Download as ppt, pdf, or txt
Download as ppt, pdf, or txt
You are on page 1of 103

‫دانشگاه صنعتي امير کبير‬

‫دانشکده مهندسي کامپيوتر و فناوري اطلعات‬

‫دستور زبان فارسی‬


‫درس پردازش زبان طبيعی‬
‫استاد درس‪:‬‬
‫دکتر عبدالله زاده‬
‫توسط‪:‬‬
‫شهريار عيسي پور ‪84131059 -‬‬
‫‪1‬‬
‫مقدمه‬
‫فعل‬
‫اسم‬
‫صفت‬
‫قید‬
‫ساختمان جمله‬
‫بند‬
‫گروه فعلی‬
‫گروه اسمی‬
‫گروه قیدی‬
‫گرامر ‪CFG‬‬
‫منابع‬
‫درس پردازش زبانَ ‪2‬‬
‫طبیعی‪ ،‬استاد‪ :‬دکتر احمد عبدا زاده توسط‪ :‬شهریار عیسی پور‪ .‬مرجع‪ :‬دستور زبان فارسی تالیف گیوی و انوری‬
‫فعل‬
‫تعریف فعل‬
‫معمول در انتهای جمله می آید و بر خلف کلمه های دیگر صرف می‬
‫شود‪ .‬به تنهایی و یا به کمک وابسته هایی بر چهار مفهوم دللت می‬
‫کند‪:‬‬
‫یکی از مفهوم های زیر به شکل مثبت یا منفی‬ ‫‪.1‬‬
‫الف( انجام دادن یا انجام گرفتن کاری‬
‫ب( واقع شدن کاری بر کسی یا چیزی‬
‫پ( پذیرفتن حالتی یا صفتی‬
‫ت( نسبت دادن صفتی به کسی یا چیزی‬

‫درس پردازش زبانَ ‪3‬‬


‫طبیعی‪ ،‬استاد‪ :‬دکتر احمد عبدا زاده توسط‪ :‬شهریار عیسی پور‪ .‬مرجع‪ :‬دستور زبان فارسی تالیف گیوی و انوری‬
‫فعل‬
‫در فعل مفهوم شخص وجود دارد یعنی گوینده فعل را به خود نسبت دهد‬ ‫‪.2‬‬
‫یا به شخص دیگری‬
‫الف( اول شخص یا متکلم‬
‫ب( دوم شخص یا شنونده یا مخاطب‬
‫پ( سوم شخص یا غایب یا دیگر کس‬
‫در فعل مفهوم مفرد یا جمع بودن وجود دارد‬ ‫‪.3‬‬
‫فعل زمان را نیز نشان می دهد‬ ‫‪.4‬‬
‫الف( زمان حال‬
‫ب( زمان گذشته‬
‫پ( زمان آینده‬

‫درس پردازش زبانَ ‪4‬‬


‫طبیعی‪ ،‬استاد‪ :‬دکتر احمد عبدا زاده توسط‪ :‬شهریار عیسی پور‪ .‬مرجع‪ :‬دستور زبان فارسی تالیف گیوی و انوری‬
‫صرف‪ /‬بن‪ /‬شناسه فعل‬
‫بن فعل‬
‫بن مضارع ‪ :‬ساختهای زمان حال ) مضارع( و امر از آن ساخته می شود‪.‬‬

‫ساختهای زمان حال و امر‬


‫اجزائی که پس از‬ ‫اجزائی که پیش‬
‫بن مضارع‬
‫بن می آید‬ ‫از بن می آید‬
‫م‬ ‫خور‬ ‫می‬
‫ی‬ ‫خور‬ ‫می‬
‫د‬ ‫خور‬ ‫می‬
‫ید‬ ‫خور‬ ‫ﺒ‬
‫ند‬ ‫خور‬ ‫ﺒ‬

‫درس پردازش زبانَ ‪5‬‬


‫طبیعی‪ ،‬استاد‪ :‬دکتر احمد عبدا زاده توسط‪ :‬شهریار عیسی پور‪ .‬مرجع‪ :‬دستور زبان فارسی تالیف گیوی و انوری‬
‫صرف‪ /‬بن‪ /‬شناسه فعل‬
‫بن ماضی‪ :‬ساختهای زمان گذشته و آینده از آن ساخته می شود‪.‬‬

‫ساختهای زمانهای گذشته و مستقبل‬


‫اجزائی که پس‬ ‫اجزائی که پیش‬
‫بن مضارع‬
‫از بن می آید‬ ‫از بن می آید‬
‫م‬ ‫خورد‬
‫ه ام‬ ‫خورد‬
‫ه ای‬ ‫خورد‬ ‫می‬
‫م‬ ‫خورد‬ ‫می‬
‫ه بودیم‬ ‫خورد‬
‫ه باشید‬ ‫خورد‬
‫ه بوده ایم‬ ‫خورد‬
‫خورد‬ ‫خواهی‬

‫درس پردازش زبانَ ‪6‬‬


‫طبیعی‪ ،‬استاد‪ :‬دکتر احمد عبدا زاده توسط‪ :‬شهریار عیسی پور‪ .‬مرجع‪ :‬دستور زبان فارسی تالیف گیوی و انوری‬
‫صرف‪ /‬بن‪ /‬شناسه فعل‬
‫شناسه‪ :‬جزئی که در فعل شخص را نشان می دهد‪.‬‬

‫در فعلی که زمان حال را در فعلی که زمان گذشته‬


‫شناسه‬ ‫مفرد یا جمع‬ ‫شخص‬
‫را نشان می دهد‬ ‫نشان می دهد‬
‫خورَدم‬ ‫خوَرم‬ ‫) َم‪( -‬‬ ‫مفرد‬ ‫اول شخص‬
‫خوردی‬ ‫خوری‬ ‫)ی ‪( -‬‬ ‫مفرد‬ ‫دوم شخص‬
‫خورد‬ ‫خوَرد‬ ‫) َد‪( -‬‬ ‫مفرد‬ ‫سوم شخص‬

‫خوردیم‬ ‫خوریم‬ ‫)یییم ‪( -‬‬ ‫جمع‬ ‫اول شخص‬


‫خوردید‬ ‫خورید‬ ‫)ییید‪( -‬‬ ‫جمع‬ ‫دوم شخص‬
‫خوردند‬ ‫خوَرند‬ ‫جمع‬ ‫سوم شخص‬
‫یید‪( -‬‬
‫)نیید َ‬

‫درس پردازش زبانَ ‪7‬‬


‫طبیعی‪ ،‬استاد‪ :‬دکتر احمد عبدا زاده توسط‪ :‬شهریار عیسی پور‪ .‬مرجع‪ :‬دستور زبان فارسی تالیف گیوی و انوری‬
‫مصدر‪ /‬اجزای پیشین‪ /‬ساختمان فعل‬

‫مصدر‪ :‬کلمه ای که مفهوم اصلی فعل را بی آنکه زمان و شخص آن‬


‫مشخص باشد می رساند‬
‫خورد ‪-َ +‬ن = خوردن‬ ‫بن ماضی ‪-َ +‬ن‬
‫مصدر جعلی‪ :‬از کلمه ای مثل اسم فعل بسازیم مصدر آنرا جعلی گویند‪.‬‬
‫)))اسم = ین مضارع( ‪ +‬ید = بن ماضی( ‪-َ +‬ن = مصدر(‬
‫بلع ‪ +‬ید ‪-َ +‬ن‬ ‫چرب ‪ +‬ید ‪-َ +‬ن‬

‫درس پردازش زبانَ ‪8‬‬


‫طبیعی‪ ،‬استاد‪ :‬دکتر احمد عبدا زاده توسط‪ :‬شهریار عیسی پور‪ .‬مرجع‪ :‬دستور زبان فارسی تالیف گیوی و انوری‬
‫مصدر‪ /‬اجزای پیشین‪ /‬ساختمان فعل‬

‫اجزای پیشین‪ :‬بسیاری از افعال علوه بر شناسه اجزای دیگری هم دارند‬


‫مانند “می”‪“ ،‬ﺒ”‪“ ،‬ﻨ” و در قدیم “ﻤ” و “همی” و چون در آغاز فعل می آیند‬
‫آنها را اجزای پیشین مینامیم‪.‬‬
‫ساختمان فعل‪ :‬فعل در زبان فارسی از جهت ساختمان به دسته های زیر‬
‫تقسیم می گردد‪.‬‬
‫فعلهای ساده‪ :‬مصدر آن بیش از یک کلمه نباشد‪ :‬آفریدن گرفتن‬ ‫‪.1‬‬
‫فعلهای پیشوندی‪ :‬فعلی که از یک پیشوند و یک فعل ساخته شده باشد‪ :‬برداشتن‪ ،‬در‬ ‫‪.2‬‬
‫افتادن‪ ،‬فرو رفتن‬
‫فعل مرکب‪ :‬فعلی که از ترکیب یک صفت یا اسم با یک فعل ساده ساخته شده باشد‪:‬‬ ‫‪.3‬‬
‫پراکنده ساختن‪ ،‬زمین خوردن‪.‬‬
‫فعلهای پیشوندی مرکب‪ :‬از ترکیب یک اسم‪ ،‬یک پیشوند و یک فعل ساده ساخته می‬ ‫‪.4‬‬
‫شود‪.‬‬
‫درس پردازش زبانَ ‪9‬‬
‫طبیعی‪ ،‬استاد‪ :‬دکتر احمد عبدا زاده توسط‪ :‬شهریار عیسی پور‪ .‬مرجع‪ :‬دستور زبان فارسی تالیف گیوی و انوری‬
‫ساختمان فعلهای ساده‬

‫در فعلهای ساده فارسی پس از حذف “ َ‪-‬ن“ از مصدر‪ ،‬بن ماضی باقی می ماند و از‬
‫جهت تغییری که از بن ماضی به بن مضارع انجام می کیرد‪ ،‬به هشت گروه تقسیم می‬
‫شود‪.‬‬
‫‪ .1‬فعلهایی که مصدر آنها به “ – یدن” ختم می شود‪ .‬در این فعلها پس از حذف “‪-‬ید” از‬
‫بن ماضی بن مضارع به دست می آید‪:‬‬
‫بریدن ‪ ‬برید ‪ ‬بر‬ ‫نالیدن ‪ ‬نالید ‪ ‬نال‬
‫استثناهای این گروه عبارتند از‪:‬‬
‫آفریدن ‪ ‬آفرید ‪ ‬آفرینگزیدن ‪ ‬گزید ‪ ‬گزین‬
‫شنیدن ‪ ‬شنید ‪ ‬شنودیدن ‪ ‬دید ‪ ‬ببین‬
‫چیدن ‪ ‬چید ‪ ‬چین‬

‫درس پردازش زبانَ‪10‬‬


‫طبیعی‪ ،‬استاد‪ :‬دکتر احمد عبدا زاده توسط‪ :‬شهریار عیسی پور‪ .‬مرجع‪ :‬دستور زبان فارسی تالیف گیوی و انوری‬
‫ساختمان فعلهای ساده‬

‫‪ .2‬فعلهایی که مصدر آنها به “ – َدن” ختم می شود‪ .‬در این فعلها پس از حذف “‪-‬د” از بن‬
‫ماضی بن مضارع به دست می آید‪:‬‬
‫خوردن ‪ ‬خورد ‪ ‬خورپراکندن ‪ ‬پراکند ‪ ‬پراکن‬
‫استثناهای این گروه عبارتند از‪:‬‬
‫آزردن ‪ ‬آزرد ‪ ‬آزارآمدن ‪ ‬آمد ‪ ‬آ‬
‫زدن ‪ ‬زد ‪َ ‬زن‬ ‫بردن ‪ ‬برد ‪َ ‬بر‬
‫کردن ‪ ‬کرد ‪ ‬کن‬ ‫شدن ‪ ‬شد ‪ ‬شو‬
‫مردن ‪ ‬مرد ‪ ‬میر‬

‫درس پردازش زبانَ‪11‬‬


‫طبیعی‪ ،‬استاد‪ :‬دکتر احمد عبدا زاده توسط‪ :‬شهریار عیسی پور‪ .‬مرجع‪ :‬دستور زبان فارسی تالیف گیوی و انوری‬
‫ساختمان فعلهای ساده‬

‫‪ .3‬فعلهایی که مصدر آنها به “ ‪ -‬ادن” ختم می شود‪ .‬در این فعلها پس از حذف “‪-‬اد” از‬
‫بن ماضی بن مضارع به دست می آید‪:‬‬
‫افتادن ‪ ‬افتاد ‪ ‬افتفرستادن ‪ ‬فرستاد ‪ ‬فرست‬
‫استثناهای این گروه عبارتند از‪:‬‬
‫گشادن ‪ ‬گشاد ‪ ‬گشا‬ ‫دادن ‪ ‬داد ‪ ‬ده‬
‫فعلهایی که مصدر آنها به “ ‪ -‬ودن” ختم می شود‪ .‬در این فعلها پس از حذف “‪-‬د” از‬ ‫‪‬‬
‫بن ماضی “‪-‬و” به “ ا ” تبدیل می شود‪:‬‬
‫آزمودن‪ ‬آزمود ‪ ‬آزمازدودن ‪ ‬زدود ‪ ‬زدا‬
‫استثناهای این گروه عبارتند از‪:‬‬
‫درودن ‪ ‬درود ‪ ‬ددَرو‬ ‫بودن ‪ ‬بود ‪ ‬بو‬

‫درس پردازش زبانَ‪12‬‬


‫طبیعی‪ ،‬استاد‪ :‬دکتر احمد عبدا زاده توسط‪ :‬شهریار عیسی پور‪ .‬مرجع‪ :‬دستور زبان فارسی تالیف گیوی و انوری‬
‫ساختمان فعلهای ساده‬

‫‪ .5‬فعلهایی که مصدر آنها به “ ‪-‬ختن” ختم می شود‪ .‬در این فعلها “ت” از بن ماضی حذف‬
‫و “خ” به “ز” تبدیل می شود‪:‬‬
‫ساختن ‪ ‬ساخت ‪ ‬سازسوختن ‪ ‬سوخت ‪ ‬سوز‬
‫استثناهای این گروه عبارتند از‪:‬‬
‫فروختن ‪ ‬فروخت ‪ ‬فروش‬ ‫شناختن ‪ ‬شناخت ‪ ‬شناس‬
‫گسیختن ‪ ‬گسیخت ‪ ‬گسل‬

‫درس پردازش زبانَ‪13‬‬


‫طبیعی‪ ،‬استاد‪ :‬دکتر احمد عبدا زاده توسط‪ :‬شهریار عیسی پور‪ .‬مرجع‪ :‬دستور زبان فارسی تالیف گیوی و انوری‬
‫ساختمان فعلهای ساده‬
‫فعلهایی که مصدر آنها به “ ‪-‬ستن” ختم می شود‪ .‬در این فعلها پس از حذف “‪-‬ست” از بن‬ ‫‪.6‬‬
‫ماضی بن مضارع به دست می آید‪:‬‬
‫زیستن ‪ ‬زیست ‪ ‬زیآراستن ‪ ‬آراست ‪ ‬آرا‬
‫در این گروه اگر پس از حذف “ست” از بن ماضی فقط یک حرف بی صدا و یک حرف با صدا‬
‫باقی بماند دو حالت بوجود مب آید‪:‬‬

‫الف( اگر مصوت باقی مانده َا یا آ باشد در بن مضارع حرف صامت “ه “ افزوده می شود مانند‪:‬‬
‫جستن ‪ ‬جست ‪ ‬جه‬
‫ب ( اگر مصوت باقی مانده “ا “ باشد به “او” تبدیل می شود‪:‬‬
‫جستن ‪ ‬جست ‪ ‬جو‬
‫استثناهای این گروه عبارتند از‪ :‬بستن ‪ ‬بند پیوستن ‪ ‬پیوند خاستن ‪ ‬خیز‬
‫شکستن ‪ ‬شکن نگریستن ‪ ‬نگر گسستن ‪ ‬گسل نشستن ‪ ‬نشین‬

‫درس پردازش زبانَ‪14‬‬


‫طبیعی‪ ،‬استاد‪ :‬دکتر احمد عبدا زاده توسط‪ :‬شهریار عیسی پور‪ .‬مرجع‪ :‬دستور زبان فارسی تالیف گیوی و انوری‬
‫ساختمان فعلهای ساده‬
‫فعلهایی که مصدر آنها به “ ‪-‬شتن” ختم می شود‪ .‬در این فعلها “ت” حذف و “ش” به “ر”‬ ‫‪.7‬‬
‫تبدیل می شود‪:‬‬
‫کاشتن ‪ ‬کاشت ‪ ‬کارگذاشتن ‪ ‬گذاشت ‪ ‬گذار‬
‫استثناهای این گروه عبارتند از‪:‬‬
‫رشتن ‪ ‬ریسگشتن ‪ ‬گرد‬
‫نوشتن ‪ ‬نویسافراشتن ‪ ‬افراز‬
‫سرشتن ‪ ‬سرشکشتن ‪ ‬کش‬
‫فعلهایی که مصدر آنها به “ ‪-‬فتن” ختم می شود‪ .‬در این فعلها “ت” حذف و “ف” به “ب”‬ ‫‪‬‬
‫تبدیل می شود‪:‬‬
‫تافتن ‪ ‬تافت ‪ ‬تابیافتن ‪ ‬یافت ‪ ‬یاب‬
‫استثناهای این گروه عبارتند از‪:‬‬
‫بافتن ‪ ‬بافشکافتن ‪ ‬شکاف‬
‫شکفتن ‪ ‬ششککفُ‬

‫درس پردازش زبانَ‪15‬‬


‫طبیعی‪ ،‬استاد‪ :‬دکتر احمد عبدا زاده توسط‪ :‬شهریار عیسی پور‪ .‬مرجع‪ :‬دستور زبان فارسی تالیف گیوی و انوری‬
‫مشتقات فعل‬
‫مشتقات فعل همه ساختهایی است که از بن ماضی و بن مضارع ساخته می شوند‪ .‬مشتقات‬
‫فعل بر دو دسته است‪:‬‬
‫الف( ساختهای فعلی ب( ساختهای اسمی و صفتی )وصفی(‬

‫ساختهای فعلی که با بن مضارع ساخته می‬ ‫ساختهای فعلی که با بن ماضی ساخته می شوند‬
‫شوند‬
‫مضارع ساده‬ ‫ماضی نقلی مستمر‬ ‫ماضی مطلق )ساده(‬
‫مضارع اخباری‬ ‫ماضی ملموس )ناتمام(‬ ‫ماضی استمراری‬
‫مضارع التزامی‬
‫ماضی ملموس نقلی‬ ‫ماضی بعید‬
‫مضارع ملموس )ناتمام(‬
‫امر‬ ‫ماضی التزامی‬ ‫ماضی ابعد‬
‫مستقبل‬ ‫ماضی نقلی‬

‫درس پردازش زبانَ‪16‬‬


‫طبیعی‪ ،‬استاد‪ :‬دکتر احمد عبدا زاده توسط‪ :‬شهریار عیسی پور‪ .‬مرجع‪ :‬دستور زبان فارسی تالیف گیوی و انوری‬
‫مشتقات فعل‬
‫مثال‬ ‫ساختهای اسمی و صفتی که با بن ماضی ساخته می شوند‬
‫خرید ‪ +‬ار‬ ‫بن ناضی ‪ +‬ار‬
‫خورد ‪ +‬ه‬ ‫بن ماضی ‪ +‬های بیان حرکت‬
‫آفرید ‪ +‬گار‬
‫بن ماضی ‪ +‬گار‬
‫ریخت ‪ +‬گر‬
‫کشت ‪ +‬کار‬ ‫بن ماضی ‪ +‬گر‬
‫خوردن‬ ‫بن ماضی ‪ +‬کار‬
‫بر ‪ +‬آورد‬
‫بن ماضی ‪-َ +‬ن‬
‫پیشوند ‪ +‬بن ماضی‬
‫‪.......‬‬ ‫‪.....‬‬

‫درس پردازش زبانَ‪17‬‬


‫طبیعی‪ ،‬استاد‪ :‬دکتر احمد عبدا زاده توسط‪ :‬شهریار عیسی پور‪ .‬مرجع‪ :‬دستور زبان فارسی تالیف گیوی و انوری‬
‫مشتقات فعل‬
‫مثال‬ ‫ساختهای اسمی و صفتی که با بن مضارع ساخته می شوند‬
‫رو ‪ +‬نده‬ ‫بن مضارع ‪-َ +‬نده‬
‫دان ‪ +‬ا‬ ‫بن مضارع ‪ +‬ا‬
‫آموز ‪ +‬گار‬
‫بن مضارع ‪ +‬گار‬
‫توان ‪ +‬گر‬
‫پذیر‪ +‬ش‬ ‫بن مضارع ‪ +‬گر‬
‫ساز ‪ +‬مان‬ ‫بن مضارع‪ +‬د‪-‬ش‬
‫سوخت ‪ +‬و ‪ +‬سوز‬
‫بن مضارع ‪ +‬مان‬
‫بن ماضی ‪ +‬و ‪ +‬بن مضارع‬
‫‪.......‬‬ ‫‪.....‬‬

‫درس پردازش زبانَ‪18‬‬


‫طبیعی‪ ،‬استاد‪ :‬دکتر احمد عبدا زاده توسط‪ :‬شهریار عیسی پور‪ .‬مرجع‪ :‬دستور زبان فارسی تالیف گیوی و انوری‬
‫فعل لزم و متعددی‬
‫فعل لزم‪ :‬فعلی که بی مفعول معنی جمله را تمام کند و یا مفعول نیاز نداشته باشد‪:‬‬
‫سعید آمد‪.‬‬
‫سیب از درخت افتاد ‪.‬‬
‫بچه ها در کلس سر جای خود نشستند‪.‬‬
‫فعل متعدی‪ :‬فعلی که بی مفعول معنی جمله را تمام نمی کند و یا مفعول نیاز داشته باشد‪:‬‬
‫سعید کتاب را آورد سعید آورد ) سعید چه چیز را آورد(‬
‫نسرین نامه را نوشت‪ .‬نسرین نامه نوشت‪ .‬را نشانه مفعول است که می توان حذف‬
‫شود‬
‫کشاورزان گندم را کاشتند‪.‬‬
‫فعلهای دو وجهی برخی فعلها هم به صورت لزم و هم به صورت متعددی به کار می‬
‫روند‪:‬‬
‫باران بارید‪) .‬لزم( ‪ /‬کودک از دیده اشک بارید‪) .‬متعددی(‬
‫آب ریخت‪) .‬لزم( ‪ /‬او آبرا به زمین ریخت‪) .‬متعددی(‬

‫درس پردازش زبانَ‪19‬‬


‫طبیعی‪ ،‬استاد‪ :‬دکتر احمد عبدا زاده توسط‪ :‬شهریار عیسی پور‪ .‬مرجع‪ :‬دستور زبان فارسی تالیف گیوی و انوری‬
‫فعل معلوم و مجهول‬
‫فعل معلوم‪ :‬فعلی که فاعل آن معلوم باشد‪:‬‬
‫شاگردان آمدند‪.‬‬
‫شاگردان معلم را در خیابان دیدند‪.‬‬
‫فعل مجهول‪ :‬فعلی که فاعل آن معلوم نباشد‪:‬‬
‫شاگردان معلم را در خیابان دیدند = معلم در خیابان دیده شد‪.‬‬
‫ی فعل اصلی )بن ماضی ‪ +‬ه یا ه( و ساختهای فعل معین‬ ‫فعل مجهول از صفت مفعول د‬
‫“شدن” ساخته می شود‪.‬‬
‫دیده شوم – دیده شوی – دیده شوند ‪...‬‬
‫خورده شوند ‪.....‬‬
‫دیده خواهم شد‬

‫درس پردازش زبانَ‪20‬‬


‫طبیعی‪ ،‬استاد‪ :‬دکتر احمد عبدا زاده توسط‪ :‬شهریار عیسی پور‪ .‬مرجع‪ :‬دستور زبان فارسی تالیف گیوی و انوری‬
‫فعل تام و ربطی‬
‫فعل تام‪ :‬بیشتر فعلهایی که در زبان به کار می بریم مانند خوردن‪ ،‬رفتن‪ ،‬دیدن و جز‬
‫آنها بر وقوع کاری مخصوص یا داشتن حالتی مخصوص دللت می کنند را فعل تام‬
‫یا خاص گویند‪.‬‬
‫فعل ربطی یا عام‪ :‬فعلهایی هستند که معنی کامل ندارند و فقط برای “ نسبت دادن‬
‫چیزی به چیزی” به کار می روند و معنای آنها با آوردن صفت یا کلمه ای دیگر‬
‫کامل می شود مانند “است”‬
‫هوا روشن است‬
‫هنوز هوا باز نشده‪ .‬باز معنی فعل “نشده” را کامل کرده است‪.‬‬
‫معروفترین فعلهای ربطی‪ :‬بودن‪ ،‬شدن‪ ،‬و است و مشتقات آن‪ .‬گشتن و گردیدن هم اگر به‬
‫معنای شدن به کار رود ربطی است‪:‬‬
‫راه علی آباد هنوز آسفالت نگردیده‪.‬‬

‫درس پردازش زبانَ‪21‬‬


‫طبیعی‪ ،‬استاد‪ :‬دکتر احمد عبدا زاده توسط‪ :‬شهریار عیسی پور‪ .‬مرجع‪ :‬دستور زبان فارسی تالیف گیوی و انوری‬
‫وجده فعل‬
‫فعل را از جهت اینکه خبری را برساند یا وقوع و حالت آنرا با شک یا‬
‫جز آن همراه کند یا درخواست فرمانی را برساند به سه وجه تقسیم می‬
‫شود‪:‬‬
‫وجه اخباری‪:‬‬ ‫•‬

‫خورم ‪ -‬می خورم – خواهم خورد‬


‫وجه التزامی‪:‬‬ ‫•‬

‫)اگر( خورم – )شاید( بخورم ‪) -‬کاش( خورده باشم‬


‫وجه اخباری‪:‬‬ ‫•‬

‫بخور‬

‫درس پردازش زبانَ‪22‬‬


‫طبیعی‪ ،‬استاد‪ :‬دکتر احمد عبدا زاده توسط‪ :‬شهریار عیسی پور‪ .‬مرجع‪ :‬دستور زبان فارسی تالیف گیوی و انوری‬
‫اسم‬
‫اسم كلمهاي است كه براي نامیدن شخصي یا حیواني یا چیزي ویا‬
‫مفهومي به كار ميرود؛ و تنها اسم ميتواند مستقلل و نه به جانشیني‬
‫از طرف كلمه دیگر‪ ،‬نهاد جمله واقع شود‪ .‬معروفترین تقسیمبندي اسم‬
‫عبارتند از ‪:‬‬
‫جامد و مشتق‬
‫خاص و عام‬
‫معرفه و نكره‬
‫مفرد و جمع‪ /‬اسم جمع‬
‫ذات و معني‬

‫درس پردازش زبانَ‪23‬‬


‫طبیعی‪ ،‬استاد‪ :‬دکتر احمد عبدا زاده توسط‪ :‬شهریار عیسی پور‪ .‬مرجع‪ :‬دستور زبان فارسی تالیف گیوی و انوری‬
‫اسم جامد و مشتق‬
‫در تقسیمبندي جامد و مشتق‪ ،‬اسم از لحاظ بودن و یا نبودن بن فعل‬
‫در ساختش مورد بررسي قرار ميگیرد‪.‬‬
‫اگر بن فعل در ساخت اسم باشد مشتق است‬
‫ناله = نال ) بن مضارع نالیدن( ‪ +‬ه‬
‫گفتار‪ ،‬آشتی کنان‬
‫اگر بن فعل در ساخت اسم نباشد جامد است‬
‫گلب‪ ،‬دستور‪ ،‬رخسار‬

‫درس پردازش زبانَ‪24‬‬


‫طبیعی‪ ،‬استاد‪ :‬دکتر احمد عبدا زاده توسط‪ :‬شهریار عیسی پور‪ .‬مرجع‪ :‬دستور زبان فارسی تالیف گیوی و انوری‬
‫اسم خاص و عام‬
‫اسم از این جهت كه بر فرد یا افرادي خاص دللت كند و یا شامل همه افراد‬
‫همجنس باشد به دو گونه خاص و عام تقسیم ميشود‪.‬‬
‫دماوند اسم خاص و قله اسم عام است‪.‬‬ ‫‪ -1‬دماوند‪ ،‬قلهاي در تهران است‪.‬‬
‫مازندران اسم خاص و شهر اسم عام است‪.‬‬ ‫‪ -2‬كه مازندران شهر ما یاد باد‪.‬‬
‫اسم خاص به چهار دسته عمده تقسیم ميشود‪:‬‬
‫اسم خاص انسانها‪ :‬محمد‪ ،‬حامد‪ ،‬بردیا‬
‫اسم خاص حیوانها‪ :‬رخش‬
‫اسم خاص مكانها‪ :‬مریخ‪ ،‬فرانسه‪ ،‬خوزستان‬
‫اسم مكانها و اشیائي كه بیش از یكي نیستند‪ :‬قرآن‪ ،‬تخت كاووس‬

‫درس پردازش زبانَ‪25‬‬


‫طبیعی‪ ،‬استاد‪ :‬دکتر احمد عبدا زاده توسط‪ :‬شهریار عیسی پور‪ .‬مرجع‪ :‬دستور زبان فارسی تالیف گیوی و انوری‬
‫اسم مفرد و جمع ‪ /‬اسم جمع‬
‫اسم از حیث شماره بر سه گونه مفرد‪ ،‬جمع و اسم جمع است‪.‬‬
‫نشانههاي جمع شامل ها‪ ،‬ان‪ ،‬ین‪ ،‬ون‪ ،‬ات و جات ميباشند‪ .‬انسانها‪،‬‬
‫مادران‪ ،‬معلمین‪ ،‬لوازمات‪ ،‬مردباجات‪.‬‬
‫با این وجود بعضي از اسمها به صورت جمع مكدسر عربي و یا‬
‫اسم جمع هستند‪ .‬علوم‪ ،‬قبایل‪.‬‬

‫در بهاران‪ ،‬درختها و حتي سنگها نیز با گنجشكان و دیگر حیوانات‬


‫هم آوا ميشوند‪.‬‬

‫درس پردازش زبانَ‪26‬‬


‫طبیعی‪ ،‬استاد‪ :‬دکتر احمد عبدا زاده توسط‪ :‬شهریار عیسی پور‪ .‬مرجع‪ :‬دستور زبان فارسی تالیف گیوی و انوری‬
‫اسم ساده و مرکب‬
‫اسم از حیث ساختمان به ساده و مرکب تقسیم می شود‪.‬‬
‫اسمی که دارای یک جزء باشد و نتوان آنرا به دو بخش یا بیشتر تقسیم‬
‫کرد و یا به عبارتی از دو بخش یا بیشتر ترکیب نشده باشد را ساده یا‬
‫بسیط گویند‪:‬‬
‫قلم‪ ،‬خدا‪ ،‬سر‪ ،‬کتاب‬
‫اسمی که دارای بیش از یک جزء باشد و از ترکیب دو بخش یا‬
‫بیشتر بدست آمده باشد را مرکب گویند‪:‬‬
‫قلمدان = قلم ‪ +‬دان‬
‫خداپرستی = خدا ‪ +‬پرست ‪ +‬ی‬

‫درس پردازش زبانَ‪27‬‬


‫طبیعی‪ ،‬استاد‪ :‬دکتر احمد عبدا زاده توسط‪ :‬شهریار عیسی پور‪ .‬مرجع‪ :‬دستور زبان فارسی تالیف گیوی و انوری‬
‫اسم ذات و معنی‬
‫اسم را از حیث داشتن یا نداشتن وجود خارجي به ذات و معني تقسیم ميكنند‪.‬‬
‫پاره ای از اسمها به طور مستقل در خارج از ذهن وجود دارند را اسم ذات گویند‪.‬‬
‫مداد‪ ،‬کاغذ‪ ،‬خانه‪ ،‬میز‪ ،‬دختر‬
‫پاره ای از اسمها به طور مستقل در خارج از ذهن وجود ندارند و وجود آنها وابسته‬
‫به وجود شخص یا چیز دیگری است و تا وجود دیگری نباشد نمی توان آنها را‬
‫دریافت‪.‬این نوع از اسم ها را اسم معنی گویند‪.‬‬
‫“شاخصه انسان هوش بالي او و داشتن نیرویي فراي موجودات دیگر‬
‫است‪ ،‬اختیار‪”.‬‬
‫در جمله فوق هوش‪ ،‬نیرو و اختیار اسم معني هستند‪.‬‬
‫“ لطف و شفقت بر دیگران چون دانه است كه در دل خاك مينهي‪”.‬‬
‫در جمله فوق لطف و شفقت اسم معني هستند‪.‬‬

‫درس پردازش زبانَ‪28‬‬


‫طبیعی‪ ،‬استاد‪ :‬دکتر احمد عبدا زاده توسط‪ :‬شهریار عیسی پور‪ .‬مرجع‪ :‬دستور زبان فارسی تالیف گیوی و انوری‬
‫انواع دیگراسم‬
‫اسم صوت‪:‬‬
‫قاه قاه‪ ،‬قار قار‪ ،‬شارت و شورت‬
‫اسم مصدغر‬
‫دخترک‪ ،‬باغچه‪ ،‬کتابچه‪ ،‬مرغک‪.‬‬

‫درس پردازش زبانَ‪29‬‬


‫طبیعی‪ ،‬استاد‪ :‬دکتر احمد عبدا زاده توسط‪ :‬شهریار عیسی پور‪ .‬مرجع‪ :‬دستور زبان فارسی تالیف گیوی و انوری‬
‫تقسیمات اسم‬
‫تقسیمات فرعی‬
‫ردي تقسیمات‬
‫شخي شخصي مشترك مشترك مشترك‬ ‫اصلی‬ ‫ف‬
‫مبهم‬ ‫اشاره پرسشي تعجبي‬
‫منفصل متصل )خود( خويش )خويشن(‬
‫√‬ ‫√‬ ‫√‬ ‫√‬ ‫‪-‬‬ ‫‪-‬‬ ‫√‬ ‫‪-‬‬ ‫√‬ ‫‪ -1 1‬جامد‬
‫√‬ ‫‪-‬‬ ‫√‬ ‫√‬ ‫‪-‬‬ ‫‪-‬‬ ‫√‬ ‫‪-‬‬ ‫√‬ ‫‪ -2‬مشتق‬
‫√‬ ‫√‬ ‫√‬ ‫√‬ ‫√‬ ‫‪-‬‬ ‫√‬ ‫√‬ ‫√‬ ‫‪ -1 2‬خاص‬
‫√‬ ‫‪-‬‬ ‫√‬ ‫√‬ ‫√‬ ‫‪-‬‬ ‫√‬ ‫√‬ ‫√‬ ‫متممي‬
‫√‬ ‫‪-‬‬ ‫√‬ ‫√‬ ‫√‬ ‫√‬ ‫√‬ ‫√‬ ‫√‬ ‫‪ 5‬اضافي‬
‫√‬ ‫√‬ ‫√‬ ‫√‬ ‫‪-‬‬ ‫‪-‬‬ ‫‪-‬‬ ‫‪-‬‬ ‫‪-‬‬ ‫وصفي‬ ‫‪6‬‬
‫√‬ ‫√‬ ‫√‬ ‫√‬ ‫‪-‬‬ ‫‪-‬‬ ‫‪-‬‬ ‫‪-‬‬ ‫‪-‬‬ ‫قيدي‬ ‫‪7‬‬
‫√‬ ‫‪-‬‬ ‫√‬ ‫‪-‬‬ ‫‪-‬‬ ‫‪-‬‬ ‫‪-‬‬ ‫‪-‬‬ ‫‪-‬‬ ‫تميزي‬ ‫‪8‬‬
‫‪-‬‬ ‫‪-‬‬ ‫‪-‬‬ ‫√‬ ‫‪-‬‬ ‫‪-‬‬ ‫√‬ ‫‪-‬‬ ‫‪-‬‬ ‫بدلي‬ ‫‪9‬‬
‫‪-‬‬ ‫‪-‬‬ ‫‪-‬‬ ‫√‬ ‫‪-‬‬ ‫‪-‬‬ ‫‪-‬‬ ‫‪-‬‬ ‫√‬ ‫‪ 10‬منادايي‬

‫درس پردازش زبانَ‪30‬‬


‫طبیعی‪ ،‬استاد‪ :‬دکتر احمد عبدا زاده توسط‪ :‬شهریار عیسی پور‪ .‬مرجع‪ :‬دستور زبان فارسی تالیف گیوی و انوری‬
‫كاربرد اسم‬
‫اسم در جمله‪ ،‬نقشهاي گوناگوني را ميپذیرد‪ .‬كه عبارتند از‪:‬‬
‫‪ -6‬نقش اضافي‬ ‫‪ -1‬نقش نهادي‬
‫‪ -7‬نقش وصفي‬ ‫‪ -2‬نقش مسندي‬
‫‪ -8‬نقش تمیزي‬ ‫‪ -3‬نقش مفعولي‬
‫‪ -9‬نقش بدلي‬ ‫‪ -4‬نقش متدممي‬
‫‪ -5‬نقش قیدي ‪ -10‬نقش ندایي‬

‫درس پردازش زبانَ‪31‬‬


‫طبیعی‪ ،‬استاد‪ :‬دکتر احمد عبدا زاده توسط‪ :‬شهریار عیسی پور‪ .‬مرجع‪ :‬دستور زبان فارسی تالیف گیوی و انوری‬
‫كاربرد اسم‬
‫نقش نهادي‪ :‬اسم وقتي نهاد یا مسندالیه است كه امري یا چیزي را به آن نسبت دهند؛‬
‫به عبارتي در باره آن خبري داده شود‪ .‬اسم هم به تنهایي و هم با همراهي‬
‫وابستههایي ميتواند نهاد جمله باشد‪.‬‬

‫جمله‬ ‫نهاد‬ ‫نوع نهاد‬ ‫ردیف‬


‫ناصر ‪.‬ناصر آمد‬ ‫‪ 1‬کننده کار )فاعل( است‬
‫‪.‬نادر کشته شد‬ ‫نادر‬ ‫‪ 2‬پذیرنده کار )در اصل‪ ،‬مفعول( است‬
‫باغ‪/‬سام ‪.‬باغ باصفا است‪ / .‬سام مریض شد‬ ‫‪. 3‬دارنده صفت و حالتی است‬
‫کتاب روی میز است‬ ‫کتاب‬ ‫‪ 4‬وجود و هستی را به آن نسبت دهند‬
‫‪.‬سعید کتاب دارد‬ ‫سعید‬ ‫‪ 5‬مالکیت را به آن نسبت دهند‬

‫درس پردازش زبانَ‪32‬‬


‫طبیعی‪ ،‬استاد‪ :‬دکتر احمد عبدا زاده توسط‪ :‬شهریار عیسی پور‪ .‬مرجع‪ :‬دستور زبان فارسی تالیف گیوی و انوری‬
‫مطابقت فعل با نهاد‬
‫اگر نهاد جاندار باشد‪ ،‬فعل در جمع و مفرد با آن مطابقت دارد‪:‬‬
‫هما آمد – هما و بابک آمدند‬
‫اگر نهاد جمع غیرجاندار باشد‪ ،‬فعل را هم مفرد و هم جمع می توان آورد‪:‬‬
‫شاخه ها شکست – شاخه ها شکستند‪.‬‬
‫اگر نهاد جمع و اسم معنی یا اسم زمان باشد مانند روزها‪ ،‬سالها‪ ،‬هفته ها معمولل فعل را‬
‫مفرد می آورند‪:‬‬
‫سالها گذشت‪ ،‬ولی وعده ها انجام نیافت‪.‬‬
‫دشواریها گذشت و پیروزیها نزدیک است‬
‫گاهی از روی احترام برای نهاد مفرد‪ ،‬فعل جمع می آورند‪:‬‬
‫پدرم فرمودند‪.‬‬ ‫استاد تشریف آوردند‪.‬‬
‫ل فعل آنرا هم جمع و هم مفرد می توان آورد‪:‬‬ ‫اگر نهاد اسم جمع باشد معمو ل‬
‫جمعیت متفرق شدند = جمعیت متفرق شد‬
‫برخی از اسمهای جمع فقط با فعل مفرد می آیند‪ :‬گله مشغول چرا شد ‪ -‬قافله گذشت‪.‬‬
‫درس پردازش زبانَ‪33‬‬
‫طبیعی‪ ،‬استاد‪ :‬دکتر احمد عبدا زاده توسط‪ :‬شهریار عیسی پور‪ .‬مرجع‪ :‬دستور زبان فارسی تالیف گیوی و انوری‬
‫نقش مسندی ‪ /‬مفعولی ‪ /‬متممی‬
‫نقش مسندی‪:‬‬
‫خراسان‪ ،‬استان است‪ .‬کاظم‪ ،‬برادر من است‪.‬‬
‫نقش مفعولی‪ :‬مفعول اسمی است که همراه فعل متعدی می آید و کار بر آن‪ ،‬واقع می شود‪:‬‬
‫سعید را دیدم‪.‬کتابی خریدم‪.‬‬
‫در زبان فارسی امروزی مفعول به چهار صورت می آید‪:‬‬
‫همراه “را”‪ ،‬در صورتی که مفعول‪ ،‬معرفه باشد مانند‪ :‬علی را دیدم ‪ -‬باغ را خریدم‬
‫همراه “ی”‪ ،‬در صورتی که مفعول‪ ،‬معرفه باشد مانند‪ :‬مردی دیدم ‪ -‬باغی خریدم‬
‫بدون “را” و “ی”‪ ،‬در این حالت مفعول بیشتر بیان جنس می کند‪ :‬حمید کتاب خریده است‪.‬‬
‫با “را” و “ی”‪ :‬اتوبوس مردی را در خیابان زیر گرفت‪.‬‬
‫مفعول نیز مانند نهاد می توان ضمیر یا صفت جانشین اسم باشد‪:‬‬
‫که را دیدی؟ او را دیدم‪.‬دانشمندی را دیدم‪.‬‬

‫درس پردازش زبانَ‪34‬‬


‫طبیعی‪ ،‬استاد‪ :‬دکتر احمد عبدا زاده توسط‪ :‬شهریار عیسی پور‪ .‬مرجع‪ :‬دستور زبان فارسی تالیف گیوی و انوری‬
‫نقش مسندی ‪ /‬مفعولی ‪ /‬متممی‬
‫نقش متممی‪ :‬متمم اسمی است که همراه یکی از حروف اضافه می آید و‬
‫توضیحی در باره فعل می دهد‪:‬‬
‫معصوم از خانه به مدرسه رفت‪.‬‬
‫منصور مشقهایش را در کلس با خودکار در دفترش نوشت‬
‫متمم نیز مانند نهاد و مفعول گاهی ضمیر یا صفت است نه اسم‪:‬‬
‫علی از من کتابی گرفته است‪.‬‬
‫من از راننده ای آدرس شما را گرفتم‪.‬‬

‫درس پردازش زبانَ‪35‬‬


‫طبیعی‪ ،‬استاد‪ :‬دکتر احمد عبدا زاده توسط‪ :‬شهریار عیسی پور‪ .‬مرجع‪ :‬دستور زبان فارسی تالیف گیوی و انوری‬
‫کاربردها و نقشهای اسم در جمله‬
‫انواع و تقسیمات فرعی‬
‫نقشها و‬
‫‪8‬‬ ‫‪7‬‬ ‫‪6‬‬ ‫‪5‬‬ ‫‪4‬‬ ‫‪3‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪1‬‬ ‫کاربردها‬
‫مالک و‬ ‫دارنده صفت و پزیرنده صفت دارنده وجود و‬
‫____‬ ‫____‬
‫دارنده چیزی‬ ‫هستی‬ ‫و حالت‬ ‫حالت‬
‫پذیرنده کار‬ ‫فاعل‬ ‫نهادي‬
‫____‬ ‫____‬ ‫____‬ ‫____‬ ‫____‬
‫ضمیر‬ ‫اسم‬ ‫صفت‬ ‫مسندي‬
‫____‬ ‫____‬ ‫____‬ ‫____‬ ‫همراه “را” و‬ ‫بدون “را” و‬
‫“ی”‬ ‫“ی”‬
‫”همراه “ی‬ ‫”همراه “را‬ ‫مفعولي‬
‫____‬ ‫متممي‬
‫____‬ ‫____‬ ‫____‬ ‫____‬ ‫یا” در اول“‬ ‫اییلفدر آخر"‬ ‫با تغییر “ای” در اول‬
‫اسم‬ ‫اسم‬ ‫اسم‬ ‫آهنگ صدا‬ ‫ندایی‬
‫____‬ ‫____‬ ‫____‬ ‫____‬ ‫____‬ ‫____‬
‫صفت‬ ‫اسم‬ ‫تمیزی‬
‫____‬ ‫____‬ ‫____‬ ‫____‬
‫تحسین‬ ‫تاسف‬ ‫مکان‬ ‫زمان‬ ‫قیدی‬
‫بخش صفت‬ ‫صفتی‬
‫فرزندی‬ ‫اقترانی‬ ‫استعاری‬ ‫تشبیهی‬ ‫بیانی‬ ‫توضیحی‬ ‫تخصیصی‬ ‫ملکی‬ ‫اضافی‬
‫خصوصیات‬ ‫شهرت و‬
‫دیگرو انوری‬
‫مقام‬ ‫لقب‬ ‫شغل‬ ‫نام دیگر‬
‫‪36‬بیعی‪ ،‬استاد‪ :‬دکتر احمد عبدا زاده توسط‪:‬عنوان‬
‫شهریار عیسی پور‪ .‬مرجع‪ :‬دستور زبان فارسی تالیف گیوی‬
‫نام‬
‫درس پردازش زبانَ ط‬
‫بدلی‬
‫صفت‬
‫صفت‪ :‬واژه یا گروهي از واژههاست كه در باره اسم توضیح داده و یكي از‬
‫خصوصیات اسم را از قبیل حالت‪ ،‬مقدار‪ ،‬شماره و مانند آن بیان ميكند‪.‬‬
‫صفت از حیث مفهوم به انواع زیر تقسیم ميشود‪:‬‬
‫بیاني‬
‫اشارهاي‬
‫شمارشي‬
‫پرسشي‬
‫تعجبي‬
‫مبهم‬

‫درس پردازش زبانَ‪37‬‬


‫طبیعی‪ ،‬استاد‪ :‬دکتر احمد عبدا زاده توسط‪ :‬شهریار عیسی پور‪ .‬مرجع‪ :‬دستور زبان فارسی تالیف گیوی و انوری‬
‫صفت بیانی‬
‫صفت بیانی‪ :‬چگونگي و خصوصیات اسم را مانند رنگ‪ ،‬جنس‪ ،‬شكل‪ ،‬وضع‪،‬‬
‫حجم‪ ،‬مقدار‪ ،‬ارزش و جز آن را ميرساند‪:‬‬
‫زیبایي‬
‫بزرگ‬ ‫كاغذي‬
‫خرید‪.‬‬ ‫قدیمي‬ ‫از بازار‪ +‬د‪+ -‬‬ ‫خوشبویي‬ ‫محمد گل‪ +‬د‪+ -‬‬
‫فلزي‬ ‫كوچكي‬
‫صورتي‬
‫صفت بیاني شامل پنج گونه است‪:‬‬
‫صفت ساده‬
‫صفت فاعلي‬
‫صفت مفعولي‬
‫صفت نسبي‬
‫صفت لیاقت‬
‫توسط‪ :‬شهریار عیسی پور‪ .‬مرجع‪ :‬دستور زبان فارسی تالیف گیوی و انوری‬ ‫درس پردازش زبانَ‪38‬‬
‫طبیعی‪ ،‬استاد‪ :‬دکتر احمد عبدا زاده‬
‫صفت اشاره‬
‫در اصل دو لفظ "این" و "آن" هستند كه همراه اسم ميآیند‪ .‬گاهي این صفتها با‬
‫كلمات دیگري تركیب شده و صفتهاي اشاره مركب ميسازند‪.‬‬
‫باید توجه نمود كه اگر این كلمات با اسم همراه نشوند‪ ،‬جزء ضمایر اشارهاند‪.‬‬
‫این صفتها جزء صفتهاي پیشین دستهبندي ميشوند‪:‬‬
‫همین‪ ،‬همان‪ ،‬چنین‪ ،‬چنان‪ ،‬اینگونه‪ ،‬اینسان‪ ،‬اینطور‪ ،‬اینچنین‪ ،‬ایناندازه‪،‬‬
‫اینقدر‪ ،‬اینهمه‪ ،‬همینقدر‪ ،‬همیناندازه‪.‬‬

‫اینگونه دلوريها در خور اوست‪.‬‬


‫این مطلب اشتباه است‪.‬‬
‫اینقدر پول از كجا آوردهاي؟‬
‫صفتهاي اشاره بدون كسره به اسم بعد از خود متصل ميشوند‪.‬‬
‫درس پردازش زبانَ‪39‬‬
‫طبیعی‪ ،‬استاد‪ :‬دکتر احمد عبدا زاده توسط‪ :‬شهریار عیسی پور‪ .‬مرجع‪ :‬دستور زبان فارسی تالیف گیوی و انوری‬
‫صفت شمارشي)عددي(‬
‫بیانگر شماره و تعداد چیزي است‪ .‬صفتهاي شمارشي به چهارگونهاند‪:‬‬
‫صفت شمارشي اصلي‪ :‬اعدادي كه بدون افزودن پیشوند یا پسوندي‪ ،‬شماره معدود خود را بیان‬ ‫‪.1‬‬
‫ميكنند‪ .‬عموما ل به صورت پیشین به كار ميرود‪.‬‬
‫چهار كتاب فوق‪ ،‬اثر جامي است‪.‬‬
‫هفتصد سال از مرگ مولنا ميگذرد‪.‬‬
‫چهارده ‪ +‬د‪ + -‬فروردین تاریخ آغاز بهكار دانشگاه است‪.‬‬
‫صفت شمارشي ترتیبي ‪ :‬بیانگر ترتیب قرار گرفتن موصوف را ميرساند‪ .‬این صفت از‬ ‫‪.2‬‬
‫افزودن "‪ -‬م" و یا "‪ -‬مین" به صفت شمارشي اصلي بدست ميآید‪.‬‬
‫در روز ششم‪ ،‬انسان خلق شد‪.‬‬
‫در سدوم ‪ +‬د‪ + -‬ماه گذشته‪ ،‬كجا بودي؟‬
‫در سومین روز از بازيهاي ‪....‬‬

‫درس پردازش زبانَ‪40‬‬


‫طبیعی‪ ،‬استاد‪ :‬دکتر احمد عبدا زاده توسط‪ :‬شهریار عیسی پور‪ .‬مرجع‪ :‬دستور زبان فارسی تالیف گیوی و انوری‬
‫صفت شمارشي)عددي(‬
‫صفت شمارشي كسري‪ ،‬صفتي كه یك یا چند جزء از یك یا چند واحد را ميرساند‪ .‬در این‬ ‫‪.3‬‬
‫صفتها ابتدا جزء وسپس واحد ذكر ميشود‪.‬‬
‫دو سوم ‪ +‬د‪ + -‬بیماران قلبي‪ ،‬مشكل نارسایي دریچه دارند‪.‬‬
‫پنج صدم ‪ +‬د‪ + -‬تصادفات ناشي از‪ ،‬خواب آلودگي راننده است‪.‬‬
‫پنج درصد ‪ +‬د‪ + -‬حیوانات‪ ،‬در حال انقراض هستند‪.‬‬
‫صفت شمارشي توزیعي‪ ،‬موصوف را به بخشهاي برابر تقسیم ميكند‪.‬‬ ‫‪.4‬‬
‫یكایك آنها‪ ،‬از او تشكر كردند‪.‬‬
‫در این جمله دوبدو در نقش قیدي است‪.‬‬ ‫دوبدو‪ ،‬نزد حاكم رفتند‪.‬‬

‫درس پردازش زبانَ‪41‬‬


‫طبیعی‪ ،‬استاد‪ :‬دکتر احمد عبدا زاده توسط‪ :‬شهریار عیسی پور‪ .‬مرجع‪ :‬دستور زبان فارسی تالیف گیوی و انوری‬
‫صفت پرسشي‬
‫صفت پرسشي‪ :‬با آن نوع‪ ،‬چگونگي یا مقدار موصوف پرسش ميشود‪ .‬معمول ل‬
‫از نوع صفتهاي پیشین هستند‪ .‬باید توجه نمود كه اگر این كلمات با اسم همراه‬
‫نشوند‪ ،‬جزء ضمایر پرسشياند‪.‬‬
‫چه‪ ،‬كدام‪ ،‬كدامین‪ ،‬چگونه‪ ،‬چطور‪ ،‬چهجور‪ ،‬چهسان‪ ،‬چندم‪،‬‬
‫چندمین‪ ،‬چند‪ ،‬چهقدر‪ ،‬چهاندازه‬

‫كدام ورزش را بیشتر دوست دارید؟‬


‫نفر چندم هستي؟‬
‫هیچ كسي بهتر از او ميشناسي؟‬

‫درس پردازش زبانَ‪42‬‬


‫طبیعی‪ ،‬استاد‪ :‬دکتر احمد عبدا زاده توسط‪ :‬شهریار عیسی پور‪ .‬مرجع‪ :‬دستور زبان فارسی تالیف گیوی و انوری‬
‫صفت تعدجبي‬
‫صفت تعدجبي ‪ :‬صفتي كه همراه اسم آمده و تعجب گوینده از چگونگي یا مقدار‬
‫موصوف را ميرساند‪ .‬این نوع صفت با تغییر آهنگ گفتار بیان شده و از نوع‬
‫پیشین است‪.‬‬

‫چه معركهاي!‬
‫عجب هوایي!‬

‫درس پردازش زبانَ‪43‬‬


‫طبیعی‪ ،‬استاد‪ :‬دکتر احمد عبدا زاده توسط‪ :‬شهریار عیسی پور‪ .‬مرجع‪ :‬دستور زبان فارسی تالیف گیوی و انوری‬
‫انواع صفتها‬

‫از حیث جایگاه نسبت به موصوف‬

‫پسین‬ ‫پیشین‬

‫پرسشی‬ ‫شمارشی‬ ‫بیانی‬ ‫مبهم‬ ‫شمارشی‬ ‫اشاره‬


‫تعجبی‬ ‫پرسشی‬
‫ترتیبی‬ ‫ترتیبی‬

‫درس پردازش زبانَ‪44‬‬


‫طبیعی‪ ،‬استاد‪ :‬دکتر احمد عبدا زاده توسط‪ :‬شهریار عیسی پور‪ .‬مرجع‪ :‬دستور زبان فارسی تالیف گیوی و انوری‬
‫ضمیر‬
‫واژههایي كه به جاي اسم نشسته و با پذیرش نقشهاي مختلف اسمي‪ ،‬از‬
‫تكرار اسم جلوگیري ميكنند‪.‬‬
‫اسمي را كه ضمیر به جاي آن نشسته مرجع ضمیر گویند‪.‬‬
‫اقسام ضمیر عبارتند از‪:‬‬
‫ضمیر شخصي‬
‫من ‪ ،‬م‪ -‬تو ‪ ،‬ت ‪ -‬او ‪ ،‬ش ‪ -‬ما ‪ ،‬مان ‪ -‬شما ‪ ،‬تان ‪ -‬ایشان ‪ ،‬شان‬
‫ضمیر مشترك‬
‫خود‪ ،‬خویش و خویشتن‬
‫ضمایر اشاره‪ ،‬پرسشي‪ ،‬تعجبي و مبهم در بخش صفت معرفي شدهاند‪ ،‬هر یك از‬
‫این ضمایر معادل یك صفت با اسم مشابهاند‪) .‬صفت اشاره‪ ،‬پرسشي‪،‬‬
‫تعجبي‪ ،‬مبهم(‬

‫درس پردازش زبانَ‪45‬‬


‫طبیعی‪ ،‬استاد‪ :‬دکتر احمد عبدا زاده توسط‪ :‬شهریار عیسی پور‪ .‬مرجع‪ :‬دستور زبان فارسی تالیف گیوی و انوری‬
‫کاربرد ضمیر‬
‫ضماير‬
‫رديف نقشها شخي شخصي مشترك مشترك مشترك‬
‫مبهم‬ ‫اشاره پرسشي تعجبي‬
‫منفصل متصل )خود( خويش )خويشن(‬
‫√‬ ‫√‬ ‫√‬ ‫√‬ ‫‪-‬‬ ‫‪-‬‬ ‫√‬ ‫‪-‬‬ ‫نهادي √‬ ‫‪1‬‬
‫√‬ ‫‪-‬‬ ‫√‬ ‫√‬ ‫‪-‬‬ ‫‪-‬‬ ‫√‬ ‫‪-‬‬ ‫مسندي √‬ ‫‪2‬‬
‫√‬ ‫√‬ ‫√‬ ‫√‬ ‫√‬ ‫‪-‬‬ ‫√‬ ‫√‬ ‫مفعولي √‬ ‫‪3‬‬
‫√‬ ‫‪-‬‬ ‫√‬ ‫√‬ ‫√‬ ‫‪-‬‬ ‫√‬ ‫√‬ ‫متممي √‬ ‫‪4‬‬
‫√‬ ‫‪-‬‬ ‫√‬ ‫√‬ ‫√‬ ‫√‬ ‫√‬ ‫√‬ ‫اضافي √‬ ‫‪5‬‬
‫√‬ ‫√‬ ‫√‬ ‫√‬ ‫‪-‬‬ ‫‪-‬‬ ‫‪-‬‬ ‫‪-‬‬ ‫وصفي ‪-‬‬ ‫‪6‬‬
‫√‬ ‫√‬ ‫√‬ ‫√‬ ‫‪-‬‬ ‫‪-‬‬ ‫‪-‬‬ ‫‪-‬‬ ‫‪-‬‬ ‫قيدي‬ ‫‪7‬‬
‫√‬ ‫‪-‬‬ ‫√‬ ‫‪-‬‬ ‫‪-‬‬ ‫‪-‬‬ ‫‪-‬‬ ‫‪-‬‬ ‫‪-‬‬ ‫تميزي‬ ‫‪8‬‬
‫‪-‬‬ ‫‪-‬‬ ‫‪-‬‬ ‫√‬ ‫‪-‬‬ ‫‪-‬‬ ‫√‬ ‫‪-‬‬ ‫‪-‬‬ ‫بدلي‬ ‫‪9‬‬
‫‪-‬‬ ‫‪-‬‬ ‫‪-‬‬ ‫√‬ ‫‪-‬‬ ‫‪-‬‬ ‫‪-‬‬ ‫‪-‬‬ ‫منادايي √‬ ‫‪10‬‬

‫درس پردازش زبانَ‪46‬‬


‫طبیعی‪ ،‬استاد‪ :‬دکتر احمد عبدا زاده توسط‪ :‬شهریار عیسی پور‪ .‬مرجع‪ :‬دستور زبان فارسی تالیف گیوی و انوری‬
‫قید‬
‫قید‪ :‬واژه ای است که به مفهوم “فعل” چیزی اضافه می کند و توضیحی در‬
‫بارۀ آن می دهد‪ .‬به عبارتی فعل را به مفهوم جدیدی وابسته و مقید می کند‪:‬‬
‫رضا تند رفت‪.‬‬
‫به علوه کلمه ای که به مفهوم صفت‪ ،‬مسند‪ ،‬قید و یا مصدر چیزی می افزاید‬
‫و توضیحی در باره آن می دهد نیز قید نامیده می شود‪:‬‬
‫شاگرد بسیار کوشا‬
‫او بسیار کوشاست‬
‫او خیلی خوب می نویسد‬

‫درس پردازش زبانَ‪47‬‬


‫طبیعی‪ ،‬استاد‪ :‬دکتر احمد عبدا زاده توسط‪ :‬شهریار عیسی پور‪ .‬مرجع‪ :‬دستور زبان فارسی تالیف گیوی و انوری‬
‫قید‬
‫قید مختص‪ :‬بجز نقش قیدی نقش دیگری در جمله نمی گیرند‪:‬‬
‫هرگز‪ ،‬هنوز‪ ،‬البته‪ ،‬احیانلا‪ ،‬اتفاقلا‪ ،‬حتیالمقدور‪ ،‬فی الفور‬
‫من هرگز اورا ندیده ام‬
‫قید مشترک ‪ :‬بعضی از اسمها و صفتها و کلمات دیگر گاهی نقش قیدی می‬
‫گیرند‪:‬‬
‫احمد شب به خانه برگشت‬
‫احمد خوب می نویسد‬

‫درس پردازش زبانَ‪48‬‬


‫طبیعی‪ ،‬استاد‪ :‬دکتر احمد عبدا زاده توسط‪ :‬شهریار عیسی پور‪ .‬مرجع‪ :‬دستور زبان فارسی تالیف گیوی و انوری‬
‫اقسام قید از جهت معنی‬
‫قید زمان‪ :‬شب باران آمد ‪ -‬بعضی وقتها باران می بارد‬
‫قید مکان‪ :‬حسین اینجا نشسته بود و احمد آنجا‪.‬‬
‫قید کیفیت‪ :‬احمد خوب کار می کند‪ - .‬احمد به آرامی کار می کند‬
‫قید حالت‪ :‬حالت فاعل یا مفعول را بیان می کنند‪:‬‬
‫مرد مجروح افتان و خیزان خود را به پشت درخت رسانید‪.‬‬
‫قید تاسف‪ :‬افسوس که دوستان خیلی زود رفتند ‪ -‬متاسفانه نتوانستم شما را ببینم‬
‫قید تعجب‪ :‬عجبا! عمر آدمی چه زود به پایان می رسد‬
‫قید تصدیق و تاکید‪ :‬حتما ل به دیدار شما خواهم آمد‬
‫قید پرسش‪ :‬چگونه این کار را انجام خواهید داد؟‬
‫قید شک و تردید‪ :‬شاید فردا به کتابخانه بروم‪.‬‬

‫درس پردازش زبانَ‪49‬‬


‫طبیعی‪ ،‬استاد‪ :‬دکتر احمد عبدا زاده توسط‪ :‬شهریار عیسی پور‪ .‬مرجع‪ :‬دستور زبان فارسی تالیف گیوی و انوری‬
‫شبه جمله )صوت(‬
‫برای بیان حالت روحی و درونی چون شادی‪ ،‬تعجب‪ ،‬درد‪ ،‬افسوس و مانند‬
‫آنها از کلماتی همچون به‪ ،‬وه‪ ،‬آه‪ ،‬آوخ و جزء آنها استفاده می شود که به آن‬
‫شبه جمله یا صوت می گویند‪.‬‬
‫اقسام شبه جمله‪:‬‬
‫شبه جمله امید و آرزو و دعا‪ :‬کاش‪ ،‬ای کاش‪ ،‬الهی‪ ،‬ان شاء ا‬
‫شبه جمله تحسین و تشویق‪ :‬خوب‪ ،‬آفرین‪ ،‬مرحبا‪ ،‬به به‪ ،‬بارک ا‬
‫شبه جمله درد و تاسف‪ :‬آه‪ ،‬واویل‪ ،‬وای‪ ،‬دریغ‪ ،‬فریاد‬
‫شبه جمله تعجب‪ :‬به‪ ،‬وه‪ ،‬اوه‪ ،‬عجب‪ ،‬شگفتا‬
‫شبه جمله تنبیه و تحذیر‪ :‬امان‪ ،‬مبادا‪ ،‬زنهار‬
‫شبه جمله امر‪ ،‬یا ا‪ ،‬بسم ا‪ ،‬خاموش‪ ،‬خفه‬
‫شبه جمله احترام و قبول‪ :‬چشم‪ ،‬قربان‪ ،‬ای بچشم‬
‫شبه جمله جواب و تصدیق‪ :‬بله‪ ،‬آری‪ ،‬البته‪ ،‬ای‪ ،‬ای وا‬

‫درس پردازش زبانَ‪50‬‬


‫طبیعی‪ ،‬استاد‪ :‬دکتر احمد عبدا زاده توسط‪ :‬شهریار عیسی پور‪ .‬مرجع‪ :‬دستور زبان فارسی تالیف گیوی و انوری‬
‫کاربرد شبه جمله‬
‫جانشین جمله است و همراه حرف اضافه به کار می رود و متمم می گیرد‪:‬‬
‫مرحبا به این فکر و ادراک‬
‫جانشین جمله پایه است و همراه حرف ربط می آید و جمله پیرو می گیرد‪:‬‬
‫افسوس که افسانه سرایان همه خفتند!‬
‫ای کاش که هر روز شما را می دیدم!‬
‫بی همراهی حرف اضافه و حرف ربط به کار می رود و حکم جمله مستقل‬
‫دارد‪:‬‬
‫بارک ا! به شما تبریک می گویم‪.‬‬
‫آفرین! خوب نوشته ای‬

‫درس پردازش زبانَ‪51‬‬


‫طبیعی‪ ،‬استاد‪ :‬دکتر احمد عبدا زاده توسط‪ :‬شهریار عیسی پور‪ .‬مرجع‪ :‬دستور زبان فارسی تالیف گیوی و انوری‬
‫کاربرد شبه جمله‬
‫بی همراهی حرف اضافه و حرف ربط به کار می رود و نقش قیدی پیدا می‬
‫کند‪:‬‬
‫علم و آزادگی و حسن و جوانی و هنرعجبا هیچ نیرزد که بی سیم و زرم!‬

‫بی همراهی حرف اضافه و حرف ربط در جایگاه مسند‪:‬‬


‫خداوندا‪ ،‬نگه دار از زوالش‪.‬‬ ‫خوشا شیراز و وضع بی مثالش‬

‫درس پردازش زبانَ‪52‬‬


‫طبیعی‪ ،‬استاد‪ :‬دکتر احمد عبدا زاده توسط‪ :‬شهریار عیسی پور‪ .‬مرجع‪ :‬دستور زبان فارسی تالیف گیوی و انوری‬
‫حرف‬
‫بعضی از کلمه ها معنی مستقلی ندارند و در سخن برای پیوند دادن کلمه ها یا‬
‫جمله ها به یکدیگر یا نسبت دادن کلمه ای به کلمه ای یا جمله ای و یا نشان‬
‫دادن نقش کلمه ای در جمله به کار می روند‪ .‬این کلمه ها را حرف می گویند‪.‬‬

‫حرف‬

‫حرفهای‬ ‫حرفهای‬ ‫حرفهای‬


‫نشانه‬ ‫اضافه‬ ‫ربط‬

‫درس پردازش زبانَ‪53‬‬


‫طبیعی‪ ،‬استاد‪ :‬دکتر احمد عبدا زاده توسط‪ :‬شهریار عیسی پور‪ .‬مرجع‪ :‬دستور زبان فارسی تالیف گیوی و انوری‬
‫حرف ربط‬
‫حرفهای ربط ساده‪ :‬حرفهای ربط ساده از یک واژک ساخته شده اند و عبارتند‬
‫از‪:‬‬
‫اگر‪ ،‬اما‪ ،‬پس‪ ،‬تا‪ ،‬چون‪ ،‬چه‪ ،‬خواه‪ ،‬زیرا‪ ،‬که‪ ،‬لیکن‪ ،‬نه‪ ،‬نیز‪ ،‬و‪ ،‬ولی‪ ،‬هم‪ ،‬یا‪.‬‬
‫حرفهای ربط مرکب‪ :‬مجموعه ای از دو یا چند کلمه که معمولل یکی از آنها‬
‫حرف ربط یا حرف اضافه ساده است‪:‬‬
‫همین که خورشید طلوع کرد حرکت کردیم‪.‬‬

‫پاره ای از حروف ربط مرکب عبارتند از‪:‬‬


‫آنجا که‪ ،‬از این روی‪ ،‬از بس‪ ،‬اکنون که‪... ،‬‬

‫درس پردازش زبانَ‪54‬‬


‫طبیعی‪ ،‬استاد‪ :‬دکتر احمد عبدا زاده توسط‪ :‬شهریار عیسی پور‪ .‬مرجع‪ :‬دستور زبان فارسی تالیف گیوی و انوری‬
‫حرف اضافه‬
‫حرفهای اضافه‪ ،‬کلمه هایی هستند که کلمه یا گروهی را به فعل‪ ،‬صفت یا به اسم‬
‫و نظایر آنها نسبت می دند‪.‬‬
‫حرفهای اضافه از جهت ساختمان بر دو قسمند‪:‬‬
‫الف( حرفهای اضافه ساده‪ :‬از یک واژک ساخته می شوند مانند‪:‬‬
‫از‪ ،‬دال‪ ،‬با‪ ،‬بر‪ ،‬برای‪ ،‬بی‪ ،‬حز‪ ،‬در‪ ،‬مگر‪ ،‬مثل‪ ،‬د‪) -‬کسره‬
‫اضافه(‬
‫ب( از یک حرف اضافه ساده با کلمه های دیگر مانند اسمف صفت و حرف‬
‫ساخته می شوند‪ .‬مانند‪:‬‬
‫از برای‪ ،‬به مجرد‬

‫درس پردازش زبانَ‪55‬‬


‫طبیعی‪ ،‬استاد‪ :‬دکتر احمد عبدا زاده توسط‪ :‬شهریار عیسی پور‪ .‬مرجع‪ :‬دستور زبان فارسی تالیف گیوی و انوری‬
‫حرف نشانه‬
‫حرفهای نشانه‪ ،‬حرف هایی هستند که برای تعیین نقش کلمه در جمله می آیند‪.‬‬
‫حرفهای نشانه سه دسته اند‪:‬‬
‫نشانه ندا‪ :‬خدایا‪ ،‬پروردگارا‪ ،‬دل – ای خدا‪ ،‬ای برادر‪ ،‬ای آقا‬
‫یا رب‪ ،‬یا علی‪ ،‬یا حسین‬
‫نشانه مفعولی‪ :‬کتاب را برداشتم‪ ،‬قلم شما را آوردم‬
‫نشانه موصوف و صفت‪ :‬کسره که در آخر موصوف می آید‪:‬‬
‫مدادد خوب‪ ،‬کارد بزرگ‬

‫درس پردازش زبانَ‪56‬‬


‫طبیعی‪ ،‬استاد‪ :‬دکتر احمد عبدا زاده توسط‪ :‬شهریار عیسی پور‪ .‬مرجع‪ :‬دستور زبان فارسی تالیف گیوی و انوری‬
‫حذف در اجزای جمله‬
‫حذف فعل‪ :‬که بود آمد؟ علی )علی بود( او نه چیزی زیاد دارد و نه چیزی کم‬
‫حذف نهاد‪ :‬برو )تو برو( ‪ -‬کتابها را باز کنید ) شما دانش آموزان کتابها را باز‬
‫کنید(‬
‫حذف مسند‪ :‬احسان غایب است نه علی‪) .‬احسان غایب است نه علی غایب است(‬
‫حذف مفعول‪ :‬از احمد کتابی گرفتم و خواندم‪) .‬از احمد کتابی گرفتم و کتاب را‬
‫خواندم(‬
‫حذف متمم‪ :‬به مسابقه رفتم‪ ،‬ولی دیر رسیدم‪ ).‬به مسابقه رفتم ولی دیر به مسابقه‬
‫رسیدم(‬
‫حذف قید‪ :‬دیروز به باغ رفتم و دو ساعت در آنجا گردش کردم‪) .‬دیروز به باغ‬
‫رفتم‪ .‬دیروز دو ساعت در آنجا گردش کردم(‬

‫درس پردازش زبانَ‪57‬‬


‫طبیعی‪ ،‬استاد‪ :‬دکتر احمد عبدا زاده توسط‪ :‬شهریار عیسی پور‪ .‬مرجع‪ :‬دستور زبان فارسی تالیف گیوی و انوری‬
‫حذف در اجزای جمله‬
‫حذف حرف اضافه‪ :‬عصر می رویم گردش )در عصر به گردش می رویم(‬
‫حذف حرف ربط‪ :‬بیا بریم کتابخانه )بیا تا به کتابخانه برویم(‬
‫حذف همه اجزای جمله‪ :‬حمزه امروز به دبیرستان نیامده است؟ نه )نه‪ .‬حمزه‬
‫امروز به دبیرستان نیامده است(‬
‫ل کلمه ای که مورد پرسش است ذکر و بقیه حذف‬ ‫در جمله های پاسخی‪ :‬معمو ل‬
‫می گردد‪ :‬که کتاب مرا از اینجا برداشت؟ من )من کتاب ترا از اینجا برداشتم(‬

‫درس پردازش زبانَ‪58‬‬


‫طبیعی‪ ،‬استاد‪ :‬دکتر احمد عبدا زاده توسط‪ :‬شهریار عیسی پور‪ .‬مرجع‪ :‬دستور زبان فارسی تالیف گیوی و انوری‬
‫ساختمان جمله‬
‫در زبان فارسی پنج واحد وجود دارد که عبارتند از‪:‬‬
‫جمله )‪(Sentence‬‬
‫بند )‪(clause‬‬
‫گروه )‪(phrase‬‬
‫کلمه )‪(word‬‬
‫واژک )‪(morpheme‬‬
‫جمله‪ :‬واحد زبانی که از یک بند یا بیشتر تشکیل شده باشد‪ .‬جمله فارسی بر دو‬
‫گونه است‪:‬‬
‫جملت هسته ای‬
‫جملت خوشه ای‬

‫‪59‬‬
‫استاد‪ :‬دکتر احمد عبدا زاده توسط‪ :‬شهریار عیسی پور‪ .‬مرجع‪ :‬توصیف ساختمان دستوری زبان فارسی تالیف‪ :‬باطنی‬ ‫درس پردازش زبانَ طبیعی‪،‬‬
‫ساختمان جمله‬
‫جملت هسته ای‪ :‬از یک هسته مرکزی تشکیل شده که وجود آن اجباری است و‬
‫تعدادی وابسته که وجود آنها اختیاری است‪.‬‬
‫̶̶‬ ‫̶̶‬ ‫تو حتما ل برو‬ ‫̶̶‬ ‫هسته‬
‫هسته و وابسته‬
‫̶̶‬ ‫̶̶‬ ‫تو حتما ل برو‬ ‫اگر او تلفن کرد‬
‫پیشرو‬
‫هسته و وابسته‬
‫̶̶‬ ‫وال او می رنجد‬ ‫تو حتما ل برو‬ ‫اگر او تلفن کرد‬
‫پیشرو و پیرو‬
‫چون آدم خیلی‬ ‫هسته و وابسته‬
‫وال او می رنجد‬ ‫تو حتما ل برو‬ ‫اگر او تلفن کرد‬
‫حساسی است‬ ‫پیشرو و پیرو‬

‫جمله‬

‫وابسته‬ ‫هسته‬
‫‪60‬‬
‫استاد‪ :‬دکتر احمد عبدا زاده توسط‪ :‬شهریار عیسی پور‪ .‬مرجع‪ :‬توصیف ساختمان دستوری زبان فارسی تالیف‪ :‬باطنی‬ ‫درس پردازش زبانَ طبیعی‪،‬‬
‫ساختمان جمله‬
‫در جایگاه هسته طبقه ای از بند به نام بند آزاد )‪ (free‬قرار می گیرد و در جایگاه‬
‫وابسته طبقه بند مقید )‪.(bound‬‬
‫ملک صوری برای تشخیص بند مقید از آزاد بودن یکی از عناصر “پیوند دهنده” در‬
‫بند مقید و نبود آن در بند آزاد است‪.‬‬
‫عناصر پیونده مانند‪:‬‬
‫بطوری که‪ ،‬چنانکه‪ ،‬وقتی که‪ ،‬هنگامی که‪ ،‬اگر‪ ،‬هرگاه‪ ،‬که‪ ،‬چون‪ ،‬زیرا‪ ،‬برای اینکه‪،‬‬
‫تا‪ ،‬وال‪ ،‬و امثال آن‪.‬‬
‫استثناء‪“ :‬که” می تواند حذف شود ولی اگر آورده شود معنی تغییر نمی کند‪.‬‬
‫“من می دانم تو دروغ میگویی” = “من می دانم که تو دروغ میگویی”‬
‫“که من می دانم تو دروغ میگویی”‬
‫تعداد وابسته های یک هسته در زبان فارسی معمولل بیش از ‪ 6‬یا ‪ 7‬نمی باشد‪.‬‬
‫هسته می تواند بیش از یکی باشد‪ .‬مانند‪ :‬اگر او تلفن کرد تو حتما ل برو و اورا ببین‪.‬‬

‫‪61‬‬
‫استاد‪ :‬دکتر احمد عبدا زاده توسط‪ :‬شهریار عیسی پور‪ .‬مرجع‪ :‬توصیف ساختمان دستوری زبان فارسی تالیف‪ :‬باطنی‬ ‫درس پردازش زبانَ طبیعی‪،‬‬
‫ساختمان جمله‬
‫جمله خوشه ای‪ :‬از اجتماع جملت هسته ای تشکیل می شود‪ .‬معمولل جملت‬
‫هسته ای به وسیله “و” و “یا” به یکدیگر قلب می شوند‪.‬‬
‫حداقل ساختمان یک جمله خوشه ای دو جمله هسته ای است که یکی از آنها باید‬
‫الزاما ل دارای وابسته باشد‪.‬‬

‫هسته‬ ‫وابسته‬ ‫وابسته‬ ‫هسته‬


‫و اگر شما فایده این‬ ‫معمولل آنها از چنین‬
‫آنرا نخواهند پذیرفت‬ ‫طرح را بطور عینی‬ ‫طرحی استقبال نخواهند اگر چه به نفع آنها باشد‬
‫ثابت نکنید‬ ‫کرد‬

‫‪62‬‬
‫استاد‪ :‬دکتر احمد عبدا زاده توسط‪ :‬شهریار عیسی پور‪ .‬مرجع‪ :‬توصیف ساختمان دستوری زبان فارسی تالیف‪ :‬باطنی‬ ‫درس پردازش زبانَ طبیعی‪،‬‬
‫ساختمان بند‬
‫بند به آن واحد زبان فارسی گفته می شود که از یک گروه یا بیشتر ساخته شده‬
‫است و خود در ساختمان بالتر یعنی جمله بکار می رود‪.‬‬
‫عنصرهای ساختمانی بند‪:‬‬
‫مسندالیه )مس(‪ :‬آن عنصر ساختمانی بند که محل کارکرد گروه اسمی‬
‫است باستثناء آن زیر طبقه ای از گروه اسمی که دارای عنصر را‬
‫باشد‪.‬‬
‫متمم )م(‪ :‬آن عنصر ساختمانی که محل کارکرد گروه اسمی است‪.‬‬
‫اسناد )ا(‪ :‬عنصر ساختمانی بند که محل کارکرد )‪ (function‬گروه‬
‫فعلی است و یا به عبارتی گروه فعلی همیشه در جایگاه اسناد قرار می‬
‫گیرد‪.‬‬
‫ادات )د(‪ :‬آن عنصر ساختمانی که محل کاکرد گروه قیدی است‪ .‬گاهی‬
‫نیز گروه اسمی می تواند جایگاه ادات را اشغال کند‪.‬‬

‫‪63‬‬
‫استاد‪ :‬دکتر احمد عبدا زاده توسط‪ :‬شهریار عیسی پور‪ .‬مرجع‪ :‬توصیف ساختمان دستوری زبان فارسی تالیف‪ :‬باطنی‬ ‫درس پردازش زبانَ طبیعی‪،‬‬
‫ساختمان بند‬
‫اسناد‬ ‫متمم‬ ‫متمم‬ ‫مسندالیه‬ ‫ادات‬
‫دانشمند‬ ‫در گوشه و‬
‫می شناسند‪.‬‬ ‫اورا‬ ‫همه‬
‫بزرگی‬ ‫کنار مملکت‬

‫اسناد‬ ‫متمم‬ ‫مسندالیه‬

‫است‪.‬‬ ‫خوشحال‬ ‫پروین‬

‫اسناد‬ ‫متمم‬ ‫مسندالیه‬


‫مقررات ورود چای به‬
‫یافت‬ ‫تغیرات فاحشی‬
‫کشور‬

‫‪64‬‬
‫استاد‪ :‬دکتر احمد عبدا زاده توسط‪ :‬شهریار عیسی پور‪ .‬مرجع‪ :‬توصیف ساختمان دستوری زبان فارسی تالیف‪ :‬باطنی‬ ‫درس پردازش زبانَ طبیعی‪،‬‬
‫ملک های شناسائی مسندالیه و متمم‬
‫هر گروه اسمی که “را” داشته باشد حتما ل متمم است‪.‬‬
‫اسناد فقط با مسندالیه از نظر شخص و عدد مطابقه میکند نه با متمم‪.‬‬
‫اسناد‬ ‫متمم‬ ‫متمم‬ ‫مسندالیه‬

‫مینامیدند‬ ‫جناب سروان‬ ‫اورا‬ ‫غریبه ها‬

‫وقتی مسندالیه و متمم از نظر شخص و عدد یکسان باشند و علمت “را” هم‬
‫وجود نداشته باشد‪ ،‬ملک شناسائی فقط توالی است‪ .‬اول مسندالیه و سپس متمم‬
‫قرار می گیرد‪.‬‬
‫اسناد‬ ‫متمم‬ ‫مسندالیه‬ ‫اسناد‬ ‫متمم‬ ‫مسندالیه‬

‫داشت‬ ‫اتومبیلی راننده ای‬ ‫داشت‬ ‫راننده ای اتومبیلی‬

‫‪65‬‬
‫استاد‪ :‬دکتر احمد عبدا زاده توسط‪ :‬شهریار عیسی پور‪ .‬مرجع‪ :‬توصیف ساختمان دستوری زبان فارسی تالیف‪ :‬باطنی‬ ‫درس پردازش زبانَ طبیعی‪،‬‬
‫ملک شناسائی ادات‬
‫تمام گروه هایی که با حرف اضافه شروع می شوند از نوع گروه قیدی هستند و‬
‫جایگاه ادات را در ساختمان بند اشغال میکنند‪ .‬مثال‪:‬‬
‫به طرفداری او‪ ،‬از طرف مردم‪ ،‬برای کسب اطلعات بیشتر‪ ،‬به من‪ ،‬با نظارت‬
‫او‬
‫اگر حرف اضافه حذف شود بالقوه وجود دارد و می توان آنرا افزود‪.‬‬

‫اسناد‬ ‫مسندالیه‬ ‫ادات‬

‫آمده است‬ ‫به دزد‬ ‫به خانه حاج عباس آقا‬

‫اسناد‬ ‫ادات‬ ‫مسندالیه‬

‫نیست‬ ‫در خانه‬ ‫دکتر‬


‫‪66‬‬
‫استاد‪ :‬دکتر احمد عبدا زاده توسط‪ :‬شهریار عیسی پور‪ .‬مرجع‪ :‬توصیف ساختمان دستوری زبان فارسی تالیف‪ :‬باطنی‬ ‫درس پردازش زبانَ طبیعی‪،‬‬
‫دستگاه مطابقه‬
‫دستگاه مطابقه‬

‫هسته گروه اسمی که در‬ ‫هسته گروه اسمی که در‬


‫جایگاه مسندالیه قرار‬ ‫جایگاه مسندالیه قرار‬
‫میگیرد بی جاندار‬ ‫میگیرد جاندار‬

‫مسندالیه و اسناد‬ ‫مسندالیه جمع و‬ ‫انسان‬ ‫غیر انسان‬


‫هردو جمع‬ ‫اسناد مفرد‬
‫سوم‬ ‫دوم‬ ‫اول‬
‫شخص‬ ‫شخص‬ ‫شخص‬

‫اگر “جنابعالی ‪/‬‬


‫مسندالیه‬ ‫مسندالیه‬ ‫مسندالیه‬ ‫حضرتعالی‪ /‬سرکار” در‬
‫مفرد و اسناد‬ ‫مفرد و‬ ‫غیر از سه‬ ‫جایگاه مسندالیه باشد‪،‬‬
‫مفرد‬ ‫اسناد جمع‬ ‫عنصر بال‬ ‫اسناد الزاما ل جمع است‬

‫‪67‬‬
‫استاد‪ :‬دکتر احمد عبدا زاده توسط‪ :‬شهریار عیسی پور‪ .‬مرجع‪ :‬توصیف ساختمان دستوری زبان فارسی تالیف‪ :‬باطنی‬ ‫درس پردازش زبانَ طبیعی‪،‬‬
‫دستگاه مطابقه‬
‫مثال‪:‬‬
‫برگها می ریزند ‪ /‬مسند الیه جمع‪ ،‬اسناد جمع ‪ -‬برگها می ریزد ‪ /‬مسند الیه جمع‪ ،‬اسناد مفرد‬
‫گربه ها دعوا میکنند ‪ /‬مسند الیه جمع‪ ،‬اسناد جمع ‪ -‬گربه ناراحت است مسندالیه مفرد‪ ،‬اسناد مفرد‬
‫در زیر طبقه انسان‪:‬‬
‫الف( اول شخص‪ :‬من رفتم ‪ -‬ما رفتیم‬
‫ب( دوم شخص‪ :‬جنابعالی فرمودید مسند الیه مفرد‪ ،‬اسناد جمع‬
‫سرکار اینطور خواستید مسند الیه مفرد‪ ،‬اسناد جمع‬
‫اگر هسته گروه اسمی غیر از کلمات “جنابعالی”‪”،‬حضرتعالی”‪”،‬سرکار” باشد‪ ،‬در مورد دوم شخص‬
‫مطابقه اجباری است‪ :‬تو گفتی شما گفتید‬
‫ج( سوم شخص‪ :‬انتخاب وجود دارد – دکتر منزل نیست ‪ /‬دکتر منزل نیستند‬

‫‪68‬‬
‫استاد‪ :‬دکتر احمد عبدا زاده توسط‪ :‬شهریار عیسی پور‪ .‬مرجع‪ :‬توصیف ساختمان دستوری زبان فارسی تالیف‪ :‬باطنی‬ ‫درس پردازش زبانَ طبیعی‪،‬‬
‫مسند الیه ساده و ترکیبی‬
‫مسندالیه ساده‪ :‬جایگاه مسندالیه می توان بوسیله یک گروه اسمی پر شده باشد‪.‬‬
‫مسندالیه ترکیبی‪ :‬جایگاه مسندالیه می توان بوسیله بیش از یک گروه اسمی پر‬
‫شده باشد‪.‬‬
‫وقتی مسندالیه ترکیبی باشد‪ ،‬تمام گروههای اسمی سازنده آن بطور یک پارچه از‬
‫نظر شخص و عدد با اسناد رابطه برقرار میکنند‪.‬‬
‫مطابقه بین مسندالیه ترکیبی و اسناد‪:‬‬
‫الف( مطابقه از نظر عدد )در حالت زنجیری(‪ :‬وقتی مسند الیه ترکیبی بصورت‬
‫زنجیری باشد )با حرف ربط به هم پیوند خورده باشند(‪ ،‬همیشه مانند مسندالیه‬
‫جمع عمل می کند‪.‬‬
‫او و رفقایش اینجا بودند ‪ -‬علی و حسن رفتند‬

‫‪69‬‬
‫استاد‪ :‬دکتر احمد عبدا زاده توسط‪ :‬شهریار عیسی پور‪ .‬مرجع‪ :‬توصیف ساختمان دستوری زبان فارسی تالیف‪ :‬باطنی‬ ‫درس پردازش زبانَ طبیعی‪،‬‬
‫مسند الیه ساده و ترکیبی‬
‫ب( مطابقه از نظر شخص )در حالت زنجیری(‪ :‬اگر بین گروههای اسمی از نظر شخص‬
‫هم آهنگی موجود نباشد به شکل زیر است‪:‬‬
‫‪ .1‬چنانچه ضمیر اول در بین گروهها باشد آن ضمیر حاکم است‪ :‬من و برادر بزرگ‬
‫او رفتیم‬
‫‪ .2‬چنانچه ضمیر اول در بین گروهها نباشد ولی ضمیر دوم شخص باشد آن ضمیر‬
‫حاکم است‪ :‬تو و برادر بزرگ او رفتید‬
‫‪ .3‬اگر ضمیر اول شخص و ضمیر دوم شخص نباشد اسناد بصورت سوم شخص‬
‫خواهد بود‬
‫مثال‪ :‬من و تو رفتیم ‪ /‬من و شما رفتیم ‪ /‬من و او رفتیم ‪ /‬من و آنها رفتیم‬
‫تو و او رفتید ‪ /‬تو و منوچهر رفتید ‪ /‬تو و رفقایت رفتید‬
‫او و برادرش رفتند ‪ /‬او و رفقایش رفتند‪.‬‬

‫‪70‬‬
‫استاد‪ :‬دکتر احمد عبدا زاده توسط‪ :‬شهریار عیسی پور‪ .‬مرجع‪ :‬توصیف ساختمان دستوری زبان فارسی تالیف‪ :‬باطنی‬ ‫درس پردازش زبانَ طبیعی‪،‬‬
‫مسند الیه ساده و ترکیبی‬
‫در مثالهای زیر “با من‪ ،‬با تو‪ ،‬با او ‪ ”...‬جزو مسندالیه نیست‪ .‬بلکه گروه قیدی‬
‫هستند‬
‫تو با من رفتی ‪ /‬من با تو رفتیم ‪ /‬تو با او رفتی ‪ /‬تو با آنها رفتی ‪ /‬ما با تو رفتیم‬
‫‪ /‬شما با ما رفتید ‪ /‬ما با شما رفتیم‬
‫مطابقه از نظر عدد )در حالت عطف بیان(‪ :‬مطابقه شخص در این مورد مانند‬
‫مورد مسندالیه زنجیری است‪:‬‬
‫ما مردم ملل متحد عزم نمودیم‬
‫آقای احمدی رئیس اداره شما اینجا است‬
‫حسین برادر زاده ام خواهد آمد‬

‫‪71‬‬
‫استاد‪ :‬دکتر احمد عبدا زاده توسط‪ :‬شهریار عیسی پور‪ .‬مرجع‪ :‬توصیف ساختمان دستوری زبان فارسی تالیف‪ :‬باطنی‬ ‫درس پردازش زبانَ طبیعی‪،‬‬
‫گروه‬
‫گروه به آن واحد زبان فارسی گفته می شود که از یک کلمه یا بیشتر ساخته شده‬
‫است و خود در ساختمان بالتر یعنی بند بکار می رود‪.‬‬
‫گروه های فارسی به سه دسته تقسیم می شوند‪:‬‬
‫گروه فعلی‬
‫گروه اسمی‬
‫گروه قیدی‬

‫‪72‬‬
‫استاد‪ :‬دکتر احمد عبدا زاده توسط‪ :‬شهریار عیسی پور‪ .‬مرجع‪ :‬توصیف ساختمان دستوری زبان فارسی تالیف‪ :‬باطنی‬ ‫درس پردازش زبانَ طبیعی‪،‬‬
‫ساختمان گروه فعلی‬
‫بزرگترین گروه فعلی در فارسی از شش عنصر ترکیب شده است‪:‬‬

‫علمت اختصاری‬ ‫نام عنصر‬ ‫شماره‬


‫ن‬ ‫عنصر سازنده منفی‬ ‫‪1‬‬
‫ق‬ ‫افعال ناقص‬ ‫‪2‬‬
‫غ‬ ‫عنصر غیر فعلی‬ ‫‪3‬‬
‫ف‬ ‫فعل واژگانی‬ ‫‪4‬‬
‫ل‬ ‫عنصر سازنده مجهول‬ ‫‪5‬‬
‫ح‬ ‫عنصر سازنده حالت‬ ‫‪6‬‬

‫‪73‬‬
‫استاد‪ :‬دکتر احمد عبدا زاده توسط‪ :‬شهریار عیسی پور‪ .‬مرجع‪ :‬توصیف ساختمان دستوری زبان فارسی تالیف‪ :‬باطنی‬ ‫درس پردازش زبانَ طبیعی‪،‬‬
‫ساختمان گروه فعلی‬
‫مثال‪ :‬نه باید برداشته شده باشد‬

‫علمت اختصاری‬ ‫نام عنصر‬ ‫شماره‬


‫ن‬ ‫نه‬ ‫‪1‬‬
‫ق‬ ‫باید‬ ‫‪2‬‬
‫غ‬ ‫بر‬ ‫‪3‬‬
‫ف‬ ‫داشته‬ ‫‪4‬‬
‫ل‬ ‫شده‬ ‫‪5‬‬
‫ح‬ ‫باشد‬ ‫‪6‬‬

‫‪74‬‬
‫استاد‪ :‬دکتر احمد عبدا زاده توسط‪ :‬شهریار عیسی پور‪ .‬مرجع‪ :‬توصیف ساختمان دستوری زبان فارسی تالیف‪ :‬باطنی‬ ‫درس پردازش زبانَ طبیعی‪،‬‬
‫ساختمان گروه فعلی‬
‫فرمول ساختمانی گروه فعلی را در فارسی میتوان چنین بیان کرد‪:‬‬
‫)ن( )ق( )غ( ف )ل( )ح(‬
‫عناصری که در بین دو هلل قرار گرفته اند اختیاری هستند‪ .‬فقط عنصر “ف” یعنی‬
‫فعل واژگانی اجباری است‪:‬‬
‫ح‬ ‫ل‬ ‫ف‬ ‫غ‬ ‫ق‬ ‫ن‬
‫̶̶‬ ‫̶̶‬ ‫داشت‬ ‫̶̶‬ ‫̶̶‬ ‫̶̶‬
‫̶̶‬ ‫̶̶‬ ‫داشت‬ ‫بر‬ ‫̶̶‬ ‫̶̶‬
‫̶̶‬ ‫̶̶‬ ‫داشت‬ ‫بر‬ ‫باید‬ ‫نه‬
‫̶̶‬ ‫شود‬ ‫داشته‬ ‫بر‬ ‫باید‬ ‫نه‬
‫باشد‬ ‫شده‬ ‫داشت‬ ‫بر‬ ‫باید‬ ‫نه‬

‫‪75‬‬
‫استاد‪ :‬دکتر احمد عبدا زاده توسط‪ :‬شهریار عیسی پور‪ .‬مرجع‪ :‬توصیف ساختمان دستوری زبان فارسی تالیف‪ :‬باطنی‬ ‫درس پردازش زبانَ طبیعی‪،‬‬
‫ساختمان گروه اسمی‬
‫گروه اسمی فارسی از یک کلمه یا بیشتر ساخته شده و در جایگاه مسندالیه‪ ،‬متمم‬
‫و گاهی ادات قرار می گیرد‪.‬‬

‫اسناد‬ ‫متمم‬ ‫مسندالیه‬


‫این نشریه دوستداران‬
‫است‬ ‫بسیار جالب توجه‬
‫سازمان ملل متحد‬

‫اسناد‬ ‫ادات‬ ‫مسندالیه‬

‫نیست‬ ‫خانه خودش‬ ‫حسن‬

‫‪76‬‬
‫استاد‪ :‬دکتر احمد عبدا زاده توسط‪ :‬شهریار عیسی پور‪ .‬مرجع‪ :‬توصیف ساختمان دستوری زبان فارسی تالیف‪ :‬باطنی‬ ‫درس پردازش زبانَ طبیعی‪،‬‬
‫ساختمان گروه اسمی‬
‫گروه اسمی از یک هسته و تعدادی وابسته که در دو طرف هسته قرار می گیرد‬
‫تشکیل شده است‪.‬‬
‫ملکهای تشخیص وابسته پیشرو‪ ،‬هسته و وابسته پی رو از یکدیگر “کسره‬
‫اضافه” است‪.‬‬
‫الف – وابسته های پیشرو به یکدیگر اضافه نمی شوند و در بین آنها و هسته نیز اضافه وجود‬
‫ندارد‪.‬‬
‫ب ‪ -‬اولین کلمه ای که پس از آن اضافه قرار می گیرد هسته است‪.‬‬
‫ج – عناصری که بعد از هسته قرار می گیرند وابسته های پی رو هستند که همه به هم اضافه‬
‫می شوند مگر در شرایط خاص‪.‬‬

‫پی رو‬ ‫هسته‬ ‫پیش رو‬

‫دوستداران سازمان ملل متحد‬ ‫نشریۀ‬ ‫این یک‬

‫‪77‬‬
‫استاد‪ :‬دکتر احمد عبدا زاده توسط‪ :‬شهریار عیسی پور‪ .‬مرجع‪ :‬توصیف ساختمان دستوری زبان فارسی تالیف‪ :‬باطنی‬ ‫درس پردازش زبانَ طبیعی‪،‬‬
‫ساختمان گروه اسمی‬
‫عناصر ساختمانی وابسته های پیشرو‬

‫پی رو‬ ‫هسته‬ ‫پیش رو ‪1‬‬ ‫پیش رو ‪2‬‬ ‫پیش رو‪3‬‬ ‫پیش رو ‪4‬‬

‫بیچاره‬ ‫زن‬ ‫پیر‬ ‫نفر‬ ‫یک‬ ‫این‬


‫مرد‬ ‫جوان‬ ‫نفر‬ ‫دو‬ ‫آن‬
‫کباب‬ ‫جوجه‬ ‫دست‬ ‫سه‬ ‫هر‬
‫نامه‬ ‫شهادت‬ ‫جلد‬ ‫چهار‬ ‫کدام‬
‫ای‬ ‫نامه‬ ‫لغت‬ ‫تا‬ ‫پنج‬ ‫چه‬
‫رستوران‬ ‫کافه‬ ‫تا‬ ‫شش‬ ‫همین‬
‫‪.......‬‬ ‫‪......‬‬ ‫‪......‬‬ ‫‪......‬‬ ‫___‬

‫‪78‬‬
‫استاد‪ :‬دکتر احمد عبدا زاده توسط‪ :‬شهریار عیسی پور‪ .‬مرجع‪ :‬توصیف ساختمان دستوری زبان فارسی تالیف‪ :‬باطنی‬ ‫درس پردازش زبانَ طبیعی‪،‬‬
‫ساختمان گروه اسمی‬
‫عناصر ساختمانی وابسته های پی رو‬

‫پی رو‬
‫پی رو ‪5‬‬ ‫پی رو ‪3‬‬ ‫پی رو ‪2‬‬ ‫پی رو ‪1‬‬ ‫هسته‬
‫‪4‬‬
‫که چندی پیش به قتل رسید‬ ‫̶̶‬ ‫آمریکا‬ ‫فقید‬ ‫جمهور‬ ‫رئیس‬
‫که زیان های فراوان ببار آورد‬ ‫را‬ ‫این شرکت‬ ‫نالیق‬ ‫مدیرۀ‬ ‫هیئت‬
‫که بسیار دوستانه بود‬ ‫̶̶‬ ‫او‬ ‫گرم‬ ‫مقدم‬ ‫خیر‬
‫نوشتۀ احمد کسروی‬ ‫̶̶‬ ‫ایران‬ ‫مفصل‬ ‫مشروطیت‬ ‫تاریخ‬
‫که بسیار زننده بود‬ ‫̶̶‬ ‫ای‬ ‫جلف‬ ‫̶̶‬ ‫رفتار‬
‫با مسئولیت محدود‬ ‫را‬ ‫ایران‬ ‫سهامی‬ ‫̶̶‬ ‫شرکت‬

‫‪79‬‬
‫استاد‪ :‬دکتر احمد عبدا زاده توسط‪ :‬شهریار عیسی پور‪ .‬مرجع‪ :‬توصیف ساختمان دستوری زبان فارسی تالیف‪ :‬باطنی‬ ‫درس پردازش زبانَ طبیعی‪،‬‬
‫ساختمان گروه اسمی‬
‫عناصر ساختمانی وابسته های پی رو‬
‫عنصر ساختمانی گروه ‪ :1‬معمولل اسم است‪ .‬معمولل شکاف بردار نیست یعنی‬
‫عنصر دیگری نمی توان بین آنها قرار داد‪ .‬معمولل یک واحد معنایی را تشکیل‬
‫می دهند و مکررلا با هم به کار می روند و به این دلیل اضافه حذف می شود‪.‬‬
‫مانند‪“ :‬رئیس جمهور”‬
‫عنصر ساختمانی ‪ :2‬معمولل صفت هستند‪.‬‬
‫عنصر ساختمانی ‪ :3‬سه زیر طبقه می تواند در این جایگاه بیاید که عیارتند از‬
‫گروه اسمی‪ ،‬زیر طبقه ضمائر‪ ،‬یک زیر طبقه یک عضوی دیگر که واژک مقید‬
‫“‪-‬ای” ‪ /i/‬می باشد‪.‬‬

‫‪80‬‬
‫استاد‪ :‬دکتر احمد عبدا زاده توسط‪ :‬شهریار عیسی پور‪ .‬مرجع‪ :‬توصیف ساختمان دستوری زبان فارسی تالیف‪ :‬باطنی‬ ‫درس پردازش زبانَ طبیعی‪،‬‬
‫ساختمان گروه اسمی‬
‫مثال زیر طبقه ضمائر‪:‬‬
‫میز تحریر فلزی تو ‪ /‬من ‪ /‬او ‪....‬‬
‫_ت ‪-َ /‬ش ‪ /‬د‪ -‬مان ‪....‬‬ ‫میز تحریر فلزی َ‬
‫مثال زیر طبقه اسمی‪:‬‬
‫کیف خالی رضا‬ ‫لباس سیاه هرمز‬
‫مسئول قطعی این واقعۀ فجیعرئیس جمهور کشورهای متحدۀ امریکا‬
‫امتحانات داخلی دوره شبانه هنر سرای عالی تهران‬
‫مثال زیر طبقه سوم‪ :‬وقتی گروه اسمی ناشناخته باشد بجای ضمیر و اسم در این‬
‫جایگاه قرار می گیرد‪:‬‬
‫خیر مقدم گرم او = خیر مقدم گرم ‪ +‬ای‬
‫پسر بزرگ او = پسر بزرگ ‪ +‬ای‬
‫‪81‬‬
‫استاد‪ :‬دکتر احمد عبدا زاده توسط‪ :‬شهریار عیسی پور‪ .‬مرجع‪ :‬توصیف ساختمان دستوری زبان فارسی تالیف‪ :‬باطنی‬ ‫درس پردازش زبانَ طبیعی‪،‬‬
‫ساختمان گروه اسمی‬
‫عنصر ساختمانی ‪ : 4‬تنها عنصری که در این جایگاه قرار می گیرد “را” است‪.‬‬
‫وقتی گروه اسمی در جایگاه مسندالیه قرار می گیرد این جایگاه خالی است و‬
‫وقتی گروه اسمی در جایگاه متممی قرار گیرد با “را” پر می شود‪.‬‬
‫عنصر ساختمانی ‪ : 5‬طبقه ای که در این جایگاه قرار می گیرد از نوع جمله‪ ،‬بند‬
‫و یا گروه قیدی واژگون مرتبه است‪ :‬یعنی جمله‪ ،‬بند و یا گروه قیدی که در نقش‬
‫یک کلمه به عنوان وابسته پیرو برای هستۀ گروه اسمی به کار رفته است‪.‬‬
‫مثال‪ :‬اشعار نو او را ‪/‬که سالها پیش سروده و شعر زیبای تف آه نیز جزو آنها است‪/‬‬
‫در این مجموعه منتشر کرده اند‪.‬‬
‫نکته تازه ای که به آن اشاره گردید بسیار جالب است‪.‬‬
‫مبارزۀ دائم دولت با قاچاقچیان سیگار خارجی وارد مرحله جدی تری شده است‬

‫‪82‬‬
‫استاد‪ :‬دکتر احمد عبدا زاده توسط‪ :‬شهریار عیسی پور‪ .‬مرجع‪ :‬توصیف ساختمان دستوری زبان فارسی تالیف‪ :‬باطنی‬ ‫درس پردازش زبانَ طبیعی‪،‬‬
‫ساختمان گروه قیدی‬
‫گروه قیدی فارسی از یک کلمه یا بیشتر ساخته شده است‪ .‬و در جایگاه ادات را‬
‫اشغال میکند‪.‬‬

‫طبقه بندی گروههای قیدی‬

‫با علمت صوری‬ ‫بدون علمت صوری‬

‫دارای حرف اضافه‬ ‫دارای تنوین عربی‬ ‫طبقه باز واژگانی‬ ‫طبقه بسته دستوری‬

‫‪83‬‬
‫استاد‪ :‬دکتر احمد عبدا زاده توسط‪ :‬شهریار عیسی پور‪ .‬مرجع‪ :‬توصیف ساختمان دستوری زبان فارسی تالیف‪ :‬باطنی‬ ‫درس پردازش زبانَ طبیعی‪،‬‬
‫ساختمان گروه قیدی‬
‫گروه قیدی با علمت‪:‬‬
‫گروه های قیدی با علمت تنوین‪ :‬مثلَ ‪ ،‬احیانا ل و ‪....‬‬
‫گروه قیدی با حرف اضافه‪ :‬پیوند ‪ +‬دنباله )گروه اسمی(‬
‫پیوند = حرف اضافه ‪) +‬رابطه( ‪) /‬رابطه( ‪ +‬حرف اضافه‬
‫در زیر‪ /‬نظر آقای دکتر فرزان‬
‫عطف به‪ /‬نامه شماره ‪501‬‬
‫از طرف‪ /‬این وزارتخانه‬
‫در بارۀ‪ /‬شهریه این نیمسال‬
‫قبل از‪ /‬کنفرانس‬

‫‪84‬‬
‫استاد‪ :‬دکتر احمد عبدا زاده توسط‪ :‬شهریار عیسی پور‪ .‬مرجع‪ :‬توصیف ساختمان دستوری زبان فارسی تالیف‪ :‬باطنی‬ ‫درس پردازش زبانَ طبیعی‪،‬‬
‫ساختمان گروه قیدی‬
‫گروه قیدی بی علمت‪ :‬دارای هیچ علمت صوری خاصی نیستند‪.‬‬
‫زیرطبقه باز واژگانی‪ :‬در صورت ظاهری تمایز بخصوصی ندارد ولی شناسایی‬
‫به وسیلۀ معنی است مانند‪:‬‬
‫همیشه‪ ،‬همواره‪ ،‬هنوز‪ ،‬اکنون‪ ،‬فقط‪ ،‬هم‪ ،‬نیز‪ ،‬بس‪ ،‬با هم‪ ،‬هر گز‪ ،‬شاید‪ ،‬اینطور‪،‬‬
‫بله‪ ،‬آره‪ ،‬خیر‪ ،‬نه‪ ،‬نخیر و ‪...‬‬
‫طبقه بستۀ دستوری ‪ :‬گروه هایی که دارای کاربردهای دستوری ویژه ای هستند‪.‬‬
‫مانند‪:‬‬
‫بطوریکه‪ ،‬چنانچه‪ ،‬وقتیکه‪ ،‬هنگامیکه‪ ،‬اگر‪ ،‬هرگاه‪ ،‬که‪ ،‬برای اینکه‪ ،‬چون‪ ،‬زیرا‪،‬‬
‫تا‪ ،‬وال‪ ،‬مگر‪ ،‬وگرنه‪ ،‬اما و ‪...‬‬

‫‪85‬‬
‫استاد‪ :‬دکتر احمد عبدا زاده توسط‪ :‬شهریار عیسی پور‪ .‬مرجع‪ :‬توصیف ساختمان دستوری زبان فارسی تالیف‪ :‬باطنی‬ ‫درس پردازش زبانَ طبیعی‪،‬‬
‫نظریه ایکس ‪ -‬تیره‬
‫هدف زبانشناسان دستیابي به دستور جهانشمول است‪.‬‬
‫در حقیقت آنچه مورد نظر است مجموع ویژگیهایي است که در همه زبانها‬
‫وجود دارد و دس توري ک ه س اخته و پرداخت ه م ي شود بای د ت بیین کننده زبان‬
‫بشري در مفهوم عام آن و نه یک زبان خاص باشد‪.‬‬
‫در ای ن باره نظری ه هاي تکمیل ي فراوان ي از س ال ‪ 1965‬ب ه بع د ارائ ه شده‬
‫است که هر کدام به نوعي در تکمیل آن کوشیده اند‪.‬‬
‫یکي از موجه ترین نظریه هاي تکمیلي که توسط جکندوف )‪ (1977‬ارائه‬
‫شده بییه نظریییه ایکییس‪ -‬تیره معروف اسییت کییه در پایان نامییه وي بییا عنوان‬
‫"نحو ایکس – تیره‪ :‬بررسي قاعده هاي سازه اي" بتفصیل بیان شده است‪.‬‬

‫‪ 86‬دکتر احمد عبدا زاده توسط‪ :‬شهریار عیسی پور‪ .‬مرجع‪ :‬نحو زبان فارسی بر پایه نظریه حاکمیت و مرجع گزینی تالیف ‪:‬‬
‫درس پردازش زبانَ طبیعی‪ ،‬استاد‪:‬‬
‫میر عمادی‬
‫نظریه ایکس ‪ -‬تیره‬
‫این نظریه جمله مورد نظر شما را به شکل زیر در مي آورد‪:‬‬

‫‪XP → (YP) X' Specifier rule‬‬


‫'‪X' →YP X‬‬ ‫‪Adjunct rule‬‬
‫‪X' YP‬‬
‫)‪X' →X (YP‬‬ ‫‪Complement rule‬‬

‫‪ XP‬را معمول بیییه شییکل‪”X‬نیییز نییشانميدهند و بیییه آنگیییره فیییرافکنبییییشینه گیییفته مي‬
‫‪.‬شییود‬
‫در قاعده اول دیده مي شود که گره فرافکن بیشینه به مشخص گر)‪ (Specifier‬و گره‬
‫تیره بازنویسي کرده است‪.‬‬
‫قاعده دوم گره یک تیره را به گره ‪ YP‬و یک تیره بازنویسي کرده است‪ .‬و قاعده سوم نیز‬
‫گره یک تیره را به گره صفر تیره )‪ (X0‬یا بدون تیره و گره ‪ YP‬بازنویسي مي کند‪.‬‬
‫گره بدون تیره همان هسته گروه مي باشد و گره ‪ YP‬خواهر هسته است و گره مادر‬
‫مشترک آنها نیز ‪ ’X‬مي باشد‪.‬‬

‫‪ 87‬دکتر احمد عبدا زاده توسط‪ :‬شهریار عیسی پور‪ .‬مرجع‪ :‬نحو زبان فارسی بر پایه نظریه حاکمیت و مرجع گزینی تالیف ‪:‬‬
‫درس پردازش زبانَ طبیعی‪ ،‬استاد‪:‬‬
‫میر عمادی‬
‫نظریه ایکس ‪ -‬تیره‬
‫در زیر مي توانید این قوانین را در ساختار درختي مشاهده کنید‪.‬‬

‫)‪XP (Maximal Projection‬‬

‫‪Specifier‬‬ ‫’‪X‬‬

‫’‪X‬‬ ‫)‪YP (adjunct / modifier‬‬

‫)‪X (Head‬‬ ‫)‪YP( complement / argument‬‬

‫‪ 88‬دکتر احمد عبدا زاده توسط‪ :‬شهریار عیسی پور‪ .‬مرجع‪ :‬نحو زبان فارسی بر پایه نظریه حاکمیت و مرجع گزینی تالیف ‪:‬‬
‫درس پردازش زبانَ طبیعی‪ ،‬استاد‪:‬‬
‫میر عمادی‬
‫نظریه ایکس ‪ -‬تیره‬
‫مثال‬
‫‪S‬‬

‫‪VP‬‬ ‫‪NP‬‬

‫’‪V‬‬
‫’‪N‬‬
‫‪V‬‬ ‫‪NP‬‬

‫اسکندر‬

‫ویران کرد‬ ‫تخت جمشید را‬

‫‪ 89‬دکتر احمد عبدا زاده توسط‪ :‬شهریار عیسی پور‪ .‬مرجع‪ :‬نحو زبان فارسی بر پایه نظریه حاکمیت و مرجع گزینی تالیف ‪:‬‬
‫درس پردازش زبانَ طبیعی‪ ،‬استاد‪:‬‬
‫میر عمادی‬
‫گرامر ‪ CFG‬برای زبان فارسی‬
‫گرامر ‪ CFG‬براي زبان فارسي‪:‬‬

‫جمله ‪) <----‬گروه قیدي( ‪) +‬نهاد( ‪ +‬گزاره‬


‫جمله ‪ <----‬جمله‪ +‬حرف ربط ‪ +‬جمله وابسته‬
‫گروه قیدي ‪ < ----‬حرف اضافه ‪ +‬رابطه ‪ +‬گروه اسمي‬
‫گروه قیدي ‪ < ----‬رابطه ‪ +‬حرف اضافه ‪ +‬گروه اسمي‬
‫گروه قیدي ‪ < ----‬قید ‪) +‬جمله وابسته(‬
‫حرف اضافه ‪ < ----‬به – در – از – براي – با‬
‫رابطه ‪ < ----‬علت – ادامه – میان – نتیجه – دنبال – طرف – زیر‬

‫درس پردازش زبانَ طبیعی‪90 ،‬‬


‫استاد‪ :‬دکتر احمد عبدا زاده توسط‪ :‬شهریار عیسی پور‪ .‬مرجع‪ “ :‬بررسی کننده اتوماتیک گرامر فارسی” پایان نامه کارشناسي‬
‫ارشد‪ .‬دانشگاه امیر کبیر دانشکده کامپیوتر و فن آوري اطلعات ‪1375‬‬
‫گرامر ‪ CFG‬برای زبان فارسی‬
‫نهاد ‪ <----‬گروه اسمي‬
‫گروه اسمی ‪) <----‬خود( ‪ +‬اسم خاص ‪ ) +‬اسم عام( ‪} ) +‬ضمیر‪ /‬اسم خاص{( ‪) +‬که‬
‫‪ +‬جمله وابسته(‬
‫گروه اسمی ‪ <----‬هیچ‪ /‬این چنین‪ /‬چنین‪ /‬چنان ‪ +‬اسم عام ‪ ) +‬وابسته صفتی ( ‪ +‬ی‬
‫گروه اسمی ‪) <---‬خود( ‪ +‬اسم عام ‪) +‬ضمیر( ‪) +‬اسم خاص( ‪) +‬که‪ +‬جمله وابسته(‬
‫گروه اسمی ‪) <---‬خود(‪) +‬اسم عام( ‪ +‬ضمیر منفصل ‪ ) +‬که ‪ +‬جمله وابسته(‬
‫گروه اسمی ‪) <---‬خود( ‪ +‬اسم عام ‪ +‬ضمیر متصل ‪ ) +‬که ‪ +‬جمله وابسته(‬
‫گروه اسمی ‪ <----‬خود ‪ +‬ضمیر متصل‬
‫گروه حرف اضافه ‪ <----‬حرف اضافه ‪ +‬گروه اسمي‬

‫درس پردازش زبانَ طبیعی‪91 ،‬‬


‫استاد‪ :‬دکتر احمد عبدا زاده توسط‪ :‬شهریار عیسی پور‪ .‬مرجع‪ “ :‬بررسی کننده اتوماتیک گرامر فارسی” پایان نامه کارشناسي‬
‫ارشد‪ .‬دانشگاه امیر کبیر دانشکده کامپیوتر و فن آوري اطلعات ‪1375‬‬
‫گرامر ‪ CFG‬برای زبان فارسی‬
‫گروه صفتي ‪) <----‬درجه( ‪ +‬صفت ‪) +‬و ‪ +‬صفت(‬
‫درجه ‪} <----‬خیلي ‪ /‬بسیار نسبتلا{‬
‫گروه صفتي ‪) <----‬درجه( ‪) +‬صفت ‪) +‬ي(( ‪ +‬عدد ترتیبي‬
‫گروه صفتي ‪ <----‬عدد ترتیبي ‪) +‬و ‪ +‬عدد ترتیبي(‬
‫گروه صفتي ‪ <----‬صفت ‪ ) +‬گروه اسمي(‬

‫درس پردازش زبانَ طبیعی‪92 ،‬‬


‫استاد‪ :‬دکتر احمد عبدا زاده توسط‪ :‬شهریار عیسی پور‪ .‬مرجع‪ “ :‬بررسی کننده اتوماتیک گرامر فارسی” پایان نامه کارشناسي‬
‫ارشد‪ .‬دانشگاه امیر کبیر دانشکده کامپیوتر و فن آوري اطلعات ‪1375‬‬
‫گرامر ‪ CFG‬برای زبان فارسی‬
‫گزاره ‪ <-----‬گروه فعلي‬
‫گروه فعلي ‪ <----‬گروه اسمي ‪ +‬گروه فعلي‬
‫گروه فعلي ‪) <----‬گروه حرف اضافه( ‪} +‬فعل لزم‪ /‬فعل مجهول متعددي اول{‬
‫گروه فعلي ‪ <----‬گروه حرف اضافه ‪ +‬فعل مجهول متعددي دوم‬
‫گروه فعلي ‪ <----‬مسند ‪ +‬فعل ربط‬
‫مسند ‪} <----‬گروه صفتي ‪ /‬گروه اسمي{‬
‫گروه فعلي ‪ <----‬گروه اضافه ‪ +‬فعل ربط‬
‫فعل ربط‪ :‬است‪ ،‬بود‪ ،‬گشت‪ ،‬گردید‪ ،‬به نظر رسیدن‪ ،‬به نظرآمدن‬
‫گروه فعلي ‪ <----‬گروه اسمي ‪) +‬را( ‪) +‬گروه حرف اضافه( ‪ +‬فعل متعددي‬
‫گروه فعلي ‪ ) <----‬گروه حرف اضافه( ‪ +‬گروه اسمي ‪) +‬را( ‪ +‬فعل متعددي‬
‫گروه فعلي ‪ <----‬گروه اسمي ‪) +‬را( ‪ ) +‬که ‪ +‬جمله وابسته( ‪ +‬فعل متعددي‬
‫درس پردازش زبانَ طبیعی‪93 ،‬‬
‫استاد‪ :‬دکتر احمد عبدا زاده توسط‪ :‬شهریار عیسی پور‪ .‬مرجع‪ “ :‬بررسی کننده اتوماتیک گرامر فارسی” پایان نامه کارشناسي‬
‫ارشد‪ .‬دانشگاه امیر کبیر دانشکده کامپیوتر و فن آوري اطلعات ‪1375‬‬
‫گرامر ‪ CFG‬برای زبان فارسی‬
‫ضمیر ‪} <----‬من – تو‪ -‬او – ما – شما – ایشان – آنها – آنان{‬
‫ضمیر ‪ } <-----‬م – ش‪ -‬مان – تان{‬
‫ضمیر ‪} <-----‬خودم – خودت – خودش – خودمان – خودتان – خودشان‬
‫ضمیر ‪} <----‬یکدیگر‪ -‬همدیگر – هم {‬
‫ضمیر ‪} <-----‬این – آن – اینها – آنها{‬
‫ضمیر ‪} <----‬که – چه – کدام – چند{‬
‫ضمیر ‪ } <----‬کي – یکي – فلني – آدم – همه – تمام – خیلي – خیلي ها – بعضي‬
‫– بعضي ها – برخي – این و آن – بسیار – دیگري – دیگران – چیزي – هیچ‬
‫– کمي – مقداري – همه – چند تا{‬
‫حرف ربط ‪ <----‬که ‪ +‬و ‪... +‬‬

‫درس پردازش زبانَ طبیعی‪94 ،‬‬


‫استاد‪ :‬دکتر احمد عبدا زاده توسط‪ :‬شهریار عیسی پور‪ .‬مرجع‪ “ :‬بررسی کننده اتوماتیک گرامر فارسی” پایان نامه کارشناسي‬
‫ارشد‪ .‬دانشگاه امیر کبیر دانشکده کامپیوتر و فن آوري اطلعات ‪1375‬‬
‫گرامر ‪ CFG‬برای زبان فارسی‬
‫با ادامه حضور اشغالگران آمریكائي در عراق و اصرار در دامن زدن به ناامني ها در این‬ ‫مثال‪:‬‬
‫كشور‪ ,‬روز به روز آمار كشته شدگان میان نظامیان آمریكائي در عراق افزایش مي یابد‪.‬‬
‫جمله‬

‫نهاد‬ ‫گروه قیدي‬


‫گزاره‬

‫گروه اسمي‬ ‫رابطه‬ ‫حرف اضافه‬

‫حضور اشغالگران آمریكائي در‬ ‫ادامه‬ ‫با‬


‫عراق و اصرار در دامن زدن به‬
‫ناامني ها در این كشور‬

‫‪ 95‬درس پردازش زبانَ طبیعی‪ ،‬استاد‪ :‬دکتر احمد عبدا زاده توسط‪ :‬شهریار عیسی پور‪.‬‬
‫گرامر ‪ CFG‬برای زبان فارسی‬
‫مثال‪ :‬روز به روز آمار كشته شدگان میان نظامیان آمریكائي با ادامه حضور اشغالگران‬
‫آمریكائي در عراق و اصرار در دامن زدن به ناامني ها در این كشور‪ ,‬افزایش‬
‫مي یابد‪.‬‬
‫نهاد‪ :‬روز به روز آمار كشته شدگان میان نظامیان آمریكائي‬
‫گروه قیدی ‪ :‬با ادامه حضور اشغالگران آمریكائي در عراق و اصرار در دامن زدن به‬
‫ناامني ها در این كشور‬
‫گزاره‪ :‬افزایش مي یابد‪.‬‬

‫‪ 96‬درس پردازش زبانَ طبیعی‪ ،‬استاد‪ :‬دکتر احمد عبدا زاده توسط‪ :‬شهریار عیسی پور‪.‬‬
‫گرامر ‪ CFG‬برای زبان فارسی‬
‫گروه اسمی‪ :‬روز به روز آمار كشته شدگان‬
‫گروه اسمی ‪ :‬میان نظامیان آمریكائي‬

‫گروه اسمي ‪)<----‬وابسته پیشین‪) + (4‬وابسته پیشین‪) + (3‬وابسته پیشین‪) + (2‬وابسته پیشین‪ + (1‬اسم‬
‫‪) +‬اسم(‪)+‬گروه صفتي( ‪)+‬گروه اسمی‪/‬ضمیر‪/‬ای(‪)+‬را(‪) +‬گروه قیدی‪/‬گروه اسمی‪/‬جمله‬
‫وابسته(‬
‫وابسته پیشین ‪ <---- 4‬این ‪ +‬آن ‪ +‬هر ‪ +‬کدام ‪ +‬چه ‪ +‬همین‬
‫وابسته پیشین ‪ <---- 3‬یک ‪ +‬دو ‪ +‬سه ‪ +‬چهار ‪ +‬پنج ‪ +‬شش ‪.... +‬‬
‫وابسته پیشین ‪ <---- 2‬نفر ‪ +‬دست ‪ +‬جلد ‪ +‬تا ‪.... +‬‬
‫وابسته پیشین ‪ <---- 1‬پیر ‪ +‬جوان ‪ +‬جوجه ‪ +‬شهادت ‪.... +‬‬
‫گروه اسمي ‪ <----‬گروه اسمي ‪ +‬و ‪ +‬گروه اسمي‬

‫‪97‬‬
‫استاد‪ :‬دکتر احمد عبدا زاده توسط‪ :‬شهریار عیسی پور‪ .‬مرجع‪ :‬توصیف ساختمان دستوری زبان فارسی تالیف‪ :‬باطنی‬ ‫درس پردازش زبانَ طبیعی‪،‬‬
‫گرامر ‪ CFG‬برای زبان فارسی‬
‫هفته گذشته از خونبارترین هفته ها براي نیروهاي آمریكا در عراق بود و در درگیري‬
‫هاي مختلف در این كشور ‪ 14‬سرباز آمریكایي به هلكت رسیدند‪.‬‬
‫[هفته گذشته ‪ [ [ ] NP‬از خونبارترین هفته ها [براي نیروهاي آمریكا ]‪ ] pp‬در‬
‫عراق بود] ‪VP‬‬
‫[چهارده سرباز آمریكایي‪[[ ]NP‬در درگیري هاي مختلف در این كشور] ‪[ PP‬به‬
‫هلكت رسیدند‪.]]VP‬‬

‫‪ 98‬درس پردازش زبانَ طبیعی‪ ،‬استاد‪ :‬دکتر احمد عبدا زاده توسط‪ :‬شهریار عیسی پور‪.‬‬
‫گرامر ‪ CFG‬برای زبان فارسی‬
‫در درگیري ها در غرب بغداد ‪ 5‬سرباز آمریكائي كشته و دو سرباز دیگر نیز با‬
‫درگیري با افراد مسلح در استان النبار كشته شدند و پنج سرباز دیگر در‬
‫شهرهاي مختلف عراق به هلكت رسیدند‪.‬‬
‫[پنج سرباز آمریكائي] ‪[[ NP‬در درگیري ها در غرب بغداد] ‪[ PP‬كشته شدند] ‪.]VP‬‬
‫[دو سرباز دیگر نیز ] ‪ [[ NP‬با درگیري با افراد مسلح در استان النبار] ‪[ PP‬كشته‬
‫شدند] ‪V[ VP‬‬
‫[پنج سرباز دیگر ‪[ ]NP‬در شهرهاي مختلف عراق به هلكت رسیدند‪.]VP‬‬

‫‪ 99‬درس پردازش زبانَ طبیعی‪ ،‬استاد‪ :‬دکتر احمد عبدا زاده توسط‪ :‬شهریار عیسی پور‪.‬‬
‫گرامر ‪ CFG‬برای زبان فارسی‬
‫فرماندهي نظامي آمریكا در عراق‪[[ ] NP‬با انتشار اطلعیه اي نیز] ‪ PP‬اعلم‬
‫كرد] ‪VP‬‬
‫[یك سرباز آمریكائي] [[روز سه شنبه [بر [اثر انفجار بمبي دست ساز [بر [سر راه‬
‫خودرویي در مركز بغداد ] ‪ NP [ PP [ NP [ NP‬مجروح شد] ‪VP‬‬
‫و [مدتي بعد] ‪[ NP‬از پا در آمد] ‪VP‬‬

‫‪ 100‬درس پردازش زبانَ طبیعی‪ ،‬استاد‪ :‬دکتر احمد عبدا زاده توسط‪ :‬شهریار عیسی پور‪.‬‬
‫گرامر ‪ CFG‬برای زبان فارسی‬

‫‪S‬‬

‫‪S‬‬ ‫‪S‬‬
‫‪C‬‬

‫مدتي بعد از پا در آمد‬ ‫و‬ ‫يك سرباز آمريکائي روز‪ ....‬مجروح شد‬

‫‪ 101‬درس پردازش زبانَ طبیعی‪ ،‬استاد‪ :‬دکتر احمد عبدا زاده توسط‪ :‬شهریار عیسی پور‪.‬‬
‫گرامر ‪ CFG‬برای زبان فارسی‬
‫‪S‬‬

‫‪VP‬‬ ‫‪NP‬‬

‫‪VP‬‬ ‫‪NP‬‬
‫‪A‬‬ ‫‪N‬‬ ‫‪Md_3‬‬

‫مجروح شد‬ ‫‪PP‬‬


‫آمريکايي‬ ‫سرباز‬ ‫يک‬
‫‪NP‬‬
‫‪NP‬‬ ‫‪Pr‬‬

‫بر‬ ‫روز سه شنبه‬


‫اثر انفجار بمبي دست ساز بر سر راه خودرويي در مركز‬
‫بغداد‬
‫‪ 102‬درس پردازش زبانَ طبیعی‪ ،‬استاد‪ :‬دکتر احمد عبدا زاده توسط‪ :‬شهریار عیسی پور‪.‬‬
‫منابع‬
‫]‪ [1‬حسن احمدي گیوي‪ ،‬حسن انوري‪" ،‬دستور زبان فارسي" ‪ ،‬چاپ بیست و هفتم‪،‬‬
‫موسسه فرهنگي فاطمي‪.1384 ،‬‬
‫]‪ [2‬باطني‪ ،‬محمد رضا‪" ،‬توصیف ساختاري زبان فارسي" چاپ شانزدهم‪ ،‬انتشارات‬
‫امیر کبیر‪.1384 ،‬‬
‫]‪ [3‬علي میرعمادي‪" ،‬نحو زبان فارسي ) بر پایه نظریه حاکمیت و مرجع گزیني("‪،‬‬
‫چاپ دوم‪ ،‬سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انساني دانشگاه )سمت(‪.1381 ،‬‬
‫]‪ [4‬حسن پور‪ ،‬حمید‪ “ ،‬بررسی کننده اتوماتیک گرامر فارسی” پایان نامه کارشناسي‬
‫ارشد‪ .‬دانشگاه امیر کبیر دانشکده کامپیوتر و فن آوري اطلعات ‪1375‬‬

‫‪103‬‬

You might also like