Download as pdf or txt
Download as pdf or txt
You are on page 1of 2

‫به نام خدا‬

‫فارسی (‪ )3‬ـ پایۀ دوازدهم‬


‫طرح و تنظیم‪ :‬استاد نادر قربانی‬ ‫کارگاههای متنپژوهی‬ ‫تهران ـ پاییز ‪1402‬‬

‫درس پـنـجـم‬
‫دمـاونـدیـه‬
‫قلمرو زبانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ‬

‫خص شده را در متن درس بیابید‪.‬‬


‫‪1‬ـ معادل معنایی واژههای مش ّ‬
‫ظهیرالدّین فاریابی‬ ‫به جای خویش دهد هرچه کردگار دهد‪.‬‬ ‫ـ سـریـر مُلک عـطا داد کـردگـار تـو را‬
‫ـ معادل معنایی‪ :‬اورَند (تخت)‬
‫شهریار‬ ‫یا که محتاج فرومایه شود‪ ،‬مرد کریم‬ ‫ـ دردناک است که در دام شغال افتد شیر‬
‫ـ معادل معنایی‪ :‬سفله (پَست)‬

‫‪2‬ـ از متن درس‪ ،‬چهار ترکیب وصفی که اهمّیت امالیی داشته باشند‪ ،‬بیابید و بنویسید‪.‬‬
‫ـ مردم نحس ـ اژدهای گرزه ـ شرزه شیر ارغند ـ بیخردان سفله‬
‫نمونههای دیگر‪ :‬این اساس ـ این سپیدمعجر ـ این کبوداورند ـ ضربتی چند‬

‫‪3‬ـ در بیتهای زیر‪ ،‬ترکیبهای اضافی را مشخّص کنید‪.‬‬


‫ش قرنها‪.‬‬
‫از گردش قرنها پسافکند ـ ترکیبهای اضافی‪ :‬مشتِ روزگار‪ ،‬گرد ِ‬ ‫الف) تو مشت درشت روزگاری‬
‫دادِ دلِ مـردمِ خـردمـنـد ـ ترکیبهای اضافی‪ :‬دادِ دل‪ ،‬دلِ مردم‬ ‫ب) زین بیخردان سفله بستان‬

‫قلمرو ادبی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ‬

‫‪1‬ـ در کدام بیتها آرایۀ «حُسن تعلیل» به کار رفته است؟ دلیل خود را بنویسید‪.‬‬
‫بنهفته به ابر چهر دلبند‬ ‫ـ تا چشم بشر نبیندت روی‬
‫ـ شاعر دلیل بلندی و پنهانسازی چهرۀ دماوند در ابرها را‪ ،‬بیزاری از مردم و فرار از نگاه آنها دانسته است‪.‬‬
‫وین مردم نحس دیومانند‪،‬‬ ‫ـ تا وارهی از دم ستوران‬
‫با اختر سعد کرده پیوند‬ ‫با شیر سپهر بسته پیمان‬
‫ـ شاعر دلیل بلندی دماوند و پیمان و پیوندش با خورشید و مشتری را رهایی از همنشینی با مردم نادان‬
‫دیوصفت دانسته است‪.‬‬
‫سرد و سیه و خموش و آوند‪،‬‬ ‫ـ چون گشت زمین ز جور گردون‬
‫آن مشت تویی‪ ،‬تو ای دماوند‬ ‫بنواخت ز خشـم بر فلک مشت‬
‫ـ شاعر دلیل بلندی و برآمدگی دماوند را‪ ،‬اعتراض زمین به بیدادگریهای آسمان دانسته است‪.‬‬
‫صفحۀ یک‬ ‫از درد ورم نموده یکچند‬ ‫ـ تو قلب فسـردۀ زمینی‬
‫ـ شاعر دلیل برآمدگی دماوند را داشتن درد دانسته است‪.‬‬
‫کافور بر آن ضـماد کردند‬ ‫ـ تا درد و ورم فرونشیند‬
‫ـ شاعر دلیل بودن برف بر دماوند را‪ ،‬کاهش درد و برآمدگی آن دانسته است‪.‬‬

‫‪2‬ـ در بیتهای زیر‪ ،‬استعارهها را مشخّص کنید و مفهوم هر یک را بنویسید‪.‬‬


‫ز آهن به میان یکی کمربند‬ ‫ـ از سیم به سر یکی کلهخود‬
‫ـ کمربند آهنین‪ :‬استعاره از صخرههای میانی کوه‬ ‫ـ کلهخود سیمین‪ :‬استعاره از برفهای باالی کوه‬
‫زین سوختهجان شنو یکی پند‬ ‫ـ پنهان مکن آتـش درون را‬
‫ـ آتش‪ :‬استعاره از خشم‬

‫‪3‬ـ شعرهای «دماوندیه» و «مست و هشیار» را از نظر قالب مقایسه کنید‪.‬‬


‫ـ «دماوندیه» در قالب « قصیده» و «مست و هشیار» در قالب « قطعه» سروده شده است‪.‬‬

‫قلمرو فکری ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ‬

‫‪1‬ـ محمّدتقی بهار شعر دماوندیه را در سال ‪ 1301‬هـجری شمسی سـرود‪ .‬در این سال به تحـریک بیـگانگان‪،‬‬
‫هرج و مرجِ قلمی و اجتماعی و هتّاکیها در مطبوعات و آزار وطنخواهان و سستی کار دولت مرکـزی بـروز‬
‫کرده بود‪ .‬بهار این قصیده را با تأثیرپذیری از این معانی گفته است؛ با توجّـه به این نکته‪ ،‬به پرسشهای زیر‬
‫پاسخ دهید‪.‬‬
‫الف) مقصود شاعر از «دمـاونـد» و «سـوختـهجـان» چیست؟‬
‫ـ سوختهجان‪ :‬خودِ شاعر‬ ‫ـ دماوند‪ :‬آزادیخواهان‬
‫ب) چرا شاعر خطاب به «دماوند» چنین میگوید؟‬
‫از درد ورم نموده یک چند»‬ ‫« تو قلب فسردۀ زمینی‬
‫ـ چون شاعر میخواهد با بیانی نمادین‪ ،‬به ظلم و ستمی که بر آزادیخواهان روا داشته شده است و همچنین‬
‫سکوت آزادیخواهان در برابر آن ظلم و ستم اشاره نماید‪.‬‬

‫‪2‬ـ معنی و مفهوم بیت زیر را به نثر روان بنویسید‪.‬‬


‫بگسل ز هم این نژاد و پیوند»‬ ‫« بفکن ز پی این اساس تزویر‬
‫ـ معنی‪ :‬بنیان ریاکاری را از بیخ و بن ویران کن و این اصل و تبار را نابود کن‪.‬‬
‫ـ مفهوم‪ :‬برانداختن بنیان دورویی و نابودکردن ستمگران‪.‬‬

‫‪3‬ـ مفهوم مشترک سرودههای زیر را بنویسید‪.‬‬


‫بهار‬ ‫وان آتـــش خـــود نهفــته مپــسنــد»‬ ‫‪« -‬شــو مـنفجــر ای دل زمـانــــــــه‬
‫عارف قزوینی‬ ‫برون شد از پرده راز‪ ،‬تو پردهپوشی چرا؟»‬ ‫‪« -‬دال خموشی چرا؟ چو خٌم نجوشی چرا؟‬
‫ـ مفهوم مشترک‪ :‬سفارش به سکوت اختیار نکردن و سخن دل خویش را بیان کردن‪.‬‬
‫صفحۀ دو‬

You might also like