آرایه ادبی

You might also like

Download as pdf or txt
Download as pdf or txt
You are on page 1of 13

‫آرایه های ادبی‬

‫به نام خدا‬

‫‪‬بیت ‪ :‬هر يک از سطرهاي يک شعر‪ ،‬يک «بيت» ناميده مي شود و واحد شعر محسوب‬

‫مي گردد‪.‬‬

‫‪‬مصراع ‪ :‬هربيت شامل دوقسمت است ‪.‬هريک ازاين قسمت ها‪«،‬مصراع »نام دارد‪.‬‬

‫‪‬ردیف‪:‬کلمه يا کلماتي که پس از قافيه عيناً تکرار مي شوند‪.‬‬

‫هــمـدم گـل نمي شـود‪ ،‬ياد سـمن نمي کند‬ ‫سرو چمان من چرا ميل چمن نمي کند‬

‫‪‬قافیه ‪:‬به کلماتي که حرف يا حروف پاياني آن ها مشترک است و در پايان مصراع يا بيت ها‬

‫مي آيند‪.‬‬

‫گرما‬ ‫گردد رو ز‬ ‫زرد‬ ‫نه برگش‬ ‫خشک گردد روز سرما‬ ‫شاخش‬ ‫نه‬

‫هــمـدم گـل نمي شـود‪ ،‬ياد سـمن نمي کند‬ ‫سرو چمان من چرا ميل چمن نمي کند‬

‫رديف‬ ‫قافيه‬ ‫رديف‬ ‫قافيه‬

‫نکته ‪ :‬اگر کلمات پاياني مصراع يا بيت ها در ظاهر مثل هم امّا در معني تفاوت داشته باشند قافيه‬
‫به حساب مي آيند نه رديف‪.‬‬

‫چنان چون شده باز جويد روان‬ ‫خرامان بشد سوي آب روان‬

‫قافيه در بيت باال "روان‪-‬روان" مي باشدچون معناي کلمات پاياني با هم تفاوت دارد‪ (.‬روان در‬

‫مصراع اول به معني جاري ودر مصراع دوم به معني جان وروح مي باشد‪).‬‬

‫نکته ‪ :‬درشعرسنتّي قافيه اجباري ورديف که پس ازقافيه مي آيداختياري است‪.‬‬

‫‪1‬‬
‫آرایه های ادبی‬

‫‪‬قالب ‪ :‬شکلي که قافيه به شعرمي بخشد ‪ « ،‬قالب » نام دارد‪.‬‬

‫تفاوت قالب ها‪،‬تفاوت درچگونگي قافيه ي آن هاست ‪.‬زيراقافيه مي تواندتنهادرپايان مصراع‬

‫فرديازوج يادرآخرهردومصراع يک بيت بيايد‪.‬اگرنحوه ي تکرار قافيه دردوياچندشعريکسان‬

‫باشد‪،‬تعدادابيات ‪،‬محتواووزن نوع قالب رامشخص مي کند‪.‬‬

‫تخّلص ‪ :‬به نام شعري شاعرتخّلص مي گويند( معموالً دربيت پاياني شاعرنام خويش رامي آورد‬

‫همچون حافظ ‪،‬سعدي ‪.‬تخّلص گاه دربيت هاي ماقبل آخرمي آيد‪).‬‬

‫**********************************************************‬

‫انواع قالب های شعر‬

‫‪‬قصیده ‪ :‬يکي از قالب هاي شعرفارسي است که مصراع اول بيت اول با مصراع هاي زوج‬
‫(دوم)سايرابيات هم قافيه است و معموالًتعداد ابيات آن بيش از‪15‬بيت است‪.‬‬

‫موضوع قصيده معموالًمدح ‪،‬هجو‪ ،‬وصف‪،‬موعظه ‪،‬شکايت ازروزگار‪،‬وصف مجالس و‪ ...‬است‪.‬‬

‫آرايش قافيه درقصيده چنين است ‪:‬‬

‫___________________‪‬‬ ‫________________________ ‪‬‬

‫___________________‪‬‬ ‫________________________‬

‫___________________‪‬‬ ‫________________________‬

‫___________________‪‬‬ ‫________________________‬

‫___________________‪‬‬ ‫________________________‬

‫**********************************************************‬

‫‪2‬‬
‫آرایه های ادبی‬

‫‪‬ـ غزل ‪ :‬يکي از قالب هاي شعرفارسي است که معموالً تعداد ابيات آن بين ‪5‬تا‪ 15‬بيت است و‬

‫مصراع اول بيت اول با مصراع هاي زوج (دوم) سايرابيات هم قافيه است ‪ .‬موضوع غزل‬

‫عشق‪،‬عرفان يا آميزه اي از اين دو و مضامين اجتماعي ا ست ‪.‬‬

‫آرايش قافيه درغزل‪:‬‬

‫___________________‪‬‬ ‫________________________ ‪‬‬

‫___________________‪‬‬ ‫________________________‬

‫___________________‪‬‬ ‫________________________‬

‫___________________‪‬‬ ‫________________________‬

‫___________________‪‬‬ ‫________________________‬

‫نخستين بيت غزل رامطلع وآخرين بيت آن راکه اغلب همراه باذکرتخّلص شاعراست ‪،‬مقطع‬

‫مي نامند‪.‬‬

‫قصيده وغزل درشکل آمدن قافيه مثل هم امّادرتعدادادبيات ودرون مايه باهم تفاوت دارند‪.‬‬

‫**********************************************************‬

‫‪ ‬قطعه ‪ :‬قالب شعري است حداقل دو بيتي که معموالً مصراع هاي زوج آن هم قافيه هستند‪.‬‬

‫قطعات ناصرخسرو‪،‬ابن بمين ‪،‬سعدي وازمعاصرين پروين اعتصاي وايرج ميرزا مشهور است ‪.‬‬

‫نمايش قافيه درقطعه چنين است ‪:‬‬

‫_____________________‪‬‬ ‫________________________‬

‫_____________________‪‬‬ ‫________________________‬

‫_____________________‪‬‬ ‫________________________‬

‫‪3‬‬
‫آرایه های ادبی‬

‫**********************************************************‬

‫‪‬مثنوی (دوگانگی ‪،‬مزودج ) ‪ :‬قالب شعري است که هر بيت قافيه اي مستقل دارد‪.‬‬

‫درمثنوي هربيت داراي قافيه اي جداگانه است وازاين رومثنوي به ظاهرآسان ترين نوع شعراست‬

‫‪‬‬ ‫________________________‬ ‫‪‬‬ ‫________________________‬

‫________________________ ‪‬‬ ‫_______________________‪‬‬

‫________________________ ‪‬‬ ‫________________________ ‪‬‬

‫________________________ ‪‬‬ ‫________________________ ‪‬‬

‫‪‬رباعی ‪ :‬عبارت است ازچهارمصراع که مصراع هاي اول ‪،‬دوم وچهارم آن هم قافيه‬

‫هستندومعموالً مصراع سوم قافيه ندارد‪.‬‬

‫نکته ‪:‬رباعيات خيام ازديگرشاعران مشهورتراست ‪.‬‬

‫آرايش قافيه دررباعي چنين است ‪:‬‬

‫______________‪‬‬ ‫______________‪‬‬
‫______________‪‬‬ ‫______________‬

‫‪‬دوبیتی ‪ :‬دوبيتي ياترانه شعري است ازجهت قافيه همانندرباعي است(ازچهارمصراع که مصراع‬

‫هاي اول ‪،‬دوم وچهارم آن هم قافيه هستندومعموالً مصراع سوم قافيه ندارد)‪.‬موضوع دوبيتي‬

‫بيش تر عارفانه و عاشقانه است‪.‬‬

‫نمايش قافيه دردوبيتي چنين است ‪:‬‬

‫______________‪‬‬ ‫______________‪‬‬
‫______________‪‬‬ ‫______________‬

‫‪4‬‬
‫آرایه های ادبی‬

‫**********************************************************‬

‫آرایه ها‬

‫‪ -1‬واج آرایی(نغمه حروفی) ‪ :‬به تکراريک واج (صامت يامصّوت )دريک بيت يامصراع به طوري‬

‫که پديدآورنده ي موسيقي دروني شعرباشد ‪.‬‬

‫تکرارصامت ‪/‬چ‪/‬‬ ‫مثال ‪:‬سروچمان من چراميل چمن نمي کند‬

‫تکرارصامت هاي ‪/‬خ‪/‬و‪/‬ز‪ /‬تداعي کننده ي صداي ريزش‬ ‫خيزيدوخزآريدکه هنگام خزان است‬

‫وخردشدن برگ هادرفصل خزان است‪.‬‬

‫که از دستشان دست ها بر خداست‬ ‫رياست به دست کساني خطاست‬

‫واج آرايي در تکرار س و مصوت بلند " آ "‬

‫نه بهرام پيدا‪ ،‬نه کيوان‪ ،‬نه تير‬ ‫شبي چون شبه روي شسته به قير‬

‫تکرار ش و ن ‪.‬‬

‫**********************************************************‬

‫‪‬جناس ‪ :‬به کاربردن کلماتي که تلفظّي يکسان ونزديک به هم دارند‪.‬اين آرايه برتأثيرموسقي‬

‫وآهنگ کالم مي افزايد‪.‬جناس دونوع است ‪:‬جناس تام وجناس ناقص‬

‫‪ -1‬جناس تام)همسان) ؛ هرگاه واژه اي دريک بيت ياعبارت دوباربه کاربرودومعناي متفاوت‬

‫داشته باشدجناس تام پديد مي آيد‪ .‬مثال ‪:‬‬

‫که عاقبت برود هرکه او ز مادر زاد‬ ‫بيا و برگ سفر ساز و زاد ره بر گير‬

‫زاد اول به معني "توشه" و زاد دوم "والدت"‬

‫‪5‬‬
‫آرایه های ادبی‬

‫ديدي که چگونه گور بهرام گرفت‬ ‫بهرام که گورمي گرفتي همه عمر‬

‫گور اول "نام حيوان" و گور دوم به معني "قبر"‬

‫کتابي که در او داد سخن آرايي توان داد ‪ ،‬ابداع کنم‬

‫داد دوم ‪ :‬فعل ماضي‬ ‫داد اول ‪:‬حق‬

‫برادر که در بند خويش است نه برادر ‪ ،‬نه خويش است‬

‫‪-2‬جناس ناقص؛ هرگـاه دو واژه در يکـي از مـوارد زير با هم اختالف داشته باشند يکي از‬

‫انواع جناس ناقـص پديد مي آيد‪.‬‬

‫الف ) جناس ناقص حرکتی‪ :‬اختالف درحرکت ‪ :‬مِلک ‪،‬مُلک ‪ ،‬قَمَري ‪ ،‬قُمري‬

‫و گر مي کُني ‪ ،‬مي کَني بيخ خويش‬ ‫مکن تاتواني دل خلق ريش‬

‫ب) جناس ناقص اختالفی‪ :‬اختالف دريک حرف ‪:‬‬

‫‪ )1‬اختالف درحرف اول ‪:‬ناز‪،‬باز‬

‫اين بوي روح پيروز از آن خوي دلبر است وين آب زندگاني از آن جوي کوثر است‬

‫‪)2‬اختالف درحرف آخر‪ :‬بار‪،‬باز‬

‫کمين ‪،‬کمان‬ ‫ت) اختالف درحرف وسط ‪:‬آستين ‪،‬آستان‬

‫درستي ‪ ،‬درشتي نمايد نخست‬ ‫درشت است پاسخ و ليکن درست‬

‫دل من هست از اين بازار ‪ ،‬بيزار‬ ‫قسم خواهي به دادار و به ديدار‬

‫‪6‬‬
‫آرایه های ادبی‬

‫ج) جناس ناقص افزایشی‪:‬يک واژه يک حرف بيش ازديگري دارد ‪:‬‬

‫‪)1‬درآغازيک حرف بيشتردارد شما‪،‬ما‬

‫‪ )2‬درآخريک حرف بيشتردارد قيام ‪،‬قيامت‬

‫‪ )3‬درميان يک حرف بيشتردارد خاص‪ ،‬خالص‬

‫شرف مرد به جود است و کرامت به سجود هر که اين دو ندارد عدمش به ز وجود‬

‫**********************************************************‬

‫‪‬مراعات نظیر(تناسب ) ‪ :‬ازمتداول ترين آرايه هاي ادبي درادبيات به شمارمي آيدوآن عبارت‬

‫است ازآوردن دوياچندواژه دريک بيت ياعبارت که درخارج ازآن بيت نيز رابطه اي خاص ميان‬

‫آن هابرقرارباشد‪.‬‬

‫تاتوناني به کف آري و به غفلت نخوري‬ ‫ابر و باد و مه خورشيد و فلک در کارند‬

‫ابر و باد و مه و خورشيد و فلک ‪ :‬مراعات نظير از نظر مکاني با هم تناسب دارند ‪ / .‬نان و‬

‫خوردن‬

‫همان ترکش ونيزه ي جنگجوي‬ ‫بفرمودتاجوشن وخوداوي‬

‫**********************************************************‬

‫‪‬تضاد(طباق ) ‪ :‬هرگاه دوواژه بامعناي متضاددريک بيت ياعبارت به کاررودآرايه ي تضادپديد‬

‫مي آيد‪.‬‬

‫‪7‬‬
‫آرایه های ادبی‬

‫گرما‬ ‫روز‬ ‫زرد گردد‬ ‫برگش‬ ‫نه‬ ‫سرما‬ ‫نه شاخش خشک گردد روز‬

‫افغان ز نظر بازان برخاست چو او بنشست‬ ‫شمع دل دمسازم بنشست چو او برخاست‬


‫هر چه زود بر آيد دير نپايد‬

‫ساحل افتاده گفت گر چه بسي زيستم ‪ /‬هيچ نه معلوم شد آه که من چيستم‬


‫موج زخود رفته اي ‪ ،‬تيز خراميد و گفت ‪ /‬هستم اگر مي روم ‪ .‬گر نروم نيستم‬

‫**********************************************************‬

‫‪ ‬تلمیح ‪ :‬درلغت به معني «به گوشه چشم اشاره کردن »است ودراصطالح استفاده‬

‫ازآيات‪،‬احاديث ‪،‬داستان هاووقايع تاريخي درضمن شعريانوشته راتلميح گويندويااينکه باشنيدن‬

‫بيت ياعبارتي به يادداستان وافسانه ‪،‬رويدادي تاريخي ومذهبي ياآيه وحديثي بيفتيم ‪.‬‬

‫مثال ‪:‬مهراوبالنشينان راکشتي نوح است ‪.‬‬

‫اشاره به داستان حضرت نوح‬

‫متحيرم چه نامم شه ملک الفتي را‬ ‫نه خداتوانمش خواندنه بشرتوانمش گفت‬

‫به حديث «الفتي الّاعلي السيف الّاذوالفقار» اشاره شده است‪.‬‬

‫**********************************************************‬

‫‪‬تضمین ‪ :‬آوردن آيه ‪ ،‬حديث ‪ ،‬مصراع يا بيتي از شاعري ديگر را در اثناي کالم " تضمين "‬

‫گويند‪.‬‬

‫که لسان غيب خوشتربنوازداين نوارا‬ ‫چه زنم چو ناي هردم زنواي شوق او دم‬

‫‪8‬‬
‫آرایه های ادبی‬

‫به پيام آشنايي بنوازد آشنا را»‬ ‫«همه شب دراين اميدم که نسيم صبحگاهي‬

‫دراين مثال «شهريار»بيتي ازحافظ راتضمين کرده است ‪.‬‬

‫********‬

‫گفت ‪ :‬غالب اشعار او (سعدي) در اين زمين به زبان پارسي است ‪ .‬اگر بگويي به فهم نزديک تر‬
‫باشد ‪ .‬کلم الناس علي قدر عقولهم‬
‫حديث اخير تضميني است از پيامبر اکرم (ص)‬
‫*******‬

‫که رحمت بر آن تربت پاک باد‬ ‫چه خوش گفت فردوسي پاکزاد‬

‫که جان داردوجان شيرين خوش است »‬ ‫«ميازارموري که دانه کش است‬

‫**********************************************************‬

‫‪ ‬اغراق (مبالغه ‪،‬غلو) ‪ :‬هنگامي که شاعريانويسنده صفتي رادرفرديا پديده اي برجسته نشان‬

‫دهد که براساس عرف وعادت معمول پذيرفته نباشدودرعالم واقع امکان دست يابي به آن صفت‬

‫درآن حدنباشدآرايه ي اغراق پديدمي آيد‪( .‬ادعاي وجود صفتي در کسي يا چيزي است به‬

‫اندازه اي که حصول آن صفت در آن کس يا چيز بدان حد‪ ،‬محال يا بيش از حد معمول باشد‪).‬‬

‫شاعر به ياري اغراق‪ ،‬معاني بزرگ را خُرد و معاني خرد را بزرگ جلوه مي دهد و زيبايي‬

‫« اغراق » در اين است که غير ممکن را طوري ادا کند که ممکن به نظر رسد‪.‬‬

‫اگربشنودنام افراسياب‬ ‫شودکوه آهن چودرياي آب‬

‫‪9‬‬
‫آرایه های ادبی‬

‫«درياي آب شدن کوه آهن » ادعاي اغراق آميز وبيش ازحدمعمول در مورد قدرت افراسياب است‬
‫که حتي اگر کوه آهن نام او رابشنود از شدت ترس فرو مي ريزد ومانند آب درياسرازير مي شود ‪.‬‬
‫نمونه هاي ديگر‪:‬‬

‫نبنددمرادست چرخ بلند‬ ‫که گفتت برودست رستم ببند‬

‫توگفتي بدرّيددشت نبرد‬ ‫خروش آمدازباره ي هردومرد‬

‫**********************************************************‬

‫‪ ‬حسن تعلیل ‪ :‬آوردن علتي ادبي و ادعايي است خالف واقع براي امري‪ ،‬به گونه اي که بتواند‬

‫مخاطب را قانع کند ‪.‬‬

‫پيداست که از روي لطيف تو حيا کرد‬ ‫باران همه بر جاي عرق مي چکد از ابر‬

‫مصراع دوم « حسن تعليل » دارد‪ .‬شاعر علت باريدن باران را عرق مي داند که ابر در برابر لطافت‬
‫روي يار مي ريزد‬

‫از آن مي نگنجد در آن کين کس‬ ‫دلم خانه مهر يار است و بس‬
‫********‬

‫چهر دلبند‬ ‫ابر‬ ‫به‬ ‫بنهفته‬ ‫تاچشم بشرنبيندت روي‬

‫**********************************************************‬

‫‪ ‬تشبیه ‪ :‬تشبيه‪ ،‬ادعاي همانندي ميان دو يا چند چيز است ‪.‬‬

‫ارکان تشبيه را نام ببريد‪.‬‬

‫‪1‬ـ مشبه ‪ :‬چيزي يا کسي که آن رابه ديگري مانندکرده ايم‬

‫‪10‬‬
‫آرایه های ادبی‬

‫‪ -2‬مشبه به چيزي يا کسي که مشبه به آن مانند شده است‬

‫‪3‬ـ ادات تشبیه ‪ :‬کلماتي که ميان مشبه ومشبه به رابطه برقرارمي کنند(پيوندشباهت)وبعضي‬

‫ازآن ها عبارتنداز‪:‬چون ‪،‬چو‪،‬همچون ‪،‬مانند‪،‬به سان ‪،‬مثل ‪،‬به کردار‪،‬پنداري ‪،‬گويي و‪...‬‬

‫‪4‬ـ وجه شبه صفت مشترک ميان مشبه ومشبه به‬

‫مانند‪ :‬ايام گل چو عمربه رفتن شتاب کرد‬

‫ايام گل( مشبه( )چو )ادات تشبيه( عمر) مشبه به ( به رفتن شتاب کرد )وجه شبه(‬

‫نکته ‪ :‬به مشبه ومشبه به طرفين تشبيه مي گويندوهيچ تشبيهي بدون ذکرمشبه ومشبه به‬

‫شکل نمي گيردمگراين که يکي ازآن به قرنيه جمالت قبل حذف شده باشد‪.‬‬

‫گاهي ممکن است ادات يا وجه شبه در تشبيه حذف شود‪.‬‬

‫حذف وجه شبه نيزباعث مي شودتاذهن خواننده تالش کندتادليل همانندي مشبه ومشبه به‬
‫رابيابد‬

‫مثال ‪:‬‬

‫وجه شبه (باريکي وتنگي )‬ ‫تنم چون سايه ي موي است ودل چون ديده ي موران‬

‫مشبه به‬ ‫مشبه‬ ‫مشبه به‬ ‫مشبه‬

‫اضافه هاي تشبيهي ‪ :‬گاهي درزبان ادبي مشبه ومشبه به به کمک کسره به هم مي پيوندند که به‬

‫آن اضافه ي تشبيهي مي گويند‪.‬‬

‫مانند‪:‬برف عمر‪ ،‬درختِ دوستي‬

‫‪11‬‬
‫آرایه های ادبی‬

‫چند نمونه ‪ :‬کيميايي عشق ‪،‬قدسرو‪،‬تيرمژگان ‪،‬شبنم عشق ‪،‬نيشترعشق ‪،‬آتش عشق ‪،‬سراچه دل‬

‫‪ ،‬کاله شکوفه ‪،‬مهدزمين ‪،‬دايه ي ابر بهاري ‪،‬نوردانش ‪،‬چراغ علم ‪ ،‬سيالب اشک ‪.‬‬

‫‪‬تشخیص ‪ :‬هرگاه بانسبت دادن عمل ‪،‬حالت وياصفت انساني به يک پديده (غيرانساني )به آن‬

‫جلوه ي انساني ببخشيم ‪،‬آرايه ي تشخيص پديدمي آيد‪.‬‬

‫فرشته ات به دودست دعانگه دارد‬ ‫دالمعاش چنان کن که گربلغزدپاي‬

‫دل مورد خطاب قرار گرفته و هم چنين «لغزيدن پا»به آن نسبت داده شده است ‪.‬‬

‫به کجاچنين شتابان ؟گون ازنسيم پرسيد‪.‬‬

‫**********************************************************‬

‫‪.‬‬

‫**********************************************************‬

‫‪‬کنایه ‪ :‬کنايه پوشيده سخن گفتن است درباره امري و به عبارتي دريافت معني است از‬

‫طريق استدالل‪.‬‬

‫کنايه داراي دومعني نزديک ودورمي باشدا که معني دورآن مورد نظراست‪.‬‬

‫چشم به راه بودن‬


‫معناي دور‪ :‬انتظارکشيدن‬ ‫معناي نزديک ‪:‬يکسره به راه نگاه مي کند‬

‫فالني ريش سفيد است ‪ .‬کنايه از پيري و قابل احترام بودن و با تجربگي کسي است‬

‫کنايه از چانه نزنيد‬ ‫قيمت مقطوع است ‪.‬‬

‫‪12‬‬
‫آرایه های ادبی‬

‫کنايه از بيکار نشستن‬ ‫دست روي دست گذاشته است‬

‫*********************************************************‬

‫‪13‬‬

You might also like