1_9995575128

You might also like

Download as pdf or txt
Download as pdf or txt
You are on page 1of 3

‫به نام خدا‬

‫فـارسـی (‪ )3‬ـ پـایـۀ دوازدهـم‬


‫طرح و تنظیم‪ :‬استاد نادر قربانی‬ ‫کارگاههای متنپژوهی‬ ‫تهران ـ پاییز ‪1402‬‬

‫درس یـکـم‬
‫شـکـر نـعـمـت‬
‫قلمرو زبانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ‬

‫‪1‬ـ جدول زیر را به کمک متن درس کامل کنید‬

‫واژۀ معادل‬ ‫معنا‬


‫وسـیـم‬ ‫دارای نشان پیامبری‬
‫مُـفــرَّح‬ ‫شادی بخش‬
‫انـابـت‬ ‫به خدای تعالی بازگشتن‬
‫بـریـدن وظیـفـه‬ ‫قطع کردن مقرّری‬

‫‪2‬ـ سه واژه در متن درس بیابید که هـمآوای آنها در زبان فارسی وجود دارد‪.‬‬
‫ـ (صبا ‪ /‬سبا)‬ ‫ـ (بحـر ‪ /‬بهـر)‬ ‫ـ (خـوان ‪ /‬خـان)‬ ‫ـ (حیـات ‪ /‬حیـاط)‬ ‫ـ (قربـت ‪ /‬غربـت)‬
‫ـ (منسوب ‪ /‬منصوب)‬ ‫ـ (خویش ‪ /‬خیش)‬ ‫ـ (منسوب ‪ /‬منصوب)‬ ‫ـ (خویش ‪ /‬خیش)‬

‫‪3‬ـ از متن درس برای کاربرد هریک از حروف زیر‪ ،‬سه واژۀ مهمّ امالیی بیابید و بنویسید‪.‬‬
‫(حیات‪ ،‬بحر‪ ،‬مفرّح‪ ،‬رحمت‪ ،‬فاحش‪ ،‬حلیه‪ ،‬تحیّر‪ ،‬تحفه‪ ،‬اصحاب)‬ ‫ـ ح‪:‬‬
‫(قربت‪ ،‬قلیل‪ ،‬قبا‪ ،‬قدوم‪ ،‬فایق‪ ،‬قسیم‪ ،‬مراقبت‪ ،‬مستغرق)‬ ‫ـ ق‪:‬‬
‫(عزّ و جل‪ ،‬طاعت‪ ،‬عذر‪ ،‬خلعت‪ ،‬ربیع‪ ،‬عصاره‪ ،‬جلّ و عال‪ ،‬اعراض‪ ،‬عاکفان‪ ،‬تضرّع‪ ،‬معترف)‬ ‫ـ ع‪:‬‬

‫‪4‬ـ در عبارت زیر‪ ،‬نقش دستوری ضمایر متّصل را مشخّص کنید‪.‬‬


‫« بوی گـلــم چنان مست کرد که دامنــم از دست برفت‪».‬‬
‫مضافالیه‬ ‫مفعول‬
‫ـ « بوی گل چنان مستــم کرد که دامن از دستــم برفت‪».‬‬ ‫تـوضـیح‪:‬‬
‫ـ « بوی گل‪ ،‬من را چنان مست کرد که دامن از دستِ من برفت‪».‬‬

‫‪5‬ـ در متن درس‪ ،‬نمونهای برای کاربرد هریک از انواع حذف (لفظی و معنایی) بیابید‪.‬‬

‫حذف به قرینۀ لفظی‬ ‫ـ طاعتش موجب قربت است و به شکر اندرش مزید نعمت (است)‪.‬‬
‫حذف به قرینۀ معنایی‬ ‫ـ بنده همان به (است) که ز تقصیر خویش ‪ //‬عـذر بـه درگــــاه خـدای آورد‪.‬‬

‫صفحۀ یک‬
‫نمونههای دیگر‪:‬‬
‫حذف به قرینۀ لفظی‬ ‫ـ هر نفسی که فرو میرود مم ّد حیات است و چون برمیآید مُفرّح ذات (است)‪.‬‬
‫حذف به قرینۀ لفظی‬ ‫ـ پس در هر نفسی دو نعمت موجود است و بر هر نعمتی شکری واجب (است)‪.‬‬
‫حذف به قرینۀ معنایی‬ ‫ـ عاکفان کعبۀ جاللش به تقصیر عبادت معترف (هستند) که ما عَبَدناکَ حَقَّ عِبادَتِکَ‪.‬‬
‫حذف به قرینۀ معنایی‬ ‫ـ واصفان حلیۀ جمالش به تحیر منسوب (هستند) که ماعَرَفناکَ حَقَّ مَعرِفَتِکَ‪.‬‬

‫قلمرو ادبی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ‬

‫‪1‬ـ واژههای مشخّص شده‪« ،‬نماد» چه مفاهیمی هستند؟‬


‫کان سوخته را جان شد و آواز نیامد‬ ‫ای مرغ سحر! عشق ز پروانه بیاموز‬
‫ـ پروانه‪ :‬نماد عاشقان پاکباز و راستین‬ ‫ـ مرغ سحر‪ :‬نماد مدّعیان دروغین عاشقی‬

‫‪2‬ـ با توجّه به عبارتهای زیر‪ ،‬به پرسشها پاسخ دهید‪.‬‬


‫ـ بارانِ رحمتِ بیحسابش همه را رسیده و خوانِ نعمت بیدریغش همه جا کشیده‪.‬‬
‫ش بادِ صبا را گفته تا فرش زمرّدین بگسترد و دایۀ ابرِ بهاری را فرموده تا بناتِ نبات در مه ِد زمین بپرورد‪.‬‬
‫ـ فرّا ِ‬

‫الف) آرایههای مشترک هر دو عبارت را بنویسید‪.‬‬


‫بگسترد‪ ،‬بپرورد‬ ‫‪//‬‬ ‫سجع‪ :‬رسیده‪ ،‬کشیده‬
‫فرّاش باد صبا‪ ،‬دایۀ ابر‪ ،‬بنات نبات‪ ،‬مهد زمین‬ ‫‪//‬‬ ‫تشبیه‪ :‬باران رحمت‪ ،‬خوان نعمت‬
‫فرّاش و فرش‪ ،‬دایه و بنات و مهد‪ ،‬ابر و باد‪ ،‬نبات و زمین‬ ‫‪//‬‬ ‫تناسب‪ :‬رحمت و نعمت‬

‫استعاره (سبزهها)‬ ‫ب) قسمت مشخّص شده‪ ،‬بیانگر کدام آرایۀ ادبی است؟‬

‫قلمرو فکری ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ‬

‫‪1‬ـ معنی و مفهوم عبارتهای زیر را به نثر روان بنویسید‪.‬‬


‫* عاکفان کعبۀ جاللش به تقصیر عبادت معترف که ما عَبَدناکَ حَقَّ عِبادَتِکَ‪.‬‬
‫ـ معنی‪ :‬گوشهنشینان بارگاه پرشکوه خداوندی‪ ،‬به کوتاهی عبادت خود اعتراف میکنند و میگویند که تو را عبادت‬
‫نکردیم چنان که شایستۀ پرستش هستی‪.‬‬
‫ـ مفهوم‪ :‬کوتاهی و ناتوانی بنده در پرستش شایستۀ خداوند‪.‬‬
‫* یکی از صاحبدالن سر به جیب مراقبت فرو برده بود و در بحر مکاشفت مستغرق شده‪.‬‬
‫ـ معنی‪ :‬یکی از عارفان در حالت تأمّل و تفکّر عارفانه‪ ،‬در دریای کشف اسرار الهی فرو رفته بود‪.‬‬
‫ـ مفهوم‪ :‬بیتوجّهی به غیر خدا برای کشف رازهای الهی‪.‬‬
‫صفحۀ دو‬
‫خص شده را بنویسید‪.‬‬
‫‪2‬ـ مفهوم کلّی مصراعهای مش ّ‬
‫تا تو نانی به کف آریّ و به غفلت نخوری‬ ‫* ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند‬
‫ـ غافل نشدن از یاد آفریدگار جهان‬

‫چه باک از موج بحر آن را که باشد نوح کشتیبان؟‬ ‫* چه غم دیوار امّت را که دارد چون تو پشتیبان‬
‫ـ تکیه کردن بر حمایت پیامبر اسالم (ص) برای دوری از اندوهها‪.‬‬

‫بـیدل از بینشـان چـه گویـد بـاز؟‬ ‫* گـر کسـی وصـف او ز مـن پرسـد‬
‫ـ ناتوانی انسان (شاعر) عاشق از وصف خداوند‬

‫‪3‬ـ از کدام سطر درس‪ ،‬مفهوم بیت زیر قابل استنباط است؟‬
‫سعدی‬ ‫وان که دید‪ ،‬از حیرتش کلک از بَنان افکنده ای‬ ‫* هیچ نقّاشت نمیبیند که نقشی برکشد‬
‫( معنی‪ :‬هیچ تصویرگری تو را نمیبیـند که تصویری از تو بیافرینـد و آن کسی هـم که تو را دیـد‪ ،‬وی را چنـان‬
‫شگفتزده نمودی که قلم از دستش انداختهای‪.‬‬
‫مفهوم‪ :‬ناتوانی در شناخت و وصف آفریدگار جهان)‬

‫ـ واصفان حلیۀ جمالش به تحیّر منسوب که ماعَرفَناکَ حَقَّ مَعرِفَتِکَ‪.‬‬

‫صفحۀ سه‬

You might also like