Professional Documents
Culture Documents
Aint Nobody Taking My Baby - Full Part
Aint Nobody Taking My Baby - Full Part
1
@VKOOKPLANET Ain’t Nobody Taking My Baby!
Chapter: Full
Translator: @Cottony
Channel: @VKOOKPLANET
2
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1.
"باالخره خوابید".
1
فیلمی در ژانر ترسناک Conjuring 2:
2
فیلمی در ژانر ترسناک Strangers:
3
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
3
فیلمی در ژانر ترسناک Annabelle:
4
شخصیت عروسکی فیلم ترسناک Chucky: Child’s Play
4
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"از تخم مرغ متنفری؟!" مرد شوکه پرسید" ،چرا بهم نگفتی؟!"
5
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
6
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
5
شخصیتی افسانه ای که پاهای خیلی بزرگی داره Big Foot:
7
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
9
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
10
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
11
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
اما اگه یک کار اون بود که واقعا اعصاب تهیونگ رو بههم می-
ریخت ،اون وقتی بود که جونگوک پاش رو روی زمین می-
کوبوند.
12
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
13
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
14
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
15
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
16
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
17
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"برو داخل".
6
اسم عروسک جونگوک Gloss:
18
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
19
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"برو داخل!"
20
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
چهرهی جونگوک کامال سرخ شد؛ پسر شوکه بنظر میرسید ،اما
تیلههاش رنگ ناراحتی به خودشون گرفتن.
"ا-ازت متنفرم!"
21
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"ه – هیونگی!"
22
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
23
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
24
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
یونگی اخمی کرد" ،پس باید با ما بمونی گوک؛ دیگه کجا می-
خوای بری؟"
25
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
26
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
27
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
تهیونگ هیچ جای اتاق دیده نمیشد .ابروهای جیمین بهم گره
خوردن ،تا اینکه چشمهاش روی در بستهی دستشویی
موندن.
28
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
29
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
30
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"من فقط یککم سرش داد زدم!" تهیونگ با خشم گفت ،انقدر
یکدفعهای که باعث شد جیمین بلرزه" ،و همون موقع
میخواستم ازش عذرخواهی کنم ،چون حس خیلی بدی
داشتم ،ولی حتی فرصتش رو پیدا نکردم ،چون اون بهم گفت
که ازم متنفره! کدوم — منظورم اینه که ،کی همچین چیزی
میگه؟! حتی توی دعوا! من فقط —!"
31
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"من حتی نمیدونم چرا داد زدم "،پسر باالخره زمزمه کرد،
صداش خسته بود" ،من فقط — شت! منظورم اینه که،
چطوری اون حرفها اولین غریزهاش بود؟!" باالخره به سمت
دوستش برگشت و قلب جیمین با دیدن ناراحتی نقش بسته
روی چهرهاش درد گرفت" ،واکنش غریزیش این بود که بهم
بگه ازم متنفره مینی! این — من فقط —" تهیونگ جوری که
انگار دیگه نمیتونست چیزی بگه ،فقط سرش رو تکون داد.
32
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
33
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
پسر آروم خودش رو عقب کشید" ،این پایان دنیا نیست .فقط
— فقط باهاش حرف بزن ،باشه؟"
مکثی پیش اومد ،و بعد پسر با آهی دستش رو داخل موهاش
فرو کرد.
34
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
خوب میشدن.
***
35
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
روی پتوهایی که دور پاهاش جمع شده بودن تلوتلو خورد و از
تخت بیرون پرید.
"تهته؟ ت-تهته!"
36
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"تهته!"
به محض اینکه جونگوک خودش رو زمین انداخت ،دو مرد به
سمتش دویدن؛ پاها و دستهای پسر به زمین کوبونده شدن و
هر لحظه دلش میخواست از شدت عصبانیت و ناراحتی
بلندتر جیغ بزنه.
37
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"گوکی؟"
38
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
چهرهی تهیونگ که تازه متوجه همه چیز شده بود نرم شد.
39
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
40
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"من هیچ جایی نمیرم گوکی "،تهیونگ با آهی گفت و کمر پسر
رو نوازش کرد" ،مجبور نیستی بهم بچسبی بیبی ،دوباره ترکت
نمیکنم".
41
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
سینهی تهیونگ از گرما پر شد ،به جلو تکیه داد و پیشونیش رو
روی پیشونی جونگوک گذاشت.
"من هم از دعوا خوشم نمیاد ،بیا دیگه این کار رو نکنیم خب؟
اصال جالب نبود".
42
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
44
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"رفیق ،کل خونه اون روز وقتی داشتی توی حموم آهنگهای
موآنا رو میخوندی صدات رو شنیدن".
45
@VKOOKPLANET Ain’t Nobody Taking My Baby!
46
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
2.
تهیونگ آهی کشید ،کمی پسر رو بغل کرد و بعد سعی کرد اون
رو از خودش جدا کنه .انگشتهای جونگوک پیرهنش رو چنگ
زدن و نالهی اعتراض آمیزی از بین لبهای پسر خارج شد.
47
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
48
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"بغل خاص اسم رمز سکسه؟" جیمین آروم توی گوش دوست
پسر خودش ،یونگی زمزمه کرد .هر دوبا حوصله دم در منتظر
ایستاده بودن تا دو پسر کوچیکتر با همدیگه خداحافظی کنن.
با بههم خوردن در یونگی نیشخندی زد" ،این چرا شکایت می-
کنه؟ آخرین باری که از ماموریت برگشتم خونه مجبور شدم
واسه سه ساعت کامل به سکس خودش و جون گوش بدم!
میدونستی جون خیلی جیغ میزنه؟"
49
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
50
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
51
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
52
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
53
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
جین لبخندی زد" ،من جین نونام جونگوک .واسه دو روز دیگه
که هیونگهات نیستن ،من ازت مراقبت میکنم .کلی بهمون
خوش میگذره!"
54
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
55
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"بچه ،باید بریم "،مرد با کالفگی گفت" ،یاال ،این کار این
پرستاره ،مشکلی براش پیش نمیاد".
56
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
میتونست ببینه که لبخند جین کمی سرد شده بود ،اما دختر
اون رو روی لبهاش نگه داشت" ،البته".
وقت رفتن جونگوک دوباره گریه کرد ،اما تهیونگ با دیدن اون
که سرش رو توی پیرهن جین مخفی کرده بود کمی خیالش
راحتتر شد .اگه به این زودی باهاش احساس راحتی میکرد،
چیزی برای نگرانی وجود نداشت ،مگه نه؟
57
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
***
58
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
59
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"هومم ،فکر کنم نه "،جین خندید" ،و پرنسس — اسمش چی
بود؟ زیبای خفته؟"
به دالیلی ،اون حرف باعث شد جین اخم کنه" ،هنوز نصف
کاسهات مونده".
60
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
جین آهی کشید" ،باشه ،پس فکر کنم همینجا بشینیم و به
صفحهی تلویزون خیره بشیم تا خوردنت تموم بشه".
61
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"خب ،یه پسر خوب کاری که بهش گفتن رو انجام میده "،جین
با قاطعیت گفت" ،حاال غذات رو تموم کن .وقتی تموم شد،
میتونی کاسهات رو بشوری و بعد من فیلمت رو پلی میکنم،
باشه؟"
62
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
پسر آروم بقیهی غالتش رو تموم کرد .شکمش درد میکرد ،اما
دیگه چیزی نگفت؛ از دعوا شدن خوشش نمیاومد.
63
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"— آره".
منتظر موند تا جین به کمکش بیاد ،یا حتی دست آسیب دیده-
اش رو ببوسه؛
65
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
66
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
67
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"نه!" جونگوک ناله کرد" ،ا -افتاد! اتفاق بود ،قول —!"
68
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
69
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
70
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
جین روی مبل نشسته بود ،کنترل تلویزیون توی دستش بود و
سفید برفی رو رد کرد .جونگوک نتونست جلوی نالهی اعتراض
آمیزی که از بین لبهاش خارج شد رو بگیره ،فیلمش!
"آره ،خب ،اون فقط چند دقیقه طول کشید "،جین جواب داد،
"میخوام حداقل تا ده دقیقه اونجا بمونی".
71
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
نالهای از بین لبهای جونگوک خارج شد .پسر فین فینی کرد،
چرخید و آروم زیر لب زمزمه کرد" ،تهته".
72
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
ولی جین حتی بهش نگاه هم نمیکرد ،چه برسه به بغل کردنش
یا حرف زدن باهاش!
"تهته؟!"
74
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
ولی —
75
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
قبل از اینکه جونگوک فرصت کنه جوابی بده ،جین گوشی رو
ازش گرفت .جونگوک نالهی اعتراضآمیزی کرد و چهرهاش
فرو ریخت.
76
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
جین دوباره فیلم رو پلی کرد و سرش رو تکون داد؛ اما دوباره
روی فیلم متمرکز شدن برای جونگوک سخت بود ،اون
هیچوقت برای مدت طوالنیای تلویزون ندیده بود.
77
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
78
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
***
79
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"گوکی ،میخوای بهم توی آماده کردن شام کمک کنی؟" سوال
دختر با لبخندی همراه بود و این یکی از اون لبخندهای
بدجنسی که سینه ی جونگوک رو سنگین میکرد نبود؛ نه ،این
یک لبخند صادقانه بود.
"خیلی خب "،جین خندید" ،هر چند خیلی کاری واسه انجام
دادن نیست ،هیونگهات واست جعبهی غذا آماده کردن ،ولی
میتونی کمکم کنی میز رو بچینم ،باشه؟"
کار کمی بود ،اما پسر کوچیکتر اون لحظه حاضر بود هر
چیزی که گیرش میاومد رو قبول کنه؛ پس توی چیدن میز و
گرم کردن غذا کمک کرد و هر دستوری که بهش داده شد رو
بدون مخالفت انجام داد.
80
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
و همه چیز داشت به خوبی پیش میرفت ،تا اینکه جین کاری
رو کرد که پسر آروز داشت — دعا میکرد — انجام نده.
"من میرم توی نشیمن غذا بخورم ،باشه؟ تو اینجا بشین تا
کثیفکاری نکنی".
81
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
82
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
83
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
84
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
85
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"نه!" پسر نفس بلندی کشید و دست دختر بزرگتر رو چنگ زد،
"لطفا ،به ته ته چیزی نگو!"
"بهش فکر میکنم "،دختر کوتاه جواب داد" ،االن باید بری توی
تخت ،قبل از اینکه تصمیم بگیرم باید بهش بگم".
86
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
***
87
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"نونا؟" نگاه سریعی داخل نشیمن نشون داد که جین روی مبل
خوابیده بود .شکم جونگوک قار و قور دیگهای کرد ،واضح بود
که شام نخوردن دیشبش تاثیر زیادی روی بدنش گذاشته بود؛
اما عواقب شکوندن یک ظرف دیگه واقعا ترسناک بود .نه تنها
باید یک کاسه برمیداشت ،بلکه شیر و غالت رو هم داخلش
میریخت .اگه شیشهی شیر رو مینداخت چی؟ تمیز کردن همه-
ی اون مایع از کف آشپزخونه کلی وقت میبرد .میدونست که
جین خیلی عصبانی میشد.
88
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
اون لحظه این تنها چیزی بود که آروم نگهش داشته بود.
89
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
90
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
و اون رو شنید؛
91
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"فقط دلش واسه شما تنگ شده بود اوپا "،جین با لحن
شیرینی جواب داد" ،ولی تموم مدت پسر خیلی خوبی بود؛
حتی یکبار هم بد رفتاری نکرد".
92
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
93
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
94
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"گوکی دلش برای هیونگیها تنگ شده بود "،پسر کوچیکتر با
صدای نرمی گفت.
95
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"فاک ،خستمه "،مرد با غرهای گفت ،به مبل تکیه داد و پاهاش
رو روی میز گذاشت.
96
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
پسر با چشمهای گشاد شده توی آغوش تهیونگ باال پرید" ،نه!
تلویزیون نه!"
97
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
چهرهی تهیونگ به سرعت نرم شد" ،اوه بیبی ،نه "،صورت پسر
کوچیکتر بین دستهاش گرفت و بوسهای روی بینیش گذاشت،
"از دست تو عصبانی نیستم؛ تقصیر تو نیست که اون
دستوراتش رو رعایت نکرده".
98
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
بوی غذا فوق العاده بود .برای اولین بار توی ماهها ،جونگوک
قبل از اینکه کسی بهش غذا بده ،خودش شروع به خوردن
کرد .بعد از ساعتها گرسنه موندن ،خیلی برای غذا خوردن
اشتیاق داشت.
99
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
100
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
101
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
دست تهیونگ بین موهای پسر ثابت شد" ،تو دیروز صبح غذا
خوردی؟!"
"چی؟!"
103
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
104
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"هوپی ،لطفا بهم بگو آدرس اون هرزه رو داری!" یونگی با
چشمهای براق از خشمی غرید" ،شاید نتونم بهش دست بزنم،
ولی میتونم خونهی لعنتیش رو بسوزونم!"
105
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
پسر کوچیکتر فینفینی کرد" ،م — میشه بریم توی تخت ته-
ته؟"
107
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
کمتر از ده دقیقه بعد ،هر هفت نفر روی تخت بزرگ توی اتاق
جونگوک و تهیونگ جمع شده بودن .غرهها و ناسزاهایی حین
جابهجا شدن دوستهاش برای پیدا کردن جای راحتتری روی
تخت شنیده میشد.
108
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
109
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
لبخند هوپی به اخمی تبدیل شد" ،من فقط واسه اذیت شدن
زندهام؟"
110
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
111
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
112
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
113
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
3.
114
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"اگه — ا-اگه گوکی کار بدی کرده باشه چی؟" جونگوک با
صدای آرومی که بهزحمت قابل شنیدن بود پرسید.
"— بستگی داره "،پسر بزرگتر باالخره گفت" ،ولی مهم نیست
چیکار کرده باشی ،ازت متنفر نمیشم بیبی؛ ممکنه ناراحت بشم
یا ازت ناامید بشم ،ولی داد نمیزنم ،باشه؟ اینجوری حس
بهتری پیدا میکنی؟"
"نه ،باید د-داد بزنی!" پسر عاجزانه گفت و پیرهن تهیونگ رو
چنگ زد" ،باید سر گوکی داد بزنی ،چ-چون اون پسر خیلی
بدی بوده! کاری که کرده خیلی خیلی بده و ته ته باید سرش
داد بز —!"
115
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
پسر دیگه گریه نمیکرد ،اما واضحا ناراحت بود .تهیونگ به
نوازش کردن موهاش ادامه داد و وقتی پسر داشت سعی
میکرد جرعتش رو پیدا کنه تا حرفهاش رو ادامه بده ،سعی
کرد آرومش کنه.
116
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
117
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"بس کن".
119
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"هنوز داریش؟"
122
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
123
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"نه!" پسر کوچیکتر نالهای کرد ،با بامزگی پیرهن تهیونگ رو
کشید و با لبهای آویزون گفت" ،گوکی پسر خوبیه!
نمیدونست این کار بدیه!"
124
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
وقتی ده دقیقه تموم شد ،پسر توی بغل تهیونگ پرید و پاهاش
رو دور کمرش حلقه کرد.
125
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
126
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
4.
که البته ،به همین دلیل بود که تهیونگ ازش متنفر بود!
127
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"االن میگیرمت!"
128
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"لیموناد؟"
129
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
مکثی پیش اومد و بعد ،جیمین از توی بوتهها بیرون اومد ،در
حالیکه جونگوک با لبخند خوشحالی دنبالش میکرد .لبخند
خرگوشی بامزهای روی لبهای پسر بود و ک َف دستهاش رو
باز جلوش نگه داشته بود.
130
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
131
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
132
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
133
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"به زحمت خراش افتاده بان "،تهیونگ برای کسی که چیزی تا
از دست دادن محتویات توی معدهاش فاصله نداشت آروم به-
نظر میرسید و دید که جیمین با شنیدن دروغش نگاه شوکهای
بهش انداخت.
134
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
135
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"آمبوالنس توی راهه "،مرد با صدای آرومی اعالم کرد" ،بیا ،آب
آوردم؛ یککمش رو بهش بده تا وارد شوک نشه".
136
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
137
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
138
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
139
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
140
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
141
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
تهیونگ هومی گفت و آغوش تنگش دور بدن پسر رو باز کرد،
"گوک ،اگه جای دیگهایت حس بدی داره باید به این مرد
مهربون بگی بیبی؛ بهت کمک میکنه ،باشه؟"
142
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"اوه ،که اینطور "،مرد با لبخندی ادامه داد" ،سینهات چی ،درد
میکنه؟"
143
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"آروم جلو میریم "،تهیونگ بهش اطمینان خاطر داد" ،اگه از
چیزی خوشت نیومد به من میگی و تمومش میکنیم؛ نگران
نباش بیبی".
144
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
چند دقیقهی اول بدون هیچ مشکلی گذشت ،اما با تنگ شدن
دستگاه دور بازوش ،پسر ناله کرد" ،ت-تهته ،داره د-درد
میگیره —"
145
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
146
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"این؟"
"نوچ".
"این چی؟"
"قلقلکم میاد".
147
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
تهیونگ با تردید لبش رو گزید" ،مثل یه تخته ،با این تفاوت که
روش حملت میکنن .جالبه ،نه؟"
148
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
149
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"نکن!" پسر عقب پرید ،اما به جای پای آسیب دیدش ،با پای
دیگهاش لگدی زد؛ یکی از پرستارها به زحمت از لگد پسر دور
شد و تهیونگ هیسی از بین دندونهاش کشید.
150
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
151
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"االن بلندش میکنیم ،فقط چند لحظه طول میکشه ،ولی لطفا
سعی کنید اجازه ندید خیلی تکون بخوره".
153
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
154
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
155
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"میتونیم واسه درد یه چیزی بهش بدیم "،مرد پیشنهاد داد" ،با
آسیبی مثل این طبیعیه که مسکن بخواد".
156
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"نه ،نه "،مرد بهش اطمینان خاطر داد" ،ممکنه بعدا به مقدار
بیشتری نیاز پیدا کنه ،ولی برای االن فقط یه دوز کوچولو
بهش دادم".
157
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
158
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
از اون موقع به بعد ،همه چیز توی هالهای محو گذشت.
***
159
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
اعضای کنگپی تا چند روز بعد از حادثه تمام مدت در حال رفت
و آمد به بیمارستان بودن .پسر کوچیکتر برای همهی اونها مثل
یک برادر کوچیکتر بود و نتیجهی این موضوع ،سیل پایان
ناپذیری از عروسکها و بادکنکهایی بود که اتاقش رو پر کرده
بودن.
160
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
161
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
162
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"خب ،اگه خواستی وارد این شغل بشی بهم بگو بچه "،جیدی
با نیشخندی گفت و چشمکی به یونگی که چشمهاش رو
چرخوند زد" ،همیشه میتونیم از کسی مثل تو توی تیم
استفاده کنیم!"
163
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"میشه بهش بگی نیاز نیست این همه زیاده روی کنه؟" تهیونگ
آهی کشید.
164
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
165
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"بهنظر میاد فقط همین واسه دوست بودن کافیه "،یونگی با
صدای خشکی گفت.
166
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
167
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
5.
168
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
***
169
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
170
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"جفتش!"
171
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
***
173
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"آبنبات چوبی!"
174
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
175
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"تند!"
176
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
***
177
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
178
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
179
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
180
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
***
181
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
182
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
183
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
اما گاهی اوقات ،زمانهایی مثل اون شب ،نقش اونها با
هم عوض میشد.
184
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
6.
— تقریبا.
185
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
188
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
189
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
ولی —
190
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
192
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
پسر بزرگتر دامن چرم تنگی ،که تا روی زانو بود و مهره-
های نقرهای رنگ کنارش کار شده بود رو باال گرفت.
اوه.
193
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
194
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
195
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
توی سالها اون سفرها به ژاپن برای خرید کمتر شدن ،اما
جونگوک هیچوقت یک ماه رو بدون دیدن پسر بزرگتر
نمیگذروند .با هر مالقات عشق و اعتماد به نفس پسر
نسبت به لباسهایی که میپوشید بیشتر میشد و دوستی
اونها هم همزمان با این موضوع عمیقتر میشد.
196
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
***
197
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
198
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
199
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
200
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
201
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"جین گفت بهت پیشنهاد داده که بهت کمک کنه ،ولی تو
میخواستی خودت انجامش بدی "،تهیونگ گفت و
ابرویی باال انداخت.
پسر بزرگتر واقعا کنجکاو شده بود ،اما فقط سرش رو
تکون داد" ،حتما؛ یه همکار ساکت میشم ،قبوله؟"
205
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
206
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
207
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
208
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
209
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
***
210
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
211
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
212
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
213
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
***
214
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
215
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
216
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
217
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
218
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
220
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
222
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
223
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
224
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
225
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
226
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"از دیروز! خدای من ،اصال هیچکس تو این خونه کاری که
باید انجام بده رو انجام میده؟ قسم میخ —!"
227
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
228
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
229
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
7.
230
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
231
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
جیمین با حرص بهش نگاه کرد" ،آره ،باشه ،باید حدس میزدیم
جوابش این باشه".
232
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
233
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
234
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
تهیونگ کاری که بهش گفته بود شده بود رو انجام داد و اینبار
بطری رو آرومتر تکون داد — و یکجورهایی ،بطری دوباره
بین همون دو نفر ایستاد.
235
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
236
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
جیمین هوفهای داد" ،اوه بیخیال ،اون میدونه که این فقط یه
بازیه .هی ،جونگوکی؟"
237
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
238
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
239
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"و االن تموم شد "،جیمین اضافه کرد" ،جون ،نوبت توئه،
ترسو نباش!"
240
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
اول ،یونگی از روی زمین بلند شد و قبل از ترک کردن اتاق ،با
عصبانیت چیزی گفت؛ احساسات نقش بسته روی چهرش قابل
خوندن نبود ،اما جیمین به سرعت دنبالش کرد و بهش گفت که
این فقط یه بازی بود و بزرگش نکنه.
241
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
242
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"احمقانست!"
جونگوک در این لحظه از روی قالیچه بلند شده بود؛ پسر به
سمت هوپی رفت ،دستهاش رو دور شونهی مرد حلقه کرد و
سرش رو توی شونش مخفی کرد.
243
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
244
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
***
245
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
جیسو لبخندی زد ،اون پسر وقتی عصبانی بود واقعا بامزه
میشد.
247
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
248
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
جیسو فقط لبخندی زد" ،باشه؛ نگران من نباش ،من کلی گزینه
دارم .منظورم اینه که ،همیشه میتونم به جیدی زنگ بزنم ،از
اونجایی که اونبار که دیدم بهنظر میومد خیلی ازم خوشش
اومده —"
***
250
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"— نه ،میخوام برم داخل "،جونگوک آروم زمزمه کرد و با لب-
های آویزون چونش رو روی سر عروسکش گذاشت" ،اوم —
گوکی فقط استرس داره؟"
251
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
252
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
چهرهی مرد بزرگتر مالیم شد" ،من هم دلم برات تنگ شده بود
بچه "،دستش رو دراز کرد تا موهای جونگوک رو نوازش کنه،
"همه دلشون برات تنگ شده بود".
253
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
وقتی داخل رفتن خونه ساکت بود؛ هیچکس توی نشیمن نبود،
اما جونگوک بدون هیچ سوالی یونگی رو دنبال کرد و به
نشیمن دوم خونه رسید.
254
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
پسر کوچیکتر چند لحظه ساکت موند و بعد ،آروم شونش رو
باال انداخت.
255
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
256
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
257
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
جیمین لبخند غمگینی زد" ،بودم ،ولی االن خیلی بهترم "،گونه-
ی پسر کوچیکتر رو نیشگون گرفت و با اخم کردنش خندید،
"میدونی ،یکی هست که از من هم حس خیلی بدتری داره".
258
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
259
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
وقتی در رو باز کرد ،تهیونگ توی تخت نبود؛ پسر پشت میز
گوشهی اتاق ،توی اتاق نیمه تاریک نشسته بود ،شونههاش
پایین افتاده بودن و روی هر چیزی که اونجا بود کار میکرد.
وقتی تهیونگ به سمتش برگشت ،یک نگاه بهش کافی بود تا
نشون بده این تاثیر دو طرفه بود.
صورت تهیونگ کمی َورم کرده بود ،انگار که مدت زیادی رو
گریه کرده بود؛ بینیش قرمز شده بود و وقتی برگشت،
جونگوک میزش — یا در واقع تپه ی دستمال هایی که روی
اون بود رو دید.
260
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
261
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
262
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
263
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
264
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"اوهوم!"
265
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"چهارده!"
"— چهارده؟"
266
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"آره لطفا!"
"— باشه".
"برای بار آخر ،اون مامور لعنتی با من لجه! بار آخر رو ناعادالنه
رد شدم —!"
268
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
8.
تماس اون صبح ،ده برابر بدتر از تموم این تماسها بود.
269
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
270
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
بوق.
"مادربزرگت مریضه".
271
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"متاسفم".
272
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"متاسفم".
274
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
275
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
276
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
277
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
278
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
279
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"مادربزرگت مریضه".
280
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
282
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
283
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
284
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
صدایی مثل نالهای که توی گلوش حبس شده بود ،از بین
لبهای جونگوک خارج شد .پسر توی آغوشش گرم بود و
تهیونگ سعی کرد روی اون تمرکز کنه.
285
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"یه شغل جانبی بود؛ اون موقع توی یه باشگاه بوکس هم
تمرین میدیدم و با مربیم دوست شدم ،برای همین جاش
مربی شدم ،ولی به فروختن مواد هم ادامه دادم؛ پول
خوبی داشت و به هیچکس آسیب نمیزدم".
تهیونگ مکثی کرد" ،نه واقعا؛ کالجم توی جای خوبی از
سئول بود ،یه کمپ دانشجویی داشت — بچههای
پولداری که با پول ددیهاشون اونجا بودن ،همیشه
ساکت و آروم بود".
286
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
287
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
288
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
289
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"هومم".
تهیونگ خندید.
290
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"اون بچه؟"
"اوهوم".
291
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
292
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
294
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
295
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
297
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
298
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
299
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
***
300
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
301
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
302
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
9.
303
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
تهیونگ بعد از انجام هیچ کاری جز گریه کردن توی چند روز
گذشته آرومتر شده بود.
304
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
روز قبلش با پسر کوچیکتر حرف زده بود ،ازش پرسیده بود
که مطمئن بود که میخواست باهاش بیاد.
305
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"فاک "،تهیونگ هیسی کشید ،به سرعت گونه های پسر رو بین
دست های گرمش گرفت" ،خیلی متاسفم گوکی ،فقط — پدر
و مادر من درکش نمیکنن بیبی ،اونها آدم های مهربونی نیستن.
اگه چیزی بهت بگن نمیتونم خودم رو ببخشم —"
"نه "،تهیونگ ناله ای کرد" ،اینجوری بهم نگاه نکن ،واقعا از
اینکه دارم این بار رو روی دوشت میذارم متاسفم .میدونم
چیزی نیست که خودت همیشه بتونی کنترلش کنی ،عادالنه
نیست که این رو ازت بخوام —"
306
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
307
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
***
با ایستادن ماشین کنار قبرستون بزرگ ،چیزی قلب پسر رو
لرزوند.
308
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"آماده ای بان؟"
309
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
310
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
311
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
چیز خیلی بزرگی نبود ،اما شونه های پسر بزرگتر واضحا
پایین افتادن و بدنش آروم شد.
312
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
313
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"تهیونگا".
اما پدر و مادر تهیونگ هنوز بهش خیره شده بودن و مجبور
بود خواسته های ذهنش رو نادیده بگیره و لبخند خسته ای رو
روی لبهاش بشونه.
وقتی سرش رو باال آورد ،مرد جوری داشت بهش چشم غره
میرفت که انگار روی کفشش ُتف انداخته بود.
315
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"این رو گفتی "،مرد با لحن خشکی گفت" ،کار میکرد و شما دو
تا واضحا هنوز با هم در ارتباطید".
316
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"چه شرکتی؟"
"چند سالته؟"
"بیست و —"
"ن-نمیدون —"
317
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
با صدا زده شدن اسمش ،سیل سواالت پایان ناپذیر پدر
تهیونگ متوقف شدن .مرد آروم برگشت و با کسی که صداش
زده بود رو به رو شد.
و عصبانیت.
7
نویسنده اینجا از اصطالح ” “ wakeاستفاده کرده که به معنی "اِ حیا" هست ،ولی تا اونجایی که من تحقیق کردم ،توی مراسم Wake:
تشییع کره ای ها همچین سنتی نیست ،پس به "خونه" تغییرش دادم.
318
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
پسر بزرگتر باالخره بهش نگاه کرد .احساس نقش بسته روی
چهرش ترکیبی از ناراحتی و عذاب وجدان بود .اون لحظه
کوچیکتر و ضعیف تر از هر زمانی که چونگوک دیده بودش
بنظر میرسید.
"م-من نمیتونم این کار رو تنهایی انجام بدم ته "،پسر تقریبا
التماس کرد ،صداش تقریبا شکست و با چشمهای خیس به
تهیونگ خیره شد" ،تو نمیتونی — نمیتونی وقتی اینجاییم
همینجوری من رو نادیده بگیری ،همینجوریش هم بزرگ
موندن برام سخته .نمیتونیم دست هم رو بگیریم و اشکالی
نداره ،درک میکنم — و-ولی ،همینجوری هم مضطربم و —!"
***
320
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
از اون موقع به بعد ،پسر سعی کرده بود خودش رو گوشه ی
اتاق مخفی کنه .سختتر از چیزی بود که بنظر میومد ،به
دالیلی ،مردم بطرز عجیبی بهش نگاه میکردن .نمیدونست
واضح بود که اون نباید اونجا باشه ،یا به همون ناراحتی ای
که حس میکرد بنظر میرسید.
321
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
322
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"بمون".
چند لحظه به سکوت گذشت ،با این وجود جونگوک گاردش رو
پایین نگذاشت ،با کمر خشک شده ای اونجا نشست و با
احتیاط دستمال ها رو تا کرد.
323
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
324
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
325
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"تو همجنسگرایی؟"
جونگوک سعی کرد به یاد بیاره چجوری باید حرف بزنه .یکبار
آب دهنش رو قورت داد و از خشکی دهنش ،با وجود اینکه
همین چند لحظه پیش یک لیوان آب خورده بود تعجب کرد.
326
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
انزجار.
327
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
انگار که زمین زیر پای جونگوک ناپدید شده بود ،پسر به
زحمت به پیشخون آشپزخونه چنگ زد و خودش رو روی
پاهاش نگه داشت" ،خ-خانوم —"
328
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
زن لبخندی که مطمئنا به نظر خودش دوستانه بود زد؛ شبیه به
َببری بنظر میرسید که آماده ی خوردن شکارش بود.
329
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
زن توقع جواب داشت ،پسر تموم جرعت باقی موندش رو
جمع کرد و یکجوری سرش رو تکون داد.
پسر جوابی نداد .زن بهش فرصتی نداد و اون رو بعد از بستن
در سطل آشغال روی دستمال هایی که پسر با زحمت تا کرده
بود ،اونجا رو ترک کرد.
330
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
تهیونگ.
نه — ته ته.
331
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
332
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
333
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
334
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
تهیونگ که حاال متوجه همه چیز شده بود ،با چهره ی یخ بسته
ای به پسر کوچیکتر خیره شد ،مغزش به زحمت تموم تکه های
پازل رو کنار هم چید.
"فاک "،پسر بزرگتر نفس خفه ای کشید" ،جونگوک ،از وقتی که
رسیدیم اینجا حس میکردی میخوای لیتل بشی؟ از وقتی که
گفتم نمیتونیم دست همدیگه رو بگیریم؟"
336
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
پسر کوچیکتر فین فینی کرد ،وقتی شروع به حرف زدن کرد،
صداش به زحمت به گوش میرسید.
تا ده شمرد.
337
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
***
338
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
339
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
یک هفته بعد از مراسم ختم ،اولین باری بود که جونگوک از
هد اسپیس خارج شد.
340
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
341
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
342
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"فاک ،همه گاهی گند میزنن "،پسر با خارج شدن اون ناسزا از
دهن خودش اخمی کرد و تهیونگ تقریبا لبخند زد.
8
معنی جونگوک I Fucked UP:ِ تهیونگ این رو میگه که نزدیکترین ترجمه بهش خراب کردم یا گند زدمه ،ولی مجبور بودم بخاطر نگه داشتن
و فجش دادن بیبیمون ،کلمه ی فاک رو نگه دارم =))
343
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"اشکالی نداره "،پسر با ناله ای گفت" ،داریم یاد میگیریم ته ،با
هم؛ اشکالی نداره ،باشه؟"
344
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
345
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
***
346
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
347
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
348
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
پسر بزرگتر سرش رو تکون داد و خندید" ،آیگو ،ولی اگه بری
اونجا من دلم برات تنگ میشه".
دندون های خرگوشی پسر با لبخند زدنش نمایون شدن" ،ته ته
هم میتونه بیاد!"
349
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
10.
اما سرخی روی گونه هاش واضح بودن و لبهاش کمی به طرف
باال حرکت کردن.
352
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
با خودش دعا کرد که تصورش کرده باشه ،دوباره موهای پسر
کوچیکتر رو کنار زد و کف دستش رو روی پیشونیش گذاشت.
پسر بزرگتر حتی جلوتر رفت ،انقدر به جلو تکیه داد تا لبهاش
روی گیجگاه جونگوک قرار گرفت و گوشه ی پتو رو چنگ زد.
353
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"بان ،باید بیدار بشی "،پسر بزگتر با صدای قاطع تری گفت و
پتو رو تا روی سینه ی جونگوک پایین کشید" ،یاال".
به زحمت قبل از اینکه چشمهاش دوباره بسته بشن ،نگاهی به
تهیونگ انداخت ،ناله ی آرومی کرد و سرش رو توی بالشت
فرو کرد —" ،رممه".
تهیونگ اخمی کرد ،به جلو تکیه داد ،پتو رو کامل تا روی پاهای
پسر کوچیکتر پایین کشید و با لحن نرمی پرسید" ،بهتر شد؟"
354
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"آیگو "،تهیونگ زمزمه کرد ،به کنار زدن موهای پسر کوچیکتر
ادامه داد ،چون نمیخواست اونها به پیشونی خیس از عرقش
بچسبن" ،بیبی من امروز صبح حالش خوب نیست ،هوم؟"
"نه "،جونگوک با ناله ای تایید کرد" ،ته ته ،خوبم کن ،خوشم
نمیاد!"
355
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
جونگوک آروم چشمهاش رو باز کرد و چند بار پلک زد ،نگاهش
هنوز گیج بود.
356
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
سکوت.
سکوت بیشتر.
358
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
سر جونگوک باال اومد و پسر با لبهای آویز نالید" ،ا-این تقلبه!"
جونگوک چند بار پلک زد" ،ته ته ،چرا اتاق میچرخه؟"
359
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
360
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
جونگوک متفکرانه مکثی کرد" ،اگه گوکی بگه نه ،پس مجبور
نیست دوش بگیره!"
361
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
362
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
363
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
364
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
در جواب نگاه کنجکاوش ،پسر کوچیکتر لُپ هاش رو باد کرد،
"من االن یه خرگوشم ،خرگوشها میپرن!"
پسر بزرگتر بعد از چند لحظه فقط سرش رو تکون داد و لبخند
شیفته ای زد" ،باشه پس ،میتونی باهام توی آشپزخونه بپری
بانی؟"
366
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"کی یه خرگوشه؟"
367
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
368
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
369
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
370
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
371
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
372
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
373
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"ته ته ،لطفا "،جونگوک نالید و تقال کرد" ،خیلی مزش بده!"
374
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"اومم".
"عروسک جدید؟"
سکوت.
سکوت بیشتر.
375
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
مثل گربه ای گوش دار ،پسر کوچیکتر با شنیدن اون کلمه به
سرعت سرش رو باال آورد" ،بغل خاص؟"
377
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
پسر بزرگتر مکثی کرد و بعد ،آه بلندی کشید و با حرص گفت،
"باشه".
378
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
شکم تهیونگ از گرما پر شد ،پسر غره ی بلندی داد ،ضربه ای به
یکطرف باسن جونگوک زد و از صدای جیغ شوکه ی پسر لذت
برد.
379
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
تهیونگ مشغول به کار روی مارکی که قرار بود روی گردن پسر
بذاره شد ،گرمایی که توی شکمش حس میکرد ،با شنیدن
صدای ناله های جونگوک ،حاال سینش رو هم پر کرده بود.
380
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
381
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
***
382
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
تقریبا نیم ساعت بعد ،روی مبل نشسته بودن .جونگوک پاهاش
رو باال آورده بود و سرش رو روی پای تهیونگ گذاشته بود،
پتویی پایین تنش رو پوشونده بود ،چون چند لحظه پیش از
سرما شکایت کرده بود.
جونگوک خواب آلود هومی گفت ،بعد از این همه دراز کشیدن
احساس خستگی میکرد.
383
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
384
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"اون همین االن — خدای من! شنیدی؟! ته ،خدای من! تعویض
شدی بخورش! شنیدی چی گفت؟!"
385
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"سه تا "،تهیونگ جواب داد و سعی کرد از خودش دفاع کنه،
"همون چیزی که روی شیشه نوشته!"
فک تهیونگ پایین افتاد ،نگاه جیمین که روی جونگوک بود رو
دنبال کرد ،به چشمهای گیج پسر و گونه هاش که سرخ تر از
حد معمول بودن خیره شد.
"فاک "،پسر بزرگتر وحشت زده زمزمه کرد" ،خدای من ،فاک!
حاال چیکار کنیم؟!"
386
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
جیمین بهش خیره شد" ،فکر کنم فقط خوابش ببره ،پس —
هیچی؟"
جیمین لبهاش رو بهم فشرد" ،اگه فکر کنم این خیلی بامزست
آدم عوضی ایم ،نه؟"
387
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
389
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"نه".
390
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
391
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
392
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
393
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
***
394
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
395
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"پس قراره چیز خورت کنه "،جیمین گفت و وقتی تهیونگ با
ضعف بالشتی به سمتش انداخت خندید.
تهیونگ با رفتن دوستش بعد چشم غره بهش رفتن ،خندش رو
پشت پتوش پنهون گرد.
397
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
11.
"اوم — ته ته؟"
398
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
399
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
400
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
401
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
402
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
چند لحظه سکوت کرد و حتی وقتی جرعت حرف زدن پیدا
کرد هم ،صداش به زحمت قابل شنیدن بود.
403
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
404
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
405
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
***
406
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
توی طول چند روز آینده ،جونگوک و تهیونگ بسته ای بعد از
بسته ی دیگری رو توی اتاقشون بردن.
"این آخریشه".
سر جونگوک باال اومد ،پسر از سر جاش روی زمین ،جایی که
داشت با عروسک هاش بازی میکرد باال پرید و تقریبا زمین
خورد.
407
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
با دیدن نگاه کنجکاو تهیونگ ،لبخند شرمگینی زد" ،هنوز بچه
ان ،نمیتونن اسباب بازی های بزرگتر هارو ببینن".
"ا-اسباب بازی های "،به تهیونگ یادآوری کرد ،نفس خفه ای
کشید و سعی کرد با وجود عطش توی رگ هاش پلک بزنه.
409
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
410
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
411
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
412
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
نیاز نبود نگران هیچ چیزی باشه ،تهیونگ ازش مراقبت میکرد.
وقتی پسر سرش رو تکون داد ،جلد بسته رو باز کرد .با
خودش فکر کرد که دیگه چی میتونست باقی مونده باشه ،تا
اونجایی که میدونست ،همه ی چیزهایی که جونگوک
میخواست رو باز کرده بودن —
414
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
تهیونگ نفس آرومی کشید" ،اون ،اوم "،به جای اینکه توضیح
بده ،وسیله رو با مالیمت برداشت و اون رو جلوی چشمهای
جونگوک باال گرفت.
415
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
فاک.
416
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
417
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"هوم؟"
418
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
419
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
جونگوک اخمی کرد" ،ته ته گفت اسباب بازی ها ،نه گردنبندم".
لبهای پسر کوچیکتر حاال کامال آویزون شده بودن و با ناله ای
گفت" ،ولی گوکی نمیخواد درش بیاره ،ته ته نمیتونه مجبورم
کنه!"
جونگوک کمی توی خودش فرو رفت ،اما لبهاش آویزون باقی
موندن.
به همه ی افراد دور میز نگاه کرد و لبهاش آویزون شدن،
"خوشگل نیست —؟"
421
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"مثل یه فرشته!"
***
422
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
***
423
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
424
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"هومم ،خیلی از عشق بازی قبل سکس خوشت نمیاد نه؟" پسر
بزرگتر خندید ،بوسه ای به شونه ی جونگوک زد و بعد به سمت
گردنش رفت ،مکثی کرد و قسمت حساس باالی قالدش رو
مارک کرد.
425
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
برخالف شیطنت های قبلش ،به سرعت لباس زیر پسر رو
پایین کشید .چند بوسه بین رون های پسر و سر عضو
گریونش گذاشت و بعد با مالیمت مچ پاهاش رو گرفت،
426
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"اگه درد گرفت ،اگه گوکی خواست تمومش کنه ،اگه حس
خوب اومد ،به ته ته بگم "،پسر کوچیکتر با وظیفه شناسی
جواب داد.
چند دقیقه صبر کرد ،انگشتش رو چند بار بیرون و داخل برد و
مطمئن شد که ماهیچه های سوراخ جونگوک ریلکس شدن.
"اوهوم".
428
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
تعجبی نداشت که انگشت دوم کمی سختتر وارد بدن پسر شد.
رون های جونگوک به سرعت منقبض شدن و وقتی تهیونگ
انگشت دوم رو کنار انگشت اشارش داخل سوراخش کرد غره
ای داد.
429
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
430
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
431
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
432
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
433
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
جونگوک جیغ کشید ،رون هاش باال پریدن ،روی تخت تکون
خورد و دنبال چیزی گشت تا چنگ بزنه.
شکم پسر کوچیکتر از گرما پر شد ،هم از اون تعریف ،هم از
ارگاسمی که داشت نزدیک میشد و هق هق کرد" ،ته ته ،ل-لطفا
— !"
434
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
پسر کوچیکتر روی تخت تکون خورد ،لذت و گرما پایین تنش
رو پر کرد ،ناله ی خفه ای کرد و همونطور که دوست پسرش به
تعریف ازش ادامه داد به خودش لرزید.
435
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"رنگت بیبی؟"
436
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
437
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
438
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"اگه این کار اشکالی داره بهم بگو "،تهیونگ با صدای گرفته ای
گفت.
نفس جونگوک توی سینش حبس شد ،ریه هاش به سرعت از
فشاری که روشون بود به تقال افتادن و با چشمهایی که از
اضطراب گشاد شده بود به پسر بزرگتر خیره شد.
"خیلیه؟"
439
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
440
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
441
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
442
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
به جلو تکیه داد ،سرش رو توی گردن جونگوک فرو کرد ،مارک
هایی که اونجا گذاشته بود رو بوسید و با شیفتگی لرزش بدن
پسر کوچیکتر زیر لبهاش رو حس کرد.
443
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
444
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
تهیونگ پتو رو روی خودش و پسر کشید" ،شب بخیر بانی ،من
هم دوستت دارم".
445
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
12.
روی به َسقف پلک زد ،دو ساعتی بود که داشت تمام تالشش
رو میکرد تا به خواب برگرده و نمیدونست چی داشت انقدر
سختش میکرد.
446
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
جونگوک اخمی کرد" ،ته ،بیدار شو ،بیدار شو ،ته ،بیدار —"
"بیدارم ،بیدارم!"
447
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
448
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
449
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"چی؟"
450
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
451
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
452
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
453
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
454
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"واسه پرسیدن این سوال های احمقانه خیلی دیر وقته "،پسر
بزرگتر جواب داد ،چونه ی جونگوک رو باال گرفت و نگاهش
جدی شد.
455
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
کمی طول کشید تا خوابش ببره ،اما وقتی موفق شد ،هیچ
خوابی ندید؛
456
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
13.
این چیز غیر معمولی نبود ،اون یکی از رهبر های بزرگترین
گنگ کره ی جنوبی بود — استرس قسمت بزرگی از شغل اون
بود و این اتفاق باالخره میفتاد؛
457
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
458
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
در اون لحظه ،یونگی با چند نفر دیگه پشت میز آشپزخونه
نشسته بود .دسته ی بزرگی ای از کاغذ جلوش پهن بود و
ساعت ها کار باقی مونده داشت.
459
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
460
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
461
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
462
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
463
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
464
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
وقتی کنار یونگی ایستاد ،از خستگی نفس نفس میزد و گونه
هاش سرخ شده بودن.
465
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
466
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"از اینکه همیشه مثل بچه ها رفتار میکنه خسته شدم!" یونگی
غرید و اینبار به سمت تهیونگ چرخید" ،اون دیگه بچه نیست،
همه ی ما کل تالشمون رو توی خونه ،توی این گنگ ،میکنیم و
اون هیچ کاری نمیکنه! تنها کاری که میکنه اینه که ناله کنه،
کیوت بازی در بیاره و من فاگینک ازش خستم!"
467
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"یاال گوک ،بیا بریم ،نیازی نیست این حرفها رو بشنوی "،پسر
زمزمه کرد ،دستش رو روی شونه های جونگوک گذاشت و اون
رو به سمت در اتاق برد.
468
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
بدون هیچ حرف دیگه ای ،یقه ی مرد بزرگتر رو ول ،و مشتش
رو توی صورتش رها کرد.
"تو یه عوضی لعنتی ای "،پسر با لحن سردی گفت" ،تا وقتی
خودت رو جمع جور نگردی دیگه هیچوقت با جونگوک حرف
نزن!"
469
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
470
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
471
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
تهیونگ مکثی کرد و بعد سرش رو تکون داد" ،خیلی خب "،با
مالیمت انگشتش رو روی لب پایینی پسر کوچیکتر کشید و با
صدای نرمتری پرسید" ،حالت خوبه بیبی؟"
473
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
جونگوک دستهاش رو دور کمرش حلقه کرد ،به جلو تکیه داد و
آه آرومی کشید" ،مطمئنم؛ خوابم میاد ته ته".
474
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
***
"صبح بخیر بیبی "،پسر با تردید گفت ،چند قدم جلو رفت ،از
پشت جونگوک رو بغل کرد و چونش رو روی شونش گذاشت،
"یکم کمک میخوای؟"
475
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
اما تهیونگ نمیتونست بهش فشار بیاره ،در آخر تصمیم نهایی
مال خودش بود — چیزی که خود جونگوک هم میدونست و
بنظر میومد کامال داشت ازش سو استفاده میکرد.
476
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
جونگوک دهنش رو باز کرد تا جوابی بده ،اما ورود جیمین به
اتاق متوقفش کرد .پسر مو نارنجی با خمیازه ای داخل شد و
چشمهاش رو مالید.
477
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
478
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
ابروهای جیمین درهم فرو رفتن" ،باشه ،اوم ،فکر کنم اشکالی
نداره .ببخشید ،فقط سورپرایز شدم "،پسر با تردید به سمت
پیشخون برگشت" ،ولی این به این معنی نیست که نمیتونی
غذایی که دوست داری رو بخوری ،نه؟ درستشون میکنم ،فقط
چند دقیقه طول میکشه —"
"نه "،دو پسر بزرگتر با تعجب از اون لحن قاطع ابرو هاشون
رو باال انداختن.
479
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
***
480
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
481
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
طرف های وقت ناهار ،سوکجین توی آشپزخونه بود ،توی اون
خونه معموال دو نوع غذا درست میشد —
482
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"هی هیونگ".
483
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
484
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
485
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
486
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
487
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
488
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
490
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
491
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
492
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"لیتل گوکی تنها چیزیه که بیشتر مواقع لبخند روی صورت ما
میاره "،جیمین به سرعت اضافه کرد" ،ما بزرگ دوستت داریم
جونگوک ،کوچیک هم دوستت داریم؛ ما عاشق تو ایم ،عاشق
تموم بخش هات! فقط میخوایم هر کاری که خوشحالت میکنه
رو انجام بدی".
493
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
پسر کوچیکتر بعد از چند لحظه ،با بینی و گونه های که از
گریه سرخ شده بودن سرش رو باال آورد.
494
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
495
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
14.
یونگی به دلیل تهدید های جیمین برای گرفتن جونش ،زودتر از
اون چیزی که قرار بود به خونه رفت؛ هر چند که هنوز هم چند
ساعت طول کشید و اون زمان طوالنی ،باعث شد وقتی برسه
که جونگوک کامال مضطرب بود.
496
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
وقتی یونگی وارد اتاق شد ،تهیونگ رفته بود و بدن پسر
کوچیکتر منقبض شد.
497
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
498
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
جونگوک به عقب تکیه داد ،تموم مدت لبه ی مبل نشسته بود و
با وجود اینکه دلش میخواست دستش رو دراز کنه و برادرش
رو دلداری بده ،جلو نرفت؛ به جاش زانو هاش رو توی سینش
کشید و بغلشون کرد.
سکوت.
499
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
500
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
501
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
502
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
503
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
504
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
505
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
506
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"هیونگ!"
"—"
"ته هم عضوشه؟!"
"— نه؟"
پسر بزرگتر همونطور که قول داده بود ،توی اتاق کناری منتظر
ایستاده بود ،یک گوشش رو باز گذاشته و مشغول حرف زدن
با جیمین بود .با شنیدن داد زده شدن اسمش ،هر دوی اونها
لحظه ای شوکه بهم خیره شدن و بعد توی اتاق پریدن.
507
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
508
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
509
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
تهیونگ :یاه
510
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
511
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
512
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
***
513
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
هوپی :فکت
نامجون :فکت
514
@VKOOKPLANET Ain’t Nobody Taking My Baby!
فکت:سوکجین
فکت:هوپی
515
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
15.
516
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
هرزه کوچولو.
هرزه.
517
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"جونگوک؟"
518
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
519
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
اون به اینکه ازش تعریف نکنن ،به اینکه کسی بهش نگه چقدر
فوق العاده و دوست داشتنیه عادت نداشت.
هر کدوم از اون حرفها ،یکی یکی مثل چسب زخمی روی
پوست جونگوک مینشستن .پسر حس کرد که قلبش با شنیدن
اون تعریف ها رفته رفته سبکتر شد و نفس کشیدن کم کم
داشت براش راحتتر میشد.
520
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
521
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"دوباره بگو".
522
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
523
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"— آب؟"
524
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
به پسر کمک کرد بشینه ،بطری آب روی میز کنار تختشون رو
برداشت و اون رو جلوی لبهاش گرفت .اون آب مثل پتویی
روی جونگوک انداخته شد ،احساس قدرت بیشتری میکرد و
حس بهتری داشت.
525
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
سرش رو باال آورد ،از بین اشکهاش به پسر بزرگتر نگاه کرد،
پیرهنش رو چنگ زد و زمزمه کرد" ،فقط حس ب-بدی داشتم،
انگار— ن-نمیتونم حتی توضیحش بدم! ن-نمیفهمم چرا—!"
526
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"تو از اینکه ازت تعریف بشه خوشت میاد گوکی "،تهیونگ با
مالیمت گفت و با جدیت بهش خیره شد" ،مخصوصا وقتی
لیتلی و مخصوصا وقتی سابمیسیوی "،لبخند کوچیک و
ناراحتی زد" ،وقتی بهت توهین کردم ،حتما باعث ناراحتیت
شده؛ تقصیر تو نیست بیبی ،تقصیر منه".
8
میل به پست و خفیف شمردن ِ شخص در رابطه ی جنسی Degrading :
527
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
528
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"خفه شو "،جونگوک زمزمه کرد و گونه هاش گُر گرفتن ،سعی
کرد لبخندش رو بخوره ،اما فایده ای نداشت.
529
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
***
530
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
531
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
532
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
پسر بزرگتر همون لحظه هم جلو رفته بود ،دستش رو دور کمر
جونگوک حلقه کرد و چونش رو روی شونش گذاشت.
"یه مرد عاقل همیشه میگفت "،پسر زمزمه کرد" ،فقط احمق
ها عجله میکنن".
533
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
16.
دینگ دونگ.
534
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
535
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
536
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"باشه!"
537
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
در آخر ،بافت سفیدی رو ،با یک کُت کرمی رنگ که باهاش ست
بود انتخاب کرد؛ دامن صورتی کمرنگی رو زیرشون پوشید و
بعد از آهی ،جوراب های سفیدی رو برای زیر دامن انتخاب
کرد( .همین حاال هم بقیه برای پوشیدن دامن توی این هوای
سرد سرزنشش کرده بودن ،پس حدس میزد اینطوری بهتر
باشه).
538
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
جی دی پشت سرش رو ماساژ داد ،بنظر اون هر دوی اون دامن
ها یک شکل بنظر میومدن ،اما چیزی نگفت.
539
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
***
540
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
541
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"در واقع توی اتاقیم "،مرد هوفه ای داد" ،اتاق خودمون! چی
میخوای ته؟"
9
اصطالحی که وقتی یک جفت کارهای جنسی ،مثل ِ بوسه رو ،توی جمع انجام میدن استفاده میشهGet a room: .
542
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"نپرید —؟"
"من —" چهره ی تهیونگ درهم رفت" ،خدای من ،وقتی اون
داشت تلویزیون نگاه میکرد خوابم برد ،توی نشیمن نیست؟"
543
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
***
544
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
لباس رو جلوی رئیس گنگ که گیج بهش خیره شده بود نگه
داشت" ،اون اوم — آبیه؟"
545
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"من فکر میکنم تو توی همه چیز خوشگل میشی "،جی دی
بدون کمک کردنی جواب داد.
546
@VKOOKPLANET Ain’t Nobody Taking My Baby!
"!"هورا
***
547
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"نه".
"حیاط پشتی؟"
"نوچ".
"زیر شیروونی؟"
548
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
549
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"و کجا رفته ؟" هوپی پرسید" ،اون نمیتونه رانندگی کنه".
***
550
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
551
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"شبیه خرگوشه!"
552
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"یاه ،بسه".
553
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
554
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"تاپ؟"
"دنبالشم".
10
اصطالحی که به دلیل ِ آویزون شدن ِ لبها حین ِ اخم گفته میشه؛ مثل این دو تا ِاموجی )Turn that frown upside down: :( :
555
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"من این یکی رو میگیرم "،دسونگ گفت ،اون یکی بستنی رو
دست جونگوک داد و چشمکی زد" ،محض احتیاط!"
556
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
557
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
***
558
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"پس داری بهم میگی یه یارو با تتو ،با یه ماشین مشکی ُمدل
باال اومده دم در و جونگوک — با خواست خودش باهاش
رفته؟"
"— آره".
559
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
560
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"بیبی من "،پسر با ناله ای گفت" ،حتی گوشی نداره! فاک —"
561
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
مو نعنایی هوفه ای داد" ،چیه؟ گریه کردن هیچ چیزی رو حل
نمیکنه ،باشه؟ باید گروه های جستجو بفرستیم ،منطقه رو
پوشش بدیم —"
"بچه ها؟"
هوپی داخل اتاق اومد و حرفهای مرد رو قطع کرد .گونه های
رئیس گنگ ُسرخ بود و احساسات ناخوانایی روی صورتش
بودن.
562
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"گفته کجا؟"
هوپی سرش رو تکون داد" ،گفته اگه خواستم بهش زنگ بزنم".
563
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
***
564
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
565
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
566
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
567
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
568
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"سالم ته ته!"
569
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
جونگوک زیر بار اون شکایت ها توی خودش فرو رفت و با
شنیدن اسم کاملش ناله ای کرد" ،گوکی نمیخواست اینجوری
بشه "،پسر زمزمه کرد و لب پایینش رو غنچه کرد،
"نمیدونست کار بدیه ،فقط میخواست بره خرید!"
"باشه "،پسر کوچیکتر با عذاب وجدان فین فینی کرد —" ،ته
ته گریه کرد؟"
570
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
571
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
572
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
573
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
574
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
575
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"قلبم خالیه".
***
576
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
577
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"این واسه اینه که باعث شدی هیونگت سکته کنه "،یونگی با
صدای خشکی گفت" ،دیگه واسه دنبال تو دویدن زیادی پیر
شدم بچه".
578
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
579
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
580
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
هوپی با گیجی سرش رو تکون داد" ،چی؟ نه "،مرد مکثی کرد،
"نه .وایسا ،چی؟"
581
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
582
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"چی؟ اوه یکی داره بهم زنگ نیزنه "،جی دی به سرعت عقب
رفت و با لبخند شرمگینی گوشیش رو روی گوشش گذاشت،
"به هر حال ،از دیدنتون خوشحال شدم ،مکالمه ی خوبی بود،
بابت سو تفاهم پیش اومده هم متاسفم ،خداحافظ گوکی!"
"نوچ!"
جیمین ُغره ای داد" ،قراره مدتی بخاطر مصرف زیاد شکر از
در و دیوار باال بره!"
583
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
584
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
***
585
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
همون شب...
586
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
یونگی :فاکرز
یونگی :دوم
سوکجین :میدونیم
587
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
588
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
نامحون :فاک
نامجون :فاااک
هوپی :فاک
سوکجین :اوپس
تاپ :شممشمشمشمشضمض
589
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
دسونگ :هق
تاپT-T :
590
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
دسونگ :بخوریدش
نامجون :ما
هوپی :اونها
تاپ :هممون
جیمین :هومم
591
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
592
@VKOOKPLANET Ain’t Nobody Taking My Baby!
! ترسوهای لعنتی:جیمین
اوکی.... :تهیونگ
از همتون متنفرم:یونگی
هیونگ:تهیونگ
593
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
594
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
17.
"جونگوک ،مطمئنی؟"
"اوهوم!"
"صد درصد؟"
"اوم!"
595
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
596
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"جفتتون احمقید ،باشه ،هر چی؛ وقتی بفهمید این چقدر فکر
بدیه ،من سرزنش ها رو قبول نمیکنم ،من هیچوقت زیر مشت
های تهیونگ نبودم ،ولی بنظر میاد درد دارن!"
به محض اینکه به ُمبل تکیه داد ،فیلم خانواده ای رو نشون داد
که به یک خونه ی قدیمی ،توی یک منطقه ی ساکت و دور
افتاده نقل مکان کردن .از همون اول ،چیزهای عجیبی شروع
به اتفاق افتادن کردن — سرما ،صدا های عجیب و بو های بد.
597
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
598
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
دوربین روی دستی با ناخون های بلند زیر تخت دختر زوم
کرد ،جونگوک گوش الفنتی رو گاز گرفت و ناله ای رو خفه
کرد ،اون کی اونجا رفته بود؟
کم کم ،هیوال دستش رو باال آورد و چیزی نمونده بود تا به
تخت برسه ،همین لحظه ها بود که پای دختر رو بگیره —
صدای جیغ بلندی ،وقتی هیوال پای دختر رو گرفت شنیده شد.
599
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
اتاق یکدفعه ساکت شد ،فقط صدای ناله های جونگوک بود که
به گوش میرسید.
"ته ته "،پسر کوچیکتر با فین فین ناله ای کرد" ،لطفا ،ت-ته ته
رو میخوام".
600
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
601
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"جونگوکی ،با دقت بهم گوش کن ،هیچ هیوالیی اینجا نیست،
باشه؟ فقط یه فیلم بود ،هیوال ها واقعی نیستن".
602
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
603
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
پسر کوچیکتر واقعا گیج بنظر میرسید" ،گوکی فکر کرد این یه
رازه".
604
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"هی "،تهیونگ وارد خونه شد ،در رو پشت سرش بست و به
محض دیدن بدن بیهوش جونگوک ،صداش رو پایینتر آورد،
"خوابیده؟"
605
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
تهیونگ لبخندی زد" ،البته که کرده "،جلوی مبل زانو زد ،با
مالیمت پسر رو توی آغوشش کشید و دوباره آروم ایستاد تا
بیدارش نکنه" ،شام خورده؟"
606
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
607
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
608
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
پسر کوچیکتر آروم پتو رو پایین آورد ،گونه هاش سرخ بودن
و با تردید لبش رو گزیده بود.
609
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"ولی —"
جونگوک فقط لبش رو گزید —" ،ته ته توی کمد رو نگاه نکرد".
610
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
سکوت.
611
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"من —" پسر بزرگتر سرش رو تکون داد" ،باورم نمیشه ،باورم
نمیشه همچین کاری کردن! نه فقط اجازه دادن فیلم ترسناک
ببینی ،خودشون هم همراهت نگاه کردن — بعد هم بهت گفتن
که چیزی دربارهش به من نگی ،درسته؟"
612
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
***
613
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
در همون حال ،صورت سوکجین واضحا رنگ پریده شد" ،ا-
اوه؟" مرد لبخند ضعیفی زد" ،عجیبه".
614
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"مکنمون رو شکستیم!"
615
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
616
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
سوکجین چند لحظه بهش خیره شد و بعد زیر گریه زد" ،خیلی
خیلی متاسفم ته ،همش تقصیر ماست! باورم نمیشه بخاطر
یک فیلم حمله ی عصبی داشته —!"
617
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
618
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
619
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"اومدم ،اومدم!"
620
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
18.
پس وقتی پسر با ناخون هایی که بهم ریخته با رنگ آبی تیره
پوشونده بودن ،بین اون و جیمین روی مبل نشست و الفنتی
رو به سینش فشرد ،تهیونگ گلوش رو صاف کرد.
621
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
622
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"اوه".
***
623
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
صبح روز بعد ،وقتی پسر از حموم خارج شد ،ردیفی از الک ها
جلوی میزش بود.
11 به دلیل همخونیش با جمله ی بعدی نمیتونستم اسم رنگ رو ترجمه کنم ،ویل همه ی الک ها رو آخر ر
چپت گذاشتم که ببینیدBaby Pink: . ِ ِ
624
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
625
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"سبز رنگ زمینه — و رنگ جهان؛ فکر میکنم همه ی ما کمی از
جهان رو درون خودمون داریم ،نه؟ اونجوری که دنیا دور تو
میچرخه گوکی ،گاهی بنظر میاد که جهان ما تویی .امیدوارم
با زدن این رنگ روی ناخون هات و بیرون رفتن حس خوبی
داشته باشی- .نامجون"
رنگ بعدی خیره کننده بود ،قرمز تیره .پسر نفس حبس شدش
رو بیرون داد ،کاغذ زیر اون رو برداشت و به زحمت سعی کرد
از بین اشک هاش اون رو بخونه.
"فکر کنم برای زدن رنگی مثل قرمز ،شجاعت خیلی زیادی
الزم باشه و نمیتونستم به هیچکس جز مکنه ی ما ،شجاع
ترین پسری که میشناسم ،برای زدن اون فکر کنم- .جین
هیونگ"
626
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
وقتی که نگاهش روی الک آخر افتاد ،آروم خندید؛ حتی اگه
برادرش تنها کسی نبود که باقی مونده بود ،اون رنگ خودش
به راحتی اون رو لو میداد.
مشکی مات.
هیونگ هاش توی آشپزخونه جمع شده بودن ،آماده بودن که
صبحونه رو حاضر کنن ،که جونگوک خودش رو توی بغل
نزدیک ترین شخص ممکن انداخت.
627
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
628
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
629
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
دستهای تهیونگ دور کمرش حلقه شدن" ،یاه ،از این حرفها
نزن ،بیا "،لبهاش رو روی قطره اشکی گذاشت و با لبخندی اون
رو کنار زد" ،صبحونت رو تموم کنی تا بتونیم ناخون هات رو
الک بزنیم ،هوم؟"
***
630
@VKOOKPLANET Ain’t Nobody Taking My Baby!
Taehyung
Hoseok
631
@VKOOKPLANET Ain’t Nobody Taking My Baby!
Jimin
Namjoon
632
@VKOOKPLANET Ain’t Nobody Taking My Baby!
Seokjin
Yoong
633
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
19.
"— هیونگ؟"
634
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
پسر کوچیکتر در آخر برای یکی ساعتی روی پاهاش موند ،تا
اینکه فکش با خمیازه ی بلندی از هم باز شد.
635
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
پسر کوچیکتر اخمی کرد ،به چشمهای تهیونگ نگاه نمیکرد؛ با
لبهای آویزون به پاهاش خیره شده بود و با گوشه ی پیرهنش
بازی میکرد.
636
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
637
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
داخل اتاق خواب رفتن؛ تهیونگ حین عوض کردن لباس های
پسر با مالیمت باهاش حرف میزد؛ ُشرتک پشمی مورد عالقش،
به عالوه ی یکی از پیرهن های بزرگ خودش رو تنش کرد —
لباس های مورد عالقش برای ُچرت زدن.
638
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
639
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"هوم".
پس همین کار رو کرد؛ آروم اون آهنگ رو براش خوند و به
نوازش موهاش ادامه داد تا پسر در عرض چند دقیقه خوابش
برد.
وقتی روی ُمبل نشست چهرش همونطور درهم بود ،لپ تاپش
رو روی پاهاش گذاشت و با تمرکز بهش خیره شد.
640
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
641
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
چند لحظه بعد ،هر شش نفرشون با چهره های نگران توی دفتر
هوپی نشسته بودن.
642
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"یا بازی کنیم "،جیمین ادامه داد" ،فکر کنم هر کاری که معموال
وقتی لیتله انجام میده بهش کمک کنه".
643
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
644
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"چی؟"
645
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
646
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"گوکی ،الفنتی توی اتاق تنها بود "،پسر با نفس شوکه ای گفت
و با اخم ساختگی ای ،عروسک رو روی پای جونگوک گذاشت،
"فکر میکنم حتی صدای گریش رو شنیدم!"
647
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
648
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
649
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
650
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
یک حواس پرتی کوتاه از سمت جیمین بود؛ پسر که فکر میکرد
دوست پسرش محکم بشقاب رو گرفته ،اون رو زودتر رها کرد.
651
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
652
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"گوک ،من خوبم "،مرد با صدای خشکی گفت" ،یاال بچه ،تا
خونی نشدی برو عقب".
653
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
654
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
جیمین چسب زخمی روی پای یونگی گذاشت و بعد صاف شد.
656
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
***
657
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"کیه؟"
12
هیوالیی افسانه ای به اسم نسی که گفته شده در آب های شیرین الک نس ،در اسکاتلند زندگی میکنه Loch Ness Monster:
658
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
659
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
660
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"هیچوقت!"
"واقعا متاسفیم!"
"واقعاااا!"
"لطفاااا —!"
پسر چشم غره ای بهشون رفت و سعی کرد سرخی گونه هاش
رو مخفی کنه.
661
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
662
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
چهره ی جونگوک حتی بیشتر گُر گرفت و پسر باز زمزمه کرد،
"نخیرم!"
663
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
664
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
20.
جایی بین ویدئو پسر غرید" ،بذار با اون یارو حرف بزنم! اصال
کیه؟!"
با خودش فکر کرد یعنی تهیونگ هم اگه فکر میکرد داره بهش
خیانت میکنه انقدر جذاب میشد؟
666
@VKOOKPLANET Ain’t Nobody Taking My Baby!
***
667
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
668
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
***
669
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
با گفته شدن اون جمله ،تهیونگ ساکت شد؛ با تردید کاسه رو
گرفت و چند قدم اونطرف تر از پیشخون ایستاد.
670
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
671
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"آره ،شاید؛ اون —" پسر حرف خودش رو قطع کرد و گونه
هاش سرخ شدن —" ،اون ،اوم — وقتی رسیدم خونه
نبوسیدم".
هر چند وقتی وارد نشیمن شد ،با وجود جو مثبت بین دوست
هاش هم ،نمیتونست حسی که یک چیزی واقعا اشتباه بود رو
از خودش دور کنه.
***
672
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
جونگوک فیلم رو انتخاب کرد و برای اولین بار ،بالغ بودنش به
مرد های بزرگتر اجازه داد بذارن فیلمی غیر از دیزنی انتخاب
کنه.
673
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
به جاش به بالشت های مبل تکیه داد و به فیلم که شروع شده
بود خیره شد؛ بعد از چند لحظه ،دید که تهیونگ دستهاش رو
روی سینش گره زد .بنظر میومد پسر بزرگتر داشت تموم
تالشش رو میکرد تا واکنشی نشون نده ،اما ناخودآگاه نگاه
هایی به دوست پسرش مینداخت و لبهاش با اخمی آویزون
شده بودن.
674
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"تو عاشق این فیلمی بان "،پسر بزرگتر گفت ،دستهاش دوباره
ناخودآگاه باال اومدن و جونگوک آروم خودش رو عقب کشید.
675
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
676
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
677
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
قلب جونگوک درد گرفت؛ البته که پسر نگرانش میشد ،البته که
جای خودش نگران حال اون میشد.
ضربان قلبش باال رفته بود ،کم کم داشت از تموم این ایده
پشیمون میشد و واقعا از عکس العمل تهیونگ میترسید؛ اما
دیگه دیر شده بود و چاره ای جز ادامه دادن نداشت؛
678
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
679
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
680
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
یونگی ،اما؛
681
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"کافیه".
682
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
خوندن چهره ی دوست پسرش سخت بود ،اما اون بهش نگاه
نمیکرد؛ به جاش به یونگی خیره شده بود و ابروهای جونگوک
با فهمیدن اینکه پسر با اون حرف نزده بود بهم گره خوردن.
جونگوک فین فینی کرد ،چند قطره اشک گونه هاش رو تر
کردن و با صدای آرومی پرسید" ،عصبانی نیستی؟"
683
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
684
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
ُتهمت.
685
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
همه چیز خیلی بود ،خیلی سریع داشت پیش میرفت؛ یکدفعه
تهمت بعد از تهمت بهش زده میشد و جونگوک حس میکرد که
دیگه راه فراری نداشت ،نمیتونست حرفهاش رو پس بگیره —
686
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
پسر قبل از اینکه بتونه جملش رو تموم کنه زیر گریه زد.
"— حقه؟"
687
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"االن حتی دلم میخواد بیشتر سرت داد بزنم "،یونگی زمزمه
کرد.
688
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"آروم باش "،تهیونگ زمزمه کرد؛ هنوز تکون نخورده بود ،اما
چشمهاش رو بست و نفس عمیقی کشید .بنظر میومد داشت
خودش رو آروم میکرد و گونه هاش کم کم به رنگ طبیعی
خودشون برگشتن.
689
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
690
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
691
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"باهام بهم نزن!" پسر با نفس شوکه ای گفت ،حس کرد که
اشک دوباره چشمهاش رو خیس کردن" ،خدای من ،لطفا! باهام
بهم نزن ،د-داشتم شوخی میکردم هیونگی! گوکی فقط داشت
ش-شوخی —!"
692
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"— ته ته نمیره؟"
"نه "،تهیونگ گفت و تقریبا خندید" ،من هیچ جایی نمیرم ،به
این راحتی از دستم خالص نمیشی".
693
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
694
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"لطفا بگو دیزنی ،لطفا بگو دیزنی "،هوپی زیر لب زمزمه کرد.
695
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"ولی —"
696
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
21.
697
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
تهیونگ نمیتونست بگه اون سرخی از خجالت ،یا چیز دیگه ای
بود!
پسر لیوانش رو خالی کرد ،به خودش زحمت حدس زدن رو
نداد و به جاش به دنبال سوهو دوباره لیوانش رو پر کرد.
698
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
***
699
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
تهیونگ سعی کرد کلمات آخر اون جمله رو نادیده بگیره؛ اون
هیچوقت به شهرتی که فقط با یک اسم میومد اهمیتی نمیداد.
درست وقتی پسر اون حرف رو زد ،جی دی یکدفعه دستش رو
دور شونه هاش انداخت" ،تهیونگ! چطوری؟ خیلی وقت بود
تو این مالقات ها ندیده بودمت".
700
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
701
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
***
702
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"نه سونبه-نیم".
703
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
704
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"اوه" پسر به سرعت گفت" ،نه ،البته؛ کامال درک میکنم "،پسر
با اشتیاق کمتری تعظیم کرد" ،من رو ببخشید".
تهیونگ لبش رو گزید ،با دیدن چهره ی ناراحت پسر قلبش از
عذاب وجدان پر شد و آهی کشید.
705
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"ایناهاش!"
706
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
***
707
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"چرا نمیشه یکی دیگه بهش کمک کنه؟" پسر کوچیکتر با ناله
ای گفت" ،امشب قرار بود بریم سر قرار!"
708
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
709
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"من آمادم!"
710
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
711
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
712
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"و تو داری پررو میشی بچه "،تهیونگ جواب داد و ابرویی باال
انداخت؛ قدمی به جلو برداشت و همزمان با بسته شدن در
های آسانسور ،پسر رو بین خودش و دیوار اون حبس کرد؛
لبخند بزرگی روی لبهای جونگوک اومد و گونه هاش آتیش
گرفتن.
713
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"خیلی بدی "،دوست پسرش ناله ای کرد ،با حرف شنوی پشت
سرش راه افتاد و با هوفه ای جلوی دامنش رو صاف کرد.
714
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
پسر کوچیکتر تنها بود و به گوشیش خیره شده بود ،اما با
شنیدن صدای باز شدن در های آسانسور ،سرش رو باال آورد.
تهیونگ لبخندی زد ،با قفل کردن انگشت هاشون توی هم
توجهش رو به خودش جلب کرد و پسر کوچیکتر به سمتش
برگشت.
715
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
لبخند جونگوک محو شد ،ابروهای پسر بهم گره خوردن و فقط
بعد از لحظه ای تردید سرش رو تکون داد" ،اوه ،درسته اوم،
ببخشید؛ فقط فکر کردم —"
716
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
717
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
718
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
فک تهیونگ قفل شد" ،من معموال به بقیه توی انجام حرکات
کششیشون کمک نمیکنم هیچول؛ مطمئنم خودت از پسش بر
میای".
719
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
تهیونگ دندون هاش رو روی هم سایید —" ،نه ،یاال؛ بیا شروع
کنیم ،خیلی وقت نداریم".
برای چند لحظه ی کوتاه ،همه چیز خوب بود؛ هیچول انقدری
که تهیونگ توقع داشت مبارز ی بدی نبود و پسر بزرگتر توی
عادت های همیشگی تمرین کردن غرق شد؛
720
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
یا نه با جوری که رون های پسر بزرگتر رو لمس میکرد ،یا بهش
لبخند میزد و با عشوه نگاش میکرد —
در واقع ،جونگوک چند متر اون طرف زمین مشغول بود؛ تاپ
همونطور که قول داده بود اومده و با خودش هر دوی دسونگ
و ته یانگ رو آورده بود؛ سه عضو گنگ داشتن با مکنه ی
خندون بهترین زمان زندگیشون رو میگذروندن.
721
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
***
722
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
723
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
724
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
725
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
شونه های پسر منقبض شدن و زمزمه کرد" ،چند سالی میشه".
726
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
727
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
728
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
729
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"هیونگ —"
730
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"و هیچی؛ این مکالمه دیگه تموم شدست "،تهیونگ با لحن بی
احساسی گفت و دندون هاش رو بهم فشرد" ،کارمون تمومه"،
پسر بزرگتر مکثی کرد و چشمهاش تاریک شدن" ،میتونی
شمارم رو پاک کنی ،دیگه باهات تمرین نمیکنم".
731
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
***
732
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
733
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"آقا؟"
"بله".
734
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
735
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
736
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
22.
پسر پتو رو محکم دور خودش کشید و لرزید ،اتاق سرد نبود
— ولی این دلیل لرزش بدن اون نبود.
737
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
738
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
با تردید شونه ی پسر کوچیکتر رو تکون داد ،این حرکت بود
که باالخره باعث شد دوست پسرش عکس العملی نشون بده؛
پسر ابروهاش رو درهم کشید ،دماغش با بامزگی چین خورد و
بعد آروم چشمهاش رو باز کرد.
739
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
740
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
741
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
دست های پسر کوچیکتر دور کمرش حلقه شدن و اون رو به
سمت خودش کشیدن .تهیونگ ناله ای کرد و با فشرده شدنش
به سینه ی جونگوک ،قلبش از شرم پر شد .دوست پسرش
جوری نگه داشته بود ،که معموال اون پسر رو نگه میداشت و
داشت موهاش رو نوازش میکرد.
742
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"من خوبم "،پسر کمی خودش رو عقب کشید ،پایین تر اومد تا
چهره هاشون مقابل هم قرار گرفت و با لبخندی ،بینی دوست
پسرش رو بوسید" ،یاال ،بیا حرف بزنیم".
743
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
رعد و برق خیلی بلندی ،شیشه های عطر روی کمدش رو
لرزوند و بدن تهیونگ کامال خشک شد .جونگوک دید که پسر
آب دهنش رو قورت داد ،سیب گلوش واضحا باال و پایین رفت
و لبخند روی صورتش ناپدید شد.
744
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
745
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
دوست پسرش لبخند بزرگی بهش زد" ،خوبه! اگه این رو
دوست داری عاشق بعدی میشی! هیونا رو دوست داری ،نه؟"
"خب ،بیا با چیزهای پایه ای شروع کنیم .اول از همه ،اون یه
کویینه ،باشه؟ اولین سینگلش —"
746
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
دیر وقت و توی تخت خالی ای بیدار شد ،با غره ای روی تخت
نشست و ابروهاش با نداشتن دوست پسری برای بوسیدن ،بهم
گره خوردن.
747
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
748
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"درس دادنم بهت هنوز تموم نشده ،قبل شنیدن آهنگ کویین
خوابت برد".
"االن بهش بی میلی ،ولی فقط صبر کن ،به زودی رقص لیپ
اند هیپ رو از حفظ میشی!"
749
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
23.
750
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"اوم ،شاید چون یکم کثیف کاری داره "،پسر صادقانه جواب
داد" ،و-ولی گوکی میتونه تمیز باشه!" جونگوک به سرعت
اضافه کرد" ،قول!"
751
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"این واقعا فکر بدیه "،مرد بزرگتر زمزمه کرد و نگاهی به
قوطی های رنگی که بین جفتشون بود انداخت" ،جونگوک،
مطمئنی باید یه چیزی براش نقاشی کنی؟ نمیتونی فقط براش
یه چیزی بخری؟"
752
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
***
753
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
نیم ساعت بعد ،جاش رو تغییر داد و روی مبل نشست؛ مبل رو
به روی نشیمن ،دقیقا روی خط در ورودی قرار داشت.
اینجوری آماده بود تا وقتی دوست پسرش وارد خونه شد توی
آغوشش بپره.
یک ساعت بعد از اون موقع ،توی بغل جیمین رفت؛ نقاشیش
فراموش شده روی مبل موند و با صورتی که از گریه قرمز
شده بود ،فین فین کنون روی پای پسر بزرگتر نشست.
754
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
755
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"هی "،یونگی اولین کسی بود که وارد خونه شد ،بوسه ای
روی موهای جیمین گذاشت و بعد ،با آه خسته ای روی صندلی
کنار دستش افتاد" ،فاک ،عجب روز طوالنی ای بود".
756
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"هی بچه ها "،پسر با آهی دستش رو توی موهاش فرو کرد،
"گوکی خوابیده؟"
757
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"خیلی واسه دیدنت هیجان زده بود ته "،جیمین با هوفه ای
گفت و با چشمهایی که از عصبانیت میدرخشیدن ،لبهاش رو
بهم فشرد و به دوستش خیره شد" ،اون یه نقاشی لعنتی از
هممون برات کشید!"
758
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
759
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"شاید بهتره دفعه ی بعد قولی که نمیتونی بهش عمل کنی رو
ندی "،سوکجین پیشنهاد داد و ابرویی باال انداخت.
760
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
761
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
***
762
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
وقتی چشمهاش رو باز کرد اتاق روشن بود ،نور خورشید از ال
به الی پرده بیرون اومده و سقف رو رنگ کرده بود .فک پسر با
خمیازه ای از هم باز شد ،هومی گفت و چشمهاش دوباره خود
بخود بسته شدن.
اون صدای گرفته ،با حلقه شدن دستهای آشنایی دور کمرش
همراه شدن.
763
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
دوست پسرش خیلی راحت رهاش کرد ،اما با اخمی روی تخت
نشست ،چشمهاش از پشیمونی پر شده بودن .جونگوک که با
دیدن اون نگاه پشیمون داشت مقاومتش رو از دست میداد،
خیلی بهش خیره نشد و به جاش با هوفه ای سرش رو روی
بالشش چرخوند.
تهیونگ آهی کشید" ،میدونم ،و کامال حق داری بان ،من خیلی
خیلی متاسفم —"
764
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
765
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
مکثی پیش اومد ،پسر بزرگتر تکون خورد ،آروم جلو رفت و
زمزمه کرد" ،نقاشیت رو دیدم ،خیلی خوشگل بود".
766
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
767
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
با مالیمت ،جوری که انگار اون عکس از طال ساخته شده بود
آلبوم رو برگ زد .صفحه ی بعدی چند پوالروید مختلف از قرار
هاشون ،با تاریخ های مختلف داخلش داشت و زیر همه ی
اونها کپشنی نوشته شده بود.
۱۱آپریل؛ سلفی!
768
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
769
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
770
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
771
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
تهیونگ چند خط سبز روی بوم کشید و کنار رفت .بنظر میومد
جونگوک حین کار غرق دنیای خودش شده باشه ،دستهاش به
سرعت زیر الیه های رنگی که استفاده کرده بود پنهون شدن.
772
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"ته ته ،من یه خرسم "،پسر با چهره ی درهم رفته ی اعالم کرد،
"غرشش!"
773
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
774
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
24.
775
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
بین حرف زدن مرد ،زن دیگه ای حین رد شدن از اونجا به
بازوی جونگوک خورد و گارد به سرعت با فکی قفل شده به
سمتش برگشت.
776
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
777
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
778
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
فکر اون همه آدم توی یک مکان باعث میشد قلب تهیونگ از
اضطراب بلرزه ،اما افکارش رو کنار زد.
779
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
780
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
با دیدن اون ،زن دستهای مانیکور شدش رو روی گونه های
بیش از حد سرخش گذاشت و نفس بلندی کشید" ،خب ،اینجا
چی داریم؟"
781
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
تهیونگ مجبور بود لبهاش رو بهم فشار بده تا مثل احمق ها
لبخند نزنه؛
782
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
وقتی پسر باالخره دستش رو رها کرد و جلو رفت ،حس میکرد
ممکن بود قلبش از شیفتگی منفجر بشه .جواب های جونگوک
به سوال های باربی قطعا آروم بودن ،اما بنظر میومد داشت
پشت گر گرفتگی چهرش میدرخشید.
13
اصطالح و خرافاتی که میگه آدم های مو بلوند هوش کمی دارن Dumb Blonde:
14
عروسک جنس مرد باربی که نقش دوست پسر اون رو داره Ken:
783
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
لبخند جونگوک وقتی برای عکس ژست گرفت روشن ترین بود
و عالمت وی رو به گونش فشرد؛ تهیونگ چیزی بیشتر از چند
عکس گرفت ،چون میخواست مطمئن بشه که حداقل یکی از
اونها خوب در بیاد و بعد گوشیش رو به جیبش برگردوند،
784
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
785
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
***
786
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
787
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
788
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
789
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
790
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
791
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
792
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
793
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
794
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
***
795
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
796
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
797
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
798
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
گونه های گارد کمی با شنیدن لحن جونگوک سرخ شدن" ،اوه؛
ا-اوم ،حتما جونگوک-شی "،مرد زمزمه کرد و با تعظیم
کوتاهی گوشی رو گرفت.
799
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
اما تموم این نقد ها به محض اینکه چرخ و فلک شروع به
چرخیدن کرد و جونگوک مثل بچه ی خوشحالی توی شب
کریسمس ،به سمتش چرخید از یادش رفتن.
صدای شوکه ای از بین لبهای پسر کوچیکتر شنیده شد ،اما به
سرعت بین بوسشون آروم شد؛ انگشت هاش روی سینه ی
تهیونگ رقصیدن و بعد روی شونش قرار گرفتن.
801
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
802
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
803
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"اوه ،خیلی کیوت بود!" پسر لبخندی به تهیونگ زد" ،دیدی؟ ته
ته خوشحال نیست که گوکی مجبورش کرد سوار بشه؟"
804
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
***
805
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
806
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
جونگوک چند ثانیه به عروسک پنگوئن نگاه کرد و بعد انگار که
تصمیمش رو گرفته بود ،سرش رو تکون داد.
807
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"این هانیه "،پسر اعالم کرد ،پنجه های قهوه ای خرگوش رو
باال برد و تکونشون داد" ،دختره و داره سالم میکنه ته ته!"
808
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
وقتی باالخره کارشون تموم شد ،دو پسر بزرگتر کامال خسته
بودن؛ اونها با اولی سگ آشنا شدن که از خیابون های نیویورک
فرار کرده و یکجورهایی به کره رسیده بود.
809
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
با ویال ی اختاپوس آشنا شدن که باهوش ترین جونور دریا بود
و مهاجرت کرده بود تا به دانشگاه بره و همینطور سانشاین
گربه ،که بدون دُ م از پناهگاه حیوانات فرار کرده بود؛ که البته
بنظر میومد پدیده ی باشه که داشت توی عروسک ها زیاد و
زیاد تر میشد!
810
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
811
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
812
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
تهیونگ لبخند خسته ای زد" ،داره؛ ولی فکر کنم دیگه حرف
زدن کافیه بان .میتونید توی تخت با هم حرف بزنید ،باشه؟
باید دندون هات رو هم مسواک بزنی".
پونزده دقیقه ی بعد ،زیر پتو دراز کشیده بودن؛ الفنتی زیر یک
دست جونگوک بود و لیلی زیر یک دست دیگش؛ هانی هم روی
سینش بود و خزش داشت چونش رو قلقلک میداد.
با وجود بامزگی اون صحنه ،لبهای تهیونگ آویزون شدن" ،پس
من چجوری قراره بغلت گنم؟"
813
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
814
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
به جای جواب دادن ،پسر بزرگتر بهش اجازه داد لبهاشون رو
بهم وصل کنه .شیرین ،آروم — و طوالنی تر از همیشه بود؛ هر
بار که جونگوک برای نفس کشیدن خودش رو عقب میکشید،
به سرعت اون کار رو انجام میداد و بعد دوباره لبهاشون رو
بهم میفشرد؛ آروم آه میکشید و پیرهن تهیونگ رو چنگ زده
بود.
815
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"خیلی خب "،پسر بعد از لحظه ای ،با حرص جواب داد؛
چرخید ،لیلی و الفنتی رو صاف کرد و دوباره هانی رو بغل
کرد.
"من که مشکلی ندارم "،پسر بزرگتر زمزمه کرد" ،تا وقتی که
هانی مشکلی نداشته باشه "،منتظر جوابی نموند و صدای
خودش رو نازک کرد" ،من راحتم!"
816
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
817
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
25.
"هیونگی؟"
818
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
819
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
820
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"اوه بیبی "،تهیونگ زمزمه کرد ،جلوتر رفت و گونه های پسر
رو بین دستهاش گرفت" ،بان ،فاک ،خیلی خیلی ببخشید؛ کامال
بیدار نبودم ،حتما توی خوابم انجامش دادم —"
"خوبم بیبی"،
821
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
822
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
823
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
824
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
825
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
دست های دیگه ای لمسش کردن؛ این بار بین موهاش و اونها
رو نوازش کردن.
827
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
829
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
830
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
تهیونگ هنوز چیزی نگفته بود؛ بدنش ثابت بود و افکار توی
ذهنش انقدر با سرعت میچرخیدن که نمیتونست درکشون
کنه.
"هر چیزی که تو بخوای ته "،پسر زمزمه کرد" ،اگه فکر میکنی
این چیزیه که بهش نیاز داری ،هر دوتامون باهات میایم؛ یا اگه
میخوای تنها باشی هم اشکالی نداره —"
831
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
خوب میشدن.
832
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
833
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
26.
"گفتم جا خالی بده!" یونگی هیس کشید؛ مرد روی تشک رفت
و یکی از تموم حوله های خیس از عرقی که جلوش بود رو لگد
کرد" ،بذار ببینم".
834
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
836
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
837
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
838
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
منتظر موندن تا پسر بره و رئیس گنگ بعد با لبهای آویزون به
سمت دوستش برگشت" ،باورم نمیشه گذاشتی بزنتم!"
***
839
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
840
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
841
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
هنوز اون حرفها کامال از دهن پسر خارج نشده بود ،که صدای
خنده های ضعیفی رو شنیدن و صدای آشنای برخورد پاهای
پوشیده شده از جوراب رو زمین نشیمن به گوش رسید.
"ته ته!"
842
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
843
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
844
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
845
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
846
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
اگه تهیونگ با خودش صادق میبود ،مجبور بود اعتراف کنه که
سرش داشت میکشتش و بینیش هم هنوز درد میکرد .کمرش
هم وضعیت بهتری نداشت؛
اما تنها کاری که کرد ،با مالیمت بوسیدن بینی جونگوک بود،
"خیلی خب ،اسم تیممون قراره چی باشه؟"
***
847
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
از زمان بزرگتر شدن کنگپی ،تهیونگ و بقیه ی گنگ دیگه خیلی
توی کار ها شرکت نمیکردن؛ کارهایی مثل پخش مواد مخدر،
بازجویی ها و مالفات با افرادی که میخواستن .این کار ها به
بقیه پاگذار شده بودن ،معموال اعضای جدید — اعضای مورد
اعتمادی که توسط هوپی و یونگی انتخاب شده بودن و
میتونستن کارها رو انجام بدن.
"فکر میکردم ما دیگه زیادی واسه این کار ها مهمیم "،پسر با
غره ی ناله مانندی گفت و خودش رو روی صندلی چرم ماشین
انداخت .دلش میخواست جایی این ماشین اسپورت با
لیموزین میرفتن ،اونجوری میتونست روی صندلی دراز بکشه.
848
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
849
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"— اون بچه زخمی شده "،مرد بعد از چند لحظه سکوت
توضیح داد" ،توی یکی از پخش مواد های که من ازش
خواستم بره ،پس — بنظرم اومد که بهش مدیونم".
تهیونگ ساکت بود ،اما چهرش مالیم شد .بعضی وقت ها
فراموش کردن اینکه یونگی از همشون مهربون تر بود خیلی
راحت بود .پشت اون زبون تیز و چشم غره های سرد ،مرد
بزرگتر حس وفاداری عمیقی نسبت به تموم آدم های افرادش
رو پنهون کرده بود.
پخش مواد های اونها شامل تحویل مواد مخدر و گرفتن پول
میشد.
850
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
851
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
یونگی چشم غره ای بهش رفت" ،و من دارم میگم ،برای بار
فاکینگ آخر ،این روش کاری ماست .قراره مشکلی باهاش
داشته باشی؟"
852
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"تهیونگ —"
853
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"تهیونگ!"
صدای یونگی وحشت زده بنظر میرسید .سه گارد همین حاال
هم به سمت مرد رفته بودن تا بگیرنش ،صدای درگیری و
افتادن اسلحه روی زمین به گوش رسید.
854
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
آخرین چیزی که قبل از حال رفتن بهش فکر کرد ،این بود که
چقدر دوست داشت به جای مرد جونگوک بغلش کرده بود.
855
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
***
856
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"باورم نمیشه دوباره تیر خورده "،مرد بزرگتر زمزمه کرد؛ با
دیدن میز آشپزخونه ،خاطرات گذشته رو به یاد آورد و
احساس تهوع کرد" ،یونگی گفت کجا؟ ک — کشندست؟"
شونه های سوکجین پایین افتادن و مرد آهی کشید" ،اوه فاک،
خدا رو شکر".
857
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
858
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
27.
859
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
860
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
861
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
862
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
هوپی ضربه ای به پیشونی پسر زد" ،یاه! برام مهم نیست مه
تیر خوردی ،با هیونگ هات درست حرف بزن!"
863
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
864
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
865
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
هوپی پوزخندی زد" ،باشه حتما ،چون واقعا بنظر میاد سرما
خوردی!"
بعد از چند لحظه ای ،مو نعنایی گلوش رو صاف کرد" ،به گارد
ها بگید آروم جا به جاش کنن — من هم میرم دوش بگیرم".
866
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"فکر کنم میرم باهاش حرف بزنم "،مو نارنجی زمزمه کرد،
"یکی اینجا رو تمیز کنه؟ ببخشید".
***
867
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
وقتی جیمین وارد اتاق شد ،در کنال تعجبش ،دوست پسرش
توی دستشویی بود.
هر چند ،چیزی که عجبیب نبود این بود که دوش آب باز نبود.
پسر چند دقیقه بیرون و موند به صدای فین فینی آرومی که
از دستشویی میومد گوش داد .قلبش از شنیدن اون صدا
شکست ،اما میخواست به مرد کمی زمان بده.
868
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
جیمین دستش رو باال آورد و آروم موهای پشت گردن مرد رو
نوازش کرد.
869
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
870
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
871
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"خب ،شاید باید صبر کنی تا حالش بهتر بشه "،پسر باالخره
کفت" ،چند روز بهش مهلت بده ،بعدش باید باهاش حرف
بزنی؛ باشه؟"
872
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
873
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
874
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
***
پس نه ،اون باور نکرد که تهیونگ از پله ها پایین افتاده و لین
دلیل بانداژ خونی زیر پیرهنشه ،اما کنجکاوی نکرد .بنظر
میومد پسر بزرگتر حالش خوب بود و این تنها چیزی بود که
براش اهمیت داشت.
875
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
876
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
***
877
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
مرد ضربه ای به در زد ،اما بعد اجازه ی ورود داده شدن بهش
هم جلوی در موند و باعث شد تهیونگ ابرویی باال بندازه.
تهیونگ مکثی کرد ،اما وقتی مرد چیزی نگفت آهی کشید،
"پس فقط واسه شوخی در زدی؟ یا میخوای بیای داخل یا —
"
تهیونگ هومی گفت و کمی پتوی روی بدنش رو کنار زد" ،چی
شده؟"
879
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
880
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
در دستشویی قبل از اینکه مرد بتونه جوابی بده باز شد،
جونگوک با حوله ی نرم صورتی رنگی و موهای خیس وارد
اتاق شد.
881
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
گونه های تهیونگ سرخ شدن ،پسر چیزی زیر لب زمزمه کرد و
بیشتر توی پتوش فرو رفت.
882
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"گوک —"
883
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
28.
884
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
885
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
886
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
هر چند ،اون لحظه انقدر مشغول بود که حتی به این ایده فکر
هم نکرد .نمیخواست یک سانت هم از روی اون تخت تکون
بخوره ،نه با جوری که جونگوک به عضوش خیره شده بود.
887
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
جونگوک جوابی نداد و مشغول وارد کردن نصف عضو پسر به
دهنش شد .لپ هاش با وارد شدن عضو تحریک شده ی
تهیونگ به دهنش باد کردن ،صحنه ی گناه آلودی بود و اشک به
سرعت چشمهاش رو خیس کرد.
888
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
فاک.
890
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
15
لباس زیر زنونه Panty:
891
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"ته ته "،پسر ملتمسانه گفت" ،نرو ،هیونگی فقط میتونه خیلی
مراقبم باشه؛ خب؟"
قرار بود یه شوخی کوچولو باشه ،اما تهیونگ اخم کرد؛ هر
چند با برخورد زبون جونگوک به انگشتهاش ،هیچ مقاومتی
نکرد .پسر تموم انگشت هاش رو با بزاق دهنش خیس کرد و
هوم خشنودی گفت.
892
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"گوکی دلش برات تنگ شده بود "،پسر با صدای مالیمی گفت،
شونه ی دوست پسرش رو گرفت و تا جایی که بینی هاشون
بهم برخورد کرد اون رو جلو کشید" ،برای بدنت".
893
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
894
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
896
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"باهام حرف بزن بیبی "،تهیونگ با ابروهای بهم گره خورده ای
زمزمه کرد" ،خوبی؟ درد داری؟"
897
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
898
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
مگه نه؟
899
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
900
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
زمزمه وار با خودش رون های پسر کوچیکتر رو باال برد تا
بتونه عضوش رو جلوی ورودیش قرار بده .با برخورد کالهک
عضوش به سوراخ جونگوک مکثی کرد ،بدون حس چسبندگی
لوب احساس عجیبی داشت.
901
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
902
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
دوست پسرش ،که خدا بهش برکت بده ،یکم صبر کرد تا اون
به موقعیتشون عادت کنه و کمرش رو نوازش کرد.
903
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
با جلوتر اومدن رون های پسر بزرگتر بدون هیچ اخطاری،
جونگوک جیغی کشید .ورود بلندی کامل عضو دوست پسرش
به بدنش ،باعث شد سوراخش با یکدفعه ای ترین و دردناک
ترین حالت ممکن از هم باز بشه.
904
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
905
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
جونگوک وقتی پسر آروم بدنش رو بلند کرد بهش نگاه نکرد.
تهیونگ بدنش رو به تخت تکیه داد و بالشتی رو پشت کمرش
گذاشت.
906
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
و گریه کرد.
907
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
سکوتی بینشون پیش اومد ،تنش بینشون مثل پرده ای بود که
بین بدن هاشون کشیده شده بود.
وقتی پسر کوچیکتر دوباره حرف زد ،صداش آروم بود" ،باید
— باید بریم دکتر؟"
908
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
***
909
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
تهیونگ محکم فرمون ماشین رو چنگ زده بود ،هر از گاهی به
صندلی کمک راننده که پسر داخلش نشسته بود نگاهی
مینداخت ،فکر میکرد اون متوجهش نمیشه ،اما جونگوک
باالخره با لحن خشکی به حرف اومد" ،فقط حرفت رو بزن
هیونگ .هی بهم نگاه میکنی و واضحه که میخوای چیزی بگی،
فقط خودت رو خالی کن".
910
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
911
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
جونگوک شوکه بهش خیره شد" ،ما — نه ،باید دربارش حرف
بزنیم!"
912
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
913
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
***
914
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
سخت بود.
915
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"و اون گفت نه "،یونگی بعد از مکثی گفت" ،من بهش اعتماد
دارم ،میدونه که کی باید سراغ من بیاد — سراغ هر کدوممون
— اگه بهمون نیاز داشته باشه".
916
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
917
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
***
918
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
919
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"ل-لطفا باهام بهم نزن "،پسر کوچیکتر فین فین کرد و به
زحمت زمزمه کرد" ،متاسفم ،نباید مجبورت میکردم .میدونم
وقتی آسیب دیدم ترسوندمت و احتماال خیلی از دستم
عصبانی ای ،ولی من خیلی خیلی متاسفم .قسم میخورم که
دیگه هیچوقت این کار رو نمیکنم .قسم میخورم هیونگ ،فقط
لطفا ،لطفا —!"
920
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
جونگوک فین فینی کرد و تیله هاش توی ناراحتی غرق شدن،
"این بدترین هفته ی عمرم بود .ا-از دعوا کردن باهات متنفرم
و این با همه ی دعوا های دیگمون فرق داشت .حس میکنم —
حس میکنم همه چیز رو خراب کردم".
921
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
922
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"همیشه".
923
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
29.
924
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"اسمش چیه؟" تهیونگ بین حرف های پسر پرید و ابرویی باال
انداخت" ،حس میکنم اگه میخوای کل روز مراقبش باشم باید
اسمش رو بدونم!"
"گقتی هم سن گوکه؟"
925
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"جیهونی؟"
926
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
927
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
928
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
929
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
930
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
931
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
932
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
933
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
ابروهای جیهون بهم گره خوردن و سعی کرد اون اسم های
پیچیده رو حفظ کنه" ،واو".
934
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
935
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
936
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
937
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
938
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
اون جمله کمی خیال پسر رو راحت کرد ،آروم سرش رو تکون
داد و اون دو به اون که به سمت آشپزخونه رفت خیره شدن.
939
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
جیمین نفس عمیقی کشید و وقتی دوباره حرف زد ،لحنش از
کالفگی پر شده بود؛ انگار که داشت موضوعی رو به بچه ای
توضیح میداد ،چشم غره ای به تهیونگ رفت" ،جونگوک
هیچوقت یه لیتل دیگه رو ندیده! عالوه بر اون ،بیش از حد
روی همه ی ما حساسه! یک پسر کوچولو یکبار جلوی من زمین
خورد ،من هم کمکش کردم تا بلند شه و جونگوک انقدر
حسودی کرد که تموم مدتی که اونجا بودیم دستم رو نگه
داشت؛ حتی وقتی میخواست بره دستشویی! من کنار توالت
لعنتی وایسادم و به سقف زل زدم!"
940
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
941
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
***
942
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"بیبی؟"
تهیونگ سرش رو توی کمد برد ،اما داخلش نشد .جونگوک توی
اتاق نبود و پسر حدس زده بود اون توی مکان مورد عالقش
توی خونه باشه.
تهیونگ آروم خندید ،جلوی پسر زانو زد ،آروم بوسیدش و بعد
همونجا نشست.
943
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
944
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
945
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
946
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"اوه "،هر چند که هیجان پسر خاموش شده بود ،اما ناراحت
بنظر نمیرسید" ،خوبه؛ هیونگی منه؟"
947
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
جونگوک با شنیدن اون حرف اخم عمیقی کرد" ،صبر کن ،ته ته
همین حاال هم اون رو دیده؟"
حرفهای جیمین مثل فیلم بدی توی ذهنش تکرار شدن و چهره
ی تهیونگ درهم رفت.
"فقط واسه چند لحظه "،پسر بزرگتر زمزمه کرد" ،اون یکم
خجالتیه ،واسه همین —"
منقبض شدن بدن تهیونگ زیر نگاهش براش جواب کافی ای
بود.
"هی ،هی "،تهیونگ با ابروهای بهم گره خورده گفت ،قدمی به
جلو برداشت و شونه ی پسر رو گرفت" ،جونگوک ،بهش
صبحونه دادم! اینطور نیست که با هم —"
949
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"گوک ،بان ،تو هیچ دلیلی برای عصبانیت نداری "،تهیونگ با
صدای ضعیفی گفت" ،من نمیدونستم انقدر ناراحتت میکنه،
وگرنه این کار رو نمیکردم!"
950
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
951
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
953
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
954
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
955
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
30.
تهیونگ دهنش رو باز کرد تا جوابی بده ،که پسر کوچیکتر کنار
دستش حرفش رو قطع کرد.
956
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
957
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
***
958
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"اینها فقط عروسک های مورد عالقه ی گوکی ان "،پسر با
ابروهای درهم رفته ای گفت" ،زیادن؟"
959
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
پسر اصال منظور بدی نداشت ،اصال؛ اما جونگوک دوباره باال
اومدن گارد تدافعیش رو حس کرد و قلبش از همون عذاب
وجدان آشنا پر شد.
960
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
حداقل توی این یکی شبیه هم بودن و جونگوک کمی آروم شد،
"اوه؛ غذا خوردن چی؟ بهت غذا میده؟"
962
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
بنظر نمیومد از اون سوال های رندوم خسته شده باشه و این
جونگوک رو ناراحت تر کرد .پسر چقدر با سوال هاش خوب
برخورد میکرد ،مودب و مطیع بود.
"اوهوم".
963
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
964
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"ته ته!"
965
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
966
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
چیزی که نجاتش داد این بود که پسر بزرگتر این بار فقط به
اون غذا داد ،همونطور که باید میبود!
967
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
هر چند ،بنظر نمیومد به جیهون برخورده باشه .پسر پتونیا رو
به خودش فشرد ،کولش رو روی دوشش انداخت و به سمت
جونگوک برگشت.
اوه.
968
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
اتفاق های اون روز مثل فیلمی توی ذهنش پخش شدن و لبش
رو گزید .اگه صادق میبود ،جیهون بهترین مهمونی بود که
میتونست داشته باشه و جونگوک مثل یک عوضی رفتار کرده
بود!
"بیا!"
پسر دیگه ساکت بود؛ حتی تهیونگ هم متعجب ،با ابرو های
باال رفته بهش خیره شده بود.
969
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
با صدای بوق ماشین نجات پیدا کردن ،تهیونگ در خونه رو باز
کرد و بهشون اشاره کرد.
970
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
***
971
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
972
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"واو ،واو "،تهیونگ با مالیمت بین حرف های پسر پرید و ابرو
هاش بهم گره خوردن .موهای جونگوک رو از روی صورتش
کنار زد و آروم انگشتش رو روی لب پایینش کشید" ،آروم بان،
منظورت از حموم چیه؟"
973
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"البته که لوسی".
974
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"تو خیلی لوسی بان کوچولو "،تهیونگ زمزمه کرد" ،ولی بان
کوچولوی لوس منی .بان کوچولوی لوس همه ی ما .تقصیر تو
نیست که همه ی این چیز ها رو داری جونگوکی؛ ما فقط خیلی
— وضعیت مالی خوبی داریم "،پسر با احتیاط حرف هاش رو
انتخاب کرد" ،و تو بیبی مایی ،پس البته که لوست میکنیم".
975
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"زدی؟"
976
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
977
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
978
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
979
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"چی —"
980
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"ازم پرسیدی لیتل خوبی هستی یا نه "،تهیونگ زمزمه کرد" ،و
گفتم نه ،نیستی؛ چون تو لیتل عالی ای هستی .کامال فوق
العاده ای ،وقتی بزرگی هم همینطور؛ همیشه ،باشه؟ تو عالی
ترین ،بامزه ترین ،بهترین —"
981
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
982
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
دهن جونگوک باز موند" ،گوکی ماشین بغل کردن نیست! ته ته
فقط دلش واسه این تنگ میشه؟!"
983
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"حرفت رو پس بگیر!"
"پسش بگیر!"
"آااه!"
984
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"دوست دارممم!"
"ولم کنننن!"
985
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
31.
آن زمان.
"جونگوک؟"
"هوم".
"جونگوک؟"
"هوم".
"جئون جونگوک".
986
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"دیزنی میتونه صبر کنه "،مرد بزرگتر چند قدم به داخل اتاق
برداشت ،کنترل رو پیدا و تلویزیون رو خاموش کرد.
987
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
988
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
989
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
990
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"من فقط توی طبقهی دومم ،اگه این یارو مشکلی برات پیش
آورد ،هر مشکلی ،فقط —"
991
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
نباید انقدر سخت بهش فکر میکرد ،وگرنه نمیتونست توی اتاق
بره؛ فقط باید تمومش میکرد.
992
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
993
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
994
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
995
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
996
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"جونگوکی".
پسر نفس حبس شده توی سینش رو بیرون داد و زمزمه کرد،
"— هفت سالمه".
و گرمی داشت.
997
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
998
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
جونگوک برای بنگتن نامرئی بود؛ اون پرنس عزیزی بود که هر
عروسکی که دوست داشت رو به دست میاورد ،فقط برای
اینکه از سر راه بقیه دور نگه داشته بشه ،بهش احترام گذاشته
بشه و ازش محافظت بشه؛
999
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
***
1000
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1001
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1002
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
***
"معموال روی آتیش این کارو انجام میدن "،مرد آروم گفت،
"توی کمپ".
1003
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1004
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"گوکی میره یکم بخوابه "،پسر آروم گفت و لبخندی روی به
سوکجین زد" ،خداحافظ جینی هیونگی".
***
1005
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1006
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
یک شب ،مرد بزرگتر تازه میخواست اتاقش رو ترک کنه ،که
پسر احساس کرد باید چیزی که هیچوقت با کسی در میون
نگذاشته رو بهش بگه.
1007
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
مرد مکثی کرد" ،چندتا کار دارم که باید انجام بدم گوکی".
سوکجین کمی دیگه مکث کرد و بعد لبخندی بهش زد" ،خیلی
خب؛ فقط واسه چند دقیقه".
"دفعهی پیش یه گارد توی تخت گوکی بود ،اون کارهای بدی با
گوکی کرد "،پسر زمزمه کرد.
1008
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1009
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1010
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1011
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
***
1012
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
حال.
1013
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1014
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
32.
"مریدا".
"موالن!"
"حرف بد!"
1015
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
هوپی چشم غرهای بهش رفت" ،چون داره اشتباه میکنه! کی
فکر میکنه موالن از مریدا باحالتره؟ این بچه رو چجوری
بزرگ کردی جین؟"
1016
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1017
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1018
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
قبل از اینکه دوست پسرش فرصت جواب دادن پیدا کنه ،پسر
کوچیکتر رونهاش رو پایینتر برد ،کمر اون رو پیدا کرد و
انگشتهاش رو توش فرو کرد.
1019
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
و تهیونگ؛
1020
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1021
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1022
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"لوب نداریم "،پسر روی لبهای جونگوک زمزمه کرد و اون با
کوسن".
نالهای زمزمه کردَ " ،
1023
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1024
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"خیلی خب "،هوپی چیزی زیرلب زمزمه کرد و بعد کنترل رو
برداشت؛ صدای بلند شخصیت کارتون توی اتاق پیچید و
جونگوک با آه آرومی سرش رو باال آورد.
1025
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1026
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
نفس تهیونگ توی سینش حبس شد" ،مال توام "،پسر با صدای
خفهای زمزمه کرد،
1027
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1028
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1029
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
وقتی پسر کامال روی عضوش نشست ،نفس توی سینش حبس
شد؛ لذت و درد بدنش رو پر کرد و لبهاش با نفس خفهای از
هم باز شدن.
1030
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1031
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"فکر میکنم گوک روی پام خوابش برده "،پسر بزرگتر به
راحتی دروغ گفت" ،یکم صبر میکنم؛ نمیخوام فعال تکونش
بدم ،ممکنه بیدار بشه".
1032
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1033
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1034
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1035
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"اوه"،
1036
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1037
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1038
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1039
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"برام مهم نیست!" دوست پسرش گریه کرد ،چهرش خیس بود
و با بینی سرخ به پسر بزرگتر خیره شد" ،م-مهم نیست ،بذار
— ب-بذار —"
1040
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
با لرزیدن رونهای تهیونگ چند ثانیهی بعد نالهای کرد و حس
کرد کرد که کام پسر بزرگتر بدنش رو پر کرد.
1041
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"آره ،خب "،هوپی با آهی ایستاد" ،فکر کنم بتونیم بقیهی فیلم
رو فردا ببینیم".
1042
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1043
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"حساس نیستی؟"
"هوم".
"اوم".
قطعا تمیز کردن هردوشون و بردن پسر توی اتاق بدون بیدار
کردنش کار سختی بود .جونگوک لحظهای از خواب بیدار شد
و اجازه داد تهیونگ دندونهاش رو براش مسواک کنه؛ فکش
بیحس بود و با چشمهای غرق در خواب به پسر بزرگتر زل
زد.
1044
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1045
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
***
1046
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
سوکجین :وحشتزدم
1047
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
یونگی :میکشمت
1048
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
جیمین :هومم
هوپی :هوراا
هوپی :وایسا
هوپی :چی
1049
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
هوپی :نه
1050
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
33,
"باید بریم بان "،پسر بزرگتر گفت و سعی کرد لبهای آویزون
دوست پسرش رو نادیده بگیره" ،یاال ،جیمین صبحونه رو
آماده کرده؛ وافل نمیخوای؟"
1051
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"نه؛ گوکی میخواد اول کادوی تهته رو بهش بده!" جونگوک با
اشتیاق گفت و چهرهاش از هیجان روشن شد.
1052
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"تهته!"
1053
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1055
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"همین حاال؟"
***
1056
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"اوم".
1057
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"نوچ ،نیستم! گوکی فقط فکر کرد تهته خستهاس ،واسه همین
اون هم وانمود کرد خوابش میاد "،پسر نشست ،پاهاش رو
روی پاهاش دوست پسرش رو گذاشت و اون رو زیر بدنش
حبس کرد" ،قسم میخورم!"
"اوهوم!"
1058
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
لبخند دوست پسرش بزرگتر شد" ،یاال ،بیا بازی کنیم! بغل
خاص؟" چهرهاش روشن شد" ،اووه ،بغل خاص مخصوص
تولد؟"
1059
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"اوه "،پسر با لبهای لرزون گفت و سعی کرد لبخند نزنه" ،ب-
باشه ،اوم — تهته میخواد چیکار کنه؟"
1060
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1061
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"آره "،پسر کوچیکتر نفسی کشید" ،ولی خوبم ،واقعا؛ بهتر از
خوبم".
1062
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1063
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
جونگوک لرزید.
"چرا باید بهت دست بزنم ،هوم؟" پسر بزرگتر زمزمه کرد،
"بیبی کوچولوی ناز ،فکر میکنی حقش رو داری؟ حق دیک من
رو؟"
1064
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"ازم بخواه".
1065
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1066
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1067
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1068
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1069
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1070
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1071
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
تهیونگ نفس کشید ،اجازه داد پسر کوچیکتر چند لحظهای به
حال خودش بمونه و بعد روی تخت جابهجا شد .پتوهای تخت
تکون خوردن ،جونگوک رو باال کشید ،صورتش رو بین
دستهاش گرفت و با مالیمت پرسید" ،هی ،گوکی؟ باهام
حرف بزن فرشته؛ خوبی؟"
1072
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1074
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
34.
1075
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
پسر بزرگتر چند قطعهی دیگه از میوه بهش داد و بعد دوباره
صحبت کرد" ،یک فکری دارم؛ یک تفرجگاه کنار ساحل بوسان
هست ،انقدر شلوغه که وقتی داخل لیتل اسپیسی دوست
نداری اونجا بریم؛ اگه بخوای میتونیم روزمون رو اونجا
بگذرونیم؟"
1076
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"باید آماده بشم "،جونگوک با تاکید روی اون کلمه تکرار کرد،
"شلوغه ،مگه نه؟ باید شلوار بپوشم "،چهرهی پسر درهم رفت،
"پس باید یه لباس خوشگل پیدا کنم که شلوار جین پوشیدنم
رو جبران کنه".
1077
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1078
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
***
1079
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
از کنار ردیف اول مغازهها رد شدن و پسر مکثی کرد تا به
همشون نگاه کنه؛ چشمهاش با دیدن بوتیک کوچولویی که
گردنبندهای صدفی میفروخت برق زدن و دوست پسرش رو
متوقف کرد.
1080
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1081
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1082
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"سونمی؟"
1083
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1084
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
گونههای تهیونگ سرخ شدن" ،خیلی خب؛ شاید یککم بهتر از
خوب".
سونمی خندید.
1085
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"اوهوم "،لبخند سونمی کور کننده بود" ،االن داری به زنی که
مدیرعامل شرکت خودشه نگاه میکنی".
1086
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1087
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1088
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
از روی عادت بود یا هر چیز دیگه ،سعی کرد حین راه رفتن
دست جونگوک رو بگیره؛ اما پسر با چهرهی بیحسی دستش
رو عقب کشید" ،نه؛ از دستت عصبانیم".
***
1089
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1090
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1091
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"اگه خودش بفهمه ممکنه فکر کنه سعی کردی ازش پنهونش
کنی و این آخرین چیزیه که میخوای "،جیمین آهی کشید،
"فقط باهاش حرف بزن؛ نمیخوای این قضیه از چیزی که
هست بزرگتر بشه".
1092
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1093
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1094
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1095
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1096
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"— سونمی؟"
خیلی هیجانزدهام!!
1097
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1098
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1099
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1100
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1101
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"بیبی —"
"شب بخیر".
1102
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
35.
1103
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1105
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1106
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1107
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1108
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"هی ،هی!" ابروهای جیمین بههم گره خوردن" ،نه ،از این
حرفها نداریم! تو خوشگلی جونگوکی؛ عالوه بر اون ،تهیونگ
قرار نیست با کسی عوضت کنه! اونها فقط با هم دوستن،
خودت میدونی —"
1109
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1110
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1111
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
***
1112
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
وقتی تهیونگ نگاه پسر رو روش دید اون رو پشت کمرش برد.
1113
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1114
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1115
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1116
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"سونمی :اوه
1117
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"سونمی :اووه
1118
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
سونمی))))= :
1119
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1
ِبرند معروف زیورآالت فرانسوی Cartier:
1120
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1121
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"بد شد "،دوست پسرش اذیتش کرد" ،بذار بشنوم بگی 'من
خوشگلم' ،یاال".
1122
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"ته!"
1123
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1124
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"من هم همینطور!"
1125
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1126
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1127
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
***
1128
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"جونگوک!"
1129
@VKOOKPLANET Ain’t Nobody Taking My Baby!
"!"لعنت بهش
1130
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
36.
16
به دالیلی که توی طول چپتر متوجهاش میشید ،این کلمه توی این چپتر گاهی بیبی و گاهی بچه ترجمه شده Baby:
1131
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
تهیونگی هومی گفت ،به پشتی مبل تکیه داد و دستش رو دور
شونههای اون انداخت" ،قراره چی ببینیم؟"
1132
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1133
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"اوهوم".
1134
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1135
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1136
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1137
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"من —" پسر بدون اینکه نگاهش رو از اون نقاشی بگیره آب
دهنش رو قورت داد" ،این — نمیدونم؛ من — چی؟"
1138
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"چطوری باید دربارهی این باهاش حرف بزنم؟" پسر باالخره با
لحن مالیم و ناراحتی گفت" ،من — ما نمیتونیم بچه داشته
باشیم؛ من — ما آماده نیستیم".
1139
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
چهرهی سوکجین نرم شد" ،ته ،اینطوری حرف نزن؛" مرد با
قاطعیت گفت" ،داریم دربارهی جونگوک حرف میزنیم؛
میدونی که اون هیچوقت نمیذاره چیزی بین رابطهاتون قرار
بگیره".
1140
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
***
1141
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1142
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1143
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1144
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1145
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1146
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
هوپی سرفهای کرد" ،ایدهی من بود! توی این گنگ همه تبعیض
قائل میشن ،خدای من —!"
***
1147
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1148
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1149
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1150
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1151
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
***
1152
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"بیا بریم خرید باربی "،جیمین با ُتن صدای نازکی گفت تا
شخصیت عروسک توی دستش رو تقلید کنه.
1153
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1154
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
باالخره!
اما جونگوک بعد از چند لحظه فقط اخمی کرد ،عروسکش رو
زمین گذاشت و نالید" ،جیمینی هیونگی ،عروسکت داره
بدجنس میشه!"
***
1155
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
سر میز شام بودن ،که مرد مو نعنایی بین مکالمات همشون
پرید.
1156
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1157
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
سکوتی پیش اومد ،تا اینکه هوپی نفس عمیقی کشید" ،وات
د — فاک؟"
1158
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1159
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
جیمین شوکه بهش خیره شد" ،من فکر کردم همینجوری داری
ازش استفاده میکنی!"
1160
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1161
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1162
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
37.
"گفتم پنج دقیقه بهم وقت بده "،پسر غرید" ،این خواستهی
زیادیه؟ پنج دقیقهی کوفتی با دوست پسرم".
1163
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"چی؟"
1164
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1165
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1166
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
***
1167
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1168
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
***
1169
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1170
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1171
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
***
1172
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1173
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1174
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
***
1175
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1176
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
دیگه باید چیکار میکرد؟ باید چیزی میبود که پسر بزرگتر رو
کالفه کنه! دوست پسرش هم انسان بود ،مگه نه؟ حتما
آستانهی تحملی داشت ،یک چیزی که دیوونهاش میکرد،
چیزی که واقعا نمیتونست تحملش کنه —
***
1177
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1178
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1179
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1180
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
با خودش تصمیم گرفت که اگه این جواب نمیداد ،تهیونگ یک
احمق تمام عیار بود!
1181
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1182
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"فکر کنم اگه درش بیاری بیشتر خوشم بیاد "،دوست پسرش
زمزمه کرد؛ همین حاال هم روی پاهاش ایستاده بود و فاصلهی
بینشون رو با چند قدم بلند طی کرد.
نفس جونگوک توی سینهاش حبس شد؛ دهنش رو باز کرد تا
جوابی بده ،اما بهجاش وقتی دوست پسرش یکدفعه پاهاش
رو بین رونهاش برد نالهای آرومی کرد.
1183
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1184
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1185
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
بااینحال اخمی کرد؛ حتی با وجود اینکه این چیزی بود که
خودش میخواست ،هنوز وقتی توی هداسپیس بود براش
سخت بود که قبول کنه پسر بزرگتر از دستش عصبانیه.
1186
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1187
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"آمادهام".
"ثابت بمون "،صداش مالیم بود ،اما تحکم داخل لحنش رو هر
کسی میتونست بشنوه.
1188
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"هومم".
1189
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1191
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"تا وقتی کارم تموم نشده نه "،صدای تهیونگ جایی برای
مخالفت نذاشت ،با اخطار پشت رون پسر رو فشرد و بعد به
سرعت دستش رو پس کشید.
1192
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"— شش".
1193
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
پسر هقهقی کرد" ،دَ ه .ده .ده ،میشه گوکی بیاد؟ لطفا —
لطفا —"
1194
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1195
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1196
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"آره ،لطفا".
"زود باش!"
1197
@VKOOKPLANET Ain’t Nobody Taking My Baby!
""ببخشید — لطفا؟
1198
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
38.
1199
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1200
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"و گریه نکن گوکی؛ گوش کن ،هیچ دلیلی واسه ناراحتی
نیست باشه؟ با هوپی هیونگ حرف میزنیم ،بهش میگیم که
چقدر دلت براش تنگ شده .مطمئنم نمیدونه تو چقدر حس
میکنی نادیده گرفته شدی".
چهرهی جیمین نرم شد" ،خب ،نمیتونیم اجازه بدیم این اتفاق
بیفته "،پسر با لبخند کمرنگی گفت" ،نگران نباش عزیزدلم؛
امشب باهاش حرف میزنیم ،خب؟"
1201
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"فکر کنم این آخر هفته چندتا عروسک جدید گرفتی ،هوم؟
میدونی هنوز من رو بهشون که معرفی نکردی؟"
1202
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1203
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1204
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1205
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"پیداشون کردم!"
1206
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"—"
1207
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1208
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1209
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1210
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"به بقیه شببخیر بگو بان "،پسر بزرگتر زمزمه کرد و بوسهای
روی گیجگاه اون گذاشت.
1211
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
وقتی اون دو اتاق رو ترک کردن ،نامجون اولین کسی بود که
گوشیش رو بیرون آورد" ،دارم به هوپی زنگ میزنم".
"فقط —" یونگی غرق در فکر مکثی کرد" ،بهنظرم بین همهی
ما گوک کمتر از همه به هوپی نزدیکه؛ شما اینطور فکر
نمیکنید؟"
1212
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1214
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1215
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"جیدی".
1216
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
***
1217
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"نه".
1218
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1219
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1220
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1221
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1222
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
***
1223
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
با خوابآلودگی توی نور چراغخواب کنار تخت پلک زد ،دید
تیره و تارش روشن شد و چهرهی مردی که کنارش روی
آرنجش دراز کشیده بود رو دید.
"هی بچه "،مرد بزرگتر لبخند گرمی بهش زد؛ لبخندش از
عذاب وجدان پر شده بود و جونگوک دید که چهرهی مرد با
دیدن چشمهای قرمز اون درهم رفت.
1224
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"گوکی دلش برات تنگ شده بود "،پسر بعد از چند لحظه با
ناراحتی زمزمه کرد" ،هیونگی واسه مدت طوالنیای رفته
بود".
1225
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1226
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
با این وجود ،با نگرانی خندید و پشت گردنش رو ماساژ داد،
"اوم — پرنس کیه؟"
1227
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1228
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1229
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
***
1230
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1231
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
39.
یونگی نفس عمیق کشید ،پنج ثانیه اون رو توی سینهاش نگه
داشت و بعد رهاش کرد.
1233
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"نه "،مو نارنجی آهی کشید ،از گوشهی چشم نگاهی به
جونگوک انداخت و با صدای آرومتری پرسید" ،واقعا تموم
کفشهات رو قایم کرده؟"
1234
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1235
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
***
1236
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
بعد از ظهر اون روز ،وقتی وارد اتاق بازی مکنه شد ،پسر
کوچیکتر نگاهی بهش انداخت ،مالفهاش رو روی سرش
کشید و تقریبا از روی مبل بادیای که روش دراز کشیده بود
افتاد.
1237
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1238
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1239
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
***
1240
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
تهیونگ دهنش رو باز کرد تا جوابی بده ،اما با باال بردن سرش
یکدفعه صداش رو از دست داد .یونگی نگاهش رو دنبال کرد
و به ورودی در خیره شد.
1241
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1242
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1243
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"خیلی خب "،مرد با تردید جواب داد" ،ولی اول یه قلپ از
مال من رو بخور".
"باشه!"
1244
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1245
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
بچهی باهوش.
1246
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"صبر کن ،تهته امروز کار نداره؟" جونگوک از اون خبر شوکه
بهنظر میرسید و یونگی نقش بستن لحظهایه تردید رو روی
صورتش دید.
1247
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1248
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"تهته ،موهام!"
1250
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1251
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
***
1252
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"جیدی هیونگی!"
"گوکی!"
1253
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1254
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1255
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"هیونگیها!"
1256
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
تاپ با اخمی به دستهی افراد پشت سرش نگاه کرد" ،اوه ،بهش
فکر نکرده بودیم".
1257
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1259
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
بدون اخطاری ،صدای تموم میز با شنیدن توهین اون مرد بلند
شد.
1260
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1261
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
مرد با کالفگی توی صندلیش جابهجا شد" ،گوش کن ،من انقدر
اطالعات ندارم؛ فقط ازم خواسته شده که —"
1262
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"خدای من!"
1263
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1264
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"خیلی خب ،دیگه کافیه "،مرد مو نعنایی غرید" ،تموم روز با
منه ،پس اگه دلتون میخواد میتونید بعد جلسه باهاش وقت
بگذرونید".
1265
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"اوه نه ،همچین چیزی نه "،مرد دیگهای با خنده گفت" ،ولی
میدونی باید چیکار کنی؟"
1266
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1267
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
به سختی سعی کرد لبخند رو از روی لبهاش پاک کنه .انقدر
سخت تمرکز کرد که زبونش از گوشهی لبش بیرون اومد؛ هیچ
ایدهای نداشت که چه شکلی بهنظر میرسید ،اما حس میکرد
چهرهاش خشک شده.
1268
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1269
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1270
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1271
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"جونگوک".
1272
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1273
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1274
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
یونگی^ _^ :
یونگی :خودمم
1275
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1276
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1277
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
***
1279
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
پونزده دقیقه از اذیت کردن گارد بیچاره گذشته بود ،که مرد
با دیدن چیزی از پنجرهی ماشین از صندلیش بیرون پرید؛ در
رو باز کرد ،به جونگوک دستور داد سر جاش بمونه و ناپدید
شد.
موضوع این بود که بارها چنین چیزی رو دیده بود؛ دیده بود
که برادرش صبحها سالم از خونه بیرون میرفت و بعد ،خسته
و گاهی زخمی برمیگشت.
1280
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1281
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"هردو؛" یونگی لبخند خستهای بهش زد" ،فکر کنم برای امروز
کافی باشه ،نه؟ نظرت دربارهی اینکه بستنی بخوریم چیه؟"
1282
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
***
1283
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1284
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
یونگی که با دقت بهش خیره شده بود ،بعد از چند لحظه گفت،
"گاهی میتونه خیلی سخت باشه ،ولی واسه همینه که هممون
اینجاییم".
1
What a relief that we are seven.
1285
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"آره ،فکر کنم همینطوره "،مو نعنایی بعد از چند لحظه مکثی
کرد و با ابروهای بههم گره خورده به بستنیش خیره شد،
"میدونی ،من — من واقعا خوشحالم که شما دوتا همدیگه رو
پیدا کردید؛ اون خیلی خوب ازت مراقبت میکنه ،واسه همین
— آره".
1286
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1287
@VKOOKPLANET Ain’t Nobody Taking My Baby!
1288
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
40.
1289
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"سالم بچهها".
1290
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
تهیونگ روی لبهای پسر لبخندی زد" ،یکی دلش برام تنگ
شده بوده ،هوم؟"
1291
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1292
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1293
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
***
1294
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1295
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
یونگی شوکه به اون نگاه کرد و با دیدن اسم نقش بسته روی
صفحهاش ،خیالش آسوده شد.
1297
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
***
1298
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1299
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
یونگی با فک قفل شدهای کوتاه جواب داد" ،آره ،اگه باید این
کار رو کنی".
ابروهای جیمین بههم گره خوردن —" ،خب ،ادکلن خودم رو
زدم ،همونی که تو برام خریدی؛ از بوش خوشت نمیاد؟"
1300
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1301
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1303
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"خیلی خب!"
1304
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
خشم یونگی دوباره روشن شد" ،من گند زدم! باشه؟ میشه
فقط رهاش کنیم —"
1305
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1306
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1307
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
***
1308
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
عجب تولدی!
1309
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1310
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
تمرکز کردن توی تموم طول روز براش سخت بود؛ بین تموم
آدمهای خونه به جونگوک تکست داد و بدون اینکه خودش رو
لو بده ،پرسید جیمین چیکار میکنه و برادرش هربار با
شیرینی بهش جواب میداد که حالش خوبه (فقط کمی
ساکته).
1311
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"سورپرایز!"
1312
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1313
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
***
1314
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1
بازیای که با آبجو و لیوان پالستیکی و توپ پینگپونگ بازی میشه؛ به این صورت که هر دو طرف سعی میکنن Beer Pong:
توپهای خود رو درون لیوان جلوی حریف خود که از آبجو پر شده بندازن و شخصی که توپ داخل لیوان مقابلش میافته ،باید
آبجوی درون اون رو بنوشه
1315
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1316
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"خدای — من".
1317
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"نه ،تو —" جیمین با خندهای حرف خودش رو قطع کرد ،حاال
قطعا اشک توی چشمهاش جمع شده بود" ،احمق؛ منظورم
اینه که اینها چین؟ داری چیکار میکنی؟"
1318
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
جیمین اخمی کرد" ،نه نیست؛ گند زدی یونگی ،ولی اشکالی
نداره ،من دیگه عصبانی نیستم".
1319
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1320
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1321
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"مینی —"
1322
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
جیمین چند لحظه مکث کرد و بعد سرش رو تکون داد" ،خیلی
خب؛ ولی دربارهی خامهی کیک باهام حرف نزن که دیکم
میخوابه".
"اخطار عادالنهایه".
1323
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
41.
1324
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"نه "،سجین برای بار سوم تکرار کرد و لحنش هیچ جایی برای
مخالفت بهجا نگذاشت" ،همین االنش هم امروز کلی شیرینی
خوردی".
1325
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1326
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
با اون یادآوری که غمگینش کرده بود ،دنبال سجین وارد اتاق
پر از آدم شد و خودش رو آماده کرد تا سر میز خوابش نبره.
***
1327
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
جونگوک توی صندلیش فرو رفته بود ،مشغول بازی کردن با
شلوار تنگش شده و جلوی خودش رو گرفته بود تا چهرهاش با
دیدن اون درهم نره.
1328
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"کارتون؟"
1329
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
سجین با اخمی به مرد خیره شده بود ،اما تا وقتی که اون از
اتاق خارج شد چیزی نگفت؛ هرچند ،وقتی که اون رفت،
دستش رو روی شونهی جونگوک گذاشت.
1330
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1331
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1333
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
بعد از اون جئون بدون گفتن هیچ چیز دیگهای اتاق رو ترک
کرد.
تقریبا یک مردی.
وقتی سجین که متوجه دیر کردن اون شده بود وارد اتاق شد،
چند قطرهی اشک روی میز به چشم میخورد.
1334
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
***
1335
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"از تموم این ماجرا متنفرم "،پسر با لحن تلخی زمزمه کرد،
1336
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
برادرش فقط چهار سال از اون بزرگتر بود ،اما عادت داشت
جوری با اون رفتار کنه که انگار خیلی ازش بزرگتر بود و
جونگوک اهمیتی نمیداد؛ درواقع ،جوری که پسر بزرگتر ازش
مراقبت میکرد بهنظرش شیرین بود.
1337
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1338
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1339
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"یونگی-شی؟ جونگوک-شی؟"
***
1340
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
آقای وونگ مرد چشم ریزی بود که نگاهش بدن جونگوک رو
لرزوند.
1341
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"اوه — اوم ،راستش فکر میکنم باید قبلش چندنفر دیگه رو
ببینم —"
1342
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1343
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1344
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"کجا میریم؟"
1345
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1346
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1347
@VKOOKPLANET Ain’t Nobody Taking My Baby!
***
1348
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
نیم ساعت بعد وارد اتاق شدن .صورت جونگوک از خامه پر
شده و اون همه شکر قطعا هیجان زدهاش کرده بود؛ پسر به
کمر یونگی چسبیده و داشت التماس میکرد که بهش کولی
بده.
1349
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
جونگوک نفس عمیقی کشید و چند لحظه اون رو نگه داشت تا
قلبش رو آروم کنه.
"فقط — میدونی"،
1350
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1351
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1352
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"فاک".
1353
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
***
1354
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"نمیخوام "،پسر زمزمه کرد ،بیشتر توی مبل بادی فرو رفت و
الفنتی رو محکمتر به سینهاش فشرد.
1355
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"نه!" جونگوک زیر گریه زد ،چهرهاش فرو ریخت ،اشک روی
گونههاش جاری شدن و عاجزانه دستش رو به سمت عروسک
دراز کرد" ،نه ،پ-پشش بده —!"
1356
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
یونگی فقط چند اتاق اونطرفتر بود ،برای همین خیلی طول
نکشید تا گارد پیداش کنه .وقتی برادرش وارد اتاق شد ،در رو
پشت سر خودش قفل کرد و به سرعت جلوی جونگوک زانو
زد.
1357
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1358
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1359
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1360
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
پسر کوچیکتر اول برای بغل کردن برادرش مردد بود ،اما
یونگی دستهاش رو دور شونههاش گذاشت و جونگوک به
سرعت آروم شد؛ نیمههای کارتون ،روی سینهی اون به خواب
رفت ،اما برادرش دلش نیومد بیدارش کنه.
1361
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
***
1362
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
مرکز خرید
سکوت.
"جونگوک؟"
1363
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
جلسه
ساحل
1364
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1365
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
42.
1366
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1367
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
اگه کامال هوشیار بود ،اون فکر باعث میشد ابروهاش با
گیجی بههم گره بخورن.
1368
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
***
1369
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1370
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"فاکینگ فوقالعادهاست!!"
1371
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
***
1372
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1373
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
چهرهی پسر حاال کامال سرخ شده بود" ،این ،اوم — د-دورا
بود؟"
***
1374
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"من یک سابم ،پس وقتی تاپ میشم دوست پسرم باید بهم
بگه چیکار کنم؛ اگه به این موضع عالقهمند باشی میتونه
خیلی هات باشه".
1375
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"جونگوک؟"
1376
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
جونگوک که سرش رو توی کمدش فرو کرده بود مکثی کرد؛ با
تردید قدمی به بیرون برداشت و گیج به دوست پسرش نگاه
کرد" ،چی؟"
فاک.
"خیلی شیرینی"،
1377
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"نه ،خدای من!" جونگوک خندید ،با مالیمت گونهی تهیونگ رو
فشرد و لبخند بزرگی زد" ،چرا ذهنت سریع سمت همچین
چیزی میره؟"
1378
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
دستهای تهیونگ کنار بدنش افتادن" ،فقط بهم بگو!" پسر با
لبهای آویزونی تقریبا نالید" ،منظورم اینه که ،اگه نمیخوای
مجبورت نمیکنم ،ولی فقط میخوام مطمئن بشم —"
اصطالحی که برای شخصی استفاده میشه که زیادی مسائل کوچیک رو بزرگ میکنه و بهشون واکنش نشون میده Drama Queen:
17
1379
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
پسر به بازتاب خودش توی آینه خیره شد ،نفس عمیقی کشید
و سعی کرد تنشی که بدنش رو فرا گرفته بود رو از بین ببره.
وقتی برگشت تهیونگ زیر پتو دراز کشیده بود؛ پسر با دیدن
اون گوشیش رو کنار گذشت ،دستش رو باز کرد و بهش اشاره
کرد که توی تخت بیاد.
1380
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1381
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1382
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"با کارهایی که تا حاال کردیم فرق داره "،پسر آروم ادامه داد.
با دقت به چهرهی دوست پسرش خیره شده بود و تموم
واکنشش رو زیرنظر داشت؛ نفس عمیقی کشید و با صدای
لرزونی کلماتش رو پشت سرهم ادا کرد.
"میخوامتاپشدنروامتحانکنم".
چهرهی تهیونگ عوض شد؛ تغییر کوچیکی بود ،اما انقدر قابل
توجه بود که ضربان قلب جونگوک رو باال برد.
1383
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1384
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"احتماال برای اکثر مردم نیست "،پسر نفس عمیقی کشید" ،تا
حاال این رو به هیچکس نگفتم ،ولی من قبال یکبار باتم شدم؛
توی کالج و — برام تجربهی خوبی نبود ،اصال".
1385
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1386
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1387
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1388
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
***
1389
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
چند روز بعد بود ،جونگوک داشت بیشتر از همیشه بچهبازی در
میآورد که تهیونگ تصمیم گرفت زمان خوبی بود تا چیزی که
دربارهاش حرف زده بودن رو امتحان کنن.
1390
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1391
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"تموم شد!"
1392
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"گفتم آروم پسر "،تهیونگ آروم تکرار کرد" ،قراره امروز برام
پسر خوبی باشی گوکی؟"
1393
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"ا -اوه "،سر خیس از عرق جونگوک توی گودی گردن پسر
بزرگتر فرو افتاد و رونهاش شروع به حرکت کردن" ،ت-
تهته ،آه —"
1394
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1395
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1396
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1397
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1398
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1399
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
بینی تهیونگ وقتی بهش نگاه کرد چین خورده بود و اخم
کوچیکی بین ابروهاش بود.
1400
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1401
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1402
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1403
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1404
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1405
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
حرکات جونگوک نرم و آهسته ،اما کافی بودن؛ پسر همین االن
هم خیلی نزدیک به ارگاسمش بود و کوچیکترین حرکت
میتونست اون رو به اوج برسونه.
1406
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1407
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1408
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"چند دقیقه بهم وقت بده ،باشه؟ فقط باید تمیزمون کنم و
مالفهها رو عوض کنم".
1409
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
43.
1411
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
اما مهم نبود چقدر طول میکشید ،چون جونگوک حین کار
کردن خیلی شیرین بود و تماشا کردن اون پسر رو خوشحال
میکرد .اون وقتی روی چیزی تمرکز میکرد با بامزهترین
حالت ممکن بینیش رو چین میداد و اون حرکت باعث میشد
شبیه یک خرگوش بشه؛ لبهاش وقتی براشهاش رو عوض
میکرد با تمرکز غنچه میشدن و برای چند دقیقه به انتخاب
هر رنگ فکر میکرد.
1413
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1414
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1415
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
44.
"ولی هیچی!"
1417
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
سوکجین َفکش رو قفل کرد ،چند لحظه ساکت موند و فقط به
پسر خیره شد.
سوکجین نگاه مرددی بهش انداخت" ،آره ،قبال توی بنگتن هم
من اسپنکت میکردم".
1418
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
مرد سرش رو تکون داد ،به سمت نشیمن رفت و موبایلش رو
روی گوشش گرفت؛ صدای بوق دوبار شنیده شد و بعد روی
پیغامگیر رفت.
1419
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1420
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
مرد بعد از چند لحظه با بیمیلی پیام دیگهای داد تا پسر رو
نگران نکنه،
1421
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1423
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
سوکجین هومی گفت" ،باشه ،فکر کنم مجبورم همین کار رو
کنم".
1424
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1426
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1427
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1428
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
***
1429
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1430
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
قبل از اینکه سوکجین بتونه جوابی بده ،در باز شد .هوپی
اولین کسی بود که وارد خونه شد ،رئیس گنک که با چهرهی
کالفهای موبایلش رو به گوشش فشرده بود ،فقط دستی
براشون تکون داد ،توی راهرو ناپدید شد و صدای بههم
خوردن در دفترش به گوش رسید.
"هی بان "،پسر لبخند ضعیفی زد" ،بغل همیشهام کجاست؟ از
دیدنم خوشحال نیستی؟"
1431
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
با نزدیک شدن تهیونگ به پسر ،سوکجین از روی مبل بلند شد
و روی صندلیای همون نزدیکی نشست.
1432
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1433
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1434
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"افتاد توی گل؛ واسه همین — گوکی کمکش کرد گلهاش رو
برداره "،جونگوک داستانش رو با صدای مالیم و گونههای
سرخ تموم کرد" ،اون واقعا سنش باال بود؛ پس شاید اگه خم
میشد آسیب میدید و گوکی فکر کرد شاید روی گلها ُسر
بخوره ،واسه همین — گ-گوکی فقط میخواست بهش کمک
کنه".
1435
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
چند قطره اشک روی گونههای پسر کوچیکتر فرو ریختن و به
سرعت اونها رو پاک کرد.
"خدای من".
1436
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"من هیونگ خیلی بدیم ،حتی ازت نپرسیدم چرا کثیف بودی!
ف-فقط فرض کردم که تقصیر توئه ،خیلی باهات بدجنس
بودم ،خدای من —!"
1437
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1438
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"هورا!"
"آره "،مرد گفت و پشت گردنش رو ماساژ داد" ،فکر کنم حق با
توئه —"
"هی بچهها؛ ببخشید ،من پای تلفن بودم — واو؛ چه بالیی سر
قالیچهی جین اومده؟"
هر سهنفر با دیدن هوپی شوکهای که وارد اتاق شده بود آهی
کشیدن.
***
1439
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"آقای کیم ،از طرف بانک سئول باهاتون تماس میگیرم ،در
خصوص مبلغ زیادی که از یکی از کارتهاتون برداشته شده".
1440
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1441
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1443
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1444
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1445
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
45.
اولین باری که کسی اون حرف رو بهش زد ،جونگوک حتی به
زحمت متوجهش شد.
"هیونگی!"
"!"حتما
***
1447
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
چهرهی جونگوک با ُهل داده شدنش روی مبل درهم رفت .پسر
به برادرش که دستهاش رو کشید و گردنش رو ماساژ داد
خیره شد ،ابروهاش به هم گره خوردن و زمزمه کرد —" ،انقدر
هم سنگین نیستم".
***
1449
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1450
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
تهیونگ قبل از اینکه جملهی مرد تموم بشه وارد خونه شد؛
پسر حتی قدم به داخل نگذاشته بود که جونگوک به سمتش
پرید.
1451
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
پسر کوچیکتر شونهای باال انداخت ،از آغوش اون بیرون اومد
و دستهاش رو دور کمرش حلقه کرد.
1453
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1454
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1455
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1456
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1457
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"نه "،پسر کوچیکتر زمزمه کرد" ،تو تنها کسی هستی که
هیچوقت شکایتی نمیکنی".
"من حتی نباید توی این بحث باشم "،هوپی گفت" ،گوک ،من
میتونم همین االن کولت کنم ،فقط من و تو ،بریم!"
1458
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1459
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"هی!"
1460
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1461
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
یک مهمونی شام که در اون هر شخص یک غذا با خودش میاره که معموال خونگیه و خودش پخته Potluck Dinner:
1
1462
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1463
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
46.
چپتر اول
"جونگوک؟"
1464
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
اون ادعا باعث شد پسر هوفهای بده ،اون خجالتی نبود؛ فقط
از دیدن آدمهای جدید خوشش نمیاومد و این دو با همدیگه
متفاوت بودن.
اما بهجای اون ،بهنظر میاومد که غریبه کنار تخت زانو زد؛
صدای مالیمش حاال واضحتر به گوش میرسید.
"جونگوک؟"
1465
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1466
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1467
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
وقتی باالخره جواب داد ،آروم سرش رو تکون داد" ،باجه ،ولی
فقط چون از —" از صورتت ،صدات و تموم وجودت" ،موهات
خوشم میاد".
1468
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
***
1469
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
چپتر سه
1470
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
نمیکرد؛
مگه نه؟
1471
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
قلبش کمی فرو ریخت ،نمیخواست دست اون رو رها کنه و با
ناراحتی لبش رو گزید؛ فقط چندهفته گذشته ،اما همین حاال
هم به گاردش وابسته شده بود.
1472
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1473
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1474
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
جیمین لبخند بزرگی بهش زد" ،خیلی خب ،پس تصویب شد".
1475
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1476
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1477
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1479
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
***
1481
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1482
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1483
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1484
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
یونگی آهی کشید" ،مطمئنم این کار رو میکنه گوک ،ولی این
با اهمیت دادن بهت فرق داره".
1485
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1486
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1487
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1488
@VKOOKPLANET Ain’t Nobody Taking My Baby!
***
1489
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
چپتر شونزده
1490
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
لبخند جیمین خشک شد" ،هان؟ اوه ،اوم؛ البته ،میتونیم —"
"تهته!"
1491
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"دامن؟"
1492
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
روی مبل نشستن ،تهیونگ سعی کردی جایی کنار خودش برای
اون باز کنه ،اما جونگوک تا زمانی که اون تسلیم شد ،با لبهای
آویزون مثل یک کوآال بهش چسبید.
ابروهای پسر بههم گره خوردن و آروم جواب داد" ،آره — ولی
دیگه درد نداره تهته".
1493
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1494
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1495
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
هرچند ،به زحمت فرصت کرد دلیل اون اضطراب رو پیدا کنه،
چون حس کرد که دست جیمین یکدفعه چونهاش رو گرفت.
هیونگش بهش آسیب زده بود! اون فکر شاید دردناکتر از
سوزش صورتش بود — هرچند ،اون هم به اندازهی کافی درد
داشت.
1496
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
درد داشت.
1497
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1498
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
ولی —
هر کلمه مثل یک بانداژ بود .تنها درد عمیقی توی گونهی
جونگوک باقی موند ،اما دربارهی اون چیزی به تهیونگ نگفت.
اجازه داد پسر بزرگتر آرومش کنه ،توی آغوش قدرتمند اون و
صدای گرمش غرق شد؛
1500
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
***
1501
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"— ونگوکی!"
" — بی — منم!"
1502
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"جونگوکی ،بیبی ،من اینجام؛ ببین ،منم ،تهته؛ فقط بهم نگاه
کن ،لطفا".
1503
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"جونگوک!"
تهیونگ.
جونگوک پلک زد ،سعی کرد از بین دید محوش اون رو ببینه و
اشک دوباره چشمهاش هجوم آورد.
سعی کرد به اون بگه که مرد بد بهش دست زده بود ،اینکه
سعی کرده بود جلوش رو بگیره و اون هنوز بیرون بود و —
1504
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1505
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
***
1506
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
تهیونگ.
1507
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
باید میبود.
1508
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
***
1509
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
چپتر آخر
1510
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"خوبه".
1513
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1514
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
47.
جیمین تموم طول مدت تماسش بهش خیره شده بود؛ مو
نارنجی یک نگاه به چهرهی اون انداخت و لبش رو گزید،
"انقدر بده؟ چندتا پوسیدگی داره؟"
1515
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1516
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1517
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1518
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1519
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1520
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1521
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"بهت دارو میدن بیبی "،پسر بزرگتر قول داد و بازوهاش رو
دور بدن اون حلقه کرد" ،خودت میبینی؛ بعدش حالت خوب
میشه ،بدون هیچ دردی".
1522
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
***
1523
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1524
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1525
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1526
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1527
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1528
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
وقتی جونگوک روی مبل دراز کشید ،به سرعت بقیهی گاز
باقیمونده توی دهنش رو روی دستش ُتف کرد.
1529
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1530
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"بیبی ،بیا اینجا "،پسر بزرگتر سرزنشش کرد" ،این بهت کمک
میکنه و جیمین ،میتونی یککم گاز بیاری؟ باید تا وقتی
خونریزیش متوقف میشه اون رو توی دهنش نگه داره".
1531
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"تقریبا "،تهیونگ آهی کشید؛ برای بار سوم سعی کرد پسر رو
بگیره ،اما دوست پسرش همین حاال هم ایستاده بود و داشت
به سمت در میرفت.
1532
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
مو نارنجی اخمی کرد و تهیونگ آهی کشید" ،بیبی ،بهش نیاز
داری".
1533
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1534
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
" نمیر!"
اصطالحی که زمانی استفاده میشه که شخص میخواد به طرف مقابلش قول بده که حقیقت رو گفته Cross My Heart And Hope To Die:
18
1535
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1536
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1537
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1538
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"وسایلم رو گشتید؟!"
عالقه ای جنسی که در اون شخص از تظاهر به خلق و خوی حیوانی داشتن خودش یا پارتنرش لذت میبره Pet Play Kink:
19
1539
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1540
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1541
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
***
1542
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
سکوت.
1543
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1544
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1546
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"خدای من ،خدای من ،بهت نشون میدم! بهت نشونش میدم،
فقط ساکت شو! لطفا!"
20
عالقهای جنسی که در اون شخص از مورد تمجید قرار گرفتن لذت میبره Praise Kink:
21
عالقهی جنسی به پا Foot Fetish:
1547
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
48.
با این تفاوت که وقتی وارد اتاق پشتی بوتیک شد ،همکارش
اون رو به سمت دفتر کشید.
1548
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1549
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1550
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
***
1551
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
پسر نفس عمیقی کشید و سعی کرد ضربان قلبش رو آروم کنه؛
1552
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
اگه مرد متوجه اون اتفاق شده بود هم چیزی نگفت؛ اما با
لبخند کمی بزرگتری ادامه داد" ،اسم من کیم نامجونه؛ من
همراه گروه خصوصیای از افراد شرکت بنگتن هستم".
پسر دهنش رو باز کرد ،اما هیچ صدایی از گلوش خارج نشد؛
1553
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1554
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"عالی بهنظر میاد "،نامجون لبخندی زد" ،ولی درواقع ،باید با
همکارم همراه بشی؛ اون کسیه که تاییدیهی نهایی دربارهی
اینطور موضوعات رو میده".
1555
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1556
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1557
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1558
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1559
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
بهنظر میاومد مرد با نگاه متفکری اون رو زیر نظر گرفته بود.
1560
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"تقریبا پونزده "،یونگی مکثی کرد" ،ولی بهتره اشاره کنم که
اون دوست داره — کوچیکتر از سنش رفتار کنه".
1561
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"که چی؟"
1562
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
***
1563
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1564
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1565
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
جیمین سعی کرد لرزیدن قلبش با شنیدن امید توی صدای مرد
رو نادیده بگیره و لبخند کمرنگی زد" ،ببخشید ،واقعا دلم
میخواست میتونستم".
مرد از لباسها دور شد ،به سمت اونها اومد و ضربهای پشت
سر جونگوک زد" ،یاال ،وقتشه بریم".
درکمال تعجب جیمین ،پسر همون لحظه رهاش کرد؛ هرچند ،با
لبهای آویزون ازش دور شد.
1566
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1567
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
پسر تقریبا توقع داشت مرد خودش رو به اون راه بزنه ،اما
لبخندی روی لبهای یونگی اومد" ،من فکر میکردم شرکت
بازرگانی باشه".
1568
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"خیلی مطمئن بهنظر میای "،اون جمله قرار بود به طعنه کفته
بشه ،اما لرزش صداش این اجازه رو بهش نداد.
جیمین دهنش رو باز کرد تا جوابی بده ،اما هیچ صدایی از
گلوش خارج نشد.
1569
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
***
1570
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1571
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"از اونجایی که حدس میزنم این برای مدتی ادامه پیدا کنه"،
گنگستر با خونسردی گفت" ،بذار واسه خودمون یککم وقت
بخرم؛ فکر کنم بدونم چی انقدر عصبانیت کرده".
1572
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"ممنونم "،پسر باالخره بعد از رها کردن نفس حبس شده توی
سینهاش گفت" ،که نگرانم بودی؛ ولی ما — ما همدیگه رو
نمیشناسیم یونگی .تو مسئولیت محافظت کردن از من رو
نداری".
1573
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1574
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"مهمم ،ولی این هیچ معنایی نداره؛ معموال گاردها جونگوک رو
توی سفرهای خریدنش همراهی میکنن و من کارهای مهمتری
برای انجام دادن دارم ،ولی —" با تردید آب دهنش رو قورت
داد —" ،از دیدن تو خوشم میاد".
1575
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
***
"الو؟"
1576
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"سالم یونگی".
فکر اینکه هربار به ژاپن سفر کرده بود تا فقط اون رو ببینه،
باعث میشد قلبش گرم بشه؛ فقط آرزو میکرد که ارزشش رو
داشت.
1577
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"انقدر هم بد نیست".
"از بیست".
1578
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1579
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1580
@VKOOKPLANET Ain’t Nobody Taking My Baby!
"."زنجبیل
***
1581
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1582
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1583
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1584
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
***
1585
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1586
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1587
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"اگه داریم قرار میذاریم باید روی دیکت اسم بذارم یونگی؛
یه آداب معاشرت معمولیه".
"قطعا نیست".
1588
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
یونگی قرار بود با پارک جیمین ازدواج کنی و هیچ شکی درش
نداشت.
1589
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
49.
1590
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
تهیونگ لبخند کوچیکی زد ،از پشت میز دستش رو دراز کرد و
اون رو روی دست دوستش گذاشت،
"اتو شده توی کمد توی نشیمن آویزون شدن "،تهیونگ جواب
داد" ،لباس همه به جز جونگوک؛ هنوز نمیدونه میخواد دامن
بپوشه یا لباس دامنی".
1593
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
تهیونگ نیشخندی زد" ،لطفا این رو بهش نگو؛ هیچ شکی ندارم
که من رو بهخاطر تو ترک میکنه".
با وجود اون هرج و مرج ،لذتبخش بود؛ گنگ برای اون
عروسی هیجانزده بود و همشون حاضر بودن هر کمکی که
نیاز بود به اون دو بکنن.
1594
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"باهاماس هم هست".
1596
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
یونگی با اخم به قالیچه خیره شده بود" ،شاید بهتره قبل از
اینکه بهش بگیم لوسش کنیم؟"
1598
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
***
1599
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1600
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
دو مرد چند دقیقهی بعد — حین کشیدن دو جعبهی بزرگ به
دنبال خودشون وارد اتاق شدن.
1601
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
پسر چسب اون رو پاره کرد و فکش با دیدن جعبهی باز شده
که تقریبا داشت از تعداد اسباببازیهای درونش منفجر میشد
پایین افتاد.
1602
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1603
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"ژاپن؟" جونگوک که هنوز روی زمین زانو زده بود ،به سمت
دوست پسرش چرخید و پای اون رو بغل کرد" ،ته! باالخره
قراره نزدیک توکیو باشیم!"
1604
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1605
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1606
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"چی؟"
"چی؟" ابروهای جیمین بههم گره خوردن" ،نه گوکی ،البته که
نه! من فقط فکر کردم —"
1607
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1610
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1611
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1612
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1613
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1614
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1615
@VKOOKPLANET Ain’t Nobody Taking My Baby!
***
1616
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1617
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1618
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1619
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1620
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1621
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1622
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
***
1623
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
نفس بکش.
"جیمین؟"
1624
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1625
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1626
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1627
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1628
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"مردم قراره من روی آقای مین صدا بزنن ،خدای من ،خیلی
بامزه میشه و-و فاک ،میتونیم تخفیفهای متاهلی بگیریم!
اوه — من میتونم رو فرمهای مالیاتم مربع متاهل رو تیک
بزنم!"
1629
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
حلقهی آغوش جیمین دور بدنش تنگ شد" ،حتی اگه هزارتا
داشته باشم".
1630
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"سههزارتا؟"
پسر بزرگتر مکثی کرد" ،شاید اگه سههزارتا داشته باشم ،اون
موقع تو دومی بشی".
1631
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
جیمین دهنش رو باز کرد تا چیزی بگه ،اما صدای داد کسی
هردوشون رو ساکت کرد.
1632
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
***
وقتی جیمین وارد اتاق شد ،نفس توی سینهی همه حبس شد.
1634
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1635
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
با این وجود ،همه آرزو میکردن که پسر دوباره اونها رو رنگ
نکنه؛ نمیشد اینکه اون با موهای مشکی چقدر جذاب و زیبا
شده بود رو نادیده گرفت.
1636
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1637
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
50.
"جئون جونگوک".
"گوکی".
یک مکث دیگه؛ لعنت بهش ،این دیگه به اندازهی کافی جدی
نبود.
1638
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1639
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"اوهوم ،بریم!"
***
1640
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
رینگ اسکی روی یخ خیلی شلوغ بود .کمی کالفه کننده بود و
تهیونگ از اینکه برای اون روز اجارهاش نکرده پشیمون بود؛
1641
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
هرچند ،وقتی آروم به سمت دور رینگ چرخ زدن راضی بهنظر
میرسید.
1642
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1643
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1644
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
***
1645
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
پسر کوچیکتر تموم طول راه توی ماشین از روی پاهاش تکون
نخورده و با هیجان باال و پایین پریده بود؛ این باید اولین
نشونه برای تهیونگ میبود که اون داشت وارد هد اسپیس
میشد.
1646
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1647
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1648
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1649
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
خب ،شاید موفق نشد اون روز اون سوال رو ازش بپرسه؛ اما
اگه از تهیونگ میپرسیدید ،قطعا شکست نخورده بود —
حتی یکذره.
***
1650
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1652
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
جیمین دوباره برای چند لحظه بهش خیره شد" ،واو ،توی
جزیرهام تنها هم نمیمونم؛ میتونم به مردم پول بدم تا پیشم
بمون".
1653
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1654
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
در خونه باز شد و صدای بلند حرف زدن به گوش رسید .هردو
یخ بستن و بهترین دوستش قبل از اینکه هوپی و نامجون
وارد اتاق بشن به سرعت زمزمه کرد 'این مکالمه تموم نشده!'.
1655
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1656
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1657
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1658
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1659
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1660
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1661
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1662
@VKOOKPLANET Ain’t Nobody Taking My Baby!
***
1663
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"یونگی هیونگ؟"
1664
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"نه "،پسر با صدای آرومی جواب داد" ،من ،اوم ،باید یک
چیزی — بهت بگم".
"نه "،پسر زمزمه کرد" ،منظورم اینه که آره ،یعنی —" خودش
رو مجبور به مکث کرد و نفس عمیقی کشید" ،میخوام از
گوک خواستگاری کنم".
تهیونگ با تردید جواب داد" ،هرچی زودتر بهتر ،اگه بشه همین
هفته".
1666
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1667
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1668
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1669
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"خدای من ،این واقعا داره جدی میشه "،جیمین تقریبا جیغ
کشید و ضربهای به سینهی پسر زد" ،فاک ته ،داری
خواستگاری میکنی!"
"الو؟"
1670
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"چی؟ خدای من ،چرا دروغ بگم؟ آره ،من هم دوستت دارم!"
یک مکث دیگه" ،منظورت چیه که قانع نشدی؟!"
1671
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1672
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"این عالیه!"
***
1673
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
یک هفته بعد ،جونگوک توی تخت خالیای از خواب بیدار شد
و دیدن اون صحنه باعث شد با هوفهای بچرخه.
نیم ساعت بعد ،وقتی که دوباره بیدار شد ،تخت هنوز خالی
بود؛ بینی پسر از کالفگی چین خورد ،تهیونگ امروز کار
نمیکرد ،پس چرا با بغل بیدارش نکرده بود؟
1674
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1675
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"هومم ،عجیبه".
1676
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1677
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1678
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"و من اولش نگران بودم ،چون حاال یک آدم دیگه وجود داشت
که میتونست ناراحتت کنه یا ازت سوءاستفاده کنه "،مرد
بزرگتر با مالیمت ادامه داد" ،ولی بعد دیدم که تو چطور بهش
نگاه میکنی".
1679
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"هیونگ!" پسر گریه کرد" ،چرا این کار رو کردی؟ حاال صورتم
پُ ف میکنه!"
سوکجین انقدر محکم اون رو بغل کرد که درد داشت و بعد با
لبخند کوچیکی خودش رو عقب کشید.
"پس بعد از تموم شدن همهی اینها صورتت قراره مثل یک
مارشمالو بشه "،مرد اذیتش کرد.
1680
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"نشیمن".
1681
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"امروز کار مهمتری دارم "،هوپی جواب داد؛ به مبل تکیه داد و
متفکرانه سرش رو چرخوند" ،اولین باری که من دیدمت رو به
یاد داری؟ اینجا روی مبل نشسته بودی و گریه میکردی".
1682
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"به یاد داری؟" هوپی اصرار کرد" ،تازه زخم روی گونهات رو
بخیه کرده بودی".
1683
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1684
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
هوپی لبخند مالیمی زد" ،میگیم بچه ،به زودی میفهمی ،قول
میدم؛ ولی برای االن —"
1685
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
رئیس گنگ فقط شونهای باال انداخت" ،نمیدونم؛ فکر کنم باید
بری و خودت ببینی".
1686
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
دیگه خیلی توقع دیدن تهیونگ رو نداشت ،اما باز هم وقتی در
زد با شنیدن صدای نامجون کمی ناامید شد.
"بیا داخل".
1687
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1688
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"ولی اولین کسی بود که بیست دقیقهای که توی اتاقم بود رو،
به تعریف کردن از خودش نگذروند؛ اون تنها کسی بود که
انقدر برخورد خوبی داشت که میتونستم با تو آشناش کنم".
1689
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1690
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1691
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1692
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"من هم دوستت دارم گوک "،مرد با مالیمت گفت" ،و فکر کنم
دیگه میدونی االن قراره چی بشه".
1693
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1694
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1695
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1696
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1697
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"تو فقط یک برادر داری ،از کجا میدونی؟" یونگی زمزمه کرد؛
هرچند ،گونههاش سرخ شده بودن و پسر کوچیکتر با
دیدنشون خندید.
1698
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"چون "،چهرهی جیمین لحظهای نرم شد" ،من آخرین کسیم که
میتونم بهت بگم چقدر برام باارزشی".
1699
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1700
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1701
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
قلب جونگوک لرزید و پسر سعی کرد تودهی توی گلوش رو
فرو بده.
1702
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"باغ".
1704
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
فاک.
"ته "،پسر برای گریهی دوباره آماده بود" ،لطفا بگو که قرار
نیست وقتی پیژامه تنمه ازم خواستگاری کنی".
1705
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1706
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"خفه شو "،جونگوک دوباره نالید" ،ته ،مجبور نبودی تموم این
کارها رو کنی؛ باورم نمیشه از همه کمک گرفتی ،این دیگه
زیادهرویه ،نیاز به این همه تالش —"
1707
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1708
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1709
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1710
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1711
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
در چند دقیقهی بعد ،حلقه بیرون آورده شد و جایی بین اون
لحظهها تهیونگ به گریه افتاد؛ دوست پسرش خیلی گریه
نمیکرد ،پس اون صحنه باعث شد اشک به چشمهای اون هم
بیاد.
1712
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
"گفت آره؟"
1714
@VKOOKPLANET !Ain’t Nobody Taking My Baby
1715