Professional Documents
Culture Documents
دیپارتمینت ثقافت اسلامی پوهنتون رنا نظام سیاسی اسلام جلسه چهارم
دیپارتمینت ثقافت اسلامی پوهنتون رنا نظام سیاسی اسلام جلسه چهارم
دیپارتمینت ثقافت اسلامی پوهنتون رنا نظام سیاسی اسلام جلسه چهارم
در طول تاریخ نظام های سیاسی مختلف توسط بشر مطرح و تطبیق شده است که مشهور
ترین آنها عبارت است از :نظام شاهی ،نظام اشراف ،نظام دیکتاتوری ،نظام دیموکراسی،
نظام جمهوری که هر کدام اینها قرار ذیل به شکل مختصر معرفی می گردد.
مبحث اول :نظام شاهی
نظام شاهی گونۀ از نظام حکومت داری است که در آن قدرت از طریق وراثت در نسل حاکم
انتقال می یابد .رئیس دولت به نام پادشاه یاد می شود ,و تا که زنده است در مسند قدرت باقی
می ماند مگر در موارد خیلی استثنائی که خود تنازل می نماید ,و یا قوای عقلی خود را از
دست بدهد.
در این نوع نظام ها پادشاه عموما واجب االحترام و غیر مسؤول پنداشته می شود ,در گذشته
اکثریت کشور های جهان توسط سالطین ,و پادشاهان اداره می گردید به استثنای حکومت
اسالمی در مدینۀ منوره که رؤسای آن با بیعت از سوی مردم به مسند قدرت تکیه می زند و
از سوی رعیت تحت نظارت و مؤاخذه قرار می گرفتند ,و صالحیت های شان محدود به
احکام شریعت اسالمی بود ,و این در واقع شریعت اسالمی بود که حکومت می کرد و حاکم
مسلمان فقط مسؤول تطبیق آن بود.
ادامه...
نظام شاهی نظر بر تراکم قانونی قدرت در دست شاه به شاهی مطلقه ،شاهی
محدود ،و شاهی مشروطه (شاهی پرلمانی) تقسیم می شود.
الف) نظام شاهی مطلقه
نظام شاهی مطلقه :عبارت از نظامی است که پادشاه تمام قدرت سیاسی را در اختیار دارد،
و هیچ قانون ،و یا نظامی قدرت او را محدود نکرده است ،به عبارت دیگر قوۀ مقننه،
اجرائیه ،و قضائیه همه در اختیار پادشاه است ،و به شکل منحصر از آن استفاده می کند.
نمونه ی بارز آن نظام های سلطنتی غربی در قرون وسطی است .از لویس چهاردهم شاه
فرانسه ,نقل می شود که می گفت" :دولت یعنی من" هرچند از نگاه عملی احیانا قدرت مطلقۀ
شاه به سبب ضعف نظام شاهی ,و نیاز شاه به مؤلفه های قدرت در درون سلطنت به شکل
خودی محدود می گردید که از آن به نام "خود محدودیتی" یاد می شود.
ب) نظام شاهی محدود
نظام شاهی محدود :نظامی است که قدرت سیاسی را تماما در دست پادشاه نیست ,بلکه
حسب قانون مدون و یا عرف الزام آور قدرت و صالحیت های پادشاه محدود گذاشته است.
قانون اساسی 1791م فرانسه که نخستین قانون اساسی بعد از انقالب کبیر فرانسه به شمار
می رود با پذیرش اعالمیۀ حقوق بشر و شهروند 1789م به حیث مقدمه خود در واقع
قدرت پادشاه را محدود ساخت و او را ملزم به رعایت قانون نمود.
ج) نظام شاهی مشروطه
نظام شاهی مشروطه به نظام های گفته می شود که در کنار پادشاه به حیث رئیس دولت مردم
نیز در قدرت از طریق نمایندگان شان در پارلمان سهیم هستند .هرچند انتقال قدرت از پادشاه
به نمایندگان مردم به شکل تدریجی و آهسته آهسته صورت گرفت تا حدی که در بسیاری از
کشور های سلطنتی پادشاه فقط به حیث یک سمبول و رمز باقی ماند مانند :نظام شاهی
انگلستان ,جاپان ,بلژیک ,ناروی و آمثال آن.
در این نظام ها قدرت بین پادشاه و پارلمان تقسیم می گردد .پادشاه اگرچه مسؤولیت سیاسی
در برابر پارلمان ندارد اما قوۀ مجریه در برابر نمایندگان مردم به تدریج مسؤولیت سیاسی
کسب نموده اند ,و به اساس آن نمایندگان مردم می توانستند که وزیر متخلف و یا هیأت
وزراء را (حکومت) را با دادن رأی عدم اعتماد برکنار نمایند.
مبحث دوم :نظام اشراف
حکـومت اشـراف نـوعی از حکـومت اسـت کـه در آن قـدرت بـه دسـت گـروهی از اعیـان و افاضـل جامعـه قـرار دارد کـه
ت حکومـت مـی کنند.ـ و یا بـه عبارت دیـگر حکوـمت ـبهترـین ها.
آنهـا باـالی اکثری ـ
افالطـون و ارسـطو این نـوع حکـومت را نسـبت بـه حکـومت دیموکراتیـک بهـتر می دانسـتند؛ چـون از دیـد آنهـا قـدرت هـر
ط بـر اـین کـه گـروه عمـو ـم ـمـر ـد ـم باشـد ـ ـمشـرـو ـ
ن هـای ـجا ـمعـه بـاشـد ـبـهـت ـر ـاسـت نـسـبت ـبـه ـاـین کـه بـ ـه ـدسـت ـ ـ
گـاه ـبـه ـدسـت بـهـتـریـ ـ
ف و ـاصـول بـاشـنـد ,ـوـلی اگـر ـاز ـآن ـعـدول نـمـودـه رـو بـهـ فسـاـد ـبیـاورنـد حکـوـمت آـنهـا بـدتـر اـز نظـام ـافـاضـل ـجا ـمعـه پا ـبنـ ـد شـر ـ
ت اولیـغراشـی یا حـکوـمت ـاقلیـت نامیده اند. حکـوم ـ ت آن ـرـا به ناـم ـ
ن صور ـ مردمیـ ـیا ـدیموکرـاتیک مـی گردـد کـه ـد ـر ای ـ
امـا از لحـاظ عملی ,اکـثرا اقلیـتی کـه بـه عنـوان اشـراف ,و یـا اعیـان جامعـه قـدرت را در دسـت می داشـتند عمال افاضـل
ت می بو ـدنـد کـه حقـوق عمـوم مـردم را نقض می
اخالق نمی ـبودنـد ,بلکـه صـاحبان ثـروـت ,و قـدر ـ
جا ـمعـه از لحـاظ فهـم ,ـ
کردنـد ,ـبنابـرین بـا مرـور زمان خصوصا در جـریان ـانقالب ـکبیـر فرنسـا این اـصطالح معـنی منفی به خود گرفت.
از لحـاظ تـاریخی اکـثرا گـروه اعیـان ,یـا اشـراف یکجـا بـا پادشـاه قـدرت را اعمـال می کردنـد ,و این نظـام در قلب نظـام
سلطنتی تطبیق می گردید.
مبحث سوم :نظام دیکتاتوری
نظام دیکتاتوری :به نظامی گفته می شود که قدرت سیاسی در انحصار فرد معین مانند:
پادشاه ,و یا گروه معین مانند :یک حزب سیاسی ,و یا اردو قرار دارد ,و این فرد یا گروه
ارادۀ شان را بر ملت جبرا تحمیل می نمایند ,غالبا فرد دکتاتور از طریق انقالب ,کودتا ,و
زور قدرت را تصاحب می نماید .احیانا از طریق مشروع به قدرت می رسد ,ولی بعدا قدرت
را در انحصار خود قرار میدهد .نظام های دیکتاتوری اشکال مختلف دارد مانند :دیکتاتوری
ایدلوژیک که در آن یک فرد ,یا گروه قدرت را در انحصار می گیرد ,و دیدگاه شامل راجع
به چگونگی زندگی ملت در ذهن دارد ,و با توسل به جبر و زور دیدگاه خود را بر مردم
تحمیل می کنند مانند :نظام کمونیستی ستالین در روسیه ,و نظام فاشیست هتلر در آلمان.
شکل دوم نظام دکتاتوری عبارت است از نظام دکتاتوری غیر ایدلوژیک ,در این نوع نظام
حاکم قدرت را در انحصار می گیرد اما طرز خاص زندگی را بر مردم تحمیل نمی کند.
ادامه...
نوع دیگـری از نظـام هـای دیکتـاتوری نظـام هـای اسـت کـه ظـاهر آن دیموکراتیـک اسـت ,قـانون
اساسـی دارد ,قـوه هـای مقننـه ,مجریـه ,و قضـائیه دارد و مطـابق تیـوری تفکیـک قـوای در ورق
(قـوانین) قـدرت میـان این قـوه هـای تقسـیم شـده اسـت .امـا در عمـل تمـام قـدرت بـه دسـت یـک فـرد یـا
یک گروه قرار دارد مانند :بسیاری از نظام های دیموکراتیک در کشور های عربی.
با وجودیکـه نظـام هـای دیکتـاتوری غالبـا بـه نفـع جامعـه نمی باشـد ,امـا احیانـا اگـر شخصـی کـه
قـدرت را در انحصـار دارد ,ذهن بـاز ,قلب مهربـان ,و فکـر عـالی داشـته باشـد ممکن اسـت
جامعه را به شکل خوب رهبری نماید.
مبحث چهارم :نظام دیموکراسی