالم داشته باشین‪ .‬سوال بپرسین و فقط نظر افراد متخصص رو قبول نکنین‪.‬‬
‫‪59‬‬
‫‪ .3‬حریص نشین و برای ترید عجله نکنین برای یادگیری وقت بذارین‪ .‬مارکتها همیشه هستن و‬

‫فرصت های خوب بیشتری رو توی ماه ها و سال های آینده ارائه میدن‪.‬‬

‫‪. 4‬روشی رو برای تجزیه و تحلیل مارکت ایجاد کنین‪ ،‬یعنی «اگه ‪ A‬اتفاق بیفته‪ ،‬احتماالً ‪ B‬اتفاق‬

‫میافته»‪ .‬مارکتها ابعاد زیادی دارن از چندین بعد تحلیلتون رو برای تأیید تریدهاتون استفاده‬

‫کنین‪ .‬همه چیز رو روی داده های تاریخی و سپس توی مارکتها با استفاده از پول واقعی آزمایش‬

‫کنین‪ .‬مارکتها همچنان در حال تغییر هستن شما به ابزارهای مختلفی برای ترید توی مارکتها و‬

‫دوره های انتقالی و همچنین روشی برای تشخیص تفاوت نیاز دارین ‪.‬‬

‫‪. 5‬یک برنامه مدیریت سرمایه تهیه کنین‪ .‬اولین هدف شما باید بقای طوالنی مدت باشه‪ .‬هدف دوم‬

‫شما‪ ،‬رشد مداوم سرمایه باید باشه‪ .‬و هدف سوم شما‪ ،‬کسب سود باال باید باشه‪ .‬اکثر تریدرها هدف‬

‫سوم رو توی اولویت قرار میدن و از وجود اهداف ‪ 1‬و ‪ 2‬بی اطالع هستن‪.‬‬

‫‪. 6‬آگاه باشین که یک تریدر ضعیف ترین حلقه در هر سیستم معامالتیه‪ .‬به جلسه الکلی های گمنام‬

‫بروین تا یاد بگیرین که چطور از ضرر جلوگیری کنین یا روش خودتون رو برای حذف معامالت‬

‫تکانشی ایجاد کنین‪.‬‬

‫‪60‬‬
‫‪. 7‬برندهها متفاوت از بازنده ها فکر‪ ،‬احساس و عمل می کنن‪ .‬شما باید به درون خودتون نگاه کنین‪،‬‬

‫توهمات خودتون رو از بین ببرین‪ ،‬و شیوه های قدیمی بودن‪ ،‬تفکر و عمل خودتون رو تغییر بدین‪.‬‬

‫تغییر سخته‪ ،‬اما اگه می خواین یک تریدر حرفه ای باشین‪ ،‬باید روی تغییر و توسعه شخصیت‬

‫خودتون کار کنین‪.‬‬

‫برای موفقیت به انگیزه‪ ،‬دانش و نظم و انضباط نیاز دارین‪ .‬پول مهمه‪ ،‬اما همه چیز نیست و به اندازهی‬

‫اونها اهمیت نداره‪ .‬اگه انگیزهی کافی برای کار بر روی این کتاب داشته باشین‪ ،‬دانش زیادی کسب‬

‫میکنین و بعد با بازگشت به موضوع نظم و انضباط در فصول پایانی این دایره رو می بندیم‪.‬‬

‫‪61‬‬

You might also like