Professional Documents
Culture Documents
ترید برای کسب و کار - مدرسه اقتصاد
ترید برای کسب و کار - مدرسه اقتصاد
روانشناسی • انضباط
بهار 1401
پیشگفتار
قبل از شروع و خوندن این کتاب ،از خودتون بپرسین :مهم ترین قدمی که می تونین برای تبدیل
تحلیل مارکت بسیار مهمه اما به یاد داشته باشین که وقتی به چارت نگاه می کنیم ،تنها با پنج قطعه
داده سروکار داریم که شامل )open, high, low, close, volume( :یعنی باز و بسته شدن
کندل ،کم و زیاد شدن کندل و حجم کندل میشه .زیاد شدن حجم زیادی از اندیکاتورها و الگوها
بر روی این پنج مقدار تنها سردرگمی شما رو افزایش میده.
مدیریت پول بسیار مهمه ،چراکه بازارهای مالی کانون ریسک هستن .تو این کتاب یکی از مهمترین
روانشناسی ،تاکتیک ها یا استراتژیهای معامالتی و مدیریت پول سه ستون موفقیت هستن ،اما
چهارمین عاملی هم وجود داره که اونها رو به هم مرتبط می کنه .اون عامل که همه عوامل دیگه رو
1
نگه داشتن سوابق خوب به شما امکان میده از تجربیات خودتون درس بگیرین .این به شما کمک
می کنه تا از دایره باطل سودهای کوچیک و ضررهای بزرگ خارج بشین ،مثل سنجاب توی بشکه
بدوین ،عرق کنین و استرس داشته باشین اما هرگز به جایی نرسین .نگه داشتن سوابق خوب شما رو
به معلم خودتون و تریدر بهتری تبدیل می کنه .من چندین نوع سوابق رو که باید نگه دارین به شما
اگر خواننده جدیدی هستین ،به این سفر خوش اومدین .اگر قبالً برای امرار معاش از طریق ترید
این کتاب رو مطالعه کردین ،امیدوارم خوندن مجددش خالی از لطف نباشه و هوش شما رو باالتر
مقدمه
شما می تونین آزاد باشین .شما می تونین در هر کجای دنیا زندگی و کار کنین .شما می تونین از
2
خیلی ها آرزوی اون رو دارن اما تعداد کمی موفق می شن .یک آماتور به صفحه نگاه می کنه و
میلیون ها دالر در مقابل صورتش می درخشه .اون به دنبال پول میره و ضرر می کنه .اون دوباره
میاد و بیشتر از دست میده .تریدرها اصوال به دلیل سختی بازی یا از سر ناآگاهی یا عدم نظم و
انضباط بازنده می شن .اگه یکی از اینها شما رو ناراحت می کنه ،این کتاب رو برای شما نوشتم.
من توی تابستان 1976کتاب (چطور سهام بخریم) اثر انگل رو در آمریکا به پایان بردم .اون موقع
هیچ چیزی در مورد بازار سهام نمی دونستم ،و ایدهی کسب درآمد ،از طریق فکر کردن ،من رو
فرا گرفت.
نمیدونستم سهام ،اوراق قرضه ،قراردادهای آتی یا اختیار معامله چیه و بعضی اوقات فقط از نگاه
کردن به اسکناسهای دالر آمریکا در کیف پولم احساس ناراحتی میکردم .در کشور قدیمیم
(نویسنده در اصل اهل شورویه) ،تعداد کمی از اونها می تونستن شما رو به مدت سه سال به سیبری
تبعید کنن.
3
خوندن کتاب (نحوهی خرید سهام) دنیای کامال جدیدی رو برای من باز کرد .وقتی به نیویورک
رفتم ،اولین سهامم رو خریدم .ولی یه اتفاق بسیار بد رخ داد من توی ترید اول و سپس ترید دوم
پول درآوردم و این توهم برای من ایجاد شد که پول درآوردن توی این مارکتها آسونه .و چند
برای من یادگیری ترید یک سفر طوالنی بوده هم در اوج و هم در پایین ترین سطح .هم در حرکت
رو به جلو یا در دایره بارها و بارها سرم رو به دیوار کوبیدم و حساب معامالتی ام رو به زمین زدم.
هر بار که به یک کار بیمارستان برمی گشتم (نویسنده شغل اصلیاش روانپزشکی است) ،سهامی
رو جمع می کردم ،مطالعه می کردم ،فکر می کردم ،آزمایشات بیشتری انجام می دادم و سپس
معامالت من به آرامی بهبود پیدا کرد ،اما موفقیت زمانی حاصل شد که متوجه شدم کلید برنده
شدن در ذهن منه ،نه در یک کامپیوتر .روانپزشکی به من بینشی در مورد ترید داد که با شما به
اشتراک میذارم.
4
آیا واقعاً می خواید موفق بشید؟
سالها پیش دوستی داشتم که همسرش چاق بود و از زمانی که من اون رو می شناختم رژیم گرفته
بود .اون میگفت که میخواد وزن کم کنه و در حضور مردم کیک یا سیبزمینی نمیخورد .اما
وقتی وارد آشپزخونهاش شدم ،دیدمش که با یک چنگال بزرگ به اونها حمله میکرد .لذت کوتاه
مدت غذا خوردن برای اون قوی تر از لذت کنترل خودش و مزایای سالمتی کاهش وزن بود .همسر
دوستم بسیاری از تریدرها رو به من یادآوری کرد که میگن میخوان موفق باشن ،اما به انجام معامالت
تکاندهنده ادامه میدن و در واقع به دنبال هیجانهای کوتاه مدت قمارگونه در مارکت هستن.
مردم رو فریب میدن و با خودشون بازی می کنن .دروغ گفتن به دیگران بده ،اما دروغ گفتن به
خودمون ناامیدکننده است .کتاب فروشی ها پر از کتاب های خوب در مورد رژیم غذایی هستن،
این کتاب به شما یاد میده که چطور مارکتها رو تحلیل و معامله کنین ،ریسک ها رو کنترل کنین
و با ذهن خودتون کنار بیاین .من میتونم دانش رو به شما بدم .ولی فقط شما می تونین انگیزهتون رو
تامین کنین.
5
این رو به خاطر داشته باشین :ورزشکاری که میخواد از ورزش های پرخطر لذت ببره باید قوانین
ایمنی رو رعایت کنه .وقتی خطرات رو کاهش میدین ،حس موفقیت و کنترل بیشتری به دست
تنها در صورتی می تونین در ترید موفق بشین که اون رو به عنوان یک فعالیت فکری جدی مدیریت
کنین .ترید از لحاظ احساسی کشنده است .برای اطمینان از موفقیت ،مدیریت پول دفاعی رو تمرین
کنین .یک تریدر خوب به همون اندازه که یک غواص حرفه ای هوای خودش رو تماشا می کنه،
.2روانشناسی کلیده
آخرین باری که سفارشی دادین و اینکه چه احساسی داشتین رو به خاطر دارین؟ آیا نگران از دست
دادن یا باختن بودین و میترسیدین؟ آیا قبل از وارد کردن سفارش خود تعلل کردین؟ وقتی تریدی
رو رو بستین ،احساس خوشحالی کردین یا تحقیر؟ احساسات هزاران تریدر در جریانهای روانی
6
پیاده شدن از ترن هوایی احساسات
اکثر تریدرها بیشتر وقتشون رو به دنبال معامالت خوب میگذرونن .وقتی هم که وارد یک ترید
میشن ،اون رو مدیریت نمیکنن ،بلکه یا از درد به خودشون میپیچن یا از لذت پوزخند میزنن .اونا
سوار یک ترن هوایی احساسی میشن و عنصر اساسی پیروزی یعنی مدیریت احساسات خودشون رو
از دست میدن .ناتوانی اونا در مدیریت خود منجر به مدیریت ضعیف ریسک و زیان میشه.
اگه ذهن شما با مارکتها هماهنگ نباشه ،یا اگه تغییرات روانشناسی بیشتر جمعیت رو نادیده
بگیرین ،هیچ شانسی برای ترید پول ندارین .همه متخصصان برنده اهمیت فوق العادهی روانشناسی
دوستان و دانشجویانی که می دونن من روانپزشکم اغلب می پرسن که آیا این به من به عنوان یک
تریدر کمک می کنه؟ روانپزشکی خوب و ترید خوب یک اصل مهم مشترک دارن .هر دو بر
واقعیت تمرکز میکنن ،روی دیدن جهان آنطور که هست .برای داشتن یک زندگی سالم ،باید با
چشمان باز زندگی کنین .برای اینکه یک تریدر خوب باشین ،باید با چشمان باز ترید کنین ،روندها
و چرخش های واقعی رو بشناسین ،و زمان یا انرژی خودتون رو برای خیال پردازی ها ،پشیمانی ها
سوابق کارگزاریها نشون میده که بیشتر تریدرها مرد هستن .با این حال ،درصد زنان تریدر در حال
اما ،من متوجه شدم که درصد تریدرهای موفق در بین زنان بیشتره .چون اونها نسبت به مردها منظم-
چرا اکثر تریدرها ضرر میکنن و از مارکتها خارج میشن؟ تجارت احساسی و بی فکر دالیل
بزرگ این امر هستن ،اما دالیل دیگهای هم وجود داره .بازارها در واقع به گونه ای تنظیم شدن که
اکثر تریدرها باید پول خودشون رو از دست بدن .صنعت ترید به آرامی با کمیسیون و لغزش تریدرها
رو میکشه.
شما برای ورود و خروج از تریدهاتون کمیسیون پرداخت میکنین .لغزش ،تفاوت بین قیمتیه که
سفارش خودتون رو توی اون ثبت می کنین و قیمتی که توی اون سفارش پر میشه.
8
وقتی مشتاق ورود یا خروج و ثبت سفارش بازار هستین ،اغلب با قیمتی بدتر از زمانی که اون رو
بیشتر آماتورها از آسیب کمیسیون ها و لغزش ها آگاه نیستن ،همونطور که دهقانان قرون وسطایی
نمی تونستن تصور کنن که میکروب های نامرئی کوچیک میتونن اونها رو بکشن .اگر لغزش رو
نادیده بگیرین و با داللی برخورد کنین که پورسانت های باالیی دریافت می کنه ،مانند دهقانی رفتار
صنعت ترید همچنان مقادیر زیادی پول رو از بازارها خارج می کنه .صرافیها ،تنظیمکنندهها،
کارگزاران و مشاوران از مارکتها زندگی میکنن ،در حالی که نسلهای تریدرها همچنان از بین
میرن .مارکتها به ذخایر تازه ای از بازندگان نیاز داره ،همونطور که سازندگان اهرام باستانی به
عرضه تازهی برده؛ نیاز داشتن .بازنده ها پول رو وارد مارکت می کنن که برای رونق صنعت ترید
ضروریه.
9
روانشناسی فردی
.4چرا ترید؟
ترید به طرز فریبنده ای آسون به نظر میرسه .یک مبتدی ممکنه با احتیاط وارد بازار بشه ،چند بار
برنده بشه و شروع به احساس درخشان و شکست ناپذیر بودن کنه .این زمانیه که اون شروع به
مردم به دالیل زیادی ترید می کنن بعضی منطقی و خیلیها غیرمنطقی .ترید فرصتی رو برای به
دست آوردن پول زیادی با عجله ارائه میده .پول برای بسیاری از مردم نماد آزادیه ،حتی اگه اونها
اگه میدونین چطور ترید کنین ،میتونین ساعات کاری خودتون رو بسازین ،در هر جایی که
میخواین زندگی و کار کنین و هرگز به یک رئیس پاسخ ندین .ترید یک بازی جذابه ،ترکیبی از:
شطرنج ،پوکر ،و یک بازی ویدیویی که در یک بازی قرار گرفتن .ترید افرادی رو جذب می کنه
10
ریسک پذیرها رو جذب می کنه و کسانی رو که از ریسک اجتناب می کنن دفع می کنه .یک فرد
معمولی صبح از خواب بیدار میشه ،سر کار میره ،ناهار می خوره ،به خونه برمی گرده ،آبجو و شام
می خوره ،تلویزیون تماشا می کنه و می خوابه .اگه چند دالر اضافی به دست بیاره ،اونها رو به
حساب پس انداز میذاره .اما یک تریدر ساعت ها خودش رو نگه می داره و سرمایه خودش رو در
معرض خطر قرار میده .بسیاری از تریدرها تنها هستن که قطعیت های روتین رو کنار میذارن و به
خودشکوفایی
بسیاری از مردم یک انگیزه ذاتی برای رسیدن به بهترین های شخصی خودشون دارن تا توانایی های
خودشون رو به طور کامل توسعه بدن .این حرکت ،همراه با لذت بازی و فریب پول ،تریدرها رو
تریدرهای خوب معموالً افرادی سختکوش و زیرک هستن و برای ایدههای جدید باز هستن.
هدف یک تریدر خوب ،به طور متناقض ،کسب درآمد نیست .هدف اون ترید خوبه .اگه اون
درست ترید کنه ،پول تقریباً به عنوان یک گزینهی بعدی دنبال میشه.
11
تریدرهای موفق همچنان مهارتهای خودشون رو تقویت میکنن و سعی میکنن به بهترین حالت
یک تریدر حرفه ای از تگزاس من رو به دفتر خودش دعوت کرد و گفت" :اگه در حین ترید
روزانه روبروی من بشینی ،نمی تونی تشخیص بدی که توی اون روز 2000دالر جلوترم یا 2000
دالر عقبتر ".اون به سطحی رسیده که برنده شدن به وجدش نمیاره و باخت اون رو خسته نمی
کنه .اون به حدی روی ترید درست و بهبود مهارت های خود متمرکزه که پول دیگه روی
مشکل خودشکوفایی اینه که بسیاری از افراد رگه های خود ویرانگر دارن .رانندگان مستعد تصادف،
به تخریب اتومبیل خودشون ادامه میدن و تریدرهای خود تخریبگر همچنان حساب های خودشون
رو تخریب می کنن .مارکتها فرصت های زیادی رو برای خود تخریبی و همچنین برای
خودشکوفایی ارائه میده .تریدرهایی که با خود در صلح نیستن اغلب سعی می کنن خواسته های
متناقض خودشون رو در مارکت برآورده کنن .اگه ندونین به کجا میرین ،به جایی می رسین که
12
.5واقعیت در مقابل فانتزی
یک تریدر موفق یک واقع گراست .اون توانایی ها و محدودیت های خودش رو میشناسه .و اونچه
رو که در بازارها اتفاق می افته می بینه و می دونه که چطور واکنش نشون بده .اون مارکتها رو
بدون بریدن گوشه ها تحلیل می کنه ،خودش رو مشاهده می کنه و برنامه های واقع بینانه می کشه.
وقتی که یک آماتور چند ضربه می زنه و چند تماس حاشیه ای دریافت می کنه ،از حیله گر به
ترسناک تبدیل میشه و شروع به ایجاد ایده های عجیب و غریب در مورد بازار می کنه .بازنده ها به
دلیل ایده های خارق العاده خود خرید ،فروش یا اجتناب از ترید می کنن .اونها مثل بچههایی رفتار
می کنن که می ترسن از قبرستان رد بشن یا شب ها به زیر تختشون نگاه کنن چون از ارواح می
ترسن .محیط بدون ساختار مارکت ،توسعه فانتزی ها رو آسون می کنه .تخیالت ما بر رفتار ما تأثیر
در صحبت با صدها تریدر ،من مدام چندین فانتزی جهانی می شنوم .اونها واقعیت رو تحریف می
کنن و مانع موفقیت تریدشون میشن .یک تریدر موفق ،باید خیاالت خودش رو شناسایی کنه و از
13
افسانه هوش
بازندههایی که از "افسانه هوش" رنج می برن به شما میگن" :من باختم چون اسرار ترید رو نمی
دونستم ".بسیاری این تصور رو دارن که تریدرهای موفق اطالعات مخفیانه ای دارن .این فانتزی به
حمایت از مارکت پر جنب و جوش در خدمات مشاوره و سیستم های معامالتی آماده کمک می
کنه.
یک تریدر ضعیف ممکنه کارت اعتباری خودش رو برای خرید دسترسی به "اسرار ترید" از بین
ببره .این افراد ممکنه برای یک سیستم معامالتی کامپیوتری 3000 ،دالری برای یک شارالتان پول
بفرسته .وقتی که این سیستم به خودی خود ویران میشه ،اون دوباره کارت اعتباری تقریباً حداکثری
خودش رو برای یک «راهنمای علمی» بیرون میاره که توضیح میده چطور میتونه با تفکر در ماه،
ستارگان یا حتی اورانوس (یعنی با استفاده از شانس و اقبال و فال) ،دست از باخت برداره و شروع
بازنده ها متوجه نمی شن که ترید از نظر فکری نسبتاً ساده است .این کار به اندازه برداشتن آپاندیس،
14
تریدرهای خوب زیرک هستن ،اما تعداد کمی از اونها روشن فکر هستن .بسیاری از اونها هرگز به
افراد باهوش و سخت کوشی که در حرفه خودشون موفق بودن ،اغلب احساس می کنن که این
اما چرا اونها اغلب شکست می خورن؟ چیزی که برنده ها رو از بازنده ها جدا می کنه ،هوش نیست
یا اسرار ،و حتی آموزش! بلکه نوع خودشناسی و روانشناسی مارکت ،در کنار نوع مدیریت سرمایه
و ریسک ،نوع تاکتیک و استراتژی معامالتی همراه با ثبت معامالته که این تفاوت رو ایجاد میکنه.
بسیاری از بازنده ها فکر می کنن که اگه حساب بزرگتری داشته باشن ،با موفقیت ترید می کنن.
مردم حساب های خودشون رو یا با یک رشته زیان یا یک ترید بسیار بد نابود می کنن .اغلب ،پس
از فروش ،بازنده ،ناتوان از پاسخگویی به مارجین ،بازار معکوس میشه و به سمتی حرکت می کنه
که اون انتظار داشت .اون شروع به دود کردن می کنه :اگه یک هفته دیگه زنده می موند ،به جای
15
چنین افرادی به معکوس های مارکت که خیلی دیر اتفاق می افته نگاه می کنن و فکر می کنن که
این چرخش ها روش اونها رو تأیید می کنه .اونها ممکنه به سر کار برگردن و به اندازه کافی پول
کسب کنن ،پس انداز کنن یا قرض کنن تا حساب کوچیک دیگهای باز کنن .تاریخ تکرار میشه:
بازنده از بین میره ،مارکت برعکس میشه و حق اون رو «اثبات میکنه» ،اما خیلی دیر چون اون
دوباره فروخته .اینجا زمانیه که فانتزی متولد میشه" :اگه فقط حساب بزرگتری داشتم ،می تونستم
بعضی از بازندگان با نشون دادن سوابق کاغذی از اقوام و دوستانشون پول جمع می کنن .به نظر
میرسه ثابت می کنن که اگه پول بیشتری برای کار داشتن ،برنده بزرگی میشدن .اما حتی اگه پول
بیشتری جمع کنن ،اون رو هم از دست میدن -انگار مارکت به اونها می خنده!
یک بازنده کم سرمایه نیست در واقع ذهن اون توسعه نیافته است (یعنی ظرف ذهنی مناسبی نداره).
یک بازنده می تونه یک حساب بزرگ رو تقریباً به سرعت یک حساب کوچیک نابود کنه .یکی
از آشنایان من یک بار بیش از 200میلیون دالر رو در روز از دست داد .داللش اون رو فروخت -
و بعد بازار چرخید .اون از داللش شکایت کرد و به من گفت" :اگه فقط یک حساب بزرگتر داشتم
16
مشکل واقعی یک بازنده اندازه حساب نیست ،بلکه ترید بیش از حد و مدیریت نامناسب پوله .اون
ریسک هایی رو می پذیره که برای اندازه حسابش بسیار بزرگه ،هر چند کوچیک یا بزرگ .مهم
نیست که سیستم اون چقدر خوبه ،رگه ای از تریدهای بد مطمئناً اون رو از ترید اخراج می کنه.
آماتورها نه انتظار از دست دادن دارن و نه برای مدیریت معامالت بازنده آماده هستن .اینکه
اجتناب کنن :نداشتن یک برنامه واقعی مدیریت پول و عدم نظم و انضباط.
تریدری که می خواد زنده بمونه و پیشرفت کنه باید حد ضرر رو کنترل کنه .شما این کار رو با
ریسک کردن تنها بخش کوچیکی از سهام خودتون در هر ترید انجام میدین .از اشتباهات کوچیک
تریدرهایی که به افسانه خلبان خودکار اعتقاد دارن فکر می کنن که جستجوی ثروت می تونه
خودکار باشه .بعضی از افراد سعی می کنن یک سیستم معامالتی خودکار ایجاد کنن ،در حالی که
17
سیستمها قبالً روی صفحات کاغذ نوشته میشدن ،اما حاال توی کامپیوتر دانلود میشن .بعضی ابتدایی
هستن .بعضی هم پیچیده و با قوانین بهینه سازی داخلی و حتی قوانین مدیریت پول هستن .بسیاری
از تریدرها هزاران دالر رو صرف جستجوی جادویی می کنن که چند صفحه کد کامپیوتری رو به
جریان بی پایان پول تبدیل می کنه .افرادی که برای سیستم های معامالتی خودکار ،پول می پردازن
مثل شوالیه های قرون وسطایی هستن که به کیمیاگران برای راز تبدیل فلزات اساسی به طال پول می
دادن.
ماشینها و سیستمها میتونن کمک کنن ،اما نمیتونن جایگزین انسان بشن.
اگر یک سیستم معامالت خودکار موفق وجود داشت ،خریدار اون میتونست به تاهیتی نقل مکان
کنه و بقیه عمر خودش رو توی اوقات فراغت بگذرونه ،که توسط جریانی از چکهای کارگزارش
پشتیبانی میشد .تا حاال ،تنها افرادی که از سیستم های معامالتی کسب درآمد کردن ،فروشندههای
اونها هستن .اونها یک صنعت کلبه کوچیک اما رنگارنگ رو تشکیل میدن .اگه سیستم های اونها
کار می کرد ،چرا اونها رو می فروختن؟ اونها می تونستن خودشون به تاهیتی برن و از دالالنشون
چک های نقدی بگیرن! در همین حال ،هر فروشنده سیستم یک خط داره .برخی میگن که
18
برنامه نویسی رو بهتر از ترید دوست دارن .برخی دیگه ادعا می کنن که سیستم های خود رو فقط
به هرحال مارکتها همیشه در حال تغییر و شکست سیستم های معامالتی خودکار هستن .قوانین
سفت و سخت دیروز امروز کارایی کمتری خواهند داشت و احتماالً فردا کار خودشون رو متوقف
کنن .یک تریدر توانمند میتونه زمانی که مشکلی رو تشخیص میده روش های خودش رو تنظیم
خطوط هوایی با وجود داشتن خلبان خودکار ،حقوق باالیی به خلبانان می پردازن .اونها این کار رو
انجام میدن چون انسان ها می تونن حوادث پیش بینی نشده رو مدیریت کنن .وقتی سقف یک
هواپیمای مسافربری بر فراز اقیانوس آرام منفجر میشه یا وقتی یک جت مسافربری هر دو موتورش
رو به گله غاز بر فراز منهتن از دست میده ،فقط یک انسان میتونه چنین بحرانهایی رو مدیریت
کنه .این موارد اضطراری در مطبوعات منتشر شده و در هر یک از اونها خلبانان مجرب با ارائه
راهکارهایی موفق به فرود هواپیماهای خودشون شدن .هیچ خلبان خودکاری نمی تونه این کار رو
انجام بده .شرط بندی پول خود بر روی یک سیستم خودکار مانند شرط بندی زندگی خود بر روی
19
چونکه اولین رویداد غیرمنتظره باعث خرابی و سوختن حساب شما میشه.سیستم های معامالتی
خوبی وجود داره ،اما اونها باید با استفاده از قضاوت فردی نظارت و تنظیم بشن .شما باید روی توپ
بمونین نمی تونین مسئولیت موفقیت خودتون رو به یک سیستم مکانیکی واگذار کنین.
تریدرهای با فانتزی های خلبان خودکار سعی می کنن اونچه رو که در دوران نوزادی احساس می
کردن ،تکرار کنن .مادران اونها نیازهاشون رو به غذا ،گرما و آسایش برآورده می کردن .حاال اونها
سعی می کنن تجربه خوابیدن منفعالنه به پشت رو بازسازی کنن و سودهایی مانند جریان بی پایان
شیر گرم و رایگان به سمت اونها سرازیر بشه .مارکت مادر شما نیست .بلکه یه محیط سرسختیه که
به جای ریختن شیر گرم در دهان شما به دنبال راه هایی برای گرفتن پول از شماست.
مکتب شخصیت
اکثر مردم به آرزوی خود برای آزادی و استقالل گوش میدن ،اما وقتی تحت فشار قرار می گیرن،
لحن خودشون رو تغییر میدن و شروع به جستجوی «رهبری قوی» می کنن .تریدرهایی که در مضیقه
20
وقتی در شوروی سابق بزرگ می شدم ،به بچه ها یاد می دادن که استالین رهبر بزرگ ماست .بعداً
فهمیدیم که اون چه هیوالییه ،اما تا زمانی که او زنده بود ،بیشتر مردم از پیروی از رهبر لذت می
بردن .رهبر اونها رو از نیاز به فکر کردن برای خود رها کرد.
«استالینهای کوچک» در هر بخش از جامعه در اقتصاد ،زیستشناسی ،معماری ،و غیره نصب
شدن .وقتی به ایاالت متحده اومدم و شروع به ترید کردم ،از اینکه دیدم تعداد زیادی از تریدرها به
دنبال یک مربی هستن «استالین کوچک» خودشان ،شگفت زده شدم .این فانتزی که شخص دیگه-
سه نوع مربی در بازارهای مالی وجود دارن :مربیهای چرخهی مارکت ،مربیهای متد جادویی و
مربیهای مرده .مربیهای چرخه ،چرخه های مهم بازار رو نام گذاری میکنن .استادان روش،
بزرگراه های جدید رو به سمت ثروت تبلیغ می کنن .با این حال ،برخی دیگر ،از انتقادات فرار
کردن و از طریق مکانیسم ساده ترک این دنیا ،پیروان فرقه رو دعوت میکنن.
21
پیروان مربیها
بعضی افراد در جستجوی یک رهبر قوی به مربیها روی میارن .اونا به دنبال ارائه دهنده دانای کلی
مثل والدین توی بچگیشون هستن" .اونها با بند ناف خود در دست راه میرن و به دنبال مکانی برای
اتصالش می گردن ".عموم مردم مربی می خوان و مربیهای جدید همیشه میان .به عنوان یک تریدر
باهوش ،باید بدونین که در دراز مدت ،هیچ مربیای شما رو ثروتمند نمیکنه .شما باید خودتون
هیچ روش جادوییای وجود نداره ...حوزهی ترید به اندازه رشته پزشکی وسیع و متنوعه ،جاییه که
فرد باید یک تخصص رو انتخاب کنه و سخت کار کنه تا توی اون مهارت پیدا کنه .من مدتها
پیش مسیرم رو انتخاب کردم و کاری که در مقابل کالس انجام میدم اینه که با صدای بلند فکر
تفکر واهی و پوچ قویتر از دالره .تحقیقات اخیر ثابت کرده که افراد توانایی فوق العاده ای توی
22
یک تریدر موفق نمی تونه افکار واهی رو تحمل کنه اون باید یک واقع گرا باشه .هیچ برگه تقلبی
در بازارها وجود نداره می تونین حقیقت رو توی دفتر روزمرهی ترید و منحنی های سهام خودتون
ببینین.
برای برنده شدن توی مارکتها ،ما باید روی سه جزء اساسی ترید تسلط داشته باشیم :روانشناسی
صحیح ،سیستم معامالتی منطقی ،و برنامه مدیریت ریسک موثر .اینها مثل سه پایه هستن -یکی رو
بردارین سه پایه می افته .این یک اشتباه معمولی مبتدی هاست که به طور انحصاری روی
شما باید احساسات خودتون رو در حین ترید تجزیه و تحلیل کنین تا مطمئن بشین که تصمیمات
شما درسته .معامالت شما باید بر اساس قوانین مشخص و واضح باشه .شما باید مدیریت پول خودتون
رو به شکلی تنظیم کنین که هیچ زنجیره ای از ضرر نتونه شما رو از بازی بیرون کنه.
23
.6خود تخریبگری
ترید بازی بسیار سختیه .تریدری که میخواد برنده بشه و در درازمدت موفق بمونه ،باید در مورد
حرفهاش بسیار جدی باشه .اون نمی تونه ساده لوح باشه یا به دلیل برخی برنامههای روانی پنهان ترید
کنه.
متأسفانه ،ترید اغلب برای افراد هیجانی ،قماربازها و کسانی که احساس میکنند دنیا به اونها بدهکاره
،جذابه .اگه با هیجان ترید کنین ،ناچارا تریدهایی با شانس بد خواهید داشت و ریسک های بی
مورد رو می پذیرین .مارکتها بخشش ندارن و تریدهای هیجانی همیشه منجر به زیان میشن.
قمار
قمار به معنای شرط بندی روی بازی های شانسی یا مهارتیه .در همه جوامع وجود داره و بیشتر مردم
دکتر رالف گرینسون ،قماربازها رو به سه گروه تقسیم کرده :افراد عادی که برای انحراف قمار
میکنن و کسانی که میتونن در صورت تمایل دست از کار بکشن .قمارباز حرفه ای که قمار رو
24
به عنوان وسیله ای برای کسب درآمد انتخاب می کنه .و قمارباز روان رنجور ،که قمار می کنه چون
یک قمارباز روان رنجور یا احساس خوش شانسی می کنه یا میخواد شانس خودش رو آزمایش
کنه .برنده شدن به اون احساس قدرت میده .اون احساس خوشحالی می کنه ،مثل بچهای که از سینه
خودش شیر میده .در پایان ،یک قمارباز روان رنجور همیشه میبازه ،زیرا سعی میکنه به جای
تمرکز بر یک برنامهی بازیِ درازمدتِ واقع بینانه ،اون احساس همهجانبهی سعادت رو بازسازی
کنه.
بیشتر قماربازها مردها هستن که برای کار قمار می کنن .زنها تمایل به قمار به عنوان وسیله ای برای
فرار دارن .بازندهها معموالً باختهای خودشون رو پنهان میکنن و سعی میکنن مثل برنده به نظر
زمانی که معامالت به نفع اونها پیش میره ،قماربازها احساس خوشحالی می کنن .و اونها هنگام
باخت به شدت احساس ضعف می کنن .در مقابل حرفه ای های موفقی که بر برنامه های بلندمدت
تمرکز می کنن و به خصوص در مورد هیچ تریدی ناراحت یا هیجان زده نمی شن ،متفاوت هستنن.
25
عالمت کلیدی قمار ناتوانی در مقاومت در برابر میل به شرط بندیه .اگر احساس میکنین که بیش
از حد ترید میکنین و نتایج ضعیفی دارن ،ترید رو به مدت یک ماه متوقف کنین .این به شما فرصتی
میده تا تریدهای خودتون رو دوباره ارزیابی کنین .اگه میلتون به ترید اونقدر قویه که نمی تونین
یک ماه از این اقدام دور بمونین ،وقتشه که از بخش محلی قماربازهای گمنام بازدید کنین یا از
خود تخریبی
پس از دههها تمرین روانپزشکی ،متقاعد شدم که بیشتر شکستها توی زندگی به دلیل خود تخریبیه.
ما در امور حرفه ای ،شخصی و ترید خودمون شکست می خوریم نه به دلیل بدشانسی یا بی کفایتی،
یکی از دوستان باهوش من سابقه مادام العمری توی از بین بردن موفقیت خودش داشت .به عنوان
یک مرد جوان ،اون یک داروساز موفق بود ،اما کار خودش رو از دست داد .دالل شد و اونجا هم
شکست خورد .به ترید روی آورد ،اما در حالی که خودش رو از بالیای قبلی جدا می کرد ،شکست
خورد .اون تمام ناکامی های خودش رو به گردن رؤسای حسود ،تنظیم کننده های ناالیق و همسری
چون این دردناکه که در درون خودشون به دنبال علت شکست خودشون بگردن.
پیشینهی ذهنی از دوران بچگی می تونه مانع از موفقیت شما در بازار بشه .باید نقاط ضعف خودتون
رو شناسایی کنین و برای تغییر تالش کنین .یک دفتر روزانهی معامالتی داشته باشین دالیل خودتون
رو برای ورود و خروج از هر معامله یادداشت کنین .و به دنبال الگوهای تکراری موفقیت و شکست
خودتون باشین.
اکثر مردم توی زندگی خودشون با انجام همون اشتباهات گذشته دهها سال زندگی میکنن و هیچ
تغییری ایجاد نمیکنن .بعضیها هم زندگی خودشون رو طوری تنظیم می کننن که در یک زمینه
موفق میشن ،در حالی که درگیری های درونی خودشون رو توی زمینه دیگهای نشون میدن.
شما باید از تمایل خود به خود تخریبی آگاه باشین .دست از سرزنش ضررهای خود به گردن
بدشانسی یا دیگران بردارین و مسئولیت نتایج خودتون رو بپذیرین .شروع به نوشتن یک دفترچه
روزانه کنین رکورد تمام معامالت خودتون ،با دالیلی برای ورود و خروج از آنها رو بنویسین.
27
به دنبال الگوهای تکراری موفقیت و شکستهاتون باشین .کسانی که از گذشته درس نمی گیرن،
یک تاجر به یک شبکه ایمنی روانی نیاز داره همونطور که یک کوهنورد به تجهیزات بقای خود
نیاز داره .من متوجه شدم که اصول الکلی های گمنام ،که در زیر به اونها اشاره شده ،کمک بزرگی
در مراحل اولیه توسعه تریدر هستن .قوانین سختگیرانه مدیریت سرمایه یک شبکه ایمنی فراهم می
کنه ،در حالی که دفتر روزانه به شما کمک می کنه از اشتباهات و همچنین موفقیت های خودتون
درس بگیرین.
روانشناسی ترید
موفقیت یا شکست شما به عنوان یک تریدر به احساسات شما بستگی داره .ممکنه سیستم معامالتی
خوبی داشته باشین ،اما اگه احساس غرور ،ترس یا ناراحتی می کنین ،حساب شما مطمئناً آسیب
میبینه .اگه از ترس ،حرص و طمع یا اوج قمار خودتون آگاه شدید ،تریدهای خودتون رو ببندین.
در ترید ،شما با تیزبین ترین ذهنهای جهان رقابت می کنین .کمیسیون ها و لغزش ها میدان رو علیه
شما کج می کنن.
28
حاال ،عالوه بر اون ،اگه اجازه بدین احساسات شما توی تریدهای شما دخالت کنه ،تالش شما
شکست خورده است« .به اندازه کافی سخته که بدونیم مارکت قراره چه کاری انجام بده .و اگر
این رو هم ندونیم که قراره خودمون چه کاری انجام بدیم ،تالشمون قطعا شکست خورده».
داشتن یک سیستم معامالتی خوب کافی نیست .بسیاری از تریدرها با سیستمهای خوب به دلیل عدم
پیچوندن قوانین
مارکتها وسوسههای عظیمی مثل قدم زدن زیر طاق طال یا حرمسرا ارائه میدن .اونها موج های
بزرگی از حرص و طمع و حتی موج های بزرگتری از ترس از دست دادن اونچه رو که داریم
اکثر آماتورها پس از یک برد کوتاه ،احساس نابغه بودن می کنن .این هیجان انگیزه که باور کنین
اونقدر خوب هستین که همه معامالت شما برنده خواهد بود .این دقیقا زمانیه که تریدرها شروع به
29
تریدرها مقداری دانش به دست میارن ،برنده میشن ،احساساتشون تسخیر میشه و خودشون رو
نابود میکنن .اکثر تریدرها بی درنگ «اشتباه» های خودشون رو به مارکتها بر می گردونن،
مارکتهایی که سرشار از داستان های گدایی تا ثروت و برعکسشه .ویژگی بارز یک تریدر موفق
شما باید ترید رو تا حد امکان عینی کنین .حتما قوانین مدیریت سرمایه رو رعایت کنین.
صفحهبزرگی داشته باشین که تمام تریدهای خودتون رو فهرست میکنه ،از جمله کمیسیون و
لغزش .یک دفتر روزانه از تمام معامالت خودتون با چارتهای "قبل و بعد"ش رو نگه دارین و
ثبت کنین .در مراحل اولیه حرفه معامالتی خود ،ممکنه مجبور باشین به اندازه تحلیل بازارها ،انرژی
زمانی که مشغول یادگیری ترید بودم ،هر کتابی رو که توی زمینه روانشناسی ترید پیدا می کردم،
مطالعه می کردم .بسیاری از نویسندهها توصیه های معقولی ارائه کردن .بعضی روی نظم و انضباط
تاکید داشتن« :شما نمی تونین اجازه بدین مارکتها شما رو تحت تأثیر قرار بدن .توی لحظهی ترید
تصمیم نگیرین .یک استراتژی برای ترید برنامه ریزی کنین و طبق اون برنامه ترید کنین ».بعضی
دیگه از نویسندهها روی انعطاف پذیری تأکید کردن« :با هیچ ایده قبلی وارد مارکت نشین.
30
زمانی که مارکتها تغییر می کنن ،برنامه های خودتون رو هم همراش تغییر بدین ».برخی از
کارشناسان انزوا رو پیشنهاد کردن بدون اخبار تجاری ،بدون وال استریت ژورنال ،بدون گوش
دادن به تریدرهای دیگه ،فقط شما و مارکت .عدهای دیگه توصیه می کردن که ذهنی باز داشته
باشین ،با معامله گران دیگه در تماس باشین و ایده های تازه رو جذب کنین .هر نصیحت به نظر
به خواندن ،ترید و تمرکز بر توسعه سیستم ادامه دادم .در عین حال هم به روانپزشکی ادامه دادم .من
هرگز فکر نمی کردم این دو زمینه به هم مرتبط باشن تا زمانی که یک بینش ناگهانی پیدا کردم.
در واقع ایده ای که نحوه ترید من رو تغییر داد از روانپزشکی نشأت گرفت.
مثل اکثر روانپزشکان ،من همیشه بعضی از بیمارها با مشکالت الکلی داشتم .من همچنین به عنوان
مشاور یک برنامه بزرگ بازپروری مواد مخدر کار میکردم .طولی نکشید که متوجه شدم الکلی
ها و معتادان بیشتر در گروه های خودیاری بهبود پیدا میکنن تا در محیط های روانپزشکی
کالسیک.
31
رواندرمانی ،داروها و بیمارستانها و کلینیکهای گرانقیمت میتونن فرد مست را هوشیار کنن،
اما به ندرت موفق میشن به اون کمک کنن هوشیار بمونه .اکثر معتادان به سرعت عود می کنن.
اگه در الکلی های گمنام و گروه های خودیاری مشابه فعال بشن ،شانس بسیار بیشتری برای بهبودی
دارن.
زمانی که متوجه شدم اعضای الکلیهای گمنام بیشتر هوشیار می مونن و زندگی خودشون رو
بازسازی می کنن ،به یکی از طرفداران بزرگ الکلی های گمنام تبدیل شدم .من شروع به فرستادن
بیماران مبتال به مشکالت نوشیدن به الکل و گروه های مرتبط ،مثل(کودکان بزرگسال الکلی) کردم.
اگر یک الکلی برای معالجه نزد من می اومد ،اصرار می کردم که او هم به الکلیهای گمنام بره
یک شب در راه مهمانی در دفتر یکی از دوستانم توقف کردم .دو ساعت قبل از شروع اون مهمانی
وقت داشتیم ،و دوستم که الکلی در حال بهبودی بود ،گفت" :آیا میخواین توی یک فیلم شرکت
کنین یا به یک جلسه الکلیهای گمنام برین؟" من بسیاری از بیماران رو به الکلیهای گمنام فرستاده
بودم اما هرگز به جلسه ای نرفته بودم ،چون هرگز مشکل نوشیدن نداشتم .من فرصتی برای شرکت
در یک جلسه الکلیهای گمنام پیدا کردم این یک تجربه جدید بود.
32
توی این جلسه ،دوازده مرد و چند زن روی صندلی های تاشو توی یک اتاق ساده نشستن .این دیدار
یک ساعت طول کشید .من از اونچه شنیدم شگفت زده شدم به نظر می رسید این افراد در مورد
اونها در مورد الکل صحبت میکردن ،اما تا زمانی که من کلمه "باخت" رو جایگزین "الکل"
کردم ،بیشتر اونچه اونها گفتن در مورد من صدق می کرد! ارزش حقوقی صاحبان حساب من توی
اون روزها باال و پایین می شد .من اون جلسه رو ترک کردم و می دونستم باید با ضررهام همان
تقریباً هر مستی می تونه برای چند روز هوشیار بمونه تا زمانی که میل به نوشیدن اون رو به سمت
بطری بکشه .اون نمی تونه تا زمانی که به فکر کردن و احساس یک الکلی ادامه میده مقاومت کنه.
الکلی های گمنام سیستمی برای تغییر طرز فکر و احساس مردم در مورد نوشیدن داره .اعضای
الکلیهای از یک برنامه 12مرحله ای برای تغییر نظر خودشون استفاده میکنن .این 12مرحله که
توی کتاب دوازده قدم و دوازده سنت توضیح داده شده ،به 12مرحله رشد شخصی اشاره داره.
33
الکلیهای بهبودیافته در جلساتی شرکت میکنن که توی اون تجربیات خودشون رو با دیگر
الکلیهای بهبودیافته به اشتراک میذارن و از یکدیگر توی هوشیاری حمایت میکنن .هر عضوی
میتونه یک حامی دریافت کنه -یعنی عضو دیگهای از الکلیهایی که میتونه در صورت تمایل به
الکلیهای گمنام توی دهه 1930توسط دو معتاد الکلی تأسیس شد یک پزشک و یک فروشنده
دوره گرد که شروع به مالقات برای کمک به همدیگه کردن تا هوشیار بمونن .اونها سیستمی رو
توسعه دادن که بسیار خوب کار کرد ،دیگران شروع به پیوستن به اونها کردن .الکلیهای گمنام
تنها یک هدف داره کمک به اعضای خود که هوشیار بمونن .پول نمیخوان ،هیچ موضع سیاسی
نمیگیرن ،وکمپین های تبلیغاتی راهاندازی نمیکنن .الکلیهای گمنام فقط به لطف تبلیغات شفاهی
به رشد خودشون ادامه میدن و موفقیت خودشون رو فقط مدیون اثربخشی اون هستن.
برنامه 12مرحله ای الکلیهای گمنام به قدری موثره که افراد با مشکالت دیگه در حال حاضر از
اون استفاده می کنن .گروه های 12مرحله ای برای کودکان الکلی ،قمارباز و دیگران وجود داره.
من متقاعد شدم که تریدرها میتوانن در صورت اعمال اصول کلیدی الکلیهای گمنام در ترید
34
عدم پذیرش (انکار)
افراد زیادی در جامعه دارن از یک نوشیدنی از یک کوکتل ،یک لیوان شراب یا یک آبجو لذت
میبره ،اما وقتی احساس کنن به اندازه کافی سیر شدن ،این کار رو متوقف میکنن .شیمی افراد
الکلی متفاوته .وقتی که یک الکلی مشروب می خوره ،احساس می کنه تا زمانی که بیهوش بشه یا
یک مست ممکنه بگه که باید نوشیدن رو کم کنم ،اما نمی تونه بپذیره که خارج از کنترله .سعی
کنین به یکی از بستگان ،دوستان یا کارمندان الکلی بگین که نوشیدن الکل خارج از کنترله و به
زندگی اون آسیب می رسونه ،در این صورت با دیواری از استدالیهای اون و انکارهاش مواجه
میشین.
یک الکلی ممکنه بگه« :رئیسم منو اخراج کرد ،چون آویزون شدم و دیر اومدم .همسرم بچهها رو
گرفت و رفت ،چون هیچ حسی برای شروع نداشت .صاحب خونه ام سعی می کنه منو از آپارتمان
بیرون کنه ،چون من کمی از اجاره ام عقب مونده .من باید مصرف الکل رو کم کنم و همه چیز
درست میشه.
35
این مرد خانواده و شغل خودش رو از دست داده .حتی نزدیکه که سقف باالی سرش رو هم از
دست بده .زندگی اون از کنترل خارج میشه اما او مدام میگه که می تونه نوشیدن خودش رو کاهش
الکلی ها مشکالت خودشون رو انکار می کنن در حالی که زندگی اونها در حال فروپاشیه .تا زمانی
که یک الکلی معتقده که میتونه "نوشیدن خودش رو کنترل کنه" ،اون به سمت پایین حرکت میکنه.
هیچ چیز تغییر نمیکنه ،حتی اگه اون یک شغل جدید ،یک همسر جدید و یک صاحبخونه جدید
پیدا کنه.
الکلی ها از دست رفتن کنترل زندگیشون رو انکار می کنن .وقتی اونها از کاهش مصرف الکل
صحبت می کنن ،در مورد مدیریت غیرقابل کنترل صحبت می کنن .اونها مانند راننده ای هستن که
ماشینش توی یک جاده کوهستانی از کنترل خارج میشه .وقتی ماشین از صخره ای پایین میاد ،دیگه
خیلی دیره که قول بدیم با احتیاط رانندگی کنیم .زندگی یک الکلی از کنترل خارج میشه ،در حالی
شباهت آشکاری بین یک معتاد به الکل و یک تریدر وجود داره که حسابش در حال تخریبه.
36
همونطور که اون مدام تاکتیک های معامالتی خودش رو تغییر میده ،مثل یک الکلی عمل می کنه
که سعی می کنه مشکل خودش رو با تغییر از مشروب سنگین به آبجو حل کنه .یک بازنده انکار
یک مست فقط زمانی می تونه سفر خودش رو برای بهبودی آغاز کنه که اعتراف کنه الکلیه .اون
باید ببینه که الکل زندگی اون رو کنترل می کنه و نه برعکس .اکثر مست ها نمی تونن این حقیقت
بعضی از الکلیها زمانی که به یک بیماری خطرناک مبتال میشن به پایینترین حد خودشون میرسن.
بعضی دیگه پس از طرد شدن توسط خانواده یا از دست دادن شغل به خودشون ضربه می زنن .یک
معتاد الکلی باید به نقطه ای اونقدر پایین ،اونقدر عمیق سرش به سنگ بکوبه ،اونقدر دردناک و
درد ناشی از برخورد به سنگ باعث میشه یک الکلی ببینه چقدر عمیق تو مشکالت فرو رفته .اون
یک انتخاب ساده می بینه :یا زندگی خودش رو تغییر بده یا بمیره .تنها در این صورته که یک الکلی
تریدهای بی پروا انجام میدن و سودهای قبلی خودشون رو از بین میبرن .اکثر تریدرها نمی تونن
درد ناشی از ضررهای شدید رو تحمل کنن .اونها به عنوان تریدر پس از رسیدن به کف می میرن
و از مارکتها بیرون میرن .تعداد معدودی از بازماندهها متوجه میشن که مشکل اصلی در روشهای
اونها نیست مشکل در تفکر اونهاست .اونها می تونن تغییر کنن و به تریدرهای موفق تبدیل بشن.
مرحله اول
یک الکلی که می خواد بهبود پیدا کنه باید دوازده مرحله رو طی کنه دوازده مرحله رشد شخصی.
اون باید طرز فکر و احساسش ،نحوه ارتباطش با خودش و دیگران رو تغییر بده.
اولین مرحله الکلیهای گمنام سخت ترین مرحله است :یعنی اعتراف به اینکه شخص در برابر الکل
ناتوانه .یک فرد الکلی باید تشخیص بده که زندگیش غیرقابل کنترل شده ،و الکل قوی تر از اونه.
اکثر اونها نمی تونن اون قدم رو بردارن ،ترک تحصیل میکنن و به نابودی زندگی خودشون ادامه
میدن.
اگه الکل از شما قوی تره ،تا زمانی که زندهاین ،دیگه هرگز نمی توانین اون رو لمس کنین ،حتی
یک جرعه.
38
باید برای همیشه نوشیدنی رو کنار بذارین .بیشتر مست ها نمی خوان این لذت رو رها کنن .اونها به
جای برداشتن اولین قدم الکلیهای گمنام زندگی خودشون رو نابود می کنن .تنها درد ناشی از
سقوط به کف صخره و خوردن سرشون به سنگه که می تونه اونها رو برای برداشتن اولین قدم
تشویق کنه.
برچسبهایی روی یک سری ماشینها هستن که روی اونها نوشته شده« :یک روز در یک زمان» یا
«این کار آسون انجام میشه»- .اینها شعارهای الکلیهای گمنام هستن ،و افرادی که اون ماشین ها
برنامه ریزی برای زندگی بدون الکل میتونه طاقت فرسا به نظر برسه .به همین دلیله که الکلیهای
هدف هر عضو الکلیهای گمنام اینه که امروز هوشیار بمونن و امشب هوشیار به رختخواب برن .به
تدریج ،روزها به هفته ها ،سپس ماه ها و سپس سال ها تبدیل میشن .جلسات الکلیهای گمنام و
سایر فعالیتها به هر الکلی که بهبود پیدا میکنه کمک میکنه یک روز در یک زمان هوشیار
بمونه.
39
الکلیهای بهبودیافته توی این جلسات حمایت و مشارکت ارزشمندی دریافت میکنن و به دیگران
کمک میکنن .اونها توی تمام ساعات در سراسر جهان برگزار می شن .تریدرها میتونن چیزهای
یکی از بهترین کارهایی که یک تریدر می تونه انجام بده رفتن به جلسه الکلیهای گمنامه استمن
مخصوصاً اون رو به هر تریدری که در یک سطح از بازنده بودن قرار داره توصیه میکنم .با الکلی
های گمنام تماس بگیرین و درباره «جلسه باز» یا «جلسه مبتدیان» بعدی در منطقهتون بپرسین.
یک جلسه حدود یک ساعت طول می کشه .می تونین پشت در اتاق بشینین و با دقت گوش بدین.
هیچ فشاری برای صحبت کردن وجود نداره و کسی نام خانوادگی شما رو نمی پرسه.
هر جلسه با بلند شدن یک عضو طوالنی مدت شروع میشه و در مورد مبارزه شخصی خودش برای
بهبودی از اعتیاد به الکل صحبت می کنه .چندین عضو دیگه تجربیات خودشون رو به اشتراک
میذارن .مجموعه ای برای پوشش هزینه ها وجود داره اگه دوست دارین یک دالر کمک کنین.
تنها کاری که باید انجام بدین اینه که با دقت گوش بدین و هر بار که کلمه "الکل" رو می شنوین،
40
کلمه "باخت" رو جایگزین اون کنین .شما احساس میکنین که انگار افراد حاضر در جلسه در
وقتی شما به شکل تفننی نوشیدنی الکلی بخورین یعنی اینکه شما از یک نوشیدنی گهگاهی لذت
می برین ،اما یک الکلی هوس الکل می کنه و چیزی به اسم تفنن نداره بلکه معتاد به الکله .اون
انکار می کنه که الکل زندگیش رو کنترل و نابود می کنه تا زمانی که به یک بحران شخصی
میرسه .ممکنه یک بیماری تهدید کننده ،بیکاری ،ترک خانواده یا رویداد غیرقابل تحمل دیگهای
درد ناشی از برخورد به کف ،انکار یک الکلی رو سوراخ می کنه .اون یک انتخاب جدی میبینه
غرق شدن یا برگشتن به زندگی .اولین قدم اون برای بهبودی اینه که بپذیره که در برابر الکل ناتوانه.
ضرر برای یک بازنده همون چیزیه که الکل برای یک الکلی هست .ضرر کوچیک مثل یک
نوشیدنیه .ضرر بزرگ مثل یک کمر خم کنه .یک سری از ضررها مثل یک پرخوری الکلیه.
41
یک بازنده همچنان بین مارکتهای مختلف ،مربیها و سیستم های معامالتی جابجا میشه .ارزش
سهام اون در حالی که تالش می کنه حس لذت بخش برنده شدن رو بازسازی کنه ،کاهش پیدا
میکنه.
تریدرهای بازنده مثل الکلی ها فکر و عمل می کنن ،با این تفاوت که گفتار اونها درهم و برهم
نیست .این دو گروه اونقدر شبیه به هم هستن که می تونین با استفاده از الکلی ها به عنوان الگو پیش
اعتیاد به الکل یک بیماری قابل درمانه و باخت دادن نیز همینطوره .بازنده ها می تونن با استفاده از
تمایل به ترید
تریدرهای موفق مثل کسی که هرازگاهی الکل مینوشه رفتار میکنن ،یعنی اونها هرازگاهی ضرر
میکنن .اونها بعد از ضرر متوقف میشن و اگه چندین ضرر متوالی رو متحمل بشن ،اون رو به عنوان
سیگنالی در نظر می گیرن که چیزی کار نمی کنه :شاید سیستم اونها با محیط فعلی مارکت هماهنگ
نباشه .بخاطر همین اونا میدونن که زمان استراحت و نگاهی تازه به مارکتها فرا رسیده.
42
از طرف دیگه ،بازنده ها نمی تونن متوقف بشن اونها مدام به ترید ادامه میدن چون به هیجان بازی
یک مشاور تریدهای بزرگ که خودش ضررهای زیادی متحمل شده ،نوشته که لذت ترید برای
اون بیشتر از لذت جنسی یا پرواز با هواپیمای جته .همونطور که الکلی ها از مشروب خواری
اجتماعی به مستی میرن ،بازنده ها خطرات بزرگ و بزرگتری رو متحمل میشن .اونها از خط بسیار
مهم عبور می کنن :خط بین ریسک ترید و قمار .بسیاری از بازندگان حتی نمی دونن که این خط
وجود داره.
بازنده ها میل به ترید دارن ،همونطور که الکلی ها میل به نوشیدن رو دارن .اونها تریدهای تکانشی
انجام میدن ،تو ترید پرخوری میکنن و سعی میکنن راه خودشون رو از یک سوراخ پیدا کنن.
بازنده ها از حساب های خودشون پول خارج می کنن .اکثر اونها از بین میرن ،اما بعضیها بعدِ از
دست دادن پولشون ،به مدیریت پول دیگران روی میارن .بعضی دیگه خدمات مشاوره می فروشن،
43
اکثر بازندهها ضررهای خودشون رو از خودشون و از دیگران پنهان می کنن .اونها هیچ سابقه ای
نگه نمی دارن و نتایجشون رو دور می ندازن .بازنده مثل یک الکلیه که نمی خواد بدونه چند اونس
مشروب خورده.
یک بازنده در مه ترید میکنه و نمیدونه چرا همچنان میبازه .اگه می دونست ،کاری در این باره
انجام می داد و برنده می شد .یک بازنده سعی می کنه ترید خودش رو به روشی مدیریت کنه که
امیدهای ناامید بازندهها به راه حل های جادویی به مشاوران کمک می کنه تا خدمات خودشون رو
به مردم بفروشن .اونها به سیستمهای معامالتی جدید روی میارن ،نرمافزار بیشتری میخرن و به دنبال
با افزایش زیان و کاهش دارایی ،بازنده ناامیدتر میشه و موقعیتهای کامال آشکار رو از دست میده،
موقعیتهای باخت رو دو برابر میکنه ،معکوس میکنه و در جهت مخالف ترید میکنه و غیره.
همه اینها برای اون مفیدتر از تغییر مشروب سنگین به شراب نیست که می تونه به یک الکلی کمک
کنه.
44
یک معامله گر بازنده از کنترل خارج میشه و سعی می کنه امور غیرقابل مدیریت رو مدیریت کنه.
الکلی ها پیش از موعد می میرن و بیشتر تریدرها از مارکتها بیرون میرن و دیگه برنمی گردن.
روشهای معامالتی جدید ،نکات داغ و نرمافزارهای بهبودیافته به کسی که نمیتونه از پس خودش
یک بازنده از تریدها باال میره در حالی که داراییهاش کم میشه .اینکه بخوای به اون بگیم بازنده
است ،مثل اینه که بطری رو از یک مستی دور کنی .یک بازنده قبل از اینکه بتونه شروع به بهبودی
کنه ،باید به کف زمین برسه و سرش کامل به سنگ بخوره .شما باید طرز فکر خودتون رو تغییر
بدین تا از باخت دادن متوقف بشین و به عنوان یک تریدر بهبودی خودتون رو آغاز کنین.
زمین خوردن و به گل نشستن احساس وحشتناکی داره .دردناک و تحقیرکننده است .وقتی پولی
رو از دست میدی که توانایی از دست دادنش رو نداری به اون ضربه می زنی .وقتی پس انداز
خودت رو قمار می کنی ،به اون ضربه می زنی .بعد از اینکه به دوستانتون گفتین چقدر باهوش
هستین اون رو می زنین و بعداً باید از اونها قرض بخواین .وقتی مارکت به سمت شما غرش می کنه
بعضیهای دیگه مدام به حساب خودشون پول اضافه می کنن تا روز حساب رو به تعویق بندازن.
دیدن یک بازنده در آینه دردناکه .ما تمام عمر خودمون رو صرف افزایش عزت نفس می کنیم.
اکثر ما نسبت به خودمون نظر باالیی داریم .اولین انگیزه شما ممکنه پنهان شدن باشه ،اما به یاد داشته
باشین ،شما تنها نیستین .تقریباً هر تریدری اونجا بوده و حال شما رو تجربه کرده.
بسیاری از تریدرهایی که به کف رسیدن و به گل نشستن از مارکت دور میشن و هرگز به عقب نگاه
نمی کنن .بسیاری از کسانی که امروز ترید می کنن ،زودتر ،یا حداقل یک سال دیگه از بین میرن.
اونها به گل میشینن ،فرو می ریزن و میرن .اونا سعی میکنن ترید رو مثل یک رویای بد فراموش
کنن.
بعضیها زخم های خودشون را لیس می زنن و منتظر می مونن تا درد از بین بره و بعد با آموختن
اندک برگردن .اونها می ترسن ،و ترس اونها بیشتر به تجارت اونها آسیب می رسونه.
خوشبختانه ،بعضی از تریدرها برای شروع روند تغییر و رشد ،رو در پیش میگیرن .وقتی اعتراف
می کنین که مشکل شخصی شما باعث ضرر شما میشه ،می تونین شروع به ساختن یک زندگی
تریدری جدید کنید .می تونین شروع به توسعه رشتهای یک برنده کنین.
46
گام اول تریدر
همونطور که یک الکلی باید بپذیره که نمی تونه نوشیدنی خودش رو کنترل کنه ،یک تریدر بازنده
نیز باید بپذیره که نمی تونه ضررهای خودش رو کنترل کنه .اولین قدم یک عضو الکلیهای گمنام
اینه که بگه" :من یک الکلیم ،و من دربرابر الکل ناتوانم ".به عنوان یک تریدر بازنده ،شما باید
اولین قدم خودتون رو بردارین و بگین" :من یک بازندهام ،و من در برابر ضررها ناتوانم".
الکلیهای در حال بهبودی هر روز تالش میکنن هوشیار بمونن .یک تریدر بازنده می تونه با استفاده
از اصول الکلیهای گمنام بهبود پیدا کنه .حاال باید برای ترید بدون ضرر ،فقط در یک روز و یک
ممکنه بگین این غیرممکنه .اگه خرید کنین و بازار فوراً کاهش پیدا کنه ،چی؟ اگه شورت بفروشه،
و معلوم بشه که مارکت فوراً افزایش پیدا کنه ،چی؟ حتی بهترین تریدرها در بعضی معامالت ضرر
می کنن.
پاسخ اینه که بین ریسک و ضرر یک تریدر مرزی بکشیم .به عنوان تریدرها ،ما همیشه ریسکهای
ترید رو میپذیریم ،اما ممکنه هرگز ضرری بیشتر از این ریسک از پیش تعیینشده نداشته باشیم.
47
به عنوان مثال ،یک انباردار هر بار که کاالی جدیدی رو ذخیره می کنه ،ریسک می کنه .اگه
فروخته نشه ،پولش رو از دست میده .یک تریدر باهوش فقط ریسک هایی رو انجام میده که اون
رو از کار خارج نمی کنه ،حتی اگه چندین اشتباه پشت سر هم مرتکب بشه .انبار کردن دو جعبه
کاال ممکنه یک ریسک تجاری معقول باشه ،اما انبار کردن یک تریلر کامل احتماال یک قماره.
به عنوان یک تریدر ،شما در فضای ترید هستین .شما باید ریسک ترید خودتون رو تعریف کنین
یعنی حداکثر مقدار پولی که در هر ترید ریسک می کنین .هیچ مبلغ استاندارد دالری وجود نداره،
همونطور که هیچ ترید استانداردی وجود نداره .ریسک یک تریدر قابل قبول ،اول از همه ،به اندازه
حساب ترید شما بستگی داره .همچنین به روش ترید و تحمل درد شما بستگی داره.
مفهوم ریسک :یک تریدر نحوه مدیریت سرمایهی خودش رو تغییر میده .حداکثر مطلقی که یک
تریدر ممکنه در هر تریدی ریسک کنه ،دو درصد از حقوق صاحبان سهام حساب اونه .به عنوان
مثال ،اگر 30000دالر در حساب خودتون دارین ،ممکنه بیش از 600دالر در هر ترید ریسک
نکنین و اگر 10000دالر داشته باشین ،ممکنه بیش از 200دالر ریسک نکنین .اگه حساب شما
کوچیکه ،خودتون رو به ترید سهام کمتر ،تریدهای آتی ارزونتر یا قراردادهای کوچیک محدود
کنین.
48
اگه یک ترید جذاب می بینین ،اما باید یک توقف منطقی در جایی که بیش از 2درصد از سهام
در معرض خطره قرار بدین و اون ترید رو واگذار کنین .شما ممکنه کمتر ریسک کنین ،اما ممکنه
هرگز بیشتر ریسک نکنین .شما باید از ریسک بیش از 2درصد در معامله اجتناب کنین ،همونطور
کنترل زندگی تریدری خودش رو رها می کنه .سعی کنین هر دو رو کم کنین ،اما مسئولیت اونها
رو بپذیرین .اگه حتی یک دالر بیشتر از ریسک تریدتون ،از جمله کمیسیون و لغزش ،ضرر کنین،
بازنده هستین.
آیا سوابق تریدری خوبی دارین؟ ثبت نامناسب ،نشانهی مطمئن یک قماربازه .تریدرهای خوب
سوابق خوبشون رو حفظ می کنن .سوابق معامالتی شما باید تاریخ و قیمت هر ورود و خروج،
لغزش ،کمیسیون ،توقف ،تمام تنظیمات توقف ها ،دالیل ورود ،اهداف خروج ،حداکثر سود ،
حداکثر زیان پس از ضربه زدن به استاپ و سایر موارد رو نشان بده .این داده ها برای بررسی و
49
اگر از تریدی که در معرض ریسک تریدتون هست نجات پیدا کنین ،این یک ترید عادی محسوب
میشه .نه چانه زنی وجود داره ،نه انتظار برای یه تیک دیگه ،نه امیدی برای تغییر .از دست دادن یک
دالر بیشتر از ریسک ترید مستقر شما مانند مست شدن ،نزاع کردن ،مریض شدن شکم در راه خانه
و بیدار شدن در باتالقه .شما هرگز نمی خواین این اتفاق بیفته.
وقتی به یک جلسه الکلیهای گمنام میرین ،افرادی رو می بینین که سال هاست مشروب نخوردن،
بلند میشن و میگن" :سالم ،نام من فالنیه و من یک الکلیم ".چرا بعد از سالها هوشیاری خودشون
رو الکلی خطاب میکنن؟ چون اگه فکر کنن که اعتیاد به الکل رو شکست دادن ،دوباره شروع به
نوشیدن می کنن .اگه فردی دیگه فکر نمیکنه که الکلیه ،آزاده که یک نوشیدنی بنوشه ،بعد یک
نوشیدنی دیگه ،و احتماالً دوباره در گل قرار میگیره .فردی که می خواد هوشیار بمونه باید به خاطر
تریدرها از سازمان خودیاری خود ما سود می برن من اون رو بازندههای گمنام خطاب میکنم .چرا
تریدرهای گمنام نه؟ چون یک اسم بزرگ به تمرکز توجه ما بر تمایالت تخریب خودمون کمک
50
می کنه .از این گذشته ،الکلی های گمنام خودشون را تفننخورهای گمنام خطاب نمیکنن .تا
زمانی که خودتون رو بازنده خطاب کنین ،بر اجتناب از ضرر تمرکز میکنین.
ترید با ریسک یک کم مانند زندگی بدون الکله .یک تریدر باید بپذیره که بازنده است ،همونطور
که یک مست باید بپذیره که یک الکلیه .بعد اون می تونه سفر خودش رو برای بهبودی آغاز کنه.
به همین دلیله که هر روز صبح قبل از ترید پیشنهاد می کنم بگم« :صبح بخیر ،اسم من فالنیه و من
یک بازندهام .من این وظیفه رو دارم که به حسابم آسیب مالی جدی وارد نکنم .این مثل یک جلسه
الکلیهای گمنامه ذهن شما رو بر اصول اولیه متمرکز می کنه .حتی اگه امروز هزاران دالر از
مارکت دربیارین ،فردا میگین« :صبح بخیر ،اسم من فالنیه و من یک بازندهام» .درست مثل یک
الکلی که بعد از سالها زندگی بدون الکل ،بازم میگه «سالم ،من یک الکلیم» .این قضیه برای
یکی از دوستام به شوخی گفت" :وقتی صبح جلوی صفحه میشینم ،میگم" :اسم من جانه و می
خواهم گلوی تو را در بیارم ".تفکر اون باعث ایجاد تنش می شه .تفکر "بازنده های گمنام" باعث
ایجاد آرامش می شه .معاملهگری که احساس آرامش میکنه ،میتونه روی جستجوی بهترین و
مست ممکنه هر چند وقت یکبار برنده بشه ،اما مرد هوشیار کسیه که باید روی اون شرط بندی کرد.
.10برندگان و بازندگان
ما از اقشار مختلف به ترید میایم و بار ذهنی خودمون رو به همراه میاریم .بسیاری از ما متوجه میشیم
که وقتی توی مارکت مثل زندگی روزمره خودمون عمل می کنیم ،پول خودمون رو از دست میدیم.
بیشتر از همه ،موفقیت یا شکست شما به توانایی شما در استفاده از عقل بستگی داره تا اینکه احساسی
رفتار کنین .تریدری که وقتی برنده میشه احساس خوشحالی میکنه و وقتی میبازه افسرده میشه،
برای برنده شدن در مارکت باید خونسرد و مسئوالنه عمل کنین .درد باخت افراد رو به دنبال روش
های جادویی می کشونه .در عین حال ،اونها بسیاری از چیزهایی رو که در زمینههای حرفهای یا
52
مثل یک اقیانوس
مارکت مثل یک اقیانوسه -بدون توجه به اونچه شما می خواید ،باال و پایین میره .ممکنه وقتی سهامی
بخرین و در یک موج بترکه ،احساس شادی کنین .ممکنه وقتی پایین میاد غرق در ترس بشین ،اما
مارکت باال میره و با هر صعودی ،سهام شما رو ذوب می کنه .این احساسات هیچ ربطی به مارکت
مارکت از وجود شما خبر نداره .هیچ کاری نمی تونین انجام بدین تا روی اون تأثیر بذارین .اقیانوس
به رفاه شما اهمیتی نمیده ،اما نمی خواد به شما آسیب برسونه .شما فقط می تونین رفتار خودتون رو
کنترل کنین.
یک ملوان نمی تونه اقیانوس رو کنترل کنه ،اما می تونه خودش رو کنترل کنه .اون می تونه موج
ها و الگوهای آب و هوا رو مطالعه کنه ،تکنیک های خوب قایقرانی رو یاد بگیره و تجربه کسب
کنه .اون می تونه یاد بگیره که چه زمانی قایقرانی کنه و چه زمانی در بندر بمونه .یک ملوان موفق
53
یک اقیانوس می تونه مفید باشه شما می تونین توی اون ماهیگیری کنین و از سطح اون برای رسیدن
به جزایر دیگه استفاده کنین .یک اقیانوس می تونه خطرناک باشه می تونین توی اون غرق بشین.
هرچه رویکرد شما منطقی تر باشه ،احتمال بیشتری برای رسیدن به اونچه می خواید خواهید داشت.
از طرف دیگه ،وقتی احساسات خودتون رو به نمایش میذارین ،نمی تونین بر واقعیت اقیانوس تمرکز
کنین.
یک تریدر باید روندها و معکوسها رو توی بازار مطالعه کنه ،همونطور که یک ملوان اقیانوس رو
مطالعه میکنه .اون باید در مقیاس کوچیک معامله کنه و در عین حال یاد بگیره که حساب خودش
رو مدیریت کنه .شما هرگز نمی تونین بازار رو کنترل کنین ،اما می تونین یاد بگیرین که خودتون
پس از یک رشته تریدهای سودآور ،یک مبتدی ممکنه احساس کنه که می تونه روی آب راه بره.
اون شروع به ریسک کردن می کنه و حساب خودش رو منفجر می کنه .از طرفی دیگه ،آماتوری
که چندین ضرر متوالی رو متحمل میشه ،اغلب چنان احساس بی روحی می کنه که حتی زمانی که
54
اگه ترید باعث میشه احساس شادی بیش از حد و غیر معمول یا ترس کنین ،نمی تونین به طور کامل
از عقل خودتون استفاده کنین .وقتی شادی بیش از حد شما رو از پای دربیاره ،تریدهای غیرمنطقی
انجام میدین و ضرر میکنین .وقتی ترس شما رو در بر بگیره ،تریدهای سودآور رو از دست میدین.
ملوانی که قایق اون توسط بادهای اقیانوسی ضرب و شتم می شه بادبان های خودش رو می زنه -
مساحت بادبان رو کاهش میده .اولین راه حل برای یک تریدر که توسط مارکت کتک خورده،
کاهش حجم تریدهاشه .زمانی که در حال یادگیری هستین یا زمانی که احساس استرس می کنین،
یک تریدر حرفه ای از ذهن خودش استفاده می کنه و آروم می مونه .فقط آماتورها هیجان زده یا
افسرده میشن .ترید احساسی یک امر تجملیه که هیچ کس نمی تونه بهای اون رو بپردازه.
ترید احساسی
تریدهای احساسی می تونه بسیار اعتیاد آور باشه .حتی کسانی که در مارکت پول می ریزن ،ارزش
55
تو این مارکت هم تماشاچی هستین و هم شرکتکننده ،که به یک ورزش تبدیل شده .تصور کنین
که به یک بازی با توپ در لیگ اصلی میرین که در اون محدود به چیزی نیستین .چند صد دالر
پرداخت کنین و اجازه بدین داخل زمین و به بازی بپیوندین .اگه درست به توپ ضربه بزنین ،مثل
احتماالً قبل از اینکه در چند بار اول وارد زمین بشین ،دو بار فکر می کنین .این نگرش محتاطانهی
مسئول به "شانس مبتدی" معروفه .وقتی که یک مبتدی چند بار درست به توپ ضربه می زنه و
دستمزد خودش رو دریافت می کنه ،احتماالً به این ایده میرسه که به خوبی بازیکنان حرفه ای یا
حتی بهتر از اونهاست و می تونه از این بازی درآمد خوبی کسب کنه .آماتورهای حریص خیلی
اوقات شروع به دویدن توی زمین می کنن ،حتی زمانی که فرصت های خوبی برای بازی وجود
نداره .قبل از اینکه بدونن چه چیزی به اونها ضربه زده ،یک رشتهی کوتاه زیان ،حساب اونها رو
نابود می کنه.
مارکت یکی از سرگرم کننده ترین مکان های روی کره زمینه ،اما تصمیمات احساسی کشندهان.
اگه روزی به یک پیست مسابقه رفتین ،بچرخین و به جای اسب ها ،انسان ها رو تماشا کنین.
56
قماربازها پاهای خودشون رو می کوبن ،باال و پایین می پرن و سر اسب ها و سوارکارها فریاد می
زنن .هزاران نفر احساسات خودشون رو به نمایش میذارن .برنده ها در آغوش می گیرن و بازنده ها
با انزجار بلیط های خودشون رو پاره می کنن .شادی ،درد و شدت آرزوها ،کاریکاتورهایی هستن
که در مارکتها اتفاق می افتن .یک معلول باحال که در پیست کسب درآمد می کنه ،هیجان زده
نمی شه ،فریاد نمی زنه یا روی یک مسابقه یا حتی در یک روز شرط بندی نمی کنه.
کازینوها مست ها را دوست داره .اونها برای قماربازان نوشیدنی مجانی می ریزن تا احساساتی تر
بشن و بیشتر قمار کنن .کازینوها همچنین شمارنده های کارت آرام و هوشمند رو بیرون می ندازن.
در وال استریت مشروب رایگان کمتری نسبت به کازینو وجود داره ،اما حداقل در اینجا ،اونها شما
وقتی میمونی به پاش روی کنده درخت صدمه می زنه ،با عصبانیت میپره و تکه چوب رو لگد می
زنه .شما به یک میمون می خندین ،اما وقتی مثل اون رفتار می کنین به خودتان می خندین؟ اگه در
مدتی که شما النگ کردین ،بازار افت کنه ،ممکنه ترید زیانده خودتون رو دو برابر کنین یا در
غیر این صورت ،به سمت یکنواختی حرکت کنین و کوتاه بیایین.
57
این به جای استفاده از عقل خود ،رفتار احساسیه .تفاوت بین تریدری که می خواد به بازار برگرده
و میمونی که به کنده درخت لگد می زنه چیه؟ رفتار از روی خشم ،ترس یا شادی ،شانس موفقیت
رو از بین می بره .شما باید رفتار خودتون رو به جای اعمال احساسات خود تجزیه و تحلیل کنین.
ما از بازار عصبانی می شیم .ما از اون می ترسیم و خرافات احمقانه رو توی خودمون ایجاد می کنیم.
توی تمام این مدت ،مارکت در میان موجهای خود به دوچرخه سواری ادامه میده و مانند اقیانوسی
که از طوفان ها و دوره های آرام خودش عبور می کنه ،سقوط می کنه .مارک داگالس در کتاب
معاملهگر منضبط می نویسه که توی مارکت" ،هیچ آغاز ،میانه یا پایانی وجود نداره اینها فقط چیزیه
ما سعی می کنیم مارکت رو فریب بدیم یا دستکاری کنیم ،مانند امپراطور باستانی خشایارشاه که به
سربازانش دستور داد تا به دلیل غرق شدن ناوگانش دریا رو شالق بزنند .بسیاری از ما نمی دونیم
که چقدر دستکاری می کنیم ،چانه زنی می کنیم و احساسات خودمون رو نشون میدیم .بسیاری از
ما خودمون رو مرکز جهان می دونیم و انتظار داریم هر فرد یا گروهی با ما خوب یا بد باشه .این
مستقل عمل کردن برای ما طبیعی نیست اما این تنها راه موفقیت در مارکته.
58
داگالس هشدار میده« :اگر رفتار مارکت برای شما مرموز به نظر می رسه ،به این دلیله که رفتار شما
مرموز و غیرقابل کنترله .شما واقعاً نمی تونین تعیین کنین که مارکت احتماالً در آینده چه کاری
انجام میده ،در حالی که حتی نمی دونین در آینده چیکار میخواین بکنین ".در نهایت« ،تنها چیزی
که میتوانین کنترل کنین خودتون هستین .به عنوان یک تریدر ،شما این قدرت رو دارین که یا به
خودتون پول بدین یا پول خودتون رو به سایر تریدرها بدهین ».اون اضافه میکنه« ،تریدرهایی که
میتونن به طور مداوم پول در بیارن ...از دیدگاه یک رشته ذهنی به ترید میپردازن».
همه ما وسوسههای شیطانی خودمون رو داریم تا توی سفر تبدیل شدن به تریدرهای موفق ،اونها رو
از خود بیرون کنیم .در اینجا چندین قانون وجود داره که برای من کارساز بود چون از یک آماتور
وحشی به یک نیمه حرفه ای نامنظم و در نهایت به یک تریدر حرفه ای آرام تبدیل شدم .شما می
. 1تصمیم بگیرین که برای مدت طوالنی توی بازار باشین یعنی می خواین حتی 20سال دیگه تریدر
باشین.
. 2تا جایی که می توانین یاد بگیرین .نظر کارشناسان رو بخوانین و گوش بدین ،اما در مورد همه
چیز شک و تردید سالم داشته باشین .سوال بپرسین و فقط نظر افراد متخصص رو قبول نکنین.
59
.3حریص نشین و برای ترید عجله نکنین برای یادگیری وقت بذارین .مارکتها همیشه هستن و
فرصت های خوب بیشتری رو توی ماه ها و سال های آینده ارائه میدن.
. 4روشی رو برای تجزیه و تحلیل مارکت ایجاد کنین ،یعنی «اگه Aاتفاق بیفته ،احتماالً Bاتفاق
میافته» .مارکتها ابعاد زیادی دارن از چندین بعد تحلیلتون رو برای تأیید تریدهاتون استفاده
کنین .همه چیز رو روی داده های تاریخی و سپس توی مارکتها با استفاده از پول واقعی آزمایش
کنین .مارکتها همچنان در حال تغییر هستن شما به ابزارهای مختلفی برای ترید توی مارکتها و
دوره های انتقالی و همچنین روشی برای تشخیص تفاوت نیاز دارین .
. 5یک برنامه مدیریت سرمایه تهیه کنین .اولین هدف شما باید بقای طوالنی مدت باشه .هدف دوم
شما ،رشد مداوم سرمایه باید باشه .و هدف سوم شما ،کسب سود باال باید باشه .اکثر تریدرها هدف
سوم رو توی اولویت قرار میدن و از وجود اهداف 1و 2بی اطالع هستن.
. 6آگاه باشین که یک تریدر ضعیف ترین حلقه در هر سیستم معامالتیه .به جلسه الکلی های گمنام
بروین تا یاد بگیرین که چطور از ضرر جلوگیری کنین یا روش خودتون رو برای حذف معامالت
60
. 7برندهها متفاوت از بازنده ها فکر ،احساس و عمل می کنن .شما باید به درون خودتون نگاه کنین،
توهمات خودتون رو از بین ببرین ،و شیوه های قدیمی بودن ،تفکر و عمل خودتون رو تغییر بدین.
تغییر سخته ،اما اگه می خواین یک تریدر حرفه ای باشین ،باید روی تغییر و توسعه شخصیت
برای موفقیت به انگیزه ،دانش و نظم و انضباط نیاز دارین .پول مهمه ،اما همه چیز نیست و به اندازهی
اونها اهمیت نداره .اگه انگیزهی کافی برای کار بر روی این کتاب داشته باشین ،دانش زیادی کسب
میکنین و بعد با بازگشت به موضوع نظم و انضباط در فصول پایانی این دایره رو می بندیم.
61