Professional Documents
Culture Documents
حمایتگری چیست
حمایتگری چیست
حمایتگری چیست
حمایتگر کیست؟ کسی است که به طور آشکارا نسبت به مسائل ویژه و خط مشیهایی ،حمایتها یا توصیههایی میکند
و باتوجه به مسئلهای یا از طرف افرادی مطالباتی را مطرح میکند.
حمایتگری چیست؟ یک فرایند نیات مند و از پیش طراحی شده مبتنی بر شواهدی است که به طور مستقیم و غیرمستقیم
بر روی تصمیمگیرندگان ،ذینفعان و مخاطبان تاثیرگذار است و برای حمایت و فعالیتهای مشارکتی برای دستیابی به
حقوق زنان و کودکان اجرا میشود.
به عبارت دیگر ،حمایتگری ( )Advocacyبه دنبال ایجاد تغییرات در حکومتها ،نگرشها و رویکردها[ ،مراکز]
قدرت ،روابط اجتماعی و نهادها است .این اقدامات حمایتی الیههای زیرین ،پنهان و عمیق موانع دستیابی به اجرای
حقوق کودکان را نشان میدهند .هدف حمایتگری اجتماعی نشان دادن ناهنجاریها ،نابرابری و اختالفها ،ارتقای حقوق
بشر ،عدالت اجتماعی ،محیط زیست سالم یا موقعیتهایی برای دموکراسی و مشارکت زنان و کودکان است.
برای درک بهتر فرایند کار حمایتگری میتوان گفت که حمایتگری شامل چه مواردی است:
حمایتگری شامل افزایش آگاهی ،ارتباطات و فعالیت رسانهای است .به خصوص زمانی که پیامهای قانعکننده و راه
حلهای قابل سنجش به عموم مردم ،تصمیمگیرندگان و ذینفعان ارائه میکند.
ارتباطات برای تغییررفتارها نیز بخشی از تعریف حمایتگری است .چنانکه باید فضای ارتباطی مناسبی را در سیاست
شکل داد تا صدای اقشار را به باالترین سطح رساند.
توسعه مشارکت ،ائتالف و اتحاد نیز بخشی از حمایتگری است .چرا که باید حمایت سازمانی را ایجاد کرد و
تصمیمگیرندگان و پیامرسانها را برای رسیدن به اهداف مشترک بهم متصل کرد.
حمایتگری نوعی البیگری و مذاکره است .به خصوص وقتی که برای اثرگذاری روی رفتار ،عمل و سیاست
تصمیمگیرندگان باشد و باید با آنان رو در رو مذاکره و بحث کرد.
کمپین سازی در حمایتگری به معنای ساخت و ایجاد بسیج عمومی پیرامون مسئله حمایتگری است که منجر به تغییر
دیدگاهها و ایجاد پشتیبانی و حمایت مردم برای تاثیرگذاری بر تصمیمگیرندگان و ذینفعان است.
بخش دیگری از حمایتگری ،انجام تحقیقات و انتشار آنان است .در واقع با انجام تحقیقات روی موضوع حمایتگری،
ریشه ها و راه حلهای یک مشکل را مشخص کرده و توصیهها به تصمیمگیرندگان و ذینفعان ارائه میشود.
حمایتگری در همراهی با ذینفعان بستری را تسهیل میکند که تصمیمگیرندگان و دیگر ذینفعان صدای آنان را بشنوند.
حمایتگری شامل بسیج اجتماعی نیز میشود .حمایتگری در این معنا یعنی درگیر کردن سطوح مختلف جامعه از جمله
کسانی که به حاشیه رانده شدهاند ،به مثابه شرکا و متحدین یک کارزار جهت رفع موانع اجرای برنامههای حمایتگری.
در نهایت حمایتگری شامل برگزاری کنفرانس و رویدادها است به نحوی که ذینفعان و تصمیمگیرندگان را گردهم آورده
تا علل اصلی و راه حلهای مسئله را شناسایی کنند و پیگیر اقدامات فوری شوند.
تقویت پایههای حمایتگری
برای طراحی یک برنامه حمایتگری موفق باید در نظر داشت که حمایتگری نیازمند فرایند طوالنی مدت و مرحله به
مرحله است .برای ساختن و تقویت پایههای یک فعالیت حمایتگری هشت مورد دخیل است:
اعتبار :سازمانهای حمایتگری باید به نحوی در طول سالیان سال عمل کنند که دولتها ،سازمانها و جوامع .1
بتوانند به آنان اعتماد کنند .تحقیقات و تحلیلهای قوی متخصصان ،سنگ بنای اعتبار یک سازمان حمایتگری است.
مهارت :حمایتگری مهارتی است که ترکیبی از دانش ،قضاوت دقیق و راهحلهای خالقانه است. .2
هماهنگی درون سازمانی :یک سازمان حمایتگری برای یک هدف واحد فعالیت میکند در نتیجه همه اعضای .3
سازمان و همه بخشهای آن باید با هم همکاری داشته باشند.
ظرفیت ثبت و طبقه بندی شواهد و اسناد :جمع آوری داده ،تحقیق و تحلیل مرتبط با مسئله برای حمایتگری .4
اعتبار میآورد و استفاده از این دانش در زمان درست و در بهترین شکل میتواند بسیار اثرگذار باشد.
توانایی ارزیابی ریسک :برای پیشبرد حمایتگری ،ریسکها و خطراتی وجود دارد که میتواند سازمان یا .5
مشارکتکنندگان پروژه را تهدید کند .در نتیجه سازمان باید توانایی ارزیابی ریسکهای کوتاه مدت و بلند مدت را که
روی خود سازمان یا اعضایش تاثیرگذار است داشته باشد.
ظرفیت کار کردن با ذینفعان :دخالت دادن ذینفعان در پروژههای حمایتگری ضروری است زیرا یکی از .6
اهداف حمایتگری تغییر وضعیت ذینفعان است .به طور مثال کودکان و جوانان ذی نفعان اصلی یونیسف هستند و در
هر پروژه حمایتگری ظرفیت کار با کودکان را در نظر میگیرند.
روابط عمیق و سازنده :روابط قوی ،بلند مدت و با ثبات میتواند مبنای گستردهای برای حمایتگری باشد. .7
ساخت روابط شخصی ،عمومی و سازمانی در یک حمایتگری اثرگذار مهم است .اگر روابط محکم و پایداری ساخته
شود امکان دسترسی به مخاطبان و ارتباط با آنان امکان پذیر میشود.
منابع کافی :حمایتگری نیازمند سرمایهگذاری مالی و زمانی است .در حمایتگری ضروری است که منابع در .8
دسترس شناسایی شوند زیرا این منابع در نحوه برنامهریزی حمایتگری تاثیرگذار است.
طراحی یک برنامه برای حمایتگری به شما کمک میکند تا به شناختی از موقعیتها ،ذینفعان ،روابط قدرت ،چگونگی
ایجاد تغییر ،شناسایی مخاطبان ،پیام صحیح ،پیامرسان مناسب ،تشخیص ظرفیتها و در نهایت اجرایی کردن برنامه و
ارزیابی نتایج برسید .استراتژی پروژه حمایتگری همانند یک راهنمای عمل است .برنامهریزی برای آن به شما کمک
میکند تا منابع زمانی ،مالی و مهارتی خودتان را بشناسید و در جهت کاهش ریسک و افزایش فرصتهای حمایتگری
حرکت کنید.
نظارت و ارزیابی حمایتگری
نظارت و ارزیابی میتواند استراتژی حمایتگری را تغییر دهد و به بهینه سازی نتایج پروژه کمک کند .برنامهریزی
نظارت و ارزیابی حمایتگری شامل موارد زیر است:
پروژههای ارزیابی حمایتگری ممکن است سالها به طول انجامد .بنابراین برای نظارت و ارزیابی •
موثر مهم است که دادهها پیش از شروع برنامه و در طول مسیر رسیدن به هدف با دقت جمعآوری
شوند.
استراتژیها در طول سالها تکامل پیدا میکنند اما برای ارزیابی و نظارت ،باید واقع بینانه و مرتبط •
دستاوردها و نتایج باید مد نظر نظارت و ارزیابی باشند و نه اقدامات .به عبارتی ارتباط بین تالشهای •
ارزیابی پیشرفت پروژه مهم است و نه فقط تاثیرات آن .در واقع ،ارزیابی فرایند کار حمایتگری مد •
نظر است.
زمینه و متن در انتخاب استراتژی حمایتگری اهمیت دارد ،در نتیجه در انتخاب رویکرد نظارت و •
چه کسانی از دادههای نظارت و ارزیابی استفاده میکنند؟ مثال هیات امنای سازمان حمایتگر ،کسانی که خدماتی .1
به پروژه شما دادهاند ،شرکای پروژه مثل دولت ،رسانهها و جامعه مدنی.
چگونه از نظارت و ارزیابی استفاده خواهد شد؟ سه پاسخ برای این سوال وجود دارد :ارزیابی اعتبار پروژه .2
که تالش حمایتگری به چه نتایجی منجر شد؛ دادههای نظارت و ارزیابی برای تصمیمگیرندگان مفید است که آنان نحوه
اجرای پروژه تا نتایج را ببینند تا بتوانند تصمیمهای بهتری برای ادامه پروژه بگیرند؛ استفاده از دادههای ارزیابی و
نظارت به عنوان درسهای آموخته شده ،اینکه چه باید کرد و چه نباید کرد.
از چه طرح ارزیابی باید استفاده کرد؟ طرح ارزیابی یک مبحث کامال روش شناسی است که چه طور دادهها .3
و اطالعات را باید جمع آوری کرد .به طور معمول سه دسته طرح وجود دارد :آزمایشی ،شبه آزمایشی و
غیرآزمایشی(مثل روشهای ترکیبی کمی و کیفی ،مثلثسازی و …).
چه چیزهایی باید اندازه گیری شود؟ چهار جنبه در کار حمایتگری میتواند اندازهگیری شود -۱ :اندازه گیری .4
فعالیتها و تاکتیکهایی که حمایتگران برای رسیدن به هدفش ،مخاطبانشان را تحت تاثیر قرار میدهند و نتایج اقدامات
به عنوان خروجی استفاده میشود -۲ .اندازه گیری نتایج و خروجیهای موقت که حاصل فعالیتها و اهداف حمایتگری
است -۳ .اندازهگیری اهداف تعیین شده که استراتژی حمایتگری به دنبال تحقق آنها است -۴ .اندازهگیری تاثیراتی که
بزرگ هستند و منافعی برای ذینفعان دارد و در نتیجه اقدامات و اهداف حمایتگری بوده.
از چه ابزار جمع آوری دادهای باید استفاده کرد؟ ارزیابی حمایتگری میتواند از روشهای مرسوم جمع آوری .5
اطالعات مثل پرسشنامه یا مصاحبه ،مشاهده ،گروههای متمرکز و … استفاده کند.
پیش از اینکه برنامهریزی برای ارزیابی به پایان برسد ،باید به جزئیاتی نیز توجه کرد :چه کسی دادهها و اطالعات را
جمع میکند؛ جنبههای فنی و تکنیکی که چه طور و چه زمانی و توسط چه کسی این روشها اجرایی میشوند؛ چه طور
و چه زمانی گزارشها باید منتشر شوند.
اساسا ضرورت ارزیابی و نظارت در فرایند اجرای حمایتگری این است که چه چیزهای آموخته شد .براین اساس
سوالهای متداولی که باید پاسخ داد این است :چه کاری به خوبی انجام شد؟ کدام کار جواب نداد؟ کدام میتواند ارتقا پیدا
کند و بهتر شود؟ از کدام درس باید برای دفعه بعد استفاده کرد؟ کدام فعالیت بهتر از انتظار عمل کرد؟ کدام مشارکتها
ناامیدکننده بود؟ کدام پیامها پیچید و سر و صدا به پا کرد؟
در انتها ،هر پروژه حمایتگری موفق باید شناسایی شود و برای آن جشن گرفت .این میتواند برای پروژههای تمام شده
باشد یا پروژههایی که موفقیتهای کوچک در حین اجرا داشتهاند.
تامین دانش در دسترس باید در مرکز اقدامات حمایتگری باشد .شواهد و دادههای حمایتگری موثر میتوانند به عنوان
بخش عینی از کارهای حمایتگری سازمان باشند ،گفتگوهای داخلی را ایجاد کند و ساخت روابط بیرونی را موجب شود.
موضوعات زیر باید در این مبحث مورد توجه قرار گیرد:
در مفهوم مدیریت دانش نوشته شده است که مدیریت دانش یعنی رساندن دانش درست به افراد درست در زمان درست.
مدیریت دانش اقدامی مدیریتی برای افزایش انسجام سازمان ،اشتراکگذاری و رساندن دانش است .سیستم مدیریت دانش
در حمایتگری میتواند مبتنی بر تسهیل کردن ،گردآوردن ،دستهبندی ،بازیابی و انتشار اطالعات باشد.
اما دانش تنها نباید در اسناد و گزارشها باقی بماند بلکه باید روی آن بحث و گفتگو شود .این بحث میتواند حضوری
با اشخاص متخصص در آن زمینه باشد یا آنالین و از طریق ایمیل و شیوهها دیگر صورت پذیرد .انتشار و بحث روی
دانش به دست آمده از فعالیتهای حمایتگری منجر به این خواهد شد که دوباره کاریها کاهش یابد و نتایج بعدی مفیدتر
باشد.
http://intranet.unicef.org/Cop/DPPAdvocacy/Communitycontent.nsf
مستندسازی فعالیتها بخش ضروری از سازماندهی آموزش است .این بخش نه تنها به سازماندهی دانش کمک میکند
بلکه به تولید ایدههای جدید نیز کمک میکند.
زمانی که سازمان درگیر فعالیت حمایتگری میشود ،همواره این احتمال وجود دارد که شهرت ،روابط کارکنان و
اجتماعات و شرکای فعالیت در معرض خطر و یا تاثیرپذیریی قرار بگیرند به خصوص وقتی که روی حمایتگری
مسئلهای پافشاری دارید .براین اساس موارد زیر باید در نظر گرفته شوند:
زمانی این شناسایی بیشترین اهمیت را دارد که فعالیت حمایتگری روی مسئلهای اصرار شدید دارد یا از روشهای
خاصی مثل کمپینهای مردمی استفاده میکند .از سوی دیگر ،گاهی همکاری با برخی از افراد ،سازمانها ،بدنه دولت
ممکن است به فعالیت حمایتگری آسیب برساند مثال ائتالفی با نهادی منجر به از دست دادن کیفیت فعالیت حمایتگری
شود .باید همواره در نظر داشت که هر فعالیت حمایتگری ممکن است چه آسیبهایی به ذینفعان و یا کارکنان وارد کند
تا بتوان پیش از وقوع ،آنان را کنترل کرد.
به منظور تحلیل خطرات باید خطرهای موجود را شناسایی کرد .براین اساس دستورالعمل تحلیل ریسک بدین قرار
است -۱ :منافع بالقوه اهداف حمایتگری ارزیابی شود -۲ .شناسایی کسانی که ممکن است آسیب ببینند -۳ .ارزیابی سطح
ریسک -۴ .کارهایی که میتوان برای کاهش ریسک و خطرات انجام داد را در نظر بگیرد -۵ .ارزیابی سطح ریسک
بعد از اعمال فعالیتهایی برای کاهش آن -۶ .تصمیم بگیرید که آیا سود فعالیت به ریسک آن میارزد یا خیر.
شناسایی و مدیریت ریسک و خطرات باید در استراتژی حمایتگری و برنامه اقدام دیده شده باشد .برای مدیریت ریسک
باید این اقدامات را انجام داد:
- ۱جمع آوری شواهد قابل اطمینان و تحلیل آنان توسط متخصصان-۲ .پایبندی به اصول آداب و رسوم و فرهنگ
منطقهای که با آن کار میکنید .توجه به هنجارهای اجتماعی باعث میشود که سطحی از خطرات حمایتگری کاهش
یابد-۳ .تحلیل سیاست و قدرت میتواند تصویر روشنتری از روابط قدرت و فرهنگ کشور و منطقهای را به شما نشان
دهد -۴ .جلب حمایت و مشارکت با افراد و سازمانهای منطقهای سطح خطرات موجود را کاهش میدهد .در واقع کار
کردن یک گروه بزرگ روی موضوعی بهتر است از اینکه به تنهایی حمایتگری کنید.
در فعالیتهای حمایتگری باید برای ساخت روابط سرمایهگذاری کرد و این کلید موفقیت فعالیت خواهد بود .ایجاد
شبکهای از روابط فردی و سازمانی با مردم و گروهها برای رسیدن به اهداف حمایتگری ضروری است زیرا فعالیت
حمایتگری را در رسیدن به هدف تقویت میکند.
چارچوب مشارکت و همکاری یونیسف مبتنی بر پنج معیار است :برابری ،شفافیت ،نتیجهگرایی ،مسئولیتپذیری و
تکمیل کنندگی .چارچوبهای همکاری باید مبتنی بر توافقنامههای صریح و روشن ،ارزیابی و کنترل منظم ،اجبار و
تاکید بر شفافیت و برابری ،پیروی از استراتژیها و تاکتیکها باشد .همکاریها باید تمام جنبههای فعالیت حمایتگری
را پوشش دهد .برخی از شرکا باید قبل از ورود به پروژه و تبدیلشان به عنوان شرکای فعال ،باید آماده همکاری شوند
که این امر نیز نیازمند برنامهریزی است.
ایجاد شبکه روابط نیازمند خالقیت و رهبری است .به طور کلی سه اصطالح «شبکه»« ،اتحاد»« ،ائتالف» برای
تقویت حمایتگری ضروری است.
منظور از شبکه ایجاد فضایی برای خلق و به اشتراکگذاری ایدهها ،پیشنهادات و تجربیات است .با وسایل ارتباط جمعی
جدید میتوان این فضای مشارکتی را بدون هزینه مالی و زمانی ساخت.
اتحاد حول یک مسئله مشترک شکل میگیرد اما آنها کمتر پایدار میمانند .در هر مرحلهای از حمایتگری ،اتحاد میتواند
قدرتی را شکل دهد و ابزارهایی را برای پیشبرد حمایتگری بدهد.
ائتالف نیز همانند اتحاد از پیوستن چندین فعالیت شکل میگیرد اما آنها رسمیت بیشتری دارند .ائتالف میتواند منابع و
کارمندان هر بخشی را شامل شود و مزایایی به همراه داشته باشد اما از سوی دیگر میتواند انرژی سازمان ،منابع مالی
و انسانی را کاهش دهد .در نتیجه باید در ائتالف مراقب بود که مزایای آن بیشتر از معایب و هزینههایش باشد.
قبل از اینکه وارد همکاری با یک شبکه ،اتحاد و ائتالف شود باید به این موارد توجه کرد :محدودیتهای ارتباطات مثل
عدم دسترسی به تکنولوژی یا اینترنت؛ بعضی از سازمانها نمیخواهند بخاطر همکاری با پروژه ،اعتبار و شهرتشان
خدشهدار شود؛ تصمیمگیرندگان خودرای میتوانند به فرایند شفاف و دموکراسی پروژه آسیب برسانند؛ ائتالف با
سازمانهای بزرگ میتواند استقالل سازمانهای کوچکتر را بگیرند؛ رقابت بین اعضای چند ائتالف میتواند تبدیل به
روابط غیرسازندهای شود؛ در بعضی مواقع اختالف بین دیدگاهها ،اهداف و اولویتهای چند ائتالف میتواند به عنوان
یک خیانت سیاسی تلقی شود.
راهکارهای متعددی برای شبکهسازی ،اتحاد و ائتالف وجود دارد که میتواند راهنمای استراتژی برنامه حمایتگری
باشد :مسئله فعالیت حمایتگری برای ائتالفسازی باید دقیق و شفاف باشد و متن بیان مسئله میتواند برای تصمیمگیری
و بحث کمک کننده باشد؛ اگر گروه بزرگ است بهتر است پنج تا هفت نفر نماینده ،کار تهیه برنامه و استراتژی را انجام
دهند .برای برنامهریزی و هماهنگی کارها مثل تبلیغات ،البی و جمعآوری سرمایه کارگروههایی ایجاد کنید؛ برنامهها
را به طور مرتب ارزیابی کنید و هرکاری برای بهبود الزم است انجام دهید؛ دستورالعملها و کدهای احترام و
مسئولیت پذیری را تهیه کنید؛ اهداف یک ائتالف باید مشخص و واضح باشند که دقیقا چه اشتراکاتی وجود دارد و چه
اشتراکاتی وجود ندارد؛ اجازه دهید تا اعضا و خود مسئله چارچوب و نحوه ائتالف را پیشنهاد دهند و اجباری در پیروی
از اصول خاصی نباشد؛ عضویت در یک ائتالف برابر است با دنیایی از اختالف و تفاوت اما اتئالف موثر نیازمند یک
هسته سخت تعهد به سازمان است به شرطی که افراد را نسبت به هم بدبین و مظنون نکند؛ از هرگونه مشارکت و
دوستی خارج از ساختار ائتالف رسمی استقبال کنید؛ وظایف و مسئولیتهای ائتالف باید تعریف شده و مشخص باشد و
در جلسات اعضا اجازه پیدا کنند که گزارش پیشرفت خود را بدهند.